دسته: ویژه ها

  • در تجمع مدنی در برابر اداره کل محیط زیست خراسان عنوان شد: مخالفت اکید مشهدی ها با هرگونه سیرک حیوانات/ تصویری

    در تجمع مدنی در برابر اداره کل محیط زیست خراسان عنوان شد: مخالفت اکید مشهدی ها با هرگونه سیرک حیوانات/ تصویری

    Animal-Rights-Watch-ARW-7216

    دیده بان حقوق حیوانات: جمعی از فعالان حقوق حیوانات مشهدی در اعتراض به شرایط اسف بار سیرک حیوانات در این شهر دست به تجمع زدند.

    در این تجمع که در برابر در اصلی اداره کل حفاظت محیط زیست استان خراسان برگزار شد، پلاکاردهایی در مخالفت بنیادی با سیرک های حیوانات در معرض دید رهگذران قرار گرفت.

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات تجمع کنندگان با بر شمردن تخلفات این سیرک و اعتراض به شرایط اسفناک نگهداری حیوانات در این سیرک، خواستار برخورد قاطع مسوولان محیط زیست استان با این سیرک شدند.

    در متن درخواست تجمع کنندگان از مسوولان آمده:

    «بسمه تعالی
    به عنوان جمعی از حامیان حیوانات، با توجه به شرایط نابسامان و اسفناک حیوانات در سیرک مشهد و ملاحظه موارد زیر:
    1_اعلام مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست، مبنی بر اینکه در هر حال نگه داری حیوانات غیرخانگی بدون مجوز سازمان محیط زیست، خلاف قانون است و در صورت مشاهده با متخلقان برخورد قانونی می شود و آنها ممکن است جریمه نقدی و یا کیفری شوند و در نظرگیری اینکه حیوانات در سیرک مجبور به زندگی در زیستگاه ها و آب وهوای غیرطبیعی با آشیانه ی نامناسب و فضای ناکافی هستند و برای تعلیم امور به ظاهر سرگرم کننده در معرض رفتار نامناسب (مصداق آزار و اذیت) قرار می گیرند.
    2_دکتر محمد لطفی‌زاده، رییس مرکز مجازی پژوهش‌های راهبردی دامپزشکی کشور، با انتقاد از برگزاری سیرک حیوانات، که در برخی کشورهای غیراسلامی ‌ممنوع شده است، اعلام نظر نموده اند که سازمان حفاظت محیط زیست باید از صدور مجوز برگزاری چنین مراسمی ‌که مستلزم درد و رنج و گرسنگی حیوانات برای شادمانی انسان‌ها است، اکیداً پرهیز کند.
    3_اعلام نظر مراجع دینی همچون حضرت آیت الله هادوی تهرانی: آزار حیوانات برای انجام اموری که فایده ای بر آن مترتب نیست، مانند آنچه در سیرک ها اتفاق می افتد، جایز نمی باشد و از مصادیق منکر است.
    4_وضع قوانین بازدارنده برای استفاده از حیوانات در سیرک در کشور های مختلف و رانده شدن این سیرک ها از آن کشورها و برگزاری مذاکرات بین المللی در باب اخلاق و مسائل حقوقی مربوط به حیوانات
    اعلام میداریم به طور اکید مخالف فعالیت هرگونه سیرک حیوانات در مشهد و کشور هستیم.
    ماهاتما گاندي چه زیبا گفته است كه «عظمت يك ملت و ميزان پيشرفت اخلاقي آن را مي تواند از روي شيوه برخورد آن با حيوانات فهميد.» تلاش براي كاهش رنج آناني كه كاملاتحت سلطه قرار دارند و قادر به مقاومت و مبارزه نيستند، بي شك يكي از نشانه هاي جامعه متمدن است.»

    Animal-Rights-Watch-ARW-7215

    Animal-Rights-Watch-ARW-7217

    Animal-Rights-Watch-ARW-7218

    Animal-Rights-Watch-ARW-7219

    Animal-Rights-Watch-ARW-7220

  • خلیل عقاب فیل هوا کرد!

    خلیل عقاب فیل هوا کرد!

    دیده بان حقوق حیوانات/ مریم نوابی نژاد*: اسم خلیل عقاب در ۶۵ سالگی در گینس ثبت شد. کارهایی که همیشه مورد حیرت رسانه های خارجی قرار گرفته و هنوز هم بعد از این همه سال هیچکس نتوانسته رکوردش را بزند.

    برای خیلی ها سن و سال یعنی چند تا عدد میان صفحه اول شناسنامه. یعنی از یک جایی به بعد نشستن و نگاه به تقویم کردن و نسخه ها و آزمایش های جورواجور. اما برای خلیل عقاب پهلوانی که اسم ایران را در 65 سالگی وارد کتاب گینس کرد، زندگی حتی در 90 سالگی یعنی از حالا به بعد. تقدیر برای مادرش طور دیگری رقم خورده بود تا پسر اولش که سر حال و سالم جلوی چشمش بازی می کرد، در دوسالگی توی آب حوض خانه خفه بشود، اما آوازه فیل بلند کردن پسر دومش، که لاغر و سیاه و رنجور بود و هیچ امیدی به زنده بودنش نداشت، در دنیا بپیچد و اسم خلیل به ثبت جهانی گینس برسد. مردی که آرزوی همیشگی اش این بوده کارهایی را انجام بدهد که دیگران قادر به انجامش نباشند. کارهایی که همیشه مورد حیرت رسانه های خارجی قرار گرفته و هنوز هم بعد از این همه سال هیچکس نتوانسته رکوردش را بزند.
    نشستن پای صحبت های این پیرمرد 90 ساله شیرازی که پدر سیرک ایران هم لقب گرفته، خالی از لطف نیست:

    از یک فلاش بک کوچک شروع کنیم؟

    من متولد اول فروردین 1303 هستم. همسرم هم متولد اول فروردین بود.برایم خیلی عجیب است که هر دو یک روز و یک ماه به دنیا آمده ایم. پدرم زارع بود وبعد ها چون صدای خوبی داشت مداح هم می شود. سال های بعد هم، چند هزار زوار را جمع می کرده و از شیراز و کویر لوت به مشهد می برده. در چنین خانواده ای به دنیا آمدم. بچه تخسی بودم. درو همسایه و کاسب های محل از دستم عاجز بودند. بیچاره پدرم هر وقت به خانه برمی گشت می گفت: یک نفر نیست که در این محل گُل دست من بدهد. همه می آیند شکایت تو را به من می کنند که خلیل این جوری کرد و خلیل آن جوری کرد.همه اش را هم راست می گفتند.

    از بچگی هم پرزور و قوی بودی؟

    نه اصلا ! مادرم قبل از من پسری داشت که دوسال از من بزرگتر بود. پسری زیبا و قوی بوده و خیلی هم شیطان بوده. من خیلی ریزه و سیاه بودم. مادرم شیر مرا به پسر اولش می داد. وقتی هم مادربزرگم به او اعتراض می کرد، می گفت: این که زنده نمی ماند لااقل شیرم را به حسن بدهم که همین طور سالم و قوی بماند. من بی اندازه لاغر و سیاه ورنجور بودم. مادرم زنده نماند تا ببیند که آن بچه قوی دوسال بیشتر دوام نیاورد و توی حوض افتاد و خفه شد اما پسر لاغر مردنی اش در 63 سالگی فیل بلند کرد و گینسی شد.

    خلیل عقاب

    چطور گذارت از مشق و مدرسه به زورخانه و پهلوانی رسید؟

    در مدرسه همه از دستم شاکی بودند. آن قدر کف دستی و کف پایی خوردم که حد نداشت. اما دست بر نمی داشتم. یک بچه لاغر مردنی شر و شیطان. درس خواندن را هم دوست نداشتم. یک فامیلی داشتیم که اهل زورخانه بود و میل و کباده توی اتاقش داشت. پرسیدم  این ها چیه؟ گفت: میل و کباده و تخته شنا. می روم زورخانه. گفتم: می شود مرا هم ببری؟ گفت: نه زورخانه که جای بچه ها نیست. واقعا هم نبود. زورخانه شان و مقامی داشت. واقعا نمی شد هرکسی سرش را زیر بیندازد وبرود پا به حریم زورخانه بگذارد. بالاخره همین شد. آن قدر اصرار کردم که مرا برد و رفتم و پاگیر زورخانه شدم. دیپلم هم که گرفتم گفتم دیگر درس نمی خوانم. هر چه پدرم اصرار کرد، گفتم: نمی توانم. مغزم نمی کشد.

    پدرت پهلوانی ات را هم دید؟ نظرش چه بود؟

    یکبار در زمین حافظیه شیراز نمایش اجرا می کردم. پدرم برای اولین بار آمده بود نمایش مرا ببیند. بعد دامادمان می بیند که پدرم دارد گریه می کند. می گوید:چرا گریه می کنی؟ پدرم جواب می دهد: از دست این بچه! دست از این کارهایش برنمی دارد. می خواهد برود زیر این ماشین بخوابد! دامادمان آمد گفت: بیا پدرت را آرام کن. آمدم وگفتم: بابا نگران نباش. بعد که زیر ماشین خوابیدم و ماشین از رویم رد شد دیدم خوشحال است و می خندد. بعد شیر آوردم روی صحنه. پدرم صدایم زد و گفت: زیر ماشین خوابیدنت را تحمل کردم دیگر برای چی شیر آوردی؟ بنده خدا نگران بود نکند اتفاقی برایم بیفتد. اما بعد ازدیدن نمایش آن شب، خیلی تشویقم کرد.

    راه گذشتن از مسیر زورخانه تا کارهای منحصر به فرد ی که جهانی شد؟

    دیگر افتادم توی خط زورخانه و با بچه های محل زورخانه درست کردیم. بعد هم معروف شدم . آمدند مرا بردند تا زورخانه دیگری در شیراز را بچرخانم و آنجا بود که زورخانه مرشدی را یاد گرفتم.صدایم هم بد نبود. کم کم افتادم در مسیر نمایش پهلوانی. روزها ساعت ها خودم کار می کردم. بچه که بودم، از پدرم و دیگران زیاد شنیده بودم که یک پهلوانی بوده که دو تا اسب به دست هایش می بسته یا سینی مسی های بزرگی را که قدیم روی کرسی می گذاشتند با دست تا می کرده و گوش های بچگی ام تیز می شد که چه جوری؟ رفتم دنبالش و آن قدر زحمت کشیدم و سختی دیدم تا پیدایش کردم.

    چرا قانع نبودی؟ مدام تغییر جهت می دادی و مسیرهای دشوارتری را انتخاب می کردی؟

    همیشه از خدا می خواستم من بتوانم کارهایی را انجام بدهم که هیچ کس دیگری نتواند آن را انجام بدهد. در دنیا هیچکس نتوانسته فیل بلند کند و نخواهد توانست. می دانید فاصله خیلی زیاد است. مثلا کسی که وزنه بردار است کافی است یک کیلو بیشتر وزنه بلند کند تا رکورد قبلی را بزند ولی رکورد فیل بلند کردن من یکی از آن اتفاق های محال بود که ممکن شد. تا قبلش اسب بلند کرده بودم چند بار در ایتالیا ولی فیل بلند کردنم بود که تعجب دنیا را برانگیخت.

    اتفاقی که باعث شد تا به فراتر از مرزهای ایران فکر کنی؟

    دوستی داشتم فرانسوی بلد بود. آکروبات بود و زیاد سفر می کرد. او به من گفت که یک مجله ای در کپنهاک سوئد چاپ می شود به نام اکو و مخصوص سیرک هاست. هر کسی هر کاری در این زمینه بلد باشد ، اسم و عکسش را می دهد و بعد از این طریق به دنیا معرفی می شود و جاهای مختلفی در دنیا، از او دعوت می کنند. عکس هایت را بده برایشان بفرستم. خدا رحمتش کند خیلی دوست نازنینی بود. من هم عکس هایم را به او دادم و بعد از یک ماه که گذشت ، دیدم اولین درخواست برایم از فرانسه آمد. بگذارید این آلبوم را نشان تان بدهم:

    خلیل عقاب

    اینجا 450 کیلو وزنه را با دست ها و دندان هایم بلند کردم. اینجا دو تا ماشین جیپ را با هر دوست گرفته ام و خلاف جهت می کشم و نمی گذارم حرکت کنند. ماشین ها روشن هستند. نگاه کن ببین چه گرد و خاکی کرده اند! اینجا درشهر رم یک میدانی هست که به آن میدان فرنیزه می گفتند. من یازده تا آدم را روی الوار نشانده ام و با پا از زمین بلند شان کرده ام. 

    اینجا شصت و چند ساله که بودم که در انگلستان فیل بلند کردم. اینجا کویت است. من به سی و هفت کشور جهان سفر کرده ام.

     پای عکس ها خط شماست؟ چقدر خوش خط بودی!

    قدیم از کلیله و دمنه به ما دیکته می گفتند . تحصیلات و سواد ارزش و اعتباری داشت. الان شما کسی را می بینید که درس خوانده ی ادبیات است اما دیکته درستی ندارد. برای درس خواندن باید زحمت می کشیدیم. این طور نبود که یک سری چیزها را حفظ کنیم و بعد هم یادمان برود.

    از سختی های کار بگو

    خواستن توانستن است. اگر در کاری عشق باشد اصلا خستگی معنایی ندارد. من خیلی سختی کشیدم. عمل های جراحی زیادی کردم. توی ایتالیا رگ های پایم را شکافتند و چند بار هم به حال اغما رفتم. ریه ام پر از خون شده بود و داشتم تمام می کردم. اما تسلیم نشدم. وقتی هدفت برایت مهم باشد اصلا سختی معنایی ندارد.

    جایی بوده که نمایشی اجرا کنی. مثلا ترفندهایی که تماشاچی را به اشتباه بیندازد؟

    موقعی که فیل بلند می کردم آدم هایی از اسکاتلند می آمدند که من تا شانه شان بودم. من زیر 100 کیلو بودم. این ها یک هفته می آمدند و می نشستند و صحنه فیل بلند کردنم را می دیدند. یک بار مدیر سیرک صدایم زد و از میان پرده آن ها را نشانم داد. گفت: این ها پهلوان های اسکاتلند هستند و کارهای عجیب و غریبی انجام می دهند. این ها وقتی تو را می بینند مدام با هم پچ پچ می کنند. بعد برنامه آمدند و گفتند که ما چند روز پشت سرهم است که می آییم و برنامه تان را می بینیم. خیلی برنامه خوبی داری. یکی از آن سه نفر گفت: چرا فیل بلند می کنی؟ گفتم خب چکار کنم؟ گفت ما یک کارهایی یادت می دهیم که خیلی هم انرژی صرف نکنی و پول گیرت بیاید. گفتم این پول ها مال خودت. روزی که وارد این کار شدم از خدا خواستم کارهایی بکنم که هیچکس نتواند. گفت پس یک خواهشی داریم می شود این حمایلت را به ما بدهی؟ گفتم بیا مال شما. این حمایل نیست که فیل بلند می کند، زور بازوی من است.

    چطور به این توانایی ها رسیدی؟

    تمام این کارها تمرین است. آدم کسب می کند. یک وزنه بردار که از روز اول نمی تواند رکورد بزند .باید آن قدر تمرین کند کم کم وزنه ها را زیاد کند تا به آن توانایی برسد. مهارت من این بود که از روی زمین وزن سنگین بلند کنم. یادم هست در مراسم افتتاحیه ماشینی که قرار بود تولیدش آغاز بشود، در ایتالیا ، ماشین را از زمین بلند کردم و بعد همان ماشین را به عنوان جایزه به من دادند. توانایی هایم خود به خود بالا رفته بود کاری نمی کردم که در توانم نباشد. مثلا تیرآهن 14 را پشتم خم می کردم هشت نفر این طرف، هشت نفر آن طرف. تیرآهن 12 را روی سرم خم می کردم.

    خلیل عقاب

    تغذیه ات هم متفاوت بود؟

    خدا رحمت کند همسرم را. از نظر غذا به من می رسید. دست پختش هم خوب بود. خوب می دانید آدمی که فیل بلند می کند که غذایش معمولی نیست. من روزی یک کیلو گوشت می خوردم. مثلا سردست گاو را می گرفتیم و همسرم توی زودپز می پخت و چربی هایش را می گرفت و با سیب زمینی و سبزیجات می خوردم. از نظر خورد و خوراک عجیب بودم. از طرفی هم تمامش را می سوزاندم. مدام تمرین می کردم و نمایش اجرا می کردم. مثل ماشین سنگین که بنزین بیشتری لازم دارد، طبیعی بود آن همه بخورم و سیر نشوم.

     فکر می کنی چه تفاوتی میان تو و سایر پهلوان ها یی است که در این زمینه ها کار می کنند؟

    اگر تمام دنیا را بگردی وباز هم میان آن هایی که حرفه ای ورزش می کنند بگردی ، هیچ کدام نه اندازه ی من وزنه بلند کرده اند، نه اندازه ی من سختی های کار را کشیده اند و نه اندازه ی من به آن نتیجه ای که باید برسند رسیده اند. یک روز که در سیرک انگلیس کار می کردم مدیر سیرک گفت که من دیشب نشستم و درباره ی کار تو فکر کردم. اول می آیی با وزنه ها کار می کنی و بعد ده دوازده نفر آدم را روی الوار می نشانی وبلند می کنی. این طوری روزی یک تن وزنه بلند می کنی. فیلی که بلند کردم 800 کیلو گرم وزن داشت بعد ها فیلی بلند کردم که وزنش به 2 تن هم رسید.اینجاست! نگاه کن . در توضیحات کتاب گینس هم آمده. عکس را ببینید: می گفت نشسته ام حساب کرده ام که در سال بیشتر از سیصد تن وزنه بلند می کنی. به خاطر همین هم می گویم هیچ کس در دنیا قد من وزنه بلند نکرده.

    چطور فکر بلند کردن فیل به ذهنت رسید؟

    در سیرک انگلستان که بودم یک روز فیلبان سیرک گفت ما اینجا پنج تا فیل داریم. چهار تای آن ها 4 تن وزن دارند. یکی از آن ها که کوچکتر است 800 کیلو وزن دارد. ببین می توانی آن را بلند کنی؟ گفتم برو بیاور که با همان حرکت اول بلندش کردم و همین شد باعث رونق نان و آب من شد که پنج سال تمام در سیرک انگلستان کارم همین بود. روزنامه ها نوشتند اعجوبه ای از ایران فیل بلند می کند.

    خلیل عقاب

    الان هم حرکات نمایشی انجام می دهی؟

    هر وقت می خواهم نمایش اجرا کنم ابراهیم پسرم نمی گذارد. می گوید شما دیگر کارهایتان را کرده ای. حالا باید استراحت کنی. نمی گذارد. پسرم 50 سال از من جوان تر است طبیعی است که تازه نفس باشد اما به شما بگویم من هنوز خودم را بازنشست نکرده ام. روزی 4-3 ساعت آرام آرام ورزش می کنم. دکتر به من گفت:عجیب است که به این سن رسیدی و این کارها را هم انجام داده ای اما قلبت بزرگ نشده. حالا باید بیشتر مراقبش باشی. معلوم است روی دانایی کارکردی و بی گدار به آب نزدی. فقط مراقب باش.

    چرا این قدر دیر ازدواج کردی؟

    من مدام سفر بودم. درگیر تمرین های سفت و سخت و هرشب نمایش و هرشب اجرا . اصلا دلم نمی خواست ازدواج کنم.

    بعد چه شد که ازدواج کردی؟

    تا چهل سالگی زندگی رسم خودش را داشت اما از یک جایی به بعد احساس کردم با وجود تمام آدم هایی که هرشب برایم کف می زنند و سوت می کشند و با من عکس یادگاری می گیرند، به شدت تنها هستم. دیگر دوست و آشنا و فامیل و مردم جای این تنهایی را نمی گرفتند. نیاز به یک همدم یک همراه از چهل سالگی به بعد آزارم می داد. زندگی که فقط خوردن و خوابیدن و کار کردن نیست.

    همسرت را چطور انتخاب کردی؟

    پدرش شهردار یکی از مناطق تهران بود و خیلی هم آدم باسواد و فهمیده ای بود. همسرم مرا در فیلم هایی که بازی کرده بودم دیده بود و اخبار مرا دنبال می کرد. من با این خانواده رفت و آمد داشتم. دخترش گفته بود که می خواهد با من ازدواج کند. من روحم از این ماجرا خبر نداشت. پدرش گفته بود آخر تو 16 ساله ایی و خلیل از تو 30 سال بزرگتراست اما او گفته بود و اصرار کرده بود تا پدرش راضی شد. همسری بود که خدا برایم فرستاده بود. خیلی همراه ودلسوزم بود. بیست سال 37 کشور جهان او را گرداندم. خدا را شکر چیزی برایش کم نگذاشتم. هیچوقت هم به او خیانت نکردم. فکرش را بکنید من در اوج شهرت و محبوبیت بودم ولی یک بار هم فکر خیانت به سراغم نیامد. چون کارم برایم خیلی ارزشمند بود و می خواستم در اوج بمانم و مهم تراز آن وجدانم بود .هیچوقت کاری نکرده ام که پیش خودم شرمنده باشم. خدا را شکر مزدش را هم گرفته ام. الان خلیل پسر ابراهیم جزو تیزهوشان است، دخترش هم فوق العاده باهوش و زیباست. یا بچه های دخترم شهرزاد که با همسرش در خارج از ایران زندگی می کنند بچه های موفق و درسخوانی هستند. مگر آدم چه می خواهد؟ این ها نعمت های بزرگ زندگی هستند. کارهایی که پدر و مادر ها انجام داده اند تقدیر بچه ها را می سازد.

    خلیل عقاب

    زندگی شما با آدم های عادی خیلی فرق می کند؟

    از سال 1350 به این طرف عادت کرده ایم در سیرک ها و کاروان ها بخوابیم. شهرزاد که بزرگتر از ابراهیم بود در شیراز به دنیا آمد و از آن به بعد ما با بچه های سیرک، یک جور زندگی گروهی داشتیم. ابراهیم در چنین شرایطی به دنیا آمد. ما به این شیوه از زندگی عادت کرده ایم. خانه داریم ولی ما در این کاروان ها زندگی کرده ایم و خیلی خانه به شکل واقعی نداشتیم.

    چند تا زبان بلدی؟

    انگلیسی و ایتالیایی. عربی هم بلدم. ابراهیم علاوه بر این ها روسی و ایتالیایی هم بلد است چون عروسم روس است.

    بدترین اتفاقی که برایتان افتاده؟

    مرگ همسرم بود که چند سال قبل در جاده اصفهان تصادف کرد و کشته شد. خیلی حیف بود. من همیشه فکر می کردم چون سی سال از او بزرگ ترم ،خیلی زودتر از او می روم ولی قسمت این بود که چشم و چراغ و ستون خانه ام برود .

    آرزویی که هنوز به آن نرسیده ای؟

    ببینید الان کشورهای مشترک المنافع همجوار ما مثل قرقیزستان یا تاجیکستان با جمعیت های 4-3 ملیونی یک بنای سیرک ثابت دارند ولی ما در کل کشور که هیچ در همین تهران خودمان که 12-10 ملیون جمعیت دارد یک بنای سیرک ثابت نداریم. چرا ما باید مدام چادرمان را از این مکان به آن مکان و از این شهر به آن شهر ببریم در حالی که این نیاز برای مردم پایتخت وجود دارد و حتی خارجی ها و توریست هایی که به ایران می آیند طبق قاعده ی گردشگری سراغ این طور مکان های تفریحی را می گیرند. در حالی که شهرداری مکانش را هم دارد و می تواند برای مردم پایتخت یک جای ثابتی برای سیرک در نظر بگیرد.

    از نتیجه کارت راضی هستی؟
    گروهی که الان کنار من هستند، نتیجه سال ها کارو تجربه من است. پسرم، ابراهیم الان جای 6 تا هنرمند کار می کند. تمام آن هایی که مطرحند و از ایران به سیرک های بین المللی رفته اند و افتخارهای بزرگی نصیب شان شده ، همه همین جا تربیت شده اند. خوشحالم که دارم برای هموطنانم کار می کنم ودیگر شبیه آن 20 سالی که در کشورهای خارجی کار می کردم رفتار نمی کنم. بلیط های سیرک را هم گران نکرده ام که همه بتوانند بیایند. بلیط سیرک در خارج 80 دلار است ولی ما غیر از 80 صندلی جلو که 25 هزار تومان است، قیمت باقی بلیط ها 15 هزارتومان است. قیمت ها را در این مرز نگه داشته ام تا اگر خانواده ای 4 یا 5 نفری خواستند به تماشای سیرک بیایند، استطاعتش را داشته باشند.

    Animal-Rights-Watch-ARW-7193

    رقیب جدی هم داری؟

    من بنیان گذار سیرک ایران هستم . به من می گویند پدر سیرک ایران. بعضی وقت ها که می بینم در شهرستان ها با یک چادر نیمداری و دوتا سگ و یک میمون سیرک راه انداخته اند، خنده ام می گیرد. یکی آمده بود می گفت: ما سیرک شما را در مشهد دیدیم. گفتم: من تا به حال در مشهد چادر برپا نکرده ام. خیلی قدیم ها در سالن تربیت بدنی آنجا برنامه گذاشته ام ولی سیرک نداشتم. می گفت: خودم دیدم نوشته بود سیرک خلیل عقاب. خیلی سال پیش تر هم که پهلوانی می کردم خیلی ها خودشان را شبیه من می کردند و با چند حرکت ساده مردم را دور خودشان جمع می کردند و می گفتند که خلیل عقابند. می گفتم : عیبی ندارد کارشان نداشته باشید بگذارید آن ها هم یک لقمه نان در بیاورند. رقیب؟ حرف های بامزه ای می زنی.

    درآمد سیرک چطور است؟

    اینجا دست کم 40 نفر از من حقوق می گیرد به غیر از هزینه های دیگر مثل عوارض شهرداری و نیروی انتظامی و وزارت ارشاد. وقتی نگاه می کنم می بینم خیلی پولی برای خودمان نمی ماند ولی می گویم عیبی ندارد. چون می خواهم یک تفریح سالم فرهنگی برای مردم وجود داشته باشد. در جواب روزهایی که مرا سر دست هایشان بلند می کردند. برایم کف می زدندو هورا می کشیدند. این جبران مهربانی مردم است.

    این همه انرژی را در 90 سالگی از کجا می گیری؟

    فقط بیایید ببینید بعد از برنامه مردم چکار می کنند. سبقت می گیرند در عکس گرفتن. همه می گویند چه کار خوبی کرده اید! چه برنامه خوبی! لذت بردیم. بیشترشان می گویند بلیط هایتان ارزان نیست؟ برای خودتان می صرفد؟ اول که می آیند قیافه هایشان اخمو و عبوس است. برنامه که تمام می شود همه شاد و خوشحال از این چادر بیرون می روند. می دانیم کار خیر و ثوابی انجام می دهیم و به همین هم دلخوشیم. یادتان باشد شاد کردن مردم هنر کوچکی نیست.

    عکس‌ها: لیلا افشار

    * خبرآنلاین

  • کیف قاپ حیات وحش دوست!/ تصویر

    کیف قاپ حیات وحش دوست!/ تصویر

    Animal-Rights-Watch-ARW-7192

    دیده بان حقوق حیوانات: در مراسم رونمایی از سری جدید اراذل و اوباش شهر تهران، باز هم تصاویر حیات وحش خالکوبی شده روی بدن این افراد خودنمایی می کرد. تصویری که مشاهده می کنید، بر تن یک کیف قاپ دوست دار حیات وحش نقش بسته است.

    از قدیم الایام، دوره گردان و معرکه گیران تلاش می کردند برای نمایش قدرت کاذبشان به نوعی از حیات وحش و به خصوص حیات وحش شکارگر و بزرگ جثه که برای بشر نماد قدرت محسوب می شوند استفاده ابزاری کنند. گاه به بند کشیدن خرس و شیر و پلنگ را بهانه نمایش قدرتشان می کردند و گاه بازی با مارها و سوسمارهای به ظاهر خطرناک نشان از مردانگی بی حد و حصرشان داشت.

    امروزه اراذل نیز مجازی تر شده اند و تنها تصویر حیوانات قدرتمند بر بدنشان کفایت می کند!

  • معرکه گیری با حیوانات باغ وحش ارم به موازات نمایشگاه محیط زیست/ تصویر

    معرکه گیری با حیوانات باغ وحش ارم به موازات نمایشگاه محیط زیست/ تصویر

    Animal-Rights-Watch-ARW-7196

    دیده بان حقوق حیوانات: حیوانات باغ وحش ارم با معرکه گیری در نمایشگاه گردشگری نمایش داده شدند.

    همزمان با نمایشگاه محیط زیست، یکی از غرفه های نمایشگاه گردشگری با استفاده از حیوانات باغ وحش ارم  و استفاده آزارنده از این حیوانات اقدام به نمایش های مشابه معرکه گیران خیابانی کرد. از توله شیری که در قفس دو متری اسیر بود تا بینندگان با انواع و اقسام رفتارهای آزارنده به استقبالش بروند تا مار پیتونی که باعث تبلیغ نگهداری از اگزاتیک پت و کمک به قاچاقچیان این حیوانات شد. پس از شکایات متعدد به نحوه نمایش توله شیر در این نمایشگاه، مسوولان مجبور به برخورد یا این نمایش شدند اما جای این شیر با چند پرنده پر شد تا مشخص شود اسارتگاه های حیوانات نه تنها به فکر نگهداری اصولی حیوانات و کنترل میزان استرس وارده به حیوانات نیستند، بلکه با وارد آمدن استرس بیش از حد به حیوانات اسیر و قرار دادنشان در معرض تماس مستقیم با بازدید کنندگان پر تعداد تلاش می کنند افراد نا آگاه را جذب غرفه خود و همفکرانشان کنند.

    شکی نیست اسارتگاه های ایرانی حیوانات نیز هم تراز با تمام اسارتگاه های حیوانات که هدفی جز کسب مال بیشتر ندارند حرکت می کنند و آنچه با هر قیمتی برایشان مهم است پول است.

  • در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ 20 / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ 20 / تصویر

    Animal-Rights-Watch-ARW-5935

    _____________________

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱9 / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱۸ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱۷ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱۶ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱۵ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱۴ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱۳ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱۲ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱۱ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱۰ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۹ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۸ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۷ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۶ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۵ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۴ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۳ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۲ / تصویر

    در رابطه با این تصویر چه نظری دارید؟ ۱ / تصویر

  • شکار سنجاب در پارک چیتگر تهران؛ چند عکس و یک دنیا خطا/ تصویری

    شکار سنجاب در پارک چیتگر تهران؛ چند عکس و یک دنیا خطا/ تصویری

    Animal-Rights-Watch-ARW-7198

    دیده بان حقوق حیوانات: اینجا چیتگر است؛ بخشی از زمین های شهری کلان شهر تهران؛ جایی با فاصله نه چندان زیاد از مقر اصلی سازمان حفاظت محیط زیست و نه چندان دور از مدیریت شهری و البته در چند قدمی نیروهای محترم انتظامی و نگهبان و انتظامات پارک و هر آنچه به نظم و امنیت اجتماعی و قانون مرتبط است.

    افرادی با حمل اسلحه های پی اس پی، اسلحه هایی بدون صدا ولی با قدرت کشندگی بالا برای حیوانات، رسما وارد پارک می شوند، قلق گیری می کنند، اهداف نمایشی می زنند، به اسپری شلیک می کنند، کبوتر و کلاغ و قمری می زنند، عکس می گیرند، عکس ها را رسما منتشر می کنند، برای این کار عضو گیری می کنند، قرار های جمعی می گذارند، آموزش می دهند، اسلحه خرید و فروش می کنند، آزادانه می گردند، و جالب تر از همه در پارک چیتگر سنجاب شکار می کنند!

    لازم به ذکر است که سنجاب، گونه مهاجم برای طبیعت تهران است و در زیستگاه طبیعیش زاگرس در خطر انقراض است!

    سنجاب از زیستگاهش در غرب کشور توسط قاچاقچیان حیوانات سرقت می شود،

    در بازار خلیج فارس تهران، پت شاپ ها و برخی کلینیک های حیوانات و حتی توسط دست فروش ها خرید و فروش می شود،

    نگهداریش توسط سودجویان مرتبط با قاچاق اگزاتیک پت تبلیغ می شود،

    در برخی پارک های شهر تهران و باغ وحش به صورت انبوه در قفس های کوچک نگهداری می شود و گاه فرار می کند!

    در پارک ها آزادانه به زندگیش ادامه می دهد تا عده ای تفنگ به دست پیدا شوند و …

    اینجاست که جای خالی آموزش های زیست محیطی رخ می نماید!

    چه کسی باید آموزش دهد که مردم سنجاب نخرند؟ چه کسی باید با تفنگ به دستان مقابله کند؟ چه کسی باید با خرید و فروش سنجاب مخالفت کند؟ چه کسی باید تخلفات دنیای مجازی را پیگیری کند؟ و چه کسی باید از کل این ماجرا با خبر باشد؟!

    گزارش را از زبان افرادی که در پارک چیتگر سنجاب شکار کرده اند بخوانید. اسامی مخفف شده اند:

    «سلام خدمت دوستان عزیز
    امرو با آقا ح. و یه عضو جدید به نام آقا ا. رهسپار پارک جنگلی چیتگر شدیم. ساعت 9/30 آزادی قرار داشتیم!
    همون ابتدا در بدو ورود دوستان کلی کیف کردن از این همه کلاغ و کبوتر!!!!!!!!!!!!!!
    تازه از نگهبانی فاصله گرفته بودیم که دیدم ا. داره میگه سنجاب دیده و ما نگه داشتیم……
    خلاصه برادر ح. و ا. افتادن به جون سنجابه
    هی بزن هی بزن……… تخ توخ …….
    خلاصه من اول اسحه رو درنیاوردم و منتظر شدم ح. با 460 و یا ا. با گامو رویالش بزننش
    خلاصه بعد از زدن 4-5 تیر هیچ خبری نشد که نشد……
    منم رفتم سلطان (350) آوردم یکی بهش زدم دیدم رو درخت تعادلش بهم خورد اما عجیب بود نیفتاد!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و داش فرار میکردم که بالاخره ح. با 460 یکی زد و پرت شد پایین!
    آقا رفتیم بالا سرش دیدم 3 تا سوراخ تو بدنشه!
    فهمیدم اون تیری که من زدم از پایین پا وارد و از قسمت ران خارج شده و تیر خلاص و آخر و کشنده برای ح. بود که تیر به کمر حیون برخورد و ………….

    راستی چند بار اومدیم کبوتر بزنیم که با تعلل برخی از دوستان مواجه شدیم (منظورم اصلا ح. نیستاااااا خخخخخخخخخخخ)
    اهان بگم برتون از هدف زدنی
    که دوربین رو در فاصله 36 متری صفر کردیم البته فقط 350 اینجوری ردیف شد اما نه 460 و نه رویال صفر شد نمیدونم چرا از صاحبانشون بپرسید
    راستی داشتیم تیراندازی میکردیم برای گروپ پشت سیبل یه تخته بود به اندازه یه بند انگشت! حدود 2 سانت!
    جالبه با 350 و با ساچمه ts22 زدم تخته رو رد کرد !!!! وای از این قدرت!!
    اتفاقا خود ح. بهم گفت! من حواسم نبود؟!!
    ح. کف کرده بود……..
    راستی یه تجربه جالب دوربین تو 36 متری صفر کردم تو 65 متری با 2 میدات پایین گرفتن 2 بار یه اسپری خوش بو کننده هم سایز رانی ترکوندم (همه مسافت های ذکر شده اندازه گیری دقیق شده بود)
    و شلیک دوم قوطی رفت تو فاصله 70 متری که بازم ترکید!
    خلاصه امروز روز 350 بودKhansariha (48)Khansariha (219)Khansariha (219)Khansariha (219)
    ولی در کل خیلی خیلی خوش گذشت جای همه خالی بودKhansariha (219)Khansariha (48)Khansariha (214)»

    Animal-Rights-Watch-ARW-7205

    Animal-Rights-Watch-ARW-7204

    Animal-Rights-Watch-ARW-7203

    Animal-Rights-Watch-ARW-7202

    Animal-Rights-Watch-ARW-7201

    Animal-Rights-Watch-ARW-7200

    Animal-Rights-Watch-ARW-7199

    Animal-Rights-Watch-ARW-7197

     

  • کشف لاشه تاکسیدرمی شده یک پلنگ ایرانی در مرز پیرانشهر/ تصویری

    کشف لاشه تاکسیدرمی شده یک پلنگ ایرانی در مرز پیرانشهر/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: رییس اداره محیط زیست پیرانشهر از کشف لاشه تازه تاکسیدرمی شده یک پلنگ ایرانی در مرز پیرانشهرخبر داد.

    فاروق سلیمانبی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود: هفته گذشته نیروی یگان حفاظت محیط زیست شهرستان پیرانشهر با همکاری مامورین انتظامی مستقر در گمرک تمرچین لاشه تازه تاکسیدرمی شده یک پلنگ ایرانی را در هنگام خروج از مرز پیرانشهر کشف و ضبط کردند.

    رئیس اداره حفاظت محیط زیست پیرانشهر اظهار داشت: لاشه تاکسیدرمی شده این پلنگ در جعبه ای چوبی به طول ۲٫۶۰ متر در یک کانتیر حمل بار کشف شده است.

    Animal-Rights-Watch-ARW-7210

    به گفته  سلیمانی، یک تبعه عراقی تاکسی­درم­ی کشف و ضبط شده را از استانهای شمال کشور خریداری  و درصدد انتقال آن به کشور عراق بوده است.

    سلیمانی تصریح کرد: این تبعه عراقی پس از کشف تاکسیدرمی توسط ماموران گمرک تمرچین، متواری و از طریق مرز پیرانشهر به کشور عراق گریخت.

    رئیس اداره حفاظت محیط زیست پیرانشهر گفت: برابر گزارشات واصله و تحقیقات انجام گرفته لاشه تاکسیدرمی شده این پلنگ در شهرستان آستانه اشرفیه در استان گیلان خریداری شده  و از تازگی پوست و بویی که از آن منتشر می شود مشخص است که به تازگی و  طی یک ماه گذشته  شکار شده است.

    سلیمانی افزود: این تاکسیدرمی جهت تحقیقات بیشتر در اختیار کارشناسان اداره کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی قرار گرفته است.

  • بدون تقدیر سازمان محیط زیست هم هرگز به روی حیات وحش اسلحه نمی‌کشم

    بدون تقدیر سازمان محیط زیست هم هرگز به روی حیات وحش اسلحه نمی‌کشم

    Animal-Rights-Watch-ARW-7191

    دیده بان حقوق حیوانات: دامدار فداکار لرستانی که سال گذشته با وجود حمله پلنگ به دام‌هایش و داشتن اسلحه از کشتن پلنگ صرفه‌ نظر کرد، گفت: بدون تقدیر سازمان محیط زیست هم هرگز به روی حیات وحش اسلحه نمی کشم.

    به گزارش خبرنگار مهر، نوروز حیدری در نشستی که به مناسبت تقدیر از این دامدار فداکار در سیزدهمین نمایشگاه بین‌المللی محیط زیست برگزار شد، با بیان این مطلب اظهار داشت: بخاطر تقدیر و حمایت مالی نبود که از کشتن پلنگ صرفه نظر کردم، بلکه همانطور که بارها گفته‌ام زیبایی پلنگ و ارزش زیست محیطی آن برای من آنقدر زیاد است که اگر باز هم به دام‌هایم حمله کند آن را ناشی از طبیعت او می دانم و هرگز به روی این این گونه و هیچ حیات وحش دیگری اسلحه نخواهم کشید.

    وی با قدردانی از مدیرعامل کارخانه گلریز که خسارت دام‌هایش را به طور کامل پرداخت کرد، ادامه داد: هنوز هم گاهی شک دارم که از این پول استفاده کنم، چون معتقدم تقابل بین حیات وحش و دامداران مساله طبیعی است و نگرانم که مبادا این پول حرام باشد.

    در این نشست مدیرکل محیط زیست استان لرستان در پاسخ به اینکه چرا سازمان محیط زیست علی رغم اینکه بخش خصوصی خسارت این دامدار را پرداخته بود، مدعی شد که خسارت را سازمان محیط زیست پرداخته است، تصریح کرد: خسارت این دامدار همچنان بر عهده سازمان محیط زیست است و پرونده حقوقی آن از سال گذشته تشکیل شده و در حال پیگیری برای پرداخت آن هستیم، اما این خسارتی که مدیرعامل گلریز به دامدار لرستانی پرداخت کرده است، نوعی هدیه از طرف او بوده و سازمان محیط زیست آن را به عنوان خسارت دامدار عنوان نکرده است.

    محمدحسین بازگیر با بیان اینکه امکانات و اعتبارات سازمان محیط زیست و اداره کل محیط زیست استان لرستان بسیار محدود است، اظهار داشت: اما ما هم در حد توان و وسع خود سعی کردیم به صورت معنوی از این چوپان فداکار قدردانی کنیم و حتی پیگیر پرداخت خسارت وی از سوی سازمان محیط زیست هستیم.

    وی در پاسخ به اینکه چرا اینقدر پرداخت خسارات دامدارانی که دام آنها تمام سرمایه زندگیشان است، طولانی است و بیشتر از یکسال است که هنوز پرداخت نشده است، خاطر نشان کرد: باید ساز و کاری در سازمان محیط زیست فراهم شود که بتوان این خسارات را در سریع‌ترین زمان ممکن پرداخت و پرونده ها به سرعت رسیدگی شوند، اما مانند حوزه سلامت، بهداشت و مدرسه‌سازی خوب است که فرهنگ کمک به حیات وحش و محیط زیست در میان خیرین نهادینه شود.

  • انسان ها با برخورد های احساساتی روند طبیعی زندگی حیات وحش را مختل می کنند

    انسان ها با برخورد های احساساتی روند طبیعی زندگی حیات وحش را مختل می کنند

    Animal-Rights-Watch-ARW-7190
    دیده بان حقوق حیوانات: چهارمین مناظره زیست محیطی با موضوع تنوع زیستی و تعامل با حیوانات که با حضور دکتر عبدالحسین وهاب زاده، استاد دانشگاه و دکتر جمشید منصوری اکولوژیست و جمعی از تشکل های مردم نهاد فعال در زمینه حمایت ار حیوانات برگزار شد.

    به گزارش خبرنگار مهر،  در این مناظره که با مدیریت محمد درویش مدیر دفتر آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شد ، عبدالحسین وهاب زاده اظهار داشت: انسان همه چیز محیط زندگی اش را دستکاری کرده و این دستکاری روز به روز بیشتر می شود به طوری که تصور می کنم انسان نمی تواند به روزی فکر کند که عرصه ای را دستکاری نکرده باشد.

    وی ادامه داد: این دستکاری 2 میلیون ساله وقتی خطرناک می شود که تعداد انسان ها تا 7 میلیارد نفر افزایش یافته است .شاید این میل به دستکاری بوده که انسان غارنشین را تا مرحله ای پیش برده که اکنون توسعه تبدیل به طناب دارش شده است.

    محیط بانان طعمه را از دهان گرگ بیرون می کشند تا آهو را نجات دهند

    وهاب زاده  تاکید کرد: از نظر فلسفی و اخلاقی هم می شود به این موضوع پرداخت آیا دخالت در زندگی جانوران و درمان و غذا دادن آنها به جاست . به نظر می رسد دراین عرصه آنقدر پیش رفتیم که احساس می کنیم حق داوری داریم. محیط بان ما طعمه را از دهان گرگ بیرون می کشد تا آهو را نجات دهد و این نشان می دهد تا چه حد انسان ذهنیت مداخله گرایانه دارد.

    ویلاسازی و استفاده بی رویه از سموم دخالت در طبیعت است نه غذا دادن به آنها

    ایمان ابراهیمی فعال محیط زیست در واکنش به گفته های وهاب زاده اظهار داشت: دخالت در طبیعت غذا دادن به حیوانات و درمان آنها در طبیعت نیست بلکه دخالت، ویلا ساختن و نابود کردن اکوسیستم های طبیعی است . ما باید به این سمت برویم که به حیوانات کمک کنیم تا آنها تشویق به ماندن در زیستگاه هایی شوند که از حیات وحش خالی شده است.

    وی ادامه داد: اعتراض ما باید به ورود سموم و آلودگی های صنعتی به تالاب هایی باشد که امسال موجب شده که از هزاران گونه پرنده ای که هر سال به تالاب سرخ رود در استان مازندران  می آمدند امسال فقط چنگر ، درنا و خوتکا بیاید.

    کاهش 99 درصدی مرگ و میر قو های سرخ رود با غذا دادن به آنها

    مسعود محمدی به عنوان فعال محیط زیست موافق غذا دهی به حیوانات نیز در تایید صحبت های ابراهیمی گفت: غذادهی به قوهای سرخ رود موجب شده تا مرگ و میر و شکار قوها در این منطقه 99درصد کاهش یابد.

    وی خطاب به وهاب زاده گفت: ما در مورد حیات وحش داوری نمی کنیم بلکه ما به دنبال درمان آن هستیم .

    نباید اجازه داد احساسات کارکرد طبیعی اکوسیستمها را مختل کند

    جمشید منصوری اکولوژیست نیز در موافقت با وهاب زاده گفت: همگان فکر می کنند که دخالت درطبیعت و انقراض گونه ها همه بر اثر فعالیت های انسانی است چرا که از زمان پیدایش حیات بر روی زمین بارها در اثر عوامل طبیعی حیوانات منقرض شده اند و دوباره گونه های جدید شکل گرفتند.

    وی ادامه داد: جنبه های احساسی و یا اخلاقی نباید بر روابط طبیعی و کارکرد اکوسیستم ها و موجودات زنده اثر بگذارد باید به این نکته توجه کرد که طبیعت نظم وقاعده خاص خود را دارد. برای مثال علت مهاجرت پرندگان دسترسی به غذاست ، هنگامی که پوشش گیاهی و مواد غذایی مورد نیاز یک پرنده مانند قو تمام می شود آن هنگام  پرنده تصمیم به مهاجرت می گیرد و این قانون طبیعت است.

    منصوری توضیح داد: اما هنگامی که ما به صورت دستی و آنهم در اکوسیستم های محدود اقدام به غذادهی به حیوانات می کنیم در واقع تمایل حیوانات به کوچ را از بین می بریم. همانند ییلاق و قشلاق کردن عشایر که به طور طبیعی در سال های دور انجام می شد اما روند شتابان توسعه این فرایند را متوقف  و عشایر را یکجانشین کرد.

    غذا دادن به حیوانات در دراز مدت آنها را تبدیل به حیوانات باغ وحشی می کند

    وی ادامه داد: اگر ما امروز به یک حیوان غذا بدهیم فردا باید دوباره به او غذا بدهیم و این روند هر روز ادامه پیدا می کند تا زمانی که حیوان آنقدر به انسان وابشته شود که چاره ای جز نگهداری آن در باغ وحش نداشته باشیم.

    این اکولوژیست خاطرنشان کرد: غذا دادن به گونه های جانوری حساب و کتاب دارد اگر می خواهیم به گونه ها غذا هم بدهیم باید در زمان های خاص و به تدریج و با برنامه باشد وگرنه غذا دادن بدون حساب و کتاب خود آرام آرام تبدیل به معضلی برای حیات وحش  خواهد شد و موجب تغییر ویژگی های رفتاری حیوانات می شود.

    در ادامه محمد درویش به جمع بندی گفته های موافقان و مخالفان پرداخت و گفت: از یک سو طرفداران غذا داد به حیات وحش معتقدند  که تخریب زیستگاه ها حیات وحش را به خطر انداخته و آنها با غذا دادن به حیوانات آسیب پذیر سعی در حفظ تنوع زیستی دارند و از سوی دیگر اساتید دانشگاه آقایان وهاب زاده و منصوری معتقدند که غذا دادن به حیوانات آنهم بدون چارچوب خاص ضریب آسیب پذیری حیات وحش را افزایش می دهد.

    غذا دادن به پرندگان مسیر مهاجرتشان را منحرف می کند

    حر منصوری فعال محیط زیست نیر در ادامه مناظره گفت: متاسفانه این روند غذادهی به حیوانات موجب شده که مسیر گونه های قو مانند قوی فریاد کش از سمت میانکاله منحرف شود و درحال حاضر حضور قوها در منطقه سرخ رود بیش از توان اکولوژیکی منطقه است.

    وی ادامه داد: متاسفانه ما در تمام کارها افراط و تفریط داریم به عنوان مثال یک گروه زیست محیطی در یک تالاب در استان مازندران 53 تن گندم به عنوان غذا به پرندگان تالاب داده اند که 40 تن از این مقدار که مورد استفاده حیوانات قرار نگرفته فاسد شده و بوی تعفن تالاب را فرا گرفته است.

    منصوری خاطرنشان کرد: غذا دادن دستی حیوانات را آسیب پذیر می کند برای نمونه در سواحل دریای خزر ، پرندگان به غذای دستی عادت کرده اند و به هر چیزی به عنوان غذا نگاه می کنند که در این میان برخی افراد به جای غذا ترقه به سمت آنها پرتاب می کنند که پرندگان آنرا به عنوان غذا می خورند که در نهایت در درون شکم آنها منفجر و پرنده متلاشی می شود.

    تخلیه زیستگاهها از حیات وحش زمینه ساز  فعالیت های اقتصادی ناپایدار

    وی با بیان اینکه هرجا غذا فراوان باشد مسیر کوچ ها به آن سمت منحرف می شود اظهار داشت: زمانی در میانکاله 45 هزار قو وجود داشت اما اکنون مهاجرت قوها به سمت سایر تالاب ها موجب شده تا برخی بگویند که این زیستگاه ها پرنده ندارد بنابراین چرا نباید در آنجا هتل احداث کرد.

    منصوری خاطرنشان کرد: روشی که اکنون برای غذا دهی پرندگان استفاده می شود به هیچ وجه کارشناسی شده نیست و موجب شده پرندگان هم به سرخ رود بیشتر مهاجرت و مناطق اطراف آنرا دچار چالش کنند.

    در ادامه ابراهیمی گفت: انانی که به غذا دادن به حیوانات انتقاد دارند بگویند چرا باید قوها به  میانکاله بروند در حالی که وقتی این منطقه حفاطت شده قدم می زنیم انگار در میدان تیر قرار داریم و دیگر اینکه چه کسی باید کار کارشناسی در رابطه با غذا دادن به حیوانات انجام دهد.

    پس از شنیدن نظرات موافقان و مخالفان ، وهاب زاده گفت: ما به طور کامل با غذا دادن مخالف نیستیم غذا دادن در باغ وحش و یا یک منطقه محصور اشکالی ندارد اما این فرهنگ غذا دهی که اکنون در میان مردم ما رواج یافته صحیح نیست .

    وابستگی شدید حیات وحش به انسان موجب خروج از روند طبیعی زندگی می شود

    وی توضیح داد: اکنون مردم ما وقتی برای خرید به یک سوپرمارکت می روند پس از خروج از آن یک تن ماهی را باز کرده و آنرا جلوی گربه ای می گذارند که کنار در سوپر مارکت دراز کشیده است این حس افراطی گری هیچ ثمره ای جز وابستگی بیش از پیش این موجودات به انسان و خروج آنها از روند طبیعی زندگی شان ندارد.

    به گفته وهاب زاده بهتر است نیروهای خود را به جای غذا دادن به حیات وحش صرف حفظ زیستگا هها و جلوگیری از ساخت و ساز در طبعیت و تخریب محیط زیست کنبم . چرا بابید جانوران را در برخی مناطق مانند بیماران یک بیمارستان وابسته کنیم چرا در کار طبیعت دخالت می کنیم.حیوانات قبل از اینکه انسان باشد مگر از گرسنگی تلف می شدند حال نیز بگذاریم طبیعت کار خود را انجام دهد.

    وی ادامه داد: فرهنگ مردم  یک روزه درست نمی شود و باید برای کار فرهنگی اقدام طولانی مدت انجام شود در کنار آن اقصاد نیز می تواند به عنوان ابزار نیرومندی برای کم کردن آسیب ها مورد استفاده قرار گیرد .

    دولتی که 100 میلیارد دلار فروش نفت دارد چگونه بودجه دادن خسارت  پلنگ به دامدار را ندارد

    این استاد دانشگاه متذکر شد مردم به دولت رای می دهند تا به نیابت از آنها اداره کشور را بر عهده بگیرند و این جای تاسف است که دولتی 100 میلیارد دلار نفت بفروشد و هنگامی که وقت جبران خسارت یک پلنگ می رسد بگوید بودجه نداریم.

    فعالان محیط زیست نمی توانند در برابر وضعیت اسفناک و گرسنگی حیات وحش بی تفاوت باشند

    محمد درویش در جمع بندی این مناظره گفت: حرف موافقان غذا دادن به حیوانات این است که چرا کارشناسان و مسوولان زیست محیطی ساکت مانده اند تا وضعیت حیات وحش به این شکل اسفناک درآید  اما فعالان محیط زیستی نمی توانستند نسبت به رنج کشیدن حیوانات بی تفاوت باشند و سکوت کنند.

    وی اظهارداشت: از سوی دیگر اساتید دانشگاه معتقدند که باید فکری به حال حل مساله کرد و غذا دادن به حیات وحش مشکلات این بخش را وخیم تر می کند.