دیده بان حقوق حیوانات: افشین کرمیراد سرپرست اداره حفاظت و مدیریت شکار و صید است. او به سوالات مستقیم و متفاوت، شفاف پاسخ داد؛ چرا که بسیار صادق و پاسخگو است. کرمی راد از سال 75 در این اداره فعالیت میکرده که از آن سال تاکنون نامهای متفاوتی بر سر در آن نصب شده است. او بسیار با حوصله است. بخشی از این مصاحبه را بخوانید و بخش دیگر آن در شمارههای دیگر منتشر میشود.
در اداره شکار و صید چه کاری انجام میدهید؟
شکار و صید را مدیریت میکنیم. در این زمینه نظر تخصصی میدهیم که در کدام استانها تا چه حد مجوز شکار و صید داده شود. کارشناسان ما تعداد پرندگان و وحوشی که شکار آنها مجاز است سر شماری میکنند و بر این اساس میتوانیم در باره ارائه پروانه شکار به شکارچیان تصمیمگیری کنیم.
شما هم شکار چی هستید؟
من اصلاً و به هیچ وجه علاقهای به شکار و حتی تیراندازی هم ندارم و از شکار بیزارم…
پس چرا سلاح شکاری دارید؟!
یک سلاح ساچمه زنی گرفته بودم و بدون این که استفاده کنم به شخص دیگری تقدیم کردم.
اما صاحب سلاح شکاری تا
3 سال اجازه واگذاری ندارد!
خب 3 سال گذشته بود. کاری کردم این سلاح یعنی به شخصی برسد که اصلاً شکار نمیکند و این خدمت به محیطزیست است.
اما بالاخره آن را به شکارچی رساندید!
نه، او هم شکار چی نیست.
پس سلاح را برای چی میخواست؟
از آن افرادی است که دوست دارد سلاح را به دیوار خانهاش نصب کند تا دکور باشد.
سلاح چی بود؟
نخجیر جنگ افزار سازی.
اگر به شکار علاقهمند نیستید این جا چکار میکنید؟
ما مانند قاضیای هستیم که برخلاف میلش و براساس قانون حکم اعدام را صادر میکند. ما هم مجبوریم این کار را بکنیم.
نه! فرق شما با قاضی این است که قاضی براساس قانون و برای اجرای عدالت حکمی را صادر میکند اما حیوانات چه گناهی دارند که شما حکم اعدامشان را این جا صادر میکنید؟
بله، درست میگویید مثال درستی نبود!
چطور با خودتان کنار آمدید که ادارهای که شما سرپرست آن هستید اجازه کشتن و اسیر کردن حیوانات بیگناه را بدهد؟
یک سری مؤلفه است که باید با هم جمع شود و به یک استراتژی برسد. در واقع جامعه باید به جایی برسد که درخواست شکار نباشد تا مشکل برای همیشه حل شود. باید این موضوع فرهنگسازی و از کودکی در کتابهای درسی آموزش داده شود. باید جامعه هدف ما روستاییان باشند که خودشان به جای این که شکارچی باشند شکاربان شوند. هم اکنون جمعیت حیات وحش در مناطق شکار ممنوع بعد از این که شکار ممنوع شدند کاهش یافته است. به این علت که نتوانستهایم فرهنگ حفاظت از حیات وحش را بهویژه میان روستاییان نهادینه کنیم.
به حرف با کاهش شکار موافق هستید اما در عمل هر سال تعداد مجوزهای شکار را افزایش میدهید. هر فردی که با سلاح شکاری مجاز مراجعه کند به محیطزیست استان، شما به وی مجوز شکار پرنده میدهید. از آن جایی که هر سال به آمار سلاح شکاری افزوده میشود، تعداد مجوزهای شکار هم زیاد میشود.
البته الان دیگر این طور نیست و سال گذشته کمی محدود شد. 2-3 سال پیش این طور بود. اعتبار پروانه شکار را از 6 ماه به 2 ماه کاهش دادیم. پروانه شکار سراسری داده نمیشود و از هر استان باید پروانه همان محدوده را بگیرند. اینها همه محدودیت است که موجب بهبود مدیریت شکار میشود. همچنین تعداد پرنده قابل شکار را از 10 عدد به 5 عدد رساندیم.
اگر حیوانات بتوانند صحبت کنند به شما چه میگویند؟
(سکوت)
دیده بان حقوق حیوانات: شاید بعیدترین ارتباطی که به ذهن می رسد، بین اتخابات شورای شهر تهران باشد و تابلوی محیط زیست الموت غربی؛ اما به نظر می رسد واقعا ارتباطی وجود دارد!
انتخابات اخیر شورای شهر هنوز از خاطره ها پاک نشده؛ انتخاباتی که کاندیداهایش قاعدتا متمدن، تحصیلکرده و لایق نشستن بر کرسی های شورای شهر بودند اما بسیاری از آگهی های تبلیغاتی آنها بر تابلوهای راهنمایی و رانندگی نقش می بست. با این پیش زمینه، وقتی وسط پایتخت و در روز روشن، مقابل چشم های رهگذران فردی بر گاردریل میانه اتوبان سوار است تا پوستر های رییسش را روی تابلوی راهنمایی رانندگی بچسباند، از تفنگ به دستان در میانه بیابان چه انتظاری هست؟!
به نظر شما E.P و RZ چگونه شخصیت هایی دارند که در طبیعت اسپری سفید و سیاه را با هم حمل می کنند؟
آنها که عقده هایشان را همراه ساچمه های تفنگشان نثار تابلوی محیط زیست می کنند چه شخصیتی دارند؟
آیا شنیده اند تخریب اموال عمومی با مجازاتی معادل تا 10 سال حبس مواجه می شود؟
و آیا تا کنون کسی به جرم تخریب تابلوهای محیط زیست که از مهم ترین اموال دولت محسوب می شوند تا کنون به دست قانون سپرده شده؟
در 12 سال مدرسه، مسجد محل، فروشگاه مهمات شکار، دفتر ثبت مالکیت خودرو و یا در خانه ایرانی ها جایی برای شرح این تخلف هست؟
اصلا چنین آموزشی متولی دارد؟!
تصویر زیر، نمونه بیابانی همان برخورد کاندیداهای شورای شهر است با اسپری و ساچمه شکاری، وقتی به جای تابلوی راهنمایی، تابلوی محیط زیست مظلوم واقع می شود!
دیده بان حقوق حیوانات: جمعیت پلنگ های ایرانی از قرن بیستم تا کنون به دلیل شکار غیرقانونی و نابودی زیستگاهها کاهش شدیدی داشته است، اما تولد دو عدد از آنها در پارک ملی روسیه پس از 50 سال امید احیای این گونه ارزشمند را دوباره زنده کردهاست.
براساس گزارش NBC، هفته گذشته برای اولین بار پس از 50 سال دو پلنگ ایرانی در پارک ملی روسیه متولد شدند، گونهای از گربهسانان که در لیست گونههای درحال انقراض قرار دارد.
پلنگ ایرانی یکی از بزرگترین زیرگروههای پلنگها در جهان است،این حیوانات غولپیکر زمانی در اطراف کوهستانهای قفقاز و اطراف دریای خزر جمعیت زیادی داشتند. اما شکار غیرمجاز و از بین رفتن زیستگاه این جانداران در قرن بیستم باعث شد نام این پلنگها در لیست جانداران درحال انقراض قرار بگیرد، جمعیت کنونی این پلنگها هزار و 290 عدد پیشبینی شدهاست.
دو پلنگ نوزاد توسط مرکز اصلاح نژاد پلنگ ایرانی در پارک ملی سوچی پرورش داده شدهاند، به این امید که بتوان جمعیت این گونههای وحشی را دوباره افزایش داد. دو توله پلنگ متولد شده 700 گرم وزن دارند و بزرگتر از 15 سانتیمتر نیستند.
به گزارش همشهری آنلاین توله پلنگها معمولا برای دوماه در پناهگاه خود باقی میمانند و به کمک مادر تغذیه میکنند تا زمانیکه به تدریج مهارتهای شکاری بیاموزند. به گفته ناتالیا درونوا از صندوق حیات وحش جهانی، این دو توله پلنگ پس از اینکه مهارتهای بقا در طبیعت را فراگرفتند، رها خواهند شد تا در منطقه قفقاز جمعیت جدیدی از پلنگهای ایرانی را پرورش دهند.
دیده بان حقوق حیوانات: مجموعه ای که با نام باغ پرندگان ماهان در جاده رشت به انزلی فعال است، اقدام به نگهداری و نمایش پستانداران حمایت شده در شرایط بسیار رقت بار می کند.
به گزارش دیده بان حقوق حیوانات، این مجموعه که ظاهرا دارای مجوز نگهداری و نمایش پرندگان زینتی از اداره کل محیط زیست استان گیلان است غیر از پرندگان بومی و غیر بومی اقدام به نگهداری و نمایش پستاندارانی از قبیل سگ، گربه، الاغ، میمون و خرس در شرایط بسیار تاسف بار کرده است.
این مجموعه در پاسخ شکایات بازدیدکنندگان به نحوه فلاکت بار نگهداری حیوانات در این مجموعه و چگونگی نگهداری پستانداران حمایت شده بومی در شرایط نامناسب و غیر استاندارد، ادعا می کند اداره محیط زیست استان به دلیل نداشتن امکانات لازم، گونه های ضبط شده از شکارچیان را به این مجموعه واگذار می کند!
گفتنی است خرسی که پاییز 1389 از شکارچیان در این استان ضبط شده بود، نزدیک به دو سال است که در این مجموعه نگهداری می شود.
در این مجموعه برخی حیوانات حمایت شده شامل خرس، گربۀ وحشی و عقاب به صورت تاکسیدرمی شده در معرض دید عموم قرار دارند. نمایش پستانداران تاکسیدرمی شده در ملاء عام تابع ضوابط خاص است در حالی که هیچ گونه مجوز شکار، تاکسیدرمی یا نمایش عمومی بر این حیوانات نصب نشده است.
اطلاعات مربوط به حیوانات که بر در و دیوار قفس های این مجموعه نصب شده نیز دارای اشکالات عدیده علمی است.
برخی بازدید کنندگان آگاه این مجموعه از شرایط نگهداری، رفتار نامناسب با حیوانات و تغذیه خرس ها با نان بربری خشک گلایه داذند.
دیده بان حقوق حیوانات: در شرایطی که بر خلاف تمام کشورهای جهان، در ایران حمایت از حیوانات فقط به سگ و گربه های شهری ختم می شود، مزارع تولید پوست در سکوت حامیان حیوانات مشغول انجام شنیع ترین رفتار با حیواناتند. در شرایطی که از یک سو طبق فتوای مراجع تقلید استفاده از پوست حیوانات حرام گوشتی که ذبح نشده اند حرام است و از دیگر سو با ذبح سوسمار، پوست زیرین بدن قابلیت فروش نخواهد داشت باید دید چه رخدادهایی بدون اعلان رسمی در این مزارع آزارنده انجام می شود. با توجه به توان توان زیست این حیوان در زیستگاه های ایران، مشخص نیست در صورت رهاسازی عمدی یا اتفاقی یک جفت از این حیوانات باید در انتظار چه عواقبی بود.
به گزارش مجله مهر مژگان روستایی شاید عجیبترین شغل ایران را برای یك زن داشته باشد: پرورش كروكودیل در مزرعه شخصی! او كه اولین محموله كروكودیل ایران را وارد كرده كارش را از سال 89 رسما كلید زده و حالا هر روز صبحش را با 35 كروكودیل بزرگ و كوچك شروع میكند.
خودش میگوید: «کروکودیلها در عین خشونت، بسیار آرام، صبور، دوستداشتنی و بسیار عاقل هستند. وقتی با آنها کار و کنارشان زندگی میکنید متوجه میشوید که چقدر آنها برعکس مغز کوچکشان عاقل و باهوش هستند. کروکودیلها تا زمانی که مورد آزار قرار نگیرند و کسی پا به قلمروشان نگذارد هیچ آزاری ندارند. زمانی که سیر هستند هیچ چیزی نمیخورند ولی اگر در این شرایط هم مورد آزار قرار گیرند به شخص آزاردهنده فقط حمله میکنند و ممکن است شخص دچار قطع عضو شود ولی او را نمیخورند.»
كار كردن با این كروكودیلها از وقتی انگیزه مژگان روستایی شد كه تصمیم گرفت كاری مرتبط با رشته تحصیلی اش دست و پا كند. او در رشته جانور شناسی تحصیل كرده بود و دنبال نو آری بود و چه نوآوریای بهتر از پرورش كروكودیل؟ وحشیهای كوچكی كه تا پیش از آن پایشان به ایران باز نشده بود! مژگان روستایی میگوید: «برای شروع کار و گرفتن مجوز از شیلات ایران شروع کردیم و توانستیم موافقت اولیه را بگیریم و بعد دامپروری و بعد به اداره زیست محیطی مراجعه کردیم، برای گرفتن پروانه کار.»
اما در هیچ كدام از ادارات ایران قانونی برای واردات كروكودیل وجود نداشت و تلاشهای مژگان روستایی بهانه ای شد تا برای اولین بار آیین نامههایی برای این كار نوشته شود. با این حساب او میتواند مدعی باشد كه سنگ بنای پرورش كروكودیل در ایران را یك تنه گذاشته است. البته سختی كار او وقتی بیشتر شد كه خیلی از ایرلاینها قبول نمیكردند مسافران خطرناكی مثل كروكودیلها داشته باشند. بنابراین واردات كروكودیل هم با دردسر انجام شد. مژگان روستایی یک لقب اولین دیگر را هم برای خود کسب کرده: اولین تولید کننده چرم کروکودیل در ایران. او به خاطر نگهداری از كروكودیلها مجبور به ترك تهران و زندگی در قشم شده است چون هوای پایتخت برای كروكودیلها زیادی خشك و خنك است.
دیده بان حقوق حیوانات: عدم برخورد مسوولان با فروش علنی انواع و اقسام حیوانات ممنوعه در سایت های اینترنتی نتایجی نزدیک به کمدی به بار آورده است. در آخرین نمونه یک توله شیر دو ماهه به قیمت 5700000 تومان برای فروش گذاشته شده است.
با توجه به سوابق احتمالا این بار نیز حداقل یکی از این موارد رخ خواهد داد:
1- این رخداد به کل از جانب مسوولان تکذیب خواهد شد.
2- تعلل در پیگیری توسط مسوولان منجر به حذف اسناد و مشخصات متخلف از سایت های انتشار دهنده خواهد شد.
3- مسوولان اعلام خواهند کرد چنین گزارشی دریافت نکرده اند!
اسناد مرتبط جهت کمک به پیگیری احتمالی -اما دور از ذهن- مسوولان در تحریریه دیده بان محفوظ خواهد ماند.
دیده بان حقوق حیوانات/ اسدالله افلاکی*: یازدهم تیرماه امسال، سالن سرو پارک پردیسان میزبان قریب به 40 شکارچی و طرفدار شکار بود که میکوشیدند تا معاون طبیعی و تنوعزیستی سازمان محیطزیست را به فراهمکردن سازوکاری منسجم برای حضور شکارچیان در زیستگاهها مجاب کنند.
آنها میگفتند شکار برای حفظ جمعیت گونههای وحش کشور ضرورتی اجتنابناپذیر است مشروط بر آنکه این شکار در قالب ضوابط تعریفشده انجام شود. این دیدگاهی است که البته مخالفان شکار آن را برنمیتابند. مخالفان شکار میگویند که بازماندههای حیاتوحش کشور نباید با هیچ توجیهی قربانی میل و خواسته تعدادی کمشمار شوند که به بهانه تفریح و تفرج یا به هر دلیل دیگری به سوی حیوانات شلیک میکنند. اعتراض به شکار زمانی اوج گرفت که اصغر محمدیفاضل، معاون وقت محیط طبیعی و تنوعزیستی سازمان محیطزیست اسفندماه سال گذشته در گفتوگو با همشهری، آمار رسمی علفخواران حیاتوحش کشور را 110هزار رأس اعلام کرد. آن گفتوگوی قابلتأمل که با عزل فاضل بیارتباط نبود با 2 واکنش کاملا متضاد مواجه شد؛ طرفداران محیطزیست با نگرانی از نابودی حیاتوحش از مسئولان میخواستند با اعلام ممنوعیت شکار، مانع نابودی حیاتوحش کشور شوند. در مقابل طرفداران شکار، گفتههای فاضل را فاقد وجاهت علمی عنوان کرده و مترصد فرصتی برای بیان دیدگاههای خود بودند. این فرصت، 4ماه پس از عزل غیرمنتظره محمدیفاضل در سالن سرو پردیسان به میزبانی احمدعلی کیخا، معاون جدید محیط طبیعی و تنوعزیستی سازمان حفاظت محیطزیست فراهم شد تا موافقان شکار رودررو با وی و سایر کارکنان حوزه صید و شکار سخن بگویند؛ نشستی که در آن مخالفان شکار سهمی نداشتند.
در نشست مدافعان شکار، قرعه به نام دکتر معظمی رقم خورد تا نخستین کسی باشد که در مقام مدافع شکار سخن بگوید. این پزشک متخصص زنان و زایمان با تأکید بر اینکه تجربه نشان میدهد که هر کجا منطقه شکار ممنوع اعلام شده، جمعیت حیاتوحش آن منطقه کاهش یافته است،گفت: حضور شکارچی باعث حفظ حیاتوحش میشود. زمانی در منطقه 2هزار و 3هزار، سالی 30پروانه شکار صادر میشد. در آن زمان جمعیت شکار در منطقه خوب بود؛ بهطوری که صبح که نگاه میکردی 300شکار دیده میشد اما با ممنوعشدن شکار در منطقه، جمعیت شکار در منطقه رو به کاهش گذاشت زیرا به جای 30شکارچی مجاز دهها شکارچی غیرمجاز به منطقه وارد شدند و در نبود محیطبانان و ضعف حفاظت حیاتوحش را نابود کردند. در واقع در هر منطقهای که شکار ممنوع شده وضعیت بدتر شده است. نمونه دیگر تندوره است که روزگاری بهترین زیستگاه قوچ اوریال بود اما اکنون وضع بسیار نامطلوبی دارد.
وی افزود: پیشنهاد میشود 15منطقه درجه یک انتخاب و بهعنوان مناطق طلایی و ذخیره ملی حفاظت شوند. اعلام آمار واقعی شکار، تشکیل صندوق ملی و صندوق تعاون در هر منطقه و تعامل میان محیطزیست و شکارچیان از مواردی بود که دکتر معظمی عملیشدن آنها را در حفاظت از بازماندههای حیاتوحش، ضرورتی اجتنابناپذیر عنوان کرد.
دکتر نمکی، پزشک متخصص و استاد دانشگاه پزشکی شهید بهشتی، دومین فردی بود که در مقام دفاع از شکار گفت: در این دشت سوخته بهغارترفته چیزی نمانده که بخواهیم درباره آن قضاوت کنیم. هیچکس مخالف نجات حیاتوحش نیست؛ طبیعت غارتشدهای است که باید حفظ کرد. ما نیازمند مطالعات وسیع میدانی برای برنامهریزی هستیم. با یک جلسه نمیتوانیم به نتیجه برسیم. دادههای سازمان درست نیست، مبانی تصمیمگیری و آمار و ارقام درست نیست و اینها نیازمند بازنگری است.
وی صحبتهای خود را با چند پیشنهاد به پایان رساند: برای نجات حیاتوحش بهکار کارشناسی وسیعتری نیاز است. کمک از تشکلها برای نجات حیاتوحش از دیگر مواردی است که باید مورد توجه قرار بگیرد؛ این تجربه موفقی است که در سایر کشورها وجود دارد. نمکی صحبتهای خود را با تأکید بر شکار مشروط، ایجاد قرقهای اختصاصی، بازنگری در ساختار سازمان محیطزیست و پایش مجدد حیاتوحش به پایان رساند.
اسدزاده، مدیر تورهای شکار و طبیعت، از دیگر مدافعان شکار گفت: وضعیت محیطزیست در محیط طبیعی بسیار شکننده است. وضعیت شکار به اندازهای نامطلوب است که طی 5سال گذشته رغبتی به آوردن شکارچی خارجی نداشتم. چون وقتی یک شکارچی میآمد یک شکار خوب نداشتیم که به او نشان بدهیم. این در حالی است که حوزه شکار بهعنوان یک بخش از اکوتوریسم از نظر ارزآوری و اشتغال مطرح است اما سازمان حفاظت محیطزیست بهتنهایی از عهده این کار بر نمیآید بلکه باید بخش خصوصی وارد این حوزه بشود.
دهه40؛دهه شکوفایی حیاتوحش
نجمالدین، نماینده شرکت سیاحان طبیعت در این نشست نخست به پیشینه شکار و قانون شکار اشاره کرد و در پی آن از اقدامات محیطزیست در دهه40 سخن بهمیان آورد؛ اقداماتی که به گفته وی در آن روزگار باعث شکوفایی حیاتوحش شد. وی سپس گفت: در دوره گذشته مشارکت مردمی بسیار ضعیف بود. در دهه60 و 70 مناطق حفاظتشده بیشترین رشد را از نظر حیاتوحش داشتند و بالطبع شکارچیان هم بهترین برداشت را در همین دوره داشتند و سازمان محیطزیست هم موفق بود. بحث این است که برای محیطزیست یک برنامه تدوینشده نداریم. به همین دلیل تا حالا سلیقهای عملشده است. در حال حاضر تشکیل یک کارگروه تخصصی برای تدوین استراتژی 10ساله ضروری است.
اسرافیل شفیع زاده، مدیرعامل اکوتورهای فعال در زمینه شکار و طبیعت هم از زاویه دیگری به دفاع از شکار پرداخت. او گفت: ما بهدنبال بهرهبرداری پایدار از حیاتوحش هستیم. استفاده مطلوب و بهینه از طبیعت هدف اصلی ماست. باید در زمینه شکار از تجارب جهانی استفاده کنیم. وقتی صحبت از تجارب جهانی است بهطور قطع بخش معینی از شکار قابل بهرهبرداری است. وقتی شکار بهصورت قانونمند باشد منافع اقتصادی ناشی از این فعالیت را میتوان در مسیر زیستگاهها استفاده کرد. الان یک شکار 12هزار دلار است که میتوان آن را صرف ناوبری و تجهیزات محیطزیست کرد.
بنی کرمی، مشاور کانون شکار و دوستداران طبیعت ایران، در این نشست، استفاده از تشکلها را گامی برای توسعه پایدار شکار دانست و گفت: ما 2گروه شکارچی داریم؛ گروهی که برای ارتزاق شکار میکنند و گروهی که برای تفرج و علاقه به شکار میروند. اگر بهدنبال یک استراتژی هستیم نخست باید فرایندهای موجود شکار را شناسایی کنیم. اگر بحث شکار بهعنوان یک ثروت ملی مطرح است، باید به ارزش افزوده آن نگاه کنیم. ما بهعنوان یک تشکل تلاش میکنیم این امکان را فراهمسازیم که علاوه برارائه سرویسهای مطلوب به شکارچیان درخصوص ساماندهی و دستهبندی محیط شکار، در بحث توسعه پایدار شکار و ترویج گونههای شکار چه به لحاظ جلب توریسم و چه توسعه شکار اقدام کنیم.
بهمن دهشپور با تأکید براینکه صددرصد موافق صدور پروانه شکار است، گفت: سال گذشته که پروانه شکار صادر نشد با هر توری 500پرنده میگرفتند. کسانی که بدون جواز شکار میکنند شکار را نابود میکنند. پروانه شکار مانع از نابودی شکار میشود.
رشد تخلف در منطقه شکارممنوع الموت
درویشانپور، مدیرعامل موسسه شکار و طبیعتدوستان قزوین گفت: منطقه الموت در قزوین 17سال شکار ممنوع بوده اما این کار باعث بهبودی وضعیت حیاتوحش منطقه نشده بلکه منطقه امن برای شکارچیان محلی ایجاد کرده است. ممنوعیت شکار باعث رشد تخلف و شکار غیرمجاز میشود. باید از شکارچیان بهطور قانونمند حمایت شود تا شکار در زمان قانونی انجام شود. علاوه براین، بهتر است زمان شروع و ختم شکار به ادارات کل واگذار شود. فراهمساختن زمینه برای سرمایهگذاری بخش خصوصی در عرصه شکار از دیگر مواردی است که میتواند باعث حفاظت از حیاتوحش شود.نیکویی از شکار و طبیعتدوستان قزوین گفت: ما در این جلسه باید به این نتیجه برسیم که شکار یک مقوله قانونی است و باید برای خطمشی آن فکری کرد. باید نگاه به شکارچی قانونمند شود.
دکتر هدایت تاجبخش، تاکسیدرمیست، در این نشست خطاب به معاون طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست گفت: برای ساماندهی وضعیت موجود باید بهدنبال کسانی بروید که عاشق این کار هستند. نمیتوان از پشت میز تصمیم گرفت. باید از تشکلها استفاده بشود. برای حفظ حیاتوحش و توسعه پایدار شکار در درجه اول باید از نیروهای جوان استفاده کرد و در کنار آنها باید از شکارچیان پیر رهنمود گرفت. باید اجازه تکثیر حیاتوحش داده شود. باید از اعمال سلیقه در مدیریت شکار و حیاتوحش پرهیز کرد.
تکلیف شکار را روشن کنید
محمدعلی اینانلو با آنکه شهرتش را مدیون مستندهایی است که از طبیعت ساخته و از تلویزیون پخش میشود اما در این جلسه خود را شکارچی بازنشسته معرفی کرد و گفت: هراز گاهی یک پرنده شکار میکنم و آن پرنده، کلاغ زاغی است؛ پرندهای که اگر چارهای برای آن نشود بهزودی به معضلی بزرگ در طبیعت ما تبدیل خواهد شد. ژاپنیها 20سال پیش این معضل را چاره کردند.
وی در ادامه افزود: با احتساب عبدالله یاری که چندی پیش در همدان کشته شد تاکنون 113محیطبان کشته شده اند. بعد از قتل یاری هم، چند محیطبان تیرخورده و چند محیطبان محکوم شدهاند اما براساس آمار تأیید نشده تاکنون 365محیطبان کشته شدهاند.
اینانلو با تأکید براینکه شکار، یکی از ضروریترین مقولههایی است که باید محیطزیست به آن بپردازد، گفت: متأسفانه بهرغم این ضرورت، سازمان محیطزیست از 20سال پیش تاکنون، برعکس عمل کرده و از ترس مطبوعات، با شکار رفتار درستی نداشته است. مسئولان محیطزیست، برای محیطبان و شکار در اتاق گرمونرم تصمیم میگیرند درحالیکه محیطبان 4روز در گرما و سرما در بیابان بوده، اسیدلاکتیکش بالا رفته و قند خونش بهشدت پایین آمده است؛ در چنین شرایطی او هنگام روبهروشدن با متخلف دید درستی ندارد. در نتیجه بهگونهای متخلف را هدف میگیرد که باعث قتل او میشود. سازمان باید تکلیف خودش را با شکار معین بکند. سازمان، قانونی را که نمیتواند اجرا کند، وضع نکند. ممنوعکردن شکار به این صورت یعنی ممنوعکردن پروانه. چاره کار تشکیل کانونهای شکار است. پروانه شکار را بهموقع باید صادر کرد. نکته آخراینکه انتظار میرود این جلسات تداوم داشته باشد.
کامیل جعفری از طرفداران شکار در این جلسه گفت: شکارچی قانونمند حافظ اصلی طبیعت است. با ازدستدادن شکارچی قانونمند، محیطبان و حیاتوحش را از دست میدهیم. وی همچنین پیشنهاد داد که چند کارگروه برای مباحث مختلف ازجمله پرورش و تکثیر حیاتوحش در مناطق ایجاد شود.
داریوش آزادی، با اشاره به اینکه 65سال سابقه شکار دارد گفت: بعد از انقلاب بهمدت 20سال شکارممنوع بود اما من با رفع همه موانع توانستم شکارچی خارجی به ایران بیاورم. ما باید راههای صحیح شکار پایدار را پیدا کنیم. ما میتوانیم یک برداشت صحیح از شکار بین شکارچی خارجی و داخلی داشته باشیم. ما باید با کمک تشکلها مناطق را احیا کنیم. این کار در گرو حمایت از تشکلهاست.
دیده بان حقوق حیوانات: یک عدد سارگپه که توانایی و قدرت پرواز نداشته بود و توسط یکی از محیط یارن اجتماعی دامغان تحویل اداره محیط زیست شهرستان گردیده بود پس از یک هفته مراقبت در محل اداره و معاینات بالینی و بررسی سلامت کامل پرنده واطمینان از توان پرواز پرنده، دردامان طبیعت رهاسازی گردید.
به گزارش اداره محیط زیست دامغان پرنده سارگپه جزء خانواده قوشیان بوده و از پراکندگی نسبی خوبی در ایران برخوردار میباشد.
دیده بان حقوق حیوانات: شکار و صید پرندگان نادر و در خطر انقراض برای قوش بازی و سرگرمی عربهای کشورهای حاشیه نشین خلیج فارس، تهدیدی برای نسل این گونه های منحصر بفرد بشمار می شود.
به گزارش خبرنگار مهر از بندر ترکمن، شکار پرندگان نادر و فروش آن برای قوش بازی به خوش نشینان عرب کشورهای دیگر هر از چندگاهی شکارچیان و افراد سودجو را نیز از استانهای جنوبی به دشتهای گلستان می کشاند.
شکار ناجوانمردانه پرندگان نادر و در معرض انقراض برای خروج آنان از زیستگاهشان و تجارت به کشورهای عربی سبب کوچ و سفر برخی سودجویان به مناطق زیستگاهی گلستان شده است.
بالابان، بحری، لاچین و شاهین از جمله گونه های کمیاب و در معرض حمایت، همزمان با فصل گرما بیشتر مورد توجه سودجویان و شکارچیان متخلف قرار گرفته است و تعدادی از آنها را از فرسنگها راه به گلستان کشانده است.
سفر سودجویان به دشتهای گلستان
این سودجویان با تطمیع برخی اهالی بومی و پرداخت مبالغ ناچیزی اقدام به صید و خرید پرندگان شکاری و نادر و خروج آن از مرزهای کشور می کنند.
کشف سه عدد پرنده نادر شاهین از یک باند در هفته گذشته در گلستان هر چند آخرین خبر از این دست نیست بلکه، داستان تکراری شکار غیرمجاز پرندگان نادر برای تجارت را بازگو می کند.
رئیس اداره محیط زیست بندرترکمن و گمیشان در این زمینه می گوید: مامورین یگان حفاظت اداره حفاظت محیط زیست ترکمن در منطقه دشتی شهرستان دیشب پس از گشت و کنترل نامحسوس موفق به دستگیری یک نفر صیاد غیرمجاز پرندگان شکاری به نام “رمضان.ر” اهل و ساکن استان بوشهر شدند.
مرتضوی اظهار داشت: از این متخلف تعداد سه بهله پرنده کمیاب و در معرض خطر انقراض شاهین، آلات و ادوات صید پرندگان شکاری و یک دستگاه خودرو پژو 405 کشف و ضبط شد.
وی گفت: پرونده به همراه موارد ضبط شده و صورتجلسه تنظيمي تحويل مقامات قضايي شهرستان ترکمن شد و ماموران محیط زیست با کشف این باند، مانع از خروج پرنده در معرض حمایت شاهین از زادگاهش شدند.
شکار باندی پرندگان نادر
وی اظهار داشت: متخلفان این پرنده های نادر معمولا از استانهای حاشیه جنوبی کشور هستند که در قالب باندهای منظمی عمل می کنند در این فصل به گلستان و شمال می آیند و با تطمیع و اغفال افراد بومی منطقه اقدام به صید و قاچاق کنند و پرندگان نادر را به سمت کشورهای خلیج فارس و عربی برده و به فروش رسانند.
وی درپاسخ به اینکه مبلغ خرید و فروش پرندگان نادر چقدر است، گفت: مبالغی را سودجویان برای خرید پرندگان نادر می دهند بسیار ناچیز و بین یک تا دو میلیون تومان است ولی این پرندگان را در استانهای جنوبی و از طریق واسطه ها بین 30 تا 40 میلیون تومان بفروش می رسانند.
وی یادآور شد: همچنین در سالهای گذشته مواردی از فروش 70 تا 80 میلیون تومانی هر عدد پرنده نادر نیز در مناطق جنوبی کشور شنیده شده است.
مرتضوی، درباره جریمه شکار پرندگان نادر نیز گفت: جریمه هر یک از گونه ها نادر مانند پرندگان شاهین، لاچین و … متفاوت بوده و حدود 20 میلیون تومان به ازای هر عدد است.
رئیس محیط زیست بندرترکمن از به کاربردن شیوه های ناجوانمردانه برای شکار و انتقال پرندگان نادر توسط سودجویان خبر داد و گفت: سودجویان برای اینکه پرنده نادر در حین انتقال از محل شکار تا فروش حالت آرامی داشته باشد چشمهای پرنده را می بندند و یا اینکه پلکهایش را از دو طرف با نخ می دوزند.
دشتهای گلستان مورد توجه قاچاقچیان بازهای شکاری
دشتهای شمال شهرستانهای بندر ترکمن ، مراوه تپه ، کلاله ، گنبد و آق قلا به دلیل وجود تپه ماهورهایی که برای لانه گزینی و تخم گذاری و جوجه آوری پرندگان شکاری مناسب هستند و مناطق دشتی استان نظیر نواحی کرند، هوتن، آی تمر، صوفیکم، گمیشان، دشت سرباز گمنام، نفتیجه، سقرتپه، نواحی دیوار تاریخی گرگان و غیره مورد توجه صیادان و قاچاقچیان بازهای شکاری است.
با شروع مهاجرت پرندگان شکاری به منطقه در طول فصول تابستان و پاییز افراد سودجو و فرصت طلب از استانهای جنوبی کشور برای صید، خرید، انتقال و فروش پرندگان شکاری نظیر بالابان (چرخ)، شاهین، بحری و… به استان عزیمت کرده و با تطمیع، اغفال واستخدام افرادبومی منطقه به اهداف خود دست می یابند.
این درحالیست که امروزه نقش پرندگان شکاری از نظر اکولوژیک در طبیعت بسیار مهم بوده و در راس هرم غذایی قرار دارند. این پرندگان کنترل کننده بسیاری از جوندگان و خزندگان نظیر موشها و مارها هستند، لذا حفظ بقای بوم سازگانهای طبیعی بسیار مدیون پرندگان شکاری است و چنانچه اقدام به صید و زنده گیری پرنده شود با توجه به حساسیت این گونه پرندگان از چرخه طبیعی طبیعت خارج می شوند.
روشهای ناجوانمردانه شکار
محمد ممشلی مدیرکل محیط زیست گلستان نیز می گوید: در حال حاضر متخلفان روشهای مختلفی را برای صید پرندگان شکاری در منطقه بکار می گیرند از جمله این روشها، ایجاد واحداث کوخت است.
وی گفت: در این روش با استتار کامل در منطقه دشتی کوخت ( کوخه ) در عمق زمین تعبیه و سه رشته تورپهن می شود و با طعمه قراردادن پرندگانی نظیر کبوتر، قمری، دلیجه، قرقی و… اقدام به جلب پرندگان شکاری نظیر بالابان و بحری کرده و درنهایت پرنده گرفتار در تور را صید می کنند.
وی عنوان کرد: در این میان، پرندگان شکاری دیگری نظیر عقابها و سارگپه ها نیز جذب دام شده و در آن قرار می گیرند، اما به واسطه کمتر ارزش داشتن این پرندگان برای صیادان و قاچاقچیان اقدام به امحاء پرندگان موصوف می کنند.
مدیرکل محیط زیست گلستان، صید به روش سیار را از دیگر روشها برشمرد و گفت: در این روش صیاد با یک موتورسیکلت سریع (عموما چوپاو ایژ) و یک عدد پرنده به عنوان تله مانند کبوتر یا قمری وبا شبجه ( وسیله ایی است که با سیم نازک به اندازه یک نعلبکی که اطراف آن را با نخ پنبه ایی بافته و به وسیله یک نخ نامرئی به پرنده اتصال می دهند ) که صیاد این پرنده را رها کرده و پرنده شکاری به محض دیدن پرنده طعمه به آن حمله ور شده و با فرو کردن پنجه هایش در بدنه طعمه آن را شکار می کند.
ممشلی افزود: در این موقع پنجه های تیز پرنده شکاری در حلقه های نخی نامرئی قرار گرفته و در واقع پرنده به دام می افتد و صیاد با پائین کشیدن پرنده شکاری اقدام به زنده گیری آن می کند.
وی از دامگذاری به عنوان دیگر روش برای صید پرندگان شکاری نام برد و گفت: در این روش صیاد ابتدا لانه و محل استراحت پرنده شکاری را که عمدتا در مناطق مرتفع است شناسایی می کند و با استفاده از فضولات و سایر علائم سپس اقدام به تله گذاری با یک یا چند عدد شبچه در اطراف لانه پرنده می کند.
وی یادآورشد: دام به صورت کامل استتارشده و همچنین توسط وزنه های سنگین در جای خود محکم می شود پرنده شکاری به محض وارد شدن به محل استراحت یا لانه خود در دام گیر می کند و چنانچه اقدام به پرواز کند وزنه ها مانع از حرکت پرنده می شود و صیاد به راحتی می تواند آن را زنده گیری کند.
مشملی، زنده گیری جوجه های پرندگان شکاری را از دیگر روشها برشمرد و اظهار داشت: معمولا در اردیبهشت و خرداد ماه پرندگان شکاری اقدام به لانه گزینی، تخم گذاری و جوجه آوری می کند و صیادان بومی معمولا محل لانه و جوجه آوری این پرندگان را شناسایی کرده و به محض جوجه آوری پرندگان شکاری نسبت به جمع آوری جوجه ها اقدام می کند.
وی افزود: پس از نگهداری چهار الی پنج ماه جوجه ها آنها را در اوایل پائیز به دلالان و قاچاقچیان بازهای شکاری می فروشند .
به گزارش مهر، بر اساس کنوانسیون بین المللی حفاظت از پرندگان شکاری که ایران نیز جزء این کنوانسیون است، کشور ما به دلیل قرار گرفتن در مسیر مهاجرت پرندگان شکاری ، متعهد شده که از صید و قاچاق پرندگان جلوگیری کرده و در حفاظت آنها بکوشد.