دسته: دانش

  • تصويری بی‌نظير از همنوع‌خواری «حاكم مطلق دريا»/تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات ایران:   محققان استراليايي براي نخستين بار موفق شدند از خورده شدن يك كوسه كوچك توسط همنوع بزرگتر خود تصويربرداري كنند.
    به گزارش ايسنا، پيش از اين تصور مي‌شد كه كوسه‌ها حاكمان مطلق دريا و اقيانوس‌ها هستند و خطر جدي از سوي ساير موجودات دريايي آنها را تهديد نمي‌كند، اما انتشار تصاوير بلعيده شدن يك كوسه توسط كوسه ديگر نشان داد كه دريا براي هيچ موجودي امن نيست و كوسه‌هاي كوچكتر طعمه‌هاي خوشمزه‌اي براي همنوعان بزرگتر و گرسنه خود هستند.محققان استراليايي كه در حال سرشماري جمعيت ماهيان در جزيره «گريت كپل» بودند موفق شدند تصاوير بي‌نظير حمله يك كوسه به همنوع خود را شكار كنند.
    در تصوير ثبت شده، گونه‌اي از كوسه فرشي موسوم به tasselled wobbegong به يك كوسه بامبو حمله كرده و از ناحيه سر حيوان را مي‌خورد.پيش از اين، محققان بقاياي كوسه‌ها را در شكم سايرهمنوعان يافته بودند؛ اما موفق به ديدن مستقيم نحوه حمله و عكسبرداري از آن نشده بودند.

  • کوسه‌های خلیج مکزیک پرنده‌خوار شده‌اند

    دیده بان حقوق حیوانات: دانشمندان پس از دو سال جمع‌آوری نمونه از دستگاه گوارش کوسه‌های ببری خلیج مکزیک، بقایایی از پرندگان خشکی‌زی مانند دارکوب پیدا کرده‌اند. آیا کوسه‌ها به‌جای ماهی به رژیم غذایی پرندگان روی آورده‌اند؟

    به گزارش خبرآنلاین، هرچند پیش از این دیده شده بود که کوسه‌ها پرندگان دریایی را می‌خوردند، اما وجود پر، نوک، پاها و دیگر بخش‌های پرندگان خشکی‌زی در شکم این کوسه‌ها که از چند سال پیش به این سو افزایش یافته، نشان می‌دهد تغییر بزرگی اتفاق افتاده و پرندگان بنا به دلایلی به سمت دریا منحرف شده‌اند. کارشناسان حدس می‌زنند روشنایی‌های ناشی از تاسیسات نفتی باعث گمراه شدن پرندگان مهاجر شده و آنها پس از برخورد به این تاسیسات، به درون آب سقوط می‌کنند. احتمالا کوسه‌ها هم متوجه شده‌اند که در نزدیکی تاسیسات نفتی می‌توانند غذای فراوان و بدون زحمتی را تهیه کنند.

  • پيش‌بينی زلزله توسط وزغ‌ها

    دیده بان حقوق حیوانات: یكی از مشكلات بزرگ بشر با زلزله غیر از خرابی‌های ویران‌كننده‌اش این است كه به‌رغم تلاش‌های گسترده و قابل توجه بشر برای مقابله با آن، پیش‌بینی زلزله تقریبا غیرممكن است.

    به گزارش جام جم در صورتي كه با پیش‌بینی زلزله می‌توان جان هزاران انسان را از مرگ حتمی ‌نجات داد.

    با وجود اين‌كه صدها سال است داستان‌ها و حكایات متعددی در مورد توانایی برخی حیوانات در مورد پیش‌بینی زلزله شنیده‌ایم، اما هنوز علم مدرن اصرار بر مطالعات زمین‌شناسی، صخره‌ها، گسل‌ها و دیگر موارد زمین‌شناسی دارد.

    البته ممكن است با توجه به یافته‌های راشل گرانت از دانشگاه آزاد بریتانیا كه شواهدی مبنی بر قدرت پیش‌بینی زلزله توسط وزغ‌ها چند روز قبل از وقوع را كشف كرده، این رویه تغییر كند و نگاه‌ها از مبحث زمین‌شناسی به سمت زیست‌شناسی تغییر یابد.

    تلاش‌ها و مطالعات تیمی‌ گرانت همراه سه نفر از محققان ناسا نشان می‌دهد كه این پیش‌بینی و ترك سریع محل زندگی ممكن است به خاطر تغییرات شیمیایی صورت گرفته در آب بركه محل زندگی وزغ‌ها باشد.

    سال 2009، تنها چند روز پیش از وقوع زلزله‌ای ویرانگر، گرانت مطالعاتی روی وزغ‌های بركه‌ای در نزدیكی آكوئيلا در ایتالیا انجام مي‌داد. در روزهای قبل از وقوع زلزله، گرانت مشاهده كرد كه وزغ‌ها در حال ترك بركه هستند.

    رفته‌رفته تعداد وزغ‌ها از چند صد عدد به صفر رسید و بعد ناگهان زمين لرزيد. گرانت مشاهداتش از این واقعه را در مجله تحقیقات محیطی و سلامت عمومی ‌به چاپ رساند.

    این موضوع توجه فریدمان فروید، یكی از محققان ناسا را به خود جلب كرد. او مطالعاتی در رابطه با این‌كه هنگام به وجود آمدن زلزله چه اتفاقی برای سنگ‌ها و صخره‌هایی كه تحت فشار زیاد هستند می‌افتد انجام داده بود.

    فروید پس از مطالعه مقاله گرانت طی تماسی با او به تحقیق روی علل ترك بركه توسط وزغ‌ها و نقشی كه ممكن بود سنگ‌های زیرزمینی تحت فشار در آنجا داشته باشند، مشغول شدند.

    طی مطالعات آزمایشگاهی به این نتيجه رسیدند كه وقتی سنگ‌های زیرزمینی در نتیجه فرآیندهای ژئولوژیكی (زمین‌شناسی) تحت فشار قرار می‌گیرند ذرات بارداری آزاد می‌كنند.

    این ذرات باردار بسرعت می‌توانند خود را به سطح زمین رسانده و آب بركه و مواد بیولوژیكی درون آن را تحت تاثیر قرار دهند.

    در مورد بركه لاكوئیلا به نظر می‌رسد این ذرات پس از رسیدن به سطح آب و انجام واكنش‌های شیمیایی باعث تولید پراكسیدهیدروژن شده و وزغ‌ها را نسبت به این تغییر در محیط زندگیشان حساس ‌كرده باشند.

    همچنین ممكن است واكنش یون‌ها با مواد آلی درون بركه باعث تولید تركیباتی تحریك‌كننده در آب بركه شود كه علاوه بر سمی‌ بودن، باعث برانگیختن خشم وزغ‌ها می‌شود.

    برای اثبات این تئوری لازم است تا محققان زمان و مكان وقوع زلزله‌اي را تشخیص داده و قبل از وقوع آن تجهیزات پیشرفته آزمایشی خود را در محل نصب كنند كه این موضوع همان‌طور كه مي‌دانيد تقريبا غيرممكن است.

    شاید در حال حاضر بهترین كار این باشد كه گوش به زنگ انتشار اخبار مربوط به ترك ناگهاني تالاب توسط وزغ‌ها باشيم.

    دانشمندان فكر مي‌كنند ساكنان محلي اطراف تالاب‌ها بهترين رصدگران اين واقعه هستند و با آموزش صحيح آنها مي‌توان گام بزرگي در حل هميشگي مشكل پيش‌بيني زلزله برداشت.

  • قدیمی‌ترین آشیانه دایناسورها

    دیده بان حقوق حیوانات: دیرینه شناسان کانادایی قدیمی‌ترین آشیانه‌هایی را یافتند که دایناسورهای گیاهخوار عظیم در 190 میلیون سال قبل در آنها از جوجه‌های خود مراقبت می‌کردند

    به گزارش همشهری آنلاین این آشیانه‌ها را دانشمندان دانشگاه تورنتو در سنگ‌های رسوبی دوره ژوراسیک در پارک ملی “گولدن گیت هایلندز” در آفریقای جنوبی شناسایی کردند.

    قدیمی‌ترین آشیانه متعلق به دایناسورها که تاکنون شناسایی شده بود 100 میلیون سال قدمت داشت، درحالی که این آشیانه‌های جدید 190 میلیون سال قبل محل زندگی دایناسورهای گیاهخوار غول پیکر ماده‌ای از گونه “ماسوسپوندیلوس” بوده‌اند. طول این دایناسورها به حدود 6 متر می‌رسیده است.

    به گزارش خبرگزاری مهر، این کشف می‌تواند شاخص‌های جدیدی را درباره رفتار پیچیده تولید مثل دایناسورهای اولیه نشان دهد. در این مطالعه، حداقل 10 آشیانه کشف شد که هر یک از آنها محتوی بقایای حداقل 34 تخم با قطر بین 6 و 7 سانتی‌متر بودند.

    همچنین، در میان این بقایای فسیلی آثاری از جوجه دایناسورها نیز کشف که به گفته این دیرینه شناسان نشان می‌دهد این جوجه‌ها تا زمانی که اندازه آنها به دو برابر قدشان در زمان تولد برسد در آشیانه می‌مانده‌اند.

    این آشیانه‌ها بسیار سازمان یافته هستند. این بدان معنی است که “دایناسورهای مادر” با دقت خاصی از تخم‌ها مراقبت می‌کرده‌اند.

    از سویی دیگر، گستردگی این آشیانه‌ها در رسوبات بیانگر آن است که این دایناسورها به طور مرتب به محل آشیانه سازی خود باز می‌گشته‌اند. این رفتار با اصطلاح “پایبندی به لانه” شناخته می‌شود.

  • از طبل زدن باقرقره چه می‌دانید؟

    دیده بان حقوق حیوانات ایران: درامرهای معروف دنیای موسیقی مانند رینگو استار (دارمر گروه بیتل‌ها) سبک خاص خودشان را در طبل زدن داشتند؛ اما گویا این سبک مخصوص در میان دنیای جانوران نیز طرفدار دارد!

    به گزارش خبر آنلاین کیث مون (درامر گروه The Who) و رینگو استار (دارمر گروه بیتل‌ها) هر کدام سبک خاص خودشان را در طبل زدن داشتند؛ و اگر با دقت گوش دهید متوجه می‌شوید که این موجود (تصویر بالا) نیز سبک خودش را دارد! باقرقره رافدگراوز (Ruffed grouse) نر نخستین حیوان شناخته شده‌ای است که صداهای غیرکلامی منحصر به فردی تولید می‌کند.
    به گزارش نیوساینتیست، انسان و بسیاری دیگر از حیوانات خصوصا پرندگان را می‌توان از روی صداهای آنها تشخیص داد. اما به گفته اندرو ایوانیوک از دانشگاه لث‌بریج کانادا، تاکنون هیچ کس به دنبال بررسی این مساله نبود که آیا صداهای غیرکلامی جانوران نیز به صورت مشابه منحصر به فرد است یا نه.
    ایوانیوک به مطالعه باقرقره نر پرداخته که با کوبیدن بال‌هایش بر روی پاهای خود، صدایی شبیه طبل زدن تولید می‌کند. هر کدام از طبل زدن‌های این پرنده حدود 10 ثانیه طول می‌کشد و حداکثر شامل 50 ضربه (پالس) است. ایوانیوک و گروهش 449 طبل‌زنی مربوط به 23 پرنده نر را ضبط کردند و دریافتند که تعداد ضربات و نرخ تولید آنها در هر یک از این تلاش‌ها، برای تک تک این پرندگان خاص و منحصر به فرد است.
    به گفته ایوانیوک، این امکان وجود دارد که پرندگان ماده برای تشخیص نرهای خود در طول فصل جفت‌گیری به این صدای طبل زدن تکیه می‌کنند. الیزابت تیبتس از دانشگاه میشیگان نیز اعتقاد دارد که از نظر تئوری، تشخیص‌پذیر بودن این صداها مزیت‌هایی دارد. به عنوان مثال، فایده دیگر تولید این صداها می‌تواند حفظ جایگاه پرنده در سلسله مراتب زندگی دسته‌جمعی آنها باشد.
    اما هر دو محقق در این خصوص هم‌عقیده‌اند که هنوز مشخص نیست که آیا باقرقره رافدگراوز از این صداهای متمایز استفاده می‌کند، و یا این ویژگی تنها یک حادثه تکاملی است.

  • تأیید مرگ یک جوان بر اثر آنفلوانزای پرندگان در ویتنام

    H5N1 آنفلوانزای پرندگان

    دیده بان حقوق حیوانات: ویتنام نخستین مورد مرگ بر اثر آنفلوانزای پرندگان در دو سال اخیر را تأیید کرد.

    به گزارش خبرگزاری فارس، اگرچه قربانی در یک مزرعه پرورش اردک کار می کرده اما نشانی از وجود ویروس H5N1 در آنجا مشاهده نشده است. آزمایشات نشان داده که این مرد 18 ساله روز دوشنبه پس از یک روز بستری شدن در بیمارستان در یک استان جنوبی این کشور جان باخته است. مقامها اعلام کرده اند که وی به دلیل مشکلات تنفسی و تب بالا به بیمارستان مراجعه کرده بود. خانه او ضدعفونی شده و افرادی که با او در ارتباط بوده اند تحت نظر هستند.

    به نوشته آسوشیتدپرس بسیاری از اردک‌های مزرعه ای که این مرد در آن کار می کرده فروخته شده اند. ویروس H5N1 به ندرت انسانها را آلوده کرده و معمولا افرادی را تحت تأثیر قرار می دهد که در ارتباط مستقیم با آلاینده ها هستند. اما کارشناسان نگرانند که این ویروس دچار جهش شده و به راحتی از انسان به انسان منتقل شود. اخیرا در کشورهای کامبوج، اندونزی، مصر و چین هم مواردی از ابتلای انسانی به آنفلوانزای پرندگان مشاهده شده است.

    سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده که تا کنون 341 نفر در جهان از 578 مورد تأیید شده ابتلا به این بیماری جان باخته‌اند که 60 مورد آن در ویتنام بوده است.

    ___________________
    خبر مرتبط:

    شیوع دوباره آنفلوانزای خوکی و پرندگان

    توقف صدور پروانه شکار در گیلان

     مورد انسانی از آنفلوانزای پرندگان در کشور نداشته ایم

    باز هم آنفلوانزای خوکی

  • ساخت پوست ضدگلوله با شير بز!

    ضدگلوله

    دیده بان حقوق حیوانات: دانشمندان هلندي با تركيب پوست انسان و شير بز موفق به توليد پروتئين مشابه تار عنكبوت شده‌اند كه گلوله را متوقف مي‌كند.

    به گزارش ايسنا ابريشم به دست آمده توسط دانشمندان با پوست بيومهندسي شده آزمايشگاهي پوشش‌دهي شده و مي‌تواند ضربه يك گلوله را تحمل كند. البته گلوله‌اي كه از سرعت كامل برخوردار نيست.

    به گفته دانشمندان، تارهاي تنيده عنكبوت از قدرتي چهار برابر كولار كه در جليقه‌هاي ضدگلوله به كار مي‌رود، برخوردارند.

    در ويديويي از اين پروژه كه بر روي سايت نيوساينتيست منتشر شده، مي‌توان برخورد يك گلوله با سرعت نيمه را بر روي اين پوست مشاهده كرد. البته اين گلوله در زمان سرعت كامل 329 متر بر ثانيه، مي‌تواند اين پوست را سوراخ كند.

    اين پروژه به خاطر وزن و سرعت يك گلوله 22 كاليبري با عنوان «2.6 g 329 m/s» ناميده شده است. هدف از ساخت اين پوست، جايگزيني كراتيم درون پوست با تار عنكبوت بوده است.

    اين تار عنكبوت در اوتا توليد شده، سپس در كره به شكل رشته‌اي درآمده و در آلمان به صورت لايه‌هاي پارچه‌ تنيده شده است.

    مرحله آخر شامل پرورش يك لايه پوست واقعي در اطراف يك نمونه از پوست ضدگلوله بوده كه حدود پنج هفته به طول انجاميد.

    استفاده از تار عنكبوت به عنوان سپر دفاعي ريشه تاريخي دارد. چنگيزخان مغول در يكي از جنگ‌هاي خود دستور داده بود كه تمام اسب سوارانش از جليقه‌هاي تار عنكبوت استفاده كنند؛ چرا كه تير در برابر آن ناكارآمد بود.

    جليقه هاي ضدگلوله از سالها پيش مورد استفاده بوده؛ اما پوست ضدگلوله يك ايده علمي تخيلي به شمار مي‌رود كه اين دانشمندان اكنون در تلاش براي دستيابي به آن هستند.

  • پرندگان ایران در رادیو!

    پرندگان ایران

    دیده بان حقوق حیوانات: سایت پرندگان ایران با همکاری رادیو “صدای پایتخت” تهران با تلاش بر حفاظت پرندگان ایران اقدام به تولید مجموعه برنامه ای با عنوان آوای طبیعت برای معرفی گونه های پرندگان ایران نموده است.
    این برنامه یکشنبه شب ها در برنامه چراغ  موج اف ام ردیف 94 رادیو تهران صدای پایتخت بین  ساعت 21 الی 23:30 پخش خواهد شد.
    سری برنامه‌های چراغ که روزهای شنبه تا پنج‌شنبه به صورت زنده از رادیو تهران پخش می‌شود هر شب به یکی از حوزه‌های علمی، فرهنگی، هنری و … اختصاص دارد.
    برنامه‌ی روزهای یک‌شنبه به حوزه‌ی محیط زیست اختصاص دارد و دکتر نوری کارشناس- مجری این برنامه است.

    ___________________________

    «پرندگان ایران» در میان ۵۰ سایت برتر پرنده نگری جهان

     

  • خوش‌خط و خال‌ها خطرناکترند!

    دیده بان حقوق حیوانات ایران:  رنگ قرمز زیبای بال کفشدوزک‌ها نوعی هشدار طبیعی است و هر چقدر کفشدوزک سمی‌تر باشد، شدت این هشدار بیشتر خواهد بود. کفشدوزک‌های سمی‌تر نسبت به همنوعان دیگر خودشان در دوران شفیرگی رژیم غذایی بهتری دارند.


    به نقل از خبر آنلاین ،محبوبه عمیدی: رنگ قرمز روشن این کفش‌دوزک خوشمزه را نه‌تنها شکارچی‌ها که شما هم نمی‌توانید به فال نیک بگیرید. این رنگ زنده زیبا تنها یک هشدار است و نشان می‌دهد کفشدوزکی که سرحال‌تر و خوش‌رنگ و لعاب‌تر از همنوعان نارنجی یا زرد رنگش به نظر می‌رسد، به مراتب سمی‌تر از آنهاست.

    به گزارش نیوساینتیست، این قرمز پررنگ نشان می‌دهد کفشدوزک هنگامی که شفیره بوده از رژیم غذایی بهتری استفاده کرده است. جان بلونت و همکارانش در دانشگاه اکستر در انگلستان با انجام تحقیقی به این نتیجه رسیدند که کفشدوزک‌هایی که در شفیرگی بهتر تغذیه شده‌اند، در طبیعت ساده‌تر دیده می‌شوند و سمی‌ترند. آنها موفق شدند برای اولین‌بار اثبات کنند که میان تفاوت‌های فردی اعضای یک گونه در نشانه‌های هشدار و میزان سمی بودن هر کدام – مانند شدت رنگ قرمز در گونه‌ای از کفشدوزک‌ها و سمی بودن آن – ارتباط معنی‌داری وجود دارد.

    این محققان کفش‌دوزک‌‌ها را با رژیم‌های غذایی متفاوت پرورش دادند تا ببینند غذای آنها چگونه می‌‌تواند روی ظاهر و سپر دفاعی‌شان تأثیر داشته باشد.

    بد نیست بدانید این تنها شکارچیان کفشدوزک‌ها نیستند که باید نگران اثرات مرگبار نزدیک شدن به این حشره به ظاهر بی‌آزار باشند.  تحقیق دیگری که همین هفته منتشر شده نشان می‌دهد گونه مهاجمی از کفشدوزک‌ها که همنوع‌خوار است و از قاره آمریکا وارد اروپا شده، کفشدوزک‌های بومی این منطقه را قلع‌وقمع می‌کند. این حشره با گزیدن انسان ها هم حساسیت پوستی و خارش ایجاد خواهد کرد.

  • قدرت ارتباطی سگ‌ها

    دیده بان حقوق حیوانات: شیوه برقراری ارتباط سگ‌ها با انسان بسیار شبیه نوع ارتباطی است که پیش از این تنها به نوزاد انسان نسبت داده شده بود.

    به گزارش ایسنا، به گفته یوزف توپال از آکادمی علوم مجارستان، رفتار سگ‌ها بسیار مشابه یک کودک 6 ماهه تا 2 ساله است و هر دو تقریبا از از یک سیگنال برای برقراری ارتباط احساسی استفاده می کنند که شامل ارتباط کلامی و چشمی است.

    این نخستین تحقیقی است که در آن از تکنیک ردیابی حرکات چشم برای بررسی رفتار اجتماعی سگ‌ها استفاده شده است.

    در این تحقیق یک فیلم ویدئویی برای سگ پخش می‌شود. فرد مورد نظر در فیلم صورت خود را به سمت یکی از دو گلدان پلاستیکی می‌چرخاند و در این حالت یک ردیاب تمامی حرکات چشم و عکس العمل‌های سگ را در هنگام دیدن این تصاویر ضبط می‌کند.

    در یک موقعیت فرد بصورت مستقیم به سگ نگاه کرده و با تن صدای بالا به سگ سلام می‌کند. در موقعیت بعدی فرد با تن صدای پایین به سگ سلام می‌کند؛ در حالیکه به چشمان حیوان نگاه نمی‌کند.

    بررسی داده‌ها نشان می‌دهد سگ ها در هنگام برقراری ارتباط تمایل دارند جهت نگاه فرد مورد نظر را دنبال کنند، بطوریکه با حرکت سر فرد، سگ نیز به سمت گلدان خیره می‌شود.

    با دنبال کردن حرکات و جهت چشم سگ‌ها می توان به اطلاعات دقیقی در خصوص شیوه عملکرد مغزی این حیوانات دست یافت.

  • دولت آمریکا ورود مارهای پیتون را ممنوع کرد

    دیده بان حقوق حیوانات: مارهای پیتون به سبب بلعیدن انواع حیوانات در امریکا منجر به کاهش جمعیت حیوانات این قاره شده است.

    به گزارش خبرگزاری پانا، بسیاری از حیواناتی مانند خرگوش ها، راکون ها، روباه ها و سایر حیوانات جنوب ایالت فلوریدا در اثر بلعیده شدن توسط مارهای پیتون در خطر انقراض قرار گرفتند.
    براساس گزارش محققان موسسه علمی امریکا، مارهای پیتون بومی جنوب شرق آسیا هستند که در این ایالت وجود دارند، این مارها خطر بسیار بزرگی برای جمعیت حیوانات ایالت فلوریدا به شمار می آید.
    دولت امریکا چندی پیش وارد کردن این گونه از مارها را به این قاره ممنوع اعلام کردند اما همچنان شمار بسیاری از این مارها از طریق غیر قانونی وارد این کشور می شود.
    محققان امریکایی وجود مار پیتون را تهدید جدی برای اکو سیستم این کشور می دانند.

  • مشهورترین حیوانات دو سر جهان/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: قدیمی‌ترین مدرک از حیوانات دوسر به 120 میلیون سال قبل بر می‌گردد. فسیل این مارمولک باستانی که در سال 2007 کشف شد، ثابت کرد که حیوانات با سرهای متعدد یک پدیده‌های کهن است. دو نوع هم از این حیوانات وجود دارد: حیوانات دو سر (BI / dicephalus) و حیوانات با دو چهره در یک سر (diprosopus)

    گربه‌ای با دو صورت به‌نام‌های «فرانک» و «لویی» در ایالات ماساچوست امریکا. عکس 12 سال پیش گرفته شده است.

    «لئونارد سون‌شاین»، سلطان آکواریوم جهانی در سنت لوییس ایالات متحده. عکس در 2 ژانویه 2006 گرفته شده. این مار دوسر در تاریخ 16 و 17 ژوئن 2007 بر اثر عوامل طبیعی جان دادند.

    مار دوسر

    یک مار شیر (MILK) از نژاد آلبینو هندوراسی. عکس در 28 اکتبر 2011 گرفته شده است.

    یک لاک‌پشت که با دو سر و یک جفت پای میان آنها متولد شد. عکس در یک فروشگاه فروش حیوانات در شهر

    جنکین‌تون ایالات متحده. عکس این لاک پشت را در 22 سپتامبر 1986 نشان می دهد

    یک کشاورز فلسطینی گوسفند دارای دو سر  را در خارج از خانه اش در کرانه باختری و در اردوگاه پناهندگان در نزدیکی هبرون نمایش می‌دهد. عکس این گوسفند را در 9 نوامبر 2008 نشان می‌دهد.

    یک تمساح نوزاد دو سر در مزرعه تمساح‌ها Samut Prakarn در حومه بانکوک ، تایلند. عکس این تمساح را در  25 ژوئن 2001 نشان می دهد.

    یک مارمولک با دوسر که نامش ذکر نشده در خانه جدید خزندگان پارک هنلی بروک در تاریخ 22 آوریل 2010 در پرث، استرالیا دیده می‌شود.

    ژانوس، یک لاک پشت یونانی است به مطبوعات و عموم مردم در طول رسمی جشن تولد خود، 05 سپتامبر 2007 در موزه تاریخ طبیعی در ژنو ارائه شده است. ژانوس، 03 سپتامبر 1997 متولد شد.

    تصویر یک مار دو سر به نام «تام» و «جری» 08 ماه مه 2008 در  نمایشگاه Vivarium در Offenburg، آلمان غربی

    لاک پشت دو سر لغزنده قرمز در Supercenter آکواریوم بزرگ در Norriton، چهارشنبه 26 سپتامبر  2007، نمایش داده می شود.   

    Hereford گوساله با دو سر پیوسته به بطری تغذیه در یک کلینیک دامپزشکی در گوزن گراو ، کالیفرنیا در 2 آوریل ، 1987 که تصویر آن توسط صاحبش دیک هری گرفته شده است. گوساله ماده دوازده روز  می تواند با هر دو دهان غذل بخورد، اما از یکی راحت تر است.

    لاک پشت دو سر جوان توسط صاحب آن، نوئل دانیلز، در ولینگتون، آفریقای جنوبی، چهارشنبه، 28 اردیبهشت، 2003 نمایش داده می‌شود.

    Hakob Avetyan ،در تصویر، دارای یک گوساله دو سر در روستای ارمنی از Sotk، در تاریخ 28 ژانویه 2011. این گوساله دوسر در تاریخ 25 ژانویه در گاوداری Avetyans متولد شده است

  • افزايش سرعت بالگردها با الهام از نهنگ‌ها

    دیده بان حقوق حیوانات: مهندسان هوانوردي آلمان با الهام از شيوه انجام عمليات آكروباتيك توسط نهنگها در زير آب با وجود باله‌هاي صدري غير عادي و نوساني آنها به ساخت يك تيغه پروانه بالگرد سريعتر و بي‌صداتر پرداخته‌اند.

    به گزارش ايسنا، يك بالگرد از پروانه‌اي برخوردار است كه تيغه‌هاي ماهواره شكل آن به ارائه بالابرد، كنترل جهتي و رانش رو به جلو مي‌پردازد.

    در زمان چرخش پروانه، تيغه پيشروي كه در جهت مشابه بالگرد حركت مي‌كند از سرعت بيشتري نسبت به تيغه عقب‌نشيني در سوي ديگر برخوردار است.

    اين تفاوت سرعت براي تلاطم هوايي، لرزش و عدم ثبات به ويژه در طول پروازهاي سريع و در زمان چرخش ساخته شده كه طي آن تيغه عقب‌نشيني حالت بالابرد خود را از دست داده و سرگردان مي‌شود. مهندسان بالگردها معمولا زمان زيادي را براي كاهش اين تاثير صرف مي‌كنند.

    محققان مركز هوافضاي آلمان با توجه به نهنگ كوهان‌دار دريافتند كه برجستگي روي باله‌هاي صدري آنها كه به بالابرد اين حيوانات در آب و افزايش شناوري آنها كمك مي‌كند، مي‌تواند به بهبود طراحي پره‌ها كمك كند.

    اين محققان با كاهش اين برآمدگي‌ها نسبت به عرض پروانه، موفق به ساخت حلقه‌هاي پلاستيكي با قطر شش ميليمتري شده و تعداد 186 عدد از آنها را به لبه جلويي پروانه‌ها در يك بالگرد آزمايشي بستند.

    اين كار در حقيقت به طور قابل توجهي حركت سرگردان پروانه را به تاخير انداخته و تفاوت آن براي خلبانان كاملا محسوس بوده و پرواز نرمتري را ارائه داده بود. اين محققان اكنون به دنبال ثبت ايده خود به عنوان يك اختراع و انجام آزمايشات بيشتر هستند.

     

  • وال کوسه عظیم الجثه در بندر ماهیگیری پاکستان/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: یک وال کوسه (whale shark) عظیم الجثه که سه شنبه گذشته در نزدیکی بندر ماهیگیری کراچی آب به ساحل آورده بود به مبلغ 1.7 میلیون روپیه (معادل حدود 19000 دلار) فروخته شد.

    پس از کشف جسد این وال کوسه، مردم محلی برای تماشای بیرون کشیدن جسدش توسط جرثقیل در این بندر جمع شدند.

    Whale shark وال کوسه

    Whale shark وال کوسه

    Whale shark وال کوسهمردی پیش از بیرون کشیدن این وال کوسه روی شکمش ایستاده است.

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات وال کوسه، یکی از کم خطرترین کوسه هاست که علی رغم جثه بزرگش، از پلانکتون ها (گیاهان و جانوران میکروسکوپی) و گاه ماهی های بسیار ریز تغذیه می کند. این کوسه بزرگترین گونه در خانواده خود بوده و طبق گزارش های تایید شده تا  12.65 متر طول و وزنی معادل 21.5 تن رشد می کند. گزارش های تایید نشده زیادی نیز از رکوردهای بیشتری برای این کوسه بزرگ وجود دارد. این حیوان میتواند تا 70 سال زندگی کند.

    نام وال کوسه (Whale shark) به دلیل بزرگی جثه این کوسه و همچنین استفاده از فیلترهای صید پلانکتون، که در بسیاری گونه های وال ها شایع است برای آن انتخاب شده.

    __________________

    نجات یک وال کوسه توسط بومیان بندر چابهار

    در صورت مشاهده پستانداران دریایی به گل نشسته چه کنیم؟/ تصویر

    لاشه یک دلفین در سواحل بوشهر کشف شد

    مرگ دسته‌جمعی۶۰ وال پایلوت در نیوزیلند

    مرگ غریب یک غول مهربان/ تصاویر

    خودکشی یک نهنگ در ساحلی در شیلی

    مرگ نهنگ بیست تنی در جاسک

    مرگ نهنگ ‌٢٠ تنی در پی برخورد با موتور کشتی (گزارش تصویری)

    جزئیات مرگ نهنگ ۸ متری در بندر جاسک

    بیشترین مرگ و میر دلفینها و نهنگها در جاسک اتفاق می افتد

    شناورهای صید قاتل پستانداران دریایی خلیج فارس

    تلف شدن ۱۰۷ نهنگ در سواحل نیوزلند

    تصاویر ۱۰ مرگ دسته جمعی حیوانات

    تنگه هرمز مثلث برمودای آبزیان در معرض انقراض

    رهاسازی سفره‌ماهی ۳۰۰ کیلویی/ عکس

    بچه نهنگی که سونامی به مزارع برنج انداخت/ عکس

    نهنگ‌ها از سر و صدای غیرعادی وحشت دارند

     

  • متلاشی کردن جمجمه همسر با اسلحه شکاری

    قتل با اسلحه شکاری

    دیده بان حقوق حیوانات: معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان گيلان از دستگيري زني كه همسر 40 ساله‌اش را به ضرب گلوله اسلحه شكاري در شهرستان «شفت» به قتل رسانده بود، خبر داد.

    سرهنگ مجيد مرآت در گفت‌وگو با ايسنا، در تشريح جزييات اين خبر گفت: در پي اعلام خبر يك فقره فوت مشكوك فردي با هويت «رضا» در دهم مهرماه سالجاري، ماموران در محل حادثه حاضر و با جسد مردي حدودا 40 ساله روبرو شدند.

    معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان گيلان ادامه داد: پس از انتقال جسد مقتول به پزشكي قانوني، كارشناسان اين سازمان علت مرگ را متلاشي شدن جمجمه بر اثر اصابت فلز بر سر متهم اعلام كردند كه با توجه به فاصله و زاويه شليك گلوله ماموران پليس تحقيقات خود را براي شناسايي متهم يا متهمان به قتل آغاز كردند.

    به گفته مرآت، ماموران پليس آگاهي گيلان در ادامه تحقيقات خود به همسر مقتول با هويت «معصومه» مشكوك شدند و پس از انتقال وي به اداره پليس، متهمه ابتدا منكر هر نوع سوقصدي عليه همسرش شد اما پس از مواجه شدن با اسناد و شواهد لب به اعتراف گشود.

    معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان گيلان با اشاره به اعترافات متهمه به ايسنا گفت: اين زوج داراي اختلافات خانوادگي با يكديگر بودند و زن كه از شوهرش كينه به دل داشته در فرصتي مناسب وقتي همسرش خواب بوده با استفاده از اسلحه شكاري مقتول، وي را به قتل رسانده است.

    وي با بيان اينكه متهم پس از تكميل پرونده روانه زندان شد به شهروندان به ويژه زوجين توصيه كرد براي حل مشكلات خود به مراكز مشاوره مراجعه و راه خلاص واقعي را پيدا كنند.

    _____________________

    خبر مرتبط:

    ورود بی رویۀ اسلحه‌های شکاری به کشور نتیجۀ فرصت ۶ ماهه دریافت جواز!

    لزوم نظارت حداقلی بر سلامت روان تفنگ به دستان/ قتل مادر با اسلحه شکاری

    قتل پسر معتاد به دست پدر با اسلحه شکاری

    ضرب و شتم محیط بان پارک ملی توسط شکارچیان/ ورود اراذل و اوباش به مناطق حفاظت شده

    جزییات شهادت ۴ محیط بان در کردستان

    شهادت یک محیط بان دیگر، صابر الله داد

    شهادت محیط بان به دست شکارچی جانی

    شکار محیط بانان، جنایت تفنگداران

    دستگیری و هلاکت قاتلان یک محیط‌ بان

    مرگ شکارچی با اسلحه غیر مجاز

    هلاکت قاتل ۴ مامور منابع طبیعی

  • «ابر شهر مورچه‌اي» كه محققان را حيرت‌زده كرد

    دیده بان حقوق حیوانات: دانشمندان موفق به كشف شهر مورچه‌اي عظيم زيرزميني شده‌اند كه به عنوان رقيبي براي ديوار چين تلقي مي‌شود.

    به گزارش ايسنا، اين ابر شهر مورچه‌اي زير زميني در فضايي به وسعت 500 فوت مربع و در عمق 26 فوتي زيرزمين قرار دارد.

    به نظر مي‌رسد كه اين ابر شهر يكي از بزرگترين سكونت‌گاه هاي كلوني مورچه‌ها در جهان و محل زندگي ميليون‌ها حشره باشد.

    ساختار اين ابر شهر بسيار پيچيده بوده و راه‌ها و مسيرهاي مارپيچي در اين شهر زيرزميني ديده مي‌شود.

    محققان بيش از 10 تن بتن را به داخل سوراخ‌هاي روي سطح تزريق كردند كه به عنوان كانال هاي تهويه هوا براي مورچه ها عمل مي‌كنند.

    حدود ده روز نيز طول كشيد تا محققان بتوانند خاك‌هاي اطراف ساختار مارپيچي شهر مورچه‌اي را تخليه كرده و نماي اصلي آن را مشخص كنند.

    پروفسور «لوئيس فورگي»، سرپرست تيم تحقيقاتي، ساختار پيچيده شهر مورچه‌اي را با ديوار عظيم چين مقايسه مي‌كند.

    به گفته وي ساخت شهري با اين وسعت و عظمت براي مورچه‌ها بسيار دشوار است. هر مورچه مجبور است بارها حجم زيادي از خاك را به روي زمين منتقل كند كه اين مسير در مقياس انساني حدود نيم مايل (حدود 800 متر) است.

    دكتر «برت هولدوبلر» محقق دانشگاه آريزونا نيز معتقد است،‌ براي ساخت اين ابر شهر بيش از 40 تن خاك از اعماق زمين توسط مورچه‌ها خارج شده است.

    مورچه‌هاي Leafcutter قادرند كلوني‌هايي بزرگتر از اين ابعاد بسازند. ملكه قبل از تشكيل كلوني عظيم خود، بيش از 300 اسپرم را جمع‌آوري مي كند. وظايف هر مورچه بر اساس جثه حشره تعيين مي‌شود و گروهي مسؤول ساخت و ساز كلوني شده و گروه ديگري وظيفه نگهداري از لاروها را برعهده دارند. مورچه‌هاي درشت هيكل نيز وظيفه حفاظت از لانه را برعهده دارند.


     

  • دلفینها در خواب چه می‌بینند؟

    دیده بان حقوق حیوانات: گروهی از دانشمندان فرانسوی در بررسیهای خود دریافتند باوجود اینکه خواب مرحله REM در پستانداران دریایی وجود ندارد اما دلفینها می توانند وقایع خاصی را که در طول روز شنیده اند به یاد آورند و یا آنها را در خواب ببینند.

    به گزارش مهر گروهی از دانشمندان دانشگاههای رنه 1 و پاریس 13 نتایج یک کشف غیرمنتظره از توانایی دلفینها را در نشریه علمی Frontiers in Psychology منتشر کردند. این کشف غیرمنتظره با مشاهده رفتار 5 دلفین در اسارات ساکن آکواریمی در نانس فرانسه به دست آمد. در این آکواریم، دلفینها هر روز نمایشهای عمومی اجرا می کنند.

    در فوریه 2009 پرسنل این سازه نمایشهایی را آغاز کردند که با یک ستون صوتی اجرا می شد که در آن موسیقی، صدای مرغ دریایی، سوت و در موارد آواز نهنگهای کوهان دار پخش می شد.

    پس از حدود یکماه، این محققان که درحال ضبط صدای دلفینها از طریق میکروفنهای زیرآبی بودند متوجه شدند که این حیوانات اصواتی را ساطع می کنند که در حقیقت تقلیدی از صدای نهنگها است.

    براساس گزارش frontiersin ، اینکه دلفینها نیز همانند بسیاری دیگر از حیوانات توانایی تقلید اصوات محیط را دارند پیش از این کشف شده بود.

    اما مورد دلفینهای این آکواریم بسیار ویژه به نظر می رسید. چون تاکنون هرگز در یک نهنگ این نوع آواز که مفهوم خاصی را دنبال می کرد شنیده نشده بود و به خصوص تا پیش از این مورد، هرگز دیده نشده بود که دلفینهای در اسارت صدای سایر حیوانات را تقلید کنند.

    اما نکته شگفت انگیز این بود که این دلفینها در خواب صدای نهنگها را تقلید می کردند. این درحالی است که به نظر می رسد که در پستانداران آبزی خواب نوع REM وجود ندارد.

    این دانشمندان دریافتند که دلفینها بین نیمه شب تا ساعت 3 صبح و همچنین در طول روز و زمانی که به آهستگی شنا می کنند می خوابند.

    این دوره های استراحت با کاهش بسامد تولید سوت دلفینها و اسپاسمهای عضلانی همراه است و این ویژگیها یادآور مرحله خواب REM هستند.

    برپایه فرضیه این محققان، دلفینها می توانند بعضی از حوادث خاص را که در طول روز شنیده اند در طول خواب به یاد آورند.

  • ده کودک وحشی که توسط حیوانات بزرگ شده‌اند/ تصویری

    Feral child کودک وحشی

    دیده بان حقوق حیوانات: کودک وحشی (Feral Child)، به کودکی اطلاق می‌شود که از سنین بسیار پایین، دور از اجتماع انسانی زیسته است و از مراقبت و عواطف انسانی، رفتارهای اجتماعی و از همه مهم‌تر زبان بشری، چیزی نمی‌داند.

    از قرون کهن تا عصر حاضر در تاریخ، همیشه داستان‌هایی از بچه‌های جنگلی به چشم می‌‌خورد. موجوداتی وحشی که چهار دست و پا راه می‌‌روند و در جنگل زندگی می‌‌کنند. آنها نه شبیه به انسان‌ها هستند و نه شبیه به جانوران و در سنین پایین به ‌گونه‌ای از جامعه انسانی کنار گذاشته شده‌اند، گم شده‌اند، دزدیده شده‌اند و یا در دامان جنگل رها شده‌اند. این کودکان که از مردم دور مانده‌اند، توسط حیوانات تغذیه شده‌اند و به هر صورت ممکن خود را زنده نگه داشته‌اند ولی قادر به تکلم نیستند و اغلب نمی‌‌توانند راه بروند و رفتاری کاملا حیوانی و غریزی دارند. آنها چه دختر باشند و چه پسر، چه در کنار گرگ پرورش یافته باشند چه میمون، خرس و شترمرغ تنها یک نقطه اشتراک دارند و آن این‌که گذشته آنها تا ابد اسرارآمیز خواهد ماند.

    اولین کودک جنگلی معروف و شناخته شده “پیتر وحشی” بود. یک موجود عریان قهوه‌ای رنگ با موهایی سیاه که در سال 1724 در “هانوور” کشف شد و در آن زمان حدودا 12 سال داشت. او به آسانی از درخت بالا می‌‌رفت و گیاهان را می‌‌خورد و ظاهرا توانایی تکلم نداشت. او نان را رد می‌‌کرد و ترجیح می‌‌‌داد پوست شاخه‌های سبز گیاهان را بکند و شیره آنها را بمکد ولی به تدریج یاد گرفت سبزیجات و میوه‌ها را بخورد. پیتر شصت و هشت سال در میان مردم زندگی کرد ولی هیچ‌گاه نتوانست جز دو کلمه ” پیتر” و “شاه جورج” حرف دیگری بزند.

    بعضی از این کودکان وحشی توسط دیگران(معمولاً والدین خودشان) زندانی بوده‌اند؛ گاه، والدینی که نمی‌توانند از پس اختلالات جسمی و ذهنی کودکانشان بربیایند، آنان را به حال خود رها می‌کنند. کودکان وحشی پیش از آن که به حال خود رها شوند یا از خانه فرار کنند، ممکن است مورد سوء استفاده‌ی شدیدی قرار گرفته باشند یا آسیب‌های روانی جدی بر آن‌ها وارد آمده باشد. طبق گزارش‌ها، برخی از این کودکان، توسط حیوانات، بزرگ می‌شوند و برخی دیگر، به تنهایی در طبیعت وحشی، روزگار می‌گذرانند. بیش از صد مورد کودک وحشی گزارش شده است. در این مجال 10 نمونه از آن‌ها را که در زمان خود سر و صدای زیادی بپا کردند و معروف شده‌اند، معرفی خواهیم کرد.

    دینا سانیچار، پسر گرگی هند (Dina Sanichar, the Indian Wolf Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1867
    سن هنگام پیدا شدن: 6
    محل: سکندرا
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 6 سال
    حیوانات: گرگ‌ها

    گفته می‌شد «دینا سانیچار»، یکی از پسرهایی که در پرورشگاه سکندرا زندگی می‌کرد، دچار معلولیت‌های ذهنی است. او را در سال 1867، هنگامی که شش سال سن داشت، از غار گرگ‌ها بیرون آوردند. چند شکارچی در جنگل‌های «بلندشهر» از دیدن پسری که روی چهار دست و پا دویده و به دنبال یک گرگ، وارد لانه‌ی گرگ‌ها شد، در شگفت ماندند. این چنین بود که دینا سانیچار پیدا شد. آن‌ها با استفاده از دود، گرگ و همراهش را بیرون آوردند و گرگ را با شلیک گلوله کشتند.

    دینا، در ابتدا، عادات یک حیوان وحشی را از خود بروز می‌داد؛ او جامه‌هایش را می‌درید و از زمین غذا می‌خورد. دینا سرانجام غذای پخته را با غذای خام جایگزین ساخت اما هرگز صحبت کردن نیاموخت. ظاهراً دینا به تنباکو هم معتاد شد. وی در سال 1895 مُرد.

    کامالا و آمالا، دختران گرگی میدناپور (Kamala and Amala, the Wolf Girls of Midnapore)

    تاریخ پیدا شدن: 1920
    سن هنگام پیدا شدن: 8 (کامالا)، 5/1 (آمالا)
    محل: میدناپور، هند
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 8 سال ، 1 سال
    حیوانات: گرگ‌ها

    شاید یکی از مشهورترین و بحث‌برانگیزترین ماجراهای مربوط به کودکان وحشی، ماجرای «کامالا» و «آمالا» باشد. کامالا و آمالا، دو تن از جالب‌ترین افراد، در میان کودکان وحشی هستند. این دختران گرگی، کنار هم، در لانه‌ی گرگ‌ها پیدا شدند. در آن زمان، آمالا 18 ماهه بود و کامالا هشت سال داشت. با این حال، گفته می‌شد این دو خواهر نیستند، بلکه در سال‌های متفاوتی، به حال خود رها شده‌اند یا این که گرگ‌ها آن‌ها را برداشته‌اند.

    در همان سال، کشیش «جوزف سینگ» (Joseph Singh)، یک مبلغ مذهبی که اداره‌ی پرورشگاهی در شمال هند را بر عهده داشت، شایعاتی شنید درباره‌ی دو موجود شبح‌مانند، که در جنگل بنگال، در نزدیکی «میدناپور»، دسته‌ای از گرگ‌ها را همراهی می‌کنند. روستاییان محلی از این ارواح می‌ترسیدند، اما بر اساس عرف منطقه، حق نداشتند به گرگ‌ها آسیبی برسانند.

    سینگ، که کنجکاو شده بود، بر بالای یک درخت، مخفیگاهی ساخت مشرف به لانه‌ی دسته‌ی گرگ‌ها. لانه، در واقع، یک پشته‌ی قدیمی ده پایی موریانه‌ها بود که با گذشت زمان، گود و میان‌تهی گشته بود. با بالا آمدن ماه، سینگ، گرگ‌ها را دید که یکی یکی بیرون می‌آیند. سپس، دو موجود خمیده و ترسناک ظاهر شدند. این دو موجود سرهای خویش را کمی بیرون آوردند، هوای شبانه را بو کشیدند و آن‌گاه به بیرون جهیدند. این «اشباح» بر اساس توصیفات سینگ در دفتر خاطراتش، موجوداتی بودند: «…بسیار مخوف و ترسناک…دست، پا و بدنی همچون انسان داشتند، اما سرهایشان، جسم گردی بود از چیزی که شانه‌ها و قسمت فوقانی بالاتنه‌شان را می‌پوشاند…چشم‌هایشان، درخشان و نافذ بود و شباهتی به چشم انسان‌ها نداشت…هر دوی آن‌ها روی چهار دست و پا می‌دویدند».

    ظاهرا،ً در این دخترها، اثری از رفتار و افکار انسانی نبود. گویی آن‌ها ذهن یک گرگ را داشتند. هر لباسی که به تنشان پوشانده می‌شد را پاره می‌کردند، فقط گوشت خام می‌خوردند، هنگام خواب به صورت دایره‌ای و خمیده به هم می‌چسبیدند، در خواب تکان‌های ناگهانی می‌خوردند و خرناس می‌کشیدند، تنها بعد از طلوع آفتاب بیدار می‌شدند، زوزه می‌کشیدند و می‌خواستند دوباره آزاد شوند. کامالا و آمالا آن‌قدر چهار دست و پا راه رفته بودند که تاندول‌ها و مفاصلشان کوتاه شده بود، به همین دلیل قادر نبودند پاهایشان را راست نگه دارند یا حتی برای راه رفتن روی دو پا، کوششی نشان دهند. آن‌ها هرگز لبخند نزدند و علاقه‌ای به ارتباط با انسان‌ها نشان ندادند. تنها احساسی که در چهره‌شان دیده می‌شد، ترس بود. حتی حواس این دو نیز همچون حواس گرگ‌ها شده بود. به گفته‌ی سینگ، شب‌ هنگام، چشمان آنان بینایی خارق‌العاده‌ای داشت و مثل چشم گربه‌ها می‌درخشید. قدرت شنوایی آن‌ها نیز بسیار قوی بود، اما به نظر می‌رسید صدای انسان‌ها برای گوش‌هایشان غریب و غیر قابل شنیدن است.

    سینگ، به عنوان مردی فقیر اما تحصیل‌کرده، تمام تلاش خود را کرد تا وظیفه‌ی خود مبنی بر بهبود حال کامالا و آمالا را به بهترین نحو ممکن انجام دهد. وی که به نظریه‌ی رشد گیاه‌وار کودکان اعتقاد داشت، این طور نتیجه گرفت که عادات گرگی کامالا و آمالا، به نحوی مانع از بروز آزادانه‌ی خصایل انسانی آن‌ها می‌شود. سینگ احساس می‌کرد وظیفه دارد (حداقل به دلایل مذهبی) که این این دو دختر را از روش زندگی گرگ‌وارشان جدا کند و زمینه‌ی ظهور انسانیت دفن‌شده‌ی آنان را فراهم آورد. متأسفانه، پیش از آن که کار پژوهشی وی پیشرفت کند، دختر کوچکتر، آمالا، بیمار شد و جان داد. این واقعه، برای کامالا که تازه ترسش از انسان‌های دیگر و محیط پرورشگاه ریخته بود، ضربه‌ی مهلکی محسوب می‌شد. کامالا مدت زیادی عزا گرفت و سینگ، می‌ترسید او هم جانش را از دست بدهد. اما سرانجام کامالا بهبود یافت و سینگ برنامه‌ی بهبودی بیمار را آغاز کرد.

    دانیل، پسر بزی آند (Daniel, The Andes Goat Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1990
    سن هنگام پیدا شدن: 12
    محل: آند، پرو
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 8 سال
    حیوانات: بزها

    پسر بزی آند در سال 1990 در آند، پرو پیدا شد و گفته می‌شود که هشت سال توسط بزها بزرگ شده است. وی با خوردن شیر آن‌ها و تغذیه از ریشه‌ها و دانه‌ها زنده مانده بود. دانیل در طبیعت، و با مشخصه‌های بارز زندگی وحشی بزرگ شده بود.

    او روی چهار دست و پا راه می‌رفت و دست‌ها و پاهایش آن‌قدر زخم شده‌بودند که سفت شده و برایش حکم سم را پیدا کرده بودند. وی می‌توانست با بزها ارتباط برقرار کند اما نتوانست زبان بشر را یاد بگیرد.

    پسر بزی آند پس از پیدا شدن، توسط تیمی از دانشگاه پزشکی «کانزاس» تحت بررسی و آزمایش قرار گرفت. نام او را «دانیل» گذاشتند.

    پسر آهوی کوهی سوریه‌ای (The Syrian Gazelle Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1946
    سن هنگام پیدا شدن: تقریباً 10
    محل: صحرای سوریه
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 9 سال
    حیوانات: آهوان کوهی

    پسری که حدوداً 10 سال سن داشت در میان گله‌ای آهوان کوهی در صحرای سوریه پیدا شد. او را به کمک یک جیپ عراقی گرفتند، چون می‌توانست با سرعت 50 کیلومتر در ساعت بدود. اگرچه وی به طرز وحشتناکی لاغر بود، اما می‌گفتند بسیار سالم و تندست است و عضلاتی پولادین دارد. این پسر را گرفتند و دست و پایش را بستند.

    به گفته‌ی آرمن، پسر-آهوی کوهی سوریه‌ای در سال 1955 هنوز زنده بود و سعی کرده بود از وضعیت نامطلوبی که در آن زندانی شده بود، فرار کند. من احساسات شما را با بیان کارهایی که برای جلوگیری از این اقدام او انجام گرفت، جریحه‌دار نمی‌کنم.

    آنچه که Magazine Life در تاریخ 9 سپتامبر1946نوشته بود، تا حد زیادی با گزارش‌های دیگر مطابقت دارد. گزارش می‌گوید یک ماه پیش، گروهی از شکارچیان، پسری پیدا کرده‌اند که وحشی و آزاد در میان گله‌ای از آهوان کوهی، در دشت سوریه می‌دویده است. گویا، وی، که در زمان پیدا شدن 10 الی 14 سال داشت، در کودکی به حال خود واگذاشته شده بود. بعد از پیدا شدن، او را به آسایشگاه بیماران روانی انتقال داده بودند. Sunday Express نیز گزارش مشابهی ارائه کرده، با این تفاوت که سرعت پسر را 50 متر در ساعت قلمداد کرده است نه 50 کیلومتر در ساعت.

    بلو، پسر شامپانزه‌ای نیجریه‌ای (Bello, the Nigerian Chimp Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1996
    سن هنگام پیدا شدن: 2
    محل: نیجریه
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 1 سال
    حیوانات: شامپانزه‌ها

    «بلو»، پسر شامپانزه‌ای نیجریه‌ای را هنگامی که دو سال داشت، در سال 1996 پیدا کردند. والدینش احتمالاً وی را که دچار معلولیت جسمی و ذهنی بود، در شش ماهگی رها کرده بودند، کاری که معمولاً چادرنشینان «فولانی»، ساکنان بخش عمده‌ای از منطقه‌ی «ساحل» در غرب آفریقا، با کودکان معلولشان انجام می‌دهند و امری عادی محسوب می‌شود.

    بلو که گفته می‌شود توسط شامپانزه‌ها سرپرستی و بزرگ شده بود، میان یک خانواده‌ی شامپانزه، در 150 کیلومتری جنوب «کانو» واقع در شمال نیجریه پیدا شد. زمانی که این ماجرا، شش سال بعد در سال 2002 به چند خبرگزاری رسید، بلو در خانه‌ی بی‌سرپرستان Tudun Maliki Torrey در کانو ساکن شده بود.

    بلو، زمانی که تازه پیدا شده بود، مثل یک شامپانزه راه می‌رفت، او از پاهایش بهره می‌گرفت اما دست‌هایش را روی زمین می‌کشید. وی شب‌ها در خوابگاه به این سو و آن سو می‌پرید، بچه‌های دیگر را آشفته می‌کرد و همه چیز را پرت می‌کرد و می‌شکست. شش سال بعد، بلو بسیار آرام‌تر شده بود، اما همچنان مثل شامپانزه‌ها به این سو و آن سو می‌پرید، صداهای شامپانزه‌وار در می‌آورد و چند بار با مشت به سرش می‌زد. بلو در سال 2005 از دنیا رفت.

    جان سبونیا، میمون-پسر اوگاندایی (John Ssebunya, the Ugandan Monkey Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1991
    سن هنگام پیدا شدن: 6
    محل: اوگاندا
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 3 سال
    حیوانات: میمون‌ها

    «جان سبونیا» در اوایل دهه‌ی 1980 به دنیا آمده بود. وی بعد از مشاهده‌ی قتل مادرش به دست پدر خودش، از خانه فرار کرده بود (احتمالاً در آن زمان حدود سه سال داشته). باور عام و پذیرفته بر این است که میمون‌های سبز آفریقایی (green African vervet monkeys) حداقل تا اندازه‌ای مراقبت از او را در جنگل بر عهده گرفته‌اند. جان، در سال 1991، وقتی در درختی پنهان شده بود، توسط یک زن یا دختر قبیله (به نام میلی) پیدا شد. «میلی» با اهالی روستا بازگشت و در این مورد، نه تنها خود جان در برابر اسیر شدن مقاومت کرد- چیزی که معمولاً اتفاق می‌افتد- بلکه خانواده‌ای که سرپرستی‌اش را بر عهده گرفته بودند نیز، با پرتاب چوب به سمت روستاییان، به دفاع از او برآمدند.

    گزارشات اولیه حاکی است که تمام بدن جان با موهایی موسوم به هایپرتریکوسیس (hypertrichosis) پوشیده شده بود. در مدفوع وی، کرم‌هایی به طول نیم متر وجود داشت. وقتی او را گرفتند و تمیزش کردند، معلوم شد تمام تنش پر از شکاف و خراش است و زانوهایش به دلیل چهار دست و پا راه رفتن، زخمی است. هویت جان سبولینا در همین زمان مشخص شد. میلی، جان را به «پل و مولی واسوا»، مدیران یک مؤسسه‌ی خیریه، سپرد. جان در ابتدا نمی‌توانست حرف بزند یا گریه کند اما بعدها یاد گرفت صحبت کند. این بدان معناست که وی پیش از زندگی در طبیعت، تا حدی حرف زدن را یاد گرفته بود.

    او حالا نه تنها حرف می‌زند، بلکه آواز نیز می‌خواند و همراه گروه کر کودکان «مروارید آفریقا» به سفر می‌رود. بی‌بی‌سی، مستندی از ماجرای جان ساخت به نام «گواه زنده» (Living Proof). این مستند در 13 اکتبر 1999 به نمایش درآمد.

    ترایان کالدارار، پسر سگی رومانیایی (Traian Caldarar, the Romainian Dog Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 2002
    سن هنگام پیدا شدن: 7
    محل: براشوف، رومانی
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 3 سال
    حیوانات: سگ‌ها

    «ترایان کالدارار»، پسری رومانیایی بود که سه سال، دور از خانواده‌اش، یک زندگی وحشی در پیش گرفته بود. گفته می‌شود او به دلیل خشونت‌های خانوادگی، خانه‌اش را ترک کرده بود. مادرش، «لینا کالدارار»، گفت که پسرش را دوست می‌داشته، اما همسرش مرد خشنی بوده و همواره لینا را کتک می‌زده. وقتی او ترایان را گم کرد، بسیار آزرده‌خاطر شد و این امید را در خود پرورش داد که شاید خانواده‌ی دیگری، سرپرستی ترایان را بر عهده گرفته‌اند. او گفت: «وقتی فرار کردم، ارتباطم با ترایان قطع شد، با این حال، سعی کردم او را پس بگیرم. هر کاری کردم، او ]پدر ترایان[ اجازه نداد بچه‌ام را پس بگیرم. او گفت بچه مال خودش است».

    اگرچه ترایان کالدارار وقتی پیدا شد، هفت ساله بود، اما جسم یک بچه‌ی سه ساله را داشت. او نمی‌توانست صحبت کند، لخت بود و در یک جعبه‌ی مقوایی پوشیده با پلی‌اتیلن زندگی می‌کرد. وی از نرمی استخوان شدیدی رنج می‌برد، زخم‌های عفونی داشت و جریان خونش احتمالاً به دلیل سرمازدگی، بسیار ضعیف بود. به اعتقاد دکترها، امکان نداشت ترایان به تنهایی زنده مانده باشد. آنان این طور نتیجه گرفتند که تعداد زیادی از سگ‌های ولگرد حومه‌ی شهر ترانسیلوانیا به او یاری رسانده‌اند. وقتی ترایان پیدا شد، جسد سگی در کنارش بود که ظاهراً وی از آن تغذیه می‌کرده.

    ترایان کالدارار، بعد از آن ‌که اتومبیل یک چوپان به نام «مونالسکو یوان» از کار افتاد، پیدا شد. آقای یوان مجبور شده بود پیاده از مرتع خود بازگردد. در این زمان او کودک را پیدا کرده، به پلیس خبر داده بود. پلیس کمی بعد ترایان را گرفت. ترایان همچون یک شامپانزه راه می‌رفت و خوابیدن زیر تخت را به خوابیدن روی آن ترجیح می‌داد. به گزارش دکتر «مرسیا فلوریا»: «او را در وضعیتی حیوانی یافته بودند و حرکات او نیز حیوان‌گونه است. این شواهد نشان می‌دهند که وی در یک محیط اجتماعی رشد نیافته. وی در نبود غذا، بسیار آشفته می‌شود. تو تمام مدت به دنبال غذاست. وی بعد از خوردن غذا می‌خوابد».

    راچام پنگینگ، دختر جنگل کامبوج (Rochom P’ngieng, Cambodian Jungle Girl)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 2007
    سن هنگام پیدا شدن: 29
    محل: جنگل کامبوج
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 19 سال
    حیوانات: حیوانات مختلف

    دختر جنگل کامبوج، زنی کامبوجی است که در 13 ژانویه‌ی 2007، در جنگل «ایالت راتانکیری» پیدا شد. خانواده‌ای در یک روستای نزدیک به محل، ادعا کردند که این زن، دختر آن‌ها، «راچام پنگینگ» است که 29 یا 30 سال دارد (متولد 1979) و 18 یا 19 سال پیش ناپدید شده. ماجرای راچام، به عنوان یک کودک وحشی که سال‌های زیادی از عمر خود را در جنگل گذرانده است، پوشش خبری وسیعی داشت.

    راچام، پس از آن که در 13 ژانویه‌ی 2007، ژولیده، لخت و وحشت‌زده، در جنگل‌های انبوه ایالت راتانکیری واقع در دورترین نقطه‌ی شمال شرقی کامبوج پیدا شد، مورد توجه بین‌المللی قرار گرفت. وقتی یک روستایی متوجه شد از غذای موجود در جعبه‌ی ناهار خبری نیست، آن ناحیه را تحت نظر گرفت، چشمش به این زن افتاد و چند تن از دوستانش را برای گرفتن او گرد آورد.

    پدر راچام، افسر پلیس، کسور لو لانگ، او را از روی زخمی که روی پشتش داشت شناسایی کرد. وی اظهار داشت راچام پنگینگ در سن 8 سالگی، هنگامی که همراه خواهر شش ساله‌اش، گله‌ی گاوها را هدایت می‌کرد، ناپدید شده بود(خواهرش نیز همین‌طور). یک هفته بعد از پیدا شدن، راچام در تطبیق خود با زندگی متمدن، دچار مشکل شد. به گزارش پلیس محلی، او تنها می‌توانست سه کلمه بگوید: «پدر»، «مادر» و «شکم‌درد».

    یک روانشناس اسپانیایی که این دختر را دیده بود، گفت او «می‌تواند چند کلمه بگوید و با دیدن بازی‌هایی که در آن‌ها آیینه و اسباب‌بازی‌هایی به شکل حیوانات وجود دارد، لبخند می‌زند» اما راچام هرگز به زبانی که قابل درک باشد، صحبت نکرد. او هنگام گرسنگی و تشنگی، به دهانش اشاره می‌کرد و ترجیح می‌داد به جای این‌که به صورت قائم قدم بردارد، روی چهار دست و پا راه برود. خانواده‌ی راچام مجبور بودند تمام مدت مراقبش باشند تا به جنگل فرار نکند.

    راچام پنگینگ بارها سعی کرده بود به جنگل بازگردد. مادرش مرتب ناچار بود لباس‌های راچام را را تنش کند زیرا او می‌خواست آن‌ها را از تنش بیرون بیاورد. بر اساس اظهارات یکی خبرنگار از «گاردین»، خانواده‌ی راچام، مراقبت فراوانی از وی به عمل می‌آوردند و این زن غمگین و بی‌توجه می‌نمود، هرچند شب‌ها بی‌قرار می‌شد. در ماه مه 2010، راچام پگینگ به جنگل فرار کرد. علی‌رغم جست و جوها، کسی نتوانسته او را پیدا کند.

    پسر پرنده‌ای روسی (The Russian Bird Boy)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 2008
    سن هنگام پیدا شدن: 7
    محل: ولگوگراد، روسیه
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 7 سال
    حیوانات: پرندگان

    در سال 2008، مددکاران روسی، یک «پسر پرنده‌ای» پیدا کردند، که مادرش او را در لانه‌ی پرندگان بزرگ کرده بود. این پسر تنها می‌توانست از طریق جیک جیک کردن ارتباط برقرار کند. به گفته‌ی مقامات، این بچه‌ی وانهاده‌شده را در یک آپارتمان کوچک دو اتاقه در حالی یافته بودند که با قفس‌هایی پر از پرنده، غذای پرندگان و مدفوع آنان، احاطه شده بود.
    به گزارش روزنامه‌ی روسی «پراودا» پسر پرنده‌ای از زبان انسانی چیزی نمی‌فهمید و با جیک جیک کردن و تکان دادن بازوانش، ارتباط برقرار می‌کرد. فعال اجتماعی، «گالینا ولسکایا»، که در نجات کودک از خانه‌اش در «کروسکی»، ولگوگراد، شرکت داشت، اظهار کرد مادر 31 ساله‌ی این پسر، با او همچون سایر حیواناتش رفتار می‌کرده و هرگز با وی سخن نمی‌گفته. خانم ولسکایا گفت: «وقتی با او حرف می‌زنیم، جیک جیک می‌کند».

    مقامات روسی اعلام کردند که کودک از لحاظ جسمی آسیبی ندیده است اما از «سندروم ماگلی» (Mowgli Syndrome) رنج می‌برد و قادر به برقراری ارتباط عادی با انسان‌ها نیست. نام این سندروم، از شخصیت «کتاب جنگل» گرفته شده؛ ماگلی در این داستان، پسربچه‌ای است که توسط حیوانات وحشی بزرگ می‌شود.

    پراودا این گونه نوشت: « (مادر وی) از پرندگان خانگی نگهداری می‌کرد و به پرندگان وحشی غذا می‌داد. (او) هرگز نه پسرک را زده بود و نه بدون غذا رهایش کرده بود، اما هیچ وقت با او صحبت نکرده بود. این پرندگان بودند که با وی ارتباط برقرار کرده، زبان پرنده‌ای یادش داده‌اند. او فقط جیک‌جیک می‌کند و وقتی می‌فهمد کسی منظورش را متوجه نشده، دست‌هایش را مثل پرنده‌ها تکان می‌دهد». این مادر، بعد از آن‌ که پسرک پیدا شد، یک فرم رضایت امضا کرد. براساس این فرم، وی باید کودکش را آزاد می‌کرد تا تحت مراقبت قرار گیرد. گزارش‌ها حاکی از آن هستند که پسر پرنده‌ای موقتاً به یک آسایشگاه روانی منتقل شده بود، اما بعد از مدت کوتاهی، او را به مرکز مراقبت‌های روانپزشکی فرستاده‌ بودند.

    اکسانا مالایا، دختر سگی اوکراینی (Oxana Malaya, The Ukrainian Dog Girl)

    Feral child کودک وحشی

    تاریخ پیدا شدن: 1991
    سن هنگام پیدا شدن: 8
    محل: بلاگوشچنکا، اوکراین
    مدت زمان زندگی در طبیعت: 5 سال
    حیوانات: سگ‌ها

    «اوکسانا مالای» نه یک کودک وحشی بود، نه یک کودک محبوس، بلکه کودکی بود وانهاده، که بیشتر دوران طفولیت خود را از 3 تا 8 سالگی، در لانه‌ی سگ‌ها، پشت باغچه‌ی خانه‌ی خانوادگی خود در «نوایا بلاگوشچنکا»، اوکراین، گذرانده بود، هر چند، گاهی به خانه می‌آمد و والدین الکلی و اهمال‌گر خویش را ملاقات می‌کرد.

    والدین دائم‌الخمر اکسانا، نمی‌توانستند از او نگهداری کنند و به همین دلیل اکسانا در سه سالگی از خانه‌اش تبعید شد. آنان در منطقه‌ای فقیرنشین زندگی می‌کردند و سگ‌های وحشی بسیاری در آن خیابان‌ها پرسه می‌زدند. اکسانا در یک کپر، که محل زندگی این سگ‌ها بود و پشت خانه‌اش قرار داشت، پناه جست.

    وی تحت مراقبت سگ‌ها قرار گرفت و حرکات و رفتارهای آنان را آموخت. رابطه‌ی اکسانا با سگ‌ها آن‌قدر قوی بود که وقتی مقامات برای نجاتش آمدند، در ابتدا توسط سگ‌ها رانده شدند. اعمال و صداهای او، تقلیدی از سرپرستانش بود. دختر سگی خرناس می‌کشید، پارس می‌کرد، روی چهار دست و پا راه می‌رفت، مثل یک سگ وحشی قوز می‌کرد، پیش از خوردن غذا آن را بو می‌کشید و دارای حواس بسیار قوی بینایی، شنوایی و بویایی بود. وقتی اکسانا را نجاتش دادند، او تنها کلمات «بله» و خیر» را می‌دانست.

    اکسانا، بعد از پیدا شدن، کسب مهارت‌های عادی اجتماعی و عاطفی انسانی را دشوار یافت. وی، محروم از هرگونه محرک اجتماعی و فکری، تنها، از حمایت عاطفی سگ‌های همراهش برخوردار گشته بود. از آن‌جایی که اکسانا در محیط اجتماعی از زبان استفاده نکرده بود، وی در بهبود مهارت‌های زبانی با مشکل مواجه می‌شد.

    اوکسانا در سال 2010، 26 ساله است. او در محل نگهداری معلولین ذهنی نگهداری می‌شود و در مراقبت از گاوهای مزرعه‌ی کلینیک کمک می‌کند. وی گفته است وقتی کنار سگ‌هاست، از همیشه خوشحال‌تر است.

  • شب‌تاب دریایی

    دیده بان حقوق حیوانات:  گونه‌ای از ارگانیزم زنده تابان را در این تصویر مشاهده می‌کنید.

    به گزارش همشهری نام این ارگانیزم بیولومینوسانس (ارگانیزم زنده‌ای که از خود نور ساطع می‌کند) است. این موجود از رده سخت‌پوستان دریایی است و در شن‌ها و آب‌های ساحلی جنوب ژاپن پیدا می‌شود. این جاندار کوچک حدود 3 میلی‌متر است و پوسته‌اش کاملا شفاف است.

    هنگامی‌که پوسته این موجود آسیب می‌بیند و از بین می‌رود، Cypridina hilgendorfii از خود دو ماده به نام‌های لوسیفرین (نوعی رنگدانه) و لوسیفراز (آنزیم) ترشح می‌کند. آن‌گاه طی یک واکنش شیمیایی لوسیفرین با اکسیژن ترکیب می‌شود و لوسیفراز به عنوان کاتالیزور در این واکنش شرکت می‌کند. نتیجه این واکنش شیمیایی ساطع شدن نوری درخشان و آبی‌رنگ است.

    در طول جنگ جهانی دوم ژاپنی‌ها این شب‌تاب‌های کوچک را برای سربازهایشان جمع می‌کردند تا در طول شب از نور آن برای خواندن نقشه‌ها و پیام‌هایشان استفاده کنند.

    .

  • راز پرش‌هاي شگفت‌انگيز قورباغه

    دیده بان حقوق حیوانات: پژوهشگران آمريکايي عقيده دارند که راز جهش شگفت انگيز و غيرممکن قورباغه ها در تاندون‌هاي آنها نهفته است نه در ماهيچه هايشان.

    به گزارش ايسنا به نقل از UPI، پژوهشگران دانشگاه براون کشف کردند که تاندون‌هاي قورباغه به محض اينکه اين حيوان آماده پرش مي شود کشش مي آيند و سپس به مانند فنر و به سرعت به حالت اوليه باز مي گردند.

    پژوهشگران عقيده دارند ماهيچه ها به تنهايي قادر به ايجاد چنين پرش‌هاي شگفت انگيزي نيستند. هر چند يک چهارم وزن قورباغه در پاهايش قرار دارد، اما اين حيوان بدون کمک گرفتن از تاندون‌ها قادر به نمايش چنين پرش‌هايي نخواهد بود. در واقع چنين پرشي نيازمند ساختاري فنري و قابل ارتجاع است.

    به محض اينکه قورباغه خود را آماده پرش مي کند ماهيچه هاي ساق پا کوتاه شده و انرژي را در تاندون‌هاي کش آمده بارگيري مي کند. در زماني که قورباغه مي جهد تاندون‌ها که اطراف استخوان قوزک پا را گرفته اند انرژي را رها مي کنند و اين انرژي قورباغه را به جلو فشار مي دهد.

    http://www.mediaphilosopher.com/wp-content/uploads/2008/01/istock_frog.jpg

  • 25 درصد پستانداران در خطر انقراض هستند

    دیده بان حقوق حیوانات: رئيس برنامه گونه‌هاي زيستي IUCN، جين اسمارت، گفته است كه آخرين گزارش فهرست قرمز، خبرهاي نااميد كننده و اميد وار كننده‌اي را در مورد وضعيت گونه‌هاي زيستي جهان ارائه مي دهد.

    عليرغم فعاليت‌هاي انجام شده در حوزه حفاظت از گونه هاي طبيعي، 25 درصد پستانداران در خطر انقراض هستند. براي مثال بررسي چندين گونه كرگدن نشان مي‌دهد كه زيرگونه‌هاي كرگدن سياه با نام علمي « Diceros bicornis longipes» در غرب آفريقا در وضعيت انقراض قرار دارند.همچنين زيرگونه‌هاي كرگدن سفيد با نام علمي «Ceratotherium simum cottoni»، درمناطق مركزي آفريقا در ليست حيواناتي قرار دارند كه در معرض انقراض هستند.

    به گزارش ایسنا سيمون استوارت، مدير کميسيون گونه هاي نجات يافته IUCN ،گفته است :ما مسئول محافظت از گونه‌هايي هستيم كه محيط زندگي‌مان را با آنان شريك هستيم و در صورت انجام اقدامات صحيح مي توانيم از انقراض آنان جلوگيري كنيم.

    چندين موفقيت در حوزه جلوگيري از انقراض حيوانات صورت گرفته است. براي مثال زير گونه‌هاي كرگدن سفيد از تعداد 100 در پايان قرن 19 ميلادي به جمعيت بالغ بر 20 هزار رسيده است. همچنين گونه اسب Przewalski’s از وضعيت شديدا بحراني به بحراني ارتقاء پيدا كرده است.

    اين گزارش نشان مي دهد كه خزندگان تنوع زيستي مهمي را در مناطق خشك و جزاير به وجود آورده‌اند. فهرست قرمز اخير نشان مي‌دهد كه 40 درصد از خزندگان خاكزي منطقه ماداگاسكار در معرض خطر هستند و اين اطلاعات جديد كمك خواهد كرد تا برنامه‌هايي را براي حفاظت از حيوانات ماداگاسكار شود.

    مناطق حفاظت شده جديدي در ماداگاسكار در نظر گرفته شده است كه به حفاظت تعداد چشمگيري از گونه‌هاي در حال انقراض اين منطقه كمك مي‌كند.

    به گزارش ايسنا، بر اساس فهرست قرمز وضعيت پنج گونه از هشت گونه ماهي تن در حال انقراض يا نزديك به انقراض قرار دارند كه شامل Southern bluefin ، Atlantic Bluefin ،Yellowfin مي‌شوند و اين اطلاعات به دولت‌ها كمك مي‌كند كه در مورد آينده اين گونه‌هاي زيستي كه از نظر اقتصادي نيز ارزشمند هستند، برنامه‌هاي سنجيده‌اي پيش گيرند.

  • میگوی رنگارنگ یا میگوی دلقک/ تصویر

    دیده بان حقوق حیوانات: موجودی رنگارنگ مدی متهورانه را عرضه می‌کند

    میگوی دلقک

    نام علمی: Hymenocera elegans

    زیستگاه طبیعی: آبهای اندونزی

     رژیم غذایی: تنها ستاره‌‌ماهی (و گاهی توتیای دریایی) می‌خورند، و ظاهرا ترجیح می‌دهند این موجودات را زنده بخورند. از آنجایی که این طعمه‌ها بسیار بزرگتر از شکارچی است، گاهی دو هفته طول می‌کشد که این میگو یک ستاره ماهی زنده را بخورد.

    منبع: همشهری