از «اینانلو»یی که می‌شناختیم تا «اینانلو»یی که نمی‌شناسیم!

Animal-Rights-Watch-ARW-7116

دیده بان حقوق حیوانات: «بیش از ده سال است که دیگر شکار بزرگ نکرده‌ام و شکار پرنده را هم سه سالی می‌شود ‌کنار گذاشته‌ام؛ من از شکار اشباع شده‌ام و در همین حال اتفاقاتی هم افتاد که نگاهم را به شکار عوض کرد‌»؛ این‌ها بخشی از گفت‌وگوی تفصیلی محمدعلی اینانلو، چهره سر‌شناس تلویزیونی با روزنامه اعتماد در واپسین روزهای آذرماه سال ۸۶ است؛ گفت‌وگویی که هرچند شش سال پیش انجام شده، امروز به دلیل وقوع یک رویداد پیرامون این فرد، معنایی فرا‌تر از اظهار‌نظر ساده پیدا کرده است.

به گزارش «تابناک»، در روزهای گذشته، خبری منتشر شد که برای دوستداران محیط زیست، حکم شوکی بزرگ را داشت؛ خبری که یکی دو هفته از وقوع آن می‌گذشت و به دستگیری شکارچیان غیرمجازی اشاره داشت که در منطقه شکار ممنوع تپال، یک رأس قوچ وحشی سه ساله را شکار کرده بودند، اما این تنها نیمه آشکار ماجرا بود و تلخی داستان به نیمه پنهان خبر بر‌می‌گشت که حکایت از آن داشت ‌در بین سه ‌دستگیر شده، نامی آشنا به چشم می‌خورد.

نامِ آشنا ناگفته بود تا هنگامی که خبر تکذیب حضور چهره تلویزیونی روی خروجی پرتال محیط زیست قرار گرفت و معلوم شد ‌شکارچی غیرمجاز، «الف»، اصلا فرد نام آشنا نبوده بلکه این خطا از برادر وی سرزده است. هرچند خبر رسید که «الف» ِ معروف نیز همزمان در سمنان بود است.

باز هم حروف الفبا داشتند جور شخصیت‌های حقیقی را می‌کشیدند که خبر رسید، الف‌‌ همان «اینانلو»‌ست؛ اینانلویی که چه ما و شما و چه حتی ایرانیان خارج نشین به محیط‌ زیست دوستی و برنامه‌های طبیعت‌گردی و شکار مخلوقات زیبای خداوند با دوربین می‌شناختندش، ولی اکنون جنبه دیگری از او برایمان آشکار می‌شد. البته خطا را برادرش کرده بود، ولی شاید برخی پیش خود گمان کردند مگر می‌شود هر دو در سمنان باشند و برادرش بخواهد شکار را پخته و میل کند و…؟!

برخی حرفشان را خوردند و عده‌‌ای گفتند که احتمالا اینانلوی مشهور هم مقصر و یا دست کم آگاه به ماجرا بوده است. گویا واکنش‌ها زیاد‌تر می‌شده که مسئولان تصمیم گرفتند بار دیگر دستگیری اینانلوی مشهور را تکذیب ‌و تأکید کنند که برادر وی شکار غیرمجاز انجام داده است. البته خود آقای مجری هم واکنش نشان داد و نه تنها حضور خود در شکار غیرمجاز و دستگیری را تکذیب کرد، بلکه تأکید داشت که در آن زمان در سمنان نبوده است.

Animal-Rights-Watch-ARW-7117 

تصویر قوچ شکار شده، محیط بانانی که شکارچیان غیرمجاز را دستگیر کرده‌اند و تفنگی که به نام اینانلو بوده و با آن شکار صورت گرفته است (عکس: دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران)

پیگیری خبر ما را به این اطمینان رساند که شکار صورت گرفته را نمی‌توان به محمدعلی اینانلو مرتبط دانست و البته شاخ و بال‌هایی که ماجرا یافته نیز درست نبوده است.‌‌ همان گونه که خاتمی، رئیس سازمان محیط زیست شاهرود به یک خبرگزاری گفت و تأکید کرد که شکرالله اینانلو به جرم کشتن یک رأس قوچ سه ساله (و نه سه رأس قوچ یک ساله) دستگیر شده بوده که او هم شکار را گردن نگرفته و گفته که سرایدارش تفنگ را بی‌اجازه برداشته و با آن شکار کرده است.

آن گونه که خاتمی گفته، برادر مجری معروف مدعی شده که برای پس گرفتن تفنگ به شکارگاه (همان جایی که بقیه به نام منطقه شکار ممنوع می‌شناسندش و حفاظت شده است، ولی برای شکارچیان لابد «شکارگاه» نام دارد!) رفته بوده که دستگیر شده است؛ ادعایی که شکرالیه داشته و سرایدار هم بر آن صحه گذارده تا قاضی هم مجاب شود که درست است و ما نیز نمی‌توانیم بر آن شبهه وارد کنیم، ولی برخی ظاهرا از آن قانع نشده‌اند.

همه چیز به برائت برادر اینانلو می‌رسد، الا تفنگی که جوازش به نام اوست و البته مجوز شکار پرندگان که آن هم به نام شکرالله اینانلو صادر شده است؛ از اینجای ماجرا بار دیگر پای نام محمد علی، اینانلوی مشهور به نوعی دیگر به ماجرا باز می‌شود!

اینانلو در گفت‌وگو با شرق در پاسخ به اینکه آیا ممکن است راویان خبر چهره شما را با برادرتان که در این موضوع نقش داشته است، اشتباه گرفته باشند، گفت: من و برادرم اصلا شباهتی ‌نداریم؛ نه به‌ لحاظ چهره و نه ‌قد و هیکل. من سبیل دارم و برادرم بدون سبیل است، قد من ۱۹۰ سانتی‌متر است و برادرم بیش از دو متر قد دارد.
خلبان فیلم ارتفاع پست که نماد مؤسسه آموزش و تحقیقات جهان گردی‌اش با نام «طبیعت»، آمیخته‌ای از لاله واژگون و شاخی شبیه شاخ قوچ وحشی است و با امضای «کار‌شناس محیط زیست» برای روزنامه‌ها می‌نویسد و پیگیر مسائل زیست و محیطی و آزادی محیط‌بان در بند است، در سایت خود ‌به خبر منتشره علیه خویش واکنش نشان داده و ‌در یادداشتی تفصیلی با تیتر «تیغ و زنگی»‌ در شش بند ‌از خود دفاع کرده و حق پیگیری را به حق برای خود محفوظ دانسته؛ اما دریغ از نقطه نظری راجع به حضور برادرش در ماجرایی که خبر جنجالی را ساخته و پرداخته ‌است؛ گویی محیط‌بانان بداهه تشخیص داده‌اند که شکرالله اینانلو و محمدعلی اینانلو تشابه نام خانوادگی نیست و از برادری خونی نشأت گرفته و تا آخر!

فارغ از این موضوع، مگر نه اینکه محمد علی اینانلو فعال این عرصه است و باید نسبت به قبح شکار غیرقانونی صورت گرفته، نکته‌ای در یادداشت خود درج کرده و هم لزوم توضیح درباره حضور برادر خود در ماجرا را احساس کرده و به آن واکنش نشان دهد؟ پس چرا از این موارد نمی‌توان اثری در «تیغ و زنگی» یافت؟

مگر نه اینکه محمدعلی اینانلو اذعان دارد به ناگاه «از چهره‌ای طرفدار طبیعت تبدیل به موجودی مابین اصغر قاتل و خفاش شب شده» و برای هزارمین بار فهمیده که «ما ایرانی‌ها مردمی احساساتی هستیم، زود گرم می‌شویم، گر می‌گیریم، داد و فریاد راه می‌اندازیم، چشم‌ها را می‌بندیم، دهان‌ها را باز می‌کنیم» و حتی به یاد آورده که از گفته ۲۵۰۰ سال پیش هرودوت، «ایرانیان مردمی شریفند که بر فرش‌های نفیس گام می‌نهند و سخنان نغز می‌گویند»، فرش‌های نفیس باقی ‌است، پس چرا خود سخن نغز نگفته و نظرش را راجع به حضور برادرش در شکاری غیرقانونی بیان نکرده است؟

بی‌‌گمان بخشی از این ابهام هنگامی پاسخ می‌یابد که به آغاز مطلب برگردیم و به یاد بیاوریم که اینانلو طرفدار شکار از نوع تروفه است و دلیل رسیدن به این نقطه را نیز اشباع شدن از شکار دانسته است. با این نوع نگاه، اگر نتیجه بگیریم که این کار‌شناس محیط زیست ممکن است با شکار‌ برادرش مشکلی نداشته باشد، به نظر اشتباه نکرده‌ایم؛ شاید منتظر است برادرش نیز اشباع شود تا تفنگ را زمین گذاشته و دوربین به دست بگیرد.

جدای از این مباحث، روی زشت ماجرا آنجا بروز می‌کند که بدانیم قرار است همین فرد احتمالا در ساخته‌های خود که در زمان شکار برادرش در سمنان، در غرب کشور مشغول تصویربرداری‌اش بوده، از زیبایی‌های خلقت خدا بگوید و از «قوچ و میش‌ها، آهو‌ها، پرندگان و جانداران دیگر»ی بگوید که در سرمای هوا بدجوری گیر افتاده‌ بودند.

اینانلو می‌گوید: «در پی تهیه فیلم‌هایی بودم که از تلویزیون پخش کنیم تا مردم تشویق شوند با کمک محیط بانان علاوه بر اینکه به حیوانات آسیب نرسانند، آن‌ها را حفظ کنند»!

به این دلیل گفتیم که این روی زشت ماجراست، زیرا بر این باوریم، آنچه می‌تواند پای محمدعلی اینانلو را به پرونده شکار برادرش (بخوانید سرایدار برادرش با تفنگ برادرش!) باز کند، نه شکار است که قانونی بودن یا نبودن آن مطرح باشد و نه اعتقاد وی به شکار تروفه، ‌بلکه دوگانگی آشکاری است که می‌تواند هزار حرف نگفته در آن نهفته باشد؛ البته شاید ایراد از فرستنده نباشد و تنها ما گیرنده خوبی نبوده‌ایم که اینانلو را آن گونه شناختیم و با این اینانلو غریبه‌ایم!

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید