
دیده بان حقوق حیوانات/ فرناز حيدري* – عليرضا هاشمي**: بارها از متخصصان محيطزيست پرسيده شده: مگر يك حيوان چه ضرري ميتواند براي طبيعت داشته باشد؟ چرا ماهيهاي آكواريومي نبايد در رودخانهها آزاد شوند؟ چرا لاكپشتهاي گوش قرمز را بلاي درياچهها و بركههاي طبيعي ميخوانيد؟ چرا نميتوان طوطيهاي برزيلي را در پاركها آزاد كرد؟ اين واقعيت كه معرفي گونههاي جديد به يك زيستگاه غير از زيستگاه طبيعي بيشتر تهديد است تا فرصت، بهطور مشخص ريشه در تجارب عملي متعدد دارد. تابستان امسال مشاهده يك گونه غيربومي در استان البرز در محدوده كردان، آن هم در يك مركز نگهداري از حيوانات تعمقبرانگيز شد. شواهد امر حاكي از آن است كه تعدادي از اينگونه تازه وارد كه ظاهرا از گروه سنجابهاي نخلي و با توجه به تشابه ريختي احتمالا زيرگونه وارداتي ديگري از سنجاب بلوچي هستند، آزادانه در محدوده باز اين مجموعه در حال جست و خيز هستند. با توجه به حضور چند سنجاب مشابه در محل نگهداري حيوانات، اين احتمال ميرود كه آنها از قفس فرار كرده و نظر به مطلوبيت زيستگاه جديد به گسترش قلمرو خويش ميپردازند. كنجكاويهاي بعدي نشان داد كه متاسفانه محدوديت اسارت موجود نميتواند مانع از گذر اين حيوان بازيگوش و رهاسازي ناخواستهاش به طبيعت بكر منطقه شود.
معرفي خرگوش اروپايي آنچنان خسارتي به مزارع و اكوسيستم كشور استراليا وارد كرد كه دولت نيوساوتولز را در سال 1887 ميلادي بر آن داشت تا با تعيين جايزهيي به ارزش 25 هزار دلار راهكاري موثر و عملي را براي مهار اين كلونيهاي رو به ازدياد جستوجو كند. در نهايت در سال 1907 ديواري موسوم به ديوار خرگوش به طول چندين كيلومتر در بخش غربي استراليا و در حدفاصل كيپكروادرن (Cape Keraudern) و اسپرنس (Esperance) كشيده شد تا مانع از رسيدن اينگونه مهاجم به ساير مناطق كشور شود و آثار تخريب و خسارت را تنها به نيمه محصور محدود كند. دولت استراليا كماكان با اين معضل دست به گريبان است و هر ساله خسارات زيادي را متحمل ميشود.
ورود سرخس آزولا به ايران
اين گياه جهت بالابردن كيفيت مزارع و از كامبوج واقع در جنوبشرقي آسيا به ايران وارد شد. آزولا در ظاهر بيخطر كه خشكشده آن حتي مصرف خوراك دامي دارد، در مرحله مطالعات اوليه از استخرهاي مخصوص خارج و ابتدا به انزلي وارد شد و در اندك زماني به دليل نداشتن كنترل طبيعي به آنچنان دردسري تبديل شد كه برخي از تالابهاي بينالمللي همچون انزلي و ديگر تالابهاي از اين دست در شمال كشور را مورد تهديد جدي قرار داد. گسترش بدون حد و مرز اين گياه آنچنان است كه با پوشش پهنه مزارع برنج در جذب نور، مواد غذايي، حرارت و حتي آب با ساقه برنج به رقابتي جدي برميخيزد. ايجاد محدوديتهاي زيستي براي جانداران بومي زيستگاه اشغال شده يكي ديگر از معضلات اين گياه است. اصل مساله اينجاست كه آزولا در كامبوج و ويتنام دشمن طبيعي خود را دارد و لذا ميزان آن در يك حد مشخص كنترل ميشود. اما اين دشمن طبيعي در اكوسيستم ايران وجود ندارد در نتيجه ضررهاي بيحد و مرزي را نه تنها بر پيكره كشاورزي و برنجكاري كه بر طبيعت بكر كشور ما وارد كرده. هنوز هيچ راهحل قطعي براي ريشهكن كردن اين دردسر پرهزينه يافت نشده.
ورود ماهي آمور به هامون
درياچه هامون در گذشته محور حيات و اسطورهيي از زيبايي بود. اكنون خشكساليهاي چندساله، نرسيدن حقابه كافي از جانب كشور همسايه افغانستان به دليل آبياري زمينهاي كشاورزي، شهرنشيني، ساخت سدها و قطع جريان آب ورودي هيرمند دست به دست هم داده و اين اكوسيستم منحصربهفرد را كه زماني (27 الي 28 سال پيش) پذيراي حدود يك ميليون پرنده مهاجر و غيرمهاجر بود، به زيستگاهي در جستوجوي حيات دوباره بدل كرده. ماهيان كپور نقرهيي و كپور خالدار در گذشته در لابه لاي نيزارهاي اين منطقه موسوم به لوئي، جولان ميدادند. اما معرفي ماهي آمور از چين به ناگاه نظم كليه اكوسيستم را برهم زد. تازه واردين زيستگاه ميزبانان را اشغال كرده و نتيجه چيزي به جز تخريب كل اكوسيستم نبود. آمور كلا از گياهان تغذيه ميكند. اين ماهي كام و زباني زبر براي خوردن گياه دارد. افزايش تعداد آمور و در دسترس بودن منابع غذايي كافي (ني)، جايگزيني آمور بهجاي كپور نقرهيي و نابودي نيزارها را به دنبال داشت. بالطبع معاش مردم اين منطقه نيز كه به حصيربافي، گاوداري و بهرهبرداري از پرندگان وابسته بود؛ بهطور كامل دستخوش تغيير شد.
ورود لاكپشتهاي گوش قرمز به بركهها و رودخانههاي سرتاسر جهان
لاكپشت گوش قرمز يا رِد اِسلايدر (Red-eared Slider) يكي از اعضاي خانواده لاكپشتهاي بركهيي است كه اين روزها به عنوان گونهيي غيربومي و مهاجم بلاي جان بسياري از آبزيان بومي شده. اينگونه بومي جنوب امريكا و شمال مكزيك است اما حضور آن در ساير مناطق از جمله تعدادي از بركهها و درياچههاي كشور ما به واسطه معرفي و رهاسازيهاي گسترده توسط عوامل انساني بوده. اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت و منابع طبيعي*** لاكپشتهاي گوش قرمز را در فهرست 100 گونه فوق مهاجم جهان قرار داده. اين لاكپشتهاي كوچك و ظاهرا دوستداشتني كه در بسياري مواقع نهتنها كودكان بلكه حتي بزرگسالان را نيز تحتتاثير قرار ميدهند، اغلب زياد زنده نميمانند. اما آنهايي كه به حيات خود ادامه ميدهند، مقاومتر هستند و به سرعت نيز رشد ميكنند چنانچه پس از مدتي خريداران از همهجا بيخبر مجبور ميشوند تا آنها را در نزديكترين بركه محل سكونت رها كنند. زنگ خطر براي محيطزيست نيز دقيقا از همينجا زده ميشود. گونهيي غيربومي با زادآوري بالا كه از دوسالگي و در هر سال حدود دو تا سه بار تخمگذاري ميكند، ميتواند از بسياري جهات براي گونههاي بومي خطرناك باشد. اين لاكپشتها همهچيز ميخورند از ماهي گرفته تا قورباغه و حشرات. حتي گزارشاتي از حمله آنها به اردكها نيز ارائه شده كه بهطور مشخص تاكيدي است بر خصلت تهاجمي و خجالتي نبودن آنها در مقايسه با گونههاي بومي بالاخص در ايران كه چنين خصايصي ندارند. تحقيقات نشان ميدهد كه با توجه به زمان طولاني كه از معرفي اينگونه در اكثر زيستگاههاي جهان (اروپا، آسيا و استراليا) گذشته و با توجه به قدرت سازگاري بالا متاسفانه اغلب آنها توانستهاند در زيستگاههاي جديد، جمعيتهاي پايداري تشكيل دهند.

معرفي سنجاب ايراني نمونهيي قابلتامل در همين نزديكي
در سالهاي اخير با صيد غيرقانوني سنجاب ايراني از كوههاي زاگرس و قاچاق آن به استانهاي تهران و البرز و در ادامه رهاسازي تعدادي از اين جانوران توسط افراد غيرمتخصص و ناآگاه، محدوده مذكور با چالشي زيستمحيطي مواجه شده كه نتيجه آن حضور اينگونه به صورت آزاد در اين دو استان است. امروزه مناطقي چون موزه سعدآباد و پارك سرخهحصار (مشرف به اداره كل حفاظت محيط زيست استان تهران)، مهرشهر و كردان كرج از جمله جولانگاههاي اينگونه تازه وارد هستند. بحثهايي از آسيب به مزارع و خصوصا باغهاي منطقه نيز بر سرزبانهاست كه نياز به بررسي دقيقتر دارد لكن به هر حال آنچه مشهود است، حضور جانداري جديد و مقاوم است كه با ايجاد رقابت و احتمالا با تحتتاثير قرار دادن ساير گونههاي حاضر در زيستگاه مشترك همچون ساير جوندگان، پرندگان يا تخريب گياهان ميتواند نهتنها آسيبهاي اقتصادي از جمله دستبرد به باغات ميوه را به همراه داشته باشد بلكه به واسطه برهم زدن تعادل اكولوژيكي، دردسرهاي بسياري را نيز ايجاد كند. خوشبختانه در سالهاي اخير سازمان حفاظت محيطزيست تدابير سختگيرانهتري را براي اينگونه در نظر گرفته و با صيد و فروش اينگونه مبارزه ميكند.
نتيجه گيري
تجربه گذشته به متخصصان محيطزيست ثابت كرده كه معرفي هرگونه غيربومي، خطر اضمحلال و نابودي گونههاي طبيعي را به دنبال دارد. وضع و اعمال قوانين بازدارنده بدون ترديد يكي از راهكارهاي موثر در كاهش احتمال وقوع دوباره چنين تجارب تلخي است. اما در عين حال لازم است كه هر يك از شهروندان جامعه نيز مسوولانهتر در برابر چنين مخاطراتي عمل كنند و به سودجويان و اهمالكاران اجازه ندهند تا با سودجوييها يا اشتباهات خود مشكلات لاينحلي را براي محيطزيست كشور ايجاد كنند.
پينوشت:
* كارشناس ارشد مهندسي محيطزيست – گرايش علوم محيطزيست
** كارشناس ارشد مهندسي محيطزيست – گرايش تنوعزيستي و زيستگاهها
***- IUCN: International Union for Conservation of Nature and Natural Resources
گونه معرفي شده به جاندار يا گياهي گفته ميشود كه توسط انسان به طور اتفاقي يا عمدا به زيستگاهي خارج از دامنه پراكنش طبيعي آن منتقل شود.
منتشر شده در روزنامه اعتماد
______________________________