دسته: دانش

  • اکولوژیک یا ایدئولوژیک؛ مسئله این است/ نقدی بر فعالیت‌های مدنی محیط‌زیستی در کشور

    اکولوژیک یا ایدئولوژیک؛ مسئله این است/ نقدی بر فعالیت‌های مدنی محیط‌زیستی در کشور

    Animal-Rights-Watch-ARW-8589
    دیده بان حقوق حیوانات/ داود کامگار*: «جنایتکاران»، «ناقضین حقوق بشر»، «بدتر از داعش»، «مافیای آب» «قاتلین طبیعت» و امثالهم نمونه‌هایی از واژه‌ها و کلماتی هستند که چند وقتی است در بین مطالب منتشرشده از سوی برخی فعالان و سمن‌های محیط‌ریستی کشور رواج پیدا کرده است. کلماتی که بیشتر به توهین و اتهام شبیه است و متأسفانه بدون توجه به معنا و بار حقوقی و قضائی مترتب بر آنها، به بخش ثابتی از ادبیات گفتاری و نوشتاری بعضی از فعالان حقیقی و حقوقی محیط زیست تبدیل شده است.
    استفاده مکرر از این واژه‌ها حاکی از نهادینه‌شدن تدریجی مکتبی است که می‌تواند به‌مرور زمینه را برای تعمیق شکاف‌های اجتماعی، فاصله‌انداختن بین گروه‌های مختلف شغلی و قومی در کشور و در نتیجه بروز خشونت‌های ناشی از آن فراهم کند.
    با روی‌کارآمدن دولت تدبیر و امید، بار دیگر این فرصت فراهم شده تا موضوع تقویت نهادهای مدنی و نقش نظارتی آنها بر دولت مطرح شود تا به واسطه‌ مشارکت آگاهانه این نهادها در تصمیم‌سازی‌های کلان از حجم تصمیمات اشتباه دولتمردان کاسته و بر کارآمدی آنها افزوده شود.
    بی‌تردید دولت و دستگاه‌های اجرائی وابسته به آن در فرایند توسعه کشور بعضا دچار خطاهایی شده و می‌شوند که دیده‌‌بانی این فعالیت‌ها، آسیب‌شناسی و کمک به رفع این مشکلات مستلزم حضور مؤثر نهادهای مدنی و منتقد است.
    اما آنچه این نوشته می‌خواهد به آن اشاره کند، آسیب‌شناسی فعالیت‌های مدنی زیست‌محیطی است چراکه اگر این رویه‌ها و فرایندهای نظارتی مدنی، از کارآمدی لازم برخوردار نباشند نه تنها تأثیری بر افزایش سطح کارآمدی دستگاه‌های دولتی نخواند داشت، که نارسایی‌ها و اختلالات مضاعفی را نیز ایجاد خواهند کرد.
    مدتی است موضوع بحران‌های محیط زیست، سوژه غالب مطبوعات و رسانه‌های رسمی و غیررسمی کشور شده و افراد مختلف از منظر و زاویه دید خود و با عناوین مختلف حقیقی و حقوقی به این موضوع می‌پردازند. آنچه در این میان به‌وضوح قابل‌مشاهده و چشمگیر است، «مدشدن» اظهارنظرات بدون پشتوانه فنی و مبتنی بر اطلاعات ناقصی است که بعضا از سوی مقامات رسمی نظیر برخی مدیران میانی سازمان محیط زیست و همین‌طور بعضی سمن‌ها و فعالان محیط زیست مطرح و به‌سرعت در فضای مجازی انعکاس می‌یابد. محتوای برخی از این اظهارات و نوشته‌ها انتقادات غیرمنصفانه و سیاه‌نمایی‌هایی است که بخش مهمی از دستاوردهای توسعه‌ای کشور را نشانه رفته و گویی فعالیت محیط‌زیستی در ایران، صرفا به انتقاد غیرمنصفانه و سطحی از فعالیت‌های عمرانی تقلیل‌یافته حال آنکه بحران‌های زیست محیطی به‌مراتب مهم‌تر و بزرگ‌تری همچون آلودگی هوا، نابودی جنگل‌ها به دلیل آتش‌سوزی، آفت و امثالهم کمتر جایی در انتقادات و اعتراض‌های سمن‌ها و فعالان زیست‌محیطی کشور داشته است.
    در اهمیت حفظ محیط زیست و ضرورت توجه به توسعه پایدار، کمترین تردیدی وجود ندارد. همچنین نمی‌توان منکر برخی مشکلات، ضعف‌ها و اشتباهاتی که در طرح‌های عمرانی حادث شده بود، شد و طبعا کسی مسئولیت و رسالتی درخصوص لاپوشانی اشتباهات برای خود قائل نیست اما آنچه این روزها بیشتر به چشم می‌آید، انتقاداتی است که از دایره انصاف و عدل خارج شده و بعضا بدون توجه به الزامات و ضرورت‌های توسعه و با چشم‌بستن بر منافع و دستاوردهای طرح‌های عمرانی کشور، فعالان و مدیران قبلی و کنونی این حوزه را آماج حملات و اهانت‌های مکرر قرار می‌دهد.آنچه بیش از همه موجب نگرانی است، فقط ضایع‌شدن دستاوردهای عمرانی کشور نیست، بلکه اصل موضوع، تغییر هنجارها و ارزش‌های کاری یک جامعه، آن هم به خاطر اهداف شهرت‌طلبانه و بخشی نگرانی‌ برخی افراد، در لباس مدافعان محیط‌زیست است. احساس یأس و سرخوردگی عمومی از به‌نتیجه‌رسیدن تلاش‌ها و طرح‌های ملی، یکی از تبعات سیاه‌نمایی‌هایی است که این روزها در رسانه‌های مجازی و رسمی درباره فعالیت‌های توسعه‌ای، در جریان است و ای‌ کاش همان‌گونه که به‌درستی سخن از ضرورت ارزیابی آثار زیست‌محیطی طرح‌های عمرانی می‌رود، نهادی هم مأمور بررسی آثار و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و حتی زیست‌محیطی فعالیت‌های عوام‌زده زیست‌محیطی می‌‌شد، فعالیت‌هایی که صرفا و به صورت اغراق‌آمیز، به تبعات و آثار «ساختن»ها می‌پردازد اما به پیامدهای «نساختن»ها توجهی نمی‌کند. تجارب گذشته نشان داده است که سیاست سکوت با هدف دامن‌نزدن به مباحث، عملا تأثیری در کاهش هجمه‌های رسانه‌ای نداشته و صرفا به‌واسطه تکرار ادعاهای منتقدان و عدم‌پاسخ‌گویی متناسب، به‌تدریج بیشتر این ادعاهای نادرست، نزد افکار عمومی رنگ واقعیت به خود گرفته‌اند و نتیجه آن شده که تحت تأثیر تبلیغات یک‌سویه و انفعال فعالان توسعه‌ای کشور، به‌تدریج فضا به سمت و سویی هدایت شده که مشارکت در توسعه و آبادانی کشور، به جای آنکه مایه افتخار و سرافرازی باشد، تبدیل به نقطه ضعف و مایه شرمساری افراد شده، در‌حالی‌که حتی برای حفظ محیط‌زیست هم نیاز به توسعه اقتصادی است و در یک کشور فقیر و توسعه‌نیافته، حفظ محیط‌زیست صرفا در حد شعار باقی خواهد ماند. مسئله نگران‌کننده‌ای که روند بررسی و تصمیم‌‌گیری درباره طرح‌های توسعه‌ای را بدون درنظرگرفتن نیازهای انسان‌ها به عنوان مهم‌ترین جزء محیط‌زیست، به مبانی و مؤلفه‌های شعاری و سریالی گره خواهد زد که اساسا امکان جمع‌بندی در آنها به‌سختی میسر خواهد بود. فعالان مدنی محیط‌زیستی کشور باید در نظر داشته باشند که پیامدهای افراط‌گری و پوپولیسم زیست‌محیطی و بی‌توجهی به حدود اختیارات قانونی سازمان محیط‌زیست، تدریجا این جریان را به نهادی داخلی با کارکرد «خودتحریمی»، و مانعی در مسیر توسعه کشور تبدیل خواهد کرد. از‌این‌رو جا دارد اکنون که کشور در مسیر ازمیان‌برداشتن تحریم‌های ظالمانه بین‌المللی قرار گرفته، فکری هم به حال رویه‌ای شود که نتیجه آن چیزی جز تحریم‌های داخلی، آسیب‌ به روند توسعه کشور و حتی به‌خطرانداختن پایداری فعالیت‌های مدنی نخواهد بود. نتیجه موج افراطی‌گرایی زیست‌محیطی که خشک و تر را با هم می‌سوزاند، هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت گامی کوتاه به جلو تصور شود، اما در میان‌مدت گام‌های بلندی به عقب خواهد بود و آسیب بیشتر و بیشتر به محیط‌زیست از یک سو و توقف توسعه کشور از سوی دیگر، ماحصل محتوم روش‌های درپیش‌گرفته است.ازاین‌رو به منظور کنترل و کاهش آثار و پیامدهای مباحث مطرح‌شده فوق چند پیشنهاد به شرح زیر مطرح می‌شود:
    ١- ضمن تبیین ضرورت‌ها و واقعیاتی که توسعه کشور را ضروری می‌کند، پیامدهای احتمالی اقتصادی، اجتماعی و … افراط‌گری محیط‌زیستی، بیشتر مورد بررسی و توجه قرار گیرد.
    ٢- با توجه به اینکه برخی از اخبار و محتواهایی که این روزها در رسانه‌ها منتشر می‌شود، خلاف واقع و نادرست بوده یا درباره تبعات طرح‌های عمرانی بزرگ‌نمایی و اغراق می‌شود، نیاز است مدیران مسئول و سردبیران رسانه‌های رسمی (صداوسیما، مطبوعات و …)، با تعبیه مکانیسم‌های لازم (مثل داوری مطالب قبل از انتشار) از صحت اطلاعات و آماری که توسط فعالان زیست‌محیطی ارائه می‌شود، اطمینان حداقلی حاصل کرده و سپس اقدام به انتشار کنند. پرواضح است که این مسئله به هیچ‌وجه به معنی سانسور محتوا نیست، بلکه بحث اصلی، صحت‌سنجی آمار و اطلاعات و اخبار، پیش از انتشار است.
    ٣- مکانیسم‌هایی به منظور تقویت بحث تخصص‌گرایی و نگاه کارشناسی به مسائل محیط‌زیستی (مثلا تشکیل نظام‌مهندسی محیط‌زیست و همین‌طور مشخص‌کردن رسته فعالیت سمن‌ها)، مدنظر قرار گیرد تا رویه جاری کنونی، که هر فردی با هر سطح دسترسی به اطلاعات و توان علمی درباره مسائل تخصصی مختلف و متعددی، اظهارنظر کرده و البته مسئولیتی هم برای پاسخ‌گویی یا تأمین نیازهای ضروری مردم، برای خود متصور نباشد، به‌تدریج اصلاح شود.

    * کارشناس منابع آب/ روزنامه شرق
  • چرا حیوانات به خواب زمستانی می‌روند؟

    دیده بان حقوق حیوانات: تعداد زیادی از جانوران مختلف در فصل زمستان به خواب طولانی فرو می‌روند اما انسان‌ها با این که در این روزهای سرد، خواب‌آلوده می‌شوند اما از این قاعده مستثنی هستند.

    به گزارش ایسنا بسیاری از افراد در فصل زمستان احساس خواب آلودگی می‌کنند اما گونه‌های جانوری اغلب یک گام پیش‌تر رفته و به خواب زمستانی فرو می‌روند.

    برای مثال موش‌های زمستان‌خواب در این فصل به زیرزمین فرو می‌روند، خفاش‌ها با پناه بردن به زیر شیروانی یا غارها خواب زمستانی خود را آغاز می‌کنند، خرس‌ها برای خواب زمستانی به لانه‌های خود می‌روند و در واقع تمامی گونه‌های حیوانی از حشرات و دوزیستان گرفته تا پرندگان و میمون‌ها به خواب زمستانی می‌روند که به نظر برای آنها مفید است.

    اما در فصل زمستان که هوا سردتر شده و روزها کوتاه‌تر می‌شوند چرا انسان‌ها نمی‌توانند برای طولانی مدت به خواب بروند. اگر این خواب طولانی مفید است چرا انسان‌ها از آن محروم هستند؟ برای درک این موضوع ابتدا بهتر است بدانیم که چرا حیوانات به خواب زمستانی می‌روند.

    آشکارترین دلیل برای خواب زمستانی حیوانات محفوظ ماندن از سرماست. خواب زمستانی دوره طولانی حفظ انرژی است. بدن آرام می‌شود و میزان دمای بدن، سوخت و ساز و ضربان قلب کاهش می‌یابد. همچنین از آنجایی که در فصل زمستان پیدا کردن مواد غذایی برای جانوران سخت‌تر است بسیاری از آنها خود را در تابستان تامین کرده و در مدت زمان این خواب زمستانی از ذخایر چربی خود استفاده می‌کنند.

    خواب زمستانی در مناطق نیم کره شمالی متداول‌تر است. بیشتر مناطق در نیمکره جنوبی به خط استوا نزدیک‌تر هستند و زمستان‌ها در این نیمکره معتدل‌تر است. هرچند مشاهده می‌شود برخی گونه‌های جانوری در اقلیم‌های گرم هم به خواب زمستانی فرو می‌روند که از آن جمله می‌توان به «لمور کوتوله سیبری» در ماداگاسکار اشاره کرد.

    همچنین خواب زمستانی تنها به ماه‌های سرد محدود نمی‌شود. مطالعه انجام شده در سال 2015 روی موش‌های زمستان‌خواب نشان می‌دهد این جانوران حتی پس از به اتمام رسیدن فصل سرما هم به خواب زمستانی خود ادامه می‌دهند. برخی از جانوران در زیرزمین و برای مدت 11 ماه در سال به خواب زمستانی می‌روند.

    «کلائودیا بیئبر»، یکی از نویسندگان این مطالعه از دانشگاه دامپزشکی وین گفت: این دوره طولانی مدت غیبت به حساب می‌آید چراکه ماه‌های سرد تنها چهار تا پنج ماه است بنابراین باید دلایل دیگری برای خواب زمستانی وجود داشته باشد.

    کارشناسان حیات وحش در مورد موش‌های زمستان‌خواب معتقدند که رفتار درختان «راش» محلی اروپا در خواب زمستانی این جانوران نقش دارد. این درختان دانه‌هایی تولید می‌کنند که منبع تغذیه موش‌های زمستان‌خواب به حساب می‌آیند. در برخی از سال‌ها تولید این دانه‌ها به بیشترین میزان می‌رسد. گاهی اوقات موش‌های زمستان‌خواب این وضعیت را پیش‌بینی می‌کنند و اگر عکس این وضعیت رخ داده و تولید دانه‌ها کاهش پیدا کند، موش‌ها در زیر زمین می‌مانند. البته منابع غذایی دیگری هم برای این جانوران وجود دارد اما موش‌های زمستان‌خواب برای تولید مثل نیاز دارند که دانه‌های بیشتری مصرف کنند. آنها می‌توانند از میوه‌هایی همچون سیب هم تغذیه کنند اما میوه‌ها تنها برای رفع گرسنگی مناسب هستند اما برای تولید مثل کافی نیستند.

    «توماس راف» نیز از دانشگاه دامپزشکی وین گفت: تا همین اواخر افراد تصور می‌کردند خواب زمستانی تنها برای حفظ انرژی و دفاعی در مقابل هوای سرد و کمبود غذاست اما اکنون می‌توان اظهار کرد که این رفتار خاص، بیشتر جهت مقابله با حیوانات شکارچی است زیرا شانس بقا در مدت زمان خواب زمستانی نزدیک به 100 درصد است.

    با این حال در مورد بدن انسان مشاهده می‌شود که فاقد برخی از این توانمندی‌های کلیدی است. به طور مثال قلب انسان زمانی که خیلی سرد باشد نمی‌تواند عملکرد داشته باشد. همچنین قلب در واکنش به کلسیم منقبض می‌شود و در اثر تجمیع آن در اطراف قلب سکته رخ می‌دهد. اما قلب حیواناتی که به خواب زمستانی می‌روند به هنگام اینکه دمای بدن به یک درجه سانتیگراد برسد همچنان ضربان دارد.

    به گزارش شبکه خبری بی‌بی‌سی، به علاوه شاید این پرسش مطرح شود که چرا انسان‌ها فاقد این توانایی هستند؟ سبک زندگی می‌تواند یک عامل کلیدی باشد. انسان‌هایی که در آفریقای استوایی زندگی می‌کنند به ذخایر غذایی دسترسی دارند و در نتیجه لازم نیست برای فرار از این شرایط سخت به خواب زمستانی بروند. همچنین انسان‌ها از شکارچیانی به حساب می‌آیند که می‌توانند با حیوانات بزرگتر از خود هم مقابله کنند.

  • روز جهانی حقوق حیوانات گرامی باد/ آغاز فعالیت کمپین «سگ کشی نه!» برای پایان بخشیدن به کشتار حیوانات شهری در کشور

    روز جهانی حقوق حیوانات گرامی باد/ آغاز فعالیت کمپین «سگ کشی نه!» برای پایان بخشیدن به کشتار حیوانات شهری در کشور

    ARW10184

    دیده بان حقوق حیوانات: هم زمان با روز جهانی حقوق حیوانات، کمپین «سگ کشی نه!» برای پایان بخشیدن به کشتار حیوانات آغاز به کار کرد.

    امروز ۱۰ دسامبر به نام روز جهانی حقوق حیوانات یا IARD نامگذاری شده است. (International Animal Rights Day)

    این روز از سال ۱۹۹۸ توسط فعالان و کنشگران حقوق حیوانات گرامی داشته می شود.

    پیشینه روز جهانی حقوق حیوانات (IARD)

    هدف از نام گذاری این روز یادآوری حقوق حیوانات است که توسط انسانها به دست فراموشی سپرده شده . فعالان حقوق حیوانات در این روز با تجمع در برابر اماکنی که در آنها حقوق حیوانات نقض می شود از قبیل اسارتگاه های حیوانات، کشتارگاهها، محل های تشریح حیوانات زنده و … تجمع می کنند و شب هنگام با افروختن شمع این روز را گرامی می دارند.

    دهم دسامبر 1948 اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید تا از جنگ جهانی دوم و تشکیل اردوگاه های کار اجباری جلوگیری کند چرا که جلوگیری از تراژدی های مشابه تنها با به رسمیت شناختن حقوق اساسی انسان ها بدون هرگونه تبعیض ممکن است. بنابراین سازمان ملل متحد اعلام کرد که احترام و کرامت بشر اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است.

    چند سال قبل افراد، سازمان ها و انجمن های مختلفی از سراسر جهان درخواست کردند که این روز به «سایر حیوانات»ی که در استفاده از زمین با ما شریکند نیز تسری یابد و 10 دسامبر باید روز جهانی حقوق حیوانات نیز باشد. انسان ها نیز در رده جانوران دسته بندی می شوند اما سالانه میلیون ها زیستمند دارای ادراک و احساس دیگر -با قابلیت تفکر و احساسی مانند ما- به دلیل اینکه «گونه بشر» نیستند قربانی ما (گونه بشر) می شوند. هر ساله میلیاردها گاو، خوک، گوسفند، مرغ، ماهی، خرگوش، بز، رت، موش، اسب، میمون، شتر، سگ، گربه، اردک، بوقلمون، غاز و زیستمندان دریایی زجر می کشند و در دستان ما جان می دهند.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8190

    روز جهانی حقوق حیوانات فرصتی فراهم می آورد تا به مردم یادآوری شود از آنجا که رنج کشیدن و شوق زندگی وابسته به نژاد، جنس، موقعیت اجتماعی یا گونه مشخصی نیستند، در نتیجه واژه های آزادی، صلح و کرامت واژگانی فراگیر (فارغ از نژاد، جنس، موقعیت اجتماعی یا گونه) هستند.

    در سال 1970 و 22 سال پس از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، و بیش از چهار دهه قبل واژه «گونه پرستی» در برابر تبعیض میان گونه های زیستمندان ابداع شد.

    این تفکر که سایر حیوانات «پست تر» هستند و صرفا به این دلیل که آنها با پر یا پشم زاده شده اند ما می توانیم از آنها استفاده کنیم، تعصبی غیر معقول و ناعادلانه در برابر سایر گونه ها است.

    «گونه پرستی» همچون نژادپرستی و تبعیض جنسیتی مشابهت های ما -ادراک و احساس- را نادیده می گیرد تا آن که ضعیف تر است رنج بکشد و آنکه قوی تر است برنده باشد.

    پنجاه سال پس از تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” (UDHR) در مجمع عمومی سازمان ملل متحد (در سال 1948) حامیان حقوق حیوانات دهم دسامبر 1998 را برای اولین بار به عنوان روز جهانی حقوق حیوانات اعلام کردند.

    ________________________

    اعلامیه جهانی حقوق حیوانات

    اعلام موجودیت کمپین «سگ کشی نه!» برای پایان بخشیدن به کشتار حیوانات با توجیه کنترل ازدیاد جمعیت

  • چرا انسان همچنان بر روی حیوانات آزمایش می کند؟ نوشتار دوم/ فیلم

    چرا انسان همچنان بر روی حیوانات آزمایش می کند؟ نوشتار دوم/ فیلم

    Animal-Rights-Watch-ARW-Sarabandi

    دیده بان حقوق حیوانات / رکسانا سرابندی*: شاید بتوان بقراط را نوعی پایه گذار پزشکی مبتنی بر شواهد (EBM: Evidence Based Medicine) دانست. این در حالیست که EBM یک روش مطالعاتی جدید محسوب می شود که بر اساس آن ما نیاز به اتخاذ تصمیمات قاطع پزشکی مبتنی بر تحلیل دقیق و تحقیقات انسان محور داریم. با این وجود موافقان آزمایش و پژوهش های حیوان محور با دلایل متعددی اقدام به مخالفت در حوزه های مختلف علوم نوین جایگزین می کنند.

    در این خصوص لارنس آلتمن – نویسنده پزشکی نیویورک تایمز – چنین می گوید:

    ”فقدان تحقیقات انسانی اخلاقی به پرورش تصورات غلط و افسانه هایی درباره ی شیوه انجام این تحقیقات منجر شد و در عموم این اعتقاد اشتباه را پروراند که کلیه تحقیقات باید بر روی حیوانات انجام شوند؛ این حال، این نهایتاً انسان ها خواهند بود که باید تحت مطالعه قرار بگیرند. خیزش از مطالعات حیوانی به سوی مطالعات انسانی همواره یک اقدام سترگ خواهد بود.”

    Animal-Rights-Watch-ARW-8581jpg

    قطعاً نتایج حاصل از تحقیق و پژوهش بر روی مدل های حیوانی اگرچه توانسته اند به ادعای موافقان جان انسان های زیادی را در نجات دهند، اما در مقابل انسان های بسیاری هم به دلیل استفاده از داروهایی که بر اساس نتایج نادرست آزمایشات حیوان محور تولید شده اند، جان خود را از دست داده اند و یا متحمل ضرر های جبران ناپذیری شده اند. برای مثال استفاده از MABs (آنتی بادی های مونوکلونال) موش برای ساخت آنتی بادی های مونوکلونال که به ادعای دانشمندان در آن زمان یگانه راه درمان اکثر بیماری ها از جمله عفونت های ویروسی و باکتریایی و سرطان ها، بوده اند اما حاصل پیدایش عارضه جدیدی در انسان بنام HAMA (آنتی بادی های انسانی ضد موش) بود، عارضه ای که منجر به تورم مفاصل، ناراحتی های کلیوی، ضایعه ی پوستی و … می گردید و یا HRT (درمان با هورمون های مصنوعی در فقدان هورمون های اصلی) در زنان یائسه که بر طبق پیش بینی مدل های حیوانی باید نقطه عطفی در زندگی این زنان می شد، اما ارمغانی جز افزایش ریسک ابتلا به سکته مغزی و حملات قلبی در آنها نداشت.

    مسلماً پژوهش های حیوان محور در کشف مکانیسم اثر مولکول های شیمیایی که در بدن مورد استفاده قرار می گیرند، نقش عمده ای را ایفا نموده اند. اما با وجود تشابه ویژگی های اساسی شیمیایی بین گونه ها، داروهایی که براساس این مکانیسم های یکسان ساخته شده بودند از نتایج و تاثیرات یکسان در بین گونه ها حکایت نمی کردند. برای مثال داروی حاصل از سروتونین که پس از سال ها تحقیق و آزمایش موفق بر روی سگ و دیگر گونه های حیوانی با نام سوماتریپتان برای درمان بیماران میگرنی مورد استفاده قرار گرفت، منجر به بروز علائمی مثل درد شدید در ناحیه سینه، حمله قلبی و در موارد زیادی مرگ افراد مصرف کننده شد.

    علت تمام اینها را می توان در یک جمله خلاصه کرد: تفاوت های ناچیز بین گونه ای! تفاوت هایی که حتی در بین افراد یک گونه هم وجود دارد. برای مثال محتوای ژنوم انسان در 99.9 درصد کاملاً شبیه است و تنها وجود 0.1 درصد اختلاف است که حدود سه میلیون تفاوت را در کدهای DNA وRNA ایجاد می کند؛ پدیده ای که ما آن را با نام پلی مورفیسم ژنتیکی می شناسیم. به عبارت ساده تر، این میزان ناچیز تفاوت در ژنوم، عامل حدود 90 درصد تفاوت میان انسان هاست.

    شاید به خاطر مواردی از این دست است که در حال حاضر از هر 100 داروی تایید شده در مطالعات فاز پیش بالینی، 90 دارو در کارآزمایی های بالینی رد می شود. در حقیقت یکی از علل عمده حذف حدود 40 درصد از ترکیبات دارویی جدید در فاز بالینی نامناسب بودن میزان جذب و متابولیسم دارو در بدن افراد است، برای حل این مشکل امروزه تعدادی از صنایع داروسازی از روش Microdosing استفاده می کنند که در این روش خواص فارماکودینامیک (اثر دارو بر بدن) و فارماکوکینتیک (اثر بدن بر دارو) داروها را با کمترین دز ممکن که حتی سبب بروز پاسخ درمانی و یا سمی نمی شوند در بدن انسان مورد آزمایش قرار می دهند. این روش علاوه بر این که از ایمنی بالایی برخوردار است سبب کاهش پروسه تولید و هزینه های مرتبط با آن می شود.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8582jpg

    می گویند رنسانس در علم پزشکی از زمان Andreas Vesalius (پایه گذار آناتومی انسانی) آغاز شده است. به گونه ای که اقدامات شجاعانه ی این پزشک بلژیکی انقلابی در علم پزشکی ایجاد کرده است و پس از گذشت چند سده از فعالیت های وی، همگان او و دست آوردهایش را تحسین می کنند.

    دیری نمی پاید که انسان های بی شماری از ثمربخش بودن و ارجحیت روش هایی مثل ژنومیکس و … نسبت به آزمایش روی مدل های حیوانی، در علوم پزشکی و درمانی آگاه خواهند شد و یقین می یابند که این روش ها باید به زودی جای روش های منسوخ را خواهد گرفت. صحبت های بنیانگذار ژنومیکس ایالات متحده، مهر تاییدی بر این باور نوپاست. Chun می گوید:

    ”در آینده وقتی فردی متولد می شود ژنوم وی اسکن، آنالیز و ذخیره سازی می گردد. این اطلاعات بعد ها بازبینی خواهد شد. هزینه های درمانی در سایه اقدامات پیشگیرانه ای که با توجه به اطلاعات ژنتیکی شما انجام می شود، کاهش خواهد یافت. تکوین داروها کم هزینه تر خواهد بود و این داروها بسیار بهتر از داروهای کنونی اثر خواهد داشت. آنچه که پزشکی بر پایه ژنومیکس برای ما به تصویر می کشد، این قابلیت است که بتوانیم دارو ها را طوری طراحی کنیم که تنها بر روی سلول های عامل بیماری اثر کنند و کمترین عارضه جانبی را به همراه داشته باشند. مردم به ویزیت پزشکی کمتری نیازمند خواهند شد، سالمتر خواهند بود، بیشتر عمر می کنند و کیفیت زندگی بالاتری خواهند داشت.”

    Animal-Rights-Watch-ARW-8584

    مدافعان آزمایش روی مدل های حیوانی در دفاع از عقیده خود از جملات غالباً مشترک و یکسانی استفاده می کنند که می توان کلید واژه هایی هم برای گفته هایشان متصور شد؛ مانند: حداقل تعداد ممکن، آزمایشات ضروری، رعایت شرایط مطلوب، پیشرفت در دانش بشری و رعایت حقوق حیوانات.

    در شرح این کلید واژه ها می توان چنین گفت:

    این گروه از افراد از اجرای اصولی و نظارت مستمر نهادهای مربوطه بر روند آزمایشات سخن می گویند و اطمینان دارند که قوانین وضع شده در حفظ حقوق حیوانات آزمایشگاهی کافی اند. آنها مصرانه معتقدند که از حداقل تعداد حیوانات استفاده می شود و از طرفی با اشاره به قوانین موجود و تلاش های محدودی که در جهت رفاه حیوانات و نه حقوق آنها صورت پذیرفته است سعی در توجیه مخالفان عقاید خود دارند. شاید این دسته از افراد از آمار تقریبی حدود 100 تا 150 میلیون حیوانی که سالانه با روش های شکنجه آور و دردناک مورد آزمایش قرار می گیرند اطلاعی ندارند و یا هنگامی که از انسانی بودن و بی خطر بودن این آزمایشات صحبت می کنند به آمار بالای مرگ و میر و کشتار این حیوانات که طیف وسیعی از گونه های حیوانی را هم شامل می شوند، توجهی ندارند.

    نمونه هایی از آزمایش بر روی مدل های حیوانی شامل مواردی از قبیل بیهوش کردن سگ توسط دانشجویان، وارد کردن سوند درون عروق و قلب برای اندازه گیری فشار و حجم خون، تجویز دارو و مشاهده اثر آن و تشریح می باشد که قطعاً از هیچ یک از فاکتور های ذکر شده تبعیت نمی کنند؛ زیرا نه تنها برای ضرورت صورت نمی گیرد بلکه هرساله و با حداکثر تعداد ممکن از حیوانات در نقاط مختلف دنیا به منظوری نامعین انجام می شود. آمارها حاکی از اینست که تعداد کمی از این حیوانات در نهایت زنده می مانند!

    این در حالی است که انسان امروز به خوبی می داند که آنچه از آزمایشات و پژوهش های حیوان محور عایدش می شود تنها اطلاعات متغیر، کم ارزش و در بسیاری از موارد اثبات شده ای است که فرسنگ ها با مفهوم دانش فاصله دارد. اما هنوز هم عده ی کثیری از موافقان با وجود احاطه کامل بر تفاوت معنایی دو واژه دانش و اطلاعات، کماکان به نام علم هر جنایتی را در این خصوص توجیه پذیر می دانند.

    با تمام این تفاسیر مدت هاست که باور موافقان آزمایشات حیوانی به دلایل مختلف به چالش کشیده شده و که در کنار آن تلاش های بسیاری برای تغییر شرایط موجود صورت پذیرفته است.

    برای مثال هیچ کدام از 10 دانشکده پزشکی برتر ایالات متحده دیگر از سگ برای آموزش استفاده نمی کنند و یا در کمتر از یک دهه، آموزش با مدل های حیوانی در 91 دانشکده از مجموع 129 دانشکده پزشکی بریتانیا حذف شده است.

    همچنین در این میان روش های مختلفی مثل Agarose , EpiOcular, Humane Keratinocyte ,Transepithelial Passage Assay در آزمایش سمیت جایگزین بافت های حیوانی شده اند و در کنار همه ی این ها روزانه قوانین کار با حیوانات مورد آزمایش سختگیرانه تر و انسانی تر می شود (اگرچه که باز هم در نتیجه تاثیر چندانی ندارد) اما حقیقت آن است که تمام این ها در جهان در حال وقوع است.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8583

    حال پرسش اینجاست که به راستی در دانشکده ها و مراکز آموزشی مرتبط با علوم زیستی و پزشکی ایران چه می گذرد؟

    در پاسخ باید گفت که علی رغم وجود ده ها جایگزین نوین و کارآمد آموزشی از قبیل فیلم ها، نرم افزارهای گوناگون از جمله شبیه ساز ها، مانکن های آموزشی، ماکت ها و سایر روش های نو نظیر فیکس کردن اجساد، کماکان به منظور آموزش، در تمامی دانشکده های ایران از روش های منسوخ و کهنه ی آزمایش روی گونه های حیوانی و زنده شکافی آن ها استفاده می شود. در این میان، آزمایشات غیر ضروری و تکراری که در روند برخی پایان نامه ها یا پژوهش ها صورت می پذیرد که حتی گاهی کمترین سطح حقوق حیوانات در طی مراحل اجرایی آنها رعایت نمی شود، خود معضل دیگری است که هر ساله جان حیوانات زیادی را می گیرد و البته با توجه به نتایج حاصله و کیفیت آن ها، اغلب می توان نتیجه گرفت که موجب اتلاف بودجه نیز می گردد.

    تعجب آور است که آمار رسمی اعلام شده ای از تعداد حیوانات مورد استفاده در ایران در دسترس نیست! البته هم اکنون به همت گروه IAVA (ایرانیان مخالف آزمایش روی حیوانات) این روند به سوی تغییر و بهبود رفته است. این گروه که نماینده ی ملی شبکه بین المللی آموزش با شفقت (اینترنیش) است، از سال 1388 فعالیت خود را با هدف اصلاح روند فعلی آموزش و پژوهش در علوم پزشکی و دامپزشکی کشور آغاز نمود و در این راستا اقدام به شرکت در همایش ها و کنگره های مرتبط، ترجمه کتاب های تخصصی، تهیه و توزیع مقالات و بروشورها، معرفی نرم افزارها و ابزار ها و تکنیک های جایگزین و روزآمد آموزشی کرده اند.

    اگرچه که در دانشکده های پزشکی و دامپزشکی کشور، همانند دانشکده ایالتی ایلینوی، آزمایشگاه مجازی برای نمایش تصاویر دو بعدی بصورت سه بعدی و به دنبال آن انجام مطالعات بالینی مجازی وجود ندارد و با وجود آن که در کشور ما همانند دانشگاه معتبر جان هاپکینز، فعالیت های گسترده و نوینی در زمینه ابداع، تولید، معرفی جایگزین های آموزشی وانتشار اخبار و اطلاعات مرتبط به حوزه های مختلف آلترناتیوها، آن هم در یک سایت کاملا تخصصی بنام altweb، صورت نمی گیرد، با این وجود فعالیت های امید بخشی هم اکنون در این زمینه در حال انجام است؛ برای مثال دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران به همت فعالین IAVA به تازگی اقدام به دریافت اجساد اهدا شده ی 3 سگ برای استفاده در آموزش آناتومی و تشریح سگ سانان نموده است و یا در تعدادی از دانشکده ها کارگروه های دانشجویی حمایت از حقوق حیوانات شکل گرفته است که به طور مدون اقدام به ترویج فرهنگ حیوان دوستی و اخلاق کار با حیوانات کرده اند.

    دانشجویان زیادی امروزه با اطلاع از وجود رابطه مستقیم میان سرطان های حلق، ریه و مجاری بینی با فرمالدهید که ماده اصلی فیکس کردن حیوانات است، خواستار استفاده از روش های نوین فیکس کردن مانند پلاستینیشن، تکنیک های جدیدتر فیکس کردن اجساد (نظیر تکنیک دکتر کومار دانشگاه تافتز یا پروفسور النادی دانشگاه قاهره) و یا جایگزینی نرم افزارهای آناتومی (نظیر برنامه های آناتومی مجازی سگ و آناتومی مجازی دانشگاه کولورادو) به جای روش های کلاسیک و ناکارآمد آموزشی هستند.

    دیگر وقت آن رسیده تا بپذیریم که رویکرد استفاده از مدل های حیوانی چه در آموزش و چه در پژوهش در موارد زیادی با خطا و اشتباهات و آثار جبران ناپذیری همراه است. باید عینک بدبینی خود را کنارزده و نقش پررنگ ژنومیکس و دانش نوپای پروتوژنومیکس را در پیشرفت و اعتلای دانش بشری باور کنیم. باید به نقش قدرتمند فارماکوژنومیکس در بازگرداندن شماری از داروهای جمع آوری شده از بازار دارویی به عرصه مصرف دوباره، ایمان آورد و این نوید را به بسیاری از مصرف کنندگان داروهای مذبور داد که به زودی بر اساس محتوای ژنوم افراد، داروهای مختلف تجویز خواهند شد و دیگر دلیلی ندارد که آنها به دلیل بروز مشکل در عده ای اندک از افراد به خاطر مصرف دارویی خاص در فاز بالینی، از مصرف همان دارو با وجود سازگاری کامل محروم شوند!

    زمان آن رسیده که از مقاومت کردن در برابر جانشین سازی دانش بیوانفورماتیک و دست آوردهای حاصل از آن مانند ANN (شبکه اعصاب مصنوعی) حذر نماییم.

    به گفته اریک هافر: “برای قدیمی ها، پدیده های جدید معمولا بد هستند” اما بد نیست که به خاطر داشته باشیم که تمام پروسه ی تولید انسولین انسانی، واکسن هپاتیت B، هورمون رشد انسانی، فاکتورهای انعقادی و … مشترکاً حاصل تحقیقات آزمایشگاهی انسان محور بوده است و یادآوری این مسئله می تواند انگیزه ای باشد تا از تغییر اهداف و وسایل رسیدن به آن ها هراس نداشته باشیم تا بتوانیم گامی نو در شروع رنسانسی دیگر برداریم وآغازگر تغییری باشیم که اثرات آن نوید بخش بهبود وضعیت درمانی جامعه خواهد بود.

    با برداشت و اقتباس از «کتاب به جای آزمایش روی حیوان»

    * دانشجوی دامپزشکی، فعال حقوق حیوانات، عضو گروه «ایرانیان مخالف آزمایش روی حیوانات» و منتخب تقدیر شده نشان خرس قهوه ای ۱۳۹۴

    _______________________________

    چرا انسان همچنان بر روی حیوانات آزمایش می کند؟!

    به مناسبت روز دامپزشکی: به رنج حیوانات عادت نخواهیم کرد؛ دلنوشته یک دانشجوی دامپزشکی حامی حقوق حیوانات

    بیانیه روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات/ اعلام منتخبان نشان خرس قهوه ای ۱۳۹۴

  • یک ماده غذایی، بزرگترین ماشین آلوده‌کننده هوا

    http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1394/9/5/548614_538.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات: به طور جهانی 14.5 درصد آلودگی گازهای گلخانه ای توسط دام ها ایجاد می شود. و 65 درصد آلودگی صنعت دام را گوشت های گاو و لبنیات تشکیل می دهند.

    خوردن گوشت تاثیر عجیبی روی گرم شدن زمین دارد. هر 30 گرم گوشت اندازه 113 کیلومتر حرکت یک ماشین دی اکسید کربن تولید می کند.

    به گزارش خبرآنلاین، مقاله نویس سی‌ان‌ان جان دی. ساتر مطلب مفصلی درباره تاثیرات گوشت گاو بر تغییرات آب و هوایی نوشته است که بخشی از آن را می خوانید؛

    این داستان یک تکه بزرگ گوشت گاو است، به طور دقیق 0.58 کیلوگرم.

    ولی قبلا از اینکه این کار را شروع کنم که توضیح بدهم این گوشت از کجا می آید و چرا خوردن این گوشت ها تاثیری سنگین و غیرقابل انتظاری روی تغییرات آب و هوا دارد، احساس می کنم باید یک اعترافی انجام دهم؛ آن تکه بزرگ گوشت که یکی از بیشترین لذت ها را به من داد.

    پس از خوردن آن گوشت کباب شده به همراه دوستم، به شکل نا خود آگاه جمله “اوه خدای من” از دهانم خارج شد.

    من در رابطه با تغییرات آب و هوا برای اینکه آگاهی مردم نسبت به موضوعی که فکر کنم بزرگترین مشکل زمین است، افزایش یابد، می نویسم.

    اما در این لحظه باید با همکارم موافقت می کردم؛ “اقلیم را فراموش کن” !

    دنیل وان، یک گوشتخوار شماره یک که من می شناسم، به من کمک کرد غذا را تشریح کنیم. از نمک فلفلی که در اطراف آن بودند تا کباب شدن بعضی از قسمت های آن.

    دانستن داستان گوشت فقط به این تجربه اطلاعاتی اضافه می کند.

    آشپز این باربیکیو مردی 80 ساله به نام فرانسس تومانتز است. او موی سفیدی دارد و پیش بند قرمزی می زند. کار او 9 شب شروع می شود و فردای آن روز با سرو شدن 270 کیلو گوشت تمام می شود. دستور آشپزی او بسیار ساده است؛ نمک و فلفل.

    ولی یک حقیقت تلخ در رابطه با مصرف گوشت هم وجود دارد؛ گوشت برای اقلیم افتضاح است. به علت گفتن این خبر بد من را به تنهایی مقصر ندانید، هزاران نفر از شما ها در نظرسنجی ای در فیسبوک رای دادید که در این رابطه در سی ان ان بنویسم.

    گاو و اقلیم؟! معمولا از این دو کلمه در یک جمله استفاده نمی شود.

    ولی خوردن گوشت قرمز مانند یک ماشین مدل بالا در چرخه محیط زیست تاثیر دارد. شاید به اندازه سوخت های فسیلی تاثیر نداشته باشد، اما تاثیرات قابل توجهی روی تغییرات آب و هوایی می گذارد.

    به گزارش سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل به طور جهانی 14.5 درصد آلودگی گازهای گلخانه ای توسط دام ها ایجاد می شود. و 65 درصد آلودگی صنعت دام را گوشت های گاو و لبنیات تشکیل می دهند.

    در نمودار زیر میزان دی‌اکسیدکربن تولید شده توسط هر نوع ماده غذایی و مقایسه گوشت گاو با دیگر مواد غذایی را می بینید؛

    این ماده غذایی، بزرگترین ماشین آلوده‌کننده هوا

    از زمان انقلاب صنعتی تاکنون ما دمای زمین را 0.8 درجه سلسیوس گرم کرده ایم، بانک جهانی می گوید با توجه به آلودگی که الان ایجاد کرده ایم زمین 1.5 درجه دیگر هم بیشتر گرم خواهد شد.

    اما در تگزاس در هیج جایی کسی به نظر نگران نمی آید، تومانتز در این رابطه گفت: همه اینجا در مرکز تگزاس گوشت گاو می خورند. مردم هر چیزی که بخوانهد را خواهند خورد، هر چیزی که اشتهای آن ها صدا کند.

    او در رابطه با اینکه آیا گیاه خواران هم وجود دارند گفت: کسی را نمی شناسم. اگر آمها گوشتشان را نخورند یک نفر دیگر گوشت آنها را خواهد خورد.

    سوخت 113 کیلومتر رانندگی معادل 30 گرم گوشت

    روز بعد از آن شب که 30 گرم گوشت گاو خوردم، صبحانه ی سبزیجاتی خوردم و تصمیم گرفتم آلودگی که غذا من ایجاد کرده حساب کنم. من اینکار توسط اطلاعات داده شده توسط سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا انجام دادم.

    نتیجه: نزدیک به 29 کیلوگرم گاز دی اکسید کربن.

    از نگاه اتمسفر، این همان مقدار سوختی است که یک اتومبیل آمریکایی در 113 کیلومتر می سوزاند. یک غذای 113 کیلومتری! این یعنی فاصله شهر سن آنتونی به آستین.

    شاید این مقدار دقیق نباشد، اما در هر حال این نشانه یک حقیقت مسلم است گوشت گاو روی تغییرا اقلیم به شکل عجیب و زیادی تاثیر می گذارد.

    چرا اینگونه است؟! و این آلودگی از کجا می آید؟! من به راه رفتم تا جواب این سوال را پیدا کنم.

    حقه باز های شهر شما کجا هستید؟!

    ایستگاه اول: من خواستم با یک گاو آشنا شوم، به دامداری کری بکسلی، کسی که در رستورانش غذا خوردم، رفتم.

    اگر می توانستم بکسلی و مزرعه اش را پیدا کنم، می توانستم چیزی که دنبالش بودم را پیدا کنم. او در تلفن به من گفت حقه بازان شهر شما کجا هستید. من اصلا نمی دانستم کجا بودیم.

    بکسلی مردی بود که اصلا به تغییرات آب و هوا فکر نمی کند، اما وقتی فکر می کند او کارخانه و یا اتومبیل ها را تصور می کند.
    او در این رابطه به من گفت: من کارخانه ها را تصور می کنم، کارخانه هایی بزرگ.

    من هم که در آنجا بودم چیز دیگری را تصور کردن برایم سخت بود، برای این هم دلیل منطقی وجود دارد؛ شما صدای هاضمه گاو را نمی شنوید.

    گاو ها بسیار مودب هستند

    اگر می خواهید در رابطه با کمک گاو ها به تغییرات آب و هوا صحبت کنید، شما باید در رابطه با آروغ زدن گاو ها هم صحبت کنید.
    دانشمندان هم عاشق این حرف نیستند.

    یک محقق بازنشسته شده در این رابطه گفت: ما این را خروج گاز از بدن می نامیم. گاو ها بسیار مودب هستند و اینکار را با صدا انجام نمی دهند.

    فهمیدن اینکه گوشت های گاو چه مقدار تاثیر روی تغییرات اقلیم می گذارد بسیار مهم است، زیرا اطلاعات غلط زیادی در این رابطه وجود دارد. فعالانی وجود دارند که اشتباها می گویند گوشت های خوراکی اصلی تزین عامل تغییرات آب و هوا هستند ( سوخت های فسیلی عامل اصلی هستند ). کسان دیگری هم هستند که می گویند گوشت گاو هیچ تاثیری ندارد.

    در تگزاس تحقیقات زیادی در رابطه با مقدار متان تولید شده توسط گاو ها انجام می شود، به گزارش « اف ای او» حدود 43 درصد از گاز گلخانه ای تولید شده توسط گاو ها از خروج متان از بدن آنها به وجود می آید.

    این بزرگترین قسمت تولید آلودگی گوشت گاو است.

    اقلیم گوشتخوار

    تغییرات اقلیم یک بازی اعداد است.

    اگر ما می خواهیم افزایش 2 درجه ای دما را کاهش دهیم، ما باید جلو هر نوع آلودگی را بگیریم.

    سوخت های فسیلی باید در کانون این اقدامات باشند. اما گوشت گاو هم می تواند مهم باشد.

    تحقیقی در 2014 نشان داد که اگر این کصرف گوشت ادامه یابد، تا 25 سال دیگر از طریق دامداری و کشاورزی 12 میلیارد تن دی اکسید کربن تولید خواهند شد. این مقدار به تنهایی می تواند جلوی کاهش 2 درجه ای دما را بگیرد.

    اگر جهان برای اقلیم رژیم غذایی اش را تغییر بدهد، تولید گازهای گلخانه ای کشاورزی به 4.9 میلیون تن خواهد رسید، نویسندگان “رژیم اقلیم” را استفاده از مرغ و یا هر چیز دیگر به جای سه چهارم وعده های گوشتیمان تعریف می کنند.

    تحقیقات نشان می دهد سبزی خواری برای اقلیم بهتر است و این یک نیاز است که برای جلوگیری از تغییرات آب و هوا رژیممان را تغییر دهیم.

  • سرنوشت شیر ایرانی‌ و ببر مازندران: انقراض/ تصاویر

    سرنوشت شیر ایرانی‌ و ببر مازندران: انقراض/ تصاویر

    دیده بان حقوق حیوانات/ جمشید پرچی زاده*: روزگاری در ایران زیبا، ده گونه از خانواده‌ گربه سانان به نام های شیر ایرانی، ببر مازندران، پلنگ ایرانی، یوزپلنگ آسیایی، کاراکال، سیاه گوش، گربه جنگلی‌، گربه وحشی، گربه پالاس و گربه شنی می زیست. متأسفانه شیر و ببر از طبیعت ایران منقرض شدند و در حال حاضر، فقط هشت گونه در ایران زندگی‌ می کنند. هشت گونه‌ای که دو تای آنها به نام‌های پلنگ و یوزپلنگ در خطر انقراض هستند و از تعداد جمعیت شش گونه دیگر هیچ اطلاعات موثقی در دست نیست .
    شیر ایرانی با نام علمی‌ Panthera leo persica و نام عمومی‌ شیر آسیایی  (The Asiatic lion)از قدیم‌الایام تا کنون همیشه برای ایرانیان نماد عظمت، بزرگی‌، قدرت، شجاعت و غیرت به شمار می‌رفته؛ و به یقین به همین دلیل می‌باشد که نقش‌هایی‌ از این حیوان زیبا در بسیاری از آثار باستانی ایران‌زمین همچون حکاکی‌ها و نقاشی‌های روی دیوارها، ظروف، سکه‌‌ها، فرش‌های دستباف، جواهرات، مُهرها، پرچم‌ها و حتی معماری ایرانی‌ نمایان است. وجود نقوش برجسته شیر بر درب‌ها و دیواره‌های بناهای تاریخی‌ شهرهای شوش و جرجان (شهری باستانی در نزدیکی‌ گنبد کاووس فعلی‌ در استان گلستان) و همچنین تخت جمشید، بهترین شاهد بر این مدعی می‌باشد. همچنین، وجود دو شیر آسیایی‌ بر کاشی‌کاری‌های دروازه درب کوشک شهر قزوین و صحن امام هشتم شیعیان (علی‌‌ابن موسی‌‌الرضا “ع”) در مشهد و گوشواره‌های ساخته شده از نقره با نقش شیر در دوره ساسانیان، نمونه‌های دیگری از قدمت طولانی‌ حضور این آفریده در سرزمین پارس است. از سوی دیگر، شیر آسیایی ریشه در ادبیات کهن ایران‌زمین دارد. حکیم ابوالقاسم فردوسی‌ در شاهنامه شیر را اولین حریف رستم در «هفتخوان» ذکر کرده؛ و با به تصویر کشیدن جنگ رخش (اسب رستم) با شیر، صحه بر قدمت حضور این حیوان اساطیری در فرهنگ ایرانیان گذارده است .لازم به توضیح می‌ باشد که این زیرگونه برای اولین بار توسط یک جانورشناس اتریشی‌ به نام یوهان مه‌ یر  (Johann N. Meyer)در پرشیا (نام قدیم کشور ایران) در سال ۱۸۲۶ میلادی دیده شد و در آن‌ زمان، نام علمی‌  Felis leo persicusبرای آن‌ انتخاب گردید. ولی‌ بعد ها و با تشکیل سازمان‌های نام گذاری، این نام به  Panthera leo persica تغییر یافت.
    در سوی دیگر، در گذشته‌ای نه چندان دور، نه زیرگونه ببر به نام‌های کاسپین (نام‌های دیگر: هیرکان، توران، مازندران)، بالی، جاوه، سیبری (نام دیگر: آمور)، بنگال، هندوچین، مالزی، سوماترا، و جنوب چین بر روی کره زمین می‌‌زیسته اند که سه زیرگونه ابتدایی‌ این لیست یعنی کاسپین، بالی، و جاوه منقرض شده اند. ببر کاسپین با نام علمی‌Panthera tigris virgata ، و نام‌های انگلیسیCaspian tiger ،Hyrcanian tiger ، و Turan tiger از نظر ظاهری، دارای خصوصیات منحصر به فردی بوده است.

        شیر آسیایی
    شیر آسیایی

    پراکنش جغرافیایی
    زیرگونه شیر آسیایی‌ زمانی‌ از حاشیه دریای مدیترانه و شمال یونان و ترکیه و ایران گرفته تا شبه قاره هند شامل پاکستان و هندوستان و بنگلادش می‌زیسته است. در زمان حضور در خاک ایران، شیر آسیایی درمناطق وسیعی از جنگل‌های اطراف رودخانه‌های کرخه، دز، و کارون گرفته تا مسجد سلیمان و رامهرمز و بوشهر و کازرون و دشت ارژن در غرب شیراز می‌زیسته است. زیستگاه طبیعی شیر آسیایی در موطن اصلی‌ خود یعنی سرزمین پارس شامل علفزارها، نیزارها، بوته‌زارها، بیشه‌ها، جنگل‌ها و دشت‌های نزدیک به آب بوده است؛ و آهو، گراز، گور و گوزن زرد ایرانی‌ از اصلی‌ترین شکار‌ها در رژیم غذایی آن به شمار می‌رفته‌اند. متأسفانه امروزه تنها تعداد ۵۲۳ قلاده شیر آسیایی درپارک ملی‌ گیر درایالت گُجَرات واقع در شمال غربی کشورهندوستان زندگی‌ می‌کنند. در سال ۱۹۰۰ میلادی، نواب ایالت جودانگا و لرد جرج کرزن، نایب‌السلطنه انگلیسیِ راج در هندوستان، تصمیم گرفتند به دلیل کم شدن تعداد شیرهای آسیایی (که به کمتر از ۲۰ قلاده تنزل پیدا کرده بود)، شکار این زیرگونه ارزشمند را متوقف و در جهت حفظ جمعیت آن کوشش کنند.
    این در حالی‌ است که ببر کاسپین در زمان حیات، در کشورهای ایران، آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ترکیه، عراق، قزاقستان، گرجستان، مغولستان، و حتی بخش‌هایی‌ از روسیه فعلی‌ می‌‌زیست و از گراز، شوکا، مرال، و گاو تغذیه می‌ نمود که البته گراز اصلی‌ترین غذای این زیرگونه بود. ببر کاسپین در زمان حضور در طبیعت ایران در جنگل ها، تالاب ها، و بوته زارهای‌ نزدیک به آب مناطق خزری واقع در شمال کشور زندگی‌ می‌‌کرد.

    شیر آسیایی در فیلم سیرک چارلی چاپلین در سال ۱۹۲۸ میلادی
    شیر آسیایی در فیلم سیرک چارلی چاپلین در سال ۱۹۲۸ میلادی

    شهرت
    ما بین سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۰ میلادی، شیر آسیایی از چنان شهرتی برخوردار بود که بسیاری از فیلمسازان و شرکت‌های مطرح فیلمسازی آن‌ زمان، از این زیر گونه زیبا درآثار خود بهره جسته اند.  از بارزترین نمونه‌ها می‌توان به شیر آسیایی در فیلم “سیرک” به کارگردانی چارلی چاپلین و یا لوگوی شرکت فیلمسازی مترو گلدوین مایر  (MGM)اشاره نمود. همچنین ویلیام شکسپیر – شاعر، نمایشنامه نویس، و هنرپیشه انگلیسی‌ – در مکبث، از ببر کاسپین نام برده است.

    عوامل انقراض در ایران
    بدون شک، مهمترین دلیل انقراض شیر آسیایی‌ در ایران، شکار بی‌‌رویه آن به دست شاهزادگان سلسله قاجار و افراد محلی و همچنین نظامیان و مستشاران خارجی به قصد تفریح بوده است. البته تخریب و اشغال زیستگاه‌های طبیعی آن توسط انسان و کم شدن طعمه نیز نقش به سزایی در وقوع این فاجعه زیست‌محیطیِ‌ تا حدودی برگشت‌ناپذیر داشته است. جرج فردریک هینی  (George Frederick Heaney)در ژورنال “انجمن تاریخ طبیعی بمبئی” به دیده شدن آخرین جفت شیر آسیایی در ایران در سال ۱۹۴۲ میلادی (۱۳۲۱ خورشیدی) توسط مهندسان آمریکایی که در حال ساختن خط آهن در نزدیکی‌ شهر دزفول بوده اند، اشاره دارد.
    در آن‌ سو، از مهمترین عوامل انقراض ببر کاسپین در ایران می‌‌توان به شکار بی‌ رویه، تخریب زیستگاه، و کاهش طعمه در طبیعت اشاره نمود. روایات متفاواتی در مورد مشاهده آخرین ببر کاسپین در ایران وجود دارد که معتبرترین آن‌‌ها در کتاب “راهنمای صحرایی پستانداران ایران” به قلم هوشنگ ضیایی آمده است. ضیایی مدعی است که آخرین ببر در سال ۱۳۳۷ خورشیدی (۱۹۵۸ میلادی) در پارک ملی‌ گلستان و توسط یک شکارچی ترکمن شکار گردید و پس از آن‌، دیگر نه کسی‌ این زیرگونه زیبا را در ایران دید، و نه کسی‌ غرشش را شنید.

    شیر آسیایی در لوگوی شرکت مترو گلدوین مایر در سال ۱۹۲۹ میلادی
    شیر آسیایی در لوگوی شرکت مترو گلدوین مایر در سال ۱۹۲۹ میلادی

    تعداد شیرهای ‌آسیایی
    طبق چهاردهمین سرشماری صورت گرفته در سال ۲۰۱۵ میلادی در پارک ملی‌ گیر، تعداد شیرهای ‌ آسیایی ۵۲۳ قلّاده گزارش شده است که افزایش ۲۷ درصدی نسبت به آخرین سرشماری که در سال ۲۰۱۰ انجام پذیرفت را نشان می‌‌دهد. در سرشماری سال ۲۰۱۰، تعداد این زیرگونه ۴۱۱ قلّاده گزارش شده بود.
    سرشماری سال ۲۰۱۵ بین روز‌های ۱۲ تا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ )دوم تا پنجم ماه مه‌ ۲۰۱۵) در منطقه‌ای به مساحت ۲۲۰۰۰ کیلومتر مربع از پارک ملی‌ گیر انجام شد و نتایج رسمی‌ در روز ۲۰ اردیبهشت (دهم ماه مه‌) به رسانه‌ها اعلام گردید. طبق این سرشماری، تعداد شیرهای نر بالغ ۱۰۹ قلّاده، شیرهای مادّه بالغ ۲۰۱ قلّاده، و بچه شیرهای زیر ۳ سال ۲۱۳ قلّاده گزارش شده اند. این در حالی‌ است که همین ارقام برای سال ۲۰۱۰ به ترتیب ۹۷، ۱۶۲، و ۱۵۲ بوده است و در سال ۲۰۱۵ با افزایش ۱۲، ۲۴، و ۴۰ درصدی همراه بوده اند.
    به منظور به دست آوردن اطلاعات دقیق در این سرشماری از دوربین‌های دیجیتال پیشرفته، دوربین‌های تله‌ای، سیستم موقعیت یاب جهانی (GPS)  و سیستم اطلاعت جغرافیایی(GIS)  استفاده شد.

    نزدیکی‌ ببر کاسپین به ببر سیبری
    در سال ۲۰۰۹ میلادی، دانشمندان رشته ژنتیک دانشگاه آکسفورد انگلستان ثابت کردند که ببر کاسپین، تنها یک نوکلئوتید با ببر سیبری تفاوت دارد که این مهم، خود نشان دهنده آن‌ است که این دو زیرگونه در کمتر از ده هزار سال قبل، دارای نیای مشترک بوده اند. لذا کشور قزاقستان در تلاش است که با افتتاح “پارک ملی‌ ببر کاسپین” در سال ۲۰۱۹ میلادی، زیرگونه ببر کاسپین را طی‌ مدت زمان ۱۵ الی ۲۰ سال احیا کند و تعداد آن‌‌ها را با استفاده از تکنیک‌های مهندسی‌ ژنتیک، به ۲۰۰ قلّاده برساند.
    وجه تمایز شیر آسیایی با شیر آفریقایی
    شیر آسیایی‌ در مقایسه با شیر آفریقایی، کمی‌ از لحاظ جثه کوچکتر است و میل تهاجمی کمتری دارد. همچنین شیرهای نر آسیایی یال کم‌پشت‌تری در بالای‌ سر دارند، که بدین ترتیب می‌شود به آسانی گوش‌های آنها را مشاهده کرد. وجود دو خط موازی طولیِ یال در نرها که ازپهلوهای بدن به زیر شکم کشیده شده وهمچنین یک چین پوستی در سراسر زیر شکم، بهترین وجوه تمایز شیر آسیایی‌ از شیر آفریقایی می‌ باشند، چرا که این دو خصوصیت تنها به شیر آسیایی‌ محدود می‌شوند. شیرهای نر آسیایی بین ۱۶۰ تا ۱۹۰ و شیرهای ماده بین ۱۱۰ تا ۱۲۰ کیلوگرم وزن دارند، و رنگ پوستشان اغلب زرد مایل به قهوه‌ای است.

    ببر کاسپین
    ببر کاسپین

    ویژگی‌‌های ظاهری ببر کاسپین
    جمجمه و یال کوچک، گوش‌های بسیار کوتاه و کروی و البته فاقد مو در نوک، لکه‌های سفید در اطراف چشم‌ها و گونه ها، گونه‌های پر از مو، صورت زرد رنگ با نوارهای راه راه قهوه‌ای بر پیشانی، سینه و زیر بدن سفید با نوارهای راه راه زرد، کمر زرد مایل به قهوه‌ای روشن (یا همان رنگ اخرایی) با نوارهای راه راه باریک و پر تعداد مایل به مشکی‌، پهلوها روشنتر با نوارهای راه راه سیاه، دم زرد رنگ با نوارهای راه راه سفید مایل به زرد و همچنین سیاه، رنگ سفید سطح داخلی‌ دست‌ها و پاها، زردی سطح خارجی‌ دست‌ها و پاها، بزرگی‌ پنجه‌ها در مقایسه با زیرگونه‌های دیگر، و موهای بلند در سرتاسر سطح بدن، همه و همه از خصوصیات ظاهری ببر کاسپین بود. نرها ما بین ۱۶۹ تا ۲۴۰ کیلوگرم و مادّه‌ها از ۸۵ تا ۱۳۵ کیلوگرم وزن داشتند.

    نتیجه گیری
    به اعتقاد پروفسور اندرو دروچر – عضو هیئت علمی‌ و کارشناس بخش گوشت خوران بزرگ جثّه در دانشگاه آلبرتا کشور کانادا – انقراض یک گونه گوشتخوار بزرگ جثّه، فاجعه ای زیست محیطی‌ می‌‌باشد. حال آن‌ که طبیعت کشور ما با از دست دادن دو زیرگونه مهم گوشتخوار (شیر و ببر) متحمل چه فاجعه‌ عظیمی‌ گردیده است، به یقین ما ایرانیان از آن‌ بی‌ اطلاعیم. قضیه زمانی‌ حادتر می‌‌شود که با نگاهی‌ به اطراف خود درمی‌‌یابیم پلنگ و یوزپلنگ و خرس قهوه‌ای و ‌خرس سیاه آسیایی و دیگر گونه‌ها نیز یکی‌ یکی‌ در معرض خطر انقراض قرار گرفته اند. همانطور که ذکر شد، انسان به طور مستقیم (شکار بی‌ رویه)، و یا غیر مستقیم (تخریب زیستگاه و شکار طعمه‌های شیر و ببر) در انقراض این دو زیرگونه، نقش بی‌ بدیلی را ایفا نمود .به یاد داشته باشیم که نیکی‌ به هم نوع (انسان) و غیر هم نوع (حیوان(، یکی‌ از مهمترین وظایفی است که پروردگار بر عهده هر یک از ما انسان ها قرار داده است. بنابراین در محافظت از این امانت‌های ارزشمند خداوند، کوشا باشیم.

    * کارشناس محیط زیست

  • چرا انسان همچنان بر روی حیوانات آزمایش می کند؟!

    چرا انسان همچنان بر روی حیوانات آزمایش می کند؟!

    Animal-Rights-Watch-ARW-Sarabandi

    دیده بان حقوق حیوانات/ رکسانا سرابندی*: بیش از دو قرن از آن روزی که توماس هنری هاکسلی، جانور شناس انگلیسی تشریح حیوانات را بهترین روش تدریس مفاهیم زیست شناسی می دانست، گذشته است اما هنوز هم تشریح حیوانات، بخصوص حیوانات آزمایشگاهی جزء لاینفک دروس رشته های پزشکی ، دامپزشکی و یا امثال آنهاست.
    با وجود آنکه دو سده از قرن 19 ام گذشته اما کماکان پیروان و دوستداران تفکر جالینوس، پدر آزمایش روی حیوانات، معتقدند که هر آنچه برای وی مفید و مطلوب بوده است قطعاً ما را هم به سمت و سویی نیک هدایت خواهد کرد.
    از آن زمان که تنها را شناخت و درک ساختار بدن و ارگان ها تشریح سایر پستانداران بوده است، مدت مدیدی می گذرد که طی این همه سال با پیشرفت علم و تکنولوژی، بی فایده ترین راه برای دانستن دانشی که در گذشته بطور کامل تبیین شده، همین آزمایش و تشریح بر روی حیوانات است زیرا امروزه دیگر شناخت ماکروسکوپیک اندام ها و یا محل قرار گیری آنها دغدغه ی دانش پزشکی نیست آن هم در زمانیکه همه چیز در سطح ملکولی و درون سلولی بررسی می شود اما سوال اینجاست که چرا در قرن حاضر هنوز هم روش های منسوخی مثل آزمایش های طولانی مدت بر روی موش ها، میمون ها و یا تکرار هزاران باره ی تشریح روی پستاندارانی مثل سگ ها، انواع نشخوارکنندگان و تک سمی ها همچنان بصورت گسترده در مراکز علمی و تحقیقاتی، موسسات آموزش عالی و در صنایع داروسازی ادامه دارد؟
    چرا با وجود تعداد زیاد نرم افزارها و فیلم های آموزشی که ساختار بدن انسان را با تکنیک های تصویر برداری پیشرفته ای مثل CT اسکن و MRI به خوبی در اختیار دانش پژوهان قرار می دهند هنوز هم در بسیاری از مدارس و حتی مراکز آموزش عالی از تشریح قورباغه برای یادگیری آناتومی و سازوکار بدن استفاده می شود؟ آیا تفاوت های فاحش در زیست شناسی بدن قورباغه با انسان مثل تفاوت در ساختار بافتی، سیستم گردش خون و ساختار متفاوت قلب ( وجود قلب سه حفره ای) کافی نیست تا بدانیم که این روش جز آزار و شکنجه ی یک موجود منفعت دیگری ندارد؟ حتی این تفاوت ها از مرز تفاوت های ماکروسکوپیک نیز گذشته و به جزییات عملکردی ارگانل ها و سلول ها میرسد، برای مثال یک قورباغه می تواند در صورت آسیب به عصب بیناییش تنها در مدت چند هفته عصب آسیب دیده را بازسازی کند و یا حتی می تواند از طریق پوستش نیز تنفس کند-که توانایی انجام هیچ کدام از اینها در انسان وجود ندارد- با این وجود متاسفانه نیمی از موارد تشریح آموزشی حیوانات بر روی قورباغه انجام می گیرد که این موضوع باعث آسیب به طبیعت هم می شود زیرا هیچ کدام از این قورباغه ها پرورشی نبوده و همه ی آنها از طبیعت گرفته می شوند که این خود موجب برهم خوردن تعادل زیست بوم ها و به وجود آمدن مشکلات عدیده ای مثل افزایش جمعیت حشرات، گسترش بیماری های منتقله از  حشرات و حتی تخریب مزارع می شود.

    مواردی از این دست بسیار زیاد است با این وجود چه چیز تاکنون مانع توقف آزمایش روی حیوانات شده است؟
    جواب آن تنها از چند کلمه تشکیل شده است؛ کلماتی مثل: تجارت، منفعت مالی، آسان و به صرفه بودن، ترفیع شغلی و یا علمی و کسب شهرت و مقام. بله، به همین سادگی! این کلمات به ظاهر آرام آنقدر قدرتمند هستند که باعث شده اند هر ساله بین 100 تا 150 میلیون حیوان در سکوت خبری و با رضایت متولیان امر و حتی اهالی علم با روش های دردناک و غیر انسانی در شکنجه گاه هایی بنام آزمایشگاه مورد صد ها آزمایش که عمدتاً یا تکراری اند و یا هیچ سودی برای سلامت بشر و پیشرفت علم ندارند ،قرار بگیرند. برای درک بهتر این موارد می توان علت آزمایش های بی رویه روی حیوانات را در 3 حوزه ی مهم انستیتو های تحقیقاتی ، مراکز آکادمیک و شرکت های سازنده مواد دارویی بررسی کرد:

    1.    مراکز دانشگاهی: آنچه در ابتدای امر در این مراکز به چشم می خورد تبانی میان تامین کننده های هزینه های پژوهشی با این مراکز است. نمی توان به سادگی این موضوع را که آزمایش روی حیوانات یک روش آسان و قطعی برای کسب رتبه و اعتبار علمی دانشگاهیان است ،نادیده گرفت مهمتر آنکه این روش ها تضمین کننده ی دریافت بودجه های کلان پژوهشی برای محققین این پروژه هاست.
    2.    مراکز علمی تحقیقاتی: تعداد زیادی از موافقان آزمایش روی حیوانات در این گروه جای می گیرند. این افراد معتقدند که این آزمایشات نقش مهمی در حفاظت از سلامت انسان ها دارد اما حقیقت امر اینست که به خوبی از بی نتیجه  و وقت گیر بودن آزمایشات و داده های حاصل از آن اطلاع دارند. بسیاری از این دانشمندان به دلایل زیادی حاضر به پذیرش این موضوع که آزمایشات حیوانی موجب عقب گرد در علم و بدست آمدن نتایج غلط بسیار در جامعه می شود، نیستند.
    3.    شرکت های داروسازی: کفه ی موافقان آزمایش روی حیوانات توسط این ابر دانشمندان تاجر روز به روز سنگین تر می شود! هیچ چیز به اندازه ی آزمایش روی حیوانات برای این شرکت ها دارای صرفه ی اقتصادی نیست برای اثبات این حرف به آنچه در ژورنال Drug Discovery and Development  آمده است اشاره می کنم : “عمده هزینه هایی که شرکت های دارویی متحمل می شوند صرف کارآزمایی بالینی و بازاریابی می شود و مبلغی که صرف کشف اولیه و روند توسعه ی دارو می شود تنها در حدود 5- 2 درصد مجموع هزینه ها را به خود اختصاص می دهد.”

    Animal-Rights-Watch-ARW-8561

    قطعاً بر کسی پوشیده نیست که کشف و توسعه ی دارو حاصل آزمایشات مداوم و بی رحمانه با دز های غیر معمول و بررسی نتایج حاصل از آن در حیوانات آزمایشگاهی است.
    آزمایش های حیوانی برای این گروه نه تنها سود آور است بلکه نوعی امنیت قضایی برای آنها ایجاد می کند، به این معنا که اگر داروی کشف شده در کارآزمایی بالینی و حتی در مراحل بعدی که عرضه به بازار مصرف است دارای عوارض جانبی بیشتر و یا عوارضی غیر از آنچه احتمالش را می دادند باشد، می توانند با تکیه و استناد بر نتایج حاصل از آزمایشات متعدد روی حیوانات از پاسخگویی به شکایات و یا پرداخت جریمه های گزاف سرباز زنند اما اینکه اهالی علم چگونه می توانند با وجود دانستن این موضوع که آزمایشات حیوانی منجر به نتایج غلط بسیار و وقوع عوارض جبران ناپذیر در مصرف عمومی می شود باز هم به فریب دادن افکار عمومی می پردازند خود جای سوال دارد! آیا سود اقتصادی دلیل موجهی برای از بین بردن و شکنجه ی طولانی مدت میلیون ها حیوان است؟ در مورد انسان ها چطور، منفعت مالی توجیه مناسبی برای تحمیل عوارض گسترده ی دارویی و هزینه مراقبت های بهداشتی پس از آن به مردم است؟ مدافعان آزمایش های حیوانی در توجیه این موضوع که در سال 1994 واکنش های ناخواسته ی دارویی چهارمین علت عمده مرگ و میر در ایالات متحده بوده است چه خواهند گفت؟

    Animal-Rights-Watch-ARW-8563
    تعمیم نتایج آزمایش بر روی مدل های حیوانی تا چه حد در جوامع انسانی کارامد است؟َ
    آزمایش روی حیوانات حدود 200 سال است که به بهانه های مختلف بصورت گسترده انجام می شود اما نتایج این آزمایشات تا چه حد قابل تعمیم به انسان هاست؟ برای یافتن پاسخ این سوال می توان نگاه کوچکی بر مفهوم شباهت های ژنومی داشت.
    برطبق نظریه ی گونه زایی داروین تمامی گونه ها از یک نیای مشترک در روند تکامل مشتق شده اند به عبارتی در تمامی گونه ها اجزای تشکیل دهنده ی DNA  یکسان است و از طرفی تقریباً ریشه ی اکثر بیماری ها در ژن هایی نهفته شده که واحد ساختاریشان  DNA است ، همین چند جمله کافی است تا ما را به یکی از دو گروه موافقان و یا مخالفان آزمایش روی حیوانات ملحق کند.
    بر طبق اعتقاد موافقان همین شباهت بالای ژنتیکی در ژنوم انسان و سایر حیوانات-برای مثال این شباهت در ژنوم انسان و شامپانزه 99.4 درصد و بین ژنوم انسان و موش 97.5 درصد است- دلیل موجهی برای شبیه دانستن عملکرد سلول های بدن انسان با آنهاست پس بر طبق این فرض انواع آزمایش بر روی حیوانات را برای دست یابی به پیشرفت در دانش پزشکی، مجاز می دانند اما علارغم این همه شباهت تفاوت های فاحشی در عملکرد ژن ها وجود دارد که دانشمندان علت آنرا نقش غالب ژن های تنظیم کننده بر ژن های ساختاری در گونه های مختلف می دانند، برای مثال نقض در یک ژن در انسان منجر به تومور چشمی در کودکان می شود ولی نقض در همان ژن منجر به سرطان مغز در موش ها می گردد.
    به عبارتی تفاوت میان انسان و شامپانزه و یا موش-همه ی گونه ها- تنها به ساختار DNA بر نمی گردد  بلکه به نحوه ی تنظیم بیان ژن ها وابسته است.
    در کتاب «به جای آزمایش روی حیوان» در خصوص بی ارزش بودن مدل های حیوانی چنین آمده است:
    “تفاوت بسیار اندک در توالی و تنظیم ژن می تواند منجر به تفاوت های عمیق زیستی، فیزیولوژیک و دست یابی میان گونه ها می شود، این پایه ای ترین دلیل است که توضیح می دهد چرا مدل های حیوانی از مد افتاده وحتی خطرناک هستند. از آنجا که ارگانیسم های زنده سیستم پیچیده ای هستند و ارتباط آنها با هم بصورت غیر خطی است تسریع دادن نتایج آزمایش بین گونه ها ذاتاً غیر قابل پیش بینی است”

    Animal-Rights-Watch-ARW-8562
    آزمایش روی حیوانات تا چه حد به نفع خود آنهاست؟
    برخی از افردی که مخالف کشتن سالانه ی میلیون ها حیوان برای آزمایشات و منافع انسانی هستند مقهور حربه ی عجیبی می شوند تحت این عنوان که آزمایش بر روی حیوانات در نهایت به نفع سایر گونه های حیوانی است! در این مواقع این افراد، به چهره ی مظلوم یک سگ دوست داشتنی و یا شیطنت توام یا لطافت یک گربه در کنار صاحبانشان فکر می کنند و نارضایتی سطحی خود را از شرایط موجود با گفتن جمله ای مثل: چاره ای نیست باید تعدادی از آنها برای داشتن زندگی بهتر سایر هم نوعانشان قربانی شوند، ابراز می کنند و سعی می کنند تمام آنچه را که بر سر حیوانات در آزمایشگاه ها می آید به کلی از یاد ببرند بلکه وجدانشان آرام بگیرد اما حقیقت بر خلاف آن چیزیست که تصور می کنیم.
    خوش بینانه ترین حالت مستلزم پذیرفتن امر محالی مثل این موضوع است که نهاد های سلامت و عوامل دخیل در آن حاضر شده اند میلیاردها دلار را صرف تحقیق و پژوهش برای بهبود سطح سلامت حیوانات کنند اما با وجود این هم نمی توان باور کرد که آزمایش روی حیوانات به نفع خودشان است:
    1.    اکثرمدل های حیوانی جاندارانی هستند که در ژنومشان تغییر ایجاد شده است و با همتایان خود هم تفاوت های بسیاری حتی در سطح سلولی دارند.
    2.    اکثراین آزمایشات با دزبالایی از داروی مورد نظر در کوتاه ترین بازه ی زمانی به حیوان خورانده می شود که این موجب واکنش های فیزیولوژیک و پاتولوژیک شدید در آنها می گردد که این روش کاملاً متفاوت با روش های درمانی در حوزه ی دامپزشکی است. شاید این تفاوت به وسعت تخریب بدن با خمپاره در قیاس با آسیبی که ویروس سرماخوردگی به بدن وارد می کند، باشد.
    3.    شرایط حیوانات مورد آزمایش در روند تهیه و کشف یک داروی جدید متفاوت با حیواناتیست که توسط دامپزشک درمان می شوند.
    4.    در نهایت آنکه نتایج بیشتر مطالعات حیوانی به نام همان شرکت و یا واحد تحقیقاتی بصورت کاملاً انحصاری ثبت می شود و دسترسی سایر افراد نظیر دامپزشکان به این داده ها تقریباً غیر ممکن است.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8564
    اما اگر هیچ کدام از دلایل ذکر شده در نقض ادعای مطرح شده وجود نداشت، آیا باز هم آسیب رساندن و کشتن یک حیوان برای نجات احتمالی حیوانی دیگر توجیه انسانی خواهد داشت؟
    تعمیم این مورد به جوامع انسانی چگونه است؟ اگر گزینه آزمایش و کشتن انسان ها وجود دارد چرا در سالن های تشریح دانشکده های پزشکی از اجساد انسان های که به دلایلی مرده اند استفاده می شود؟
    چرا با وجود آنکه بیش از ربع قرن از ابداع روش فیکس کردن اجساد حیوانات مرده توسط دکتر کومار گذشته است، هنوز هم سالن های تشریح با روح های سرگردان و مضطرب حیواناتی که بر خلاف میلشان برای علم آموزی کشته شده اند، پر می شود؟
    چرا هنوز هم برای بررسی نوع خاصی از یک عارضه یا بیماری به جای بررسی آن در حیواناتی که این عارضه را دارند-برای مثال قطع نخاع شده اند- حیوان سالم دیگری را با روش های درد آور به همان عارضه دچار می کنند؟
    هزاران چرای دیگر هست که منصفانه و عاقلانه بودن آزمایشات روی مدل های حیوانی را زیر سوال می برد.
    در قرن 21ام، در عصر شکوفایی علم و دانش کمترین نیاز ممکن را به مدل های حیوانی داریم چه در حوزه ی فعالیت برای سلامت انسان ها و چه در حوزه ی آموزش و پژوهش برروی حیوانات! امروزه به کمک روش های جایگزین می توانیم بیماری ها را در سطح ژن ها بررسی کنیم و با روش هایی نظیر ژنومیکس، پرتومیکس و … تا حد زیادی از آزمایش بر روی حیوانات بی نیاز شده ایم پس دلیل این همه وفاداری به روش های کهنه و منسوخ را نمی توان جز در جاه طلبی و منفعت طلبی بسیار صاحبان امر، تبلیغات دروغین و اثر گذاری غلط آنها بر باور مردم دانست!!

    با برداشت و اقتباس از کتاب «به جای آزمایش روی حیوان»

    * دانشجوی دامپزشکی، فعال حقوق حیوانات، عضو گروه «ایرانیان مخالف آزمایش روی حیوانات» و منتخب تقدیر شده نشان خرس قهوه ای ۱۳۹۴

    _______________________________

    به مناسبت روز دامپزشکی: به رنج حیوانات عادت نخواهیم کرد؛ دلنوشته یک دانشجوی دامپزشکی حامی حقوق حیوانات

    بیانیه روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات/ اعلام منتخبان نشان خرس قهوه ای ۱۳۹۴

  • نخستین نمای خیابانی از دیدگاه گربه‌ها در جهان

    دیده بان حقوق حیوانات: دانشمندان ژاپنی پروژه‌ای را اجرا کرده‌اند که به کمک آن می‌توان برای نخستین بار دنیا را از دید گربه‌ها نگاه کرد.به گزارش سرویس علمی ایسنا، سایت طراحی‌ شده این مبتکران به کاربران امکان جستجوی شهر کوچک اونومیچی واقع در هیروشیمای ژاپن را از نگاه گربه‌ها فراهم می‌کند. این شهر مملو از معابد و گذرگاه‌هایی است که گربه‌های زیادی در آن‌ها پرسه می‌زنند.

    پروژه نمای خیابانی گربه درست مانند نمای خیابانی موجود بر روی «نقشه‌های گوگل» (Google Maps) عمل می‌کند و تعدادی از همان تکنسین‌ها با استفاده از همان تجهیزات مورداستفاده در نسخه گوگل این پروژه را اجرایی کرده‌اند.

    سایت طراحی‌ شده به کاربر امکان جستجوی خیابان‌ها از نگاه گربه را از ارتفاع تقریبا 30 سانتی‌متری (یعنی ارتفاع دید گربه‌ها از زمین) فراهم می‌کند و وی را در مورد جاهای دیگر حضور گربه‌ها یا موسسه‌های دوستدار این حیوانات آگاه می‌کند. ابزار ارائه‌ شده دانشمندان ژاپنی امکان جستجوی خیابان‌های شهر اونومیچی هیروشیما را فراهم می‌کند و ژاپنی‌ها به دنبال اضافه‌ کردن نقشه‌های بیشتر به این سایت در ماه آینده هستند.

  • تاثیر تغییرات آب و هوایی بر روند کوچ حیوانات

    دیده بان حقوق حیوانات: ذوب شدن بسیار شدید یخ های دریای قطب شمال در نتیجه تغییرات آب و هوایی سبب شده است که هزاران فیل دریایی برای زنده ماندن به مرزهای دور افتاده منطقه آلاسکا تغییر مکان دهند.
    به گزارش خبرنگار مهر، تغییرات آب و هوایی از عواقب گرمایش زمین به حساب می آیند که از آن جمله می توان به زمستان های گرم و افزایش سطح آب های اقیانوس ها اشاره نمود.کوچ اجباری فیل های دریایی ناشی از ذوب شدن یخچال ها به منظور پیدا کردن محلی برای استراحت و تغذیه صورت گرفته است. این در صورتی است که تجمع تعداد زیادی از فیل های دریایی در محوطه ای بسیار کوچک، خطر رم کردن حیوانات را افزایش می دهد. تلف شدن و مرگ و میر حیوانات یکی از بزرگترین خطرات طبیعی به حساب می آید.

    در زمستان امسال سطح دریایی که از یخ پوشیده شده است بر اثر تغییرات جوی و الگوهای غیرطبیعی هواشناسی، بسیار افت کرده است. برخی از محققان معتقد هستند که در تابستان دهه ۲۰۳۰ میلادی دیگر یخی در دریای شمال دیده نخواهد شد که تاثیر عمیقی را بر جمعیت حیات وحش وابسته به یخچال های طبیعی خواهد گذاشت.

    براساس آمار بدست آمده از سازمان محیط زیست کشور آمریکا، حدود ۴۰۰۰۰ فیل دریایی جوان در سال پیش مجبور به حرکت به سمت سواحل شمالی شده اند و همچنین ۶۰ فیل دریایی جوان بر اثر ازدحام و رم کردن دیگر فیل های دریایی کشته شده اند. فیل های دریایی حیواناتی هستند که به سادگی در برابر افراد غریبه، صدا و بوی انسان ها و ماشین ها رم می کنند. حتی بسیاری از مستندسازان و محققان برای گرفتن فیلم یا عکس مجبور هستند از فواصل بسیار زیاد اقدام به تهیه فیلم یا عکس نمایند.

    سازمان شیلات و حیات وحش ایالات متحده اخطار داده است که تغییر در رفتار کوچ کردن حیوانات مختلف بر اثر تغییرات آب و هوایی می تواند هم برای خود حیوانات و هم برای گونه های دیگر حیوانی خطری بزرگ به حساب آید.

  • قوچ قمیشلو به باغ وحش اصفهان منتقل می شود

    دیده بان حقوق حیوانات: رییس پژوهشکده زیست فناوری رویان اصفهان با اشاره به اینکه وضعیت جسمی قوچ شبیه سازی شده قمیشلو مناسب است، گفت:این حیوان تا یک ماه آینده به باغ وحش اصفهان منتقل می شود.
    دکتر محمدحسین نصراصفهانی روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا افزود:بیش از 40 روز از تولد قوچ قمیشلو می گذرد و این حیوان دوران رشد اولیه خود را با سلامت سپری کرده و اکنون بهتر است در باغ وحش در کنار حیوانات شبیه خود زندگی تا طبیعت خود را حفظ کند.
    رییس پژوهشکده زیست فناوری رویان اصفهان اظهار کرد:مسوولان باغ وحش اصفهان در حال آماده کردن مکان مناسب برای این حیوان هستند و به نظر می رسد تا یکماه آینده این موضوع محقق شود.
    نصراصفهانی ادامه داد:پژوهشگاه رویان در راستای حفظ گونه های در خطر انقراض، قوچ قمیشلو را که خاص منطقه قمیشلو نزدیک اصفهان است را برای شبیه سازی انتخاب کرد.
    نصر اصفهانی گفت:تاکنون در آسیا فقط سه کشور کره جنوبی، ژاپن و چین فناوری شبیه سازی گونه های در خطر انقراض را در اختیار دارند و ایران چهارمین کشور آسیایی است که به این دانش دست یافته است.
    پژوهشگاه رویان فعالیت های پژوهشی، آموزشی و درمانی خود را در قالب سه پژوهشکده و دو مرکز خدمات تخصصی (مرکز درمان ناباروری و مرکز سلول درمانی) با راهبرد از علم تا کاربرد انجام می دهد.
    پژوهشکده زیست فناوری که بر تولید دام و محصولات وابسته مرتبط با زیست فناوری آن فعالیت دارد، شامل گروه های پژوهشی مهندسی ژنتیک، زیست شناسی سلول جنسی و گروه زیست فناوری جانوری است.
    پژوهشگاه رویان هشتم خرداد سال 1370 به عنوان مرکز جراحی محدود با هدف ارائه خدمات درمانی به زوج‏های نابارور و پژوهش و آموزش در زمینه علوم باروری و ناباروری توسط زنده یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی و گروهی از پژوهشگران و همکارانش در جهاد دانشگاهی علوم پزشکی ایران تاسیس شد.
    پژوهشگاه رویان در سالهای 1377 و 1387 به ترتیب مجوز مراکز تحقیقات علوم سلولی و مرکز تحقیقات پزشکی تولید مثل را از شورای گسترش دانشگاه‏های علوم پزشکی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دریافت کرد.