دسته: دانش

  • اکولوژیک یا ایدئولوژیک؛ مسئله این است/ نقدی بر فعالیت‌های مدنی محیط‌زیستی در کشور

    اکولوژیک یا ایدئولوژیک؛ مسئله این است/ نقدی بر فعالیت‌های مدنی محیط‌زیستی در کشور

    دیده بان حقوق حیوانات/ داود کامگار*: «جنایتکاران»، «ناقضین حقوق بشر»، «بدتر از داعش»، «مافیای آب» «قاتلین طبیعت» و امثالهم نمونه‌هایی از واژه‌ها و کلماتی هستند که چند وقتی است در بین مطالب منتشرشده از سوی برخی فعالان و سمن‌های محیط‌ریستی کشور رواج پیدا کرده است. کلماتی که بیشتر به توهین و اتهام شبیه است و متأسفانه بدون توجه به معنا و بار حقوقی و قضائی مترتب بر آنها، به بخش ثابتی از ادبیات گفتاری و نوشتاری بعضی از فعالان حقیقی و حقوقی محیط زیست تبدیل شده است.
    استفاده مکرر از این واژه‌ها حاکی از نهادینه‌شدن تدریجی مکتبی است که می‌تواند به‌مرور زمینه را برای تعمیق شکاف‌های اجتماعی، فاصله‌انداختن بین گروه‌های مختلف شغلی و قومی در کشور و در نتیجه بروز خشونت‌های ناشی از آن فراهم کند.
    با روی‌کارآمدن دولت تدبیر و امید، بار دیگر این فرصت فراهم شده تا موضوع تقویت نهادهای مدنی و نقش نظارتی آنها بر دولت مطرح شود تا به واسطه‌ مشارکت آگاهانه این نهادها در تصمیم‌سازی‌های کلان از حجم تصمیمات اشتباه دولتمردان کاسته و بر کارآمدی آنها افزوده شود.
    بی‌تردید دولت و دستگاه‌های اجرائی وابسته به آن در فرایند توسعه کشور بعضا دچار خطاهایی شده و می‌شوند که دیده‌‌بانی این فعالیت‌ها، آسیب‌شناسی و کمک به رفع این مشکلات مستلزم حضور مؤثر نهادهای مدنی و منتقد است.
    اما آنچه این نوشته می‌خواهد به آن اشاره کند، آسیب‌شناسی فعالیت‌های مدنی زیست‌محیطی است چراکه اگر این رویه‌ها و فرایندهای نظارتی مدنی، از کارآمدی لازم برخوردار نباشند نه تنها تأثیری بر افزایش سطح کارآمدی دستگاه‌های دولتی نخواند داشت، که نارسایی‌ها و اختلالات مضاعفی را نیز ایجاد خواهند کرد.
    مدتی است موضوع بحران‌های محیط زیست، سوژه غالب مطبوعات و رسانه‌های رسمی و غیررسمی کشور شده و افراد مختلف از منظر و زاویه دید خود و با عناوین مختلف حقیقی و حقوقی به این موضوع می‌پردازند. آنچه در این میان به‌وضوح قابل‌مشاهده و چشمگیر است، «مدشدن» اظهارنظرات بدون پشتوانه فنی و مبتنی بر اطلاعات ناقصی است که بعضا از سوی مقامات رسمی نظیر برخی مدیران میانی سازمان محیط زیست و همین‌طور بعضی سمن‌ها و فعالان محیط زیست مطرح و به‌سرعت در فضای مجازی انعکاس می‌یابد. محتوای برخی از این اظهارات و نوشته‌ها انتقادات غیرمنصفانه و سیاه‌نمایی‌هایی است که بخش مهمی از دستاوردهای توسعه‌ای کشور را نشانه رفته و گویی فعالیت محیط‌زیستی در ایران، صرفا به انتقاد غیرمنصفانه و سطحی از فعالیت‌های عمرانی تقلیل‌یافته حال آنکه بحران‌های زیست محیطی به‌مراتب مهم‌تر و بزرگ‌تری همچون آلودگی هوا، نابودی جنگل‌ها به دلیل آتش‌سوزی، آفت و امثالهم کمتر جایی در انتقادات و اعتراض‌های سمن‌ها و فعالان زیست‌محیطی کشور داشته است.
    در اهمیت حفظ محیط زیست و ضرورت توجه به توسعه پایدار، کمترین تردیدی وجود ندارد. همچنین نمی‌توان منکر برخی مشکلات، ضعف‌ها و اشتباهاتی که در طرح‌های عمرانی حادث شده بود، شد و طبعا کسی مسئولیت و رسالتی درخصوص لاپوشانی اشتباهات برای خود قائل نیست اما آنچه این روزها بیشتر به چشم می‌آید، انتقاداتی است که از دایره انصاف و عدل خارج شده و بعضا بدون توجه به الزامات و ضرورت‌های توسعه و با چشم‌بستن بر منافع و دستاوردهای طرح‌های عمرانی کشور، فعالان و مدیران قبلی و کنونی این حوزه را آماج حملات و اهانت‌های مکرر قرار می‌دهد.آنچه بیش از همه موجب نگرانی است، فقط ضایع‌شدن دستاوردهای عمرانی کشور نیست، بلکه اصل موضوع، تغییر هنجارها و ارزش‌های کاری یک جامعه، آن هم به خاطر اهداف شهرت‌طلبانه و بخشی نگرانی‌ برخی افراد، در لباس مدافعان محیط‌زیست است. احساس یأس و سرخوردگی عمومی از به‌نتیجه‌رسیدن تلاش‌ها و طرح‌های ملی، یکی از تبعات سیاه‌نمایی‌هایی است که این روزها در رسانه‌های مجازی و رسمی درباره فعالیت‌های توسعه‌ای، در جریان است و ای‌ کاش همان‌گونه که به‌درستی سخن از ضرورت ارزیابی آثار زیست‌محیطی طرح‌های عمرانی می‌رود، نهادی هم مأمور بررسی آثار و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و حتی زیست‌محیطی فعالیت‌های عوام‌زده زیست‌محیطی می‌‌شد، فعالیت‌هایی که صرفا و به صورت اغراق‌آمیز، به تبعات و آثار «ساختن»ها می‌پردازد اما به پیامدهای «نساختن»ها توجهی نمی‌کند. تجارب گذشته نشان داده است که سیاست سکوت با هدف دامن‌نزدن به مباحث، عملا تأثیری در کاهش هجمه‌های رسانه‌ای نداشته و صرفا به‌واسطه تکرار ادعاهای منتقدان و عدم‌پاسخ‌گویی متناسب، به‌تدریج بیشتر این ادعاهای نادرست، نزد افکار عمومی رنگ واقعیت به خود گرفته‌اند و نتیجه آن شده که تحت تأثیر تبلیغات یک‌سویه و انفعال فعالان توسعه‌ای کشور، به‌تدریج فضا به سمت و سویی هدایت شده که مشارکت در توسعه و آبادانی کشور، به جای آنکه مایه افتخار و سرافرازی باشد، تبدیل به نقطه ضعف و مایه شرمساری افراد شده، در‌حالی‌که حتی برای حفظ محیط‌زیست هم نیاز به توسعه اقتصادی است و در یک کشور فقیر و توسعه‌نیافته، حفظ محیط‌زیست صرفا در حد شعار باقی خواهد ماند. مسئله نگران‌کننده‌ای که روند بررسی و تصمیم‌‌گیری درباره طرح‌های توسعه‌ای را بدون درنظرگرفتن نیازهای انسان‌ها به عنوان مهم‌ترین جزء محیط‌زیست، به مبانی و مؤلفه‌های شعاری و سریالی گره خواهد زد که اساسا امکان جمع‌بندی در آنها به‌سختی میسر خواهد بود. فعالان مدنی محیط‌زیستی کشور باید در نظر داشته باشند که پیامدهای افراط‌گری و پوپولیسم زیست‌محیطی و بی‌توجهی به حدود اختیارات قانونی سازمان محیط‌زیست، تدریجا این جریان را به نهادی داخلی با کارکرد «خودتحریمی»، و مانعی در مسیر توسعه کشور تبدیل خواهد کرد. از‌این‌رو جا دارد اکنون که کشور در مسیر ازمیان‌برداشتن تحریم‌های ظالمانه بین‌المللی قرار گرفته، فکری هم به حال رویه‌ای شود که نتیجه آن چیزی جز تحریم‌های داخلی، آسیب‌ به روند توسعه کشور و حتی به‌خطرانداختن پایداری فعالیت‌های مدنی نخواهد بود. نتیجه موج افراطی‌گرایی زیست‌محیطی که خشک و تر را با هم می‌سوزاند، هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت گامی کوتاه به جلو تصور شود، اما در میان‌مدت گام‌های بلندی به عقب خواهد بود و آسیب بیشتر و بیشتر به محیط‌زیست از یک سو و توقف توسعه کشور از سوی دیگر، ماحصل محتوم روش‌های درپیش‌گرفته است.ازاین‌رو به منظور کنترل و کاهش آثار و پیامدهای مباحث مطرح‌شده فوق چند پیشنهاد به شرح زیر مطرح می‌شود:
    ١- ضمن تبیین ضرورت‌ها و واقعیاتی که توسعه کشور را ضروری می‌کند، پیامدهای احتمالی اقتصادی، اجتماعی و … افراط‌گری محیط‌زیستی، بیشتر مورد بررسی و توجه قرار گیرد.
    ٢- با توجه به اینکه برخی از اخبار و محتواهایی که این روزها در رسانه‌ها منتشر می‌شود، خلاف واقع و نادرست بوده یا درباره تبعات طرح‌های عمرانی بزرگ‌نمایی و اغراق می‌شود، نیاز است مدیران مسئول و سردبیران رسانه‌های رسمی (صداوسیما، مطبوعات و …)، با تعبیه مکانیسم‌های لازم (مثل داوری مطالب قبل از انتشار) از صحت اطلاعات و آماری که توسط فعالان زیست‌محیطی ارائه می‌شود، اطمینان حداقلی حاصل کرده و سپس اقدام به انتشار کنند. پرواضح است که این مسئله به هیچ‌وجه به معنی سانسور محتوا نیست، بلکه بحث اصلی، صحت‌سنجی آمار و اطلاعات و اخبار، پیش از انتشار است.
    ٣- مکانیسم‌هایی به منظور تقویت بحث تخصص‌گرایی و نگاه کارشناسی به مسائل محیط‌زیستی (مثلا تشکیل نظام‌مهندسی محیط‌زیست و همین‌طور مشخص‌کردن رسته فعالیت سمن‌ها)، مدنظر قرار گیرد تا رویه جاری کنونی، که هر فردی با هر سطح دسترسی به اطلاعات و توان علمی درباره مسائل تخصصی مختلف و متعددی، اظهارنظر کرده و البته مسئولیتی هم برای پاسخ‌گویی یا تأمین نیازهای ضروری مردم، برای خود متصور نباشد، به‌تدریج اصلاح شود.

    * کارشناس منابع آب/ روزنامه شرق
  • چرا حیوانات به خواب زمستانی می‌روند؟

    دیده بان حقوق حیوانات: تعداد زیادی از جانوران مختلف در فصل زمستان به خواب طولانی فرو می‌روند اما انسان‌ها با این که در این روزهای سرد، خواب‌آلوده می‌شوند اما از این قاعده مستثنی هستند.

    به گزارش ایسنا بسیاری از افراد در فصل زمستان احساس خواب آلودگی می‌کنند اما گونه‌های جانوری اغلب یک گام پیش‌تر رفته و به خواب زمستانی فرو می‌روند.

    برای مثال موش‌های زمستان‌خواب در این فصل به زیرزمین فرو می‌روند، خفاش‌ها با پناه بردن به زیر شیروانی یا غارها خواب زمستانی خود را آغاز می‌کنند، خرس‌ها برای خواب زمستانی به لانه‌های خود می‌روند و در واقع تمامی گونه‌های حیوانی از حشرات و دوزیستان گرفته تا پرندگان و میمون‌ها به خواب زمستانی می‌روند که به نظر برای آنها مفید است.

    اما در فصل زمستان که هوا سردتر شده و روزها کوتاه‌تر می‌شوند چرا انسان‌ها نمی‌توانند برای طولانی مدت به خواب بروند. اگر این خواب طولانی مفید است چرا انسان‌ها از آن محروم هستند؟ برای درک این موضوع ابتدا بهتر است بدانیم که چرا حیوانات به خواب زمستانی می‌روند.

    آشکارترین دلیل برای خواب زمستانی حیوانات محفوظ ماندن از سرماست. خواب زمستانی دوره طولانی حفظ انرژی است. بدن آرام می‌شود و میزان دمای بدن، سوخت و ساز و ضربان قلب کاهش می‌یابد. همچنین از آنجایی که در فصل زمستان پیدا کردن مواد غذایی برای جانوران سخت‌تر است بسیاری از آنها خود را در تابستان تامین کرده و در مدت زمان این خواب زمستانی از ذخایر چربی خود استفاده می‌کنند.

    خواب زمستانی در مناطق نیم کره شمالی متداول‌تر است. بیشتر مناطق در نیمکره جنوبی به خط استوا نزدیک‌تر هستند و زمستان‌ها در این نیمکره معتدل‌تر است. هرچند مشاهده می‌شود برخی گونه‌های جانوری در اقلیم‌های گرم هم به خواب زمستانی فرو می‌روند که از آن جمله می‌توان به «لمور کوتوله سیبری» در ماداگاسکار اشاره کرد.

    همچنین خواب زمستانی تنها به ماه‌های سرد محدود نمی‌شود. مطالعه انجام شده در سال 2015 روی موش‌های زمستان‌خواب نشان می‌دهد این جانوران حتی پس از به اتمام رسیدن فصل سرما هم به خواب زمستانی خود ادامه می‌دهند. برخی از جانوران در زیرزمین و برای مدت 11 ماه در سال به خواب زمستانی می‌روند.

    «کلائودیا بیئبر»، یکی از نویسندگان این مطالعه از دانشگاه دامپزشکی وین گفت: این دوره طولانی مدت غیبت به حساب می‌آید چراکه ماه‌های سرد تنها چهار تا پنج ماه است بنابراین باید دلایل دیگری برای خواب زمستانی وجود داشته باشد.

    کارشناسان حیات وحش در مورد موش‌های زمستان‌خواب معتقدند که رفتار درختان «راش» محلی اروپا در خواب زمستانی این جانوران نقش دارد. این درختان دانه‌هایی تولید می‌کنند که منبع تغذیه موش‌های زمستان‌خواب به حساب می‌آیند. در برخی از سال‌ها تولید این دانه‌ها به بیشترین میزان می‌رسد. گاهی اوقات موش‌های زمستان‌خواب این وضعیت را پیش‌بینی می‌کنند و اگر عکس این وضعیت رخ داده و تولید دانه‌ها کاهش پیدا کند، موش‌ها در زیر زمین می‌مانند. البته منابع غذایی دیگری هم برای این جانوران وجود دارد اما موش‌های زمستان‌خواب برای تولید مثل نیاز دارند که دانه‌های بیشتری مصرف کنند. آنها می‌توانند از میوه‌هایی همچون سیب هم تغذیه کنند اما میوه‌ها تنها برای رفع گرسنگی مناسب هستند اما برای تولید مثل کافی نیستند.

    «توماس راف» نیز از دانشگاه دامپزشکی وین گفت: تا همین اواخر افراد تصور می‌کردند خواب زمستانی تنها برای حفظ انرژی و دفاعی در مقابل هوای سرد و کمبود غذاست اما اکنون می‌توان اظهار کرد که این رفتار خاص، بیشتر جهت مقابله با حیوانات شکارچی است زیرا شانس بقا در مدت زمان خواب زمستانی نزدیک به 100 درصد است.

    با این حال در مورد بدن انسان مشاهده می‌شود که فاقد برخی از این توانمندی‌های کلیدی است. به طور مثال قلب انسان زمانی که خیلی سرد باشد نمی‌تواند عملکرد داشته باشد. همچنین قلب در واکنش به کلسیم منقبض می‌شود و در اثر تجمیع آن در اطراف قلب سکته رخ می‌دهد. اما قلب حیواناتی که به خواب زمستانی می‌روند به هنگام اینکه دمای بدن به یک درجه سانتیگراد برسد همچنان ضربان دارد.

    به گزارش شبکه خبری بی‌بی‌سی، به علاوه شاید این پرسش مطرح شود که چرا انسان‌ها فاقد این توانایی هستند؟ سبک زندگی می‌تواند یک عامل کلیدی باشد. انسان‌هایی که در آفریقای استوایی زندگی می‌کنند به ذخایر غذایی دسترسی دارند و در نتیجه لازم نیست برای فرار از این شرایط سخت به خواب زمستانی بروند. همچنین انسان‌ها از شکارچیانی به حساب می‌آیند که می‌توانند با حیوانات بزرگتر از خود هم مقابله کنند.

  • روز جهانی حقوق حیوانات گرامی باد/ آغاز فعالیت کمپین «سگ کشی نه!» برای پایان بخشیدن به کشتار حیوانات شهری در کشور

    روز جهانی حقوق حیوانات گرامی باد/ آغاز فعالیت کمپین «سگ کشی نه!» برای پایان بخشیدن به کشتار حیوانات شهری در کشور

    ARW10184

    دیده بان حقوق حیوانات: هم زمان با روز جهانی حقوق حیوانات، کمپین «سگ کشی نه!» برای پایان بخشیدن به کشتار حیوانات آغاز به کار کرد.

    امروز ۱۰ دسامبر به نام روز جهانی حقوق حیوانات یا IARD نامگذاری شده است. (International Animal Rights Day)

    این روز از سال ۱۹۹۸ توسط فعالان و کنشگران حقوق حیوانات گرامی داشته می شود.

    پیشینه روز جهانی حقوق حیوانات (IARD)

    هدف از نام گذاری این روز یادآوری حقوق حیوانات است که توسط انسانها به دست فراموشی سپرده شده . فعالان حقوق حیوانات در این روز با تجمع در برابر اماکنی که در آنها حقوق حیوانات نقض می شود از قبیل اسارتگاه های حیوانات، کشتارگاهها، محل های تشریح حیوانات زنده و … تجمع می کنند و شب هنگام با افروختن شمع این روز را گرامی می دارند.

    دهم دسامبر 1948 اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید تا از جنگ جهانی دوم و تشکیل اردوگاه های کار اجباری جلوگیری کند چرا که جلوگیری از تراژدی های مشابه تنها با به رسمیت شناختن حقوق اساسی انسان ها بدون هرگونه تبعیض ممکن است. بنابراین سازمان ملل متحد اعلام کرد که احترام و کرامت بشر اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است.

    چند سال قبل افراد، سازمان ها و انجمن های مختلفی از سراسر جهان درخواست کردند که این روز به «سایر حیوانات»ی که در استفاده از زمین با ما شریکند نیز تسری یابد و 10 دسامبر باید روز جهانی حقوق حیوانات نیز باشد. انسان ها نیز در رده جانوران دسته بندی می شوند اما سالانه میلیون ها زیستمند دارای ادراک و احساس دیگر -با قابلیت تفکر و احساسی مانند ما- به دلیل اینکه «گونه بشر» نیستند قربانی ما (گونه بشر) می شوند. هر ساله میلیاردها گاو، خوک، گوسفند، مرغ، ماهی، خرگوش، بز، رت، موش، اسب، میمون، شتر، سگ، گربه، اردک، بوقلمون، غاز و زیستمندان دریایی زجر می کشند و در دستان ما جان می دهند.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8190

    روز جهانی حقوق حیوانات فرصتی فراهم می آورد تا به مردم یادآوری شود از آنجا که رنج کشیدن و شوق زندگی وابسته به نژاد، جنس، موقعیت اجتماعی یا گونه مشخصی نیستند، در نتیجه واژه های آزادی، صلح و کرامت واژگانی فراگیر (فارغ از نژاد، جنس، موقعیت اجتماعی یا گونه) هستند.

    در سال 1970 و 22 سال پس از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، و بیش از چهار دهه قبل واژه «گونه پرستی» در برابر تبعیض میان گونه های زیستمندان ابداع شد.

    این تفکر که سایر حیوانات «پست تر» هستند و صرفا به این دلیل که آنها با پر یا پشم زاده شده اند ما می توانیم از آنها استفاده کنیم، تعصبی غیر معقول و ناعادلانه در برابر سایر گونه ها است.

    «گونه پرستی» همچون نژادپرستی و تبعیض جنسیتی مشابهت های ما -ادراک و احساس- را نادیده می گیرد تا آن که ضعیف تر است رنج بکشد و آنکه قوی تر است برنده باشد.

    پنجاه سال پس از تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” (UDHR) در مجمع عمومی سازمان ملل متحد (در سال 1948) حامیان حقوق حیوانات دهم دسامبر 1998 را برای اولین بار به عنوان روز جهانی حقوق حیوانات اعلام کردند.

    ________________________

    اعلامیه جهانی حقوق حیوانات

    اعلام موجودیت کمپین «سگ کشی نه!» برای پایان بخشیدن به کشتار حیوانات با توجیه کنترل ازدیاد جمعیت

  • چرا انسان همچنان بر روی حیوانات آزمایش می کند؟ نوشتار دوم/ فیلم

    چرا انسان همچنان بر روی حیوانات آزمایش می کند؟ نوشتار دوم/ فیلم

    Animal-Rights-Watch-ARW-Sarabandi

    دیده بان حقوق حیوانات / رکسانا سرابندی*: شاید بتوان بقراط را نوعی پایه گذار پزشکی مبتنی بر شواهد (EBM: Evidence Based Medicine) دانست. این در حالیست که EBM یک روش مطالعاتی جدید محسوب می شود که بر اساس آن ما نیاز به اتخاذ تصمیمات قاطع پزشکی مبتنی بر تحلیل دقیق و تحقیقات انسان محور داریم. با این وجود موافقان آزمایش و پژوهش های حیوان محور با دلایل متعددی اقدام به مخالفت در حوزه های مختلف علوم نوین جایگزین می کنند.

    در این خصوص لارنس آلتمن – نویسنده پزشکی نیویورک تایمز – چنین می گوید:

    ”فقدان تحقیقات انسانی اخلاقی به پرورش تصورات غلط و افسانه هایی درباره ی شیوه انجام این تحقیقات منجر شد و در عموم این اعتقاد اشتباه را پروراند که کلیه تحقیقات باید بر روی حیوانات انجام شوند؛ این حال، این نهایتاً انسان ها خواهند بود که باید تحت مطالعه قرار بگیرند. خیزش از مطالعات حیوانی به سوی مطالعات انسانی همواره یک اقدام سترگ خواهد بود.”

    Animal-Rights-Watch-ARW-8581jpg

    قطعاً نتایج حاصل از تحقیق و پژوهش بر روی مدل های حیوانی اگرچه توانسته اند به ادعای موافقان جان انسان های زیادی را در نجات دهند، اما در مقابل انسان های بسیاری هم به دلیل استفاده از داروهایی که بر اساس نتایج نادرست آزمایشات حیوان محور تولید شده اند، جان خود را از دست داده اند و یا متحمل ضرر های جبران ناپذیری شده اند. برای مثال استفاده از MABs (آنتی بادی های مونوکلونال) موش برای ساخت آنتی بادی های مونوکلونال که به ادعای دانشمندان در آن زمان یگانه راه درمان اکثر بیماری ها از جمله عفونت های ویروسی و باکتریایی و سرطان ها، بوده اند اما حاصل پیدایش عارضه جدیدی در انسان بنام HAMA (آنتی بادی های انسانی ضد موش) بود، عارضه ای که منجر به تورم مفاصل، ناراحتی های کلیوی، ضایعه ی پوستی و … می گردید و یا HRT (درمان با هورمون های مصنوعی در فقدان هورمون های اصلی) در زنان یائسه که بر طبق پیش بینی مدل های حیوانی باید نقطه عطفی در زندگی این زنان می شد، اما ارمغانی جز افزایش ریسک ابتلا به سکته مغزی و حملات قلبی در آنها نداشت.

    مسلماً پژوهش های حیوان محور در کشف مکانیسم اثر مولکول های شیمیایی که در بدن مورد استفاده قرار می گیرند، نقش عمده ای را ایفا نموده اند. اما با وجود تشابه ویژگی های اساسی شیمیایی بین گونه ها، داروهایی که براساس این مکانیسم های یکسان ساخته شده بودند از نتایج و تاثیرات یکسان در بین گونه ها حکایت نمی کردند. برای مثال داروی حاصل از سروتونین که پس از سال ها تحقیق و آزمایش موفق بر روی سگ و دیگر گونه های حیوانی با نام سوماتریپتان برای درمان بیماران میگرنی مورد استفاده قرار گرفت، منجر به بروز علائمی مثل درد شدید در ناحیه سینه، حمله قلبی و در موارد زیادی مرگ افراد مصرف کننده شد.

    علت تمام اینها را می توان در یک جمله خلاصه کرد: تفاوت های ناچیز بین گونه ای! تفاوت هایی که حتی در بین افراد یک گونه هم وجود دارد. برای مثال محتوای ژنوم انسان در 99.9 درصد کاملاً شبیه است و تنها وجود 0.1 درصد اختلاف است که حدود سه میلیون تفاوت را در کدهای DNA وRNA ایجاد می کند؛ پدیده ای که ما آن را با نام پلی مورفیسم ژنتیکی می شناسیم. به عبارت ساده تر، این میزان ناچیز تفاوت در ژنوم، عامل حدود 90 درصد تفاوت میان انسان هاست.

    شاید به خاطر مواردی از این دست است که در حال حاضر از هر 100 داروی تایید شده در مطالعات فاز پیش بالینی، 90 دارو در کارآزمایی های بالینی رد می شود. در حقیقت یکی از علل عمده حذف حدود 40 درصد از ترکیبات دارویی جدید در فاز بالینی نامناسب بودن میزان جذب و متابولیسم دارو در بدن افراد است، برای حل این مشکل امروزه تعدادی از صنایع داروسازی از روش Microdosing استفاده می کنند که در این روش خواص فارماکودینامیک (اثر دارو بر بدن) و فارماکوکینتیک (اثر بدن بر دارو) داروها را با کمترین دز ممکن که حتی سبب بروز پاسخ درمانی و یا سمی نمی شوند در بدن انسان مورد آزمایش قرار می دهند. این روش علاوه بر این که از ایمنی بالایی برخوردار است سبب کاهش پروسه تولید و هزینه های مرتبط با آن می شود.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8582jpg

    می گویند رنسانس در علم پزشکی از زمان Andreas Vesalius (پایه گذار آناتومی انسانی) آغاز شده است. به گونه ای که اقدامات شجاعانه ی این پزشک بلژیکی انقلابی در علم پزشکی ایجاد کرده است و پس از گذشت چند سده از فعالیت های وی، همگان او و دست آوردهایش را تحسین می کنند.

    دیری نمی پاید که انسان های بی شماری از ثمربخش بودن و ارجحیت روش هایی مثل ژنومیکس و … نسبت به آزمایش روی مدل های حیوانی، در علوم پزشکی و درمانی آگاه خواهند شد و یقین می یابند که این روش ها باید به زودی جای روش های منسوخ را خواهد گرفت. صحبت های بنیانگذار ژنومیکس ایالات متحده، مهر تاییدی بر این باور نوپاست. Chun می گوید:

    ”در آینده وقتی فردی متولد می شود ژنوم وی اسکن، آنالیز و ذخیره سازی می گردد. این اطلاعات بعد ها بازبینی خواهد شد. هزینه های درمانی در سایه اقدامات پیشگیرانه ای که با توجه به اطلاعات ژنتیکی شما انجام می شود، کاهش خواهد یافت. تکوین داروها کم هزینه تر خواهد بود و این داروها بسیار بهتر از داروهای کنونی اثر خواهد داشت. آنچه که پزشکی بر پایه ژنومیکس برای ما به تصویر می کشد، این قابلیت است که بتوانیم دارو ها را طوری طراحی کنیم که تنها بر روی سلول های عامل بیماری اثر کنند و کمترین عارضه جانبی را به همراه داشته باشند. مردم به ویزیت پزشکی کمتری نیازمند خواهند شد، سالمتر خواهند بود، بیشتر عمر می کنند و کیفیت زندگی بالاتری خواهند داشت.”

    Animal-Rights-Watch-ARW-8584

    مدافعان آزمایش روی مدل های حیوانی در دفاع از عقیده خود از جملات غالباً مشترک و یکسانی استفاده می کنند که می توان کلید واژه هایی هم برای گفته هایشان متصور شد؛ مانند: حداقل تعداد ممکن، آزمایشات ضروری، رعایت شرایط مطلوب، پیشرفت در دانش بشری و رعایت حقوق حیوانات.

    در شرح این کلید واژه ها می توان چنین گفت:

    این گروه از افراد از اجرای اصولی و نظارت مستمر نهادهای مربوطه بر روند آزمایشات سخن می گویند و اطمینان دارند که قوانین وضع شده در حفظ حقوق حیوانات آزمایشگاهی کافی اند. آنها مصرانه معتقدند که از حداقل تعداد حیوانات استفاده می شود و از طرفی با اشاره به قوانین موجود و تلاش های محدودی که در جهت رفاه حیوانات و نه حقوق آنها صورت پذیرفته است سعی در توجیه مخالفان عقاید خود دارند. شاید این دسته از افراد از آمار تقریبی حدود 100 تا 150 میلیون حیوانی که سالانه با روش های شکنجه آور و دردناک مورد آزمایش قرار می گیرند اطلاعی ندارند و یا هنگامی که از انسانی بودن و بی خطر بودن این آزمایشات صحبت می کنند به آمار بالای مرگ و میر و کشتار این حیوانات که طیف وسیعی از گونه های حیوانی را هم شامل می شوند، توجهی ندارند.

    نمونه هایی از آزمایش بر روی مدل های حیوانی شامل مواردی از قبیل بیهوش کردن سگ توسط دانشجویان، وارد کردن سوند درون عروق و قلب برای اندازه گیری فشار و حجم خون، تجویز دارو و مشاهده اثر آن و تشریح می باشد که قطعاً از هیچ یک از فاکتور های ذکر شده تبعیت نمی کنند؛ زیرا نه تنها برای ضرورت صورت نمی گیرد بلکه هرساله و با حداکثر تعداد ممکن از حیوانات در نقاط مختلف دنیا به منظوری نامعین انجام می شود. آمارها حاکی از اینست که تعداد کمی از این حیوانات در نهایت زنده می مانند!

    این در حالی است که انسان امروز به خوبی می داند که آنچه از آزمایشات و پژوهش های حیوان محور عایدش می شود تنها اطلاعات متغیر، کم ارزش و در بسیاری از موارد اثبات شده ای است که فرسنگ ها با مفهوم دانش فاصله دارد. اما هنوز هم عده ی کثیری از موافقان با وجود احاطه کامل بر تفاوت معنایی دو واژه دانش و اطلاعات، کماکان به نام علم هر جنایتی را در این خصوص توجیه پذیر می دانند.

    با تمام این تفاسیر مدت هاست که باور موافقان آزمایشات حیوانی به دلایل مختلف به چالش کشیده شده و که در کنار آن تلاش های بسیاری برای تغییر شرایط موجود صورت پذیرفته است.

    برای مثال هیچ کدام از 10 دانشکده پزشکی برتر ایالات متحده دیگر از سگ برای آموزش استفاده نمی کنند و یا در کمتر از یک دهه، آموزش با مدل های حیوانی در 91 دانشکده از مجموع 129 دانشکده پزشکی بریتانیا حذف شده است.

    همچنین در این میان روش های مختلفی مثل Agarose , EpiOcular, Humane Keratinocyte ,Transepithelial Passage Assay در آزمایش سمیت جایگزین بافت های حیوانی شده اند و در کنار همه ی این ها روزانه قوانین کار با حیوانات مورد آزمایش سختگیرانه تر و انسانی تر می شود (اگرچه که باز هم در نتیجه تاثیر چندانی ندارد) اما حقیقت آن است که تمام این ها در جهان در حال وقوع است.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8583

    حال پرسش اینجاست که به راستی در دانشکده ها و مراکز آموزشی مرتبط با علوم زیستی و پزشکی ایران چه می گذرد؟

    در پاسخ باید گفت که علی رغم وجود ده ها جایگزین نوین و کارآمد آموزشی از قبیل فیلم ها، نرم افزارهای گوناگون از جمله شبیه ساز ها، مانکن های آموزشی، ماکت ها و سایر روش های نو نظیر فیکس کردن اجساد، کماکان به منظور آموزش، در تمامی دانشکده های ایران از روش های منسوخ و کهنه ی آزمایش روی گونه های حیوانی و زنده شکافی آن ها استفاده می شود. در این میان، آزمایشات غیر ضروری و تکراری که در روند برخی پایان نامه ها یا پژوهش ها صورت می پذیرد که حتی گاهی کمترین سطح حقوق حیوانات در طی مراحل اجرایی آنها رعایت نمی شود، خود معضل دیگری است که هر ساله جان حیوانات زیادی را می گیرد و البته با توجه به نتایج حاصله و کیفیت آن ها، اغلب می توان نتیجه گرفت که موجب اتلاف بودجه نیز می گردد.

    تعجب آور است که آمار رسمی اعلام شده ای از تعداد حیوانات مورد استفاده در ایران در دسترس نیست! البته هم اکنون به همت گروه IAVA (ایرانیان مخالف آزمایش روی حیوانات) این روند به سوی تغییر و بهبود رفته است. این گروه که نماینده ی ملی شبکه بین المللی آموزش با شفقت (اینترنیش) است، از سال 1388 فعالیت خود را با هدف اصلاح روند فعلی آموزش و پژوهش در علوم پزشکی و دامپزشکی کشور آغاز نمود و در این راستا اقدام به شرکت در همایش ها و کنگره های مرتبط، ترجمه کتاب های تخصصی، تهیه و توزیع مقالات و بروشورها، معرفی نرم افزارها و ابزار ها و تکنیک های جایگزین و روزآمد آموزشی کرده اند.

    اگرچه که در دانشکده های پزشکی و دامپزشکی کشور، همانند دانشکده ایالتی ایلینوی، آزمایشگاه مجازی برای نمایش تصاویر دو بعدی بصورت سه بعدی و به دنبال آن انجام مطالعات بالینی مجازی وجود ندارد و با وجود آن که در کشور ما همانند دانشگاه معتبر جان هاپکینز، فعالیت های گسترده و نوینی در زمینه ابداع، تولید، معرفی جایگزین های آموزشی وانتشار اخبار و اطلاعات مرتبط به حوزه های مختلف آلترناتیوها، آن هم در یک سایت کاملا تخصصی بنام altweb، صورت نمی گیرد، با این وجود فعالیت های امید بخشی هم اکنون در این زمینه در حال انجام است؛ برای مثال دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران به همت فعالین IAVA به تازگی اقدام به دریافت اجساد اهدا شده ی 3 سگ برای استفاده در آموزش آناتومی و تشریح سگ سانان نموده است و یا در تعدادی از دانشکده ها کارگروه های دانشجویی حمایت از حقوق حیوانات شکل گرفته است که به طور مدون اقدام به ترویج فرهنگ حیوان دوستی و اخلاق کار با حیوانات کرده اند.

    دانشجویان زیادی امروزه با اطلاع از وجود رابطه مستقیم میان سرطان های حلق، ریه و مجاری بینی با فرمالدهید که ماده اصلی فیکس کردن حیوانات است، خواستار استفاده از روش های نوین فیکس کردن مانند پلاستینیشن، تکنیک های جدیدتر فیکس کردن اجساد (نظیر تکنیک دکتر کومار دانشگاه تافتز یا پروفسور النادی دانشگاه قاهره) و یا جایگزینی نرم افزارهای آناتومی (نظیر برنامه های آناتومی مجازی سگ و آناتومی مجازی دانشگاه کولورادو) به جای روش های کلاسیک و ناکارآمد آموزشی هستند.

    دیگر وقت آن رسیده تا بپذیریم که رویکرد استفاده از مدل های حیوانی چه در آموزش و چه در پژوهش در موارد زیادی با خطا و اشتباهات و آثار جبران ناپذیری همراه است. باید عینک بدبینی خود را کنارزده و نقش پررنگ ژنومیکس و دانش نوپای پروتوژنومیکس را در پیشرفت و اعتلای دانش بشری باور کنیم. باید به نقش قدرتمند فارماکوژنومیکس در بازگرداندن شماری از داروهای جمع آوری شده از بازار دارویی به عرصه مصرف دوباره، ایمان آورد و این نوید را به بسیاری از مصرف کنندگان داروهای مذبور داد که به زودی بر اساس محتوای ژنوم افراد، داروهای مختلف تجویز خواهند شد و دیگر دلیلی ندارد که آنها به دلیل بروز مشکل در عده ای اندک از افراد به خاطر مصرف دارویی خاص در فاز بالینی، از مصرف همان دارو با وجود سازگاری کامل محروم شوند!

    زمان آن رسیده که از مقاومت کردن در برابر جانشین سازی دانش بیوانفورماتیک و دست آوردهای حاصل از آن مانند ANN (شبکه اعصاب مصنوعی) حذر نماییم.

    به گفته اریک هافر: “برای قدیمی ها، پدیده های جدید معمولا بد هستند” اما بد نیست که به خاطر داشته باشیم که تمام پروسه ی تولید انسولین انسانی، واکسن هپاتیت B، هورمون رشد انسانی، فاکتورهای انعقادی و … مشترکاً حاصل تحقیقات آزمایشگاهی انسان محور بوده است و یادآوری این مسئله می تواند انگیزه ای باشد تا از تغییر اهداف و وسایل رسیدن به آن ها هراس نداشته باشیم تا بتوانیم گامی نو در شروع رنسانسی دیگر برداریم وآغازگر تغییری باشیم که اثرات آن نوید بخش بهبود وضعیت درمانی جامعه خواهد بود.

    با برداشت و اقتباس از «کتاب به جای آزمایش روی حیوان»

    * دانشجوی دامپزشکی، فعال حقوق حیوانات، عضو گروه «ایرانیان مخالف آزمایش روی حیوانات» و منتخب تقدیر شده نشان خرس قهوه ای ۱۳۹۴

    _______________________________

    چرا انسان همچنان بر روی حیوانات آزمایش می کند؟!

    به مناسبت روز دامپزشکی: به رنج حیوانات عادت نخواهیم کرد؛ دلنوشته یک دانشجوی دامپزشکی حامی حقوق حیوانات

    بیانیه روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات/ اعلام منتخبان نشان خرس قهوه ای ۱۳۹۴

  • یک ماده غذایی، بزرگترین ماشین آلوده‌کننده هوا

    http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1394/9/5/548614_538.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات: به طور جهانی 14.5 درصد آلودگی گازهای گلخانه ای توسط دام ها ایجاد می شود. و 65 درصد آلودگی صنعت دام را گوشت های گاو و لبنیات تشکیل می دهند.

    خوردن گوشت تاثیر عجیبی روی گرم شدن زمین دارد. هر 30 گرم گوشت اندازه 113 کیلومتر حرکت یک ماشین دی اکسید کربن تولید می کند.

    به گزارش خبرآنلاین، مقاله نویس سی‌ان‌ان جان دی. ساتر مطلب مفصلی درباره تاثیرات گوشت گاو بر تغییرات آب و هوایی نوشته است که بخشی از آن را می خوانید؛

    این داستان یک تکه بزرگ گوشت گاو است، به طور دقیق 0.58 کیلوگرم.

    ولی قبلا از اینکه این کار را شروع کنم که توضیح بدهم این گوشت از کجا می آید و چرا خوردن این گوشت ها تاثیری سنگین و غیرقابل انتظاری روی تغییرات آب و هوا دارد، احساس می کنم باید یک اعترافی انجام دهم؛ آن تکه بزرگ گوشت که یکی از بیشترین لذت ها را به من داد.

    پس از خوردن آن گوشت کباب شده به همراه دوستم، به شکل نا خود آگاه جمله “اوه خدای من” از دهانم خارج شد.

    من در رابطه با تغییرات آب و هوا برای اینکه آگاهی مردم نسبت به موضوعی که فکر کنم بزرگترین مشکل زمین است، افزایش یابد، می نویسم.

    اما در این لحظه باید با همکارم موافقت می کردم؛ “اقلیم را فراموش کن” !

    دنیل وان، یک گوشتخوار شماره یک که من می شناسم، به من کمک کرد غذا را تشریح کنیم. از نمک فلفلی که در اطراف آن بودند تا کباب شدن بعضی از قسمت های آن.

    دانستن داستان گوشت فقط به این تجربه اطلاعاتی اضافه می کند.

    آشپز این باربیکیو مردی 80 ساله به نام فرانسس تومانتز است. او موی سفیدی دارد و پیش بند قرمزی می زند. کار او 9 شب شروع می شود و فردای آن روز با سرو شدن 270 کیلو گوشت تمام می شود. دستور آشپزی او بسیار ساده است؛ نمک و فلفل.

    ولی یک حقیقت تلخ در رابطه با مصرف گوشت هم وجود دارد؛ گوشت برای اقلیم افتضاح است. به علت گفتن این خبر بد من را به تنهایی مقصر ندانید، هزاران نفر از شما ها در نظرسنجی ای در فیسبوک رای دادید که در این رابطه در سی ان ان بنویسم.

    گاو و اقلیم؟! معمولا از این دو کلمه در یک جمله استفاده نمی شود.

    ولی خوردن گوشت قرمز مانند یک ماشین مدل بالا در چرخه محیط زیست تاثیر دارد. شاید به اندازه سوخت های فسیلی تاثیر نداشته باشد، اما تاثیرات قابل توجهی روی تغییرات آب و هوایی می گذارد.

    به گزارش سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل به طور جهانی 14.5 درصد آلودگی گازهای گلخانه ای توسط دام ها ایجاد می شود. و 65 درصد آلودگی صنعت دام را گوشت های گاو و لبنیات تشکیل می دهند.

    در نمودار زیر میزان دی‌اکسیدکربن تولید شده توسط هر نوع ماده غذایی و مقایسه گوشت گاو با دیگر مواد غذایی را می بینید؛

    این ماده غذایی، بزرگترین ماشین آلوده‌کننده هوا

    از زمان انقلاب صنعتی تاکنون ما دمای زمین را 0.8 درجه سلسیوس گرم کرده ایم، بانک جهانی می گوید با توجه به آلودگی که الان ایجاد کرده ایم زمین 1.5 درجه دیگر هم بیشتر گرم خواهد شد.

    اما در تگزاس در هیج جایی کسی به نظر نگران نمی آید، تومانتز در این رابطه گفت: همه اینجا در مرکز تگزاس گوشت گاو می خورند. مردم هر چیزی که بخوانهد را خواهند خورد، هر چیزی که اشتهای آن ها صدا کند.

    او در رابطه با اینکه آیا گیاه خواران هم وجود دارند گفت: کسی را نمی شناسم. اگر آمها گوشتشان را نخورند یک نفر دیگر گوشت آنها را خواهد خورد.

    سوخت 113 کیلومتر رانندگی معادل 30 گرم گوشت

    روز بعد از آن شب که 30 گرم گوشت گاو خوردم، صبحانه ی سبزیجاتی خوردم و تصمیم گرفتم آلودگی که غذا من ایجاد کرده حساب کنم. من اینکار توسط اطلاعات داده شده توسط سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا انجام دادم.

    نتیجه: نزدیک به 29 کیلوگرم گاز دی اکسید کربن.

    از نگاه اتمسفر، این همان مقدار سوختی است که یک اتومبیل آمریکایی در 113 کیلومتر می سوزاند. یک غذای 113 کیلومتری! این یعنی فاصله شهر سن آنتونی به آستین.

    شاید این مقدار دقیق نباشد، اما در هر حال این نشانه یک حقیقت مسلم است گوشت گاو روی تغییرا اقلیم به شکل عجیب و زیادی تاثیر می گذارد.

    چرا اینگونه است؟! و این آلودگی از کجا می آید؟! من به راه رفتم تا جواب این سوال را پیدا کنم.

    حقه باز های شهر شما کجا هستید؟!

    ایستگاه اول: من خواستم با یک گاو آشنا شوم، به دامداری کری بکسلی، کسی که در رستورانش غذا خوردم، رفتم.

    اگر می توانستم بکسلی و مزرعه اش را پیدا کنم، می توانستم چیزی که دنبالش بودم را پیدا کنم. او در تلفن به من گفت حقه بازان شهر شما کجا هستید. من اصلا نمی دانستم کجا بودیم.

    بکسلی مردی بود که اصلا به تغییرات آب و هوا فکر نمی کند، اما وقتی فکر می کند او کارخانه و یا اتومبیل ها را تصور می کند.
    او در این رابطه به من گفت: من کارخانه ها را تصور می کنم، کارخانه هایی بزرگ.

    من هم که در آنجا بودم چیز دیگری را تصور کردن برایم سخت بود، برای این هم دلیل منطقی وجود دارد؛ شما صدای هاضمه گاو را نمی شنوید.

    گاو ها بسیار مودب هستند

    اگر می خواهید در رابطه با کمک گاو ها به تغییرات آب و هوا صحبت کنید، شما باید در رابطه با آروغ زدن گاو ها هم صحبت کنید.
    دانشمندان هم عاشق این حرف نیستند.

    یک محقق بازنشسته شده در این رابطه گفت: ما این را خروج گاز از بدن می نامیم. گاو ها بسیار مودب هستند و اینکار را با صدا انجام نمی دهند.

    فهمیدن اینکه گوشت های گاو چه مقدار تاثیر روی تغییرات اقلیم می گذارد بسیار مهم است، زیرا اطلاعات غلط زیادی در این رابطه وجود دارد. فعالانی وجود دارند که اشتباها می گویند گوشت های خوراکی اصلی تزین عامل تغییرات آب و هوا هستند ( سوخت های فسیلی عامل اصلی هستند ). کسان دیگری هم هستند که می گویند گوشت گاو هیچ تاثیری ندارد.

    در تگزاس تحقیقات زیادی در رابطه با مقدار متان تولید شده توسط گاو ها انجام می شود، به گزارش « اف ای او» حدود 43 درصد از گاز گلخانه ای تولید شده توسط گاو ها از خروج متان از بدن آنها به وجود می آید.

    این بزرگترین قسمت تولید آلودگی گوشت گاو است.

    اقلیم گوشتخوار

    تغییرات اقلیم یک بازی اعداد است.

    اگر ما می خواهیم افزایش 2 درجه ای دما را کاهش دهیم، ما باید جلو هر نوع آلودگی را بگیریم.

    سوخت های فسیلی باید در کانون این اقدامات باشند. اما گوشت گاو هم می تواند مهم باشد.

    تحقیقی در 2014 نشان داد که اگر این کصرف گوشت ادامه یابد، تا 25 سال دیگر از طریق دامداری و کشاورزی 12 میلیارد تن دی اکسید کربن تولید خواهند شد. این مقدار به تنهایی می تواند جلوی کاهش 2 درجه ای دما را بگیرد.

    اگر جهان برای اقلیم رژیم غذایی اش را تغییر بدهد، تولید گازهای گلخانه ای کشاورزی به 4.9 میلیون تن خواهد رسید، نویسندگان “رژیم اقلیم” را استفاده از مرغ و یا هر چیز دیگر به جای سه چهارم وعده های گوشتیمان تعریف می کنند.

    تحقیقات نشان می دهد سبزی خواری برای اقلیم بهتر است و این یک نیاز است که برای جلوگیری از تغییرات آب و هوا رژیممان را تغییر دهیم.

  • سرنوشت شیر ایرانی‌ و ببر مازندران: انقراض/ تصاویر

    سرنوشت شیر ایرانی‌ و ببر مازندران: انقراض/ تصاویر

    دیده بان حقوق حیوانات/ جمشید پرچی زاده*: روزگاری در ایران زیبا، ده گونه از خانواده‌ گربه سانان به نام های شیر ایرانی، ببر مازندران، پلنگ ایرانی، یوزپلنگ آسیایی، کاراکال، سیاه گوش، گربه جنگلی‌، گربه وحشی، گربه پالاس و گربه شنی می زیست. متأسفانه شیر و ببر از طبیعت ایران منقرض شدند و در حال حاضر، فقط هشت گونه در ایران زندگی‌ می کنند. هشت گونه‌ای که دو تای آنها به نام‌های پلنگ و یوزپلنگ در خطر انقراض هستند و از تعداد جمعیت شش گونه دیگر هیچ اطلاعات موثقی در دست نیست .
    شیر ایرانی با نام علمی‌ Panthera leo persica و نام عمومی‌ شیر آسیایی  (The Asiatic lion)از قدیم‌الایام تا کنون همیشه برای ایرانیان نماد عظمت، بزرگی‌، قدرت، شجاعت و غیرت به شمار می‌رفته؛ و به یقین به همین دلیل می‌باشد که نقش‌هایی‌ از این حیوان زیبا در بسیاری از آثار باستانی ایران‌زمین همچون حکاکی‌ها و نقاشی‌های روی دیوارها، ظروف، سکه‌‌ها، فرش‌های دستباف، جواهرات، مُهرها، پرچم‌ها و حتی معماری ایرانی‌ نمایان است. وجود نقوش برجسته شیر بر درب‌ها و دیواره‌های بناهای تاریخی‌ شهرهای شوش و جرجان (شهری باستانی در نزدیکی‌ گنبد کاووس فعلی‌ در استان گلستان) و همچنین تخت جمشید، بهترین شاهد بر این مدعی می‌باشد. همچنین، وجود دو شیر آسیایی‌ بر کاشی‌کاری‌های دروازه درب کوشک شهر قزوین و صحن امام هشتم شیعیان (علی‌‌ابن موسی‌‌الرضا “ع”) در مشهد و گوشواره‌های ساخته شده از نقره با نقش شیر در دوره ساسانیان، نمونه‌های دیگری از قدمت طولانی‌ حضور این آفریده در سرزمین پارس است. از سوی دیگر، شیر آسیایی ریشه در ادبیات کهن ایران‌زمین دارد. حکیم ابوالقاسم فردوسی‌ در شاهنامه شیر را اولین حریف رستم در «هفتخوان» ذکر کرده؛ و با به تصویر کشیدن جنگ رخش (اسب رستم) با شیر، صحه بر قدمت حضور این حیوان اساطیری در فرهنگ ایرانیان گذارده است .لازم به توضیح می‌ باشد که این زیرگونه برای اولین بار توسط یک جانورشناس اتریشی‌ به نام یوهان مه‌ یر  (Johann N. Meyer)در پرشیا (نام قدیم کشور ایران) در سال ۱۸۲۶ میلادی دیده شد و در آن‌ زمان، نام علمی‌  Felis leo persicusبرای آن‌ انتخاب گردید. ولی‌ بعد ها و با تشکیل سازمان‌های نام گذاری، این نام به  Panthera leo persica تغییر یافت.
    در سوی دیگر، در گذشته‌ای نه چندان دور، نه زیرگونه ببر به نام‌های کاسپین (نام‌های دیگر: هیرکان، توران، مازندران)، بالی، جاوه، سیبری (نام دیگر: آمور)، بنگال، هندوچین، مالزی، سوماترا، و جنوب چین بر روی کره زمین می‌‌زیسته اند که سه زیرگونه ابتدایی‌ این لیست یعنی کاسپین، بالی، و جاوه منقرض شده اند. ببر کاسپین با نام علمی‌Panthera tigris virgata ، و نام‌های انگلیسیCaspian tiger ،Hyrcanian tiger ، و Turan tiger از نظر ظاهری، دارای خصوصیات منحصر به فردی بوده است.

        شیر آسیایی
    شیر آسیایی

    پراکنش جغرافیایی
    زیرگونه شیر آسیایی‌ زمانی‌ از حاشیه دریای مدیترانه و شمال یونان و ترکیه و ایران گرفته تا شبه قاره هند شامل پاکستان و هندوستان و بنگلادش می‌زیسته است. در زمان حضور در خاک ایران، شیر آسیایی درمناطق وسیعی از جنگل‌های اطراف رودخانه‌های کرخه، دز، و کارون گرفته تا مسجد سلیمان و رامهرمز و بوشهر و کازرون و دشت ارژن در غرب شیراز می‌زیسته است. زیستگاه طبیعی شیر آسیایی در موطن اصلی‌ خود یعنی سرزمین پارس شامل علفزارها، نیزارها، بوته‌زارها، بیشه‌ها، جنگل‌ها و دشت‌های نزدیک به آب بوده است؛ و آهو، گراز، گور و گوزن زرد ایرانی‌ از اصلی‌ترین شکار‌ها در رژیم غذایی آن به شمار می‌رفته‌اند. متأسفانه امروزه تنها تعداد ۵۲۳ قلاده شیر آسیایی درپارک ملی‌ گیر درایالت گُجَرات واقع در شمال غربی کشورهندوستان زندگی‌ می‌کنند. در سال ۱۹۰۰ میلادی، نواب ایالت جودانگا و لرد جرج کرزن، نایب‌السلطنه انگلیسیِ راج در هندوستان، تصمیم گرفتند به دلیل کم شدن تعداد شیرهای آسیایی (که به کمتر از ۲۰ قلاده تنزل پیدا کرده بود)، شکار این زیرگونه ارزشمند را متوقف و در جهت حفظ جمعیت آن کوشش کنند.
    این در حالی‌ است که ببر کاسپین در زمان حیات، در کشورهای ایران، آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ترکیه، عراق، قزاقستان، گرجستان، مغولستان، و حتی بخش‌هایی‌ از روسیه فعلی‌ می‌‌زیست و از گراز، شوکا، مرال، و گاو تغذیه می‌ نمود که البته گراز اصلی‌ترین غذای این زیرگونه بود. ببر کاسپین در زمان حضور در طبیعت ایران در جنگل ها، تالاب ها، و بوته زارهای‌ نزدیک به آب مناطق خزری واقع در شمال کشور زندگی‌ می‌‌کرد.

    شیر آسیایی در فیلم سیرک چارلی چاپلین در سال ۱۹۲۸ میلادی
    شیر آسیایی در فیلم سیرک چارلی چاپلین در سال ۱۹۲۸ میلادی

    شهرت
    ما بین سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۰ میلادی، شیر آسیایی از چنان شهرتی برخوردار بود که بسیاری از فیلمسازان و شرکت‌های مطرح فیلمسازی آن‌ زمان، از این زیر گونه زیبا درآثار خود بهره جسته اند.  از بارزترین نمونه‌ها می‌توان به شیر آسیایی در فیلم “سیرک” به کارگردانی چارلی چاپلین و یا لوگوی شرکت فیلمسازی مترو گلدوین مایر  (MGM)اشاره نمود. همچنین ویلیام شکسپیر – شاعر، نمایشنامه نویس، و هنرپیشه انگلیسی‌ – در مکبث، از ببر کاسپین نام برده است.

    عوامل انقراض در ایران
    بدون شک، مهمترین دلیل انقراض شیر آسیایی‌ در ایران، شکار بی‌‌رویه آن به دست شاهزادگان سلسله قاجار و افراد محلی و همچنین نظامیان و مستشاران خارجی به قصد تفریح بوده است. البته تخریب و اشغال زیستگاه‌های طبیعی آن توسط انسان و کم شدن طعمه نیز نقش به سزایی در وقوع این فاجعه زیست‌محیطیِ‌ تا حدودی برگشت‌ناپذیر داشته است. جرج فردریک هینی  (George Frederick Heaney)در ژورنال “انجمن تاریخ طبیعی بمبئی” به دیده شدن آخرین جفت شیر آسیایی در ایران در سال ۱۹۴۲ میلادی (۱۳۲۱ خورشیدی) توسط مهندسان آمریکایی که در حال ساختن خط آهن در نزدیکی‌ شهر دزفول بوده اند، اشاره دارد.
    در آن‌ سو، از مهمترین عوامل انقراض ببر کاسپین در ایران می‌‌توان به شکار بی‌ رویه، تخریب زیستگاه، و کاهش طعمه در طبیعت اشاره نمود. روایات متفاواتی در مورد مشاهده آخرین ببر کاسپین در ایران وجود دارد که معتبرترین آن‌‌ها در کتاب “راهنمای صحرایی پستانداران ایران” به قلم هوشنگ ضیایی آمده است. ضیایی مدعی است که آخرین ببر در سال ۱۳۳۷ خورشیدی (۱۹۵۸ میلادی) در پارک ملی‌ گلستان و توسط یک شکارچی ترکمن شکار گردید و پس از آن‌، دیگر نه کسی‌ این زیرگونه زیبا را در ایران دید، و نه کسی‌ غرشش را شنید.

    شیر آسیایی در لوگوی شرکت مترو گلدوین مایر در سال ۱۹۲۹ میلادی
    شیر آسیایی در لوگوی شرکت مترو گلدوین مایر در سال ۱۹۲۹ میلادی

    تعداد شیرهای ‌آسیایی
    طبق چهاردهمین سرشماری صورت گرفته در سال ۲۰۱۵ میلادی در پارک ملی‌ گیر، تعداد شیرهای ‌ آسیایی ۵۲۳ قلّاده گزارش شده است که افزایش ۲۷ درصدی نسبت به آخرین سرشماری که در سال ۲۰۱۰ انجام پذیرفت را نشان می‌‌دهد. در سرشماری سال ۲۰۱۰، تعداد این زیرگونه ۴۱۱ قلّاده گزارش شده بود.
    سرشماری سال ۲۰۱۵ بین روز‌های ۱۲ تا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ )دوم تا پنجم ماه مه‌ ۲۰۱۵) در منطقه‌ای به مساحت ۲۲۰۰۰ کیلومتر مربع از پارک ملی‌ گیر انجام شد و نتایج رسمی‌ در روز ۲۰ اردیبهشت (دهم ماه مه‌) به رسانه‌ها اعلام گردید. طبق این سرشماری، تعداد شیرهای نر بالغ ۱۰۹ قلّاده، شیرهای مادّه بالغ ۲۰۱ قلّاده، و بچه شیرهای زیر ۳ سال ۲۱۳ قلّاده گزارش شده اند. این در حالی‌ است که همین ارقام برای سال ۲۰۱۰ به ترتیب ۹۷، ۱۶۲، و ۱۵۲ بوده است و در سال ۲۰۱۵ با افزایش ۱۲، ۲۴، و ۴۰ درصدی همراه بوده اند.
    به منظور به دست آوردن اطلاعات دقیق در این سرشماری از دوربین‌های دیجیتال پیشرفته، دوربین‌های تله‌ای، سیستم موقعیت یاب جهانی (GPS)  و سیستم اطلاعت جغرافیایی(GIS)  استفاده شد.

    نزدیکی‌ ببر کاسپین به ببر سیبری
    در سال ۲۰۰۹ میلادی، دانشمندان رشته ژنتیک دانشگاه آکسفورد انگلستان ثابت کردند که ببر کاسپین، تنها یک نوکلئوتید با ببر سیبری تفاوت دارد که این مهم، خود نشان دهنده آن‌ است که این دو زیرگونه در کمتر از ده هزار سال قبل، دارای نیای مشترک بوده اند. لذا کشور قزاقستان در تلاش است که با افتتاح “پارک ملی‌ ببر کاسپین” در سال ۲۰۱۹ میلادی، زیرگونه ببر کاسپین را طی‌ مدت زمان ۱۵ الی ۲۰ سال احیا کند و تعداد آن‌‌ها را با استفاده از تکنیک‌های مهندسی‌ ژنتیک، به ۲۰۰ قلّاده برساند.
    وجه تمایز شیر آسیایی با شیر آفریقایی
    شیر آسیایی‌ در مقایسه با شیر آفریقایی، کمی‌ از لحاظ جثه کوچکتر است و میل تهاجمی کمتری دارد. همچنین شیرهای نر آسیایی یال کم‌پشت‌تری در بالای‌ سر دارند، که بدین ترتیب می‌شود به آسانی گوش‌های آنها را مشاهده کرد. وجود دو خط موازی طولیِ یال در نرها که ازپهلوهای بدن به زیر شکم کشیده شده وهمچنین یک چین پوستی در سراسر زیر شکم، بهترین وجوه تمایز شیر آسیایی‌ از شیر آفریقایی می‌ باشند، چرا که این دو خصوصیت تنها به شیر آسیایی‌ محدود می‌شوند. شیرهای نر آسیایی بین ۱۶۰ تا ۱۹۰ و شیرهای ماده بین ۱۱۰ تا ۱۲۰ کیلوگرم وزن دارند، و رنگ پوستشان اغلب زرد مایل به قهوه‌ای است.

    ببر کاسپین
    ببر کاسپین

    ویژگی‌‌های ظاهری ببر کاسپین
    جمجمه و یال کوچک، گوش‌های بسیار کوتاه و کروی و البته فاقد مو در نوک، لکه‌های سفید در اطراف چشم‌ها و گونه ها، گونه‌های پر از مو، صورت زرد رنگ با نوارهای راه راه قهوه‌ای بر پیشانی، سینه و زیر بدن سفید با نوارهای راه راه زرد، کمر زرد مایل به قهوه‌ای روشن (یا همان رنگ اخرایی) با نوارهای راه راه باریک و پر تعداد مایل به مشکی‌، پهلوها روشنتر با نوارهای راه راه سیاه، دم زرد رنگ با نوارهای راه راه سفید مایل به زرد و همچنین سیاه، رنگ سفید سطح داخلی‌ دست‌ها و پاها، زردی سطح خارجی‌ دست‌ها و پاها، بزرگی‌ پنجه‌ها در مقایسه با زیرگونه‌های دیگر، و موهای بلند در سرتاسر سطح بدن، همه و همه از خصوصیات ظاهری ببر کاسپین بود. نرها ما بین ۱۶۹ تا ۲۴۰ کیلوگرم و مادّه‌ها از ۸۵ تا ۱۳۵ کیلوگرم وزن داشتند.

    نتیجه گیری
    به اعتقاد پروفسور اندرو دروچر – عضو هیئت علمی‌ و کارشناس بخش گوشت خوران بزرگ جثّه در دانشگاه آلبرتا کشور کانادا – انقراض یک گونه گوشتخوار بزرگ جثّه، فاجعه ای زیست محیطی‌ می‌‌باشد. حال آن‌ که طبیعت کشور ما با از دست دادن دو زیرگونه مهم گوشتخوار (شیر و ببر) متحمل چه فاجعه‌ عظیمی‌ گردیده است، به یقین ما ایرانیان از آن‌ بی‌ اطلاعیم. قضیه زمانی‌ حادتر می‌‌شود که با نگاهی‌ به اطراف خود درمی‌‌یابیم پلنگ و یوزپلنگ و خرس قهوه‌ای و ‌خرس سیاه آسیایی و دیگر گونه‌ها نیز یکی‌ یکی‌ در معرض خطر انقراض قرار گرفته اند. همانطور که ذکر شد، انسان به طور مستقیم (شکار بی‌ رویه)، و یا غیر مستقیم (تخریب زیستگاه و شکار طعمه‌های شیر و ببر) در انقراض این دو زیرگونه، نقش بی‌ بدیلی را ایفا نمود .به یاد داشته باشیم که نیکی‌ به هم نوع (انسان) و غیر هم نوع (حیوان(، یکی‌ از مهمترین وظایفی است که پروردگار بر عهده هر یک از ما انسان ها قرار داده است. بنابراین در محافظت از این امانت‌های ارزشمند خداوند، کوشا باشیم.

    * کارشناس محیط زیست

  • چرا انسان همچنان بر روی حیوانات آزمایش می کند؟!

    چرا انسان همچنان بر روی حیوانات آزمایش می کند؟!

    Animal-Rights-Watch-ARW-Sarabandi

    دیده بان حقوق حیوانات/ رکسانا سرابندی*: بیش از دو قرن از آن روزی که توماس هنری هاکسلی، جانور شناس انگلیسی تشریح حیوانات را بهترین روش تدریس مفاهیم زیست شناسی می دانست، گذشته است اما هنوز هم تشریح حیوانات، بخصوص حیوانات آزمایشگاهی جزء لاینفک دروس رشته های پزشکی ، دامپزشکی و یا امثال آنهاست.
    با وجود آنکه دو سده از قرن 19 ام گذشته اما کماکان پیروان و دوستداران تفکر جالینوس، پدر آزمایش روی حیوانات، معتقدند که هر آنچه برای وی مفید و مطلوب بوده است قطعاً ما را هم به سمت و سویی نیک هدایت خواهد کرد.
    از آن زمان که تنها را شناخت و درک ساختار بدن و ارگان ها تشریح سایر پستانداران بوده است، مدت مدیدی می گذرد که طی این همه سال با پیشرفت علم و تکنولوژی، بی فایده ترین راه برای دانستن دانشی که در گذشته بطور کامل تبیین شده، همین آزمایش و تشریح بر روی حیوانات است زیرا امروزه دیگر شناخت ماکروسکوپیک اندام ها و یا محل قرار گیری آنها دغدغه ی دانش پزشکی نیست آن هم در زمانیکه همه چیز در سطح ملکولی و درون سلولی بررسی می شود اما سوال اینجاست که چرا در قرن حاضر هنوز هم روش های منسوخی مثل آزمایش های طولانی مدت بر روی موش ها، میمون ها و یا تکرار هزاران باره ی تشریح روی پستاندارانی مثل سگ ها، انواع نشخوارکنندگان و تک سمی ها همچنان بصورت گسترده در مراکز علمی و تحقیقاتی، موسسات آموزش عالی و در صنایع داروسازی ادامه دارد؟
    چرا با وجود تعداد زیاد نرم افزارها و فیلم های آموزشی که ساختار بدن انسان را با تکنیک های تصویر برداری پیشرفته ای مثل CT اسکن و MRI به خوبی در اختیار دانش پژوهان قرار می دهند هنوز هم در بسیاری از مدارس و حتی مراکز آموزش عالی از تشریح قورباغه برای یادگیری آناتومی و سازوکار بدن استفاده می شود؟ آیا تفاوت های فاحش در زیست شناسی بدن قورباغه با انسان مثل تفاوت در ساختار بافتی، سیستم گردش خون و ساختار متفاوت قلب ( وجود قلب سه حفره ای) کافی نیست تا بدانیم که این روش جز آزار و شکنجه ی یک موجود منفعت دیگری ندارد؟ حتی این تفاوت ها از مرز تفاوت های ماکروسکوپیک نیز گذشته و به جزییات عملکردی ارگانل ها و سلول ها میرسد، برای مثال یک قورباغه می تواند در صورت آسیب به عصب بیناییش تنها در مدت چند هفته عصب آسیب دیده را بازسازی کند و یا حتی می تواند از طریق پوستش نیز تنفس کند-که توانایی انجام هیچ کدام از اینها در انسان وجود ندارد- با این وجود متاسفانه نیمی از موارد تشریح آموزشی حیوانات بر روی قورباغه انجام می گیرد که این موضوع باعث آسیب به طبیعت هم می شود زیرا هیچ کدام از این قورباغه ها پرورشی نبوده و همه ی آنها از طبیعت گرفته می شوند که این خود موجب برهم خوردن تعادل زیست بوم ها و به وجود آمدن مشکلات عدیده ای مثل افزایش جمعیت حشرات، گسترش بیماری های منتقله از  حشرات و حتی تخریب مزارع می شود.

    مواردی از این دست بسیار زیاد است با این وجود چه چیز تاکنون مانع توقف آزمایش روی حیوانات شده است؟
    جواب آن تنها از چند کلمه تشکیل شده است؛ کلماتی مثل: تجارت، منفعت مالی، آسان و به صرفه بودن، ترفیع شغلی و یا علمی و کسب شهرت و مقام. بله، به همین سادگی! این کلمات به ظاهر آرام آنقدر قدرتمند هستند که باعث شده اند هر ساله بین 100 تا 150 میلیون حیوان در سکوت خبری و با رضایت متولیان امر و حتی اهالی علم با روش های دردناک و غیر انسانی در شکنجه گاه هایی بنام آزمایشگاه مورد صد ها آزمایش که عمدتاً یا تکراری اند و یا هیچ سودی برای سلامت بشر و پیشرفت علم ندارند ،قرار بگیرند. برای درک بهتر این موارد می توان علت آزمایش های بی رویه روی حیوانات را در 3 حوزه ی مهم انستیتو های تحقیقاتی ، مراکز آکادمیک و شرکت های سازنده مواد دارویی بررسی کرد:

    1.    مراکز دانشگاهی: آنچه در ابتدای امر در این مراکز به چشم می خورد تبانی میان تامین کننده های هزینه های پژوهشی با این مراکز است. نمی توان به سادگی این موضوع را که آزمایش روی حیوانات یک روش آسان و قطعی برای کسب رتبه و اعتبار علمی دانشگاهیان است ،نادیده گرفت مهمتر آنکه این روش ها تضمین کننده ی دریافت بودجه های کلان پژوهشی برای محققین این پروژه هاست.
    2.    مراکز علمی تحقیقاتی: تعداد زیادی از موافقان آزمایش روی حیوانات در این گروه جای می گیرند. این افراد معتقدند که این آزمایشات نقش مهمی در حفاظت از سلامت انسان ها دارد اما حقیقت امر اینست که به خوبی از بی نتیجه  و وقت گیر بودن آزمایشات و داده های حاصل از آن اطلاع دارند. بسیاری از این دانشمندان به دلایل زیادی حاضر به پذیرش این موضوع که آزمایشات حیوانی موجب عقب گرد در علم و بدست آمدن نتایج غلط بسیار در جامعه می شود، نیستند.
    3.    شرکت های داروسازی: کفه ی موافقان آزمایش روی حیوانات توسط این ابر دانشمندان تاجر روز به روز سنگین تر می شود! هیچ چیز به اندازه ی آزمایش روی حیوانات برای این شرکت ها دارای صرفه ی اقتصادی نیست برای اثبات این حرف به آنچه در ژورنال Drug Discovery and Development  آمده است اشاره می کنم : “عمده هزینه هایی که شرکت های دارویی متحمل می شوند صرف کارآزمایی بالینی و بازاریابی می شود و مبلغی که صرف کشف اولیه و روند توسعه ی دارو می شود تنها در حدود 5- 2 درصد مجموع هزینه ها را به خود اختصاص می دهد.”

    Animal-Rights-Watch-ARW-8561

    قطعاً بر کسی پوشیده نیست که کشف و توسعه ی دارو حاصل آزمایشات مداوم و بی رحمانه با دز های غیر معمول و بررسی نتایج حاصل از آن در حیوانات آزمایشگاهی است.
    آزمایش های حیوانی برای این گروه نه تنها سود آور است بلکه نوعی امنیت قضایی برای آنها ایجاد می کند، به این معنا که اگر داروی کشف شده در کارآزمایی بالینی و حتی در مراحل بعدی که عرضه به بازار مصرف است دارای عوارض جانبی بیشتر و یا عوارضی غیر از آنچه احتمالش را می دادند باشد، می توانند با تکیه و استناد بر نتایج حاصل از آزمایشات متعدد روی حیوانات از پاسخگویی به شکایات و یا پرداخت جریمه های گزاف سرباز زنند اما اینکه اهالی علم چگونه می توانند با وجود دانستن این موضوع که آزمایشات حیوانی منجر به نتایج غلط بسیار و وقوع عوارض جبران ناپذیر در مصرف عمومی می شود باز هم به فریب دادن افکار عمومی می پردازند خود جای سوال دارد! آیا سود اقتصادی دلیل موجهی برای از بین بردن و شکنجه ی طولانی مدت میلیون ها حیوان است؟ در مورد انسان ها چطور، منفعت مالی توجیه مناسبی برای تحمیل عوارض گسترده ی دارویی و هزینه مراقبت های بهداشتی پس از آن به مردم است؟ مدافعان آزمایش های حیوانی در توجیه این موضوع که در سال 1994 واکنش های ناخواسته ی دارویی چهارمین علت عمده مرگ و میر در ایالات متحده بوده است چه خواهند گفت؟

    Animal-Rights-Watch-ARW-8563
    تعمیم نتایج آزمایش بر روی مدل های حیوانی تا چه حد در جوامع انسانی کارامد است؟َ
    آزمایش روی حیوانات حدود 200 سال است که به بهانه های مختلف بصورت گسترده انجام می شود اما نتایج این آزمایشات تا چه حد قابل تعمیم به انسان هاست؟ برای یافتن پاسخ این سوال می توان نگاه کوچکی بر مفهوم شباهت های ژنومی داشت.
    برطبق نظریه ی گونه زایی داروین تمامی گونه ها از یک نیای مشترک در روند تکامل مشتق شده اند به عبارتی در تمامی گونه ها اجزای تشکیل دهنده ی DNA  یکسان است و از طرفی تقریباً ریشه ی اکثر بیماری ها در ژن هایی نهفته شده که واحد ساختاریشان  DNA است ، همین چند جمله کافی است تا ما را به یکی از دو گروه موافقان و یا مخالفان آزمایش روی حیوانات ملحق کند.
    بر طبق اعتقاد موافقان همین شباهت بالای ژنتیکی در ژنوم انسان و سایر حیوانات-برای مثال این شباهت در ژنوم انسان و شامپانزه 99.4 درصد و بین ژنوم انسان و موش 97.5 درصد است- دلیل موجهی برای شبیه دانستن عملکرد سلول های بدن انسان با آنهاست پس بر طبق این فرض انواع آزمایش بر روی حیوانات را برای دست یابی به پیشرفت در دانش پزشکی، مجاز می دانند اما علارغم این همه شباهت تفاوت های فاحشی در عملکرد ژن ها وجود دارد که دانشمندان علت آنرا نقش غالب ژن های تنظیم کننده بر ژن های ساختاری در گونه های مختلف می دانند، برای مثال نقض در یک ژن در انسان منجر به تومور چشمی در کودکان می شود ولی نقض در همان ژن منجر به سرطان مغز در موش ها می گردد.
    به عبارتی تفاوت میان انسان و شامپانزه و یا موش-همه ی گونه ها- تنها به ساختار DNA بر نمی گردد  بلکه به نحوه ی تنظیم بیان ژن ها وابسته است.
    در کتاب «به جای آزمایش روی حیوان» در خصوص بی ارزش بودن مدل های حیوانی چنین آمده است:
    “تفاوت بسیار اندک در توالی و تنظیم ژن می تواند منجر به تفاوت های عمیق زیستی، فیزیولوژیک و دست یابی میان گونه ها می شود، این پایه ای ترین دلیل است که توضیح می دهد چرا مدل های حیوانی از مد افتاده وحتی خطرناک هستند. از آنجا که ارگانیسم های زنده سیستم پیچیده ای هستند و ارتباط آنها با هم بصورت غیر خطی است تسریع دادن نتایج آزمایش بین گونه ها ذاتاً غیر قابل پیش بینی است”

    Animal-Rights-Watch-ARW-8562
    آزمایش روی حیوانات تا چه حد به نفع خود آنهاست؟
    برخی از افردی که مخالف کشتن سالانه ی میلیون ها حیوان برای آزمایشات و منافع انسانی هستند مقهور حربه ی عجیبی می شوند تحت این عنوان که آزمایش بر روی حیوانات در نهایت به نفع سایر گونه های حیوانی است! در این مواقع این افراد، به چهره ی مظلوم یک سگ دوست داشتنی و یا شیطنت توام یا لطافت یک گربه در کنار صاحبانشان فکر می کنند و نارضایتی سطحی خود را از شرایط موجود با گفتن جمله ای مثل: چاره ای نیست باید تعدادی از آنها برای داشتن زندگی بهتر سایر هم نوعانشان قربانی شوند، ابراز می کنند و سعی می کنند تمام آنچه را که بر سر حیوانات در آزمایشگاه ها می آید به کلی از یاد ببرند بلکه وجدانشان آرام بگیرد اما حقیقت بر خلاف آن چیزیست که تصور می کنیم.
    خوش بینانه ترین حالت مستلزم پذیرفتن امر محالی مثل این موضوع است که نهاد های سلامت و عوامل دخیل در آن حاضر شده اند میلیاردها دلار را صرف تحقیق و پژوهش برای بهبود سطح سلامت حیوانات کنند اما با وجود این هم نمی توان باور کرد که آزمایش روی حیوانات به نفع خودشان است:
    1.    اکثرمدل های حیوانی جاندارانی هستند که در ژنومشان تغییر ایجاد شده است و با همتایان خود هم تفاوت های بسیاری حتی در سطح سلولی دارند.
    2.    اکثراین آزمایشات با دزبالایی از داروی مورد نظر در کوتاه ترین بازه ی زمانی به حیوان خورانده می شود که این موجب واکنش های فیزیولوژیک و پاتولوژیک شدید در آنها می گردد که این روش کاملاً متفاوت با روش های درمانی در حوزه ی دامپزشکی است. شاید این تفاوت به وسعت تخریب بدن با خمپاره در قیاس با آسیبی که ویروس سرماخوردگی به بدن وارد می کند، باشد.
    3.    شرایط حیوانات مورد آزمایش در روند تهیه و کشف یک داروی جدید متفاوت با حیواناتیست که توسط دامپزشک درمان می شوند.
    4.    در نهایت آنکه نتایج بیشتر مطالعات حیوانی به نام همان شرکت و یا واحد تحقیقاتی بصورت کاملاً انحصاری ثبت می شود و دسترسی سایر افراد نظیر دامپزشکان به این داده ها تقریباً غیر ممکن است.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8564
    اما اگر هیچ کدام از دلایل ذکر شده در نقض ادعای مطرح شده وجود نداشت، آیا باز هم آسیب رساندن و کشتن یک حیوان برای نجات احتمالی حیوانی دیگر توجیه انسانی خواهد داشت؟
    تعمیم این مورد به جوامع انسانی چگونه است؟ اگر گزینه آزمایش و کشتن انسان ها وجود دارد چرا در سالن های تشریح دانشکده های پزشکی از اجساد انسان های که به دلایلی مرده اند استفاده می شود؟
    چرا با وجود آنکه بیش از ربع قرن از ابداع روش فیکس کردن اجساد حیوانات مرده توسط دکتر کومار گذشته است، هنوز هم سالن های تشریح با روح های سرگردان و مضطرب حیواناتی که بر خلاف میلشان برای علم آموزی کشته شده اند، پر می شود؟
    چرا هنوز هم برای بررسی نوع خاصی از یک عارضه یا بیماری به جای بررسی آن در حیواناتی که این عارضه را دارند-برای مثال قطع نخاع شده اند- حیوان سالم دیگری را با روش های درد آور به همان عارضه دچار می کنند؟
    هزاران چرای دیگر هست که منصفانه و عاقلانه بودن آزمایشات روی مدل های حیوانی را زیر سوال می برد.
    در قرن 21ام، در عصر شکوفایی علم و دانش کمترین نیاز ممکن را به مدل های حیوانی داریم چه در حوزه ی فعالیت برای سلامت انسان ها و چه در حوزه ی آموزش و پژوهش برروی حیوانات! امروزه به کمک روش های جایگزین می توانیم بیماری ها را در سطح ژن ها بررسی کنیم و با روش هایی نظیر ژنومیکس، پرتومیکس و … تا حد زیادی از آزمایش بر روی حیوانات بی نیاز شده ایم پس دلیل این همه وفاداری به روش های کهنه و منسوخ را نمی توان جز در جاه طلبی و منفعت طلبی بسیار صاحبان امر، تبلیغات دروغین و اثر گذاری غلط آنها بر باور مردم دانست!!

    با برداشت و اقتباس از کتاب «به جای آزمایش روی حیوان»

    * دانشجوی دامپزشکی، فعال حقوق حیوانات، عضو گروه «ایرانیان مخالف آزمایش روی حیوانات» و منتخب تقدیر شده نشان خرس قهوه ای ۱۳۹۴

    _______________________________

    به مناسبت روز دامپزشکی: به رنج حیوانات عادت نخواهیم کرد؛ دلنوشته یک دانشجوی دامپزشکی حامی حقوق حیوانات

    بیانیه روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات/ اعلام منتخبان نشان خرس قهوه ای ۱۳۹۴

  • نخستین نمای خیابانی از دیدگاه گربه‌ها در جهان

    دیده بان حقوق حیوانات: دانشمندان ژاپنی پروژه‌ای را اجرا کرده‌اند که به کمک آن می‌توان برای نخستین بار دنیا را از دید گربه‌ها نگاه کرد.به گزارش سرویس علمی ایسنا، سایت طراحی‌ شده این مبتکران به کاربران امکان جستجوی شهر کوچک اونومیچی واقع در هیروشیمای ژاپن را از نگاه گربه‌ها فراهم می‌کند. این شهر مملو از معابد و گذرگاه‌هایی است که گربه‌های زیادی در آن‌ها پرسه می‌زنند.

    پروژه نمای خیابانی گربه درست مانند نمای خیابانی موجود بر روی «نقشه‌های گوگل» (Google Maps) عمل می‌کند و تعدادی از همان تکنسین‌ها با استفاده از همان تجهیزات مورداستفاده در نسخه گوگل این پروژه را اجرایی کرده‌اند.

    سایت طراحی‌ شده به کاربر امکان جستجوی خیابان‌ها از نگاه گربه را از ارتفاع تقریبا 30 سانتی‌متری (یعنی ارتفاع دید گربه‌ها از زمین) فراهم می‌کند و وی را در مورد جاهای دیگر حضور گربه‌ها یا موسسه‌های دوستدار این حیوانات آگاه می‌کند. ابزار ارائه‌ شده دانشمندان ژاپنی امکان جستجوی خیابان‌های شهر اونومیچی هیروشیما را فراهم می‌کند و ژاپنی‌ها به دنبال اضافه‌ کردن نقشه‌های بیشتر به این سایت در ماه آینده هستند.

  • تاثیر تغییرات آب و هوایی بر روند کوچ حیوانات

    دیده بان حقوق حیوانات: ذوب شدن بسیار شدید یخ های دریای قطب شمال در نتیجه تغییرات آب و هوایی سبب شده است که هزاران فیل دریایی برای زنده ماندن به مرزهای دور افتاده منطقه آلاسکا تغییر مکان دهند.
    به گزارش خبرنگار مهر، تغییرات آب و هوایی از عواقب گرمایش زمین به حساب می آیند که از آن جمله می توان به زمستان های گرم و افزایش سطح آب های اقیانوس ها اشاره نمود.کوچ اجباری فیل های دریایی ناشی از ذوب شدن یخچال ها به منظور پیدا کردن محلی برای استراحت و تغذیه صورت گرفته است. این در صورتی است که تجمع تعداد زیادی از فیل های دریایی در محوطه ای بسیار کوچک، خطر رم کردن حیوانات را افزایش می دهد. تلف شدن و مرگ و میر حیوانات یکی از بزرگترین خطرات طبیعی به حساب می آید.

    در زمستان امسال سطح دریایی که از یخ پوشیده شده است بر اثر تغییرات جوی و الگوهای غیرطبیعی هواشناسی، بسیار افت کرده است. برخی از محققان معتقد هستند که در تابستان دهه ۲۰۳۰ میلادی دیگر یخی در دریای شمال دیده نخواهد شد که تاثیر عمیقی را بر جمعیت حیات وحش وابسته به یخچال های طبیعی خواهد گذاشت.

    براساس آمار بدست آمده از سازمان محیط زیست کشور آمریکا، حدود ۴۰۰۰۰ فیل دریایی جوان در سال پیش مجبور به حرکت به سمت سواحل شمالی شده اند و همچنین ۶۰ فیل دریایی جوان بر اثر ازدحام و رم کردن دیگر فیل های دریایی کشته شده اند. فیل های دریایی حیواناتی هستند که به سادگی در برابر افراد غریبه، صدا و بوی انسان ها و ماشین ها رم می کنند. حتی بسیاری از مستندسازان و محققان برای گرفتن فیلم یا عکس مجبور هستند از فواصل بسیار زیاد اقدام به تهیه فیلم یا عکس نمایند.

    سازمان شیلات و حیات وحش ایالات متحده اخطار داده است که تغییر در رفتار کوچ کردن حیوانات مختلف بر اثر تغییرات آب و هوایی می تواند هم برای خود حیوانات و هم برای گونه های دیگر حیوانی خطری بزرگ به حساب آید.

  • قوچ قمیشلو به باغ وحش اصفهان منتقل می شود

    دیده بان حقوق حیوانات: رییس پژوهشکده زیست فناوری رویان اصفهان با اشاره به اینکه وضعیت جسمی قوچ شبیه سازی شده قمیشلو مناسب است، گفت:این حیوان تا یک ماه آینده به باغ وحش اصفهان منتقل می شود.
    دکتر محمدحسین نصراصفهانی روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا افزود:بیش از 40 روز از تولد قوچ قمیشلو می گذرد و این حیوان دوران رشد اولیه خود را با سلامت سپری کرده و اکنون بهتر است در باغ وحش در کنار حیوانات شبیه خود زندگی تا طبیعت خود را حفظ کند.
    رییس پژوهشکده زیست فناوری رویان اصفهان اظهار کرد:مسوولان باغ وحش اصفهان در حال آماده کردن مکان مناسب برای این حیوان هستند و به نظر می رسد تا یکماه آینده این موضوع محقق شود.
    نصراصفهانی ادامه داد:پژوهشگاه رویان در راستای حفظ گونه های در خطر انقراض، قوچ قمیشلو را که خاص منطقه قمیشلو نزدیک اصفهان است را برای شبیه سازی انتخاب کرد.
    نصر اصفهانی گفت:تاکنون در آسیا فقط سه کشور کره جنوبی، ژاپن و چین فناوری شبیه سازی گونه های در خطر انقراض را در اختیار دارند و ایران چهارمین کشور آسیایی است که به این دانش دست یافته است.
    پژوهشگاه رویان فعالیت های پژوهشی، آموزشی و درمانی خود را در قالب سه پژوهشکده و دو مرکز خدمات تخصصی (مرکز درمان ناباروری و مرکز سلول درمانی) با راهبرد از علم تا کاربرد انجام می دهد.
    پژوهشکده زیست فناوری که بر تولید دام و محصولات وابسته مرتبط با زیست فناوری آن فعالیت دارد، شامل گروه های پژوهشی مهندسی ژنتیک، زیست شناسی سلول جنسی و گروه زیست فناوری جانوری است.
    پژوهشگاه رویان هشتم خرداد سال 1370 به عنوان مرکز جراحی محدود با هدف ارائه خدمات درمانی به زوج‏های نابارور و پژوهش و آموزش در زمینه علوم باروری و ناباروری توسط زنده یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی و گروهی از پژوهشگران و همکارانش در جهاد دانشگاهی علوم پزشکی ایران تاسیس شد.
    پژوهشگاه رویان در سالهای 1377 و 1387 به ترتیب مجوز مراکز تحقیقات علوم سلولی و مرکز تحقیقات پزشکی تولید مثل را از شورای گسترش دانشگاه‏های علوم پزشکی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دریافت کرد.

  • تاثیر زیستگاه بر روند جوجه‌کشیِ پرندگان آوازخوان

    دیده بان حقوق حیوانات: کارشناسان حیات‌وحش در یک بررسی جدید دریافتند که زیستگاه پرنده‌های آوازخوان روی نحوه رشد و شانس بقای آنها و همچنین تولیدمثل‌شان تاثیر می‌گذارد.

    به گزارش سرویس محیط زیست خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «توماس مارتین»، یکی از اساتید دانشگاه مونتانای آمریکا که به مطالعه پرندگان سراسر جهان پرداخته به حقایقی در مورد اینکه چگونه جوجه‌های آنها رشد می‌کنند، چگونه این جوجه‌ها تحت مراقبت مادرشان قرار می‌گیرند و چه مدت زمانی را بر اساس محل زندگی‌شان عمر می‌کنند، دست یافتند.

    توماس مارتین به مطالعه‌ای پرداخت که توضیح می‌دهد چرا پرندگان استوایی در مقایسه با پرندگان ساکن در مناطق شمالی تمایل دارند جوجه‌های کمتری داشته باشند و رشد آهسته‌تر و طول عمر بیشتری دارند.

    وی همچنین دریافت که بال‌های پرندگان آوازخوان استوایی سریع‌تر رشد می‌کند و مدت زمان بیشتری را با کمک مادرشان تغذیه می‌شوند. این تفاوت‌ها این موضوع را بیان می‌کند که چگونه جوجه‌های این پرندگان می‌توانند خود را هنگام حضور در لانه یا ترک آن از چنگال دشمن نجات دهند.

    در این بررسی مارتین و تیم تحقیقاتی‌اش به مطالعه 20 تا 30 گونه پرنده آوازخوان در فاصله سال‌های 2002 تا 2008 در ونزوئلا و سال‌های 2009 تا 2014 در مالزی پرداختند. همچنین آشیانه‌های پرنده‌های آوازخوان ایالت آریزونا طی 28 سال گذشته مورد بررسی قرار گرفت.

    به گزارش ساینس دیلی، به گفته کارشناسان پرنده‌های آوازخوان استوایی به طور معمول تنها دو جوجه را پرورش می‌دهند که این تعداد میان گونه‌های معتدل چهار جوجه یا حتی بیشتر است. همچنین جوجه‌های گونه‌های استوایی نسبت به گونه‌های ساکن در نیمکره‌شمالی رشد کندتری دارند که در نتیجه موجب می‌شود آنها مدت زمان طولانی‌تری را در لانه بگذرانند و بیشتر در معرض حمله حیوانات و پرندگان وحشی دیگر قرار می‌گیرند.

  • برای نجات فک خزری چه باید کرد؟

    دیده بان حقوق حیوانات/معصومه اشتیاقی*:   فک دریای خزر (Pusa caspica) یکی از پستانداران کمیاب آبزی دنیاست که فقط در دریای خزر و رودخانه‌های منتهی به آن زندگی می‌کند. ساحل نشینان شمال کشورمان به آن «سگ آبی» می گویند. جانور ارزشمندی که نقش مهمی در حفظ تعادل اکوسیستم دریای خزر دارد.به گزارش زیست بوم،متاسفانه در تقسیم بندی اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت، فک های خزری نیز در فهرست قرمز جانوران آسیب پذیر و در معرض خطر انقراض قرار گرفته اند. در گفتگویی با دکتر امیر شیرازی مسؤل مرکز درمانی و تحقیقاتی فک خزری در ایران در شبه جزیره میانکاله مشخص گردیده که «بنا به آخرین سرشماری رسمی و علمی بین المللی 100 هزار فوک در دریای خزر هستند».

    26550_859

    مقایسه آمارهای ده سال قبل با وضعیت فعلی مؤید کاهش چشمگیر این گونه ارزشمند که یکی از دو سمبل دریای خزر (فک خزری و خاویار) است، می باشد. به عبارتی یکی از عواملی که می تواند فرایند زوال اکوسیستم دریای خزر را تسریع نمایند انقراض این گونه حیاتی است.

    دریای خزر به واسطه پساب‌های صنعتی، آلودگی های نفتی، فاضلاب‌های خانگی، سموم کشاورزی و آلودگی های صوتی در وضعیت نامناسبی از لحاظ زیستگاه قرار دارد. در کنار این موارد تخریب سواحل به انحای مختلف، گرم شدن زمین که منجر به ذوب یخ ها شده (زیستگاه فک ها) و تغییراتی که موجب برهم زدن اکوسیستم دریای خزر شده همگی شرایط را برای زیست فک¬های خزری دشوار کرده است.
    برای نجات فک خزری چه باید کرد؟
    در سالهای اخیر تلاش های بین المللی و داخلی مهمی برای حفظ حیات فک های خزری صورت گرفته است. تقریبا 5 سال است که مرکز درمانی و تحقیقاتی فک خزری در آشوراده استان گلستان فعال است. اما همچنان فعالین محیط زیست نگرانی های شدیدی درباره تهدید انقراض حیات فک های خزری ابراز میکنند و به مناسبت های مختلفی چون روز دریای خزر در قالب حرکت های نمادین در عرصه عمومی فعالیت می کنند.
    اگرچه این حرکت های نمادین چون رکاب زنی اخیر آقای ایرج روغنچی از بندر آستارا در استان گیلان تا بندر تركمن در استان گلستان با شعار «حفاظت از فك های دریای خزر»، ارزشمند است اما در شرایطی که مواجه با وضعیت خطر هستیم محتمل است که بیشتر باید فعالیت ها به سمت حرکت های عمیق تر، گسترده تر و مهمتر از همه با تمرکز بر عامل های انسانی اثرگذار در رویه بحران صورت گیرد.
    در ذیل تمام عواملی که به عنوان تهدیدات حیات فک خزری اشاره شده مجموعه ای از سازمان های داخلی و نهادهای بین المللی دخیلند و در کنار آن با جامعه محلی صیادان دریای خزر مواجهیم. بنا به اظهارات دکتر شیرازی «یکی از عوامل بسیار مهم در مرگ فک ها در کشور ما صیادان هستند. صیادان فک‌ها را رقیب خودشان می‌دانند چون غذای فک، ماهی کپور است لذا صیادان آن ها را به مثابه تهدید قلمداد کرده و رفتارهای خشنی را در مواجه با آنها اعمال می کنند».
    اما گفتگویی که با دکتر شیرازی داشته ایم حول این محور بوده که اساسا چقدر آموزش و آگاهی به صیادان به مثابه مهمترین قشر اجتماعی که مستقیما با حیات فک های خزری در ارتباط هستند صورت گرفته است؟
    ایشان اظهار داشتند که «در چند سالی که در حال فعالیت در مرکز درمانی و تحقیقاتی فک ها هستند سعی کردند در فصل صیادی (پاییز و زمستان و ماه اول بهار) به طریق تعاملات حضوری در کنار صیادان یا گاها به واسطه سازمان شیلات استان ها از طریق نمایندگان شرکت های صیادی آموزش ها و آگاهی های لازم را به صیادان منتقل نمایند و به نتایج مثبتی هم رسیده اند».

    مطابق با اظهارات ایشان بیش از همه این آموزشها در میان صیادان شرکت¬های تعاونی پره حاشیه آشوراده متمرکز بوده است و بیشترین تعداد فک هایی که توانستند زنده از دام صیادی نجات دهند در همین منطقه بوده است.
    در زمینه آموزش دکتر شیرازی روند آموزش و آگاهی بخشی را خیلی خوب ارزیابی نکرده و اشاره داشتند که در صورتی آموزش اثرگذار خواهد بود که در یک فعالیت همسو از سوی نهادهای دولتی و غیردولتی قرار گیرد که این امر کمتر محقق می شود. از سوی دیگر بر توجه به آموزش کودکان درباره محیط زیست و ارزش گونه های جانوری و گیاهی در مدارس تاکید داشتند.
    برای نجات فک خزری چه باید کرد؟
    یکی دیگر از سوالاتی که ذیل گفتگو با دکتر شیرازی مسؤل مرکز درمانی و تحقیقاتی فک خزری در ایران مطرح شده درباره هماهنگی سازمان های دخیل در موضوع حفظ فک های خزری بوده است. دکتر شیرازی، سازمان شیلات و محیط زیست را دو نهاد دولتی اثرگذار در موضوع فک های خزری برشمردند که متاسفانه نتوانستند به درستی رسالت خودشان را انجام دهند. ایشان اظهار داشتند که شیلات در مجموع بیشتر به بحث اقتصادی توجه دارد و سیاست های عملی قوی چندانی برای حفظ این گونه در حال انقراض دنبال نکرده است. به اعتقاد ایشان اگر این عزم در شیلات پررنگ باشد این توانایی و ظرفیت را دارند که در پروسه کوتاه آموزش و آگاهی برای حفظ حیات فک¬های خزری را در میان صیادان داشته باشند. اما از این حیث فعالیت چندانی به طور عملی در بخش آموزش و سیاست های تشویق و تنبیه میان شرکت های صیادی در شمال کشور صورت نگرفته است.

    در کنار شیلات به سازمان محیط زیست اشاره شده است. به اعتقاد دکتر شیرازی از آن جایی که دریای خزر مسئله ای فراملی است لذا باید به سیاست های منطقه ای و بین المللی توجه شود. برقراری ارتباط با نهادهای بین المللی و سازمان های مردم نهاد در کشورهای عضو دریای خزر از جمله سیاست های الزامی سازمان محیط زیست به طور کلی و در موضوع فک های خزری به طور خاص است. اما ایشان روند را چندان مطلوب ارزیابی نکردند. از دید ایشان هنوز از این حیث به رغم حرکت های خوبی که در دولت یازدهم شده، مسیر طولانی برای نیل به این هدف باقی مانده است. ایشان نداشتن بودجه و قدرت در بدنه سازمان محیط زیست را از عواملی برشمردند که روند اتخاذ سیاست های اثرگذار در این سازمان را کند نموده است. در ذیل این بحث اشاره ای به طرح اخیر گردشگری در آشوراده داشته اند که یکی از مهمترین مناطق امن فک های خزری در حاشیه دریای خزر است.

    در مجموع نداشتن قدرت اجرایی کافی در سازمان محیط زیست کشور از عواملی است که منجر می شود تا حرکت ها در سطح و به طریق نمادین بیشتر بروز کند و سیاست های بنیادی کمتر در راس قرار گیرد. در موضوع فک های خزری نیز اگر بخواهیم این گونه ی جانوری ارزشمند دریای خزر را حفظ نماییم لازمست، در درجه اول سازمان محیط زیست و شیلات تعاملات تعریف شده مشخصی با هم داشته تا زمینه برای آموزش بیشتر صیادان فراهم گردد. در کنار این موضوع سرفصلی الگویی برای گسترش تعاملات کشورهای حاشیه دریای خزر در حل مسائل دریای خزر منجمله فک خزری تدوین گردد. اگرچه حرکت های فردی برای آموزش و آگاهی بخشی عمومی در حفظ محیط زیست و گونه های ارزشمندی گیاهی و جانوری چون فک خزری نقشی مهمی دارد اما این روند زمانی اثرگذاری قوی ای برجای می نهد که با فعالیت های نهادی هماهنگ همراه باشد.

    *فعال محیط زیست و پژوهشگر اجتماعی

  • کشف کوچکترین قورباغه و زبان درازترین خفاش

    دیده بان حقوق حیوانات: محققان از کشف قورباغه‌ای کوچک و خفاشی با زبان دراز عجیب در بولیوی خبر دادند.به گزارش سرویس علمی ایسنا منطقه خراسان، محققان در بولیوی، از کشف قورباغه سارق با چشم گرد مهره‌ای و دور طلایی و همچنین خفاشی با زبان دراز رکوردشکن خبر دادند.

    1440830718612_0

    حیات‌وحش پارک ملی Madidi بولیوی، از لحاظ تنوع زیستی بسیار غنی است. قورباغه تازه کشف‌شده با پوستی نرم و صاف و رنگ خاکی که قورباغه سربزرگ هم نامیده می‌شود، در این پارک شناسایی شده است. این قورباغه به راحتی در کف دست می‌نشیند، از انسان نمی‌ترسد و از گونه‌های جدیدی است که نیاز به بررسی و تحقیق دارد.

    جیمز آپاریکیو، متخصص خزنده‌شناسی در مجموعه جانوری بولیوی اظهار کرد: به محض دیدن ران‌های نارنجی قورباغه دریافتیم که این قورباغه گونه‌ای جدید است که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است.

    وی افزود: قورباغه سارق اندازه‌ای متوسط دارد و در آند و آمازون زندگی کرده و تاکنون 23 گونه از آن شناخته شده است. اندازه این قورباغه بین دو تا چهار سانتیمتر است.روبرت والاس نیز عنوان کرد: امریکای جنوبی برای کشف گونه‌های جدید بسیار مناسب است و تنوع زیستی زیادی در آن مشاهده می‌شود.محققان در این بررسی 60 گونه جانور را شناسایی کرده‌اند که از جمله این حیوانات، قورباغه گلادیاتوری، مارمولک عینکی و سه گونه گربه ماهی مرمری است.

    پیش از این نام خفاش (Anoura fistulata) شنیده شده بود، اما محققان در این بررسی این خفاش را کشف کردند که طولانی‌ترین زبان در میان پستانداران را از آن خود کرده است، زبان این خفاش طولی به اندازه 8.5 سانتیمتر دارد.

  • احتمال قابلیت پیوند اعضای اصلاح شده بدن حیوانات به انسان!

    دیده بان حقوق حیوانات: در پروژه اخیر دانشمندان، گام های نخست امکان پیوند اعضای بدن حیوانات به انسان ها با موفقیت انجام شد.
    به گزارش خبرنگار مهر، جراحان موفق شدند قلب یک خوک را به نوعی از میمون به نام بابون پیوند بزنند. ۹۴۵ روز از پیوند این قلب می گذرد و قلب پیوند زده همچنان به کار کردن ادامه می دهد. آزمایش های این چنینی ممکن است روزی به پزشکان این امکان را بدهد که بتوانند با اصلاح نژاد خوک ها اعضای آنها را به سایر موجودات پیوند بزنند.

    این آزمایش در ابتدای امر ممکن است کمی عجیب به نظر برسد و سوالات اخلاقی زیادی در این باره مطرح شده است. اما مارتین روبلات، راهبر این تحقیق، معتقد است که به نتیجه رسیدن این آزمایش ها می تواند باعث تولید نامحدود اعضا شود. به این ترتیب دیگر در زمینه پیوند اعضا مشکلی وجود نخواهد داشت. همچنین سال ها است که از دریچه قلب خوک در جراحی های قلب انسان استفاده می شود. البته باید یادآور شد که ایده پیوند کامل یک عضو از حیوانی مانند خوک به انسان همواره با مناقشات فراوانی روبرو بوده است.

    در آزمایش اخیر با استفاده از روش های اصلاح نژادی، عضو خوک به عضو مشابه در انسان شبیه شد، به طوری که بیش از ۵ ژن پستاندار در آن وجود داشت. استفاده از DNA پستانداران در خوک ها به نظر ایده مناسبی می آمد اما در عمل، این ایده نتوانست به طور ۱۰۰ درصد پس زده شدن عضو توسط سیستم ایمنی بدن میزبان را از بین ببرد. از این رو دانشمندان مجبورند روزانه مقدار زیادی داروی بسیار قوی به بابون مورد آزمایش تزریق کنند تا سیستم ایمنی بدن او عضو پیوند زده شده را پس نزند.

    به احتمال فراوان سال ها طول خواهد کشید تا یک داوطلب انسانی برای انجام این آزمایش پیدا شود. تا آن زمان نیز احتمالا سایر گزینه های پیوند عضو جدید، از جمله ارگان های منجمد، اعضای ساخته شده با استفاده از فناوری چاپ سه بعدی و… نیز برای انسان قابل دستیابی خواهد بود.

  • خلق موش‌های ابرهوشمند برای درمان آلزایمر و اسکیزوفرنی!

    دیده بان حقوق حیوانات: دانشمندان انگلیسی و کانادایی برای ابرهوشمند کردن موش‌ها دست به اصلاح ژنتیکی آن‌ها زدند و متوجه شدند که این موشها کمتر دچار اضطراب می شوند.

    به گزارش سرویس علمی ایسنا، این کشف که می‌تواند به یافتن درمان‌هایی برای اختلالاتی مانند آلزایمر، اسکیزوفرنی و اختلال استرس بعد از سانحه (PTSD) کمک کند.

    محققان دریافتند که تغییر یک ژن مجزا برای متوقف کردن آنزیم phosphodiesterase-4B یا (PDE4B)، که در بسیاری از اندام‌های بدن مانند مغز یافت می‌شود، موش‌ها را باهوشتر و همزمان شجاعتر می‌کند.

    به گفته استیو کلاپکوت، استاد داروشناسی در دانشگاه لیدز انگلیس که سرپرستی این تحقیق را به عهده دارد، تیم وی در حال حاضر بر روی تولید داروهایی کار می‌کنند که مشخصا آنزیم PDE4B را متوقف می‌سازند. این داروها ابتدا بر روی حیوانات آزمایش شده تا قابلیت آزمایش آن‌ها بر روی انسان به شکل بالینی سنجیده شود.

    دانشمندان مجموعه‌ای از آزمایشات رفتاری را بر روی موش‌هایی که PDE4B در آن‌ها مسدود شده بود، انجام داده و دریافتند که این موش‌ها سریعتر به خاطر آورده، یادآوری خاطرات دورتر و حل مسائل پیچیده نسبت به موش‌های عادی روی آوردند.

    این موش‌های تیزهوش در تشخیص موشی که روز قبل آن را دیده بودند، بهتر عمل کرده و همچنین در یادگیری موقعیت راه فراری که به طور پنهانی تعبیه شده بود، سریع‌تر عمل کردند.

    این موش‌ها نسبت به موش‌های عادی، بعد از چندین روز هم قادر به یادآوردن یک اتفاق ترسناک بودند. از آنجایی که آنزیم PDE4B در انسان‌ها هم یافت می‌شود، می‌توان امیدوار بود که در آینده تحقیقاتی در مورد درمان‌های بیماری‌های مغزی مانند انحطاط روانی مرتبط با پیری انجام شود.

    این آزمایشات همچنین نشان دادند موش‌هایی که آنزیم مذکور در آنها مسدود شده بود، از اضطراب کمتری رنج می‌بردند و در مقایسه با موش‌های عادی که فضاهای تاریک و بسته را ترجیح می‌دهند، مدت زمان بیشتری را در فضاهای باز و روشن باقی ماندند.

    همچنین با وجود اینکه موش‌ها به طور طبیعی از گربه‌ها می‌ترسند، پاسخ این موش‌های اصلاح شده به محرک ادرار گربه کمتر با ترس همراه بود که نشان می‌دهد مسدود کردن PDE4B می‌تواند انجام رفتارهای پر ریسک را افزایش دهد.

    این یافته‌ها در مجله Neuropsychopharmacology منتشر شده است.

  • اعلام آماردقیق جمعیت موش پایتخت آذرماه/ احتمال کاهش وجود دارد

    دیده بان حقوق حیوانات: رییس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران گفت: آمار دقیق جمعیت موش در پایتخت آذر ماه اعلام می شود.به گزارش خبرنگار مهر، رحمت الله حافظی در نشست مشترک معاونت خدمات شهری شهرداری تهران و کمیسیون محیط زیست و سلامت شورای شهر در خصوص کنترل و مبارزه با جانوران مضر شهری، با اشاره به اقدامات جامع که از اوایل سال گذشته انجام گرفته است، گفت: در ابتدا جمعیت موش در شهر تهران یک تا ۲ میلیون و در آخرین آمار ۳۰ تا ۳۵ میلیون اعلام شد که تمامی این آمارها غیرعلمی بود .

    وی با اشاره به اینکه شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهرداری تهران برنامه های ویژه ای را در این باره در دستور کار خود قرارداده است، اظهارکرد: براساس آخرین آمارها جمعیت موش در شهر تهران یک میلیون و ۸۰۰موش اعلام شد که براساس بازدیدها در سال گذشته شاهد کاهش آمارها در این زمینه بودیم.

    دراین جلسه حقانی در خصوص توجه به مسائل محیط زیستی و کنترل حیوانات موذی در شهر تهران ادامه داد: این حیوانات ناقل انواع بیماری ها درهر مکانی هستند. ضمن اینکه طبق بررسی ها هر یک جفت موش ۷۰۰ تا ۸۰۰ جفت موش تولید می کنند.

    این عضو شورای شهر با بیان اینکه شهرداری تهران به دنبال کنترل جمعیت موش در پایتخت است، افزود: البته معمولا شهرداری ها در این گونه موارد مساله را مسکوت می گذارند که این موضوع ارتباط نزدیکی با نظافت شهر دارد و عمدتا جانوران موذی در محلات کثیف و انبارهای تاریک تجمع می کنند.

    رضا قدیمی، مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهرداری تهران با اشاره به ماده ۳۱ برنامه پنج ساله دوم شهرداری تهران و همچنین بند ۱۵ ماده ۵۵ قانون شهرداری ها گفت: کنترل جانوران مضر شهری که شامل موش و سگ های بدون صاحب می شوند، بر این اساس بر عهده شهرداری تهران است که در این باره کنترل حیوانات بلاصاحب، عقیم سازی و مبارزه بیولوژیک را در دستور کار قرارداده ایم و طرحش را به شورا تقدیم کرده ایم.

    وی در خصوص برنامه اجرایی شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل در خصوص رفع نگرانی شهروندان، کاهش و کنترل جمعیت موش به منظور ایجاد آرامش روانی خاطرنشان کرد: حذف و معدوم کردن عوامل ازدیاد موش و به کار گیری روش های نوین از جمله این موارد است. همچنین ارتقای سطح آموزش شهروندان و همکاری با سازمان حفظ نباتات و وزارت جهاد کشاورزی و انستیتوپاستور از دیگر موضوعاتی است که به مرحله اجرا در آمده است.

    مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهرداری تهران با بیان اینکه طرح کاهش تقریبی مبارزه شیمیایی درخصوص جانوران مضر شهری از اواخر سال ۹۲ پیشرفت خوبی داشته و سهم مبارزه شیمیایی را به حداقل رسانده ایم، ادامه داد: قرار بود که تا پایان سال ۹۴ به ۵۰ درصد برسیم که حال حاضر در این باره به ۳۰ درصد پیشرفت رسیده ایم. همچنین درباره کنترل فیزیکی درحال حاضر به ۲۵ درصد پیشرفت دست یافته ایم .

    قدیمی با بیان اینکه در زمینه ساماندهی سگ های بدون صاحب به دلیل مشکلات متعدد کمی از برنامه ها عقب ماندیم، یادآورشد: این در حالی است که در دو سال اخیر حتی یک سگ باتفنگ کشته نشد و تماما زنده گیری شدند. همچنین اکیپ زنده گیری دراین خصوص فعال شده و تفنگ بی هوشی به عنوان ابزار جدید ساخت داخل در حال استفاده است.

    وی با بیان اینکه براساس برنامه ریزی ها تا پایان سال ۹۷ باید در زمینه زنده گیری وعقیم سازی به پیشرفت خوبی برسیم، گفت: واگذاری بخشی از برنامه ها به شهروندان باید به عدد ۱۵ درصد برسد که در حال حاضر به ۷ درصد آن دست یافته ایم .

    قدیمی با بیان اینکه سگ هایی که بیمار هستند باید با رعایت حقوق حیوانات از بین بروند، خاطرنشان کرد: کنترل از مبدا شهر تهران که شامل ۱۱ منطقه حریم می شود بسیار دشوار است. چرا که شهرهای اطراف تهران کنترل لازم را در این باره ندارند. البته تیم های کارشناسی ما در هزار نقطه شهر تهران عملیاتی شده و فعالیت می کنند.

    وی با بیان اینکه براساس آخرین آمار سال گذشته جمعیت موش در تهران به یک میلیون ۸۰۰ هزار رسید، یادآورشد: آموزش برای افراد خاص دراین باره در دستور کار قرار گرفته است. به گونه ای که تمامی اکیپ های ۱۲۰ گانه ما مجهز به سیستم جی پی اس بوده و دراسرع وقت در مکان های تعیین شده حضور می یابند .

    قدیمی با اشاره به ۶ هزار لاشه موش که با مبارزه شیمیایی و سه هزار لاشه که با مبارزه مکانیکی و تله چسبی در ۵ ماهه اول امسال جمع آوری شده هم گفت: بر این اساس ۳۰هزار تله در شهر تهران مورد استفاده قرار گرفته است که حدود ۱۲۰ هزار لاشه در ۵ ماهه اول امسال جمع آوری شده است.

    وی با اشاره به انعقاد تفاهم نامه مشترک درخصوص کنترل سگ های بدون صاحب یادآورشد: این تفاهم نامه فی ما بین شهرداری تهران و انجمن بین المللی حمایت از حیوانات منعقد شده است. همچنین ساخت آزمایشگاه و کلینیک موش در شهر تهران در دستور کار قرار گرفته و این در حالی است که راه اندازی کلینیک دامپزشکی سیار دربوستان های جنگلی سرخه حصار و چیتگر در حال انجام است. همچنین درسال گذشته در منطقه درکه سگ های ولگرد شناسنامه دار شدند .

    قدیمی با اشاره به اینکه کار زنده گیری سگ ها از دشوارترین کارها در دنیا محسوب می شود، خاطرنشان کرد: زنده گیری سگ در ارتفاعات بسیار سخت است اما طی ۵ ماهه گذشته ۹۷۰ سگ در ده منطقه شهر تهران زنده گیری شده است که بر این اساس روزانه هر اکیپ ۳ سگ را زنده گیری کرده و این در حالی است که فعالیت این اکیپ ها از ۱۲ شب تا ۶ صبح انجام می پذیرد. همچنین آموزش معتادان بهبود یافته برای زنده گیری این سگ ها در قالب اکیپ ها در حال اجراست .

    حافظی در ادامه این نشست در پاسخ به سوالی در خصوص اینکه آیا شما این گزارشات را تایید می کنید یا نه ادامه داد: براساس گزارش ها تا کنون ۱۸۰۰ موش با این روش ها از بین رفته که شاهد روند رو به بهبودی در این زمینه هستیم و منتظر آمار سرشماری جدید خواهیم بود .

    قدیمی نیز با بیان اینکه در پایان آذرماه آمارگیری مرحله دوم اعلام خواهد شد، گفت: براساس پیام های مردمی در سامانه ۱۳۷ و ۱۸۸۸ آمارگیری ها انجام می پذیرد اما فعالیت های ما در جهت جلوگیری از ازدیاد جمعیت موش است که اگر این کار انجام نپذیرد از ۱۸۰۰ موش به ۶ هزار موش خواهیم رسید.وی در پایان درخصوص همکاری با سازمان مدیریت پسماند در خصوص آموزش به اصناف زباله ساز اظهارکرد: با کمک اصناف تمدید جواز آنها براین اساس انجام می پذیرد.

    در ادامه جلسه امروز رییس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران بازدید از سطح شهر تهران داشت. در هنگام بازدید اعضای شورای شهر تهران و اهالی رسانه از چهارراه مولوی و شوش برخی مغازه داران نسبت پیگیری پیام هایی که در خصوص وجود موش در منطقه شان به سامانه ۱۳۷ ارسال می کنند انتقاداتی داشتند.

    حافظی در حاشیه این برنامه در جمع خبرنگاران گفت: امروز بازدیدی از سطح شهر تهران در خصوص کنترل جمعیت موش و اقداماتی که شرکت ساماندهی در این خصوص انجام داده داشتیم. در حال حاضر روند کنترل جمعیت موش رو به بهبود است.وی ادامه داد : برآورد جمعیت موش بر اساس استاندارهای علمی آذر ماه اعلام شود و انتظار داریم بر اساس اقدامات صورت گرفته جمعیت موش های شهر تهران کاهش یابد.

    به گفته یکی از کاسبان چهارراه مولوی صبح ها جمعیت موش در منطقه به دلیل گرمی هوا کم است اما غروب و شب ها موش ها به سطح معابر می آیند و کسی جرات ندارد در پیاده رو ها قدم بزند.یکی دیگر از اهالی محل با بیان این که محل تجمع موش ها را شناسایی و از مدیریت شهری درخواست کرده که این مکان ها را ساماندهی کنند. اما نتیجه پیگری های آنها تنها تحویل چند بسته سم برای نابود کردن موش ها است.

    برخی از اهالی محل نیز با ابراز رضایت ازکاهش جمعیت موش ها در محله تعداد آنها را نسبت به سال گذشته کم تر عنوان می کردند.

    ________________________________________________________________

    سگ‌کشی و موش‌هایی که جای سگ‌ها را می‌گیرند

    یک آمار مشکوک: کاهش ۴۰ درصدی موش‌های پایتخت‌نشین

    موش‌های تهران، شهروند یا عضوی از اکوسیستم؟

    ‌آخرین آمار جمعیت موشهای تهران

    موش‌های تهران سرشماری می‌شوند/ کارتون

    جنجال اعلام آمار ۵۰ میلیونی جمعیت موشهای پایتخت / کاهش ۸۰ درصدی جمعیت موشها با کنترل زباله‌ها

  • افزایش اعتبارات پروژه حفا ظت از یوزپلنگ آسیایی بعد از تحریم ها

    دیده بان حقوق حیوانات:  مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی گفت: بعد از تحریم ها همکاری صندوق تسهیلات محیط زیست جهانی ( جف) با این پروژه از سر گرفته می شود که در این صورت اعتبارات بیشتری به آن تعلق خواهد گرفت.

    Animal-Rights-Watch--ARW-1-1445

    هومن جوکار روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا افزود: از حدود سه سال گذشته به دلیل برخی مشکلات از جمله تحریم ها سازمان ملل تمایلی به تمدید پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نداشت این در حالی بود که کارهای نیمه تمام زیادی در پروژه باقی مانده بود.وی ادامه داد: با توجه به اهمیت حفاظت از یوزپلنگ آسیایی این پروسه نباید متوقف می شد، از این رو تلاش شد تا سازمان ملل برای ادامه همکاری و تمدید پروژه مجاب شود.
    وی افزود: در ابتدا متقاعد کردن سازمان ملل کار بسیار دشواری بود اما در نهایت و با تلاش فراوان پذیرفتند که پروژه با اعتبار اندکی تمدید شود که به محض تمدید کارها در پروژه از سر گرفته شد، این اقدامات به حدی موثر بود که اکنون سازمان ملل علاقه مند شده است تا زمانی که می تواند از این پروژه حمایت کند.
    جوکار گفت: روزهای اولی که دکتر ابتکار ریاست سازمان حفاظت محیط زیست را بر عهده گرفت، تفاهم نامه ای را با گری لوییس نماینده مقیم سازمان ملل در ایران امضا کرد که بر اساس آن قرار شد همکاری سازمان ملل با پروژه یوزپلنگ همچنان ادامه یابد و بر این اساس سند جدیدی نوشته و امضا شد.
    وی با اشاره به اینکه این تفاهم نامه در سال 2013 امضا شد، افزود:این سند به صورت باز امضا شد؛ یعنی زمان تمدید پروژه در آن مشخص نشده است اما گری لوییس معتقد است از نظر برنامه ای که برای این پروژه در نظر گرفته شده توانایی تمدید تا سال 2020 را دارد.
    جوکار تاکید کرد: حال اگر همکاری جف با پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی از سر گرفته شود، قطعا این پروژه تا سال 2020 تمدید خواهد شد زیرا اکنون این پروژه با بودجه جاری سازمان ملل که زیاد هم نیست فعالیت می کند.
    مدیر پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی افزود: قبل از شدت یافتن تحریم ها این پروژه از نظر مالی با همکاری صندوق تسهیلات محیط زیست جهانی ( جف) تامین می شد اما بعد از تحریم ها جف از پروژه کنار رفت که امیدواریم بعد از تحریم ها دوباره این همکاری از سر گرفته شود.
    وی گفت: اما در این مدت چون سازمان ملل علاقه مند به ادامه این پروژه بود از این رو سعی می کرد اعتبارات جاری را سالانه افزایش دهد اما آنهم محدودیت هایی داشت و نمی توانست سطح اعتبارات را زیاد بالا ببرد.
    جوکار افزود: حال اگر همکاری جف با پروژه از سر گرفته شود تا سال 2020تمدید می شود اما در غیر اینصورت باید باید یک بازنگری در پروژه صورت گیرد.

    ** یوزپلنگ ایرانی
    یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی با نام علمی Acinonyx jubatus venaticus یک زیرگونه به شدت در معرض خطر انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند ده قلاده از آن در ایران یافت می شود.
    این گونه ارزشمند در مناطق بیابانی زندگی می کرد و سالهاست که نسل آن در معرض نابودی کلی قرار دارد. اکنون یوزپلنگ در مناطق حاشیه کویر مرکزی ایران از جمله خارتوران، نایبندان، دره انجیر و میاندشت زیست می کند.ایران از دهه ۱۹۷۰ به عنوان تنها زیستگاه یوزپلنگ های آسیایی (ایرانی) شناخته شده است. یوزپلنگ ایرانی تنها نژاد این حیوان است که یال دارد.
    *** صندوق تسهیلات محیط زیست جهانی (GEF)
    تسهیلات جهانی محیط زیست (جفGlobal Environmental Facility-GEF) به عنوان یک نهاد مالی تحت مدیریت سازمان ملل متحد، برای اعطای کمک های مالی (وام بلاعوض-Grant) به کشورهای درحال توسعه در راستای حمایت از محیط زیست جهانی و ترویج رفاه و امرار معاش پایدار در جوامع محلی در سال 1991 تشکیل شد.
    بودجه جف در واقع از طریق کنوانسیون های زیست محیطی سازمان ملل و اعضای متعهدین توسعه یافته آن و نهادهای اعطاء کننده (Donor) نظیر بانک جهانی، شرکت های چند ملیتی، اتحادیه اروپا و دولت های توسعه یافته و غیره تامین می شود.
    پروژه های جف توسط سازمان های اجرایی نظیر بانک جهانی، برنامه عمران ملل متحد و برنامه محیط زیست و یا سایر آژانس های اجرایی سازمان ملل به اجراء در می آید. از سال 1991 تاکنون جف بیش از 3200 پروژه در بیش از 165 کشور جهان را کمک مالی کرده است.
    پروژه های جف در 6 محدوده کاری شامل تنوع زیستی، تغییر آب و هوا، آب های بین المللی، تنزیل خاک و آمایش زمین، حفاظت از ازن و مواد آلی پایدار است.

  • انسان ؛ کشنده‌تر از شیرها و کوسه‌ها

    دیده بان حقوق حیوانات: نتایج پژوهشی جدید که در نشریه ساینس منتشر شده‌است نشان می‌دهد انسان‌ها به ابرشکارچی تبدیل شده‌اند، عبارتی که به شکارچیانی گفته می‌شود که به صورت مداوم جان شکارچیان دیگر را می‌گیرند.
    براساس گزارش همشهری آنلاین به نقل از ديسكاوري، محققان مي‌گويند ديگر گوشت‌خواران نيز اين‌كار را انجام مي‌دهند، اما تنها انسان‌ها هستند كه با چنين شدتي گوشتخواران بزرگ را شكار مي‌كنند و چنين اثر مخربي بر اكوسيستم جهان دارند.

    به گفته كريس داريمونت محقق ارشد اين پروژه در دانشگاه ويكتوريا هيچ شكارچي ديگري از چنين منوي متنوع و چنين اثر جهاني بر شكار و اكوسيستم برخوردار نيست.

    محققان براساس مطالعات ميداني توماس رايمچن در طول چهار دهه در منطقه‌اي به نام هايدا گوايي در شمال بريتيش كلمبيا به اين نتيجه دست يافته‌اند. وي در مطالعاتش دريافت مجموعه‌اي از 22 ماهي و پرنده شكارچي در زماني مشخص نمي‌توانند بيش از پنج درصد از ماهي‌هاي يك منطقه را شكار كنند،‌ درحالي كه ماهي‌گيري‌هاي انسان‌ها در همان منطقه بيش از 50 درصد از ماهي‌ها را از بين برده‌است.

    محققان سپس مجموعه‌ داده‌هايي كامل از 2125 گونه شكارچي خشكي و آب در سرتاسر جهان و چگونگي تاثير آنها بر جمعيت ديگر حيوانات گردآوري كردند. در مقايسه اطلاعات حيوانات با انسان محققان دريافتند ميزان شكار ديگر گونه‌هاي حيواني توسط انسان‌ها 14 برابر بيشتر از ديگر گونه‌هاي شكارچي است،‌ درحالي‌كه از گوشتخواران خشكي و ماهي‌ها با شدت بيشتري مورد بهره‌برداري انسان قرار دارند.

    محققان همچنين دريافتند اثر ماهيگيري در اقيانوس اطلس افزايش قابل توجهي پيدا مي‌كند، شايد به اين دليل كه تراكم انساني در آن منطقه بيشتر از ديگر مناطق بوده و قدمت بهره‌برداري از منابع دريايي در اين منطقه بيشتر است.

    چگونگي و چرايي تبديل شدن انسان‌ها به چنين شكارچيان خونخواري مي‌تواند چهار عامل داشته‌باشد: پيشرفت‌هاي فناورانه كه بر بيشتر سيستم‌هاي دفاعي شكارها غلبه دارند، استفاده از سوخت فسيلي به عنوان منبع انرژي، كشتن در مقياس وسيع و نه فقط به منظور مصرف شخصي و جمعيت رو به رشد انسان‌ها.

    به گفته داريمونت، جمعيت بيشتر شكارچيان درصورت كاهش جمعيت‌ شكار، كاهش پيدا مي‌كند، حقيقتي كه در مورد انسان‌ها صدق نمي‌كند زيرا انسان‌ها از پشتيباني كشاورزي،‌دامداري و آبزي‌پروري نيز برخورداراند.

    داريمونت مي‌گويد شايد برخي اعتراض كنند كه سلطه انسان‌ها پديده‌اي كاملا طبيعي است وديگر شكارچيان نيز اگر مي‌توانستند،‌ اين سلطه را در اختيار مي‌گرفتند، اگرچه شايد اين ادعا درست باشد،‌اما دليلي بر موجه بودن اين روند نيست،‌به بياني ديگر تنها به اين دليل كه پديده‌اي طبيعي است، نمي توان آن را موجه خواند. داريمونت مي‌گويد در حقيقت انسان از نعمت درك عواقب رفتارهاي خشونت‌بار خود برخوردار است و توانايي تغيير اين رفتار را در خود دارد.

  • مدیرکل زیست‌بوم‌های دریایی محیط زیست: روال مشخصی برای پایش فک‌های خزر وجود ندارد

    دیده بان حقوق حیوانات: مدیرکل دفتر زیست بوم‌های دریایی سازمان حفاظت محیط زیست ضمن تاکید بر ضرورت حضور پنج کشور حاشیه خزر (ایران، روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان) در حفظ گونه در معرض انقراض فک خزری، گفت: حفظ این گونه یک کار منطقه‌ای است و احتیاج به تصمیمات و اقدامات مشترک این کشورها دارد.

    Animal-Rights-Watch-ARW-1623

    داوود میرشکار در گفت‌وگو با خبرنگار «محیط زیست» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، با اشاره به اینکه آمار مربوط به فک خزری برای چند سال پیش است و در حال حاضر اطلاعات دقیقی از تعداد این گونه در حال انقراض نداریم، گفت: آمار 100 هزار تایی فک خزری برای سال‌های گذشته است و به طور قطع با توجه به تهدیداتی که این گونه را در معرض خطر قرار می‌دهد این رقم ثابت نمانده است. برای پایش و سرشماری آن نیز باید پنج کشور حاشیه خزر به طور مشترک اقدام به این کار کنند.

    روال مشخصی برای پایش فک خزری وجود ندارد
    وی با تاکید بر اینکه تعداد فک خزری در جزیره‌های خالی از سکنه بیشتر است، اظهار کرد: از آنجا که زاد و ولد فک‌ها بر روی یخ‌ها انجام می‌شود فصل زمستان فصل خوبی برای سرشماری این گونه است. اما در حال حاضر روال مشخصی برای پایش این موجودات وجود ندارد. باید با همکاری همه‌جانبه بین سازمان محیط زیست، دانشگاهیان و سازمان‌های مردم‌نهاد تخصیص بودجه‌های لازم و تامین نیروی انسانی پایش موجودات به صورت مستمر صورت گیرد.

    عوامل تهدیدکننده گونه‌های دریای خزر
    میرشکار با بیان اینکه تهدیداتی کل گونه‌های زیستی دریای خزر را در معرض خطر قرار می‌دهد، گفت: آلودگی‌های میکروبی ناشی از پساب‌های صنعتی، فاضلاب‌های خانگی، سموم کشاورزی، تخریب سواحل، آلودگی‌های نفتی ناشی از فعالیت‌های کشورهای شمال دریای خزر از جمله خطرات ناشی از فعالیت‌های انسانی هستند که همه گونه‌های این دریا از جمله فک خزری را در معرض خطر جدی قرار داده است.

    وی با اشاره به شناسایی 110 هزار قلاده فک بالغ و نابالغ در دریای خزر در سال‌های 78، 79 گفت: در فروردین ماه 79 و 80، 109 بچه فک به واسطه وجود نوعی ویروس متعلق به سگ‌سانان که با حمله گرگ‌ها و روباه‌ها در سواحل یخ زده شمال شرقی خزر ایجاد شد، از بین رفتند.

    کاهش 90 درصدی فک خزری در قرن گذشته
    مدیرکل دفتر زیست بوم‌های دریایی سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه فصل زندگی این گونه در ایران در زمستان و پاییز است و در قرن پیش با کاهش 90 درصدی فک خزری مواجه شدیم، گفت: یکی از تهدیدات اصلی این گونه صیادان هستند زیرا بسیاری از این فک‌ها در تور صیادان می‌افتند و توسط آن‌ها کشته می‌شوند؛ یا به علت گیر کردن در تورهای انتظاری در سواحل دریای خزر خفه می‌شوند و از بین می‌روند.

    وی در ادامه با اشاره به اقداماتی که در سواحل دریای خزر به ویژه در استان گلستان برای حفاظت فک خزری صورت می‌گیرد، گفت: کارگاه آموزشی در سطح مدارس و ادارات در این استان داشتیم تا همه شهروندان به ویژه صیادان نسبت به اهمیت موضوع آگاه شوند. برای صیادانی هم که فک‌های خزری جراحت دیده را به مرکز درمانی واقع در این استان برای مداوا تحویل می‌دهند، هدیه‌ای به مبلغ 100 هزار تومان تحویل داده می‌شود.

    آلودگی نفتی و شکار ، تهدیدات منطقه‌ایی فک خزری
    میرشکار همچنین در مورد آلودگی‌های نفتی ناشی از اقدامات کشورهای همسایه، اظهار کرد: این مسئله در قالب کنوانسیون تهران در حال پیگیری است؛ کشورهای همسایه حاشیه خزر باید از تکنولوژی‌های نو برای استخراج و اکتشاف نفت استفاده کنند زیرا علت عمده ورود این آلودگی‌های نفتی به دریای خزر استفاده از روش‌های قدیمی برای استخراج است.

    وی با اشاره به اینکه شکار فک خزری در کشورهای شمال و شمال شرقی دریای خزر اتفاق می‌افتد، گفت: علاوه بر آلودگی نفتی، شکار فک خزری نیز جزو تهدیدات منطقه‌ای محسوب می‌شود. برخی افراد در این کشورها به منظور بهره‌برداری اقتصادی به شکار این گونه می‌پردازند. این معضل هم در کنوانسیون تهران مطرح و بررسی می‌شود.

    حذف مجوز ورود سموم کشاورزی ارگانوکلره
    مدیرکل دفتر زیست بوم‌های دریایی سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه در مورد آلودگی ناشی از سموم کشاورزی در دریای خزر، گفت: بحث ورود سموم کشاورزی به خزر از طریق جهاد کشاورزی پیگیری می‌شود، سازمان حفاظت محیط زیست سال‌هاست که مجوز ورود سموم ارگانوکلره را حذف کرده و از سموم ارگانوفسفره با ماندگاری پایین در طبیعت استفاده می‌کند، زیرا سموم ارگانوکلره در طبیعت ماندگاری بیشتری دارند و در انسان،‌ حیوانات و محصولات کشاورزی تاثیرات منفی می‌گذارند، بنابراین بیش از پنج سال است که سازمان حافظت محیط زیست از ورود این سموم جلوگیری می‌کند.

    کمبود سکونتگاه امن برای فک خزری
    وی در ادامه افزود: برای استراحت فک خزری سواحل امن و کم تردد مناسب است و از آنجا که ساخت سازه‌ها و به تبع آن تردد در سواحل افزایش یافته، مکان امن برای این گونه از بین رفته است و در حال حاضر سواحلی با این ویژگی بسیار کم یافت می‌شوند؛ منطقه میانکاله استان گلستان به علت تردد محدودتر و شرایط امن‌تر تا حدی برای استراحت این گونه مناسب است.

    کارخانه‌داران باید دغدغه محیط زیست را داشته باشند
    میرشکار با اشاره به آلودگی میکروبی ناشی از ورود فاضلاب‌های صنایع به دریای خزر، گفت: ادارات کل استان‌ها سعی می‌کنند جلوی ایجاد و انتقال آلودگی به طور مستقیم به دریای خزر را بگیرند. در حال حاضر تعدادی از صنایع تصفیه‌خانه دارند، تعدادی هم ندارند و تصفیه‌خانه برخی صنایع هم کارآمد نیست. رییس کارخانه‌ها و مردم محلی باید دغدغه‌یی مشابه دغدغه سازمان محیط زیست داشته باشند زیرا وقتی یک واحد صنعتی که به خاطر نبود تصفیه‌خانه و ورود پساب به دریای خزر تعطیل می‌شود، در اثر فشار افرادی که بیکار می‌مانند باز می‌شود به همین دلیل این یک اقدام مقطعی می‌شود که در دراز مدت تاثیری نخواهد داشت.

    ضرورت همکاری وزارت صنعت، معدن و تجارت در زمینه استفاده از تکنولوژی‌های نوین
    وی با بیان اینکه در بحث تولید تصفیه‌خانه‌ها به تکنولوژی‌های نو احتیاج داریم، گفت: باید برخی کارخانه‌ها در استان‌ها سیستم‌های تولید خود را تغییر دهند تا آلودگی کمتری تولید کنند و از موادی استفاده کنند که تخریب کمتری برای محیط داشته باشد و امکان بازیافت و بازگشت آن به چرخه مواد وجود داشته باشد. برخی از این تکنولوژی‌ها در کشور وجود دارد و تکنولوژی‌های وارداتی نیز باید در کشور مورد استفاده قرار گیرد. وزارت صنعت، معدن و تجارت باید با هماهنگی سازمان محیط زیست این موارد را حل و فصل کند و سعی کند کارخانه‌هایی در حال تاسیس، ایزوهای محیط زیستی لازم را رعایت کنند و باید به لحاظ تامین بودجه مورد حمایت دولتی قرار گیرند.

    دریای سیاه وارد کننده موجود شانه‌دار ژله‌ایی به دریای خزر
    مدیرکل دفتر زیست بوم‌های دریایی سازمان حفاظت محیط زیست در مورد موجودات شانه‌دار ژله‌ای موجود در دریای خزر که حیات فک خزری را تحت تاثیر قرار می‌دهد، گفت: این گونه از دریای سیاه به واسطه آب توازن کشتی‌ها وارد دریای خزر شده است. کشتی‌ها در جایی که بارشان را تخلیه می‌کنند به جای بار مخازن خود آب دریا را وارد می‌کنند و در هنگام رسیدن به مقصد این آب را خالی می‌کنند تا بتوانند دوباره بارگیری کنند این آب توازن کشتی باعث انتقال این گونه مهاجم به دریای خزر شده است.

    موسسه تحقیقات علوم شیلاتی بانی حذف گونه مهاجم به دریای خزر
    وی در ادامه افزود: این گونه مهاجم فیتوپلانگتون‌ها و تخم ماهی‌ها را مصرف می‌کند و باعث آسیب به منابع تغذیه‌یی فک خزری می‌شود. در حال حاضر برای از بین بردن این گونه‌ خطرناک بودجه‌ایی در اختیار موسسه تحقیقات علوم شیلاتی قرار گرفته است. این مرکز تحقیقاتی طی سفرهایی که به کشورهای حواشی دریای سیاه داشت، برای حذف این گونه با استفاده از تجربیات و روش‌های اجرا شده در این کشورها اقدام کرد، که به علت شرایط متفاوت اکولوژیکی دریای خزر موفقیت‌آمیز نبود.

    حفظ فک خزری اقدامی فراملی است
    میرشکار با اشاره به نبود امکانات و تجهیزات و منابع مالی کافی برای حفاظت از این گونه‌های در معرض انقراض، گفت: حفظ فک خزری یک کار منطقه‌ای است که با حضور هر پنج کشور باید انجام شود و اگر توسعه‌ای در این کشورها صورت می‌گیرد باید توسعه پایدار و با در نظر گرفتن مسائل زیست محیطی و حفظ منابع طبیعی برای آیندگان است.

  • نهمین جشنواره روز ملی یوزپلنگ ایرانی برگزار می شود

    نهمین جشنواره روز ملی یوزپلنگ ایرانی برگزار می شود

    دیده بان حقوق حیوانات: شهریور ماه هر سال برای علاقمندان و فعالان محیط زیست یادآور روز یوز است که برگزاری آن از سال ۱۳۸۶ آغاز شد. در این سال، روز نهم شهریور ماه به عنوان «روز ملی یوزپلنگ ایرانی» انتخاب شد تا دوستداران حفظ محیط زیست این مرز و بوم با انجام فعالیت های نمادین و معرفی یوز، سعی در حفظ این گربه سان در حال انقراض داشته باشند.

    Animal-Rights-Watch--ARW-1-1444

    امسال نیز مانند سال های گذشته، در تهران و تعداد زیادی از شهرهای ایران برنامه های گرامیداشت این روز برگزار خواهد شد.نهمین جشنواره روز ملی یوزپلنگ ایرانی در پارک ملت تهران و طی روزهای پنج شنبه و جمعه ۵ و ۶ شهریورماه ۱۳۹۴ ​برگزار خواهد شد.
    اجرای نمایش دردسرهای یوزپلنگی، نمایش پلنگ، اجرای بازی های آموزشی، نمایش محیطی، چیت بال، رادیو یوز، یوزهای نوجوان، نقاشی متری کودکان، عروسک سازی گربه سانان، شبیه سازی کار دوربین های تله ای، درخت مشکل یوز، اینفوگرافیک پلنگ و یوزپلنگ و … از جمله فعالیت های جشنواره نهم خواهد بود. در این جشنواره هم چنین سازمان های مردم نهاد و موسسات فعال در حوزه محیط زیست حضور خواهند داشت.
    ​امسال نیز مانند سال گذشته و هم زمان با تهران، برنامه های ویژه ای در تعداد زیادی از شهرهای ایران برگزار می شود.​

    تاریخچه روز ملی یوزپلنگ ایرانی:
    در نهم شهریور سال ۱۳۷۳ یک یوز ماده که به همراه سه توله اش برای خوردن آب به نزدیکی شهر بافق آمده بودند مورد حمله چند فرد غیربومی با چوب و سنگ قرار گرفتند. در این ماجرا دو توله یوز کشته شدند، ماده یوز زخمی فرار کرد و تنها یک توله توسط محیط بانان نجات یافت که با نام ماریتا تا سال ۱۳۸۲ در پارک پردیسان تهران زندگی می کرد.
    نهم شهریور، روز ملی یوزپلنگ ایرانی، یادآور سابقه درخشان، همت بلند و مسئولیت سنگین ما ایرانیان است.
    نهم شهریور به یادمان می آورد که ایران تنها کشور قاره کهن است که توانسته نسل یوزپلنگ آسیایی را زنده نگه دارد. نهم شهریور یادآور عهدیست که برای حفاظت از آخرین بازمانده های این گونه ارزشمند با یکدیگر بستیم. نهم شهریور به ما یادآوری می کند که برای حفظ این میراث طبیعی چه مسئولیت سنگینی در قبال خالق هستی و در قبال جهانیان داریم. نهم شهریور وعده ما برای دست به دست هم دادن، هم قسم شدن و یکی شدن برای حفاظت از نسل یوزپلنگ است.​

     یوزپلنگ ایرانی
    یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی با نام علمی Acinonyx jubatus venaticus یک زیرگونه به شدت در معرض خطر انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند ده قلاده از آن در ایران یافت می شود.
    این گونه ارزشمند در مناطق بیابانی زندگی می کرد و سالهاست که نسل آن در معرض نابودی کلی قرار دارد.
    اکنون یوزپلنگ در مناطق حاشیه کویر مرکزی ایران از جمله خارتوران، نایبندان، دره انجیر و میاندشت زیست می کند.
    ایران از دهه ۱۹۷۰ به عنوان تنها زیستگاه یوزپلنگ های آسیایی (ایرانی) شناخته شده است. یوزپلنگ ایرانی تنها نژاد این حیوان است که یال دارد.

  • قورباغه‌های درختی؛ جواهرات جنگل‌های بارانی!

    دیده بان حقوق حیوانات/ محمد مهدی حیدرپور: شب های گرم تابستان در مناطق استوایی با آواز قورباغه های درختی گره می خورد. اما این دوزیستان درختی تنها استادان آواز شب هنگام نیستند و با رنگ ها و الگوهای زیبای‌شان توجهات را به سوی خود جلب می کنند. قورباغه های درختی بیشتر زندگی خود را صرف بالا رفتن از درختان و حضور روی برگ ها می کنند. در ادامه با برخی از این جواهرات جنگلی بیشتر آشنا می شویم.

    491608_405

    به گزارش عصر ایران، یکی از بامزه ترین و نمادین‌ترین قورباغه های درختی، قورباغه درختی سبز است که بومی استرالیا است اما در آمریکا نیز یافت می شود. این قورباغه درختی از رنگ سبز زیبایی برخوردار است و از آن جایی که طول آن به 10 سانتیمتر نیز می رسد، هالک دنیای قورباغه های درختی نیز است.

    491609_937

    قورباغه درختی چشم قرمز آرایه ای دیدنی از رنگ های سبز، آبی تیره، زرد و قرمز را ارائه می کند. این نوع از قورباغه درختی در محیط گرمسیری آمریکا جنوبی زندگی می کند اما بر خلاف دیگر قورباغه های رنگارنگ این منطقه، قورباغه درختی چشم قرمز سمی نیست. در عوض چشم های بزرگ قرمز این قورباغه به عنوان مکانیزمی دفاعی عمل می کند.

    491610_905

    آپر آمازون یکی دیگر از انواع رایج قورباغه درختی در مناطق گرمسیری است. این قورباغه درختی زمان کمتری را روی درختان سپری می کند و بیشتر در میان بوته ها و در امتداد آب، جایی که می تواند تخمگذاری کند، زندگی می کند.

    491611_443

    الگوی گیج کننده قورباغه درختی چشم بزرگ که به نام قورباغه درختی طاووسی نیز شناخته می شود، این دوزیست زیبا را در جنگل های بومی تانزانیا پنهان نگه می دارد. برخی قورباغه های درختی چشم بزرگ طی زندگی خود یک بحران هویت را تجربه می کنند و رنگ آنها از سبز به قهوه ای تبدیل می شود.

    قورباغه های برگی

    491612_469

    در زیر خانواده Phyllomedusianae، قورباغه های برگی استوایی در اشکال مختلفی وجود دارند.قورباغه برگی باشکوه همانند یک جغد شب است که بیشتر عمر خود را روی درختان سپری می کند و تنها برای تولید مثل از درختان پایین می آید.

    491613_489

    قورباغه برگی ببری که به دلایلی روشن این نام را به خود گرفته است برخلاف پسر عموی وابسته به درخت خود اغلب اوقات در مرداب ها و باتلاق ها و همچنین بخش های پست جنگل حضور دارد.

    491614_181

    با بهره‌مندی از رنگ های آبی و زرد-سبز، قورباغه درختی میمونی مومی یکی از زیباترین گونه های قورباغه برگی است. در شرایطی که قورباغه های برگی دیگر برای یافتن جفت باید درختان را ترک کنند، قورباغه درختی میمونی مومی تمام طول زندگی دوران بلوغ خود را روی درختان سپری می کند. این قورباغه تخم های خود را روی برگ هایی که در نزدیکی جریان آب قرار دارند، می گذارد و برگ را برای محاظت از تخم ها جمع می کند. هنگامی که بچه قورباغه ها ظاهر می شوند به درون آب می افتند تا چرخه رشد آنها تکمیل شود.

    قورباغه های پیکان سمی

    491615_922

    قورباغه های پیکان سمی که در اعماق جنگل های آمریکای مرکزی و جنوبی یافت می شوند از جمله درخشان‌ترین قورباغه های درختی نیز هستند. البته رنگ های زیبا و تند این قورباغه ها هشداری بر سمی بودن آنها است. از نظر فنی، قورباغه های پیکان سمی گونه های درختی نیستند اما بسیاری از آنها روی درختانی با ارتفاع نه متر یا بیشتر زندگی می کنند. به عنوان مثال، قورباغه پیکان سمی توت فرنگی تنها برای تخمگذاری از درختان و گیاهان بالا و پایین می رود.

    491616_451

    قورباغه پیکان سمی توت فرنگی همواره قرمز رنگ نیست و برخی از آنها دارای رنگ ها و الگوهای متفاوتی هستند.

    491617_885

    قورباغه سمی طلایی یکی دیگر از ساکنان جنگل بارانی است که از جمله خطرناک‌ترین قورباغه های پیکان سمی نیز محسوب می شود. بدن این دوزیستان زیبای کوچک با یک سم آلکالوئید پوشیده شده که می تواند انقباض عضلانی غیر ارادی، نارسایی قلبی و حتی مرگ را موجب شود.

    491618_336

    قورباغه پیکان سمی زرد راه راه یکی از قابل توجه‌ترین ساکنان جنگل بارانی در ونزوئلا و برزیل است که زیر صخره و همچنین روی درخت یافت می شود. این گونه به شدت از قلمرو خود محافظت می کند.

  • مرغ و خروس‌های مرموز اندونزیایی

    دیده بان حقوق حیوانات:  در اثر یک پدیده قابل توجیه علمی مرغ و خروس‌های کشور اندونزی در جهان مشهور و قیمت گوشت آنها سرسام آور شده است.باشگاه خبرنگاران نوشت: به تازگی قیمت نوعی مرغ که دارای پوست و حتی گوشت سیاه است در شرق آسیا بسیار بالا رفته و جزو خوراکی‌های بسیار گران و تشریفاتی شده است.

    Animal-Rights-Watch--ARW-1-1442

    گفتنی است، این مرغ و خروس‌ها Agam Cemani نام دارند و اعتقاد باستانی مردم اندونزی بر این است که خوردن آنها نیروی افسانه‌ای به انسان می‌دهد.بررسی‌ها نشان می‌دهند، کارشناسان علت سیاهی کامل پرها و حتی گوشت این مرغ و خروس‌ها را بیماری ژنتیکی به نام Fibromelanisis عنوان کرده‌اند که سبب نوعی جهش ژنتیکی و تغییر رنگدانه‌‌های بدن این حیوان شده است.

    این بیماری حتی سبب شده کلیه پرها، ماهیچه‌ها، استخوان‌ها و سایر اندا‌‌م‌های داخلی و خارجی این پرندگان کاملا سیاه باشد.با توجه به شیوع و گسترش بالای آنفولانزای پرندگان در کشورهای شرق آسیا و ترس از سرایت بیماری اما مصرف این پرندگان به دلیل ظاهر غیر عادی آنها چه در داخل اندونزی و چه در کشورهای اروپایی به تازگی بسیار رایج شده است.در حال حاضر قیمت هر یک کیلو از گوشت این پرندگان در بازارهای غربی در حدود ۲۰۰ دلار است. با توجه به بازار پر رونق فروش این پرندگان در کشورهای غربی داخل کشور اندونزی مزارع بزرگ پرورش Cemani تاسیس شده و پرورش دهندگان سود زیادی بدست می‌آورند.

    این مرغ و خروس‌ها به طور سنتی در مراسم مختلف و آئین‌ها در کشور اندونزی به همراه غذاهای مختلف مصرف می‌شوند.چند سال پیش یک متخصص ژنتیک اهل کشور سوئد به نام دکتر Anderson با مطالعه بر روی علت تغییر رنگ این طیور آن را جهش ژنی به نام Endo thelian-۳ شناسایی کرد که مسئول تنظیم سلول‌های ملانوسیت است که سبب تولید رنگدانه‌ در حیوانات مختلف و انسان‌ها می‌شود. با وجود رنگ غیر عادی خوردن این مرغ و خروس‌ها تا به حال سبب هیچ عارضه سلامتی در انسان ها نشده است.

  • زمین شاهد ششمین انقراض زیست محیطی است؛ نابودی دوزیستان و گونه های آسیب پذیر

    دیده بان حقوق حیوانات: محققان انگلیسی می گویند: زمین در حال مشاهده ششمین انقراض است ؛ این انقراض شامل کاهش سریع دوزیستان و سایر گونه های آسیب پذیر حیوانات در این کره خاکی می شود.
    زمین شاهد ششمین انقراض زیست محیطی است؛ نابودی دوزیستان و گونه های آسیب پذیر
    به گزارش ایرنا از هلث، طبق این گزارش مطالعات محققان نشان می دهد که قورباغه ها، سمندرها و سایر دوزیستان به اندازه قابل توجهی با تغییر آب و هوا، از دست دادن زیستگاه، بیماری و عوامل دیگر تهدید می شوند. بیش از یک سوم از قورباغه های جهان در معرض تهدید انقراض نسل قرار دارند.
    **نخستین انقراض اصلی و بزرگ (440 میلیون سال قبل از میلاد مسیح)
    اولین انقراض گروهی براثر ( سرد شدن سریع و شدید زمین) در پایان اردویسین بوقوع پیوست و تغییراتی در محیط زیست آبی و دریایی که اکثر بخش های زمین را در بر داشت ، و باعث از بین رفتن تمام یا بخشی از گونه های زیستی در روی زمین را شد.
    **دومین انقراض اصلی و بزرگ (370 میلیون سال قبل از میلاد)
    این رویداد در پایان دوره دونین در اثر نغییرات شدید آب و هوائی جهانی بوقوع پیوست وباعث انقراض 19 درصد از گونه های زیستی در روی زمین شد که در آن زمان می زیستند.
    **سومین انقراض اصلی و بزرگ (245 میلیون سال قبل از میلاد)
    این رویداد و این انقراض بزرگ که تا به این زمان از نوع خود در پایان دوره ی پرمین بوقوع پیوسته ، بزگترین رخداد انقراضی بوده که زمین به خود دیده است . این واقعه بخاطر تغییرات آب و هوایی ناشی از حرکات پلیت تکتونیک زمین اتفاق افتاده است. با این حال ، شواهد نشان می دهد که عوامل ناشی از این انقراض مشابه عواملی بوده که در پایان کرتاسه اتفاق افتاده است. در این دوره انقراض ، 54 درصـــد از گونه زیستی از بین رفته است.
    **چهارمین انقراض اصلی و بزرگ (210 میلیون سال قبل از میلاد)
    این رویداد در پایان دوره تریاس ، به فاصله کوتاهی با انقراض نسل دایناسور ها و تکامل اولیه پستانداران،بوقوع پیوست. که شناسایی و تحلیل دقیق عوامل ایجاد آن دشوار می باشد. در این دوره 24درصد از گونه های زیستی آن زمان از بین رفتند.
    **پنجمین انقراض اصلی و بزرگ (65 میلیون سال قبل از میلاد)
    وقایع پایان کرتاسه شاید از معروفترین وقایع انقراضی بوده که تاکنون اتفاق افتاده که باستناد شواهد فسیلی این زمان ، گونه هایی از طیف فیلوژنیکی دایناسورهای باقی مانده در خشکی و آمونیتها در محیطهای آبی از بین رفتند . در خصوص عوامل ایجادی این واقعه ، با توجه به اجماع نظر جمعی در دهه گذشته ، مربوط به برخوردهای زمین با عوامل فرا زمینی و احتمـالا’دراثر برخور شهـاب سنـگها و ستاره گان دنباله دار می دانند. در هر حال برخی از زمین شناسان برتاثیر سلسله رویدادهای فیزیکی از جمله وقوع آتشفشانهای بزرگ در انقراض گونه های زیستی در محیط زیست از جمله اکوسیستم خشکی و دریایی مانند ‘ دکن تله هندوستان’ اذعان می کنند . 17درصد از رسته های زیستی در این دوره از بین رفتند .
    این محققان همچنین موفق به کشف بروز یک بیماری انگلی جدید در بچه قورباغه ها شدند که می تواند جمعیت قورباغه های زمین را تهدید کند.این بیماری که هنوز مشخص نشده است توسط یک آغازی انگلی (یک میکروارگانیسم تک یاخته ای ) ایجاد می شود که به کبد بچه قورباغه ها حمله می کند.
    محققان دانشگاه اکستر در انگلیس همچنین بچه قورباغه های شش کشور را در سه قاره را مورد آزمایش قرار دادند و متوجه شدند که این آغازی در گونه های مختلف قورباغه ها وجود دارد.
    توماس ریچارد استاد دانشگاه اکستر گفت: جمعیت قورباغه های جهان در حال کاهش قابل ملاحظه هست و مشخص شده است که یک بیماری عفونی نقش قابل توجهی در این زمینه دارد.
    محققان که یافته های خود را در مجله PNAS منتشر کرده اند، می گویند: یافته های آنها بر بروز یک تنش در حال رشد زیست محیطی تاکید دارد که تمام دوزیستان با آن روبرو هستند.

  • مخالفت باشبیه سازی پلنگ/این علم فعلا قادربه جلوگیری ازانقراض نیست

    دیده بان حقوق حیوانات/بهار سلاحورزی:مشاور سازمان محیط زیست تکنولوژی شبیه سازی را بسیار نوپا تر از آن می داند که بتواند گونه های جانوری در معرض انقراض را نجات دهد.
    به گزارش خبرگزاری مهر،  نخستین باری که حرفی درباره تکنولوژی شبیه‌سازی شنیده شد، زمانی بود که گوسفندی به نام «دالی» در سال ۱۹۹۶ با استفاده از این تکنولوژی به دنیا آمد. اما در حقیقت حدود ۴۵ سال قبل از آن دانشمندان به فکر همانندسازی مهره‌داران افتادند.

    1772997

    در سال ۱۹۵۲ بود که دانشمندان موفق به شبیه‌سازی بچه‌ قورباغه‌هایی شدند که درست مانند حیوان اصلی و اولیه بودند. این بچه قورباغه‌‌های کوچک به عنوان نخستین حیوانات شبیه سازی در تاریخ مشهورند. پس از آن تحقیقات در این زمینه سرعت بیشتری گرفت. سال ۱۹۹۶ تلاش‌های گسترده دانشمندان برای تولید اولین پستاندار شبیه‌سازی شده به نتیجه رسید و گوسفندی به نام دالی در جولای آن سال به دنیا آمد اما ۶ سال بعد در سال ۲۰۰۳ دالی در ۶سالگی و به دلیل ابتلا به یک بیماری ریوی از بین رفت.

    با اینکه همچنان تکنولوژی شبیه‌سازی موجودات زنده به کار خود ادامه می دهد اما بیش از ۹۵ درصد از تلاش‌های شبیه‌سازی برای تولید یک موجود زنده شکست می‌خورد و ممکن است بیش از ۱۰۰ فرآیند انتقال هسته‌ای برای تولید یک موجود شبیه‌سازی شده لازم باشد و این تکنولوژی یک عمل گران محسوب می شود. در حقیقت دالی پس از ۲۷۶ مرتبه تلاش برای عوض کردن هسته تخمک به دنیا آمد که این ۲۷۶ تخمک در مجموع ۲۹ رویان تولید کردند که از میان آنها تنها دالی زنده ماند.

    علاوه بر این پس از ۹ هزار مرتبه تلاش برای همانندسازی تنها ۷۰ گوساله به دنیا آمده‌اند که یک سوم از این گوساله ها طی مدت کوتاهی جان خود را از دست داده‌اند و بسیاری از آنها در هنگام مرگ به طور غیرعادی، بزرگ بودند.

    همچنین بررسی‌های نشان داده‌اند که در حیوانات همانندسازی شده غالباً عملکرد ایمنی مختل شده و میزان بالاتری از ابتلا به انواع عفونت، سرطان و سایر اختلالات وجود دارد. برخی دانشمندان علت مرگ اولین پستاندار شبیه‌سازی شده یعنی دالی را پیری زودرس ناشی از شبیه سازی می‌دانند. اگرچه دکتر پانویل موت مسئول شبیه‌سازی دالی معتقد است که مرگ زودرس این حیوان ارتباط به شبیه‌سازی نداشته و به دلیل یک عفونت تنفسی شایع در میان گوسفندان بوده است.

    با این همه پژوهشکده رویان ایران نیز با هدف تولید حیوانات شبیه‌سازی شده از سال ۱۳۷۷ کار خود را آغاز کرد و نخستین گوسفند شبیه‌سازی شده به نام «رویانا» را در سال ۱۳۸۵ تولید کرد که البته بزرگترین جهش علمی کشور در تولید داروهای جدید محسوب می‌شد.

    رویانا سومین سال زندگی خود را با دردهای مزمن و نامشخص در ناحیه شکمی آغاز کرد و معاینات مکرر انجام شده توسط تیم دامپزشکی قادر به تبیین عارضه خاصی نشد. این گوسفند همتاسازی شده در اسفند ۸۸ بر اثر نارسایی مزمن کبدی از بین رفت.

    نخستین بز شبیه‌سازی شده ایران به نام «حنا» در پایگاه تحقیقاتی علوم سلولی اصفهان در فروردین ۱۳۸۸ متولد شد و نخستین بزغاله ایران و خاورمیانه پس از رویانا، گوسفند شبیه‌سازی شده در پژوهشکده رویان اصفهان بود.

    شنگول و منگول بُزهای حاوی ژن فاکتور ۹ انعقادی نیز دی ماه ۱۳۸۸ در پژوهشکده رویان متولد شدند. این بزغاله‌ها که حامل ژن تولید پروتئین انسانی با ترکیب جدید هستند در درمان مبتلایان به بیماری هموفیلی موثرند.

     

    برای نخستین بار در خاورمیانه «بنیانا» در تیرماه ۱۳۸۸ به عنوان اولین گوساله شبیه‌سازی شده در کشور متولد شد که این گوساله پنج روز بعد از به دنیا آمدن به دلیل عفونتی که مشخص نیست چگونه ایجاد شده بود، تلف شد. دومین گوساله شبیه‌سازی شده ایران به نام «تامینا» چند روز پس از مرگ اولین گوساله یعنی «بنیانا» به دنیا آمد. اما چند ساعت بعد به دلیل وقوع تب حاد، این گوساله نیز تلف شد.

    هفته گذشته محققان پژوهشگاه رویان اصفهان برای اولین بار موفق به شبیه‌سازی گونه حیوانی در حال انقراض شدند. که البته به اعتقاد رییس پژوهشکده رویان با توجه به اینکه به علت رشد جوامع بشری، تعداد زیادی از حیوانات در حال انقراض هستند که حفظ آنها اهمیت زیادی دارد این موفقیت دستاوردی بزرگ برای کشور است.

    آنطور که محمدحسین نصر اصفهانی می گوید: شبیه سازی «قوش وحشی قمیشلو» که گونه ای در حال انقراض در منطقه ای نزدیک به اصفهان است در پژوهشگاه رویان با موفقیت انجام شد و این حیوان در حال حاضر در سلامت کامل در مزرعه این پژوهشگاه نگهداری می شود.

    به گفته وی، تاکنون در آسیا تنها سه کشور کره جنوبی، ژاپن و چین فناوری شبیه‌سازی گونه‌های در حال انقراض را در اختیار داشته‌اند و ایران چهارمین کشور آسیایی بوده که به این دانش دست پیدا کرده و تلاش می‌کنیم تا به همین روش، یوزپلنگ و پلنگ ایرانی را نیز شبیه سازی کنیم که تاکنون در این زمینه به موفقیت‌هایی دست پیدا کرده‌ایم.

    رییس پژوهشگاه رویان همچنین به افتخارات کشور در زمینه فناوری محیط زیست و حیوانات در حال انقراض اشاره می کند و می افزاید: امیدواریم تعاملاتی با محیط‌ زیست داشته باشیم تا بتوانیم فضایی طبیعی را برای این حیوانات شبیه‌سازی شده، ایجاد کنیم.

    اما مشاور رییس سازمان محیط زیست در واکنش به این خبر می‌گوید: محققان شبیه‌سازی در کشور باید متوجه باشند که این علم در مراحل اولیه قرار دارد و هنوز نتایج آن به خوبی مشخص نشده است.

    دکتر اسماعیل کهرم به گوسفندی که برای نخستین بار در کشور انگلستان شبیه‌سازی شد و به دلایلی که هنوز کاملا مشخص نیست خیلی زود از بین رفت، اشاره می کند و می افزاید: شبیه‌سازی به عنوان یک کار تحقیقاتی در کشور برای حیوانات ارزشمند است، اما نباید برای این کار به سراغ حیات‌وحش رفت و بهتر است به عنوان مثال بر روی حیوانات اهلی مانند بز، گوسفند و یا مرغ و خروس همانند آنچه که در اسکاتلند انجام شد، تحقیقات خود را ادامه دهند.

    به اعتقاد او در هیچ علمی نمی‌توان یک مرتبه راه صدساله را برویم و اگر چنانچه محققان شبیه‌سازی تصور می‌کنند که با شبیه‌سازی قوچ اصفهان می‌توانند جمعیت این گونه را از خطر انقراض نجات دهند، تصور اشتباهی است، چرا که هنوز خیلی زود است که در مورد نتایج این تحقیقات تصمیم‌گیری شود.

    آنطور که کهرم می گوید رهاسازی گونه‌های شبیه‌سازی شده در طبیعت بر روی ژن‌های طبیعی در نسل‌های بعد تاثیر می‌گذارد و ساختارهای ژنتیکی نسل آینده را کاملا از بین می‌برد، به گونه‌ای که دیگر هرگز نوع اصیل آن گونه را پس از چند سال نخواهیم داشت.

    مشاور رئیس سازمان محیط زیست در پاسخ به اینکه قرار است که این گونه‌ها در محوطه‌های نزدیک به شرایط طبیعت نگهداری شوند و به طور کامل رهاسازی نشوند، ادامه می‌دهد : در بسیاری از کشورهای دنیا در ابتدا تصمیمی برای رهاسازی گونه‌های شبیه‌سازی شده و یا گونه‌های در اسارت در طبیعت وجود نداشته، اما تجربه نشان داده که این گونه‌ها در نهایت به نحوی یا بر اثر بی‌احتیاطی و سهوا و یا عمدا وارد محیط‌های طبیعی شده و سیستم طبیعت را به هم زده‌اند.

     

    او به حضور ناخواسته گونه راکون در شمال کشور و یا قرقاول‌های مازندران و همچنین ماهی‌های دریاچه گهر که احتمالا در اثر بی‌احتیاطی وارد طبیعت کشور شده اند اشاره می کند و توضیح می دهد: در مورد گونه های شبیه سازی شده نیز شاید تا چند دهه آینده به این علم و آگاهی نرسیم که شبیه‌سازی بر روی گونه‌های حیات‌وحش چه نتایج وراثتی و ژنتیکی به دنبال خواهد داشت، بنابراین بهتر است در حال حاضر تمام اقدامات در این زمینه با احتیاط و بر روی گونه‌های غیرحساس انجام شود، کما اینکه در کشورهای پیشرفته مانند انگلستان بعد از شبیه‌سازی یک گوسفند هنوز گونه جدیدی را شبیه‌سازی نکرده‌اند.

    کهرم مخالفت خود را با شبیه سازی بر روی گونه‌های بسیار ارزشمندی مانند یوز ایرانی و پلنگ ایرانی اعلام می‌کند و می‌افزاید: یک اشتباه و یا یک بی‌احتیاطی در انجام چنین تحقیقی ممکن است نژاد خالص ایرانی چندین میلیون ساله این گونه‌ها را تغییر دهد و به عنوان مثال موجب کاهش طول عمر، قدرت جسمانی و یا مشکلات دیگری برای این گونه‌ها شود.

    به گزارش خبرگزاری مهر، امروزه مسئله «کلونینگ» یا شبیه سازی به یک بحث جهانی و همگانی تبدیل شده است. اگر چه هنوز جزئیات این مسئله برای جهانیان و آینده آن روشن نیست، در عین حال، افراد و گروههای بسیاری در سراسر دنیا با مطالعات تبیین این پدیده نوین را از ابعاد گوناگون دنبال می کنند و در داخل کشور نیز بر روی ابعاد مختلف این علم تحقیقات بسیاری در حال انجام است.

    شبیه سازی، در اصل ایده بدی نیست اینکه دانشمندان بتوانند حیوانات یا گیاهان را با کیفیت مطلوب به تولید انبوه برسانند جذاب است. با کمک محققان و مهندسان ژنتیک می توان حیواناتی را به وجود آورد که از اعضای بدن آنها برای پیوند انسانها استفاده شود و یا از طریق جراحی ژنتیک سلولهای سالم مانده از عضو آسیب دیده را به یک عضو کامل تبدیل کرد و یا از موادی که حیوانات در بدنشان تولید می کنند، در داروسازی استفاده کرد و یا به کمک شبیه سازی حیوانات، نسل گونه هایی از موجودات زنده را که در حال انقراض هستند، حفظ کرد.

    با این حال اگرچه در بسیاری از مواقع دیدگاه های زیست محیطی که جانب احتیاط را در مورد حیات وحش شکننده کشور در نظر می گیرند فناوری ستیزانه تلقی می شود از آنجایی که این تکنولوژی هنوز بسیار نوپا است، بهتر است که تحقیقات در کشور بر روی گونه هایی با حساسیت کمتر انجام شود.