دیده بان حقوق حیوانات: وقتی یکصد و شانزده محیط بان کشور به ضرب گلوله کشتارچیان شهید شده اند،
وقتی محیط بانان دربندمان هنوز خواب طناب دار می بیند،
وقتی چند هزارمین محیط بان با ساچمه و گلوله های شکاری در بدن روانه بیمارستان می شود تا بخشی از جسمش را جا بگذارد،
وقتی تصادف جاده ای جانِ محیط بان می گیرد،
وقتی محیط بان باید با موتورسیکلت یک میلیون تومانی، موتور سیکلت 40 میلیون تومانی کشتارچی را تعقیب کند،
وقتی حقوق محیط بان با کف حقوق رسمی مقایسه می شود،
وقتی شکارچیان و متخلفین بی هیچ واهمه ای در مناطق حفاظت شده اقدام به ضرب و شتم محیط بان می کنند،
وقتی محیط بان مشکل استخدامی دارد،
وقتی محیط بان از شلیک به سمت قاچاقچی و متخلف واهمه دارد ولی باید تنش آماج گلوله و ساچمه اسلحه های شکاری باشد،
وقتی خودروی خراب شده محیط بان را خودروی چند صد میلیونی شکارچی تا محیط بانی بکسل می کند،
وقتی جایگاه محیط بان آخرین رده سازمانی است،
وقتی فرزند دو ساله محیط بان، به جای بوسه بر پیشانی و سر و روی پدر، عکسش را در مراسم ختم می بوسد،
وقتی حتی برق کابل هم به پاهای محیط بان رحم نمی کند،
وقتی دخترک محیط بانی که دو ماه پس از شهادت پدر به دنیا آمده، به یاد آهوهایی که پدر مراقبت می کرده، آهو نام می گیرد،
و وقتی با این همه هنوز هم محیط بانی در رده مشاغل سخت و زیان آور قرار نگرفته،
شرمگینیم از نشستن در کنج عافیت و تبریک گفتن به زحمتکشان بی ادعا و جان بر کف…
محیط بانان عزیز!
از گواتر تا ماکو، از سرخس تا خرمشهر، هر کجای این خاک که هستید، با تمام سختی ها و کاستی هایی که میدانید و میدانیم، به احترامتان کلاه از سر بر میداریم و دستان تلاشگرتان را می بوسیم.
ارادتمندان کوچک شما در دیده بان حقوق حیوانات