برچسب: حیوانات

  • این مرد حیوانات را زنده زنده می خورد/ تصویر

    دیده بان حقوق حیوانات: «لوییز کول» مرد جوان ۲۸ ساله،‌ تصاویری از خود را در فضای مجازی منتشر کرده که نشان می‌دهد او در حال خوردن خرچنگ، رطیل و ۲۱ ملخ زنده است.
    به گزارش افكار، انتشار تصاویری از مرد جوان که در حال خوردن عقرب زنده است در فضای مجازی، واکنش‌های زیادی را در پی داشت.
    همچنین تصاویری از این مرد انگلیسی منتشر شده که ۱۰ موش مرده را در بشقابی چیده و به عنوان غذایی اشتهاآور به آن‌ها نگاه می‌کند!
    کول که ساکن جنوب غرب لندن است می‌گوید که قصد دارد کاملا آزاد و رها زندگی کند.

    _________________

    خبر مرتبط:

    بی اخلاقی در عکاسی با اسب:

    دختر و اسب: اوج بی اخلاقی در غرب/ تصویری

    بی اخلاقی در عکاسی با سگ:

    عطش خون یا اشتیاق به یادگیری؟ عکسهایی با عنوان فقط برای شوخی!/ تصویری

    بی اخلاقی در کشتن و تشریح لاک پشت:

    لزوم نظارت بر دانشکده های دامپزشکی/ تصاویر

    بی اخلاقی در عکاسی با سر حیوانات:

    لزوم نظارت بر دانشکده های دامپزشکی ۲/ تصویر

    نظر سه تن از فعالان حقوق حیوانات:

    به بهانه عکس یادگاری با سر بریده حیوانات

  • حیوانات خبر ساز دنیا/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: حیوانات در سرتاسر دنیا بارها به سوژه یک خبرگزاری ها بدل می شوند. همین چند وقت پیش بود که پیدا شدن سریالی حیوانات وحشی در خیابان های تهران موجی از اخبار را حول این حیوانات ایجاد کرده بود. از  این دست اخبار در سرتاسر دنیا کم نیست. از درمان یک عقاب سیاه که به کم خونی مبتلا بود در میسوری، یا انجام عمل جراحی روی پاهای نازک یک فلامینگو بگیر تا تمهیدات دولت هند برای کم کردن نسل میمون های این کشور که برای مردم این کشور و توریست ها مزاحمت ایجاد می کردند همه و همه حیوانات را به سوژه های خبری خبرگزاری ها بدل می کند. برگزاری جشن سنت آنتوان در اسپانیا که قدیسی است که در میان اهالی این کشور به حمایت از حیوانات شهرت داد بهانه ای شد تا نگاهی به حیواناتی که در سال گذشته به سوژه های خبری تبدیل شدند بیندازیم.

    برگزاری جشن های سنت انتونی در روستای کوچک بارتولومی دِ پینارس در اسپانیا؛ سنت انتوان قدیسی بود که حامی حیوانات بود و به این مناسبت در اسپانیا جشن های برگزار می شود که در آن سوارکاران با گریم های سنتی و سوار بر اسب از میان آتش عبور می کنند. به این جشن، جشن تطهیر حیوانات هم گفته می شود.
    Jasper Juinen/Getty Images
    عقیم سازی یک میمون در کلینیک شهر شیمالا واقع در شمال هند، افزایش تعداد میمون های در هند و مزاحمت های فراوان آنها دولت را بر آن داشته تا با اختصاص جایزه 90 دلاری برای عقیم سازی این میمون ها بتوانند جمعیت آنها را کنترل کنند.
    Reuters/Mukesh Gupta
    حمله یک پلنگ ایرانی به یک کارگر هندی، این پلنگ که در منطقه مسکونی در ایالت آسام پیدا شده با حمله به این کارگر او را به شدت مجروح کرد، این پلنگ اکنون به باغ وحش اسام انتقال یافته است.
    AFP/Getty Images
    برگزاری جشن سنت آنتوان در خیابان های والنسیا، اسپانیایی ها در این جشن از نماد اتش برای تطهیر حیوانات استفاده می کنند.
    انجام عمل جراحی روی پای یک فلامینگو در یک کلینیک درمان حیوانات در فلوریدا
    AP Photo/Tampa Bay Times, Edmund D. Fountain
    برگزاری مسابقه سالانه سورتمه سواری، که بیشتر مسابقه ای برای سگ های کشنده سورتمه هاست تا صاحبانشان، این مسابقه هرساله در کوه های آلپ برگزار می شود.
    Reuters/Denis Balibouse
    این قورباغه بازی تیم های ملی امریکا و هندوراس از بازی این دو تیم بیشتر خبر ساز شد و این عکس زیبا در آن زمان از دریچه اکثر خبرگزاری ها منتشر شده بود.
    Marc Serota/Getty Images
    “واتسون” عقاب پنج ساله پارک ملی میسوری که از نوعی بیماری کم خونی رنج می برد پس از درمان در مرکز توانبخشی دانشگاه میسوری آزاد شد و به حیات وحش بازگشت.
    AP Photo/Columbia Daily Tribune, Matthew Cavanah
    ببرهای سیبری پارک جنگلی هاربین در چین، 800 قلاده ببر سیبری این پارک جنگلی در چین گنجینه ای ارزشمند از این گونه حیوانات زیبا و در حال انقراضند.
    Reuters/Sheng Li
    شکار سمور بوسیله تله در بلاروس، روسیه سفید یکی از مراکز مهم تولید لباس از پوست حیوانات است و شکار حیوانات در این کشور شغلی پر منفعت به حساب می اید.
    Reuters/Vasily Fedosenko
    بدون شرح
    Julian Stratenschulte/AFP/Getty Images
    گرچه سال گذشته آخرین مراسم گاوبازی در اسپانیا برگزار شد اما گاوبازی در امریکای لاتین همچنان برگزار می شود این تصویر اولین گاوبازی سال 2012 در کلمبیاست.
    Blas Cervantes/AFP/Getty Images
    کشتی شترها در ازمیر ترکیه
    Reuters/Murad Sezer
    حمل کرگدن ها با استفاده از هلیکوپتر به دلیل عدم وجود جاده دسترسی
    AP Photo/Green Renaissance-World Wildlife Fund
  • برای کمک به حیوانات نذر کنید!/ استفتائات شرعی

    نذر برای حیوانات

    دیده بان حقوق حیوانات: نذر برای حیوانات محبوب الهی است و استفتای انجام شده از آیات عظام در زمینه نذر برای حیوانات پاسخ موافق آنان را در پی داشت.

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات، با استناد به صحنه زیبای غذادهی به حیوانات شهری و عمدتا پرندگان در اماکن مورد احترام از جانب بازدید کنندگان، صحت چنین نذری مورد سووال قرار گرفت. همچنین حکم نذر برای نجات حیوانات در شرایط سخت طبیعی و صحت تبلیغ و معرفی چنین نذری سووال شد که پاسخ های دریافتی را مشاهده می فرمایید.

    متن سووال ارسالی: ضمن تقدیم احترام، مستدعی است در رابطه با «نذر برای حیوانات» اعلام نظر فرمایید.

    در گذشته شایع بود که در اماکن مذهبی و امامزاده ها، افراد به جهت ادای نذر مشتی گندم برای پرندگان خریداری کرده و در اختیار آنها قرار می دادند که متاسفانه امروزه از شیوع آن کاسته شده. با توجه به هزینه پایین چنین نذری برای هر فرد و امکان پذیری آن برای عموم و البته فواید زیست محیطی حاصل از آن، آیا اصالتا چنین نذری را تایید می فرمایید؟

    مضافا اینکه در فصول سرد و مخصوصا به هنگام بارش برف، تعداد بسیار زیادی از جانوران شهری و غیر شهری -مخصوصا پرندگان- که امکان یافتن غذا ندارند از بین می روند. آیا انجام، ادا، معرفی و تبلیغ چنین نذری را تایید می فرمایید؟

    نذر برای حیوانات

    نذر برای حیوانات

    و پاسخ به این سووال:

    پاسخ مرحوم آیت الله منتظری: تامین غذا برای پرندگان اگر غذای آنها از راه دیگری تامین نشود امری است مطلوب و راجح و نذر آن صحیح می باشد، مگر این که در مورد سووال از جهات دیگری از قبیل بهداشت و مانند آن جنبه منفی در بین باشد.

    نذر برای حیواناتپاسخ آیت الله هادوی تهرانی: متعلق نذر می بایست چیزی که محبوب الهی باشد و ما روایاتی داریم که به هرگونه حیوان کمک کنی محبوب او است.

    نذر برای حیوانات

    پاسخ آیت الله سبحانی: دادن خوراک برای حیوانات غیر موذی نظیر پرندگان امر مطلوب است و نذر برای این کار صحیح است.

    نذر برای حیواناتپاسخ آیت الله هادوی تهرانی: اطعام حیوانات غیر موذی که وجود آن ها برای انسان مفید است جزء مصادیق خیر می باشد و نذر برای آن منعقد می شود و تبلیغ چنین نذری خالی از اشکال است.

    نذر برای حیواناتپاسخ آیت الله روحانی: در مورد سووال هر دو مورد نذر شرعی است و بسیار عمل خوبی است. اسلام اهمیت زیادی به همه حیوانات داده است.

    نذر برای حیواناتپاسخ آیت الله مظاهری: چنین نذری جایز است.

    نذر برای حیواناتپاسخ آیت الله مکارم شیرازی: هرگاه چنین نذری باعث نجات پرندگان و امثال آن بشود مشروعیت دارد.

    نذر برای حیواناتپاسخ آیت الله شاهرودی: نذر کردن انواع و اقسام خوراکی برای حیوانات غیر موذی جایز است.

    نذر برای حیواناتپاسخ آیت الله علوی گرگانی: نذر برای اینگونه کارها رجحان دارد و جایز است و تبلیغ برای چنین نذری نیز پسندیده است.

    نذر برای حیواناتپاسخ آیت الله دستغیب: در فرض سووال چنین عملی رجحان دارد و نذر آن صحیح و پسندیده است.

    نذر برای حیواناتپاسخ آیت الله بیات زنجانی: آنچه از منظور شما برداشت می شود، تغذیه حیوانات اهلی است که از مستحبات دینی است مخصوصا در موارد حساس.

    نذر برای حیواناتپاسخ آیت الله محسنی: با انچه نوشته اید انعقاد نذر برای لزوم اطعام حوانات گرسنه که منجر به اسراف حبوبات گندم و امثال آن نشود بعید نیست.

    نذر برای حیوانات

  • قبرستان حیوانات/ تصویری

    http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/01/Animal-Rights-Watch-ARW-2659.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات: در برخی کشورها علاقه زیاد مردم به حیوانات خانگی تا جایی پیش رفته که پس از مرگ با مراسم خاص اقدام  به تدفین آنها می کنند. در این گزارش تصاویر یکی از قبرستان های حیوانات خانگی در انتاریوی کانادا را می بینید.

     

    _______________

    خبر مرتبط:

     قبرستان حیوانات در لیتوانی/ تصویری

  • حیوانات عاشق!/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: در بسیاری گونه های حیوانات، جنس نر با دادن هدایای عجیب، از پرهای رنگی و وسایل براق و میوه ها گرفته تا ساخت لانه و یا تزیین خانه با انواع خرده های تزیینی، نسبت به جنس ماده ابراز علاقه می کند. جوریدن، خاراندن، نوازش کردن، و انجام حرکات موزون و چشمگیر نیز بخشی از این ابراز علاقه است.

    با این حال به دلیل جلوگیری از انتشار ضمنی مطلب کذب، لازم به ذکر است که برخی از تصاویر این گزارش صرفا محصول تیزبینی عکاس و شکار یک لحظه خاص بوده است که صرفا مشابه ابراز علاقه نوع بشر محسوب می شود.

  • موسیقی برای حیوانات و محیط زیست/ آهنگی برای محیطبان، جنگلبان و همه دوستداران محیط زیست …

    دیده بان حقوق حیوانات: گروه “خورشید سیاه” برای محیط زیست ترانه می خواند.

    گروه موسیقی «خورشید سیاه» اقدام به انتشار چند ترانه زیبا در حمایت از حیوانات و محیط زیست کرده است. طاهر رمضانی سرپرست این گروه با ارسال 2 آهنگ راک با نام های «بگذريم…» و «خرس سیاه بلوچی» از انتشار سومین قطعه این گروه خبر داده است.

    «بگذريم…» آهنگی برای محیطبان ، جنگلبان و همه دوستداران محیط زیست و «خرس سیاه بلوچی» آهنگی برای جلب توجه به گونه نادر و در معرض خطر خرس سیاه است که به تعداد اندک در جنوب شرق ایران زیست می کند.

    این گروه در یکی از شبکه های اجتماعی صفحه ای با نام khorshidehsiah دارد.

    برای دریافت این دو آهنگ زیبا از لینک های زیر استفاده کنید.

    «خرس سیاه بلوچی»

    گروه خورشید سیاه موسیقی حیوانات محیط زیست

    «بگذريم…»

    گروه خورشید سیاه موسیقی حیوانات محیط زیست

  • ده کودک وحشی که توسط حیوانات بزرگ شده‌اند/ تصویری

    Feral child کودک وحشی

    دیده بان حقوق حیوانات: کودک وحشی (Feral Child)، به کودکی اطلاق می‌شود که از سنین بسیار پایین، دور از اجتماع انسانی زیسته است و از مراقبت و عواطف انسانی، رفتارهای اجتماعی و از همه مهم‌تر زبان بشری، چیزی نمی‌داند.

    از قرون کهن تا عصر حاضر در تاریخ، همیشه داستان‌هایی از بچه‌های جنگلی به چشم می‌‌خورد. موجوداتی وحشی که چهار دست و پا راه می‌‌روند و در جنگل زندگی می‌‌کنند. آنها نه شبیه به انسان‌ها هستند و نه شبیه به جانوران و در سنین پایین به ‌گونه‌ای از جامعه انسانی کنار گذاشته شده‌اند، گم شده‌اند، دزدیده شده‌اند و یا در دامان جنگل رها شده‌اند. این کودکان که از مردم دور مانده‌اند، توسط حیوانات تغذیه شده‌اند و به هر صورت ممکن خود را زنده نگه داشته‌اند ولی قادر به تکلم نیستند و اغلب نمی‌‌توانند راه بروند و رفتاری کاملا حیوانی و غریزی دارند. آنها چه دختر باشند و چه پسر، چه در کنار گرگ پرورش یافته باشند چه میمون، خرس و شترمرغ تنها یک نقطه اشتراک دارند و آن این‌که گذشته آنها تا ابد اسرارآمیز خواهد ماند.

    اولین کودک جنگلی معروف و شناخته شده “پیتر وحشی” بود. یک موجود عریان قهوه‌ای رنگ با موهایی سیاه که در سال 1724 در “هانوور” کشف شد و در آن زمان حدودا 12 سال داشت. او به آسانی از درخت بالا می‌‌رفت و گیاهان را می‌‌خورد و ظاهرا توانایی تکلم نداشت. او نان را رد می‌‌کرد و ترجیح می‌‌‌داد پوست شاخه‌های سبز گیاهان را بکند و شیره آنها را بمکد ولی به تدریج یاد گرفت سبزیجات و میوه‌ها را بخورد. پیتر شصت و هشت سال در میان مردم زندگی کرد ولی هیچ‌گاه نتوانست جز دو کلمه ” پیتر” و “شاه جورج” حرف دیگری بزند.

    بعضی از این کودکان وحشی توسط دیگران(معمولاً والدین خودشان) زندانی بوده‌اند؛ گاه، والدینی که نمی‌توانند از پس اختلالات جسمی و ذهنی کودکانشان بربیایند، آنان را به حال خود رها می‌کنند. کودکان وحشی پیش از آن که به حال خود رها شوند یا از خانه فرار کنند، ممکن است مورد سوء استفاده‌ی شدیدی قرار گرفته باشند یا آسیب‌های روانی جدی بر آن‌ها وارد آمده باشد. طبق گزارش‌ها، برخی از این کودکان، توسط حیوانات، بزرگ می‌شوند و برخی دیگر، به تنهایی در طبیعت وحشی، روزگار می‌گذرانند. بیش از صد مورد کودک وحشی گزارش شده است. در این مجال 10 نمونه از آن‌ها را که در زمان خود سر و صدای زیادی بپا کردند و معروف شده‌اند، معرفی خواهیم کرد.

    دینا سانیچار، پسر گرگی هند (Dina Sanichar, the Indian Wolf Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1867
    سن هنگام پیدا شدن: 6
    محل: سکندرا
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 6 سال
    حیوانات: گرگ‌ها

    گفته می‌شد «دینا سانیچار»، یکی از پسرهایی که در پرورشگاه سکندرا زندگی می‌کرد، دچار معلولیت‌های ذهنی است. او را در سال 1867، هنگامی که شش سال سن داشت، از غار گرگ‌ها بیرون آوردند. چند شکارچی در جنگل‌های «بلندشهر» از دیدن پسری که روی چهار دست و پا دویده و به دنبال یک گرگ، وارد لانه‌ی گرگ‌ها شد، در شگفت ماندند. این چنین بود که دینا سانیچار پیدا شد. آن‌ها با استفاده از دود، گرگ و همراهش را بیرون آوردند و گرگ را با شلیک گلوله کشتند.

    دینا، در ابتدا، عادات یک حیوان وحشی را از خود بروز می‌داد؛ او جامه‌هایش را می‌درید و از زمین غذا می‌خورد. دینا سرانجام غذای پخته را با غذای خام جایگزین ساخت اما هرگز صحبت کردن نیاموخت. ظاهراً دینا به تنباکو هم معتاد شد. وی در سال 1895 مُرد.

    کامالا و آمالا، دختران گرگی میدناپور (Kamala and Amala, the Wolf Girls of Midnapore)

    تاریخ پیدا شدن: 1920
    سن هنگام پیدا شدن: 8 (کامالا)، 5/1 (آمالا)
    محل: میدناپور، هند
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 8 سال ، 1 سال
    حیوانات: گرگ‌ها

    شاید یکی از مشهورترین و بحث‌برانگیزترین ماجراهای مربوط به کودکان وحشی، ماجرای «کامالا» و «آمالا» باشد. کامالا و آمالا، دو تن از جالب‌ترین افراد، در میان کودکان وحشی هستند. این دختران گرگی، کنار هم، در لانه‌ی گرگ‌ها پیدا شدند. در آن زمان، آمالا 18 ماهه بود و کامالا هشت سال داشت. با این حال، گفته می‌شد این دو خواهر نیستند، بلکه در سال‌های متفاوتی، به حال خود رها شده‌اند یا این که گرگ‌ها آن‌ها را برداشته‌اند.

    در همان سال، کشیش «جوزف سینگ» (Joseph Singh)، یک مبلغ مذهبی که اداره‌ی پرورشگاهی در شمال هند را بر عهده داشت، شایعاتی شنید درباره‌ی دو موجود شبح‌مانند، که در جنگل بنگال، در نزدیکی «میدناپور»، دسته‌ای از گرگ‌ها را همراهی می‌کنند. روستاییان محلی از این ارواح می‌ترسیدند، اما بر اساس عرف منطقه، حق نداشتند به گرگ‌ها آسیبی برسانند.

    سینگ، که کنجکاو شده بود، بر بالای یک درخت، مخفیگاهی ساخت مشرف به لانه‌ی دسته‌ی گرگ‌ها. لانه، در واقع، یک پشته‌ی قدیمی ده پایی موریانه‌ها بود که با گذشت زمان، گود و میان‌تهی گشته بود. با بالا آمدن ماه، سینگ، گرگ‌ها را دید که یکی یکی بیرون می‌آیند. سپس، دو موجود خمیده و ترسناک ظاهر شدند. این دو موجود سرهای خویش را کمی بیرون آوردند، هوای شبانه را بو کشیدند و آن‌گاه به بیرون جهیدند. این «اشباح» بر اساس توصیفات سینگ در دفتر خاطراتش، موجوداتی بودند: «…بسیار مخوف و ترسناک…دست، پا و بدنی همچون انسان داشتند، اما سرهایشان، جسم گردی بود از چیزی که شانه‌ها و قسمت فوقانی بالاتنه‌شان را می‌پوشاند…چشم‌هایشان، درخشان و نافذ بود و شباهتی به چشم انسان‌ها نداشت…هر دوی آن‌ها روی چهار دست و پا می‌دویدند».

    ظاهرا،ً در این دخترها، اثری از رفتار و افکار انسانی نبود. گویی آن‌ها ذهن یک گرگ را داشتند. هر لباسی که به تنشان پوشانده می‌شد را پاره می‌کردند، فقط گوشت خام می‌خوردند، هنگام خواب به صورت دایره‌ای و خمیده به هم می‌چسبیدند، در خواب تکان‌های ناگهانی می‌خوردند و خرناس می‌کشیدند، تنها بعد از طلوع آفتاب بیدار می‌شدند، زوزه می‌کشیدند و می‌خواستند دوباره آزاد شوند. کامالا و آمالا آن‌قدر چهار دست و پا راه رفته بودند که تاندول‌ها و مفاصلشان کوتاه شده بود، به همین دلیل قادر نبودند پاهایشان را راست نگه دارند یا حتی برای راه رفتن روی دو پا، کوششی نشان دهند. آن‌ها هرگز لبخند نزدند و علاقه‌ای به ارتباط با انسان‌ها نشان ندادند. تنها احساسی که در چهره‌شان دیده می‌شد، ترس بود. حتی حواس این دو نیز همچون حواس گرگ‌ها شده بود. به گفته‌ی سینگ، شب‌ هنگام، چشمان آنان بینایی خارق‌العاده‌ای داشت و مثل چشم گربه‌ها می‌درخشید. قدرت شنوایی آن‌ها نیز بسیار قوی بود، اما به نظر می‌رسید صدای انسان‌ها برای گوش‌هایشان غریب و غیر قابل شنیدن است.

    سینگ، به عنوان مردی فقیر اما تحصیل‌کرده، تمام تلاش خود را کرد تا وظیفه‌ی خود مبنی بر بهبود حال کامالا و آمالا را به بهترین نحو ممکن انجام دهد. وی که به نظریه‌ی رشد گیاه‌وار کودکان اعتقاد داشت، این طور نتیجه گرفت که عادات گرگی کامالا و آمالا، به نحوی مانع از بروز آزادانه‌ی خصایل انسانی آن‌ها می‌شود. سینگ احساس می‌کرد وظیفه دارد (حداقل به دلایل مذهبی) که این این دو دختر را از روش زندگی گرگ‌وارشان جدا کند و زمینه‌ی ظهور انسانیت دفن‌شده‌ی آنان را فراهم آورد. متأسفانه، پیش از آن که کار پژوهشی وی پیشرفت کند، دختر کوچکتر، آمالا، بیمار شد و جان داد. این واقعه، برای کامالا که تازه ترسش از انسان‌های دیگر و محیط پرورشگاه ریخته بود، ضربه‌ی مهلکی محسوب می‌شد. کامالا مدت زیادی عزا گرفت و سینگ، می‌ترسید او هم جانش را از دست بدهد. اما سرانجام کامالا بهبود یافت و سینگ برنامه‌ی بهبودی بیمار را آغاز کرد.

    دانیل، پسر بزی آند (Daniel, The Andes Goat Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1990
    سن هنگام پیدا شدن: 12
    محل: آند، پرو
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 8 سال
    حیوانات: بزها

    پسر بزی آند در سال 1990 در آند، پرو پیدا شد و گفته می‌شود که هشت سال توسط بزها بزرگ شده است. وی با خوردن شیر آن‌ها و تغذیه از ریشه‌ها و دانه‌ها زنده مانده بود. دانیل در طبیعت، و با مشخصه‌های بارز زندگی وحشی بزرگ شده بود.

    او روی چهار دست و پا راه می‌رفت و دست‌ها و پاهایش آن‌قدر زخم شده‌بودند که سفت شده و برایش حکم سم را پیدا کرده بودند. وی می‌توانست با بزها ارتباط برقرار کند اما نتوانست زبان بشر را یاد بگیرد.

    پسر بزی آند پس از پیدا شدن، توسط تیمی از دانشگاه پزشکی «کانزاس» تحت بررسی و آزمایش قرار گرفت. نام او را «دانیل» گذاشتند.

    پسر آهوی کوهی سوریه‌ای (The Syrian Gazelle Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1946
    سن هنگام پیدا شدن: تقریباً 10
    محل: صحرای سوریه
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 9 سال
    حیوانات: آهوان کوهی

    پسری که حدوداً 10 سال سن داشت در میان گله‌ای آهوان کوهی در صحرای سوریه پیدا شد. او را به کمک یک جیپ عراقی گرفتند، چون می‌توانست با سرعت 50 کیلومتر در ساعت بدود. اگرچه وی به طرز وحشتناکی لاغر بود، اما می‌گفتند بسیار سالم و تندست است و عضلاتی پولادین دارد. این پسر را گرفتند و دست و پایش را بستند.

    به گفته‌ی آرمن، پسر-آهوی کوهی سوریه‌ای در سال 1955 هنوز زنده بود و سعی کرده بود از وضعیت نامطلوبی که در آن زندانی شده بود، فرار کند. من احساسات شما را با بیان کارهایی که برای جلوگیری از این اقدام او انجام گرفت، جریحه‌دار نمی‌کنم.

    آنچه که Magazine Life در تاریخ 9 سپتامبر1946نوشته بود، تا حد زیادی با گزارش‌های دیگر مطابقت دارد. گزارش می‌گوید یک ماه پیش، گروهی از شکارچیان، پسری پیدا کرده‌اند که وحشی و آزاد در میان گله‌ای از آهوان کوهی، در دشت سوریه می‌دویده است. گویا، وی، که در زمان پیدا شدن 10 الی 14 سال داشت، در کودکی به حال خود واگذاشته شده بود. بعد از پیدا شدن، او را به آسایشگاه بیماران روانی انتقال داده بودند. Sunday Express نیز گزارش مشابهی ارائه کرده، با این تفاوت که سرعت پسر را 50 متر در ساعت قلمداد کرده است نه 50 کیلومتر در ساعت.

    بلو، پسر شامپانزه‌ای نیجریه‌ای (Bello, the Nigerian Chimp Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1996
    سن هنگام پیدا شدن: 2
    محل: نیجریه
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 1 سال
    حیوانات: شامپانزه‌ها

    «بلو»، پسر شامپانزه‌ای نیجریه‌ای را هنگامی که دو سال داشت، در سال 1996 پیدا کردند. والدینش احتمالاً وی را که دچار معلولیت جسمی و ذهنی بود، در شش ماهگی رها کرده بودند، کاری که معمولاً چادرنشینان «فولانی»، ساکنان بخش عمده‌ای از منطقه‌ی «ساحل» در غرب آفریقا، با کودکان معلولشان انجام می‌دهند و امری عادی محسوب می‌شود.

    بلو که گفته می‌شود توسط شامپانزه‌ها سرپرستی و بزرگ شده بود، میان یک خانواده‌ی شامپانزه، در 150 کیلومتری جنوب «کانو» واقع در شمال نیجریه پیدا شد. زمانی که این ماجرا، شش سال بعد در سال 2002 به چند خبرگزاری رسید، بلو در خانه‌ی بی‌سرپرستان Tudun Maliki Torrey در کانو ساکن شده بود.

    بلو، زمانی که تازه پیدا شده بود، مثل یک شامپانزه راه می‌رفت، او از پاهایش بهره می‌گرفت اما دست‌هایش را روی زمین می‌کشید. وی شب‌ها در خوابگاه به این سو و آن سو می‌پرید، بچه‌های دیگر را آشفته می‌کرد و همه چیز را پرت می‌کرد و می‌شکست. شش سال بعد، بلو بسیار آرام‌تر شده بود، اما همچنان مثل شامپانزه‌ها به این سو و آن سو می‌پرید، صداهای شامپانزه‌وار در می‌آورد و چند بار با مشت به سرش می‌زد. بلو در سال 2005 از دنیا رفت.

    جان سبونیا، میمون-پسر اوگاندایی (John Ssebunya, the Ugandan Monkey Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1991
    سن هنگام پیدا شدن: 6
    محل: اوگاندا
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 3 سال
    حیوانات: میمون‌ها

    «جان سبونیا» در اوایل دهه‌ی 1980 به دنیا آمده بود. وی بعد از مشاهده‌ی قتل مادرش به دست پدر خودش، از خانه فرار کرده بود (احتمالاً در آن زمان حدود سه سال داشته). باور عام و پذیرفته بر این است که میمون‌های سبز آفریقایی (green African vervet monkeys) حداقل تا اندازه‌ای مراقبت از او را در جنگل بر عهده گرفته‌اند. جان، در سال 1991، وقتی در درختی پنهان شده بود، توسط یک زن یا دختر قبیله (به نام میلی) پیدا شد. «میلی» با اهالی روستا بازگشت و در این مورد، نه تنها خود جان در برابر اسیر شدن مقاومت کرد- چیزی که معمولاً اتفاق می‌افتد- بلکه خانواده‌ای که سرپرستی‌اش را بر عهده گرفته بودند نیز، با پرتاب چوب به سمت روستاییان، به دفاع از او برآمدند.

    گزارشات اولیه حاکی است که تمام بدن جان با موهایی موسوم به هایپرتریکوسیس (hypertrichosis) پوشیده شده بود. در مدفوع وی، کرم‌هایی به طول نیم متر وجود داشت. وقتی او را گرفتند و تمیزش کردند، معلوم شد تمام تنش پر از شکاف و خراش است و زانوهایش به دلیل چهار دست و پا راه رفتن، زخمی است. هویت جان سبولینا در همین زمان مشخص شد. میلی، جان را به «پل و مولی واسوا»، مدیران یک مؤسسه‌ی خیریه، سپرد. جان در ابتدا نمی‌توانست حرف بزند یا گریه کند اما بعدها یاد گرفت صحبت کند. این بدان معناست که وی پیش از زندگی در طبیعت، تا حدی حرف زدن را یاد گرفته بود.

    او حالا نه تنها حرف می‌زند، بلکه آواز نیز می‌خواند و همراه گروه کر کودکان «مروارید آفریقا» به سفر می‌رود. بی‌بی‌سی، مستندی از ماجرای جان ساخت به نام «گواه زنده» (Living Proof). این مستند در 13 اکتبر 1999 به نمایش درآمد.

    ترایان کالدارار، پسر سگی رومانیایی (Traian Caldarar, the Romainian Dog Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 2002
    سن هنگام پیدا شدن: 7
    محل: براشوف، رومانی
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 3 سال
    حیوانات: سگ‌ها

    «ترایان کالدارار»، پسری رومانیایی بود که سه سال، دور از خانواده‌اش، یک زندگی وحشی در پیش گرفته بود. گفته می‌شود او به دلیل خشونت‌های خانوادگی، خانه‌اش را ترک کرده بود. مادرش، «لینا کالدارار»، گفت که پسرش را دوست می‌داشته، اما همسرش مرد خشنی بوده و همواره لینا را کتک می‌زده. وقتی او ترایان را گم کرد، بسیار آزرده‌خاطر شد و این امید را در خود پرورش داد که شاید خانواده‌ی دیگری، سرپرستی ترایان را بر عهده گرفته‌اند. او گفت: «وقتی فرار کردم، ارتباطم با ترایان قطع شد، با این حال، سعی کردم او را پس بگیرم. هر کاری کردم، او ]پدر ترایان[ اجازه نداد بچه‌ام را پس بگیرم. او گفت بچه مال خودش است».

    اگرچه ترایان کالدارار وقتی پیدا شد، هفت ساله بود، اما جسم یک بچه‌ی سه ساله را داشت. او نمی‌توانست صحبت کند، لخت بود و در یک جعبه‌ی مقوایی پوشیده با پلی‌اتیلن زندگی می‌کرد. وی از نرمی استخوان شدیدی رنج می‌برد، زخم‌های عفونی داشت و جریان خونش احتمالاً به دلیل سرمازدگی، بسیار ضعیف بود. به اعتقاد دکترها، امکان نداشت ترایان به تنهایی زنده مانده باشد. آنان این طور نتیجه گرفتند که تعداد زیادی از سگ‌های ولگرد حومه‌ی شهر ترانسیلوانیا به او یاری رسانده‌اند. وقتی ترایان پیدا شد، جسد سگی در کنارش بود که ظاهراً وی از آن تغذیه می‌کرده.

    ترایان کالدارار، بعد از آن ‌که اتومبیل یک چوپان به نام «مونالسکو یوان» از کار افتاد، پیدا شد. آقای یوان مجبور شده بود پیاده از مرتع خود بازگردد. در این زمان او کودک را پیدا کرده، به پلیس خبر داده بود. پلیس کمی بعد ترایان را گرفت. ترایان همچون یک شامپانزه راه می‌رفت و خوابیدن زیر تخت را به خوابیدن روی آن ترجیح می‌داد. به گزارش دکتر «مرسیا فلوریا»: «او را در وضعیتی حیوانی یافته بودند و حرکات او نیز حیوان‌گونه است. این شواهد نشان می‌دهند که وی در یک محیط اجتماعی رشد نیافته. وی در نبود غذا، بسیار آشفته می‌شود. تو تمام مدت به دنبال غذاست. وی بعد از خوردن غذا می‌خوابد».

    راچام پنگینگ، دختر جنگل کامبوج (Rochom P’ngieng, Cambodian Jungle Girl)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 2007
    سن هنگام پیدا شدن: 29
    محل: جنگل کامبوج
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 19 سال
    حیوانات: حیوانات مختلف

    دختر جنگل کامبوج، زنی کامبوجی است که در 13 ژانویه‌ی 2007، در جنگل «ایالت راتانکیری» پیدا شد. خانواده‌ای در یک روستای نزدیک به محل، ادعا کردند که این زن، دختر آن‌ها، «راچام پنگینگ» است که 29 یا 30 سال دارد (متولد 1979) و 18 یا 19 سال پیش ناپدید شده. ماجرای راچام، به عنوان یک کودک وحشی که سال‌های زیادی از عمر خود را در جنگل گذرانده است، پوشش خبری وسیعی داشت.

    راچام، پس از آن که در 13 ژانویه‌ی 2007، ژولیده، لخت و وحشت‌زده، در جنگل‌های انبوه ایالت راتانکیری واقع در دورترین نقطه‌ی شمال شرقی کامبوج پیدا شد، مورد توجه بین‌المللی قرار گرفت. وقتی یک روستایی متوجه شد از غذای موجود در جعبه‌ی ناهار خبری نیست، آن ناحیه را تحت نظر گرفت، چشمش به این زن افتاد و چند تن از دوستانش را برای گرفتن او گرد آورد.

    پدر راچام، افسر پلیس، کسور لو لانگ، او را از روی زخمی که روی پشتش داشت شناسایی کرد. وی اظهار داشت راچام پنگینگ در سن 8 سالگی، هنگامی که همراه خواهر شش ساله‌اش، گله‌ی گاوها را هدایت می‌کرد، ناپدید شده بود(خواهرش نیز همین‌طور). یک هفته بعد از پیدا شدن، راچام در تطبیق خود با زندگی متمدن، دچار مشکل شد. به گزارش پلیس محلی، او تنها می‌توانست سه کلمه بگوید: «پدر»، «مادر» و «شکم‌درد».

    یک روانشناس اسپانیایی که این دختر را دیده بود، گفت او «می‌تواند چند کلمه بگوید و با دیدن بازی‌هایی که در آن‌ها آیینه و اسباب‌بازی‌هایی به شکل حیوانات وجود دارد، لبخند می‌زند» اما راچام هرگز به زبانی که قابل درک باشد، صحبت نکرد. او هنگام گرسنگی و تشنگی، به دهانش اشاره می‌کرد و ترجیح می‌داد به جای این‌که به صورت قائم قدم بردارد، روی چهار دست و پا راه برود. خانواده‌ی راچام مجبور بودند تمام مدت مراقبش باشند تا به جنگل فرار نکند.

    راچام پنگینگ بارها سعی کرده بود به جنگل بازگردد. مادرش مرتب ناچار بود لباس‌های راچام را را تنش کند زیرا او می‌خواست آن‌ها را از تنش بیرون بیاورد. بر اساس اظهارات یکی خبرنگار از «گاردین»، خانواده‌ی راچام، مراقبت فراوانی از وی به عمل می‌آوردند و این زن غمگین و بی‌توجه می‌نمود، هرچند شب‌ها بی‌قرار می‌شد. در ماه مه 2010، راچام پگینگ به جنگل فرار کرد. علی‌رغم جست و جوها، کسی نتوانسته او را پیدا کند.

    پسر پرنده‌ای روسی (The Russian Bird Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 2008
    سن هنگام پیدا شدن: 7
    محل: ولگوگراد، روسیه
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 7 سال
    حیوانات: پرندگان

    در سال 2008، مددکاران روسی، یک «پسر پرنده‌ای» پیدا کردند، که مادرش او را در لانه‌ی پرندگان بزرگ کرده بود. این پسر تنها می‌توانست از طریق جیک جیک کردن ارتباط برقرار کند. به گفته‌ی مقامات، این بچه‌ی وانهاده‌شده را در یک آپارتمان کوچک دو اتاقه در حالی یافته بودند که با قفس‌هایی پر از پرنده، غذای پرندگان و مدفوع آنان، احاطه شده بود.
    به گزارش روزنامه‌ی روسی «پراودا» پسر پرنده‌ای از زبان انسانی چیزی نمی‌فهمید و با جیک جیک کردن و تکان دادن بازوانش، ارتباط برقرار می‌کرد. فعال اجتماعی، «گالینا ولسکایا»، که در نجات کودک از خانه‌اش در «کروسکی»، ولگوگراد، شرکت داشت، اظهار کرد مادر 31 ساله‌ی این پسر، با او همچون سایر حیواناتش رفتار می‌کرده و هرگز با وی سخن نمی‌گفته. خانم ولسکایا گفت: «وقتی با او حرف می‌زنیم، جیک جیک می‌کند».

    مقامات روسی اعلام کردند که کودک از لحاظ جسمی آسیبی ندیده است اما از «سندروم ماگلی» (Mowgli Syndrome) رنج می‌برد و قادر به برقراری ارتباط عادی با انسان‌ها نیست. نام این سندروم، از شخصیت «کتاب جنگل» گرفته شده؛ ماگلی در این داستان، پسربچه‌ای است که توسط حیوانات وحشی بزرگ می‌شود.

    پراودا این گونه نوشت: « (مادر وی) از پرندگان خانگی نگهداری می‌کرد و به پرندگان وحشی غذا می‌داد. (او) هرگز نه پسرک را زده بود و نه بدون غذا رهایش کرده بود، اما هیچ وقت با او صحبت نکرده بود. این پرندگان بودند که با وی ارتباط برقرار کرده، زبان پرنده‌ای یادش داده‌اند. او فقط جیک‌جیک می‌کند و وقتی می‌فهمد کسی منظورش را متوجه نشده، دست‌هایش را مثل پرنده‌ها تکان می‌دهد». این مادر، بعد از آن‌ که پسرک پیدا شد، یک فرم رضایت امضا کرد. براساس این فرم، وی باید کودکش را آزاد می‌کرد تا تحت مراقبت قرار گیرد. گزارش‌ها حاکی از آن هستند که پسر پرنده‌ای موقتاً به یک آسایشگاه روانی منتقل شده بود، اما بعد از مدت کوتاهی، او را به مرکز مراقبت‌های روانپزشکی فرستاده‌ بودند.

    اکسانا مالایا، دختر سگی اوکراینی (Oxana Malaya, The Ukrainian Dog Girl)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1991
    سن هنگام پیدا شدن: 8
    محل: بلاگوشچنکا، اوکراین
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 5 سال
    حیوانات: سگ‌ها

    «اوکسانا مالای» نه یک کودک وحشی بود، نه یک کودک محبوس، بلکه کودکی بود وانهاده، که بیشتر دوران طفولیت خود را از 3 تا 8 سالگی، در لانه‌ی سگ‌ها، پشت باغچه‌ی خانه‌ی خانوادگی خود در «نوایا بلاگوشچنکا»، اوکراین، گذرانده بود، هر چند، گاهی به خانه می‌آمد و والدین الکلی و اهمال‌گر خویش را ملاقات می‌کرد.

    والدین دائم‌الخمر اکسانا، نمی‌توانستند از او نگهداری کنند و به همین دلیل اکسانا در سه سالگی از خانه‌اش تبعید شد. آنان در منطقه‌ای فقیرنشین زندگی می‌کردند و سگ‌های وحشی بسیاری در آن خیابان‌ها پرسه می‌زدند. اکسانا در یک کپر، که محل زندگی این سگ‌ها بود و پشت خانه‌اش قرار داشت، پناه جست.

    وی تحت مراقبت سگ‌ها قرار گرفت و حرکات و رفتارهای آنان را آموخت. رابطه‌ی اکسانا با سگ‌ها آن‌قدر قوی بود که وقتی مقامات برای نجاتش آمدند، در ابتدا توسط سگ‌ها رانده شدند. اعمال و صداهای او، تقلیدی از سرپرستانش بود. دختر سگی خرناس می‌کشید، پارس می‌کرد، روی چهار دست و پا راه می‌رفت، مثل یک سگ وحشی قوز می‌کرد، پیش از خوردن غذا آن را بو می‌کشید و دارای حواس بسیار قوی بینایی، شنوایی و بویایی بود. وقتی اکسانا را نجاتش دادند، او تنها کلمات «بله» و خیر» را می‌دانست.

    اکسانا، بعد از پیدا شدن، کسب مهارت‌های عادی اجتماعی و عاطفی انسانی را دشوار یافت. وی، محروم از هرگونه محرک اجتماعی و فکری، تنها، از حمایت عاطفی سگ‌های همراهش برخوردار گشته بود. از آن‌جایی که اکسانا در محیط اجتماعی از زبان استفاده نکرده بود، وی در بهبود مهارت‌های زبانی با مشکل مواجه می‌شد.

    اوکسانا در سال 2010، 26 ساله است. او در محل نگهداری معلولین ذهنی نگهداری می‌شود و در مراقبت از گاوهای مزرعه‌ی کلینیک کمک می‌کند. وی گفته است وقتی کنار سگ‌هاست، از همیشه خوشحال‌تر است.

  • بازیگران سینما ایران و بازی با حیوانات/ تصویری

    1-روناك يونسي

    2-محمد رضا فروتن

    3-سميرا حسيني

    4- هدیه تهرانی

    5- علی صادقی