دسته: گزارش تصویری

  • حیوانات عاشق!/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: در بسیاری گونه های حیوانات، جنس نر با دادن هدایای عجیب، از پرهای رنگی و وسایل براق و میوه ها گرفته تا ساخت لانه و یا تزیین خانه با انواع خرده های تزیینی، نسبت به جنس ماده ابراز علاقه می کند. جوریدن، خاراندن، نوازش کردن، و انجام حرکات موزون و چشمگیر نیز بخشی از این ابراز علاقه است.

    با این حال به دلیل جلوگیری از انتشار ضمنی مطلب کذب، لازم به ذکر است که برخی از تصاویر این گزارش صرفا محصول تیزبینی عکاس و شکار یک لحظه خاص بوده است که صرفا مشابه ابراز علاقه نوع بشر محسوب می شود.

  • شیر درنده به عنوان حیوان خانگی: شیری که دیگر شیر نیست!/ تصویری

    شیر درنده به عنوان حیوان خانگی

    دیده بان حقوق حیوانات: اخیرا تصاویر شیری نگون بخت در پایگاه های خبری، تالارهای گفتگو و ایمیل ها دست به دست می شود که در کالیفرنیا به عنوان حیوان خانگی نگهداری می شود. در تیتر انتخاب شده برای تصاویر از واژ] «شیر درنده» برای توصیف این حیوان استفاده شده ولی تصاویر داستان دیگری دارند. شیری که در تخت خواب بخوابد، از یخچال غذا بخورد و بر روی موکت استراحت کند، شیر نیست. حتی اگر بخش زیادی از زمان این شیر ازادانه در فضای باز بگذرد، باز هم آثار نیازمند شدن بی دلیل یک جاندار مغرور به بشر خودخواه در چهره اش نمایان است. این بار خودخواهی بشر و میل به معروف شدنش حیوانی را از طبیعتش جدا کرده است…

    «تا به امروز شیری با این جثه را تنها در حیات وحش آفریقا، در باغ وحش یا دست کم در برخی سیرک ها یا بعضا فیلم های سینمایی دیده اید ولی باور نکردنیست که اینبار از این حیوان قدرتمند بعنوان یک حیوان خانگی یاد شود.

    این شیر توسط شخصی نگهداری می شود که خود را مدافع طبیعت می داند و هدف اصلی او از اینکار بالا بردن سطح آگاهی عمومی در مورد حیات وحش در جهان است. خانه اش در منطقه گسترده ای در شمال لس آنجلس است و این حیوان خانگی بدون هیچگونه نگرانی همیشه با او و خانواده اش است.»

  • مشهورترین حیوانات دو سر جهان/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: قدیمی‌ترین مدرک از حیوانات دوسر به 120 میلیون سال قبل بر می‌گردد. فسیل این مارمولک باستانی که در سال 2007 کشف شد، ثابت کرد که حیوانات با سرهای متعدد یک پدیده‌های کهن است. دو نوع هم از این حیوانات وجود دارد: حیوانات دو سر (BI / dicephalus) و حیوانات با دو چهره در یک سر (diprosopus)

    گربه‌ای با دو صورت به‌نام‌های «فرانک» و «لویی» در ایالات ماساچوست امریکا. عکس 12 سال پیش گرفته شده است.

    «لئونارد سون‌شاین»، سلطان آکواریوم جهانی در سنت لوییس ایالات متحده. عکس در 2 ژانویه 2006 گرفته شده. این مار دوسر در تاریخ 16 و 17 ژوئن 2007 بر اثر عوامل طبیعی جان دادند.

    مار دوسر

    یک مار شیر (MILK) از نژاد آلبینو هندوراسی. عکس در 28 اکتبر 2011 گرفته شده است.

    یک لاک‌پشت که با دو سر و یک جفت پای میان آنها متولد شد. عکس در یک فروشگاه فروش حیوانات در شهر

    جنکین‌تون ایالات متحده. عکس این لاک پشت را در 22 سپتامبر 1986 نشان می دهد

    یک کشاورز فلسطینی گوسفند دارای دو سر  را در خارج از خانه اش در کرانه باختری و در اردوگاه پناهندگان در نزدیکی هبرون نمایش می‌دهد. عکس این گوسفند را در 9 نوامبر 2008 نشان می‌دهد.

    یک تمساح نوزاد دو سر در مزرعه تمساح‌ها Samut Prakarn در حومه بانکوک ، تایلند. عکس این تمساح را در  25 ژوئن 2001 نشان می دهد.

    یک مارمولک با دوسر که نامش ذکر نشده در خانه جدید خزندگان پارک هنلی بروک در تاریخ 22 آوریل 2010 در پرث، استرالیا دیده می‌شود.

    ژانوس، یک لاک پشت یونانی است به مطبوعات و عموم مردم در طول رسمی جشن تولد خود، 05 سپتامبر 2007 در موزه تاریخ طبیعی در ژنو ارائه شده است. ژانوس، 03 سپتامبر 1997 متولد شد.

    تصویر یک مار دو سر به نام «تام» و «جری» 08 ماه مه 2008 در  نمایشگاه Vivarium در Offenburg، آلمان غربی

    لاک پشت دو سر لغزنده قرمز در Supercenter آکواریوم بزرگ در Norriton، چهارشنبه 26 سپتامبر  2007، نمایش داده می شود.   

    Hereford گوساله با دو سر پیوسته به بطری تغذیه در یک کلینیک دامپزشکی در گوزن گراو ، کالیفرنیا در 2 آوریل ، 1987 که تصویر آن توسط صاحبش دیک هری گرفته شده است. گوساله ماده دوازده روز  می تواند با هر دو دهان غذل بخورد، اما از یکی راحت تر است.

    لاک پشت دو سر جوان توسط صاحب آن، نوئل دانیلز، در ولینگتون، آفریقای جنوبی، چهارشنبه، 28 اردیبهشت، 2003 نمایش داده می‌شود.

    Hakob Avetyan ،در تصویر، دارای یک گوساله دو سر در روستای ارمنی از Sotk، در تاریخ 28 ژانویه 2011. این گوساله دوسر در تاریخ 25 ژانویه در گاوداری Avetyans متولد شده است

  • صید ماهی در میانکاله/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: با شروع فصل صید در دریای خزر صیادان پرتلاش میانکاله با کار و کوشش فراوان مشغول صید ماهی و عرضه آن به بازار مصرف هستند.

    عکس: مهر/ ابوطالب ندری

  • 25 پرنده ی وحشی/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: روزگار نو با انتشار گزارشی مرتبط با پرندگان، از نوع جدید نامگذاری پرندگان پرده برداری کرده است و با این کار، یک گزارش تصویری زیبا را به یک لطیفه بزرگ تبدیل کرده. در برخی موارد اسامی به کل جابجا شده اند. اصل گزارش را در نشنال جئوگرافیک ببینید و کپی آن را در تابناک و روزگار نو. ظاهرا نشر اکاذیب فقط در موارد سیاسی صدق می کند و انتشار اکاذیب علمی چندان هم ممنوع نیست! امیدواریم روزی رسانه های پر مخاطب به جای دخالت در تمام امور کمی تخصصی تر برخورد کنند و به جای انتشار خبر برای بازدید بیشتر، کمی هم به فکر اصلاح فرهنگ و افزایش اطلاعات مخاطبین باشند نه تخریب اطلاعات مردم.

    در ژانویه سال 2011، گروه  “پرنده ی وحشی” با هدف گرامی داشتن پرواز آزاد پرندگان در حیات وحش در “فیس بوک” صفحه ای ایجاد کرد. در زیر، 25 عکس برگزیده از هزاران عکس ارسالی به این صفحه می آید:

    جغد ماهی گیر
    [Pel’s fishing owl]

    مرغ پا بلند قوی منقار ودراز دم
    [مرغ منشی]

    پرنده ی بنفش
    [سبزه قبا]

    پرنده ی آفتاب
    [Sun bird یا شهدخوار که از خویشان نزدیک مرغ مگس بوده و در حاشیه جنوبی ایران نیز زیست می کند.]

    پرنده ی شکری
    [sugarbird]

    کوکو دایدریک
    [Diederik cuckoo یا کوکوی دیدریک]

    جغذ پابرهنه
    [Bare-legged Owl]

    طوطی کیپ
    [Cape Parrot]

    پرنده ی بافنده
    [Thick-billed weaver]

    مرغ کنتیش
    [Kentish plover یا سلیم کوچک]


    پنگوئن جنتو
    [Gentoo penguin]

    مرغ ماهیخوار
    [Pied kingfisher یا ماهیخورک ابلق]


    پرنده ی زاهد
    [green hermit یکی از زیرگونه های مرغ مگس]

    ماهیخوار اسکواکو
    [Blue-crowned Motmot]


    موتموت

    [Grey-throated minivet]

    مینی وت
    [collared redstart]

     


    دم سرخی
    [Violet-backed starling سار پشت بنفش]

    استارلینگ
    [حواصیل زرد]

     

     


    مرغابی جره
    [Red-billed teal یا خوتکای نوک سرخ]

    پرت بیل
    [Grey-headed parrotbill]

    جغدهای خال خالی
    [Spotted Owlet جوجه های جغد خالدار]

    درخت رونده ی اوراسیایی

    [Eurasian treecreeper یا دارخَزَک اوراسیایی]

     


    رولر
    [Lilac-breasted roller یا سبزقبا]

    ماهیخوار مالاچیت
    [Malachite kingfisher ماهی خورَک]

    اردک سرسفید
    [White-faced duck]
  • وال کوسه عظیم الجثه در بندر ماهیگیری پاکستان/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: یک وال کوسه (whale shark) عظیم الجثه که سه شنبه گذشته در نزدیکی بندر ماهیگیری کراچی آب به ساحل آورده بود به مبلغ 1.7 میلیون روپیه (معادل حدود 19000 دلار) فروخته شد.

    پس از کشف جسد این وال کوسه، مردم محلی برای تماشای بیرون کشیدن جسدش توسط جرثقیل در این بندر جمع شدند.

    Whale shark وال کوسه

    Whale shark وال کوسه

    Whale shark وال کوسهمردی پیش از بیرون کشیدن این وال کوسه روی شکمش ایستاده است.

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات وال کوسه، یکی از کم خطرترین کوسه هاست که علی رغم جثه بزرگش، از پلانکتون ها (گیاهان و جانوران میکروسکوپی) و گاه ماهی های بسیار ریز تغذیه می کند. این کوسه بزرگترین گونه در خانواده خود بوده و طبق گزارش های تایید شده تا  12.65 متر طول و وزنی معادل 21.5 تن رشد می کند. گزارش های تایید نشده زیادی نیز از رکوردهای بیشتری برای این کوسه بزرگ وجود دارد. این حیوان میتواند تا 70 سال زندگی کند.

    نام وال کوسه (Whale shark) به دلیل بزرگی جثه این کوسه و همچنین استفاده از فیلترهای صید پلانکتون، که در بسیاری گونه های وال ها شایع است برای آن انتخاب شده.

    __________________

    نجات یک وال کوسه توسط بومیان بندر چابهار

    در صورت مشاهده پستانداران دریایی به گل نشسته چه کنیم؟/ تصویر

    لاشه یک دلفین در سواحل بوشهر کشف شد

    مرگ دسته‌جمعی۶۰ وال پایلوت در نیوزیلند

    مرگ غریب یک غول مهربان/ تصاویر

    خودکشی یک نهنگ در ساحلی در شیلی

    مرگ نهنگ بیست تنی در جاسک

    مرگ نهنگ ‌٢٠ تنی در پی برخورد با موتور کشتی (گزارش تصویری)

    جزئیات مرگ نهنگ ۸ متری در بندر جاسک

    بیشترین مرگ و میر دلفینها و نهنگها در جاسک اتفاق می افتد

    شناورهای صید قاتل پستانداران دریایی خلیج فارس

    تلف شدن ۱۰۷ نهنگ در سواحل نیوزلند

    تصاویر ۱۰ مرگ دسته جمعی حیوانات

    تنگه هرمز مثلث برمودای آبزیان در معرض انقراض

    رهاسازی سفره‌ماهی ۳۰۰ کیلویی/ عکس

    بچه نهنگی که سونامی به مزارع برنج انداخت/ عکس

    نهنگ‌ها از سر و صدای غیرعادی وحشت دارند

     

  • تصاویر زیبای ماکرو از حشرات

    دیده بان حقوق حیوانات: “دوسان بنو” دانشجوی اهل اسلواکی است که به حشرات علاقه ای ویژه دارد و از این رو تمامی تمرکز خود را به عکاسی ماکرو از حشرات و عنکبوتهایی قرار داده است که روزانه در محیط زندگی انسانها پرسه می زنند.

    به گزارش مهر بنو این جانداران را از فضای خارج از منزل خود به دام انداخته و سپس برای عکاسی آنها را به استودیو ویژه حشراتش می برد، جزئیات تصاویری که وی از این حشرات به ثبت رسانده به اندازه ای است که تارهای موی بدن، آرواره و نیش آنها قابل مشاهده است، جزئیاتی که با چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیستند.

    بنو با تاکید به تنوع بالایی که در میان حشرات وجود دارد، می گوید در میان آنها انواعی وجود دارند که ابروهای رنگین کمانی یا موهای بسیار بلند دارند و تفاوت در ساختار بدن حشرات به اندازه ای است که انگار هر یک از آنها از یک سیاره جداگانه به زمین آمده اند:


    پرتره ای از یک زنبور سرخ

    ماکروگرافی حشرات
    عنکبوت جهنده، جزئیات تصاویر ماکرو به اندازه ای است که تارهای موی بدن حشرات نیز دیده می شوند


    پرتره یک مگس


    حشره Buzzer Midge(نوعی شاپرک)


    پرتره یک مگس معمولی


    پرتره ای از یک خرمگس


    چهره یک زنبور معمولی از نزدیک


    سنجاقک لاجوردی


    سنجاقک دم آبی


    سنجاقک سرخ


    عنکبوت جهنده

  • حیوانات رها شده در فوکوشیما/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: یک سال پس از زلزله ویرانگر ژاپن فوکوشیما به منطقه ای متروکه تبدیل شده است. منطقه ای که به دلیل آسیب دیدن نیروگاه اتمی واقع در آن به سرعت تخلیه شد تا تشعشعات هسته ای ناشی از نیروگاه اتمی این کشور زندگی ساکنین این منطقه را به خطر نیندازد. اتفاقی که باعث شد منطقه ای به شعاع 20 کیلومتر در این کشور به یک قرنطینه بزرگ تبدیل شود و مردم خانه و زندگی خود را رها کنند و این منطقه را ترک کنند. یکی از چیزهای که پس از یک سال در فوکوشیما بیش از پیش به چشم می خورد حیوانات خانگی رها شده در این منطقه هستند که ساکنان فوکوشیما در هنگام ترک این منطقه به دلیل وضعیت بحرانی خود امکان بردن انها را نداشته اند. به تازگی گروهی از امداد گران ژاپنی با دیدن تمهیدات لازم به منطقه قرنطینه شده فوکوشیما رفته اند تا حیوانات خانگی سرگردان در خیابان های متروک فوکوشیما را جمع اوری و ساماندهی کنند.

    UKC یک جمعیت حمایت از حیوانات در ژاپن است که داوطلب جمع اوری حیوانات خانگی رها شده در فوکوشیما شده است.
    Reuters/Issei Kato
    فوکوشیما پس از زلزله به منطقه ای متروکه تبدیل شده است. بزرگترین سونامی 25 سال گذشته این کشور و نیروگاه اتمی فوکوشیما دست به دست هم دادند تا ساکنان این منطقه خانه و زندگی خود را رها کنند. روی این تابلو در یکی از خیابان های فوکوشیما نوشته شده است: “انرژی هسته ای، انرژی ای برای زندگی بهتر”؛ در این عبارت کنایه بسیاری برای اهالی فوکوشیما نهفته است.
    Reuters/Stringer
    گاوهای رها شد در مزرعه ای در تومیکا در نزردیکی فوکوشیما که در شعاع بیست کیلومتری قرنطینه واقع شده و ساکنانش مجبور به ترک آن شدند.
    Reuters/Stringer
    یاشیرو هوسو مدیر جمعیت UKC است که داوطلب انداد رسانی به جیوانات رها شده در فوکوشیما شده است. وی در 28 ژانویه به همراه داوطلبان دوست دار حیوانات با پذیرفتن خطر وارد شدن به مناطق قرنطینه شده وارد فوکوشیما شدند تا جان حیوانات رها شده در این منطقه را نجات دهند.
    Reuters/Issei Kato
    نجات یک سگ در شهر نامیه توسط گروه UKC
    Reuters/UKC Japan
    یک شتر مرغ رها شده در حوالی در تومیکا در نزردیکی فوکوشیما
    Reuters/Stringer
    گاوهای رها شده در حوالی شهر نامیه در منطقه حفاظت شده فوکوشیما، نزدیک شدن زمستان سرد امسال گروه UKC را بر ان داشت تا به کمک حیوانات رها شده در این منطقه بشتابد.
    Reuters/UKC Japan
    یکی از داوطلبان میزان تشعسعات هسته ای این منطقه فوکوشیما را با یک دستگاه سنجش دقیق بررسی می کند. میزان تشعشات هسته ای در این منطقه حتی برای زندگی حیوانات هم مناسب نیست.
    Reuters/Issei Kato
    هدایت کردن یکی از گاوهای رها شده شهر نامیه، نزدیکی زمستان و پیدا نشدن غذای مناسب امسال گروه UKC را بر ان داشت تا به کمک حیوانات رها شده در این منطقه بشتابد.
    Reuters/UKC Japan
    یک گربه که از منطقه اوکوما واقع در منطقه حفاظت شده نجات پیدا کرده در قفسی در شهر ساموکاوا نگهداری می شود.
    Reuters/Issei Kato
    مرکز نگهداری حیوانات نجات یافته از فوکوشیما در شهر ساموکاوا
    Reuters/Issei Kato
    Reuters/Issei Kato
    Reuters/Issei Kato
    Reuters/Issei Kato
  • «ابر شهر مورچه‌اي» كه محققان را حيرت‌زده كرد

    دیده بان حقوق حیوانات: دانشمندان موفق به كشف شهر مورچه‌اي عظيم زيرزميني شده‌اند كه به عنوان رقيبي براي ديوار چين تلقي مي‌شود.

    به گزارش ايسنا، اين ابر شهر مورچه‌اي زير زميني در فضايي به وسعت 500 فوت مربع و در عمق 26 فوتي زيرزمين قرار دارد.

    به نظر مي‌رسد كه اين ابر شهر يكي از بزرگترين سكونت‌گاه هاي كلوني مورچه‌ها در جهان و محل زندگي ميليون‌ها حشره باشد.

    ساختار اين ابر شهر بسيار پيچيده بوده و راه‌ها و مسيرهاي مارپيچي در اين شهر زيرزميني ديده مي‌شود.

    محققان بيش از 10 تن بتن را به داخل سوراخ‌هاي روي سطح تزريق كردند كه به عنوان كانال هاي تهويه هوا براي مورچه ها عمل مي‌كنند.

    حدود ده روز نيز طول كشيد تا محققان بتوانند خاك‌هاي اطراف ساختار مارپيچي شهر مورچه‌اي را تخليه كرده و نماي اصلي آن را مشخص كنند.

    پروفسور «لوئيس فورگي»، سرپرست تيم تحقيقاتي، ساختار پيچيده شهر مورچه‌اي را با ديوار عظيم چين مقايسه مي‌كند.

    به گفته وي ساخت شهري با اين وسعت و عظمت براي مورچه‌ها بسيار دشوار است. هر مورچه مجبور است بارها حجم زيادي از خاك را به روي زمين منتقل كند كه اين مسير در مقياس انساني حدود نيم مايل (حدود 800 متر) است.

    دكتر «برت هولدوبلر» محقق دانشگاه آريزونا نيز معتقد است،‌ براي ساخت اين ابر شهر بيش از 40 تن خاك از اعماق زمين توسط مورچه‌ها خارج شده است.

    مورچه‌هاي Leafcutter قادرند كلوني‌هايي بزرگتر از اين ابعاد بسازند. ملكه قبل از تشكيل كلوني عظيم خود، بيش از 300 اسپرم را جمع‌آوري مي كند. وظايف هر مورچه بر اساس جثه حشره تعيين مي‌شود و گروهي مسؤول ساخت و ساز كلوني شده و گروه ديگري وظيفه نگهداري از لاروها را برعهده دارند. مورچه‌هاي درشت هيكل نيز وظيفه حفاظت از لانه را برعهده دارند.


     

  • منطقه حفاظت شده باشگل/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: منطقه حفاظت شده باشگل با مساحت 26000 هکتار در هشت کیلومتری شمال غرب شهرستان تاکستان قرار دارد این منطقه تپه ماهوری زیستگاه آهو گوسفند وحشی، گرگ، روباه قرمز، شغال، گراز، خرگوش، تشی، زرده بر و سمور سنگی معمولی میباشد.

    عکس: مهر/ امین رحمانی

  • حمله پلنگ به مرد هندی/ تصویر

    دیده بان حقوق حیوانات: در این تصویر پلنگی  به این مرد حمله ور می شود و با چنگال تیز خود سر مرد را مورد هدف قرار می دهد. این عکس در آسام هند گرفته شده است.

     

  • عکس: شمشیرماهی و شکار دسته‌جمعی ساردین/ تصویر

    دیده بان حقوق حیوانات: در ماه‌های پاییز و زمستان، ماهی‌های ساردین در آب‌های گرم کارائیب و مکزیک جمع می‌شوند. این اجتماع خوشمزه(!) باعث جذب شکارچیان گرسنه از جمله شمشیرماهی‌ها می‌شود که دسته‌جمعی دلی از عزا درمی‌آورند.

    به گزارش خبرآنلاین شمشیرماهی‌ها از چند جهت به دسته‌های ماهی ساردین حمله می‌کنند و آن‌ها را مجبور می‌کنند در سطح آب جمع شوند، سپس به درون گروه حمله کرده و آنها را شکار می کنند. درهمین حال، مرغان ماهی‌خوار از بالا به درون آب شیرجه می‌روند و از این سفره گسترده ماهی می‌گیرند! تعداد کمی از ماهی‌های ساردین از این حملات جان سالم به در می‌برند.

    این عکس را رودریگو فریشیون از کنکان مکزیک برای نشنال‌جئوگرافیک ارسال کرده است.

  • ده کودک وحشی که توسط حیوانات بزرگ شده‌اند/ تصویری

    Feral child کودک وحشی

    دیده بان حقوق حیوانات: کودک وحشی (Feral Child)، به کودکی اطلاق می‌شود که از سنین بسیار پایین، دور از اجتماع انسانی زیسته است و از مراقبت و عواطف انسانی، رفتارهای اجتماعی و از همه مهم‌تر زبان بشری، چیزی نمی‌داند.

    از قرون کهن تا عصر حاضر در تاریخ، همیشه داستان‌هایی از بچه‌های جنگلی به چشم می‌‌خورد. موجوداتی وحشی که چهار دست و پا راه می‌‌روند و در جنگل زندگی می‌‌کنند. آنها نه شبیه به انسان‌ها هستند و نه شبیه به جانوران و در سنین پایین به ‌گونه‌ای از جامعه انسانی کنار گذاشته شده‌اند، گم شده‌اند، دزدیده شده‌اند و یا در دامان جنگل رها شده‌اند. این کودکان که از مردم دور مانده‌اند، توسط حیوانات تغذیه شده‌اند و به هر صورت ممکن خود را زنده نگه داشته‌اند ولی قادر به تکلم نیستند و اغلب نمی‌‌توانند راه بروند و رفتاری کاملا حیوانی و غریزی دارند. آنها چه دختر باشند و چه پسر، چه در کنار گرگ پرورش یافته باشند چه میمون، خرس و شترمرغ تنها یک نقطه اشتراک دارند و آن این‌که گذشته آنها تا ابد اسرارآمیز خواهد ماند.

    اولین کودک جنگلی معروف و شناخته شده “پیتر وحشی” بود. یک موجود عریان قهوه‌ای رنگ با موهایی سیاه که در سال 1724 در “هانوور” کشف شد و در آن زمان حدودا 12 سال داشت. او به آسانی از درخت بالا می‌‌رفت و گیاهان را می‌‌خورد و ظاهرا توانایی تکلم نداشت. او نان را رد می‌‌کرد و ترجیح می‌‌‌داد پوست شاخه‌های سبز گیاهان را بکند و شیره آنها را بمکد ولی به تدریج یاد گرفت سبزیجات و میوه‌ها را بخورد. پیتر شصت و هشت سال در میان مردم زندگی کرد ولی هیچ‌گاه نتوانست جز دو کلمه ” پیتر” و “شاه جورج” حرف دیگری بزند.

    بعضی از این کودکان وحشی توسط دیگران(معمولاً والدین خودشان) زندانی بوده‌اند؛ گاه، والدینی که نمی‌توانند از پس اختلالات جسمی و ذهنی کودکانشان بربیایند، آنان را به حال خود رها می‌کنند. کودکان وحشی پیش از آن که به حال خود رها شوند یا از خانه فرار کنند، ممکن است مورد سوء استفاده‌ی شدیدی قرار گرفته باشند یا آسیب‌های روانی جدی بر آن‌ها وارد آمده باشد. طبق گزارش‌ها، برخی از این کودکان، توسط حیوانات، بزرگ می‌شوند و برخی دیگر، به تنهایی در طبیعت وحشی، روزگار می‌گذرانند. بیش از صد مورد کودک وحشی گزارش شده است. در این مجال 10 نمونه از آن‌ها را که در زمان خود سر و صدای زیادی بپا کردند و معروف شده‌اند، معرفی خواهیم کرد.

    دینا سانیچار، پسر گرگی هند (Dina Sanichar, the Indian Wolf Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1867
    سن هنگام پیدا شدن: 6
    محل: سکندرا
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 6 سال
    حیوانات: گرگ‌ها

    گفته می‌شد «دینا سانیچار»، یکی از پسرهایی که در پرورشگاه سکندرا زندگی می‌کرد، دچار معلولیت‌های ذهنی است. او را در سال 1867، هنگامی که شش سال سن داشت، از غار گرگ‌ها بیرون آوردند. چند شکارچی در جنگل‌های «بلندشهر» از دیدن پسری که روی چهار دست و پا دویده و به دنبال یک گرگ، وارد لانه‌ی گرگ‌ها شد، در شگفت ماندند. این چنین بود که دینا سانیچار پیدا شد. آن‌ها با استفاده از دود، گرگ و همراهش را بیرون آوردند و گرگ را با شلیک گلوله کشتند.

    دینا، در ابتدا، عادات یک حیوان وحشی را از خود بروز می‌داد؛ او جامه‌هایش را می‌درید و از زمین غذا می‌خورد. دینا سرانجام غذای پخته را با غذای خام جایگزین ساخت اما هرگز صحبت کردن نیاموخت. ظاهراً دینا به تنباکو هم معتاد شد. وی در سال 1895 مُرد.

    کامالا و آمالا، دختران گرگی میدناپور (Kamala and Amala, the Wolf Girls of Midnapore)

    تاریخ پیدا شدن: 1920
    سن هنگام پیدا شدن: 8 (کامالا)، 5/1 (آمالا)
    محل: میدناپور، هند
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 8 سال ، 1 سال
    حیوانات: گرگ‌ها

    شاید یکی از مشهورترین و بحث‌برانگیزترین ماجراهای مربوط به کودکان وحشی، ماجرای «کامالا» و «آمالا» باشد. کامالا و آمالا، دو تن از جالب‌ترین افراد، در میان کودکان وحشی هستند. این دختران گرگی، کنار هم، در لانه‌ی گرگ‌ها پیدا شدند. در آن زمان، آمالا 18 ماهه بود و کامالا هشت سال داشت. با این حال، گفته می‌شد این دو خواهر نیستند، بلکه در سال‌های متفاوتی، به حال خود رها شده‌اند یا این که گرگ‌ها آن‌ها را برداشته‌اند.

    در همان سال، کشیش «جوزف سینگ» (Joseph Singh)، یک مبلغ مذهبی که اداره‌ی پرورشگاهی در شمال هند را بر عهده داشت، شایعاتی شنید درباره‌ی دو موجود شبح‌مانند، که در جنگل بنگال، در نزدیکی «میدناپور»، دسته‌ای از گرگ‌ها را همراهی می‌کنند. روستاییان محلی از این ارواح می‌ترسیدند، اما بر اساس عرف منطقه، حق نداشتند به گرگ‌ها آسیبی برسانند.

    سینگ، که کنجکاو شده بود، بر بالای یک درخت، مخفیگاهی ساخت مشرف به لانه‌ی دسته‌ی گرگ‌ها. لانه، در واقع، یک پشته‌ی قدیمی ده پایی موریانه‌ها بود که با گذشت زمان، گود و میان‌تهی گشته بود. با بالا آمدن ماه، سینگ، گرگ‌ها را دید که یکی یکی بیرون می‌آیند. سپس، دو موجود خمیده و ترسناک ظاهر شدند. این دو موجود سرهای خویش را کمی بیرون آوردند، هوای شبانه را بو کشیدند و آن‌گاه به بیرون جهیدند. این «اشباح» بر اساس توصیفات سینگ در دفتر خاطراتش، موجوداتی بودند: «…بسیار مخوف و ترسناک…دست، پا و بدنی همچون انسان داشتند، اما سرهایشان، جسم گردی بود از چیزی که شانه‌ها و قسمت فوقانی بالاتنه‌شان را می‌پوشاند…چشم‌هایشان، درخشان و نافذ بود و شباهتی به چشم انسان‌ها نداشت…هر دوی آن‌ها روی چهار دست و پا می‌دویدند».

    ظاهرا،ً در این دخترها، اثری از رفتار و افکار انسانی نبود. گویی آن‌ها ذهن یک گرگ را داشتند. هر لباسی که به تنشان پوشانده می‌شد را پاره می‌کردند، فقط گوشت خام می‌خوردند، هنگام خواب به صورت دایره‌ای و خمیده به هم می‌چسبیدند، در خواب تکان‌های ناگهانی می‌خوردند و خرناس می‌کشیدند، تنها بعد از طلوع آفتاب بیدار می‌شدند، زوزه می‌کشیدند و می‌خواستند دوباره آزاد شوند. کامالا و آمالا آن‌قدر چهار دست و پا راه رفته بودند که تاندول‌ها و مفاصلشان کوتاه شده بود، به همین دلیل قادر نبودند پاهایشان را راست نگه دارند یا حتی برای راه رفتن روی دو پا، کوششی نشان دهند. آن‌ها هرگز لبخند نزدند و علاقه‌ای به ارتباط با انسان‌ها نشان ندادند. تنها احساسی که در چهره‌شان دیده می‌شد، ترس بود. حتی حواس این دو نیز همچون حواس گرگ‌ها شده بود. به گفته‌ی سینگ، شب‌ هنگام، چشمان آنان بینایی خارق‌العاده‌ای داشت و مثل چشم گربه‌ها می‌درخشید. قدرت شنوایی آن‌ها نیز بسیار قوی بود، اما به نظر می‌رسید صدای انسان‌ها برای گوش‌هایشان غریب و غیر قابل شنیدن است.

    سینگ، به عنوان مردی فقیر اما تحصیل‌کرده، تمام تلاش خود را کرد تا وظیفه‌ی خود مبنی بر بهبود حال کامالا و آمالا را به بهترین نحو ممکن انجام دهد. وی که به نظریه‌ی رشد گیاه‌وار کودکان اعتقاد داشت، این طور نتیجه گرفت که عادات گرگی کامالا و آمالا، به نحوی مانع از بروز آزادانه‌ی خصایل انسانی آن‌ها می‌شود. سینگ احساس می‌کرد وظیفه دارد (حداقل به دلایل مذهبی) که این این دو دختر را از روش زندگی گرگ‌وارشان جدا کند و زمینه‌ی ظهور انسانیت دفن‌شده‌ی آنان را فراهم آورد. متأسفانه، پیش از آن که کار پژوهشی وی پیشرفت کند، دختر کوچکتر، آمالا، بیمار شد و جان داد. این واقعه، برای کامالا که تازه ترسش از انسان‌های دیگر و محیط پرورشگاه ریخته بود، ضربه‌ی مهلکی محسوب می‌شد. کامالا مدت زیادی عزا گرفت و سینگ، می‌ترسید او هم جانش را از دست بدهد. اما سرانجام کامالا بهبود یافت و سینگ برنامه‌ی بهبودی بیمار را آغاز کرد.

    دانیل، پسر بزی آند (Daniel, The Andes Goat Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1990
    سن هنگام پیدا شدن: 12
    محل: آند، پرو
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 8 سال
    حیوانات: بزها

    پسر بزی آند در سال 1990 در آند، پرو پیدا شد و گفته می‌شود که هشت سال توسط بزها بزرگ شده است. وی با خوردن شیر آن‌ها و تغذیه از ریشه‌ها و دانه‌ها زنده مانده بود. دانیل در طبیعت، و با مشخصه‌های بارز زندگی وحشی بزرگ شده بود.

    او روی چهار دست و پا راه می‌رفت و دست‌ها و پاهایش آن‌قدر زخم شده‌بودند که سفت شده و برایش حکم سم را پیدا کرده بودند. وی می‌توانست با بزها ارتباط برقرار کند اما نتوانست زبان بشر را یاد بگیرد.

    پسر بزی آند پس از پیدا شدن، توسط تیمی از دانشگاه پزشکی «کانزاس» تحت بررسی و آزمایش قرار گرفت. نام او را «دانیل» گذاشتند.

    پسر آهوی کوهی سوریه‌ای (The Syrian Gazelle Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1946
    سن هنگام پیدا شدن: تقریباً 10
    محل: صحرای سوریه
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 9 سال
    حیوانات: آهوان کوهی

    پسری که حدوداً 10 سال سن داشت در میان گله‌ای آهوان کوهی در صحرای سوریه پیدا شد. او را به کمک یک جیپ عراقی گرفتند، چون می‌توانست با سرعت 50 کیلومتر در ساعت بدود. اگرچه وی به طرز وحشتناکی لاغر بود، اما می‌گفتند بسیار سالم و تندست است و عضلاتی پولادین دارد. این پسر را گرفتند و دست و پایش را بستند.

    به گفته‌ی آرمن، پسر-آهوی کوهی سوریه‌ای در سال 1955 هنوز زنده بود و سعی کرده بود از وضعیت نامطلوبی که در آن زندانی شده بود، فرار کند. من احساسات شما را با بیان کارهایی که برای جلوگیری از این اقدام او انجام گرفت، جریحه‌دار نمی‌کنم.

    آنچه که Magazine Life در تاریخ 9 سپتامبر1946نوشته بود، تا حد زیادی با گزارش‌های دیگر مطابقت دارد. گزارش می‌گوید یک ماه پیش، گروهی از شکارچیان، پسری پیدا کرده‌اند که وحشی و آزاد در میان گله‌ای از آهوان کوهی، در دشت سوریه می‌دویده است. گویا، وی، که در زمان پیدا شدن 10 الی 14 سال داشت، در کودکی به حال خود واگذاشته شده بود. بعد از پیدا شدن، او را به آسایشگاه بیماران روانی انتقال داده بودند. Sunday Express نیز گزارش مشابهی ارائه کرده، با این تفاوت که سرعت پسر را 50 متر در ساعت قلمداد کرده است نه 50 کیلومتر در ساعت.

    بلو، پسر شامپانزه‌ای نیجریه‌ای (Bello, the Nigerian Chimp Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1996
    سن هنگام پیدا شدن: 2
    محل: نیجریه
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 1 سال
    حیوانات: شامپانزه‌ها

    «بلو»، پسر شامپانزه‌ای نیجریه‌ای را هنگامی که دو سال داشت، در سال 1996 پیدا کردند. والدینش احتمالاً وی را که دچار معلولیت جسمی و ذهنی بود، در شش ماهگی رها کرده بودند، کاری که معمولاً چادرنشینان «فولانی»، ساکنان بخش عمده‌ای از منطقه‌ی «ساحل» در غرب آفریقا، با کودکان معلولشان انجام می‌دهند و امری عادی محسوب می‌شود.

    بلو که گفته می‌شود توسط شامپانزه‌ها سرپرستی و بزرگ شده بود، میان یک خانواده‌ی شامپانزه، در 150 کیلومتری جنوب «کانو» واقع در شمال نیجریه پیدا شد. زمانی که این ماجرا، شش سال بعد در سال 2002 به چند خبرگزاری رسید، بلو در خانه‌ی بی‌سرپرستان Tudun Maliki Torrey در کانو ساکن شده بود.

    بلو، زمانی که تازه پیدا شده بود، مثل یک شامپانزه راه می‌رفت، او از پاهایش بهره می‌گرفت اما دست‌هایش را روی زمین می‌کشید. وی شب‌ها در خوابگاه به این سو و آن سو می‌پرید، بچه‌های دیگر را آشفته می‌کرد و همه چیز را پرت می‌کرد و می‌شکست. شش سال بعد، بلو بسیار آرام‌تر شده بود، اما همچنان مثل شامپانزه‌ها به این سو و آن سو می‌پرید، صداهای شامپانزه‌وار در می‌آورد و چند بار با مشت به سرش می‌زد. بلو در سال 2005 از دنیا رفت.

    جان سبونیا، میمون-پسر اوگاندایی (John Ssebunya, the Ugandan Monkey Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1991
    سن هنگام پیدا شدن: 6
    محل: اوگاندا
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 3 سال
    حیوانات: میمون‌ها

    «جان سبونیا» در اوایل دهه‌ی 1980 به دنیا آمده بود. وی بعد از مشاهده‌ی قتل مادرش به دست پدر خودش، از خانه فرار کرده بود (احتمالاً در آن زمان حدود سه سال داشته). باور عام و پذیرفته بر این است که میمون‌های سبز آفریقایی (green African vervet monkeys) حداقل تا اندازه‌ای مراقبت از او را در جنگل بر عهده گرفته‌اند. جان، در سال 1991، وقتی در درختی پنهان شده بود، توسط یک زن یا دختر قبیله (به نام میلی) پیدا شد. «میلی» با اهالی روستا بازگشت و در این مورد، نه تنها خود جان در برابر اسیر شدن مقاومت کرد- چیزی که معمولاً اتفاق می‌افتد- بلکه خانواده‌ای که سرپرستی‌اش را بر عهده گرفته بودند نیز، با پرتاب چوب به سمت روستاییان، به دفاع از او برآمدند.

    گزارشات اولیه حاکی است که تمام بدن جان با موهایی موسوم به هایپرتریکوسیس (hypertrichosis) پوشیده شده بود. در مدفوع وی، کرم‌هایی به طول نیم متر وجود داشت. وقتی او را گرفتند و تمیزش کردند، معلوم شد تمام تنش پر از شکاف و خراش است و زانوهایش به دلیل چهار دست و پا راه رفتن، زخمی است. هویت جان سبولینا در همین زمان مشخص شد. میلی، جان را به «پل و مولی واسوا»، مدیران یک مؤسسه‌ی خیریه، سپرد. جان در ابتدا نمی‌توانست حرف بزند یا گریه کند اما بعدها یاد گرفت صحبت کند. این بدان معناست که وی پیش از زندگی در طبیعت، تا حدی حرف زدن را یاد گرفته بود.

    او حالا نه تنها حرف می‌زند، بلکه آواز نیز می‌خواند و همراه گروه کر کودکان «مروارید آفریقا» به سفر می‌رود. بی‌بی‌سی، مستندی از ماجرای جان ساخت به نام «گواه زنده» (Living Proof). این مستند در 13 اکتبر 1999 به نمایش درآمد.

    ترایان کالدارار، پسر سگی رومانیایی (Traian Caldarar, the Romainian Dog Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 2002
    سن هنگام پیدا شدن: 7
    محل: براشوف، رومانی
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 3 سال
    حیوانات: سگ‌ها

    «ترایان کالدارار»، پسری رومانیایی بود که سه سال، دور از خانواده‌اش، یک زندگی وحشی در پیش گرفته بود. گفته می‌شود او به دلیل خشونت‌های خانوادگی، خانه‌اش را ترک کرده بود. مادرش، «لینا کالدارار»، گفت که پسرش را دوست می‌داشته، اما همسرش مرد خشنی بوده و همواره لینا را کتک می‌زده. وقتی او ترایان را گم کرد، بسیار آزرده‌خاطر شد و این امید را در خود پرورش داد که شاید خانواده‌ی دیگری، سرپرستی ترایان را بر عهده گرفته‌اند. او گفت: «وقتی فرار کردم، ارتباطم با ترایان قطع شد، با این حال، سعی کردم او را پس بگیرم. هر کاری کردم، او ]پدر ترایان[ اجازه نداد بچه‌ام را پس بگیرم. او گفت بچه مال خودش است».

    اگرچه ترایان کالدارار وقتی پیدا شد، هفت ساله بود، اما جسم یک بچه‌ی سه ساله را داشت. او نمی‌توانست صحبت کند، لخت بود و در یک جعبه‌ی مقوایی پوشیده با پلی‌اتیلن زندگی می‌کرد. وی از نرمی استخوان شدیدی رنج می‌برد، زخم‌های عفونی داشت و جریان خونش احتمالاً به دلیل سرمازدگی، بسیار ضعیف بود. به اعتقاد دکترها، امکان نداشت ترایان به تنهایی زنده مانده باشد. آنان این طور نتیجه گرفتند که تعداد زیادی از سگ‌های ولگرد حومه‌ی شهر ترانسیلوانیا به او یاری رسانده‌اند. وقتی ترایان پیدا شد، جسد سگی در کنارش بود که ظاهراً وی از آن تغذیه می‌کرده.

    ترایان کالدارار، بعد از آن ‌که اتومبیل یک چوپان به نام «مونالسکو یوان» از کار افتاد، پیدا شد. آقای یوان مجبور شده بود پیاده از مرتع خود بازگردد. در این زمان او کودک را پیدا کرده، به پلیس خبر داده بود. پلیس کمی بعد ترایان را گرفت. ترایان همچون یک شامپانزه راه می‌رفت و خوابیدن زیر تخت را به خوابیدن روی آن ترجیح می‌داد. به گزارش دکتر «مرسیا فلوریا»: «او را در وضعیتی حیوانی یافته بودند و حرکات او نیز حیوان‌گونه است. این شواهد نشان می‌دهند که وی در یک محیط اجتماعی رشد نیافته. وی در نبود غذا، بسیار آشفته می‌شود. تو تمام مدت به دنبال غذاست. وی بعد از خوردن غذا می‌خوابد».

    راچام پنگینگ، دختر جنگل کامبوج (Rochom P’ngieng, Cambodian Jungle Girl)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 2007
    سن هنگام پیدا شدن: 29
    محل: جنگل کامبوج
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 19 سال
    حیوانات: حیوانات مختلف

    دختر جنگل کامبوج، زنی کامبوجی است که در 13 ژانویه‌ی 2007، در جنگل «ایالت راتانکیری» پیدا شد. خانواده‌ای در یک روستای نزدیک به محل، ادعا کردند که این زن، دختر آن‌ها، «راچام پنگینگ» است که 29 یا 30 سال دارد (متولد 1979) و 18 یا 19 سال پیش ناپدید شده. ماجرای راچام، به عنوان یک کودک وحشی که سال‌های زیادی از عمر خود را در جنگل گذرانده است، پوشش خبری وسیعی داشت.

    راچام، پس از آن که در 13 ژانویه‌ی 2007، ژولیده، لخت و وحشت‌زده، در جنگل‌های انبوه ایالت راتانکیری واقع در دورترین نقطه‌ی شمال شرقی کامبوج پیدا شد، مورد توجه بین‌المللی قرار گرفت. وقتی یک روستایی متوجه شد از غذای موجود در جعبه‌ی ناهار خبری نیست، آن ناحیه را تحت نظر گرفت، چشمش به این زن افتاد و چند تن از دوستانش را برای گرفتن او گرد آورد.

    پدر راچام، افسر پلیس، کسور لو لانگ، او را از روی زخمی که روی پشتش داشت شناسایی کرد. وی اظهار داشت راچام پنگینگ در سن 8 سالگی، هنگامی که همراه خواهر شش ساله‌اش، گله‌ی گاوها را هدایت می‌کرد، ناپدید شده بود(خواهرش نیز همین‌طور). یک هفته بعد از پیدا شدن، راچام در تطبیق خود با زندگی متمدن، دچار مشکل شد. به گزارش پلیس محلی، او تنها می‌توانست سه کلمه بگوید: «پدر»، «مادر» و «شکم‌درد».

    یک روانشناس اسپانیایی که این دختر را دیده بود، گفت او «می‌تواند چند کلمه بگوید و با دیدن بازی‌هایی که در آن‌ها آیینه و اسباب‌بازی‌هایی به شکل حیوانات وجود دارد، لبخند می‌زند» اما راچام هرگز به زبانی که قابل درک باشد، صحبت نکرد. او هنگام گرسنگی و تشنگی، به دهانش اشاره می‌کرد و ترجیح می‌داد به جای این‌که به صورت قائم قدم بردارد، روی چهار دست و پا راه برود. خانواده‌ی راچام مجبور بودند تمام مدت مراقبش باشند تا به جنگل فرار نکند.

    راچام پنگینگ بارها سعی کرده بود به جنگل بازگردد. مادرش مرتب ناچار بود لباس‌های راچام را را تنش کند زیرا او می‌خواست آن‌ها را از تنش بیرون بیاورد. بر اساس اظهارات یکی خبرنگار از «گاردین»، خانواده‌ی راچام، مراقبت فراوانی از وی به عمل می‌آوردند و این زن غمگین و بی‌توجه می‌نمود، هرچند شب‌ها بی‌قرار می‌شد. در ماه مه 2010، راچام پگینگ به جنگل فرار کرد. علی‌رغم جست و جوها، کسی نتوانسته او را پیدا کند.

    پسر پرنده‌ای روسی (The Russian Bird Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 2008
    سن هنگام پیدا شدن: 7
    محل: ولگوگراد، روسیه
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 7 سال
    حیوانات: پرندگان

    در سال 2008، مددکاران روسی، یک «پسر پرنده‌ای» پیدا کردند، که مادرش او را در لانه‌ی پرندگان بزرگ کرده بود. این پسر تنها می‌توانست از طریق جیک جیک کردن ارتباط برقرار کند. به گفته‌ی مقامات، این بچه‌ی وانهاده‌شده را در یک آپارتمان کوچک دو اتاقه در حالی یافته بودند که با قفس‌هایی پر از پرنده، غذای پرندگان و مدفوع آنان، احاطه شده بود.
    به گزارش روزنامه‌ی روسی «پراودا» پسر پرنده‌ای از زبان انسانی چیزی نمی‌فهمید و با جیک جیک کردن و تکان دادن بازوانش، ارتباط برقرار می‌کرد. فعال اجتماعی، «گالینا ولسکایا»، که در نجات کودک از خانه‌اش در «کروسکی»، ولگوگراد، شرکت داشت، اظهار کرد مادر 31 ساله‌ی این پسر، با او همچون سایر حیواناتش رفتار می‌کرده و هرگز با وی سخن نمی‌گفته. خانم ولسکایا گفت: «وقتی با او حرف می‌زنیم، جیک جیک می‌کند».

    مقامات روسی اعلام کردند که کودک از لحاظ جسمی آسیبی ندیده است اما از «سندروم ماگلی» (Mowgli Syndrome) رنج می‌برد و قادر به برقراری ارتباط عادی با انسان‌ها نیست. نام این سندروم، از شخصیت «کتاب جنگل» گرفته شده؛ ماگلی در این داستان، پسربچه‌ای است که توسط حیوانات وحشی بزرگ می‌شود.

    پراودا این گونه نوشت: « (مادر وی) از پرندگان خانگی نگهداری می‌کرد و به پرندگان وحشی غذا می‌داد. (او) هرگز نه پسرک را زده بود و نه بدون غذا رهایش کرده بود، اما هیچ وقت با او صحبت نکرده بود. این پرندگان بودند که با وی ارتباط برقرار کرده، زبان پرنده‌ای یادش داده‌اند. او فقط جیک‌جیک می‌کند و وقتی می‌فهمد کسی منظورش را متوجه نشده، دست‌هایش را مثل پرنده‌ها تکان می‌دهد». این مادر، بعد از آن‌ که پسرک پیدا شد، یک فرم رضایت امضا کرد. براساس این فرم، وی باید کودکش را آزاد می‌کرد تا تحت مراقبت قرار گیرد. گزارش‌ها حاکی از آن هستند که پسر پرنده‌ای موقتاً به یک آسایشگاه روانی منتقل شده بود، اما بعد از مدت کوتاهی، او را به مرکز مراقبت‌های روانپزشکی فرستاده‌ بودند.

    اکسانا مالایا، دختر سگی اوکراینی (Oxana Malaya, The Ukrainian Dog Girl)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1991
    سن هنگام پیدا شدن: 8
    محل: بلاگوشچنکا، اوکراین
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 5 سال
    حیوانات: سگ‌ها

    «اوکسانا مالای» نه یک کودک وحشی بود، نه یک کودک محبوس، بلکه کودکی بود وانهاده، که بیشتر دوران طفولیت خود را از 3 تا 8 سالگی، در لانه‌ی سگ‌ها، پشت باغچه‌ی خانه‌ی خانوادگی خود در «نوایا بلاگوشچنکا»، اوکراین، گذرانده بود، هر چند، گاهی به خانه می‌آمد و والدین الکلی و اهمال‌گر خویش را ملاقات می‌کرد.

    والدین دائم‌الخمر اکسانا، نمی‌توانستند از او نگهداری کنند و به همین دلیل اکسانا در سه سالگی از خانه‌اش تبعید شد. آنان در منطقه‌ای فقیرنشین زندگی می‌کردند و سگ‌های وحشی بسیاری در آن خیابان‌ها پرسه می‌زدند. اکسانا در یک کپر، که محل زندگی این سگ‌ها بود و پشت خانه‌اش قرار داشت، پناه جست.

    وی تحت مراقبت سگ‌ها قرار گرفت و حرکات و رفتارهای آنان را آموخت. رابطه‌ی اکسانا با سگ‌ها آن‌قدر قوی بود که وقتی مقامات برای نجاتش آمدند، در ابتدا توسط سگ‌ها رانده شدند. اعمال و صداهای او، تقلیدی از سرپرستانش بود. دختر سگی خرناس می‌کشید، پارس می‌کرد، روی چهار دست و پا راه می‌رفت، مثل یک سگ وحشی قوز می‌کرد، پیش از خوردن غذا آن را بو می‌کشید و دارای حواس بسیار قوی بینایی، شنوایی و بویایی بود. وقتی اکسانا را نجاتش دادند، او تنها کلمات «بله» و خیر» را می‌دانست.

    اکسانا، بعد از پیدا شدن، کسب مهارت‌های عادی اجتماعی و عاطفی انسانی را دشوار یافت. وی، محروم از هرگونه محرک اجتماعی و فکری، تنها، از حمایت عاطفی سگ‌های همراهش برخوردار گشته بود. از آن‌جایی که اکسانا در محیط اجتماعی از زبان استفاده نکرده بود، وی در بهبود مهارت‌های زبانی با مشکل مواجه می‌شد.

    اوکسانا در سال 2010، 26 ساله است. او در محل نگهداری معلولین ذهنی نگهداری می‌شود و در مراقبت از گاوهای مزرعه‌ی کلینیک کمک می‌کند. وی گفته است وقتی کنار سگ‌هاست، از همیشه خوشحال‌تر است.

  • تالاب میانکاله/ گزارش تصویری3

    دیده بان حقوق حیوانات: تالاب میانکاله اولین تالاب بین‌المللی ثبت شده در فهرست تالاب‌های کنوانسیون رامسر است. در این تالاب که ۱۰۰ هزار هکتار مساحت دارد ۴۰ گونه پرنده زندگی می‌کنند.

    عکس: مهر/ یونس خانی

    _______________

    خبر مرتبط:

    تالاب میانکاله/ گزارش تصویری۲

    تالاب میانکاله/ گزارش تصویری ۱

    پرندگان میانکاله/ تصویری

    پاهای شکسته فلامینگوها و ممنوعیت ورود دیده بان میانکاله به میانکاله

    گزارش تصویری / صید ماهی در میانکاله

    بازار پرنده فریدونکنار، سنتی ولی شرم آور/ وبلاگ میهمان

  • ولادیمیر پوتین و حیوانات/ تصویری

    مرد دو هزار چهره دنيا كيست؟ قضاوت با شما

    ولادیمر پوتین، در حال بررسی نحوه نصب ردیاب ماهواری روی دست یک ببر پنج ساله در منطقه حفاظت شده ای در شرق روسیه

    مرد دو هزار چهره دنيا كيست؟ قضاوت با شما

    بازدید پوتین از منطقه حفاظت شده کامچتکا در در اقیانوس آرام

    مرد دو هزار چهره دنيا كيست؟ قضاوت با شما

    سوار کاری در جنوب سیبری

    مرد دو هزار چهره دنيا كيست؟ قضاوت با شما

    مرد دو هزار چهره دنيا كيست؟ قضاوت با شما

    تلاش پوتین برای نصب یک ردیاب ماهواری روی بدن یک نهنگ در خلیج اولگا

    مرد دو هزار چهره دنيا كيست؟ قضاوت با شما

    پوتین در منطقه تورا یک پیاده روی طولانی را برای شکار گوزن انجام داد

  • سلام جوجه

    دیده بان حقوق حیوانات: آن‌چه در این تصویر مشاهده می‌کنید، تخم مرغ نیست، تخم کروکدیل است.

    به گزارش همشهری آنلاین خانم کروکدیل بعد از اینکه در لانه‌اش 20 تا 60 تخم می‌گذارد، مادرانه سه ماه تمام روی لانه‌ای که تخم‌هایش را در آن ریخته می‌خوابد و از تخم‌هایش در قبال هر جنبنده‌ای با چنگ و دندان محافظت می‌کند.

    بعد از 3 ماه، مادر لانه را باز می‌کند و به نوزادان خود کمک می‌کند تا از پوسته خود خارج شوند.

    با وجود این‌که کروکودیل‌های ماده ، تعداد زیادی تخم می‌گذارند (در هر نیم دقیقه یک تخم می‌گذارند) اما هر سال فقط یک دوره تخم‌گذاری دارند و در هر دوره نیز تعداد زیادی از تخم‌ها قبل از اینکه به بچه تبدیل شوند، می‌میرند.

    برای دیدن عکس بزرگتر، اینجا کلیک کنید.