دیده بان حقوق حیوانات: گاوها در تغییرات آب و هوایی نقش بسیار مهمی دارند. گاز متان خروجی از معده گاو یکی از بزرگترین منابع تولید گرما در جو کره زمین است.
به گزارش خبرنگار مهر، اخیراً در مطالعه ای ادعا شد که با استفاده از روش مهار مولکولی می توان گاز متان تولیدی گاوها را تا ۳۰ درصد کاهش داد.
۳NOP مولکولی است که تولید گاز متان را در داخل روده گاو محدود می کند. این گاز متان بر اثر فرآیند هضم غذا در دام ها تولید می شود. محققان دریافتند که استفاده از مهارکننده گاز متان تولیدی دام ها، هیچ تاثیر منفی بر روی کیفیت و کمیت شیر گاوهای هولشتاین ندارد.
این مطالعه نشان داد که استفاده از مهارکننده شیمیایی گاز متان می تواند نقش بسیار مهمی در کاهش انتشار گاز متان در طبیعت داشته باشد و مشخصا در ادامه می تواند بر روی تغییرات آب و هوایی تاثیر گذار باشد.
براساس گزارش سازمان جهانی غذا و محصولات کشاورزی، چیزی در حدود ۱۸ درصد از گازهای گلخانه ای جهان مربوط به بخش دامپروری است که ۳۵ درصد این مقدار از گاز متان تشکیل شده است. اثر مخرب گاز متان بر روی تغییرات جوی ۲۳ برابر کربن دی اکسید است. طبق آمار اعلام شده، میزان تولید و انتشار گاز کربن دی اکسید توسط بخش دامداری در حدود ۲.۲ میلیارد تن تخمین زده شده است.
«الکساندر هریستوف»، متخصص تغذیه لبنی از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، در این زمینه می گوید: «اگر گاز متان روده های گاوها را به عنوان بزرگترین منبع انتشار گاز گلخانه ای بدانیم و بتوانیم در حدود ۳۰ درصد از آن را کنترل کنیم، یکی از بزرگترین کارها در جهت حفظ جهان از تغییرات جوی را انجام داده ایم.»
بهت فشار اومد نظر منو دیدی حقوق جان
رو کره زمین فقط گاو متان درست میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا بقیه گاو سانانم میتونن درست منن!!!!!!
من و امثال من شبانه روز تلاش می کنیم تا مردم را از خوردن گوشت منصرف کنیم ، حال شما با انتشار این خبر ، ترویج می کنید که مشکل گاز متان در گرمایش زمین حل شده است . این باعث می شود مردمی که بخاطر گرمایش زمین مصرف گوشت را ترک کرده بودند دوباره به خوردن آن روی آورند و گاوهای بیشتری در سالهای بعد ، قربانی کشتارگاه ها شوند . لطفا پاسخ دهید .
این گزارش به نقل از خبرگزاری مهر، حاکی از یک طرح علمی برای جلوگیری از ایراد صدمه به محیط زیست است. فلسفه گیاهخواری، نافی علم و حفط محیط یزست نبوده و در صورتی که تولیدات صنعتی و غیر صنعتی گوشت هیچ تخریبی به محیط نزنند، فلسفه گیاهخواری مردود محسوب نمی شود، همانطور که اگر تمام دامداری های صنعتی نابود شوند نیز در برخورد با حیوانات مزرعه، چنین دیدگاهی باقی خواهد بود. گیاهخواری ریشه در انتخاب و توان بشر برای بقا بدون استفاده از محصولات همراه با آزار دارد.
ضمن عرض سلام مجدد خدمت نویسنده تحریریه و سلام خدمت شکارچی نیمه پشیمان . ابتدا نظر شکارچی نیمه پشیمان را به دو بخش تقسیم می کنم : شکل و درونمایه . از لحاظ درونمایه یعنی انتقادی که به نظر بنده وارد شد بسیار خوشحالم و دقایقی فکر نمودم تا آن را اصلاح کنم . اما از لحاظ شکل انتقاد ، باید بگویم این لحنی که شکارچی نیمه پشیمان محترم بکار برده است لحنی است که بسیاری از نظردهندگان این سایت از آن استفاده می کنند و نه همه آنها . البته همه می دانیم که این لحن از المان های لمپنیسم است که به دلیل کثرت کاربرد در اجتماع ، قبح آن ریخته شده و امری عادی محسوب می شود . از شکارچی نیمه پشیمان تقاضا دارم بعنوان یک دوست به این نظر فکر کند و تصمیم بگیرد . دشمنی که نقص ما را عنوان کند بهتر از دوستی است که نقص ما را به ما نگوید . اما در مورد مطلب تحریریه ، تا حدودی قانع شدم و تا حدودی خیر . به مثالی اشاره می کنم که چند ماه پیش اتفاق افتاد . صدا و سیما در برنامه ای به کرات عنوان نمود که تنها ۶ درصد آب کشور به مصرف شهری مردم اختصاص می یابد . همین امر باعث شد که مردم به جای کاهش مصرف و صرفه جویی در آب ، بیشتر آب مصرف کنند . گمان می کنم دو دیدگاه متفاوت باعث اختلاف نظر بنده و شماست . احتمالا جنابعالی اولویت را به انسان و طبیعت می دهید . بنده معتقدم که اگر تمامی مشکلات زیست محیطی از طریق اکتشافات علمی به همانگونه و گونه های مشابه آن حل شود که شما در خبر بالا درج نموده اید و محیط زیست ( منظورم کره زمین منهای حیوانات و انسانها است ) نجات یابد و کماکان مردم ، حیوانات و لبنیات بخورند همان بهتر که این کره زمین از گرمایش نابود شود و اثری از انسان در آن باقی نماند . چون انسانی که حیوان می کشد خودش را کشته است و روحی سرگردان است که عینیت یافته است . پس نبودش به از بودش . در نتیجه به نفع طبیعت است که یا عقل انسان اصلاح شود و حیوانات رهایی یابند ، یا عقل انسان زایل شود و بپذیرد که با گرگ و پلنگ ( از لحاظ توحش ) تفاوتی ندارد و یا بکلی عینیتش گرفته شود و اثری از او در طبیعت باقی نماند . منتظر پاسخ هستم .
درود بر شما،
از محبت و نحوه برخورد شما با تفکر متضاد یک فرد که نام شکارچی نیمه پشیمان برای خود برگزیده و بی شک از انتخاب این نام هدفی داشته ممنونیم.
گاهی گفته می شود که هدف وسیله را توجیه می کند و به نظر می رسد دیدگاهی که مطرح کرده اید، ممکن است (که البته نیاز به مطالعه دارد.) بشریت را یک گام به حذف محصولات جانوری از منوی غذایی و پوششی و … نزدیک کند اما برای چنین هدفی وسیله و روش را تا حدودی نادیده می گیرد. چنین برخوردی در در مقیاسی کلان تر، موجب مشروعیت بخشی به استفاده از هر وسیله برای نیل به هدف می شود که ممکن است تفکر متضاد ما نیز از چنین مشروعیتی استفاده کند و بازخوردی برعکس ایجاد کند!
در سال های گذشه با هدف رها شدن زمین های غصب شده شبه جزیره میانکاله از دست غاصبان، و با توجه به ناتوانی مسوولان در انجام این مهم، قرار شد دو ببر سیبری با هدف تکثیر با نام ببر مازندرانی به منطقه برده شوند تا پس از تکثیر و رهاسازی، منطقه زیستگاه ببر معرفی شود و مردم به این بهانه از منطق خارج شوند. البته این هدف فقط در خفا مطرح می شد و علنی اعلام نشد. در واقع حضرات برای رسیدن به هدفی مثبت (پس گرفتن زمین های عام از غاصبان) قرار بود از هیولا (ببر!) استفاده کنند!
به نظر می رسد این دیدگاه پایدارد نباشد و اگر هم فردی از سر ترس و بیم روشی برای زندگی (گیاهخوار شدن و ترک همه چیز خواری) را بر گزیند، این اقدام چندان پایدار نخواهد بود.
ممنون
تحریریه جان شمام یاد بگیر جایه نظر پاک کردن جواب بدی
مگه به کسی توهین کرده بودم که پاکش کردی
داداش دلیل این لحن منو میتونی از خود تحریریه بپرسی
که جوابی نمیگیری
ضمن عرض درود و خسته نباشید مجدد
از این که برای بار سوم پیغام می دهم اندکی شرمنده ام . یک سوال ساده می پرسم که شاید بهتر بود در پیغام اول و بدون توضیحات ، این سوال را می پرسیدم . اگر خبرگزاری های معتقد به « حفظ محیط زیست از طریق گیاهخواری » از انتشار این خبر ، فقط « خودداری » نمایند ، چه اتفاقی می افتد ؟
حال در بسط سوال فوق ، می خواهم بگویم که :
ابتدا از حسن نظر شما در مورد اینکه در دیدگاه بنده ، هدف وسیله را توجیه می کند ، تشکر کنم . با اینکه بنده معتقد به این اصل نیستم اما گاهی اوقات دوستانم این مطلب را به من گوشزد می کنند و گمان می کنم که بصورت ناخودآگاه ، این فرآیند در ذهن بنده ایجاد می شود و نیازمند بررسی بیشتر از سوی اینجانب می باشد و با عنوان نمودن این مهم از جانب شما ، بیشتر احساس خطر می کنم .
ثانیاً واژه های سلب و ایجاب در اینجا نقش مهمی دارند . می دانیم که مدعی باید ادعای خود را اثبات کند ، نه این که منکر ، درصدد ابطال صحت ادعای مدعی برآید . اگر من ادعا کنم که پرواز کرده ام شما نباید وقت خود را هدر دهید تا اثبات کنید که من پرواز نکرده ام . نظر بنده در مورد عدم قراردادن این خبر در خبرگزاری های معتقد به « حفظ محیط زیست از طریق گیاهخواری » ، وجه سلبی دارد نه وجه ایجابی . بنابراین بنده ضمن پذیرش این مطلب که نظرات اینجانب ، گاهی اوقات ، وسایل را برای رسیدن به اهداف توجیه می کنند ، باید عرض کنم که ظاهراً ( و نه یقیناً ) ، در این مورد « به نظر می رسد » که از بعد منطق ، هیچ وسیله ای برای هیچ هدفی موجّه واقع نشده است که البته تشخیص این امر ، به نظر جنابعالی نیز بستگی مستقیم دارد .
تقسیم بندی بعدی که شرایط اختلاف نظر بنده با جنابعالی را فراهم می آورد ، اعتقاد به « نیّت گرایی » از ناحیه ی شما و اذعان به « نتیجه گرایی » از سوی من ( البته در این مورد ) است . با توجه به اینکه مطالعات بنده در این زمینه ، هنوز تکمیل نگردیده است ، باید بگویم که به نظرم ، در برخی موارد ، نیت گرایی ، اصالت دارد و در برخی موارد ، نتیجه گرایی . برای اینکه مشخص شود در چه موقع ، کدام دیدگاه ، اصالت دارد ، باید به شرایط موجود ، پرداخت و یکی از شروط اصلی در این مسئله ، مردم ( بعنوان مخاطبان اصلی موضوع ) هستند . مردم ، یکدست نیستند و به دسته های مختلفی تقسیم می شوند . قشری از مردم هستند که حتی با دانستن اینکه ماده ای به گاوهای عزیز خورانده می شود که اثر گازمتان را خنثی می نماید ، باز هم دست از عقیده ی خود ، برنمی دارند و از مصرف گوشت و پوست و شیر ، خودداری می کنند . اما آن عده ای که از ترس قحطی و خشکی حاصل از گرمایش جهانی از مصرف موارد مذکور ، خودداری می کنند ، تعدادشان بسیار است . با تجربیاتی که بنده در مواجهه های روشمند گوناگون با اقشار مختلف مردم داشته ام ، باید بگویم که متاسفانه ، نیّات اکثریت غالب این قشر ( %۹۹٫۹ ) ، تغییرناپذیر است . پس نیت گرایی در این مورد ، محکوم به شکست خواهد بود . اما چون خودخواهی و احساس خطر این قشر ، پیوندی ناگسستنی دارد ، با توجه به اصل نتیجه گرایی ، تعداد بیش از حد و متکثّرشان ، فاکتور نتیجه بخش تری خواهد بود تا این که بخواهیم شرایط عملکرد منفی شان را هموارتر کنیم و سپس به سراغ نیّات لایتغیّرشان رویم . با تشکر فراوان منتظر پاسخ جنابعالی می باشم .
درود بر شما،
یکی از بندهای مذکور در «ارزش های کانون دیده بان حقوق حیوانات» این است: «ما پلیس مردم نیستیم.» و این بخش از دیده بان که حضرت عالی مشاهده می فرمایید، «خروجی شاخه رسانه ای» کانون دیده بان حقوق حیوانات است که با عنوان «پایگاه خبری» معرفی می شود و در این شاخه، احترام به آزادی بیان و انتشار آزاد اخبار ارزش محسوب می شود. شاید مشکلی که به آن پرداخته اید از این دو ارزش ناشی می شود.
با این اوصاف در مجموع به نظر می رسد میزان اثرگذاری انتشار چنین مطلبی بر تغییر تفکر جامعه، ولو بخش کوچکی از آن، چندان عمیق و قابل توجه نباشد. در واقع بعید به نظر می رسد صرف انتشار این خبر در این پایگاه خبری باعث رویگردانی حتی یک فرد از گیاهخواری شده باشد.
مضاف بر این، برخی درصد ها و داده های آماری که ذکر کرده اید، نیازمند بررسی و راستی آزمایی است؛ به عنوان مثال ۹۹/۹%، اگر به مفهوم «درصد قابل توجه» یا «اکثریت قریب به اتفاق» آورده شده باشد، قابل بحث است و در غیر این صورت درصدی به دور از واقعیت می نماید که لازمه قبول آن، اثبات از جانب مدعی است!
برقرار باشید
ضمن عرض درود و خسته نباشید
بعنوان نظر پایانی ، قصددارم از صبر جنابعالی در پاسخ به نظرات متوالی پیشین ، تشکر کنم . این نکته را عرض کنم که بنده ، چهار ماه متوالی است که هرروز ، میهمان سایت دیده بان حقوق حیوانات هستم و نظرات را بررسی می کنم . اما اولین بار است که در مورد یک خبر ، نظر می دهم . نظر پایانی جنابعالی را چندین بار با دقت مطالعه نمودم و هر بار خواستم پاسخی دهم منصرف شدم . احساس کردم دیگر فایده ای دربر ندارد . زیرا از این مرحله به بعد ، در توان و تخصص بنده نیست که اظهار نظر کنم . می ماند کار تخصصی عده ای روانکاو ، آنتروپولوژیست و فیلسوف سیاسی باتجربه ، و نظرات بنده و جنابعالی ، از این مرحله به بعد ، تنها ابراز نظرات و سلایق پیوند خورده با جهان بینی های متفاوتمان است . تنها مطلبی که می توانم خدمت جنابعالی عرض نمایم اینست که حدس می زنم جنابعالی ، از رفاه مادی برخوردار هستید و با انسان هایی برخورد دارید که حداقل ، یک چهارمشان ، روشن و انتقادپذیر هستند . اما داده های آماری بنده مربوط به عده ای از انسان های ساکن در شهرهای مختلف این کشور و همچنین اقشار گوناگون آنها می باشد . در پایان از دخالت در زنگی خصوصی جنابعالی عذرخواهی می کنم . امیدوارم از نزدیک ، جنابعالی را ملاقات نمایم تا شاید مباحثه بهتری داشته باشیم . متشکرم .
با سلام هر چیزی که در طبیعت هست یه فایده ای داره که خدا اونو قرار داده.پس حتما در مورد این مسءله هم چیزی هستش که مفیده و ما نمی دونیم.مشکل گرمای زمین رو خودمون نمی توانیم حل کنیم چرا می اندازیم گردن گاو بیچاره!!!!تازه اگر این قدر مخرب بود از زمان های گذشته که گاو بوده باید زمین گرم میشده نه تو این قرن اخیر
خدایی من موندم این بحث های چ سودی داره برادر این یه اطلاع رسانی و کاملا برای جذب مخاطب بحث چی چی میکنی شما اخه