دسته: محیط بان

  • شرح فداکاری محیط بان مازندرانی برای نجات کوهنوردان / تقدیر باشگاه کوهنوردی و اسکی دماوند از محیط بان فداکار

    http://www.doe.ir/Portal/Picture/ShowPicture.aspx?ID=4814aa68-f184-4158-a8c1-f325c9dec9d2

    دیده بان حقوق حیوانات: باشگاه کوهنوردی و اسکی دماوند در نامه ای خطاب به رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با شرح ماجرای گرفتاری پنج کوهنورد در ارتفاعات البرز مرکزی و فداکاری محیط بان این منطقه برای نجات این کوهنوردان ، مراتب قدردانی و تشکر خود را از سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد.

    به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست (پام)، شاهرخ ساسان عضو باشگاه کوهنوردی و اسکی دماوند با اشاره به گرفتار شدن گروه کوهنوردی در منطقه البرز مرکزی گفت: به همراه چهار نفر از کوهنوردان در مورخ 11 آبان ماه عازم قله وروشت به ارتفاع 4075 متر در البرز مرکزی شدیم که متاسفانه شب قبل از صعود مشکلی برای راهنمای برنامه پیش آمد که از همراهی گروه بازماند.

    وی ادامه داد : گروه با داشتن جی .پی.اس و بدون راهنما عازم منطقه (پل زنگوله – گردنه لاوشم )شدکه پیش بینی هواشناسی برای آن روز و روز آینده ، آسمانی نیمه ابری با احتمال ریزش باران بود.

    شاهرخ ساسان تصریح کرد: گروه با البسه و غذای کافی به سمت گردنه نفتون حرکت کردتا از طریق یال” بزدوش” حرکت خود را به سمت قله وروشت ادامه دهد. روی ” گردنه نفتون” بعلت کولاک شدید گروه جهت کاهش ارتفاع به سمت شمال تغییر مسیر داد تا در محل مناسبی اسکان یابد.

    این کوهنورد در ادامه توضیح داد : با کاهش ارتفاع متوجه اتاقکی شدیم که در پایین یال قرار داشت و به تصور اینکه ممکن است در آن محل امکاناتی جهت جلوگیری از سرمازدگی اعضای تیم وجود داشته باشد ، به سمت آن حرکت کردیم که با درب بسته آن مواجه شدیم .

    بعلت عدم آنتن دهی مناسب تلفن همراه، پس از مقداری تلاش و تغییر محل، موفق به تماس با یکی از دوستان کوهنورد و از فعالان محیط زیست گردیده ، استمداد طلبیدم.

    عضو باشگاه کوهنوردی و اسکی دماوند خاطر نشان کرد: طبق اطلاعات دریافتی از ایشان مشخص شد که گروه در منطقه امن گلستانک قرار داریم و اتاقک نامبرده محیط بانی گلستانک است . پس از دریافت شماره تلفن همراه سرمحیط بان منطقه با آن تماس گرفته و اطلاعاتی در مورد منطقه دریافت و در آنجا مستقر شده و منتظر هوای مناسب جهت عزیمت شدیم.

    شاهرخ ساسان یاد آورد شد: متاسفانه پس از سه روز انتظار نه تنها هوا مناسب نشد بلکه ارتفاع برف به بیش از یک متر رسید. با رایزنی مجدد با محیط بان مربوطه وضعیت آب و هوا و بارش برف شدید در منطقه به وی گزارش گردید و عنوان شد که امکان برگشت از مسیر اولیه بعلت بارش سنگین برف و امکان ریزش بهمن مسیر نبوده و به ناچار باید به سمت روستا های شمالی منطقه ” کجور و دشت نظیر” حرکت نماییم.

    بنا بر این گزارش، این محیط بان نیز به همراه یکی از بستگان خود با یک راس اسب و یک راس قاطر به سمت ما حرکت نمودند که در طول مسیر مجبور به عبور از مناطق پربرف و بهمن گیر و هوای خراب گردیدند.

    همچنین ارتفاع برف در برخی مناطق به بالای یک میرسد که همین امر حرکت آنها را با کندی مواجه نمود به طوریکه پس از 9 ساعت کوهنوردی در شرایط سخت به محل قرار با گروه ما رسید.

    این کوهنورد تصریح کرد: گروه نیز پس از ترک پناهگاه و طی یک مسیر 6 ساعته در برف و کولاک و پس از انتظاری طولانی ، موفق به ملاقات با ایشان گردیده و پس از برپایی آتش و گرم شدن نسبی ، به راهنمایی ایشان به سمت پایین حرکت نمودیم.

    وی تاکید کرد: در صورت توقف بیشتر در این نقطه، بعلت سردی بیش از حد هوا و بارش برف، همچنین خیس بودن البسه ، گروه در معرض هایپوترمیا قرار میگرفت که عواقب آن ممکن بود به مرگ منتهی شود.

    این گزارش می افزاید، تیم 5 نفره پس از طی مسیری 5 ساعته به کلبه ای در محل حسینک رود رسید. درون کلبه توسط این محیط بان فداکار هیزم لازم برای برپایی آتش و گرم کردن گروه فراهم گردید ، وضعیت گروه به تدریج بهتر شد و پس از یک استراحت کافی ، مسیر حرکت خود را به سمت روستای چتن ادامه داد .

    شاهرخ ساسان تاکید کرد: این محیط بان تا صبح نخوابیده و هیزم مورد نیاز برای برپایی و روشن نگاه داشتن آتش را فراهم آورند.

    وی در پایان افزود: مسیر برگشت در روز پنجم در یک هوای نسبتاً صاف و بدون بارش با راهنمایی این محیط بان باز شده و طی مسیر 9 ساعت کوهپیمایی در اوایل شب به روستای چتن رسیده و در منزل مسکونی خود مورد استقبال خانواده قرار گرفت.

  • شکارچیان غیر مجاز همچنان فعال؛ کسی به فکر محیط بانان و محیط زیست نیست

    دیده بان حقوق حیوانات: به گزارش شهرخبر، اواخر اسفند ماه سال گذشته بود که شهرام امیری شریفی، رئیس انجمن دیده‌بان حقوق حیوانات در مناظره ای تلویزیونی اعلام کرد: طبق آمار 116 محیط‌بان را توسط شکارچی‌ها یا توسط کسانی که تفنگ شکاری دارند از دست داده‌ایم .

    اودر ادامه از محیط بان کشی سخن گفت و ادامه داد: واژگان جدیدی اختراع شده که نه در فرهنگستان لغت فارسی و نه فرهنگ دهخدا وجود دارد شکارکشی، شکارچی و جدیداً باید واژه محیط‌بان‌کش را نیز به آن اضافه کرد.

    این سخنان در حالی بود که اخبار در خصوص ضرب و شتم محیطبانان  زیاد است. یک روز خبر می رسد، شکارچیان غیرمجاز با ضربات چاقو و تبر، دو محیط بان گلستانی را به شدت مجروح کردند.

    در سال جدید نیز درست بعد از پخش سریال پایتخت 3 که به تمجید از محیط بانان می پردادخت، خبر رسید که روز 11‌فروردین‌ماه جاری در پی گشت و کنترل روزانه محیط‌بانان یگان حفاظت مازندران از مناطق تحت مدیریت، محیط‌بانان شهرستان نور در منطقه زریه‌رزن با مشاهده سه‌نفر از شکارچیان متخلف در حوزه استحفاظی که اقدام به شکار غیرمجاز یک راس کل چهارساله کرده بودند، برخورد کردند.

    محیط‌بان «صمد کیانی» قصد دستگیری متخلفان را داشت که با تهدید به تیراندازی به‌وسیله اسلحه و حمله با داس و چوب از سوی شکارچیان روبه‌ رو شده به‌ طوری که آنها به سویش حمله‌ ور شده و او را مورد ضرب‌ وجرح قرار دادند.

    این مامور از چند ناحیه دچار آسیب‌دیدگی شد و متخلفان با متلاشی‌کردن تلفن همراه مامور محیط‌ زیست، با گرفتن لاشه شکار متواری شدند!

    بعد از آن نیز خبر رسید  که تعدادی شکارچی غیرمجاز که با یک خودرو سمند به منطقه پارک ملی دنا وارد شده بودند یک محیط‌بان را زیر گرفتند. در این حادثه محیط‌بان، سرباز وظیفه، احمد پایه‌گذار از ناحیه پا دچار شکستگی شدید شده است.

    پس از این حادثه سرباز محیط‌بان، احمد پایه‌گذار توسط عوامل اورژانس به بیمارستان شهیدبهشتی یاسوج منتقل شده و به دلیل آسیب جدی و شکستگی استخوان، از ناحیه پای راست تحت عمل جراحی قرار گرفت و هم اکنون پس از عمل جراحی و قراردادن پلاتین تحت مراقبت‌های پزشکی است.

    این اتفاقات اما در حالی هنوز رخ می دهد که سال گذشته معاون سازمان حفاظت محیط‌ زیست از ایجاد پلیس تخصصی محیط ‌زیست در ناجا خبر داده بود.

    این پلیس هرچند قرار بود  تداخلی با وظیفه محیط بانان نداشته باشد اما، تصمیم بر این بود تا  بخشی از بار کاری آنها را کاهش دهد و به این صورت درگیری‌های شدید میان محیط بانان و شکارچیان و قاچاقچیان را کم کند.

    این در حالی است که شکارچیان غیر مجاز همچنان فعالند و محیطبانان همچنان جان بر کف به حمایت از محیط زیست ادامه می دهند.
    به عنوان مثال همین چند روز پیش خبر رسید که شکارچيان متخلف در درگيري با محيط بانان شهرستان علي آبادکتول استان گلستان دستگير شدند و از آنان لاشه دو راس قوچ وحشي به دست آمده است.

    مسوول روابط عمومي اداره کل حفاظت محيط زيست گلستان درباره جزئيات اين حادثه گفت: نيروهاي يگان محيط زيست علي آبادکتول در محيط باني « محمد آباد» روز پنجم آبانمتوجه صداي شليک چندين گلوله در ارتفاعات منطقه «سياه مرزکوه» شدند.احمد دباغيان افزود: محيط بانان پس از چند ساعت بررسي منطقه، با اطلاعات به دست آمده از همياران محلي، متوجه شدند که گروهي از شکارچيان متخلف پس از اقدام به شکار غيرمجاز در حال خروج از منطقه هستند.

    وي اضافه کرد: دو نفر از محيط بانان به منظور شناسايي نشدن از سوي شکارچيان با خودروي هاي شخصي اقدام به ايجاد راه بند کرده و در يکي از مسيرهاي خروجي به کمين متخلفان نشستند.

    به گفته دباغيان، پس از مدتي يک دستگاه خودروي پرايد با پنج سرنشين به راه بند ماموران رسيد اما راننده پرايد با مشکوک شدن به اوضاع به سرعت راه بند ماموران را گشود و با سرعت زياد متواري شد.مسوول روابط عمومي محيط زيست گلستان ادامه داد: پس از فرار متخلفان، محيط بانان نيز سوار خودرو شده و تعقيب و گريز براي دستگيري سرنشينان پرايد آغاز مي‌شود، پس از مدتي تعقيب و گريز، محيط بانان موفق مي‌شوند از پرايد سبقت گرفته و مسير خودروي متخلفان را مسدود کنند. در اين زمان پنج سرنشين از خودرو پياده شده و به قصد ايجاد ازدحام و فرار، با دو محيط بان گلاويز مي‌شوند و درگيري بين شکارچيان و ماموران درمي گيرد و پس از ازدحام جمعيت، متخلفان تصميم مي‌گيرند هر يک مقداري از ادوات جرم را از صندوق عقب پرايد خارج کرده و پاي پياده متواري شوند.

    وي افزود: زماني که ماموران با ساير شکارچيان درگير بودند دو نفر از متخلفان مقداري گوشت شکار و مدارک جرم را از درون خودرو برداشته و از صحنه مي‌گريزند اما محيط بانان سه نفر از متخلفان را بازداشت کرده و اجازه فرار به آنها نمي‌دهند.دباغيان يادآور شد: در جريان بازرسي از درون خودروي متهمان، اجزاي بدن دو قوچ وحشي، يک قبضه اسلحه گلوله زني برنو، چهار عدد فشنگ گلوله زني، يک چاقو و يک قمه، يک دوربين چشمي، چراغ قوه و ساير ادوات شکار کشف و ضبط شد.

    این اتفاق اما در حالی روی خط رسانه رفت که روزانه چندین و چند درگیری بین محیط بانان و شکارچیان رخ می دهد که منجر به زد و خورد می شودئ و در این میان یا محیط بان اسیب می بیند و یا برای دفاع از خود آسیب می زند که مشمول دیه و گذراندن حبس است.!

    با این حال هنوز در سال جدید از این پلیس خبری نیست که نیست و محیط بانان همچنان قربانی خشونت شکارچیان غیر مجاز می شوند و باید دید سازمان محیط زیست سرانجام چه تدبیری در این خصوص می اندیشد و اجرایی می کند تا محیط بانان کمی امنیت جانی و مالی داشته باشند.
  • از تهدید خانواده محیط بان تا جابجایی مکرر خانه برای حفظ جان

    از تهدید خانواده محیط بان تا جابجایی مکرر خانه برای حفظ جان

    Animal-Rights-Watch-ARW-Ranger

    دیده بان حقوق حیوانات: همسر محیط‌بان مهنایی که ۵ سال پیش در درگیری با چند شکارچی در منطقه حفاظت‌شده خائیز به زندان افتاد، از وضع نامعلوم پرونده ابراز ناراحتی کرد و گفت: افراد ناشناس هر بار ما را تهدید به مرگ می‌کنند و ما مجبور به جابه‌جایی دائمی خانه هستیم.
    اکرم ناصریان در گفت‌وگو با خبرنگار آنا، با بیان اینکه از سال 1389 «ماشاء‌الله مهنایی» در زندان به سر می‌برد، درباره وضع فعلی پرونده او توضیح داد: در حال حاضر پرونده در دادگاه تجدیدنظر در شهر اهواز در حال بررسی است و در اواخر ماه شهریور امسال یعنی کمتر از یک ماه پیش ماشاءالله به همراه سه تن از همکاران سابقش (عمرالله پورگیر، علی شاه فرزانی، هدایت‌الله دیده‌بان) که شاهد ماجرا بودند و همچنین آقای انصاری معاون اداره محیط زیست استان کهگیلویه و بویراحمد در اهواز مورد بازجویی قرار گرفتند.

    وی افزود: بررسی‌های کارشناسان از جمله کارشناس سلاح، صحنه‌پردازی و بسیاری دیگر حاکی از آن است که مهنایی طبق قانون رفتار کرده است و به این علت که مقتول به تذکرات توجهی نداشته و به سوی او شلیک کرده است،  مهنایی نیز دست به اسلحه برد و این ادعاها در فیلمی که اکنون در اختیار قوه قضائیه است و به وسیله یکی از محیط‌بانان گرفته‌ شده، کاملا قابل اثبات است.

    ناصریان همچنین جابه‌جایی و تعویض مکرر خانه خود خبر داد و گفت:  ما را تهدید می‌کنند و به همین علت مجبور هستیم هر از چندگاهی منزلمان را عوض کنیم تا نتوانند آدرس دقیق ما را پیدا کنند. این موضوع درکنار نبود همسرم و مشکلات دیگر زندگی را به ما زهر کرده است.

    وی همچنین از اجاره خانه  و مشکلات اقتصادی‌اش با وجود دو فرزند و نبود همسر محیط بانش گلایه کرد و گفت: در این چند سال با حقوق 400 تا 500 هزار تومانی سازمان محیط زیست که حتی کفاف کرایه خانه‌مان را هم نمی‌دهد زندگی گذراندیم و با گرفتن قرض از دیگران توانستیم دوام بیاوریم اما دیگر طاقتمان تمام شده و توان تحمل این وضعیت را نداریم و اداره محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد هیچ توجهی نمی‌کند و حتی نامه دادخواهی که به خانم ابتکار نوشته‌ایم ماه‌هاست بی‌جواب مانده است. انگار نه انگار که ما به خاطر محیط زیست به این روز افتاده ایم.

    آنا در تلاش برای پیگیری دادخواست خانواده مهنایی که به دفتر حقوقی سازمان محیط زیست کشور ارسال شده، به نتیجه‌ای نرسیده است و بنا به گفته مسئول دفتر یکی از مقامات حقوقی، کسی حاضر به گفت‌وگو در این مورد نیست.

    دادستان اهواز قول همکاری داد

    دادستان اهواز نیز در گفت و گو با آنا گفت: این پرونده در حال پیگیری است و بر همین اساس برای کمک به این خانواده آماده همکاری هستیم.

    فرهاد افشارنیا در واکنش به ادعای تهدیدهایی که از سوی افراد ناشناس به خانواده مهنایی صورت گرفته، از آنان خواست تا به دفترش واقع در دادسرای اهواز مراجعه کنند.

    سابقه پرونده محیط‌بان مهنایی

    ماشاءالله مهنایی محیط‌بان منطقه حفاظت‌شده خائیز در کهگیلویه وبویراحمد و خوزستان به مدت 5 سال درگیر این پرونده است. وی نزدیک به 3 سال است که در زندان شهرهای بهبهان و اهواز  محبوس است.

    مهنایی در روز یکم فروردین سال 1389 همراه چند محیط‌بان دیگر در پاسگاه میحط‌بانی خائیز در حال ماموریت بودند که همکاران آنها تماس می‌گیرند و حضور چند شکارچی مسلح را گزارش می‌کنند. محیط‌بانان با شنیدن صدای گلوله که در کوه پیچیده بود به سمت منطقه حضور شکارچیان می روند که حدود سه ربع تا پاسگاه محیط‌بانی فاصله داشته است.

    شکارچیان در روز حادثه اسلحه‌های ناتو، ژ3، برنو و کلاشینکف همراه داشتند و به سمت محیط‌بانان به طور مستقیم شلیک کردند که طی درگیری پیش آمده، تیر هوایی از سوی محیط بانان شلیک می‌شود اما شکارچیان تسلیم نشدند با این حال مرحله دوم هم رعایت شده و تیر خشم جلوی پای شکارچیان شلیک شده است با این حال باز حمله کرده‌اند و حتی گلوله از روی سر محیط‌بان مهنایی رد شد که بنا به گفته شاهدان موهای سرش را سوزانده و اندکی هم خراش در سرش ایجاد کرده است. با این حال گلوله شلیک شده از سوی محیط بان مهنایی در مرحله آخر به پای شکارچی اصابت می‌کند.

    آن طور که محیط‌بانان منطقه حفاظت شده خائیز می‌گویند؛ اگر شکارچیان تسلیم شده بودند و با کمک محیط‌بانان مقتول را به پایین دست کوهستان خائیز منتقل کرده بودند، مقتول از شدت خونریزی فوت نمی‌شد اما آنها تسلیم نشدند و درگیری را ادامه دادند و بعد هم فرار کردند.

  • قصاب، شکارچی جان خویش/ وقتی یک محیط بان، جان یک شکارچی غیرمجاز را نجات می دهد

    قصاب، شکارچی جان خویش/ وقتی یک محیط بان، جان یک شکارچی غیرمجاز را نجات می دهد

    Animal-Rights-Watch-ARW-Gun

    دیده بان حقوق حیوانات: اسلحه بر یک دوش،‌ سلاح شکارچی بر دوش دیگر،‌ همه‌ی توانش را جمع کرد و مرد را یک‌باره از زمین کَند و به پشتش گرفت. راه پر از سنگلاخ بود،‌ مردِ نیمه‌جان را به‌سختی به‌دوش می‌کشید. «هر صد متر یک‌بار می‌ایستادم و کمی نفس تازه می‌کردم،‌ شیب تند کوه نمی‌گذاشت مستقیم به سمت دره حرکت کنم،‌ مجبور بودم مسیر را اریب بروم و این سرعت رسیدن به مقصد را کند می‌کرد.»

    برای گشت‌زنی رفته بود، ‌چند دقیقه‌ای هم مهمان چوپانِ پای کوه شدم به صرف یک لیوان چای که صدا آمد.

    صدای ناله‌ای از بلندی‌های شاه قزل به گوش رسید، صدایی شبیه ناله‌ی مردی گرفتار در صخره‌های ارتفاعات دوهزارمتری. صدا در کوه طنین می‌انداخت و گاه شبیه صدای زوزه می‌شد.

    به گزارش خبرآنلاین چوپان صدا را شنیده بود، ‌اما نمی‌توانست گوسفندان را رها کند و برود دنبال صدایی مبهم و وهم‌آلود. فکر کرد شاید کوهنوردان با هم حرف می‌زنند یا شاید شکارچی‌ای که برای شکار آمده. رضا پی صدا را گرفته بود. «به حرف چوپان‌ به پاسگاه برنگشتم، ‌راه را گرفتم به سمت بالا تا به صاحب صدا برسم.»

    این روایت محیط‌بان آذربایجان شرقی است که یک هفته پیش شکارچی مجروحی را نجات داده،‌ شکارچی متخلفی که بدون پروانه‌ی شکار راهی منطقه شده بود و ناشیانه خود را مجروح کرده بود؛ زخمی که ممکن بود به قیمت جانش تمام شود.

    محیط‌بانی که برای گشت‌زنی راهی منطقه‌ی سهند شده بود رئیس اداره‌ی حفاظت محیط‌زیست شهرستان اسکو است، ‌رئیس اداره‌ای که پشت‌میزنشین نیست و از سر ناچاری، ‌هفته‌ای دو روز به اداره می‌رود تا نامه‌نگاری‌های اداری روی زمین نماند و باقی وقتش را به گشت‌زنی و پایش می‌گذراند.

    او و دیگر همکاران محیط‌بانش وظیفه‌ی حفاظت از سهند، دومین قله‌ی بلند ایران، را بر عهده دارند. دو ساعت طول کشید تا نصوحی در ارتفاعات خود را به صاحب صدا برساند.

    «ظهر با محیط‌بانان راهی منطقه شده بودیم، به جزیره‌ی اسلامی، که خبر رسیده بود ‌چند شکارچی را در آن دستگیر کرده بودند. شکارچیان را تحویل گرفتیم،‌ سلاحشان را هم ضبط کردیم. من بقیه‌ی کار را به نیروها سپردم و برای سرکشی چشمه‌های اطراف سهند ‌راهی کوه شدم.»

    می‌گوید: «خشکسالی در کمین چشمه‌های سهند نشسته،‌ برای سرکشی به چشمه رفتم که دیدم کبک‌ها دارند از چشمه آب می‌نوشند. خیالم راحت شد،‌ تصمیم گرفتم بروم تقاطع تیمورلو و قپچاق که در ارتفاعات بالاتر است. ‌چوپانی را دیدم و به لیوانی چای دعوت شدم. در حال احوال‌پرسی و پرس‌وجوی اوضاع بودم که صدای ناله آمد، ناله‌ای که مرا تا ارتفاعات دوهزارمتری کشاند.»

    چهار کیلومتر راه در پیش داشت، در ارتفاعات شاه قزل، که زمانی زیستگاه پلنگ بود، پلنگ‌هایی که شاید تنها یکی‌شان مانده باشد. «وقتی رسیدم صدا قطع شده بود،‌ فکر کردم شاید اشتباه شنیدم،‌ اما سر که چرخاندم دیدم کسی لای صخره‌ها افتاده و به‌زحمت سرش را بلند کرده تا شاید ببینمش. نزدیک شدم و ‌مرد برهنه‌ای‌ را دیدم که پایش مجروح بود. لباسش را از تن درآورده و به پایش بسته بود، اما پا هنوز خونریزی داشت. رنگش سفید شده بود و نای حرف زدن نداشت.»

    ساعت از چهار گذشته بود. بند پوتینش را درآورد و محکم بالای محل زخم را بست. «گلوله ساچمه‌ای بود. استخوان پایش بیرون زده بود. هرچه تلاش کردم با تلفن همراه با همکارانم تماس بگیرم نمی‌شد، آنتن نمی‌داد. چند متری این سو و آن سو رفتم، اما فایده‌ای نداشت. باید خودم تا پایین می‌بردمش.» در این مدت فراموش کرده بود مرد شکارچی متخلفی بوده و فقط به نجات جان او فکر می‌کرد.

    شکارچی نباش، محیط‌بان شو

    حسن، قصاب سی‌وپنج‌ساله‌ای است که هرازچندگاهی بدون پروانه هم شکار می‌کند. این بار هم راهی کوهستان شده بود تا کبکی یا ‌قوچی بزند، بلکه تفریحی کرده باشد، شاید هم گوشتشان را بفروشد و خرج خانواده‌ی چهارنفره‌اش را تأمین کند.

    نصوحی همه‌ی راه او را، که نیمه‌جان بر گرده‌اش بود، نصیحت می‌کرد. هرجا از سر خستگی می‌ایستاد تا جانی دوباره بگیرد، به حسن که نیمه‌بیهوش خودش را روی شانه‌های محیط‌بان نگه‌داشته بود،‌ می‌گفت: «به‌اندازه‌ی همه‌ی خون‌هایی که ریختی ‌خون از بدنت رفته،‌ به همه‌ی حیواناتی که گاه‌وبیگاه شکار می‌کنی فکر کن، ‌امروز به‌اندازه‌ی همه‌ی جان‌هایی که گرفتی ‌داشتی جانت را از دست می‌دادی.»

    اسلحه‌ دولول حسن ‌کالیبر دوازده بود، دستش روی ماشه بود که‌ از روی صخره سر خورد و ماشه کشیده شد و قوزک پایش از دست رفت. حسن بین هشیاری و بیهوشی گفته: «هیچ‌کس آنجا نبود، دست خودم ماشه را کشید و پایم تیر خورد. چند ساعت است ناله می‌کنم و فریاد می‌زنم و کمک می‌خواهم، کسی نبود که صدایم را بشنود.»

    شاید اگر گذر محیط‌بان به چشمه‌ها نمی‌افتاد و مهمان چای چوپان نمی‌شد و صدای ناله‌ شکارچی به گوشش نمی‌خورد،‌ حسن غروب آن روز را نمی‌دید. شاید اگر محیط‌بان نصوحی ‌راه سنگلاخ و پر از صخره‌های تند شاه قزل را طی نمی‌کرد و سختی راه دوساعته را به جان نمی‌خرید، حسن دیگر روی دو دخترش را نمی‌دید.

    «چند صخره‌ای را پشت سر گذاشتیم،‌ تلفن همراهم زنگ خورد، همکارانم که نگرانم شده بودند. گفتم شکارچیان را بسپارید به پاسگاه و بیایید شاه قزل، مجروح داریم. بالای امامزاده قرار گذاشتیم،‌ ماشینشان را چهار پنج کیلومتر دورتر از زیارتگاه گذاشتند و چند نفر از محلی‌ها را هم برای کمک آوردند. بومی‌های قپچاق کمک کردند حسن را تا کنار آمبولانس بردیم و آمبولانس هم او را به بیمارستان شهدای تبریز رساند.»

    نصوحی می‌گوید: «کار خدا بود که به شکارچی رسیدم. فرقی نمی‌کرد که شکارچی باشد، گردشگر یا هر کس دیگر. آن لحظه به این فکر نکردم که متخلف است. اگر در شرایط عادی می‌دیدمش، حتماً دستگیرش می‌کردم. اما پای جان آدمی وسط بود، هرچند همان آدم جان حیوانات زیادی را بیهوده گرفته است.»

    حسن کشاورزی کرده بود، زمانی هم چوپانی؛ قصابی آخرین شغلی بود که احتمالاً دردسرهای کمتری برایش داشته و سود بیشتر.

    نصوحی می‌گوید: «حالا حسن در بیمارستان بستری است، تلفنی هم با او صحبت کرده‌ام،‌ حالش بهتر شده اما چند روزی را باید در بیمارستان بماند. قصد دارم به بیمارستان بروم و از او بخواهم شکار را کنار بگذارد، ‌شاید هم از او بخواهم در کنار شغلش محیط‌بان بشود، حتی محیط‌بان افتخاری. دست از کشتن حیوانات ‌بردارد. شکارچی‌های قدیمی،‌ با وجود اینکه مأموری هم در کار نبود، خودشان حد خودشان و شکار را می‌دانستند، ‌معتقد بودند یک قوچ نر می‌زنیم و می‌رویم، بیش از این حیوان بکشیم‌گناه دارد. اما امروز شکارچیان هیچ حدی برای خودشان قائل نیستند. حرص‌وولع تمام وجودشان را گرفته،‌ هر حیوانی به چشمشان می‌آید از پا در می‌آورند.»

    رئیس اداره‌ محیط‌زیست اسکو،‌ محیط‌بان ناجی‌ عاشق گشت‌زنی و کنترل 62هزار هکتار منطقه‌ی حفاظت‌شده است. می‌گوید اگر منطقه‌ی شکار ممنوع و مناطق آزاد را هم به آن اضافه کنیم، 160 هزار هکتار می‌شود. منطقه‌ای که قدیم‌ترها پلنگ داشت و امروز ‌قوچ، میش،‌ خرس، روباه، شغال، خرگوش، کارکال و گراز دارد. پرنده هم دارد،‌کبک و تیهو و کبوتر.»

    می‌گویند شکارچی‌ای سال‌ها شکار کرده بود. وقتی دست از شکار می‌کشد، ‌پلنگی از راه می‌رسد و دخترکش را به دندان می‌گیرد و برای همیشه می‌برد. دخترک ‌طعمه‌ی پلنگ می‌شود و شکارچی دیگر نمی‌تواند پلنگی را بکشد که دخترش جزوی از وجود آن شده بود. ماشه اگر بکشد، دخترش را کشته است. کابوس پلنگ مرد را دیوانه کرد، دیوانه‌ای که همه‌ی عمر ‌به جای تصویر دخترش پلنگ می‌دید.

  • مطالبات مردم و گردشگران: مسجد دربسته در پارک ملی!/ تصویر

    Animal-Rights-Watch-ARW-7956

    دیده بان حقوق حیوانات: این دو تصویر در یک روز گرفته شده اند. در یکی، ده خودروی بلا استفاده در پاسگاه مرکزی محیط بانی پارک ملی کلاه قاضی دیده می شود که به دلیل خرابی و عدم تعمیر، امکان استفاده از آنها وجود ندارد و در دیگری مسجد ساخته شده در پارک ملی کلاه قاضی.

    مسجد فوق، مهر ماه سال گذشته توسط محمد جواد محمدی زاده، رئیس وقت سازمان محیط زیست کشور در منطقه پارک ملی کلاه قاضی افتتاح شد. این مسجد یکی از 50 مسجدی بود که قرار بود در دوره مدیریت محمدی زاده در زیستگاههای حفاظت شده حیات وحش ساخته شود.

    در خبری که ایرنا سال گذشته منتشر کرده بود به نقل از کیومرث کلانتری، مدیر کل سابق محیط زیست اصفهان آمده بود: “احداث این مسجد یکی از مطالبات مردم منطقه بود و گردشگران و کوهنوردان اصفهانی از این پس می توانند پس از تفریح، برای عبادت به این مکان مراجعه کنند.”

    علیرغم اینکه این مسجد 18 ماه پیش توسط معاون رئیس جمهور سابق افتتاح شد ولی همچنان مورد استفاده قرار نمی گیرد و درب آن بسته است.

    صد البته که ساخت مسجد امری پسندیده و قابل تقدیر است اما سوال اینجاست که چه لزومی برای احداث این مسجد در این منطقه وجود داشته است؟ اگر مطالبه مردمی وجود داشته چرا پس از 18 ماه مورد استفاده قرار نگرفته و اساساً با توجه به شرایط محیطی که این مسجد در آن احداث شده آیا در بهترین حالت بیشتر از انگشتان یک دست از آن استفاده خواهند کرد؟ در شرایطی که سازمان محیط زیست با محدودیت های شدید مالی مواجه است بهتر نبود هزینه ساخت مسجد به شکل بهتری مدیریت می شد؟

    Animal-Rights-Watch-ARW-7954 Animal-Rights-Watch-ARW-7955

  • دفاع مشروع حق محیط ‌بانان است

    دفاع مشروع حق محیط ‌بانان است

    Animal-Rights-Watch-ARW-Ranger

    دیده بان حقوق حیوانات:تهدید، ضرب و شتم و حتی به رگبار بسته‌شدن بخشی از مشکلات محیط ‌بانانی است که مهمترین وظیفه‌شان حفاظت از محیط‌‌زیست آسیب‌پذیر ایران است. با وجود آنکه محیط‌‌زیست روزهای دشواری را تا به امروز از سر گذراند، محیط‌‌بانان از بقایای محیط ‌زیست نگهبانی کردند تا میراثی که سهم آیندگان است با تمام کمبود‌ها و کاستی‌ها همچنان به حیات خود ادامه دهد. دولت یازدهم از ابتدای مسئولیت تا به حال، توجه ویژه‌ای به محیط ‌زیست داشته است. با این حال، مشکلات بی‌شمار این عرصه به‌ویژه محیط‌ بانان با توجه به محدودیت‌های فعلی همچنان پابرجاست.

    سرهنگ حمیدرضا خیل‌دار، فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط ‌زیست در گفت‌وگو با آرمان با اشاره به تمام خلأهای موجود از گام‌های پایداری می‌گوید که با تمامی کاستی‌ها در این مدت کوتاه برداشته شده است. او امیدوار است تا میراث نسل‌های آینده با همکاری محیط‌ ‌بانان و مردم آن گونه که باید در اختیار آیندگان قرار بگیرد.
     در تابستان امسال که محیط ‌زیست با مشکلات بسیاری همچون آتش‌سوزی جنگل‌ها مواجه بود، مسئولان سازمان حفاظت محیط ‌زیست بارها به تعداد کم محیط ‌بانان اشاره کردند. درحال حاضر، چه تعداد محیط ‌بان در کل کشور فعالیت می‌کنند؟
    فکر می‌کنم قبل از اینکه بخواهم درباره تعداد محیط‌‌بان‌ها اظهارنظر کنم، لازم است تا شرح کوتاهی درباره یگان حفاظت محیط ‌زیست که یگان تقریبا نوپایی است بدهم. این یگان رسما در سال 1389 شروع به فعالیت کرد و به ساماندهی حوزه محیط ‌بانی پرداخت. پیش از آن هم محیط‌ بان‌ها تحت عنوان گارد محیط ‌زیست فعالیت می‌کردند. با تشکیل این یگان اما محیط‌ بان‌ها زیرنظر ستاد کل نیروهای مسلح آمدند و وظیفه‌ای که از ابتدای شروع فعالیتم در این سمت داشتم تصویب ساختار سازمانی یگان حفاظت بود که این کار انجام شد. اما اگر بخواهم به سوال شما جواب دهم باید بگویم که درحال حاضر، حدود دو‌هزار و 900 نفر محیط ‌بان داریم. البته بنا به مصوبه هیات دولت در سال 1391، محیط ‌زیست کشور نیازمند استخدام 10 هزار نیروی محیط ‌بان است.
     فاصله زیادی میان 3هزار نیروی فعلی با 10هزار نیروی مصوب است. چرا طبق مصوبه‌ای که به آن اشاره کردید، جذب محیط‌‌بان صورت نگرفته؟
     درحال حاضر در بحث تامین اعتبار برای جذب نیرو کمی مشکل داریم. به‌کارگیری این تعداد نیرو برای حفاظت از جنگل‌ها اعتبار سنگینی می‌خواهد که امیدواریم هیات دولت اعتبار موردنیاز را تخصیص دهد تا بتوانیم در بازه سه تا چهار ساله مشکل را حل کنیم. برای جبران کمبود هفت هزار نیروی محیط ‌بان، اگر هر سال هزار نیرو هم به ما داده شود، حدود هفت سال طول می‌کشد تا تعداد موردنظر را جذب کنیم. البته، ما به همین هم قانع هستیم. برای رسیدن به این مرحله لازم است تا مشکلات اعتباری حل شود و تحریم‌ها شکسته شود.
     آنطور که شما اشاره کردید، فاصله زیادی میان تعداد نیروهای موجود و تعداد نیروهای موردنیاز وجود دارد. این در حالی است که بنا به اخباری که هر از چندگاهی منتشر می‌شود، برخی از محیط‌‌بان‌ها از سوی شکارچیان یا مردم محلی مورد حمله قرار می‌گیرند و تهدید می‌شوند. به طور مثال، چند روز گذشته شکارچیان چند محیط ‌بان را در پارک ملی بمو به رگبار بستند. چه حمایتی از محیط‌ بانان برای مقابله با شکارچیان یا به طور کلی متخلفان صورت می‌گیرد؟
    بله! موردی که شما به آن اشاره کردید فرمانده پارک بمو در استان فارس بود که به او تیراندازی کردند و این محیط‌ بان از ناحیه پا آسیب دید. البته این به آن معنا نیست که تصور کنید محیط ‌بانان ما در مقابل هر بلایی که سرشان بیاید سکوت می‌کنند. نیروهای ما، نیروی مسلح هستند و دفاع مشروع حقشان است. منتهی، از آنجا که بسیاری از محیط‌ بانان عرق به محیط ‌زیست و حیات وحش دارند، یقینا کرامت و حفاظت از جان انسان در سرلوحه کارشان است و تا آنجا که می‌توانند از تیراندازی مستقیم به انسان خودداری می‌کنند. به‌عنوان نمونه، ‌هادی جلالی، محیط ‌بان تالاب شادگان که حدود نود و خرده‌ای تیر ساچمه‌ای به بدنش خورد و با وجود آنکه سلاح داشت و می‌توانست به شکارچی شلیک کند و اگر هم شلیک می‌کرد دفاع مشروع محسوب می‌شد، این کار را نکرد. اینها ارزش دارد چراکه محیط ‌بان ما جان خود را به خطر می‌اندازد تا این فرهنگ را نهادینه کند که حفاظت از محیط ‌زیست وظیفه اصل 50 قانون اساسی است و وظیفه همه است که از آن حفاظت کنند. این یک نوع ایثار است تا جامعه بداند محیط‌ بان‌های ما آدمکش نیستند.
    البته مواردی هم بوده که محیط ‌بان‌ها با شکارچیان درگیر شدند و چند تایی هم به محاکم قضایی رفتند و حتی حکم قصاص گرفتند. در این موارد، اشتباه از محیط ‌بانان ما بود. بر همین اساس، نظام آموزشی که ما تصویب کردیم ارتقای بینش محیط ‌بانان را هدف قرار داده است تا محیط ‌بانان سعی کنند جوامع محلی را به سمت و سوی محیط ‌زیست بکشانند نه اینکه با ارعاب و تیراندازی از محیط ‌زیست حفاظت کنند.
     محیط‌ ‌بانان با کمترین امکانات از محیط ‌زیست حفاظت می‌کنند. فکر نمی‌کنید، صدور احکامی مانند اعدام، شرایط دفاع را برای محیط‌ بانان دشوار ساخته است؟
     زمانی که حکمی توسط دیوان عالی کشور تصویب می‌شود به این معنی است که قضات به اجماع رسیده‌اند این نیرو تخلف کرده است. حال، امکان دارد این نیرو در ناجا یا در بخش‌های دیگر باشد. محیط‌ بان ما نیز براساس نظر قضات، حین انجام ماموریت، قانون به‌کارگیری سلاح را رعایت نکرده است. البته در این مورد، بخشی از تقصیر به سازمان و یگان ما مربوط است. در واقع، ما هم مقصر بودیم. اصلا فلسفه تشکیل یگان هم همین بود. در گارد سابق، محیط ‌بان‌ها بیشتر آموزش زیست‌محیطی می‌دیدند تا چگونه گونه‌های جانوری را حفظ کنند اما، در مورد قوانین کیفری، قوانین مربوط به استفاده از سلاح و قوانین انتظامی آموزش چندانی ارائه نمی‌شد. در واقع، فلسفه یگان حفاظت هم این است که نقاطی که کمتر دیده شده را پر رنگ کند.
    درحال حاضر، نظام آموزشی که ما برای محیط‌ بانان تصویب کردیم تمامی این سرفصل‌ها را پوشش داده است و مانند نیروی انتظامی شش دوره برای محیط‌ بانان در نظر گرفتیم. دوره‌های عمومی، تخصصی و عالی که هر چهار سال یک بار محیط‌‌بانان این دوره‌های طولی و هر سال هم دوره‌های عرضی را پشت سر می‌گذارند. به عبارت دیگر، محیط ‌بانان هر‌ساله آموزش‌های مربوط به قانون به‌کارگیری سلاح و تیراندازی و سالی دو مرتبه دوره‌های آموزش تیراندازی را می‌بینند. براساس این آموزش‌ها، محیط‌ بان‌ها زمانی که تخلف صورت می‌گیرد سعی می‌کنند تا آنجا که می‌توانند به متخلف اخطار دهند. اما، اگر به جان محیط ‌بان تعرض شد او می‌تواند از سلاح خود استفاده کند. در واقع، قانون به کارگیری سلاح می‌گوید زمانی که نیروی مسلح جانش در خطر است یا اینکه متخلف قصد گرفتن سلاح را داشته باشد، در این صورت نیروی مسلح می‌تواند از سلاح خود استفاده کند. البته، اگر جایی نیروی مسلح از سلاح خود استفاده نکند این مسئله ناشی از آن است که محیط ‌بانان دوست ندارند صدمه‌ای به کسی وارد کنند و سعی می‌کنند به شکل‌های دیگر متخلف را متقاعد کنند. اما مواردی هم هست که حین فرار متخلف، محیط ‌بانان تیراندازی می‌کنند که این تخلف به طور حتم، روند دادگاهی را هم در پی دارد.
     از زمان حضور خانم ابتکار در سازمان حفاظت محیط ‌زیست، مسائل محیط ‌بانان بارها مورد توجه قرار گرفت. در این یک سال چه اقدامی برای بهبود شرایط محیط‌ بانان صورت گرفته است؟
    از زمانی که خانم ابتکار آمدند، موضوع محیط ‌بانان به شکل عملی ویترین سازمان حفاظت محیط ‌زیست شد. به طور نمونه، در میان تمامی کارکنان دولتی قرار شد، شش کارمند از سوی ریاست جمهوری لوح تقدیر بگیرند که یکی از این افراد، محیط ‌بان بودند. این کار بسیار شاخصی در راستای به تصویر کشیدن زحمات محیط ‌بان‌ها بود. ضمن اینکه، ما ستاد حمایت از محیط ‌بان‌ها و حافظان محیط ‌زیست را تشکیل دادیم که از سازمان‌های مردم‌نهاد، جنگلبان‌ها و تمام کسانی که برای حفظ محیط ‌زیست دچار آسیب می‌شوند حمایت و کمک می‌کند. قرار است در این ستاد، زمانی که سلامتی هر یک از این گروه‌ها در معرض خطر قرار می‌گیرد، مبلغی برای حمایت از آنها تامین شود.
    بحث دیگر، موضوع نظام آموزشی به محیط‌ بان‌هاست که به طور جدی از سوی خانم ابتکار پیگیری شد به طوری که، درحال حاضر، ساختار آموزشی ما شناسنامه‌دار و تبدیل به نظام شد. یکی دیگر از اقدامات ما، بحث تعیین درجات محیط ‌بانان است. به تازگی، معاون توسعه و مدیریت سازمان دستوری به سراسر کشور ابلاغ کرد مبنی بر اینکه کلیه محیط ‌بان‌ها براساس مدارک تحصیلی‌ و سنواتشان درجه‌بندی می‌شوند. این درجه‌ها از درجه کمک محیط ‌بانی شروع می‌شود و تا ارشد محیط ‌بانی به پایان می‌رسد. حمایت‌های خانم ابتکار در این مورد این است که تمامی موارد مربوط به محیط‌ بان‌ها را شناسنامه‌دار کردند تا در سال‌های آتی بر اساس درجات، مزایای محیط‌‌بانان را پرداخت کنیم.
     همان طور که قبلا اشاره کردم، اخبار تهدید محیط‌‌بانان بارها شنیده شده است. برای مقابله با این مساله، هیچ‌گاه از قوه قضائیه خواسته‌اید تا جدی‌تر با متخلفان برخورد کند؟
    هر جا تخلف صورت بگیرد به طور قطع، قوه قضائیه هم وارد می‌شود. البته من انکار نمی‌کنم، ما یکسری کمبود و خلأ در موارد مربوط به تخلفات زیست‌‌محیطی و شکار داریم. به تازگی تلاش کردیم تا در برخی از موارد جرایم را افزایش دهیم تا بین جرم و برخورد قضایی تناسب برقرار شود. با این وجود، قوه قضائیه همیشه همراه محیط ‌بان‌ها بوده و هست. به هر حال، محیط ‌زیست برای یک ملت و نسل‌های آینده کار می‌کند. منتهی، در مواردی ما نیاز به مبانی قانونی داریم. به همین دلیل، اداره‌کل حقوقی سازمان حفاظت محیط ‌زیست، به دنبال مشخص‌کردن خلأهای قانونی موجود است تا برخورد‌های قضایی مربوط به جرایم محیط ‌زیستی بازدارنده باشد. امیدواریم، لوایح تدوین‌شده به تصویب نمایندگان در مجلس شورای اسلامی برسد.
     با توجه به ارتباط شما با محیط ‌بانان، عمده‌ترین مشکل محیط ‌بانان چیست؟
    واقعیت این است که اولین مشکل ما در حوزه محیط‌‌بانی، کمبود نیرو است. درحال حاضر، 17 میلیون هکتار اراضی تحت مدیریت ماست. ما برای هر شش هزار هکتار یک محیط‌ بان داریم. این در حالی است که میانگین جهانی برای هر هزار هکتار یک محیط ‌بان است.
     البته، منظور من از مشکلات محیط‌ بانان، بیشتر مربوط به تجهیزات است. آیا تجهیزات کافی در اختیار محیط ‌بانان است؟
    نه! از نظر تجهیزات مشکلی نداریم. طی یک سال اخیر هم میزان سلاح‌ها و تجهیزات محیط‌ بان‌ها تقریبا 3 برابر شده است. بنابراین، از این لحاظ، شرایط خوبی داریم.
     طی یک سال گذشته، رئیس سازمان حفاظت محیط ‌زیست بارها بر لزوم فرهنگ‌سازی تاکید کردند. در این مورد یگان حفاظت محیط ‌زیست چه اقدامی را انجام داده است؟
    واقعیت این است که درحال حاضر، محیط ‌بانان ما باید به دانش روز اطلاع داشته باشند. از اولین کارهای ما در حوزه محیط ‌بانی این بود که به طور مستمر خبرهای روز یعنی اطلاعات و دانش روز را در بحث‌های مربوط به محیط ‌بانی به محیط ‌بانان پیامک می‌کنیم.  محیط‌ بان ما هم نیروی مسلح و هم کارشناس محیط طبیعی است. ضمن اینکه، باید گونه‌های جانوری و گیاهی را بشناسد. به بیان دیگر، محیط ‌بان کسی است که به چشم یک نیروی مسلح عادی نباید به آن نگاه کرد که اینها متخصص مسلح هستند. مسلما، این نیروها را باید حفظ کرد.
     منظور من از فرهنگ‌سازی، مربوط به فرهنگ‌سازی و آگاه‌کردن شهروندان در ارتباط با محیط ‌بانان است. در این مورد چه اقدامی صورت گرفت؟
    دهیاری‌ها، شورا‌های اسلامی، سازمان‌ها و تشکل‌های مردم نهاد نهادهایی هستند که ما با آنها در ارتباط مستقیم هستیم. محیط ‌بان‌ها و روسای پارک‌های ملی در اغلب موارد با این نهاد‌ها ارتباط دارند. علاوه بر این، همانطور که می‌دانید طی این یک سال سازمان‌های مردم‌نهاد بسیار فعال شدند و هر جا نیاز باشد وارد کار می‌شوند.
      ممکن است در آینده‌ای نزدیک شاهد کاهش مشکلات معیشتی و بیمه‌ای محیط ‌بانان باشیم؟
    درست است! حقوق ناچیزی که محیط‌ بانان می‌گیرند اصلاً پاسخگوی نیازهای زندگی آنها نیست. آنها شش شبانه روز در منطقه هستند  و تنها سه روز برای استراحت می‌روند. هیچ کجا نمی‌توان افرادی را یافت که با این حقوق کم 6 روز در منطقه بمانند. به‌ویژه در مناطق صعب‌العبور که تنها یک روز طول می‌کشد تا به پاسگاه برسند. خانم ابتکار و تمامی نیروها هم تمام تلاش خود را به جد می‌کند تا از بار مشکلات کاسته شود اما مواردی هست که فراتر از سازمان حفاظت محیط ‌زیست است. نه اینکه دولت با ما همراه نباشد اما مسئله محیط ‌بان‌ها نیاز به تامین اعتبار دارد. یعنی ما برای استخدام نیروی جدید یا افزایش حقوق محیط‌ بان‌ها نیاز به تامین اعتبار داریم. یقینا اگر روزنه‌ها باز شود به دنبال راهی برای تامین اعتبار هستیم.
  • نجات شکارچی از مرگ توسط محیط‌بانان/ کشتارچیان درس مردانگی بیاموزند

    دیده بان حقوق حیوانات: رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان اسکو گفت: محیط بانان شهرستان اسکو یک شکارچی غیرمجاز را از مرگ حتمی نجات دادند.

    به گزارش ایسنا، رضا نصوحی با اعلام این خبر در جمع خبرنگاران اظهار کرد: بر اساس گزارشات مردمی مبنی بر حضور متخلفان شکار در منطقه شکارممنوع جزیره اسلامی، محیط بانان به محل اعزام شدند و سه شکارچی متخلف را به همراه یک قبضه اسلحه دستگیر کردند.

    وی افزود: در ادامه گشت و پایش منطقه جهت پیدا کردن سلاح‌های دیگر در ارتفاعات منطقه، ماموران متوجه شکارچی غیرمجاز دیگری شدند که از ناحیه پای چپ دچار خونریزی شدیدی شده بود، محیط‌ بانان با اطلاع به نزدیکترین اورژانس منطقه وی را جهت درمان به بیمارستان انتقال دادند.

    نصوحی ادامه داد: شدت خونریزی به حدی بود که اگر محیط بانان کمی دیر به فریاد این شخص می‌رسیدند مرگ وی حتمی بود.

    وی گفت: ماموران یگان حفاظت محیط زیست شهرستان اسکو در این ماموریت گشت و کنترل موفق به دستگیری چهار نفر شکارچی غیرمجاز و کشف و ضبط دو قبضه اسلحه و 17 عدد فشنگ شدند و متخلفان را با تشکیل پرونده به مراجع قضایی و انتظامی تحویل دادند.

  • جشن ملی بزرگداشت مقام محیط بان

    http://img7.irna.ir/1393/13930707/81330518/81330518-5982328.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات: جشن ملی بزرگداشت مقام محیط بان امروز دوشنبه با حضور رییس مجلس شورای اسلامی و رییس سازمان حفاظت محیط زیست در سالن همایش های بین المللی سازمان حفاظت محیط زیست آغاز شد.

    به گزارش ایرنا، این مراسم با هدف ارج نهادن به مقام محیط بانان و تقدیر از این حافظان عرصه طبیعت برگزار می شود.

    در این مراسم به محیط بانان برگزیده نشان و درجه داده می شود، اعطای درجه به محیط بانان بر اساس آیین نامه تنظیمی در این خصوص صورت می گیرد.

    یکی از موارد مهمی که در حوزه محیط زیست مورد توجه جدی رییس جمهوری قرار دارد، رسیدگی به وضعیت محیط بانان است زیرا آن ها به دلیل مسوولیت های متعددی که بر عهده دارند در معرض خطرات زیادی قرار می گیرند از همین رو با گذشت کمتر از یکسال از حضور رییس جدید در سازمان حفاظت محیط زیست، موضوع تبدیل وضعیت محیط بانان در دستور کار قرار گرفت و بر این اساس 410 میحط بان تبدیل وضعیت شدند.

    امسال برای نخستین بار در روز کارمند یکی از محیط بانان به عنوان محیط بان نمونه از رییس جمهوری لوح تقدیر دریافت کرد که این نشان دهنده نگاه مثبت دولت به محیط زیست و رسیدگی به وضعیت محیط بانان است.

  • خلعتبری: دو سلاح شکاری دارم و از محیط بانی شکایت می کنم!

    دیده بان حقوق حیوانات: رئیس اداره روابط عمومی حفاظت محیط زیست مازندران اعلام کرد یک فوتبالیست مازندرانی عضو باشگاه سپاهان اصفهان (م. خ) به همراه یکی از دوستانش با محیط‌بان یگان حفاظت محیط زیست رامسر درگیر و سپس متواری شده است.

    به گزارش خبرورزشی تنها فوتبالیست ملی‌پوش مورد اشاره رئیس اداره روابط عمومی حفاظت محیط زیست مازندران محمدرضا خلعتبری است که خانواده‌اش ساکن رامسر هستند و خلعتبری اهل شکار هم است.خلعتبری در همین خصوص با “ورزش سه” صحبت کرد و از شکایتش خبر داد.خبرنگار روزنامه “خبر ورزشی” نیز با او تماس گرفت که عین صحبت آن ها و خلعتبری را می خوانید:

    آقای خلعتبری، چرا با محیط‌بان جنگل‌های رامسر درگیر شدی؟

    چی؟ این حرف‌ها چیه؟

    رسماً اعلام شده!

    از طرف چه کسی؟

    رئیس روابط عمومی حفاظت محیط زیست مازندران!

    یعنی چه؟ من که اصفهانم. کی رفتم جنگل که دعوا بشه؟ دیگه چی گفته؟

    به هر حال این ادعای مسئول…

    ببین برای معروف شدن چه حرف‌هایی برای آدم درست می‌کنند، الان که صحبتم با شما تمام شود با وکیلم تماس می‌گیرم تا از آنها شکایت کند. حرف‌های این آقا بار حقوقی سنگینی دارد و باید ثابت کند. یعنی من روی محیط‌بان مملکتم اسلحه می‌کشم و فرار می‌کنم؟ اگر من اسلحه بکشم که او باید فرار کند. بعد گفته با دوستانم توی خیابان دیدمش و با رفقایم جلوی بچه سه ساله‌اش کتکش زده‌ام؟ مگر ما عضو گروه تروریستی داعش هستیم که یک نفر را جلوی بچه‌اش بزنیم؟ یک دفعه می‌گفت تو خیابان به او شلیک هم کرده‌ایم. این تهمت‌های دروغ واقعاً تأسف برانگیز است و آقایان بروند دنبال مدرک که این اتهامات را بتوانند در دادگاه ثابت کنند.

    تو کلاً اهل شکار هستی؟

    بنده هشت سال قبل از اداره اسلحه و مهمات نوشهر مجوز گرفته‌ام. دو قبضه سلاح شکاری دارم و خارج از فصل شکار اسلحه را نگاه هم نمی‌کنم، چه برسد به اینکه بگیرم دستم و بروم شکار. الان که اصفهان هستم و فصل شکار هم از یک ماه دیگر آغاز می‌شود.

    فصل شکار تا چه زمانی ادامه دارد؟

    تا برج 10.

    چه حیواناتی را شکار می‌کنی؟

    فقط کبک. آقایان حواس‌شان باشد نگویند خلعتبری آمده بود شکار فیل یا زرافه چون جنگل‌های مازندران فیل، زرافه، کانگرو یا پنگوئن ندارد.

    حالا که تو دو اسلحه داری باید به فوتبالیست‌هایی که اهل دعوا هستند، هشدار بدهیم تا با خلعتبری سرشاخ نشوند که خطرناک است!

    دست شما درد نکند، مگر من قاتل هستم که برای کسی اسلحه بکشم. من فقط برای کبک‌ها اسلحه می‌کشم آن هم زمانی که شکار آزاد اعلام می‌شود.

    اوضاع سپاهان چطور است؟

    خوب، فعلاً ذهنم مشغول تهمت ناپسند دوستان همشهری‌ام است؛ واقعاً که!

    همچنین محمد رضا خلعتبری مصاحبه ای نیز با سایت ورزش سه انجام داده است که آن را می توانید از اینجا مطالع نمایید. دیروز خبری در خصوص درگیری یک ملی پوش فوتبالیست با محیط بانی رامسر منتشر شده بود که بنا بر نشانه های صحبت هایی که زده شده بود دال بر این بود که این فوتبالیست مشهور محمد رضا خلعتبری است.

  • افاضات شکارچی پیر در رابطه با حمله همکیشانش با کوکتل مولتوف به محیط بانان: لجبازی است، شکار را ممنوع نکنید!

    افاضات شکارچی پیر در رابطه با حمله همکیشانش با کوکتل مولتوف به محیط بانان: لجبازی است، شکار را ممنوع نکنید!

    Animal-Rights-Watch-ARW-7249

    دیده بان حقوق حیوانات:/طهورا شهبازی: محمدعلی اینانلو نتیجه حمله های اخیر شکارچیان به حیوانات و محیط بانان را نتیجه سیاست های اشتباه مسوولان می داند که آنها را به این کارها وامی دارد.

    به گوش دو محیط بان مستقر در پاسگاه قلعه یاور پارک ملی قمیشلو می رسانند که شکارچیان متخلف به پارک وارد شده اند. دو محیط بان عازم منطقه می شوند و شب را در تعقیب و ردزنی متخلفین در کوه سپری می کنند.

    به گزارش خبرآنلاین نیمه های شب و در غیبت محیط بانان داخل پاسگاه گروهی از شکارچیان غیرمجاز وارد محیط بانی می شوند و پس از سرقت دو دستگاه موتورسیکلت تریل متعلق به دولت، با پرتاب کوکتل مولتوف و مواد منفجره دست ساز به درون پاسگاه، ساختمان محیط بانی قلعه یاور را به آتش می کشند.

    یک سال قبل از این اتفاق شکارچی دیگری تفنگ به دست گرفته از اتوبان همت گوزن زردی را نشانه گرفت. گوزنی که در داخل محوطه فنس کشی شده و بیخ گوش مسوولان سازمان محیط زیست مشغول گردش بود. ناگهان شکارچی تیر اول را به سمت گوزن زرد شکلیک کرد. از کسی خبری نشد. تیر دوم شلیک شد از کسی خبری نشد تا اینکه تیر سوم هم به بدن گوزن برخورد کرد و از پا درآمد. شکارچی هم فرار کرد.

    کینه شکارچیان روز به روز نسبت به طبیعت و محیط بانان افزایش یافت و برخوردهای فیزیکی و هجومی با حامیان طبیعت بیشتر شد. اوایل برخورد فیزیکی با محیط بان بعد شلیک به محیط بان بعد از آن پرتاب کوکتل مولتوف و از بین بردن حیوانات فقط با نیت لجبازانه.

    محمدعلی اینانلو، کارشناس محیط زیست یکی از مخالفان ممنوع کردن شکار و اعلان جنگ دادن به شکارچیان است. او بارها به این مساله تاکید کرده بود که دشمنی میان محیط بانان و شکارچیان و بیابانگردان طبیعت نتیجه ای جز پاشیدن بذر کینه و دشمنی در میان آنها نخواهد داشت که این کینه ها در نهایت بلای جانسوزی خواهد شد که به جان طبیعت و حیوانات آن خواهد افتاد که تا ریشه آن را خواهد سوزاند.


    خبر اخیر در مورد حمله شکارچیان با کوکتل مولتوف به پاسگاه محیط بانان را شنیده اید؟ شما قبلا در یادداشت هایتان اتفاقاتی مشابه این را پیش بینی می کردید ریشه این اتفاقات را در چه می دانید؟

    من مساله لجبازی و شکارکشی را پیش بینی کرده بودم، ولی واقعا کوکتل مولتوف را پیش بینی نکرده بودم چون واقعا پیشرفته است! این اتفاقاتی که در بیابان می افتد همه معلول است، علت نیست و ما به دنبال علت نباید در بیابان بگردیم. کشته شدن محیط بان معلول است، کشته شدن خرس بالای آهار معلول است، کشته شدن گوزن زرد پارک پردیسان معلول است، پرتاب کوکتل مولتوف به پاسگاه معلول است. متاسفانه جامعه خبرنگاران محیط زیستی ما زمانی که می خواهند دنبال علت بگردند به سراغ معلول می روند همانطور مسوولین هم هر وقت می خواهند به دنبال علت بگردند به سراغ معلول ها می روند در صورتی که علت جای دیگری است.

    معلول چه چیزی است؟

    من در سال 71 مطلبی نوشتم با عنوان امکان اجرای قانون. آن موقع تازه زمانی بود که قوانین خلق الساعه برای ممنوعیت شکار و محدودیت در این باره که یکی از علت های همین معلول هاست توسط غیر متخصصین به صورت قانون در می آمد. این قانون شکارچی و محیط‌بان را مقابل هم قرار می داد. خلاصه مطلب من این بود، قانونی که نمی توانید اجرا کنید وضع نکنید. به دلیل اینکه اگر بنا به اجرا باشد نیرویش را ندارید و اگر نخواهید اجرا کنید قانون را بی اعتبار کرده اید. دوم اینکه هنگامی که این قوانین را وضع می کنید چه کسی باید این قوانین را اجرا کند؟ محیط بان در بیابان در شرایط سختی مثل سرمای بیش از حد یا گرمای بیش از حد. یا اینکه از نظر پزشکی افت قند خون پیدا کرده این قوانین را باید اجرا کند، طرف مقابل هم یک انسان کم سوادی است که او هم همین حالت ها را دارد و مسلح هم هست، عرصه هم عرصه خشنی است این دو طرف به هم تیراندازی می کنند. زمانی من این را گفتم که حتی یک محیط بان هم شهید نشده بود و یک شکارچی هم کشته نشده بود.


    ریشه شکل گیری این کینه ورزی و لجبازی را از کجا می دانید؟

    آخرین مقاله ای که بنده دراین باره نوشتم با عنوان «بوی خون می آید» بعد از زمانی بود که شکارچی گوزن زرد را در پارک پردیسان هدف قرار داد (که سرگذشت نامعلومی هم داشت). در آن زمان مدیر کل محیط زیست سخنرانی احساساتی کرد که خلاصه سخنرانی اعلان جنگ دادن به یک گروه بود. گفتند که شکار را کلا ممنوع می کنند. من در آن زمان اعلام کردم که شما با چه نیرویی اعلان جنگ می کنید. به پنج، شش میلیون آدمی اعلان جنگ می دهید که همه مسلح هستند، لباسشان، ماشینشان معلوم نیست و اکثرا تفنگ های غیرمجاز پنهان کرده در کوه دارند. من از همان زمان اعلام کردم که این اعلان جنگ تبعات دارد. این اعلان جنگ باعث زنده شدن فرهنگی می شود که سال هاست به فراموشی سپرده شده بود. این فرهنگ، فرهنگ شکارهای لجبازانه بود. در دهه 30 که سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تاسیس شد یک عده آدم قلچماق از ژاندارمری آوردند به عنوان نیروهای سازمان شکاربانی و نظارت بر صید، اینها با همان فرهنگ وکیل باشی خودشان شروع کردند به قلع و قمع و کتک زدن که نتیجه آن هم شکارهای لجبازانه شد. تقریبا شبی نبود که برای نشان دادن لجبازی شان سرو کله و دست و پای 10-20 آهو در گونی پر نشود و به داخل ساختمان های شکاربانی پرت نشود اتفاقا یکی از دلایلی که نسل آهو رو به انقراض رفت همین کارهای لجبازانه بود که دلیل آن هم مقررات و رفتارهای غلط بود. این روش مدت ها بود با آمدن محیط بان های تحصیلکرده و با تجربه ای مانند بیژن دره شوری و هوشنگ ضیایی اصلاح شد و رفتارها محترمانه شد. در نتیجه فرهنگ شکارهای لجبازانه به تدریج از بین رفت. اما با قوانین غلطی که در این مدت از 20 سال پیش همینطور به تدریج وضع شده و بیرون آمده و بین محیط بان و کسانی که به شکار می روند ایجاد دشمنی کرده باعث این اتفاقات شده است.

    پس علت را سیاستگذاری های غلط در دوره های قبل می دانید؟

    صد در صد. این حس لجبازی باعث تیراندازی به طرف محیط بان، حمله با کوکتل مولتوف و آتش زدن جنگل ها می شود. اینها تماما لجبازی هایی است که شکارچیان می کنند. مسوولان محیط زیست به کسانی اعلان جنگ دادند که این کارها را قادر هستند انجام دهند. علت را در بیابان نباید جست و جو کرد علت را در جای دیگری باید جست و جو کرد که تصمیم گیری های محیط زیستی انجام می شود. تصمیم هایی که غیر کارشناسانه است. کسانی راجع به بیابان تصمیم گیری می کنند که تا به حال یک شب در بیابان نخوابیده اند. برای کسانی که 2ماه پوتین از پایشان در نمی آید کسانی تصمیم می گیرند که تا به حال پوتین به پا نکرده اند. کسی که برای بیابان اندیشه می کند باید از جنس خود بیابان باشد.

    با این اوصاف چه تدبیری می توان اندیشید تا جلوی این لجبازی ها گرفته شود و محیط زیست بیشتر از این آسیب نبیند؟

    چاره کار یک مطلب بسیار طولانی می طلبد و بحث کاملا فنی است که باید به صورت یک میزگرد بررسی شود. اما به صورت خلاصه چاره کار هر چیزی که هست ایجاد دشمنی میان محیط بان و بیابانگردهای مسلح نیست. این دشمنی از هرجا جلویش گرفته شود خوب است. برای تصمیم گیری در این حوزه باید در بیابان خوابیده باشید و با محیط بان گذرانده باشید. روانشناسی بیابان چیز دیگری است. تا به حال ما یک درگیری فیزیکی با محیط بان داشتیم بعد شد تیراندازی به طرف محیط بان حالا شده کوکتل مولتف این واقعا خطرناک است چون اگر جلوی این کارها گرفته نشود شاهد اتفاقات بدتر هم خواهیم بود.

    در گذشته هم شاهد تصمیمات غلط اینچنینی بوده ایم. یکی از تصمیمات غلط سازمان محیط زیست آوردن دلبر و کوشکی به پارک پردیسان است. برای ازدیاد نسل یوزپلنگ تصمیم گرفته شده است که کوشکی و دلبر که سال ها در بیابان از هم جدا زندگی می کنند در پردیسان کنار هم قرار گیرند. به جای کنار هم قراردادن این دو در بیابان برای جفت گیری تصمیم گرفتند آنها را در هوای آلوده‌ای که ما قادر به تنفس نیستیم این دو حیوان جفت گیری انجام دهند. این پلنگ ها هم سرگذشت ببرهایی را پیدا خواهند کرد که مشمشه یکی یکی آنها را از پا درآورد. تصمیم نادرست دیگر سازمان ول کردن شیر در میانکاله است. این تصمیم به دلایلی اشتباه است. اولا که میانکاله دیگر از دست گاوداری ها و گوسفندداری ها جای سوزن انداختن ندارد بعد هم اگر مساله کمبود جا وجود نداشته باشد طبیعت آن طبیعت شیر نیست. شیر یک طبیعت دیگری دارد در صورتی که آنجا درخت انار وحشی قرار دارد که قاعدتا غذای شیر نیست.

    چاره مقابله با این لجبازی ها چیست؟

    چاره این کار، فعالیت های فرهنگی است. یعنی به جای بگیر وببند و زنجير و دشنه نشان دادن، مسوولان محیط زیست باید در رسانه ها با مردم حرف بزنند. همه را با یک چوب نرانند. اینهایی جنکل آتش می زنند، حیوانات را می زنند. کوکتل مولتوف می زنند، به چند دسته تقسیم می شوندو. انهایی که کاملا موجودات وحشی حیوان کش و وحشی که هیچ حرفی با انها نداری و با هیچ حرفی هم درست نمی شوند. نمونه اش آن کسی که شکم خرس را پاره می کنند. ما با اینها نه کاری داریم و نه به جایی می رسیم. یک دسته شکارچی های غیرمجازی هستند که در حاشیه شهرهای کوچک زندگی می کنند و برای خودشان شکار می کنند. می شود با اینها کار فرهنگی کرد و به آنها گفت با شما کاری نداریم. این طبیعت برای شماست. البته به این معنا نیست که اینها را اعمال قانون نکنیم.

    یک دسته هم شکارچی های تحصیل کرده و فهمیده هستند. نه فقط آنهایی که دکتر و مهندس هستند. علاوه بر اینها فردی که در فلان دهات زندگی می کند اما محیط زیست را می فهمد. کسی است که قانون را می شناسد و دلش می خواهد با قانون همکاری کنند. به شرطی که سازمان محیط زیست هم انها را به حساب بیاورد. اینها حافظان بالقوه محیط زیست هستند. هرچند که شکارچی هستند. (لطفا دوستان جوان احساساتی به من حمله نکنند که از شکارچی ها دفاع می کنی) اگر آدمهایی از جنس خودشان با اینها حرف بزنند، گوش می دهد. لزوما لفظ قلم حرف زدن و لباس شیک پوشیدن،‌ اینها را تحت تاثیر قرار نمی دهد. با اینها باید امیرخان آهنی حرف بزند. آقای کاوه از اصفهان صحبت کند. بیژن دره شوری و هوشنگ ضیایی و خسرو سریری حرف بزنند. این جماعت به آدم های اتوکشیده اطمینان نمی کنند. اگر با اینها به زبان خودشان حرف زده شود، در درجه اول خودشان شکار نمی روند. در درجه دوم خودشان حافظ محیط زیست می شوند. ما فراموش نکنیم مناطق چهارگانه ای که اکنون باقی مانده مثل پارک ملی گلستان، خوش ییلاق، میانکاله، توران، بمو، قمشلو، کلاه قاضی و ده‌ها منطقه دیگر، یادگار شکارچی هاست. شکارچی هایی نظیر اسکندر فیروز، گل سرخی، مرحوم منوچهر ریاحی و … لطفا دوستان پارک پردیسان و جوانان احساساتی همه شکارچی ها را به یک چوب نرانند.

    الان منهای آن ۵ میلیون نفری که اسلحه در دست دارند، چیزی در حدود یک میلیون نفر شکارچی مجاز داریم. یک دهم اینها را هم بتوانیم جذب این پیشنهاد کنیم، می شوند ۱۰۰هزار نفر. این عدد را تقسیم کنید به کل نیروی محیط زیست که ۳ هزار نفر است. ببینید چند نفر محیط بان علاقمند به طبیعت خواهیم داشت. دلسوز و طبیعت شناس که حاضرند از جیب خودشان هزینه بکنند، با ماشین شخصی خودشان با بنزین خودشان، بدون چشم‌داشت، مناطق را حفاظت کنند. در زمستان های سنگین، به حیوانات علوفه و دانه بدهند، کمااینکه همین الان هم می کنند. بنابراین لطفا کاری نکنید که بیش از این بوی خون بیاید. الان به کوکتل مولتوف رسیده ایم. به کشته شن گوزن زرد پردیسان رسیده ایم، خداوند آخر و عاقبت را بخیر کند

    قرق اختصاصی کمک نمی کند؟

    یکی از اصولی ترین راه های چاره، اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی است. سالهاست درمورد محیط زیست من فریاد می زنم که این کار را بکنید. خوشبختانه خانم دکتر ابتکار، به تازگی به این نتیجه رسیده و آن را عنوان کرده است؛ قرق اختصاصی. اما این کار شرط و شروط دارد. اولا باید دور از هرگونه رانت و رانت‌خواری باشد. به دور از هرگونه فامیل بازی و پارتی بازی باشد. مناطق به کسانی واگذار شود که چه از نظر اخلاقی و چه از نظر عشق و علاقه و چه از نظر مالی از پس این کار برآیند. تازه اگر این اتفاق هم بیفتد، سازمان حفاظت محیط زیست شق القمر نکرده است. و حق ندارد منتی بگذارد. چراکه طبق نص صریح قانون، یکی از وظایف عمده سازمان محیط زیست، تکثیر و رهاسازی گونه های جانوری است. اگر سازمان محیط زیست از ۲۰ سال پیش به این وظیفه قانونی خود عمل می کردُ اکنون بجای ۱۱۶ هزار چهارپای قابل شکار که خود سازمان آمار می دهد، یک میلیون ۱۶۰ هزار شکار داشتیم که در آن صورت، به دور از احساسات، و سانتینانتالیزم می توانستیم به رتحتی اجازه شکار بدهیم، برای مردم و جوامع محلی ایجاد درآمد و شکل بکنیم، برای مملکت ارز بیاوریم و اطمینان کامل داشته باشیم که این لجبازی های احمقانه بروز نخواهد کرد. کوکتل مولتوف که هیچ، ترقه ای هم در قمیش‌‌‌لو منفجر نمی شود.

    _________________________

    نامه ویژه عکاس حیات وحش به اینانلو در دفاع از سریال پایتخت/ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند

    نامه سرگشاده ی محمد تاجران به اینانلو؛ یادی از عباثی که یادش داغ بود/ وبلاگی میهمان

    غیرت، توصیه اسماعیل میرفخرایی برای آنان که پشت صحنه بدنبال کباب کردن گوشت شکارند!

    مناظره شکار/ فیلم

    مناظره تلویزیونی شکار/ تصویری

    رسانه ملی و آگهی رپرتاژ شکارچی پیر/ باز هم اینانلو خود را کارشناس خواند و منتقدان را به باد تمسخر گرفت

    ناصر کرمی هم تایید کرد اینانلو دروغ گفته است!

    اپورتونیست‌های زیست محیطی و شنگول و منگول وارونه!/ ادامه عکس العمل ها به دروغ گویی های شکارچی پیر

    باز هم خداوند این کشور را از دروغ و خشکسالی دور نگه دارد!/ در ادامه دروغ گویی های شکارچی پیر

    خوش خدمتی مجری نچسب «ورزش و مردم» به دروغگویی اینانلو/ مزاح کودکانه شفیع و اینانلو با «یوزپلنگ پلو»!

    آرش نورآقایی: آرام شویم!

    چقدر تو بزرگواری مَرد!/ خداحافظی ایده پرداز اصلی درج نشان یوز بر پیراهن تیم ملی بعد از دروغ شکارچی

    دروغ رسمی شکارچی پیر در برنامه فوتبالی ۹۰/ سوء استفاده علنی از نا آگاهی هوامل برنامه ۹۰

    سقوط آزاد «محمدعلی اینانلو» با دروغ شاخدار در برنامه نود! + اسناد

    شکارچی پیر به وقت عذرخواهی نیز پر مدعاست!

    حساسیت شکارچی خون ریز به بوی خون!/ پرده برداری شکارچی پیر از خوی ددمنشانه کشتن برای انتقام

    پاسخ دکتر فاضل به گستاخی های شکارچی پیر/ دشنه شکارچی و مدرسه دخترانه من!

    پاسخ گستاخانه شکارچی پیر به دکتر فاضل/ ما داریم اخته می‌شویم!

    خودبزرگ بینی شکارچی پیر با بیان نمایشی اقدامات خیر احتمالی/ استفاده از کارهای خیر به عنوان چماق!

    دلبری یک کارشناس از مرد سبیل کلفت و خشن!

    شکارچی پیر از «شرف ایرانیان» چه می داند؟/ تیغ و زنگی

    از «اینانلو»یی که می‌شناختیم تا «اینانلو»یی که نمی‌شناسیم!

    سرزمین‌مان را دوست داریم؛ پاسخی به محمد علی اینانلو

    می توانم ۱۰۰ یوز به مسوولان نشان بدهم!/ ادامه ادعاهای طنزگونه در رسانه های رسمی

    دفاع از شکار در غیاب مخالفان شکار در مقر سازمان حفاظت محیط زیست!/ برای حفاظت حیوانات باید آنها را به خاک و خون کشید

     آقای اینانلو، شفاف پاسخ دهید: شکارچی هستید یا طرفدار طبیعت؟!