دسته: دیدگاه

  • مشکل حاد کشور فعلاً سگ‌ گردانی است!

    http://kebnanews.ir/wp-content/uploads/2014/07/EHSAN22.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات/ احسان یوسفی*: برخی نمایندگان مجلس با ارائه طرح‌هایی چون مبارزه با پدیده سگ و میمون گردانی توسط برخی شهروندان، حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر و … چنان نسبت به مسائلی خاص (که عمدتا ریشه‌های اجتماعی و نه سیاسی و امنیتی دارند) حساس و نکته سنج شده‌اند که گویی در این همه سال چنین مشکلات حادی! اصلا وجود نداشته و چند صباح کوتاهی است که با ورود دولت یازدهم، فرهنگ کشور ره به ترکستان رفته است و اکثر مردم سگ بدست شده و بانوان کشور هم بی حجاب شده، لذا باید با تصویب قوانینی ملت و دولت منتخب مردم را به راه راست از پیش تعیین شده سیاسی، هدایت کرد.

    در این بین آنچه در افکار عمومی مورد پرسش قرا گرفته است سماجت و اصرار بی حد و حصر برخی از این مجلس نشینان است که چه اتفاقی در طی این یک سال و اندی رخ داده است که مجلس این چنین نسبت به سگ گردانی و یا حجاب و پوشش بانوان حساس شده است در حالی که در گذشته هیچ صدای “وا اسلاما ” نسبت به وجود سگها و میمون ها در شهر و یا پوشش بانوان از سوی مجلس شنیده نمی شد! از نمایندگان مجلس این سئوال مطرح است که مگر می‌شود باور کرد در طی یک سال پوشش یک ملت تغییر کنند و از اخلاق به ابتذال کشیده شود؟

    آیا مجلس نشینان نمی‌دانند که مسائلی چون نگهداری حیوانات و نوع پوشش، رفتاری اجتماعی‌ست، خصوصا اینکه آیا می‌توان پذیرفت که در دو سال پیش فرهنگ، پوشش و حجاب در کشور و نگهداری سگ و میمون مورد تائید بوده است اما در طی این چند ماه از خطوط قرمز عبور کرده است؟

    اگر مجلس نشینان پذیرفته‌اند که چنین رویکردهایی توسط برخی شهروندان، با عقایدشان هماهنگ نیست باید به ملت پاسخ دهند که چرا در دوران مدیریت یک دست سیاسی خود هیچگاه در تریبون های رسمی نسبت به پوشش و حجاب یا سگ‌گردانی و … اعتراض نکردند تا آن را با همفکری و در کمال آرامش برطرف کنیم و اگر اعتراضی بود بنا به مصلحت خود ساخته همیشگی بیان نکردند؟

    اگر اعتقاد دارند تغییر ذائقه‌های این شهروندان در مقوله های حجاب و یا نگهداری حیوانات برگرفته از تغییر و رفتار مسئولین جدید است؛ بر اساس کدام فهم و منطق علمی در جامعه شناسی و رفتار شناسی استناد می‌کنند که با تغییر مسئولیت و سیاست‌ها آن هم در کشوری که مبنای ایدئولوژیکی دارد و خطوط قرمز فرهنگی آن از پیش تعیین شده است می‌توان زیر ساخت های فرهنگی را در کمتر از دو سال تغییر داد؟

    در حالی که بر اساس منطق علمی جامعه شناسی برای تغییر یک فرهنگ نیاز به تغییر یک نسل وجود دارد؛ اما گویی در ایران و در نگاه برخی مدعیان این زمان تغییر به صورت جهشی به چند ماه تغییر یافته است. اگر مدعیان اصول و اخلاق مجلس عقیده دارند کشور با بی حجابی و یا مشکلی حاد همچون سگ و میمون گردانی مواجهه است آیا نباید در برابر وجدان های به خواب رفته خودشان این پرسش را پاسخ دهند که آنچه امروز برداشت می‌شود حاصل کنش های مدیریت یک دست آنان در گذشته بوده که با رفتار ها، برخورد ها، سیاست های که دیروز اعمال کردند جامعه به این سمت کشیده شده است؟

    این چه تعریفی از منکر است که در گذشته به رفتار های بحث برانگیز هم‌پالکی‌های خود بی تفاوت بودند و به راحتی از آن عبور می‌کردند اما این روزها به کوچکترین رفتار رقیب سیاسی خود واکنش شدید نشان می‌دهند؟ اگر مدعیان اصول و اخلاق نگران گسترش منکر بودند چرا در گذشته آن را بیان نمی کردند؟ چرا از گسترش آن احساس شرمساری نکردند؟

    آیا مدعیان اصول می‌پذیرند اگر امروز منکری هست ریشه در گذشته دارد؟ آیا می‌پذیرند اگر پوشش و حجاب امروز مورد تائید آنان نیست ریشه در سیاست و رفتارهای نادرست مدیریت یک دست سابق آنان دارد که درمانی برای آن نیافتند و زمینه آن را بسط دادند؟ این چه اندیشه‌ایست که به اسم و بهانه دین مرزهای شخصی و خصوصی انسان‌ها را یکی پس از دیگری رد می‌کند و کار را تا جایی می‌کشاند که حتی انسان‌ها دیگر در اتومبیل شخی خود نیز احساس مالکیت و حریم شخصی نمی‌کنند و گویی باید همیشه یک همراه ناخوانده و بی‌دعوت را در کنار خود احساس کنند؟

    ترس از روزیست که حتی اتاق‌های خواب‌ مردم نیز از دسترس مدعیان اصول و اخلاق نیز در امان نباشد و آن را محفلی برای دید و بازدید عمومی قرار دهند و یا شاید آن روز به موزه معاصر مبدل کنند! لذا باید هوشیار بود و نسبت به تفسیرهایی که از دین بیان می‌کنند حساس و دلواپس! شد تا به بهانه دین اما در حقیقت برای پیشبرد اهداف سیاسی و حزبی خود، کلام و اندیشه حق را ماجراجو و بد چهره جلوه ندهند و برای نظام هزینه تراشی نکنند و سیمای آن را در جهان بد جلوه ندهند.

    *مشاور فرماندار شهرستان بویراحمد/ کبنانیوز

    __________________________

    چرا نگهداری از حیواناتی مانند ببر و شیر و خرید و فروششان جرم نیست؟ حاشیه‌نگاری بر طرح مجلس برای افزودن یک ماده به قانون مجازات اسلامی

    بدنیا آمدن برای مردن: ماجرای اندوه دکتر مرگ/ تصویر و فیلم

    فرمانده پلیس اعلام کرد: مخالفان سگ گردانی بیشترند

    سگ‌گردانی تفریح جدید مرفه‌نشینان!/ تلاش برای برخورد پلیسی با سگ گردانی

    بالاخره تکلیف طرح ممنوعیت سگ گردانی چه شد؟

    برخورد با سگ گردانی در ماشین/ تصویری

    ۲۰۰۰۰ تومان جریمه سگ گردانی/ حمل سگ و قاچاق کالا از مصادیق مخل امنیت اخلاقی!

    برخورد با سگ گردانی/ تصویری

    هفته آینده: برخورد با سگ گردانی داخل خودرو، کوچه، خیابان و پارکها

    دوست خوب من/ در باب منوعیت سگ گردانی

    مهر: جولان زبان درازها در پایتخت/ سگ گردانی؛ ابتذال به سبک غربی

    دیدگاه: ممنوعیت سگ گردانی و مسایل اساسی اجتماعی

    میزان جریمه و ممنوعیت سگ گردانی در اماکن عمومی اعلام شد!!!

    آیا برای سگ گردانی هم پلیس استعلام می‌کند؟

    سابقه تصویب مجازات سگ و میمون گردانی به مجلس شورای ملی ۹۰ سال پیش باز می گردد

    رادان: خیابان‌ محل سگ‌گردانی نیست

    نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس: طرح مقابله با سگ‎‏گردانی در دستور کارمان نیست

    سگ‌گردانی در خیابان جزو مصادیق بارز جرم محسوب می شود!

    پیشنهاد مجلس: شلاق برای نگهداری سگ!

    توقیف سگ‌ها در خیابان توجیه قانونی ندارد

    خداوند لعنت کننده کسی است که حیوانات را لعنت کند/ موضع گیری رسمی جامعه دامپزشکان ایران در مورد جمع آوری سگ ها توسط نیروی انتظامی

    خودروهای حامل سگ جریمه می‌شوند!

    داستان سگی با ۴۰ ساچمه در سرش/ تصویری

    اوج گیری گربه بازی توسط دخترهای ایرانی: سگ بازی از مد افتاد!

    بررسی حقوقی فضای داخلی خودرو/ برخورد با حمل سگ در ماشین قانونی است؟

    رییس پلیس مبارزه با موادمخدر: راه‌اندازی مرکز آموزش سگ‌های موادیاب در افغانستان

    در باب نجاست سگ در فقه اسلام/ آیا نجاست بهانه آزار است؟!

    حکم شرعی نگهداری از سگ برای‌ سرگرمی

    معرفی”سگ‌گردان‌ها”به مراجع قضایی/ سگ گردانی مصداق جریحه دار کردن عفت عمومی

    برگی از تاریخ: ۱تا۷روز حبس،مجازات کسانی که سگ را بدون پوزه‌بند در گذرها و اماکن عمومی ببرند

    جلوگیری از درمان سگ ها در گیلان/ نظارت نیروی انتظامی بر مالکین سگ های فانتزی

    عواقب حقوقی نگهداری سگ !!!

    نامه سرگشاده یک دامپزشک به رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس درباره طرح مقابله با سگ‎بازی

    دیدگاه: طرح مبارزه با نگهداری سگ ، کپی برابر اصل طرح مبارزه با ماهی قرمز است !

    نگهداری و بردن سگ به خیابان ممنوع شد

    نمایندگان مجلس: نگهداری و تردد سگ‌ها ممنوع

    از فردا توقیف خودروهای حامل حیوانات در مشهد

    شیوع نگهداری «حیوانات خانگی خاص»/ بی قانونی در نگهداری حیوانات و برخورد با آن

    بازنشر: خلاف سنگین های یک دوستدار حیوانات در چند سال آینده/ طنز

     

  • در شگفتی چرایی این طرح خودویران گرانه؛ درباره پیامدهای ناگوار و فاجعه بار طرح زیست ستیزانه برخی نمایندگان

    در شگفتی چرایی این طرح خودویران گرانه؛ درباره پیامدهای ناگوار و فاجعه بار طرح زیست ستیزانه برخی نمایندگان

    Animal-Rights-Watch-ARW-1847

    دیده بان حقوق حیوانات/ دکتر بهنام اوحدی*: برای دومین بار در چند سال گذشته، ممنوعیت  دیگری گریبان صاحبان و دوست داران حیوانات خانگی را گرفت. در نوبت پیشین، با خردمندی، تدبیر، درایت و دوراندیشی کمیسیون ها و ریاست ارجمند مجلس، طرح امکان ورود به صحن علنی مجلس را پیدا نکرد و به بایگانی سپرده شد. در کمال شگفتی، طرح بار دیگر از بایگانی بیرون آورده شد و این بار افزون بر جرم شناختن گرداندن حیوان خانگی در کوی و خیابان، اکنون دیگر نگهداری آن در حریم خصوصی و چهار دیواری اختیاری فضای شخصی نیز کرداری بزه کارانه دانسته شده است!

    هویداست که ارزیابی همخوانی یا ناهمخوانی چیستی و چگونگی قانونی این طرح با قانون اساسی در توان تخصصی من نیست و بر دوش دانش آموختگان رشته هایی همچون حقوق است؛ از این رو، چشم انداز نگارنده این نوشتار فقط  از دیدگاه تخصصی پیشه و دانش روانپزشکی اعصاب و روان جامعه  و خانواده نگر است.

    آدمیان سرشت (تمپرامنت) های ژنتیک و مادرزادی و منش (کاراکتر) های رشدی – پرورشی گوناگون و بنابراین شخصیت ها و مزاج  های خلقی – اضطرابی ناهخوان دارند؛ از این رو، در درازای زندگی خودشان، گرایش ها و دلبستگی های رنگارنگ ویژه خویش و جداگانه داشته، دارند و خواهند داشت. هر آدمی دارای یک یا چند ویژگی (تریت) و یا اختلال شخصیتی از ویژگی ها و اختلالات شخصیتی دوازده گانه ای ست که در نظام روانپزشکی بین المللی و جهانی دهه هاست شناخته شده است. افزون بر این، هر آدمی طبعی از طبایع چهار گانه طب سنتی کهن یعنی مزاج های خلقی گوناگون – خوش خلقی (یوتایمیک)، کژخلقی (دیس تایمیک)، خلق چرخه ای (سیکلوتایمیک) و فرازخلقی (هایپرتایمیک) – و مزاج های اضطرابی جداگانه را داراست. پس شگفت انگیز نیست که یکسان و یکدست سازی اجتماع، آرمانی از نخست نادرست بوده باشد که از سوی ساختارهای حکومتی ناهمخوان و بلکه رو در روی شرق و غرب اروپا در سده بیستم میلادی بارها و بارها آزموده شد و هرگز ره به جایی نبرد تا برای عبرت به بایگانی تاریخ سپرده شود. بنا بر همین ویژگی ها و اختلالات ویژه تک تک آدمیان، تا پایان تاریخ نیز چنین آرمان هایی بنا بر رنگارنگ بودن آفرینش پروردگار، موهوم و محکوم به شکست خواهند بود.

    آرایش مو و چهره، شیوه پوشش، برگزیدن خانه و خودرو، گزینش همسر، تصمیم بر شمار فرزندان یا خودداری از فرزندآوری، برگزیدن گونه و نژاد حیوان همدم خانگی، گرایش به شیوه و جای انجام سفر و … همه و همه نمود و نمایه های بیرونی این ویژگی های شخصیتی (سرشتی و منشی)، خلقی، اضطرابی و … است.

    منطقی، خردمندانه و واقع بینانه نیست که  در رویکردی مدرن، مردمان را برای پرداخت قبض تلفن، آب، برق، گاز، وام، مالیات و … را به دستگاه خودپرداز بانک یا اداره روانه سازیم، اما از پذیرش فرهنگ مدرنی که فنآوری دستگاه خودپرداز، گوشی تلفن همراه، یخچال، فریزر، خودرو، تلویزیون، و … با خود به ارمغان می آورند، شانه خالی کنیم و بگریزیم !!

    حکمت پوشیده و پنهان پروردگار برهمین دگرگونی و ناهمگونی آدمیان در درازای تاریخ آفرینش است که هر یک بسته به ویژگی ها و اختلالات شخصیتی، خلقی، اضطرابی، و … شان، شیوه ای یکدست یا آمیخته به هم از سبک زندگی های کهنه یا تازه، کلاسیک یا مدرن، سنتی یا نو رس را برگزینند. بی گمان، زیبایی فنوتیپ و زیبندگی ژنوتیپ هر اجتماع، پشتوانه و دستاورد آن سرزمین است. درست از همین  چشم انداز ژنتیک و زیست شناختی ست که کشورهای پیش تاخته گیتی، رویکردهای مهاجرتی شان را بر بنیان پراکندگی و رنگارنگی نسل و نژاد آدمیان برپا داشته و استوار ساخته اند.

    آدمیان از دیرباز، از همان آغاز آفرینش، در بستر طبیعت و همدم شدن با حیوانات خانگی از اندوه و افسردگی و دلشوره و اضطراب رهایی می جسته اند. درازای عمر کشاورزی در این گوی گردان، بیش از تاریخ دامپروری ست، اما آن چه به گمان بسیاری از دانش پژوهان، پیشینه دیربازتری دارد، اهلی شدن گرگ و پدید آمدن گونه سگ و همدم شدن نژادهای گوناگون آن با آدمیان است. حیوانی نجیب و وفادار که از روز نخست پدید آمدن گونه اش، همواره آدمی را بسیار بیشتر از خودش دوست داشته و پاسدار فداکار داشته ها و دارایی های او، به ویژه دام ها، از یورش گرگ ها و دیگر درنده ها – از جمله خود انسان ها – بوده است. تاریخ اگر زبان داشت می توانست مثنوی ها از جان باختن سگ ها در پای داشته ها و خواسته های آدمیان پیش چشم و ذهن ما نشاند.

    آن گونه که نظام اسلامی امروزمان از کودکی به ما آموخته است، بیشتر پیام آوران الهی، پیش از فیض به رسالت نبوی، پیشه چوپانی داشته اند و در تاریخ هرگز نشنیده یا ندیده ایم که چوپان بدون سگ گله نگهبان بدین پیشه بپردازد. سگ در شکار نیز پیش تاز تر از آدمی، همدم و همراه او بوده است. صیدی را که سگ تازی از پی تیر، به دهان و دندان نزد صیاد بیاورد، ولو به فرض آغشته و جاری شدن بزاق سگ در گوشت و خون صید، حرام نبوده و نمی شود.

    بسیاری از کودکان، نوجوانان، جوانان، میان سالان، سالمندان و کهن سالان، به دلیل ریشه ها و سرچشمه های گوناگون ژنتیک، مادرزادی، رشدی – پرورشی، یا رخدادی از چشم انداز مغز و اعصاب و روان نیازمند سود جستن از حیوانات خانگی و به ویژه سگ هستند. چرا که احساس و عشق و عاطفه ای که سگ با نگاه نوازشگر چشمانش به آدمی می بخشد، در هیچ کدام از دیگر گونه های جانوری جهان از جمله اسب، دلفین، گربه و طوطی و حتا میمون و گوریل و شامپانزه وجود ندارد. بگذریم که بیشتر دامپزشکان به دلیل فراوانی بیماری های مشترک بین میمون و انسان – از جمله احتمال انتقال ویروس های اچ آی وی – نگهداری گونه های میمون را پیشنهاد نمی کنند.

    طی پژوهش های پرشمار، هویدا شده که همدم ساختن حیوانات خانگی و به ویژه سگ با بیماران مغز و اعصاب و روان، روند درمان – از جمله کنار گذاشتن یا کاهش دوز داروهای مغز و اعصاب و روان – را شتاب و ژرفا بخشیده و آنان را از انجام کردارهای پرخاش گرانه و ستیزه جویانه باز می دارد. برای نمونه، از جمله  درمان هایی که برای بزه کاران دچار اختلالات اعصاب و روان در زندان های اروپا، آمریکا، ژاپن و … به کار می رود، همانا « درمان با حیوانات همدم خانگی (پت تراپی) » است که به گونه ویژه و یگانه با سگ های الفت جو و مهربان به کار می رود. این شیوه، کاربردی یگانه و ویژه در رابطه با اختلالات خلقی و شخصیتی از جمله اختلالات شخصیت جامعه ستیز (آنتی سوشیال) و مرزی – آشوب ناک (بوردرلاین) داشته و پیامدها و فرجام درمانی بی همتا در مهار و مدیریت کردارهای نابهنجار و بزه کارانه آن ها داشته است.

    چنان چه هر یک از خوانندگان، در رابطه با این سویه کهنه و نه چندان مدرن درمانی یعنی « درمان با حیوانات همدم خانگی (پت تراپی) » کوچک ترین بدبینی و تردیدی در ذهن دارند، آسان و شتابان می توانند این بد دلی و کژاندیشی را با جست و جویی در فضای مجازی – برای نمونه سامانه جست و جوی گوگل یا یاهو – برطرف سازند. کافی ست واژه لاتین ” پت تراپی ” یا ” انیمال اسیستد تراپی ” را در هر سامانه جست و جوگر جهان گیری وارد سازند تا به میلیون ها صفحه، مقاله، پایان نامه و پژوهش در رابطه با کاربرد حیوانات خانگی و به ویژه نژادهای گوناگون سگ دست پیدا کنند.

    برخی از نمایندگان ارائه دهنده این طرح – که با کمال شگفتی به نام ” علیرضا محجوب ” نماینده مثلن مدرن اصلاح طلبان هم در میان آنان بر می خوریم !!! – مطرح ساخته اند که از آن جا که سگ و میمون از جمله سرگرمی های یزید بن معاویه بوده است، این طرح را پیشنهاد کرده اند. بی گمان، این ملعون بن ملعون بن ملعون که می تواند نماد و نشان هر ستمگر جفاکار و خون خوار باشد، پس از قضای حاجت در مستراح و پیش از غذا خوردن دستان خود را با آب و شبه صابون می شسته و با حوله خشک می کرده و در بستری تشک مانند دارای بالش و پتو می خفته است؛ آیا منطقی، خردمندانه و واقع بینانه است که گروهی از نمایندگان راست و چپ هایی که به راست می زنند، طرحی به مجلس ارائه کنند که از فردا، همه مستراح ها، دست شویی ها، آب و صابون ها، حوله ها، بسترها، تشک ها، بالش و پتوها گردآوری و سوزانده شود؟!؟

    در میانه کارزاری که اروپا و آمریکا با تحریم های شان و عربستان و قطر و ترکیه با پیش کش های شان به پای آن ها، برای مردمان واقعن نجیب و بردبار ما به راه انداخته اند، و درست آن هنگام که بزرگان نظام از لزوم مقاومت و مجاهدت متحدانه ملت در برابر این جنگ بدون آتش سخن بر زبان می رانند، به صحن علنی آوردن این طرح تنش زا، تفرقه افکن و خودویران گرانه هیچ افتخار و سودبخشی نداشته و ندارد. رکود سنگین و سهمگین اقتصادی، جان و رمق روانی – رفتاری برای این مردمان نجیب و بردبار باقی نگذاشته است؛ به ویژه آن که بحران های اجتماعی نگران کننده همچون کاهش سن روسپیگری و وابستگی (اعتیاد)، بهره کشی جنسی از زنان و کودکان، افزایش شمار زنان و مردان بی خانمان، دزدی، زورگیری، آدم ربایی و تجاوز، و … با رخدادهای دلخراشی همچون اسیدپاشی همراه و همبسته شده اند.

    در هنگامه فروپاشی ساختار خانواده، کاهش نرخ ازدواج و افزایش سونامی وار جدایی و طلاق، و کاهش امید به رفاه در زندگی که نماد و نمایه فاش و آشکار آن ” کاهش نگران کننده فرزندآوری ” و ” مهاجرت به فرنگ ” – به ویژه در میان نخبگان و دانش آموختگان – حتا از طریق به چنگ آوردن گذرنامه سنت کیس، باهاما، جمهوری های فروپاشیده شوروی پیشین و مانند آن است، آیا طرحی خردمندانه تر، مدبرانه تر، دوراندیشانه تر، کارآمدتر، بهنگام تر و ضروری تر از این گونه طرح ها که یگانه دستاورد آن، بی نظمی ها و بحران های امنیتی  و خوددشمنی های تفرقه افکن و ویران گر خواهد بود وجود نداشته و ندارد؟!؟ بخشیدن رایگان دستاویزهای فاش و آشکار و مستند و مستدل به دست رسانه های رنگارنگ بی گانه و تلویزیون های کشورهای رو در رو و پراکنده ساختن جبهه متحد ملت همانا مصداق عینی « دفاع بد نادانانه و نادوراندیشانه » است که بی گمان بسیار ژرف تر و گسترده تر از « شبیخون آگاهانه و دوراندیشانه » دشمن به نظام و میهن آسیب خواهد زد و بسیار آسان و شتابان، ” دشمن به شاد ” مان خواهد ساخت.

    حیوانات همدم خانگی، به ویژه سگ های نگهبان خانه و آپارتمان، می توانند نشانگرهای دقیق و حساس زلزله در مرز زلزله خیز ما باشند.اینان برای صاحبان شان، تبدیل به عضو و فرزندی از خانواده شده اند. بازداشت و کشتار سیستماتیک و سازمان یافته آن ها، نه فقط آسان و شتابان به افسردگی، سوگواری، وابستگی (اعتیاد) و خودکشی کودکان، نوجوانان، جوانان، میان سالان، سالمندان و کهن سالان چند میلیون نفری در رابطه با اینان می انجامد، بلکه می تواند در کوتاه مدت به افزایش کینه توزی و ستیزه جویی میان مردمان دارای رویکردهای گوناگون بینجامد و اجتماع را در آستانه فروپاشی نشانده، زمینه ساز جنگ و جدال داخلی – که خواسته کهنه همسایگان و بی گانه گان بوده است – شود و رنج مردمان را افزون نسازیم . بیش از این، با کردارها، کنش ها و واکنش های شتاب زده، نادوراندیشانه و خودویران گرانه، آب به آسیاب دشمن نریزیم و دل بزرگان نظام را به درد نیاوریم و خون نکنیم. کاش نمایندگان مجلس، بیش تر از طرح های بی هوده و بدهوده این چنانی، به نرخ رشد آمارهای ناهنجاری های جنسی – زناشویی که از سوی مرکز پژوهش های خود همین دوره مجلس به تازگی به گونه رسمی منتشر شده بها می دادند یا برای نمونه، در اندیشه هفت هشت میلیون دختر جوان و میانسال و دوازده سیزده میلیون زن مطلقه جوان و میان سالی می بودند که هرگز و هرگز فرصت ازدواج را در درازای زندگی شان پیدا نخواهند کرد. این بار نیز، نیازمند درایت و دوراندیشی ریاست محترم مجلس هستیم تا از به صحن علنی آمدن این طرح پیشگیری لازم را انجام دهد.

    *روانپزشک خانواده و جامعه

    _________________

    بازنشر: بی وفایی با یار با وفای انسان در گذر زمان/ مشکل سگ ها چیست؟!

    سگهای شهری، حقوق حیوانات و رفاه حیوانات

    قدمت دوستی انسان و سگ ۳۱ هزار ساله شد

    اعتراض به بداخلاقی: از ونک سمیرم تا پارک ملت جام جم!

    جلوگیری از درمان سگ ها در گیلان/ نظارت نیروی انتظامی بر مالکین سگ های فانتزی

    فرهنگ نگهداری سگ های گله و سگ های خانگی

    باز هم سگ کشی/ این بار در گیلان

    قرارداد «سگ کشی» در منطقۀ پارس جنوبی

    اقدام کنید! برای مخالفت با کشتار سگ ها در ایران

    بیش از هزار قلاده سگ ولگرد معدوم شد/ معدوم سازی به روشی سخت

    موفقیت مخالفان کشتار سگ ها در رومانی

    حیوانات در اسلام از روایت حسن رحیم پور

    همه برای حمایت از حیوانات، پیش به جلو با سرعت لاک پشتی!

    تصمیم گیری برای مسموم کردن موش ها

    جانفشانی کارگر افغان برای نجات یک سگ از استخر

  • ژستِ شیک و مد روزِ حمایت از محیط زیست و حیات وحش!

    http://igparty.ir/wp-content/uploads/2014/06/farmani-250x235.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات/ حمیرا فرمانی*: هر از چندی موضوع و مطلبی همچون تبی فراگیر میان جماعت اپیدمی شده و همگان با شور و هیجان درگیر آن می‌شوند. بدون اینکه آگاهی کافی از چند و چون موضوع داشته یا بدنبال کسب اطلاعات و دانش لازم و کافی در زمینه مورد بحث باشند.

    به گزارش ایران سبز روزی حرف از کوروش و سرزمین پارس و شکایت و شکوه از فراموش شدن هویت و میراث کهن است، روزی فریادها بر آسمان رفته از خشکی زاینده رود و دریاچه ارومیه ( آنهم زمانی که کار از کار گذشته !)، روزی مرثیه ها در مرگ البرز (پلنگ تنکابن)، گریه ها برای حیوانات سیرک قشم و…

    در شروع همگی پرشور و هیجان زده می‌نویسیم و آه و فغان سر می‌دهیم اما خیلی زود موضوع برایمان کسل کننده و تکراری شده و به بایگانی حافظه ها سپرده می‌شود.

    اما اسفناکتر اینکه در میان این هیاهو ها و جوگیر شدن ها راه را گم می‌کنیم!

    چرا که فراموش می‌کنیم محیط زیست، حیات وحش، میراث طبیعی و تاریخی سرزمینی، همه و همه همچون حلقه های زنجیری به یکدیگر متصل ومربوط می‌باشند، برای حمایت از یکی از این موضوعات، توجه و نگریستن به مقوله دیگر ضروریست.

    در میان این هیجان زدگی اتفاقاتی هم رخ می‌دهد که نشانگر همان داستان گرفتن ژستی خاص جهت عقب نماندن از قافله است.

    چندی پیش به مطلبی برخورد کردم که میتواند مثال خوبی از برداشت های غلط ما در رویارویی با مسائل از جمله حمایت از حیات وحش، محیط زیست و… و عکس العمل های خام  و ناشی از احساسات لحظه ای باشد.

    در شبکه های اجتماعی (که این روزها الاماشااله از تنوع و گستردگی برخوردار است) صفحات متعددی با نام های پرطمطراق و دهان پرکن بسته به موضوع اپیدمی شده، ایجاد می‌شوند که متاسفانه درصد کمی از آنها به انتشار اخبار درست و روشنگری می‌پردازند و اغلب مانند پاتوقی برای گپ و گفت و گاهی هم خودنمایی می‌باشندکه این موضوع نیز ناشی از میل بالای ما به سرگرم شدن است.

    و از آنجا که جماعت سیاست زده ای هستیم و در هر زمینه ای تمایل وافری به ربط دادن هر مطلبی به سیاست و نهایتا مقصر جلوه دادن دولت و سازمان های مختلف داریم، اظهار نظرهای هیجانی و غیر کارشناسانه ابراز می‌کنیم که نه تنها به حل موضوع و معضل کمکی نمی‌کند بلکه دیگران را نیز به بیراهه کشانده و کار را برای دلسوزان و اهل عمل سخت تر می‌کند.

    چندی پیش در یکی از همین صفحات به اصطلاح حامی حیوانات که البته فقط و فقط به مطالبی در مورد سگ ها و گربه ها می‌پردازند (آنهم خبر های در حد واگذاری سگ و گربه ای و یا تصاویر از رفتارهای دیدنی اینها)، شخصی طی مطلبی بدون ذکر منبع خبری نوشته بود که شهرداری در محله ای ازتهران برای از بین بردن گربه ها، گوشت مسموم به آنها خورانده است و از دوستانش خواسته بود خبر را منتشر کنند، عده ای خبر را تکذیب کرده و شایعه می‌دانستند ولی عده ای هم که در اینگونه موارد بدون تعقل و بر اساس همان هیجان زدگی و دلخوری از اوضاع، پیشنهاداتی ناب و خواندنی و در عین حال نشان دهنده سبک مغزی جاری و نشات گرفته از جو گیرشدن های مرسوم مرقوم فرموده بودند.

    از جمله فردی با عصبیت پیشنهاد داده بود برای تلافی رفتار زشت شهرداری بیایید از امشب سطح شهر را پر از زباله کنیم و خانم دیگری که خواسته بود به‌ قول معروف گل طلایی را زده باشد با افتخار نوشته بود: من سالهاست که کیسه زباله هایم را خیلی شیک از پنجره خانه ام به وسط کوچه پرت می‌کنم تا حق این … را کف دستشان بگذارم!

    در تمام مدتی که مطلب و دیدگاه های نوشته شده را میخواندم تنها این سوال درذهنم بود ، ما کجای این دنیا ایستاده ایم ؟!؟

    چرا فقط دکور و ژست هر پدیده ای در این دیار باب می‌شود؟

    چرا نمی‌خواهیم معنای دقیق واژه ها ، راه و رسم برخورد با معضلات و روش های اصولی و متمدنانه حل مشکلات را بیاموزیم؟

    مقابله به مثل یکی از رفتارهای نهادینه شده در وجود ماست ، وقتی رفتاری را طبق میل و خواستمان ارزیابی نمی‌کنیم واکنش و عکس العملی عصبی تر بروز می‌دهیم ولو به قیمت زیرپا گذاشتن حقوق دیگران و حتی اخلاقیات.

    سطح شهر را پر از زباله کنیم بخاطر اینکه عصبانی هستیم از رفتاری که با گربه های دوست داشتنی ما شده!

    آیا نشانی از تعقل و احساس مسئولیت نسبت به محیط پیرامون و جامعه در این پیشنهاد دیده می‌شود؟

    چرا برای جلب توجه دیگران متوسل به نشر هر گزافه ای می‌شویم؟

    تنها یک سوال از خانمی که زباله هایش را از پنجره به میان کوچه پرت می‌کرد داشتم (که صد البته عنوان کردنش بیهوده و بی حاصل بود): در مورد این رفتارت چه ادعایی داری؟

    بجا و بحق گفت، آنکه گفت : بیچاره محیط زیست و حیات وحش این دیار که یتیم است …

    * ایران سبز

  • آنچه که مردم نمی بینند؛ زیر بال باغ پرندگان اصفهان/ اعلام قاچاق گسترده پرندگان در کشور توسط یک فعال محیط زیست/ تصویری

    آنچه که مردم نمی بینند؛ زیر بال باغ پرندگان اصفهان/ اعلام قاچاق گسترده پرندگان در کشور توسط یک فعال محیط زیست/ تصویری

    Animal-Rights-Watch-ARW-7975

    دیده بان حقوق حیوانات: باغ پرندگان، محلی است برای نگهداری پرندگان گوناگون و رنگارنگ. مکانی که از حدود یک دهه پیش به تدریج در شهرهای ایران یکی پس از دیگری افتتاح شد. آنچه که عموم مردم از باغ های پرندگان می بینند پرندگان زیبایی است که در محلی جمع شده اند، پرندگانی که گاهاً هیچوقت آنها را ندیده اند و نمی دانند از کجا و چگونه به باغ پرندگان آمده اند. اما دوستداران حیات وحش و حامیان حیوانات نگاه متفاوتی به باغ پرندگان دارند، آنها در این مکان ها پرندگانی را می بینند که در معرض خطر انقراض قرار دارند، پرندگانی که بطور معمول نباید در حبس باشند، آنها رنج و افسردگی پرندگان شکاری را می بینند.

    به همین بهانه گفتگویی داشتیم با ایمان ابراهیمی، کوشنده محیط زیست که دارای تجربیات فراوانی در خصوص پرندگان و پرنده نگری است.

    Animal-Rights-Watch-ARW-7977

    سوال: چه پرندگانی در باغ پرندگان اصفهان نگه داری می شوند؟

    جواب: اکثر پرندگان باغ پرندگان اصفهان را پرندگان حیات وحش ایران شامل میشود و گونه های وارد شده از خارج از کشور بسیار کم است. اغلب گونه هایی که از حیات وحش ایران در این باغ وجود دارد هرگز در اسارت زاد آوری نکرده و نمی کنند و بیشتر آن ها مستقیماً از طبیعت و بعضا از تالاب ها و مناطق تحت حفاظت گرفته شده اند. خرید و فروش و صید و زنده گیری این پرندگان کاملا غیر قانونی بوده و در مورد بعضی گونه ها جریمه های سنگینی نیز وجود دارد. بسیاری از این پرندگان از گونه های بسیار کمیاب در ایران و حتی جهان است. گونه هایی نظیر اردک بلوطی و غاز پیشانی سفید و عروس غاز از گونه های در خطر در سطح بین المللی است و گزارشات مشاهدات آن ها بسیار کم است. تعداد غاز پیشانی سفیدی که در باغ پرندگان اصفهان وجود دارد در تالاب های محل زندگی اش وجود ندارد!

    Animal-Rights-Watch-ARW-7963

    س: پرندگان ایرانی باغ پرندگان از کجا می آیند؟

    ج: بعضی از این پرندگان توسط مردم به این باغ پرندگان اهدا شده و بعضی از آن ها به صورت موقت توسط اداره کل حفاظت محیط زیست به آن ها داده شده اما اکثریت مطلق این پرندگان مانند دیگر باغ های پرنده و باغ وحش های ایران توسط دلالان حیات وحش به باغ پرندگان اصفهان رسیده اند. به نظر می رسد شبکه ای قدرتمند از صیادان و دلالان حیات وحش در ایران وجود دارد که با شناختی که از گونه های کمیاب و در خطر ایران و زیستگاه های زندگی آن ها دارند به راحتی می توانند آن ها را به طور غیر قانونی صید و به فروش برسانند. به طور مثال گونه هایی مانند قوی گنگ و عروس غاز که در اختیار باغ پرندگان است تنها معدود زیستگاه هایی در شمال کشور دارند و این به معنا است که شبکه ی قاچاق حیات وحش در تمام کشور به هم مرتبط اند و به راحتی در تعداد انبوه این گونه های کمیاب از گوشه ای به گوشه ی دیگر کشور می روند.

    Animal-Rights-Watch-ARW-7960

    س: آیا در باغ پرندگان پرنده ها شناسایی شده و دارای پرونده هستند؟

    ج: خیر هیچگونه شناسایی منظم و تشکیل پرونده ای وجود ندارد. در یک باغ پرندگان استاندارد و به لحاظ قانونی هر پرنده ای که وارد محیط میشود باید پلاک یا حلقه ای به پایش گذاشته شود که شماره گذاری شده است. مطابق با شماره باید پرونده ای برای آن پرنده تشکیل شود که وضعیت سلامتی و نحوه ی ورود و شرایط پرنده و خصوصیان وزنی و اندازه و…. در آن به طور کامل نوشته شود. در صورتی که پرنده ای به دلیل مرگ یا هر دلیل دیگری حذف شود باید دلیل همراه با مستندات قابل قبول در پرونده نوشته شده و بایگانی شود و در صورت لزوم لاشه ی پرنده به اداره کل حفاظت محیط زیست تحویل داده شود. در طول تمام سال های فعالیت باغ پرندگان بار ها اداره کل حفاظت محیط زیست استان و تشکل های مردمی از باغ پرندگان خواستار عمل به این وظیفه ی خود شده اند که باغ پرندگان از عمل به این مهم شانه خالی کرده و این موضوع جای سوالات بسیاری میگذارد. بار ها شده که در طول مدت کوتاهی تعداد یک پرنده ی کمیاب و مهم در باغ پرندگان ناگهان کم شده و باغ پرندگان بدون ارائه ی مستندات مدعی مرگ آن ها شده است. سوالی که وجود دارد این است که مردم چگونه بدون وجود مدارک کافی میتوانند اطمینان داشته باشند که این پرندگان با قیمت های بالا به فروش نرفته است؟

    Animal-Rights-Watch-ARW-7967

    س: آیا شرایط نگهداری پرندگان در باغ پرندگان مناسب است؟

    ج: در مورد اکثریت قریب به اتفاق پرندگان خیر. وضعیت بهداشت آب پرندگان معمولا اصلا مطلوب نیست. بسیاری از گونه ها هستند که نباید در کنار یکدیگر قرار بگیرند چرا که در صورت نگهداری آن ها در جوار هم درگیری بین آن ها ایجاد میشود و کم نمیبینید این پرندگان را که در یک قفس در باغ پرندگان نگه داری میشوند. ضمن اینکه هر پرنده ای مانند هر انسانی نیاز به یک قلمرو دارد که در این قلمرو یا منطقه ی امن نمیتواند حضوری جز خودش را قبول کند در حالی که در باغ پرندگان این موضوع اساسا مورد توجه نبوده و نیست و پرندگان با استرس شدید ناشی از همجواری زندگی میکنند و همین ترس و استرس از عوامل اصلی مرگ و میر در این مکان است. جز این بسیاری از پرندگان در طبیعت دارای رژیم غذایی بسیار گوناگونی هستند و به تمامی آن غذا ها برای تامین نیاز های بدنشان نیاز دارند در حالی که در باغ پرندگان تامین این رژیم غذایی غیر ممکن بوده و تنوع غذایی محدود به یک یا چند غذای محدود میشود که این باعث بروز بسیاری از بیماری و در نهایت مرگ پرنده میشود. شرایط نگهداری بسیاری از پرندگان در این مرکز به گونه ای است که پرنده حتی فضای مناسب برای بال زدن هم ندارد

    Animal-Rights-Watch-ARW-7969.

    س: وجود باغ پرندگان در منطقه خطری هم برای طبیعت حاشیه ی آن ایجاد میکند؟

    ج: البته. باغ پرندگان اصفهان در بزرگترین و مهم ترین پراک جنگلی شهر واقع شده است که در این پارک بیش از 50 گونه پرنده زندگی عادی خود را میکنند. باغ پرندگان تعداد بسیار زیادی از پرندگان غیر بومی خود را به صورت آزاد در محوطه نگه داری میکند و در صورتی که قسمتی کوچک از تور محافظ باغ پرندگان پاره یا باز شود این گونه های غیر بومی از محوطه خارج شده و خسارات غیر قابل جبرانی به اکوسیستم این پارک جنگلی وارد میکنند. کما اینکه این اتفاق هم اکنون هم افتاده و به راحتی میتوان در این پارک جنگلی مرغ مینا های فرار کرده از باغ پرندگان را مشاهده کرد و وجود آن ها باعث نابودی بسیاری از گونه های این پارک جنگلی خواهد شد. در حقیقت این پارک جنگلی خود یک باغ پرندگان طبیعی است و با ساخته شدن یک اسارتگاه پرندگان در آن، این باغ پرندگان طبیعی هم به خطر انداخته ایم

    Animal-Rights-Watch-ARW-7962.

    س: با وجود این شرایط چگونه این مرکز به فعالیت های خود ادامه می دهد؟

    ج: این سوال مدت هاست که مطرح است. نگهداری از پرندگانی که به لحاظ قانونی نگه داری از آن ها جرم است، آن هم در این شرایط و در جلوی چشمان قانون سوالات بسیاری ایجاد میکند. به نظر میرسد درآمد بسیار بالای این مکان برای شهرداری و همچنین رقابت شهر های بزرگ در داشتن مراکز باغ وحش دلیل اصلی این موضوع شده که در روز روشن و جلوی چشمان این اقدامات غیر اخلاقی و غیر قانونی انجام شود بدون اینکه برخورد قانونی صورت بگیرد. سوالی که پیش می آید این است که وقتی مرکزی ایجاد میکنیم که از اساس دارای مشکل است و در آن اقدامات خلاف قانون انجام میدهیم و با به نمایش گذاشتن این اقدامات غیر قانونی، نگهداری غیر مجاز از پرندگان تحت حمایت قانون را ترویج میکنیم چگونه میتوانیم از مردم توقع احترام به این قوانین را داشته باشیم؟

    Animal-Rights-Watch-ARW-7959 Animal-Rights-Watch-ARW-7961 Animal-Rights-Watch-ARW-7964 Animal-Rights-Watch-ARW-7965 Animal-Rights-Watch-ARW-7966 Animal-Rights-Watch-ARW-7968 Animal-Rights-Watch-ARW-7970 Animal-Rights-Watch-ARW-7971 Animal-Rights-Watch-ARW-7972 Animal-Rights-Watch-ARW-7973 Animal-Rights-Watch-ARW-7974 Animal-Rights-Watch-ARW-7976 Animal-Rights-Watch-ARW-7978 Animal-Rights-Watch-ARW-7979 Animal-Rights-Watch-ARW-7980

    ________________________

    پرنده فروشی علنی در باغ پرندگان اصفهان/ سند تصویری

    اسارتگاه یا باغ پرندگان اصفهان/ تصویری

    شرایط ناگوار حیوانات در باغ وحش صفه اصفهان؛ اسارتگاه های حیوانات به کجا می روند؟/ تصویری

     

     

  • نامه ویژه عکاس حیات وحش به اینانلو در دفاع از سریال پایتخت/ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند

    نامه ویژه عکاس حیات وحش به اینانلو در دفاع از سریال پایتخت/ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند

    Animal-Rights-Watch-ARW-7338

    دیده بان حقوق حیوانات/ فریبرز حیدری*: سریال پایتخت را در سال های قبل ندیده بودم و امسال با اصرار خواهر زاده هایم یکی دو قسمتی را دیدم و خندیدیم…
    یک روز بعد از تمام شدنش باز خواهر زاده هایم مرا وادار کردند که سکانس سخنرانی”بهنود فریبا” درباره محیط بانان را (که روی فلش ضبط کرده بودند) ببینم.
    من که وضعیتم معلوم بود! انقدر اشک ریختم که مجبور بودم زاویه صورتم رو طوری کنم که خانواده ام نبینند. بعد دیدم حال و روز اونها هم فرقی با من نداره!
    من به دلیل نشست و برخاست دائمم با محیط بانان، با پوست و خون متنی که مهران احمدی عزیز به زیباترین شکل اجراش کرد رو درک میکردم؛ ولی خانواده ام با همین چند جمله، بیش از صدها باری که از من وضعیت محیط بانان و مناطق رو شنیده بودند، تاثیر گرفتند.
    با اینکه اختلاط دو گونه کاملا مجزای جانوری (یعنی پلنگ و یوز) اشتباه بود و بهتر بود به شکلی هنرمندانه تر “محیط بان مازندرانی” رو به قضیه یوز مرتبط میکردند، ولی آنسوی داستان (یعنی تاثیر بسیار بالای سکانس محیط بان) انقدر قوی و نافذ بود که کاملا انسان رو متقاعد به چشم پوشی میکرد. روشن کردن تفاوت های یوز و پلنگ کار دشواری نیست ولی فهماندن وضعیت دهشتناک فعلی محیط زیست به مردم و حتا دست اندرکاران بسیار دشواره و “پایتخت” بسیار خوب از عهده این مهم براومد.
    به سهم خودم به سیروس مقدم عزیز و مهران احمدی گل درود میفرستم و دستشون رو میبوسم.
    و اما حکایت نقد آقای محمدعلی اینانلو به سریال پایتخت…
    گویا ایشون بیش از ایفای یک نقش سازنده در این وادی، اخیرا به خبرساز بودن با سخنان نسنجیده بیشتر عادت کرده اند.
    جناب اینانلو؛ برای بنده و بسیاری اصلا مهم نیست که شکار اون قوچ کار شما بوده یا نه.
    شما کشته اید یا برادرتان، در بیابان بودید یا در بستر بیماری، در شاهرود بوده اید یا سمنان…

    Animal-Rights-Watch-ARW-7116

    برای من این مهمه که شما از تریبون صدا و سیما بارها برای تبلیغ”شکار تفریحی” سو استفاده کرده اید.
    خیلی جالبه که چرا شما از این همه حمله (به حق یا ناحق) یک نتیجه درست نمیگیرید؟ چرا متوجه نمیشید که بازی را به حفاظت گراها باخته اید؟ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند. نسل بعدی دیگر قوچ و یا کبک خونی را نشانه افتخار و بزرگی قاتلش نمیداند. نسل بعدی نسلی ست که میپرسد و باید جواب بدهید. نسل بعدی قهرمانش فردی قلچماق، با تفنگی خدا تومنی، ماشین شاستی بلند فلان و…نیست که با سر بریده شده روی دیوار پذیرایی اش دلاوری کند.

    http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/06/Animal-Rights-Watch-ARW-4028.jpg
    طرح: آیدین ارجمندی

    قهرمانش محیط بانی ست که برای حیات یک جاندار جانش را داد…
    قهرمانش محققی ست که همه عمرش رو صرف دانش حفاظت کرد…
    قهرمانش عکاس یا تصویربرداری ست که جوانی ش رو برای حکایت کردن حیات گذاشت…
    شما هر چقدر لقب ببافید و عوامفریبی کنید برای این مردم؛ شکارچی، شکارکش، شکارچی نما، مجاز، غیر مجاز و….هیچ فرقی نمیکند.
    آنها برای تبیین”شکار تفریحی” به عقلشان رجوع خواهد کرد نه”مجوز سازمان محیط زیست”
    شما شکارچیان برای حیواناتی که از ریختن خونشون لذت میبرید، آبشخور بسازید یا علوفه بدهید، باز هم مردم شما را نامحرم خواهند دانست.

    آرش […] تربیت شده مکتب شماست. ایشون در جواب فردی در پیج خودشان نوشتند که”به استثنای چند نفر هیچ کس به اندازه من به گردن محیط زیست ایران حق ندارد”!!!
    یکی نیست بگه مرد حسابی! تو هوایی که تنفس میکنی رو مدیون محیط زیستی! زمینی که روش راه میروی و غذایی که میخوری و…
    محیط زیست به گردن تو حق داره؟!!
    این نتیجه تربیت و دیدگاه شماست آقای اینانلو.
    دوستی این چند وقت از من در پیام خصوصی تشکر میکرد و میگفت:”تو دینت را به خوبی نسبت به محیط زیست ادا کردی”…
    ببینید تفاوت از کجا تا به کجاست؟
    این یعنی یک جمله درست. این یعنی دید درست داشتن. این یعنی فرزند زمین بودن. آقای اینانلو؛ وقتی “شکار تفریحی” رو تبلیغ میکنید، یعنی همین دید طلبکارانه و”همه چیز مال ماست”… و نتیجه ش این میشه که آرش شما فکر میکنه به گردن محیط زیست حق داره!
    از “کلمات” میگذرم و به معانی میپردازم. کی گفته که شما و فرزندتان بیش از همه زحمت کشیده اید؟!! اتفاقا شما با اون امکانات صدا و سیمایی خروجیتان بسیار ضعیف بوده.
    حتا مستند ساز جوانی که چند سالی ست شروع کرده (مهدی چلانی)، مستندهایش از شما و آرش بسیار قوی تره.
    بگذارید بشمارم تا شما و پسرتان بدانید که بهتر از شما چه کسانی هستند:
    بهتر از شما عکاسان جوانی هستند که در همین چند سال راوی حیات و زیبایی بوده اند: حامد تیزرویان، نیما رحیم زاده، یاسمین یوسفی، فرزاد ونکی،پیمان آذری،امید پرتوی و…که کارهاشون حیرت انگیزه.
    بهتر از شما عکاسانی هستند که لحظه هایی رو ثبت کردند که شما هرگز حتا ندیدید: بهزاد فراهانچی، بابک موسوی، آرش یکدانه،حسن مقیمی، کاوه فرزانه، علی مهاجران، مرتضی نعمتی،محمدرضا شهاب، اصغر محمدی نصرآبادی، محسن واحدی پور، محمد سلامی، امیر جعفری و..
    من نمیخوام بگم اصلا سکانس خوب نگرفته اید. ولی وقتی صحبت “به رخ طبیعت کشیدن” باشه، باید نقد بشنوید.
    آقای اینانلو؛ فرزندان راستین زمین به شما اجازه نمیدهند که مبلغ کشتار باشید.
    هرچقدر هم به این قضیه مهوع، لباس دانش بپوشانید باز حتا جرات نخواهید داشت عکسی از خودتان با یک کبک خونین یا همون شکار کوچک (!) رو در فیس بوک بگذارید…کامنت های زیر اون عکس، نه از شعور کم، که از “بلوغ فکری” این مردم خواهد بود.

    فکر نمیکنم شما و آرش بتونید بنده رو به”سوسول بودن”، “پای کامپیوتر نشین” یا “علفخوار بودن” متهم کنید. چرا که حتا دوستان نزدیکتان اگر یک دور توی گالری های من بزنند میبینند که من موفق بوده ام یا شما!
    راستی این را هم بگویم که یکی از عکاسانی که براتون اسم بردم، فرزند مردی ست که سابقا شکارچی بوده. شکارچی ای که مرد بود! مردانه غلط بودن شکار تفریحی رو پذیرفت و کنار گذاشت و فرزندی تحویل داد که در آینده عکس هایش از من بهتر خواهد بود (اگر همین الان هم نباشه!) دست این مرد بزرگ رو میبوسم که چنین فرزندی تربیت کرد.
    آقای اینانلو….به دامان طبیعت بیایید. چرا که تا امروز فقط در خیالتان طبیعتمرد بوده اید.
    روزی که برای حیات “قوچ پیر” حرمت قائل شدید، جامعه محیط زیست هم برای موی سپیدتان حرمت قائل خواهد شد.
    * فریبرز حیدری- عکاس حیات وحش- فروردین1393

    _________________________

    نامه سرگشاده ی محمد تاجران به اینانلو؛ یادی از عباثی که یادش داغ بود/ وبلاگی میهمان

    غیرت، توصیه اسماعیل میرفخرایی برای آنان که پشت صحنه بدنبال کباب کردن گوشت شکارند!

    مناظره شکار/ فیلم

    مناظره تلویزیونی شکار/ تصویری

    رسانه ملی و آگهی رپرتاژ شکارچی پیر/ باز هم اینانلو خود را کارشناس خواند و منتقدان را به باد تمسخر گرفت

    ناصر کرمی هم تایید کرد اینانلو دروغ گفته است!

    اپورتونیست‌های زیست محیطی و شنگول و منگول وارونه!/ ادامه عکس العمل ها به دروغ گویی های شکارچی پیر

    باز هم خداوند این کشور را از دروغ و خشکسالی دور نگه دارد!/ در ادامه دروغ گویی های شکارچی پیر

    خوش خدمتی مجری نچسب «ورزش و مردم» به دروغگویی اینانلو/ مزاح کودکانه شفیع و اینانلو با «یوزپلنگ پلو»!

    آرش نورآقایی: آرام شویم!

    چقدر تو بزرگواری مَرد!/ خداحافظی ایده پرداز اصلی درج نشان یوز بر پیراهن تیم ملی بعد از دروغ شکارچی

    دروغ رسمی شکارچی پیر در برنامه فوتبالی ۹۰/ سوء استفاده علنی از نا آگاهی هوامل برنامه ۹۰

    سقوط آزاد «محمدعلی اینانلو» با دروغ شاخدار در برنامه نود! + اسناد

    شکارچی پیر به وقت عذرخواهی نیز پر مدعاست!

    حساسیت شکارچی خون ریز به بوی خون!/ پرده برداری شکارچی پیر از خوی ددمنشانه کشتن برای انتقام

    پاسخ دکتر فاضل به گستاخی های شکارچی پیر/ دشنه شکارچی و مدرسه دخترانه من!

    پاسخ گستاخانه شکارچی پیر به دکتر فاضل/ ما داریم اخته می‌شویم!

    خودبزرگ بینی شکارچی پیر با بیان نمایشی اقدامات خیر احتمالی/ استفاده از کارهای خیر به عنوان چماق!

    دلبری یک کارشناس از مرد سبیل کلفت و خشن!

    شکارچی پیر از «شرف ایرانیان» چه می داند؟/ تیغ و زنگی

    از «اینانلو»یی که می‌شناختیم تا «اینانلو»یی که نمی‌شناسیم!

    سرزمین‌مان را دوست داریم؛ پاسخی به محمد علی اینانلو

    می توانم ۱۰۰ یوز به مسوولان نشان بدهم!/ ادامه ادعاهای طنزگونه در رسانه های رسمی

    دفاع از شکار در غیاب مخالفان شکار در مقر سازمان حفاظت محیط زیست!/ برای حفاظت حیوانات باید آنها را به خاک و خون کشید

     آقای اینانلو، شفاف پاسخ دهید: شکارچی هستید یا طرفدار طبیعت؟!

    اینانلوی عزیز، این طبیعت گردی نیست!/ وبلاگ میهمان

  • ماهی قرمز بر سفره هفت سین، هم ایرانی است و هم فرهنگی/ پاسخ دکتر سپنتا به یادداشت روزنامه قانون

    ماهی قرمز بر سفره هفت سین، هم ایرانی است و هم فرهنگی/ پاسخ دکتر سپنتا به یادداشت روزنامه قانون

    دیده بان حقوق حیوانات/شاهین سپنتا*: نوشتاری که در پی می‌آید پاسخی است که با پیگیری دوستان درباره یادداشت روزنامه قانون زیر عنوان «ماهی قرمز، نه ایرانی است نه اخلاقی»، نوشتم. مقاله یاد شده در روزنامه قانون به شماره 384 در تاریخ سه شنبه 20 اسفندماه 1392 منتشر شده بود. این پاسخ علیرغم قولِ قبلی و اعلام آمادگی نویسنده آن برای مناظره و بر خلاف قانون در آن روزنامه منتشر نشد.

    Animal-Rights-Watch-ARW-7284

    ماهی قرمز در سفره نوروزی پارسیان (زرتشتیان) شهر حیدرآباد هندوستان

     

    سردبیر گرامی روزنامه قانون؛

    در پاسخ به نوشتاری زیر عنوان «ماهی قرمز نه ایرانی است نه اخلاقی» که در آن روزنامه وزین شماره 384 به تاریخ سه‌شنبه 20 اسفندماه 1392 منتشر شد، نکاتی جهت اطلاع خوانندگان گرامی و نویسنده یادداشت تقدیم می‌شود. خواهشمند است برای پرهیز از دامن زدن به شایعات بی‌پایه و نگرانی خانواده‌ها و تشویش اذهان عمومی در آستانه نوروز، این پاسخ را طبق قانون مطبوعات در همان صفحه منتشر فرمایید:

    1- پدیده‌های فرهنگی یک‌شبه و با نامه و بیانیه شکل نمی‌گیرند که افرادی بخواهند با جمع‌آوری امضا یا نوشتن مقاله یا جنبش و یا کمپین رسانه‌ای آن‌ها را از پیکره فرهنگی جامعه حذف کنند. نهادن ماهی قرمز سفره هفت سین نیز از این قاعده مستثنی نیست.

    2- مهم‌ترین دلایلی که برای مخالفت با ماهی قرمز بیان می‌شود یعنی «ایرانی نبودن این سنت»، «آسیب رساندن به محیط زیست» و «بیماری‌زا بودن» و «غیراخلاقی بودن» عمدتاً شایعاتی بی‌پایه هستند که بارها از سوی کارشناسان حوزه‌های مختلف فرهنگی و علمی به آن‌ها پاسخ داده شده است. 

     3- یکی از این اظهارنظرهای اشتباه، «عدم سابقه تاریخی آشنایی ایرانیان با ماهی قرمز و ورود این گونه جانوری در صد سال پیش از چین به ایران» است. اما بررسی‌های اخیر نشان می‌دهد که ایرانیان بیش از 2500 سال پیش با انواع کپورچه که ماهی قرمز هم یکی از آنهاست، آشنایی داشته‌اند. یکی از این نمونه‌ها، تندیسک ماهی قرمز مربوط به دوران هخامنشی است. این تندیسک طلایی یکی از اشیاء «گنجینه آمودریا» است که از محوطه باستانی «تخت قباد» به دست آمده است.

    4- ماهی قرمز در ده‌ها سند معتبر تاریخی حضور فعال و پررنگ دارد که نشان از دیرینگی آشنایی ایرانیان با ماهی قرمز است که برای نمونه می‌توان به  ظروف دوره ساسانی که همزمان با نوروز نقش شده‌اند و یا قالی‌های باغی و درختی ایرانی اشاره کرد که در موزه‌های بزرگ فرش نگهداری می‌شوند و صرف نبودن آن در یک تابلوی نقاشی – به دلایل نامعلوم – نمی‌تواند دلیل کافی بر نوظهور بودن آن باشد.

    با وجود ده‌ها سندی که ارتباط بین ماهی و نوروز را نشان می‌دهد، نویسنده محترم یادداشت نوشته‌اند: «در این چند ساله هیچ‌کدام از منتقدان نتوانسته‌اند کوچکترین مدرکی درباره حضور تزئینی ماهی قرمز در سفره هفت‌سین ایران در طول تاریخ ارائه دهند.»

    نویسنده این مطلب به این نکته توجه نکرده‌اند که فرم امروزی بسیاری از آیین‌های ما در متون تاریخی نیامده هرچند که دارای ریشه‌های تاریخی و فرهنگی هستند. برای این که ذهن ایشان در این مورد روشن شود از ایشان می‌پرسیم که  اصلا عبارت «سفره هفت سین» و ترکیبات آن در کدام متن تاریخی یا ادبی کهن آمده است؟ و در میان ده‌ها سند و مدرکی که در قالب نوروزنامه، سفرنامه و نقاشی از سده‌های گذشته درباره نوروز به دستمان رسیده‌ است، (بجز تابلوی کمال الملک که مربوط به دوره معاصر است) کدام یک اشاره‌ای واضح به سفره هفت سین داشته‌اند؟

    بنابراین باید توجه داشته باشید که فرم امروزی پدیده‌های فرهنگی را نمی‌توان و نباید در لابلای متون تاریخی جستجو کرد و تنها بن‌مایه‌ها هستند که ردشان در اسناد تاریخی دست یافتنی است، چون پدیده‌های فرهنگی و اساسا ساختار فرهنگی یک ملت در گذر سده‌ها و هزاره‌ها شکل گرفته و عناصر فرهنگی دوران معاصر نیز بخشی از این کلیت فرهنگی هستند که متناسب با زمان به ساختار کهن و اصلی افزوده شده‌اند.

    5- نویسنده یادداشت مذکور پرسیده است که «حیوانات بسیاری در اساطیر ایران جایگاه برجسته‌تری از ماهی قرمز دارند. اما چگونه از میان آن همه، ماهی قرمز را باید با نوروز مرتبط کرد؟» در پاسخ به ایشان می‌توان گفت: ماهی، نام برج دوازدهم سال و معادل اسفند ماه است و در هنگام تحویل سال، سال از برج حوت یا ماهی به حمل یا بره تحویل می‌شود. نکته مهم این که تقویم هجری شمسی بُرجی تا سال 1304 خورشیدی در ایران رواج داشته است و هنوز نیز نفوذ این تقویم را در سال‌نماهای کشور می‌توان دید چنان که تصویر نمادهای این «برج»های دوازده‌گانه هنوز نیز در سال‌نماها چاپ می‌شود.

    نام ماه‌های «گاه‌شماری هجری شمسی برجی» برگرفته از نام 12 صورت فلکی منطقة‌البروج است و از همین روی «بُرج» نامیده شده‌اند. نام برج‌های دوازده‌گانه به ترتیب عبارت بودند از : «حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو  و حوت». اگرچه این نام‌ها ظاهری عربی دارند اما ریشه کاملا ایرانی دارند و در برخی ار متون کهن که آگاهی‌هایی از ایران باستان به ما می‌دهند، می‌توان نام‌های ایرانی این برج‌های دوازده‌گانه و نگاه ایرانیان به آن‌ها را به خوبی دریافت. برای نمونه در کتاب «بندهش» که متنی به زبان پارسی میانه (پهلوی ساسانی) است، در بخش دوم با عنوان «درباره فراز آفریدن روشنان» درباره برج‌های دوازه‌گانه می‌خوانیم: «اورمزد در میان آسمان و زمین روشنی را آفرید. [نخست] ستارگان اختری و نیز نااختری را ، سپس خورشید را [آفرید] . چنین گوید: نخست سپهر را آفرید و ستارگان اختری را بر آن گماشت. [ستارگان] مایه‌ور این دوازده‌اند که نامشان بره، گاو، دوپیکر، خرچنگ، شیر، خوشه، ترازو، کژدم، نیم اسپ، بز، دلو و ماهی است … ». البته در متون گوناگون به جای « خوشه » از « دوشیزه »، به جای «دلو» از «آبریز» یا «سقا» یا «دول»، به جای «نیم اسب» از «کمان» یا «قوس» و به جای «ماهی» از «دو‌ماهی» نیز استفاده می‌شود.

    توجه به دو سند تاریخی که در زیر به آن اشاره می‌کنیم، در اثبات این ارتباط مهم است. جامی در بیتی سروده است: «تپد حوت گردون ز حسرت چو بیند / که ماهی در آن حوض باشد شناور » ( جامی )  و یا «روز شنبه … خورشید به نقطه اعتدال رسیده، از برج حوت به برج حمل تحویل می‌شود .» (افضل الملک).

    6- نویسنده محترم بار دیگر ادعای بی‌اساس بیماریزا بودن ماهی قرمز را مطرح کرده‌اند بدون این که حتی از بیماری مشخصی نام ببرند یا اطلاعی از نحوه انتقال بیماری های زئونوز داشته باشند. فقط بر اساس برداشت اشتباه از چند هشدار بهداشتی که می‌تواند در هر موردی حتی خوردن میوه و سبزی مصداق داشته باشد، نوشته‌اند: «نه تنها تماس دست کودک با بدن ماهی قرمز می‌تواند در انتقال بیماری به کودک موثر باشد، بلکه آلودگی‌هایی که از طریق فضولات ماهی وارد آب می‌شود نیز می‌تواند باعث ایجاد برخی از انواع بیماری‌های پوستی شود.»

    در این ارتباط بار دیگر تاکید می‌کنیم که بسیاری از هشدارهایی که معمولا در آستانه نوروز درمورد خطر بیماریزا بودن ماهی‌های قرمز توسط رسانه‌های غیر مسئول و افراد غیرکارشناس منتشر می‌‌شود پایه و بنیاد کارشناسی و علمی ندارد. برای نمونه، گفته می‌شود که در اثر تماس با ماهی قرمز احتمال ابتلا به بیماری‌هایی همچون «پسوریازیس» و «سالمونلا» و «سل پوستی» وجود دارد. این در حالی است که بیماری «پسوریازیس» توسط ماهی به انسان سرایت پیدا نمی‌کند و یک بیماری «خود ایمنی» است که به صورت ژنتیکی انتقال می‌یابد و حتا از انسانی به انسان دیگر نیز به صورت افقی قابل انتقال نیست. همچنین تاکنون گزارشی از آلوده شدن به مایکوباکتریوم ها با منشاء ماهی قرمز سفره هفت سین و ابتلا به «سل پوستی» ثبت نشده است. در ضمن جامعه دامپزشکان ایران نیز بارها در بیانیه‌های خود تاکید کرده است که ماهیان قرمز ناقل باکتری سالمونلا نیستند. این متخصصان تاکید کرده‌اند: «اگر چه انتقال باکتری سالمونلا به عنوان یک بیماری مشترک میان انسان و حیوان از طریق منابع آبی آلوده تحت شرایط خاصی وجود دارد، اما احتمال انتقال آن از طریق ماهی غیر محتمل است.»

    7- موضوع غیر اخلاقی بودن یا نبودن خرید ماهی قرمز نیز به نظر می‌رسد که نمی‌تواند دست آویز محکمی برای ماهی ستیزان باشد چون اساساً نگاه افراد به پدیده‌های فرهنگی و اجتماعی نسبی است. هیچکس نمی‌تواند ادعا کند که نگاه او به این مسائل باید معیار اصلی و تعیین کننده باشد و لزوماً همه کسانی که همچون او نمی‌اندیشند اندیشه و منشی خارج از چارچوب اخلاق دارند.

    پدیده‌های فرهنگی از چنان پیچیدگی برخوردارند که به راحتی نمی‌توان خط کش به دست گرفت و آن ها را دو دسته اخلاقی و غیر اخلاقی دسته بندی کرد. از آنهایی که ادعای غیراخلاقی بودن نگهداری از ماهی قرمز هفت‌سین را دارند باید پرسید که در راستای افزایش آگاهی مردم برای نگهداری درست از ماهی‌ها کدام گام را برداشته‌اید؟ آیا پاک کردن صورت مساله که راحت‌ترین و کوتاه‌ترین راه است لزوما بهترین راه نیز برای رسیدن به مقصود هست؟ حتی شما برای ترساندن مردم به دروغ بحث بیماری زا بودن ماهی قرمز را مطرح نمودید و آیا دروغ پردازی از نگاه شما کاری اخلاقی است؟

    8- نگاهی به آمار پرورش ماهیان زینتی از جمله ماهی قرمز در سال‌های گذشته و مقایسه آنها نشان می‌دهد که آمار پرورش این ماهی‌ها هر سال نسبت به سال گذشته رشد چشمگیری داشته و این موضوع نشان می‌دهد که نه تنها تبلیغات ماهی‌ستیزان برای حذف ماهی قرمز بین مردم موثر نبوده است بلکه با بالاتر رفتن سطح آگاهی‌های بهداشتی مردم و گرایش روز افزون آنها به تاریخ و فرهنگ ایران، هرسال بیش از گذشته در حفظ و پاسداشت آیین‌های ایرانی کوشا هستند.

    9- البته حامیان حیوانات و دلسوزان محیط زیست و حقوق حیوانات به دور از هرگونه بحث احساساتی و بی‌منطق بارها اعلام کرده‌اند: به منظور رعایت بیشتر حقوق ماهی‌های قرمز پیشنهاد می‌شود: افرادی که از آگاهی لازم و لوازم مناسب جهت نگهداری ماهی قرمز برخوردار نیستند از این کار صرف نظر کنند یا بر آگاهی خود درباره اصول اولیه نگهداری از این موجود زیبا بیافزایند.

    * دامپزشک، موسس انجمن حمایت از حیوانات اصفهان و پژوهشگر جشن‌های ملی/ انتشار یافته در ایران نامه.

    ___________________________

    هفت سین را به مرگ آلوده نکنیم/ تصویر

    «ماهی قرمز» نه ایرانی است، نه اخلاقی/ نگاهی به پیشینه مهمان ناخوانده سفره های هفت سین

    حقوق حیوانات و ماهی قرمز سفره هفت سین

    اولین مناظره مستقیم با موضوع ماهی قرمز سفره هفت سین برگزار خواهد شد

    جوابیه ی گروه مخالفین گونه گرایی به مطلب «لطفاً نگویید ماهی قرمز نخرید!»

    پاسخ‌های کوتاه به پرسش‌های متداول درباره ماهی قرمز سفره هفت سین/ وبلاگ میهمان

    نقدی بر «لطفاً نگویید ماهی قرمز نخرید!»

    لطفاً نگویید ماهی قرمز نخرید!/ وبلاگ میهمان

    آزار ماهی های قرمز در آستانه نوروز/ تصویری

    ماهی قرمزی که نمی میرد؛ محصول جایگزین برای هفت سین/ تصویر و لینک خرید

    پسر ۷ ساله، از حیوان آزاری تا تجاوز به دختر ۱۸ ساله/ کشتن ماهی قرمز نوروز توسط متجاوز خردسال

    روایتی دیگر از تاریخچه ماهی قرمز

    سرنوشت سیاه ماهی قرمز/ تصویری

    ۱۰ میلیون ماهی قرمز، قربانی سفره هفت‌سین

    ماهی قرمز هفت سین در افغانستان/ تصویری

    تولید و خرید و فروش مقرون به آزار ماهی قرمز/ تصویری

    آیا طرح تحریم ماهی قرمز هفت سین مفید بوده است؟/ ۱۶ پرسش از تحریم کنندگان/ وبلاگ میهمان

    ماهی قرمز

  • شکار حیات وحش را آزاد کنید!

    Animal-Rights-Watch-ARW-7265

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی: 90 درصد حیات وحش ایران در 3 دهه گذشته از بین رفته است. دوره خشکسالی 30 ساله در پیش است، این یعنی وضعیت زیستگاهها و بطور کلی محیط زیست ما بدتر از قبل خواهد شد. قطار توسعه ناپایدار مجال ایستادن ندارد، طرح های طبیعت ستیزانه همچنان در زیستگاههای حیات وحش ما مجوز می گیرند. 116 محیط بان در 4 دهه گذشته به دست شکارچی ها کشته شده اند و تعداد بسیار زیادی مجروح و زندانی شده اند، عده ای نیز در صف اعدام قرار دارند. سازمان محیط زیست  با مشکل کمبود بودجه، محیط بان و تجهیزات محیط بانی روبرو است.

    از دیگر سو تجهیزات شکار هر روز مرگ آورتر می شوند. تفنگ ها دقیق تر شده و خودرو های شکارچیان گران تر می شود. در این میان شکارچیانی که تا دیروز کل و بز را به شکل کبابی بر سیخ و آبگوشتی در دیگ می دیدند امروز با کلاس شده و حیات وحش را به شکل دلار و یورو می بینند. اگر تا دیروز چشیدن مزه گوشت شکار محدود به سفره خود و آشنایانشان می شد، امروز به فرنگ می روند و برای کشتن آن 10 درصد تتمه حیات وحش ایران مشتری جذب می کنند.

    در این شرایط سازمان حفاظت از محیط زیست ما هنوز نمی داند باید مجوز شکار را لغو کند یا نکند. هنوز نمی داند می تواند از پس ممنوعیت شکار بر آید یا نه. حتی عده ای از حامیان محیط زیست هم در برابر اعتراض به شکارچیان هشدار می دهند که: هیس، کمی آرام تر، مبادا شکارچیان محترم ناراحت شوند!

    بیایید نگاهی به آینده داشته باشیم، آینده ای نه چندان دور. بی شک با ادامه روند فعلی آن 10 درصد باقیمانده نیز نابود خواهد شد. فرقی نمی کند باقیمانده حیات وحش ایران در 10 سال آینده نابود شود یا کمی دیرتر. اگر قرار است دیر یا زود همین اندک باقیمانده میراث طبیعی ما نیز نابود شود پس دیگر چه کاری است که این همه بودجه و هزینه صرف تلاش برای نگهداری موقت از آن شود؟

    در 4 دهه گذشته حدود 116 محیط بان کشته شده اند، یعنی هر دهه بیش از 30 محیط بان. اگر قرار است با ادامه روند فعلی نسل حیات وحش منقرض شود و 30 محیط بان هم در 10 سال آینده کشته شوند پس دیگر چرا باید این همه انسان بی گناه را به کشتن داد.

    اگر قرار است در بر همان پاشنه بچرخد بهتر نیست شکار حیات وحش آزاد شود و این همه سرمایه های انسانی، مادی و معنوی صرف امور دیگری شود؟ بهتر نیست هزینه های سازمان بی پول محیط زیست صرف بخش های دیگر شود؟ بهتر نیست جان ده ها محیط بان حفظ شود؟ اگر قرار است حیات وحش ایران دیر یا زود به کباب و دلار تبدیل شود بهتر نیست افراد و سازمانهای غیردولتی فعال در این زمینه کارشان را تعطیل کنند و در دیگر موضوعات اجتماعی و زیست محیطی فعالیت کنند؟

    اگر امروز و با این حمایت گسترده مردم و گروههای مختلف اجتماعی وسیاسی از محیط زیست و حیات وحش، تصمیمی قاطع و موثر در خصوص پایان دادن به شکار اندیشیده نشود، در چه دوره ای باید این اتفاق بیفتد؟!

    بگذارید سفرای مرگ حیات وحش، این اندک باقیمانده را هم با خیال راحت به سیخ بکشند و به دلار تبدیل کنند. بگذارید بتوانیم ادعا کنیم خودمان خواستیم حیات وحش نابود شود تا فردا وقتی که فرزندان ما حکایت این روزهای ما را می خوانند تنها به «شعور» ما شک کنند و نه به «شعور و مدیریت» ما. بگذارید فرزندان ما فردا نپرسند چگونه نسلی که 8 سال در برابر جهانیان ایستاد و ذره ای از خاک ایران را به بیگانه نداد نتوانست از پس شکارچیان بر بیاید و میراث طبیعی سرزمینش را به باد فنا داد.

    خدا را چه دیدید، شاید باز هم در آینده نوابغی پیدا شدند تا مژده دهند که می توانند نسل شیر ایرانی را در نیزارهای ویران شده و تغییر کاربری یافته دشت ارژن و ببر مازندران را در موزه و ویلاهای ساخته شده در جنگل گلستان احیاء کنند!

    ______________________

    مناظره شکار/ فیلم

    مناظره تلویزیونی شکار/ تصویری

  • تنوع زیستی قربانی سهمیه فشنگ وباروت

    Animal-Rights-Watch-ARW-Aamerifar

    دیده بان حقوق حیوانات/ علی اکبر عامری فر: به بخش صدور پروانه شکار محیط زیست مراجعه نمودم و علت افزايش  چشم گیروغيرمعمول برای اخذ دفترچه وپروانه شکار را جویا شدم. اظهار داشتند تحويل سهميه باروت و فشنگ صاحبان اسلحه هاي شكاري منوط به اخذ دفترچه و پروانه شكار و صيد است! هر چه فكر كردم نتوانستم خودم را توجيه كنم كه هدف از اين همه جفا نسبت به حيات وحش و تنوع زيستي چيست؟ عرضه سلاح فشنگ و باروت در اين سطح وسيع چه توجيهي مي تواند داشته باشد. اين در حالي است كه ما افتخار مي كنيم كه هشتمين پيشوايمان به ضامن آهو شهرت دارد. به راستي اين همه سلاح و فشنگ شكاري كه روزبروز به تعداد آنها افزوده مي شود به چه منظوري عرضه مي گردد؟ تعداد سلاحهای شکاری از تعداد وحوش پستاندار فزونی گرفته است. در گذشته هاي نه چندان دور در هر منطقه تعداد سلاحهاي شكاري از تعداد انگشتان دست تجاوز نمي كرد. اكنون كه عرصه بر تمام گونه هاي جانوري تنگ گرديده است و نسل بسياري از گونه هاي جانوري در آستانه خطر انقراض قرار گرفته است ، رواداشتن چنين جفايي چه توجيهي دارد؟

    بسياري از دارندگان اين سلاحهاي شكاري مرفهين بي دردي هستند كه براي تكميل خوشي هايشان هر جنبنده اي را هدف قرار مي دهند، حتي به محيط بانان بي دفاع كه هر ماه حداقل بيست روز از خانواده و زندگي خود بدور بوده و به حفاظت از حيات وحش مي پردازند هم رحم نكرده و آنها را به خاك و خون مي كشند. بسياري ديگر به قيمت نابودي تنوع زيستي سهميه فشنگ و باروتشان را مي فروشند به كساني كه براي كشتن حیات وحش فشنگ كم مي آورند و بسيار ديگر هر گونه كميابي را كه به هر گوشه از طبيعت پناه برده باشد را يافته و به مسلخ تاكسيدرميست ها مي فرستند تا با مبلغي كلان به موزه هاي به اصطلاح تاريخ طبيعي و … بفروشند تا حسرت ديدن گونه هاي حيات وحش در زيستگاه اصلي شان بر دل طبيعت دوستان بماند . بیاییم تجدید نظر کنیم .«چشمهارا باید شست، جور دیگر باید دید».

    Animal-Rights-Watch-ARW-6921

  • آقای رییس جمهور بعدی!/ خورشید سیاه و مطالبات زیست محیطی از کاندیداها/ موسیقی

    Animal-Rights-Watch-ARW-6199

    دیده بان حقوق حیوانات: خورشید سیاه خطاب به رییس جمهور بعدی از مطالبات زیست محیطی می خواند.

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات در ترانه جدید خورشید سیاه خطاب به کاندیداهای ریاست جمهوری آتی و شخص منتخبی که رئیس جمهور نام خواهد گرفت دغدغه های زیست محیطی چون آلودگی دریاچه ارومیه، آلودگی هوا و جاده سازی در جنگل ابر بیان شده اند.

    گروه موسیقی «خورشید سیاه» در ترانه هایش دغدغه های زیست محیطی را در قالب موسیقی بیان می کند. ترانه های قبلی این گروه، «خرس سیاه بلوچی»، «محیط بان» و ترانه ویژه «خرس قطبی سمیرم» که در کنسرت روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات اجرا شد، مورد استقبال چشمگیر دوستداران محیط زیست قرار گرفته است.

    ترانه «آقای رئیس جمهور بعدی» را از اینجا دریافت کنید:

    http://arw.ir/wp-content/uploads/2013/06/Animal-Rights-Watch-ARW-6198.mp3

     

    _______________________

    به مناسبت ۲۰ شهریور ،روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات، خورشید سیاه می خواند

    موسیقی برای حیوانات و محیط زیست/ آهنگی برای محیطبان، جنگلبان و همه دوستداران محیط زیست …

    اجرای گروه موسیقی حامی محیط زیست

    اهدای «نشان خرس قهوه ای» به گروه، فرد و جوان فعال حوزه حقوق حیوانات/ تصاویر قطع کنسرت خورشید سیاه و یک دقیقه سکوت به یاد محیط بان شهید یاری

  • نرخ جدید حیوانات وحشی و سکوت حامیان/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-5745

    دیده بان حقوق حیوانات/ سام خسروی فرد: برای طبیعت و حیات‌وحش ایران نمی‌توان آینده روشنی ترسیم کرد. وضعیت موجود نه حاصل یک عامل فشار که برآیند عوامل مخربی است که ظرف ۳۵ سال اخیر عرصه‌های طبیعی را تحت فشار قرار داده است. مهمترین و بزرگترین سهم چنین تخریب‌هایی را باید در تغییر و تخریب زیستگاه جست‌وجو کرد. چنین انگاره‌ای بی شک مورد وثوق جمیع کارشناسان وطنی اهل خرد قرار دارد. حال سوال اینجاست که تخریب زیستگاه از ناحیه چه کسانی یا چه دستگاه‌هایی چنین شتابان انجام می‌شود؟ 

    چند تنی از نویسندگان وبلاگ‌ستان سبز در پی پاسخ به این سوال بودند: مدتی سدسازی مورد توجه‌شان قرار گرفت، مدتی حضور دام مازاد در مراتع و جنگل‌ها، مدتی جاده‌سازی و مدتی هجوم‌ به باغ‌ گیاه‌شناسی و مناطق حفاظت شده. اما ناگهان رویه تغییر کرد و انگشت اتهام به سمت شکارچیان و شکارکشان نشانه رفت. نوشتن و گفتن درباره شکار (چه موافق و چه مخالف) بی‌شک هوادارانی دارد و عده‌ای برای صادر کننده نظرات آن چنانی هورا می‌کشند. آسمان و ریسمان به هم بافته می‌شود که روند انقراض در دنیا بالاست و در ایران نیز. به زعم این نئو-فعالان زیست‌محیطی: شکارچی طاغوتی اعدام باید گردد! بدین ترتیب هم تنور در صحنه ماندن گرم می‌شود و هم مخربان اصلی، کمتر مورد توجه  رسانه‌ها و مردم قرار می‌گیرد و در سکوت و آرامش کار خود را دنبال می‌کنند.

    این که کس یا کسانی قصد داشته باشند همیشه در صحنه بمانند و به اجرای برنامه‌های تک‌نفره (یا به اصطلاح one man show) بپردازند و بخواهند ایرانیان را با قصه‌هایی از محیط‌بانان و روایت‌هایی از خرافات مردم سایر نقاط جهان دوباره با طبیعت سرزمین‌مان آشتی دهند، در ظاهر ممکن است چندان مهم نباشد اما با نگاهی دقیق‌تر مشخص می‌شود با کشیدن عکس مار روی تابلو نه تنها مشکلی حل نمی‌شود که حاشیه امنی برای مخربان اصلی پدید می‌آید.

    چندی پیش نگارنده هشدار داده بود یکی از خطراتی که طبیعت ایران را بیش از گذشته تهدید می‌کند،‌ حضور گونه‌های غیر بومی است که به نظر برخی خیلی ناز (!) و دوست‌داشتنی‌اند؛ کوالا و ببر و گوزن زرد اروپایی، شیر و میمون و ایگوانا.

    وقتی میمون و توله‌های شیر و خرس در تهران و مشهد کشف شدند و به دام آتش‌نشان‌ها افتادند، می‌توانست نشانه‌هایی از قاچاق حیوانات باشد با این حال اصغر آقا محمدی فاضل در اقدامی غیورانه از راز پیدا شدن توله شیرها در تهران خیلی دقیق (!) پرده برداشت. او گفت: «بر اساس اطلاعات ما این بچه‌ شیرها توسط یک خودرو و یک یدک‌کش اسب‌کش در حال منتقل شدن از بابلسر به اصفهان بودند که یا به دلیل باز شدن در یدک‌کش و یا به دلیل باز شدن منفذی در دیواره یدک‌کش این سه قلاده شیر در طول مسیر در شهر تهران خارج می‌شود که دو قلاده پیدا شد و قلاده سوم نیز بر اثر تصادف کشته شد». وجود میمون در اتوبوس هنوز سر به مهر است و گویا هنوز اصغر آقا کشف نکرده که میمون پیدا شده در اتوبوس از کجا به کجا می‌رفته است (گویی مقصد و مبدا مسافرت شیرها و میمون‌ها، شاه‌کلید حل معما بوده و اصل عمل و دلایل پشت آن اهمیتی نداشته است). چند ماه بعد نیز خبر رسید جانورانی در یک ویلا واقع در لواسان کشف شدند.

    اگر چندی پیش مسافری در تایلند دستگیر شد که می‌خواست توله ببر به ایران قاچاق کند، اینک مجله مهر، نرخ گونه‌های غیربومی و وحشی را برای علاقمندان به باغ‌وحش‌های زیرزمینی اعلام کرده است. در این متن که کوالا را گونه‌ای در خطر می‌داند (حال آن که آسیب‌پذیر است و نه در خطر) ذکر شده سال گذشته قیمت یک جفت از این جانوران استرالیایی ۲۰۰ میلیون تومان بود و به دلیل افزایش نرخ دلار، امسال آن رقم ۴ برابر شده است. نویسنده قیمت یک جفت ببر را یک میلیارد تومان ذکر می‌کند و ادامه می‌دهد: «اگر دنبال حیوان کم خرج‌تری می‌گردید، می‌توانید روی گربه‌سانان دیگری مثل توله شیرها فکر کنید[!!!]. یک جفت توله شیر را می‌توانید با قیمت ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان بخرید و حداکثر یک هفته بعد از سفارش و عقد قرارداد، آنها را تحویل بگیرید».

    نویسنده گزارش/گفت‌وگوی مجله مهر، هیچ جایی از مطلب هشداری نمی‌دهد و تقریبا مخاطبان را از چنین کار کثیفی برحذر نمی‌دارد. در عوض می‌نویسد نگهداری کوالا ساده است فقط برگ اکالیپتوس می‌خواهد، تهیه پاندا راحت نیست، غزال ایرانی که ۲۰۰ یا ۴۰۰ کیلوگرم است و ممکن است به مشکل برخوررید و بروید گونه‌های دیگر بخرید (البته غزال یعنی آهو و اساسا وزن زیادی ندارد و حتی وزن مرال‌های ایران هم به حدود ۲۴۰ کیلو می‌رسد و نه ۴۰۰ کیلو).

     سوال این است که چرا نویسنده آن گزارش/‌گفت‌وگو اشاره‌ای نمی‌کند که گونه‌های غیربومی در صورت رهاسازی چه آسیبی ممکن است به طبیعت ایران وارد کند؟ چرا نمی‌نویسد که اثرات مخرب برداشت از جمعیت‌های مبدا چیست؟ (به هر حال همه گونه‌ها که از باغ‌وحش‌ها تهیه نمی‌شوند). چرا اشاره نمی‌کند که با ببر بزرگ و بالغ باید چه کار کرد؟ چرا نمی‌نویسد که قاچاق حیات‌وحش  یکی از پرسودترین تجارت‌های سیاه در سطح دنیاست؟

    سوال‌های فوق را به سادگی می‌توان از سر خود باز کرد و بی‌طرفی در گزارش‌دهی/گفت‌وگو را به میان کشید که البته در این زمینه عذر بدتر از گناه است. چرا که هم می‌توان بی‌طرف بود و هم از واقعیت‌های مخرب گفت.

    اما پرسش‌های مهمتر این است:

    – آیا نمی‌توان این بی‌طرفی ظاهری را به معنی دیگری نیز تلقی کرد؟

    – آیا به جا نیست علاقمندان به حیوانات و آن مخالفان شکار(!) به جای پروپاگاندا و لنترانی‌پرانی به این و آن و «گرم کردن تنور» بحث‌ در فضای مجازی، راهی برای محدود کردن قاچاق حیوانات در  مرزهای پرگهر پیدا کنند؟ اگر یک خبرنگار توانسته است پیمان، فروشنده حیوانات وحشی را پیدا کند آیا آن علاقمندان و عاشقان همیشه در صحنه نمی‌توانند همان کار را انجام بدهند و با کمک نیروی انتظامی و سازمان همیشه خواب محیط‌زیست، باند قاچاق حیوانات وحشی را تحویل مراجع قانونی بدهند؟

    طبیعی است آنان که در برابر تخریب سازمان‌یافته طبیعت ایران سکوت کرده‌اند و به جای معرفی عاملان اصلی تخریب، شکارچیان را قاتل می‌نامند در ارتباط با قاچاق حیوانات و مافیای پشت آن نیز دم برنیاورند که بازی با دم شیر، پایان اجرای نمایش‌های تک‌نفره خواهد بود.

    منبع: آتش نوشت

    _________________

    صفحه مخصوص وبلاگ های میهمان

    خرس کیلویی ۲۰ هزار تومان، گوزن زرد ۴۰ هزار تومان/ حیات وحش ایرانی رقیب گاو و گوسفند!

    تحریم هفت کشور به دلیل ناتوانی در مبارزه موثر با قاچاق حیوانات کمیاب

    ژست های متفاوت بازیگران زن مشهور ایرانی با حیوانات/ تصویری

    نگهداری حیوانات به عنوان کالای زیستی به قاچاق سایر حیوانات دامن می‌زند/ تشدید برخورد با قاچاقچیان حیوانات

    کشف و ضبط یک کروکدیل، یک عقاب و یک شاه بوف در تهران

    تماس با لاک پشت ابتلا به بیماری سالمونلا را به همراه دارد

    یک محموله قاچاق مارهای کمیاب در فرودگاه فلوریدا توقیف شد

    نوروز باستانی مبارک باد!/ در سال مار با مارها چه کنیم؟!

    رفاقت یا اسارت؟ نامگذاری دروغین دوستی بر رابطه عجیب یک مرد و یک ببر/ تصویری

    نگرانی کارشناسان حیات وحش از زاد و ولد بی‌رویه بوآهای پیچیده در پورتوریکو

    معرکه گیری در کرمان/ تصویری

    پرورش ماهی‌های زینتی/ تصویری

    نگهداری حیوانات بدون اخذ مجوز از سازمان محیط زیست جرم است

    خرید و فروش حیوانات وحشی کاملا غیرقانونی است

    برخورد با فروشندگان سمندر و لاک‌پشت

    تلفات ۴۰ عدد سمندر در حال انقراض در حین قاچاق

    کشف ۸۵ عدد سنجاب قاچاق در زنجان

    نگهداری حیوانات خانگی؛ مُد، نیاز یا فخر فروشی؟!

    ۹ حیوان گرانقیمت جهان!

    کشف عقاب طلایی و سنقر تالابی در گیلان/ پرندگان شکاری نقطه ضعف اکولوژیک هرمهای غذایی