دسته: وبلاگ

  • در برخورد با گوشتخواران، تقریباً همه‌جا آسمان همین رنگ است!/ تصویری+16

    در برخورد با گوشتخواران، تقریباً همه‌جا آسمان همین رنگ است!/ تصویری+16

    دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: برای بسیاری، طبیعتِ استرالیا یادآورِ اسکیپی، این کانگاروی خاکستریِ سرخوش، و کوالاهای مهربانی است که در نهایت آرامش به خوردنِ برگ‌های درختان اکالیپتوس مشغولند. اما اگر خارج شویم از مسیرهای معمولی که گردشگران در آن مشغول بازدید از جاذبه‌های طبیعی و گردشگریِ معمولِ این قاره سرخ‌رنگ (خاک معمول سرخ‌رنگ استرالیا) می‌باشند؛ و قدم بگذاریم به دشت‌های گسترده و خشن، امکان دارد در نبودِ راهنمایانِ تورهای گردشگری، با صحنه‌هایی هولناک مواجه شویم که، به طور معمول، شرکت‌های طبیعت‌گردیِ استرالیا مایل به گفت‌وگو درباره آن نیستند.

    انبوهِ سگانِ وحشی استرالیایی، و یا دینگو (Canis lupus dingo) آویخته بر درخت، نشان‌دهنده دیدگاهِ منفی گله‌داران استرالیایی نسبت به این سگ وحشیِ سرخ‌رنگ می‌باشد که همراه با نخستین مهاجرانِ بومی چند ده هزار سال پیش وارد این قاره گردیده. با گسترش صنعت دامداری و به‌ویژه پرورشِ نژاد گوسپند مرینوس و تولید پشم آلی، مهاجران انگلوساکسون با پرداخت جایزه (کله گرگی) سعی در ریشه‌کن نمودنِ دینگو داشتند تا زیان‌های وارد شده به دام‌های خویش را کاهش دهند، و حتی از سال ۱۸۸۰ شروع به ایجادِ دیواری سیمی در جنوب شرقیِ استرالیا نمودند، تا از ورود دینگو به مراکز پرورش دام جلوگیری نمایند، که اکنون نیز این برنامه با قوت ادامه دارد.

    البته این حصارِ گسترده باعث شده تا در خشکسالی‌ها از مهاجرت ایمیو (شتر مرغ استرالیایی) به نواحیِ مساعد جلوگیری شده و باعثِ مرگ‌ومیرِ گسترده گردیده، و از سوی دیگر خرگوش‌های وارداتی و کانگاروهایی که دشمنِ طبیعیِ خویش را از دست داده‌اند، به دلیلِ افزایشِ جمعیت، باعثِ فشار و تخریبِ مراتع گردند؛ که این نیز مستلزم هزینه‌هایِ سنگینِ شکارِ آن‌ها گردیده است.

    در ایران، خبرگزاری‌های محیط زیستی هر چند مدت نگاره‌هایی از روباه‌ها وگرگ‌هایی آویزان شده منتشر می‌نمایند که اسبابِ تأثرِ خوانندگان شده، و با وجود دلخراش بودنِ این موارد، به دلیلِ غلبه احساس بر منطق، این اَعمال تنها به ایرانیان نسبت داده شده و دیگر کشورها و فرهنگ‌ها را بَری از این اعمال می‌دانند؛ ولی حتی در کشوری چون عربستان، که با هزینه‌های گزاف و به‌کارگیریِ کارشناسانِ زبده بیگانه، سعی در احیای زیستبومِ تخریب شده دارد، شاهدِ شکارِ گونه‌های کمیابی همچون گرگ عربی (Canis lupus arabs) و عکس گرفتن و آویزان نمودنِ آن‌ها از سوی شکار دزدان و دامداران می‌باشیم.

    گاهی به دلیلِ بر هم خوردنِ نظم طبیعت، انسان ناگزیر به مداخله و کاهشِ جمعیتِ یک گونه به نفعِ دیگر گونه‌هاست. برای نمونه در جنوبِ کالیفرنیا، که جمعیتِ گوسپندِ کوهی بیگ هورن بیابانی به دلایل گوناگون (همچون رقابت شدید دام اهلی بر سر منابع، و واگیر بیماری تب برفکی) به‌شدت کاهش یافته، و به نواحیِ خاصی محدود می‌گردد (جمعیت‌های جزیره‌ای)، کارشناسانِ حیات‌وحش در کنار راهکارهایی همچون زنده‌گیری و انتقالِ افرادی به این جمعیت‌های کوچک، ناچار، با کاستن از تعداد پوماهای این نواحی برای کمک به افزایش جمعیت گوسپندانِ کوهی و پیشگیری از پراکنده شدن آن‌ها شده‌اند. و در ایالت‌های شرقی که جمعیت کایوت (Canis latrans) و نمونه‌های دورگه کایوت با سگ اهلی (به دلیل قدرت سازگاری بالا) به شدت افزایش یافته، برای کاستن از حمله به دام اهلی و گونه‌هایی همچون بوقلمون وحشی و گوزن دم سپید، در کنار دامگذارانِ فدرال، شکارچیان نیز ملزم به شکار کایوت‌ها می باشند.

    در استرالیا ورود گونه روباه سرخ برای انجام مراسم پر زرق و برقِ “شکارِ روباه با توله شکاری و اسب”، توسط طبقه آریستوکرات، باغث کاهش شدید و حتی نابودی کامل چندین گونه کیسه‌دار گردید و اکنون دولت با صرف هزینه‌های کلان سعی در کاهش جمعیت روباه و دیگر گونه‌های مهاجم بیگانه همچون خوک‌ها و شترهای فراری برای حفظ و احیای زیستبومِ بومی دارد.

    در مجموعه جاجرود، خجیر وسرخه‌حصار، به دلیل نزدیکی با جوامع انسانی و در دسترس بودن پسماندهای خوراکی، جمعیت سگان بدون مالک و شغال تا بدان حد افزایش یافته که به دلیل حمله به گوسپندان کوهیِ البرز مرکزی و بویژه بره‌ها باعث کاهش جمعیت گردیده و بدین دلیل محیطبانان ناگزیر به معدوم نمودن آن‌ها می‌باشند. ولی گهگاه مواردی پیش می‌آید که با وجود انجام برنامه‌های پرهزینه و زمان‌برِ معرفی مجدد گونه گرگ خاکستری به ایالت‌هایی همچون مونتانا، به دلیل فشار لابی قدرتمند دامداران، دولت فدرال، به بهانه افزایش جمعیت گرگ، پروانه شکارِ آن را صادر می‌نماید. (و این جدا از تیراندازی‌های شکارچیان و دامداران محلی به رقیب می باشد.) بنا بر نظرِ عده‌ای از کارشناسان حیات‌وحش، گله‌های گرگی که طی این برنامه‌ها افرادِ برترِ خویش را از دست داده‌اند، دچارِ ازهم‌گسیختگی می‌گردند و گرگ‌هایِ جوان و بی‌تجربه تلفاتِ بیش‌تری بر دام‌های اهلیِ سهل‌الوصول به‌جایِ گوزن‌های چالاک وارد می‌نمایند.

    پرداختِ زیان‌های وارد شده به روستاییان و دامداران، در کنار آگاهی‌رسانی و آموزش به دور از جوزدگی و شعار، و در نظر داشتنِ حقایقِ جامعه می‌تواند در بلندمدت باعثِ کاهش این برخوردها گردد.

    نگاره‌های این نوشتار ممکن است برای شما دلخراش و آزاردهنده باشد.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8364
    دینگوهای آویخته به درخت؛ استرالیا
    Animal-Rights-Watch-ARW-8365
    روباه آویخته به درخت؛ ترکیه
    Animal-Rights-Watch-ARW-8366
    شکار کایوت؛ ایالات متحده
    Animal-Rights-Watch-ARW-8367
    گرگ عربی به درخت آویخته؛ عربستان سعودی
    Animal-Rights-Watch-ARW-8368
    روباه‌های سرخی که توسط مأموران محیط زیست استرالیا برای کاهش فشار بر گونه‌های کیسه‌دار بومی شکار شده‌اند

    پی نوشت: نوشتاری درباره‌ی مدیریتِ حیات‌وحش از طریق کاستن از تعدادِ یک گونه گوشتخوار: شکار با پروانه پوما برای افزایش جمعیت بیگهورن صحرایی در نیومکزیکو (انگلیسی، پی‌دی‌اف، ۸ صفحه، ۵۲۰ کیلوبایت) را این‌جا بخوانید.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8369-Culling Mountain Lions to Protect Ungulate Populations

    * کوچه ها

  • دورگه شدنِ ناخواسته، تهدیدی نوین؛ و حکایتِ بهرام گور/ لزوم برخورد جدی با نگهداری گونه های هیبرید در باغ وحش ها

    دورگه شدنِ ناخواسته، تهدیدی نوین؛ و حکایتِ بهرام گور/ لزوم برخورد جدی با نگهداری گونه های هیبرید در باغ وحش ها

    Animal-Rights-Watch-ARW-8372

    دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: در کتاب سیاست‌نامه، خواجه نظام‌الملک داستانی از بهرام گور، خسروی نخجیرگر ساسانی، نقل نموده که روزی بهرام به هنگامه شکار از ملتزمینِ رکاب دور افتاده و به هنگام جست‌وجوی چشمه آبی، به صحنه‌ای غریب برمی‌خورد؛ در کنار چادر شبانی، داری برپا شده، و سگ گله‌ای از آن آویزان است. شبان در پاسخِ پرسش بهرام بیان می دارد که: «… این سگی بود گرگ‌افکن ولی از مدتی پیش با ماده‌گرگی اخت شده و چشم بر یغمای او بسته بود، و زین سبب، به دلیل خیانت، او را به دار کشیدم.»

    در بسیاری از زیستگاه‌های طبیعی، به دلیل الگوهای رفتاری و تغذیه‌ایِ متفاوت و حتی گاهی تمایز در شکل و فرمِ اندام‌ها، گونه‌های ساکن در آن ناحیه با یکدیگر آمیزش ننموده و فرزندانی را که ژن‌های دو گونه را دارا می‌باشند به وجود نمی‌آورند؛ برای نمونه در جزیره بیوکو (Bioko Island) واقع در خلیج گینه، با وجود مشترک بودنِ منابع در زیستگاهی محدود و جزیره‌ای، یازده گونه میمونِ متمایز وجود دارد.

    ولی گاهی شاهد حضور گونه‌های دورگه در طبیعت، بدون دخالت انسان می‌باشیم؛ برای نمونه در غرب رشته‌کوه‌های قفقاز بزرگ، گونه تور غربی (کوبان) وجود داشته؛ در انتهای مسیر شرقی قفقاز بزرگ، که در شمال غربی جمهوری آذربایجان پایان می‌پذیرد، تور شرقی داغستان حضور دارد؛ و در محل برخورد این دو گونه، نمونه‌ای دورگه بنام تورِ قفقازِ مرکزی مشاهده می‌شود که فرم شاخ‌های آن مابینِ این دو گونه است؛ ولی در جمهوری داغستان، با وجود همزیستی تور داغستان و پازنِ ایرانی، گویا به دلیل این که قلمروی تور در ارتفاعات بالاتر می‌باشد، تا کنون مدرکی بر دورگه شدن این دو گونه به دست نیامده است.

    سمت راست: تورِ شرقی داغستان؛ سمتِ چپ: تور غربی کوبان؛ و در مرکز: تورِ دورگه‌ی قفقاز مرکزی.
    سمت راست: تورِ شرقی داغستان؛ سمتِ چپ: تور غربی کوبان؛ و در مرکز: تورِ دورگه‌ی قفقاز مرکزی.

     

    در شمالِ بلوچستانِ پاکستان، به دلیلِ برخورد دو گونه مارخورِ سلیمان و پازن سند (شبیه به پازنِ ساکن در فلات ایران ولی با گره‌هایی بسیار کوچک بر شاخ)، گونه‌ای بنام مارخور چیلتان پدید آمده، ولی در کشمیر و کوهستانِ پامیرِ پاکستان و افغانستان، با وجودِ همزیستیِ دیگر زیرگونه‌های مارخور، همچون کشمیری و آستور و کابل با آیبیکسِ هیمالیایی، آمیزشی مستند نگردیده است.

    سمتِ راست: پازنِ سند؛ سمتِ چپ: مارخورِ سلیمان؛ و در مرکز: ماخورِ دورگه‌ی چیلتان… به شاخِ مارخورِ چیلتان دقت کنید: آمیخته‌ای از دو گونه‌ی مارخور سلیمان و پازن سند.

     

    اما دست‌اندازی های دانسته و یا نادانسته‌ی انسان بر زیستبوم، تنها به انهدامِ زیستگاه‌ها و انقراضِ گونه‌ها محدود نمی‌شود. برای قرن‌ها شکارگرانِ بومیِ خاوردور روسیه و منچوری، با نمونه‌ای گوزنِ دورگه که حاصل جفتگیریِ گوزنِ الک منچوری با گوزنِ سیکای دوبروسکی بود آشنایی داشتند. پس از معرقیِ زیرگونه ژاپنی گوزن سیکا به پارک‌های گوزنِ اشراف بریتانیا وایرلند از دهه ۱۸۶۰ میلادی، گهگاه گوزن‌هایی از پارک گریخته و به‌تدریج جمعیت‌هایی وحشی و مستقل از انسان را تشکیل داده، و تا بدان حد با جفتگیری با گونه بومی گوزن سرخِ اسکاتلند و ایرلند باعث از دست رفتنِ خلوصِ ژنتیکیِ این بزرگ‌ترین گونه گوزن بریتانیا شدند که اکنون تنها در جزایرِ شمالی و دور از دسترسِ اسکاتلند می‌توان به نمونه‌های اصیلِ گوزنِ سرخ دست یافت.

    گوزن سیگا و تأثیرِ دورگه شدن با گوزن سرخ اسکاتلند
    گوزن سیگا و تأثیرِ دورگه شدن با گوزن سرخ اسکاتلند

     

    یکی از بیش‌ترین نمونه‌های افرادی که به دلیلِ اختلاطِ گونه‌ها عملاً ارزش حفاظتیِ خویش را از دست داده‌اند، در شکارگاه‌های خصوصیِ تگزاس به چشم می‌خورد. برای نمونه به دلیل بی‌دقتی، اوریکسِ گمزباک با اوریکسِ شاخ‌شمشیری جفت شده و نمونه‌هایی دورگه پدید آورده‌اند، و با در نظر گرفتنِ این حقیقت که نسلِ اوریکس شاخ شمشیری در طبیعتِ شمالِ آفریقا نابود شده و اکنون برنامه‌هایی برای معرفیِ مجددِ آن به تونس، مراکش، سنگال و چاد انجام شده و در دست انجام است، هر گونه بی‌دقتی در ارسالِ این نمونه‌های دورگه می‌تواند به فاجعه‌ای منجر گردد.

    پازن دورگه‌ی تگزاس

     

    بالا: اوریکس گمزباک و اوریکسِ شاخ‌شمشیری؛ پایین: اوریکس دورگه

     

    یکی دیگر از اعمال سلیقه‌ها جفت نمودنِ پازن و آیبیکس با بزِ اهلی برای به دست آوردنِ نمونه‌هایی با شاخِ باز و به اصطلاح “شکارچی‌پسند” می‌باشد، که به کرات در تگزاس مشاهده شده است. در ایران و نواحی آلپیِ اروپا، به دلیلِ کاهش شدیدِ تعداد پازنِ ایرانی و آیبیکسِ آلپ، و گسترشِ دامنه نفوذ بزِ اهلی، در بسیاری موارد نمونه‌هایی وحشی مشاهده شده که دارای بدنی مودارتر از نمونه‌هایِ اصیل و فرمِ شاخی متفاوت می‌باشند.

    بز دورگه با شاخ باز

     

    در اروپا و ایالت‌های شرقیِ آمریکا، به دلیلِ کاهشِ شدیدِ جمعیتِ گرگِ بومی، عرصه برای مهاجرتِ شغالِ طلایی و کایوت و تصرف قلمروهای جدید و بدونِ رقیب فراهم شده، و به دلیلِ دورگه شدنِ کایوت با گرگِ سرخِ ساکنِ تگزاس و لوئیزیانا، در اوایل دهه ۱۹۸۰ که کارشناسان به دلیل رو به انقراض بودنِ گرگِ سرخ برنامه‌ای را برای پرورش در اسارت در دست انجام داشتند، تفکیک و تشخیصِ نمونه‌هایِ اصیل با دورگه‌هایی که ژنِ کایوت را حامل بودند مشکل‌آفرین گردیده بود.

    در ایران نیز به دلیلِ کاهشِ شدیدِ شکارهای طبیعی، گرگ‌ها ناگزیر به ذباله‌خوری و نزدیکی به سکونت‌گاه‌های انسانی شده، که به دلیلِ افزایشِ تعدادِ سگانِ بدونِ مالک، به تدریج خطرِ ازدست‌رفتنِ خلوصِ ژنتیکی این سگسان را تهدید می‌نماید.

    Threat-of-Hybrid-Persian-Fallow-Deer-koocheha-dot-com-07

    ولی اکنون در ایران خطر جدیدی به‌شدت حاصلِ تلاش‌های کارشناسانی چون خسروی سریری را مورد تهدید قرار داده است!

    دورگه شدن، تهدیدِ نوینِ بقای نسل گوزن زرد میان رودان

    در طول آخرین دوران یخبندان، گوزن زرد اروپایی (Dama dama) در بیش‌ترِ نواحیِ اروپا، همچون سیسیل و بالکان، وجود داشته، ولی با عقب‌نشینیِ یخچال‌ها، و دگرگونیِ گسترده، اقلیمِ مهم‌ترین زیستگاه این گوزنِ زیبا محدود به کرانه‌های مدیترانه جنوب آسیای صغیر (ترکیه کنونی) گردید، و این بار یونانیان و سپس رومیان بودند که این گونه‌ی سازگار و خوش زاد و ولد را به یونان و جزیره رودس و بسیاری از زیستگاه‌های اروپا انتقال دادند.

    در سال ۱۸۷۵ کنسولِ بریتانیا در خوزستان، گونه گوزن زردِ میان‌رودان را به جهانِ علم شناساند، ولی در هزاره‌های کهن این گونه به‌خوبی برای آشوریان و مصریان شناخته شده بود و از جنگل‌های زاگرسِ ایران و جنگل‌های رودخانه‌ایِ خوزستان و جنوب عراق، تا نواحیِ کردنشینِ ترکیه و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین تا باریکه ساحلیِ شمال مصر و تونس وجود داشته است. تا دهه‌های گذشته بسیاری از دانشمندان این جانور را که حدود چهل درصد از نمونه‌های مدیترانه‌ای بزرگتر می‌باشد به عنوانِ زیرگونه‌ی گوزنِ زردِ اروپایی معرفی نموده و با نام علمیِ (Dama dama mesopotamica) می‌شناختند، ولی اکنون به عنوانِ گونه‌ای مستقل (Dama mesopotamica) معرفی می‌گردد.

    مقایسه‌ی جثه‌ی گوزن زرد میان‌رودان و گوزن زرد مدیترانه‌ای

     

    در اوایلِ قرنِ بیستم، پس از هزاران سال تخریبِ زیستگاه و رقابت با دامِ اهلی، دو جمعیتِ گوزنِ زرد در ترکیه وجود داشت؛ نمونه‌هایِ میان رودان که ساکن استانِ کردنشینِ حکاری در شرق ترکیه، در نزدیکی کردستان عراق، بوده؛ و جمعیتِ اروپایی که به صورتِ لکه‌هایی در اطرافِ ازمیر و آنتالیا و ساحلِ دریای اژه (تا سال ۱۹۶۰) وجود داشته و پس از نابودیِ تمامی این جمعیت‌ها به‌جز جنگل‌های کاج و بلوط مدیترانه‌ای اطراف شهر زیبای آنتالیا با حفاظتِ شدید از زیستگاه باعث نابودیِ کاملِ قدیمی‌ترین جمعیتِ گوزن زرد اروپایی گردیدند.

    در طبیعت بسیاری از گونه‌های نزدیک، گهگاه حتی با وجودِ تفاوت‌های ساختاری، با یکدیگر جفتگیری نموده و نمونه‌های دورگه (هیبرید) ایجاد می‌نمایند؛ برای نمونه برای شکارچیانِ منچوری در کنارِ گوزنِ الک منچوری و گوزنِ سیکای دوبروسکی (Dobrevsky Sika Deer) مشاهده نمونه‌های دورگه این دو گونه در طبیعت عادی بوده، و در آسیایِ صغیر چند هزار سال پیش نیز، به یقین، تماس‌هایی بینِ جمعیت‌های گوزنِ زردِ اروپایی و میان‌رودان روی می‌داده است.

    اما!

    نگهداری از گوزنِ زردِ اروپایی در مجموعه‌ای به نام “باغ وحش دزفول” به احتمالِ زیاد فاجعه‌ای بس هولناک را در پی خواهد داشت. با توجه به تجربیاتِ گذشته، این امکان همواره وجود دارد که بنا بر دلایلی، چند سر گوزنِ اروپایی از این محوطه خارج گشته، و پس از مدتی به مناطق جنگلیِ دز و کرخه برده، با نمونه‌هایِ اصیلِ میان‌رودانی هیبریدهایی را تشکیل داده، و عملاً نسلی فاقدِ ارزشِ حفاظتی پدید آورده و تمامی تلاش‌های چندین نسل کارشناسان را بر باد دهد.

    سمت راست: گوزن زرد ایرانی؛ سمتِ چپ: گوزنِ زرد اروپاییِ باغ‌وحشِ دزفول؛ در مرکز: گوزنِ دورگه‌ی زرد میان‌رودان+اروپایی نگهداری شده در باغ‌وحش مشهد

     

    با در نظر داشتنِ تجربه پیشینِ “منطقه حاظت شده گنو” که با نگهداریِ زیرگونه‌های مختلفِ گوسپندان وحشی، نمونه‌هایی فاقدِ ارزش پدید آمد، و به دلیلِ خروج از فنس و جفتگیریِ احتمالی با نمونه‌های بومی (لارستان؟) ضربه‌ی جبران‌ناپذیری بر این جمعیت وارد نمود، نباید نگهداریِ گوزنِ زرد اروپایی در دزفول را تنها به شیوه‌ی معمول به قضا و قدر سپرد. سوگمندانه هنوز در بدنه‌ی محیط زیست، بسیاری با این تفکر روز را به شب می رسانند که: «صابون را با صاد بنویسند و یا با سین فرقی ندارد چون در هر دو صورت کف می نماید.»

    و این احتمال همواره وجود دارد که در صورت تلف شدنِ افرادی از جمعیتِ برجای‌مانده از بیماریِ ناشی از مگسِ میاز، و برای رفعِ مسئولیت، تعدادی از گوزن‌های زردِ اروپایی برای خالی نبودنِ عریضه، به دز و یا کرخه انتقال یابند.

    با نیم‌نگاهی در شبکه اینترنت شاید بتوان منشأ گوزن‌های زردِ اروپایی را باغ‌وحشِ تهران و یا باغ‌وحشِ مشهد در نظر گرفت که پس از تولیدِ دو رگه‌های شیر+ببر اکنون با تولیدِ جمعیتِ دورگه‌ی گوزن زردِ میان‌رودان+گوزن زرد اروپایی، این تهدید را آشکارا برملا ساخته، و افسوس که تا کنون کسی در فکرِ برخورد با این تخلف نبوده است.

    مقایسه‌ی دو نمونه پازن اصیل و پازن دورگه

     

    در این شرایط تنها می‌توان افسوس خورد که به جایِ پیشگیری از این فاجعه که بقای نسل و پاکیِ نژادِ گوزنِ زردِ میان‌رودان را برای همیشه نابود می‌نماید، دلمشغولیِ بسیاری در محیط زیست معطوف به شومن بودن و اجرایِ نمایش گردیده است. برخوردِ قاطع با این تخلف، در مجموعه‌ای که نامِ باغ‌وحش را در دزفول یدک می‌کشد، مهم‌ترین راهکارِ موجود می‌باشد، زیرا همان‌گونه که همگان می‌دانند باغ‌وحشِ مشهد دولتی است اندر دولت، و سخن ناگفتن از آن شرط عقل می‌باشد.

    شاید سخن‌سرایِ جاودانه طوس، در نامه‌ای که رستمِ فرخزاد به برادرِ خویش نگاشته بود، وضع و حالِ گوزنِ زردِ میان‌رودان را نیز به گونه‌ای پیش‌بینی نموده باشد:

    گنهکارتر در زمانه من‌ام
    از ایرا گرفتارِ آهرمــن‌ام
    چنین است و کاری بزرگ است پیش
    همی سیـــر گردد دل از جان خویش
    همــه بودنـی‌ها ببینـم همی
    وز او خامشی برگزینم همی
    بر ایرانیـان زار و گریان شدم
    ز ساسانیان نیز بریان شدم
    پیاده شــود مردمِ جـنـگـجـوی
    سواری که لاف آرد و گفتگوی
    کشاورز جنگی شود بی‌هنر
    نــژاد و گُهـر کمتــر آید به بر
    رباید همی این از آن، و آن از این
    ز نفـــریـن نـدانـنـد بـــاز آفـریــن
    نهــان بهتــر از آشــکـارا شـود
    دلِ شاه‌شان سنگِ خارا شود
    بداندیـش گردد پسـر بر پـدر
    پدر همچنین بر پسر چاره‌گر
    شود بنده‌ی بی‌هنر شهریار
    نــژاد و بزرگـی نیـایـد به کار
    به گیتی کسی را نمانَد وفا
    روان و زبـان‌ها شود پُرجفــا
    زِ ایران و از ترک و از تازیان
    نژادی پدیـد آید اندر میـان
    نه دهقان، نه ترک و نه تازی بُود
    سخــن‌ها بـه کـردار بــازی بُــود

    * کوچه ها

  • تدبیر برای محیط زیست و امید برای زر اندوزان!

    Animal-Rights-Watch-ARW-AbbasMohammadi

    دیده بان حقوق حیوانات: عباس محمدی*: تاریخ، آکنده از پرونده‌سازی برای کسان و جای‌ها است، با هدف غارت و تملک… .

    واژه‌ی “تدبیر” در ادب فارسی، معنایی پیچیده دارد و مانند  “خرد” یا عقل که هم مورد ستایش است و هم  بسیاری اوقات عارفان ما را از آن برحذر می‌دارند، گاه معنایی نیرنگ‌آمیز را به ذهن می‌آورد. اندیشیدن به پایان کاری برای سود شخصی خویش، یا چاره‌اندیشی با هدف تنبیه کردن رقیب، و به زبان امروزی، نقشه ریختن برای کسی … از جمله مفهوم‌هایی هستند که از “تدبیر کردن” به ذهن می‌آیند. یکی از موردهای مشهور این معنا را آن‌جا می‌نوان دید که ابوالفضل بیهقی با قلم سحر انگیزش حکایت بر دار کردن حسنک را می‌نویسد. حسنک، وزیری بود با کفایت و محبوب و مردم‌دار که با پرونده‌سازی بوسهل زوزنی که «مردی امام‌زاده و محتشم و فاضل و ادیب بود، اما شرارتی… در طبع وی موکد»، مصادره‌ی اموال و کشته شد. بیهقی، این ماجرای توطئه‌آمیز را با شوری سوزناک بیان کرده است: «… آن روز و آن شب تدبیر بر دار کردن حسنک پیش گرفتند و دو پیک راست کردند، با جامه‌ی پیکان، که از بغداد آمده‌اند و نامه‌ی خلیفه آورده‌اند که حسنک قرمطی را بر دار باید کرد و به سنگ بباید کشت».

     این فراز پر ارج تاریخی- ادبی، همچون بسیاری از دیگر نوشتارهای ارزشمند، نه فقط ناظر بر یک رویداد خاص، بلکه شاهدی است بر واقعیتی تکرار شونده. امروز بیاییم و در این جمله‌ی کوتاه و پر معنا، به جای “حسنک” بگذاریم: آشوراده،  به جای “قرمطی” بگذاریم: جایگاه شغالان و ماران، و به جای “نامه‌ی خلیفه” بگذاریم: مصوبه! به نظر می‌رسد که در قضیه‌ی آشوراده نیز (با توجه به سخنان اخیر فردی که گویا سرمایه‌گذار جزیره است) عده‌ای با چشم طمع داشتن بر آن مال، نخست پرونده‌سازی کرده‌اند، سپس صحنه سازی، و آن گاه با اطلاق صفتی بر صاحب مال، خونش را مباح ساخته‌اند. شغال و مار (خلاصه شده‌ی حیات وحش) که در اعتقادهای کهن انسانی، موذی یا خطرناک به شمار می‌رفته‌اند، به گفته‌ی سرمایه‌گذار محترم باید از جزیره‌ی آشوراده  بیرون رانده شوند تا آن جا که «چیز ارزشمندی ندارد… مانند کیش… آباد شود»(1)! خلاصه‌ آن که یک “برنامه‌ی عمل” جانانه (به گفته‌ی خانم ابتکار، ناشی شده از برنامه‌های چهارم و پنجم توسعه) تدبیر شده است تا این 12-10 درصد از خاک کشور را هم که ظاهرا حفاظت شده‌ هستند، به کف “با کفایت” سرمایه‌داران بسپارند و دل‌ این عزیزان را به حاتم‌بخشی از محل سرمایه‌های ملی، بیش از پیش امیدوار گردانند.

    چنین است تفسیر بعضی‌ اشخاص از شعارهای زیبای دولت، و چنین است که تاجیک، مدیر کل مناطق نمونه و زیرساخت‌های گردشگری سازمان میراث فرهنگی گفته است: «تدبیر فعلی سازمان به طور قطع در نظر گرفتن ملاحظات زیست‌محیطی و تناسب و تطبیق طرح‌های گردشگری با محیط زیست جزیره است»(2). جالب توجه است که سازمانی که توان انجام وظیفه‌های خود در حفظ شایسته‌ی آثار تاریخی کشور را ندارد و در چند سال گذشته، سکوی پرشی بوده برای وام‌گیرندگان کلان با اختلاس‌‌های تاریخی‌شان، اکنون می‌خواهد تدبیر کند برای حفظ محیط زیست تنها جزیره‌ی ایرانی دریای خزر!

    سال‌ها است که مسوولان دولتی، از لزوم “فرهنگ‌سازی” برای اصلاح نگرش عموم مردم  به مقوله‌ی محیط زیست سخن می‌گویند. اینک پیدا است که بسیاری از مدیران ارشد کشور، و مشاوران نزدیک و مغزهای اقتصادی ایشان، بیشتر به اصلاح نیاز دارند! دست‌کم حدود پنجاه سال است که الگوواره (پارادایم) محیطزیست، در فرهنگ انسان‌های فرهیخته و بیشتر مردم کوچه و بازار جا افتاده است.  در این جهان، دیگر حیات وحش نه تنها بی‌ارزش قلمداد نمی‌گردد، بلکه سالم بودن آن پیش‌شرط یا نشانگر زندگی سالم انسان شمرده می‌شود. اما این نکته‌های روشن، گویا در ذهن شماری از مدیران ما جایگاهی ندارد؛ آنان همچنان، با گورخر(3) و بلوط(4) و تالاب و جزیره‌ی نامسکون با پوشش گیاهی طبیعی، و مار و شغال دشمنی می‌کنند.

    و تنها باید گفت دریغا دریغ که دو سازمان “متولی” مقوله‌های میراث فرهنگی و محیط زیست، یعنی دو چیزی که فقط باید حفاظت شوند، تفاهم‌نامه‌ای امضا کرده‌اند برای زیر و زبر کردن یک گنجینه‌ی ملی. با این نگرش، بعید نیست که فردا و پس فردا، همین سازمان‌ها، برای “ایجاد اشتغال و توسعه‌ی اقتصادی” رای به تغییر کاربری کاخ سعد آباد و میدان نقش جهان و تخت جمشید و کوه دماوند هم بدهند، چنان که برای بسیاری از میراث‌های طبیعی و تاریخی کم‌تر معروف داده‌اند… !

    پی‌نوشت

    1)  روزنامه‌ی شرق 11/10/1393

    2) روزنامه‌ی همشهری 9/10/93

    3) استاندار فارس در دولت پیشین گفته بود که سیصد راس گورخر مصیبتی برای منطقه‌ی نیریز و مانع بهره‌برداری از معادن شده‌اند (خبرگزاری مهر، 3/2/1392).

    4) مشاور اقتصادی و سرمایه‌گذاری استاندار در دولت کنونی، در انتقاد از سازمان حفاظت محیط زیست گفته است: «برخی برای حمایت از چند درخت بلوط، شمشیر خود را روبه روی مسوولان استان قرار داده اند و مانع اجرای طرح‌های اقتصادی و ورود سرمایه‌گذاران خارجی به استان می‌شوند که این مایه‌ی تاسف است» (تارنمای عصر ایلام، 30/10/93)

    * وبلاگ

  • جنجال عکس گرفتن با جسد یوز؛ حمایت توام از یوزپلنگ، باقر نظامی، فتح الله امیری، سپهر سلیمی و هومن جوکار!/ تصویر

    جنجال عکس گرفتن با جسد یوز؛ حمایت توام از یوزپلنگ، باقر نظامی، فتح الله امیری، سپهر سلیمی و هومن جوکار!/ تصویر

    Animal-Rights-Watch-ARW-8301

    دیده بان حقوق حیوانات/ شهرام امیری شریفی*: لطفن این مطلب را به مثابه حمایت توام از باقر نظامی، یوزپلنگ، فتح الله امیری، سپهر سلیمی و هومن جوکار و سایرینی بدانید که رگ گردنشان برای طبیعت بالا می زند!

    دو هفته از ماجرای تاسف بار کشته شدن دو یوز ماده (مادر و دختر) در تصادف جاده ای می گذرد و این بار نه مرگ یوزها که انتشار عکس یادگاری با جسد یکی از یوزها خبرساز شده است.

    یکم، ماجرا از آنجا آغاز شد که انتشار تصویری مشترک از باقر نظامی، هومن جوکار و فتح الله امیری که پشت جسد یوز تصادفی نشسته بودند و ظاهرا با لبخند به دوربین نگاه می کردند، با واکنش سپهر سلیمی مواجه شد. سلیمی با انتشار مطلبی در وبلاگش این رفتار را غیر اخلاقی دانسته و با رفتار بعضی فوتبالیست های میلیاردی مقایسه کرد که پس از شکست، بی توجه به ناراحتی عمیق هواداران تیمشان، خندان و خوشحال از زمین مسابقه خارج می شوند. در ادامه این مقایسه نیز از شعار هواداران ناراضی وام گرفته که: فلانی حیا کن، یوزپلنگ رو رها کن! مساله ای که پس از یک مکالمه تلفنی به اعلام برائت همه از عکس گرفتن با جسد ختم شده…

    دوم، ماجرا اما طبق روال معمول شبکه های مجازی به یک نقد و تلاش برای اصلاح یک رفتار ختم نشده. پس از نشر این مطلب در شبکه های مجازی، عده ای بدون شناخت این سه عزیز، بدون آگاهی از تلاش های آنها در راه حفاظت از تنوع زیستی و به خصوص ناموس طبیعت کشور – یوزپلنگ – و شاید بدون شناخت یوز(!) به جای نقد یک رفتار، حرمت شکستند و از خطوط قرمزی عبور کردند که پرداختن به آن را در شان این عزیزان و خود نمیدانیم. عده ای دیگر نیز بدون شناخت آن دو عزیز دیگر (یوزپلنگ و سپهر سلیمی) بنا را بر حمایت تمام قد از حضار در عکس گذاشتند و به دروازه مقابل تاختند و در نهایت آن شد که نباید…

    سوم، احسان محمدی، که آموزش دیده دکتر فاضل است و بی گمان درس ادب و اخلاق آموخته، خود پیش تر چنین نواختنی را تجربه کرده بود تا این بار هم با نوشتاری متین تلاش کند به نقد رفتاری جمعی و هیجانی بنشیند تا شاید اصلاحی بعید رخ دهد … اصلاحی بسیار بعید ….

    این سه را نوشتم تا چهار و پنج و شش را با سوزن و جوالدوز همراه کنم.

    چهارم: چه لبخند عزیزانمان هنگام تهیه عکس، به دلیل شدت تابش نور خورشید باشد و چه نه، چه فعال ترین ها در حفظ یوز باشند و چه نه، چه بر گردن یوز و طبیعت و محیط زیست حق داشته باشند و چه نه، شخصن از گرفتن عکس یادگاری با جسد حیوانات بیزارم. نه اینکه خود چنین کاری نکرده باشم که متاسفانه یکی دو باری با اجساد حیوانات تصادفی چنین کرده ام؛ اما بعدتر آموزش دیده و خوانده ام که اشتباه کرده ام و این رفتار را ترک کرده ام. بماند که دیده ام لبخند باقر نظامی، حتی در خواب نیز حذف نمی شود، می بینم که ترکیب آفتاب شدید و نگه داشتن عینک با انقباض عضلات بینی برای هومن جوکار لبحندساز شده و دیدنی است که فتح الله امیری بر خلاف همیشه به دوربین و عکاس اخم کرده….

    پنجم: من و ما هم در شبکه های مجازی شوریده ایم و تاخته ایم و گفته ایم و شنیده ایم و نواخته شده ایم و حتی برای مخالفت با شکار ده – دوازده باری به قتل تهدید شده ایم، اما در برابر نواختن های ملیجک های سفارشیِ غریبه با اصولمان (حقوق حیوانات) که برای اهداف خاص قالب ریزی شده اند، سکوت کردیم تا انرژی بیهوده تلف نکنیم، در راه بمانیم و اعتبارمان را قمار نکنیم. آموخته ایم که راه بازگشت به اخلاقیات، از مسیر بی اخلاقی گذر نمی کند و عبور از خط قرمز هایی که در شبکه های اجتماعی هر روز زرد و زردتر می شود را ورای اخلاق می دانیم.

    ششم: چندی پیش با عزیز درس خوانده ای هم صحبت شدم که «طراح» کارت ویزیتش خودش بود و روی کارت زیبایش خود را «عکاس» و «مستند ساز» و «تهیه کننده» معرفی کرده بود. از «جامعه شناسی» و «توانمند سازی جوامع محلی» سخن می گفت که مهم ترین بخش فعالیتش در یکی از پروژه های جاری بود و پند می داد که مخالفت شما با شکار … اعتراف می کنم که باقی جمله ها را نشنیدم و به «طراح» و «عکاس» و «مستند ساز» و «تهیه کننده» و «جامعه شناس» و «توانمند ساز»ی فکر می کردم که به «طراحی ساختمان» قرنطینه فلان گونه در بهمان منطقه مفتخر است و یحتمل هنگام ابتلا به سرماخوردگی، «طبیب» هم می شود و انواع داروهای خفیف و آنتی بیوتیک ها را با دوزها و دوره های درمان من درآوردی میل می کند.

    آخر: بند ششم را گفتم که حفاظت از محیط زیست را طبق اصل 50 قانون اساسی مشروط به پیروی از اصول تخصصی وظیفه «محیط زیست نخوانده ها» هم بدانم؛ بر تخصص گرایی افراطی که در توجیه و همراه کردن عامه ناتوان است ولی شکارچی پیر ادبیات خوانده را «مستند ساز» و «عکاس» و «کارشناس» و چه و چه جا می زند بتازم، بر بینابینی بودن برخی فعالیت ها و تخصص ها تاکید کنم، بر منفعت طلبی معدود متخصصانی که تخصصشان حاصل انتخاب نود و هشتم و نود و نهم و صدم لیست انتخاب رشته بوده و مدرکش را دانشگاهی مهر کرده که صندلی هایش خالی مانده خرده بگیرم، بر غیر آکادمیک بودن حقوق حیوانات در تمام جهان اصرار کنم؛ بر نیاز به نخبه گرایی در همه تخصص ها سوزن و جوالدوز بزنم و بر ارادت قلبیم به باقر و فتح الله و سپهر و هومن و احسان و یوز اعتراف کنم.

    دیگرانی هم هستند که چون این سه نفر، اگر نبودند، یوز هم نبود: مرتضی اسلامی و محمد فرهادی نیا و همقطارانشان…

    به احترام دوستانمان و به حرمت حریمشان کلاه از سر بر می دارم و امیدوارم روزی منطق جذب کننده، بر حرمت شکنی های متعصبانه فیس بوکی چیره شود و آنچه می کنیم طبق قول دکتر کیخا «مسابقه برای حفاظت» باشد نه رقابت در فلاکت.

    * در رسانه ها رسم است پس از این ستاره سِمت ها و مسوولیت ها و کتاب های خوانده شده و گل هایی که به سرمان زده ایم نوشته شود که صحبت را عمیق تر جلوه دهد! برای حقیر اما ارادتمند افراد فوق الاشاره مناسب ترین خواهد بود.

  • سومین خبرسازی شکارچی پیر در یکسال گذشته!/ وبلاگ میهمان

    سومین خبرسازی شکارچی پیر در یکسال گذشته!/ وبلاگ میهمان

    دیده بان حقوق حیوانات:/ سپهر سلیمی*: گویا زمستان برای محمد علی اینانلو خوش یمن نیست. انتشار خاطره ای از شکار قوچ در خبرآنلاین باعث شد اینانلو  برای سومین بار در یکسال گذشته خبرساز شود.
    یلدای امسال خاطره ای از محمد علی اینانلو با عنوان “وقتی یک شکارچی در شب یلدا در برف گیر می‌کند و با خرس روبرو می‌شود” در خبرآنلاین منتشر شد. در ابتدای این نوشته اینانلو توضیح داده بود که: “داستان شب یلدایی است مربوط به سال‌ها پیش از اینکه تفنگ را زمین بگذارم”. در ادامه ماجرا اینانلو به شرح ماجرای شکار یک قوچ می پردازد. او  نوشته بود پس از سلاخی قوچ به علت تاریکی هوا مجبور شده شب را در کوهستان بماند و در همین گیردار با حیوانی مواجه می شود که خرس یا پلنگ بوده و پس از شلیک به آن حیوان دیگر خبری از آن حیوان نمی شود…!

    پس از انتشار این خاطره، دیده بان حقوق حیوانات ضمن بازنشر این مطلب از دفتر شکار و صید و یگان حفاظت سازمان محیط زیست درخواست کرده بود نسبت به شکار قوچ و خرس یا پلنگ از سوی محمد علی اینانلو واکنش نشان داده و در این خصوص اقدام قانونی انجام دهند.
    اما چند روز پس از این درخواست، محمد علی اینانلو با انتشار یادداشتی در خبرآنلاین مدعی شده که خاطره اش یک داستان کوتاه بود که 20 سال پیش نوشته شده است. البته وی در این نوشته کوشیده با لحن تمسخر آمیزی نسل جوان و حامیان حیوانات در شبکه های اجتماعی را خطاب قرار دهد و نسبت به عدم مطالعه آنها ابراز نگرانی کرده است!

    این اولین بار نیست، شکار قوچ در منطقه شکار ممنوع سمنان!
    این نخستین باری نیست که مساله ای مربوط به شکار از سوی اینانلو به سطحی ترین شکل ممکن مورد تکذیب قرار می گیرد. دی ماه سال گذشته نیز یگان حفاظت محیط زیست شاهرود خبر از دستگیری شکارچی قوچ در منطقه شکار ممنوع سمنان داده بود.  ولیان مسوول جمعیت «دیده‌بان طبیعت شاهرود» که برای اولین‌بار این خبر به‌نقل از او منتشر شد به خبرنگار شرق گفته بود: «خود من روز حادثه در محل نبودم، اما کسانی که به آنها اعتماد کامل دارم و هیچ غرضی با کسی ندارند قسم می‌خورند که شخص آقای اینانلو به همراه سه لاشه شکار در آن روز دستگیر شدند، اما او بلافاصله با مسوولان محیط‌زیست شهرستان و استان تماس گرفت و تاکید کرد که من چهره شناخته‌شده محیط‌زیستی هستم و انتشار این خبر به ضرر طبیعت و محیط‌زیست است، در نهایت توجیهات او موثر واقع شد و در خبری که انتشار داده شد به این شکل بود که مسوولیت شکار برعهده آقای شکرالله اینانلو برادر محمدعلی اینانلو گذاشته شود».

    یک دروغ دیگر، طرح یوزپلنگ بر روی پیراهن تیم ملی
    محمد علی بهمن ماه سال گذشته نیز در روی خط برنامه زنده نود اعلام کرده بود که پیشنهاد درج طرح یوزپلنگ بر روی تیم ملی فوتبال ایران پیشنهاد او بوده است. این دروغ اینانلو با واکنش های بسیاری از سوی فعالان و مدیران محیط زیست همراه شد و همگی اذعان کردند که ادعای اینانلو در این خصوص دروغ محض بوده و این پیشنهاد برای نخستین بار از سوی آرش نورآقایی مطرح شده بود.

    * وبلاگ دوستداران حیوانات و محیط زیست

    _____________________________

    هشدار دیده بان حقوق حیوانات: محیط زیست کشتار «محمدعلی اینانلو» را پیگیری کند/ شکارچی پیر: شب یلدا به خرس شلیک کردم!

    نامه ویژه عکاس حیات وحش به اینانلو در دفاع از سریال پایتخت/ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند

    نامه سرگشاده ی محمد تاجران به اینانلو؛ یادی از عباثی که یادش داغ بود/ وبلاگی میهمان

    غیرت، توصیه اسماعیل میرفخرایی برای آنان که پشت صحنه بدنبال کباب کردن گوشت شکارند!

    مناظره شکار/ فیلم

    مناظره تلویزیونی شکار/ تصویری

    رسانه ملی و آگهی رپرتاژ شکارچی پیر/ باز هم اینانلو خود را کارشناس خواند و منتقدان را به باد تمسخر گرفت

    ناصر کرمی هم تایید کرد اینانلو دروغ گفته است!

    اپورتونیست‌های زیست محیطی و شنگول و منگول وارونه!/ ادامه عکس العمل ها به دروغ گویی های شکارچی پیر

    باز هم خداوند این کشور را از دروغ و خشکسالی دور نگه دارد!/ در ادامه دروغ گویی های شکارچی پیر

    خوش خدمتی مجری نچسب «ورزش و مردم» به دروغگویی اینانلو/ مزاح کودکانه شفیع و اینانلو با «یوزپلنگ پلو»!

    آرش نورآقایی: آرام شویم!

    چقدر تو بزرگواری مَرد!/ خداحافظی ایده پرداز اصلی درج نشان یوز بر پیراهن تیم ملی بعد از دروغ شکارچی

    دروغ رسمی شکارچی پیر در برنامه فوتبالی ۹۰/ سوء استفاده علنی از نا آگاهی هوامل برنامه ۹۰

    سقوط آزاد «محمدعلی اینانلو» با دروغ شاخدار در برنامه نود! + اسناد

    شکارچی پیر به وقت عذرخواهی نیز پر مدعاست!

    حساسیت شکارچی خون ریز به بوی خون!/ پرده برداری شکارچی پیر از خوی ددمنشانه کشتن برای انتقام

    پاسخ دکتر فاضل به گستاخی های شکارچی پیر/ دشنه شکارچی و مدرسه دخترانه من!

    پاسخ گستاخانه شکارچی پیر به دکتر فاضل/ ما داریم اخته می‌شویم!

    خودبزرگ بینی شکارچی پیر با بیان نمایشی اقدامات خیر احتمالی/ استفاده از کارهای خیر به عنوان چماق!

    دلبری یک کارشناس از مرد سبیل کلفت و خشن!

    شکارچی پیر از «شرف ایرانیان» چه می داند؟/ تیغ و زنگی

    از «اینانلو»یی که می‌شناختیم تا «اینانلو»یی که نمی‌شناسیم!

    سرزمین‌مان را دوست داریم؛ پاسخی به محمد علی اینانلو

    می توانم ۱۰۰ یوز به مسوولان نشان بدهم!/ ادامه ادعاهای طنزگونه در رسانه های رسمی

    دفاع از شکار در غیاب مخالفان شکار در مقر سازمان حفاظت محیط زیست!/ برای حفاظت حیوانات باید آنها را به خاک و خون کشید

     آقای اینانلو، شفاف پاسخ دهید: شکارچی هستید یا طرفدار طبیعت؟!

    اینانلوی عزیز، این طبیعت گردی نیست!/ وبلاگ میهمان

  • واکنش فعالان حقوق حیوانات به طرح ممنوعیت نگهداری از سگ: حقوق حیوانات را قربانی نکنیم/ وبلاگ میهمان

    دیده بان حقوق حیوانات/ مهرناز شهباز*: 74 ضربه شلاق و جریمه نقدی از یک تا ده میلیون تومان مجازاتی است که تعدادی از نمایندگان در طرح تقدیمی به مجلس برای سگ گردانی در نظر گرفته اند. طرحی که با انتقادات فعالان مدنی، محیط زیست و حقوق حیوانات روبرو شده است.

    چند سال پیش،  طرحی که برای محدود کردن نگهداری حیوانات خانگی در قالب الحاق یک ماده به قانون مجازات اسلامی در صحن علنی مجلس اعلام وصول شد، پس از اعتراضاتی که صورت گرفت، بایگانی شد. اما حالا دوباره 32 نفر از نمایندگان طرح مشابهی را ارائه کرده اند که در صورت تصویب با «گرداندن سگ دراماکن عمومی» برخورد قانونی خواهد شد. در بخشی از این طرح آمده: «هر کس به گرداندن یا بازی‌کردن با حیواناتی از قبیل سگ و میمون که گرداندن آنها در انظار، اماکن عمومی یا معابر به فرهنگ اسلامی یا سلامت و آرامش اطرافیان به‌ویژه زنان و کودکان آسیب می‌زند، اقدام کند یا آنها را مورد معامله قرار دهد یا در خانه خود نگهداری کند و به اخطار مأموران انتظامی ترتیب اثر ندهد به جزای نقدی از 10 تا یکصد میلیون ریال یا به شلاق تا 74 ضربه و ضبط حیوان مذکور محکوم می‌شود.»

    جای خالی قانون برای حیات وحش ایران

    پیشنهاد دهندگان طرح یاد شده، هدف از تهیه این طرح را مقابله با روند فزاینده سگ‌گردانی در معابر و نگهداری آن در آپارتمان‌ها -در شهرهای بزرگ به‌ویژه تهران- اعلام کرده‌اند. آنها می‌گویند: «نگهداری حیوانات مذکور در آپارتمان‌ها و در منازل مسکونی چنانچه موجب نارضایتی هر یک از ساکنان شود ممنوع است و نگهدارنده در مرتبه اول موظف است با اخطار دادسرا ظرف ۱۰ روز رفع مزاحمت کند.»

    شهرام امیری شریفی دبیر پایگاه آگاهی رسانی دیده بان حقوق حیوانات، درباره این طرح می گوید: «ریشه این مباحث به این دیدگاه بازمی گردد که برخی نگهداری از سگ را مصداق بارز ترویج فرهنگ غربی می دانند در حالی که دانشمندان معتقدند که منشاء و خاستگاه نژادهای مختلف سگ هزاران سال پیش در خاورمیانه به ویژه ایران بوده است. »

    امیری شریفی با اشاره به خرید و فروش آزادانه انواع سگ در تهران و شهرهای بزرگ، گفت: «این طرح در حالی مطرح می شود که در سطح شهر تهران و در کنار برخی میادین و بزرگراه ها توله نژادهای مختلف سگ های وارداتی آزادانه به فروش می رسد و هیچ نهادی ممانعت نمی کند.» 

    دبیر دیده بان حقوق حیوانات با تاکید براهمیت تصویب قوانین همه جانبه درباره حیات وحش ایران افزود: «چند سال است که حیات وحش ایران نیازمند قانون گذاری است، چون هنوز نتوانسته ایم برای کنترل قاچاق حیات وحش و شکار غیرمجاز و انواع حیوان آزاری راهکارهای بازدارنده قانونی به کار بریم.»

     امیری شریفی ادامه داد: « به دفعات، اخباری مبنی بر کشتار حیواناتی مثل خرس و پلنگ در رسانه ها منتشر می شود. شکار پلنگ و خرس پنچ میلیون جریمه دارد ولی پوست آنها بین 15 تا 20 میلیون فروخته می شود در حالی که شکار خرس ممنوع است و خوردن گوشت آن حرام است. حال چگونه است که برای سگ کردانی یک تا 10 میلیون جریمه در نظر گرفته می شود! »

     

    قوانین بر اصول علمی منطبق باشند

    شاهین سپنتا، دامپزشک، درباره این طرح گفت: «قرن ها قبل از این که غربی ها به حقوق حیوانات توجه کنند، در فرهنگ ایران پیش و پس از اسلام، در روایات مذهبی و متون ادب فارسی بارها به اهمیت رعایت حقوق حیوانات به ویژه سگ تاکید شده است.»

    سپنتا افزود : «بر همین پایه، امروز ضروری است که نگهداری از حیوانات خانگی ساماندهی و قانون مند شود اما این نمی تواند به این معنا باشد که مجازات سنگینی برای نگهدارنده در آپارتمان در نظر بگیریم ولی از جوانب دیگر مساله غفلت شود. باید همه نگهدارندگان ملزم به اخذ شناسنامه و تشکیل پرونده بهداشتی زیر نظر کلینیک دامپزشکی برای حیوان خود شوند و برای پیشگیری از بیماری ها، حیوان باید همه واکسن ها و داروهای لازم را دریافت کند. به منظور رعایت حقوق حیوانات انجام اعمال جراحی غیر ضروری باید ممنوع شود. سگ ها هنگام انتقال به درمانگاه باید در باکس های مناسب حمل شوند. با همکاری شهرداری ها و سازمان دامپزشکی پیست هایی برای ورزش و پیاده روی حیوانات خانگی در نظر گرفته شود.»

    سپنتا ادامه داد: «متاسفانه در حال حاضر هیچ نظارتی بر قاچاق و واردات گونه های مختلف حیوانات از جمله سگ به کشور نمی شود و مراکز زیادی هستند که بدون هیچ مجوز و پروانه معتبر از سازمان دامپزشکی در شرایط غیر بهداشتی به تولید نژادهای مختلف سگ و فروش آن به افراد می پردازند و کسی هم مانع آنها نمی شود.»

    فعال محیط زیست و حقوق حیوانات در ادامه افزود: «از نمایندگان محترم انتظار داریم که پیش از مطرح کردن این طرح در صحن علنی، از دیدگاه های کارشناسان سازمان دامپزشکی و سازمان های مردم نهاد مدافع حقوق حیوانات در تدوین آن بیشتر بهره برند تا طرح با اصول علمی انطباق بیشتری داشته باشد.»

    پت تراپی و سود جستن از حیوانات خانگی

    بهنام اوحدی، روانپزشک، نیز با تاکید بر اهمیت نگهداری از حیوانات خانگی معمول به ویژه سگ برای سلامتی افراد می گوید: «بسیاری از کودکان، نوجوانان، جوانان، میان سالان، سالمندان و کهن سالان، به دلیل ریشه ها و سرچشمه های گوناگون ژنتیک، مادرزادی، رشدی – پرورشی، یا رخدادی از چشم انداز مغز و اعصاب و روان نیازمند سود جستن از حیوانات خانگی و به ویژه سگ هستند چرا که عاطفه ای که سگ با نگاه نوازشگر به آدمی می بخشد، در هیچ کدام از دیگر گونه های جانوری جهان از جمله اسب، دلفین، گربه و طوطی وجود ندارد.»

    او با اشاره با نقش درمانی حیوانات خانگی افزود: «طی پژوهش های پرشمار، هویدا شده که همدم ساختن حیوانات خانگی و به ویژه سگ با بیماران مغز و اعصاب و روان، روند درمان – از جمله کنار گذاشتن یا کاهش دوز داروهای مغز و اعصاب و روان – را شتاب بخشیده و آنان را از انجام کردارهای پرخاش گرانه و ستیزه جویانه باز می دارد. درمان با حیوانات همدم خانگی یا “پت تراپی” با سگ های الفت جو و مهربان در اختلالات خلقی و شخصیتی موثر است.»

    * ایران نامه

    _________________________

    مشکل حاد کشور فعلاً سگ‌ گردانی است!

    چرا نگهداری از حیواناتی مانند ببر و شیر و خرید و فروششان جرم نیست؟ حاشیه‌نگاری بر طرح مجلس برای افزودن یک ماده به قانون مجازات اسلامی

    بدنیا آمدن برای مردن: ماجرای اندوه دکتر مرگ/ تصویر و فیلم

    فرمانده پلیس اعلام کرد: مخالفان سگ گردانی بیشترند

    سگ‌گردانی تفریح جدید مرفه‌نشینان!/ تلاش برای برخورد پلیسی با سگ گردانی

    بالاخره تکلیف طرح ممنوعیت سگ گردانی چه شد؟

    برخورد با سگ گردانی در ماشین/ تصویری

    ۲۰۰۰۰ تومان جریمه سگ گردانی/ حمل سگ و قاچاق کالا از مصادیق مخل امنیت اخلاقی!

    برخورد با سگ گردانی/ تصویری

    هفته آینده: برخورد با سگ گردانی داخل خودرو، کوچه، خیابان و پارکها

    دوست خوب من/ در باب منوعیت سگ گردانی

    مهر: جولان زبان درازها در پایتخت/ سگ گردانی؛ ابتذال به سبک غربی

    دیدگاه: ممنوعیت سگ گردانی و مسایل اساسی اجتماعی

    میزان جریمه و ممنوعیت سگ گردانی در اماکن عمومی اعلام شد!!!

    آیا برای سگ گردانی هم پلیس استعلام می‌کند؟

    سابقه تصویب مجازات سگ و میمون گردانی به مجلس شورای ملی ۹۰ سال پیش باز می گردد

    رادان: خیابان‌ محل سگ‌گردانی نیست

    نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس: طرح مقابله با سگ‎‏گردانی در دستور کارمان نیست

    سگ‌گردانی در خیابان جزو مصادیق بارز جرم محسوب می شود!

    پیشنهاد مجلس: شلاق برای نگهداری سگ!

    توقیف سگ‌ها در خیابان توجیه قانونی ندارد

    خداوند لعنت کننده کسی است که حیوانات را لعنت کند/ موضع گیری رسمی جامعه دامپزشکان ایران در مورد جمع آوری سگ ها توسط نیروی انتظامی

    خودروهای حامل سگ جریمه می‌شوند!

    داستان سگی با ۴۰ ساچمه در سرش/ تصویری

    اوج گیری گربه بازی توسط دخترهای ایرانی: سگ بازی از مد افتاد!

    بررسی حقوقی فضای داخلی خودرو/ برخورد با حمل سگ در ماشین قانونی است؟

    رییس پلیس مبارزه با موادمخدر: راه‌اندازی مرکز آموزش سگ‌های موادیاب در افغانستان

    در باب نجاست سگ در فقه اسلام/ آیا نجاست بهانه آزار است؟!

    حکم شرعی نگهداری از سگ برای‌ سرگرمی

    معرفی”سگ‌گردان‌ها”به مراجع قضایی/ سگ گردانی مصداق جریحه دار کردن عفت عمومی

    برگی از تاریخ: ۱تا۷روز حبس،مجازات کسانی که سگ را بدون پوزه‌بند در گذرها و اماکن عمومی ببرند

    جلوگیری از درمان سگ ها در گیلان/ نظارت نیروی انتظامی بر مالکین سگ های فانتزی

    عواقب حقوقی نگهداری سگ !!!

    نامه سرگشاده یک دامپزشک به رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس درباره طرح مقابله با سگ‎بازی

    دیدگاه: طرح مبارزه با نگهداری سگ ، کپی برابر اصل طرح مبارزه با ماهی قرمز است !

    نگهداری و بردن سگ به خیابان ممنوع شد

    نمایندگان مجلس: نگهداری و تردد سگ‌ها ممنوع

    از فردا توقیف خودروهای حامل حیوانات در مشهد

    شیوع نگهداری «حیوانات خانگی خاص»/ بی قانونی در نگهداری حیوانات و برخورد با آن

    بازنشر: خلاف سنگین های یک دوستدار حیوانات در چند سال آینده/ طنز

  • نامه به پرندگان مهاجر!/ وبلاگ میهمان

    نامه به پرندگان مهاجر!/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-AbbasMohammadi

    دیده بان حقوق حیوانات:/عباس محمدی*: عزیزان دورپرواز من، دیگر به سرزمین من نیایید! اگرچه دیدن بال‌گشایی عاشقانه‌تان در آسمان زمستانی میهن، امیدبخش دل من بوده است، اما دیگر نیایید… این‌جا امن نیست! گویا هم‌میهنان من دیگر رویای پرواز را خوش نمی‌دارند!

    آشوراده و میانکاله هم می‌رود؛ به همان‌جا که اورمیه را فرستادیم، به همان شوره‌زار یأسی که از بختگان ساختیم، به همان گورستانی که از زاینده‌رود و گاوخونی برجا نهادیم، و به همان بیابان وحشتی که از جازموریان پدید آوردیم.

     نیایید! از فراز البرز که می‌گذشتید، قهقهه‌ای که با آن به هم‌پروازان‌تان دل‌گرمی می‌دادید، مرا هم شور زندگی می‌بخشید. می‌توانستید از چکادهای پربرف و از میانه‌ی تندر و آذرخش بگذرید، اما، دیگر نمی‌توانید از میانِ پرده‌های شوم رگبار گلوله جان به در برید.

    نیایید! ما دروغ گفتیم؛ در آبگیرهای سرخرود دانه افشاندیم و گفتیم که ایمن فرود آیید. با خیالی آسوده پایین آمدید، و در دام‌چاله‌های مرگ‌ به بندتان کشیدیم و زنده زنده بال و پاهای ظریف و خسته‌تان را گره زدیم و بر سینی‌های طمع‌ورزی در فریدونکنار به اسکناس تاخت‌تان زدیم.

    نیایید! آب‌بندان‌ها دیگر برایمان اندوختگاه مایه‌ی حیاتی نیست که شالیزارهامان را پر برکت می‌کرد؛ شالیزار در نظر ما فقط “ملک مرغوبی” است که می‌توانیم برای ساخت ویلا در آن، آگهی کنیم. برنج را کشتی‌های غول‌آسا از آن‌سوی آب‌ها برایمان می‌آورند. ما، خستگی را بر خاکریز کنار کشتزار از تن نمی‌گیریم؛ صندلی خودرویی را که با فروش زمین پدری به دست آورده‌ایم، بر آن خاک ترجیح می‌دهیم.

    نیایید! ما، چنان دریده‌چشم شده‌ایم که ارث پدر را هنوز که او زنده است، می‌طلبیم – بس که برای به چنگ آوردن پول شتاب داریم-  و به چشمان خیس او و به دستان پینه بسته‌اش نگاهی نیز نمی‌افکنیم. دستان ماهر مادر هم که برگ‌های چای “لاجان” را چنان عمل می‌آورد تا گواراترین چای را برایمان دم کند، دیگر نمی‌خواهیم؛ “یارانه” را چونان نواله‌ای شاید به او دهیم تا چای سیلان را از “سوپری” سر کوچه بخرد.

    نیایید! ما و بزرگان ما دروغ گفتیم؛ ما را پروای آیندگان این خاک نیست. سخن از محیط زیست گفتیم، چنان که از اجرای “پروژه” می‌گوییم به بهای تاخت زدن خاک و زیر خاک‌هامان با سوله و اسفالت و خودروهای وارداتی. بر زبان، از حفظ محیط زیست سخن راندیم و با دست امضا گذاشتیم بر توافق‌نامه‌ای که تالاب و جزیره‌ی آرامش شما را به دوستان واگذار می‌کند.

    نیایید! شما را به خدا نیایید، شاید که جایی دیگر مهمان‌نواز تر باشند… و شاید که ما به خود آییم.

    * خبرآنلاین

  • درباره حمایت از حیوانات و ماجراهای اخیر/ وبلاگ میهمان

    درباره حمایت از حیوانات و ماجراهای اخیر/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-8192

    دیده بان حقوق حیوانات: سپهر سلیمی*: سالهاست که مخالفان فعالیت های اجتماعی و آنها که میانه ای با نهادهای مدنی و سازمانهای غیردولتی ندارند می کوشند فعالیت های اجتماعی و سازمانهای غیردولتی را به گروه ها و فعالیت های سیاسی پیوند بزنند تا از این طریق به این فعالیت ها آسیب وارد کنند و مانع از اثرگذاری آنها شوند. هنوز سخنان مدیران دولت قبل در خصوص گروه های زیست محیطی را از یاد نبرده ایم.
    شگفتا در حالی که در دولت جدید، ذره ای از این بدبینی ها و بی اعتمادی ها کاسته شده است عده ای تازه از راه رسیده تلاش دارند کوشش های مدنی را به سیاست پیوند بزنند! اگر نگوییم این عده مغرض هستند، در بهترین حالت آنها را می توان نادان دانست!
    فعالیت های اجتماعی به ویژه آن بخش از آن که به حفظ محیط زیست مربوط می شود با رفتارهای هیجانی و بی برنامه نه تنها به سرانجام نمی رسد که تلاش پیشینیان را نیز نابود می کند.

    چند نکته دیگر:
    اول: درست است که بسیاری از مشکلات زیست محیطی ایران ریشه در تصمیم گیری های دولتی و سیاسی دارد اما واقعیت این است که منشاء بسیاری از مشکلات در عدم آگاهی مردم است. اگر آگاهی مردم افزایش یابد مطالبات اجتماعی و سیاسی آنها نیز رنگ و بوی زیست محیطی می گیرد و آن وقت است که دولتمردان مجبور به رفتار و تصمیم گیری زیست محیطی می شوند. اگر به دنبال تغییرات پایدار برای حفظ محیط زیست و حمایت از حیوانات هستیم باید در پی افزایش آگاهی عمومی و آشنایی مردم با لزوم حفظ محیط زیست و حمایت از حیوانات باشیم.
    دوم: دوست داشتن حیوانات یا نگهداری از آنها باعث نمی شود کسی به «فعال حقوق حیوانات» تبدیل شود! بین «حیوان باز»، «دوستدار حیوانات»، «حامی حیوانات» و «فعال حقوق حیوانات» تفاوت های آشکاری وجود دارد که در این نوشته مجال پرداختن به آن نیست. ضمن اینکه حیوانات تنها منحصر به سگ و گربه نیست!
    سوم: جریان حمایت از حیوانات مربوط به امروز و دیروز نیست. عده ای تصور می کنند عمر جریان حمایت از حیوانات هم اندازه فعالیت آنها در این حوزه است اما این تصور کاملاً باطل است و ناشی از عدم آگاهی این افراد است. فارغ از پیشینه باستانی این موضوع، جریان حمایت از حیوانات به پیش از انقلاب بر می گردد و پس از انقلاب نیز پیشینه ای 20 ساله دارد که همزمان با فعالیت های سازمانهای غیردولتی زیست محیطی آغاز شده بود.
    چهارم: فقط در طی 4 دهه گذشته 114 محیط بان برای حفاظت از حیات وحش به دست شکارچیان کشته شده اند و تعداد بسیار زیادی نیز مجروح و جانباز شده اند. محیط بانان شهیدی چون یحیی شاهکو محلی و عبداله یاری پرچمداران همیشگی حمایت از حیوانات این سرزمین بوده و هستند …
    پنجم: هر عمل و جریانی که در پی حمایت واقعی از حیوانات باشد ارزشمند است و باید مورد تقدیر قرار گیرد اما رفتارهای غلط و غیر اصولی که گاهاً آلوده به منافع شخصی و سیاسی می شود نه تنها ارزش ندارد، که باید با واکنش قاطع و مناسب حامیان واقعی حیوانات همراه شود تا عده ای خیال ماهی گیری از آب گل آلود را از سر خود بیرون کنند!

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

    _________________________

  • جریمه نگهداری از پلنگ در خانه در کشور امارات 18 برابر شکار پلنگ در ایران است!/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-8183

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی: به گزارش رسانه ها، اخیراً دولت امارات متحده عربی اعلام کرده که نگهداری از “حیوانات وحشی و خطرناک” ممنوع است و متخلفان جریمه خواهند شد.  بر اساس این گزارش جریمه نگهداری از حیواناتی نظیر شیر، یوزپلنگ و ببر  صد هزار درهم (معادل ۲۷ هزار دلار و برابر با 90 میلیون تومان) اعلام شده است!
    با نگاهی به آخرین نرخ جریمه ضرر و زیان صید و شکار که توسط  شورای عالی محیط زیست  به تصویب رسیده می بینیم که نرخ شکار یوزپلنگ در ایران تنها 25 میلیون تومان است. نرخ شکار پلنگ، خرس قهوه‌ای، کفتار، گرگ، کارال و سیاه گوش 5 میلیون تومان  و  نرخ شکار تمساح پوزه کوتاه یک میلیون تومان است!!
    تفاوت جریمه “شکار” حیوان وحشی در ایران و جریمه “نگهداری” حیوانات وحشی در امارات زمین تا آسمان است. دقت کنید یکی جریمه شکار است و دیگری نگهداری. اینچنین است که در چهار دهه گذشته حدود 95 درصد حیات وحش کشورمان نابود شده است و شکار، قاچاق و آزار حیوانات این سرزمین همچنان ادامه دارد.
    راستی بهتر نیست به جای طرح هایی مثل مخالفت با نگهداری سگ در خانه، در پی قوانینی برای نجات اندک باقیمانده حیات وحش کشورمان باشیم؟! برج و اتوبان و فرودگاه پیش کش، آیا قرار است در قوانین حمایت از حیوانات نیز از کشور کوچک و تازه تاسیس امارات عقب بمانیم؟!

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

  • رفتارشناسی ترکیه‌ای‌ها با جانوران خیابانی

    رفتارشناسی ترکیه‌ای‌ها با جانوران خیابانی

    8uarvkym

    دیده بان حقوق حیوانات/ امیر هاشمی مقدم: در حالی‌که در ایران سگهای خیابانی توسط نهادهای اجرایی به روشهایی بی‌رحمانه کشته شده و باقیمانده آنها در کنار گربه‌های خیابانی توسط بسیاری از مردم مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، در کشور همسایه‌مان ترکیه، اوضاع بسیار متفاوت است. در جریان سفری که سال پیش به افغانستان داشتم، شیوه برخورد مردم این کشور با پرندگان آزاد (به‌ویژه کبوتر و مرغ مینا که به تعداد بسیار زیاد در کوچه و خیابانهای این کشور دیده می‌شود) و آب و دانه دادن به آنان را در قالب سفرنامه‌ای که منتشر شد توضیح دادم. اکنون بیش از دو ماه می‌شود که در ترکیه به سر می‌برم و شیوه برخورد همسایه غربی‌مان با جانوران خیابانی هم برایم شگفت‌انگیز است. هم همسایه شرقی‌مان افغانستان و هم همسایه غربی‌مان ترکیه برخوردهایی بسیار اخلاقی‌تر و حمایتی‌تر با جانوران خیابانی و پرندگان آزاد دارند. پرسش اینجاست که کدام عامل در ایران باعث شده که در فرهنگ عمومی و قوانین اجرایی، نه تنها حمایتی از این جانوران و پرندگان صورت نگیرد، بلکه مورد آزار و اذیت و کشتار نیز قرار بگیرند. البته من در این نوشتار در پی پاسخگویی به این مسئله عمیق فرهنگی نیستم و تنها می‌خواهم به توصیف آنچه در این مدت در ترکیه درباره برخورد مردم و نهادهای مدنی و دولتی با حیوانات خیابانی دیده‌ام بپردازم. اما شاید در آینده خود یا دیگر دوستان بتوانیم در این باره به پاسخ‌هایی دست یابیم.

    همچنین لازم به یادآوری این نکته است که من در این مدت صرفاً در آنکارا بوده‌ام؛ پایتخت سه میلیون نفری ترکیه که نه مرکز تجارت و نه شهری توریستی، بلکه به‌عنوان مرکز سیاسی و شهری فرهنگی-دانشگاهی شناخته می‌شود. اما بر اساس صحبتهایی که با فعالان حقوق جانوران داشتم و اطلاعات پراکنده‌ای که به دست آوردم، در دیگر شهرها نیز شرایط تقریباً مشابه است.

    نخستین نکته‌ای که برای علاقمندان به زندگی جانوران در این شهر (و البته کل  کشور) جلب توجه می‌کند، حضور انبوه سگها و گربه‌های خیابانی در سطح شهر است؛ آن هم نه تنها در گوشه و کنار، بلکه در میان مردم و به‌ویژه در شلوغ‌ترین اماکن؛ بدون کمترین ترسی از رهگذران. برای نمونه شما تقریباً در هر زمان در میدان کیزلای (Kızılay) یا اطراف آن که مرکز آنکارا است می‌توانید سگهای زیادی را ببینید که عموماً به‌صورت گله‌های 5-4 تایی در کنار هم در لابلای جمعیت در حال حرکت‌اند یا وسط پیاده‌رو دراز کشیده‌اند. به‌ویژه در گوون پارک (Güven Park) که چسبیده به این میدان است. بسیاری از این سگها حلقه‌های پلاستیکی کوچک زردرنگی به گوش دارند که نشان می‌دهد واکسینه شده و مشخصات‌شان ثبت شده است. این کار توسط شهرداری صورت می‌گیرد. شهرداری‌ها نه تنها موظف به واکسیناسیون و عقیم‌سازی (در مواردی که جمعیت آنها رو به افزایش بیش از حد است) سگها و گربه‌های خیابانی هستند، بلکه حفاظت، تغذیه و تهیه سرپناه برای این جانوران نیز بر عهده این نهاد است. در موارد اضطراری همچون بیمار بودن یک سگ نیز در کلینیکهای شهرداری‌ها به رایگان درمان می‌شوند و سپس دوباره به محل زندگی‌شان باز گردانده می‌شوند. پلیس نیز در بسیاری موارد در این  زمینه همکاری می‌کند. درباره گربه‌ها در اغلب موارد دولت تلاش می‌کند تا برای آنها یک خانواده مناسب پیدا کند که سرپرستی‌اش را برعهده بگیرد. اما در صورت پیدا نشدن گزینه مناسب، آنرا در شهر رهاسازی می‌کنند. البته درمانگاه‌های شهرداری کارهای ابتدایی و عمومی را انجام می‌دهند و برای درمانها و جراحی‌های پیشرفته باید جانوران را به کلینیکهای تخصصی برد. این کلینیکها عموماً توسط نهادهای مردمی و دوستداران حقوق جانوران تأمین می‌شوند. این نهادها داوطلبانه هستند و معمولاً اعضای زیادی در آنها فعالیت دارند.

    پارکها یکی از اصلی‌ترین نقاطی است که امور مربوط به جانوران خیابانی در آنجا صورت می‌گیرد. ظروف آب و غذا و همچنین کلبه‌هایی که برای آنها ساخته می‌شود در پارکها به فراوانی دیده می‌شود. به جز سگها و گربه‌ها، برای پرندگان نیز آب و خوراک و در برخی موارد سرپناه تهیه می‌شود. کبوترهای خاکستری‌رنگ که در ایران به نام کبوتر کوهی یا چاهی معروف‌اند در سطح شهر به فراوانی دیده می‌شود. همچنین کلاغ و زاغ نیز در کنار این پرندگان تغذیه می‌شوند. در پیاده‌روها می‌توان افرادی را دید که نشسته و با حوصله تمام دارند برای کبوترهایی که دورشان جمع شده‌اند، نان خرد می‌کنند. ترس از انسانها در بین پرندگان و جانوران خیابانی در ترکیه بسیار اندک است؛ به گونه‌ای که بسیاری از این کبوترها روی شانه یا پای افرادی می‌نشینند که به آنها غذا می‌دهند.

    قوانین ترکیه نیز از حقوق جانوران دفاع می‌کند. به‌ویژه پس از تغییراتی که اخیراً به لطف گردهم‌آیی‌ها، اعتراضات و پیگیری‌های حامیان حقوق حیوانات در قانون به وجود آمد. آنان معمولاً با یکدیگر هماهنگ کرده و در زمان و مکانی مشخص (به‌ویژه میدان تقسیم استانبول) گرد هم می‌آیند. مهمترین قانون، ماده 5199 است. شکنجه یا ایجاد رابطه نامشروع با حیوان نه تنها جریمه نقدی، بلکه بین دو تا پنج سال زندان را نیز در پی دارد. هرچند طرفداران حقوق حیوانات می‌گویند مقامات پلیس و قضایی در بسیاری اوقات این جریمه‌ها را عملی نمی‌کنند. همچنین چنانچه شخصی حیوان خانگی‌اش را در شرایط مناسبی نگهداری نکند (برای نمونه سرپناه مناسب نداشته باشد و یا مدتی طولانی آنرا بدون آب و غذا نگهدارد) و پلیس از این ماجرا آگاه شود، به مکان مورد نظر مراجعه کرده و پس از اطمینان از شرایط نامناسب جانور، آنرا به کلینیک شهرداری منتقل می‌کند تا پس از رسیدگی‌های اولیه، به شخص یا خانواده‌ای مناسب واگذار شود.

    واگذاری جانوران به خانواده‌ها توسط پلیس و مسئولین دولتی بسیار ساده‌تر از این کار توسط نهادهای مدافع حقوق جانوران است. چرا که این نهادها فرم‌هایی دارند با جزئیات بسیار که بر اساس آنها شخص یا خانواده متقاضی تعهد می‌دهد که خانه‌اش فضای کافی برای حضور جانور را داشته باشد، سرپناه مناسب برای آن تهیه کند، درآمد اقتصادی‌اش خوب باشد، با ویژگیهای زندگی جانوران آشنا باشد، خانه‌اش در طبقات بالا نباشد و یا در این صورت، پنجره‌ها حفاظ مناسب برای جلوگیری از افتادن جانور به پایین را داشته باشد و… . برای یافتن گزینه مناسب، معمولاً مشخصات سگ یا گربه را بر روی وب‌سایتهایی که برای این امر راه‌اندازی شده‌اند می‌گذارند. در آنجا هم مشخصات کامل جانور نوشته شده و هم شرایط واگذاری آن. برای نمونه یکی از مهمترین این وبسایتها پت‌آرکاداس است.

    فروش حیوانات خانگی در فروشگاه‌های ترکیه هرچند ممنوع است، اما همچنان بسیاری از فروشگاه‌ها این کار را می‌کنند. همچنین تلاشهای بسیاری بر ممنوعیت و بسته شدن سیرکها و پارکهای دلفین صورت گرفته و بسیاری از اینها قرار است فعالیت‌شان از سال 2015 متوقف شود.

    در محیط دانشگاه‌ها نیز این فعالیت به صورتی جدی‌تر دنبال می‌شود. برای نمونه همیشه در سالنهای غذاخوری دانشگاه‌ها دو-سه دانشجو کنار محل تحویل ظروف غذا می‌ایستند و از ظروف دانشجویان، غذاهای ته‌مانده را جمع‌آوری می‌کنند. پس از پایان این کار، غذاها را به نزدیکی کلبه‌ها و سرپناه‌هایی که برای سگها و گربه‌ها ساخته‌اند برده و بین جانوران تقسیم کرده یا در ظروف مخصوص‌شان می‌ریزند. معمولاً غذا به اندازه کافی برای این جانوران هست. همچنین سرپناه‌ها معمولاً پوشیده است و درون آنها را رختخواب‌های دست‌دو می‌گذارند تا گرم و نرم باشد. این فعالیتها را دانشجویان به‌صورت کاملاً داوطلبانه انجام می‌دهند. دانشگاه حاجت‌تپه در این زمینه فعال‌تر است و همین مسئله باعث شد که روز شنبه این هفته، روزنامه پرتیراژ حریت یک صفحه‌اش را به فعالیتهای مرتبط به حقوق جانوران و غذا و سرپناه دادن آنان در حاجت‌تپه اختصاص دهد.

    بد نیست به‌عنوان نمونه‌ای دیگر، اشاره کنم که مسئولین خوابگاه‌مان نیز یک سوراخ در دیوار یکی از انبارهای نزدیک رستوران ایجاد کرده‌اند که گربه‌های خوابگاه پس از تغذیه توسط پس‌مانده‌های غذاهایی که توسط دانشجویان به آنها داده می‌شود، به انبار رفته تا از سرمای استخوان‌سوز آنکارا در امان باشند.

    ______________________

    چرا نگهداری از حیواناتی مانند ببر و شیر و خرید و فروششان جرم نیست؟ حاشیه‌نگاری بر طرح مجلس برای افزودن یک ماده به قانون مجازات اسلامی

    در شگفتی چرایی این طرح خودویران گرانه؛ درباره پیامدهای ناگوار و فاجعه بار طرح زیست ستیزانه برخی نمایندگان

    بازنشر: بی وفایی با یار با وفای انسان در گذر زمان/ مشکل سگ ها چیست؟!

    سگهای شهری، حقوق حیوانات و رفاه حیوانات

    قدمت دوستی انسان و سگ ۳۱ هزار ساله شد

    اعتراض به بداخلاقی: از ونک سمیرم تا پارک ملت جام جم!

    جلوگیری از درمان سگ ها در گیلان/ نظارت نیروی انتظامی بر مالکین سگ های فانتزی

    فرهنگ نگهداری سگ های گله و سگ های خانگی

    باز هم سگ کشی/ این بار در گیلان

    قرارداد «سگ کشی» در منطقۀ پارس جنوبی

    اقدام کنید! برای مخالفت با کشتار سگ ها در ایران

    بیش از هزار قلاده سگ ولگرد معدوم شد/ معدوم سازی به روشی سخت

    موفقیت مخالفان کشتار سگ ها در رومانی

    حیوانات در اسلام از روایت حسن رحیم پور

    همه برای حمایت از حیوانات، پیش به جلو با سرعت لاک پشتی!

    تصمیم گیری برای مسموم کردن موش ها

    جانفشانی کارگر افغان برای نجات یک سگ از استخر