برچسب: سرقت

  • سرقت ناموفق توله خرس های یتیم گیلان/ دستگیری سارقین

    دیده بان حقوق حیوانات: با تلاش ماموران حفاظت محيط زيست اداره آستارا سرقت دو توله خرسي كه ماه گذشته جهت نگهداري در شرايط مناسب به اكوزئوپارك لوندويل منتقل شده بودند ناكام ماند.

    به گزارش بخش خبری سازمان حفاظت محیط زیست امير عبدوس مدير كل محيط زيست گيلان با اعلام اين خبر افزود : در پي ورود مخفيانه دو سارق سابقه دار به محدوده اكوزئوپارك لوندويل آستارا ،محيط بانان مستقر در پارك اقدام به بازداشت آنها كردند و افراد مذكور را جهت سير مراحل قانوني به اداره آگاهي آستارا تحويل دادند .

    سارقين از روي  طمع و با نيت فروش توله خرسها به اين بزه اقدام كرده بودند تحقيقات همچنان از سوي مراجع قضايي ادامه دارد .

    توله خرسهاي مذكور اواسط فروردين ماه در حالي كه كمتر از يك ماه سن داشتند  توسط يكي از دوستداران حيات وحش از دست فرد چوپاني خريداري  شد و تحويل اداره كل محيط زيست گيلان شد خوشبختانه به توله خرسها آسيبي نرسيده است و در حال حاضر در وضعيت مناسبي به سر مي برند.

  • زن همسایه در برابر اتهام دزدیدن گربه دست‌آموز

    تصویر تزیینی است.

    دیده بان حقوق حیوانات ایران:  دزدیده شدن یک گربه خانگی در شهر تهران دردسرساز شد و پرونده عجیبی را پیش‌روی تیم قضایی قرار داد. راز گم‌شدن این گربه شناسنامه‌دار در تحقیقات میدانی فاش خواهد شد. وقتی زن جوانی به نام سوسن خبر از دزدیده شدن گربه خانگی‌اش داد، دادیار عبدی از شعبه سوم دادسرای شمیرانات وارد عمل شد.
    زن جوان گفت: چند سال پیش گربه‌ام را از مردی که به‌تازگی از اروپا آمده بود خریدم. این گربه شناسنامه‌دار است. پس از اینکه او را به آپارتمانم آوردم برایش نام «میشا» را انتخاب کردم.
    وی افزود: این گربه عضوی از خانواده‌ام شده بود و به او علاقه داشتم. از طرفی بچه‌هایم نیز به شوق دیدن «میشا» به خانه می‌آمدند. گربه آرامی بود و اصلا اذیتمان نمی‌کرد. گاهی او را به دامپزشکی می‌بردم و تحت‌نظر بود. من و بچه‌هایم او را خیلی دوست داشتیم. گاهی صبح‌ها به بیرون از خانه و به پارک نزدیک محل می‌رفت و ظهر به خانه بازمی‌گشت.
    وی ادامه داد: چند روز پیش گربه‌ام از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. خیلی ترسیدم. همه جا را دنبالش گشتم. حتی به همه همسایه‌های محله‌مان مشخصات گربه‌ام را داده‌ و گفته‌ام هر کس او را پیدا کند 200هزار تومان مژدگانی می‌دهم اما هیچ‌کس از او خبری نداشت تا اینکه از یکی از همسایه‌ها شنیدم که زن جوانی به نام شهره گربه‌ام را دزدیده است.
    شهره در طبقه سوم ساختمان ما زندگی می‌کرد. زن تنهایی بود که پس از مرگ شوهرش ازدواج نکرده بود و به‌تنهایی زندگی می‌کرد. شهره گربه‌ام را دزدیده و من از این زن شکایت دارم. پس از اظهارات عجیب این زن جوان، دادیار عبدی دستور احضار شهره را صادر کرد تا در تحقیقات زوایای پنهان اين پرونده آشکار شود.
    شهره وقتی پیش روی دادیار عبدی ایستاد گفت: میشا گربه سفید و تمیزی بود. بیشتر وقت‌ها این گربه را در راه‌پله‌ها می‌دیدم تا اینکه چند روز پیش وقتی میشا را در راه‌پله‌ها دیدم او را با خود به آپارتمانم بردم. آن شب میشا را نزد خود نگه داشتم. تصور کردم سوسن صاحب گربه در خانه نیست و به خاطر اینکه میشا گم نشود او را به خانه‌ام بردم. آن شب تا صبح نزد من بود. صبح وقتی بیدار شدم متوجه شدم که میشا فرار کرده. من نمی‌دانستم این گربه گم شده است. فکر می‌کردم به خانه‌اش بازگشته است تا اینکه احضاریه به دستم رسید و دیدم که سوسن از من به اتهام دزدیدن گربه‌اش شکایت کرده است. تعجب کردم، من اصلا دلیلی برای دزدیدن این گربه نداشتم.
    پس از اظهارات این زن جوان، صاحب گربه به دادیار گفت: دخترانم به میشا علاقه زیادی دارند و از روزی که میشا گم شده، دچار افسردگی شده‌اند. شب‌ها خواب به چشم ندارند و نگران میشا هستند. من مطمئنم که شهره زن همسایه، این گربه را در جایی پنهان کرده و حاضر نیست افشا کند. دادیار عبدی پس از شنیدن اظهارات عجیب این 2 زن، دستور تحقیقات میدانی را صادر کرد تا راز ناپدید شدن میشا افشا شود.