همانند همه ی آن ایده آل های نوشته شده بر بی شمار کاغذ بایگانی در این سرزمین، اساسنامه انجمن های حمایت ازحیوانات هم سرشار است از هدف های هیجان انگیز و به همان اندازه دست نیافتنی.
انجمن ها باید بتوانند از کشتار بی رویه حیوانات و زجر کشیدنشان به هر شکل ممکن جلوگیری کنند و از همه مهم تر قدمی برای ارتقاء فرهنگ زیست محیطی عموم مردم بردارند در غیر این صورت حاصل فعالیت همه ی آنها چیزی بیشتر از نقل خاطره های تلخ و شیرین حیوانات دست آموز خانگی در نشست های هفتگی نیست.
تا زمانی که تعداد اعضا فعال این انجمن ها از شمار انگشتان دست تجاوز نکند، تا هنگامی که انگیزه و امید و خلاقیتی برای فعالیت داوطلبانه در عرصه ی حمایت از حیوانات وجود نداشته باشد، تا زمانی که انجمن ها با وجود تمام اختلاف ها با هم متحد نشوند و اعضا در هر رشته و تخصصی که فعالیت میکنند بار علمی خود را در زمینه مسائل محیط زیست بالا نبرند، تا وقتی خود انجمن ها با هم اختلاف و دشمنی داشته باشند و به جای پرداختن به مسائل واقعا زیست محیطی درگیر جنبه های سیاسی و بعضا مذهبی فعالیتهای جمعی گردند، نمی توان چشم امید به انجمن های حمایت از حیوانات در ایران داشت.
تا وقتی اعضا انجمن های حمایت از حیوانات محدود باشد به تعدادی شهروند مرفه که خیلی عاشقند و ماهانه میلیون ها تومان برای رفاه سگ های ولگرد صرف میکنند ولی به همان اندازه نا آگاهند و توجهی به این ندارند که سگ از منظر تنوع ژنتیکی ارزشی ندارد و آن سوی ماجرا یوزها و هوبره ها و زاغ های بور در حال نابودی اند و محتاج اندکی توجه! وضع حیوانات در این سرزمین همین است.
همیشه ستون روزنامه ها، وبلاگ ها، سایت ها، سخنرانی ها و همایش ها پر خواهد بود از شعار در حفاظت از طبیعت و تجمعات، اعتراض ها پر از جای خالی طرفداران حفاظت محیط زیست و حقوق حیوانات. حقیقت این است: در عرصه “عمل” جای خیلی ها خالیست.
اگر شیرها کنج قفس باغ وحش شهرمان مریض و نهایتا در روز حمایت از حیوانات قتل عام می شوند، اگر مردم روباه ها را زیر می گیرند و برای این که آن دم زیبا را از آیینه خودروشان آویزان کنند با هم گلاویز می شوند، اگر دیدن گربه های یک چشم در شهر عادی می شود، اگر ارزشمندترین نمونه های تنوع زیستی این سرزمین می خشکند، می سوزند، قطع می شوند و از بین می روند… اگر محیط زیست سرزمین مان رو به فناست از ماست. از ما که با سرعت یک لاک پشت فلج پیش می رویم و انتظار داریم به سمند تیزپای توسعه که چهار نعل مشغول تاختن است برسیم!
مهم شروعه حرکت زیاد مهم نیست سرعتمون لاک پشتیمون مهم اینه حرکت میکنیم و مهم اینه که حرکت کردیم که بریم و برسیم مهم اینه که شماها هستین و به شماها میپیوندند
http://mitab.blogfa.com/9001.aspx
حرفهایتان درست است خانم ناظری .فقط یک اشکال که نه یک سو تفاهم کوچک در این نوشته می بینم .نوشته اید که تعدادی شهروند مرفه که خیلی عاشقند و ماهانه میلیون ها تومان برای رفاه سگ های ولگرد صرف میکنند ولی به همان اندازه نا آگاهند و توجهی به این ندارند که سگ از منظر تنوع ژنتیکی ارزشی ندارد و آن سوی ماجرا یوزها و هوبره ها و زاغ های بور در حال نابودی اند و محتاج اندکی توجه!
اینجا من کمی دلم گرفت .نه اینکه حرف شما غلط است .نه .بلکه پرسش من این است ؛ مگر باید حتما از نقطه نظر ژنتیکی ارزش داشت تا مورد توجه قرار گرفت ؟ یک سگ ولگرد در درجه اول باید بخاطر یک موجود زنده بودن و بعد هم به دلیل حیوان بودن که در خود نوعی مظلومیت و بی گناهی را مستتر کرده و در درجه آخر برای اینکه در صورت محبت انسان به او می تواند بهترین دوست انسان بشود . مورد حمایت و توجه قرار گیرد .و در این نکته من فرقی بین او و دیگر حیوانات نمی بینم .ولی در کل نوشته شما زیبا و تفکر بر انگیز بود .
با سلام و عرض ادب
همه برای حمایت از حیوانات، پیش به جلو در جهت تشویق، آموزش و بالا بردن سطح آگاهی مردم به سرعت سمند تیزپای !
دوست عزیز شما از اتحاد و کنار گذاشتن اختلافات و دشمنی ها سخن رانده اید و خود چند سطر پایین تر کسانی را که از بسیاری خرج ها و وقت خود میزنند تا به حیوانات بی پناه خیابانی کمک کنند را تحت عنوان شهروند مرفه و ناآگاه به تمسخر گرفته اید.
روم یک شبه ساخته نشد
اگر صفحه سازمانهای حمایت از حیوانات کشور هلند را باز کنید، لیست بلند و بالایی از انجمن های مختلف میبینید که هر کدام در زمینه های مختلف حقوق حیوانات فعالیت میکنند که همه با کمک مالی مردم میچرخند و به یکدیگر هم ایراد نمیگیرند که چرا شما فقط مثلا به میمون ها سر پناه میدهید یا حیوانات سیرک را در راس برنامه های خود قرار داده اید؟
چرا فقط به فکر پناه دادن سگها و گربه های بی سرپناه هستید یا بفکر یافتن راهی برای پایان دادن به درد و شکنجه ای که حیوانات آزمایشگاهی متحمل میشوند، هستید؟
چرا فقط بفکر نابودی جنگلها و انقراض نسل ببرها و اورانگوتان یا آب شدن یخهای قطب و خطر انقراض خرسهای قطبی هستید؟
چرا فقط از بچه فک هایی که بیرحمانه بخاطر پوستشان کشته میشوند یا از مراسم فجیع گاوبازی سخن میگویید؟
زیرا هدف و تلاش این افراد، همه و همه در جهت حمایت از حیوانات و محیط زیست است. این سازمانها یک شبه بوجود نیامده اند و راه درازی را پیموده اند تا به این مرحله رسیدند و به پیروزی هایی در زمینه محیط زیست و حقوق حیوانات دست یافته اند.
هر گاه قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران به طرفداران حقوق حیوانات و دوستداران محیط زیست در ایران نیز اجازه ایجاد چنین سازمانها و انجمن هایی را می داد و کماکان کاری نمی کردند، میتوانستید بگویید:”حقیقت این است: در عرصه “عمل” جای خیلی ها خالیست”
دغدغه هواداران حمایت از حقوق حیوانات و محیط زیست در ایران بسیار گسترده است و به یک یا چند گونه حیوانی ختم نمیشود:
از حیات وحش و انقراض گونه های مختلف بدلیل نابودی محیط زیست تا صدور جواز شکار.
از آزار رسمی حیوانات تحت عنوان نمایشگاه انسان و طبیعت تا صدور جواز برای باشگاه های “بازی” با پرندگان نادر.
از کشتار حیوانات خانگی و خیابانی تا وضع قوانین غیر انسانی ای که در مورد آنها.
از زجر و شکنجه حیوانات آزمایشگاهی تا کشتار وحشیانه گاو و گوسفند و شتر مرغ برای پیروزی در مسابقات فوتبال یا جلوی پای عروس!
از زندانهای وحش(باغ وحش) رقت انگیز تا فروش علنی حیوانات وحشی در خیابانها.
و غیره و غیره…
یادمان باشد قبل از اینکه از دیگران ایراد بگیریم با خود بیاندیشیم که ما در این راه چه گامهایی برداشته ایم؟ و اگر کسی در حد علاقه، توان و سطح آگاهی خویش در این راه گامی مثبت بر دارد قابل تحسین است و باید همین گامهای به نظر کوچک را تشویق کرد.
اگر هر کدام از ما در وبلاگها و تارنماهایمان یا در مجالس دوستانه و خانوادگی، سر کلاس درس و در ستون روزنامه ها، بطور گسترده از ستمی که به حیوانات و طبیعت روا میشود سخنی بمیان آوریم و ٢٠ نفر را آگاه کنیم و تنگ نظر نباشیم و مقالات یکدیگر را لینک دهیم، این حرکت “لاک پشتی” به حرکت “سمند تیزپایی” تبدیل خواهد شد که چهار نعل مشغول تاختن است!
با تشکر و آرزوی موفقیت برای شما