دسته: تهدید زیستگاه

  • فروش راکون در معابر و پت شاپ های کشور؛ هشدار دیده بان حقوق حیوانات در رابطه با سلامت مردم و حیات وحش/ تصویر

    فروش راکون در معابر و پت شاپ های کشور؛ هشدار دیده بان حقوق حیوانات در رابطه با سلامت مردم و حیات وحش/ تصویر

    Animal-Rights-Watch-ARW-8442

    دیده بان حقوق حیوانات: گزارش های مستند رسیده به تحریریه دیده بان حقوق حیوانات حاکی از فروش راکون در سطح شهرهای کشور است.

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات تا کنون لا اقل در دو مورد، یکی در نزدیکی شهر همدان و دیگری در شهر تهران فروش راکون به عنوان حیوان خانگی اتفاق افتاده است. فروش راکون در شهر تهران شامل سه عدد راکون و به مبلغ حدود یک میلیون تومان بوده است.

    راکون قابلیت سازگاری با شرایط اقلیمی و آب و هوای شهرهای مختلف و طبیعت ایران را دارا بوده و با توجه به دفع غیر اصولی زباله ها در شهرهای مختلف و حومه شهرها و روستا ها، پیش بینی می شود در صورت رهاسازی عمدی یا سهوی یا فرار از قفس در شهرهای مختلف، طبیعت و حیات وحش با ضرر غیر قابل جبرانی مواجه شوند. راکون از یک سو با توان تکثیر سریع و قابلیت تبدیل شدن به ناقل بیماری هاری و از یک سو به دلیل خاطره جمعی ایرانیان از انیمیشن زیبای رامکال (با نام اصلی راسکال یا Rascal the Raccoon) می تواند تهدیدی جدی برای سلامت شهروندان نیز محسوب شود.

    در شرایطی که روش های شهرداری ها در بیش از ده سال گذشته به بهانه انتقال هاری از سگ های آزاد به انسان (با آماری نزدیک به صفر)، منجر به قتل عام سگ ها به روش های بدوی شده، خطر معرفی راکون به اقلیم های مختلف کشور را باید برای مردم، محیط زیست و حیات وحش  خطری جدی تلقی کرد.

    لازم است با ورود بدون فوت وقت ادارات تخصصی سازمان محیط زیست و همکاری جدی سازمان پدافند غیر عامل، سازمان دامپزشکی، نیروهای انتظامی و شهرداری ها از طریق ارایه دستور العمل فوری مبنی بر گزارش مشاهده راکون به هر شکل اعم از خرید و فروش، دست فروشی، نگهداری، مراجعه به عنوان بیمار به کلینیک های دامپزشکی، تبلیغ به عنوان حیوان خانگی و … از ورود این گونه به شهرها و محیط زیست کشور پیشگیری کنند.

     

    Animal-Rights-Watch-ARW-8444

    پراکندگی راکون:

    طبق نقشه فوق، راکون در آمریکای شمالی گونه بومی محسوب می شود که در بسیاری از شهرها به عنوان حیات وحش شهری آزادانه زندگی می کند ولی به عنوان عامل انتقال هاری، هرگونه صید، تغذیه، تکثیر و نگهداری آن به عنوان حیوان خانگی ممنوع بوده و با جرایم مالی هنگفت همراه است. دو جفت از این حیوان که به منظور تشدید حس لامسه، غذای خود را قبل از خوردن در آب فرو کرده و لمس می کند، در سال 1934 در یکی از شهرهای آلمان رها شدند. رها کننده، مرغداری بود که با هدف غنا بخشیدن و معرفی یک گونه جدید به تنوع زیستی آلمان، دو هفته قبل از دریافت مجوز این دو جفت راکون خانگی را در مزرعه اش رها کرد و باعث شد اولین جمعیت راکون در آلمان تکثیر شود. جمعیت بعدی در سال 1945 با فرار 25 راکون از یک مزرعه پرورش خز و پوست بعد از حمله هوایی در آلمان شرقی پدیدار شد. تا 1956 تعداد راکون های جمعیت اول به 285 عدد رسید و تا 1970 این جمعیت به 20 هزار عدد رسید. این جمعیت در سال 2008 به حدود 400 هزار عدد بالغ شد و در حال حاضر برآورد می شود جمعیت راکون در آلمان بالغ بر یک میلیون عدد برآور می شود. شرایط مشابه در رهاسازی تعداد بیشتری راکون از باغ وحش ها و مزارع پرورش خز در شوروی سابق، راکون را در این کشور نیز به رقیبی برای گونه های بومی تبدیل کرد. در سال 1977 و پس از موفقیت انیمیشن رامکال، سالانه حدود 1500 راکون به عنوان حیوان خانگی وارد کشور ژاپن شده و در سال 2000 یعنی فقط 3 سال بعد، جمعیت رهای این گونه در 17 استان از 47 استان ژاپن گزارش شد. جمعیت راکون های رها شده ژاپن از 17 استان در سال 2000 تا 2004 به 42 استان و تا 2008 به تمام 47 استان این کشور گسترش پیدا کرد. در ایران نیز از سالها قبل مشاهده این گونه در جنگل های تالش گزارش شده و رقابت آن با حیات وحش بومی هشدار داده شده بود. تا اواخر سال گذشته یک عدد از این گونه بدون اطلاع رسانی در کلینیک پارک پردیسان نگهداری می شد.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8443

    از نوروز امسال، دیده بان حقوق حیوانات با اعلام موجودیت کمپین «قاچاق حیات وحش نه!» به همراه کمپین «تصادف با حیوانات نه!» در حال برنامه ریزی و اجرای مراحل اولیه اقداماتی جامع در حیطه قاچاق حیات وحش بوده که به دلیل برخی حساسیت های امر و جلوگیری از اختفای تخلفات کلان، تا کنون از رسانه ای کردن بخشی از اقدامات خودداری کرده است. با توجه به اسناد جامع جمع آوری شده در دو سال اخیر، به زودی اخبار خوبی در رابطه با برخورد با قاچاق حیات وحش در دنیای مجازی منتشر خواهد شد.

    گزارش فروش این گونه به صورت کتبی و با اعلام آدرس و مشخصات فروشنده جهت پیگیری به اطلاع مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست رسیده است.

     

     

  • اولویت بندی، حلقه مفقوده فعالیت‌های زیست محیطی/ نابودی جنگل‌ها عامل مهم تشدید بحران‌های آب و محیط زیست

    دیده بان حقوق حیوانات/ داود کامگار*: وقوع بحران آب در کشور ایران غیر قابل انکار است و چندی است که این موضوع تبدیل به یکی از محورهای اصلی گفت‌وگو در محافل و رسانه‌های رسمي‌و غیررسمي‌خبری و نیز فضاهای مجازی شده است .
    به واسطه شرایط اقلیمي‌و جغرافیایی ایران، معضل کم آبی همواره با شدت و ضعف متفاوتی گریبانگیر کشورمان بوده و در واقع اکثر کشورهایی که در عرض جغرافیایی مشابه ایران قرار دارند نیز از وضعیت مشابهی برخوردارند. اما در گذشته با توجه به جمعیت کمتر، همین مقدار آب، کفاف تامین سرانه آب را می‌داده اما رشد جمعیت، توسعه کشاورزی، توسعه صنعتی و بالا رفتن استانداردهای زندگی و … از جمله عواملی هستند که منجر به کاهش سرانه آب و تشدید اثرات کم آبی شده‌اند.
    به نظر می‌رسد عوامل متعددی در تشدید این بحران دخیل بوده و هستند و پرداختن به همه عوامل ایجاد بحران و تعیین قدرالسهم و وزن هر یک از این عوامل، بحث مهمي‌است که نیاز است با دیدگاه کارشناسی و بیطرفانه و فارغ از هرگونه تعصب و بخشی نگری به‌‌آن پرداخته شود. اهمیت تعیین نسبتِ تأثیرگذاری هریک از عوامل دخیل در ایجاد بحران آب، به این دلیل است که در صورتی که سهم عوامل در بروز هر پدیده و بحرانی به‌درستی شناسایی و اندازه گیری نشود، طبعاً در انتخاب راهکارهای مهار و کنترل آن پدیده، نه تنها راه را به خطا خواهیم رفت بلکه حتی دادنِ آدرسِ اشتباه در خصوص عوامل ایجاد بحران، مي‌تواند موجب شود تا اقدامات و فعالیت‌هایی که ابزاری برای کنترل و کاهش پیامدهای بحران هستند، به اشتباه به‌عنوان عامل ایجاد بحران قلمداد شوند و نتیجه آن شود که نه‌تنها کار مثبتی برای کاهش ابعاد و تبعات بحران نشده، بلکه با تصمیمات غلط و عوام زده، ابزارها و اقدامات شناخته شده ای که مي‌توانست در جهت مهار و تطبیق با بحران به‌کار آید کنار گذاشته شده و عملا خود را در برابر بحران خلع سلاح كنيم.آنچه امروز در مورد مسئله کم آبی در حال وقوع است مي‌تواند مصداق توضیحات بالاست.
    به زعم نگارنده عوامل متعددی در وقوع بحران آب در کشور دخیل‌اند که هریک به نوبه خود تاثیرات بسزایی در بروز و تشدید مشکلات آبی کشور دارند. از جمله این عوامل مي‌توان به تغییرات اقلیمي‌و خشکسالی‌های پی درپی چندساله اخیر ، رشد جمعیت و به تبعِ آن رشد فزاینده مصرف، بهره وری پایین، الگوی غلط کشت و توسعه نامتناسب کشاورزی، گسترش بی رویه چاه‌های غیرمجاز، توسعه صنعتی و نیز از بین رفتن جنگل‌ها و پوشش گیاهی اشاره كرد.
    آنچه که در این نوشتار بیشتر به‌آن پرداخته خواهد شد، مورد آخر، یعنی اثر از بین رفتن جنگل‌ها و پوشش گیاهی در بروز بحران آب است؛
    بسیاری از صاحبنظران این حوزه، با توجه به نقشی که جنگل‌ها در چرخه آب دارند، آنها را “مادر چشمه‌ها و رودخانه‌ها” نامیده اند. فلسفه این نامگذاری بیشتر از این جهت است که منافذ ایجاد شده ناشی از نفوذ ریشه درختان در خاک مناطق جنگلی، همانند یک شبکه انتقال، آب ناشی از بارندگی را به سمت سفره‌های زیرزمینی هدایت مي‌كند. اثر این شرایط به‌گونه‌ای است که بنا بر ادعای برخی کارشناسان این حوزه، میزان نفوذ آب در مناطق جنگلی، تا 40 برابر مناطق غیرجنگلی است. از طرف دیگر، درصد تبخیر آب در سطح زمین‌های جنگلی، به‌دلیل خنک بودن هوا، کاهش تابش مستقیم آفتاب و کاهش شدت باد، بسیار کمتر از مناطق غیرجنگلی است. شایان توجه است که بر اساس آمار اعلامی، با توجه به شرایط اقلیمي‌کشور، از مجموع حدود 430 میلیارد مترمکعب نزولات جوی سالانه، بین 270 تا 300 میلیارد متر مکعب آن در اثر تبخیر از دست مي‌رود لذا از این جهت، اهمیت حفظ جنگل‌ها و پوشش گیاهی کشور به منظور حفظ منافع آبی دو چندان مي‌نماید.
    در خصوصِ تأثیر جنگل‌ها و مراتع در جلوگیری از انتشار و نیز جذب ریزگردها(به عنوان یکی از مهم‌ترین مشکلات زیست محیطی کشور)، به این نکته بسنده مي‌شود که هر هکتار جنگل، سالانه قادر به جذب 68 تن گرد و غبار است و از سوی دیگر با توجه به کاهش سرعت باد، مهار طوفان‌ها و حفظ رطوبت خاک، پوشش گیاهی، نقش مهمي‌در جلوگیری از برخاستن و انتشار ریزگردها دارد.
    در کنار تشریح اهمیت جنگل‌ها در چرخه طبیعی آب، لازم است به چند نمونه از فجایعی که طی سالیان گذشته در خصوص جنگل‌های کشور اتفاق افتاده است، اشاره شود تا از این رهگذر اولویت‌های واقعی زیست محیطی کشور مشخص شود:
    1- بر اساس گزارش رسمي‌سازمان جنگل‌ها که به تاریخ 14/2/93 در جلسه هیأت دولت ارائه گردید، ظرف مدت پنج سال(حد فاصل سال‌های 1387 تا 1393)، حدود 1/1 میلیون هکتار، معادل 18 میلیون اصله درخت از جنگل‌های بلوط کشور، به‌دلیل شیوع گونه ای آفت به نام آفت ذغالی و نیز سوسک چوبخوار از بین رفته است (معادل حدود 50برابر تمام سطوح جنگلی که در همه سدهای کشور از بین رفته است و حدود 4500برابر خسارت مخزن سد شفارود). این در حالی است که این میزان نابودی ناشی از آفت، در ازاي هیچ توسعه و منفعتی نبوده است!
    2- براساس اعلام رئيس وقت سازمان جنگل‌ها که به تاریخ 16/8/91 در پایگاه خبری سازمان جنگل‌ها منعکس شده است، طی 10سال، حدِ فاصل سال‌های1380 تا 1390 ، حدود 150 هزار هکتار از اراضی جنگلی و مراتع کشور صرفاً به‌واسطه آتش سوزی تخریب شده است. این به‌میزان جنگل از دست رفته، معادل تخریبِ ناشی از احداث حداقل یکصد بزرگراه سراسری، از شمال تا جنوب ایران است! قیاس این آمار با میزان جنگل تخریب شده ناشی از احداث جاده در جنگل ابر(حدود 50 هکتار)، نشان از این واقعیت تلخ دارد که برخی دوستداران و فعالان محیط زیست کشور، معضلات بزرگ زیست‌محیطی کشور- که به ازاي هیچ منفعتی- در حال وقوع است را به دست فراموشی سپرده و صرفاً توجه خود را معطوف به تبعات جنبی زیست‌محیطیِ بسیار کمترِ ناشی از طرح‌های عمرانی، كرده‌اند.
    3- بر اساس اعلام مدیرکل منابع طبیعی استان لرستان طی مصاحبه مورخ 24/3/89 با خبرگزاری مهر،”سالانه هفت هزار هکتار از جنگل‌های بلوط لرستان، تخریب و تبدیل به ذغال مي‌شوند”. این میزان تخریب سالانه، معادل خسارت مخزن ناشی از احداث حداقل 10 سد بزرگ کشور است. توجه به این مطلب ضروری است که تخریب ناشی از تولید ذغال و یا آتش سوزی، هرساله در حال تکرار است و تخریب ناشی از مستغرق شدن مناطق جنگلی در دریاچه سدها، یکبار برای همیشه است.
    4- به گفته مدیرکل محیط زیست استان گلستان”در 10 تا 15 مورد آتش سوزی که طی سال 93 در جنگل گلستان اتفاق افتاد، بیش از هزار هکتار از جنگل سوخت و خاکستر شد”.
    5- مدیرکل دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان محیط زیست طی مصاحبه مورخ 28 فروردین 1394 اعلام کرد که ” در چهار دهه گذشته وسعت جنگل‌های کشور از 18 میلیون هکتار به 12 میلیون هکتار رسیده است.” به عبارتی در این مدت، 30درصد از جنگل‌های کشور نابود شده است.
    مثال‌های فوق به عنوان نمونه‌هایی از مشکلات واقعی و اساسی زیست محیطی کشور است که با توجه به ابعاد بزرگ و دامنه وسیع تبعات و خسارات پی آیند آنها، ضروری است در اولویتِ توجه سازمان محیط‌زیست و فعالان زیست‌محیطی و سایر ارگان‌های ذ‌ی‌ربط قرار گیرد.
    مطابق قانون دو ارگانِ سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری و سازمان حفاظت از محیط زیست هر کدام متولی صیانت از بخشی از جنگل‌های کشور هستند و طبعاَ به دلیل همین مسئولیتِ قانونی، بايد به سهم خود پاسخگوی مشکلات و اتفاقات تلخی که در خصوص این منابع ملی افتاده و فجایع زیست محیطیِ متعاقب آن(اعم از بحران آب و بحران ریز گردها) باشند.
    با عنایت به مباحث مطرح شده فوق، انتظار مي‌رود که دلسوزان واقعی محیط زیست ضمن شناسایی معضلات واقعی زیست محیطی کشور، با اولویت بندی مسائل، وقت و توان محدود خود را بیشتر معطوف به حل چالش‌هایی كنند، که اثرات و پیامدهای آنها بسیار بزرگ‌تر و گسترده‌تر از تبعات جنبی(بعضاَ اجتناب ناپذیرِ) برخی طرح‌های عمرانی است.

    * روزنامه قانون

  • دورگه شدنِ ناخواسته، تهدیدی نوین؛ و حکایتِ بهرام گور/ لزوم برخورد جدی با نگهداری گونه های هیبرید در باغ وحش ها

    دورگه شدنِ ناخواسته، تهدیدی نوین؛ و حکایتِ بهرام گور/ لزوم برخورد جدی با نگهداری گونه های هیبرید در باغ وحش ها

    Animal-Rights-Watch-ARW-8372

    دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: در کتاب سیاست‌نامه، خواجه نظام‌الملک داستانی از بهرام گور، خسروی نخجیرگر ساسانی، نقل نموده که روزی بهرام به هنگامه شکار از ملتزمینِ رکاب دور افتاده و به هنگام جست‌وجوی چشمه آبی، به صحنه‌ای غریب برمی‌خورد؛ در کنار چادر شبانی، داری برپا شده، و سگ گله‌ای از آن آویزان است. شبان در پاسخِ پرسش بهرام بیان می دارد که: «… این سگی بود گرگ‌افکن ولی از مدتی پیش با ماده‌گرگی اخت شده و چشم بر یغمای او بسته بود، و زین سبب، به دلیل خیانت، او را به دار کشیدم.»

    در بسیاری از زیستگاه‌های طبیعی، به دلیل الگوهای رفتاری و تغذیه‌ایِ متفاوت و حتی گاهی تمایز در شکل و فرمِ اندام‌ها، گونه‌های ساکن در آن ناحیه با یکدیگر آمیزش ننموده و فرزندانی را که ژن‌های دو گونه را دارا می‌باشند به وجود نمی‌آورند؛ برای نمونه در جزیره بیوکو (Bioko Island) واقع در خلیج گینه، با وجود مشترک بودنِ منابع در زیستگاهی محدود و جزیره‌ای، یازده گونه میمونِ متمایز وجود دارد.

    ولی گاهی شاهد حضور گونه‌های دورگه در طبیعت، بدون دخالت انسان می‌باشیم؛ برای نمونه در غرب رشته‌کوه‌های قفقاز بزرگ، گونه تور غربی (کوبان) وجود داشته؛ در انتهای مسیر شرقی قفقاز بزرگ، که در شمال غربی جمهوری آذربایجان پایان می‌پذیرد، تور شرقی داغستان حضور دارد؛ و در محل برخورد این دو گونه، نمونه‌ای دورگه بنام تورِ قفقازِ مرکزی مشاهده می‌شود که فرم شاخ‌های آن مابینِ این دو گونه است؛ ولی در جمهوری داغستان، با وجود همزیستی تور داغستان و پازنِ ایرانی، گویا به دلیل این که قلمروی تور در ارتفاعات بالاتر می‌باشد، تا کنون مدرکی بر دورگه شدن این دو گونه به دست نیامده است.

    سمت راست: تورِ شرقی داغستان؛ سمتِ چپ: تور غربی کوبان؛ و در مرکز: تورِ دورگه‌ی قفقاز مرکزی.
    سمت راست: تورِ شرقی داغستان؛ سمتِ چپ: تور غربی کوبان؛ و در مرکز: تورِ دورگه‌ی قفقاز مرکزی.

     

    در شمالِ بلوچستانِ پاکستان، به دلیلِ برخورد دو گونه مارخورِ سلیمان و پازن سند (شبیه به پازنِ ساکن در فلات ایران ولی با گره‌هایی بسیار کوچک بر شاخ)، گونه‌ای بنام مارخور چیلتان پدید آمده، ولی در کشمیر و کوهستانِ پامیرِ پاکستان و افغانستان، با وجودِ همزیستیِ دیگر زیرگونه‌های مارخور، همچون کشمیری و آستور و کابل با آیبیکسِ هیمالیایی، آمیزشی مستند نگردیده است.

    سمتِ راست: پازنِ سند؛ سمتِ چپ: مارخورِ سلیمان؛ و در مرکز: ماخورِ دورگه‌ی چیلتان… به شاخِ مارخورِ چیلتان دقت کنید: آمیخته‌ای از دو گونه‌ی مارخور سلیمان و پازن سند.

     

    اما دست‌اندازی های دانسته و یا نادانسته‌ی انسان بر زیستبوم، تنها به انهدامِ زیستگاه‌ها و انقراضِ گونه‌ها محدود نمی‌شود. برای قرن‌ها شکارگرانِ بومیِ خاوردور روسیه و منچوری، با نمونه‌ای گوزنِ دورگه که حاصل جفتگیریِ گوزنِ الک منچوری با گوزنِ سیکای دوبروسکی بود آشنایی داشتند. پس از معرقیِ زیرگونه ژاپنی گوزن سیکا به پارک‌های گوزنِ اشراف بریتانیا وایرلند از دهه ۱۸۶۰ میلادی، گهگاه گوزن‌هایی از پارک گریخته و به‌تدریج جمعیت‌هایی وحشی و مستقل از انسان را تشکیل داده، و تا بدان حد با جفتگیری با گونه بومی گوزن سرخِ اسکاتلند و ایرلند باعث از دست رفتنِ خلوصِ ژنتیکیِ این بزرگ‌ترین گونه گوزن بریتانیا شدند که اکنون تنها در جزایرِ شمالی و دور از دسترسِ اسکاتلند می‌توان به نمونه‌های اصیلِ گوزنِ سرخ دست یافت.

    گوزن سیگا و تأثیرِ دورگه شدن با گوزن سرخ اسکاتلند
    گوزن سیگا و تأثیرِ دورگه شدن با گوزن سرخ اسکاتلند

     

    یکی از بیش‌ترین نمونه‌های افرادی که به دلیلِ اختلاطِ گونه‌ها عملاً ارزش حفاظتیِ خویش را از دست داده‌اند، در شکارگاه‌های خصوصیِ تگزاس به چشم می‌خورد. برای نمونه به دلیل بی‌دقتی، اوریکسِ گمزباک با اوریکسِ شاخ‌شمشیری جفت شده و نمونه‌هایی دورگه پدید آورده‌اند، و با در نظر گرفتنِ این حقیقت که نسلِ اوریکس شاخ شمشیری در طبیعتِ شمالِ آفریقا نابود شده و اکنون برنامه‌هایی برای معرفیِ مجددِ آن به تونس، مراکش، سنگال و چاد انجام شده و در دست انجام است، هر گونه بی‌دقتی در ارسالِ این نمونه‌های دورگه می‌تواند به فاجعه‌ای منجر گردد.

    پازن دورگه‌ی تگزاس

     

    بالا: اوریکس گمزباک و اوریکسِ شاخ‌شمشیری؛ پایین: اوریکس دورگه

     

    یکی دیگر از اعمال سلیقه‌ها جفت نمودنِ پازن و آیبیکس با بزِ اهلی برای به دست آوردنِ نمونه‌هایی با شاخِ باز و به اصطلاح “شکارچی‌پسند” می‌باشد، که به کرات در تگزاس مشاهده شده است. در ایران و نواحی آلپیِ اروپا، به دلیلِ کاهش شدیدِ تعداد پازنِ ایرانی و آیبیکسِ آلپ، و گسترشِ دامنه نفوذ بزِ اهلی، در بسیاری موارد نمونه‌هایی وحشی مشاهده شده که دارای بدنی مودارتر از نمونه‌هایِ اصیل و فرمِ شاخی متفاوت می‌باشند.

    بز دورگه با شاخ باز

     

    در اروپا و ایالت‌های شرقیِ آمریکا، به دلیلِ کاهشِ شدیدِ جمعیتِ گرگِ بومی، عرصه برای مهاجرتِ شغالِ طلایی و کایوت و تصرف قلمروهای جدید و بدونِ رقیب فراهم شده، و به دلیلِ دورگه شدنِ کایوت با گرگِ سرخِ ساکنِ تگزاس و لوئیزیانا، در اوایل دهه ۱۹۸۰ که کارشناسان به دلیل رو به انقراض بودنِ گرگِ سرخ برنامه‌ای را برای پرورش در اسارت در دست انجام داشتند، تفکیک و تشخیصِ نمونه‌هایِ اصیل با دورگه‌هایی که ژنِ کایوت را حامل بودند مشکل‌آفرین گردیده بود.

    در ایران نیز به دلیلِ کاهشِ شدیدِ شکارهای طبیعی، گرگ‌ها ناگزیر به ذباله‌خوری و نزدیکی به سکونت‌گاه‌های انسانی شده، که به دلیلِ افزایشِ تعدادِ سگانِ بدونِ مالک، به تدریج خطرِ ازدست‌رفتنِ خلوصِ ژنتیکی این سگسان را تهدید می‌نماید.

    Threat-of-Hybrid-Persian-Fallow-Deer-koocheha-dot-com-07

    ولی اکنون در ایران خطر جدیدی به‌شدت حاصلِ تلاش‌های کارشناسانی چون خسروی سریری را مورد تهدید قرار داده است!

    دورگه شدن، تهدیدِ نوینِ بقای نسل گوزن زرد میان رودان

    در طول آخرین دوران یخبندان، گوزن زرد اروپایی (Dama dama) در بیش‌ترِ نواحیِ اروپا، همچون سیسیل و بالکان، وجود داشته، ولی با عقب‌نشینیِ یخچال‌ها، و دگرگونیِ گسترده، اقلیمِ مهم‌ترین زیستگاه این گوزنِ زیبا محدود به کرانه‌های مدیترانه جنوب آسیای صغیر (ترکیه کنونی) گردید، و این بار یونانیان و سپس رومیان بودند که این گونه‌ی سازگار و خوش زاد و ولد را به یونان و جزیره رودس و بسیاری از زیستگاه‌های اروپا انتقال دادند.

    در سال ۱۸۷۵ کنسولِ بریتانیا در خوزستان، گونه گوزن زردِ میان‌رودان را به جهانِ علم شناساند، ولی در هزاره‌های کهن این گونه به‌خوبی برای آشوریان و مصریان شناخته شده بود و از جنگل‌های زاگرسِ ایران و جنگل‌های رودخانه‌ایِ خوزستان و جنوب عراق، تا نواحیِ کردنشینِ ترکیه و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین تا باریکه ساحلیِ شمال مصر و تونس وجود داشته است. تا دهه‌های گذشته بسیاری از دانشمندان این جانور را که حدود چهل درصد از نمونه‌های مدیترانه‌ای بزرگتر می‌باشد به عنوانِ زیرگونه‌ی گوزنِ زردِ اروپایی معرفی نموده و با نام علمیِ (Dama dama mesopotamica) می‌شناختند، ولی اکنون به عنوانِ گونه‌ای مستقل (Dama mesopotamica) معرفی می‌گردد.

    مقایسه‌ی جثه‌ی گوزن زرد میان‌رودان و گوزن زرد مدیترانه‌ای

     

    در اوایلِ قرنِ بیستم، پس از هزاران سال تخریبِ زیستگاه و رقابت با دامِ اهلی، دو جمعیتِ گوزنِ زرد در ترکیه وجود داشت؛ نمونه‌هایِ میان رودان که ساکن استانِ کردنشینِ حکاری در شرق ترکیه، در نزدیکی کردستان عراق، بوده؛ و جمعیتِ اروپایی که به صورتِ لکه‌هایی در اطرافِ ازمیر و آنتالیا و ساحلِ دریای اژه (تا سال ۱۹۶۰) وجود داشته و پس از نابودیِ تمامی این جمعیت‌ها به‌جز جنگل‌های کاج و بلوط مدیترانه‌ای اطراف شهر زیبای آنتالیا با حفاظتِ شدید از زیستگاه باعث نابودیِ کاملِ قدیمی‌ترین جمعیتِ گوزن زرد اروپایی گردیدند.

    در طبیعت بسیاری از گونه‌های نزدیک، گهگاه حتی با وجودِ تفاوت‌های ساختاری، با یکدیگر جفتگیری نموده و نمونه‌های دورگه (هیبرید) ایجاد می‌نمایند؛ برای نمونه برای شکارچیانِ منچوری در کنارِ گوزنِ الک منچوری و گوزنِ سیکای دوبروسکی (Dobrevsky Sika Deer) مشاهده نمونه‌های دورگه این دو گونه در طبیعت عادی بوده، و در آسیایِ صغیر چند هزار سال پیش نیز، به یقین، تماس‌هایی بینِ جمعیت‌های گوزنِ زردِ اروپایی و میان‌رودان روی می‌داده است.

    اما!

    نگهداری از گوزنِ زردِ اروپایی در مجموعه‌ای به نام “باغ وحش دزفول” به احتمالِ زیاد فاجعه‌ای بس هولناک را در پی خواهد داشت. با توجه به تجربیاتِ گذشته، این امکان همواره وجود دارد که بنا بر دلایلی، چند سر گوزنِ اروپایی از این محوطه خارج گشته، و پس از مدتی به مناطق جنگلیِ دز و کرخه برده، با نمونه‌هایِ اصیلِ میان‌رودانی هیبریدهایی را تشکیل داده، و عملاً نسلی فاقدِ ارزشِ حفاظتی پدید آورده و تمامی تلاش‌های چندین نسل کارشناسان را بر باد دهد.

    سمت راست: گوزن زرد ایرانی؛ سمتِ چپ: گوزنِ زرد اروپاییِ باغ‌وحشِ دزفول؛ در مرکز: گوزنِ دورگه‌ی زرد میان‌رودان+اروپایی نگهداری شده در باغ‌وحش مشهد

     

    با در نظر داشتنِ تجربه پیشینِ “منطقه حاظت شده گنو” که با نگهداریِ زیرگونه‌های مختلفِ گوسپندان وحشی، نمونه‌هایی فاقدِ ارزش پدید آمد، و به دلیلِ خروج از فنس و جفتگیریِ احتمالی با نمونه‌های بومی (لارستان؟) ضربه‌ی جبران‌ناپذیری بر این جمعیت وارد نمود، نباید نگهداریِ گوزنِ زرد اروپایی در دزفول را تنها به شیوه‌ی معمول به قضا و قدر سپرد. سوگمندانه هنوز در بدنه‌ی محیط زیست، بسیاری با این تفکر روز را به شب می رسانند که: «صابون را با صاد بنویسند و یا با سین فرقی ندارد چون در هر دو صورت کف می نماید.»

    و این احتمال همواره وجود دارد که در صورت تلف شدنِ افرادی از جمعیتِ برجای‌مانده از بیماریِ ناشی از مگسِ میاز، و برای رفعِ مسئولیت، تعدادی از گوزن‌های زردِ اروپایی برای خالی نبودنِ عریضه، به دز و یا کرخه انتقال یابند.

    با نیم‌نگاهی در شبکه اینترنت شاید بتوان منشأ گوزن‌های زردِ اروپایی را باغ‌وحشِ تهران و یا باغ‌وحشِ مشهد در نظر گرفت که پس از تولیدِ دو رگه‌های شیر+ببر اکنون با تولیدِ جمعیتِ دورگه‌ی گوزن زردِ میان‌رودان+گوزن زرد اروپایی، این تهدید را آشکارا برملا ساخته، و افسوس که تا کنون کسی در فکرِ برخورد با این تخلف نبوده است.

    مقایسه‌ی دو نمونه پازن اصیل و پازن دورگه

     

    در این شرایط تنها می‌توان افسوس خورد که به جایِ پیشگیری از این فاجعه که بقای نسل و پاکیِ نژادِ گوزنِ زردِ میان‌رودان را برای همیشه نابود می‌نماید، دلمشغولیِ بسیاری در محیط زیست معطوف به شومن بودن و اجرایِ نمایش گردیده است. برخوردِ قاطع با این تخلف، در مجموعه‌ای که نامِ باغ‌وحش را در دزفول یدک می‌کشد، مهم‌ترین راهکارِ موجود می‌باشد، زیرا همان‌گونه که همگان می‌دانند باغ‌وحشِ مشهد دولتی است اندر دولت، و سخن ناگفتن از آن شرط عقل می‌باشد.

    شاید سخن‌سرایِ جاودانه طوس، در نامه‌ای که رستمِ فرخزاد به برادرِ خویش نگاشته بود، وضع و حالِ گوزنِ زردِ میان‌رودان را نیز به گونه‌ای پیش‌بینی نموده باشد:

    گنهکارتر در زمانه من‌ام
    از ایرا گرفتارِ آهرمــن‌ام
    چنین است و کاری بزرگ است پیش
    همی سیـــر گردد دل از جان خویش
    همــه بودنـی‌ها ببینـم همی
    وز او خامشی برگزینم همی
    بر ایرانیـان زار و گریان شدم
    ز ساسانیان نیز بریان شدم
    پیاده شــود مردمِ جـنـگـجـوی
    سواری که لاف آرد و گفتگوی
    کشاورز جنگی شود بی‌هنر
    نــژاد و گُهـر کمتــر آید به بر
    رباید همی این از آن، و آن از این
    ز نفـــریـن نـدانـنـد بـــاز آفـریــن
    نهــان بهتــر از آشــکـارا شـود
    دلِ شاه‌شان سنگِ خارا شود
    بداندیـش گردد پسـر بر پـدر
    پدر همچنین بر پسر چاره‌گر
    شود بنده‌ی بی‌هنر شهریار
    نــژاد و بزرگـی نیـایـد به کار
    به گیتی کسی را نمانَد وفا
    روان و زبـان‌ها شود پُرجفــا
    زِ ایران و از ترک و از تازیان
    نژادی پدیـد آید اندر میـان
    نه دهقان، نه ترک و نه تازی بُود
    سخــن‌ها بـه کـردار بــازی بُــود

    * کوچه ها

  • گاوخونی، تالابی که بیابان می شود/ تصویری

    گاوخونی، تالابی که بیابان می شود/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات/ ایمان ابراهیمی: متاسفانه میتوان گفت بستر تالاب به طور کامل خشک است. از تالاب گاوخونی که در گذشته چیزی در حدود 60 هزار هکتار وسعت داشت امروز دیگر چیزی نمانده جز بیابانی خشک. البته در حاشیه ی بستر رودخانه از شهر ورزنه تا تالاب گاوخونی که حدودا 30 کیلومتر طول دارد جنگل و نیزاری وجود داشته که امروز هم قسمت عمده ای از آن پابرجاست اما به سرعت رو به نابودی و خشکی میرود. در حال حاضر ورودی آب تالاب نزدیک به صفر است. از حقابه ی تالاب چیزی به آن نمیرسد. ورودی تالاب امروز تنها جوب آبی است که تشکیل شده از شورابه های بهم پیوسته ی شهر های کوچک اطراف. این آب کاملا شور بوده و به بستر تالاب هم نمیرسد. اما حفظ شدن نیزار های دلتای زاینده رود و جنگل گز آن تا حد زیادی مدیون همین شورابه است.

    اهمیت تالاب گاوخونی برای حیات وحش منطقه/ تاثیر نابودی آن بر حیات وحش منطقه
    تالاب گاوخونی با مساحتی در حدود دو برابر شهرستان اصفهان اهمیتی بین المللی داشته و روزگاری یکی از مهم ترین پل های ارتباطی پرندگان مهاجر بوده و یکی از مهم ترین زیستگاه های زمستان گذرانی و همچنین زادآوری در فصل بهار محسوب میشده است. خشک شدن این تالاب نه تنها به معنای تبدیل شدن تالاب به بیابان که به معنای قتل و نابودی کل زیستمندان تالاب از پستانداران بزرگ منطقه و پرندگان و خزندگان آن گرفته تا گیاهان کوچک و بعضا اندمیک آن است. تالاب گاوخونی که روزگاری یکی از بزرگ ترین و با شکوه ترین کلکسیون های حیات وحش کشور محسوب میشد و نمادی از زندگی و آرامش بود امروز تبدیل به گورستان جانداران بی گناه و نماد وحشتناکی از مرگ شده است. امروز از دسته های عظیم فلامینگو ها چیزی جز رد پاهای آن ها بر خاک خشک آن نمانده که آن هم به زودی با افزایش بیابان زایی در منطقه به زیر خاک خواهد رفت. از پرندگانی مثل چارخو، چنگر، اردک سر سبز و سر حنایی، انواع آبچلیک ها و سلیم ها، خوتکا و انواع حواصیل از جمله حواصیل زرد و شب و خاکستری و دسته های بزرگ اگرت های کوچک و گله های کاکایی های سر سیاه و پرستو های دریایی که روزگاری گاوخونی خانه ی محبوبشان بود امرزو چیزی جز خاطره نمانده
    چه بر سر حیات وحش منطقه خواهد آمد؟
    متاسفانه بخش عظیمی از حیات وحش منطقه از بین رفته. آن چه که مانده ته مانده ای است از هزاران گونه ای که روزگاری در منطقه بودند. این تعداد هم کم کم اقدام به مهاجرت کرده یا به روستا ها و زمین های کشاورزی پناه میبرند که تعداد عمده ی آن ها نیز در نهایت با تقابل و رویارویی انسان با آن ها محکوم به فنا میشوند. در فصول سرد سال نیز که لکه آب هایی با ریزش باران در منطقه ایجاد میشود متاسفانه بستری مناسب برای حضور شکارچیان غیر مجاز فراهم میشود و به دلیل نبود پاسگاه محیط زیست در منطقه شکارچیان از فرصت های به دست آمده نخواهند گذشت و تا توان دارند دست به کشتار آخرین زیستمندان تالاب میزنند. تالابی که روزگاری مکانی رویایی برای گردشگران محسوب میشد امروز کشتارگاهی است جذب کننده ی شکارچیان. در این شرایط سازمان محیط زیست و سمن های زیست محیطی چه میتوانند بکنند؟ امروز تالاب بین المللی گاوخونی بیش از هر زمانی نیازمند توجه مسئولان و گروه های مردم نهاد است. خوشبختانه در مدیریت و معاونت جدید اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان رویکردی جدید به تالاب پیش گرفته شده و امید ها تا حدی زنده شده است. امیدوارم سازمان محیط زیست و گروه های مردم نهاد و کارشناسان امر در این شرایط بحرانی به جای مرثیه خوانی و مرده پنداشتن تالاب گاوخونی، فرصت را غنیمت شمرده و پیش از این که دیر شود شروع به یافتن راهکار هایی برای زندگی بخشیدن دوباره به این نماد زندگی در منطقه بکنند. امیدوارم رویکرد جدید اداره کل محیط زیست نیز ادامه پیدا کرده و با اراده ای جدی دست به اقداماتی عملی جهت نجات تالاب بکنند.
    Animal-Rights-Watch-ARW-8320
    تالاب خشک شده
    Animal-Rights-Watch-ARW-8321
    سطح بالای آب زیر زمینی در منطقه
    Animal-Rights-Watch-ARW-8322
    تالاب خشک
    Animal-Rights-Watch-ARW-8323
    رودخانه های شرقی تالاب که نیازمند لایروبی است
    Animal-Rights-Watch-ARW-8324
    رودخانه های شرقی تالاب که نیازمند لایروبی است
    Animal-Rights-Watch-ARW-8325
    نیزار های در حال خشک شدن
    Animal-Rights-Watch-ARW-8326
    رد پای باقیمانده از فلامینگو ها
    Animal-Rights-Watch-ARW-8327
    کل ورودی تالاب در حال حاضر
  • این جاده‌ها با محیط‌ زیست می‌جنگند!

    دیده بان حقوق حیوانات: بقای گونه‌های جانوری را دیگر باید پای بخت و اقبال گذاشت، زیرا در آشفته بازار محیط‌زیست کشور اگر گونه‌ای بتواند از دست شکارچیان مجاز و غیرمجاز قسر در برود و قطعه‌قطعه‌شدن زیستگاهش را تاب آورده و بر اثر گرسنگی تلف نشود، به احتمال زیاد هنگام عبور از جاده‌هایی که به قلب زیستگاه‌های کشور نیز نفوذ کرده‌اند بر اثر تصادف با خودرو جانش را از دست خواهد داد، هرچند تاکنون تحقیقات جامعی درباره میزان خطرناک بودن تمامی جاده‌های کشور برای حیات‌وحش انجام نشده، اما این‌که سازمان حفاظت محیط‌زیست عنوان کرده در هشت سال گذشته عامل 70 درصد مرگ و میر گوشتخواران کشور تصادفات جاده‌ای بوده، گواهی است بر درستی این ادعا که بسیاری از جاده‌های کشور بدون در نظر گرفتن حداقل استاندارد‌ها و گزارش ارزیابی زیست‌محیطی مناسب ساخته شده‌اند.

    براساس گزارش سازمان حفاظت محیط‌زیست بین سال‌های 86 تا 93 در کشور 527 مورد تلفات گوشتخواران به ثبت رسیده است. در این میان 390 مورد از مرگ و میرها به دلیل تصادفات جاده بوده، بنابراین می‌توان گفت‌ عامل‌ مرگ حدود 70 درصد تلفات گوشتخواران کشور چیزی نیست جز ‌تصادفات جاده‌ای.

    نکته اینجاست که گونه‌های در خطر انقراض کشور مانند یوزپلنگ و پلنگ نیز در این میان آسیب زیادی می‌بینند؛ برای نمونه درباره پلنگ که بعد از انقراض شیر و ببر ایرانی، اکنون لقب بزرگ‌ترین گربه‌سان کشور را یدک می‌کشد، می‌توان گفت 27 درصد تلفات ثبت شده پلنگ به دلیل حوادث جاده‌ای بوده است.

    مرتضی اسلامی دهکردی، مدیرانجمن یوزپلنگ ایرانی‌ در گفت‌وگو با جام‌جم درباره میزان تلفات جاده‌ای یوزپلنگ‌ها می‌افزاید: در دهه 80 ، 11 مورد از تلفات یوزها به دلیل تصادفات جاده‌ای بوده، یعنی چیزی حدود 40 درصد آمار مرگ و میر این گونه تصادفات جاده‌ای است.

    این درحالی است که برخی مدافعان حقوق حیوانات ادعا می‌کنند در این مدت سه قلاده یوز نیز بر اثر برخورد با قطار و روی ریل راه‌آهن جان خود را از دست دادند، اما به دلیل نبود مدارک کافی این ادعا ثابت نشد و در حد گزارش باقی ماند.

    اسلامی دهکردی ادامه می‌دهد: بتازگی نیز دو قلاده یوز به دلیل تصادف جاده‌ای جان خود را از دست داده‌اند، بنابراین می‌توان گفت در 13 سال گذشته 13 قلاده یوزپلنگ به دلیل تصادف با خودرو در کشور تلف شده‌اند.

    آنچه سبب اهمیت این ماجرا می‌شود این نکته است که در خوشبینانه‌ترین حالت، جمعیت یوزهای کشور کمتر از 70 قلاده برآورد می‌شود، بنابراین باید تصادفات جاده‌ای به عنوان علت 40 درصد مرگ و میرهای این گونه جدی گرفته شود.

    مجید خرازیان مقدم، مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات‌وحش سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز دراین باره می‌گوید: مختصات پنج نقطه از محدوده‌های حادثه خیز برای حیات‌وحش کشور مشخص شده است.به گفته وی این پنج نقطه شامل چهار نقطه در جاده یزد ـ کرمان و یک نقطه در منطقه توران در مسیر شاهرود ـ سبزوار است.

    جاده‌های پرحادثه برای پلنگ

    هرچند تاکنون تحقیقات جامعی درباره شناسایی جاده‌های حادثه خیز برای حیات‌وحش در کشور انجام نشده و براین اساس نمی‌توان خطرناک بودن جاده‌های کشور را اولویت بندی کرد، اما در برخی ازاین جاده‌ها که از قلب زیستگاه حیات‌وحش عبور کرده‌اند به حدی آمار مرگ و میر جانوران بالاست که بدون تحقیق نیز می‌توان نسبت به خطرناک بودن آنها هشدار داد ؛برای نمونه می‌توان از جاده پارک ملی گلستان به عنوان رکورد‌دار و متهم ردیف اول تصادفات جاده‌ای حیات‌وحش در کشور نام برد. برای نمونه 83 درصد از مرگ و میر پلنگ‌های کشور بر اثر تصادف در جاده پارک ملی گلستان ثبت شده است.

    مدیرعامل پارک ملی گلستان نیز با بیان افزایش 52 درصدی مرگ و میر حیوانات در جاده پارک ملی گلستان از تلف شدن 218 گونه جانوری در 9 ماهه امسال در این جاده خبر داده است.

    اما نکته اینجاست که برطرف کردن این مشکل جزو اولویت‌های مسئولان نیست و آنها به بهانه‌هایی مانند نبود اعتبار، جایگزین کردن جاده‌ای مناسب برای این منطقه را پشت گوش می‌اندازند.

    سعید نمکی، مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست با بیان این‌که به علت مسائل اقتصادی طرح احداث جاده جایگزین پارک ملی گلستان مسکوت می‌ماند به ایرنا گفته رئیس‌جمهور فعلا به دلیل کاهش درآمدهای دولت به علت قیمت پایین نفت، احداث جاده جایگزین را به زمانی که وضع درآمدی بهتر شود، موکول کرده است.

    این درحالی است که دست‌کم مسئولان می‌توانند با اعمال محدودیت در این جاده از تلف‌ شدن گونه‌های جانوری جلوگیری کنند. مثلا در این جاده محدودیت سرعت وجود دارد، اما به دلیل نبود نظارت هیچ‌وقت اجرا نمی‌شود. علاوه بر این با ایجاد زیر گذر مناسب و فنس‌کشی نیز می‌توان تا حدودی این مشکل را برطرف کرد.

    یوزها دراین جاده‌ها می‌میرند

    یکی از جاده‌های پرحادثه برای یوزپلنگ‌ها جاده یزد ـ کرمان است که از منطقه حفاظت شده کالمند بهادران عبور می‌کند. در این منطقه تاکنون شش قلاده یوزپلنگ به دلیل تصادف با خودرو‌های عبوری تلف شده‌اند. علاوه براین باید به جاده میامی که از شمال پارک ملی توران عبور می‌کند نیز اشاره کرد، چون در این منطقه نیز سال 89 سه قلاده یوزپلنگ تلف شدند. جاده‌ای نیز که از پناهگاه حیات‌وحش دره انجیر عبور می‌کند، بقای یوزها را تهدید می‌کند.

    هرچند گونه‌هایی مانند خرس، شغال و کفتار نیز در تصادف جاده‌ای تلف می‌شوند، اما باید گفت این‌گونه‌ها مانند یوزپلنگ و پلنگ در خطر انقراض قرار ندارند؛ برای نمونه دو قلاده یوزپلنگی که بتازگی به دلیل تصادف جان خود را از دست دادند حدود 5 درصد از جمعیت این گونه را تشکیل می‌دادند.مدیر انجمن یوزپلنگ ایرانی‌ عنوان می‌کند: تابستان امسال انجمن یوزپلنگ ایرانی پیشنهاد کرد کارگروه تخصصی برای کنترل تصادفات جاده‌ای با حضور سازمان حفاظت محیط‌زیست، وزارت راه و شهرسازی، پلیس راهور و سازمان‌های مردم نهاد تشکیل شود.

    حدود یک ماه پیش، اولین جلسه این کارگروه برگزار شد و اعضای آن تصمیم گرفتند شورای ایمنی در هر استان تشکیل شود و نمایندگان سازمان حفاظت محیط‌زیست هر استان نیز موظف شدند نقاط حادثه‌خیز را مشخص و به این شورا اعلام کنند.

    نکته اینجاست که نباید اجازه ساخت جاده در زیستگاه‌ها را داد، اما متاسفانه در کشور هزینه‌های زیست‌محیطی در نظر گرفته نمی‌شود و تصور می‌شود اگر طول جاده کوتاه‌تر باشد هزینه‌ها نیز کمتر می‌شود، درحالی که باید تاکید کرد تخریب محیط‌زیست هزینه بیشتری به کشور تحمیل می‌کند.

    اسلامی دهکردی به منطقه حفاظت شده کوه بافق و جاده گزوئیه ـ که از قلب منطقه حفاظت شده عبور کرده است ـ اشاره کرده و یاد‌آور می‌شود: دراین منطقه گزینه جایگزین یعنی جاده سیروس‌آباد نیز وجود دارد، اما هنوز ساخت جاده جایگزین اجرایی نشده است.

    راهکارهایی که وجود دارد

    برای کاهش آمار تصادفات جاده‌ای حیات‌وحش می‌توان راهکارهایی مانند ساخت روگذر، زیرگذر و فنس‌کشی ارائه کرد، اما به دلیل این‌که ساخت رو‌گذر هزینه‌بر است مسئولان تمایلی به احداث آن ندارند. این درحالی است که اگر سازمان حفاظت محیط‌زیست با وزارت راه و شهرسازی تعامل خوبی داشته باشد می‌توان آب‌گذرهای جاده‌ها را طوری ساخت که بتوان از آنها به عنوان زیرگذر حیات‌وحش نیز استفاده کرد.

    اسلامی دهکردی درباره ویژگی‌های مناسب برای زیرگذر حیات‌وحش عنوان می‌کند: در محلی که بتازگی یوزپلنگ کشته شد، آب‌گذر وجود داشت، اما چون ابعاد آن مناسب نبود گونه از آن عبور نکرد. باید یادآور شد حیوانات نیز مانند انسان‌ها محل عبور خود را انتخاب می‌کنند. اگر ابعاد زیرگذر طوری باشد که آن طرف آن مشخص شده و تاریک نباشد می‌توان امیدوار بود گونه جانوری از آن عبور کند.

    به گفته وی، زیرگذرها باید براساس ضریب گذر گونه جانوری ساخته شده و کف آن نیز خاک نرم داشته باشد. بعلاوه زیرگذرها باید عایق صوتی نیز داشته باشند، چون اگر صدا در آنها بپیچد سبب ترس حیوان شده و گونه‌های جانوری از آن عبور نمی‌کنند. حاشیه زیرگذرها باید فنس‌کشی شود تا گونه جانوری را به سمت زیرگذر هدایت کند.

    این درحالی است که درکشورهای موفق برخی مواقع اطراف جاده‌هایی که از زیستگاه حیات‌وحش عبور کرده‌اند سنسور‌های حساس به حرکت و حرارت قرار می‌دهند تا چنانچه حیوان نزدیک جاده شد، چراغ قرمزرنگی روشن شود و آژیر به صدا در‌آید. به این شکل رانندگان متوجه می‌شوند و توقف می‌کنند تا حیوان از عرض جاده عبور کند.

    باید تاکید کرد در نظر گرفتن محدودیت سرعت نیز درکاهش آمار مرگ و میر گونه‌ها جانوری به دلیل تصادفات بسیار موثر است، چون به دوشکل حیوان در جاده کشته می‌شود؛ مثلا نور چراغ‌های خودرو در شب سبب خیرگی حیوان شده و توان گریز را از او می‌گیرد یا اگر سرعت خودرو بیشتر از 60 کیلومتر در ساعت باشد اغلب حیوانات نمی‌توانند فاصله جانبی را تشخیص دهند و احتمال تصادف آنها با خودرو بالا می‌رود، اما اگر سرعت خودرو‌ها کمتر از این حد باشد، حیوانات می‌توانند سرعت و فاصله را تشخیص دهند و آسیب نبینند.

    می‌توان از تابلوهای هشدار دهنده نیز به عنوان ابزاری که می‌تواند آمار تصادف گونه‌های جانوری را کاهش دهد یاد کرد؛ هرچند در این میان تابلوها کمترین تاثیر را دارند. مدیرانجمن یوزپلنگ ایرانی‌ دراین باره توضیح می‌دهد: برای کاهش آمار تصادفات، فنس‌کشی بیشترین تاثیر مثبت را دارد. درباره تابلوهای هشدار دهند نیز باید گفت تابلوهای کنونی ازلحاظ جنس، نوع چاپ و ابعاد مناسب نبوده و با فاصله از جاده نصب شده و می‌توان گفت کارآمد نیستند.

    با توجه به اهمیت موضوع، اصلاح نقاط حادثه خیز باید هر چه زودتر در دستور کار مسئولان قرار بگیرد و آنها راهکارهای بلند و کوتاه‌مدت مناسبی اجرایی کنند. افزون بر این باید تاکید کرد، مسئولان قبل از اجرایی‌کردن هر پروژه‌ای برای تهیه ارزیابی زیست‌محیطی اقدام کرده و با توجه به شکننده‌ بودن وضع حیات‌وحش در کشور، حداقل شرایط را برای بقای آنها مناسب کنند.

  • «سند راهبردی امداد و نجات حیات وحش کشور» تدوین شد/ تشکیل گروه‌های امدادی تا سال 96

    «سند راهبردی امداد و نجات حیات وحش کشور» تدوین شد/ تشکیل گروه‌های امدادی تا سال 96

    Animal-Rights-Watch-ARW-8310

    دیده بان حقوق حیوانات: مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست از تدوین «سند راهبردی امداد و نجات حیات وحش کشور » خبر داد.

    به گزارش خبرگزاری میزان مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست با اعلام خبر تدوین «سند راهبردی امداد و نجات حیات وحش کشور » در روز گذشته عنوان کرد: بر این اساس محیط بان ها و سمن های زیست محیطی سه استان گلستان، لرستان و تهران در قالب پایلوت، آموزش های لازم را دریافت می کنند.

    مجید خرازیان مقدم در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی میزان با اعلام خبر تدوین «سند راهبردی امداد و نجات حیات وحش کشور » در روز گذشته، اظهار کرد: این سند به منظور حفاظت از حیات وحش کشور در قالب اورژانس حیوانات به امضاء رسید.

    وی با تاکید بر این که این سند قرار است دستورالعمل امداد و نجات زیست محیطی را برای کشور فراهم کند، گفت: این سند به صورت پایلوت در سه استان لرستان، گلستان و تهران در سال جاری اجرایی می شود.

    مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست افزود: در این سه استان برنامه های آموزشی برای سمن های زیست محیطی و محیط بان برگزار و به افراد آموزش داده می شود. آنها قرار است گروه های امداد و نجات کشور را تشکیل دهند.

    خرازیان مقدم با تاکید بر لزوم حضور سازمان های مردم نهاد و سمن ها در تشکیل اورژانس حیوانات، عنوان کرد: هر یک از این سه استان در سال های آینده به صورت هرمی استان های مجاور خود را آموزش خواهند داد تا بدین صورت بتوانیم تا سه سال آینده گروه های امداد و نجات را در کشور تشکیل دهیم. این گروه در قالب اورژانس حیوانات و با همکاری تمام گروه های غیر دولتی تشکیل می شود.

    وی با ابراز تاسف از این که آمار تلفات پستانداران از سال 1386 تا نیمه سال 93 حدود یک هزار و 425 مورد ثبت شده است ، خاطرنشان کرد: در این میان 62 درصد از تلفات پستانداران بزرگ جثه به دلیل تصادفات جاده ای بوده است. در نتیجه مقابله با از دست رفتن حیات وحش کشور بسیار مهم است.

    مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست در پایان تاکید کرد: برخی از گوشتخواران همانند یوزپلنگ آسیایی یا پلنگ که در جاده ها بر اثر تصادف جان خود را از دست می دهند از نظر رده حفاظتی برای محیط زیست کشور بسیار اهمیت دارد.

  • کمبود علوفه، آهوان سبزوار را در معرض خطر قرار داده است

    دیده بان حقوق حیوانات: رئیس اداره حفاظت محیط زیست سبزوار گفت: کمبود علوفه باعث پراکنده شدن آهوان دومین زیستگاه آهو ایران در این شهرستان با نام “پناهگاه حیات وحش شیراحمد” شده و این حیوانات را در معرض خطر قرار داده است.

    به گزارش ايرنا، “احمد عمارلو” روز سه شنبه گفت: یکی از این آهوان شب گذشته وارد جاده اصلی شد و در تصادف با خودرو از ناحیه یک چشم دچار آسیب شد.

    وی بیان کرد: این آهو بلافاصله از سوی راننده خودرو به محیط بانی شیراحمد منتقل و تحت درمان قرار گرفت و از مرگ حتمی نجات یافت اما یک چشم خود را از دست داد.

    وی گفت: مشابه این سانحه ممکن است برای سایر آهوان پناهگاه شیراحمد اتفاق بیافتد لذا نیازمند یاری مسئولان برای تامین علوفه و حفاظت از این گونه جانوری هستیم. وی اظهار کرد: پناهگاه حیات وحش شیر احمد در پنج کیلومتری جنوب شهر سبزوار قرار گرفته و وضعیت بسیار ضعیف مرتع این منطقه و خشکسالی موجب پراکندگی آهوان و خروج آنان از هسته اصلی حفاظتی شده است. رییس اداره حفاظت محیط زیست سبزوار خواستار تخصیص اعتبار ویژه برای تامین علوفه آهوان پناهگاه شیر احمد و حفاظت از این گونه جانوری شد.

    پناهگاه حیات وحش شیراحمد سبزوار مهم‌ترین زیستگاه آهو در شرق کشور است.

  • آبگذرهای جاده ای، راهی برای کاهش تلفات حیات وحش

    دیده بان حقوق حیوانات:  مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی گفت: آبگذرهایی مانند تونل و زیرگذر برای عبور آب در جاده ها احداث می شود که می توان با کمی تغییر در آن برای عبور حیات وحش نیز بهره برد.

    به گزارش ایرنا، مرتضی اسلامی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی اظهار کرد: حوادث جاده ای سالانه تلفات زیادی را متوجه حیات وحش کشور می کند که در برخی وارد غیر قابل جبران است.
    وی تاکید کرد: در حیات وحش و زیستگاه ها نباید جاده احداث شود اما اگر بنا به هر دلیلی چنین اتفاقی افتاد باید شرایط به گونه ای باشد که تهدیدی برای حیات وحش نباشد، برای این منظور در کشورهای پیشرفته تدابیر متعددی برای کاهش تلفات جاده ای اتخاذ می کنند که امکان اجرای برخی از آنها در کشور ما هم وجود دارد.
    وی ادامه داد: یکی از این راه ها استفاده از آبگذرها است که به صورت تونل در جاده ها احداث می شود، با کمی تغییر و سازکار کردن آنها با محیط زیست و شرایط حیات وحش می توان از آن به عنوان گذرگاه و کریدور حیات وحش استفاده کرد.
    اسلامی افزود: برای این منظور می توان قبل از احداث جاده با وزارت راه و یا پیمانکار وارد مذاکره شد تا آبگذر با دو هدف عبور آب و حیات وحش احداث شود.
    وی با بیان اینکه برای ایمن سازی جاده ها راه حل های متعددی وجود دارد که باید بنا به شرایط جاده اعمال شود گفت: ایجاد محدودیت سرعت حداقل در نقاط حادثه خیز، احداث روگذر، فنس کشی و نصب تابلو برخی از این راه حل ها است.
    مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی افزود: در برخی کشورها از جمله کانادا در برخی از نقاطی که محل عبور و مرور حیات وحش است سنسورهایی نصب می کنند که در زمان عبور حیوانات چراغ ان روشن و آژیر به صدا در می آید که در این زمان خودروهای عبوری متوجه حضور حیات وحش در جاده می شوند و تا زمان عبور از جاده متوقف می شوند.
    وی گفت: در کشور ما انجام برخی کارها مانند فنس کشی و یا احداث زیرگذر امکان پذیر است تا شاهد کاهش تلفات جاده ای حیات وحش باشیم.
    اسلامی افزود: بر اساس گزارش های سازمان حفاظت محیط زیست در کشور ما درصد بالایی از تلفات وحوش مربوط به تلفات جاده ای است، بر این اساس آمارها نشان می دهد حدود 70 درصد تلفات گوشتخواران در بین سال های 86 تا 93 مربوط به تلفات جاده ای بوده است.
    وی گفت: همچنین 27 درصد تلفات پلنگ ایرانی هم در همین بازه زمانی در جاده ها اتفاق افتاده که 83 درصد آن فقط مربوط به جاده پارک ملی گلستان است.
    اسلامی با بیان اینکه آمار تلفات جاده ای یوزپلنگ ایرانی تکان دهنده است افزود: بر اساس آمار انجمن یوزپلنگ ایرانی طی دهه هشتاد 40 درصد تلفات یوزپلنگ ایرانی مربوط به حوادث جاده ها بوده و اکنون در کمتر از یک هفته دو یوزپلنگ ماده دیگر در تصادفات جاده ای تلف شده اند.
    وی ادامه داد: با توجه به سهم بالای تلفات جاده ای در کشتار حیات وحش و آسیب جدی به گونه های در خطر انقراض از جمله پلنگ ایرانی و یوزپلنگ آسیایی، به پیشنهاد انجمن یوزپلنگ ایرانی و با حضور سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت راه و شهرسازی، پلیس راهنمایی و رانندگی، پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و تشکل دیده بان حقوق حیوانات کارگروه کنترل اثرات سوء جاده ها ایجاد شد و تاکنون دو جلسه کرده است.
    وی تاکید کرد: در دنیا راهکارهای زیادی برای کنترل اثرات جاده ها بر محیط زیست و حیات وحش مطالعه و اجرا شده است که در ایران نیز قابل انجام است اما اجرای آن ها به همکاری منسجم بین دستگاهی نیاز دارد، از این رو این کارگروه با هدف ایجاد تعامل مناسب بین دستگاه های ذیربط به منظور کنترل اثرات سو جاده ها تشکیل شده است.
    وی گفت: تاکنون دراین کارگروه تصمیماتی اتخاذ شد که داشتن نماینده ادارات کل حفاظت محیط زیست استان ها در شورای ایمنی و ترافیک، معرفی نقاط حادثه خیز حیات وحش به شورا، برنامه ریزی برای ایمن سازی نقاط حادثه خیز، استانداردهای لازم برای ایمن سازی جاده ها برای حیات وحش برخی از این تصمیم ها است.

  • «بادوم زمینی» صدای وجدان بشر!

    «بادوم زمینی» صدای وجدان بشر!

    Animal-Rights-Watch-ARW-8312

    دیده بان حقوق حیوانات: سال 1993 هنگامی که «بادوم زمینی» در ایالت میسوری ایالت متحده آمریکا کشف شد بسیاری از انسان‌ها برای این سنگ‌پشت گریستند. «بادوم‌ زمینی» به‌عنوان سمبلی برای آنچه بشریت بر سر محیط‌زیست، زمین و جانداران آن آورده، شناخته شد.
    به گزارش فرهیختگان مواد پلاستیکی قاتل قدرتمند سیاره ما هستند. زمانی که انسان استفاده از پاکت‌ها و بسته‌بندی‌های کاغذی و پارچه‌ای را به بهانه قطع بیش از اندازه درختان کنار گذاشت نمی‌دانست ماده‌ای که به جای آنها انتخاب می‌کند خود قاتل محیط‌زیست، درختان و حیوانات خواهد بود. البته ساده‌انگاری است که اتهام افراط در مصرف مواد پلاستیکی را تنها به انسان‌ها و انتخاب نادرست‌شان مربوط بدانیم. ساز‌مان‌ها و شرکت‌های نفتی و تبلیغات آنها برای هرچه بیشتر استفاده کردن مشتقات نفت هم از عوامل عمده گرایش انسان‌ها به پلاستیک بوده است. این مواد را به سبب طولانی بودن تجزیه‌شان در طبیعت یعنی بین 300 تا 500 سال می‌توان در رده مواد تجزیه‌نشدنی طبقه‌بندی کرد. یعنی اینکه هنوز نخستین پلاستیک تولیدشده به دست بشر به چرخه طبیعت برنگشته است. در این میان حیوانات بزرگ‌ترین گروهی هستند که از رها شدن پلاستیک‌ها در طبیعت ضربه می‌خورند. سالانه هزاران جانور با خوردن پلاستیک‌ها یا گیر کردن در تورهای پلاستیکی می‌میرند و تنها دلیل آن هم این است که ما راه درست بهینه مصرف کردن پلاستیک‌ها را نمی‌دانیم. از میان این حیوانات گاهی مواردی مشاهده شده که قلب و روح انسان را به درد آورده و صدای وجدان نوع بشر بوده است. لاک‌پشت‌های دریایی که در تورهای ماهیگیری مستعمل رهاشده در دریا، گیر کرده‌اند یا پرندگان و چرندگانی که پلاستیک خورده‌اند از آن جمله هستند، اما داستان «بادوم زمینی» بسیار دردناک است.
    «بادوم‌زمینی» 9 ساله از گونه سنگ‌پشتان گوش قرمز در حالی پیدا شد که نواری پلاستیکی که ویژه بسته‌بندی بطری‌های نوشابه است دور لاک او را گرفته و لاک‌پشت بی‌چاره در این بخش لاک خود رشد نکرده بود.
    دامپزشکانی که او را معاینه کردند بر این عقیده بودند که «بادوم‌ زمینی» از دوران کودکی در این پلاستیک‌ گیر کرده و در این قسمت، لاک و اجزای داخلی بدنش رشد نکرده است. اگر این حادثه برای یک سمور آبی یا دیگر حیوانات آبزی اتفاق می‌افتاد حیوان بی‌چاره بی‌شک از عفونت می‌مرد. گو اینکه برای بسیاری از حیوانات دریایی و خشکی اتفاق‌هایی مشابه می‌افتد.
    با معاینه «بادوم‌زمینی» دامپزشکان دریافتند که به جز لاک بخشی از اندام داخلی او هم به اندازه کافی رشد نکرده است. ولی خبر خوب این بود که می‌توانست با همین اندام ناقص هم زنده بماند اما چون لاک این حیوان بسیار سخت بود، دیگر امکان ندارد که این قسمت بدنش به حال عادی برگردد.
    داستان «بادوم زمینی» تلنگری به وجدان انسان است. انسانی که طبیعت پیرامونش را به نابودی کشانده است و آرام‌آرام خود را نیز نابود می‌کند.
    سنگ‌پشت گوش قرمز، بومی جنوب ایالات متحده آمریکاست و به بیشتر کشور‌های دنیا صادر و به‌عنوان حیوان خانگی نگهداری می‌شود. این گونه حالتی تهاجمی دارد و جزء صد گونه نخست مهاجم در دنیا به حساب می‌آید و به دلیل گاز‌های دردناکی که می‌گیرد در طبیعت رها می‌شود. این گونه در رقابت با سایر گونه‌های زیستی همسان خود بسیار موفق است و چون دشمن طبیعی ندارد، به سرعت تکثیر می‌شود.
    بنابراین بسیاری از کشور‌ها به‌منظور حفاظت از گونه‌های داخلی حیات‌وحش خود، واردات این لاک‌پشت‌ها را ممنوع و مجازات‌های سنگینی برای نگهداری، خریدوفروش و رهاسازی این حیوان در طبیعت وضع کرده‌اند. اتحادیه اروپا خرید و فروش و نگهداری این‌گونه را از سال 1997 ممنوع کرده است.
    به تازگی خرید و فروش این‌گونه از لاک‌پشت‌ها در کنار سمندر امپراتور (که گونه‌ای در حال انقراض است) به‌ویژه پیش از عید نوروز در کشور ما رواج یافته است. لاک‌پشت گوش قرمز را معمولا با نام لاک‌پشت مینیاتوری یا لاک‌پشت سنگاپوری پیش از عید نوروز به فروش می‌رسانند، در حالی که بیشتر این‌گونه از لاک‌پشت‌ها حامل ویروس بیماری «سالمونلا» (از بیماری‌های بسیار کشنده مشترک بین انسان و حیوان) هستند.

  • خطر انقراض در کمین گونه ای جدید از میمون ها در جنگل آمازون

    1419936351189_white-faced-saki-monkey.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات: کارشناسان حیات‌وحش براین‌ باروند که یک گونه جدید میمون در جنگل‌های استوایی آمازون در معرض خطر انقراض است.

    به گزارش ایسنا، این کارشناسان معتقدند جنگل زدایی در این منطقه می‌تواند عاملی باشد که این گونه جدید میمون را در معرض خطر انقراض قرار دهد. طبق مطالعه جدیدی که در دانشگاه «ماتو گروسو» انجام شده این گونه از میمون‌ها که پیش از این شناسایی نشده بودند در سه موقعیت مجزا و در یکی از بخش‌های جنگل‌های استوایی آمازون ردیابی شدند و تاکنون مطالعات گسترده‌ای در مورد آن‌ها انجام نگرفته بود. کارشناسان معتقد بودند نوع جدید از میمون ساکی (saki) را شناسایی کردند که با انجام تست‌های ژنتیکی ادعایشان تایید خواهد شد.

    «مانوئل داس سانتوس فیلهو» زیست شناس گفت:‌ اولین تصاویر از این حیوان را برای یک کارشناس فرستادیم و همه شواهد حاکی از آن بود که این میمون، یک گونه جدید است و ویژگی‌های آن بسیار متفاوت با سایر گونه‌هاست.

    میمون‌های ساکی در جنگل‌های استوایی مناطق آمریکای جنوبی تا مرکز برزیل زندگی می‌کنند و طول هر میمون بالغ به 50 سانتی متر می‌رسد و به دلیل ماهیت مرموزی که دارند به ندرت درختان محل زندگی خود را ترک می‌کنند و به همین دلیل ناشناخته ماندن آن‌ها دور از تصور نیست.

    به گزارش ایسنا به نقل از نیچر ورلد نیوز، اگرچه کارشناسان تقریبا اطلاعات زیادی در مورد این گونه جدید ندارند اما دریافته‌اند که این گونه در معرض خطر انقراض است. همچنین از آنجا که زیستگاه این میمون‌ها تحت تاثیر پدیده جنگل‌زدایی قرار دارد خطر نابودی آن‌ها بالا است.

  • چه کسی آخرین پلنگ ایرانی را خواهد کشت؟!

    1419668793183_179201_811.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات: به تابلوی ” محل عبور حیوانات وحشی” توجه نکنید. پای خود را روی پدال گاز خودرو بیشتر فشار بدهید، شاید افتخار کشتن آخرین پلنگ ایرانی در جاده پارک ملی گلستان نصیب شما شد!

    توله پلنگ‌ها از مادر جدا شدند و به فاصله چند روز آنها هم مردند. وای ما با حیات‌وحش‌مان چه کردیم؟ دیگر پلنگی نداریم که به بچه‌های مدرسه معرفی کنیم و بگوییم این حیوانات روزگاری در این جغرافیا که به شکل گربه است، حق حیات داشتند. می‌گویند یکی از این پلنگ‌ها را بعد از کشتن و کلی عکس انداختن با لاشه آن، تاکسیدرمی شده در موزه‌ای نگهداری می‌کنند…

    حالا باید بچه‌های مدرسه را ببریم تا در موزه، با صورتک پلنگ آشنا شوند… ایکاش به تابلوی آهسته‌تر، “محل عبور حیوانات وحشی” توجه می‌کردیم.

    به گزارش ایسنا، جاده پارک ملی گلستان، قتلگاه حیوانات وحشی شده است. حیواناتی که نسل بعضی از آنها رو به انقراض است.

    زمانی جنگل گلستان، مسکن نیمی از پستانداران ایران و بهترین گونه‌های نادر و ارزشمند حیات وحش جهان بود. 45 سال پیش، جاده‌ای مال‌رو در میان جنگل وجود داشت که ساکنین بومی اطراف جنگل از آن برای تردد بین شهر و روستا استفاده می‌کردند و همزیستی مسالمت‌آمیزی میان مردمان بومی مناطق و حیات وحش وجود داشت.

    با توسعه تدریجی صنعت و شهرنشینی در ایران، این جاده به صورت موقت برای اتصال مناطق شمالی به خراسان توسعه یافت و تردد انسان‌ها با خودروهایشان از این جاده افزایش یافت. حال این جاده به قتلگاه حیات وحش تبدیل شده است، مرگی که با رنج فرا می‌رسد.

    پلنگ‌ها، مرال‌ها، خرس‌ها و گربه‌های وحشی که بیشتر شب‌ها برای تامین غذا حرکت می‌کنند، بی‌خبر از تجاوز انسان‌ها به محل زندگی‌شان در هنگام عبور از جاده و مواجهه با نور خودروها، شوکه می‌شوند و می‌ایستند. برخی در برخورد با خودروها، در جا تلف می‌شوند و برخی دیگر همچون پلنگ‌، جسم نیمه جان خود را به وسط جنگل می‌کشانند و پس از تحمل رنج فراوان تلف می‌شوند. حالا دیگر توله پلنگ‌های ماده پلنگ تلف شده، آواره و از بین رفته‌اند.

    دیگر جنگل گلستان محل امنی برای زندگی حیات وحش نیست و به گفته‌ی سازمان محیط زیست، طی سال 86 تا 93 ، 27 درصد پلنگ‌های ایران در جاده‌ها تلف شده‌اند که 83 درصد آن در جاده پارک ملی گلستان اتفاق افتاده است. به گفته مدیر پارک، تعداد تلفات حیوانات در جاده پارک نسبت به سال گذشته به علت افزایش تردد مسافران از این جاده، 52 درصد افزایش داشته است.

    مدیر پارک معتقد است، تنها راه حفظ و نجات حیات وحش ارزشمند این جنگل، خروج جاده از میان پارک است، اما از آنجا که ساخت جاده جایگزین زمان‌بر است و به اعتبار زیادی نیاز دارد لازم است اقدامات فوری همچون نصب گارد ریل، فنس‌کشی، نصب تابلوهای هشداردهنده بیشتر و توزیع بروشور برای آگاهی رانندگان در طول 55 کیلومتر طول جاده پارک و نقاط حادثه‌خیز آن انجام شود تا در مقطع کنونی از تلفات بیشتر حیوانات این جنگل جلوگیری شود.

    به گفته‌ی مدیر پارک، طرحی برای ساخت بزرگراه یا آزادراه به منظور ایجاد جاده جایگزین از سال 82 مطرح شده است اما مشخص نیست تا زمان بهره‌برداری از این طرح چند پلنگ، مرال، خرس و حیوانات در معرض انقراض دیگر قرار است قربانی خودخواهی انسان‌ها شوند.

    افزایش 52 درصدی تلف شدن حیوانات در جاده پارک ملی گلستان

    جواد سلیاری، مدیرعامل پارک ملی گلستان در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) با بیان این‌که پارک ملی گلستان زیستگاه بهترین گونه پلنگ ایرانی است، اظهار کرد: طی چند روز گذشته یک قلاده پلنگ در برخورد با خودرو در جاده پارک ملی گلستان از ناحیه پای عقب، زیر فک، پشت پاها و پنجه‌ها آسیب دیده و در نهایت در محدوده چشمه جانلر که تا جاده 300 متر فاصله داشته، تلف شده است. این پلنگ، ماده بوده و سه سال سن داشته و می‌توانسته در سال آینده زادآوری داشته باشد. یک ماده پلنگ نیز در بهار امسال در اثر برخورد با خودرو در جاده پارک ملی گلستان تلف شد. بررسی‌ها نشان داد که این ماده پلنگ دو توله داشته که احتمالا توله‌های آن نیز در نبود مادر از بین رفته‌اند. در بهار و اسفند سال گذشته نیز 2 پلنگ در جاده پارک ملی گلستان تلف شده بودند.

    وی تصریح کرد: در سال گذشته 143 مورد تلف شدن حیوان در پارک ملی گلستان، گزارش و ثبت شده است. در میان ممکن است حیواناتی در برخورد با خودروها آسیب ببینند و بعد از چند روز بر اثر آسیب وارده در میان جنگل تلف شوند که آمار آنها در دست نیست.

    سلیاری ادامه داد: در 9 ماهه امسال 218 مورد تلف شدن حیوان در جاده پارک ثبت شده است که نسبت به مدت مشابه سال گذشته 52 درصد افزایش نشان می‌دهد. این افزایش تلفات به دلیل افزایش عبور گردشگران و مسافران از این جاده بوده است.

    وی خاطرنشان کرد: با شمارشی که با دوربین تله‌ای صورت گرفته 35 قلاده پلنگ در پارک ملی گلستان مشاهده شده است.

    سلیاری با اشاره به این‌که طرح خروج جاده از میان پارک ملی گلستان در دست پیگیری است و خانم ابتکار، رییس سازمان محیط زیست نیز با این طرح موافق است، تصریح کرد: در ارزیابی سال 87 تا 89 در زمان دولت پیشین، ساخت جاده تحت عنوان بزرگراه یا آزادراه با عنوان گزینه شمالی مطرح شد. در صورت بهره‌برداری از این پروژه، جاده‌ای از میان پارک ملی گلستان عبور نخواهد کرد. این طرح در دولت گذشته مسکوت ماند تا این‌که در دولت جدید جلساتی برای این موضوع برگزار شد و در نهایت تصمیم گرفته شد که آزادراه به عنوان جاده جایگزین ساخته شود، در این صورت جاده از دوراهی کلاله به سمت گلی داغ و در نهایت آشخانه ساخته می‌شود. با ساخت این جاده، پارک ملی گلستان دور زده می‌شود و دیگر جاده از میان پارک عبور نخواهد کرد.

    مدیر پارک ملی گلستان تاکید کرد: بهترین گزینه برای حفظ حیات وحش پارک ملی گلستان، خروج جاده از میان پارک و ایجاد مسیر جایگزین برای این جاده است، اما از آنجا که این اقدام بسیار پرهزینه و زمان‌بر است، تصمیم گرفته‌ایم تا زمان اجرایی شدن طرح خروج جاده از پارک، زیرگذرها و روگذرهایی برای عبور حیات وحش از میان جاده ایجاد کنیم.

    وی ادامه داد: در یکی از کشورهای اروپایی روگذرهایی یا به عبارتی پل‌های هوایی سازگار با محیط زیست برای عبور حیوانات از میان جاده ایجاد کرده‌اند. این روگذرها به گونه‌ای ساخته شده‌اند که حیوان برای عبور از آن احساس ترس نکند و با این اوصاف مشاهده شده است که حیوانات از وسط کریدور ایجاد شده عبور کرده‌اند، زیرا حیوانات در انتخاب محل عبور بسیار حساسند، البته ساخت این روگذرها در پارک ملی گلستان با رعایت استانداردهای جهانی، هزینه دارد.

    سلیاری، محدودکردن عبور حیوان از میان جاده را از دیگر راهکارهای اندیشیده شده برای حفظ حیات وحش پارک ملی گلستان، عنوان و تصریح کرد: ناچاریم جاده را با شرایط موجود مدیریت کنیم. باید دو طرف جاده فنس‌کشی شود تا حیوانات به محلی که خطر کمتری برایشان دارد هدایت شوند. از سوی دیگر تصمیم گرفته شده است تا تابلوهای بیشتری در طول جاده برای آگاهی رانندگان نصب شود. علاوه بر این باید سرعت‌گیرهای بیشتری در طول مسیر ایجاد شود. هم‌چنین قرار است آبراهه‌های بیشتر و زیرگذرهایی در طول مسیر برای عبور حیوانات از میان جاده ایجاد شود.

    وی بیان کرد: برخی رانندگانی که از میان این جاده عبور می‌کنند به سرعت مجاز برای عبور از میان پارک دقت نمی‌کنند. رانندگان باید با سرعت حدود 30 کیلومتر در ساعت رانندگی کنند و می‌توانند در هنگام مواجه شدن با حیوانات سرعت خود را کنترل کنند و مانع از تلف شدن حیوانات شوند. حیوانات در هنگام مشاهده نور چراغ خودروها توقف می‌کنند که این امر باعث تلف شدن‌شان می‌شود. برخی حیوانات همچون گربه‌های وحشی، سمورها، پلنگ‌ها، خرس‌ها و مرال شوکا بیشتر در هنگام شب حرکت می‌کنند.

    سلیاری یادآور شد: جاده‌ای که از میان پارک ملی گلستان عبور می‌کند حدود 55 کیلومتر طول دارد که در طول 30 کیلومتر آن پارک در دو طرف جاده قرار دارد و در 25 کیلومتر باقیمانده از یک طرف جاده به پارک جنگلی گلستان منتهی می‌شود.

    وی اظهار کرد: از محل دریافت بودجه سال 94 تلاش می‌شود گاردریل در محدوده 25 کیلومتر جاده پارک نصب شود، علاوه بر آن تابلوهای هشداردهنده بیشتری در طول جاده نصب خواهد شد. علاوه بر موارد ذکر شده قرار است کارهای آموزشی برای آگاهی رانندگان و گردشگران به منظور حفظ گونه‌های ارزشمند گیاهی و جانوری انجام شود. به عنوان مثال بروشورهایی بین رانندگان در ورودی و خروجی پارک توزیع می‌شود.

    مدیر پارک ملی گلستان اضافه کرد: در پی آتش‌سوزی‌های صورت گرفته در پارک ملی گلستان، قرارگاه نیروهای واکنش سریع از شهریور تا اواخر مهر برای نظارت بیشتر بر پارک و جلوگیری از بروز آتش‌سوزی تشکیل شد. در پی این اقدام، 35 مورد آتش سوزی پیش از گسترده شدن آتش اطفاء شد. البته فعالیت این قرارگاه تا زمان دریافت بودجه برای تداوم فعالیت متوقف شده است. با رسیدن بودجه جدید، این قرارگاه فعالیت خود را از سرمی‌گیرد و کارهای آموزشی و کنترل پارک به منظور جلوگیری از بروز آتش سوزی از سر گرفته می‌شود.

    مسافران، سرعت خودرویشان را هنگام عبور از جاده پارک گلستان کنترل نمی‌کنند

    سیدمجتبی حسینی، معاون پایش اداره کل محیط زیست گلستان نیز در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: در محل پلیس راه تنگه‌راه از زمان وقوع آتش سوزی در پارک ملی گلستان، بروشورهایی برای آگاهی رانندگان به منظور کنترل سرعت و چگونگی مواجهه با حیواناتی که از این جاده عبور می‌کنند، توزیع شده است.

    وی ادامه داد: اداره کل محیط زیست استان با همکاری راه و شهرسازی براساس تفاهم‌نامه موجود مبادرت به نصب یک سری تابلوهای هشدار دهنده کردند. هم اینک در حال جانمایی نقاط حادثه‌خیز برای نصب این تابلوها هستیم. هم‌چنین با همکاری پلیس راه تلاش می‌شود تا نظارت بر خودروها برای کنترل سرعت‌شان بیشتر شود.

    معاون اداره کل محیط زیست گلستان یادآور شد: نقاط حادثه‌خیز جاده پارک ملی گلستان که محل عبور حیوانات است کاملا مشخص و شناسایی شده است ولی متاسفانه مسافرانی که از این جاده عبور می‌کنند سرعت خودروهایشان را کنترل نمی‌کنند و باعث تلف شدن حیوانات ارزشمند این پارک می‌شوند.

    حسینی خاطرنشان کرد:‌ نصب دوربین‌های مدار بسته برای پایش حیات وحش و شناسایی نقاط دچار آتش‌سوزی در سال آینده پیگیری می‌شود. با نصب این دوربین‌ها حضور مدیریت بحران در سریع‌ترین زمان برای اطفاء آتش سوزی‌ها امکان پذیر می‌شود.

    وی بیان کرد: طرح خروج جاده از میان پارک ملی گلستان در سال 82 به تصویب هیات وزیران رسید و قرار شد جاده‌ جایگزین، جانمایی و ساخته شود. به همین منظور دولت یازدهم درصدد تامین اعتبار برای اجرای این مصوبه که کاری زمان براست، برآمده است. با خروج این جاده از پارک، جاده کنونی به عنوان جاده‌ای اکوتوریستی معرفی خواهد شد و بنابراین مسافران با نظارت بیشتر از این جاده عبور خواهند کرد. علاوه بر آن عبور ماشین‌های سنگین از این جاده محدود می‌شود. اگر جاده جدید جایگزین جاده کنونی شود حیوانات کمتری تلف می‌شوند.

    حسینی تصریح کرد: جاده کنونی از قدیم برای تردد مردمان بومی و دسترسی مردم به استان خراسان ایجاد شده بود. عرض این جاده در آن زمان 11.60 متر بوده و جاده‌ای بین شهری و روستایی محسوب می‌شده است. از ابتدای ساخت این جاده نیز بنا بود این جاده به صورت موقت ایجاد شود و خروج جاده از میان پارک در آغاز ایجاد این جاده، مورد توجه محیط زیست و راه و شهرسازی وقت بوده است.

    وی اظهار کرد: ساخت جاده جایگزین اعتبارات بالایی نیاز دارد. با ساخت بزرگراه به عنوان جاده جایگزین شاهد خروج جاده از میان پارک خواهیم بود. برای تحقق این امر باید بودجه بیشتری به راه و شهرسازی داده شود. امیدوارم دولت با تامین اعتبار مورد نیاز برای ساخت بزرگراه، اجرای این پروژه که سال‌هاست، مطالعاتش انجام شده و وارد فاز اجرایی شده است به مرحله تکمیل شدن برساند.

    آزادراه، جایگزین جاده پارک گلستان خواهد شد

    علی بخش رستمی، مدیرکل راه و شهرسازی استان گلستان با بیان این‌که جاده پارک ملی گلستان نزدیک به یک قرن است که از میان جنگل عبور می‌کند، افزود: جاده پارک ملی گلستان جاده‌ای است که شمال غرب و شمال شرق کشور را به هم متصل می‌کند و جاده‌ای موقتی نیست.

    وی ادامه داد: امروزه حفاظت از پارک ملی گلستان برای حفظ حیات وحش آن، حائز اهمیت شده است، به همین دلیل توجه به این جاده که از میان پارک ملی گلستان عبور می‌کند در دستور کار وزارت راه و شهرسازی و محیط زیست قرار گرفته است. به همین منظور ساخت مسیر جایگزینی برای آن‌که جاده از میان جنگل عبور نکند، مطرح شده است.

    رستمی خاطرنشان کرد: مطالعات تغییر مسیر بزرگراه در حال ساخت (جایگزین مسیر جنگل) در دستور کار وزارتخانه قرار گرفت. مطالعات مسیر توسط مشاور طرح انجام شد که به دلیل ناپایدار بودن مسیر بررسی شده و هزینه بالای اجرا با عنوان مسیر قابل قبول پذیرفته نشد و به همین خاطر آزادراه شمالی استان گلستان موسوم به آزادراه نوکنده به آشخانه در دستور کار قرار گرفت.

    وی با بیان این‌که مدیران ذیربط و نمایندگان مردم استان گلستان در مجلس به شدت به دنبال ایجاد کریدور شرق به غرب با عنوان آزادراه هستند، ادامه داد: دولت جدید با پیگیری مدیران استان پذیرفت که ساخت بزرگراه به آزادراه تبدیل شود. این طرح برای طی شدن روند اجرایی آن به وزارتخانه ارسال شد و با نظر مساعد وزیر راه و شهرسازی طی مکاتبه‌ای با سازمان مدیریت کشور درخواست اخذ مجوز کمیسیون ماده 215 به منظور پایدار شدن طرح بررسی شده داده شد. امیدواریم با بررسی و تایید آزادراه ذکر شده، پروژه پایدار شده و مجوز اجرا و تامین منابع آن اخذ شود تا پس از اخذ نظرها در کمیسیون ماده 215، وزارتخانه ردیف اعتباری دریافت کند و در نهایت این طرح تصویب شود و پروژه به مرحله اجرایی شدن برسد.

    رستمی تصریح کرد: این آزادراه از شمال نوکنده آغاز و در نهایت پس از طی کردن مسیر از شمال شهرهای بندرگز، بندر ترکمن، آق‌قلا، گنبد و کلاله به منطقه آشخانه می‌رسد. با بهره‌برداری از این آزادراه، ترافیک عبوری از مازندران به سمت خراسان هدایت می‌شود.

    وی افزود: در سال 1375 طرح ساخت بزرگراه بهشهر – قوچان تعریف شد و قرار شد چهار استان مازندران، گلستان، خراسان شمالی و خراسان رضوی را تحت پوشش قرار دهد. بخشی از این پروژه، هم اینک در استان گلستان تا قبل از جنگل در حال اجراست و با ادامه آن بعد از جنگل، در حوزه استحفاضی خراسان شمالی در دست اجراست. حدود 30 کیلومتر از این بزرگراه از حوزه جنگل گلستان عبور می‌کرد که در نهایت عملیات ساخت این بخش جاده متوقف شد.

    به گزارش ایسنا، 35 پلنگ پارک ملی گلستان در انتظارند فرمان ایست داده شود، تا غریبه‌ها از زیستگاه‌شان بیرون بروند؛ منتظرند، رئیس سازمان محیط زیست، فرمان بدهد. وقت تنگ است، اگر دیر بجنبیم، فرزند‌ان‌ ما باید پلنگ ایرانی را تاکسی‌درمی شده در موزه‌ها مشاهده کنند.

  • گردشگران قطب جنوب تهدیدی برای پنگوئن ها

    5-852.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات: سفر به قطب جنوب ممکن است رویای هر کسی نباشد اما تعداد گردشگرانی که برای این سفر استثنایی ثبت‌نام می‌کنند رو به افزایش است.

    به گزارش ایسنا اگرچه گردشگران اشتیاق بسیاری برای گشت و گذار و تماشای مناظر منحصر به فرد این منطقه سرد و پوشیده از یخ و برف و مشاهده پنگوئن‌های بومی قطبی دارند اما کارشناسان حیات وحش نسبت به خطر انتقال بیماری‌های عفونی به این حیوانات به واسطه تماس نزدیکتر با انسان‌ها ابراز نگرانی کرده‌اند.

    کارشناسان حیات وحش و متخصصان سلامت معتقدند که سیستم ایمنی بدن پنگوئن‌ها و بسیاری از گونه‌های جانوری بومی قطب جنوب توان کمتری برای مقابله با عوامل و میکروب‌های بیماری‌زایی را دارند که در سایر نقاط جهان شایع هستند چرا که این حیوانات مدت زیادی از سایر جانداران در مناطق دیگر دنیا جدا و ایزوله بوده‌اند و مدت‌های مدید ملاقات‌کنندگان محدودی داشته‌اند.

    به گزارش ایسنا به نقل از سایت شبکه اخبار محیط زیست، بنابر آمار انجمن بین المللی اپراتورهای تور قطب جنوب، تنها در فصل گردشگری این منطقه در سال 2013 تا 2014 میلادی 37 هزار گردشگرِ قطب جنوب، این سفر ماجراجویانه را انجام داده‌اند و تعداد آنها در مقایسه با آمار دو دهه گذشته که 8000 گردشگر بوده، رشد قابل توجهی داشته است.

    «ورای گریمالدی» از متخصصان دانشگاه «اوتاگو» در نیوزیلند دراین‌باره تاکید کرد که رشد صنعت گردشگری قطب جنوب و افزایش تحقیقات در این منطقه بدون پیامد نخواهد بود و در میان سایر پیامدهای منفی احتمالی، پنگوئن‌ها از جمله گونه‌های آسیب‌پذیر در برابر بیماری‌های عفونی هستند و بنابراین سلامت آنها در تماس بیشتر با انسان‌ها تهدید خواهد شد.

  • تدبیر برای محیط زیست و امید برای زر اندوزان!

    Animal-Rights-Watch-ARW-AbbasMohammadi

    دیده بان حقوق حیوانات: عباس محمدی*: تاریخ، آکنده از پرونده‌سازی برای کسان و جای‌ها است، با هدف غارت و تملک… .

    واژه‌ی “تدبیر” در ادب فارسی، معنایی پیچیده دارد و مانند  “خرد” یا عقل که هم مورد ستایش است و هم  بسیاری اوقات عارفان ما را از آن برحذر می‌دارند، گاه معنایی نیرنگ‌آمیز را به ذهن می‌آورد. اندیشیدن به پایان کاری برای سود شخصی خویش، یا چاره‌اندیشی با هدف تنبیه کردن رقیب، و به زبان امروزی، نقشه ریختن برای کسی … از جمله مفهوم‌هایی هستند که از “تدبیر کردن” به ذهن می‌آیند. یکی از موردهای مشهور این معنا را آن‌جا می‌نوان دید که ابوالفضل بیهقی با قلم سحر انگیزش حکایت بر دار کردن حسنک را می‌نویسد. حسنک، وزیری بود با کفایت و محبوب و مردم‌دار که با پرونده‌سازی بوسهل زوزنی که «مردی امام‌زاده و محتشم و فاضل و ادیب بود، اما شرارتی… در طبع وی موکد»، مصادره‌ی اموال و کشته شد. بیهقی، این ماجرای توطئه‌آمیز را با شوری سوزناک بیان کرده است: «… آن روز و آن شب تدبیر بر دار کردن حسنک پیش گرفتند و دو پیک راست کردند، با جامه‌ی پیکان، که از بغداد آمده‌اند و نامه‌ی خلیفه آورده‌اند که حسنک قرمطی را بر دار باید کرد و به سنگ بباید کشت».

     این فراز پر ارج تاریخی- ادبی، همچون بسیاری از دیگر نوشتارهای ارزشمند، نه فقط ناظر بر یک رویداد خاص، بلکه شاهدی است بر واقعیتی تکرار شونده. امروز بیاییم و در این جمله‌ی کوتاه و پر معنا، به جای “حسنک” بگذاریم: آشوراده،  به جای “قرمطی” بگذاریم: جایگاه شغالان و ماران، و به جای “نامه‌ی خلیفه” بگذاریم: مصوبه! به نظر می‌رسد که در قضیه‌ی آشوراده نیز (با توجه به سخنان اخیر فردی که گویا سرمایه‌گذار جزیره است) عده‌ای با چشم طمع داشتن بر آن مال، نخست پرونده‌سازی کرده‌اند، سپس صحنه سازی، و آن گاه با اطلاق صفتی بر صاحب مال، خونش را مباح ساخته‌اند. شغال و مار (خلاصه شده‌ی حیات وحش) که در اعتقادهای کهن انسانی، موذی یا خطرناک به شمار می‌رفته‌اند، به گفته‌ی سرمایه‌گذار محترم باید از جزیره‌ی آشوراده  بیرون رانده شوند تا آن جا که «چیز ارزشمندی ندارد… مانند کیش… آباد شود»(1)! خلاصه‌ آن که یک “برنامه‌ی عمل” جانانه (به گفته‌ی خانم ابتکار، ناشی شده از برنامه‌های چهارم و پنجم توسعه) تدبیر شده است تا این 12-10 درصد از خاک کشور را هم که ظاهرا حفاظت شده‌ هستند، به کف “با کفایت” سرمایه‌داران بسپارند و دل‌ این عزیزان را به حاتم‌بخشی از محل سرمایه‌های ملی، بیش از پیش امیدوار گردانند.

    چنین است تفسیر بعضی‌ اشخاص از شعارهای زیبای دولت، و چنین است که تاجیک، مدیر کل مناطق نمونه و زیرساخت‌های گردشگری سازمان میراث فرهنگی گفته است: «تدبیر فعلی سازمان به طور قطع در نظر گرفتن ملاحظات زیست‌محیطی و تناسب و تطبیق طرح‌های گردشگری با محیط زیست جزیره است»(2). جالب توجه است که سازمانی که توان انجام وظیفه‌های خود در حفظ شایسته‌ی آثار تاریخی کشور را ندارد و در چند سال گذشته، سکوی پرشی بوده برای وام‌گیرندگان کلان با اختلاس‌‌های تاریخی‌شان، اکنون می‌خواهد تدبیر کند برای حفظ محیط زیست تنها جزیره‌ی ایرانی دریای خزر!

    سال‌ها است که مسوولان دولتی، از لزوم “فرهنگ‌سازی” برای اصلاح نگرش عموم مردم  به مقوله‌ی محیط زیست سخن می‌گویند. اینک پیدا است که بسیاری از مدیران ارشد کشور، و مشاوران نزدیک و مغزهای اقتصادی ایشان، بیشتر به اصلاح نیاز دارند! دست‌کم حدود پنجاه سال است که الگوواره (پارادایم) محیطزیست، در فرهنگ انسان‌های فرهیخته و بیشتر مردم کوچه و بازار جا افتاده است.  در این جهان، دیگر حیات وحش نه تنها بی‌ارزش قلمداد نمی‌گردد، بلکه سالم بودن آن پیش‌شرط یا نشانگر زندگی سالم انسان شمرده می‌شود. اما این نکته‌های روشن، گویا در ذهن شماری از مدیران ما جایگاهی ندارد؛ آنان همچنان، با گورخر(3) و بلوط(4) و تالاب و جزیره‌ی نامسکون با پوشش گیاهی طبیعی، و مار و شغال دشمنی می‌کنند.

    و تنها باید گفت دریغا دریغ که دو سازمان “متولی” مقوله‌های میراث فرهنگی و محیط زیست، یعنی دو چیزی که فقط باید حفاظت شوند، تفاهم‌نامه‌ای امضا کرده‌اند برای زیر و زبر کردن یک گنجینه‌ی ملی. با این نگرش، بعید نیست که فردا و پس فردا، همین سازمان‌ها، برای “ایجاد اشتغال و توسعه‌ی اقتصادی” رای به تغییر کاربری کاخ سعد آباد و میدان نقش جهان و تخت جمشید و کوه دماوند هم بدهند، چنان که برای بسیاری از میراث‌های طبیعی و تاریخی کم‌تر معروف داده‌اند… !

    پی‌نوشت

    1)  روزنامه‌ی شرق 11/10/1393

    2) روزنامه‌ی همشهری 9/10/93

    3) استاندار فارس در دولت پیشین گفته بود که سیصد راس گورخر مصیبتی برای منطقه‌ی نیریز و مانع بهره‌برداری از معادن شده‌اند (خبرگزاری مهر، 3/2/1392).

    4) مشاور اقتصادی و سرمایه‌گذاری استاندار در دولت کنونی، در انتقاد از سازمان حفاظت محیط زیست گفته است: «برخی برای حمایت از چند درخت بلوط، شمشیر خود را روبه روی مسوولان استان قرار داده اند و مانع اجرای طرح‌های اقتصادی و ورود سرمایه‌گذاران خارجی به استان می‌شوند که این مایه‌ی تاسف است» (تارنمای عصر ایلام، 30/10/93)

    * وبلاگ

  • وضعیت زندگی شترهای سمنان با کمبود باران در این استان

    دیده بان حقوق حیوانات: چند سالی است که میزان بارش نزولات جوی در آسمان سمنان کاهش یافته و این کاهش سالانه بارندگی و خشکسالی‌های پی در پی سبب شده این استان با بحران آب و متعاقب آن معضلات و مشکلات دیگری مواجه شود. در حقیقت محدودیت منابع آبی و کاهش سطح سفره‌های زیرزمینی، ترک‌های عمیقی بر لبان تشنه کویر سمنان ایجاد کرده است. کاهش سطح آب چاه‌ها تا عمق 250 متری، فقر مراتع و… تنها گوشه‌ای از تبعات بحران آب در این استان کویری است.

    به گزارش ایسنا، خشکسالی بیش از هر قشر دیگری زندگی دامداران و کشاورزان که جمعیت مولد جامعه‌اند را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در حقیقت سود و زیان کشاورزان و باغداران به همین قطره‌های نیامده باران وابسته است و هر چقدر باران رحمت بیشتری ببارد محصول بیشتری در راه است. از طرفی زندگی دام‌های کشاورزان و دامداران هم مستقیم و غیرمستقیم به این قندیل‌های باران وابسته است. باران که کمتر بیاید، دام‌ها ضعیف‌تر می‌شوند و شیر و گوشت کمتری می‌دهند، علوفه کمتر می‌روید و از این‌رو دامداران باید هزینه بیشتری برای خرید علوفه کنند. چون تغذیه دام‌ها به‌ویژه در بهار و تابستان به همین علوفه‌ها و گیاهان خودرو بیابان وابسته است و البته باید کاهش ارزش غذایی علوفه بر اثر عدم سیراب شدن ریشه‌های گیاه از آب و خاک را هم باید به اینها اضافه کرد که هر کدام هزینه‌های دیگری به کشاورزان و دامداران تحمیل می‌کند.

    به هر روی، امروز فقر مراتع در استان سمنان و به‌ویژه در شرق استان سمنان تا آنجاست که شترها به شترخوری افتاده‌اند و از پوست و پشم و موی شتران گله تغذیه می‌کنند و آنگونه که کارشناسان و مسئولان می‌گویند این پدیده نیز هزینه‌های دیگری بر دوش نحیف دامداران می‌گذارد.

    شترهای شرق استان سمنان سوءتغذیه دارند

    مدیرکل دامپزشکی استان سمنان معتقد است: شترهای شرق استان با سوءتغذیه مواجه اند. «محمد سعیدی»، اظهار کرد: جمعیت شترها در استان سمنان بالغ بر 12 هزار نفر بوده که 4000 نفر از این شترها که یک سوم کل جمعیت شترهای استان است در منطقه بیارجمند(رضاآباد و خارتوران) هستند. سعیدی با بیان اینکه جمعیت شترها از لحاظ تغذیه، وابستگی زیادی به مراتع دارند، افزود: متأسفانه مراتع استان به‌ویژه مراتع شرق استان و مناطقی نظیر خارتوران و رضاآباد به‌علت خشکسالی‌های مداوم، به شدت فقیر شده‌اند و همین امر به سوءتغذیه در جمعیت شترها و دامهای این منطقه منجر شده است بطوری‌که گاه این دام‌ها از ریشه‌ی گیاهان سمی و گیاهانی که ارزش غذایی چندانی ندارند، استفاده می‌کنند.

    وی با بیان اینکه به علت فقر مراتع، در دوره چرای تابستانه، مواد معدنی و ویتامین‌های مورد نیاز بدن دام‌ها تأمین نشده است، خاطرنشان کرد: این کمبود مواد معدنی و ویتامین‌ها سبب ایجاد ضعف در سیستم ایمنی شترها و متعاقب آن بروز بیماری‌هایی نظیر «پیکا» و «گنده‌خواری» در آنها شده است. مدیرکل دامپزشکی استان سمنان گفت: در برخی از شترهای منطقه بیارجمند گله‌ها از پشم‌های یکدیگر تغذیه می‌کنند که گاه به‌ واسطه‌ی کندن پشم‌های یکدیگر زخم‌های جلدی و عفونت‌های پوستی در این شترها ظاهر شده است.
    مدیرکل دامپزشکی استان سمنان، آثار خشکسالی بر روی گله‌های شتر در مشرق این استان را سنگین خواند و با بیان اینکه خشکسالی و وضعیت نامطلوب مراتع استان سمنان شترها را نیز به جان هم انداخته است، گفت: کمبود علوفه و سوءتغذیه شتران را به خوردن پشم یکدیگر و استفاده از مواد زائد کشانده است تا با خوردن پشم همدیگر نیاز بدن خود به مواد آلی را تأمین کنند.
    دکتر سعیدی با اشاره به وابستگی شدید شتر به مراتع گفت: دامداران در این منطقه در خصوص جیره‌ی غذایی شتران و تعلیف‌دستی آنها کمتر توجه داشته‌اند و این امر از اواخر تابستان موجب نرسیدن مواد غذایی مناسب به شتران شده است.
    این دامپزشک با اشاره به مشکل نرسیدن مواد عالی به شتران گفت: این امر سبب بروز عوارضی نظیر پشم‌ریزی و لخت شدن شتران شده و گله‌های شتر برای برطرف کردن نیازهای غذایی خود به مواد زائر و یا خوردن پشم هم روی بیاورند.
    وی در پاسخ به این پرسش که آیا خوردن پشم در میان جمعیت شتران امری مرسوم است به خبرنگار ایسنا گفت: خیر این امر به هیچ عنوان مرسوم نبوده و تنها احساس گرسنگی و ضعف مفرط سبب این عمل می‌شود هر چند این عمل نیز تأثیری در کاهش ضعف آنان ندارد و نه تنها مواد مورد نیاز بدن آنان از این طریق تأمین نمی‌شود بلکه گاه برخی شترها نیز به‌علت عدم هضم این جسم خارجی در بدن به مشکلات گوارشی و سوءهاضمه دچار می‌شوند که سبب تلف شدن حیوان نیز می‌شود.
    دکتر سعیدی با بیان اینکه در فصل زمستان مصرف انرژی و سوخت و ساز نیز در بدن این دام‌ها افزایش می‌یابد، افزود: در این فصل، کمبود علوفه و ضعف و لاغری در این دام‌ها نیز بیشتر نمود می‌یابد و از این‌رو باید در این راستا امور دام جهاد کشاورزی استان با اختصاص دادن علوفه و یا اعتباراتی خاص در این زمینه به دامداران کمک کند.
    مدیرکل دامپزشکی استان همچنین با بیان اینکه بهره‌برداران نیز ضرورت دارد در این موقعیت، خود بحران را مدیریت کنند، خاطرنشان کرد: دولت و وزارت جهاد کشاورزی باید در برنامه‌ریزی کلان خود در بخش دامپروری از طریق اختصاص علوفه و یا اعتبارات ویژه به کمک دامداران به‌ویژه در مناطقی نظیر شرق استان سمنان بشتابند.
    وی در خصوص اقدامات دامپزشکی استان در این خصوص به خبرنگار ایسنا گفت: هم‌اکنون رایزنی‌هایی برای دریافت اعتبار برای خرید مواد معدنی و مکمل‌های ضروری مورد نیاز بدن این دام‌ها انجام شده و قول اختصاص این اعتبارات نیز اخذ شده است.
    این دامپزشک با بیان اینکه مکمل‌های غذایی باید به مرور و براساس برنامه در جیره‌ی غذایی شتران منطقه قرار گیرد، گفت: دادن مکمل‌های غذایی به شترها نیز نمی‌تواند در کوتاه مدت مشکل آنها را برطرف کند و از این‌رو باید برای جلوگیری از بیماری‌های ویروسی، میکروبی و تقویت سیستم ایمنی بدن آنها این مهم با برنامه انجام شود.

    «فقر موادمعدنی» شترها را به خوردن پشم یکدیگر وا می‌دارد

    هم‌چنین «مصطفی شاه‌حسینی» معاون بهبود تولیدات دامی جهاد کشاورزی استان سمنان نیز معتقد است: شترها بعلت فقر مواد معدنی نسبت به خوردن پشم یکدیگر اقدام می‌کنند. شاه‌حسینی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه‌ی سمنان، از توزیع علوفه جو برای دام‌های سبک و سنگین در میان دامداران این استان خبر داد.
    وی با اشاره به وقوع خشکسالی‌های متداولی در استان به فقر مراتع در این استان اشاره و خاطرنشان کرد: جهاد کشاورزی بمنظور کمک به بهره‌برداران و دامداران استان به‌صورت مدت‌دار از طریق شرکت پشتیبانی امور دام وابسته به جهاد کشاورزی علوفه جو را به قیمت مصوب دولتی و کمتر از نرخ آزاد در اختیار دامداران قرار داده است.
    وی در پاسخ به پرسشی در خصوص چرایی تغدیه برخی شتران دامداران بیارجمندی از پشم یکدیگر، گفت: در صورت صحت این موضوع شترها بعلت کمبود و فقر مواد معدنی اقدام به خوردن پشم یکدیگر کرده‌اند.

    شترداران شترهای پروار خود را به مراتع نفرستند
    شاه‌حسینی اظهار کرد: هم‌اکنون از سوی سازمان جهاد کشاورزی و اداره‌کل دامپزشکی استان پیشنهادی برای اخذ اعتبار از محل اعتبارات خشکسالی به کمیته بحران استان ارائه شده است که در صورت تأیید و تصویب آن، با توجه به فقر مراتع، مواد معدنی مورد نیاز دام‌های سبک و سنگین تهیه و در اختیار دامداران استان سمنان قرار می‌گیرد.
    وی همچنین به شترداران نیز توصیه کرد: برای جلوگیری از عدم خسارت زیاد به مراتع حداقل از ورود شترهای پروار خود به مراتع جلوگیری کنند و به صورت دستی به آنها علوفه بدهند تا فشار و خسارت کمتری به مرتع وارد شود. به هر روی چشم کشاورزان و دامداران بویژه در کویر تشنه، همیشه به آسمان پرستاره‌اش است و گوشش منتظر موسیقی بارش قطرات باران بر پوسته خشک زمین است.

    … و اما «باران که نیاید» چشم دامداران و کشاورزان به همت مسئولان است تا از درایت خود مرهمی بسازند بر زخم‌های آنها به‌ویژه کشاورزان کویر که همواره روزهای بیشتری چشم به این آسمان خدا دوخته‌اند.

  • خشکسالی آرامش را از زیستگاه‌های شنگ گرفته است/ آلودگی شنگ‌ها را به عقب‌نشینی واداشته است

    http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1393/9/19/2805932_970.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات: به گزارشخبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران شنگ‌ها حیوانات نیمه آبزی هستند که در بسیاری از زیستگاه‌های آب شیرین یا نواحی ساحلی زندگی می‌کنند آنها از جمله پستاندارانی هستند که پراکندگی بسیار وسیعی دارند ولی می توان آنها را در اطراف رودخانه‌ها، دریاچه‌ها، نهرها، استخرهای پرورش ماهی، تالاب‌ها، غارها، شالیزارهای برنج، سواحل سنگی و کانال‌های آبی پیدا کرد.

    براساس این گزارش شنگ‌ها به دلیل گستردگی پراکنش در تمام نقاط دنیا به جز قطب جنوب و استرالیا زندگی می‌کنند، شنگ در ایران نیز وجود دارد و محل‌های سکونت آنها تالاب پریشان و تالاب شادمان در خوزستان است.

    این حیوان به عنوان گونه پرچم و شاخص در تالاب پریشان مورد مطالعه قرار گرفته است، بقای شنگ‌ها به حفظ سایر گونه‌های جانوری و گیاهی تالاب پریشان کمک می‌کند.

    حامد مشیری کارشناس محیط زیست با اشاره به اینکه شنگ معمولی در اکثر اکوسیستم‌های آبی ایران اعم از رودخانه، تالاب و آب پشت سدها زندگی می‌کند، گفت: اگر چه این گونه دارای پراکنش وسیعی است ولی با تهیداتی روبروست بطوریکه شرایط زیستگاهی شنگ محدودتر شده و خشکسالی و کاهش منابع آبی زیستگاه‌های این جانور را تهدید می‌کند، کشتار شنگها از طرف استخرداران و پرورش دهندگان ماهی نیز از دیگر عوامل تهدید این گونه ارزشمند است.

    وی افزود: باتوجه به اینکه شنگها وابسته به منابع آبی بوده و در رأس هرم غذایی هستند حضور یا عدم حضور آنها معیار پایش شرایط آبی است و نشان دهنده تخریب زیستگاه آنها به دلیل خشکسالی یا آلودگی است.
    سوزاندن نی و توسعه زمین‌ها و فعالیت‌های کشاورزی در نواحی رودخانه‌ای و دریاچه‌ها سبب از بین رفتن زیستگاه‌ها و کاهش جمعیت شنگها شده است.

    رفتار نادرست انسانها بیشتر ازسایر عوامل شنگ‌ها را تهدید می‌کند آلودگی رودخانه‌ها و دریاچه‌ها به دلیل استفاده انواع آفت‌کش‌ها موجب از بین رفتن منابع غذایی (بسیاری از ماهیان) شده است ساخت و سازهای جاده‌ای و تخریب سواحل به منظور برداشت شن و ماسه، احداث سدها و کاهش کیفیت آب، تنش در محل زیست این حیوان، تخریب درختان و گیاهان بلند و به دام افتادن شنگ در تور ماهیگیران شکار بی‌رویه و غیرمجاز از مهترین عوامل کاهش جمعیت این‌گونه ارزشمند حیات وحش است.

    گفتنی است شنگ‌ها متعلق به 30 میلیون سال پیش هستند. ابتدایی‌ترین تصاویری که از شنگ به دست آمده در محدوده‌ای از اسکاندیناوی و حدود 3000 سال پیش است.

  • تعلیق یک پروژه بزرگ نفتی به علت خطر زیستی

    دیده بان حقوق حیوانات: یک پروژه بزرگ نفتی به دلیل در معرض خطر بودن ماهی‌های خاویاری و نهنگ‌ها در رودخانه سنت لارنس به حالت تعلیق درآمد.

    به گزارش فارس، در کانادا یک پروژه بزرگ نفتی به دلیل در معرض خطر بودن ماهی‌های خاویار در رودخانه «سَن لوران» به حالت تعلیق درآمد؛ ماهی‌های خاویار و نهنگ‌ها به دلیل مواد شیمیایی مختلف و مضر به فلزات سنگین و آلودگی آب و سروصداهای ترافیک دریایی که توسط موتور قایق‌ها بوجود می‌آید در معرض خطر هستند.
    COSEPAC کمیته حیات وحش در کانادا گفت: ما تصمیم داریم برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی اثرات بالقوه آن در پروژه انرژی شرق و بررسی تمام گزینه‌های قابل دوام برای آینده، کار را در این منطقه متوقف کنیم.
  • دفن آبشـار آتشگاه در آب

    دیده بان حقوق حیوانات/ مسعود ب‍ُربُر*: سد خرسان ۳ در استان چهارمحال و‌بختیاری و دنا، کارون را تهدید می‌کند، جنگل‌های بلوط زاگرس و زیست‌مندانش را زیر آب می‌برد، ۱۰۰۰ معیشت محلی را حذف می‌کند و مجوزهای قانونی لازم برای ساخت را نیز ندارد اما عملیات اجرایی آن آغاز شده است. هنوز گزارش ارزیابی زیست محیطی این سد تأیید نشده است اما می‌گویند حالا که این همه هزینه کرده‌ایم سازمان محیط زیست باید مجوز بدهد!

    به گزارش «قانون»کارون بزرگ به عنوان تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران، که از سرشاخه‌های زردکوه بختیاری و دنا سرچشمه  می‌گیرد و به خلیج‌فارس می‌رسد حال و روز خوشی ندارد و سد خرسان ۳ که تنها یکی از ۲۵ سد پرونده سرشاخه‌های کارون در زاگرس است نیز هیچ یک از ملاحظات زیست محیطی از جمله حق‌آبه طبیعی رودخانه را رعایت نمی‌کند.
    بر اساس اطلاعات وزارت نیرو سد خرسان ۳ قرار است نهایتاً به تولید ۲۷۵ مگاوات برق برسد در حالی که ظرفیت ذخیره و نگهداری ۵ سدی که تا کنون برای تولید برق روی کارون ساخته شده است به ۱۴ میلیارد مترمکعب می‌رسد و این یعنی همین تعداد سد در شرایط نرمال و با رعایت حق‌آبه زیستی  رودخانه می‌توانند حتی بیش از تمامي‌آورد رودخانه را ذخیره و انرژی برق‌آبی  تولید کنند. از این گذشته در شرایط خشکسالی حاضر، میانگین آب ذخیره‌شده در سدهای موجود حدود ۱۱ میلیارد مترمکعب است و تولید برق آنها به شدت کاهش پیدا کرده است.
    آن‌گونه که یک کارشناس اداره منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری به قانون می‌گوید سد، مطالعات ارزیابی زیست محیطی دارد اما این ارزیابی تأیید نشده است. آن‌گونه که هومان خاکپور می‌گوید نکته آنجاست که این طرح پنج سال است که اجرا می‌شود بدون اینکه گزارش ارزیابی زیست محیطی آن تأیید شده باشد. به گفته او علی‌رغم اینکه سازمان حفاظت از محیط زیست بارها به وزارت نیرو تأکید کرده که طرح را متوقف کنند جاده‌های دسترسی و تونل انحراف ساخته شده و تأسیسات در محل مستقر شده‌اند.
    کارگروه بررسی گزارش ارزیابی سد سه گزینه پیش رو دارد که پروژه را اصلاح، تأیید یا رد کند اما سؤال آنجاست که اگر این کارگروه مشاور را قانع کند که طرح قابل توجیه نیست این همه هزینه که صرف شده است چه می‌شود؟ خاکپور در این باره به «قانون» می‌گوید: «وقتی که شورای عالی حفاظت از محیط زیست، با ریاست عالی‌ترین مقام اجرایی کشور یعنی شخص رئیس جمهور تصویب کرده است که بحث ارزیابی، لاینفک پروژه‌های عمرانی است و باید قبل از امکان سنجی و مکان سنجی انجام شود چرا یک دستگاه دولتی خود این قانون را بی توجه به همه اخطارها زیر پا می‌گذارد؟ نهاد متولی صادرکننده مجوز را نیز به سمتی می‌برد که به خاطر حفظ اعتبار دستگاه و هزینه‌هایی که انجام شده است این پروژه را مجوز بدهد.»
    آن‌گونه که در نامه سرگشاده جمعی از تشکل‌های زیست محیطی سراسر کشور آمده است این سد بیش از ۲۴۰۰ هکتار از جنگل‌ها و بوته‌زارهای منطقه زاگرس را زیر آب برده و هزاران ذخیره نادر جنگلی از گونه‌های بلوط ایرانی، بنه و بادام وحشی را در خط مرزی منطقه حفاظت‌شده دنا نابود می‌کند.
    به گفته خاکپور در محاسبات ارزش‌گذاری اقتصادی این سد، تنها به ارزش حال و مستقیم منابع و اراضی بسنده شده  است درصورتی که ارزش‌های زیستگاهی، خدمات زیستی جنگل‌ها و پوشش گیاهی، حفاظت خاک، ترسیب کربن  و محاسبه ارزش تغییر نرخ تولید در پایین دست سد نادیده گرفته شده است. هزینه‌هایی که بسیار فراتر از هزینه صرف تملک و احداث سد و سازه‌های آن خواهد بود و بی‌گمان با در نظر گرفتن این موضوع، ساخت این سد از دیدگاه اقتصادی نیز توجیه نخواهد داشت.
    علاوه بر ۲۶ اثر تاریخی و طبیعی از جمله آبشار آتشگاه که طولانی‌ترین آبشار ایران و یک ظرفیت گردشگری بی‌مانند به شمار می‌رود، بر اساس مطالعات انجام شده و مکاتباتی که بین سازمان حفاظت از محیط زیست و وزارت نیرو رد و بدل شده است  ۲۴ آبادی با بیش از ۸۰۰ خانوار به زیر آب خواهد رفت و بیش از ۱۰۰۰ معیشت را از میان خواهد برد که مسائل و تبعات اجتماعی خاص خود را به دنبال خواهد داشت و این جدای از هزینه جا به جایی، اِسکان مجدد و تهیه فرصت‌های شغلی جایگزین برای این افراد است.
    علاوه بر این شرایط طبیعی خود رودخانه کارون نیز مهیای این مهمان ناخوانده نیست. میانگین آورد سالانه رودخانه کارون به ۱۴میلیارد مترمکعب رسیده است و این میزان در شرایط کنونی تا ۹ میلیارد مترمکعب هم کاهش یافته است. در حالی که حق‌آبه زیستی رودخانه برابر با دبی پایه ۲۲۰ مترمکعب بر ثانیه در اهواز است، این میزان در شرایط خشکسالی شدید به کمتر از ۶۰ مترمکعب بر ثانیه نیز رسیده است. موضوعی که افزون بر آلودگی شدید و کیفیت بسیار پایین، باعث شده رودخانه قادر به حفظ تعادل جریان اکوسیستمي‌در دهانه خلیج فارس و جلوگیری  از ورود آب شور به داخل اروندرود و بهمن‌شیر هم نباشد و با برگشت آب شور خلیج فارس به نخلستان‌های اروندکنار یک میلیون نفر نخل در منطقه را به نابودی کشانده و روند نفوذ آب شور به لایه‌های زیرزمینی را نیز به شکل نگران‌کننده‌ای شدت بخشیده است.
    با این همه باید دید دولتی که شعار حفاظت از محیط زیست را در منشور انتخاباتی خود جای داده است قادر خواهد بود جلوی تخلف یکی از نهادهای زیرمجموعه خود علیه محیط زیست را بگیرد یا  سد خرسان ۳ هم چالش دیگری خواهد بود که به پرونده‌های دیگری همچون واگذاری جزیره آشوراده و تونل‌های انتقال آب خواهد پیوست.

    * قانون

  • نامه سرگشاده سد خِرسان ۳ روی میز رییس‌جمهور

    دیده بان حقوق حیوانات: جمعی از سازمان‌های غیردولتی محیط زیستی کشور در نامه سرگشاده‌ای خطاب به رییس‌جمهور روحانی خواستار توقف ساخت غیرقانونی و فاقد مجوز سد خرسان ۳ بر روی یکه از مهم‌ترین سرشاخه‌های کارون بزرگ در استان‌های چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه شده‌اند. خرسان ۳ یکی از سه سد زنجیره‌ای و پلکانی هدف‌گذاری شده بر روی رودخانه خرسان است که اضافه بر نابودی بیش از ۲۴۰۰ هکتار از جنگل‌های بلوط و بوته‌زارهای زاگرس که بخشی از منطقه حفاظت‌شده دنا را هم شامل می‌شود، حیات کارون را نیز به مخاطره می‌اندازد. رونوشت این نامه به معصومه ابتکار معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور برای «تقدیر از پافشاری بر اجرای قانون و انجام ارزیابی و عدم صدور مجوز» و همچنین به حمید چیت‌چیان وزیر نیرو برای «استحضار و دستور توقف ساخت غیرقانونی این سد» داده‌شده است.

         متن کامل این نامه که به امضای بیش از ۵۰ سازمان غیردولتی محیط زیستی از سراسر کشور رسیده است، در زیر با شما خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می‌شود:

    به نام هستی‌بخش

    سرور ارجمند جناب آقای دکتر حسن روحانی؛ رییس‌جمهور محبوب
    با سلام و احترام
    کارون بزرگ به‌عنوان تنها رودخانه‌ی قابل کشتیرانی در ایران، از سرشاخه‌های زردکوه بختیاری و دنا سرچشمه می‌گیرد و پس از پیوستنِ رودخانه دز با عبور از کهن زادبوم‌های دیار خوزستان که نخستین خاستگاه‌های تمدن بشری بودند درنهایت به خلیج‌فارس ملحق می‌شود. کارونی که به باور بسیاری تاریخ‌شناسان بیگانه و خودی، جلگه‌هایش گهواره تمدن جهان هستند و آوازهای مردم بختیاری و لر و خوزی و عرب در لابه‌لای موج‌های خروشانش سُر می‌خورند و مردمانش مدافعان خط نخست ایران‌زمین بودند و هستند، این روزها حال خوشی ندارد.

         آقای رییس‌جمهور؛ سد خرسان (۳) یکی از ۲۵ سد در پرونده سرشاخه‌های کارون در زاگرس است که تنها به بهانه تولید ۲۷۵ مگاوات برق بدون اخذ مجوزهای قانونی ارزیابی اثرات زیست‌محیطی و اقتصادی اجتماعی، عملیات اجرایی آن بر روی رودخانه خرسان در استان چهارمحال و بختیاری آغازشده و با نادیده گرفتن قوانین و ملاحظات علمی و محیط‌زیستی اضافه بر گسترش خسارت‌های زیست‌محیطی و هدر رفت سرمایه‌ها، قانون‌گریزی را در جامعه ترویج می‌کند. این سد بیش از ۲۴۰۰ هکتار از جنگل‌ها و بوته‌زارهای منطقه زاگرس را زیرآب برده و هزاران ذخیره نادر جنگلی از گونه‌های بلوط ایرانی، بنه و بادام وحشی را در خط مرزی منطقه حفاظت‌شده دنا نابود می‌کند.

         اگر از بعد اقتصادی به احداث این سد نگاه کنیم و بر بنیاد معیار تحلیل سود و زیان، آن را ارزیابی کنیم به‌خوبی مشهود است که؛ در محاسبات ارزش‌گذاری اقتصادی این سد، تنها به ارزش حال و مستقیم منابع و اراضی بسنده شده است درصورتی‌که ارزش‌های زیستگاهی، خدمات زیستی جنگل‌ها و پوشش گیاهی، حفاظت خاک، ترسیب کربن و محاسبه ارزش تغییر نرخ تولید در پایین‌دست سد نادیده گرفته‌شده است؛ این درحالی‌است که اگر خدمات زیستی منطقه، ارزش‌گذاری و هزینه جایگزینی این خدمات هم محاسبه شود این هزینه‌ها بسیار فراتر از هزینه تملک و احداث سد و سازه‌های آن بوده و احداث این سد فاقد توجیه اقتصادی و زیست‌محیطی خواهد بود.

         آقای رییس‌جمهور؛ با احداث سد خرسان تعداد ۲۴ آبادی با بیش از ۸۰۰ خانوار به زیرآب رفته و بیش از ۱۰۰۰ معیشت در حوزه زراعت و باغداری، دامداری، پرورش زنبورعسل و آبزی‌پروری از بین خواهد رفت. صرفه‌نظر از هویت‌های فرهنگی، تعداد ۲۶ اثر تاریخی باستانی و طبیعی متأثر از احداث این سد خواهند شد که آتشگاه به‌عنوان طولانی‌ترین آبشار کشور یکی از این آثار ارزشمند و مزیت‌های منحصربه‌فرد طبیعی اقتصادی منطقه است. هزینه جابه‌جایی و اسکان مجدد این خانوارها و هزینه‌های جایگزینی این فرصت‌های شغلی بسیار بالاتر از هزینه‌هایی است که بابت تملک آن‌ها پرداخت می‌شود ولی متأسفانه توجه صرف به تملک و خرید مستقیم اراضی، معضلات اجتماعی زیادی را هم برای مردم روستاهای جابه‌جاشونده و هم برای جوامع محلی و شهری پذیرنده ایجاد خواهد کرد.

         آقای رییس‌جمهور؛ از نگاه تخصصی و مدیریت خردمندانه منابع آبی کشور هم، احداث این سد فاقد توجیه فنی، اقتصادی و توسعه پایدار است؛ میانگین آورد سالانه رودخانه کارون به کمتر از ۱۴ میلیارد مترمکعب و در شرایط حداقلی حاضر، به کمتر از ۹ میلیارد مترمکعب رسیده است. در حال حاضر ظرفیت ذخیره و نگهداری تعداد ۵ سد موجود و احداث‌شده بر روی کارون برابر ۱۴ میلیارد مترمکعب است که در شرایط نرمال و رعایت حق‌آبه زیستی رودخانه با دبی پایه ۲۲۰ مترمکعب بر ثانیه در اهواز می‌توانند حتی بیش از تمامی آورد رودخانه را ذخیره و انرژی برق‌آبی تولید کنند و دیگر نیازی به احداث سدهای جدید نیست.

         گفتنی است؛ در شرایط خشک‌سالی حاضر، میانگین آب ذخیره‌شده در سدهای موجود حدود ۱۱ میلیارد مترمکعب است که تولید برق آن‌ها به‌شدت کاهش پیداکرده است. میزان آب رهاشده در رودخانه کارون – تحت عنوان حق‌آبه زیستی – در شهر اهواز در شرایط خشک‌سالی شدید به کمتر از ۶۰ مترمکعب بر ثانیه نیز رسیده است که اضافه بر آلودگی شدید و کیفیت بسیار پایین، قادر به حفظ تعادل جریان اکوسیستمی در دهانه خلیج‌فارس و جلوگیری از ورود آب‌شور به داخل اروندرود و بهمن‌شیر نبوده و متأسفانه با برگشت آب‌شور، یک‌میلیون نفر نخل در منطقه را به نابودی کشانده و به شکل نگران‌کننده‌ای روند نفوذ آب‌شور به لایه‌های زیرزمینی را شدت بخشیده است.

         ازاین‌رو؛ ما سازمان‌های غیردولتی محیط‌زیستی کشور ضمن قدردانی از رویکرد دولت تدبیر و امید در حوزه محیط‌زیست و مدیریت خردمندانه منابع آبی، از حضرت‌عالی درخواست داریم به لحاظ خسارت‌های زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از اجرای این سد و غیرقانونی بودن آن به لحاظ نداشتن مجوزهای قانونی ارزیابی اثرات زیست‌محیطی و اجتماعی و اقتصادی، دستور فرمایید ساخت این سد متوقف گردیده و به‌جای هدر رفت سرمایه‌های کشور، با بهره‌گیری هوشمندانه از دیگر ظرفیت‌های طبیعی موجود در منطقه، تولید انرژی‌های بادی در اولویت قرار گیرند.

    رونوشت:

    ۱- سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار معاون محترم رییس‌جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور برای تقدیر از پافشاری بر اجرای قانون و انجام ارزیابی و عدم صدور مجوز
    ۲- جناب آقای مهندس حمید چیت‌چیان وزیر محترم نیرو برای استحضار و دستور توقف ساخت غیرقانونی این سد

    با تقدیم احترام مجدد؛
    سازمان‌های غیردولتی محیط‌زیستی کشور

    دبیرخانه گروه هم‌اندیشی تالابی کشور، انجمن محیط‌زیستی تسنیم چهارمحال و بختیاری، تشکل زیست‌محیطی وحدت سبز چهارمحال و بختیاری، انجمن دوستداران طبیعت بروجن، تشکل زیست‌محیطی حافظان طبیعت شهرکرد، مؤسسه سبز کاران بالان، انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان، انجمن ارزیابی محیط‌زیست ایران، انجمن حیات ایران، انجمن جوانان حافظ زمین (دامون)، انجمن پایشگران حامی محیط‌زیست (پاما)، انجمن حمایت از حیوانات، انجمن دنیای سالم، انجمن حامیان سیاره‌ی سبز، انجمن حامیان طبیعت چرو (جوانه) روانسر، انجمن دوستداران طبیعت فریدون‌شهر، انجمن زیست‌بان، انجمن ژین و ژینگه زاگرس، انجمن سبز چیا مریوان، انجمن طرفدارن توسعه انزلی، انجمن کوهنوردان ایران، انجمن همیاران زیست سبز، انجمن هیلو جنبش علفزار کرمانشاه، انجمن یاران سبز ژینگه کرمانشاه، انجمن یوزپلنگ ایرانی، بنیاد حرمت حیات، بنیاد درخت و کودک، تشکل زیست‌محیطی کاریزه سنندج، جامعه همیاران منابع طبیعی و آبخیزداری استان مرکزی، جمعیت حفظ و احیاء محیط کوهستان (پراو)، جمعیت دیده‌بان میانکاله، دیده‌بان حقوق حیوانات، دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران، شبکه محیط‌زیستی استان کرمانشاه، کانون سبز فارس، گروه کوهنوردان گیاهخوار ایران، گروه بچه‌های آب، مرکز توسعه سازمان‌های غیردولتی محیط‌زیستی ایران، موسسه توسعه پایدار و محیط‌زیست، مؤسسه ۱۳ فروردین کازرون، مؤسسه حلقه سبز زمین، مؤسسه طلوع سبز، مؤسسه فرهنگی و اجتماعی و زیست‌محیطی کیمیای سبز، کانون طبیعت گردی سیروان، انجمن نسیم سراب اناهیتا کنگاور، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست اصفهان، جمعیت حمایت از منابع طبیعی و محیط زیست (پیام سبز)، انجمن حافظان محیط زیست بادرود، جمعیت دوستداران طبیعت نجف‌آباد.

    روی عکس کلیک کنید تا بزرگتر ببینیدhttp://www.tabiatbakhtiari.com/wp-content/uploads/2014/12/khersan2.jpg

  • در ماجرای تیلاپیا وقتی دم خروس پیدا است چطور قسم‌ها را قبول کنیم؟!/ وبلاگ میهمان

    http://www.tabiatbakhtiari.com/wp-content/uploads/2014/12/IMG%D8%AA%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%A7.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات/ هومان خاکپور*: در پی اعتراض دبیرخانه گروه هم‌اندیشی تالاب‌ها به ماجرای ورود غیر کارشناسی و خطر آمیز ماهی تیلاپیا به اکوسیستم‌های آبی کشور، دکتر حسن صالحی رئیس سازمان شیلات کشور در واکنشی کمی تند به دفاع از برنامه‌های سازمان تحت امرش برای واردکردن این‌گونه مهاجم و غیربومی کرده و ضمن اصرار بر عملی کردن تصمیمات‌‌شان، با اتکا بر دانش همکاران‌شان در سازمان شیلات قسم خوردند که هیچ اتفاقی برای اکوسیستم‌های آبی کشور و زیستمندانش نخواهد افتاد!

         نگارنده بسیار خوشحال است که در چند روز گذشته تماس‌ها و ایمیل‌هایی از طرف کارشناسان و متخصصان مستقل موافق و مخالف در حوزه شیلات و ماهی‌شناسی کشور دریافت کرده که حاوی مطالب و پژوهش‌های ارزنده‌ای بودند که حکایت از راه درستی دارند که پای در آن نهاده‌ایم.

         سازمان شیلات در توجیه و دلایل مصمم بودنش به این ورود خطرناک می‌گوید؛ در دنیا کارهای علمی و تحقیقاتی بسیار زیادی در خصوص ماهی تیلاپیا صورت گرفته است و به دلیل ارزش پروتئینی بالا و هزینه‌های تولید پایین، می‌تواند جایگزین بسیار خوبی برای اقشار ضعیف و کم‌درآمد جامعه به‌عنوان منبع پروتئینی بالا باشد؛ و همان‌طور که کشورهای پیشرفته دنیا مثل امریکا هم مدعی هستند، می‌توانیم با استفاده از دانش فنی تیلاپیای ابر نر تولید کنیم که کروموزوم‌های آن همگی YY باشند و تمامی ماهی‌های موجود در مزرعه نر شوند و حتی اگر ماده‌ای نیز در میان آن‌ها باشد به دلیل تراکم بسیار بالا امکان تولیدمثل نداشته باشد و با نظارت دقیق سازمان‌های نظارتی و تعهد بالای تولیدکنندگان از خروج احتمالی این‌گونه و ورود به اکوسیستم‌های آبی کشور جلوگیری می‌کنیم!

         جان کلام اینکه طراحان و ایده پردازان این طرح مدعی هستند که می‌خواهند با یک مدیریت علمی، متعهد و آگاهانه و در نظر گرفتن تمام جوانب اقدام به تولید ماهی تیلاپیا در سامانه‌های فوق متراکم کنند تا اضافه بر افزایش بهره‌وری آب‌های لب‌شور مناطق کویری، با ایجاد اشتغال مولد و امنیت غذایی از خروج ارز از کشور جلوگیری کرده و ماهی تیلاپیای تولیدشده توسط خودمان را باقیمت بسیار مناسب به دست مردم برسانند.

         تجربه‌ها نشان داده است که در کشور ما عموماً به نتایج کوتاه‌مدت دوران مدیریت‌ها توجه می‌شود، مثلاً در همین حوزه شیلات درصدد هستیم که سرانه مصرف ماهی در کشور بالا برود ولو اینکه آمار صید میگو، کیلکا و ماهی خاویاری رشد چند ۱۰۰ درصدی داشته باشد و حتی در سال‌های آینده مجبور باشیم تنها شاهد یک نمونه تاکسیدرمی شده آن‌ها در موزه‌ها باشیم، آمار مجوزهای تولید آبزیان سر به آسمان بساید ولو ۵ درصد آن‌ها هم به نتیجه نرسد، یک گونه به صنعت آبزی‌پروری کشور معرفی شود بدون اینکه ملاحظات زیست‌محیطی و خطرات نابودکننده آن را در نظر بگیریم و برای ضمانت‌های اجرایی تدابیر کنترلی آن به شرایط اجتماعی فرهنگی و بضاعت نهادهای نظارتی کشور توجه کنیم!

         در حیرتم باوجود تجارب تلخی مانند کپور و حتی قزل‌آلا که نتوانسته‌ایم توانمندی دستگاه‌های نظارتی و متولی را برای اعمال نظارت جامع و کاملی روی مزارع‌شان ثابت کنیم! نمی‌دانم چگونه به خودمان اجازه می‌دهیم که بی‌محابا از عواقب خطرناک آن، چنین ادعاهای بزرگی را در کنترل مزارع پرورش تیلاپیا مطرح کنیم؟!

         آیا بهتر نیست برای اثبات این ادعای توانمندی‌مان، پرورش گونه‌های بومی خلیج‌فارس مثل صبیتی، شانک، حلوا سفید، سوکلا، شوریده و… را که از ماهیان ممتاز و دارای ارزش تغذیه‌ای و تجاری بالا در جهان هستند را در شمار اولویت‌های توسعه‌ای‌مان در حوزه آبزی‌پروری قرار دهیم که هم تا حدودی در انحصار کشور ایران است و هم فرار آن‌ها نه‌تنها موجب نگرانی نیست بلکه مایه مسرت هم خواهد بود.

    * دیده بان طبیعت بختیاری

  • بیانیه‌ی جمعی از سازمان‌های مردم‌نهاد زیست‌محیطی در اعتراض به اجرای طرح گردشگری در جزیره‌ی آشوراده

    دیده بان حقوق حیوانات:83 تشکل زیست محیطی در بیانیه ای به اجرای طرح گردشگری در جزیره‌ی آشوراده اعتراض کردند.

    متن کامل این بیانیه به این قرار است:

    تفاهم‌نامه‌اي که میان سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان ميراث فرهنگي، صنایع دستی و گردشگري براي تبديل عرصه‌ی مفید جزیره‌ی آشوراده به گردشگري امضا شد معنایی جز تغییر کاربری این جزیره ندارد. ما سازمان‌های مردم‌نهادِ فعال در حوزه‌ی محیط‌زیست، در کنار شماری از انجمن‌های دیگر، خواهانِ لغو تفاهم‌نامه‌ی یادشده هستیم؛ چرا که:

    1- به موجب ماده‌های يك و شش قانون حفاظت و بهسازي محيط‌زيست، وظيفه‌ی سازمان حفاظت محيط زيست حفاظت، پيشگيري و ممانعت از هر نوع آلودگي و اقدام مخربي است كه منجر به از بين رفتن تعادل اكولوژيك طبيعت مي‌شود. هم‌چنان‌که به موجب ماده‌ی ١٦ همان قانون، این سازمان قائم‌مقام قانوني دولت در مناطق چهارگانه است و نه تنها حق واگذاري مناطق را نداشته، بلکه حق واگذاري مديريت منطقه به قصد تغيير كاربري را هم بدون اخذ موافقت سازمان جنگل‌ها و مراتع ندارد. از این رو، تفاهم‌نامه‌ي یادشده غيرقانوني است.

    2- به موجب قانون الحاق ايران به كنوانسيون تنوع زيستي مصوبه سال ١٣٧5 مجلس شوراي اسلامي و قانون الحاق ایران به کنوانسیون رامسر، دولت ايران متعهد به حفظ تنوع زيستي و شبكه‌ی مناطق حفاظت‌شده‌ی كشور و حفظ تالاب‌های بین‌المللی کشورمان شده است. از این رو، موافقت با هر گونه اقدامی که باعث فروپاشی تمامیت اکولوژیکی در مناطق تحت حفاظت محیط‌زیست شود منجر به خدشه‌دار شدن اعتبار دولت ايران نزد مجامع بين‌المللي ــ از جمله يونسكو، اتحاديه‌ی بین‌المللی حفاظت از طبیعت، كنوانسيون رامسر، كنوانسيون حفاظت از تنوع زيستي و حتا کنوانسیون محیط زیست دریای مازندران ــ مي‌شود.

    3- هيچ يك از ما مخالف بوم‌گردي (اکوتوریسم پایدار) آشوراده نيستیم، اما آنچه موجب نگرانی شده موافقت سازمان محیط‌زیست با اجرای طرحی است که در اسم طبیعت‌گردی است اما در واقع گردشگری تجاری است. گردشگري در طبيعت فقط يك اصل مهم دارد و آن هم جلوگيري از هر گونه تخريبي است. گردشگري مبتني بر اصول توسعه‌ی پايدار، حفظ طبيعت و ساختارهاي جوامع بومي و اصيل است. دولت بايد مدافع مردم بومي باشد و با پ‍شتیبانی و آموزش آنها بستر توسعه‌ی پايدار و گردشگري سازگار با بوم‌سازگان یگانه و منحصر به فرد منطقه را سر و سامان بدهد. از این رو، سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري مكلف است با همكاري دیگر دستگاه‌هاي مسؤول نسبت به توسعه‌ی زيرساخت‌هاي لازم براي فعاليت‌هاي همخوان با اکوسیستم آشوراده در مراكز جمعيتي حاشيه‌ی منطقه از جمله بندر تركمن، بندر گز، بهشهر، نكا و… اقدام كند و برنامه‌ی تفصيلي گردشگری منطقه با تكيه بر زيرساخت‌هاي علمی، تخصصی ومحلی سازگار با زیست بوم در مراكز جمعيتي یادشده صورت گيرد.

    4- سواحل جزيره‌ی كوچك آشوراده، که به عنوان بخش مهمي از پناهگاه حيات‌وحش ميانكاله دروازه‌ی ورود به این ذخيره‌گاه ارزشمند زيستكره در جنوب شرق دریای مازندران است، جزو معدود زیستگاه‌های فک خزری، محل تخم‌گذاري مهم‌ترین ماهيان خاوياري دنیا و امن‌ترين زيستگاه پرندگان برای زادآوري و تنها بازمانده‌ی جنگل‌ها و بيشه‌زارهاي جلگه‌اي ايران در ساحل دریای مازندران است. از این رو، گشودن بحث گردشگری تجاری و انبوه در این منطقه، با ویژگی‌ها و پیشینه‌ی تلخی که از آن در دیگر سواحل دریای مازندران سراغ داریم، اشتباهی ویرانگر و بازگشت‌ناپذیر است.

    با احترام

    انجمن‌های:

    1. جمعیت زنان مبارز با آلودگی محیط‌زیست
    2. جمعيت داوطلبان سبز، جمعیت حفظ و احیای محیط کوهستان (پراو)
    3. جمعیت دوستداران محیط‌زیست زیست‌بان،
    4. دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران،
    5. دیده‌بان حقوق حیوانات،
    6. دیده‌بان کوهستان (دکا)،
    7. بنیاد حرمت حیات،
    8. موسسه‌ی توسعه‌ی پایدار و محیط‌زیست،
    9. شبکه‌ی محیط‌زیستی استان کرمانشاه،
    10. مرکز توسعه‌ی سازمان‌های غیر دولتی محیط‌زیستی ایران،
    11. جامعه‌ی همیارن استان مرکزی،
    12. انجمن کوهنوردان ایران،
    13. انجمن ارزیابی محیط زیست ایران،
    14. انجمن حمایت از حیوانات،
    15. انجمن زنان طرفدار توسعه‌ی پایدار محیط‌زیست،
    16. انجمن حفظ محیط کوهستان،
    17. انجمن پیشگامان خورشید استهبان،
    18. انجمن کوهنوردان گیاهخوار ایران،
    19. انجمن مهرگان (فارس)،
    20. انجمن انسان و زمین،
    21. انجمن دوستداران ميراث فرهنگي هوتو (مازندران)،
    22. انجمن طلوع سبز،
    23. انجمن دوستداران یادمان‌های ماندگار (قزوین)،
    24. انجمن سبز لاوان،
    25. انجمن سیاره‌ی سبز،
    26. انجمن مهرگان پرتو پژوه (کرمان)،
    27. انجمن محیط‌زیستی تسنیم،
    28. انجمن حاميان سبز لرستان،
    29. انجمن یاران سبز ژینگه،
    30. انجمن یه‌له‌ور (روانسر)،
    31. انجمن کیمیای سبز،
    32. انجمن دوستداران محیط‌زیست طالقان (دشتبان)،
    33. انجمن بوم آب و آفتاب (خوزستان)،
    34. انجمن ياوران محيط‌زيست سيمره،
    35. گروه حمایت از حیوانات دماوند،
    36. تیم گردشگری و محیط‌زیست سیاهکل و دیلمان،
    37. کانون آینده‌نگری ایران،
    38. كانون پارس فرهنگ اليگودرز،
    39. خانه‌ی عصر باستان،
    40. موسسه‌ی طبیعت‌پژوهان زیما،
    41. کارگروه محیط‌زیست فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی
    42. رفتگران طبیعت ایران
    43. كانون عالي گسترش فضاي سبز و حفظ محيط زيست ايران
    44. گروه هر ایرانی یک زیستبان
    45. کانون آینده نگری ایران
    46. انجمن مهرورزان زمین پاک ساری
    47. انجمن دوست داران دماوند کوه
    48. انجمن یاوران زمین بابل
    49. جمعیت زنان مبارزه با آلودگی قائم شهر
    50. جمعیت زنان مبارزه با آلودگی
    51. کانون طبیعت و سلامت قائمشهر
    52. کانون حفاظت از محیط زیست سفیر دانشگاه بابلسر
    53. انجمن مهرگان طبیعت نکا
    54. ساکنین حرم سبز فردوس بابل
    55. انجمن حمایت از حیوانات بابلسر
    56. دوستداران محیط زیست بابلسر
    57. انجمن کوهنوردان بابل
    58. انحمن کوهنوردان قائمشهر
    59. انجمن کوهنوردان ساری
    60. انجمن کوهنوردان آمل
    61. توسعه دیار سبز
    62. انجمن قوهای مهاجر سرخرود
    63. انجمن پویندگان افق سبز بابل
    64. دوستداران میانکاله
    65. انجمن دوستداران سبززاغمرز
    66. همیاران طبیعت اسبو کلا
    67. انجمن فرزندان زمین پاک داربکلاه
    68. توسعه پایدار قائمشهر
    69. انجمن پژوهندگان سبز بابل
    70. محیط زیست آسان ساری
    71. انجمن حمایت از قو های مهاجر محمود آباد
    72. رفتگران طبیعت مازندران
    73. کانون ساحل سبز مازندران
    74. انجمن گردشگری ورزشی جالوس
    75. جعمیت نگاه سبز رامسر
    76. انجمن توانمدسازی پارسیان قائمشهر
    77. کانون تامتان دوراندیش آمل
    78. کانون اندیشه و جسم تنکابن
    79. انجمن لارکوه لاریجان
    80. کانون مهندسان معمار دانشگاه تهران
    81. موسسه فرهنگ و توسعه پایدار ایرانیان
    82. موسسه یاوران سرزمین آریا

     

  • محدوده حادثه خیز ذخیره گاه توران ایمن سازی می شود

    محدوده حادثه خیز ذخیره گاه توران ایمن سازی می شود

    Animal-Rights-Watch-ARW-8215

    دیده بان حقوق حیوانات: مدیر پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی گفت: به منظور حفاظت بیشتر از یوزپلنگ های ایرانی محدوده حادثه خیز ذخیره گاه توران در استان سمنان ایمن سازی می شود.

    دو یوزپلنگ ایرانی هفته گذشته به فاصله دو روز (26 و 29 آذرماه ) به علت برخورد با خودروهای عبوری در 5 کیلومتری روستای عباس آباد ( میان میامی و سبزوار ) که مرز بین ذخیره گاه زیست کره توران و منطقه آزاد است تلف شدند.

    هومن جوکار روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا اظهار کرد: یکی از خصوصیات یوزپلنگ ها این است که وقتی یکی از آنها به هر دلیلی تلف شود دیگر همراهان آن تا مدتی محل حادثه را ترک نمی کنند و مدام در منطقه پرسه می زنند.

    وی افزود: چهارشنبه ( 26 آذر ) که اعلام کردند یک قلاده یوزپلنگ به علت برخورد با خودرو تلف شده است گروهی برای بررسی منطقه و علت حادثه به محل اعزام شدیم اما چون اطلاعاتی از وضعیت این یوز مبنی بر اینکه آیا توله ای دارد یا نه ؛ در اختیار نبود، گروهی از محیط بانان اداره کل استان سمنان به گشت زنی در محل مشغول شدند این کار دو شب ادامه داشت اما اثری از یوز دیگری نبود از این رو گشت زنی را متوقف کردند.

    وی ادامه داد: به محض متوقف شدن گشت زنی شب بعد از آن یعنی 29 آذر ماه اعلام کردند دقیقا در همان محل یک قلاده یوزپلنگ دیگر بر اثر برخورد با خودرو تلف شده است که بعد از بررسی مشخص شد این حیوان توله یوزپلنگ تلف شده بوده است.

    جوکار افزود: بعد از آن گروهی تشکیل شد که به طور شبانه روزی در محل حاضر هستند و با زیر نظر گرفتن دقیق محل متوجه شدند دو توله دیگر در فاصله حدود 500 تا 600 متری از محل حادثه بدون حرکت نشسته اند از این رو مشخص شد اینها یک خانواده 4 نفره بودند یعنی سه توله و یک مادر که متاسفانه مادر و یک توله که ماده هم بود تلف شدند.

    وی گفت: توله ها بعد از مدتی محل را ترک کردند و اعضا وقتی به مخفیگاه توله ها رفتند مشاهده کردند بر روی لاشه یک میش نشسته بودند و تمام گوشت های حیوان را خورده بودند که این نشان می داد هم توله ها بالغ هستند و هم در این مدت بعد از مرگ مادر غذایی نخورده نبودند.

    جوکار اظهار کرد: یکی از اولین دغدغه های ما بعد از تلف شدن یوز مادر این بود که آیا توله ای دارد یا نه و اگر دارد در چه سنی هستند و آیا نیاز است زنده گیری شوند یا به سنی رسیده اند که می توانند در طبیعت دوام بیاورند که خوشبختانه بعد از مشاهده دو یوزی که بر روی لاشه یک میش نشسته بودند متوجه شدیم توان زندگی در طبیعت را دارند.

    وی ادامه داد: معاینه لاشه ها نشان داد مادر حدود 4 سال سن داشته و توله با توجه به وضعیت دندان ها حدود 14 تا 15 ماهه هستند که بالغ محسوب می شوند از این رو جای نگرانی وجود ندارد.

    وی به اقدامات پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی بعد از بروز این حادثه اشاره کرد و گفت: بعد از اعلام این تلفات به معاونت محیط زیست طبیعی سازمان محیط زیست، معاونت به ریاست سازمان اطلاع داد و بر این اساس ابتکار با وزیر راه و شهرسازی صحبت کرد تا نسبت به وضعیت سرعت جاده ای در ان منطقه بازنگری شود واگر امکان کاهش سرعت وجود دارد به سازمان اطلاع دهند.

    جوکار افزود: همچنین ایمن سازی آن قسمت از جاده مورد بحث و بررسی قرار گرفت و قرار شد بر اساس تفاهم نامه ای که بیمه دانا برای حمایت از یوزپلنگ ها و محیط بانان یوز با سازمان محیط زیست منعقد کرده است، ایمن سازی آن قسمت از جاده انجام شود.

    وی گفت: از آنجا که تاکنون چند حادثه در همان مکان از جاده (5 کیلومتری روستای عباس آباد حد فاصل میان میامی و سبزوار که مرز بین ذخیره گاه زیست کره توران و منطقه آزاد استان سمنان ) رخ داده است با بررسی نقشه های هوایی و زمینی جاده مشخص شد این قسمت از جاده دارای تپه ماهور است و چون حالت پناهگاهی دارد یوزپلنگ ها برای عبور از آن قسمت استفاده می کنند.

    جوکار افزود: از این رو قرار شد همان قسمت از جاده با اعتباری که بیمه دانا تامین می کند ایمن سازی شود که البته نحوه ایمن سازی نیز در دست بررسی است و قرار است یکی از افرادی که پایان نامه دکترایش در زمینه بررسی روش های مختلف کاهش تلفات جاده ای در دنیا بوده است مورد بررسی قرار گیرد و یک روش که زودتر انجام و بهتر جواب می دهد اجرایی شود.

    وی گفت: اکنون برای جلوگیری از حادثه دیگری در منطقه گروه تشکیل شده همچنان در حال گشت زنی هستند و این روند تا اواسط هفته آینده نیز ادامه خواهد داشت که اگر در این فاصله یوزپلنگی مشاهده شد گشت زنی ادامه می یابد در غیر اینصورت متوقف می شود.

    جوکار اظهار کرد: البته گروه گشت زنی به محض مشاهده دو قلاده یوز که بر سر لاشه میشی نشسته بودند بعد از خوردن طعمه آنها را تعقیب کردند تا به عمق منطقه بکشانند تا خطر احتمالی از آنها دور شود و اکنون نیز با نورپردازی در جاده و اتش زدن لاستیک سعی در دور کردن توله یوزها از جاده دارند.

    وی گفت: متاسفانه در سال 89 نیز شاهد تلف شدن یک یوزپلنگ مادر با دو توله در همین منطقه بودیم که انها هم با فاصله چند روزه با خودرو برخورد کردند بنابراین ایمن سازی این بخش از جاده با هدف حفاظت از گونه ارزشمند یوزپلنگ ایرانی الزامی است.

    یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی با نام علمی Acinonyx jubatus venaticus یک زیرگونه به شدت در معرض خطر انقراض از یوزپلنگ است که اکنون فقط چند ده قلاده از آن در ایران یافت می شود.

    یوزپلنگ ها را در ایران می توان در مناطق کویری پیدا کرد که شامل قسمت هایی از استان های کرمان، خراسان شمالی رضوی جنوبی، سمنان، یزد و تهران و مرکزی می شود.

    زیستگاه های یوز در ایران به علت پیشروی بیابان ها و تبدیل شدن بخشی از زمین های زیستگاه به زمین های کشاورزی و مسکونی شدن بخشی دیگر و همچنین از بین رفتن مراتع توسط دام های اهلی و در نتیجه کاهش تعداد آهو و گوزن که از منابع غذایی یوزها هستند کاهش یافته است و اکنون جزو گونه های در خطر انقراض است.

  • آمار کاهش حیات وحش در کشور نگران کننده است/ نگرانی مردم درباره آشوراده بجاست

    دیده بان حقوق حیوانات: معاون طبیعی سازمان حفاظت از محیط زیست کاهش جمعیت حیات وحش در کشور را نگران‌کننده دانست و گفت: برای مثال آمار حیات وحش در خراسان رضوی از 3600 گونه به 600 گونه [؟] کاهش یافته است،همین طور بر اساس اظهارات محیط بانان جنگل گلستان کاهش گونه های جانوری در جنگل گلستان نگران کننده است.

    به گزارش ایسنا، احمد علی کیخا معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست کشور در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به تلف شدن دو یوز پلنگ در هفته گذشته گفت: هفته گذشته دو یوزپلنگ در استان سمنان به دلیل تصادفات جاده ای جان خود را از دست دادند.

    تنها 100 عدد یوزپلنگ در کشور زندگی می‌کنند

    وی با تاکید بر این که به دلیل مرگ مادر یکی از توله ها را از دست دادیم ،اظهار کرد:بعد از مرگ مادر توله ها وی را ترک نکردند ،با این که محیط بانان تمام تلاش خود را برای دور کردن توله ها انجام دادند اما یکی از توله ها متاسفانه کشته شد.

    کیخا ادامه داد: با اینکه دو توله باقی مانده نابالغ هستند اما توانایی محافظت از خود را دارند و نیازی به انتقال آنها به پارک پردیسان نیست.

    معاون محیط طبیعی محیط زیست با اشاره به این که بر اساس گزارشات تنها 100 عدد یوزپلنگ در کشور زندگی می‌کنند ،بیان داشت:با وجود این که حدود 30 تابلوی هشدار در این منطقه وجود دارد اما باز هم رانندگان به آن توجهی نمی‌کنند.

    نگرانی مردم و NGOها درباره آشوراده بجاست

    کیخا در ادامه با اشاره به اینکه تحلیل مسایل مربوط به آشوراده باید در یک چارچوب منطقی پذیرفته شود، افزود: نگرانی مردم و NGOها کاملا بجاست و بر اساس قانون حفظ محیط زیست وظیفه عموم است.

    معاون طبیعی سازمان حفاظت از محیط زیست با اشاره به اینکه طرح واگذاری و ساخت و ساز در آشوراده نتیجه مطالعات کارشناسانه است، گفت: سازمان محیط زیست باید با تمام ابزارهایی که در اختیار دارد از آسیب رسیدن به محیط زیست جلوگیری کند.

    وی با تاکید بر اینکه براساس قانون حفظ محیط زیست یک وظیفه عمومی است، ادامه داد: باید به این نکته اشاره کنم که سازمان حفاظت از محیط زیست متولی حفاظت از منابع زیست‌محیطی است و باید به صلاحیت این سازمان احترام گذاشته شود.

    کیخا با اشاره به مطالعات کارشناسی پیرامون واگذاری و ساخت و ساز در جزیره آشوراده اظهار کرد: انجام این طرح با در نظر گرفتن کلیه ملاحظات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده است.

    وی با بیان اینکه سازمان حفاظت محیط زیست مالک آشوراده نیست، خاطرنشان کرد: طرح مطالعاتی جزیره آشوراده براساس قوانین و ضوابط تصویب شده است و سازمان محیط زیست هیچ‌گونه حق واگذاری ندارد، بلکه تنها در این مجموعه مدیریت می‌کند. ما باید با تمام ابزارهایی که در اختیار داریم از آسیب رسیدن به محیط زیست جلوگیری کنیم.

  • پیام ابتکار به مناسبت اجرای طرح سراسری جنگل‌یاری مشارکتی

    Animal-Rights-Watch-ARW-8253

    دیده بان حقوق حیوانات: معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست، به مناسبت اجرای طرح سراسری جنگل‌یاری مشارکتی پنجم دی ماه 1393 پیامی صادر کرد.

     به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست دکتر معصومه ابتکار در پیام خود از اقدام مشارکت جویانه مردم و نهادهای مدنی به نشانه ضرورت احیای رویشگاه‌های جنگلی آسیب دیده‌ در 12 استان کشور که با نام زیبای جنگلانه پنجم دی ماه به اجرا درآمد، نمونه بارزی از افزایش حساسیت مردم نسبت به طبیعت سرزمینی است که دوستش دارندگفت و در ادامه افزود : همکاری نهادهای دولتی نیز با این حرکت می تواند از نشانه‌های تلاش برای حکم‌رانی مطلوب به حساب آید که خود را موظف به ایجاد بستری از اعتماد و امید در بین شهروندان می داند.

    متاسفانه روند کنونی تخریب و بهره برداری بی رویه از جنگل های هیرکانی و نیز زوال جنگل های بلوط، نگرانی های بسیاری را برای دوستداران آینده ایران عزیز به وجود آورده و به طور قطع تداوم این روند غیرقابل قبول، نیازمند تلاش مضاعف از سوی دستگاههای دولتی و مشارکت مردم است. در این میان البته باید به ضرورت های علمی و کارشناسی مانند سازگاری گونه ها توجه وافر داشت تا این قبیل اقدامات به آسیب های جدیدی منجر نشود.

    سرزمین پهناور ایران با استعدادهای کم نظیر خود در حالی نگران از دست دادن عرصه های سبز است که بسیاری از کشورهای منطقه و جهان به رغم فعالیت های توسعه ای نه تنها از جنگل های خود حفاظت کرده اند بلکه مساحت آنها را نیز افزایش داده اند.

    امیدوارم جنگل‌یاری مشارکتی با لحاظ الزامات تخصصی و در مسیری صحیح  تداوم یابد و به موازات آن با ارتقای آگاهی مردم از این نوع حرکت ها و اصلاح رفتارهای رایج با طبیعت، همگان از مواهب آن سود برند.

  • طرح گردشگری آشوراده آسیبی به محیط زیست نمی زند!

    http://www.doe.ir/Portal/Picture/ShowPicture.aspx?ID=6d45ef8a-cce4-4323-8b9b-0774b79505cf

    دیده بان حقوق حیوانات: در این تفاهمنامه اتفاق افتاده این است که سازمان حفاظت محیط‌زیست صرفاً در چارچوب طرح‌های جامع تفصیلی مناطق، خود را مکلف به فراهم کردن زمینه فعالیت‌های گردشگری طبیعی با رویکرد مشارکت جوامع بومی و محلی و با رعایت قوانین و مقررات مربوطه و ضوابط و استانداردهای زیست‌محیطی می‌داند و مورد آشوراده را نیز با اطمینان می‌گویم که خارج از این چارچوب نیست.»

     سرنوشت آشوراده امروز به موضوع نامه نگاری‌های متعدد انجمن‌ها وگروه‌های مختلف به «حسن روحانی» رئیس جمهوری تبدیل شده است. واگذاری 380هکتار از این جزیره که بخشی از شبه جزیره میانکاله است برای طرح‌های گردشگری باعث شد، دو معاون سابق محیط زیست کشور نیز دست به قلم شوند و از سازمان حفاظت محیط زیست کشور به سازمان بازرسی کل کشور شکایت کنند.

    جزیره‌ای که 40 درصد خاویار ایران را تولید می‌کند و واگذاری آن از نگاه کارشناسان شبیه قطع امید کردن از خاویاری است که روز به روز از میزان تولید آن کم می‌شود.

    «مهدی کلاهی» دکترای جامعه شناسی محیط زیست هم در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران می‌گوید: «تفاهمنامه ای بین سازمان حفاظت محیط زیست و میراث فرهنگی در اردیبهشت سال‌جاری امضا شده که در آن نامی از آشوراده نیامده اما سؤال آنجاست که تأکید 12 ساله برای واگذاری این جزیره حتی پیش از این تفاهمنامه چیست؟ و چرا آشوراده که جزو 59 منطقه بین‌المللی ذخایر طبیعی است باید نخستین تجربه تفاهمنامه‌ای باشد که معلوم نیست به چه سرانجامی می‌رسد؟ در نهایت کارشناسان می‌پرسند که آیا آشوراده با توجه به عمق کم آب، پیشروی آب دریا، تخریب سازه‌ها، مشکلات آب شرب، توان پذیرش این تداخل و تغییر را دارد.

    بحث واگذاری آشوراده بزرگترین جزیره دریای خزر نخستین بار در دولت محمد خاتمی و ریاست معصومه ابتکار بر سازمان محیط زیست در سال ۱۳۸۳ مطرح شد. در آخرین جلسه هیأت دولت هشتم، دولت واگذاری ۳۸۰ هکتار از این جزیره به شرکت خصوصی «مناطق گردشگردی جهان» را تصویب کرد. اما در نتیجه اعتراض کار‌شناسان و فعالیت‌های رسانه‌ای در آن زمان، سازمان بازرسی کل کشور نیز به غیرقانونی بودن واگذاری رأی داد.

    سازمان حفاظت محیط زیست در دولت دهم قصد داشت تا آشوراده را به یک شرکت لبنیاتی واگذار کند که بازهم با اعتراض تشکل های مردمی زیست محیطی متوقف شد. پرونده واگذاری آشوراده با ریاست مجدد ابتکار در سازمان حفاظت محیط زیست مطرح و در سفر استانی رئیس دولت به استان گلستان این بار طرح تبدیل آشوراده به منطقه گردشگری طبیعی مطرح شد و با انعقاد تفاهمنامه سازمان حفاظت محیط زیست با سازمان میراث فرهنگی کلید خورد، انعقاد این تفاهمنامه با واکنش‌های شدیدی از سوی دوستداران، فعالان و رسانه‌های محیط زیست کشور روبه‌رو شد. بسیاری از کار‌شناسان و فعالان در هفته‌های اخیر قلم به دست گرفتند و به سازمان حفاظت محیط زیست درباره این تفاهمنامه که به گفته برخی قرار است «کیش دوم» باشد، هشدار دادند. ۱۶ سازمان مردم نهاد و ۴۰۰ فعال محیط زیست هم در نامه‌ای ادله‌های کارشناسان این سازمان برای واگذاری آشوراده را زیر سؤال بردند. ابتکار جواب سؤال‌های این انجمن‌ها را داد اما پاسخ او هنوز نتوانسته آنها را متقاعد کند.

    «امیر سعدالدین» رئیس دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گلستان نیز به روزنامه ایران می‌گوید: «قبل از واگذاری آشوراده به طرح‌های گردشگری باید جزئیات طرح بهره‌برداری اکوتوریستی این منطقه، مشخصات فنی و ارزیابی محیط زیستی آن و نامشخص بودن ظرفیت برد اکولوژیکی منطقه آن توسط کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی ارزیابی شود و پس از آن به تفاهمنامه و توافقنامه منجر شود.» ارزیابی که شاید نشان بدهد که آشوراده با این طرح گردشگری آسیب می بیند.

    درعین حال ابتکار در نامه‌ای که خطاب به این تشکل‌ها نوشت، ضمن تشکر از احساس مسئولیت و پرسشگری نمایندگان سازمان‌های مردم‌نهاد در پاسخ به سؤالات مطرح شده آنها گفته است: «درخصوص اینکه ادله کارشناسانه برای چنین تفاهمی چیست؟ باید گفت براساس قوانین برنامه چهارم و پنجم، سازمان مکلف است برای زیست‌بوم‌های حساس با رویکرد مدیریت زیست‌بومی برنامه عمل تهیه و اجرا کند.

    این مهم از حدود بیش از یک دهه قبل با انجام طرح‌های جامع و تفصیلی مدیریت مناطق تحت پوشش سازمان آغاز شد. در این طرح‌ها که با مشارکت کلیه ذی‌نفعان و دست‌اندرکاران در سطوح محلی و ملی توسط مهندسین مشاور مربوطه تهیه می‌شود، پس از جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات با رعایت همه جوانب اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست‌محیطی موجود، راهکارهای ممکن برای بهبود شرایط مدیریت، حفاظت و احیای منطقه ارائه می‌شود.

    وی افزود: «در دوره جدید و در سفر به استان‌های مختلف با استانداران تفاهمنامه‌هایی به امضا می‌رسد که طی آن استانداران مکلف می‌شوند ضمن اختصاص بودجه کافی برای اجرای این طرح‌ها، اولاً آنها را در شورای برنامه‌ریزی استان مصوب کرده و ثانیاً همه دستگاه‌های اجرایی استان را مکلف کنند تا درصورت تداخل برنامه‌ها و طرح‌های آنها با این مناطق نسبت به رعایت ملاحظات آورده شده در این طرح‌ها متعهد شوند و فقط در چارچوب آنها اقدام کنند و لاغیر.

    بنابراین آنچه در این تفاهمنامه اتفاق افتاده این است که سازمان حفاظت محیط‌زیست صرفاً در چارچوب طرح‌های جامع تفصیلی مناطق، خود را مکلف به فراهم کردن زمینه فعالیت‌های گردشگری طبیعی با رویکرد مشارکت جوامع بومی و محلی و با رعایت قوانین و مقررات مربوطه و ضوابط و استانداردهای زیست‌محیطی می‌داند و مورد آشوراده را نیز با اطمینان می‌گویم که خارج از این چارچوب نیست.»

    «به بیان دیگر براساس متن امضا شده تفاهمنامه میان سازمان حفاظت محیط‌زیست و سازمان میراث فرهنگی که طی جلسات متعدد میان رؤسا و معاونین 2‌سازمان مورد بحث بوده است، تمامی کاربری‌ها و تأسیسات همچون بازارچه سنتی، اقامتگاه‌ها و هر امکان دیگری باید به‌صورت جداگانه با تأیید سازمان حفاظت محیط‌زیست و شامل سازه‌های سبک و سازگار با محیط‌زیست باشد.»

    در ادامه پاسخ ابتکار به تشکل‌ها آمده است: «تأکید می‌کنم در این تفاهمنامه هیچ‌گونه واگذاری صورت نگرفته و امر واگذاری نه‌تنها از طرف سازمان بلکه از طرف هیچ سازمان دیگری نیز امکانپذیر نبوده و مغایر با قانون است، بلکه سازمان فقط اجازه اجرای طرح گردشگری را با لحاظ و نظارت بر اعمال همه ملاحظات زیست‌محیطی داده است