دسته: دیدگاه

  • اکولوژیک یا ایدئولوژیک؛ مسئله این است/ نقدی بر فعالیت‌های مدنی محیط‌زیستی در کشور

    اکولوژیک یا ایدئولوژیک؛ مسئله این است/ نقدی بر فعالیت‌های مدنی محیط‌زیستی در کشور

    Animal-Rights-Watch-ARW-8589
    دیده بان حقوق حیوانات/ داود کامگار*: «جنایتکاران»، «ناقضین حقوق بشر»، «بدتر از داعش»، «مافیای آب» «قاتلین طبیعت» و امثالهم نمونه‌هایی از واژه‌ها و کلماتی هستند که چند وقتی است در بین مطالب منتشرشده از سوی برخی فعالان و سمن‌های محیط‌ریستی کشور رواج پیدا کرده است. کلماتی که بیشتر به توهین و اتهام شبیه است و متأسفانه بدون توجه به معنا و بار حقوقی و قضائی مترتب بر آنها، به بخش ثابتی از ادبیات گفتاری و نوشتاری بعضی از فعالان حقیقی و حقوقی محیط زیست تبدیل شده است.
    استفاده مکرر از این واژه‌ها حاکی از نهادینه‌شدن تدریجی مکتبی است که می‌تواند به‌مرور زمینه را برای تعمیق شکاف‌های اجتماعی، فاصله‌انداختن بین گروه‌های مختلف شغلی و قومی در کشور و در نتیجه بروز خشونت‌های ناشی از آن فراهم کند.
    با روی‌کارآمدن دولت تدبیر و امید، بار دیگر این فرصت فراهم شده تا موضوع تقویت نهادهای مدنی و نقش نظارتی آنها بر دولت مطرح شود تا به واسطه‌ مشارکت آگاهانه این نهادها در تصمیم‌سازی‌های کلان از حجم تصمیمات اشتباه دولتمردان کاسته و بر کارآمدی آنها افزوده شود.
    بی‌تردید دولت و دستگاه‌های اجرائی وابسته به آن در فرایند توسعه کشور بعضا دچار خطاهایی شده و می‌شوند که دیده‌‌بانی این فعالیت‌ها، آسیب‌شناسی و کمک به رفع این مشکلات مستلزم حضور مؤثر نهادهای مدنی و منتقد است.
    اما آنچه این نوشته می‌خواهد به آن اشاره کند، آسیب‌شناسی فعالیت‌های مدنی زیست‌محیطی است چراکه اگر این رویه‌ها و فرایندهای نظارتی مدنی، از کارآمدی لازم برخوردار نباشند نه تنها تأثیری بر افزایش سطح کارآمدی دستگاه‌های دولتی نخواند داشت، که نارسایی‌ها و اختلالات مضاعفی را نیز ایجاد خواهند کرد.
    مدتی است موضوع بحران‌های محیط زیست، سوژه غالب مطبوعات و رسانه‌های رسمی و غیررسمی کشور شده و افراد مختلف از منظر و زاویه دید خود و با عناوین مختلف حقیقی و حقوقی به این موضوع می‌پردازند. آنچه در این میان به‌وضوح قابل‌مشاهده و چشمگیر است، «مدشدن» اظهارنظرات بدون پشتوانه فنی و مبتنی بر اطلاعات ناقصی است که بعضا از سوی مقامات رسمی نظیر برخی مدیران میانی سازمان محیط زیست و همین‌طور بعضی سمن‌ها و فعالان محیط زیست مطرح و به‌سرعت در فضای مجازی انعکاس می‌یابد. محتوای برخی از این اظهارات و نوشته‌ها انتقادات غیرمنصفانه و سیاه‌نمایی‌هایی است که بخش مهمی از دستاوردهای توسعه‌ای کشور را نشانه رفته و گویی فعالیت محیط‌زیستی در ایران، صرفا به انتقاد غیرمنصفانه و سطحی از فعالیت‌های عمرانی تقلیل‌یافته حال آنکه بحران‌های زیست محیطی به‌مراتب مهم‌تر و بزرگ‌تری همچون آلودگی هوا، نابودی جنگل‌ها به دلیل آتش‌سوزی، آفت و امثالهم کمتر جایی در انتقادات و اعتراض‌های سمن‌ها و فعالان زیست‌محیطی کشور داشته است.
    در اهمیت حفظ محیط زیست و ضرورت توجه به توسعه پایدار، کمترین تردیدی وجود ندارد. همچنین نمی‌توان منکر برخی مشکلات، ضعف‌ها و اشتباهاتی که در طرح‌های عمرانی حادث شده بود، شد و طبعا کسی مسئولیت و رسالتی درخصوص لاپوشانی اشتباهات برای خود قائل نیست اما آنچه این روزها بیشتر به چشم می‌آید، انتقاداتی است که از دایره انصاف و عدل خارج شده و بعضا بدون توجه به الزامات و ضرورت‌های توسعه و با چشم‌بستن بر منافع و دستاوردهای طرح‌های عمرانی کشور، فعالان و مدیران قبلی و کنونی این حوزه را آماج حملات و اهانت‌های مکرر قرار می‌دهد.آنچه بیش از همه موجب نگرانی است، فقط ضایع‌شدن دستاوردهای عمرانی کشور نیست، بلکه اصل موضوع، تغییر هنجارها و ارزش‌های کاری یک جامعه، آن هم به خاطر اهداف شهرت‌طلبانه و بخشی نگرانی‌ برخی افراد، در لباس مدافعان محیط‌زیست است. احساس یأس و سرخوردگی عمومی از به‌نتیجه‌رسیدن تلاش‌ها و طرح‌های ملی، یکی از تبعات سیاه‌نمایی‌هایی است که این روزها در رسانه‌های مجازی و رسمی درباره فعالیت‌های توسعه‌ای، در جریان است و ای‌ کاش همان‌گونه که به‌درستی سخن از ضرورت ارزیابی آثار زیست‌محیطی طرح‌های عمرانی می‌رود، نهادی هم مأمور بررسی آثار و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و حتی زیست‌محیطی فعالیت‌های عوام‌زده زیست‌محیطی می‌‌شد، فعالیت‌هایی که صرفا و به صورت اغراق‌آمیز، به تبعات و آثار «ساختن»ها می‌پردازد اما به پیامدهای «نساختن»ها توجهی نمی‌کند. تجارب گذشته نشان داده است که سیاست سکوت با هدف دامن‌نزدن به مباحث، عملا تأثیری در کاهش هجمه‌های رسانه‌ای نداشته و صرفا به‌واسطه تکرار ادعاهای منتقدان و عدم‌پاسخ‌گویی متناسب، به‌تدریج بیشتر این ادعاهای نادرست، نزد افکار عمومی رنگ واقعیت به خود گرفته‌اند و نتیجه آن شده که تحت تأثیر تبلیغات یک‌سویه و انفعال فعالان توسعه‌ای کشور، به‌تدریج فضا به سمت و سویی هدایت شده که مشارکت در توسعه و آبادانی کشور، به جای آنکه مایه افتخار و سرافرازی باشد، تبدیل به نقطه ضعف و مایه شرمساری افراد شده، در‌حالی‌که حتی برای حفظ محیط‌زیست هم نیاز به توسعه اقتصادی است و در یک کشور فقیر و توسعه‌نیافته، حفظ محیط‌زیست صرفا در حد شعار باقی خواهد ماند. مسئله نگران‌کننده‌ای که روند بررسی و تصمیم‌‌گیری درباره طرح‌های توسعه‌ای را بدون درنظرگرفتن نیازهای انسان‌ها به عنوان مهم‌ترین جزء محیط‌زیست، به مبانی و مؤلفه‌های شعاری و سریالی گره خواهد زد که اساسا امکان جمع‌بندی در آنها به‌سختی میسر خواهد بود. فعالان مدنی محیط‌زیستی کشور باید در نظر داشته باشند که پیامدهای افراط‌گری و پوپولیسم زیست‌محیطی و بی‌توجهی به حدود اختیارات قانونی سازمان محیط‌زیست، تدریجا این جریان را به نهادی داخلی با کارکرد «خودتحریمی»، و مانعی در مسیر توسعه کشور تبدیل خواهد کرد. از‌این‌رو جا دارد اکنون که کشور در مسیر ازمیان‌برداشتن تحریم‌های ظالمانه بین‌المللی قرار گرفته، فکری هم به حال رویه‌ای شود که نتیجه آن چیزی جز تحریم‌های داخلی، آسیب‌ به روند توسعه کشور و حتی به‌خطرانداختن پایداری فعالیت‌های مدنی نخواهد بود. نتیجه موج افراطی‌گرایی زیست‌محیطی که خشک و تر را با هم می‌سوزاند، هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت گامی کوتاه به جلو تصور شود، اما در میان‌مدت گام‌های بلندی به عقب خواهد بود و آسیب بیشتر و بیشتر به محیط‌زیست از یک سو و توقف توسعه کشور از سوی دیگر، ماحصل محتوم روش‌های درپیش‌گرفته است.ازاین‌رو به منظور کنترل و کاهش آثار و پیامدهای مباحث مطرح‌شده فوق چند پیشنهاد به شرح زیر مطرح می‌شود:
    ١- ضمن تبیین ضرورت‌ها و واقعیاتی که توسعه کشور را ضروری می‌کند، پیامدهای احتمالی اقتصادی، اجتماعی و … افراط‌گری محیط‌زیستی، بیشتر مورد بررسی و توجه قرار گیرد.
    ٢- با توجه به اینکه برخی از اخبار و محتواهایی که این روزها در رسانه‌ها منتشر می‌شود، خلاف واقع و نادرست بوده یا درباره تبعات طرح‌های عمرانی بزرگ‌نمایی و اغراق می‌شود، نیاز است مدیران مسئول و سردبیران رسانه‌های رسمی (صداوسیما، مطبوعات و …)، با تعبیه مکانیسم‌های لازم (مثل داوری مطالب قبل از انتشار) از صحت اطلاعات و آماری که توسط فعالان زیست‌محیطی ارائه می‌شود، اطمینان حداقلی حاصل کرده و سپس اقدام به انتشار کنند. پرواضح است که این مسئله به هیچ‌وجه به معنی سانسور محتوا نیست، بلکه بحث اصلی، صحت‌سنجی آمار و اطلاعات و اخبار، پیش از انتشار است.
    ٣- مکانیسم‌هایی به منظور تقویت بحث تخصص‌گرایی و نگاه کارشناسی به مسائل محیط‌زیستی (مثلا تشکیل نظام‌مهندسی محیط‌زیست و همین‌طور مشخص‌کردن رسته فعالیت سمن‌ها)، مدنظر قرار گیرد تا رویه جاری کنونی، که هر فردی با هر سطح دسترسی به اطلاعات و توان علمی درباره مسائل تخصصی مختلف و متعددی، اظهارنظر کرده و البته مسئولیتی هم برای پاسخ‌گویی یا تأمین نیازهای ضروری مردم، برای خود متصور نباشد، به‌تدریج اصلاح شود.

    * کارشناس منابع آب/ روزنامه شرق
  • به مناسبت روز دامپزشکی: به رنج حیوانات عادت نخواهیم کرد؛ دلنوشته یک دانشجوی دامپزشکی حامی حقوق حیوانات

    به مناسبت روز دامپزشکی: به رنج حیوانات عادت نخواهیم کرد؛ دلنوشته یک دانشجوی دامپزشکی حامی حقوق حیوانات

    Animal-Rights-Watch-ARW-8555

    دیده بان حقوق حیوانات/ رکسانا سرابندی*: در راهرو سالن تشریح که قدم می زنم بوی فرمالین خاطرات ماه های اول دانشگاه را برایم زنده می کند. این بوی تند و بی رحم هنوز هم برایم مثل آخرین لحظات فیکس کردن حیوانات در این سالن سرد، زننده و نفرت انگیز است.

    هنوز هم آخرین نگاه های آن سگ مزرعه را که به بهای ناچیز به دانشکده فروخته شده بود به یاد دارم، هنوز هم نتوانسته ام آن بزغاله سیاه کوچک را که از شدت درد و شوک ناشی از بریدن شاهرگش ناله می کرد را از یاد ببرم. گاهی فکر می کنم که شاید اگر می توانست می گفت که تا چه حد از روپوش سفید ما وحشت دارد، شاید لازم بود که من هم می گفتم که چقدر از این سپیدی دلهره آور و شرایط موجود بی زارم، اما هیچ کس حرفی نزد، هیچ کس کاری نکرد، فقط نگاه کردیم، عده ای به بیچارگیش می خندیدند، عده ای با بی تفاوتی به سرخی خونش چشم دوخته بودند و عده ای هم مثل من بارها و بارها لب هایشان را گزیدند و دردرون خود، به حال تمام حیواناتی که قربانی روش های کهنه ی علم آموزی ما می شدند، اشک ریختند.

    دو سال اول دانشگاه من با بغض، دلهره و استرس دیدن هزاران باره ی چشمان ترسان و نا امید حیواناتی که از بخت بد برای کمک به ترویج علم انتخاب و قربانی می شدند؛ گذشت.

    فرمالین را نفس کشیدیم و سکوت کردیم، پذیرفتیم، ازیاد بردیم و عادت کردیم به سردرد های ناخوانده بعد از کار با لاشه های موجوداتی که روزی پر از عشق و امید به زندگی بودند اما اکنون، حتی با وجود فرمالینی که در رگ هایشان وجود داشت، گندیده اند.

    عادت کردیم که دیگر این سوال تکراری را نپرسیم که چرا می کشیم؟ که چرا نابود می کنیم؟ وقتی که صدها روش جایگزین دیگر وجود دارد.عادت کردیم که عادت کنیم به هر چیزی که با ارزش های انسانیمان هم سو نیست.

    اکثر ما امیدوار بودیم که با پایان یافتن کلاس های آناتومی، تمامی این اتفاق ها به پایان برسد، اما اشتباه می کردیم، تمام این صحنه ها را دیده بودیم تا کم کم وجدانمان به خواب رود، تا نادیده بگیریم، قوی باشیم و احساس نکنیم درد و رنجی را که رت های آزمایشگاهی هنگام بریدن دم و گوشهایشان حس می کنند.

    ساعت های مدیدی را در سالن های تشریح گذرانده بودیم تا وقتی بی دلیل و برای تکرار چندین باره ی یک آزمایش با نتیجه مشخص مجبور می شدیم این اسیران سپیدِ چشم سرخ را در محفظه های بزرگ اتر خفه کنیم با آرامش اسکالپل را به خط میانی شکمشان فشار دهیم و نترسیم از مشاهده ی ارگان هایی که سانت به سانتش را نه تنها ما، بلکه امثال ما هزاران بار دیده بودند. باید آزمایش می کردیم، باید می دیدیم تا مبادا چیزی از آنچه در سیلابس درسیمان تعریف شده، از قلم بیوفتد.

    وضع در مزارع پرورش و نگهداری دام ها بهتر از آنچه در سالن تشریح و آزمایشگاه ها تجربه کرده بودیم نبود. آنجا یاد گرفتیم تا بپذیریم که دام ها دارایی شخصی ما هستند، آنها به دنیا میایند تا در خدمت ما باشند، آنها برای ما پرورش میابند! آنجا آموختیم که اگربا دامی که به بیماری سختی که نیازمند صرف وقت و هزینه بسیار برای درمان بود، مواجه شدیم و تشخیص بر این بود که درمان به طور قطعی جواب نخواهد داد، تنها به یک را متوسل شویم، کشتارگاه!!

    من آموختم که در دامپزشکی مانند پزشکی برای نجات جان بیمارم تا لحظه ی آخر نباید بجنگم چون حتی اگر به کشتارگاه هم فرستاده شود باز هم برای هم نوعانم مفید خواهد بود. من آموختم پیش از آنکه دامپزشک باشم باید در جهت منافع انسانی عمل کنم!

    گاهی به فشار ناشی از انقباضات عضلات خلفی دام بر روی ساعدم که در واکنش به دردی بود که می کشید، فکر می کنم و از خودم می پرسم هیچ روش دیگری برای تشخیص آبستنی در یک دام  ماده وجود ندارد که دیگر مجبور نباشد چنین دردی را در هر آبستنی تحمل کند؟

    این درست از آن دست سوالاتیست که بارها و بارها در ذهن خیلی از ما می گذرد اما کمتر تلاشی برای یافتن پاسخش صورت می گیرد، شاید چون عادت کردیم که عادت کنیم به آنچه هست، هرچند که بد، زشت و یا دردآور باشد.

    اما خیلی از ما هنوز هم امیدواریم به آنچه که تغییرمی نامندش. هنوز هم برای ایجاد این تغییر تلاش می کنیم.

    ما باور نکردیم که برای کمک به حیوانات باید 6 سال و یا حتی بیشتر تعداد کثیری از آنها را قربانی کنیم. باور نکردیم که بهترین روش درآموزش جراحی انجام آن بر روی حیوان سالم  است وقتی که در حال حاضر 154 دانشگاه از 159 تای آنها در ایالات متحده، به جای جراحی های آسیب رسان روی حیوان سالم، از Alternative ها و روش های جایگزین استفاده می کنند.

    خیلی از ما نتوانستیم بپذیریم که کشتن بهترین راه فیکس کردن حیوانات برای آموختن آناتومیست، وقتی که در بسیاری از دانشکده های برتر دامپزشکی  از پلاستینه کردن و یا فیکس کردن اجساد اهدایی استفاده می شود.

    ما نتوانستیم عادت کنیم به آزمایش تکراری مشاهده ی اثر دارو های مختلف با دوز متغییر بر روی دام ها که نتایج آنها سالهاست که مشخص شده و تکرار آنها جز گذراندن ساعت های تعیین شده در آزمایشگاه حاصلی ندارد آنهم وقتی که نرم افزار های فارماکولوژی در بسیاری از کشور ها جایگزین این روش ها شده است.

    هرگز برای خیلی از ما کشتن رت ها عادی نمی شود، حتی اگر باور عموم بر این باشد که آنها موجوداتی بی ارزش با توان تولید مثلی بالا و دوره ی بلوغ کوتاه هستند و برای این تکثیر می شوند که عمرشان فدای تحقیق و پژوهش های عمدتاً تکراری شود.

    اگر هزاران بار دیگر هم به خیلی از ما ها بگویند که درمان عفونت سینوسی ناشی از شاخ بری غلط، هزینه بر،وقت گیر وبی نتیجه است بازهم تسلیم نخواهیم شد و به درمانمان ادامه خواهیم داد.

    شاید به خاطر تمام آن دامپزشکانی که هنوز هم زیر بار هیچ نوع جراحی زیبایی در پت ها ویاعقیم سازی های بی دلیل و غیر اصولی نمی روند است که، خیلی از ما هنوز هم به تغییر امیدواریم.

    ما خیلی وقت است که دیگر به کشتن عادت نمی کنیم و دیگر روش های قدیمی و منسوخ را نمی پذیریم.

    ما اینجاییم تا برای تغییر و بهبود شرایط تمام حیوان هایی که گاهی امیدی جز ما برای درمان شدن ندارند، تلاش کنیم.

    ما برای تغییر تلاش می کنیم، حتی اگر ده ها، 14 مهر دیگر هم از پس هم بگذرند چون ما آنقدر به تغییر امیدواریم که در انتظارآن 14 مهری هستیم که وقتی رسید، دیگر روپوش سپید ما، دلهره ای در نگاه هیچ بی زبانی ایجاد نکند.

    * دانشجوی دامپزشکی، فعال حقوق حیوانات، عضو گروه «ایرانیان مخالف آزمایش روی حیوانات» و منتخب تقدیر شده نشان خرس قهوه ای ۱۳۹۴

  • از مرز واقعیت تا تحریف/ جواب دامپزشک ارم به یک خبر

    از مرز واقعیت تا تحریف/ جواب دامپزشک ارم به یک خبر

    Animal-Rights-Watch-ARW-8553

    دیده بان حقوق حیوانات/ ایمان معماریان*: باغ وحش تهران (ارم) سالهای سال بدون کوچکترین تغییری در حال ادامه حیات بود و هر چند سال یکبار شاید خبری همچون ورود ببرهای سیبری یا مرگ آنها باعث توجه به این باغ وحش میشد. در آن زمان باغ وحش تهران هم همانند سایر باغ وحش های کنونی ایران تنها با فروش غیرمجاز حیوانات کسب درآمد میکرد، کسی به فکر ایجاد تغییر نبود و طرفداران حقوق حیوانات هم آن روند را کاملاً در راستای حقوق حیوانات میدانستند و دم بر نمی آوردند. کمتر از 3 سال است باغ وحش تهران روند رو به جلوی خود را آغاز کرده است و با تغییر بیش از 80 درصدی جایگاه ها، جلوگیری از هر گونه خرید و فروش غیرمجاز، راه اندازی سیستم مکانیزه فاضلاب و استفاده از خروجی آن در آبیاری، کسب گواهینامه ISO-9001 2008 و حتی کسب عضویت در ارگان اروپایی EEP در مورد پلنگ ایرانی به عنوان اولین قدم برای عضویت در اتحادیه باغ وحش های اروپا در چشم انداز 2020، پا را فراتر از استانداردهای ایرانی و سازمان حفاظت محیطزیست ایران گذاشته و خودخواسته قدم به قدم به استانداردهای بین المللی نزدیکتر میشود. ولی گویا این روند پیشرفت مخالف با حقوق حیوانات است! چرا که طرفداران و فعالین در زمینه حقوق حیوانات فعالتر از پیش در راستای تخریب باغ وحش تهران، از هرآنچه در توان دارند استنفاده میکنند تا باغ وحش را کماکان مکانی شیطانی جلوه دهند. بدون شک نقدهای سازنده میتواند این روند بهبود را تسریع کند ولی آیا نقدهای این دوستان به مشکلات واقعی و ملموس باغ وحش تهران اشاره دارد؟!

    بسترسازی جهت تحریف واقعیت
    لازم به ذکر است که هنوز 20 درصد از جایگاه های باغ وحش تهران نیاز به بازنگری اساسی دارد. اگر فردی بخواهد بدون دشمنی و غرض ورزی انتقادی سازنده داشته باشد، اشاره به آنها خالی از لطف نخواهد بود. ولی دوستانی که خود را طرفدار حقوق حیوانات میدانند گویا به روش های دیگری برای رسیدن به هدف خود که همان بستن بی قید و شرط باغ وحش است، روی آورده اند و این مهم چیزی نیست جز شایعه پراکنی، بیان موارد غیرواقعی و یا تحریف واقعیت.
    این رویکرد افرادی که خود را طرفدار حقوق حیوانات میدانند، در گزارشات اخیر منتشرشده از باغ وحش تهران کاملاً ملموس است. به عنوان مثال میتوان به خبرهای مختلفی از خبرگزاری مهر و بازنشر آنها توسط سایت دیده بان حقوق حیوانات اشاره نمود.
    بخشی از این گزارش در سایت دیده بان حقوق حیوانات به نقل از خبرگزاری مهر: “به گزارش خبرنگار مهر، باغ وحش ارم به دلیل اقدامات بسیاری که طی ۵ سال اخیر در رابطه با حقوق حیوانات از جمله فروش حیواناتی چون شیر و گرگ به اشخاص حقیقی، خفه شدن ببر مبتلا به صرع در حوض آب، مرگ ببر نر سیبری بر اثر ابتلا به مشمشه، کشتار غیرانسانی ۱۴ شیر به دلیل احتمال ابتلا به مشمشه، استفاده از خرگوش زنده برای تغذیه شیرها، بستن گراز زنده با مفتول فلزی برای تغذیه شیرها، نگهداری از فیل ها در اتاقکی کوچک با زنجیری بر پایشان در تمام فصل سرما، شرایط غیراستاندارد نگهداری از خزندگان، قفس های نامناسب میمونها، مرگ مشکوک کفتار ماده و جایگزینی آن با کفتار نر، مرگ دو کانگورو و والابی، یال سوخته شترها بر اثر پرتاب سیگار بازدیدکنندگان، زمین بتنی زیر پای سگ سانان و نهایتاً تکثیر غیرکارشناسانه گوزنهای اروپایی که در حالت خوشبینانه مازاد آنها به مصرف گوشتخواران باغ وحش و همچنین یک شخصیت حقیقی رسیده به یکی از بدنام ترین باغ وحش های کشور در این رابطه تبدیل شد تا جایی که به ایستگاه پایانی برای گربه سانان لقب گرفت. فروش و کشتار حداقل ۳۷ گوزن زرد و قرمز اروپایی برای مصارف انسانی یا تامین گوشت گوشتخواران، در کنار ورود بدون مجوز ببرهای سفید و شیرهای آسیایی که جنجالهای زیادی را بر پا کرد، نگرانی دوستداران حیات وحش را به دنبال داشت و در افکار عمومی نسبت به مجموعه تفریحی ارم ذهنیت منفی بیشتری  ایجاد کرد.”

    “ایستگاه پایانی برای گربه سانان”!!!
    بد نیست بدانیم باغ وحش تهران در حال حاضر از گونه¬های مختلف گربه سان از جمله پلنگ ایرانی، پلنگ آفریقایی، شیر آفریقایی، ببر بنگال، کاراکال، سیاه گوش و گربه جنگلی نگهداری میکند. 3 گونه از این گربه سانان در حال حاضر تکی و بدون جفت هستند و جایگاه نگهداری آنها کاملاً تغییر کرده و در حد استانداردهای بین المللی است. در مورد شیر آفریقایی تغییرات جایگاه و بهینه سازی آن به طور کامل و مبتنی بر استانداردهای بین المللی صورت پذیرفته و تکثیر آنها با روش قرار دادن ایمپلنت ضدبارداری برای مدت 2 سال متوقف شده و این مهم به علت تکثیر فراوان این گونه در باغ وحش تهران صورت گرفته است تا جایگاه مناسب برای تعدادی تعیین شده از شیر آفریقایی را در اختیار داشته باشیم. لازم به ذکر است، فیل آسیایی سریلانکایی، کانگرو قرمز، ببر بنگال و میرکت گونه های جدید باغ وحش تهران در 2 سال اخیر هستند که در نهایت سلامت تولیدمثل هم میکنند. جالب است بدانیم پیرترین پلنگ آفریقایی ثبت شده در کل دنیا با نام لاسا در حال حاضر در باغ وحش تهران زندگی میکند و شرایط نگهداری گربه سانان و جایگاه های آنها از بهترین بخشهای باغ وحش تهران است که باعث شده روند عضویت در اتحادیه باغ وحش های اروپا از این بخش آغاز شود. در مورد پلنگ ایرانی نیز موفقیتهای بسیاری برای اولین بار در ایران و دنیا کسب شد.

    هدف از نقب در گذشته چیست؟
    در مورد مشکلات ایجاد شده بعد از شیوع بیماری مشمشه که در زمان مدیریت قبلی و بیش از 5 سال پیش در باغ وحش تهران رخ داد، لازم به ذکر است کلیه اقدامات صورت گرفته و معدوم سازی شیرها با توجه به قوانین سازمان دامپزشکی و توسط این سازمان صورت گرفته است. ببر های سیبریایی که توسط سازمان محیط زیست ایران از کشور روسیه به ایران آورده شده بودند تحت مالکیت سازمان حفاظت محیط زیست بوده و تنها به دلیل عدم وجود جایگاه نگهداری در باغ وحش تهران نگهداری می شدند که بعد از مرگ ببر نر به دلیل ابتلا به بیماری مشمشه ببر ماده توسط سازمان دامپزشکی در قرنطینه قرار گرفته و تا به امروز تحت نظارت این ارگان در قرنطینه قرار دارد. لازم به ذکر است با وجود اینکه مالکیت این ببر متعلق به سازمان حفاظت محیط زیست است، باغ وحش تهران بارها  آمادگی خود را برای پرداخت کلیه هزینه های آزمایش مجدد و فراهم سازی جایگاه مناسب برای انتقال ببر به داخل باغ وحش اعلام نموده است. مکاتبات بین المللی با مراکز معتبر دنیا جهت تعیین تکلیف این ببر نیز از سوی باغ وحش تهران صورت گرفته و از مراکز مختلف در اروپا و استرالیا توصیه نامه هایی به ایران ارسال شده است. به هر حال باغ وحش تهران دیگر باغ وحش پیشین نیست و همانطور که پیشتر نیز ذکر شد 3 سالی است که روند پیشرفت را آغاز کرده و اشاره به مشکلات قدیمی که قبل از آغاز رویکرد جدید باغ وحش تهران رخ داده، شاید دلایل دیگری داشته باشد.

    جنجال مغرضانه بی پایان در مورد ببر مبتلا به صرع
    در مورد ببر بنگالی که به علت بیماری در حوضچه آب غرق شد، خاطرنشان میسازد که نزدیک به 7 سال قبل مسئولان گذشته باغ وحش، دو توله ببر را با قیمتی بسیار پایین خریداری می‌کنند. اما توله ببر نر، حین انتقال به تهران تلف می‌شود (به علت بیماری و تشنج متناوب) و توله ببر ماده، برای مدتی تنها ببر باغ وحش تهران می‌شود.
    در ابتدا، کسی متوجه بیماری صرع ببر نمی‌شود تا اینکه حملات صرع این حیوان افزایش پیدا می‌کند و پس از تست‌های دامپزشکی مشخص می‌شود که حیوان از بیماری صرع رنج می‌برد. شایان ذکر است که تمامی تست ها وتشخیص در زمان مسئولیت بنده بعنوان دامپزشک باغ وحش تهران صورت پذیرفته است. این ببر مبتلا به بیماری صرع Epilepsy  با پیشینه ژنتیکی و مادرزادی بود که به صورت متناوب دچار حمله‌های صرعی می‌شد. حیوان تحت درمان با داروی Phenobarbital قرار داشت که به همین دلیل تعداد حملات به شکل چشمگیری کاهش پیدا کرده بود. این ببر بعدازظهر روز 14 مرداد ماه سال 1392 در جایگاه خود دچار حمله مجدد صرعی شده و بر اثر همین حمله نیز سر حیوان به داخل حوضچه تعبیه شده در محوطه‌اش وارد می‌شود. با وجود آنکه نگهبان جایگاه ببر متوجه این اتفاق شده و به سرعت برای خارج کردن سر حیوان از داخل آب وارد محوطه نگهداری ببر می‌شود، اما حیوان بر اثر خفگی در آب تلف می‌شود. این مشکل ناخواسته که در زمان حملات صرعی با برخورد سر حیوان به اجسام مختلف و یا حتی ورود پوزه حیوان به داخل ظرف آب محتمل بود، حادثه ای است که در بسیاری از نقاط دنیا حتی در مورد انسانها رخ میدهد. نکته قابل تعمق اینجاست که تنها یک هفته بعد از مرگ ببر بیمار باغ وحش تهران در باغ وحش لندن توله ببر سیبریایی که بسیار با ارزش تر از ببر بیمار و با مشکلات ژنتیکی باغ وحش تهران بود، در استخر آب خوری خفه شد. واقعیت امر این است که در هر مکانی که از حیوانات زنده نگهداری میشود احتمال بروز تلفات نیز وجود دارد و این احتمال در موارد بیماریهای غیرقابل درمان بیشتر هم میشود. بسیاری از باغ وحش های معتبر دنیا حیوانات بدون ارزش ژنتیکی و یا دارای مشکلات ژنتیکی را حذف می کنند تا این مشکل باعث رنج حیوان نشود و یا به نسل های بعدی منتقل نشود.

    موج سواری بر روی سوژه گوزن اروپایی
    “تکثیر غیرکاشناسانه گوزنهای اروپایی که در حالت خوشبینانه مازاد آنها به مصرف گوشتخواران باغ وحش و همچنین یک شخصیت حقیقی رسیده به یکی از بدنام ترین باغ وحش های کشور در این رابطه تبدیل شد”!!!
    این که کارشناس کیست و آیا هرکسی میتواند به خود اجازه دهد، در مواردی که کوچکترین سررشته ای از آن ندارد، نظر دهد بحثی دیگر است ولی در مورد استفاده از گوزنهای قرمز و زرد اروپایی جهت تغذیه گوشت خواران باید ذکر کنم در تمامی دنیا برای جلوگیری از افزایش جمعیت گونه هایی که نیازی به تکـثیر آنها نیست، اقداماتی صورت میپذیرد. برای مثال در باغ وحش تهران برای شیرهای آفریقایی ایمپلنت های خاص ضدبارداری استفاده شده تا این گونه در دوسال پیش رو تولیدمثل نداشته باشد. در برخی از موارد نیز جدا کردن جنس نر و ماده از یک دیگر و حتی عقیم سازی دائمی مطرح میباشد. با این وجود از برخی از گونه ها میتوان استفاده بهتری نمود. برای مثال گوزن زرد اروپایی Dama dama و گوزن قرمز اروپایی Cervus elaphus در لیست IUCN درجه حفاظتی LC یا کمترین نگرانی را دارند، در نتیجه این دو گونه از گوزنهای باغ وحش تهران علاوه بر این که گونه بومی کشور ما نمی باشند، در تمامی دنیا از نظر زیست محیطی کمترین ارزش را دارا بوده و تعداد آنها در کشورهای مختلف رو به فزونی است. در کشورهای اروپایی به دلیل نبود شکارچی طبیعی، تعداد این گونه ها در زیستگاه طبیعی خود در برخی از مناطق از مرز تحمل زیستگاه بیشتر شده و مجوزهای شکار چند هزارتایی برای کنترل جمعیت آنها صادر میشود. بسیاری از کشورها این دو گونه گوزن را در تعداد بالا به منظور استفاد از گوشت و سایر فراورده ها پرورش میدهند که مهمترین آنها کشور نیوزلند میباشد. گوشت این گونه گوزن ها به نام Venison در بازار اروپا و آمریکا معروف میباشد و در اکثر سوپر مارکت ها در دسترس است. نکته بعدی این که گوزن زرد ایرانی که از گونه های به شدت در خطر انقراض و منقرض شده درطبیعت است، بسیار حساس به مشکلات ژنتیکی و اختلاط نژاد میباشد. وجود گونه ای همچون گوزن زرد اروپایی با توجه به عدم وجود مدیریت صحیح در اکثر مراکز نگهداری میتواند خطری جدی برای ژن با ارزش گوزن زرد ایرانی باشد و در صورت مخلوط شدن این دو گونه و یا راه یافتن گوزن زرد اروپایی به طبیعت ایران، خسارات جبران ناپذیری بر عرصه محیط زیست ایران وارد خواهد شد. دقیقاً عین همین مشکلات در مورد گوزن قرمز اروپایی و تحت گونه بسیار باارزشی که از آن با عنوان مرال یاد میشود و در طبیعت ایران در خطر انقراض قرار دارد، صادق است. در صورت اختلاط گوزن قرمز اروپایی و مرال و یا راه یافتن گوزن قرمز اروپایی به طبیعت ایران، خسارات جبران ناپذیری به بار خواهد آمد. گونه های مختلف در باغ وحش ها جایگاه های استاندارد و تعریف شده ای براساس تعداد برای خود دارند که در صورت نگهداری از گونه ها بیش از تعداد مجاز در یک جایگاه، مشکلات زیستی برای آن گونه ایجاد خواهد شد. برای مثال تغذیه گوشتخواران در باغ وحش تهران با گوشت گاو برزیلی و لاشه کامل مرغ انجام میپذیرد و گوشت مصرفی حیوانات گوشتخوار بدون شک از سایر حیوانات به دست می آید منجمله گاو، شتر، گوسفند، خوک و یا گوزن و زرافه و… پرورش یافته در باغ وحش که ارزش حفاظتی و زیست محیطی آنها همانند یکدیگر است. خریدار واجد شرایط قانونی برای این دو گونه وجود ندارد و بعضا درخواست های خرید این دو گونه توسط سازمان محیط زیست رد شده است. لازم به توضیح است که باغ وحش¬ های معتبر دنیا اجازه ی انتقال و فروش این گونه ها به مراکزی که مجوز و توان نگهداری درست از آنها را ندارند، نخواهند داشت.

    نگاهی به شایعات منتشر شده
    “فروش حیواناتی چون شیر و گرگ به اشخاص حقیقی”!!!
    3 سال است که هیچ حیوانی بدون مجوز سازمان حفاظت محیط زیست به باغ وحش تهران وارد نشده و یا از این باغ وحش خارج نشده است.

    “بستن گراز زنده با مفتول فلزی برای تغذیه شیرها”!!!
    اتفاقی که هیچ گاه در باغ وحش تهران رخ نداده و تنها برای تخریب ذکر شده!

    “نگهداری از فیل ها در اتاقکی کوچک با زنجیری بر پایشان در تمام فصل سرما”!!!
    جایگاه فیلها بر طبق استانداردهای 7 سال پیش طراحی و ساخته شده بود و چه در فصل زمستان چه تابستان فیلها شاید برای تنها دقایقی برای زمان کار کارگرهای ساختمانی و یا کارهای عمرانی بسته میشدند نه در تمام فصل زمستان. البته لازم به ذکر است جایگاه فیلها کاملاً با استانداردهای روز دنیا تغییر کرده و ارتباط مستقیم انسان با فیلها برداشته شده و فیل بان ها از این پس از پشت حفاظهای خاص برای تیمار فیلها اقدام میکنند و در زمان حضور فیل وارد جایگاه نمی شوند که این روش به روزترین روش نگهداری از فیل در باغ وحش های دنیا است.

    “شرایط غیراستاندارد نگهداری از خزندگان”!!!
    جایگاه خزندگان کاملاً شرایط مناسب نگهداری گونه های موجود را دارا میباشد. حتی جایگاه های جدید و استانداردی برای ایگوآناهای سبز، مارهای پیتون برمه ای، کرکودیل های نیل، گاندوها، بزمجه و… ساخته شده و از آنها استفاده میشود.

    “قفس های نامناسب میمونها، زمین بتنی زیر پای سگ سانان”
    در تمامی موارد ذکر شده تنها این دو مورد از سندیت برخوردار است که در مورد جایگاه شامپانزه ها و گرگها باغ وحش تهران نیاز به تغییرات اساسی دارد و در مورد جایگاه بابون و رزوس تغییراتی در حفاظ ها صورت گرفته و تغییرات تکمیلی برای غنی سازی جایگاه لازم است که باید در برنامه های آینده باغ وحش تهران قرار گیرد و حتما اینچنین خواهد بود. به هر حال همه خرابی ها یکشبه به سامان نخواهد شد.

    “مرگ مشکوک کفتار ماده و جایگزینی آن با کفتار نر”
    3 سال پیش کفتار راه راه ماده ای در باغ وحش تهران زندگی میکرد که به گفته نگهبانان قدیمی باغ وحش تهران از پیرترین حیوانات باغ وحش تهران بود. عدم توانایی در حرکت به علت فیکس شدن مهره های ستون مهره های کمری و سینه ای به یکدیگر Spondylosis و آرتروز و درد شدید مفاصل زانو، لگن، شانه و آرنج از دیگر موارد مشکلات ناشی از سن بالا در این حیوان بودند. مشکل قلبی CHF هم در روزهای آخر عمر باعث تحمیل درد و رنج شدید به حیوان شده بود. با توجه به درد و رنج شدید حیوان و برگشت ناپذیر بودن شرایط حیوان با داروی بیهوشی و به روش درست راحت شد (مرگ با شفت یا یوتانایز). 2 سال بعد از آن توله کفتار راه راه  نری که با آسیب شدید اندام قدامی در نزدیکی تهران پیدا شده بود، به باغ وحش تهران تحویل داده شد که با اطلاع سازمان محیط زیست درمان بر روی اندام قدامی حیوان آغاز شد و بعد از 3 ماه بهبودی نسبی حاصل شد اما به دلیل آسیب شدید و دفرمیتی نسبی ایجاد شده و همچنین با توجه به سن حیوان، رهاسازی مجدد امکانپذیر نبوده و در باغ وحش تهران نگهداری میشود.

    “مرگ دو کانگورو و والابی”
    3 کانگروی قرمز در کل تاریخ ایران به ایران وارد شده اند و این مهم حدود یکسال پیش در باغ وحش تهران رخ داد. هر سه کانگرو کاملاً سالم در جایگاهی استاندارد زیست میکنند و قابل بازدید برای بازدیدکنندگان هستند.

    “یال سوخته شترها بر اثر پرتاب سیگار بازدیدکنندگان”
    غددی مترشحه در پشت سر شتر های نر قرار دارد که به آنها occipital glands میگویند و تصویر منتشر شده و در خبرگزاری مهر و بازنشر داده شده در سایت دیده بان حقوق حیوانات نشان میدهد دوستان این غدد را با سوختگی اشتباه گرفته و داستانی در خور ساخته اند!

    حال جای کمی فکر دارد که اینچنین شایعات و دروغ ها و یا کج فهمی ها از کجا آمده!؟ بدون شک در دیدگاه طرفداران حقوق حیوانات  باغ وحش خوب و بد وجود ندارد و باغ وحش ها باید بسته شوند! بدون شک در دیدگاه حقوق حیواناتی دوستان جایگاهی که برای باغ وحش ها در حفاظت از گونه های حیات وحش، فرهنگ سازی و تحقیقات تعریف شده نیز معنا ندارد! ولی برای رسیدن به این هدف یعنی بسته شدن کلیه باغ وحش های دنیا منظور طرفداران حقوق حیوانات از ترویج شایعات و تخریب  2 دلیل اصلی و بسیاری دلایل فرعی است:
    1.  عدم وجود دانش در زمینه ای که فرد در آن خود را صاحب نظر میداند که این مساله متاسفانه از تمامی گفته های خلاف واقع مشخص است

    2. پیشبرد دیدگاه به هر روشی که باعث ایجاد دشمنی های شخصی و تخریب و غرض ورزی شده!

    در نهایت بد نیست بدانیم، باغ وحش تهران، باغ وحشی پیشرو در ایران است که با وجود مساحت کم از ۱۱۰ گونه جانوری نگهداری می‌کند. این مجموعه بهعنوان بهترین باغ وحش ایران قصد دارد تا در آینده الگویی برای سایر باغ وحش‌های کشور باشد.
    باغ وحش تهران درصدد است تا هدف اصلی باغ وحش‌های دنیا یعنی کمک به حیات وحش را در ایران اجرا کند.

    صفحه چرا باغ وحش مهم است؟
    امروزه در تمام دنیا باغ وحش‌ها بعنوان ستون‌های اساسی حفاظت از حیات‌وحش مطرح هستند. پتانسیل بالای بازدیدکنندگان که تعداد بسیار زیادی از آنان را کودکان تشکیل میدهند، این قابلیت را به باغ وحش‌ها داده تا در فرهنگ‌سازی و حفاظت از حیات‌وحش پیشگام باشند. اکثر مردم عادی برای دیدن و ارتباط برقرار کردن با حیات‌وحش امکان رفتن به طبیعت و مشاهده حیوانات را ندارند و لذا مهمترین مکانی که ذهن این افراد را با مقوله حفاظت از حیات وحش عجین خواهد کرد، باغ وحش است.
    باغ وحش تهران نیز قصد دارد در آینده نزدیک با مدیریت مناسب، پایه‌گذار فرهنگ حفاظت از حیات وحش بالاخص در کودکان و دانش‌آموزان باشد. علاوه بر این نباید فراموش کرد که باغ وحش‌ها مهمترین مکان برای انجام تحقیقات علمی در زمینه حیات وحش به حساب می‌آیند و علوم مختلفی از جمله زیست‌شناسی، دامپزشکی حیات وحش و … وابستگی کامل به وجود آنها دارند.
    با وجود اینکه بازگرداندن گونه‌های مختلف حیات وحش از شرایط بسته به طبیعت با دشواری‌های خاصی همراه است ولی باغ وحش‌ها همیشه نقش خود را در حفاظت از گونه‌های در خطر انقراض به خوبی ایفا کرده‌اند. نظر به تخریب روزافزون زیستگاه‌های طبیعی حیات وحش و کاهش جمعیت گونه‌های در خطر انقراض، باغ وحش‌ها می‌توانند در آینده امیدی روشن برای حفظ گونه‌های جانوری مختلف و حتی معرفی مجدد آنها به زیستگاه‌های طبیعی‌شان باشند.
    شایان توجه است که درست برخلاف باور عامیانه و بر پایه احساس برخی از دوست‌داران حیوانات که به نوعی از مقایسه انسان و نیازهای انسان با سایر گونه‌های جانوری نشات می‌گیرد و باعث می‌شود تا آنها گهگاه باغ وحش‌ها را به دلیل محدودیت فضا با اسارتگاه انسان مقایسه کنند، باغ وحش‌های معتبر دنیا برای رسیدن به اهداف والای خود به هیچ عنوان از حیوانات سوءاستفاده نمیکنند. دلایل مختلفی بر این ادعا وجود دارد که از جمله اهم آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد:
    هیچ‌یک از باغ وحش‌های فعال در زمینه حفاظت، گونه‌های حیات وحش را به منظور نگهداری از طبیعت جدا نمی‌کنند مگر این که به هر دلیلی آن حیوان توان ادامه حیات در محیط طبیعی خود را از دست داده باشد. پس تمامی گونه‌ها در باغ وحش‌های مختلف تکثیر شده و بین باغ وحش‌ها مبادله می‌شوند.
    نکته بعدی این که برخلاف انسان که میتواند خواسته‌ها و نیازهای خود را اعلام کند، حیوانات توانایی این کار را ندارند. علم نوین دامپزشکی حیات‌وحش به ما کمک کرده تا با اندازه‌گیری سطوح هورمونی و از طریق روشهای غیرپرخاش‌گرایانه علاوه بر کنترل وضعیت سلامت حیوانات، میزان شادابی و رضایت‌مندی آنان را نیز اندازه‌گیری کنیم. با بررسی سطوح متابولیت‌ هورمون‌هایی مانند کورتیزول و سایر هورمون‌های وابسته به استرس و تولیدمثل در ادرار، مدفوع، ترشحات بزاقی و مو حیوانات میتوان علاوه بر مشخص کردن میزان استرس، سطح رضایتمندی آنها نسبت به شرایط موجود را نیز مشخص کرد. در نهایت با توجه به داده‌های به دست آمده از گونه‌های مختلف می‌توان به این نتیجه رسید که هر گونه از حیوانات حیات وحش در جایگاه خود به چه شرایطی احتیاج دارد و بر این اساس بتوان سطح رضایتمندی بالاتری را برای آنها ایجاد کرد.
    امروزه این علم نه‌تنها کمک کرده تا جایگاه‌های استاندارد برای گونه‌های مختلف در باغ وحش‌ها تعریف شود بلکه حتی شواهد و قراین موجود نشان میدهد که در جایگاه‌های استاندارد عملاً میزان استرس، پایین‌تر و رضایتمندی بیشتری هم نسبت به طبیعت وجود دارد. این قطعاً بدان معنی نیست که یک باغ وحش اجازه دارد تا به منظور بهبود شرایط، حیوانی را از طبیعت جدا کند چرا که باغ وحش‌ها برای رسیدن به اهداف مهم زیست‌محیطی خود از گونه‌های حیات وحش سوء‌استفاده نمی‌کنند بلکه صرفاً تلاش می‌کنند تا شرایطی ایده‌آل را برای آنهایی که توان زیست در طبیعت ندارند، فراهم سازند. در خاتمه یادآور می‌شود که مقایسه انسان و اسارت انسان با باغ وحش‌ها نظر به نیازهای متفاوت امری کاملا اشتباه است.

    * دامپزشک باغ وحش ارم

    این متن در پاسخ به خبر خبرگزاری مهر که در این پایگاه خبری منتشر شده بود، برای انتشار در اختیار دیده بان حقوق حیوانات قرار گرفته که بدون هیچ گونه تغییر منتشر شده است.

    ___________________________

    گزارش مهر از تلاش باغ وحش ارم برای کسب اعتبار: حال باغ وحش ارم رو به بهبود است/ تصویری

    اختصاصی دیده بان: خاطرات محمد باقر صدوق از ماجرای مهمانان ناخوانده (ببرهای سیبری)/ گزارش تصویری

    اطمینان همه کارشناسان شرط خروج ببر بیوه سیبری از قرنطینه/ اطمینان از وجود شرایط استاندارد، شرط رضایت فعالان حقوق حیوانات

     

  • بیست دلیل برای کاشتن درخت به جای قربانی کردن حیوان/ دیدگاه

    بیست دلیل برای کاشتن درخت به جای قربانی کردن حیوان/ دیدگاه

    Animal-Rights-Watch-ARW-8513

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: چرا بهتر است به جای کُشتن، کاشت؟! بیست دلیل نوشته ام در خصوص برتری کاشتن درخت در عید قربان به جای کشتن حیوان. در روزهای سخت محیط زیست ایران، کاشت درخت اگر بصورت اصولی، علمی و بر اساس نیازهای منطقه باشد یکی از راههای کمک به محیط زیست و همه ساکنان زمین خواهد بود:

    اول: کشتار غیرمجاز دام در معابر عمومی، مغایر مقررات بهداشتی است و ارتکاب این عمل مطابق ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی و ماده ۳۷ قانون تعزیرات حکومتی می تواند موجب پیگرد قانونی قرار گیرد.

    دوم: برخی از مراجع شیعه کشتن حیوانات در اماکن عمومی را شرعاً دارای اشکال می دانند.

    سوم: طبق بخشنامه مرکز رسیدگی به امور مساجد بر عدم ذبح گوسفند مقابل ورودی مساجد تاکید شده است.

    چهارم: اگر لاشه دام ذبح شده توسط دامپزشک معاینه نشود امکان وجود بیماریهای خطرناک و سرایت آن به دیگران وجود دارد.

    پنجم: ذبح حیوانات در اماکن شهری و در حضور کودکان اثرات نامناسبی بر روان کودکان خواهد داشت.

    ششم: انتشار تصاویر ذبح حیوانات در اماکن عمومی ممکن است تصویری خشن و نامناسب از مردم و فرهنگ کشورمان به جهان نشان دهد. این مساله بویژه در مورد حیواناتی مثل شتر و گاو بسیار صادق است.

    هفتم: گازهای تولید شده از چهارپایانی نظیر گوسفند، بز و گاو یکی از دلایل گرمایش جهانی و تخریب لایه ازن است.

    هشتم: گوشتخواری به منابع آبی لطمه شدید وارد می کند.

    نهم: با قربانی کردن جان می گیریم و با کاشتن نهال، زندگی به وجود می آوریم.

    دهم: منافع حاصل از گوشت قربانی فقط به عده ای محدود و در زمانی کوتاه می رسد ولی منافع حاصل از کاشتن یک درخت همیشگی بوده و همه مردم جهان را شامل می شود.

    یازدهم: با کاشتن نهال به افزایش فضای سبز و تولید اکسیژن بیشتر کمک می کنیم.

    دوازدهم: خونابه دام ذبح شده می تواند حامل میکروبهای خطرناک برای سلامتی انسان باشد.

    سیزدهم: کاشت درخت باعث زیبایی محیط زندگی مان می شود.

    چهاردهم: درخت کاشته شده به عنوان یادگاری از نذر ما، سالهای سال باقی می ماند و خاطره ساز می شود.

    پانزدهم: با کاشتن به جای کشتن ثابت می کنیم جامعه و فرهنگ پویایی داریم که می تواند همگام با شرایط روز، رسوم کهن را بهینه و به روز کند.

    شانزدهم: کاشت درخت به حفظ محیط زیست پایدار کمک می کند.

    هفدهم: در متون اسلامی سفارش بسیاری به کاشتن درخت شده است به طوریکه درخت یکی از شش موردی است که پس از مرگ به شخصی که آنرا کاشته سود می رساند. یا در حدیثی آمده: کسی که درختی بکارد خداوند نیز برای او در بهشت درختی می کارد.

    هجدهم: نیمی از جنگل های ایران در سه دهه گذشته نابود شده است.

    نوزدهم: حیوانات همانند انسان ها جان دارند و جانشان را دوست دارند. کشتن حیوان مغایر با حقوق حیوانات است.

    بیستم: بیش از نود درصد حیات وحش ما طی چهار دهه گذشته نابود شده. بسیاری از حیوانات کشورمان در خطر انقراض هستند. با کاشتن درخت به جای کُشتن حیوان می توانیم فرهنگ حمایت از حیوانات را گسترش دهیم و به حفظ باقیمانده میراث جانوری کشورمان کمک کنیم.

    * فعال حقوق حیوانات و محیط زیست

    ____________________________

    برخورد نامناسب با قربانی

    قربانی کردن با روش خرافی؟!

    نحر شتر(قربانی کردن) در روز عاشورا در اصفهان/ تصویری +۲۱

    فرار شتر با گلوی بریده از مراسم نحر؛ صحنه هایی که باید مدافعان نحر شتر در خیابان ها را به فکر فرو برد/ فیلم +۲۱

    سر حیوانات و روح کودکان با هم بریده می شود؛ پیامدهای روانی و بهداشتی سلاخی حیوانات مقابل کودکان

    حکیم مهر: بعضی گیاهخواران و طرفداران حقوق حیوانات در مورد قربانی تعصب بیجا دارند/ لینک مطلب

    نظر خواننده زیر زمینی در مورد قربانی کردن/ تصویر

    ایرانیان معادل یارانه ۲ میلیون نفر قربانی کردند!

    اقدام قابل توجه مدیرکل قزوین در بازدید ابتکار/ رهاسازی به جای قربانی

    برخورد با قربانی در عید قربان/ تصویری

    توضیح ابتکار در رابطه با قربانی/ قربانی کردن برای تشریفات و افزودن بر موقعیت اجتماعی نیست

    قصاب مصری به جای گاو قربانی شد!

    ذابحان «قربانی» روزانه حد اقل ۱۰۵۰ گوسفند را ذبح می کنند

    قربانی کردن حقوق انسان ها و حیوانات به شیوه ای قانونی!/ تصویری +۱۸

    قربانی در سیستم مدیریت وطنی و سیستم مدیریت خارجکی!/ وبلاگ میهمان

    حکیم مهر: بعضی گیاهخواران و طرفداران حقوق حیوانات در مورد قربانی تعصب بیجا دارند/ لینک مطلب

    گوسفندهای قربانی در حج چه می‌شوند؟

    برخورد با قربانی در عید قربان/ تصویری

    اقدام قابل توجه مدیرکل قزوین در بازدید ابتکار/ رهاسازی به جای قربانی

    توضیح ابتکار در رابطه با قربانی/ قربانی کردن برای تشریفات و افزودن بر موقعیت اجتماعی نیست

    قصاب مصری به جای گاو قربانی شد!

    مسلمانان جهان چگونه به استقبال عید قربان رفتند/ تصویری

    رفتار تحسین بر انگیز دکتر ابتکار در جلوگیری از کشتار گوسفند/ تصویری

    حامیان حقوق حیوانات و کاشت نمادین نهال در روز عید قربان/ تصویر

    قربانی کردن حقوق انسان ها و حیوانات به شیوه ای قانونی!/ تصویری +۱۸

    کشتار دام در معابر ممنوع استذبح حیوانات از دیدگاه روان‌شناسی کودک

    دو خیابان پایین‎تر از مرکز عرضه بهداشتی دام زنده/ تصویر

    چرا نباید در خانه، کوچه و محله دام زنده را کشتار کنیم/ از زبان یک دامپزشک

    فرزندت را به «سلاخی» نگمار!/ حرفه قصابی از نظر تربیتی اثر سوء دارد.

    آقای کامران نجف زاده لطفاً گزارشی هم در مورد کشتن شتر در خیابان های ایران بسازید/ دیدگاه

    حمل شتر قربانی به روشی وحشیانه

  • از تخریب تا روز جهانی محیط زیست!/ به بهانه 5 ژوئن (15 خرداد)؛ روز جهانی محیط زیست

    http://arw.ir/wp-content/uploads/2015/04/Animal-Rights-Watch-ARW-7957-600x400.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات/ محمد رضا زمانی درمزاری(فرهنگ)*: محیط زیست، میراث مشترک بشریت بوده و حفظ حقوق محیط زیست، ضرورتی ملی و بین المللی است.اراده جهانی برای حفاظت محیط زیست با تشکیل نخستین کنفرانس جهانی سازمان ملل متحد درباره انسان و محیط زیست(کنوانسیون استکهلم) به نام گذاری روز پنجم ژوئن(15 خرداد) بعنوان ” روز جهانی محیط زیست” از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد انجامید و در ایران نیز ۱۵ تا ۲۱ خرداد هر سال به عنوان ” هفته محیط زیست” نام گذاری شده‌است.

    هدف از نام گذاری این روز؛ افزایش آگاهی مردم و دولت ها برای حفظ محیط زیست و ترغیب مسئولان به اتخاذ تدابیری برای مقابله با تخریب محیط زیست و گونه‌های زیستی‌ است. هرساله،یکی از مسایل تهدید کننده محیط زیست جهانی بعنوان شعار این روزانتخاب می شود. : ” هفت میلیارد رویا، یک سیاره، با دقت مصرف کنیم” بعنوان شعار روز جهانی محیط زیست در سال ۲۰۱۵ انتخاب شده است….

    محیط زیست، یک ضرورت بشری و جهانی :

    (WED) ؛ روز جهانی محیط زیست ( World Environment Day) از سوی سازمان ملل برای افزایش آگاهی مردم برای نگهدار محیط زیست و تشویق سیاستمداران به گرفتن تصمیماتی برای رویارویی با تخریب محیط زیست و گونه‌های زیستی‌جانوری، به عنوان روز میحط زیست انتخاب شده‌است. رشد روزافزون آلودگی و تخریب فزاینده محیط‌زیست و بروز بحران‌های زیست محیطی مستمر سبب توجه جدی و جهانی دولتها به محیط زیست و حفظ حقوق آن گردید که تجلی آن در روز 5 ژوئن(15 خرداد) با نام گذاری این روز بعنوان ” روز جهانی محیط زیست”، به ترتیب یاد شده، همراه بوده است.

    دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی به مناسبت روز جهانی محیط زیست 5 ژوئن 2015 برابر با 15 خرداد ماه جاری، ضمن هشدار در مورد مصرف بسیار زیاد منابع طبیعی، مردم جهان را فراخواند تا نسبت به پی آمد های زیست محیطی فعالیت هایشان فکر کنند.متن کامل پیام بان کی مون، به شرح زیر است :

    موضوع امسال روز جهانی محیط زیست ؛ “هفت میلیارد رویا، یک سیاره. با دقت مصرف کنید”، است.انسان همچنان، بسیار افزون تر از منابع طبیعی موجود مصرف می نماید که سیاره زمین می تواند به گونه ای پایدار ارائه دهد. بسیاری از زیست بوم های کره ارض به نزدیکی نقطه حساس غیر قابل بازگشت رسیده اند.

    هدف توسعه پایدار جهانی، افزایش کیفیت زندگی مردم بدون افزایش نابودی زیست محیطی و لطمه زدن به منابع مورد نیاز نسل های آتی افراد است. این مهم را با تغییر الگوی مصرف خود به سوی کالا هایی که انرژی کمتر مصرف می کنند، بهره برداری بهینه ازآب و سایر منابع، همچنین کمتر هدر دادن غذا می توانیم به ثمر برسانیم. در این سال دگرگونی، زمانیکه امید داریم تا پیشرفت های بزرگی در زمینه توسعه پایدار و تغییرات اقلیمی را شاهد باشیم، اجازه دهید تا روز جهانی محیط زیست را با هوشیاری افزون نسبت به اثرات زیست بومی فعالیت هایمان جشن بگیریم. اجازه دهید در باره پی آمد های زیست محیطی فعالیت هایمان فکر کنیم. اجازه دهید مهمانداران بهتری برای سیاره خود باشیم.(1)

    ﺷﻌﺎر روز ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻣﺤﯿﻂ زﯾﺴﺖ سال گذشته(2014) در جهت توجه دادن به وضعیت گرمای فوق العاده زمین و مبارزه با آن ﺑﺎ ﻋﻨﻮان” ﺻﺪاﯾﺘﺎن را ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﯾﺪ، ﻧﻪ ﺳﻄﺢ درﯾﺎﻫﺎ را… ” ﻧﺎم گذاری ﺷﺪه بود.در این میان، ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ، ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﺑﺮﭘﺎﯾﯽ کنفرانس استکهلم، ﻗﻄﻌﻨﺎﻣﻪ اي را ﺗﺼﻮﯾﺐ ﮐﺮد ﮐﻪ سبب ﺗﺸﮑﯿﻞ یونپ (UNEP)؛ برﻧﺎﻣﻪ ﻣﺤﯿﻂ زﯾﺴﺖ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﺷﺪ. اﯾﻦ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ در ﭼﻨﯿﻦ روز، در ﺳﺮاﺳﺮ ﺟﻬﺎن، آﯾﯿﻦ وﯾﮋه اي ﺑﻪ اﺷﮑﺎل ﻣﺨﺘﻠﻒ؛ از قبیل ﭘﯿﺎده روي ﻫﺎي ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ، ﻫﻤﺎﯾﺶ ﻫﺎي دوﭼﺮﺧﻪ ﺳﻮاري، ﻧﻤﺎﯾﺶ، ﻣﺴﺎﺑﻘﺎت ﻧﻘﺎﺷﯽ و ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻧﻮﯾﺴﯽ در ﻣﺪارس، درﺧﺘﮑﺎري، ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎي ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺑﺎزﯾﺎﻓﺖ، ﭘﺎﮐﺴﺎزي و ﻣﺮاﺳﻤﯽ ﻣﺸﺎﺑﻪ را ﺑﺮﮔﺰار ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﻫﺪف از ﺑﺮﮔﺰاري اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻣﺮاﺳﻢ، ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﻋﻤﻮﻣﯽ و ارﺗﻘﺎء ﺳﻄﺢ ﺑﯿﻨﺶ وآﮔﺎﻫﯽ ﻫﺎي ﻣﺮدم، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﯾﻠﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﯿﻂ زﯾﺴﺖ را آﻟﻮده ﻣﯽ ﺳﺎزد.

    حمایت از محیط زیست انسان و بهبود آن، موضوع مهمی است که بر رفاه افراد بشر و توسعه اقتصادی در سراسر جهان ، اثر می گذارد . حفاظت از محیط زیست جهانی و نظام توسعه را باید بعنوان یک واحد مشترک در جهان پذیرفت و بر اهمیت و مراقبت از آن تاکید جدی و همیشگی داشت. وحدت نیازهای زیست محیطی و توسعه، به وسیله اصل توسعه پایدار اعلام شده است و به منظور دست یابی به توسعه مستمر، باید حفاظت از محیط زیست، جزء جدانشدنی از توسعه به حساب آید. باید ” کره زمین را بعنوان وطن خویش تلقی کرده و جهانی پاک و بدور از هرگونه تخریب یا آسیب نسبت بدان برای آیندگان بخواهیم. پیامدهای هر گونه بی توجهی نسبت به این موضوع، از آثار بی رویه تخریب محیط زیست نیز کمتر نخواهد بود.(2)

    توجه به اصول و محورهای درج شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر( 1948)، منشور ملل متحد سازمان ملل( 1945)، اعلامیه استکهلم( 1972)، منشور جهانی طبیعت ( 1982) و اعلامیه ریو( 1992) درباره محیط زیست و توسعه و استانداردهای جهانی و بین المللی مقرر در برنامه آموزشی زیست محیطی سازمان ملل متحد، در همین رابطه مورد تاکید است. در صورت بی توجهی نسبت به محیط زیست و کم انگاری نسبت به اهمیت، نقض و جایگاه ملی و بین المللی آن باید شاهد بازخوردهای غیر قابل انکار و پیامدهای تاسف بار تعرض بدان و نقض حقوق محیط زیست در جامعه و جهان باشیم.

    تخریب محیط زیست؛ تهدید حیات شهروندان و جامعه :

    جای بسی تاسف است، در آستانه روز جهانی محیط زیست و نخستین روز از هفته محیط زیست در ایران؛ جنگلهای زاگرس در استان ایلام، به شدت طعمه حریق شده و در حال آتش سوزی گسترده می باشد و به جهت ” عدم وجود امداد هوایی و تجهیزات اطفاء هوایی، عملیات خاموش کردن آتش با لوازم ابتدایی و به کندی، در حال انجام است…” ! (3 ) این نشانه خوبی برای حفظ محیط زیست منطقه ای و کشوری نبوده و به مانند آتش سوزی های پیشین دیگر میراث طبیعی و زیست محیطی کشور چون آتش سوزهای مکرر تالاب بین المللی میانکاله و سایر مناطق کشور و نیز کاهش رتبه جهانی ایرانی از حیث شاخص جهانی عملکرد زیست محیطی با 36 پله سقوط به رتبه 114 جهان نمی باشد…!!!(4)

    تخریب بی رویه جنگل ها، مراتع و بخش های مختلف طبیعت، افزایش روزافزون گازهای گلخانه ای و گرم شدن لایه اُزن و هوای جهان، گسترش فزاینده آلاینده های صنعتی و شهری، انباشت بی شمار و مستمر زباله های ریخته شده در طبیعت و ذخائر آبی و رودخانه های جاری ، بهره برداری های نادرست از منابع آبی و دریایی، پیدایش حوادث طبیعی و زیانبار زیست محیطی مانند سیل و زلزله و مانند آنها، تغییر شرایط آب و هوایی و اقلیم جهانی، تاثیر مخرب و زیان بار امواج الکترومغناظیسی، اشعه ها و پارازیت ها بر سلامت انسان، حیات وحش و محیط زیست پیرامون آنها و از بین بردن بی رویه گونه های جانوری، گیاهی و زیستی؛ نیز همه و همه در این رابطه، قابل اشاره می باشند. 

    در اثر بی توجهی نسبت به محیط زیست و تخریب ارادی و سودجوجویانه آن توسط اشخاص حقیقی و حقوقی، آرزوها و دغدغه های کودکان و فرزندانمان نسبت به آینده به سرابی تاسف بار و غیر واقع تبدیل خواهد شد و در آتیه ای نزدیک، همگی ما متهم به تخریب و تجاوز نسبت به محیط زیست و کوتاهی در مراقبت از آن و انتقال درست و سالم آن به نسل های بعدی خواهیم بود. در همین رابطه، ضروری است؛ محیط زیست خود و وضعیت مخاطره آمیز جاری بر آن را شناخته و اهمیت و ضرورت حفظ و مراقبت از آن را نیز به کودکانمان و دیگران آموزش داده و بر لزوم و اهمیت این مهم و تضمین حقوق محیط زیست ملی و بین المللی، همسو با استانداردهای جهانی تاکید نمائیم.

    ضروری است آموزش و اطلاع رسانی مستمر و موثر در این رابطه در سرفصل اصلی نظام آموزشی دانش آموزان و دانشجویان قرار گیرد و بر آموزش، نظارت، حفظ و اجرای حقوق محیط زیست نیز در هر کشوری تاکید گردد. در این میان، حقوق محیط زیست، ابزار مهمی برای نظارت و مدیریت توسعه پایدار بوده و در تعیین خط مشی ها و اقدامات حفاظتی و استفاده خردمندانه و پایدار از منابع طبیعی موثر است. توجه به اصول و محورهای درج شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر( 1948)، منشور ملل متحد سازمان ملل( 1945)،  اعلامیه استکهلم( 1972)،  منشور جهانی طبیعت ( 1982) و اعلامیه ریو( 1992) درباره محیط زیست و توسعه و استانداردهای جهانی و بین المللی مقرر در برنامه آموزشی زیست محیطی سازمان ملل متحد، در همین رابطه مورد تاکید است.(5)

    لازم است نظام حقوق داخلی دولتها و نظام حقوق بین المللی و جهانی در جهت توسعۀ روزافزون قواعد و مقررات حمایتی نسبت به محیط زیست و حفظ حقوق محیط زیست در سطح ملی و بین المللی عمل نماید و هرگونه تخریب و تعدی نسبت به محیط زیست را با جرم انگاری و مقرر داشتن ضمانت های قانونی و حقوقی مربوطه، مورد حمایت مستمر و گسترده قرار دهند.

    نتیجه :
    وضعیت تاسف بار دریاچه ارومیه و خشک شدن آن بعنوان بزرگترین رویداد بیابان زایی قرن 21، فرو افت فزاینده آب های زیر زمین کشور،خشک شدن تالاب ها، وضعیت تاسف بار زاینده رود،طوفان های مکرر تهران و سیلاب های ویرانگر شمال و مازندران،وضعیت آلودگی تاسف بار هوای تهران و کلان شهرها، تخریب مستمر و روزافزون جنگل های هیرکانی در شمال ایران و سایر منابع طبیعی و میراث زیست محیطی کشور، آتش سوزی های مخرب محیط زیست و جنگل های مختلف چون میانکاله و زاگرس؛ دستاورد بی توجهی و رفتارِ غیرمسئولانۀ نسبت به محیط زیست و بی توجهی مستمر به تخریب بلاوجه آن و هشدارهای مکرر کارشناسان، حقوقدانان و فعالان حقوق محیط زیست(6) بوده که نه تنها، تاسف بار می باشد، بلکه از حیث نقض مکرر حقوق شهروندی مردم و محیط زیست مستلزم مسئولیت و نیز جبران خسارات وارده خواهد بود و هریک از شهروندان و مردم و اشخاص حقیقی و حقوقی می توانند نسبت به تخریب محیط زیست و نقض حقوق شهروندی آنها علیه عاملین آن، به مراجع قانونی ذیربط رجوع کرده و در طرح شکایت خویش برآیند.

    در این میان، چنین به نظر می رسد؛ محیط زیست و حفظ حقوق آن در توسعه کشور،برخلاف اصل توسعه پایدار، در عمل؛کمتر در اولویت قرار داشته و وضعیت جاری و مشهود بیشتر پروژه های عمرانی، شهرسازی، صنعتی و جاده ای آن نشان از این مهم دارد…فروش فزاینده تراکم در تهران و شهرهای مختلف، ساخت و سازهای بی رویه و غیر اصولی در آنها، استمرار تخریب محیط زیست در جنگل ها و منابع طبیعی، رشد فزاینده پارازیت ها و امواج الکترومغناطیسی و خلاء های قانونی ناشی از عدم تضمینات لازم در جهت حفظ محیط زیست و حقوق آن در ابعاد گوناگون، نبود مراجع تخصصی رسیدگی به جرائم محیط زیستی، با وجود مقرر داشتن آن در قانون آئین دادرسی کیفری، فاصله فزاینده بین نظام حقوقی محیط زیست در ایران با اصول و هنجارهای بین المللی محیط زیست و حتی، تعهدات بین المللی زیست محیطی ایران و وجود موانع جدی و متعدد در سر راه اعمال وظایف قانونی سازمان حفاظت از محیط زیست و…، نوید خوبی از وضعیت محیط زیست کشور و حفظ حقوق آن بدست نمی دهد….!!! اگر، امروز محیط زیست و حقوق محیط زیست را به درستی، درنیابیم؛ فردا ؛ چه زود، دیر می شود….!!!

    پی نوشت ها و منابع :

    1- هشدار دبیر کل سازمان ملل نسبت به مصرف زیاد منابع طبیعی :

    http://www.unic-ir.org/index.php?option=com_content&view=article&id=1198D8

    2- برای اطلاع بیشتر دراین باره ر.ک: الکساندر کیس و پیتر اچ.سند، حقوق محیط زیست، ترجمه دکتر محمد حسن حبیبی، جلد اول تا سوم، انتشارات دانشگاه تهران.

    3- آتش سوزی وسیع در جنگلهای زاگرس ایلام : http://www.isna.ir/fa/imageReport/94031508313

    بزرگترین آتش سوزی میانکاله در دهه اخیر/ 100 هکتار از پناهگاه حیات وحش طعمه حریق شد : http://www.mehrnews.com/news/2339134 و ر.ک : روزنامه خراسان، شماره 18116، موره 23/2/1391

    4- جنگل های ایران از بین می روند ؛ 14 هزار آتش سوزی در 10 سال : http://www.asriran.com/fa/news/193221

    5- کودکان و محیط زیست :   http://khabaronline.ir/detail/303902/weblog/zamanidarmazari

    6- هشدار يک حقوقدان نسبت به نقض حقوق شهروندی مردم از سوی دولت در هوای آلوده : http://biosafetysociety.ir/find.php?item=1.61.34.fa – هشدار یک حقوقدان به رئیس جمهور نسبت به تخریب محیط زیست و تکرار سونامی سیل پائیزی در شمال کشور(قسمت اول و دوم) : http://www.khabaronline.ir/detail/317131/weblog/zamanidarmazari                                               و http://www.khabaronline.ir/%28X%281%29S%28bsiibb3oc3wx3idtatts3ocx%29%29/detail/317133/weblog/zamanidarmazari

     * حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری

    واحد مطالعات محیط زیست موسسه مطالعات حقوقی و بین المللی زمانی

  • نامه سرگشاده به معصومه ابتکار/ سکوت و بی عملی در قبال سگ کشی پذیرفته نیست

    نامه سرگشاده به معصومه ابتکار/ سکوت و بی عملی در قبال سگ کشی پذیرفته نیست

    Animal-Rights-Watch-ARW-8409

    دیده بان حقوق حیوانات:محمد نادر اخباری در نامه ای سرگشاده که رونوشت آن را به تحریریه دیده بان ارسال کرده، با اشاره به آموزه های دینی دوم ابتدایی از ریاست سازمان حفاظت محیط زیست چهار سووال معنادار پرسیده است.

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات در این نامه که در نقد سگ کشی وحشیانه و غیر انسانی با تزریق اسید منسوب به شیراز نگارش شده، شفقت به حیوانات از تاکیدات مسلم اسلام دانسته شده و بر همین اساس از معصومه ابتکار خواسته شده در قبال این مساله سکوت نکرده و عمل کند.

    متن این نامه به این شرح است:

    سرکار خانم معصومه ابتکار،

    ریاست محترم سازمان حفاظت محیط زیست،

    با سلام و درود،

    من هم چون بسیاری از هم نسلانم، روایت برخورد انسانی امام حسن مجتبی با آن سگ گرسنه را در درس بیست و یکم از کتاب تعلیمات دینی دوم ابتدایی دهه 60 خواندم و آموختم؛ کتابی که در دوران حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی و توسط متخصصین مذهبی مورد تایید ایشان تدوین و منتشر شده بود و در تمامی مدارس مقطع ابتدایی سراسر کشور تدریس می شد. کما اینکه پیش از آن، روحانیون و معلمین بر منبر و در مکاتب و مدارس، این روایت آموزنده را به پدران و اجدادمان آموختند اما در زمان حال و در حوزه ای که شما مسوول مستقیم حفاظت از آن هستید با همان مخلوقی که آنگونه مورد مهر و شفقت پیشوای دین قرار گرفت چنان می کنند که گویی یا از احادیث و روایات بی خبرند و یا اساسا اعتقادی به این آموزه ها ندارند.

    نامحتمل است که سرکار عالی تصاویر و ویدیوی آخرین مورد از قتل عام بی رحمانه سگ ها – علی الظاهر توسط منسوبین حکومت در شیراز – را ملاحظه نفرموده باشید. سکوت و بی عملی شما در قبال این رفتار غیر انسانی با اولین دوست نوع بشر و جانداری وفادارتر از خود بشر، تنها می تواند حامل دو معنا باشد:

    یا شما نیز از روایات و احادیث پیشوایان دین، دست کم آنها که به مسوولیتتان مربوط هستند بی اطلاع هستید، که در این صورت کرسی ریاست بر زیرمجموعه ای حساس از یک نظام اسلامی بسی بلندتر از قام معنوی شماست،

    و یا توان عمل به دستورات مسلم پیشوایان مذهبی را ندارید، که در این صورت به شما اطمینان می دهم بسیارند آنانی که هم دغدغه دین داشته باشند و هم توانایی ساختن دنیایی که شما نه تنها قادر به ساختنش نبوده اید، بلکه بر ویرانیش نیز افزوده اید.

    سرکار خانم ابتکار،

    من در سال 1362 در سن 7 سالگی به آن چهار پرسش انتهای درس بیست و یکم از کتاب تعلیمات دینی دوم ابتدایی پاسخ داده ام. حال به عنوان یک شهروند این کشور، حق دارم همان چهار پرسش را عینا از شما بپرسم و شما نیز به عنوان یک مسوول عالی کشوری، شرعا و قانونا موظفید به این چهار پرسش پاسخ دهید. باشد که مطالعه ابتدایی ترین دروس دینی برای من، برای شما و برای همه ما موثر افتد.

    1- حضرت امام حسن، به آن سگ، چگونه غذا می داد؟

    2- آیا تا به حال شما، به حیوانی غذا داده اید؟

    3- آن سگ، چگونه تشکر می کرد؟

    4- چرا آن مرد می خواست سگ را دور کند؟

    با احترام

    محمد نادر اخباری

    روزنامه نگار و پژوهشگر

    1394/1/28

    خراسان، سبزوار

    Animal-Rights-Watch-ARW-8410

  • حقوق حیوانات و ماهی قرمز سفره هفت سین

    حقوق حیوانات و ماهی قرمز سفره هفت سین

    Animal-Rights-Watch-ARW-Public-Awareness-Campaign-111-B

    دیده بان حقوق حیوانات: چندسالی است که با نزدیک شدن به نوروز، مباحث مربوط به ماهی قرمز سفره هفت سین همه گیر می شود. نزدیک به یک دهه قبل عده ای برای کاهش درد و رنج این حیوان به بهانه نوروز، ماهی قرمز را موجودی آلوده و بیماری زا معرفی کردند! با رنگ باختن این دیدگاه، ماهی قرمز چینی و وارداتی شد، برخی برایش گونه جایگزین معرفی کردند و برخی تحریمش کردند، فارغ از اینکه عدم تمرکز بر مساله حقوق حیوانات و ارایه راهکارهای جانبی شرایط ماهی قرمز را بدتر کرده است.

    ماهی قرمز و مسایل زیست محیطی
    ماهی قرمز نمونه تزیینی شده کپورماهیان است و به شکل فعلی زیستگاه طبیعی ندارد. این ماهی در طول هزاران سال زندگی در کنار بشر در چین و ایران [خاستگاه اصلی محل تردید است] توسط ساکنین آسیای شرقی دچار تغییرات ظاهری شده و به مرور زمان تزیینی تر شده است.
    ماهی قرمز مقاوم وهمه چیز خوار است و رهاسازی آن در زیستگاه های طبیعی توسط منجر به خورده شدن تخم، لارو و غذای گونه های دیگر توسط این گونه مهاجم شده و اثرات سوء بر گونه های بومی رودخانه ها و زیستمندان عرصه های طبیعی دارد.
    در گذشته دید صرفا زیست محیطی برخی افراد و گروه ها، تلاش برای نجات ماهی قرمز هفت سین را نوعی احساس گرایی صرف تعبیر می کرد. منطق فعلی فعالان حقوق حیوانات و بررسی علمی، اخلاقی و منطقی این مساله در سال های اخیر منجر به اصلاح این دیدگاه شده است.

    مسایل پزشکی
    بر خلاف آنچه تا کنون برای کاهش خرید ماهی قرمز گفته شده است، در دهه اخیر هیچ مورد ابتلا به بیماری خاص که مستندا از ماهی به انسان منتقل شده باشد وجود نداشته است. تبلیغ بیماری زایی ماهی قرمزی که هرگز خطرناک پنداشته نمی شد، منجر به ایجاد واهمه اجتماعی و بدبینی به تمام حیوانات شهری نظیر سگ و گربه شد که نتیجه تاسف برانگیزی در موذی خواندن و برخورد با این حیوانات داشته است. همچنین مقبولیت اجتماعی حامیان حیوانات را با شک و تردید همراه کرده است.

    ماهی قرمز نوروز هفت سین

    مسایل اخلاقی
    آزار و کشتن حیوانات امری غیر اخلاقی است. به دلیل وجود سیستم عصبی، جانوران درد و رنج را حس می کنند. نسبت به محرک های دردآور و آزارنده عکس العمل نشان می دهند و جهت ایجاد تغییر در شرایط آزارنده تلاش می کنند. این تلاش گاه به شکل فرار است و گاه به شکل برخورد متقابل (نیش زدن، گاز گرفتن و …) ماهی قرمزی که با شرایط فعلی تولید می شود، بر خلاف حق طبیعیش، امکان تلاش برای حفظ جان و موجودیتش را دارا نیست و در تنگ های محدود شیشه ای با تنگی نفس مزمن دست به گریبان است. به دلیل نگرش کالا گونه به آن در پروسه تولید و توزیع هیچ گونه توجهی به جان و آسایش این موجود نمی شود.

    مسایل فرهنگی و تاریخی
    مسایل تاریخی – فرهنگی مرتبط با ماهی قرمز نیاز به بررسی بیشتر و رسیدن به اجماع متخصصان دارد. برخی آن را موجودی وارداتی می دانند که 80 سال قبل وارد ایران شده و برخی سابقه ماهی قرمز در ایران را بیش از 2500 سال می دانند. گاه یک تابلوی نقاشی کمال الملک نقش سند تاریخی ایرانی نبودن ماهی قرمز هفت سین را بازی می کند و گاه تصویر کپور ماهیان بر ظروف مکشوفه تاریخی سند صدور این گونه از ایران به چین می شود. یا این حال گویا هیچ کشور حوزه نوروز تا کنون چنین رسمی نداشته است.

    مسایل قانونی
    هر سال سازمان حفاظت محیط زیست رسما اعلام می کند که فروش ماهی قرمز توسط توسط دست فروش ها و مراکز غیر مجاز اکیدا ممنوع است. با این حال مشاهدات روزمره سطح شهر نشان از عدم برخورد کافی و بازدارنده با این تخلف دارد. امکانات یگان حفاظت برای برخورد با میزان بالای خرید و فروش غیرقانونی ماهی قرمز کافی نیست. نیروهای انتظامی نیز عملا این جرم مشهود را نادیده می گیرند. شاید تربیت نیروی واکنش سریع در گارد سازمان و حذف بروکراسی صدور حکم ماموریت، همچنین صدور دستورالعمل های انتظامی مبنی بر برخورد ناجا با این تخلفات پاسخ قابل قبولی باشد در برابر این تخلف پر شمار. به هر روی نظارت و برخورد با سرشاخه ها منطقی تر و قابل کنترل تر به نظر می رسد.

    مسایل مذهبی
    هیچ نگرش دینی آزار و کشتن بی دلیل حیوانات را مجاز نمی داند. در دین اسلام بر محبت با جانداران تاکید بسیار شده است. روایات بسیاری از برخورد معصومین با آزار حیوانات وجود دارد و بخشی از نهج البلاغه به حقوق حیوانات اختصاص دارد. سیره معصومین سرشار از احترام به حق حیات جانداران بوده و پیامبر و ائمه توجه خاصی به رفاه حیوانات داشته اند.
    در آیین کهن ایرانی، زرتشت نیز حق حیات جانداران گرامی داشته شده و رسوم قابل توجهی در زمینه حقوق حیوانات و رفاه حیوانات وجود دارد.
    بر اساس ضوابط اسلامی ماهی قرمز حیوانی پاک محسوب می شود و حتی مدفوع، جسد و اعضای آن نیز نجس نیست.

    مسایل آموزشی
    ماهی قرمز ازمعدود حیوانات مورد تایید عموم اقشار ایرانی است. این موجود زیبا تنها حیوانی است که سالانه به خانه تمام ایرانیان وارد می شود و می تواند در صورت برخورد صحیح، بانی آموزش محبت به حیوانات برای کودکان باشد. عمر بالای این حیوان، کم آزار بودن و نیاز کمتر به رسیدگی روزانه در مقایسه با سایر حیوانات خانگی و همچنین هزینه پایین نگهداری آن، می تواند آن را به یکی از جذاب ترین و ماندگار ترین حیوانات خانگی تبدیل کند اما شرایط حاضر به گونه ای است که فرزندان ایران نه تنها ماهی را موجودی با قابلیت زندگی 40 ساله نمی بینند، بلکه با اشتباه و کم کاری بزرگتر ها، حامیان حیوانات و مسوولین، ماهی قرمز را در حد یک کالای تزیینی چند روزه می بینند.

    خرید و فروش
    حیوان به عنوان کالا به هیچ عنوان مورد تایید مجامع جهانی حامی حقوق حیوانات نیست. دید به حیوانات باید دید اخلاقی به یک موجود جاندار باشد که درد و رنج، گرسنگی و بیماری، ضربه و ایراد صدمات بدنی  را درک می کند. به دلیل قیمت بسیار پایین ماهی قرمز و تولید انبوه آن، عملا تلاشی برای حفظ سلامت و جان ماهی نمی شود و با شلیک توپ آغاز سال نو، بازمانده ماهیها که برای فروشنده سودی ندارند به جوی خالی از آب یا مجاری فاضلاب سپرده می شوند تا بمیرند.

    تولید صنعتی حیوانات
    تولید صنعتی به مفهوم تولید انبوه در مراکز محدود مورد تایید هیچ ارگان فعال در زمینه حقوق حیوانات نیست. در فرایند تولید انبوه، حقوق، آسایش و رفاه تک تک حیوانات اهمیتی ندارد و این آمار تولید و خروج از مرکز پرورش است که اهمیت پیدا می کند. تولید میلیونی ماهی قرمز به صورت سالانه و آمار تاسف بار و غیر قابل باور از مرگ قریب به اتفاق این ماهی ها گواه بی دقتی در تولید و توزیع این جانداران است.

    راه حل
    ماهی قرمزیک شبه بر سفره هفت سین جای نگرفته است. منطقی است فعالان حقوق حیوانات با مدیریت زمان دار و برنامه ریزی شده به صورت اصولی برای اصلاح وضع موجود اقدام کنند. ایجاد ترس و برخورد صرفا احساسی اقدامی ناپایدار است که تبعات ناشناخته ای بر حقوق حیوانات در پی خواهد داشت.

    در کوتاه مدت
    باید تلاش شود با آگاهی رسانی عمومی از درد و رنج ماهی های تولید و توزیع شده کاسته شود. تا حد ممکن نسبت به تهیه و معرفی حوضچه های جایگزین اقدام شود. اقدام جدی جهت نظارت موثر بر نحوه تولید، توزیع و فروش ماهی قرمز انجام شده و مشروط به بازدارنده بودن جرایم و احکام قضایی، با فروشنده و توزیع کننده های غیر مجاز و غیر قابل نظارت برخورد جدی شود. از ایجاد جو دشمنی با اعتقادات عمومی جلوگیری شود. روش نگهداری صحیح و اصولی ماهی های توزیع شده تا پایان عمر طبیعی تبلیغ شود.

    در میان مدت
    اقدام عملی جهت اصلاحات فرهنگی، مصوبات قانونی بازدارنده آزار حیوانات، سیستم پایش و کنترل در تعامل با مراجع قانونی انجام شود. مطالعه جدی بر تاریخچه ماهی قرمز و نوروز انجام و اجماع صاحب نظران، مورخان و ایران شناسان در زمینه ماهی قرمز سفره هفت سین و امکان یا عدم امکان حذف آن از سفره هفت سین حاصل شود. نتیجه اجماع صاحب نظران فرهنگی اجرا و تهدید ایرانیت نوروز خنثی شود.

    در بلند مدت
    مسایل فرهنگی، آموزشی و اعتقادی که در کوتاه مدت غیر قابل تغییر هستند بررسی و هرگونه اشتباه موجود اصلاح شود. با انجام پایش و چک و بازرسی دقیق با هرگونه آزار، کشتار و نقض حقوق ماهی قرمز برخورد بازدارنده و قاطع شود.

    دیده بان حقوق حیوانات به عنوان مرجع رسمی حقوق حیوانات معتقد است شرایط حاضر ماهی قرمز قابل قبول نیست. همچنین در صورت تشخیص صاحب نظران مبنی بر حضور ماهی قرمز بر سفره هفت سین، این حضور شرایطی دارد که در نظر گرفتن حقوق حیوانات و همچنین رفاه حیوانات در تمامی مراحل تولید، توزیع و نگهداری به عنوان کف خواسته های دیده بان حقوق حیوانات خواهد بود.

    ___________________________

    هفت سین را به مرگ آلوده نکنیم/ تصویر

    ویژه های ماهی قرمز

    «ماهی قرمز» نه ایرانی است، نه اخلاقی/ نگاهی به پیشینه مهمان ناخوانده سفره های هفت سین

    ماهی قرمز بر سفره هفت سین، هم ایرانی است و هم فرهنگی/ پاسخ دکتر سپنتا به یادداشت روزنامه قانون

    حقوق حیوانات و ماهی قرمز سفره هفت سین

    اولین مناظره مستقیم با موضوع ماهی قرمز سفره هفت سین برگزار خواهد شد

    جوابیه ی گروه مخالفین گونه گرایی به مطلب «لطفاً نگویید ماهی قرمز نخرید!»

    پاسخ‌های کوتاه به پرسش‌های متداول درباره ماهی قرمز سفره هفت سین/ وبلاگ میهمان

    نقدی بر «لطفاً نگویید ماهی قرمز نخرید!»

    لطفاً نگویید ماهی قرمز نخرید!/ وبلاگ میهمان

    آزار ماهی های قرمز در آستانه نوروز/ تصویری

    ماهی قرمزی که نمی میرد؛ محصول جایگزین برای هفت سین/ تصویر و لینک خرید

    پسر ۷ ساله، از حیوان آزاری تا تجاوز به دختر ۱۸ ساله/ کشتن ماهی قرمز نوروز توسط متجاوز خردسال

    روایتی دیگر از تاریخچه ماهی قرمز

    سرنوشت سیاه ماهی قرمز/ تصویری

    ۱۰ میلیون ماهی قرمز، قربانی سفره هفت‌سین

    ماهی قرمز هفت سین در افغانستان/ تصویری

    تولید و خرید و فروش مقرون به آزار ماهی قرمز/ تصویری

    آیا طرح تحریم ماهی قرمز هفت سین مفید بوده است؟/ ۱۶ پرسش از تحریم کنندگان/ وبلاگ میهمان

  • سازمان های مردم نهاد نقطه ای قابل اتکاء برای حفظ زمین

    دیده بان حقوق حیوانات: سازمان حفاظت محیط‌زیست، نیرو و بودجه لازم برای حفظ 17 میلیون هکتار از مناطق تحت حفاظت خود را در اختیار ندارد.

    سازمان جنگل ها نیز برای حفاظت از عرصه های منابع طبیعی کشور که بجز مناطق کویری حدود 125 میلیون هکتار وسعت دارد با مشکلات مشابهی رو به روست. به همین دلیل این روزها اغلب کارشناسان تاکید می کنند این سازمان ها می توانند بخش زیادی از مشکلات و کمبود های خود را به کمک سازمان های مردم نهاد برطرف کنند، اما نکته اینجاست که به دلیل بی توجهی به پتانسیل این انجمن ها و مهیا نکردن بستر مناسب هنوز سازمان های مردم نهاد در کشورمان به بلوغ کامل نرسیده اند.

    سازمان های مردم نهاد برای فعالیت کماکان با مشکلات زیادی رو به رو هستند. برای نمونه به فعالیت آنها به دید امنیتی نگاه شده و در بیشتر مواقع بروکراسی اداری سبب دلسرد شدن اعضای این نهاد ها می شود.

    تشکل های مردم نهاد در سال 92 و با تغییرات مدیریتی در سازمان حفاظت محیط زیست از 420 سازمان مردم نهاد به 764 سازمان افزایش پیدا کرده که می توان نتیجه گرفت، میل به افزایش نرخ مشارکت در بین مردم در حوزه محیط زیست امیدبخش است.

    کاسته شدن از نگاه امنیتی روی فعالیت این سازمان ها می تواند یکی از دلایل افزایش تعداد سازمان های مردم نهاد باشد، زیرا به این شکل مردم امید پیدا کرده اند بخشی از مسئولیت های اجتماعی را به عهده گیرند.

    نکته اینجاست که افزایش تعداد سازمان های مردم نهاد به تنهایی نمی تواند عامل رضایت بخش و امیدوار کننده ای برای نجات محیط زیست کشور باشد، زیرا زمانی می توانیم مطمئن باشیم که به کمک مردم توانسته ایم فشار بر عرصه های طبیعی را کاهش دهیم که بستر مناسب برای فعالیت واقعی سازمان های مردم نهاد در کشور فراهم شود و سازمان های مردم نهاد نیز توان خودافزایی پیدا کرده و به سمت تخصصی شدن گام بردارند. محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در این باره می گوید: اولویت دفتر آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست تعریف سازوکاری برای اتفاق این موضوع است، به همین دلیل اکنون سازمان های مردم نهاد دسته بندی مقدماتی شده اند و مشخص شده رویکرد اصلی هریک از سازمان های مردم نهاد زیست محیطی چیست.

    به گفته درویش، کرمانشاه و هرمزگان از استان هایی هستند که بیشترین میزان رشد و فعالیت سازمان های مردم نهاد را داشته اند، افزون بر این بتازگی در استان البرز نیز تعداد سازمان های مردم نهاد از دو سازمان به 14 سازمان رسیده است.

    لزوم جدی گرفتن سازمان های مردم نهاد

    برخی از اعضای سازمان های مردم نهاد که در حوزه محیط زیست فعالیت می کنند بر این باورند که با روی کار آمدن دولت یازدهم نگاه به سازمان های مردم تغییر کرده و از آنها در تصمیم گیری ها استفاده می شود.

    شهرام امیری شریفی، مدیر دیده بان حیات حقوق حیوانات در این باره به جام جم می گوید: حمایت های معنوی از سازمان های مردم نهاد در حوزه محیط زیست آغاز شده و تاکنون مثبت بوده است.

    وی درباره این که این رویکرد خروجی مناسبی نداشته عنوان می کند: شاید تاکنون خروجی مناسبی نداشته، اما جو مناسبی برای سازمان های مردم نهاد ایجاد کرده است به این شکل که انجمن ما اکنون در برخی از تصمیم گیری ها، اقداماتی که برون سپاری می شود و بخشی مسائل که به نظارت سازمان های مردم نهاد مربوط می شود، رسما وارد شده است.

    اما اعضای اغلب سازمان های مردم نهاد هنوز از برخورد اداری سازمان های دولتی گلایه داشته و ادعا می کنند، بروکراسی مانع فعالیت طرفداران محیط زیست می شود. برای نمونه اگر برای گرفتن مجوز کاشت نهال سازمانی مجبور شود سه ماه نامه نگاری کند، ترجیح می دهد این کار را انجام ندهد. واقعیت اینجاست که این مساله سبب کاهش انگیزه در سازمان های مردم نهاد می شود به همین دلیل مسئولان باید راهکار مناسبی برای رفع این مشکل پیدا کنند.

    این در حالی است که باید تاکید کرد برخی مواقع ارگان های دولتی به سازمان های مردم نهاد به دید منابع و عوامل انسانی نگاه می کنند.

    نکته اینجاست که هیچ سازمان مردم نهادی چنین دیدی را قبول نمی کند مگر انجمن هایی که در پی سود هستند و به معنای واقعی دغدغه زیست محیطی ندارند. باید تاکید کرد وقتی به این دید به سازمان های مردم نهاد نگاه شود ممکن است ارگان های دولتی وظیفه های خود را نیز به این انجمن ها بسپارند.

    امیری شریفی توضیح می دهد: ماهیت کار سازمان های مردم نهاد به این شکل است که آنها باتوجه به تخصص خود هرجا که کمبود احساس کنند، وارد عمل می شوند. درواقع آنها برای حل مشکلی که در سازمان های دولتی برایش نیرو و بودجه تعریف شده است، وارد عمل نمی شوند.

    عبدالله اشتری، بنیانگذار و مدیرعامل انجمن حفظ محیط کوهستان نیز در گفت و گو با جام جم خاطرنشان می کند: مشکلات سازمان های مردم نهاد متفاوت است برای نمونه ایده آل برخی از این سازمان ها این است که نایلون، کیسه و دستکش داشته باشند تا به پاکسازی طبیعت بپردازند، اما انجمن ما به این نتیجه رسیده که تمام تعهدات خود را اجرا کرده و اکنون انتظار داریم بخش های دولتی برای تصویب قانون کوهستان قدم بردارند.

    وی با بیان این که برخی مسئولان در عمل کوتاهی می کنند، عنوان می کند: می توان تعداد سازمان های مردم نهاد را افزایش داد، اما فعالیت آنها از نظر کیفی مهم است.

    ما بنیانگذار پاکسازی کوهستان هستیم، اما پاکسازی هدف ما نبود بلکه راهی برای آموزش مردم بود، اکنون ما از مسئولان توقع عمل داریم که تلاش های ما را به ثمر بنشانند. درواقع می توان گفت سازمان های دولتی ما ظرفیت پذیرش سازمان های مردم نهاد را ندارند، چون باتوجه به این که سازمان های مردم نهاد قدرت اجرایی ندارند، از یک مرحله به بعد سازمان های دولتی باید تلاش های سازمان های مردم نهاد را پیگیری کنند.

    بعلاوه باید یادآور شد مشکلات سازمان های مردم نهاد زیست محیطی در شهرستان ها متفاوت است، زیرا اغلب آنها از نبود نگاه درست به کارکردشان و برگزار نشدن دوره های آموزشی گلایه دارند. انجمن سبز چیا، یکی از این سازمان هاست. عرفان حسینی، عضو هیات موسس این انجمن در گفت و گو با جام جم تاکید می کند: مشکل اصلی ما در شهرستان مریوان این است که متاسفانه هنوز به تمام کارهای انجمن با دید منفی نگاه می کنند. برای نمونه ما برای گرفتن مجوز برگزاری مراسمی مانند درختکاری باید هفت خوان رستم را پشت سر بگذاریم. این در حالی است که برای حل این مشکل می توانند فعالیت های ما را بررسی و قضاوت کند.

    وی با اشاره به این که سال 81 درخواست تشکیل انجمن داده و سال 87 موفق به تاسیس انجمن چیا شده اند، ادامه می دهد: ما ادعا نمی کنیم انجمنی تخصصی هستیم، اما باید سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل ها کلاس های آموزشی برای اعضای انجمن برگزار کنند. متاسفانه این سازمان ها در این زمینه ضعیف عمل می کنند.

    حسینی ابراز می کند: دست کم انتظار داریم مسئولان برای دادن مجوز به ما کمک کنند، مثلا برای برگزاری مراسم کاشت نهال درخواست مجوز می کنیم، اما زمانی به ما مجوز می دهند که دیگر فرصتی برای اطلاع دادن به اعضا و مردم وجود ندارد.

    استفاده صوری از سازمان های مردم نهاد

    علاوه بر این باید تاکید کرد برخی مواقع از سازمان های مردم نهاد استفاده صوری می شود، مثلا در خبرها از تعداد افزایش آنها گفته می شود، اما باید پرسید آیا این سازمان ها فعالیت تخصصی نیز دارند یا می توانند باری از دوش محیط زیست بردارند یا نه؟ درواقع وقتی ادعا می شود تعداد سازمان های مردم نهاد چند برابر شده باید دید مخاطرات زیست محیطی نیز کاهش پیدا کرده یا دفاع از محیط زیست نیز چند برابر شده است. باید هشدار داد اگر این اقدامات صورت نگرفته باشد به نظر می رسد برای مسئولان فقط جنبه کمی موضوع مهم است.

    مدیر دیدبان حیات حقوق حیوانات در این باره تصریح می کند: برای عملکرد بهتر سازمان های مردم نهاد باید برنامه ریزی کرد و با حمایت معنوی و با دخالت دادن این نهاد ها در تصمیم گیری ها به آنها انرژی داد تا بهتر از قبل عمل کنند.

    این در حالی است که برخورد نامناسب با سازمان های مردم نهاد می تواند عملکرد مثبت آنها را تحت تاثیر قرار دهد، مدیر دید بان حیات حقوق حیوانات درباره فعالیت های این سازمان مردم نهاد که بتازگی رقم خورده، یادآور می شود: برای نمونه انجمن ما برای ممنوع کردن فعالیت سیرک ها در کشور اقدام کرد و سازمان حفاظت محیط زیست نیز ادعا نکرد که این کار امنیتی است و به این شکل اکنون در 21 استان فعالیت سیرک ها ممنوع شده است.

    علاوه بر این می توان به کمپین پرواز که برای اطلاع رسانی و برخورد با کشتار پرندگان مهاجر در فریدونکنار ایجاد شد نیز اشاره کرد.

    عضو هیات موسس انجمن چیا نیز درباره فعالیت های این انجمن خاطرنشان می کند: در سال 89 حدود 935 حادثه آتش سوزی در جنگل های مریوان و سروآباد اتفاق افتاد اما با آموزش های انجمن درباره اطفای حریق این آمار در سال 93 به 200 مورد رسیده است.

    علاوه بر این باید یادآور شد توبه شکارچیان و شکستن سلاح هایشان به دلیل تلاش های انجمن سبز چیا در کشور کلید خورد.

    این در حالی است که سازمان حفاظت محیط زیست بتازگی صفحه ای به نام کنشگران مجازی کشور ایجاد کرده و از تمام کنشگران کشور برای ثبت نام در این سامانه دعوت کرده است. مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در این باره می گوید: به این شکل تلاش می کنیم سازمان های مردم نهاد را براساس دغدغه و فعالیتشان رتبه بندی کرده و در کمترین زمان نظرات آنها را به گوش مدیران سازمان حفاظت محیط زیست برسانم.

    وی درباره چگونگی ثبت و تشکیل سازمان های مردم نهاد یادآور می شود: افراد متقاضی می توانند در تهران به سایت وزارت کشور و در شهرستان ها به سایت استاندارهای مراجعه کرده و فرم های مربوط را پر کنند، چون این افراد قصد فعالیت زیست محیطی دارند، درباره آنها از سازمان حفاظت محیط زیست نیز استعلام گرفته می شود. ما تلاش می کنیم در کمتر از 30 روز کار آنها انجام شود.

    درویش ادامه می دهد: برخی دیگر از شروط نیز شامل یکسری ویژگی های عمومی است که هر شهروند ایرانی باید داشته باشد، علاوه بر این برخی از اعضای هیات موسس نیز باید در حوزه ای که قصد فعالیت دارند ، متخصص باشند.

    کمبود منابع مالی؛ مشکل همیشگی

    کمبود منابع مالی همواره یکی از چالش هایی است که فعالیت سالم سازمان های مردم نهاد را تهدید می کند، زیرا اگر این سازمان ها برای تامین هزینه های خود به سازمان های دولتی نزدیک شوند، دیگر نمی توان نام آنها را سازمان مردم نهاد گذاشت. در دنیا سازمان های مردم نهاد موفق هزینه های خود را از طریق کمک های مردمی و به دست آوردن جایزه های بین المللی تامین می کنند. مدیر دیدبان حقوق حیوانات با بیان این که بیشتر هزینه این انجمن از طریق فروش کالا هایی مانند دستبندهای نارنجی رنگ حمایت از حیوانات و کمک های اعضا تامین می شود، خاطرنشان می کند: فرهنگ کمک کردن به سازمان های مردم نهاد در کشور ما رشد نکرده و ضوابط لازم هم در این باره وجود ندارد. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته افراد حقوقی و حقیقی می توانند مالیات خود را به سازمان های مردم نهاد زیست محیطی پرداخت کنند. بنیانگذار و مدیرعامل انجمن حفظ محیط کوهستان نیز با بیان این که بیشتر سازمان های مردم نهاد برای تامین هزینه های خود مشکل دارند، ادامه می دهد: سازمان های مردم نهاد نیز دفتر و کارمند داشته و باید هزینه های خود را تامین کنند، اما هیچ تعریفی برای حمایت از آنها وجود ندارد.

    علاوه بر این میزان کمک های مردمی نیز خیلی کم است، زیرا اغلب مردم تمایل دارند به خیریه ها کمک کنند نه به انجمن های زیست محیطی.

    اشتری تصریح می کند: قرار بود کارخانه های آلاینده یا آنها که اجناس خود را در بسته بندی های تجدیدناپذیر قرار می دهند هزینه ای به سازمان حفاظت محیط زیست پرداخت کرده و به این شکل بخشی نیز به سازمان های مردم نهاد برسد، اما این طرح نیز هیچ وقت عملی نشد.

    این در حالی است که برخی سازمان های مردم نهاد بخشی از هزینه های خود را از طریق اجرای طرح هایی که سازمان هایی مانند جنگل ها، مراتع و آبخیزداری، حفاظت محیط زیست و صندوق تسهیلات جهانی محیط زیست به آنها واگذار می کند، تامین می کنند.

    افزون بر این باید تاکید کرد: اگر فعالیت سازمان های مردم نهاد به درآمدزایی ختم شود، داوطلبانه بودن کار آنها زیر سوال می رود، زیرا به این شکل رقابت نیز برای به دست آوردن پروژه بین آنها ایجاد شده و عملکرد آنها به فعالیت شغلی تبدیل می شود. مدیر دیدبان حیات حقوق حیوانات نیز در این باره عنوان می کند: اگر حمایت ها از سازمان های مردم نهاد معنوی باشد، کتمان حقایق صورت نمی گیرد، اما اگر حمایت غیرمعنوی شود بعید نیست سازمان های مردم نهاد برای از دست ندادن حمایت ها حقایقی را پنهان کرده یا روند انتشار آزاد اطلاعات را با اخلال رو به رو کنند.

  • شکار معیشت نیست

    شکار معیشت نیست

    Animal-Rights-Watch-ARW-Khakpour

    دیده بان حقوق حیوانات: /هومن خاکپور*: شکار پرندگان وحیوانات از گذشته‌های دور به عنوان یکی از راه‌های معیشت و درآمد جوامع محلی مطرح بوده است. زمانی که تعداد حیوانات و پرندگان زیاد بود،این شکارچیان بدون دانستن خسارت‌های آن به طبیعت زیبای کشور به‌ویژه در شمال ایران لطمه وارد می‌کردند. در گذشته با توجه با تعداد فراوان حیوانات و پرندگان این شکار‌ها زیاد مساله‌ساز نبود. اما امروزه با توجه شرایط حیات‌وحش، تعداد پرندگان تا حد زیادی کاهش پیدا کرده است. بر اساس آمارسازمان حفاظت محیط زیست در چهار دهه پیش، در یکی از استان‌ها بیش از 20 هزار چهارپا داشتیم اما، بر اساس جدیدترین آمارها، امروزه تعداد کل دام‌ها در کشور به کمتر از 110 راس رسیده است به‌طوری که، وضعیت نگران‌کننده‌ای را ایجاد کرده است. البته همه این قضیه به شکار برنمی‌گردد بلکه یکی از عوامل مهم در این زمینه، تخریب زیستگاه‌هاست؛ زیستگاه‌هایی که به وسیله فعالیت‌های عمرانی و بهره‌برداری‌های بی‌رویه تخریب شده است و باعث شده جمعیت حیات وحش ما در حوزه پرندگان و چهارپایان به شدت کاهش یابد. در این شرایط شکار و ترویج آن می‌تواند وضعیت را نگران‌کننده‌تر کند و تهدید بیشتری در رابطه با تنوع زیستی ما ایجاد کند. اینجاست که به شکارکردن نباید به‌عنوان یک معیشت نگریسته شود و باید در این راستا به سمت تغییر رفتار در جوامع محلی حرکت کنیم و آموزش‌های لازم را به این جوامع بدهیم وبه آنها بگوییم که وضعیت حیات‌وحش بسیار نگران‌کننده است و بفهمانیم که شکار پرندگان نباید تنها به خاطر امرار معاش باشد. با تغییر رفتار، ما می‌توانیم به این سمت حرکت کنیم که کاربری دیگری برای حیات وحش ایجاد کنیم به نحوی که از جاذبه‌های حیات وحش خود استفاده کرده و از شکار حیوانات و پرندگان جلوگیری کنیم. در این بین دولت نیز باید کمک کند تا زیرساخت‌های لازم ایجاد شود ؛ به نحوی که جوامع محلی بتوانند از جاذبه‌های گردشگری مناطق خود امرار معاش کنند. اگر این اتفاق‌ها بیفتد مردم محلی فرصت شکار به افراد فرصت‌طلب نمی‌دهند و جلوی شکار بی‌رویه حیوانات و پرندگان را می‌گیرند. اگر ما بتوانیم با حمایت مالی زیرساخت‌های لازم را در حوزه‌های فرهنگی و دانش جوامع محلی و … ایجاد کنیم می‌توانیم امید داشته باشیم که با این تغییر رفتار مردم، شکار پرندگان تا حد ممکن کاهش یابد.

    *کارشناس محیط زیست/ آرمان
  • در مذمت شکار؛ نقدی بر دو رویکرد عمده دوستداران حیات‌وحش

    در مذمت شکار؛ نقدی بر دو رویکرد عمده دوستداران حیات‌وحش

    Animal-Rights-Watch-ARW-8186

    دیده بان حقوق حیوانات: / آرش خیراندیش*: سال‌هاست در میان فعالان محیط‌زیست در ایران اختلاف‌نظری جدی بر سر تجویز شکار به صورت قانونی یا عدم‌تجویز آن به‌طور مطلق وجود دارد. از یک‌طرف عده‌ای معتقدند که شکار مطلقا ‌باید ممنوع شود و برای این عقیده خود شواهدی از کاهش جمعیت گونه‌های مختلف جانوری ذکر می‌کنند. همچنین عده‌ای از این مخالفان از آن‌جا که مطلقا با کشتن حیوانات- حتی حیوانات اهلی- مخالف هستند نفس شکار را نوعی جنایت تلقی می‌کنند. از طرف دیگر موافقان با شکار قانونی اظهار می‌دارند که این نوع فعالیت از جهاتی مفید به حال حیات‌وحش است مانند این‌که شکار می‌تواند باعث ایجاد تنوع ژنتیکی بشود یا این‌که با دادن مجوزهای قانونی شکار می‌توان بهانه را از شکارچیان غیرقانونی گرفت. همچنین عده‌ای نیز به درآمدزایی حاصل از مجوزهای شکار توجه دارند که به‌زعم آنها می‌تواند صرف حفاظت از حیات‌وحش بشود.


    به‌زعم نگارنده استدلال‌های دوطرف این منازعه از آنجایی که بیشتر ناظر به دلایل بسیار فنی و در یک مورد کاملا احساساتی است، نمی‌تواند شنونده عادی (غیرمتخصص) را کاملا مجاب کند. نگاهی به عقاید و علایق متن جامعه امروز ـ همان‌ها که مخاطبان اصلی آموزش محیط‌زیست هستندـ نشان می‌دهد که عمل شکار حیوانات به‌طور نسبی هم مذموم و هم- متاسفانه-  فعالیتی شجاعانه محسوب می‌شود و مجموعا عقاید واضح و روشنی در این‌باره در میان مردم نمی‌یابیم در حالی‌ که در عقاید اصیل دینی اعم از دین زرتشت و اسلام همیشه شکار امری غیرقابل قبول بوده است به‌طور مثال می‌توان به اعتقاد به ضامن آهو- حضرت رضا(ع)- اشاره کرد که روح ضدشکار بودن موحدین را به وضوح بیان می‌کند. هم‌اکنون با کمال تعجب فیلم‌های حمایت از حیوانات به همراه فیلم‌های شکار هر دو مورد توجه مردم بوده و برای جامعه‌ای که دسترسی زیادی به حیوانات وحشی ندارند مسأله چندان واضح نمی‌نماید. این وضع دوگانه و ضعف در عقیده نسبت به عمل شکار در یک فرد واحد هم به‌طور واضح قابل مشاهده است به‌گونه‌ای که بعضی افراد بسته به شرایط گاهی طرفدار شکار کردن هستند و گاهی برای حیوانات شکار شده دلسوزی می‌کنند. از آن‌جا که خواست عمومی همیشه منجر به نتایجی عظیم و غیرقابل باور می‌شود بر آن شدم تا با نگاهی صرفا آموزشی – تربیتی به این موضوع بپردازم به این  امید که گامی در جهت تفکر منطقی و مستدل نسبت به محیط‌زیست توسط آحاد جامعه برداشته شود. بحث‌های فنی دوطرف نمی‌تواند بر چنین نگاه آموزشی- تربیتی موثر واقع شود زیرا آموزش مقدم بر حفاظت‌های فیزیکی است.


    در شرایط زمانی و مکانی گذشته که بشر برای نجات از گرسنگی نیاز به شکار حیوانات داشته – و بعضا چنین شرایطی هنوز تکرار می‌شود- حفظ جان انسان مقدم بر حفظ جان حیوانات بوده و به حکم عقل، شکار کردن مجاز بوده است. از زمانی که تعدادی از انسان‌ها صرفا برای تفریح دست به کشتن حیوانات زدند فعالیت جدیدی پیش‌روی طبقه متمول جامعه قرار گرفت که نام آن با نام فعالیت قبلی تفاوتی نداشته اما مفهوم آن به شدت متفاوت است. در فعالیت اول شکار برای حفظ جان انسان‌ها بوده و در فعالیت دوم شکار برای تفریح انسان‌های متمول در نظر گرفته شده است. عدم‌توجه به تفاوت‌های این دو و خلط مبحث باعث وضعیتی شده است که شنونده بی‌اطلاع را سردرگم می‌سازد به‌گونه‌ای که نمی‌تواند سره را از ناسره تشخیص دهد. عاطفه انسانی اقتضا می‌کند که هرگونه کشتن حیوانات به قصد و نیت تفریح مردود و محکوم باشد و این حتی شامل قطع‌کنندگان گیاهان نیز می‌شود، از آن‌جا که گیاهان نیز دارای حیاتند. در طول تاریخ هر جایی که بشر اقدام به شکار تفریحی کرده خطایی غیرقابل دفاع مرتکب شده است. داستان‌ها و نقاشی‌های گذشتگان بیانگر آن است که بعضی از قدرتمندان برای لذت خود اقدام به برگزاری برنامه‌های منظم شکار می‌کردند و در این راه بعضا بسیار معروف بودند. هم‌اکنون در جهان با توجه به ظهور طبقات جدید اجتماعی مواجه با وضعیتی هستیم که در آن افرادی متعلق به طبقه متوسط هم برای تفریح متوسل به شکار می‌شوند و این امر گستردگی بسیار یافته است. واقعیت این است که شکار تفریحی پرورش‌دهنده قساوت قلب در انسان است به‌گونه‌ای که می‌تواند در رفتارهای شخص بروز کند. مقدم بر هرگونه فعالیتی که در حمایت از محیط‌زیست انجام می‌گیرد احساس عاطفه انسانی نسبت به مخلوقات خداوند قرار دارد.  چگونه می‌توان جانی را که خداوند مهربان به جانداران زمین هدیه کرده است صرفا بدین شکل تباه ساخت!؟ بر این اساس تصمیم‌گیری برای محدودیت شکار شکلی آموزشی- تربیتی به خود می‌گیرد بدین معنا که هر فعالیتی که در عوض پرورش عاطفه انسانی مشوق بی‌رحمی نسبت به طبیعت باشد به حکم عقل و وجدان ممنوع و محکوم است. به هیچ شکلی نمی‌توان مجوز خونریزی برای تفریح را صادر کرد.حتی اگر در شرایطی با افزایش جمعیت غیرطبیعی گونه‌ای خاص روبه‌رو شویم – چیزی که معمولا خود حاصل دخالت‌های نابجای انسانی است- کشتن حیواناتی که توسط کارشناسان ضروری تشخیص داده شده است ‌باید به ماموران قانون‌- که از روی انجام وظیفه کار می‌کنند- سپرده شود و نه شکارچیان. اصولا خونریزی برای لذت بردن عملی غیرانسانی محسوب می‌شود.


    در این‌جا لازم است اشاره‌ای داشته باشیم به این‌که همیشه بوده‌اند کسانی که حیات‌شان وابسته به شکار فردی و محدود بوده است مانند ساکنان قطب شمال یا کوه‌نشینانی که در زمستان‌های پربرف گرفتار می‌شدند. عمل این افراد عقلا مجاز بوده اما در هر صورت باید برای حفظ حیوانات چنین افرادی را با فعالیت‌هایی جایگزین آشنا کرد. ضمنا رشد عاطفی و انسانیت اقتضا می‌کند که معیشت این افراد از شکار کردن جدا شده و به فعالیتی دیگر بپردازند. در این‌جا آنانی را که – برای منافع جامعه – دارای مشاغلی هستند که با کشتن حیوانات سروکار دارند باید جداگانه در نظر گرفت. به‌طور مثال شغل ذبح حیوانات از آنجایی که نیاز جامعه را برطرف می‌کند با کمیت و کیفیت مطلوب ضروری است. این خود پاسخی است به آنانی که هرگونه مصرف محصولات حیوانی و از جمله گوشت را مردود می‌دانند. تمدن بشری و از جمله تمدن بالنده ایرانی متکی بر اهلی کردن دام‌ها، رفتار عاطفی با آن حیوانات و برداشت قسمتی از محصولات دامی – در حد تعادل- بوده است که جدا از کشتار حیوانات به قصد تفریح بوده و این خود قسمتی از چرخه طبیعی است. در همین تمدن بالنده رعایت حقوق حیوانات اهلی یک اصل مسلم بوده که در دامداری صنعتی متاسفانه چنین حقوقی رعایت نمی‌شود.  اخیرا مباحثی تحت عنوان صدور مجوز برای قرق‌های اختصاصی میان مقامات سازمان حفاظت محیط‌زیست و علاقه‌مندان به حیات‌وحش مطرح شده که طی این مباحث مخالفان و موافقان آن به ذکر دلایل خود می‌پردازند. طبق چنین مجوزهایی افراد می‌توانند ضمن پرورش حیوانات قابل شکار در محدوده‌ای طبیعی که دولت در اختیار آنها قرار می‌دهد ضمن ایجاد امکاناتی برای تکثیر آن حیوانات اجازه شکار‌ درصدی از آنان را به‌دست می‌آورند. مدافعان چنین طرحی به تجربه‌های مشابه در کشورهای دیگر اشاره کرده و این فعالیت را عرصه‌ای برای تخلیه هیجانات شکارچیان دانسته و بر درآمدزایی آن تأکید می‌کنند. براساس اصلی که تاکنون بیان شد موضوع قرق اختصاصی شکار از آنجایی که باعث گسترش بی‌رحمی و قساوت قلب در میان افراد می‌شود از جنبه آموزشی- تربیتی نیز کاملا مردود است. همت علاقه‌مندان به محیط‌زیست اعم از فعالان داوطلب و کارکنان رسمی باید معطوف به جایگزینی مشاغلی مناسب برای شکارچیان معیشتی باشد و نه این‌که اجازه دهند افرادی به صرف داشتن پول بتوانند برای تفریح دست به کشتار حیوانات بزنند. این خود تناقضی آموزشی – تربیتی است و در صورت ارتکاب چنین خبطی هیچ پاسخی به وجدان خود نخواهیم داشت.

    *روزنامه شهروند