دیده بان حقوق حیوانات/ ایمان ابراهیمی: متاسفانه میتوان گفت بستر تالاب به طور کامل خشک است. از تالاب گاوخونی که در گذشته چیزی در حدود 60 هزار هکتار وسعت داشت امروز دیگر چیزی نمانده جز بیابانی خشک. البته در حاشیه ی بستر رودخانه از شهر ورزنه تا تالاب گاوخونی که حدودا 30 کیلومتر طول دارد جنگل و نیزاری وجود داشته که امروز هم قسمت عمده ای از آن پابرجاست اما به سرعت رو به نابودی و خشکی میرود. در حال حاضر ورودی آب تالاب نزدیک به صفر است. از حقابه ی تالاب چیزی به آن نمیرسد. ورودی تالاب امروز تنها جوب آبی است که تشکیل شده از شورابه های بهم پیوسته ی شهر های کوچک اطراف. این آب کاملا شور بوده و به بستر تالاب هم نمیرسد. اما حفظ شدن نیزار های دلتای زاینده رود و جنگل گز آن تا حد زیادی مدیون همین شورابه است.
برچسب: ایمان ابراهیمی
-
گاوخونی، تالابی که بیابان می شود/ تصویری
اهمیت تالاب گاوخونی برای حیات وحش منطقه/ تاثیر نابودی آن بر حیات وحش منطقهتالاب گاوخونی با مساحتی در حدود دو برابر شهرستان اصفهان اهمیتی بین المللی داشته و روزگاری یکی از مهم ترین پل های ارتباطی پرندگان مهاجر بوده و یکی از مهم ترین زیستگاه های زمستان گذرانی و همچنین زادآوری در فصل بهار محسوب میشده است. خشک شدن این تالاب نه تنها به معنای تبدیل شدن تالاب به بیابان که به معنای قتل و نابودی کل زیستمندان تالاب از پستانداران بزرگ منطقه و پرندگان و خزندگان آن گرفته تا گیاهان کوچک و بعضا اندمیک آن است. تالاب گاوخونی که روزگاری یکی از بزرگ ترین و با شکوه ترین کلکسیون های حیات وحش کشور محسوب میشد و نمادی از زندگی و آرامش بود امروز تبدیل به گورستان جانداران بی گناه و نماد وحشتناکی از مرگ شده است. امروز از دسته های عظیم فلامینگو ها چیزی جز رد پاهای آن ها بر خاک خشک آن نمانده که آن هم به زودی با افزایش بیابان زایی در منطقه به زیر خاک خواهد رفت. از پرندگانی مثل چارخو، چنگر، اردک سر سبز و سر حنایی، انواع آبچلیک ها و سلیم ها، خوتکا و انواع حواصیل از جمله حواصیل زرد و شب و خاکستری و دسته های بزرگ اگرت های کوچک و گله های کاکایی های سر سیاه و پرستو های دریایی که روزگاری گاوخونی خانه ی محبوبشان بود امرزو چیزی جز خاطره نماندهچه بر سر حیات وحش منطقه خواهد آمد؟متاسفانه بخش عظیمی از حیات وحش منطقه از بین رفته. آن چه که مانده ته مانده ای است از هزاران گونه ای که روزگاری در منطقه بودند. این تعداد هم کم کم اقدام به مهاجرت کرده یا به روستا ها و زمین های کشاورزی پناه میبرند که تعداد عمده ی آن ها نیز در نهایت با تقابل و رویارویی انسان با آن ها محکوم به فنا میشوند. در فصول سرد سال نیز که لکه آب هایی با ریزش باران در منطقه ایجاد میشود متاسفانه بستری مناسب برای حضور شکارچیان غیر مجاز فراهم میشود و به دلیل نبود پاسگاه محیط زیست در منطقه شکارچیان از فرصت های به دست آمده نخواهند گذشت و تا توان دارند دست به کشتار آخرین زیستمندان تالاب میزنند. تالابی که روزگاری مکانی رویایی برای گردشگران محسوب میشد امروز کشتارگاهی است جذب کننده ی شکارچیان. در این شرایط سازمان محیط زیست و سمن های زیست محیطی چه میتوانند بکنند؟ امروز تالاب بین المللی گاوخونی بیش از هر زمانی نیازمند توجه مسئولان و گروه های مردم نهاد است. خوشبختانه در مدیریت و معاونت جدید اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان رویکردی جدید به تالاب پیش گرفته شده و امید ها تا حدی زنده شده است. امیدوارم سازمان محیط زیست و گروه های مردم نهاد و کارشناسان امر در این شرایط بحرانی به جای مرثیه خوانی و مرده پنداشتن تالاب گاوخونی، فرصت را غنیمت شمرده و پیش از این که دیر شود شروع به یافتن راهکار هایی برای زندگی بخشیدن دوباره به این نماد زندگی در منطقه بکنند. امیدوارم رویکرد جدید اداره کل محیط زیست نیز ادامه پیدا کرده و با اراده ای جدی دست به اقداماتی عملی جهت نجات تالاب بکنند. -
آنچه که مردم نمی بینند؛ زیر بال باغ پرندگان اصفهان/ اعلام قاچاق گسترده پرندگان در کشور توسط یک فعال محیط زیست/ تصویری
دیده بان حقوق حیوانات: باغ پرندگان، محلی است برای نگهداری پرندگان گوناگون و رنگارنگ. مکانی که از حدود یک دهه پیش به تدریج در شهرهای ایران یکی پس از دیگری افتتاح شد. آنچه که عموم مردم از باغ های پرندگان می بینند پرندگان زیبایی است که در محلی جمع شده اند، پرندگانی که گاهاً هیچوقت آنها را ندیده اند و نمی دانند از کجا و چگونه به باغ پرندگان آمده اند. اما دوستداران حیات وحش و حامیان حیوانات نگاه متفاوتی به باغ پرندگان دارند، آنها در این مکان ها پرندگانی را می بینند که در معرض خطر انقراض قرار دارند، پرندگانی که بطور معمول نباید در حبس باشند، آنها رنج و افسردگی پرندگان شکاری را می بینند.
به همین بهانه گفتگویی داشتیم با ایمان ابراهیمی، کوشنده محیط زیست که دارای تجربیات فراوانی در خصوص پرندگان و پرنده نگری است.
سوال: چه پرندگانی در باغ پرندگان اصفهان نگه داری می شوند؟
جواب: اکثر پرندگان باغ پرندگان اصفهان را پرندگان حیات وحش ایران شامل میشود و گونه های وارد شده از خارج از کشور بسیار کم است. اغلب گونه هایی که از حیات وحش ایران در این باغ وجود دارد هرگز در اسارت زاد آوری نکرده و نمی کنند و بیشتر آن ها مستقیماً از طبیعت و بعضا از تالاب ها و مناطق تحت حفاظت گرفته شده اند. خرید و فروش و صید و زنده گیری این پرندگان کاملا غیر قانونی بوده و در مورد بعضی گونه ها جریمه های سنگینی نیز وجود دارد. بسیاری از این پرندگان از گونه های بسیار کمیاب در ایران و حتی جهان است. گونه هایی نظیر اردک بلوطی و غاز پیشانی سفید و عروس غاز از گونه های در خطر در سطح بین المللی است و گزارشات مشاهدات آن ها بسیار کم است. تعداد غاز پیشانی سفیدی که در باغ پرندگان اصفهان وجود دارد در تالاب های محل زندگی اش وجود ندارد!
س: پرندگان ایرانی باغ پرندگان از کجا می آیند؟
ج: بعضی از این پرندگان توسط مردم به این باغ پرندگان اهدا شده و بعضی از آن ها به صورت موقت توسط اداره کل حفاظت محیط زیست به آن ها داده شده اما اکثریت مطلق این پرندگان مانند دیگر باغ های پرنده و باغ وحش های ایران توسط دلالان حیات وحش به باغ پرندگان اصفهان رسیده اند. به نظر می رسد شبکه ای قدرتمند از صیادان و دلالان حیات وحش در ایران وجود دارد که با شناختی که از گونه های کمیاب و در خطر ایران و زیستگاه های زندگی آن ها دارند به راحتی می توانند آن ها را به طور غیر قانونی صید و به فروش برسانند. به طور مثال گونه هایی مانند قوی گنگ و عروس غاز که در اختیار باغ پرندگان است تنها معدود زیستگاه هایی در شمال کشور دارند و این به معنا است که شبکه ی قاچاق حیات وحش در تمام کشور به هم مرتبط اند و به راحتی در تعداد انبوه این گونه های کمیاب از گوشه ای به گوشه ی دیگر کشور می روند.
س: آیا در باغ پرندگان پرنده ها شناسایی شده و دارای پرونده هستند؟
ج: خیر هیچگونه شناسایی منظم و تشکیل پرونده ای وجود ندارد. در یک باغ پرندگان استاندارد و به لحاظ قانونی هر پرنده ای که وارد محیط میشود باید پلاک یا حلقه ای به پایش گذاشته شود که شماره گذاری شده است. مطابق با شماره باید پرونده ای برای آن پرنده تشکیل شود که وضعیت سلامتی و نحوه ی ورود و شرایط پرنده و خصوصیان وزنی و اندازه و…. در آن به طور کامل نوشته شود. در صورتی که پرنده ای به دلیل مرگ یا هر دلیل دیگری حذف شود باید دلیل همراه با مستندات قابل قبول در پرونده نوشته شده و بایگانی شود و در صورت لزوم لاشه ی پرنده به اداره کل حفاظت محیط زیست تحویل داده شود. در طول تمام سال های فعالیت باغ پرندگان بار ها اداره کل حفاظت محیط زیست استان و تشکل های مردمی از باغ پرندگان خواستار عمل به این وظیفه ی خود شده اند که باغ پرندگان از عمل به این مهم شانه خالی کرده و این موضوع جای سوالات بسیاری میگذارد. بار ها شده که در طول مدت کوتاهی تعداد یک پرنده ی کمیاب و مهم در باغ پرندگان ناگهان کم شده و باغ پرندگان بدون ارائه ی مستندات مدعی مرگ آن ها شده است. سوالی که وجود دارد این است که مردم چگونه بدون وجود مدارک کافی میتوانند اطمینان داشته باشند که این پرندگان با قیمت های بالا به فروش نرفته است؟
س: آیا شرایط نگهداری پرندگان در باغ پرندگان مناسب است؟
ج: در مورد اکثریت قریب به اتفاق پرندگان خیر. وضعیت بهداشت آب پرندگان معمولا اصلا مطلوب نیست. بسیاری از گونه ها هستند که نباید در کنار یکدیگر قرار بگیرند چرا که در صورت نگهداری آن ها در جوار هم درگیری بین آن ها ایجاد میشود و کم نمیبینید این پرندگان را که در یک قفس در باغ پرندگان نگه داری میشوند. ضمن اینکه هر پرنده ای مانند هر انسانی نیاز به یک قلمرو دارد که در این قلمرو یا منطقه ی امن نمیتواند حضوری جز خودش را قبول کند در حالی که در باغ پرندگان این موضوع اساسا مورد توجه نبوده و نیست و پرندگان با استرس شدید ناشی از همجواری زندگی میکنند و همین ترس و استرس از عوامل اصلی مرگ و میر در این مکان است. جز این بسیاری از پرندگان در طبیعت دارای رژیم غذایی بسیار گوناگونی هستند و به تمامی آن غذا ها برای تامین نیاز های بدنشان نیاز دارند در حالی که در باغ پرندگان تامین این رژیم غذایی غیر ممکن بوده و تنوع غذایی محدود به یک یا چند غذای محدود میشود که این باعث بروز بسیاری از بیماری و در نهایت مرگ پرنده میشود. شرایط نگهداری بسیاری از پرندگان در این مرکز به گونه ای است که پرنده حتی فضای مناسب برای بال زدن هم ندارد
س: وجود باغ پرندگان در منطقه خطری هم برای طبیعت حاشیه ی آن ایجاد میکند؟
ج: البته. باغ پرندگان اصفهان در بزرگترین و مهم ترین پراک جنگلی شهر واقع شده است که در این پارک بیش از 50 گونه پرنده زندگی عادی خود را میکنند. باغ پرندگان تعداد بسیار زیادی از پرندگان غیر بومی خود را به صورت آزاد در محوطه نگه داری میکند و در صورتی که قسمتی کوچک از تور محافظ باغ پرندگان پاره یا باز شود این گونه های غیر بومی از محوطه خارج شده و خسارات غیر قابل جبرانی به اکوسیستم این پارک جنگلی وارد میکنند. کما اینکه این اتفاق هم اکنون هم افتاده و به راحتی میتوان در این پارک جنگلی مرغ مینا های فرار کرده از باغ پرندگان را مشاهده کرد و وجود آن ها باعث نابودی بسیاری از گونه های این پارک جنگلی خواهد شد. در حقیقت این پارک جنگلی خود یک باغ پرندگان طبیعی است و با ساخته شدن یک اسارتگاه پرندگان در آن، این باغ پرندگان طبیعی هم به خطر انداخته ایم
س: با وجود این شرایط چگونه این مرکز به فعالیت های خود ادامه می دهد؟
ج: این سوال مدت هاست که مطرح است. نگهداری از پرندگانی که به لحاظ قانونی نگه داری از آن ها جرم است، آن هم در این شرایط و در جلوی چشمان قانون سوالات بسیاری ایجاد میکند. به نظر میرسد درآمد بسیار بالای این مکان برای شهرداری و همچنین رقابت شهر های بزرگ در داشتن مراکز باغ وحش دلیل اصلی این موضوع شده که در روز روشن و جلوی چشمان این اقدامات غیر اخلاقی و غیر قانونی انجام شود بدون اینکه برخورد قانونی صورت بگیرد. سوالی که پیش می آید این است که وقتی مرکزی ایجاد میکنیم که از اساس دارای مشکل است و در آن اقدامات خلاف قانون انجام میدهیم و با به نمایش گذاشتن این اقدامات غیر قانونی، نگهداری غیر مجاز از پرندگان تحت حمایت قانون را ترویج میکنیم چگونه میتوانیم از مردم توقع احترام به این قوانین را داشته باشیم؟
________________________
پرنده فروشی علنی در باغ پرندگان اصفهان/ سند تصویری
اسارتگاه یا باغ پرندگان اصفهان/ تصویری
شرایط ناگوار حیوانات در باغ وحش صفه اصفهان؛ اسارتگاه های حیوانات به کجا می روند؟/ تصویری
-
شکارچیان از چه مشکلات روانی رنج میبرند؟
دیده بان حقوق حیوانات: / ایمان ابراهیمی*: شاید بار ها به این موضوع فکر کرده ایم که چه چیز در ذهن و روان یک فرد باعث میشود وی از کشتن و گرفتن جان موجود زنده ای دیگر لذت ببرد. چه چیز باعث میشود فردی کشتن موجودی دیگر را تفریح مفرح خود بداند و در حالی که خون از صورت آن موجود جاری شده، فرد با لبخندی حاکی از رضایت در کناره جنازه آن موجود عکس یادگاری بیاندازد. احتمالا همه ما در ارتباط با این افراد با لغاتی عامیانه مانند وحشی،روانی، سادیسم و …. مواجه شده ایم اما در این نوشته تلاش میکنیم از لحاظ علمی تفاوت نگرش و دید افراد عادی و شکارچیان را به این موضوع بررسی کنیم. گمان نگارنده بر این است که این شناخت میتواند باعث درک متقابل بهتر و کاهش تشنج ها در بحث های طولانی با شکارچیان خواهد شد و با بهره گیری از این مطلب میتوان به گونه ای موثر تر اقدام به تاثیر گذاری در این افراد کرد.
ابتدا میپرسیم آیا میتوان شکار را رفتاری سلیقه ای بدانیم و فرض را در بهنجار بودن این رفتار در گروهی خاص از مردم و دسته ای به خصوص از افراد بدانیم؟ در پاسخ باید بگوییم در روانشناسی رفتاری بهنجار تلقی میشود که در راستای رفاه شخص و اجتماع شخصی و کلی باشد. بنابراین رفتار هایی مانند می بارگی، سو مصرف مواد، مشاغل نادرست و بی حسی عاطفی و…. همگی رفتار هایی نابهنجار شناخته میشود و به همین دلیل نیز از لحاظ آماری در یک جامعه عموم افراد این رفتار ها را غیر مفید و نابهنجار میدانند. آزار موجودات زنده دیگر که آزاری برای انسان ندارند نیز شامل همین دسته از رفتار ها میشود. البته لازم به ذکر است که در روانشناسی بهنجار بودن یا نبودن یک رفتار خاص در بسیاری موارد بستگی مستقیم و کامل با فرهنگ و شرایط دارد. بنابراین ممکن است در برخی شرایط رفتاری که از نظر تمامی افراد جامعه بشری نابهنجار تلقی میشود، در گروهی خاص و قبیله ای آن رفتار بهنجار باشد. مثلا ممکن است در یک قبیله در آفریقا سوراخ کردن لب در فرهنگ آن قبیله نشانه ای از زنانگی باشد و این رفتار برای زنان آن قبیله،برعکس دیگر مکان های دنیا بهنجار تلقی شود. بنابراین باید توجه داشته باشیم افرادی که در شرایط و فرهنگی بزرگ شده و زندگی میکنند که شکار و کشتن دیگر موجودات لازمه ی زندگی و امرار معاش یا لازمه ی نشان دادن مردانگی و شجاعت است لزوما دچار مشکل خاص روانی و ذهنی نیستند و میتوانند افرادی کاملا سالم از نظر روانی باشند.
تمرکز این نوشتار بر سه عامل مهم شناخته شده در ارتباط با لذت بردن از آزار جانداران دیگر است. این سه عامل عبارت اند از اختلال سلوک، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و استفاده بیجا و بیش از حد از مکانیسم دفاعی جا به جایی. البته باید توجه داشت مشکلات روانی که منجر به این رفتار نابهنجار میشوند به طور حتم بیش از این سه مورد است و بسنده کردن به توضیح این سه مورد به دلیل رعایت اختصار و درک بهتر و راحت تر بوده استاختلال سلوک
تمرکز این اختلال بیشتر بر روی کودکان و نوجوانان زیر 18 سال است. مبتلایان به اختلال سلوک افرادی هستند پرخاشجو و خشن. این کودکان به صورت غیر عادی از آزار و شکنجه هر موجودی(چه حیوان چه انسان) که از خود ضعیف تر باشند لذت میبرند. این کودکان از ابتدای اختلال تمایل به دروغگویی،دزدی، اعمال بدجنسانه و بی قید و بندی دارند. اغلب همسالان خود را اذیت و شکنجه میکنند و پشگام در شروع درگیری های فیزیکی هستند.کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک نسبت به احساسات و افکار دیگران بی اعتنا هستند و قادر به درک دیگر موجودات یا احساس ترحم نسبت به آن ها نیستند. این افراد در مورد اعمال نابهنجار خود هیچ احساس پشیمانی نمیکنند یا پشیمانی اندکی از خود نشان میدهند و به زبان ساده فاقد حس عذاب وجدانند.
دلیل این اختلال به نظر میرسد ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است. به نظر میرسد اکثر افراد مبتلا به این اختلال زمینه ژنتیکی این اختلال را دارند که بر اثر عوامل محیطی تشدید شده است. مبتلایان به این اختلال در صورت درمان نشدن احتمالا نشانه ها و رفتار های خود را با خود به بزرگسالی میرند که زمینه ابتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی که در ادامه توصیف خواهد شد را فراهم میکننداختلال شخصیت ضداجتماعی
اصلی ترین نشانه این اختلال عدم وجود وجدان در ذهن و افکار فرد است. فرد مبتلا به این اختلال فاقد توانایی همدلی است، به این معنا که نمیتواند دنیا را از چشم دیگران یا دیگر موجودات ببیند و احساسات آن ها را درک کند. این بیماران اغلب آسوده خاطر و قابل اعتماد به نظر میرسند، معهذا در پس این روکش (یا اصطلاحا ماسک سلامت عقل hervey cleckley ) تنش و خشم نهفته است. این افراد اغلب با ظاهر عادی یا حتی در پوشش افراد تحصیل کرده و سطح بالا ظاهر میشوند،معهذا سوابق آن ها حاکی از اختلال عملکرد در بسیاری از زمینه های زندگی است. دروغگوئی، سومصرف مواد و الکل، نزاع و فعالیت های غیر قانونی تجربیات تیپیک این بیماران است. این افراد معمولا در برخورد با جنس مخالف رفتاری اغواگرانه و تاثیر گذار نشان میدهند و در برخورد با جنس موافق افرادی صحنه ساز و پرتوقع هستند. در این بیماران گفتن حقیقت چندان به چشم نمیخورد و اغلب در حال دروغگویی و بزرگنمایی هستند.استفاده نا به جا و بیش از حد از مکانیسم دفاعی جا به جایی
برای درک این مورد ابتدا باید بدانیم مکانیسم دفاعی چیست. مکانیسم های دفاعی ابزارهایی ذهنی برای انطباق با محیط به شیوه ی آلوپلاستیک( تغییر دادن محیط) یا اتوپلاستیک(تغییر دادن خویشتن) هستند. به این معنی که هر فرد با استفاده از فرایند هایی ذهنی امیال و غرایز خود را با محیط منطبق میکند. مکانیسم های دفاعی بیش از 20 عدد هستند که بعضی از آن ها ابتدایی و بعضی از آن ها پیشرفته هستند. مثلا مکانیسم دفاعی سرکوب که یک مکانیسم دفاعی ابتدایی است فرایندی است که در آن فرد افکار و خاطرات دردناک خود را با جملاتی ذهنی مانند “نمیخواهم در موردش فکر کنم” آرام میکند. یا به طور مثال مکانیسم دفاعی والایش یک مکانیسم دفاعی پیشرفته است که فرد امیال خود را جامعه پسند میکند، مثلا امیال پرخاشگرانه اش را به سمت رقابت های ورزشی هدایت میکند. حال میرسیم به مکانیسم دفاعی جا به جایی که به نظر میرسد مکانیسمی غالب در افرادی است که اقدام به آزار یا کشتن حیوانات میکنند. در مکانیسم دفاعی جا به جایی فرد عاطفه یا عقده ای را که معطوف به یک منبع خطر آفرین یا غیر قابل دسترس است را به سمت منبعی بیخطر و قابل دسترس هدایت میکند. مثال ساده و همه فهم این مکانیسم فردی است که صبح در محل کار رئیسش بر سر او فریاد زده و او شب به خاطر ایجاد حس تعادل و آرامش در خود این فریاد را بر سر کودک خود میزند. در حقیقت او این خشم را جا به جا کرده است. این مثالی بسیار سطحی و ساده از این مکانیسم است. در حالتی که فرد بیش از حد و نا به جا از این مکانیسم استفاده کند مثلا فریاد ها و تحقیر هایی که در کودکی شده است را از طریق انتقال آن ها به کشتن و آزار حیوانات خنثی و آرام میکند. افرادی که بدون داشتن اختلال خاصی و صرفا به دلیل استفاده بیش از حد از این مکانیسم به کشتن حیوانات رو آورده اند اغلب پس از کشتن و خالی شدن حس خشم خود احساس عذاب وجدان کرده و هشیار یا نا هشیار از رفتار خود پشیمان میشوند اما دوباره با زیاد شدن این خشم درون اقدام به کشتن میکنند. این افراد اغلب افرادی با شخصیت متغیر هستند که خود نیز قادر به تمایز احساساتشان نیستند. مثلا احساس عذاب وجدان خود را با عشق ورزیدن به حیوانی دیگر(مثلا حیوان خانگی خود) خنثی میکنند.
در پایان نگارنده شما را دعوت میکند به تفکر در ارتباط با تاثیر متقابل عوامل یاد شده بر هم و تفکر و شناخت احساسات و نگاه شکارچیان از کودکی تا بزرگسالیشان. امیدوارم این بحث شما را راهنمایی کرده باشد که دلیل اینکه بحث های طولانی با شکارچیان به نتیجه نمیرسد این است که احساس و نگاه آن هاست که تفکرات و صحبت هایشان را هدایت میکند. در حقیقت اینکه از لحاظ منطقی و علمی موضوع شکار در این بحث ها رد بشود احتمالا تاثیر چندانی در نگاه شکارچیان ایجاد نخواهد کرد. تلاش نگارنده در بیان این موضوع بر این بود که افراد به جای رو آوردن به بحث ها و دعواهای بی پایان برای تغییر دیدگاه شکارچیان، با شناختی بهتر از مسائل روانی آن ها راه حل هایی خلاقانه تر و تاثیر گذار تر پیش گیرند. تلاش شد در این نوشتار خوانندگان با دلایل رفتار هایی مثل بددهنی و بی ادبی شکارچیان(اختلال سلوک)، با دلایل رفتار هایی چون عدم احساس عذاب وجدان یا دلسوزی برای حیوانات و همچنین دروغگویی و بزرگنمایی و خاطره سازی این افراد(اختلال شخصیت ضداجتماعی)، و احساسات متغیر و بیانات عجیب آن ها در ارتباط با اینکه آن ها عاشق طبیعت هستند و حیوانات را دوست دارند(مکانیسم دفاعی جا به جایی) آشنا شوند.
منابع:
کرینگ و دیگران، آسیب شناسی روانی،(1388)،ترجمه حمید شمسی پور،تهران،انتشارات ارجمند
گنجی،مهدی،روان شناسی کودکان استثنایی بر اساس dsm-5،(1392)،ویراستار دکتر حمزه گنجی،تهران،انتشارات ساوالان
آزاد،حسین،آسیب شناسی روانی یک،1381،تهران،دانشگاه پیام نور
بایننفلد،دیوید،نظریه روان پویشی برای درمانگران،1391، ترجمه داوود عرب قهستانی و دیگران،تهران،نشر رشد
سادوک و کاپلان،خلاصه روانپزشکی،1390،ترجمه دکتر نصرت الله پورافکاری،تهران،نشر شهر آّب
* دانشجوی مشاوره دانشگاه تهران و فعال محیط زیست