دسته: آخرین خبرها

  • الاغ های عراقی و قطری عامل ورود مشمشمه

    به گزارش مهر: یک نماینده مجلس با تاکید بر اینکه سازمان دامپزشکی وظیفه قانونی خود را در قبال نظارت بر ورود گونه های اهلی مثل الاغ های عراقی و قطری به کشور انجام نداده است گفت: ورود مشمشه به کشور از طریق ورود سم دارانی از کشورهای همسایه بوده و دامپزشکی باید در این زمینه پاسخگو باشد.

    انوشیروان محسنی با اشاره به اینکه سازمان محیط زیست، مسئولین باغ وحش ارم و سازمان دامپزشکی کشور مقصران مرگ گونه های در اسارت باغ وحش ارم هستند تاکید کرد: کارهای بدون مطالعه نتایج مشخصی مثل ماجرای مرگ ببر سیبری و شکست پروژه احیای ببر مازندران را به دنبال دارد.

    وی اظهار داشت: هیچ نظارتی بر ورود و خروج گونه ها در کشور صورت نمی گیرد و بیماری مشمشه نتیجه همین مسائل است که سازمان دامپزشکی کشور باید در این زمینه پاسخگو باشد.

    وی از ارسال گزارش تحقیقات مجلس در فراکسیون محیط زیست بعد از مرگ ببر نر سیبری و شیوع بیماری مشمشه در باغ وحش تهران به کمیسون اصل 90، دفتر ریاست جمهوری و نهادهای نظارتی کشور خبر داد و افزود: هنوز در کشور دامپزشکی حیات وحش نداریم و خلا قانونی در این زمینه وجود دارد.

    به گفته محسنی، دامپزشکی کشور بر اساس قانون موظف بوده که بر ورود و خروج گونه ها نظارت داشته باشد و البته سازمان محیط زیست و باغ وحش ارم تهران در شکل گیری دلایل مرگ گونه ها مقصر بوده اند

  • هفته دیگر، دلفین ها در مجلس/ گزارش بررسی مرگ ببر روسی در مجلس

    با اعلام بررسي پرونده تخريب صخره‌هاي مرجاني و مرگ ببر روسي و شيرهاي پارك ارم
    نايب رييس فراكسيون محيط زيست مجلس خبرداد:
    بررسي مرگ دلفين‌هاي جاسك در هفته آينده

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات نايب رييس فراكسيون محيط زيست مجلس شوراي اسلامي در خصوص جلسه اخير فراكسيون گفت: تخريب صخره‌هاي مرجاني، مرگ ببر سيبري در باغ وحش تهران و معدوم كردن شيرهاي اين باغ وحش در جلسه مذكور مورد بحث و بررسي قرار گرفت و بررسي علت مرگ دلفين‌هاي بندر جاسك به جلسه هفته آينده موكول شد.

    انوشيروان محسني بندپي در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، با تاكيد بر ارزشمندي صخره‌هاي مرجاني بندرعباس و درياي عمان تصريح كرد: صخره‌هاي مرجاني ارزش بسيار ذي‌قيمتي در محيط‌هاي زيستي و آبي دارند اما ورود فاضلاب‌ها، آلودگي‌هاي نفتي و خاك‌ريزي در محيط‌هاي آبي شرايطي را پديد آورده كه اين صخره‌ها در معرض نابودي قرار گرفته‌اند به نحوي كه هم‌اكنون حدود 30 درصد از آنها تخريب شده و اگر همين روند ادامه پيدا كند پيش‌بيني مي‌شود كه تخريب آنها به 50 درصد برسد.

    نايب رييس كميسيون بهداشت و درمان ادامه داد: صخره‌هاي مرجاني زيستگاه، پناهگاه و بستر بسيار مهمي براي پرورش ماهيان مرجاني است كه اگر اين صخره‌ها از بين برود رشد و زاد و ولد ماهيان مرجاني را نخواهيم داشت، ماهياني كه در كم كردن جلبك‌ها و آلك‌هاي موجود در درياها كه پديده بسيار بد هستند، نقش موثري دارند، به تعبير بهتر اگر ماهيان مرجاني را نداشته باشيم در درازمدت با رشد آلك‌ها و جلبك‌ها با پديده خالي شدن محيط از اكسيژن مواجه مي‌شويم.

    به گفته محسني بندپي، بنابراين با توجه به اهميت صخره‌هاي مرجاني در كميسيون مقرر شد كه در مناطق آزاد قوانين زيست‌محيطي را براي حفظ اين ذخاير آبي اجرايي‌تر و عملياتي‌تر كنيم و سازمان حفاظ محيط زيست برحسن اجراي كار نظارت كامل داشته باشد.

    نماينده مردم نوشهر و چالوس در خانه ملت افزود: در ادامه جلسه بحث ببر‌ سيبري و شيرهاي باغ وحش ارم را داشتيم كه بسيار حائز اهميت است، كشور روسيه به خاطر برگزاري المپيك زمستانه 2014 درخواست دو قلاده پلنگ از ايران كرد تا بتواند از آن‌ها براي نماد اين بازي‌ها استفاده كند، آنها قصد دارند تا زمان برگزاري بازي‌ها هم زاد و ولد پلنگ‌ها را افزايش دهند و هم از آنها در برنامه‌هاي خاص استفاده كنند.

    نايب رييس فراكسيون محيط زيست هم‌چنين خاطرنشان كرد: از آنجاكه متاسفانه به دليل عدم رعايت مسايل زيست‌محيطي و حيات وحش نسل ببر در كشور ما منقرض شده و مسوولان مربوطه اطلاع يافتند ببرهاي سيبري قابليت زندگي و تطابق در جزاير ميانكاله مازندران و گلستان را دارند، اعلام كردند در ازاي دو قلاده پلنگ، دو ببر سيبري مي‌گيرند. اين در حالي بود كه كشور روسيه براي نگهداري پلنگ‌هاي ايراني همه شرايط، بستر و لوازم را آماده كرده بود اما متاسفانه ما براي نگهداري ببرها اصلا آمادگي نداشتيم يعني نه ميانكاله را براي آنها آماده كرديم و نه باغ وحش تهران را، به تعبير بهتر مانند ساير پروژه‌ها هيچ كار علمي و تخصصي انجام نداديم.

    محسني اظهار كرد: بنابراين اولين مساله اين است كه آنها برنامه داشتند و با علم وارد كار شدند اما ما هيچ‌گونه آمادگي كارشناسي و علمي براي نگهداري ببرها نداشتيم كه مقصر اصلي سازمان حفاظت محيط زيست است، وقتي آنها را به باغ وحش تهران داديم مشكل حادتر شد، بر اساس شنيده‌ها براي ببرها محوطه‌اي 1800 متري با استخر آبي در نظر گرفته شد كه اعلام مي‌كنند استاندارد بود اما در كنار اين ببرها شيرهايي نگهداري مي‌شد كه از اوايل شهريور دچار بيماري شده بودند و از آنجا كه مسوولان مربوطه در پروتكل درماني شيرها جنبه‌هاي تشخيصي درست و پيگيري علمي را نداشتند نهايتا ببر نر دچار مشكل شد.

    نايب رييس كميسيون بهداشت و درمان در ادامه گفت‌وگو با ايسنا گفت: پس از مرگ ببر سيبري سراغ دانشكده دامپزشكي تهران رفته و از اساتيد آنجا كمك خواستند، بر اساس اظهارنظر مسوولان باغ‌وحش آنها هم تشخيص بيماري مشمشه را ندادند، بيماري مشمشه در الاغ، خر و قاطر حاد و در اسب مزمن است كه به دليل گران بودن اسب براي گوشت‌خواراني نظير ببر و شير از گوشت وارداتي الاغ استفاده مي‌شد اما مشخص نيست كه آيا اين گوشت‌ها از مبادي ورودي كشور با قرنطينه وارد كشور مي‌شد يا خير؟

    محسني خاطرنشان كرد: نهم دي ماه يعني آخرين روز زندگي ببر سيبري بيماري مشمشه در كشور تاييد شد، هم‌اكنون هم توسط آزمايشگاه‌ آلمان تاييد شده است، حال كه مشخص شده متصديان حيات وحش، در تغذيه، مراقبت و درمان اين حيوانات كوتاهي و با اين ذخاير ذي قيمت حيات وحش چنين برخورد كرده‌اند اين پرسش مطرح مي‌شود كه اگر فرزند يكي از ما مريض مي‌شد به همين ترتيب از او مراقبت و نگهداري مي‌كرديم و در تهيه مواد غذايي آنها دقت لازم را نداشتيم؟

    نايب رييس فراكسيون محيط زيست، سازمان دامپزشكي را يكي ديگر از مقصران اصلي مرگ در باغ وحش تهران دانست و تاكيد كرد: سازمان دامپزشكي مسووليت دارد هرگونه دام، طيور و احشام كه از خارج كشور وارد مي‌شود را كنترل كند، همان‌طور كه در رابطه با انسان‌ها وزارت بهداشت عهده‌دار اين مسووليت است و در مورد برنج‌هاي وارداتي آنها را متهم به عدم رعايت دقت كافي كرديم، در اين زمينه هم سازمان دامپزشكي كشور مقصر است چراكه بايد در مبادي ورودي كشور نسبت به اين گوشت‌ها دقت و حساسيت لازم را داشته باشد.

    وي افزود: ضمن اين‌كه لازم بود سازمان دامپزشكي يك معاينه ادواري روي اين حيوانات داشته باشد، چراكه از زمان بروز اين بيماري در ميان شيرها تا زماني كه ببر دچار اين بيماري شد يك پروسه پنج‌- شش ماه طول كشيد، در اين زمينه آنها نشان دادند كه از آمادگي لازم برخوردار نبودند و تعاملي با مسوولين باغ‌وحش نداشتند.

    محسني بندپي هم‌چنين خاطرنشان كرد: متاسفانه اين در حاليست كه آقايان اذعان داشتند دو پلنگ ايراني كه به روسيه داديم پلنگ‌هايي بودند كه در دام افتاده و زخمي و نحيف و لاغر بودند اما پس از دو سه ماه كه از آنها در روسيه بازديد داشتند متوجه شدند اين پلنگ‌هاي زخمي و لاغر و نحيف، قبراق و سرحال شده و بيماري آنها از بين رفته است، اما ببرهاي سيبري كه از گواهي‌هاي سلامت برخوردار بودند پس از ورود با انتقال بيماري مشمشه از گوشت الاغ به شير و از شيري به دليل زندگي به اين ببرها منتقل شده و نهايتا اين حادثه تلخ را به وجود آورد كه نتوانستيم از اين ببرها طوري نگهداري كنيم كه اين مساله و حادثه براي كشور و جامعه علمي پيش نيايد.

    نايب رييس فراكسيون محيط زيست در خاتمه درباره مرگ 9 دلفين در بندر جاسك، خاطرنشان كرد: مرگ دلفين‌ها در بندر جاسك بندرعباس در جلسه هفته آينده بررسي مي‌شود.

  • گزارش مسولان درباره مرگ ببر سيبري قانع كننده نبود

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات عضو هيات رييسه فراكسيون محيط زيست مجلس شوراي اسلامي با تاكيد بر اين‌كه در حفاظت، حراست و مراقبت از ببر سيبري دچار خسران شديم و زير سوال رفتيم گفت: اگر مراقبت‌ها مقداري افزايش مي‌يافت و آزمايشگاه‌هاي مربوطه درست‌تر و دقيق‌تر جواب مي‌دادند اين بيماري‌ها زودتر شناسايي مي‌شد و از انتقال آن به ساير حيوانات جلوگيري مي‌شد، و اگر گوشت‌هاي وارداتي به لحاظ آلودگي آزمايش مي‌شد شايد دچار اين مشكل نمي‌شديم.

    محسن نريمان در گفت‌وگو با ايسنا، درباره جلسه‌اي كه پيرامون بررسي مرگ ببر سيبري و شيرهاي باغ‌وحش ارم در فراكسيون محيط زيست برگزار شد، تصريح كرد: اگرچه مسوولان گزارش‌هايي ارايه كردند مبني بر اين‌كه تمام وظايف را به درستي انجام داده‌اند اما به هر صورت نتيجه مطلوب نبود.

    نماينده مردم بابل در خانه ملت ادامه داد: گزارشات جامعي از جانب مسوولان مربوطه ارايه شد ولي به هر صورت فراكسيون قانع نشد كه در رابطه با بيماري‌اي كه ببر سيبري و شيرهاي باغ وحش ارم را به كام مرگ كشاند حركت‌هاي جامع صورت گرفته باشد.

    نايب رييس فراكسيون محيط زيست خاطرنشان كرد: مي‌توانستيم با اعمال مراقبت‌ها، پيشگيري و واكنش به موقع جلوي اين حادثه را بگيريم اما باز هم ديرنشده و بايد از اين به بعد اقدامات پيشگيرانه داشته باشيم تا گونه‌هاي استثنايي كه جغرافياي منطقه را در دنيا نشان مي‌دهد دچار اين‌گونه حوادث نشوند، بنابراين مقرر شد با تامين اعتبار و افزايش حساسيت‌ها دولت را متقاعد كنيم تا اعتبارات ويژه‌اي را در بودجه سال 90 به اين بخش اختصاص دهد، هم‌چنين قرار شد فراكسيون محيط زيست و كميسيون‌هاي مربوطه رديف اعتباري خاصي را به امور اختصاص دهند.

    نريمان تاكيد كرد: به عنوان يك شهروند ايراني بسيار متاسفم چراكه اصلا خوشايند نيست اتلاف گونه‌هاي نادر حيواني در راس خبرهاي بين‌المللي قرار گيرد، هم‌اكنون مسوولان مربوطه عزم‌شان را جزم كرده‌اند تا از اين به بعد اقدامات پيشگيرانه‌اي در خصوص حمايت از اين حيوانات داشته باشند و شرايط پرورش اين حيوانات را به بهترين نحو فراهم كنند.

    عضو كميسيون عمران درخاتمه خاطرنشان كرد: فراكسيون محل پيدا كردن مقصر نيست، اما در مجموع به اين نتيجه رسيديم كه مي‌توانستيم با افزايش اقدامات پيشگيرانه و مراقبت‌هاي ويژه جلوي بروز اين حادثه را بگيريم، تا به اين مورد نرسيم، پيدا كردن مقصر نيازمند انجام تحقيقات جامع‌تر است.

  • مشاهده يك جغد شاخدار نادر در گشت رودخانه فومن

    به گزراش ایسنا :

    يك گونه پرنده نادر به نام جغد شاخدار يا كورقوقو در گشت رودخانه شهرستان فومن مشاهده شد.

    علي اصغر روشني، رييس اداره حفاظت محيط زيست فومن در گفت‌وگو با ايسنا، از مشاهده يك گونه نادر پرنده حفاظت شده به نام جغد شاخدار يا كورقوقو خبر داد و گفت: اين گونه كمياب مدتهاست كه در اين منطقه مشاهده نشده است.

    وي افزود: اين جغد نادر داراي گوشپرهاي بلند، چشماني قرمز، بال و دمي بلند است و در تمام فصول به ويژه پاييز و زمستان مشاهده مي شود.

    روشني با بيان اين كه بال اين جغد كمي صدمه ديده است، خاطرنشان كرد: اين پرنده از پرندگان حمايت شده اداره كل محيط زيست و شكار ممنوع ايران است و پس از ترميم به دامن طبيعت باز خواهد گشت.

    وي تصريح كرد: جغد شاخدار از پستانداران كوچك مانند موش، خرگوش، حشرات و پرندگان كوچك تغذيه مي‌كند.

    گفتني است اندازه اين جغد شاخدار بين 60 تا 70 سانتيمتر بوده است.

    برای کسب اطلاعات بیستر لطفآ به این لینک پرندگان ایران مراجعه کنید .

  • زمزمه های توجیه برای مشمشه

    دیده بان حقوق حیوانات:
    بهرام روي دو پا بلند مي‌شود و با مشت به سينه‌اش مي‌كوبد. جيغ مي‌زند، بيتابي مي‌كند، از پشت ميله‌ها آشغال پرت مي‌كند و ميله‌هاي سبز و جرم گرفته قفس را تكان مي‌دهد. او از آمدنم ناراحت است. بوي غريبه آزارش مي‌دهد. شهرام اما آرام ايستاده با آن صورت سياه و چشم‌هاي سياه‌ترش. عكس ميله‌ها همه در چشم‌هايش افتاده‌اند. حباب طلايي لامپ آويزان از سقف هم همين طور. هم‌اتاقي‌اش آن ته نشسته، درست در تاريكي، درست آنجايي كه سياهي كاشي‌ها با سياهي تن شهرام آميخته مي‌شود. شايد در تختش خوابيده و پتويش را روي سرش كشيده. شايد هم گوشه‌اي كز كرده، نمي‌دانم چون نمي‌توانم او را ببينم. شروين را ولي خوب مي‌بينم با آن جثه كوچك و سر و بدن كم‌مو و دست‌هاي چروكيده‌اي كه خيلي شبيه دست‌هاي ماست.

    شروين به ميله‌ها چسبيده و روي لبه باريك سيماني قفس خودش را نگه داشته. دست راستش را جلو مي‌آورد تا با من دست بدهد. كمي مي‌ترسم ـ‌ شايد از سياهي چشم‌هايش، شايد هم از موهاي بلند و سيخ سيخ دستش، شايد هم از مشمشه ـ‌ اما ماموران نگهداري از او با شروين دست مي‌دهند، آنها تازه دست‌هايش را وازلين زده‌اند و ناخن‌هايش را گرفته‌اند.

    بوي تندي كه در راهرو پيچيده آزارم مي‌دهد. به گمانم بوي مواد شوينده است كه با بوي بخاري‌ها آميخته شده، اما رئيس باغ وحش مي‌گويد بوي ادرار ميمون‌هاست كه فضا را پر كرده است. نور لامپ آويزان از سقف، چشم‌هاي پرويز را هم پر كرده؛ ميموني نجيب، اهل سنگال با 60 سال سن. همسرش شيرين هم همانجاست، مادر همه ميمون‌هاي باغ وحش. ماموران از شيرين مي‌خواهند دست بزند و نشان بدهد كه حالش خوب است، اما او با دو دست به ميله‌ها چسبيده و شانه به شانه پرويز روي لبه باريك سيماني قفس ايستاده. پرويز آرام است، شيرين آرام‌تر و جايزه يك زوج سر به راه مشتي خرماي خشك و يك شير پاكتي.

    خانه زمستاني ميمون‌هاي باغ وحش ارم چنگي به دل نمي‌زند، اسمش را خانه گذاشته‌اند، اما بيشتر به سلول‌هاي انفرادي براي تنبيه متمردان مي‌ماند. چارديواري آزاردهنده‌اي كه تزيينات داخلي‌اش چيزي جز دو بخاري كهنه، چند لامپ سوسوزن با كاشي‌ها و موزاييك‌هاي جرم گرفته‌اي نيست كه سال‌ها ست رنگ سفيد را فراموش كرده‌اند.

    شايعه شده بود مشمشه گريبان ميمون‌ها را هم گرفته. نگران بوديم از مشمشه‌اي كه روي بدن حيوان زخم‌هاي عميق و چركين مي‌سازد و نفس‌هايش را به شماره مي‌اندازد و وقتي خون از بيني‌اش جاري كرد و ميل به غذا خوردنش را كور كرد ديگر كارش تمام شده است، اما فعلا حال ميمون‌ها خوب است، رئيس باغ وحش و ماموران نگهداري از آنها هم همين را مي‌گويند. آنها كيسه‌هاي خرماي خشك، شيشه عسل، جعبه‌هاي گوجه‌فرنگي، سيب، كلم قرمز، كشمش و تخمه آفتابگردان را نشانم مي‌دهند و مي‌گويند ببين اينها گير خودمان نمي‌آيد. ماموران نگهداري از بهرام، پرويز، شهرام، شيرين و شروين بايد خيلي فقير باشند.

    سايه به سايه مشمشه

    حيوانات باغ وحش بهت زده‌اند، بابن‌ها به يك سمت خيره شده‌اند و شترمرغ‌ها آسمان را مي‌پايند، بزهاي كوهي ايستاده بر تپه‌هاي سيماني درون قفسشان هم انگار در آن دور دست‌ها چيزي را مي‌شمارند، اما شير يالدار باغ وحش از همه بهت‌زده‌تر است. چشم‌هاي عسلي‌اش به يك سو خيره مانده و وحشت را مي‌شود در عمق چشم‌هاي بلوري‌اش ديد.

    چند روز پيش 8 شير باغ وحش را چند متر آن طرف‌تر از قفس او كشته‌اند و دفن كرده‌اند، همان شيرهايي كه شنيده بوديم به ضرب گلوله به شقيقه‌شان مرده‌اند، اما انگار خبر كذب بوده، روز مرگ شيرها نه تفنگي در كار بوده و نه فشنگي. رئيس باغ‌وحش تيرهاي بيهوشي را نشانم مي‌دهد و مي‌گويد ما شيرها را اوردوز كرده‌ايم.

    اوردوز يعني تزريق زياد از حد داروي بيهوشي، يعني خواب به خواب رفتن شيرها، يعني پايان هراس مشمشه با چند سي‌سي داروي بيهوشي. نبايد مرگ بدي باشد فقط مي‌ماند دردي كه با فرو رفتن تيرها به بدن شيرها فشار آورده و سرگيجه‌اي كه با خواب آلودگي همراه مي‌شود و بعد افتادن روي زمين و يك ربع بعد رفتن به جهاني ديگر.

    چشم‌هاي هراسان شير شايد به خاطر اين مرگ دسته‌جمعي باشد؛ مرگي كه حتما از چشم‌هاي او دور نگه داشته‌اند، اما او به حكم غريزه دركش كرده است. حالا او و دو شير ماده كه فعلا قافله مرگ را جا گذاشته‌اند چشم انتظار اتفاقات آينده در قرنطينه‌اند.

    گودالي پر از جسد

    ريكا، پلنگ ايراني باغ وحش در قفسش تنهاست يعني هنوز حاضر نشده‌اند براي اين‌كه او را از تنهايي در بياورند يك جفت ماده برايش بياورند. پلنگ ما تنهاست، اما پلنگ‌ها را به روسيه هديه مي‌دهند، اما از جايي كه او هست خيلي خوب مي‌شود گورستان شيرها را ديد.

    جسد شيرها حالا ديگر بايد پوسيده باشد ولي هراس مشمشه هنوز مثل روحي سرگردان در باغ وحش مي‌پلكد. امير الهامي ،رئيس باغ وحش مي‌گويد: «لازم نيست از مرگ شيرها تراژدي بسازم، اما مي‌خواهم مرگ آنها را با تمام جزييات بدانم. ببرها را كه آوردند گفتند چون اينها اهل سيبري‌اند قفسشان بايد سرد باشد ما هم كولرها را شبانه‌روز روشن گذاشتيم تا اينها گرمشان نشود، اما شيرها سردشان بود و گرما را دوست داشتند، اما به خاطر ببرها زجر مي‌كشيدند.

    درست مثل آدمي كه از سرما گريزان باشد و او را جلوي كوران باد بگذارند. ببرها واقعا مهمان ناخوانده بودند. ما براي آنها اتاق ويژه نداشتيم، ببرها جاي شيرها را تنگ كرده بودند.

    از پاييز بود كه علائم بيماري را در شيرها ديديم، ببرها از اول اسهال داشتند، اما محيط زيستي‌ها گفتند شايد پرخوري كرده‌اند شايد هم از شيرها ترسيده‌اند، اما بزاق دهان ببر نر زياد بود و از گوشه دهانش مي‌ريخت. ولي آنها باز مي‌گفتند به خاطر هيجانات زياد اين گونه شده است. بعد از مدتي شيرها هم آبريزش بيني پيدا كردند و بي‌اشتها شدند.

    از دانشكده دامپزشكي خواستيم كمكمان كنند آنها هم چند آزمايش انجام دادند و ويتامين K و آنتي‌بيوتيك تجويز كردند. ما دارو‌ها را به شيرها داديم، اما به درمان جواب ندادند و تعداد شيرهاي مريض بيشتر شد.

    آزمايشاتي كه روي آنها انجام مي‌داديم مشمشه را تاييد نمي‌كرد، اما علائم‌شان داد مي‌زد كه مشمشه دارند. دامپزشكي ايران خيلي ضعيف است.

    دستگاه‌ها و تجهيزاتشان به روز نيست. شايد براي همين بود كه نمي‌توانستند بيماري شيرها را تشخيص بدهند، اما بالاخره كار به جايي رسيد كه از همه‌گير شدن بيماري در باغ وحش ترسيديم و نگران شديم كه مبادا حيوانات بومي باغ وحش نيز مبتلا شوند.

    مرگ شيرها يك انتخاب نبود بلكه مجبور به اين كار شديم براي همين آنها را در قفس‌هايشان اوردوز كرديم و بعد از يك ربع كه از مرگشان مطمئن شديم آنها را درون پلاستيك پيچيديم و خاك كرديم.

    پشت ساختمان مديريت باغ وحش آنجايي كه به قفس شير يالدار و پلنگ ايراني راه دارد تكه زميني بي‌مصرف است كه شيرها را آنجا خاك كرده‌اند. گودال 3 متري پر از جسد و آهك كه بعد از چند روز هنوز مي‌شود از پستي و بلندي‌هاي مانده روي خاك جاي دفن شيرها را تشخيص داد.

    مرگ به سبك روسي

    ببري، ببر ماده بنگالي حالش خوب است. وقتي مقابل قفسش در فضاي باز باغ وحش رسيديم او گريزان از سرما گوشه‌اي روي خاك يخ‌زده لميده بود. اثري از بيماري در او نيست، اما رئيس باغ وحش نگران است كه ببر نر سيبري بيماري‌اش را به ببري 2 ساله هم داده باشد: «يقين دارم كه ببرها منشا آلودگي بودند».

    سراغ ببر ماده سيبري را مي‌گيرم. او و شوهرش مدت‌هاست خبرساز شده‌اند، اما حالا كه او پس از مرگ ببر نر تنها مانده درون قفس كوچكش در سالن گرم محل اقامت شيرها زندگي مي‌كند.

    وارد سالن كه مي‌شويم او در حال قدم زدن درون قفس است، اما با عصبانيت. شايد هم با اضطراب، همراه با غرش‌هايي كه مو بر اندام راست مي‌كند.

    قفس براي او خيلي كوچك است، اما او كه با ببر مشمشه‌اي هم‌اتاق بوده و يك بار هم ببر نر بيمار او را گاز گرفته چاره‌اي جز ماندن در قرنطينه ندارد. رئيس باغ وحش مي‌گويد «وقتي ببر نر مي‌مرد ببر ماده او را نگاه مي‌كرد.»

    وقتي درباره مرگ ببر صحبت مي‌كرديم مشمشه همان جا‌ها مي‌پلكيد شايد هم هراس از مشمشه بود كه از پشت ميله‌هاي قفس ببر ماده به بيرون مي‌پريد، مشمشه البته نبايد ما آدم‌ها را درگير كند ولي دانستن اين كه اين بيماري نفس را به شماره مي‌اندازد و بيمار را بي‌اشتها مي‌كند و وقتي او را به ته خط رساند خون از دماغش سرازير مي‌كند و روي بدنش زخم‌هاي متعفن ايجاد مي‌كند حس عجيبي به آدم مي‌دهد.

    وقتي ببر نر مي‌مرد، وقتي او در جدال با مشمشه از پا درمي‌آمد، وقتي از اندام 200 كيلوگرمي او جسدي زخم‌آلود و خونين به‌جا مي‌ماند و وقتي جسدش از ترس انتقال مشمشه پلاستيك پيچ مي‌شد ببر روسي همه را نگاه مي‌كرد: «او مضطرب بود و آرام و قرار نداشت».

    از اولش مي‌نويسم: «ما به محيط زيست اطلاع داديم كه ببر نر حالت عادي ندارد و اسهالش بند نمي‌آيد، آنها آمدند و توصيه‌هايي كردند ما هم توصيه‌هايشان را انجام داديم، اما اوضاع هر روز بدتر مي‌شد، چند روز قبل از اين‌ كه ببر بميرد، اطلاع داديم از چشم‌هايش اشك مي‌ريزد، دامپزشك‌ها او را معاينه كردند، اما آنقدر دست روي دست گذاشتند كه مرد. 8 روز قبل از اين‌ كه ببر بميرد دامپزشكان محيط زيست او را بيهوش كردند تا برايش اقدامات درماني انجام دهند، اما از او خون نگرفتند چون براي اين كار بايد بيهوشش مي‌كردند و گفتند با حالي كه او دارد خطرناك است.گفتند تا يك هفته به او آنتي‌بيوتيك بدهيم، اما فايده‌اي نداشت. روز پنجشنبه قرار بود اقدام درماني نهايي را براي ببر انجام دهند. دكتر ملوك‌پور، تقي‌پور، مسعودي و گرگين همه اينجا بودند.

    قرار شد ساعت 10 صبح بيايند و ببر را بيهوش كنند و از او خون بگيرند، اما با نفس تنگي‌اي كه ببر داشت اين كار شدني نبود. براي همين كپسول اكسيژن آوردند، وقتي همه در سالن جمع بودند ناگهان نفس حيوان به شماره افتاد و بعد از چند دقيقه نفسش از كار افتاد.

    مسوولان محيط زيست هم همين جا بودند.گفتند آدرنالين تزريق كنيد، تزريق وريدي را انجام دادند، اما فايده‌اي نداشت، قبل از اين‌كه ببر بميرد دكتر تقي‌پور كه قبلا از خون بيني ببر نمونه‌گيري كرده بود وارد سالن شد و گفت دست نگه داريد، ببر مشمشه دارد، او از شب قبل اين را مي‌دانست، اما چيزي به ما نگفت. ما به ببر دست زده بوديم و با كفشي كه به قفس او رفته بوديم به قفس شيرها و بقيه حيوانات هم رفته بوديم. وقتي ببر مرد لاشه‌اش را درون پلاستيك گذاشتند و با خودشان بردند».

    لاشه ببر بايد تا به حال معدوم شده باشد، لاشه شيرها هم زير لايه‌اي از آهك بايد تا به حال پوسيده باشد، اما كابوس مشمشه هنوز هم هست، مسوولان باغ وحش از ببر ماده مي‌ترسند.

    اتهام او آلودگي به ويروس است و گناه شيرها و پلنگ‌هاي مجاور او اين است ‌كه باغ وحش به اندازه كافي جا ندارد. مسوولان محيط زيست هم ببر ماده را بلوكه كرده‌اند و فقط وعده انتقالش به ميانكاله را مي‌دهند، اما ديگر جاي دست دست كردن نيست، حيوانات باغ وحش ارم همه بلاتكليفند، مشمشه همانجاها مي‌پلكد و هراس بيماري از پشت ميله‌هاي قفس ببر به بيرون مي‌پرد.

    محيط‌زيست چه مي‌گويد؟

    يك ببر و 8 شير مرده با 3 دستگاه مسوول كه كم‌كاري‌ها را به هم نسبت مي‌دهند؛ رئيس باغ ‌وحش تقصيرها را گردن سازمان محيط زيست مي‌اندازد، سازمان محيط زيست، باغ ‌وحش و سازمان دامپزشكي را مقصر مي‌داند و دامپزشكي، باغ‌ وحش را به سستي در تغذيه درست شيرها و ببرها متهم مي‌كند.

    محمدجواد محمدي‌زاده كه قرار بود سازمان متبوعش تا 3 ماه آينده 4 قلاده ببر ديگر را از روسيه تحويل بگيرد، وقتي با خبر مرگ يكي از ببرهاي سيبري مواجه شد، اعلام كرد مرگ ببرها به علت بي‌توجهي مسوولان باغ‌وحش ارم، كم‌توجهي سازمان دامپزشكي و در نهايت استفاده از غذاي آلوده بوده است.

    او معتقد است سازمان محيط زيست و روس‌ها در ماجراي مرگ ببر هيچ مسووليتي ندارند چراكه مسوولان باغ ‌وحش ارم بايد فضاي مناسب براي ببرها را فراهم مي‌كردند و دامپزشكي نيز از سلامت غذا مطمئن مي‌شد. اين در حالي است كه فراكسيون محيط زيست مجلس هفته گذشته اعلام كرد سازمان محيط زيست، باغ وحش ارم و سازمان دامپزشكي به ترتيب مقصران اصلي مرگ ببر سيبري هستند و در نگهداري اين حيوان كوتاهي كرده اند.

    مريم خباز/ جام جم آنلاین

  • دستگيري پنج متهم به قاچاق اعضاي بدن حيوانات

    دستگيري پنج متهم به قاچاق اعضاي بدن حيوانات
    دستگيري پنج متهم به قاچاق اعضاي بدن حيوانات
    مقامات دپارتمان پليس «گابون» در آفريقا از دستگيري پنج تن به اتهام قاچاق اعضاي بدن حيوانات خبر دادند.
    به گزارش ايسنا، «لوك ماتوب» رييس بخش جرايم دپارتمان دادگستري «گابون» در مصاحبه‌اي با رسانه‌هاي آفريقايي عنوان كرد: ماموران پليس موفق شدند، پنج تن را به اتهام كشتن و فروش اعضاي بدن حيوانات دستگير كنند.
    به گزارش ايسنا، بر اساس اعلام دپارتمان پليس «گابون» در آفريقا كه در خبرگزاري آسوشيتدپرس هم منتشر شد، اين پنج تن متهم هستند كه 30 شامپانزه و گوريل را كشته و اعضاي بدن اين حيوانات را در بازارهاي سياه فروخته‌اند.
    همچنين در انبار منزل اين پنج متهم اعضاي بدن فيل، مار و چند حيوان ديگر هم يافت شده است.

    ویدئوی مرتبط را اینجا ببینید

    دستگيري پنج متهم به قاچاق اعضاي بدن حيواناتدستگيري پنج متهم به قاچاق اعضاي بدن حيواناتدستگيري پنج متهم به قاچاق اعضاي بدن حيوانات
    Animal Rights Watch:
    CNN: Authorities in Gabon have arrested five people for dealing in illegal animal parts, which included the heads of a gorilla and 12 chimpanzees, according to Conservation Justice, a wildlife preservation group.

    “This is the first time 13 ape heads were confiscated,” Luc Mathot, the president of Conservation Justice, said Friday. Along with the heads, two hands from gorillas and 30 from chimps were seized.

    In addition, 12 leopard skins, a partial lion skin, snake skins and 5 elephant tails were confiscated.

    Mathot said he was present when the animal parts were laid out at the Forces of Order station in Libreville on January 14, the day after the raid.

    The five suspects — a woman from Benin and four men from Nigeria — were arrested on January 13 in Gabon’s capital, Libreville, and have been charged with wildlife crimes for dealing in illegal animal parts, according to Mathot. They could face up to 6 months in jail if convicted, according to Mathot.

    Other African nations like Cameroon and Congo have stiffer penalties for trafficking — up to five years.

    Their next hearing is January 25.

    Authorities in Gabon worked with the AALF — an organization developed by Conservation Justice to fight against the trafficking of protected wildlife in Central Africa — in the operation.

    “WWF commends the Water and Forest Ministry and AALF for this important arrest,” David Greer, a great ape manager for the World Wildlife Fund, said in a statement Wednesday. “However, the massive collection of protected species confiscated in this operation is highly disturbing.”

    “Putting these dealers behind bars probably has a direct impact on the lives of hundreds of chimps and gorillas,” Mathot said.

  • بازگشت گربه‌اي پس از هفت سال نزد خانواده‌اش

    ایسنا:
    رسانه‌هاي دولتي انگلستان اعلام كردند كه يك گربه پس از هفت سال نزد خانواده‌اش بازگشت.«كارول راجرز» كه صاحب اين گربه است، در مصاحبه‌اي با رسانه‌هاي دولتي انگلستان خاطر نشان كرد: هفت سال قبل گربه‌ام به نام «بيلي» ناپديد شد. من در سال 2004 ميلادي براي يابنده او مبلغ 250 پوند در نظر گرفتم.

    حتي پوستر «بيلي» را در سراسر «ليورپول» پخش كردم. با اين حال كسي موفق نشد او را بيابد.

    اين زن در ادامه به شبكه خبري بي‌بي‌سي اضافه كرد: من در اين مدت گربه‌ام را فراموش كرده بودم و روز گذشته هنگامي كه از طرف يك موسسه نگهداري حيوانات با من تماس گرفته و يادآور شدند كه گربه‌ام پيدا شده، بسيار خوشحال شدم؛ چرا كه در سلامت كامل قرار داشت. من از اين كه «بيلي» بازگشته، بسيار خوشحالم.

  • در ادامه اخبار مشمشه : شهروندان نگران ابتلا به مشمشه نباشند !

    سرویس اجتماعی «تابناک»:

    ـ به دنبال هشداری که رئیس سازمان دامپزشکی، مبنی بر احتمال شیوع بیماری مشمشه میان شهروندان داده بود، یک عضو هیأت علمی دانشگاه اعلام کرد: نگرانی از سرایت مشمشه به انسان، چندان جدی نیست.

    دکتر تقی‌پور، عضو هیأت علمی دانشگاه و رئیس تیم پزشکی درمان‌کننده ببر سیبری در گفت‌وگو با «تابناک»، با اشاره به اعلام هشدار رئیس سازمان دامپزشکی تهران درباره احتمال سرایت مشمشه به شهروندان گفت: با توجه به این‌که هم‌اینک ارتباط انسان و حیوان مانند گذشته و زمان درشکه‌سواری و … نیست، بنابراین، نگرانی جدی درباره انتقال بیماری مشمشه از حیوانات باغ‌وحش ارم به بازدیدکنندگان و به طور کل شهروندان تهرانی در کار نیست؛ هرچند باید پیشگیری و مراقبت‌های اولیه را نه تنها در زمینه مشمشه که درباره همه بیماری‌های فصلی و غیرفصلی انجام داد تا خدای نکرده مردم به بیماری مبتلا نشوند.

    وی افزود: در گذشته (زمان درشکه‌سواری) به دلیل ارتباط بسیار نزدیک میان انسان و حیوان به عنوان مهتر و اصطبل‌دار و … انتقال بیماری مشترک میان انسان و حیوان بیشتر بود، ولی اکنون چنین نیست؛ گذشته از این ‌که سطح بهداشت و سلامت جامعه نیز بسیار رشد کرده است.

    تقی‌پور با اشاره به بیماری مشمشه گفت: مشمشه بیماری بسیار سختی است، اما درمان نشدنی نیست، ولی درمان آن بسیار زمان‌بر است.

    وی افزود: این بیماری و نوع انتقالش میان انسان به حیوان، حیوان به حیوان و حیوان به انسان معمولا ناممکن است، همچنان که انتقال این بیماری از حیوان به حیوان، معمولا پس از جنگ و گلاویز شدن صورت می‌پذیرد؛ بنابراین، گذشته از این‌که باید پیشگیری‌ها و مراقبت‌های اولیه را ـ که همان حفظ بهداشت فردی و محیطی معمولی و طبیعی است ـ انجام داد، بازدیدکنندگان باغ وحش ارم و ساکنان آن منطقه چندان نگران نباشند.

    به گزارش خبرنگار «تابناک»، بنا بر اطلاعات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي كه از آخرين مراجع جمع‌آوري شده است، عامل بيماري‌زاي مشمشه، يك بيماري عفوني بسيار مسري در بين تك سمي‌ها (اسب، قاطر، الاغ) است و عفونت به وسيله باسيل هوازي، اكسيداز مثبت گرم منفي به نام بورخولدريامالئي (Burkholderia-mallei) منتقل مي‌شود كه بدون فلاژل و بدون حركت بوده و نسبت به شرايط محيطي حساس است.

    تاريخچه:

    براي نخستين بار، بقراط مشمشه را توضيح داده که سال‌هاست به عنوان يك بيماري شغلي در افرادي كه با اسب در تماس هستند و همچنين دامپزشكان و كاركنان آزمايشگاه‌ها مطرح است.

    عامل مشمشه همراه با سياه زخم به عنوان سلاح بيولوژيك مدرن از سال 1915 ميلادي مورد استفاده قرار گرفته است.

    انتشار بيماري:

    مشمشه در بسياري از كشورها پس از انجام اقدامات قرنطينه‌اي و دیگر اقدامات كنترلي حذف شده است.
    از دهه 1940 ميلادي تاكنون، انتقال مشمشه به انسان در آمريكا ديده نشده است، ولي در بين حيوانات اهلي در آفريقا، آسيا، خاورميانه و مركز و جنوب آمريكا شايع است. بيماري در گربه‌ها و سگ‌ساناني كه از گوشت اسب‌هاي آلوده تغذيه كرده‌اند، اتفاق افتاده و افزون بر این، باید گفت ترشحات پوستي اسب‌هاي بيمار بسيار مسري است.

    مشمشه يكي از بيماري‌هاي رايج در بين اسب‌ها و ساير تك سمي‌هاي عراق است.

    راه‌هاي انتقال:

    بيماري در انسان به دنبال تماس مستقيم با حيوانات آلوده يا تماس با بافت‌هاي آنها منتقل مي‌شود. عامل بيماري از راه آئروسل و همچنين ضايعات پوستي يا مخاط ملتحمه، دهان يا بيني وارد بدن مي‌شود. انتقال انسان به انسان نادر است. موارد تك گير در دامپزشكان، اسب سواران و كاركنان آزمايشگاه اتفاق مي‌افتد. دو مورد انتقال جنسي و مواردي در خانواده‌اي كه از بيمار مراقبت كرده‌اند، گزارش شده است.

    تظاهرات باليني در حيوانات:

    به دنبال ورود باكتري در مخاط بيني اسب، تب و زخم‌هاي نكروتيك و ندول و به دنبال آن ترشحات غليظ زرد رنگ ايجاد مي‌شود. غدد لنفاوي گردن و مدياستن بزرگ شده و پنوموني با آبسه ندولار و گسترش به اعضای درونی موجب بيماري منتشر مي‌شود.

    مشمشه جلدي (بيماري فارسي) شامل آبسه جلدي به همراه تشكيل ندول‌هاي 5/0 تا 5/2 سانتيمتري در مجاري لنفاوي است، با پيشرفت بيماري ندول‌ها زخمي شده و عفونت به شكل چرك زرد غليظ بیرون مي‌رود.

    تظاهرات باليني در انسان:

    دوره كمون: در اغلب موارد، نشانه های بيماري، يك تا چهارده روز پس از تماس ظاهر مي‌شود، ولي در ابتلا تنفسي ممكن است به كمتر از يك تا دو روز برسد. عامل بيماري احتمال دارد پس از تماس به صورت نهفته براي چند سال باقي بماند و دوباره فعال و علایم باليني ظاهر شود.
    همچنین ثابت شده افراد ديابتيك حساسيت بيشتر به ابتلا و پيشرفت بيماري دارند.

    نشانه های ابتلا به مشمشه، با توجه به نحوه آلودگي و راه ورود عامل بيماريزا و محل ابتلای به اشكال حاد و مزمن در اعضا بروز مي‌كند. نشانه های اوليه ممكن است شامل تب، ضعف، درد عضلاني و سردرد و درد قفسه سينه، اشك ريزش شديد چشم‌ها و حساسيت به نور و اسهال باشد.

    عفونت‌هاي موضعي: اگر در روي پوست بريدگي يا خراش وجود داشته باشد، باكتري از طريق آن وارد بدن شده و يك عفونت موضعي با ايجاد زخم در يك تا پنج روز ظاهر مي‌شود. ممكن است غدد لنفاوي ناحيه‌اي بزرگ و يا بر دیگر نواحي بدن منتشر شود. زخم‌هاي چركي در مخاط بيني، تراشه، حلق نيز ممكن است دیده شود.

    ضايعه اغلب به همراه تب، لرز و ضعف است که در صورت درمان نشدن ندول‌هايي در مجاري لنفاتيك و آبسه‌هاي چركي در غدد لنفاوي پس از چند هفته بروز كرده و بيماري گسترش مي‌يابد كه منجر به آبسه‌هاي كبد و طحال، پنوموني، آبسه‌هاي ريوي و آبسه‌هاي متعدد جلدي و عضلاني مي‌شود؛ عفونت سيستم اعصاب مركزي نيز ممكن است اتفاق افتد.

    عفونت‌هاي ريوي: در عفونت‌هاي ريوي بيماري شديد تب‌دار به همراه پنوموني، برونكوپنوموني، آبسه ريوي، تجمع مايع در پلور و افيوژن پلور، زخم نكروز دهنده در برونش و تراشه، لنفادنوپاتي گردن و مدياستن ايجاد مي‌شود، در صورت عدم درمان معمولاً در ده روز مرگ اتفاق مي‌افتد.

    عفونت‌هاي منتشر خون: تظاهرات مانند عفونت‌هاي منتشر خوني است، اغلب همراه عفونت‌هاي موضعي است عفونت‌هاي منتشر خوني مشمشه، در صورت عدم درمان در هفت تا ده روز معمولاً كشنده است.

    عفونت‌هاي مزمن: اشكال مزمن مشمشه به شكل آبسه‌هاي متعدد در بازوها و عضلات پاها يا در طحال و كب يا پنوموني مزمن مي‌باشد. گاهي در اتوپسي عفونت‌هاي بدون علامت كشف مي‌شود.

    تشخيص آزمايشگاهي: تشخيص قطعي بنا بر جدا كردن بورخولدريامالئي از خون، خلط، ادرار يا ضايعات پوستي است و همچنين بوسيله بررسي آنتي‌بادي فلئورسنت مستقيم (DFA) فيكساسيون كمپلمان، آزمايشات آگلوتيناسيون، ELISA يا بوسيله PCR صورت مي‌گيرد. تست پوستي مالئين كه به طور گسترده براي برنامه كنترل بيماري در حيوانات به كار مي‌رود براي انسان كاربرد چنداني ندارد. براي بررسي نمونه‌هاي باليني يا آلوده كردن جوندگان در آزمايشگاه تجهيزات و وسايل آزمايشگاه با Biosefety level 3 مورد نياز است.

    پيشگيري:

    موارد مشكوك برای براي جلوگیری از پاشيده شدن يا تماس‌هاي مستقيم با ضايعات چركي، خون و ترشحات و ساير وسايل آلوده انجام گيرد. وسايل آلوده به ترشحات و تجهيزات پانسمان بايستي اتوكلاو يا سوزانده شده يا با استفاده از مواد ضدعفوني كننده ضدعفوني شوند. واكسن براي مشمشه وجود ندارد. در كشورهايي كه مشمشه در حيوانات آندميك است براي پيشگيري از بيماري در انسان، شناسايي و حذف جمعيت حيوانات آلوده مهم است. در مراكز بهداشتي درماني، بيمارستان‌ها، آزمايشگاه ها و … مي‌توان از انتقال بيماري به وسيله اجراي احتياطات معمول به هنگام برخورد با خون و مايعات بدن پيشگيري كرد. در عفونت‌هاي آزمايشگاهي ايجاد شده داكسي‌سيكلين جهت پيشگيري موثر بوده است ولي استفاده از آن در موارد تماس ثابت نشده است.

    درمان:

    چون بيماري مشمشه در انسان نادر است، اطلاعات محدودي درباره درمان آنتي‌بيوتيكي وجود دارد. نشان داده شده كه سولفاديازين در حيوانات آزمايشگاهي و انسان مؤثر بوده است، همچنين بورخولدريامالئي معمولاً به تتراسايكلين، سيپروفلوكساسين، استرپتومايسين، نووابيوسين، جنتامايسين، سفتازيديم و سولفاميدها و يا تركيبي از ايمي پنم و داكسي سايكلين حساس است. مقاومت به كلرامفنيكل نيز گزارش شده است؛ بازگشت بیماری حتي پس از درمان آنتي ميكروبيال ممكن است رخ دهد.

  • مرگ مرغابیهای رودخانه گرگر+عکس

    گزارش مهر:

    آلودگی ناشی از نشت فاضلابهای شهری و کشاورزی به بستر رودخانه گرگر که از سازه های آبی شوشتر می گذرد، مرغابی های رها شده در این رودخانه را به کام مرگ برده است.

    به گزارش مهر، بزرگترین رودخانه دست‌کند جهان که شاخه‌ای مصنوعی از رودخانه کارون است به دلیل آنچه آلودگی ناشی از نشت انواع فاضلاب نامیده می شود به شدت آلوده و بد بو است. این رودخانه گَرگَر یکی از شاخه‌های رودخانه کارون در جنوب غربی ایران است که در ابتدای شهر شوشتر توسط بند میزان جدا شده و در منطقه بند قیر جنوب شوشتر به شاخه اصلی باز می‌گردد.

    یک فعال محیط زیست و میراث فرهنگی در خوزستان با اشاره به اینکه روز سیزده آبانماه امسال دوستدارن میراث فرهنگی با هزینه شخصی خود نزدیک به صد مرغابی را در این رودخانه رها کردند تا جلوه ای از زیبایی گونه های جانوری در رودخانه کنار سازه های آبی تازه به ثبت رسیده شوشتر را  به نمایش بگذارند.

    مجتبی گهستونی تاکید کرد: آسیابهای آبی شوشتر با این مرغابی ها می توانست جلوه ای تازه داشته باشد ولی به دلیل شدت آلودگی آب رودخانه گرگر مرغابی ها یکی پس از دیگری در حال تلف شدن هستند.

    وی با اشاره به اینکه آب تونل های سازه کم شده و در طول دو ماه مرغابی ها از بین رفته اند به بوی بد و آزار دهنده آب رودخانه اشاره کرد و گفت: دامپزشکی علت مرگ مرغابی ها را فاضلاب آلوده و مشکلات ناشی از سموم کشاورزی و فاضلاب های شهری عنوان کرده است.

    به نظر می رسید با ثبت سازه های آبی شوشتر در فهرست آثار جهانی باید مراقبتهای لازم از این بنای تاریخی به عمل بیاید اما به گفته کارشناسان، فاضلاب ترکیبی در آب رودخانه های جاری در بستر سازه های تاریخی شوشتر این بنای عظیم معماری را دچار فرسودگی شدید کرده و با مرگ گونه های جانوری می توان به شدت آلودگی و اسیدهای منتشره در آب آلوده پی برد.

    اوضاع نابسامان بزرگ‌ترین رودخانه دست‌کند جهان اگر چه مدتهاست به بهانه فرسایش سازه های آبی مورد انتقاد علاقمندان به آثار تاریخی کشور بوده اما بخارات منتشر شده از بستر رودخانه های آلوده و آلودگی گونه های جانوری مثل ماهی ها و جانوران کنار آبزی و انواع پرندگان هشدار تازه ای برای متولیان سازه های آبی و مسئولان محیط زیست استان خوزستان باشد.

    با این حال زباله‌های رها شده و فاضلاب ترکیبی رودخانه محیط زیست انسانی در جوار سازه های آبی شوشتر را نیز مختل کرده است تا جایی که به گفته شاهدان عینی جایی برای نفس کشیدن در حاشیه این سازه ها وجود ندارد.

    گهستونی در این باره به مهر گفت: پسابهای وارد شده از مزارع اطراف و همین طور آلودگیهای فاضلاب شهری علت اصلی بوی بد و آلودگی ظاهرا رودخانه است که مهمترین چالش سازه های آبی نیز محسوب می شود. به نظر می رسد آنچه بیش از تلاش برای ثبت جهانی سازه های آبی اهمیت داشت حفظ این سازه و محیط زیست اطراف رودخانه های جاری در آن است.

    به عقیده این فعال میراث فرهنگی و محیط زیست رفع معضلات زیست محیطی سازه های آبی شوشتر بیش از ثبت آن اهمیت دارد و یکی از دغدغه های اصلی مردم و فعالان محیط زیست در خوزستان است.

    با این حال با توجه به اینکه بیشتر سطح کره زمین از آب پوشیده شده و محیطهای آبی مکان مناسبی برای رشد میکروارگانیسم ها است که با ورود مواد آلی آب را آلوده ساخته و محیط را برای رشد میکروارگانیسم مناسب تر می کند، رودخانه های حاشیه سازه های آبی شوشتر به دلیل آلوده بودن می تواند بدنه سازه های شوشتر را تخریب کند.

    در آبهای غنی از مواد آلی باکتریهای هتروتروف دیده می شوند که بعضی از آنها بیماریزا هستند و وجود میکروارگانیسم ها در آب از طرفی باعث انجام چرخه عناصر در آب شده و از طرف دیگر می توانند پدیده های نا مطلوبی در آبهای آشامیدنی و آبهای طبیعی به وجود آورند.

  • ماراتن 9 روزه خرس قطبي در جست‌وجوي غذا

    به گزارش (ايسنا):

    به گفته دانشمندان که حيطه درياي بيوفورت در شمال آلاسکا و کانادا را بررسي مي‌کنند، اين پايداري قابل توجه احتمالا در نتيجه تغييرات آب و هوايي است.
    خرس‌هاي قطبي به طور معمول بين زمين و يخ‌هاي شناور قطبي براي شکار فک شنا مي‌کنند. اما به گفته محققان، افزايش ذوب يخ‌هاي دريا باعث شده تا اين خرس‌ها مسافت‌هاي طولاني تري را با به خطر انداختن جان خود و بقاي اين گونه شنا کنند.
    محفقان سازمان زمين‌شناسي آمريکا در يافته‌هاي خود که در مجله زيست‌شناسي قطبي به چاپ رسيد، اولين نمونه شناي طولاني‌مدت خرس‌هاي قطبي را آشکار کردند.
    در اين تحقيقات يک خرس قطبي که به قلاده ردياب مجهز بود در سفري طولاني براي 232 ساعت مسافت 687 کيلومتر را در آبهاي 2-6 درجه سانتي‌گراد بطور مداوم شنا کرد.
    اين مساله از اين جهت شگفت‌انگيز است که خرس‌ قطبي که بيشتر زمان خود را روي سطح يخ‌هاي دريايي مي‌گذراند اکنون اين مسافت طولاني را به طور مداوم شنا کرده است.
    همچنين اين پژوهش حاکي از آن است که اين خرس سپس به صورت متناوب مسافتي در حدود 1930 کيلومتر را شنا کرده و يا روي يخ‌هاي شناور راه رفته است.
    با وجود اينکه خرس‌هاي قطبي در آب‌هاي آزاد مورد مشاهده قرار گرفته‌اند، اين اولين باري است که تمام سفر يک حيوان دنبال شده است.
    متاسفانه اين سفر براي اين حيوان تلفاتي نيز در بر داشت. اين خرس علاوه بر از دست دادن 22 درصد از وزنش، توله خود را نيز در اين سفر سخت از دست داد.
    توله خرس نتوانسته بود اين سفر طولاني را از ميان درياي خطرناک بيوفورت در آلاسکا تحمل کند.
    خرس‌هاي قطبي بزرگترين گوشت خواران زميني محسوب مي‌شوند.
    اتحاديه بين‌المللي حفاظت از طبيعت، خرس‌هاي قطبي را جزو گونه‌هاي آسيب‌پذير خوانده و از تغييرات آب و هوايي به عنوان تهديدي قابل توجه براي زيستگاه آنها ياد کرده است.