دیده بان حقوق حیوانات: طرح جامع احياي زيستگاه ها و حيات وحش در منطقه حفاظت شده پلنگ دره اجرا مي شود مدير كل حفاظت محيط زيست استان قم گفت: طرح جامع احياي زيستگاهها و حيات وحش منطقه حفاظت شده پلنگ دره به لحاظ تئوري و عملي انديشه جديد و نو در فرايند هاي تكثيري حيات وحش سازمان است
به گزارش روابط عمومي حفاظت محيط زيست استان قم،مدير كل حفاظت محيط زيست استان قم در مورد طرح احياي زيستگاهها و حيات وحش منطقه حفاظت شده پلنگ دره گفت: طرح مذكور به لحاظ تئوري انديشه جديد و نو در فرايند هاي تكثيري حيات وحش سازمان بوده و به لحاظ تعداد گونه ها مورد پشتيباني به صورت مستقيم و غير مستقيم و مساحت نيز ار ركورد مناسبي در سطح كشور برخوردارمي باشد.
محمود علي ركني مدير كل حفاظت محيط زيست استان قم يادآور شد: اين طرح بمنظور تقويت گونه هاي نادر و در خطر انقراض و بازگرداندن و معرفي مجدد گونه هاي منقرض شده در سطح زيستگاههاي استان به صورت شبيه سازي اكوسيستم هاي طبيعي در جهت تكثير حيات وحش و احياي منطقه حفاظت شده پلنگ دره توسط اداره كل حفاظت محيط زيست استان قم در دست بررسي است.
ركني ادامه داد: طرح شبيه سازي اكوسيستم فرايندي است كه در حقيقت با استفاده از مولفه هاي كاملا طبيعي در يك محيط مديريت شده اقدام به تكثير گونه هاي در معرض خطر انقراض به صورت توأمان نموده كه از مزاياي متعددي در برون رفت از مشكلات طرح تكثيري و احياي زيستگاه ها و مناطق تحت مديريت برخوردار است كه انشاالله بتوانيم با اقداماتي از اين دست در جهت تقويت تنوع زيستي و غناي گونه اي گام هاي اساسي برداريم
برچسب: احيا
-
طرح جامع احياي زيستگاه ها و حيات وحش در منطقه حفاظت شده پلنگ دره اجرا مي شود
-
جوابیه تند سازمان به یک مطلب: احياي نژاد ببر در ايران مورد تاييد همه مجامع بينالمللي زيست محيطي است!
دیده بان حقوق حیوانات: در پاسخ به درج مطلبي با عنوان «به زودي احياي كانگورو و ايگواناي مازندران» به تاريخ 14/12/1390 در صفحه 13 روزنامه «شرق»، مشاور امور رسانهاي و اطلاعرساني سازمان محيط زيست جوابيهاي به روزنامه ارسال كرده است كه در ذيل ميآيد:
چندي است از سوي روزنامه شرق هجمههايي عليه تصميم سازمان حفاظت محيطزيست براي انتقال ببر آمور به كشورمان مطرح شده است؛ اظهاراتي كه به راستي مشخص نيست از قول چهكساني و چه متخصصاني گفته شده است. اما آنچه مشخص است اولا بيانكننده اين سخنان هيچ تخصصي و اطلاعاتي در مورد مسايل زيستمحيطي ندارد و ثانيا اين اظهارات غيركارشناسي، با ادبيات مناسبي به تحرير درنيامده است.
بهراستي اگر ادعاي كارشناس بودن و حرفهاي بودن داريم بايد مباحث اخلاقي را در انتقادات رعايت كرده و هرگز در مباحث زيستمحيطي، مسايل سياسي را دخيل نكنيم زيرا بدون شك متخصصان مباحث زيستمحيطي از اخلاق خوب و حرفهاي برخوردار بوده و در بيان انتقادات نيز جانب انصاف را رها نخواهند كرد. بنابراين مطلب بيانشده در روزنامه شرق از زبان كارشناسان امر محيطزيست نوشته شده است و بيشك نگارنده اطلاعات لازم را در زمينه حياتوحش دارا نيست.نكته جالبتوجهي كه در نقد غير منصفانه برخي اصحاب رسانه و متخصصان به چشم ميخورد اين است كه در ابتداي ورود ببرها از روسيه به ايران همين افراد ميگفتند كه اين ببرها بايد به باغوحش تحويل داده شوند چون اين ببرها باغوحشي هستند. اما زماني كه ببرها به جهت آماده نبودن ميانكاله براي مدتي به باغوحش ارم تحويل داده شدند، دوباره همين افراد فرياد سر دادند كه چرا آن را به باغوحش تحويل دادهايد.
بايد دانست كه باغوحشها نيز ضمانتي برعهده دارد. مباحث آموزشي، پژوهشي، جلب افكار عمومي براي حفاظت و… از جمله رسالتهاي باغوحشهاست و نبايد باغوحشها را جدا از سازمان محيطزيست بلكه آنها را به عنوان يك حلقه حفاظتي ديده و از آنها حمايت كرد.
همچنين در مساله بيمار شدن ببرها در اثر تغذيه از گوشت آلوده بايد خاطرنشان كرد كه چنين اتفاقي در همه جاي دنيا رخ ميدهد و چيز عجيب و غريبي نيست چون ما با موجودات زنده سروكار داريم و بيماري و مرگ و مير جزيي از كار با اين موجودات است و تمام كساني كه در اين زمينه فعاليت دارند به اين امر واقف هستند و حاشيهپردازي و بزرگنمايي چنين امور طبيعي نشان از عدم آشنايي و تخصص نگارنده خواهد بود.
انتظار ميرود اگر اين خبرنگاران و متخصصان دلشان براي حفظ محيطزيست و حياتوحش ميسوزد به جاي حاشيهپردازي، در راستاي تنوير افكار عمومي به منظور حفظ حياتوحش و محيطزيست تلاش كنند نه اينكه بيشتر درگير مسايل جزيي باشند.
اما در رابطه با انتقال ببر آمور به كشورمان آنچه قبلا از سوي كارشناسان سازمان محيطزيست گفته شده اين است كه نتايج بررسيهاي ژنتيكي و تبارشناختي كه روي زيرگونههاي ببر در دنيا انجام شده بيانگر اين مساله است كه محققا تحقيقات علمي با آزمون و خطا همراه است. مهم اين است كه جرات پذيرش خطر در چنين كارهايي وجود داشته باشد.در دنيا معرفي گوشتخواران به طبيعت با دشواريها و سختيهاي بسياري همراه بوده اما هيچ وقت كارشناسان محيطزيست در مورد احياي گونههاي منقرضشده و معرفي آنها به طبيعت نااميد نيستند.
كارشناسان حياتوحش در كشور به اين امر واقفند كه هر قلاده ببر حدود 20هزار هكتار قلمرو نياز دارد و در يك جمعيت پويا و پايدار بايد حداقل 20 قلاده ببر وجود داشته باشد بنابراين اين جمعيت به حداقل يك زيستگاه 500هزارهكتاري در كشور نياز دارد.
چنين مواردي هرگز مورد كوتاهي يا غفلت واقع نشده است اما سياستي كه در كوتاهمدت و ميانمدت توسط سازمان محيطزيست دنبال ميشود اين است كه ببري به ايران آورده شود كه نزديكترين ببر به ببر مازندران باشد تا از ارزشهاي زيباشناختي، آموزشي و تحقيقاتي اين گونه استفاده شود؛ اقدامي كه در همه ملل توسعهيافته دنيا در حال انجام است.
سازمان حفاظت محيطزيست چنين انتقاداتي را تا حدي مغرضانه دانسته و معتقد است اگر كساني هستند كه دلشان براي محيطزيست ايران ميتپد ضمن انتقادات فني، پيشنهادات سازنده خود را نيز ارايه دهند. اين سازمان با آغوش باز پذيراي انتقادات و نظرات اين عزيزان خواهد بود. از طرفي ديگر اقدامات بسيار ارزشمندي در كشورمان براي حفاظت از تنوع زيست اجرايي و در حال انجام است كه از ديد روزنامه شرق دور مانده است يا شايد روزنامه محترم شرق بيش از آنكه دغدغه محيطزيستي داشته باشد، فروش روزنامه و بازگشت به كبكبه و دبدبه گذشته خود را طالب است!________________________
به زودی، احیای کانگورو و ایگوانای مازندران
-
محمدیزاده: شير ايراني را با کمک هندیها احيا میکنيم!
دیده بان حقوق حیوانات: به گزارش خبرگزاري محيط زيست ايران، محمد جواد محمدي زاده در دزفول با اشاره به اينکه آخرين شير ايراني در منطقه شمال دزفول و دشت ارژنگ استان فارس مشاهده شده، گفت: ” برنامه ديگر ما احياء شير ايراني است. حدود 100 سال است که شير ايراني از کل اين منطقه که روزگاري زيستگاه اصلي آن بوده منقرض شده واز بين رفته است. زيستگاه دشت ارژنگ در طول 50 سال اخير با تغييراتي که در آن ايجاد شده کاملاً تخريب شده و هيچ اميد به احياء شير ايراني در اين منطقه نيست اما منطقه پارک ملي کرخه و دز که در حدود 30 هزار هکتار است مي تواند زيستگاه مناسبي باشد چرا که مطالعات انجام شده اين را نشان مي دهد.”
وي افزود: “شير ايراني که زماني زيستگاه اصلي آن جنگلهاي پارک ملي کرخه و دز بوده است، از اين منطقه به مناطق ديگر مهاجرت کرد؛ از ترکيه گرفته تا يونان و آذربايجان و بخشي از آسيايي ميانه، افغانستان و پاکستان و در حال حاضر تنها از شير ايراني، جز در منطقه کوچکي در هند و بعضي باغ وحش هاي کشور هاي اروپايي که تنها هيبتي از شير ايراني دارد، چيزي باقي نمانده است. ”
محمدي زاده اظهار داشت: “ما عظم جدي داريم تا شير ايراني را در منطقه کرخه و دز باتوجه به توافقات انجام شده با کشور هند احياء کنيم. در حال حاضر بخشي از عمليات فنس کشي محل شروع شده و اميد است به زودي شير ايراني در اين منطقه احياء شود. چرا که در تمام دنيا اين شير به نام کشور ايران شناخت شده و تنها دو نسل از شير در جهان وجود دارد که يکي شير حاره در کشورهاي افريقايي و ديگري شير ايراني است.”
_____________________
خبر مرتبط:
ارژن؛ آخرین زیستگاه شیر ایرانی از خشکسالی در امان نماند