دسته: تهدید زیستگاه

  • فروش راکون در معابر و پت شاپ های کشور؛ هشدار دیده بان حقوق حیوانات در رابطه با سلامت مردم و حیات وحش/ تصویر

    فروش راکون در معابر و پت شاپ های کشور؛ هشدار دیده بان حقوق حیوانات در رابطه با سلامت مردم و حیات وحش/ تصویر

    Animal-Rights-Watch-ARW-8442

    دیده بان حقوق حیوانات: گزارش های مستند رسیده به تحریریه دیده بان حقوق حیوانات حاکی از فروش راکون در سطح شهرهای کشور است.

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات تا کنون لا اقل در دو مورد، یکی در نزدیکی شهر همدان و دیگری در شهر تهران فروش راکون به عنوان حیوان خانگی اتفاق افتاده است. فروش راکون در شهر تهران شامل سه عدد راکون و به مبلغ حدود یک میلیون تومان بوده است.

    راکون قابلیت سازگاری با شرایط اقلیمی و آب و هوای شهرهای مختلف و طبیعت ایران را دارا بوده و با توجه به دفع غیر اصولی زباله ها در شهرهای مختلف و حومه شهرها و روستا ها، پیش بینی می شود در صورت رهاسازی عمدی یا سهوی یا فرار از قفس در شهرهای مختلف، طبیعت و حیات وحش با ضرر غیر قابل جبرانی مواجه شوند. راکون از یک سو با توان تکثیر سریع و قابلیت تبدیل شدن به ناقل بیماری هاری و از یک سو به دلیل خاطره جمعی ایرانیان از انیمیشن زیبای رامکال (با نام اصلی راسکال یا Rascal the Raccoon) می تواند تهدیدی جدی برای سلامت شهروندان نیز محسوب شود.

    در شرایطی که روش های شهرداری ها در بیش از ده سال گذشته به بهانه انتقال هاری از سگ های آزاد به انسان (با آماری نزدیک به صفر)، منجر به قتل عام سگ ها به روش های بدوی شده، خطر معرفی راکون به اقلیم های مختلف کشور را باید برای مردم، محیط زیست و حیات وحش  خطری جدی تلقی کرد.

    لازم است با ورود بدون فوت وقت ادارات تخصصی سازمان محیط زیست و همکاری جدی سازمان پدافند غیر عامل، سازمان دامپزشکی، نیروهای انتظامی و شهرداری ها از طریق ارایه دستور العمل فوری مبنی بر گزارش مشاهده راکون به هر شکل اعم از خرید و فروش، دست فروشی، نگهداری، مراجعه به عنوان بیمار به کلینیک های دامپزشکی، تبلیغ به عنوان حیوان خانگی و … از ورود این گونه به شهرها و محیط زیست کشور پیشگیری کنند.

     

    Animal-Rights-Watch-ARW-8444

    پراکندگی راکون:

    طبق نقشه فوق، راکون در آمریکای شمالی گونه بومی محسوب می شود که در بسیاری از شهرها به عنوان حیات وحش شهری آزادانه زندگی می کند ولی به عنوان عامل انتقال هاری، هرگونه صید، تغذیه، تکثیر و نگهداری آن به عنوان حیوان خانگی ممنوع بوده و با جرایم مالی هنگفت همراه است. دو جفت از این حیوان که به منظور تشدید حس لامسه، غذای خود را قبل از خوردن در آب فرو کرده و لمس می کند، در سال 1934 در یکی از شهرهای آلمان رها شدند. رها کننده، مرغداری بود که با هدف غنا بخشیدن و معرفی یک گونه جدید به تنوع زیستی آلمان، دو هفته قبل از دریافت مجوز این دو جفت راکون خانگی را در مزرعه اش رها کرد و باعث شد اولین جمعیت راکون در آلمان تکثیر شود. جمعیت بعدی در سال 1945 با فرار 25 راکون از یک مزرعه پرورش خز و پوست بعد از حمله هوایی در آلمان شرقی پدیدار شد. تا 1956 تعداد راکون های جمعیت اول به 285 عدد رسید و تا 1970 این جمعیت به 20 هزار عدد رسید. این جمعیت در سال 2008 به حدود 400 هزار عدد بالغ شد و در حال حاضر برآورد می شود جمعیت راکون در آلمان بالغ بر یک میلیون عدد برآور می شود. شرایط مشابه در رهاسازی تعداد بیشتری راکون از باغ وحش ها و مزارع پرورش خز در شوروی سابق، راکون را در این کشور نیز به رقیبی برای گونه های بومی تبدیل کرد. در سال 1977 و پس از موفقیت انیمیشن رامکال، سالانه حدود 1500 راکون به عنوان حیوان خانگی وارد کشور ژاپن شده و در سال 2000 یعنی فقط 3 سال بعد، جمعیت رهای این گونه در 17 استان از 47 استان ژاپن گزارش شد. جمعیت راکون های رها شده ژاپن از 17 استان در سال 2000 تا 2004 به 42 استان و تا 2008 به تمام 47 استان این کشور گسترش پیدا کرد. در ایران نیز از سالها قبل مشاهده این گونه در جنگل های تالش گزارش شده و رقابت آن با حیات وحش بومی هشدار داده شده بود. تا اواخر سال گذشته یک عدد از این گونه بدون اطلاع رسانی در کلینیک پارک پردیسان نگهداری می شد.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8443

    از نوروز امسال، دیده بان حقوق حیوانات با اعلام موجودیت کمپین «قاچاق حیات وحش نه!» به همراه کمپین «تصادف با حیوانات نه!» در حال برنامه ریزی و اجرای مراحل اولیه اقداماتی جامع در حیطه قاچاق حیات وحش بوده که به دلیل برخی حساسیت های امر و جلوگیری از اختفای تخلفات کلان، تا کنون از رسانه ای کردن بخشی از اقدامات خودداری کرده است. با توجه به اسناد جامع جمع آوری شده در دو سال اخیر، به زودی اخبار خوبی در رابطه با برخورد با قاچاق حیات وحش در دنیای مجازی منتشر خواهد شد.

    گزارش فروش این گونه به صورت کتبی و با اعلام آدرس و مشخصات فروشنده جهت پیگیری به اطلاع مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست رسیده است.

     

     

  • اولویت بندی، حلقه مفقوده فعالیت‌های زیست محیطی/ نابودی جنگل‌ها عامل مهم تشدید بحران‌های آب و محیط زیست

    دیده بان حقوق حیوانات/ داود کامگار*: وقوع بحران آب در کشور ایران غیر قابل انکار است و چندی است که این موضوع تبدیل به یکی از محورهای اصلی گفت‌وگو در محافل و رسانه‌های رسمي‌و غیررسمي‌خبری و نیز فضاهای مجازی شده است .
    به واسطه شرایط اقلیمي‌و جغرافیایی ایران، معضل کم آبی همواره با شدت و ضعف متفاوتی گریبانگیر کشورمان بوده و در واقع اکثر کشورهایی که در عرض جغرافیایی مشابه ایران قرار دارند نیز از وضعیت مشابهی برخوردارند. اما در گذشته با توجه به جمعیت کمتر، همین مقدار آب، کفاف تامین سرانه آب را می‌داده اما رشد جمعیت، توسعه کشاورزی، توسعه صنعتی و بالا رفتن استانداردهای زندگی و … از جمله عواملی هستند که منجر به کاهش سرانه آب و تشدید اثرات کم آبی شده‌اند.
    به نظر می‌رسد عوامل متعددی در تشدید این بحران دخیل بوده و هستند و پرداختن به همه عوامل ایجاد بحران و تعیین قدرالسهم و وزن هر یک از این عوامل، بحث مهمي‌است که نیاز است با دیدگاه کارشناسی و بیطرفانه و فارغ از هرگونه تعصب و بخشی نگری به‌‌آن پرداخته شود. اهمیت تعیین نسبتِ تأثیرگذاری هریک از عوامل دخیل در ایجاد بحران آب، به این دلیل است که در صورتی که سهم عوامل در بروز هر پدیده و بحرانی به‌درستی شناسایی و اندازه گیری نشود، طبعاً در انتخاب راهکارهای مهار و کنترل آن پدیده، نه تنها راه را به خطا خواهیم رفت بلکه حتی دادنِ آدرسِ اشتباه در خصوص عوامل ایجاد بحران، مي‌تواند موجب شود تا اقدامات و فعالیت‌هایی که ابزاری برای کنترل و کاهش پیامدهای بحران هستند، به اشتباه به‌عنوان عامل ایجاد بحران قلمداد شوند و نتیجه آن شود که نه‌تنها کار مثبتی برای کاهش ابعاد و تبعات بحران نشده، بلکه با تصمیمات غلط و عوام زده، ابزارها و اقدامات شناخته شده ای که مي‌توانست در جهت مهار و تطبیق با بحران به‌کار آید کنار گذاشته شده و عملا خود را در برابر بحران خلع سلاح كنيم.آنچه امروز در مورد مسئله کم آبی در حال وقوع است مي‌تواند مصداق توضیحات بالاست.
    به زعم نگارنده عوامل متعددی در وقوع بحران آب در کشور دخیل‌اند که هریک به نوبه خود تاثیرات بسزایی در بروز و تشدید مشکلات آبی کشور دارند. از جمله این عوامل مي‌توان به تغییرات اقلیمي‌و خشکسالی‌های پی درپی چندساله اخیر ، رشد جمعیت و به تبعِ آن رشد فزاینده مصرف، بهره وری پایین، الگوی غلط کشت و توسعه نامتناسب کشاورزی، گسترش بی رویه چاه‌های غیرمجاز، توسعه صنعتی و نیز از بین رفتن جنگل‌ها و پوشش گیاهی اشاره كرد.
    آنچه که در این نوشتار بیشتر به‌آن پرداخته خواهد شد، مورد آخر، یعنی اثر از بین رفتن جنگل‌ها و پوشش گیاهی در بروز بحران آب است؛
    بسیاری از صاحبنظران این حوزه، با توجه به نقشی که جنگل‌ها در چرخه آب دارند، آنها را “مادر چشمه‌ها و رودخانه‌ها” نامیده اند. فلسفه این نامگذاری بیشتر از این جهت است که منافذ ایجاد شده ناشی از نفوذ ریشه درختان در خاک مناطق جنگلی، همانند یک شبکه انتقال، آب ناشی از بارندگی را به سمت سفره‌های زیرزمینی هدایت مي‌كند. اثر این شرایط به‌گونه‌ای است که بنا بر ادعای برخی کارشناسان این حوزه، میزان نفوذ آب در مناطق جنگلی، تا 40 برابر مناطق غیرجنگلی است. از طرف دیگر، درصد تبخیر آب در سطح زمین‌های جنگلی، به‌دلیل خنک بودن هوا، کاهش تابش مستقیم آفتاب و کاهش شدت باد، بسیار کمتر از مناطق غیرجنگلی است. شایان توجه است که بر اساس آمار اعلامی، با توجه به شرایط اقلیمي‌کشور، از مجموع حدود 430 میلیارد مترمکعب نزولات جوی سالانه، بین 270 تا 300 میلیارد متر مکعب آن در اثر تبخیر از دست مي‌رود لذا از این جهت، اهمیت حفظ جنگل‌ها و پوشش گیاهی کشور به منظور حفظ منافع آبی دو چندان مي‌نماید.
    در خصوصِ تأثیر جنگل‌ها و مراتع در جلوگیری از انتشار و نیز جذب ریزگردها(به عنوان یکی از مهم‌ترین مشکلات زیست محیطی کشور)، به این نکته بسنده مي‌شود که هر هکتار جنگل، سالانه قادر به جذب 68 تن گرد و غبار است و از سوی دیگر با توجه به کاهش سرعت باد، مهار طوفان‌ها و حفظ رطوبت خاک، پوشش گیاهی، نقش مهمي‌در جلوگیری از برخاستن و انتشار ریزگردها دارد.
    در کنار تشریح اهمیت جنگل‌ها در چرخه طبیعی آب، لازم است به چند نمونه از فجایعی که طی سالیان گذشته در خصوص جنگل‌های کشور اتفاق افتاده است، اشاره شود تا از این رهگذر اولویت‌های واقعی زیست محیطی کشور مشخص شود:
    1- بر اساس گزارش رسمي‌سازمان جنگل‌ها که به تاریخ 14/2/93 در جلسه هیأت دولت ارائه گردید، ظرف مدت پنج سال(حد فاصل سال‌های 1387 تا 1393)، حدود 1/1 میلیون هکتار، معادل 18 میلیون اصله درخت از جنگل‌های بلوط کشور، به‌دلیل شیوع گونه ای آفت به نام آفت ذغالی و نیز سوسک چوبخوار از بین رفته است (معادل حدود 50برابر تمام سطوح جنگلی که در همه سدهای کشور از بین رفته است و حدود 4500برابر خسارت مخزن سد شفارود). این در حالی است که این میزان نابودی ناشی از آفت، در ازاي هیچ توسعه و منفعتی نبوده است!
    2- براساس اعلام رئيس وقت سازمان جنگل‌ها که به تاریخ 16/8/91 در پایگاه خبری سازمان جنگل‌ها منعکس شده است، طی 10سال، حدِ فاصل سال‌های1380 تا 1390 ، حدود 150 هزار هکتار از اراضی جنگلی و مراتع کشور صرفاً به‌واسطه آتش سوزی تخریب شده است. این به‌میزان جنگل از دست رفته، معادل تخریبِ ناشی از احداث حداقل یکصد بزرگراه سراسری، از شمال تا جنوب ایران است! قیاس این آمار با میزان جنگل تخریب شده ناشی از احداث جاده در جنگل ابر(حدود 50 هکتار)، نشان از این واقعیت تلخ دارد که برخی دوستداران و فعالان محیط زیست کشور، معضلات بزرگ زیست‌محیطی کشور- که به ازاي هیچ منفعتی- در حال وقوع است را به دست فراموشی سپرده و صرفاً توجه خود را معطوف به تبعات جنبی زیست‌محیطیِ بسیار کمترِ ناشی از طرح‌های عمرانی، كرده‌اند.
    3- بر اساس اعلام مدیرکل منابع طبیعی استان لرستان طی مصاحبه مورخ 24/3/89 با خبرگزاری مهر،”سالانه هفت هزار هکتار از جنگل‌های بلوط لرستان، تخریب و تبدیل به ذغال مي‌شوند”. این میزان تخریب سالانه، معادل خسارت مخزن ناشی از احداث حداقل 10 سد بزرگ کشور است. توجه به این مطلب ضروری است که تخریب ناشی از تولید ذغال و یا آتش سوزی، هرساله در حال تکرار است و تخریب ناشی از مستغرق شدن مناطق جنگلی در دریاچه سدها، یکبار برای همیشه است.
    4- به گفته مدیرکل محیط زیست استان گلستان”در 10 تا 15 مورد آتش سوزی که طی سال 93 در جنگل گلستان اتفاق افتاد، بیش از هزار هکتار از جنگل سوخت و خاکستر شد”.
    5- مدیرکل دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان محیط زیست طی مصاحبه مورخ 28 فروردین 1394 اعلام کرد که ” در چهار دهه گذشته وسعت جنگل‌های کشور از 18 میلیون هکتار به 12 میلیون هکتار رسیده است.” به عبارتی در این مدت، 30درصد از جنگل‌های کشور نابود شده است.
    مثال‌های فوق به عنوان نمونه‌هایی از مشکلات واقعی و اساسی زیست محیطی کشور است که با توجه به ابعاد بزرگ و دامنه وسیع تبعات و خسارات پی آیند آنها، ضروری است در اولویتِ توجه سازمان محیط‌زیست و فعالان زیست‌محیطی و سایر ارگان‌های ذ‌ی‌ربط قرار گیرد.
    مطابق قانون دو ارگانِ سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری و سازمان حفاظت از محیط زیست هر کدام متولی صیانت از بخشی از جنگل‌های کشور هستند و طبعاَ به دلیل همین مسئولیتِ قانونی، بايد به سهم خود پاسخگوی مشکلات و اتفاقات تلخی که در خصوص این منابع ملی افتاده و فجایع زیست محیطیِ متعاقب آن(اعم از بحران آب و بحران ریز گردها) باشند.
    با عنایت به مباحث مطرح شده فوق، انتظار مي‌رود که دلسوزان واقعی محیط زیست ضمن شناسایی معضلات واقعی زیست محیطی کشور، با اولویت بندی مسائل، وقت و توان محدود خود را بیشتر معطوف به حل چالش‌هایی كنند، که اثرات و پیامدهای آنها بسیار بزرگ‌تر و گسترده‌تر از تبعات جنبی(بعضاَ اجتناب ناپذیرِ) برخی طرح‌های عمرانی است.

    * روزنامه قانون

  • دورگه شدنِ ناخواسته، تهدیدی نوین؛ و حکایتِ بهرام گور/ لزوم برخورد جدی با نگهداری گونه های هیبرید در باغ وحش ها

    دورگه شدنِ ناخواسته، تهدیدی نوین؛ و حکایتِ بهرام گور/ لزوم برخورد جدی با نگهداری گونه های هیبرید در باغ وحش ها

    Animal-Rights-Watch-ARW-8372

    دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: در کتاب سیاست‌نامه، خواجه نظام‌الملک داستانی از بهرام گور، خسروی نخجیرگر ساسانی، نقل نموده که روزی بهرام به هنگامه شکار از ملتزمینِ رکاب دور افتاده و به هنگام جست‌وجوی چشمه آبی، به صحنه‌ای غریب برمی‌خورد؛ در کنار چادر شبانی، داری برپا شده، و سگ گله‌ای از آن آویزان است. شبان در پاسخِ پرسش بهرام بیان می دارد که: «… این سگی بود گرگ‌افکن ولی از مدتی پیش با ماده‌گرگی اخت شده و چشم بر یغمای او بسته بود، و زین سبب، به دلیل خیانت، او را به دار کشیدم.»

    در بسیاری از زیستگاه‌های طبیعی، به دلیل الگوهای رفتاری و تغذیه‌ایِ متفاوت و حتی گاهی تمایز در شکل و فرمِ اندام‌ها، گونه‌های ساکن در آن ناحیه با یکدیگر آمیزش ننموده و فرزندانی را که ژن‌های دو گونه را دارا می‌باشند به وجود نمی‌آورند؛ برای نمونه در جزیره بیوکو (Bioko Island) واقع در خلیج گینه، با وجود مشترک بودنِ منابع در زیستگاهی محدود و جزیره‌ای، یازده گونه میمونِ متمایز وجود دارد.

    ولی گاهی شاهد حضور گونه‌های دورگه در طبیعت، بدون دخالت انسان می‌باشیم؛ برای نمونه در غرب رشته‌کوه‌های قفقاز بزرگ، گونه تور غربی (کوبان) وجود داشته؛ در انتهای مسیر شرقی قفقاز بزرگ، که در شمال غربی جمهوری آذربایجان پایان می‌پذیرد، تور شرقی داغستان حضور دارد؛ و در محل برخورد این دو گونه، نمونه‌ای دورگه بنام تورِ قفقازِ مرکزی مشاهده می‌شود که فرم شاخ‌های آن مابینِ این دو گونه است؛ ولی در جمهوری داغستان، با وجود همزیستی تور داغستان و پازنِ ایرانی، گویا به دلیل این که قلمروی تور در ارتفاعات بالاتر می‌باشد، تا کنون مدرکی بر دورگه شدن این دو گونه به دست نیامده است.

    سمت راست: تورِ شرقی داغستان؛ سمتِ چپ: تور غربی کوبان؛ و در مرکز: تورِ دورگه‌ی قفقاز مرکزی.
    سمت راست: تورِ شرقی داغستان؛ سمتِ چپ: تور غربی کوبان؛ و در مرکز: تورِ دورگه‌ی قفقاز مرکزی.

     

    در شمالِ بلوچستانِ پاکستان، به دلیلِ برخورد دو گونه مارخورِ سلیمان و پازن سند (شبیه به پازنِ ساکن در فلات ایران ولی با گره‌هایی بسیار کوچک بر شاخ)، گونه‌ای بنام مارخور چیلتان پدید آمده، ولی در کشمیر و کوهستانِ پامیرِ پاکستان و افغانستان، با وجودِ همزیستیِ دیگر زیرگونه‌های مارخور، همچون کشمیری و آستور و کابل با آیبیکسِ هیمالیایی، آمیزشی مستند نگردیده است.

    سمتِ راست: پازنِ سند؛ سمتِ چپ: مارخورِ سلیمان؛ و در مرکز: ماخورِ دورگه‌ی چیلتان… به شاخِ مارخورِ چیلتان دقت کنید: آمیخته‌ای از دو گونه‌ی مارخور سلیمان و پازن سند.

     

    اما دست‌اندازی های دانسته و یا نادانسته‌ی انسان بر زیستبوم، تنها به انهدامِ زیستگاه‌ها و انقراضِ گونه‌ها محدود نمی‌شود. برای قرن‌ها شکارگرانِ بومیِ خاوردور روسیه و منچوری، با نمونه‌ای گوزنِ دورگه که حاصل جفتگیریِ گوزنِ الک منچوری با گوزنِ سیکای دوبروسکی بود آشنایی داشتند. پس از معرقیِ زیرگونه ژاپنی گوزن سیکا به پارک‌های گوزنِ اشراف بریتانیا وایرلند از دهه ۱۸۶۰ میلادی، گهگاه گوزن‌هایی از پارک گریخته و به‌تدریج جمعیت‌هایی وحشی و مستقل از انسان را تشکیل داده، و تا بدان حد با جفتگیری با گونه بومی گوزن سرخِ اسکاتلند و ایرلند باعث از دست رفتنِ خلوصِ ژنتیکیِ این بزرگ‌ترین گونه گوزن بریتانیا شدند که اکنون تنها در جزایرِ شمالی و دور از دسترسِ اسکاتلند می‌توان به نمونه‌های اصیلِ گوزنِ سرخ دست یافت.

    گوزن سیگا و تأثیرِ دورگه شدن با گوزن سرخ اسکاتلند
    گوزن سیگا و تأثیرِ دورگه شدن با گوزن سرخ اسکاتلند

     

    یکی از بیش‌ترین نمونه‌های افرادی که به دلیلِ اختلاطِ گونه‌ها عملاً ارزش حفاظتیِ خویش را از دست داده‌اند، در شکارگاه‌های خصوصیِ تگزاس به چشم می‌خورد. برای نمونه به دلیل بی‌دقتی، اوریکسِ گمزباک با اوریکسِ شاخ‌شمشیری جفت شده و نمونه‌هایی دورگه پدید آورده‌اند، و با در نظر گرفتنِ این حقیقت که نسلِ اوریکس شاخ شمشیری در طبیعتِ شمالِ آفریقا نابود شده و اکنون برنامه‌هایی برای معرفیِ مجددِ آن به تونس، مراکش، سنگال و چاد انجام شده و در دست انجام است، هر گونه بی‌دقتی در ارسالِ این نمونه‌های دورگه می‌تواند به فاجعه‌ای منجر گردد.

    پازن دورگه‌ی تگزاس

     

    بالا: اوریکس گمزباک و اوریکسِ شاخ‌شمشیری؛ پایین: اوریکس دورگه

     

    یکی دیگر از اعمال سلیقه‌ها جفت نمودنِ پازن و آیبیکس با بزِ اهلی برای به دست آوردنِ نمونه‌هایی با شاخِ باز و به اصطلاح “شکارچی‌پسند” می‌باشد، که به کرات در تگزاس مشاهده شده است. در ایران و نواحی آلپیِ اروپا، به دلیلِ کاهش شدیدِ تعداد پازنِ ایرانی و آیبیکسِ آلپ، و گسترشِ دامنه نفوذ بزِ اهلی، در بسیاری موارد نمونه‌هایی وحشی مشاهده شده که دارای بدنی مودارتر از نمونه‌هایِ اصیل و فرمِ شاخی متفاوت می‌باشند.

    بز دورگه با شاخ باز

     

    در اروپا و ایالت‌های شرقیِ آمریکا، به دلیلِ کاهشِ شدیدِ جمعیتِ گرگِ بومی، عرصه برای مهاجرتِ شغالِ طلایی و کایوت و تصرف قلمروهای جدید و بدونِ رقیب فراهم شده، و به دلیلِ دورگه شدنِ کایوت با گرگِ سرخِ ساکنِ تگزاس و لوئیزیانا، در اوایل دهه ۱۹۸۰ که کارشناسان به دلیل رو به انقراض بودنِ گرگِ سرخ برنامه‌ای را برای پرورش در اسارت در دست انجام داشتند، تفکیک و تشخیصِ نمونه‌هایِ اصیل با دورگه‌هایی که ژنِ کایوت را حامل بودند مشکل‌آفرین گردیده بود.

    در ایران نیز به دلیلِ کاهشِ شدیدِ شکارهای طبیعی، گرگ‌ها ناگزیر به ذباله‌خوری و نزدیکی به سکونت‌گاه‌های انسانی شده، که به دلیلِ افزایشِ تعدادِ سگانِ بدونِ مالک، به تدریج خطرِ ازدست‌رفتنِ خلوصِ ژنتیکی این سگسان را تهدید می‌نماید.

    Threat-of-Hybrid-Persian-Fallow-Deer-koocheha-dot-com-07

    ولی اکنون در ایران خطر جدیدی به‌شدت حاصلِ تلاش‌های کارشناسانی چون خسروی سریری را مورد تهدید قرار داده است!

    دورگه شدن، تهدیدِ نوینِ بقای نسل گوزن زرد میان رودان

    در طول آخرین دوران یخبندان، گوزن زرد اروپایی (Dama dama) در بیش‌ترِ نواحیِ اروپا، همچون سیسیل و بالکان، وجود داشته، ولی با عقب‌نشینیِ یخچال‌ها، و دگرگونیِ گسترده، اقلیمِ مهم‌ترین زیستگاه این گوزنِ زیبا محدود به کرانه‌های مدیترانه جنوب آسیای صغیر (ترکیه کنونی) گردید، و این بار یونانیان و سپس رومیان بودند که این گونه‌ی سازگار و خوش زاد و ولد را به یونان و جزیره رودس و بسیاری از زیستگاه‌های اروپا انتقال دادند.

    در سال ۱۸۷۵ کنسولِ بریتانیا در خوزستان، گونه گوزن زردِ میان‌رودان را به جهانِ علم شناساند، ولی در هزاره‌های کهن این گونه به‌خوبی برای آشوریان و مصریان شناخته شده بود و از جنگل‌های زاگرسِ ایران و جنگل‌های رودخانه‌ایِ خوزستان و جنوب عراق، تا نواحیِ کردنشینِ ترکیه و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین تا باریکه ساحلیِ شمال مصر و تونس وجود داشته است. تا دهه‌های گذشته بسیاری از دانشمندان این جانور را که حدود چهل درصد از نمونه‌های مدیترانه‌ای بزرگتر می‌باشد به عنوانِ زیرگونه‌ی گوزنِ زردِ اروپایی معرفی نموده و با نام علمیِ (Dama dama mesopotamica) می‌شناختند، ولی اکنون به عنوانِ گونه‌ای مستقل (Dama mesopotamica) معرفی می‌گردد.

    مقایسه‌ی جثه‌ی گوزن زرد میان‌رودان و گوزن زرد مدیترانه‌ای

     

    در اوایلِ قرنِ بیستم، پس از هزاران سال تخریبِ زیستگاه و رقابت با دامِ اهلی، دو جمعیتِ گوزنِ زرد در ترکیه وجود داشت؛ نمونه‌هایِ میان رودان که ساکن استانِ کردنشینِ حکاری در شرق ترکیه، در نزدیکی کردستان عراق، بوده؛ و جمعیتِ اروپایی که به صورتِ لکه‌هایی در اطرافِ ازمیر و آنتالیا و ساحلِ دریای اژه (تا سال ۱۹۶۰) وجود داشته و پس از نابودیِ تمامی این جمعیت‌ها به‌جز جنگل‌های کاج و بلوط مدیترانه‌ای اطراف شهر زیبای آنتالیا با حفاظتِ شدید از زیستگاه باعث نابودیِ کاملِ قدیمی‌ترین جمعیتِ گوزن زرد اروپایی گردیدند.

    در طبیعت بسیاری از گونه‌های نزدیک، گهگاه حتی با وجودِ تفاوت‌های ساختاری، با یکدیگر جفتگیری نموده و نمونه‌های دورگه (هیبرید) ایجاد می‌نمایند؛ برای نمونه برای شکارچیانِ منچوری در کنارِ گوزنِ الک منچوری و گوزنِ سیکای دوبروسکی (Dobrevsky Sika Deer) مشاهده نمونه‌های دورگه این دو گونه در طبیعت عادی بوده، و در آسیایِ صغیر چند هزار سال پیش نیز، به یقین، تماس‌هایی بینِ جمعیت‌های گوزنِ زردِ اروپایی و میان‌رودان روی می‌داده است.

    اما!

    نگهداری از گوزنِ زردِ اروپایی در مجموعه‌ای به نام “باغ وحش دزفول” به احتمالِ زیاد فاجعه‌ای بس هولناک را در پی خواهد داشت. با توجه به تجربیاتِ گذشته، این امکان همواره وجود دارد که بنا بر دلایلی، چند سر گوزنِ اروپایی از این محوطه خارج گشته، و پس از مدتی به مناطق جنگلیِ دز و کرخه برده، با نمونه‌هایِ اصیلِ میان‌رودانی هیبریدهایی را تشکیل داده، و عملاً نسلی فاقدِ ارزشِ حفاظتی پدید آورده و تمامی تلاش‌های چندین نسل کارشناسان را بر باد دهد.

    سمت راست: گوزن زرد ایرانی؛ سمتِ چپ: گوزنِ زرد اروپاییِ باغ‌وحشِ دزفول؛ در مرکز: گوزنِ دورگه‌ی زرد میان‌رودان+اروپایی نگهداری شده در باغ‌وحش مشهد

     

    با در نظر داشتنِ تجربه پیشینِ “منطقه حاظت شده گنو” که با نگهداریِ زیرگونه‌های مختلفِ گوسپندان وحشی، نمونه‌هایی فاقدِ ارزش پدید آمد، و به دلیلِ خروج از فنس و جفتگیریِ احتمالی با نمونه‌های بومی (لارستان؟) ضربه‌ی جبران‌ناپذیری بر این جمعیت وارد نمود، نباید نگهداریِ گوزنِ زرد اروپایی در دزفول را تنها به شیوه‌ی معمول به قضا و قدر سپرد. سوگمندانه هنوز در بدنه‌ی محیط زیست، بسیاری با این تفکر روز را به شب می رسانند که: «صابون را با صاد بنویسند و یا با سین فرقی ندارد چون در هر دو صورت کف می نماید.»

    و این احتمال همواره وجود دارد که در صورت تلف شدنِ افرادی از جمعیتِ برجای‌مانده از بیماریِ ناشی از مگسِ میاز، و برای رفعِ مسئولیت، تعدادی از گوزن‌های زردِ اروپایی برای خالی نبودنِ عریضه، به دز و یا کرخه انتقال یابند.

    با نیم‌نگاهی در شبکه اینترنت شاید بتوان منشأ گوزن‌های زردِ اروپایی را باغ‌وحشِ تهران و یا باغ‌وحشِ مشهد در نظر گرفت که پس از تولیدِ دو رگه‌های شیر+ببر اکنون با تولیدِ جمعیتِ دورگه‌ی گوزن زردِ میان‌رودان+گوزن زرد اروپایی، این تهدید را آشکارا برملا ساخته، و افسوس که تا کنون کسی در فکرِ برخورد با این تخلف نبوده است.

    مقایسه‌ی دو نمونه پازن اصیل و پازن دورگه

     

    در این شرایط تنها می‌توان افسوس خورد که به جایِ پیشگیری از این فاجعه که بقای نسل و پاکیِ نژادِ گوزنِ زردِ میان‌رودان را برای همیشه نابود می‌نماید، دلمشغولیِ بسیاری در محیط زیست معطوف به شومن بودن و اجرایِ نمایش گردیده است. برخوردِ قاطع با این تخلف، در مجموعه‌ای که نامِ باغ‌وحش را در دزفول یدک می‌کشد، مهم‌ترین راهکارِ موجود می‌باشد، زیرا همان‌گونه که همگان می‌دانند باغ‌وحشِ مشهد دولتی است اندر دولت، و سخن ناگفتن از آن شرط عقل می‌باشد.

    شاید سخن‌سرایِ جاودانه طوس، در نامه‌ای که رستمِ فرخزاد به برادرِ خویش نگاشته بود، وضع و حالِ گوزنِ زردِ میان‌رودان را نیز به گونه‌ای پیش‌بینی نموده باشد:

    گنهکارتر در زمانه من‌ام
    از ایرا گرفتارِ آهرمــن‌ام
    چنین است و کاری بزرگ است پیش
    همی سیـــر گردد دل از جان خویش
    همــه بودنـی‌ها ببینـم همی
    وز او خامشی برگزینم همی
    بر ایرانیـان زار و گریان شدم
    ز ساسانیان نیز بریان شدم
    پیاده شــود مردمِ جـنـگـجـوی
    سواری که لاف آرد و گفتگوی
    کشاورز جنگی شود بی‌هنر
    نــژاد و گُهـر کمتــر آید به بر
    رباید همی این از آن، و آن از این
    ز نفـــریـن نـدانـنـد بـــاز آفـریــن
    نهــان بهتــر از آشــکـارا شـود
    دلِ شاه‌شان سنگِ خارا شود
    بداندیـش گردد پسـر بر پـدر
    پدر همچنین بر پسر چاره‌گر
    شود بنده‌ی بی‌هنر شهریار
    نــژاد و بزرگـی نیـایـد به کار
    به گیتی کسی را نمانَد وفا
    روان و زبـان‌ها شود پُرجفــا
    زِ ایران و از ترک و از تازیان
    نژادی پدیـد آید اندر میـان
    نه دهقان، نه ترک و نه تازی بُود
    سخــن‌ها بـه کـردار بــازی بُــود

    * کوچه ها

  • گاوخونی، تالابی که بیابان می شود/ تصویری

    گاوخونی، تالابی که بیابان می شود/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات/ ایمان ابراهیمی: متاسفانه میتوان گفت بستر تالاب به طور کامل خشک است. از تالاب گاوخونی که در گذشته چیزی در حدود 60 هزار هکتار وسعت داشت امروز دیگر چیزی نمانده جز بیابانی خشک. البته در حاشیه ی بستر رودخانه از شهر ورزنه تا تالاب گاوخونی که حدودا 30 کیلومتر طول دارد جنگل و نیزاری وجود داشته که امروز هم قسمت عمده ای از آن پابرجاست اما به سرعت رو به نابودی و خشکی میرود. در حال حاضر ورودی آب تالاب نزدیک به صفر است. از حقابه ی تالاب چیزی به آن نمیرسد. ورودی تالاب امروز تنها جوب آبی است که تشکیل شده از شورابه های بهم پیوسته ی شهر های کوچک اطراف. این آب کاملا شور بوده و به بستر تالاب هم نمیرسد. اما حفظ شدن نیزار های دلتای زاینده رود و جنگل گز آن تا حد زیادی مدیون همین شورابه است.

    اهمیت تالاب گاوخونی برای حیات وحش منطقه/ تاثیر نابودی آن بر حیات وحش منطقه
    تالاب گاوخونی با مساحتی در حدود دو برابر شهرستان اصفهان اهمیتی بین المللی داشته و روزگاری یکی از مهم ترین پل های ارتباطی پرندگان مهاجر بوده و یکی از مهم ترین زیستگاه های زمستان گذرانی و همچنین زادآوری در فصل بهار محسوب میشده است. خشک شدن این تالاب نه تنها به معنای تبدیل شدن تالاب به بیابان که به معنای قتل و نابودی کل زیستمندان تالاب از پستانداران بزرگ منطقه و پرندگان و خزندگان آن گرفته تا گیاهان کوچک و بعضا اندمیک آن است. تالاب گاوخونی که روزگاری یکی از بزرگ ترین و با شکوه ترین کلکسیون های حیات وحش کشور محسوب میشد و نمادی از زندگی و آرامش بود امروز تبدیل به گورستان جانداران بی گناه و نماد وحشتناکی از مرگ شده است. امروز از دسته های عظیم فلامینگو ها چیزی جز رد پاهای آن ها بر خاک خشک آن نمانده که آن هم به زودی با افزایش بیابان زایی در منطقه به زیر خاک خواهد رفت. از پرندگانی مثل چارخو، چنگر، اردک سر سبز و سر حنایی، انواع آبچلیک ها و سلیم ها، خوتکا و انواع حواصیل از جمله حواصیل زرد و شب و خاکستری و دسته های بزرگ اگرت های کوچک و گله های کاکایی های سر سیاه و پرستو های دریایی که روزگاری گاوخونی خانه ی محبوبشان بود امرزو چیزی جز خاطره نمانده
    چه بر سر حیات وحش منطقه خواهد آمد؟
    متاسفانه بخش عظیمی از حیات وحش منطقه از بین رفته. آن چه که مانده ته مانده ای است از هزاران گونه ای که روزگاری در منطقه بودند. این تعداد هم کم کم اقدام به مهاجرت کرده یا به روستا ها و زمین های کشاورزی پناه میبرند که تعداد عمده ی آن ها نیز در نهایت با تقابل و رویارویی انسان با آن ها محکوم به فنا میشوند. در فصول سرد سال نیز که لکه آب هایی با ریزش باران در منطقه ایجاد میشود متاسفانه بستری مناسب برای حضور شکارچیان غیر مجاز فراهم میشود و به دلیل نبود پاسگاه محیط زیست در منطقه شکارچیان از فرصت های به دست آمده نخواهند گذشت و تا توان دارند دست به کشتار آخرین زیستمندان تالاب میزنند. تالابی که روزگاری مکانی رویایی برای گردشگران محسوب میشد امروز کشتارگاهی است جذب کننده ی شکارچیان. در این شرایط سازمان محیط زیست و سمن های زیست محیطی چه میتوانند بکنند؟ امروز تالاب بین المللی گاوخونی بیش از هر زمانی نیازمند توجه مسئولان و گروه های مردم نهاد است. خوشبختانه در مدیریت و معاونت جدید اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان رویکردی جدید به تالاب پیش گرفته شده و امید ها تا حدی زنده شده است. امیدوارم سازمان محیط زیست و گروه های مردم نهاد و کارشناسان امر در این شرایط بحرانی به جای مرثیه خوانی و مرده پنداشتن تالاب گاوخونی، فرصت را غنیمت شمرده و پیش از این که دیر شود شروع به یافتن راهکار هایی برای زندگی بخشیدن دوباره به این نماد زندگی در منطقه بکنند. امیدوارم رویکرد جدید اداره کل محیط زیست نیز ادامه پیدا کرده و با اراده ای جدی دست به اقداماتی عملی جهت نجات تالاب بکنند.
    Animal-Rights-Watch-ARW-8320
    تالاب خشک شده
    Animal-Rights-Watch-ARW-8321
    سطح بالای آب زیر زمینی در منطقه
    Animal-Rights-Watch-ARW-8322
    تالاب خشک
    Animal-Rights-Watch-ARW-8323
    رودخانه های شرقی تالاب که نیازمند لایروبی است
    Animal-Rights-Watch-ARW-8324
    رودخانه های شرقی تالاب که نیازمند لایروبی است
    Animal-Rights-Watch-ARW-8325
    نیزار های در حال خشک شدن
    Animal-Rights-Watch-ARW-8326
    رد پای باقیمانده از فلامینگو ها
    Animal-Rights-Watch-ARW-8327
    کل ورودی تالاب در حال حاضر
  • این جاده‌ها با محیط‌ زیست می‌جنگند!

    دیده بان حقوق حیوانات: بقای گونه‌های جانوری را دیگر باید پای بخت و اقبال گذاشت، زیرا در آشفته بازار محیط‌زیست کشور اگر گونه‌ای بتواند از دست شکارچیان مجاز و غیرمجاز قسر در برود و قطعه‌قطعه‌شدن زیستگاهش را تاب آورده و بر اثر گرسنگی تلف نشود، به احتمال زیاد هنگام عبور از جاده‌هایی که به قلب زیستگاه‌های کشور نیز نفوذ کرده‌اند بر اثر تصادف با خودرو جانش را از دست خواهد داد، هرچند تاکنون تحقیقات جامعی درباره میزان خطرناک بودن تمامی جاده‌های کشور برای حیات‌وحش انجام نشده، اما این‌که سازمان حفاظت محیط‌زیست عنوان کرده در هشت سال گذشته عامل 70 درصد مرگ و میر گوشتخواران کشور تصادفات جاده‌ای بوده، گواهی است بر درستی این ادعا که بسیاری از جاده‌های کشور بدون در نظر گرفتن حداقل استاندارد‌ها و گزارش ارزیابی زیست‌محیطی مناسب ساخته شده‌اند.

    براساس گزارش سازمان حفاظت محیط‌زیست بین سال‌های 86 تا 93 در کشور 527 مورد تلفات گوشتخواران به ثبت رسیده است. در این میان 390 مورد از مرگ و میرها به دلیل تصادفات جاده بوده، بنابراین می‌توان گفت‌ عامل‌ مرگ حدود 70 درصد تلفات گوشتخواران کشور چیزی نیست جز ‌تصادفات جاده‌ای.

    نکته اینجاست که گونه‌های در خطر انقراض کشور مانند یوزپلنگ و پلنگ نیز در این میان آسیب زیادی می‌بینند؛ برای نمونه درباره پلنگ که بعد از انقراض شیر و ببر ایرانی، اکنون لقب بزرگ‌ترین گربه‌سان کشور را یدک می‌کشد، می‌توان گفت 27 درصد تلفات ثبت شده پلنگ به دلیل حوادث جاده‌ای بوده است.

    مرتضی اسلامی دهکردی، مدیرانجمن یوزپلنگ ایرانی‌ در گفت‌وگو با جام‌جم درباره میزان تلفات جاده‌ای یوزپلنگ‌ها می‌افزاید: در دهه 80 ، 11 مورد از تلفات یوزها به دلیل تصادفات جاده‌ای بوده، یعنی چیزی حدود 40 درصد آمار مرگ و میر این گونه تصادفات جاده‌ای است.

    این درحالی است که برخی مدافعان حقوق حیوانات ادعا می‌کنند در این مدت سه قلاده یوز نیز بر اثر برخورد با قطار و روی ریل راه‌آهن جان خود را از دست دادند، اما به دلیل نبود مدارک کافی این ادعا ثابت نشد و در حد گزارش باقی ماند.

    اسلامی دهکردی ادامه می‌دهد: بتازگی نیز دو قلاده یوز به دلیل تصادف جاده‌ای جان خود را از دست داده‌اند، بنابراین می‌توان گفت در 13 سال گذشته 13 قلاده یوزپلنگ به دلیل تصادف با خودرو در کشور تلف شده‌اند.

    آنچه سبب اهمیت این ماجرا می‌شود این نکته است که در خوشبینانه‌ترین حالت، جمعیت یوزهای کشور کمتر از 70 قلاده برآورد می‌شود، بنابراین باید تصادفات جاده‌ای به عنوان علت 40 درصد مرگ و میرهای این گونه جدی گرفته شود.

    مجید خرازیان مقدم، مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات‌وحش سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز دراین باره می‌گوید: مختصات پنج نقطه از محدوده‌های حادثه خیز برای حیات‌وحش کشور مشخص شده است.به گفته وی این پنج نقطه شامل چهار نقطه در جاده یزد ـ کرمان و یک نقطه در منطقه توران در مسیر شاهرود ـ سبزوار است.

    جاده‌های پرحادثه برای پلنگ

    هرچند تاکنون تحقیقات جامعی درباره شناسایی جاده‌های حادثه خیز برای حیات‌وحش در کشور انجام نشده و براین اساس نمی‌توان خطرناک بودن جاده‌های کشور را اولویت بندی کرد، اما در برخی ازاین جاده‌ها که از قلب زیستگاه حیات‌وحش عبور کرده‌اند به حدی آمار مرگ و میر جانوران بالاست که بدون تحقیق نیز می‌توان نسبت به خطرناک بودن آنها هشدار داد ؛برای نمونه می‌توان از جاده پارک ملی گلستان به عنوان رکورد‌دار و متهم ردیف اول تصادفات جاده‌ای حیات‌وحش در کشور نام برد. برای نمونه 83 درصد از مرگ و میر پلنگ‌های کشور بر اثر تصادف در جاده پارک ملی گلستان ثبت شده است.

    مدیرعامل پارک ملی گلستان نیز با بیان افزایش 52 درصدی مرگ و میر حیوانات در جاده پارک ملی گلستان از تلف شدن 218 گونه جانوری در 9 ماهه امسال در این جاده خبر داده است.

    اما نکته اینجاست که برطرف کردن این مشکل جزو اولویت‌های مسئولان نیست و آنها به بهانه‌هایی مانند نبود اعتبار، جایگزین کردن جاده‌ای مناسب برای این منطقه را پشت گوش می‌اندازند.

    سعید نمکی، مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست با بیان این‌که به علت مسائل اقتصادی طرح احداث جاده جایگزین پارک ملی گلستان مسکوت می‌ماند به ایرنا گفته رئیس‌جمهور فعلا به دلیل کاهش درآمدهای دولت به علت قیمت پایین نفت، احداث جاده جایگزین را به زمانی که وضع درآمدی بهتر شود، موکول کرده است.

    این درحالی است که دست‌کم مسئولان می‌توانند با اعمال محدودیت در این جاده از تلف‌ شدن گونه‌های جانوری جلوگیری کنند. مثلا در این جاده محدودیت سرعت وجود دارد، اما به دلیل نبود نظارت هیچ‌وقت اجرا نمی‌شود. علاوه بر این با ایجاد زیر گذر مناسب و فنس‌کشی نیز می‌توان تا حدودی این مشکل را برطرف کرد.

    یوزها دراین جاده‌ها می‌میرند

    یکی از جاده‌های پرحادثه برای یوزپلنگ‌ها جاده یزد ـ کرمان است که از منطقه حفاظت شده کالمند بهادران عبور می‌کند. در این منطقه تاکنون شش قلاده یوزپلنگ به دلیل تصادف با خودرو‌های عبوری تلف شده‌اند. علاوه براین باید به جاده میامی که از شمال پارک ملی توران عبور می‌کند نیز اشاره کرد، چون در این منطقه نیز سال 89 سه قلاده یوزپلنگ تلف شدند. جاده‌ای نیز که از پناهگاه حیات‌وحش دره انجیر عبور می‌کند، بقای یوزها را تهدید می‌کند.

    هرچند گونه‌هایی مانند خرس، شغال و کفتار نیز در تصادف جاده‌ای تلف می‌شوند، اما باید گفت این‌گونه‌ها مانند یوزپلنگ و پلنگ در خطر انقراض قرار ندارند؛ برای نمونه دو قلاده یوزپلنگی که بتازگی به دلیل تصادف جان خود را از دست دادند حدود 5 درصد از جمعیت این گونه را تشکیل می‌دادند.مدیر انجمن یوزپلنگ ایرانی‌ عنوان می‌کند: تابستان امسال انجمن یوزپلنگ ایرانی پیشنهاد کرد کارگروه تخصصی برای کنترل تصادفات جاده‌ای با حضور سازمان حفاظت محیط‌زیست، وزارت راه و شهرسازی، پلیس راهور و سازمان‌های مردم نهاد تشکیل شود.

    حدود یک ماه پیش، اولین جلسه این کارگروه برگزار شد و اعضای آن تصمیم گرفتند شورای ایمنی در هر استان تشکیل شود و نمایندگان سازمان حفاظت محیط‌زیست هر استان نیز موظف شدند نقاط حادثه‌خیز را مشخص و به این شورا اعلام کنند.

    نکته اینجاست که نباید اجازه ساخت جاده در زیستگاه‌ها را داد، اما متاسفانه در کشور هزینه‌های زیست‌محیطی در نظر گرفته نمی‌شود و تصور می‌شود اگر طول جاده کوتاه‌تر باشد هزینه‌ها نیز کمتر می‌شود، درحالی که باید تاکید کرد تخریب محیط‌زیست هزینه بیشتری به کشور تحمیل می‌کند.

    اسلامی دهکردی به منطقه حفاظت شده کوه بافق و جاده گزوئیه ـ که از قلب منطقه حفاظت شده عبور کرده است ـ اشاره کرده و یاد‌آور می‌شود: دراین منطقه گزینه جایگزین یعنی جاده سیروس‌آباد نیز وجود دارد، اما هنوز ساخت جاده جایگزین اجرایی نشده است.

    راهکارهایی که وجود دارد

    برای کاهش آمار تصادفات جاده‌ای حیات‌وحش می‌توان راهکارهایی مانند ساخت روگذر، زیرگذر و فنس‌کشی ارائه کرد، اما به دلیل این‌که ساخت رو‌گذر هزینه‌بر است مسئولان تمایلی به احداث آن ندارند. این درحالی است که اگر سازمان حفاظت محیط‌زیست با وزارت راه و شهرسازی تعامل خوبی داشته باشد می‌توان آب‌گذرهای جاده‌ها را طوری ساخت که بتوان از آنها به عنوان زیرگذر حیات‌وحش نیز استفاده کرد.

    اسلامی دهکردی درباره ویژگی‌های مناسب برای زیرگذر حیات‌وحش عنوان می‌کند: در محلی که بتازگی یوزپلنگ کشته شد، آب‌گذر وجود داشت، اما چون ابعاد آن مناسب نبود گونه از آن عبور نکرد. باید یادآور شد حیوانات نیز مانند انسان‌ها محل عبور خود را انتخاب می‌کنند. اگر ابعاد زیرگذر طوری باشد که آن طرف آن مشخص شده و تاریک نباشد می‌توان امیدوار بود گونه جانوری از آن عبور کند.

    به گفته وی، زیرگذرها باید براساس ضریب گذر گونه جانوری ساخته شده و کف آن نیز خاک نرم داشته باشد. بعلاوه زیرگذرها باید عایق صوتی نیز داشته باشند، چون اگر صدا در آنها بپیچد سبب ترس حیوان شده و گونه‌های جانوری از آن عبور نمی‌کنند. حاشیه زیرگذرها باید فنس‌کشی شود تا گونه جانوری را به سمت زیرگذر هدایت کند.

    این درحالی است که درکشورهای موفق برخی مواقع اطراف جاده‌هایی که از زیستگاه حیات‌وحش عبور کرده‌اند سنسور‌های حساس به حرکت و حرارت قرار می‌دهند تا چنانچه حیوان نزدیک جاده شد، چراغ قرمزرنگی روشن شود و آژیر به صدا در‌آید. به این شکل رانندگان متوجه می‌شوند و توقف می‌کنند تا حیوان از عرض جاده عبور کند.

    باید تاکید کرد در نظر گرفتن محدودیت سرعت نیز درکاهش آمار مرگ و میر گونه‌ها جانوری به دلیل تصادفات بسیار موثر است، چون به دوشکل حیوان در جاده کشته می‌شود؛ مثلا نور چراغ‌های خودرو در شب سبب خیرگی حیوان شده و توان گریز را از او می‌گیرد یا اگر سرعت خودرو بیشتر از 60 کیلومتر در ساعت باشد اغلب حیوانات نمی‌توانند فاصله جانبی را تشخیص دهند و احتمال تصادف آنها با خودرو بالا می‌رود، اما اگر سرعت خودرو‌ها کمتر از این حد باشد، حیوانات می‌توانند سرعت و فاصله را تشخیص دهند و آسیب نبینند.

    می‌توان از تابلوهای هشدار دهنده نیز به عنوان ابزاری که می‌تواند آمار تصادف گونه‌های جانوری را کاهش دهد یاد کرد؛ هرچند در این میان تابلوها کمترین تاثیر را دارند. مدیرانجمن یوزپلنگ ایرانی‌ دراین باره توضیح می‌دهد: برای کاهش آمار تصادفات، فنس‌کشی بیشترین تاثیر مثبت را دارد. درباره تابلوهای هشدار دهند نیز باید گفت تابلوهای کنونی ازلحاظ جنس، نوع چاپ و ابعاد مناسب نبوده و با فاصله از جاده نصب شده و می‌توان گفت کارآمد نیستند.

    با توجه به اهمیت موضوع، اصلاح نقاط حادثه خیز باید هر چه زودتر در دستور کار مسئولان قرار بگیرد و آنها راهکارهای بلند و کوتاه‌مدت مناسبی اجرایی کنند. افزون بر این باید تاکید کرد، مسئولان قبل از اجرایی‌کردن هر پروژه‌ای برای تهیه ارزیابی زیست‌محیطی اقدام کرده و با توجه به شکننده‌ بودن وضع حیات‌وحش در کشور، حداقل شرایط را برای بقای آنها مناسب کنند.

  • «سند راهبردی امداد و نجات حیات وحش کشور» تدوین شد/ تشکیل گروه‌های امدادی تا سال 96

    «سند راهبردی امداد و نجات حیات وحش کشور» تدوین شد/ تشکیل گروه‌های امدادی تا سال 96

    Animal-Rights-Watch-ARW-8310

    دیده بان حقوق حیوانات: مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست از تدوین «سند راهبردی امداد و نجات حیات وحش کشور » خبر داد.

    به گزارش خبرگزاری میزان مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست با اعلام خبر تدوین «سند راهبردی امداد و نجات حیات وحش کشور » در روز گذشته عنوان کرد: بر این اساس محیط بان ها و سمن های زیست محیطی سه استان گلستان، لرستان و تهران در قالب پایلوت، آموزش های لازم را دریافت می کنند.

    مجید خرازیان مقدم در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی میزان با اعلام خبر تدوین «سند راهبردی امداد و نجات حیات وحش کشور » در روز گذشته، اظهار کرد: این سند به منظور حفاظت از حیات وحش کشور در قالب اورژانس حیوانات به امضاء رسید.

    وی با تاکید بر این که این سند قرار است دستورالعمل امداد و نجات زیست محیطی را برای کشور فراهم کند، گفت: این سند به صورت پایلوت در سه استان لرستان، گلستان و تهران در سال جاری اجرایی می شود.

    مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست افزود: در این سه استان برنامه های آموزشی برای سمن های زیست محیطی و محیط بان برگزار و به افراد آموزش داده می شود. آنها قرار است گروه های امداد و نجات کشور را تشکیل دهند.

    خرازیان مقدم با تاکید بر لزوم حضور سازمان های مردم نهاد و سمن ها در تشکیل اورژانس حیوانات، عنوان کرد: هر یک از این سه استان در سال های آینده به صورت هرمی استان های مجاور خود را آموزش خواهند داد تا بدین صورت بتوانیم تا سه سال آینده گروه های امداد و نجات را در کشور تشکیل دهیم. این گروه در قالب اورژانس حیوانات و با همکاری تمام گروه های غیر دولتی تشکیل می شود.

    وی با ابراز تاسف از این که آمار تلفات پستانداران از سال 1386 تا نیمه سال 93 حدود یک هزار و 425 مورد ثبت شده است ، خاطرنشان کرد: در این میان 62 درصد از تلفات پستانداران بزرگ جثه به دلیل تصادفات جاده ای بوده است. در نتیجه مقابله با از دست رفتن حیات وحش کشور بسیار مهم است.

    مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست در پایان تاکید کرد: برخی از گوشتخواران همانند یوزپلنگ آسیایی یا پلنگ که در جاده ها بر اثر تصادف جان خود را از دست می دهند از نظر رده حفاظتی برای محیط زیست کشور بسیار اهمیت دارد.

  • کمبود علوفه، آهوان سبزوار را در معرض خطر قرار داده است

    دیده بان حقوق حیوانات: رئیس اداره حفاظت محیط زیست سبزوار گفت: کمبود علوفه باعث پراکنده شدن آهوان دومین زیستگاه آهو ایران در این شهرستان با نام “پناهگاه حیات وحش شیراحمد” شده و این حیوانات را در معرض خطر قرار داده است.

    به گزارش ايرنا، “احمد عمارلو” روز سه شنبه گفت: یکی از این آهوان شب گذشته وارد جاده اصلی شد و در تصادف با خودرو از ناحیه یک چشم دچار آسیب شد.

    وی بیان کرد: این آهو بلافاصله از سوی راننده خودرو به محیط بانی شیراحمد منتقل و تحت درمان قرار گرفت و از مرگ حتمی نجات یافت اما یک چشم خود را از دست داد.

    وی گفت: مشابه این سانحه ممکن است برای سایر آهوان پناهگاه شیراحمد اتفاق بیافتد لذا نیازمند یاری مسئولان برای تامین علوفه و حفاظت از این گونه جانوری هستیم. وی اظهار کرد: پناهگاه حیات وحش شیر احمد در پنج کیلومتری جنوب شهر سبزوار قرار گرفته و وضعیت بسیار ضعیف مرتع این منطقه و خشکسالی موجب پراکندگی آهوان و خروج آنان از هسته اصلی حفاظتی شده است. رییس اداره حفاظت محیط زیست سبزوار خواستار تخصیص اعتبار ویژه برای تامین علوفه آهوان پناهگاه شیر احمد و حفاظت از این گونه جانوری شد.

    پناهگاه حیات وحش شیراحمد سبزوار مهم‌ترین زیستگاه آهو در شرق کشور است.

  • آبگذرهای جاده ای، راهی برای کاهش تلفات حیات وحش

    دیده بان حقوق حیوانات:  مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی گفت: آبگذرهایی مانند تونل و زیرگذر برای عبور آب در جاده ها احداث می شود که می توان با کمی تغییر در آن برای عبور حیات وحش نیز بهره برد.

    به گزارش ایرنا، مرتضی اسلامی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی اظهار کرد: حوادث جاده ای سالانه تلفات زیادی را متوجه حیات وحش کشور می کند که در برخی وارد غیر قابل جبران است.
    وی تاکید کرد: در حیات وحش و زیستگاه ها نباید جاده احداث شود اما اگر بنا به هر دلیلی چنین اتفاقی افتاد باید شرایط به گونه ای باشد که تهدیدی برای حیات وحش نباشد، برای این منظور در کشورهای پیشرفته تدابیر متعددی برای کاهش تلفات جاده ای اتخاذ می کنند که امکان اجرای برخی از آنها در کشور ما هم وجود دارد.
    وی ادامه داد: یکی از این راه ها استفاده از آبگذرها است که به صورت تونل در جاده ها احداث می شود، با کمی تغییر و سازکار کردن آنها با محیط زیست و شرایط حیات وحش می توان از آن به عنوان گذرگاه و کریدور حیات وحش استفاده کرد.
    اسلامی افزود: برای این منظور می توان قبل از احداث جاده با وزارت راه و یا پیمانکار وارد مذاکره شد تا آبگذر با دو هدف عبور آب و حیات وحش احداث شود.
    وی با بیان اینکه برای ایمن سازی جاده ها راه حل های متعددی وجود دارد که باید بنا به شرایط جاده اعمال شود گفت: ایجاد محدودیت سرعت حداقل در نقاط حادثه خیز، احداث روگذر، فنس کشی و نصب تابلو برخی از این راه حل ها است.
    مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی افزود: در برخی کشورها از جمله کانادا در برخی از نقاطی که محل عبور و مرور حیات وحش است سنسورهایی نصب می کنند که در زمان عبور حیوانات چراغ ان روشن و آژیر به صدا در می آید که در این زمان خودروهای عبوری متوجه حضور حیات وحش در جاده می شوند و تا زمان عبور از جاده متوقف می شوند.
    وی گفت: در کشور ما انجام برخی کارها مانند فنس کشی و یا احداث زیرگذر امکان پذیر است تا شاهد کاهش تلفات جاده ای حیات وحش باشیم.
    اسلامی افزود: بر اساس گزارش های سازمان حفاظت محیط زیست در کشور ما درصد بالایی از تلفات وحوش مربوط به تلفات جاده ای است، بر این اساس آمارها نشان می دهد حدود 70 درصد تلفات گوشتخواران در بین سال های 86 تا 93 مربوط به تلفات جاده ای بوده است.
    وی گفت: همچنین 27 درصد تلفات پلنگ ایرانی هم در همین بازه زمانی در جاده ها اتفاق افتاده که 83 درصد آن فقط مربوط به جاده پارک ملی گلستان است.
    اسلامی با بیان اینکه آمار تلفات جاده ای یوزپلنگ ایرانی تکان دهنده است افزود: بر اساس آمار انجمن یوزپلنگ ایرانی طی دهه هشتاد 40 درصد تلفات یوزپلنگ ایرانی مربوط به حوادث جاده ها بوده و اکنون در کمتر از یک هفته دو یوزپلنگ ماده دیگر در تصادفات جاده ای تلف شده اند.
    وی ادامه داد: با توجه به سهم بالای تلفات جاده ای در کشتار حیات وحش و آسیب جدی به گونه های در خطر انقراض از جمله پلنگ ایرانی و یوزپلنگ آسیایی، به پیشنهاد انجمن یوزپلنگ ایرانی و با حضور سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت راه و شهرسازی، پلیس راهنمایی و رانندگی، پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و تشکل دیده بان حقوق حیوانات کارگروه کنترل اثرات سوء جاده ها ایجاد شد و تاکنون دو جلسه کرده است.
    وی تاکید کرد: در دنیا راهکارهای زیادی برای کنترل اثرات جاده ها بر محیط زیست و حیات وحش مطالعه و اجرا شده است که در ایران نیز قابل انجام است اما اجرای آن ها به همکاری منسجم بین دستگاهی نیاز دارد، از این رو این کارگروه با هدف ایجاد تعامل مناسب بین دستگاه های ذیربط به منظور کنترل اثرات سو جاده ها تشکیل شده است.
    وی گفت: تاکنون دراین کارگروه تصمیماتی اتخاذ شد که داشتن نماینده ادارات کل حفاظت محیط زیست استان ها در شورای ایمنی و ترافیک، معرفی نقاط حادثه خیز حیات وحش به شورا، برنامه ریزی برای ایمن سازی نقاط حادثه خیز، استانداردهای لازم برای ایمن سازی جاده ها برای حیات وحش برخی از این تصمیم ها است.

  • «بادوم زمینی» صدای وجدان بشر!

    «بادوم زمینی» صدای وجدان بشر!

    Animal-Rights-Watch-ARW-8312

    دیده بان حقوق حیوانات: سال 1993 هنگامی که «بادوم زمینی» در ایالت میسوری ایالت متحده آمریکا کشف شد بسیاری از انسان‌ها برای این سنگ‌پشت گریستند. «بادوم‌ زمینی» به‌عنوان سمبلی برای آنچه بشریت بر سر محیط‌زیست، زمین و جانداران آن آورده، شناخته شد.
    به گزارش فرهیختگان مواد پلاستیکی قاتل قدرتمند سیاره ما هستند. زمانی که انسان استفاده از پاکت‌ها و بسته‌بندی‌های کاغذی و پارچه‌ای را به بهانه قطع بیش از اندازه درختان کنار گذاشت نمی‌دانست ماده‌ای که به جای آنها انتخاب می‌کند خود قاتل محیط‌زیست، درختان و حیوانات خواهد بود. البته ساده‌انگاری است که اتهام افراط در مصرف مواد پلاستیکی را تنها به انسان‌ها و انتخاب نادرست‌شان مربوط بدانیم. ساز‌مان‌ها و شرکت‌های نفتی و تبلیغات آنها برای هرچه بیشتر استفاده کردن مشتقات نفت هم از عوامل عمده گرایش انسان‌ها به پلاستیک بوده است. این مواد را به سبب طولانی بودن تجزیه‌شان در طبیعت یعنی بین 300 تا 500 سال می‌توان در رده مواد تجزیه‌نشدنی طبقه‌بندی کرد. یعنی اینکه هنوز نخستین پلاستیک تولیدشده به دست بشر به چرخه طبیعت برنگشته است. در این میان حیوانات بزرگ‌ترین گروهی هستند که از رها شدن پلاستیک‌ها در طبیعت ضربه می‌خورند. سالانه هزاران جانور با خوردن پلاستیک‌ها یا گیر کردن در تورهای پلاستیکی می‌میرند و تنها دلیل آن هم این است که ما راه درست بهینه مصرف کردن پلاستیک‌ها را نمی‌دانیم. از میان این حیوانات گاهی مواردی مشاهده شده که قلب و روح انسان را به درد آورده و صدای وجدان نوع بشر بوده است. لاک‌پشت‌های دریایی که در تورهای ماهیگیری مستعمل رهاشده در دریا، گیر کرده‌اند یا پرندگان و چرندگانی که پلاستیک خورده‌اند از آن جمله هستند، اما داستان «بادوم زمینی» بسیار دردناک است.
    «بادوم‌زمینی» 9 ساله از گونه سنگ‌پشتان گوش قرمز در حالی پیدا شد که نواری پلاستیکی که ویژه بسته‌بندی بطری‌های نوشابه است دور لاک او را گرفته و لاک‌پشت بی‌چاره در این بخش لاک خود رشد نکرده بود.
    دامپزشکانی که او را معاینه کردند بر این عقیده بودند که «بادوم‌ زمینی» از دوران کودکی در این پلاستیک‌ گیر کرده و در این قسمت، لاک و اجزای داخلی بدنش رشد نکرده است. اگر این حادثه برای یک سمور آبی یا دیگر حیوانات آبزی اتفاق می‌افتاد حیوان بی‌چاره بی‌شک از عفونت می‌مرد. گو اینکه برای بسیاری از حیوانات دریایی و خشکی اتفاق‌هایی مشابه می‌افتد.
    با معاینه «بادوم‌زمینی» دامپزشکان دریافتند که به جز لاک بخشی از اندام داخلی او هم به اندازه کافی رشد نکرده است. ولی خبر خوب این بود که می‌توانست با همین اندام ناقص هم زنده بماند اما چون لاک این حیوان بسیار سخت بود، دیگر امکان ندارد که این قسمت بدنش به حال عادی برگردد.
    داستان «بادوم زمینی» تلنگری به وجدان انسان است. انسانی که طبیعت پیرامونش را به نابودی کشانده است و آرام‌آرام خود را نیز نابود می‌کند.
    سنگ‌پشت گوش قرمز، بومی جنوب ایالات متحده آمریکاست و به بیشتر کشور‌های دنیا صادر و به‌عنوان حیوان خانگی نگهداری می‌شود. این گونه حالتی تهاجمی دارد و جزء صد گونه نخست مهاجم در دنیا به حساب می‌آید و به دلیل گاز‌های دردناکی که می‌گیرد در طبیعت رها می‌شود. این گونه در رقابت با سایر گونه‌های زیستی همسان خود بسیار موفق است و چون دشمن طبیعی ندارد، به سرعت تکثیر می‌شود.
    بنابراین بسیاری از کشور‌ها به‌منظور حفاظت از گونه‌های داخلی حیات‌وحش خود، واردات این لاک‌پشت‌ها را ممنوع و مجازات‌های سنگینی برای نگهداری، خریدوفروش و رهاسازی این حیوان در طبیعت وضع کرده‌اند. اتحادیه اروپا خرید و فروش و نگهداری این‌گونه را از سال 1997 ممنوع کرده است.
    به تازگی خرید و فروش این‌گونه از لاک‌پشت‌ها در کنار سمندر امپراتور (که گونه‌ای در حال انقراض است) به‌ویژه پیش از عید نوروز در کشور ما رواج یافته است. لاک‌پشت گوش قرمز را معمولا با نام لاک‌پشت مینیاتوری یا لاک‌پشت سنگاپوری پیش از عید نوروز به فروش می‌رسانند، در حالی که بیشتر این‌گونه از لاک‌پشت‌ها حامل ویروس بیماری «سالمونلا» (از بیماری‌های بسیار کشنده مشترک بین انسان و حیوان) هستند.

  • خطر انقراض در کمین گونه ای جدید از میمون ها در جنگل آمازون

    1419936351189_white-faced-saki-monkey.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات: کارشناسان حیات‌وحش براین‌ باروند که یک گونه جدید میمون در جنگل‌های استوایی آمازون در معرض خطر انقراض است.

    به گزارش ایسنا، این کارشناسان معتقدند جنگل زدایی در این منطقه می‌تواند عاملی باشد که این گونه جدید میمون را در معرض خطر انقراض قرار دهد. طبق مطالعه جدیدی که در دانشگاه «ماتو گروسو» انجام شده این گونه از میمون‌ها که پیش از این شناسایی نشده بودند در سه موقعیت مجزا و در یکی از بخش‌های جنگل‌های استوایی آمازون ردیابی شدند و تاکنون مطالعات گسترده‌ای در مورد آن‌ها انجام نگرفته بود. کارشناسان معتقد بودند نوع جدید از میمون ساکی (saki) را شناسایی کردند که با انجام تست‌های ژنتیکی ادعایشان تایید خواهد شد.

    «مانوئل داس سانتوس فیلهو» زیست شناس گفت:‌ اولین تصاویر از این حیوان را برای یک کارشناس فرستادیم و همه شواهد حاکی از آن بود که این میمون، یک گونه جدید است و ویژگی‌های آن بسیار متفاوت با سایر گونه‌هاست.

    میمون‌های ساکی در جنگل‌های استوایی مناطق آمریکای جنوبی تا مرکز برزیل زندگی می‌کنند و طول هر میمون بالغ به 50 سانتی متر می‌رسد و به دلیل ماهیت مرموزی که دارند به ندرت درختان محل زندگی خود را ترک می‌کنند و به همین دلیل ناشناخته ماندن آن‌ها دور از تصور نیست.

    به گزارش ایسنا به نقل از نیچر ورلد نیوز، اگرچه کارشناسان تقریبا اطلاعات زیادی در مورد این گونه جدید ندارند اما دریافته‌اند که این گونه در معرض خطر انقراض است. همچنین از آنجا که زیستگاه این میمون‌ها تحت تاثیر پدیده جنگل‌زدایی قرار دارد خطر نابودی آن‌ها بالا است.