دسته: حیوانات در خطر انقراض

  • زمزمه های توجیه برای مشمشه

    دیده بان حقوق حیوانات:
    بهرام روي دو پا بلند مي‌شود و با مشت به سينه‌اش مي‌كوبد. جيغ مي‌زند، بيتابي مي‌كند، از پشت ميله‌ها آشغال پرت مي‌كند و ميله‌هاي سبز و جرم گرفته قفس را تكان مي‌دهد. او از آمدنم ناراحت است. بوي غريبه آزارش مي‌دهد. شهرام اما آرام ايستاده با آن صورت سياه و چشم‌هاي سياه‌ترش. عكس ميله‌ها همه در چشم‌هايش افتاده‌اند. حباب طلايي لامپ آويزان از سقف هم همين طور. هم‌اتاقي‌اش آن ته نشسته، درست در تاريكي، درست آنجايي كه سياهي كاشي‌ها با سياهي تن شهرام آميخته مي‌شود. شايد در تختش خوابيده و پتويش را روي سرش كشيده. شايد هم گوشه‌اي كز كرده، نمي‌دانم چون نمي‌توانم او را ببينم. شروين را ولي خوب مي‌بينم با آن جثه كوچك و سر و بدن كم‌مو و دست‌هاي چروكيده‌اي كه خيلي شبيه دست‌هاي ماست.

    شروين به ميله‌ها چسبيده و روي لبه باريك سيماني قفس خودش را نگه داشته. دست راستش را جلو مي‌آورد تا با من دست بدهد. كمي مي‌ترسم ـ‌ شايد از سياهي چشم‌هايش، شايد هم از موهاي بلند و سيخ سيخ دستش، شايد هم از مشمشه ـ‌ اما ماموران نگهداري از او با شروين دست مي‌دهند، آنها تازه دست‌هايش را وازلين زده‌اند و ناخن‌هايش را گرفته‌اند.

    بوي تندي كه در راهرو پيچيده آزارم مي‌دهد. به گمانم بوي مواد شوينده است كه با بوي بخاري‌ها آميخته شده، اما رئيس باغ وحش مي‌گويد بوي ادرار ميمون‌هاست كه فضا را پر كرده است. نور لامپ آويزان از سقف، چشم‌هاي پرويز را هم پر كرده؛ ميموني نجيب، اهل سنگال با 60 سال سن. همسرش شيرين هم همانجاست، مادر همه ميمون‌هاي باغ وحش. ماموران از شيرين مي‌خواهند دست بزند و نشان بدهد كه حالش خوب است، اما او با دو دست به ميله‌ها چسبيده و شانه به شانه پرويز روي لبه باريك سيماني قفس ايستاده. پرويز آرام است، شيرين آرام‌تر و جايزه يك زوج سر به راه مشتي خرماي خشك و يك شير پاكتي.

    خانه زمستاني ميمون‌هاي باغ وحش ارم چنگي به دل نمي‌زند، اسمش را خانه گذاشته‌اند، اما بيشتر به سلول‌هاي انفرادي براي تنبيه متمردان مي‌ماند. چارديواري آزاردهنده‌اي كه تزيينات داخلي‌اش چيزي جز دو بخاري كهنه، چند لامپ سوسوزن با كاشي‌ها و موزاييك‌هاي جرم گرفته‌اي نيست كه سال‌ها ست رنگ سفيد را فراموش كرده‌اند.

    شايعه شده بود مشمشه گريبان ميمون‌ها را هم گرفته. نگران بوديم از مشمشه‌اي كه روي بدن حيوان زخم‌هاي عميق و چركين مي‌سازد و نفس‌هايش را به شماره مي‌اندازد و وقتي خون از بيني‌اش جاري كرد و ميل به غذا خوردنش را كور كرد ديگر كارش تمام شده است، اما فعلا حال ميمون‌ها خوب است، رئيس باغ وحش و ماموران نگهداري از آنها هم همين را مي‌گويند. آنها كيسه‌هاي خرماي خشك، شيشه عسل، جعبه‌هاي گوجه‌فرنگي، سيب، كلم قرمز، كشمش و تخمه آفتابگردان را نشانم مي‌دهند و مي‌گويند ببين اينها گير خودمان نمي‌آيد. ماموران نگهداري از بهرام، پرويز، شهرام، شيرين و شروين بايد خيلي فقير باشند.

    سايه به سايه مشمشه

    حيوانات باغ وحش بهت زده‌اند، بابن‌ها به يك سمت خيره شده‌اند و شترمرغ‌ها آسمان را مي‌پايند، بزهاي كوهي ايستاده بر تپه‌هاي سيماني درون قفسشان هم انگار در آن دور دست‌ها چيزي را مي‌شمارند، اما شير يالدار باغ وحش از همه بهت‌زده‌تر است. چشم‌هاي عسلي‌اش به يك سو خيره مانده و وحشت را مي‌شود در عمق چشم‌هاي بلوري‌اش ديد.

    چند روز پيش 8 شير باغ وحش را چند متر آن طرف‌تر از قفس او كشته‌اند و دفن كرده‌اند، همان شيرهايي كه شنيده بوديم به ضرب گلوله به شقيقه‌شان مرده‌اند، اما انگار خبر كذب بوده، روز مرگ شيرها نه تفنگي در كار بوده و نه فشنگي. رئيس باغ‌وحش تيرهاي بيهوشي را نشانم مي‌دهد و مي‌گويد ما شيرها را اوردوز كرده‌ايم.

    اوردوز يعني تزريق زياد از حد داروي بيهوشي، يعني خواب به خواب رفتن شيرها، يعني پايان هراس مشمشه با چند سي‌سي داروي بيهوشي. نبايد مرگ بدي باشد فقط مي‌ماند دردي كه با فرو رفتن تيرها به بدن شيرها فشار آورده و سرگيجه‌اي كه با خواب آلودگي همراه مي‌شود و بعد افتادن روي زمين و يك ربع بعد رفتن به جهاني ديگر.

    چشم‌هاي هراسان شير شايد به خاطر اين مرگ دسته‌جمعي باشد؛ مرگي كه حتما از چشم‌هاي او دور نگه داشته‌اند، اما او به حكم غريزه دركش كرده است. حالا او و دو شير ماده كه فعلا قافله مرگ را جا گذاشته‌اند چشم انتظار اتفاقات آينده در قرنطينه‌اند.

    گودالي پر از جسد

    ريكا، پلنگ ايراني باغ وحش در قفسش تنهاست يعني هنوز حاضر نشده‌اند براي اين‌كه او را از تنهايي در بياورند يك جفت ماده برايش بياورند. پلنگ ما تنهاست، اما پلنگ‌ها را به روسيه هديه مي‌دهند، اما از جايي كه او هست خيلي خوب مي‌شود گورستان شيرها را ديد.

    جسد شيرها حالا ديگر بايد پوسيده باشد ولي هراس مشمشه هنوز مثل روحي سرگردان در باغ وحش مي‌پلكد. امير الهامي ،رئيس باغ وحش مي‌گويد: «لازم نيست از مرگ شيرها تراژدي بسازم، اما مي‌خواهم مرگ آنها را با تمام جزييات بدانم. ببرها را كه آوردند گفتند چون اينها اهل سيبري‌اند قفسشان بايد سرد باشد ما هم كولرها را شبانه‌روز روشن گذاشتيم تا اينها گرمشان نشود، اما شيرها سردشان بود و گرما را دوست داشتند، اما به خاطر ببرها زجر مي‌كشيدند.

    درست مثل آدمي كه از سرما گريزان باشد و او را جلوي كوران باد بگذارند. ببرها واقعا مهمان ناخوانده بودند. ما براي آنها اتاق ويژه نداشتيم، ببرها جاي شيرها را تنگ كرده بودند.

    از پاييز بود كه علائم بيماري را در شيرها ديديم، ببرها از اول اسهال داشتند، اما محيط زيستي‌ها گفتند شايد پرخوري كرده‌اند شايد هم از شيرها ترسيده‌اند، اما بزاق دهان ببر نر زياد بود و از گوشه دهانش مي‌ريخت. ولي آنها باز مي‌گفتند به خاطر هيجانات زياد اين گونه شده است. بعد از مدتي شيرها هم آبريزش بيني پيدا كردند و بي‌اشتها شدند.

    از دانشكده دامپزشكي خواستيم كمكمان كنند آنها هم چند آزمايش انجام دادند و ويتامين K و آنتي‌بيوتيك تجويز كردند. ما دارو‌ها را به شيرها داديم، اما به درمان جواب ندادند و تعداد شيرهاي مريض بيشتر شد.

    آزمايشاتي كه روي آنها انجام مي‌داديم مشمشه را تاييد نمي‌كرد، اما علائم‌شان داد مي‌زد كه مشمشه دارند. دامپزشكي ايران خيلي ضعيف است.

    دستگاه‌ها و تجهيزاتشان به روز نيست. شايد براي همين بود كه نمي‌توانستند بيماري شيرها را تشخيص بدهند، اما بالاخره كار به جايي رسيد كه از همه‌گير شدن بيماري در باغ وحش ترسيديم و نگران شديم كه مبادا حيوانات بومي باغ وحش نيز مبتلا شوند.

    مرگ شيرها يك انتخاب نبود بلكه مجبور به اين كار شديم براي همين آنها را در قفس‌هايشان اوردوز كرديم و بعد از يك ربع كه از مرگشان مطمئن شديم آنها را درون پلاستيك پيچيديم و خاك كرديم.

    پشت ساختمان مديريت باغ وحش آنجايي كه به قفس شير يالدار و پلنگ ايراني راه دارد تكه زميني بي‌مصرف است كه شيرها را آنجا خاك كرده‌اند. گودال 3 متري پر از جسد و آهك كه بعد از چند روز هنوز مي‌شود از پستي و بلندي‌هاي مانده روي خاك جاي دفن شيرها را تشخيص داد.

    مرگ به سبك روسي

    ببري، ببر ماده بنگالي حالش خوب است. وقتي مقابل قفسش در فضاي باز باغ وحش رسيديم او گريزان از سرما گوشه‌اي روي خاك يخ‌زده لميده بود. اثري از بيماري در او نيست، اما رئيس باغ وحش نگران است كه ببر نر سيبري بيماري‌اش را به ببري 2 ساله هم داده باشد: «يقين دارم كه ببرها منشا آلودگي بودند».

    سراغ ببر ماده سيبري را مي‌گيرم. او و شوهرش مدت‌هاست خبرساز شده‌اند، اما حالا كه او پس از مرگ ببر نر تنها مانده درون قفس كوچكش در سالن گرم محل اقامت شيرها زندگي مي‌كند.

    وارد سالن كه مي‌شويم او در حال قدم زدن درون قفس است، اما با عصبانيت. شايد هم با اضطراب، همراه با غرش‌هايي كه مو بر اندام راست مي‌كند.

    قفس براي او خيلي كوچك است، اما او كه با ببر مشمشه‌اي هم‌اتاق بوده و يك بار هم ببر نر بيمار او را گاز گرفته چاره‌اي جز ماندن در قرنطينه ندارد. رئيس باغ وحش مي‌گويد «وقتي ببر نر مي‌مرد ببر ماده او را نگاه مي‌كرد.»

    وقتي درباره مرگ ببر صحبت مي‌كرديم مشمشه همان جا‌ها مي‌پلكيد شايد هم هراس از مشمشه بود كه از پشت ميله‌هاي قفس ببر ماده به بيرون مي‌پريد، مشمشه البته نبايد ما آدم‌ها را درگير كند ولي دانستن اين كه اين بيماري نفس را به شماره مي‌اندازد و بيمار را بي‌اشتها مي‌كند و وقتي او را به ته خط رساند خون از دماغش سرازير مي‌كند و روي بدنش زخم‌هاي متعفن ايجاد مي‌كند حس عجيبي به آدم مي‌دهد.

    وقتي ببر نر مي‌مرد، وقتي او در جدال با مشمشه از پا درمي‌آمد، وقتي از اندام 200 كيلوگرمي او جسدي زخم‌آلود و خونين به‌جا مي‌ماند و وقتي جسدش از ترس انتقال مشمشه پلاستيك پيچ مي‌شد ببر روسي همه را نگاه مي‌كرد: «او مضطرب بود و آرام و قرار نداشت».

    از اولش مي‌نويسم: «ما به محيط زيست اطلاع داديم كه ببر نر حالت عادي ندارد و اسهالش بند نمي‌آيد، آنها آمدند و توصيه‌هايي كردند ما هم توصيه‌هايشان را انجام داديم، اما اوضاع هر روز بدتر مي‌شد، چند روز قبل از اين‌ كه ببر بميرد، اطلاع داديم از چشم‌هايش اشك مي‌ريزد، دامپزشك‌ها او را معاينه كردند، اما آنقدر دست روي دست گذاشتند كه مرد. 8 روز قبل از اين‌ كه ببر بميرد دامپزشكان محيط زيست او را بيهوش كردند تا برايش اقدامات درماني انجام دهند، اما از او خون نگرفتند چون براي اين كار بايد بيهوشش مي‌كردند و گفتند با حالي كه او دارد خطرناك است.گفتند تا يك هفته به او آنتي‌بيوتيك بدهيم، اما فايده‌اي نداشت. روز پنجشنبه قرار بود اقدام درماني نهايي را براي ببر انجام دهند. دكتر ملوك‌پور، تقي‌پور، مسعودي و گرگين همه اينجا بودند.

    قرار شد ساعت 10 صبح بيايند و ببر را بيهوش كنند و از او خون بگيرند، اما با نفس تنگي‌اي كه ببر داشت اين كار شدني نبود. براي همين كپسول اكسيژن آوردند، وقتي همه در سالن جمع بودند ناگهان نفس حيوان به شماره افتاد و بعد از چند دقيقه نفسش از كار افتاد.

    مسوولان محيط زيست هم همين جا بودند.گفتند آدرنالين تزريق كنيد، تزريق وريدي را انجام دادند، اما فايده‌اي نداشت، قبل از اين‌كه ببر بميرد دكتر تقي‌پور كه قبلا از خون بيني ببر نمونه‌گيري كرده بود وارد سالن شد و گفت دست نگه داريد، ببر مشمشه دارد، او از شب قبل اين را مي‌دانست، اما چيزي به ما نگفت. ما به ببر دست زده بوديم و با كفشي كه به قفس او رفته بوديم به قفس شيرها و بقيه حيوانات هم رفته بوديم. وقتي ببر مرد لاشه‌اش را درون پلاستيك گذاشتند و با خودشان بردند».

    لاشه ببر بايد تا به حال معدوم شده باشد، لاشه شيرها هم زير لايه‌اي از آهك بايد تا به حال پوسيده باشد، اما كابوس مشمشه هنوز هم هست، مسوولان باغ وحش از ببر ماده مي‌ترسند.

    اتهام او آلودگي به ويروس است و گناه شيرها و پلنگ‌هاي مجاور او اين است ‌كه باغ وحش به اندازه كافي جا ندارد. مسوولان محيط زيست هم ببر ماده را بلوكه كرده‌اند و فقط وعده انتقالش به ميانكاله را مي‌دهند، اما ديگر جاي دست دست كردن نيست، حيوانات باغ وحش ارم همه بلاتكليفند، مشمشه همانجاها مي‌پلكد و هراس بيماري از پشت ميله‌هاي قفس ببر به بيرون مي‌پرد.

    محيط‌زيست چه مي‌گويد؟

    يك ببر و 8 شير مرده با 3 دستگاه مسوول كه كم‌كاري‌ها را به هم نسبت مي‌دهند؛ رئيس باغ ‌وحش تقصيرها را گردن سازمان محيط زيست مي‌اندازد، سازمان محيط زيست، باغ ‌وحش و سازمان دامپزشكي را مقصر مي‌داند و دامپزشكي، باغ‌ وحش را به سستي در تغذيه درست شيرها و ببرها متهم مي‌كند.

    محمدجواد محمدي‌زاده كه قرار بود سازمان متبوعش تا 3 ماه آينده 4 قلاده ببر ديگر را از روسيه تحويل بگيرد، وقتي با خبر مرگ يكي از ببرهاي سيبري مواجه شد، اعلام كرد مرگ ببرها به علت بي‌توجهي مسوولان باغ‌وحش ارم، كم‌توجهي سازمان دامپزشكي و در نهايت استفاده از غذاي آلوده بوده است.

    او معتقد است سازمان محيط زيست و روس‌ها در ماجراي مرگ ببر هيچ مسووليتي ندارند چراكه مسوولان باغ ‌وحش ارم بايد فضاي مناسب براي ببرها را فراهم مي‌كردند و دامپزشكي نيز از سلامت غذا مطمئن مي‌شد. اين در حالي است كه فراكسيون محيط زيست مجلس هفته گذشته اعلام كرد سازمان محيط زيست، باغ وحش ارم و سازمان دامپزشكي به ترتيب مقصران اصلي مرگ ببر سيبري هستند و در نگهداري اين حيوان كوتاهي كرده اند.

    مريم خباز/ جام جم آنلاین

  • مشاهده مستمر یوزپلنگ نشانه پویایی زیستگاههاست

    مهر نوشت: مدیرکل اداره محیط زیست استان یزد با اشاره به اینکه روزانه مشاهدات از یوزپلنگ در زیستگاههای ابن منطقه افزایش می یابد، گفت: طی دو ماه گذشته در 5 سایتی که یوز در آنها زندگی می کند بیش از 40 عکس از این حیوان گرفته شده است.
    حمید جلالوند در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه پنج سایت استان یزد که زیستگاههای اصلی یوز ایرانی محسوب می شوند شرایط مطلوب زندگی یوزپلنگ را نشان می دهند افزود: دو ماه پیش سرشماری در دره انجیر که از زیستگاههای اصلی یوز است، انجام شد که نشان می دهد یوز در شرایط مطلوبی زندگی می کند.
    وی تاکید کرد: با تجهیز زیستگاهها به دوربینهای تله ای در 2 ماه گذشته 42 عکس در دره انجیر ثبت شده که کمک بزرگی به محیط بانان و کارشناسان پروژه حفاظت از یوزپلنگ ایرانی است. به واسطه دوربینهای تله ای حفاظت مناطق ساده تر شده است و بعد از استفاده از این تکنولوژی توانستیم به حضور یوز در مناطق و نقاط خاصی از زیستگاهها مطمئن شویم.
    جلالوند افزود: تلفات یوز بیشتر به تصادفات جاده ای است که با تلاشهای صورت گرفته سعی شده از این مرگ و میر کاسته شود و با آموزشهای صورت گرفته مردم محلی نیز مشکلی برای حیات یوزپلنگ ایجاد نمی کنند.
    پیش از این دبیرخانه دفتر حفاظت از یوزپلنگ آسیایی – ایرانی اعلام کرد: نتایج جدیدترین بررسیها در منطقه حفاظت شده بافق حاکی از به دنیا آمدن حداقل 13 توله یوزپلنگ در سال جاری است.
    به گزارش مهر، حضور این خانواده از یوزپلنگ بر اساس آثار و نمایه تازه آنها مسجل شده که بسیار امیدوار کننده است.
    پیش از این، حضور 7 خانواده مختلف از یوزها در 5 منطقه به اثبات رسیده بود که با احتساب بافق، با قطعیت می توان گفت که بدون شک در سال 1389 حداقل 8 ماده یوز مختلف در ایران زایمان کرده و در مجموع حداقل 13 توله مختلف به دنیا آورده اند.
    این توله یوزپلنگها در بیش از نیمی از زیستگاههای یوزپلنگ در کشور به دنیا آمده اند که عبارتند از توران، نای بندان، دره انجیر، میاندشت، سیاهکوه و بافق. درعین حال گزارشهای تایید نشده ای نیز از زادآوری یوزها در منطقه دربند راور نیز در دست است.

    مشاهده مستمر یوزپلنگ نشانه پویایی زیستگاههاستمدیرکل اداره محیط زیست استان یزد با اشاره به اینکه روزانه مشاهدات از یوزپلنگ در زیستگاههای ابن منطقه افزایش می یابد، گفت: طی دو ماه گذشته در 5 سایتی که یوز در آنها زندگی می کند بیش از 40 عکس از این حیوان گرفته شده است.حمید جلالوند در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه پنج سایت استان یزد که زیستگاههای اصلی یوز ایرانی محسوب می شوند شرایط مطلوب زندگی یوزپلنگ را نشان می دهند افزود: دو ماه پیش سرشماری در دره انجیر که از زیستگاههای اصلی یوز است، انجام شد که نشان می دهد یوز در شرایط مطلوبی زندگی می کند.
    وی تاکید کرد: با تجهیز زیستگاهها به دوربینهای تله ای در 2 ماه گذشته 42 عکس در دره انجیر ثبت شده که کمک بزرگی به محیط بانان و کارشناسان پروژه حفاظت از یوزپلنگ ایرانی است. به واسطه دوربینهای تله ای حفاظت مناطق ساده تر شده است و بعد از استفاده از این تکنولوژی توانستیم به حضور یوز در مناطق و نقاط خاصی از زیستگاهها مطمئن شویم.
    جلالوند افزود: تلفات یوز بیشتر به تصادفات جاده ای است که با تلاشهای صورت گرفته سعی شده از این مرگ و میر کاسته شود و با آموزشهای صورت گرفته مردم محلی نیز مشکلی برای حیات یوزپلنگ ایجاد نمی کنند.
    پیش از این دبیرخانه دفتر حفاظت از یوزپلنگ آسیایی – ایرانی اعلام کرد: نتایج جدیدترین بررسیها در منطقه حفاظت شده بافق حاکی از به دنیا آمدن حداقل 13 توله یوزپلنگ در سال جاری است.
    به گزارش مهر، حضور این خانواده از یوزپلنگ بر اساس آثار و نمایه تازه آنها مسجل شده که بسیار امیدوار کننده است.
    پیش از این، حضور 7 خانواده مختلف از یوزها در 5 منطقه به اثبات رسیده بود که با احتساب بافق، با قطعیت می توان گفت که بدون شک در سال 1389 حداقل 8 ماده یوز مختلف در ایران زایمان کرده و در مجموع حداقل 13 توله مختلف به دنیا آورده اند. این توله یوزپلنگها در بیش از نیمی از زیستگاههای یوزپلنگ در کشور به دنیا آمده اند که عبارتند از توران، نای بندان، دره انجیر، میاندشت، سیاهکوه و بافق. درعین حال گزارشهای تایید نشده ای نیز از زادآوری یوزها در منطقه دربند راور نیز در دست است.

  • اختلال در ناوبری، احتمال مرگ دلفین ها

    به گزارش خبرنگار مهر در بندرعباس:

    مدیرکل محیط زیست هرمزگان گفت: بر اساس گزارشات کارشناسان احتمال اختلال در ناوبری می تواند عامل مرگ دلفینها باشد.

    مجید وفادار عصر دوشنبه در نشست مطبوعاتی در تشریح علل مرگ دلفینها طی روزهای اخیر در خور جاسک بیان داشت: بر اساس گزارشات واصله از اداره محیط زیست بندر جاسک، لاشه 9 قطعه دلفین اول بهمن ماه در محل خور مرکزی شهرستان جاسک توسط مردم محلی گزارش شد.

    وفادار اظهارداشت: طی بررسیهای انجام شده و با توجه به شواهد موجود و پس از بررسی وضعیت ظاهری دلفینهای تلف شده هیچگونه اثری از زخم و یا جراحت ناشی از برخورد حیوان با شناور یا اسارت در تورهای صیادی مشاهده نشده است.

    وی افزود: همچنین یک قطعه دلفین نابالغ نیز به صورت زنده در محل خور “کرتی” مشاهده شد که با تلاش نیروهای محیط زیست و مردم محلی به سوی دریا هدایت شده و نجات یافت.

    مدیرکل محیط زیست هرمزگان خاطرنشان کرد: طبق مطالعات میدانی صورت گرفته توسط گروه کارشناسی محیط زیست طول تقریبی این دلفینها دو متر و 50 سانتیمتر بوده است که زمان مرگ آنها احتمالا یک تا دو روز قبل از مشاهده بوده است که علت مرگ آنها نامشخص و احتمال اختلال در ناوبری می تواند عامل مرگ آنها باشد.

    وی نوع گونه دلفینهای تلف شده را از نوع دلفینهای معمولی پوزه بلند با نام علمی ” delphinus capansis” عنوان کرد و افزود: جهت شناسایی کامل گونه نیاز به مطالعه جمجمه و مطالعات ژنتیکی آنهاست.

    وفادار با بیان اینکه دلفین معمولی پراکنش گسترده ای در آبهای مناطق گرمسیری سراسر جهان دارد، عنوان کرد: حدود پراکنش آن از 60 درجه شمالی اقیانوس آرام تا 50 درجه جنوبی در نیمکره جنوبی است که این گونه هم در منطقه ساحلی و هم در آبهای عمیق دیده می شود.

    مدیرکل محیط زیست هرمزگان بیان داشت: تراکم بالایی از جمعیت این گونه را معمولا می توان در آبهای ساحلی مشاهده کرد.

    وی گفت: تعداد دندانها در هر نیمه فک معمولا 40 تا 50 عدد است، دندانها کوچک و نوک تیز و گاهی کمی خمیده هستند که در فک بالا معمولا تعداد دندانها بیشتر است.

    وی عوامل تهدید کننده مخاطرات حیات دلفینها بر اساس اعلام IUCN  را فعالیتهای صیادی، آلودگیهای دریایی و یا با منشا خشکی، شکار، تخریب زیستگاهها و مانورهای نظامی و انتشار امواج الکترونیکی عنوان کرد.

    وفادار کشتیهای ترالر، صید لانگ لاین، کشتیهای پر ساینر، عوامل نامشخص، شکار و تورهای گوشگیر را عوامل مرگ و میر دسته جمعی دلفینها عنوان کرد.

    اخبار مرتبط : تصاویر: مرگ دسته‌جمعی دلفین‌ها در جاسک

  • تولد 13 توله یوز در بافق

    به گزارش خبرگاری مهر :

    حمید جلالوند در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه پنج سایت استان یزد که زیستگاههای اصلی یوز ایرانی محسوب می شوند شرایط مطلوب زندگی یوزپلنگ را نشان می دهند افزود: دو ماه پیش سرشماری در دره انجیر که از زیستگاههای اصلی یوز است، انجام شد که نشان می دهد یوز در شرایط مطلوبی زندگی می کند.
    وی تاکید کرد: با تجهیز زیستگاهها به دوربینهای تله ای در 2 ماه گذشته 42 عکس در دره انجیر ثبت شده که کمک بزرگی به محیط بانان و کارشناسان پروژه حفاظت از یوزپلنگ ایرانی است. به واسطه دوربینهای تله ای حفاظت مناطق ساده تر شده است و بعد از استفاده از این تکنولوژی توانستیم به حضور یوز در مناطق و نقاط خاصی از زیستگاهها مطمئن شویم.
    جلالوند افزود: تلفات یوز بیشتر به تصادفات جاده ای است که با تلاشهای صورت گرفته سعی شده از این مرگ و میر کاسته شود و با آموزشهای صورت گرفته مردم محلی نیز مشکلی برای حیات یوزپلنگ ایجاد نمی کنند.
    پیش از این دبیرخانه دفتر حفاظت از یوزپلنگ آسیایی – ایرانی اعلام کرد: نتایج جدیدترین بررسیها در منطقه حفاظت شده بافق حاکی از به دنیا آمدن حداقل 13 توله یوزپلنگ در سال جاری است.
    به گزارش مهر، حضور این خانواده از یوزپلنگ بر اساس آثار و نمایه تازه آنها مسجل شده که بسیار امیدوار کننده است.
    پیش از این، حضور 7 خانواده مختلف از یوزها در 5 منطقه به اثبات رسیده بود که با احتساب بافق، با قطعیت می توان گفت که بدون شک در سال 1389 حداقل 8 ماده یوز مختلف در ایران زایمان کرده و در مجموع حداقل 13 توله مختلف به دنیا آورده اند.
    این توله یوزپلنگها در بیش از نیمی از زیستگاههای یوزپلنگ در کشور به دنیا آمده اند که عبارتند از توران، نای بندان، دره انجیر، میاندشت، سیاهکوه و بافق. درعین حال گزارشهای تایید نشده ای نیز از زادآوری یوزها در منطقه دربند راور نیز در دست است.

  • مرگ دسته‌جمعي دلفين‌ها در جاسك

    به گزارش ایسنا :

    معاون محيط زيست دريايي سازمان حفاظت محيط زيست از به گل نشستن 9 قطعه دلفين پوزه بلند (بيني بطري) در سواحل جاسك خبر داد.

    دكتر سيد محمد باقر نبوي در گفت‌وگو با ايسنا، با اشاره به اينكه به گل نشستن دلفين‌هاي پوزه بلند در سواحل جاسك از روز جمعه آغاز شده است گفت: با مشاهده به گل نشيني دو قطعه دلفين بيني بطريي در روز جمعه اداره محيط زيست جاسك با همكاري مردم محلي نسبت به بازگرداندن آنها به دريا اقدام كردند.

    وي با اشاره به اينكه اين حادثه در خور مركزي جاسك رخ داده است تصريح كرد: متاسفانه در روز شنبه نيز لاشه 6 دلفين كه بر اساس اطلاعات اوليه از نوع بيني بطريي بوده‌اند در حوالي همان منطقه ديده شد كه مسوولان محيط زيست منطقه نسبت به دفن لاشه و انجام اقدامات تكميلي اقدام كردند.

    معاون محيط زيست دريايي سازمان حفاظت محيط زيست افزود: روز شنبه همچنين يك قطعه دلفين بيني بطريي كه زنده بود در همان منطقه مجددا رويت شد كه عليرغم تلاش كارشناسان محيط زيست منطقه و مردم محلي براي بازگرداندن آن به دريا، مجددا دلفين مذكور به گل نشست.

    وي با اشاره به اينكه هم‌اكنون تلاش براي بازگرداندن اين دلفين و عمليات امداد و نجات آن ادامه دارد به ايسنا گفت: با فعال شدن شبكه امداد و نجات محيط زيست مسوولان دامپزشكي و شيلات به همراه مسوولان محيط زيست براي نمونه‌برداري و بررسي علل مرگ شش دلفين ديگر به منطقه اعزام شدند.

    مهندس اميد صديقي، مدير كل دفتر اكوبيولوژي دريايي سازمان حفاظت محيط زيست نيز با اشاره به اينكه به گل نشستن دلفين‌ها عوامل متعددي از جمله شرايط توپوگرافي، آلودگي، شرايط آب و هوايي، سموم، بيماري، وابستگي‌هاي اجتماعي، صوت و صيد و صيادي دارد به ايسنا گفت: مسوولان سازمان محيط زيست و شبكه امداد و نجات دريايي در تلاشند تا علت اين حادثه كه از روز جمعه آغاز شده است را مشخص كنند.

    وي در عين حال تاكيد كرد: هم اكنون كارشناسان اداره محيط زيست جاسك و كارشناسان مربوطه در منطقه مستقر هستند و با فعال شدن شبكه امداد و نجات پستانداران دريايي، عمليات پايش ادامه دارد تا در صورت مشاهده موارد مشابه عمليات امداد و نجات را آغاز كنند.

    مدير كل دفتر اكوبيولوژي دريايي سازمان حفاظت محيط زيست با تاكيد بر اين كه تا كنون علت به گل نشيني اين دلفين‌ها مشخص نشده است تصريح كرد: بايد مشخص شود كه علت مرگ دسته جمعي اين دلفين‌ها عوامل طبيعي بوده يا عوامل ديگري مانند صيد و صيادي و انساني در اين پديده دخيل بوده است كه در اين خصوص تيم كارشناسي به محل اعزام شده است.

    وي اظهار اميدواري كرد كه با دريافت اطلاعات بيشتر از اين حادثه جزئيات بيشتري از آن به اطلاع عموم برسد.

    به گزارش ايسنا 73 قطعه دلفين دوم آبان ماه سال 86 در سواحل «كوه ‌مبارك» جاسك و 79 دلفين نيز 2 مهرماه همان سال در نواري 13 كيلومتري، در منطقه حد فاصل كليرك تا بياهي بندر جاسك تلف شدند.

  • تکرار تراژدی مرگ دلفینها / اعلام علت مرگ در روزهای آینده

    بندرعباس – خبرگزاری مهر:

    مدیر کل محیط زیست هرمزگان با اشاره به تکرار مرگ و میر دلفینها بیان داشت: مردم منطقه و کارشناسان محیط زیست توانستند دو بچه دلفین را در ساحل از مرگ نجات دهند.

    مجید وفادار در گفتگو با خبرنگار مهر در بندرعباس، دلفینهای به گل نشسته در سواحل جاسک از نژاد پوزه بلند بوده اند، بیان داشت: یک دلفین مادر که هنوز علتش مشخص نیست به همراه فرزندانش به سمت ساحل آمده اند که ماموران محیط زیست توانسته اند دو فرزند این دلفین را از مرگ نجات دهند.

    وی اظهارداشت: این حادثه در خور مرکزی جاسک رخ داده و حوالی همان منطقه ای دیده شده اند که روز جمعه هم دو دلفین دیگر به گل نشسته بودند که مسئولان محیط زیست منطقه نسبت به دفن لاشه و انجام اقدامات تکمیلی اقدام کرده اند.

    وفادار تصریح کرد: بر اساس مشاهدات اولیه هیچگونه آثار زخم و جراحتی همانند دلفینهای سال 86 بر روی لاشه آنها دیده نشده و امکان دارد که به دلیل مسائل طبیعی دچار مشکل شده باشند.

    وی با اشاره با حادثه مرگ دسته جمعی 78 دلفین در سال 86 خاطرنشان کرد: در آن زمان فرضیه های مختلفی بر اساس شواهد موجود در مورد مرگ غیر طبیعی دلفینها عنوان شد اما در این مرگ هنوز کارشناسان محیط زیست به جواب قطعی نرسیده اند.

    مدیرکل محیط زیست هرمزگان با بیان اینکه یک تیم کارشناسی از تهران جهت بررسی علل مرگ دلفینها به هرمزگان اعزام شده است، بیان داشت: پس از وقوع حوادث سالهای اخیر در مورد مرگ دلفینها تاکنون موارد موردی یگر هم رخ داده که بیشتر آنها به دلیل صید و صیادی صنعتی بوده است.

    وی همچنین در ادامه به خبرنگار مهر گفت: طی توافقات صورت گرفته با دستگاه های نظامی و غیر نظامی که در دریا فعالیت می کنند سعی شده که آموزشهای لازم در خصوص حفظ و مراقبت از دلفینها داده شود که در حال حاضر کارشناسان محیط زیست به همراه شناورهای صیادی صنعتی شیلات در محل حاضر می شوند و از نزدیک نظارت بر نحوه صیادی دارند.

    مدیرکل محیط زیست هرمزگان اعلام کرد: نتیجه مرگ دلفینها طی روزهای آینده اعلام خواهد شد.

  • مرگ غم‌انگيز 24 وال در نيوزلند

    به گزارش ايسنا :

    رسانه‌هاي محلي نيوزلند از مرگ 24 وال راهنما در اين كشور خبر دادند كه همگي در يك باتلاق درخت كرنا به گل نشسته بودند.

    جوناتان مكسول،  مدير دپارتمان منطقه حفاظت شده نيوزلند در اين باره خاطرنشان كرد: اين پستانداران براي مدتي به گل نشسته بوده و حال 10 بازمانده آنها هم خوب نيست.

    به گزارش آسوشيتدپرس، آب و هواي نامساعد و انتظار طولاني مدت براي بالا آمدن دوباره سطح آب منجر به مرگ غم انگيز اين وال‌ها شد و فرصت بازگشت دوباره به دريا را از آنها گرفت.

    اين وال‌ها در گل ولاي و آب كم عمق بندر پارنگارنگا در شمال «نورت ايسلند» گرفتار شدند.

  • ثبت اولين تصوير يوزپلنگ آسيايي در پناهگاه حيات‌وحش عباس‌آباد

    پایگاه اینترنتی سازمان محیط زیست نوشت: به گزارش دريافتي از اداره حفاظت محيط زيست نايين، با برنامه ريزي صورت گرفته و با استفاده از دوربين تله‌اي، اولين تصوير يوزپلنگ آسيايي در پناهگاه حيات‌وحش عباس‌آباد ثبت گرديد.

    رئيس اداره حفاظت محيط زيست شهرستان نايين در اين زمينه گفت: در اين تصوير يك يوزپلنگ بالغ به صورت نيم تنه مشاهده مي‌شود. حسين اكبري افزود: قبلاً ردپاي چهار قلاده يوزپلنگ در اين منطقه مشاهده و ثبت شده بود. وي خاطرنشان كرد يوزپلنگ آسيايي گونه جانوري در آستانه انقراض بوده و نماد حيات‌وحش كشور مي‌باشد و مدارك مستند در خصوص وجود آن در منطقه مذكور ترسيم‌كننده افق جديد و اميدبخش براي جلوگيري از انقراض اين گونه است.

  • احتمال سرایت بیماری شیرها به ببر ماده سیبری

    خطر سرایت بیماری به ببر ماده سیبری

    خبرآنلاین به نقل از فارس نوشت: مشاور معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست از احتمال سرایت بیماری شیرها به ببر ماده ابراز نگرانی کرد.

    هوشنگ ضیایی درباره انتقال ببر ماده به مکانی غیر از باغ وحش، گفت: هنوز تصمیی نگرفته‌ایم چون جایی را آماده نداریم.

    وی با تأکید بر این‌که مکان مطمئن و مناسب برای ببر ماده باید فراهم شود، گفت: محل نگهداری ببر ماده مناسب نیست.

    مشاور معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه افزود:شیرهای باغ وحش مریض هستند و همچنان ترشحات بینی دارند از سوی دیگر ببر ماده کنار شیرها نگهداری می شود و از این بابت نگران هستیم تا مبادا مریض شود.

    وی با اشاره به این‌که نتایج آزمایش‌ها گرفته شده از سالم بودن ببر ماده خبر می‌دهد، گفت: احتمال سرایت بیماری شیرها به ببر ماده وجود دارد به همین دلیل باید هر چه سریعتر فکری برای آن بکنیم.

    ضیایی گفت: هنوز تصمیم قطعی درباره نحوه نگهداری ببر ماده گرفته نشده است.

    وی با اشاره به این‌که ببر جای خاصی می‌خواهد، بیان کرد: باید هر چه سریعتر جایی ساخته یا این‌که به میانکاله منتقل شود.

    ضیایی در پاسخ به این پرسش که چرا تا آماده شدن میانکاله ببر ماده را به پارک پردیسان منتقل نمی‌کنید؟ گفت: امکان انتقال به پارک پردیسان وجود دارد اما با توجه به این‌که باید برای ساختن محلی در پارک پردیسان هزینه شود بهتر است در میانکاله این هزینه صرف شود.

    وی در پاسخ به این پرسش که ساخت محل زندگی ببر ماده چه مدت زمان می‌خواهد، اظهار داشت: حداقل یک ماه زمان می‌برد تا محلی برای ببر آماده کنیم.

    ضیایی افزود: این مدت بسیار زیاد و نگران کننده است چون ببر در معرض بیماری قرار دارد.

    وی در پاسخ به این پرسش که تکلیف حیوانات باغ‌وحش چه می‌شود؟ گفت: هنوز هم برای مابقی حیوانات باغ وحش تصمیم نگرفته‌ایم.

  • چرا پانداها را دوست داریم؟

    چرا پانداها را دوست داریم؟

    فرارو نوشت: برای نخستین بار در دو دهه گذشته باغ وحش ادینبورو در بریتانیا پذیرای دو خرس پاندا خواهد بود. انتقال این پانداها به اسکاتلند حاصل پنج سال تلاش دیپلماتیک و مذاکره سیاسی در سطوح بالا بین دولت های بریتانیا و چین است.

    چرا برخلاف سایر حیوانات، پاندا از چنین جایگاه مهمی برخوردار است که دولت ها برای قرض گرفتن چند عدد از آن در سطوح بالا چانه زنی می کنند؟ علت این همه محبوبیت پاندا چیست؟

    آنها ما را به یاد خودمان می اندازند

    ران سوایزگود، مدیر بومشناسی کاربردی باغ وحش سن دیه گو که یکی از مراکز اصلی نگهداری خرس های پاندا در آمریکاست، می گوید یکی از علت های اصلی علاقه ما به این جانوران این است که آنها ما را به یاد خودمان می اندازند.

    سوایزگود گفت: “آنها در حال نشسته و با استفاده از دست ها و شست هایشان غذا می خورند.”

    به گفته او دست پاندا دارای زائده ای شبیه به شست دست انسان است و به همین خاطر حرکات دست این حیوان شبیه به ماست.

    غذا خوردن پاندا شبیه به انسان است

    این زائده در حقیقت بخشی از یکی از استخوان های مچ دست پانداست.

    سوایزگود گفت مراجعه کنندگان به باغ وحش دوست دارند غذا خوردن پاندا را تماشا کنند و از مهارت حرکت دستان آنها در هنگام خوردن لذت می برند.

    پانداها معمولا در حالت نشسته غذا می خورند که به نشستن انسان بر روی زمین بسیار شباهت دارد.

    ما چشمان پاندا را دوست داریم

    به گفته سوایزگود، یکی دیگر از علت های علاقه ما به پانداها، شکل منحصربفرد چشمان این پستاندار است.

    هاله سیاه اطراف چشمان پاندا به گونه ای است که چشم های آنها درشت تر از حد معمول به نظر می رسد.

    سوایزگود گفت: “انسان ها چشمان درشت پاندا را دوست دارند زیرا آنها را به یاد کودکان می اندازد.”

    سایت باغ وحش سن دیه گو می نویسد: “کودکان دارای مشخصاتی هستند که واکنش عاطفی ما را بر می انگیزد. این مشخصات عبارتند از سر بزرگ و گرد، چشم های درشت، پیشانی بلند و بدن گرد و چاق. ما به طور ذاتی به گونه ای برنامه ریزی شده ایم که از این مشخصات خوشمان می آید. کودکان به گونه ای هستند که به آنها علاقمند می شویم و می خواهیم از آنها مراقبت کنیم. این بخشی از خصوصیات انسانی ماست.”

    آنها ما را سرگرم می کنند

    پانداها برای ما خنده دار و سرگرم کننده هستند. اما به گفته هنری نیکولز، نویسنده کتاب “راه و روش پانداها”، این جانوران را نباید دست انداخت.

    به گفته او تا زمانی که تلاش های صورت گرفته برای تولید مثل پاندا در اسارت با شکست مواجه نشد، انسان ها این جانوران را دست نمی انداختند.

    شصت درصد پانداهای گرفتار، تمایلی برای جفتگیری در خارج از زیستگاه طبیعی خود نشان نمی دهند.

    محققان چینی برای تحریک میل جنسی این جانوران دست به هر کاری زده اند؛ از نشان دادن فیلم های جنسی گرفته تا خوراندن گیاه های دارویی تقویت کننده.

    یکی از موارد مشهور مربوط به تلاش های باغ وحش لندن در دهه ۶۰ میلادی برای تشویق یک پاندای ماده به نام چی چی برای جفتگیری است.

    به گفته نیکولز، باغ وحش لندن در اوج جنگ سرد، چی چی را با هواپیما به روسیه فرستاد تا با یک پاندای غول پیکر جفتگیری کند ولی این اقدام با شکست مواجه شد.

    این اتفاق باعث شد روزنامه ها کاریکاتورهای زیادی را منتشر کنند و از این رخداد به عنوان موضوعی طنزآمیز استفاده کنند.

    به گفته نیکولز در حالی که عادات تولیدمثلی پاندا بر اساس استانداردهای انسانی خنده دار به نظر می رسد، این جانوران در محیط طبیعی بسیار موفق عمل می کنند.

    به گفته او پاندای ماده تنها چند روز از سال آمادگی تولید مثل دارد ولی در همین دوره کوتاه، چندین بار و با پانداهای نر متعدد جفتگیری می کند.

    جانوران خجالتی

    برخلاف جثه بزرگ پاندا، این جانور بسیار گوشه گیر و خجالتی است.

    زیستگاه این جانوران در طبیعت، به شش منطقه کوهستانی دور دست در مناطق جنوب مرکزی چین محدود است.

    رصد کردن پانداها در طبیعت کار بسیاری دشواری است زیرا آنها علاقه دارند به مناطقی بروند که به راحتی در دسترس انسان نیست.

    نیکولز گفت: “این باعث قوت قلب است که در جهان توسعه یافته امروز، هنوز گونه هایی هستند که می توانند از ما دوری کنند و محیطی خلوت و منزوی برای خود دست و پا کنند.”

    آنها نمادهای فرهنگی هستند

    پاندا از دهه ۶۰ میلادی به یک نماد فرهنگی تبدیل شده است. صندوق جهانی طبیعت از این جانور به عنوان نماد خود استفاده می کند تا درباره اهمیت حفاظت از جانوران هشدار دهد.

    ران سوایزگود می گوید تبدیل شدن پاندا به نماد حفاظت از حیات وحش بر محبوبیت آن افزوده است.

    او گفت: “مردم دوست دارند از مظلوم حمایت کنند… خبر خوش این است که این موضوع موثر واقع شده است. چین ۶۰ منطقه حفاظت شده برای مراقبت از پانداها تاسیس کرده و محققان از دانش کافی برای بقای این جانوران در اسارت و احیای آنها در طبیعت برخوردار شده اند.”

    عشق انسان به پاندا باعث شده از آن به عنوان یک ابزار تجاری استفاده شود. رنگ سیاه و سفید این خرس های پشمالو باعث شده تصاویر آنها بر روی بسیاری از کالاها از آب نبات گرفته تا سیگار نقش بندد.

    این جانور همچنین به نمادی سیاسی برای چین تبدیل شده است. کشورها برای امانت گرفتن پاندا از چین، سال ها با این کشور مذاکره می کنند و هزینه زیادی را برای اجاره آن پرداخت می کنند.

    برای انتقال دو پاندا از چین به بریتانیا، مذاکرات سطح بالایی به مدت ۵ سال انجام شد.

    پاندا، جانور کمیاب

    اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت به طور رسمی پاندا را در فهرست جانوران تهدید شده قرار داده است.

    به گزارش این اتحادیه کمتر از ۲۵۰۰ پاندا در طبیعت زندگی می کنند. رقم رسمی ۱۵۹۶ عدد است.

    نیکولز می گوید پاندا جانور بسیار گوشه گیری است و به همین خاطر ثبت دقیق تعداد پانداهای موجود در طبیعت کار چندان راحتی نیست.

    به گفته او اهمیت فرهنگی و سیاسی پانداها برای چین به حدی بالاست که ارائه رقم واقعی این جانور هیچ گاه بر اساس معیارهای صرفا علمی انجام نخواهد شد.

    بر این اساس، نتایج یک سرشماری از پانداها که در دهه ۷۰ میلادی منتشر شد، به طوری دستکاری شده بود که وضع این جانوران را بحرانی نشان دهد.