دیده بان حقوق حیوانات: حدود 2 هفته قبل ود که یک کرکس بال شکسته در منطقهای مسکونی در شرق تهران فرود آمد و اهالی این خیابان با ترس و تعجب مأموران آتشنشانی را خبر کردند و مأموران هم در عملیاتی نهچندان سخت پرنده بیدفاع را به دام انداختند.
چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که در نقطه دیگری از شهر روباهی گرسنه وارد یک مجتمع مسکونی شده و باز هم اهالی این مجتمع از ترس اینکه مبادا این روباه مکار، گرسنگی را بهانه کرده و فکر دیگری در سر دارد، باز هم دست کمک به سوی مأموران آتشنشانی دراز کرده و اینبار هم مأموران از این جنگ نابرابر پیروز درآمده و روباه مکار را به دام انداختند.
به گزارش فارس آتشنشانان تهران که این روزها به دلیل کاهش آتشسوزیها در تهران، سرگرمی جدیدی به نام به دام انداختن حیوانات وحشی پیدا کردهاند، نشان دادهاند که اگر در سالهای آینده نسل حیوانات منقرض شده ایران دوباره احیا شده شیر و روباه که هیچ، اگر هرازگاهی ببرها هم سر از کوچه و خیابان این شهر درآوردند، میتوانند با اقتدار از پس آنها هم برآیند و سازمان محیط زیست نباید نگران کمبود احتمالی نیروی کارآمد در این زمینه باشد.
مأموران آتشنشانی هنوز از تعریف کردن ماجرای شکار کرکس و روباه برای دوست و آشنا و خانواده فارغ نشده بودند که خبر آمد، یک قلاده شیر هم در تهران مشاهده شده است.
این داستان به همین منوال ادامه داشت تا اینکه چند قلاده شیر، یک روباه و در آخرین مورد یک بچه میمون گرسنه هم در تهران یافت شد و بعد از شکار آخرین حیوان (روباه) در روز چهارشنبه، تا امروز حیوان دیگری مشاهده نشده است.
اما از وقتی این حیوانات در شهر به راه افتادند، ابتدا مردم با تعجب از هم میپرسیدند که این کرکس چگونه و چرا وارد شهر شده و کدامیک از ما را شبیه طعمهای بیجان و لذیذ دیده است؛ اما وقتی این داستان تکرار شد و بعد از کرکس، سر و کله، شیر و روباه و میمون و حتی به گفته برخی، گرگ در شهر پیدا شد، عدهای با خود گفتند نکند داستان “جومانجی” و آن جعبه سحرآمیر که پای همهنوع حیوان را به شهر باز کرده بود، این بار در تهران در حال تکرار شدن است.
مسئولان شهرداری و محیط زیست هم در این راه بیشترین اقدامی که انجام دادند این بود که مدعی شوند که حمل و نگهداری حیوانات وحشی در شهر مجاز نیست و این درحالی بود که هیجکس نگفت اگر مجاز نیست و شما هم موفق به دستگیری این متخلفان شدید، براساس کدام قانون میخواهید آنها را مجازات کنید در حالی که هیچ جریمهای برای آنها در نظر نگرفتهاید.
با اعلام تشکیل پرونده قضایی در اینباره، این حیوانات وحشی با خود گفتند، حالا که هیچ جریمهای برای انسانهایی که ما را با خود حمل میکنند در نظر گرفته نشده است، پس شاید قرار است ما را به زندان پردیسان بیفکنند؛ از آنروز بود که خودشان را احتمالا مخفی کردهاند و خبری از آنها نیست و یکی از آنها که فکر میکرد روباه خیلی مکاری است، در مغازهای در مولوی در حالی که مخفی شده بود، کشف شد و تا امروز فعلا خبری از آنها نیست.
مرسوم است که پلیس وقتی با سرقت یا تخلفی جدید روبهرو میشود، در اولین اقدام سراغ متخلفان سابقهدار میرود و سعی میکند تخلف جدید را با موارد گذشته تطبیق دهد تا شاید بتوان فهمید که این اقدام در راستای شگرد کدامیک از سابقهداران است؛قطعا در زمینه فعالیت مجموعهداران حیوانات زنده و مرده هم اینگونه است و مسئولان محیط زیست هم میتوانستند با اندکی تأمل این افراد را در زمره افراد مظنون درباره رهاسازی حیوانات وحشی در شهر قرار دهند نه اینکه در همان ابتدا و زمانی که هنوز هیچ سرنخی از موضوع به دست نیامده بود،مدعی شدند که آی دستگاه قضایی به داد این پرونده برس و حتی از نیروی انتظامی هم خواستند موضوع را پیگیری کند.
مسئولان مربوطه در آخرین اظهارنظر خود مدعی شدند که خاندان شیرهای یافت شده در واقع محمولهای قاچاق بوده که از بابلسر به سمت اصفهان میرفته تا به یک سیرک تحویل داده شوند.
با فرض صحت این ادعا، این سوال مطرح میشود که پس کرکس و روباه و میمون و گرگ از کجا وارد شهر شدهاند؟ کرکسی با وزنی سنگین و بالی شکسته چگونه خود را به مناطق مسکونی شهر رسانده است؛ یا یک روباه چگونه میتواند از حاشیه شهر خود را به خیابان مولوی رسانده و در فروشگاهی مخفی کند؟
این در حالی است که جدای از میمون که در بافت آزاد زیستمحیطی تهران جایی ندارد و ممکن است ادعای گرسنگی آن حیوان بعد از رها شدن درست باشد، روباه و کرکس که در حاشیه شهر تهران به وفور یافت میشود و هنوز سرمای سنگینی بر تهران حاکم نشده است، چگونه نتوانستهاند برای خود غذایی پیدا کنند تا مجبور شوند در میان آدمیان به جستوجوی غذا بپردازند.
تمام این اما و اگرها باقی میماند تا اینکه یا روزی برسد که عامل رهاسازی این حیوانات خود را معرفی کند یا اینکه در انتهای رسیدگی قضایی به این پرونده گرهها باز شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.