خطر ورود گونه های غیر بومی به محیط های طبیعی

دیده بان حقوق حیوانات: رئیس اداره محیط زیست طبیعی استان تهران مطرح کرد: آسیب های زیست محیطی محدود به ورود آلاینده ها، پساب ها به زیست بوم ها و یا از بین بردن گونه های جانوری و گیاهی بر اثر مواد شیمیایی نیست بلکه بسیاری از این آسیب ها ناشی از دستکاری در نظام طبیعی زیست بوم ها می باشد.

به گزارش سایت اطلاع رسانی محیط زیست استان تهران (سامات) امیرعباس احمدی با اعلام این موضوع گفت : یکی از این آسیب ها که بویژه در سالهای اخیر در بسیاری از کشورهای جهان مورد توجه بسیاری قرار گرفته است ، مسئله ورود گونه های غیر بومی به اکوسیستم های طبیعی می باشد.

وی افزود در این اکوسیستمها اساس تعادل بین جمعیت های (جانوری ، گیاهی) و منابع موجود در آنها شکل گرفته و پایدار می مانند.

احمدی با اشاره به اینکه ورود هر نوع موجود زنده باعث تغییر در این نظم طبیعی شده و زیست بوم ها را دچار تغییر می نماید، گفت : اغلب این تغییرات می تواند ماهیت مخرب داشته باشند. یک گونه غیر بومی می تواند به هریک از گروه ها یا طبقات موجودات زنده اعم از ویروس ها ، قارچ ها ، جلبک ها ، خزه ها ، سرخسها ، گیاهان، مهره داران ، ماهی ها ، دوزیستان ، پرندگان و پستانداران گفته شود.

وی ادامه داد: ورود گونه های غیر بومی از عوامل موثر در انقراض گونه می باشد. گونه های غیر بومی همچون عوامل بیماریزا، شکارچی و یا گیاهخوارانی عمل نمایند که از گونه های طبیعی تغذیه می کنند. رئیس اداره محیط زیست استان تهران تصریح کرد: این گونه ها بر سر منابع غذایی، فضا و نور با گونه های بومی رقابت می کنند و یا در تلاقی های ژنتیکی شرکت نموده و در نهایت ممکن است سبب تغییرات زیادی در زیستگاه شوند.

احمدی از : تاثیر بر افراد ، تغییر در جمعیت ها ، تغییر در مورفولوژی ، تاثیرات رفتاری به عنوان مصادیق کلی این تغییرات نام برد.

وی در پایان خاطر نشان کرد: گسترش گونه های غیر بومی پدیده ای است که می تواند بعنوان یکی از شاخصهای مهم در ارزیابی آسیب پذیری های زیست محیطی مورد توجه قرار گیرد. به نظر می رسد که علیرغم مصادیق و نمونه های مشهودی مانند آبزی شانه دار دریای خزر یا آزولای تالاب انزلی ، این مسئله در ایران چندان مورد بررسی قرار نگرفته است.

دیدگاه‌ها

3 پاسخ به “خطر ورود گونه های غیر بومی به محیط های طبیعی”

  1. دوستدار طبیعت نیم‌رخ

    (این نامه شاید به متن فوق کمی بی ارتباط باشد، ولی درخواستی است که تعداد زیادی از دوستداران و حامیان محیطزیست و حیات وحش برای خانم دکتر ابتکار و سایرین ارسال کرده اند. امیدوارم کمکی باشد برای تحقق اهداف مشترکمان)

    سرکار خانم دکتر ابتکار
    جناب آقای مهندس حیدرزاده

    با سلام و احترام،

    قبل از هر چیز، اجازه دهید از قبول و صرف وقت برای خواندن این نامه از شما قدردانی کنیم. شما تنها کانال ارتباطی ما -پیروان، دوستداران و حامیان محیط زیست و حیات وحش – در تحقق اهدافی هستید که قصد طرح آنها در اینجا را داریم.
    شاید در امور مدیریت یک کشور، مسایلی مانند آموزش و پرورش، اقصاد و بازار، سیاست خارجی و… بعنوان مهمترین و حیاتی ترین موضوعات مطرح شوند و علاقمندان بیشماری نیز داشته باشند. ولی برای آنان که چشم انداز کمی آینده¬نگرتر دارند، محیط زیست، آب، اکوسیستم، گیاهان، حیات وحش و عوامل بیشمار دخیل در این موضوع زیربنایی¬ترین دغدغه دنیای امروز به شمار می آید. ما نیز چون شما بر این باوریم که تا خاک، آب، باد و زمین نباشد، نه اقتصادی خواهد بود، نه سیاستی که داخلی و خارجی آن مطرح باشد و نه انسان سالمی که بتوان برای حیات آینده آن برنامه ریزی کرد و برنامه ریزی کند!
    ما نیز چون شما باور داریم که باید هر چه سریعتر به فکر راهکاری اساسی برای زنده کردن دریاچه ها، تالاب ها و رودخانه های ایران بود. پرآب شدن دریاچه هامون، ما را نیز چون شما شاد کرد.
    و اینکه ما نیز چون شما اعتقاد داریم انتشار دستاوردها و موفقیتها اگرچه موجب تشویق روحی و پربارتر شدن رزومه کاری ما می شود، ولی باعث فراموشی سایر معضلات حیاتی موجود و چه بسا حل آن نمی¬شود.
    از اینرو، ما دل نگرانیهای خود را صمیمانه و به شرح زیر تقدیم حضورتان می کنیم تا امیدمان برای رفع مشکلات ریشه ای این حوزه بیشتر از قبل شود:

    • باغ وحش یا اسارتگاه ها: قصد ما این نیست تا به مبحث “حقوق حیوانات” بپردازیم، اما اشاره به این حقیقت لازم است که در وجود تمام حیوانات حس درد، رنج و سختی نهفته شده است. همه آنها درد، شادی، ترس، محرومیت، تنهایی و حس مادر بودن را احساس می کنند و به همین دلیل نیازمند توجه هستند. بر هیچ کس پوشیده نیست باغ وحش های کنونی ما، که بدرستی نام صحیح “اسارتگاه” برای آن انتخاب شد نه تنها فاقد این توجه که فرسنگها دورتر از آن قرار دارد. نه با این چشم انداز که خود را به استانداردهای جهانی برسانیم، بلکه فقط به این دلیل که در داخل مرزهای کشور خودمان به فریاد بیصدای این موجوداتی که هنوز زنده هستند برسیم و با این کار نظمی را که از محیط زیست گرفتیم دوباره به آن برگردانیم، هر چه سریعتر به تعطیل کردن تمام اسارتگاههای موجود بپردازیم. تک¬تک ما داوطلبانه و درصورت نیاز با راهکارهای عملی در خدمت و کنار شما خواهیم بود. با توجه به اولویت کار، رهاسازی و حفاظت مناسب و علمی حیات وحش و سایر حیوانات اهلی اسیر در باغ وحشهای آمل، زابل، زاهدان، سمنان، مشهد و ایلام شاید نقطه شروع خوبی برای این بخش باشد.

    • سیرک ها: همان وضعیت اسارتگاهها با هدفی متفاوت در سیرکها جاری است. شیرهای آفریقایی سیرک زابل به جای دریافت درمان، نگهداری مناسب و انتقال به محیط زیست حفاظت شده، به کرج منتقل شد تا “موجبات شادی و تفریح” مردم آنجا را فراهم آورد. سیرک خلیل عقاب و پسران همچنان با آزار و اذیت حیوانات باعث تعجب بینندگان می شود! حال اگر همین مردم با تواناییهای ذاتی و خدادادی(و نه شرطی کردن به شیوه تشویق و تنبیه) این موجودات آشنا شوند چقدر تعجب می کنند!؟ اگر آگاه شوند که تمام این موجودات درست مثل خود ما درد و رنج را حس می کنند چقدر متعجب می شوند؟! و مهمتر اینکه اگر به طبیعت اصلی خود برگردند چه تاثیر مثبتی بر روی محیط زیست ما می گذارند بدون شک مبهوت و “شاد”-تر خواهند شد. با توجه به تداوم آزار و اذیت حیوانات در قالب سیرک، و بدون توجه به قدمت فعالیت این سیرکها و ضرر و زیانهایی که صاحبان مکانهای تجاری مربوطه مدعی آن خواهند شد، ما خواهان توقف فعالیت بخش مربوط به حیات وحش و سایر حیوانات اهلی و رهاسازی و حفاظت مناسب و علمی آنها هستیم.

    • حیوانات غیربومی: خاستگاه هر حیوانی از سوی خود طبیعت مشخص شده است. اگر هم موفقیتهایی در زمینه تغییر محیط زیست یک گونه بومی بدست آمده است، نمی تواند قابل تعمیم برای تمام گونه ها و نیز حیات وحش خاص باشد. ضمن مخالفت با واردات گونه های مختلف غیربومی، ما خواهان احترام به این “خاستگاه” هستیم. تجربه خوبی در این زمینه در کارنامه خود نداریم، با تکرار این اشتباه، نه زندگی موجودی را به خطر بیاندازیم و نه کارنامه کشورمان را بیش از این مخدوش کنیم. شاید در اینجا بد نباشد جویای احوال کانگوروی قرمز بومی استرالیا باشیم که اواخر سال 92 وارد کشورمان شد؟

    • در تمام کشور، گروههای مردم نهاد برای جمع آوری سگهایی که در خیابان زندگی می کنند و گاهی موجب ترس و ناراحتی مردم می شوند کمر همت بسته اند. ما می دانیم سازمان محیطزیست نقشی در کشتن این سگها ندارد ولی از آنجاییکه این موجودات نیز زیرمجموعه گروهی هستند که ما آنها را “حیوان” می نامیم و این حیوانات نیز دارای حقوق خود و حس های مشترک با انسان هستند، ما خواهان توقف کشتن سگها- بصورت آشکار و پنهان- هستیم. باشد که در گرو فعالیتهای شبانه روزی همین گروههای مردم نهاد تمام این حیوانات زنده گیری و ساماندهی شوند تا هم خودشان در امان بمانند و هم مردم ما بیشتر از این “آزار و اذیت” نشود!!

    در ابتدای این نامه تشکر کردیم. در انتها نیز تشکر می کنیم.
    ما – پیروان، دوستداران و حامیان محیطزیست و حیات وحش- امیدواریم و میخواهیم سازمان محیطزیست در دولت تدبیر و امید، در سایه همین دو مفهوم به خواسته های اشاره شده در بالا با ستاره اولویت بسیار بالا جامه عمل بپوشاند.

    1. زهره نیم‌رخ

      بسيار رسا، عميق، پر مفهوم، واقع گرايانه و انساني بود.

    2. افشین نیم‌رخ

      درود خدمت فعالان و دوستداران محیط زیست. دوست عزیز مواردی که در نامه ذکر کردید . حداقل انتظار ما دوستداران محیط زیست از مسئولین است. ولی با همین حداقل بودنش بسیار هم بزرگ و مهم است. امید است روزی شاهد عملی شدن این موارد باشیم. افتخار است مرا هم جزو این گروه بدانید

دیدگاهتان را بنویسید