در برخورد با گوشتخواران، تقریباً همه‌جا آسمان همین رنگ است!/ تصویری+16

دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: برای بسیاری، طبیعتِ استرالیا یادآورِ اسکیپی، این کانگاروی خاکستریِ سرخوش، و کوالاهای مهربانی است که در نهایت آرامش به خوردنِ برگ‌های درختان اکالیپتوس مشغولند. اما اگر خارج شویم از مسیرهای معمولی که گردشگران در آن مشغول بازدید از جاذبه‌های طبیعی و گردشگریِ معمولِ این قاره سرخ‌رنگ (خاک معمول سرخ‌رنگ استرالیا) می‌باشند؛ و قدم بگذاریم به دشت‌های گسترده و خشن، امکان دارد در نبودِ راهنمایانِ تورهای گردشگری، با صحنه‌هایی هولناک مواجه شویم که، به طور معمول، شرکت‌های طبیعت‌گردیِ استرالیا مایل به گفت‌وگو درباره آن نیستند.

انبوهِ سگانِ وحشی استرالیایی، و یا دینگو (Canis lupus dingo) آویخته بر درخت، نشان‌دهنده دیدگاهِ منفی گله‌داران استرالیایی نسبت به این سگ وحشیِ سرخ‌رنگ می‌باشد که همراه با نخستین مهاجرانِ بومی چند ده هزار سال پیش وارد این قاره گردیده. با گسترش صنعت دامداری و به‌ویژه پرورشِ نژاد گوسپند مرینوس و تولید پشم آلی، مهاجران انگلوساکسون با پرداخت جایزه (کله گرگی) سعی در ریشه‌کن نمودنِ دینگو داشتند تا زیان‌های وارد شده به دام‌های خویش را کاهش دهند، و حتی از سال ۱۸۸۰ شروع به ایجادِ دیواری سیمی در جنوب شرقیِ استرالیا نمودند، تا از ورود دینگو به مراکز پرورش دام جلوگیری نمایند، که اکنون نیز این برنامه با قوت ادامه دارد.

البته این حصارِ گسترده باعث شده تا در خشکسالی‌ها از مهاجرت ایمیو (شتر مرغ استرالیایی) به نواحیِ مساعد جلوگیری شده و باعثِ مرگ‌ومیرِ گسترده گردیده، و از سوی دیگر خرگوش‌های وارداتی و کانگاروهایی که دشمنِ طبیعیِ خویش را از دست داده‌اند، به دلیلِ افزایشِ جمعیت، باعثِ فشار و تخریبِ مراتع گردند؛ که این نیز مستلزم هزینه‌هایِ سنگینِ شکارِ آن‌ها گردیده است.

در ایران، خبرگزاری‌های محیط زیستی هر چند مدت نگاره‌هایی از روباه‌ها وگرگ‌هایی آویزان شده منتشر می‌نمایند که اسبابِ تأثرِ خوانندگان شده، و با وجود دلخراش بودنِ این موارد، به دلیلِ غلبه احساس بر منطق، این اَعمال تنها به ایرانیان نسبت داده شده و دیگر کشورها و فرهنگ‌ها را بَری از این اعمال می‌دانند؛ ولی حتی در کشوری چون عربستان، که با هزینه‌های گزاف و به‌کارگیریِ کارشناسانِ زبده بیگانه، سعی در احیای زیستبومِ تخریب شده دارد، شاهدِ شکارِ گونه‌های کمیابی همچون گرگ عربی (Canis lupus arabs) و عکس گرفتن و آویزان نمودنِ آن‌ها از سوی شکار دزدان و دامداران می‌باشیم.

گاهی به دلیلِ بر هم خوردنِ نظم طبیعت، انسان ناگزیر به مداخله و کاهشِ جمعیتِ یک گونه به نفعِ دیگر گونه‌هاست. برای نمونه در جنوبِ کالیفرنیا، که جمعیتِ گوسپندِ کوهی بیگ هورن بیابانی به دلایل گوناگون (همچون رقابت شدید دام اهلی بر سر منابع، و واگیر بیماری تب برفکی) به‌شدت کاهش یافته، و به نواحیِ خاصی محدود می‌گردد (جمعیت‌های جزیره‌ای)، کارشناسانِ حیات‌وحش در کنار راهکارهایی همچون زنده‌گیری و انتقالِ افرادی به این جمعیت‌های کوچک، ناچار، با کاستن از تعداد پوماهای این نواحی برای کمک به افزایش جمعیت گوسپندانِ کوهی و پیشگیری از پراکنده شدن آن‌ها شده‌اند. و در ایالت‌های شرقی که جمعیت کایوت (Canis latrans) و نمونه‌های دورگه کایوت با سگ اهلی (به دلیل قدرت سازگاری بالا) به شدت افزایش یافته، برای کاستن از حمله به دام اهلی و گونه‌هایی همچون بوقلمون وحشی و گوزن دم سپید، در کنار دامگذارانِ فدرال، شکارچیان نیز ملزم به شکار کایوت‌ها می باشند.

در استرالیا ورود گونه روباه سرخ برای انجام مراسم پر زرق و برقِ “شکارِ روباه با توله شکاری و اسب”، توسط طبقه آریستوکرات، باغث کاهش شدید و حتی نابودی کامل چندین گونه کیسه‌دار گردید و اکنون دولت با صرف هزینه‌های کلان سعی در کاهش جمعیت روباه و دیگر گونه‌های مهاجم بیگانه همچون خوک‌ها و شترهای فراری برای حفظ و احیای زیستبومِ بومی دارد.

در مجموعه جاجرود، خجیر وسرخه‌حصار، به دلیل نزدیکی با جوامع انسانی و در دسترس بودن پسماندهای خوراکی، جمعیت سگان بدون مالک و شغال تا بدان حد افزایش یافته که به دلیل حمله به گوسپندان کوهیِ البرز مرکزی و بویژه بره‌ها باعث کاهش جمعیت گردیده و بدین دلیل محیطبانان ناگزیر به معدوم نمودن آن‌ها می‌باشند. ولی گهگاه مواردی پیش می‌آید که با وجود انجام برنامه‌های پرهزینه و زمان‌برِ معرفی مجدد گونه گرگ خاکستری به ایالت‌هایی همچون مونتانا، به دلیل فشار لابی قدرتمند دامداران، دولت فدرال، به بهانه افزایش جمعیت گرگ، پروانه شکارِ آن را صادر می‌نماید. (و این جدا از تیراندازی‌های شکارچیان و دامداران محلی به رقیب می باشد.) بنا بر نظرِ عده‌ای از کارشناسان حیات‌وحش، گله‌های گرگی که طی این برنامه‌ها افرادِ برترِ خویش را از دست داده‌اند، دچارِ ازهم‌گسیختگی می‌گردند و گرگ‌هایِ جوان و بی‌تجربه تلفاتِ بیش‌تری بر دام‌های اهلیِ سهل‌الوصول به‌جایِ گوزن‌های چالاک وارد می‌نمایند.

پرداختِ زیان‌های وارد شده به روستاییان و دامداران، در کنار آگاهی‌رسانی و آموزش به دور از جوزدگی و شعار، و در نظر داشتنِ حقایقِ جامعه می‌تواند در بلندمدت باعثِ کاهش این برخوردها گردد.

نگاره‌های این نوشتار ممکن است برای شما دلخراش و آزاردهنده باشد.

Animal-Rights-Watch-ARW-8364
دینگوهای آویخته به درخت؛ استرالیا
Animal-Rights-Watch-ARW-8365
روباه آویخته به درخت؛ ترکیه
Animal-Rights-Watch-ARW-8366
شکار کایوت؛ ایالات متحده
Animal-Rights-Watch-ARW-8367
گرگ عربی به درخت آویخته؛ عربستان سعودی
Animal-Rights-Watch-ARW-8368
روباه‌های سرخی که توسط مأموران محیط زیست استرالیا برای کاهش فشار بر گونه‌های کیسه‌دار بومی شکار شده‌اند

پی نوشت: نوشتاری درباره‌ی مدیریتِ حیات‌وحش از طریق کاستن از تعدادِ یک گونه گوشتخوار: شکار با پروانه پوما برای افزایش جمعیت بیگهورن صحرایی در نیومکزیکو (انگلیسی، پی‌دی‌اف، ۸ صفحه، ۵۲۰ کیلوبایت) را این‌جا بخوانید.

Animal-Rights-Watch-ARW-8369-Culling Mountain Lions to Protect Ungulate Populations

* کوچه ها

دیدگاه‌ها

2 پاسخ به “در برخورد با گوشتخواران، تقریباً همه‌جا آسمان همین رنگ است!/ تصویری+16”

  1. قلیچه نیم‌رخ

    با تشکر از کوشان مهران
    ای کاش کمی منطق رو جایگزین احساس میکردیم
    الان باز دایه های مهربانتر از مادر میان آه و ناله نفرین راه میندازن
    کنترل جمعیت حیوانات همه جا انجام میشه و یک کار برای حفظ گونه های در معرض خطر یا رقیبه که هیچ اشکالی بهش وارد نیست
    کشتن پلنگ و گرگ عربی و … که در معرض خطر و نادرن مطمئنا کار عقلانی و درستی نیست ولی کنترل جمعیت روباه مطمئن باشید از روی اصول و برای حفظ کیسه داران انجام شده
    حالا روش کشتنشون شاید درست نباشه و میشه قبل از کشتن کمی نوازششون کرد
    همیشه یا ازین ور بوم میفتیم یا ازون طرفش
    دارن کرور کرور آدم تو اوکراین و جای جای دنیا مثل برگ کشته میشن کسی صداش در نمیاد ولی بخاطر حیواناتی که برای بعضی ارزششون از آدمها هم بیشتر زمین رو به آسمون میارن
    آقا مطمئن باشید کار اگر اصولی باشه نتیجه میده
    ججمعیت سگ و شغال و کلاغ باید کنترل بشه
    حالا که کار از کار گذشته و جمعیتشون از کنترل خارج شده بهتره جهت جلوگیری از خسارتهای بیشتر مثل تهدید شدن دیگر گونه ها یا بهداشت و …کنترل بشن
    صد البته که باید ازین انفجار پیشگیری میشد که خود ما انسانها عاملش هستیم با دفع غیر اصولی و زباله سازی…
    ولی حالا که پیش بینی اینجا رو نکرده بودیم و کار بدینجا رسیده چکار کنیم دست رو دست بزاریم تا بیشتر شن یا با صرف هزینه های گزاف برای حیوانات مراقبتخانه درست کنیم؟
    هزینه هایی که میشه صرف گونه های بسیار با ارزشتر و اصولی تر کرد

  2. سعید نیم‌رخ

    سلا جناب قلیچه.حیوانات فقط نظرات مهرابانانه ی شما را کم دارند!!!آیا شما میتوانید نظراتی غیر از فتوای کشتار دادن صادر کنید. عزیز من همانطور که همه میدانند حیوانات قبل از ما انسانها روی زمین می زیسته اند و آن زمان نه افرادی مانند شما بوده که بخواهد نظریه های کشتار صادر کند و نه افراد احمقی بوده که کشتار را عملی کند,و در آن زمان هم قانون طبیعت برقرار بوده و بطور طبیعی جمعیت تمام مخلوقات کنترل میشده و توازن برقرار بوده بدون دخالت های ابلهانه انسان.جناب قلیچه بنظرت بهتر نیست که جمعیت انسان کنترل بشه الیته نه از طریق کشتار که شما به ان بسیار علاقه مند هستید بلکه از ران پیشگیری,زیرا انسان تنها موجودی است که در حال از بین بردن سیاره زمین است که با این کار هم زمین را نابود میکند و هم زندگی خودش و دیگر مخلوقات را نابود میسازد,تا چه زمانی,دیگر مخلوقات باید چوب ندانم کاری و نادانی ما انسانها را بخورند؟؟ چند نمونه از خرابکاری های انسان رو برات نام میبرم که موجب غیر قابل سکونت کردن و نابودی زمین میشوند:قطع درختان و از بین بردن جنگل ها که ریه های زمین و تمام موجودات زنده ی بر روی آن هستند,آلوده کردن آبها و مصرف بی رویه ی آن,ایجاد آلودگی هوا و گازهای گلخنه ای و از بین بردن جو و گرم کردن زمین و…که این عوامل در نهایت موجب نابودی سیاره زمین و تمام موجودات زنده ی ساکن آن منجمله انسانها میشوند.حالا دیگر بماند که علاوه بر ایجاد چالش های یاد شده به دیگر ساکنان زمین هم رحم نمیکنیم و به عناوین مختلف ولی بیشتر به عنوان تفریح آنهارا به قتل میرسانیم و میکشیم و در نهایت وقتی که یک گونه را در خطر انقراض قرار دادیم آنوقت به بهانه ی ایجاد توازن در طبیعت بازهم دست به کار شده و دیگر مخلوقات را هم از زیر تیغ میگذرانیم تا مثلا آنگونه ای را که خودمان داشتیم منقرضش میکردیم را نجات دهیم غافل از اینکه با کشتار سایر مخلوقات ما تمام آنهارا به انقراض میکشانیم,در همین استرالیا میبینیم که گله داران نادانی که تا نوک بینی خودشان و گوسفندانشان را فقط میبینند دینگوهارا قتل عام کرده اند و همچنین روباهها اما نادانند و نمیدانند که با انجام این جنایتها و دخالت در نظم طبیعت موجب افزایش دیگر حیوانات مانند خرگوشها و… میشوند و نظم طبیعت با این کارشان برهم میخورد.جناب قلیچه تمام مخلوقات آفریده شده به غیر از انسان که کارش فقط دخالت,از بین بردن و کشتن است برای زمین,طبیعت و حیات زمین مفیدند و خداوند گونه ی بی ارزش نیافریده و همه ی آنها برای خالق ارزشمند هستند و پشت هر خلقتی رازی نهفته است و نیازی نیست که شما گونه ی ارزشمند و غیر ارزشمند را مشخص کنید,البته که بعضی از حیوانات در خطر انقراض هستند و خود ما این بلا را به سرشان آورده ایم و باید از این حیوانات محافظت صورت بگیرد که توسط شکارچیان(انسانهای قاتل طبیعت و حیوانات) کشته نشوند. و یک نکته را یاد آوری کنم که کیسه داران استرالیا اکثرا جمعیت خوبی دارند و در خطر انقراض نیستند خوبه که انسانها تقریبا به این حیوانات رحم کردند در استرالیا راستی قلیچه جان گرگ تاسمانی(ببر تاسمانی) هم کیسه دار بود در استرالیا اونو چرا منقرض کردند انسانها؟؟خلاصه ما با کشتن بزرگترین حق یک موجود زنده را که حق زیستن است از آن میگیریم. ما نمیتوانیم جان بدهیم….

پاسخ دادن به سعید لغو پاسخ