دیده بان حقوق حیوانات: از انتشار نامه سرگشاده پنجاه تشکل محیط زیستی به رئیس جمهور تا منتشر شدن جوابیه سی تشکل محیط زیستی در محکوم کردن آنچه استفاده غیرقانونی از لوگویشان در نامه خوانده شده، در روزهای گذشته آنقدر از سمنهای محیط زیستی خبر منتشر شده که کارکرد این تشکلهای پرشمارِ مردم نهاد برایمان سؤال برانگیز شود.
این بار پیرمرد مجروح شد؛ دفعه بعد نوبت کیست؟
به گزارش «تابناک»، در حالی که انبوه سمنهای زیست محیطی مشغول نامه نگاری به رئیس جمهور و محکوم کردن تندرویهای برخی همقطاران، دعوت یکدیگر به اعتدال و البته جعلی خواندن مستندات و ادعاهای هم هستند، اخباری به گوش میرسد که اگر بگوییم کمکاری این سمنها در پس آنها آشکار است، سخنی به اغراق نگفتهایم.
از جمله این اخبار، حمله حیواناتی چون خرس در مناطق کوهستانی نقاط کشورمان به روستانشینان، به ویژه چوپانان است که با توجه به سرمای هوا و کاهش منابع غذایی در طبیعت ـ که موجب نزدیک شدن ساکنان حیات وحش به محدوده زندگی انسانها شده ـ همواره در فصول سرد سال بر شمارشان به شدت افزوده میشود.
طی روزهای گذشته، زمانی که تیمهای امدادی هلال احمر در شهرستان ایذه برای نجات سومین مصدوم حمله خرس، راهی روستای لنده شدند، شاید این فکر در ذهنشان بود که راه پیشگیری از بروز چنین حوادثی چیست؟ آیا براستی راهی برای جلوگیری از درگیری حیواناتی چون خرس و روستانشینان وجود ندارد؟!
تماشای جنگ تن به تن حیاتِ وحش و مردم!
این پرسشها در حالی مطرح میشود که اخبار رسیده حکایت از آن دارد که پیرمرد مجروح، توسط تیمهای امدادی اعزام شده به منطقه، پس از کمکهای اولیه، به هر ترتیب بود به مراکز درمانی منتقل شده و خوشبختانه خطر جانی وی را تهدید نکرده، ولی آیا همیشه این گونه است؟
پر واضح است که حتی اگر حمله هیچ خرسی به کشته شدن هیچ فردی منجر نشود، صرف بروز چنین رویدادهایی، علاوه بر آنکه خسارات جانی و مالی به برخی هموطنانمان تحمیل میکند، منجر به شکلگیری تفکراتی چون درنده بودن خرسها شده و احتمال کشتار آنها در مواجهههای بعدی با شبانان و روستاییان را افزایش میدهد.
بدین ترتیب به نظر میرسد، گویی جنگ تن به تن حیوانات و مردم، اتفاقی غیرقابل گریز و لاجرم است که باید رخ دهد. به این صورت که گاهی از حمله حیوانات به مردم و مجروح شدن ایشان میشنویم و گاهی شاهد و ناظر اخبار تلافی این مردم زخم خورده هستیم که نتیجه آن، مجروح و کشته شدن حیوانات است؛ حیواناتی که ممکن است در معرض انقراض، ارزشمند و کمیاب هم باشند، ولی پیش از اینها، به عنوان حیوانات مهاجم و خطرناک معرفی و شناخته شدهاند.
بیانیه میدهم، پس هستم؟!
اگر کمی در ماجرا دقیق شویم، درخواهیم یافت که نه تنها مقابله با شکلگیری چنین اتفاقاتی ممکن است، بلکه وظیفه داریم برای مراقبت از جان عزیز هموطنانمان و همچنین مراقبت از گونههای جانوری، هر چه سریعتر برای توقف وقوع این دست حوادث چارهای بیندیشیم.
با این رویکرد، در وهله نخست کمکاری نهادهایی چون سازمان حفاظت از محیط زیست، رسانه ملی و امثال آنها را میتوان نتیجه گرفت که اگر در آموزش و اطلاع رسانی به وظایف خود عمل کنند، از شمار چنین حوادثی به شدت کاسته و بعد به موازات ایشان، فقدان نقشآفرینی نهادهای مردم نهاد آشکار خواهد شد که ظاهرا هدف خود را گم کردهاند.
شاهد این مدعا، بیانیه نویسیهای اخیر سمنهای محیط زیستی له و علیه یکدیگر است که از حضور استوار ایشان در پیگیری برخی دغدغههایشان خبر میدهد؛ اما متأسفانه یا به عرصه آموزش عمومی و مراقبت عملی از این میراث ارزشمند تسری نیافته، یا آنقدر اثرگذاری اندکی در این زمینهها از ایشان در یادها مانده که قابل اغماض به نظر میرسد!
محل کار سمنهای محیط زیستی کجاست؟
به عبارت بهتر، در حالی که از تشکلهای زیست محیطی، به ویژه انواع مردمی آنها توقع میرود پرچمدار رفع چنین مشکلاتی بوده و حتی فراتر از آن، چشم ناظر مردم بر نهادهای دولتی در این عرصهها باشند، گویا همه توان خود را صرف پرداخت به کلیاتی فراگیر کرده و اینقدر در مسیر اشتباه گام برداشتهاند که حالا فرسخها با آنچه خاستگاه شکل گیری سمنهاست، فاصله دارند.
این فاصله زمانی پیدا میشود که بدانیم بسیاری از سمنهای محیط زیستی در جهان، پیشرو در ارائه آموزشهای محیط زیستی به مردمان مجاور حیات وحش بوده و مانع از رو در رو شدن ایشان با یکدیگر ـ که زیان هر دو و در نهایت زیان به محیط زیست و کشور را در پی خواهد داشت ـ میشوند؛ اما متأسفانه چنین رویکردی را از سمنهای ثبت شده در کشورمان سراغ نداریم.
اینجاست که میتوان به ایشان زنهار زد، آیا با کارکردهایی که میتوانند داشته باشند، اشنایی دارند که اینچنین محل کار خود را در ساختمانهای شهرها یافتهاند؟ آیا نمیشود با تدارک آذوقه برای حیوانات در فصول سرما و آموزش به روستانشینان، چوپانان و حتی شهرنشینانی که ممکن است با اطلاعات اندک، گذرشان به کوه و دشتها افتاده و در مواجهه با حیوانات به مشکل بربخورند، از خطر حمله امثال خرسها به انسانها و پیرو آن، صدور مجوز کشتار این حیوانات درنده جلوگیری کرد؟!
آخرین دیدگاهها