دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: برای بسیاری، طبیعتِ استرالیا یادآورِ اسکیپی، این کانگاروی خاکستریِ سرخوش، و کوالاهای مهربانی است که در نهایت آرامش به خوردنِ برگهای درختان اکالیپتوس مشغولند. اما اگر خارج شویم از مسیرهای معمولی که گردشگران در آن مشغول بازدید از جاذبههای طبیعی و گردشگریِ معمولِ این قاره سرخرنگ (خاک معمول سرخرنگ استرالیا) میباشند؛ و قدم بگذاریم به دشتهای گسترده و خشن، امکان دارد در نبودِ راهنمایانِ تورهای گردشگری، با صحنههایی هولناک مواجه شویم که، به طور معمول، شرکتهای طبیعتگردیِ استرالیا مایل به گفتوگو درباره آن نیستند.
انبوهِ سگانِ وحشی استرالیایی، و یا دینگو (Canis lupus dingo) آویخته بر درخت، نشاندهنده دیدگاهِ منفی گلهداران استرالیایی نسبت به این سگ وحشیِ سرخرنگ میباشد که همراه با نخستین مهاجرانِ بومی چند ده هزار سال پیش وارد این قاره گردیده. با گسترش صنعت دامداری و بهویژه پرورشِ نژاد گوسپند مرینوس و تولید پشم آلی، مهاجران انگلوساکسون با پرداخت جایزه (کله گرگی) سعی در ریشهکن نمودنِ دینگو داشتند تا زیانهای وارد شده به دامهای خویش را کاهش دهند، و حتی از سال ۱۸۸۰ شروع به ایجادِ دیواری سیمی در جنوب شرقیِ استرالیا نمودند، تا از ورود دینگو به مراکز پرورش دام جلوگیری نمایند، که اکنون نیز این برنامه با قوت ادامه دارد.
البته این حصارِ گسترده باعث شده تا در خشکسالیها از مهاجرت ایمیو (شتر مرغ استرالیایی) به نواحیِ مساعد جلوگیری شده و باعثِ مرگومیرِ گسترده گردیده، و از سوی دیگر خرگوشهای وارداتی و کانگاروهایی که دشمنِ طبیعیِ خویش را از دست دادهاند، به دلیلِ افزایشِ جمعیت، باعثِ فشار و تخریبِ مراتع گردند؛ که این نیز مستلزم هزینههایِ سنگینِ شکارِ آنها گردیده است.
در ایران، خبرگزاریهای محیط زیستی هر چند مدت نگارههایی از روباهها وگرگهایی آویزان شده منتشر مینمایند که اسبابِ تأثرِ خوانندگان شده، و با وجود دلخراش بودنِ این موارد، به دلیلِ غلبه احساس بر منطق، این اَعمال تنها به ایرانیان نسبت داده شده و دیگر کشورها و فرهنگها را بَری از این اعمال میدانند؛ ولی حتی در کشوری چون عربستان، که با هزینههای گزاف و بهکارگیریِ کارشناسانِ زبده بیگانه، سعی در احیای زیستبومِ تخریب شده دارد، شاهدِ شکارِ گونههای کمیابی همچون گرگ عربی (Canis lupus arabs) و عکس گرفتن و آویزان نمودنِ آنها از سوی شکار دزدان و دامداران میباشیم.
گاهی به دلیلِ بر هم خوردنِ نظم طبیعت، انسان ناگزیر به مداخله و کاهشِ جمعیتِ یک گونه به نفعِ دیگر گونههاست. برای نمونه در جنوبِ کالیفرنیا، که جمعیتِ گوسپندِ کوهی بیگ هورن بیابانی به دلایل گوناگون (همچون رقابت شدید دام اهلی بر سر منابع، و واگیر بیماری تب برفکی) بهشدت کاهش یافته، و به نواحیِ خاصی محدود میگردد (جمعیتهای جزیرهای)، کارشناسانِ حیاتوحش در کنار راهکارهایی همچون زندهگیری و انتقالِ افرادی به این جمعیتهای کوچک، ناچار، با کاستن از تعداد پوماهای این نواحی برای کمک به افزایش جمعیت گوسپندانِ کوهی و پیشگیری از پراکنده شدن آنها شدهاند. و در ایالتهای شرقی که جمعیت کایوت (Canis latrans) و نمونههای دورگه کایوت با سگ اهلی (به دلیل قدرت سازگاری بالا) به شدت افزایش یافته، برای کاستن از حمله به دام اهلی و گونههایی همچون بوقلمون وحشی و گوزن دم سپید، در کنار دامگذارانِ فدرال، شکارچیان نیز ملزم به شکار کایوتها می باشند.
در استرالیا ورود گونه روباه سرخ برای انجام مراسم پر زرق و برقِ “شکارِ روباه با توله شکاری و اسب”، توسط طبقه آریستوکرات، باغث کاهش شدید و حتی نابودی کامل چندین گونه کیسهدار گردید و اکنون دولت با صرف هزینههای کلان سعی در کاهش جمعیت روباه و دیگر گونههای مهاجم بیگانه همچون خوکها و شترهای فراری برای حفظ و احیای زیستبومِ بومی دارد.
در مجموعه جاجرود، خجیر وسرخهحصار، به دلیل نزدیکی با جوامع انسانی و در دسترس بودن پسماندهای خوراکی، جمعیت سگان بدون مالک و شغال تا بدان حد افزایش یافته که به دلیل حمله به گوسپندان کوهیِ البرز مرکزی و بویژه برهها باعث کاهش جمعیت گردیده و بدین دلیل محیطبانان ناگزیر به معدوم نمودن آنها میباشند. ولی گهگاه مواردی پیش میآید که با وجود انجام برنامههای پرهزینه و زمانبرِ معرفی مجدد گونه گرگ خاکستری به ایالتهایی همچون مونتانا، به دلیل فشار لابی قدرتمند دامداران، دولت فدرال، به بهانه افزایش جمعیت گرگ، پروانه شکارِ آن را صادر مینماید. (و این جدا از تیراندازیهای شکارچیان و دامداران محلی به رقیب می باشد.) بنا بر نظرِ عدهای از کارشناسان حیاتوحش، گلههای گرگی که طی این برنامهها افرادِ برترِ خویش را از دست دادهاند، دچارِ ازهمگسیختگی میگردند و گرگهایِ جوان و بیتجربه تلفاتِ بیشتری بر دامهای اهلیِ سهلالوصول بهجایِ گوزنهای چالاک وارد مینمایند.
پرداختِ زیانهای وارد شده به روستاییان و دامداران، در کنار آگاهیرسانی و آموزش به دور از جوزدگی و شعار، و در نظر داشتنِ حقایقِ جامعه میتواند در بلندمدت باعثِ کاهش این برخوردها گردد.
نگارههای این نوشتار ممکن است برای شما دلخراش و آزاردهنده باشد.





پی نوشت: نوشتاری دربارهی مدیریتِ حیاتوحش از طریق کاستن از تعدادِ یک گونه گوشتخوار: شکار با پروانه پوما برای افزایش جمعیت بیگهورن صحرایی در نیومکزیکو (انگلیسی، پیدیاف، ۸ صفحه، ۵۲۰ کیلوبایت) را اینجا بخوانید.
Animal-Rights-Watch-ARW-8369-Culling Mountain Lions to Protect Ungulate Populations
* کوچه ها