و به نقل از مهر، محققان آمریکایی با استفاده از اطلاعات به دست آمده از فرستنده هایی که به بدن کوسه های پلنگی وصل کرده بودند دریافتند این جانداران برای رفتن از نقطه ای به نقطه دیگر از مسیرهای هدایت شده و جهتداری استفاده می کنند دیگر گونه های کوسه ها از قبیل کوسه های پشت سیاه چنین رفتارهایی را از خود نشان نمی دهند.
محققان باور دارند این رفتار نشاندهنده این است که کوسه های پلنگی از گنجایش ذخیره سازی نقشه محدوده های مهم و کلیدی برخوردارند همچنین نشان می دهد ماهی های بزرگ از قدرت مسیریابی برخوردارند و با استفاده از میدان مغناطیسی زمین می توانند مسیر درست را انتخاب کنند.
در این مطالعه محققان با استفاده از تکنیکهای آماری موفق به نمایش داده بخشهایی از سفر کوسه ها شدند که به واسطه اتفاق و شانس رخ نداده بود بلکه در این سفرها کوسه ها مسیرهایی خاص را دنبال می کردند.
مقایسه کوسه های پلنگی با کوسه های “ترشر” نشان داد کوسه های ترشر در مسیریابی از توانایی کمتری برخوردارند و از نشانه هایی مانند جریان آب اقیانوس، حرارت آب و بوی آب برای یافتن مسیر خود استفاده می کنند.
همچنین کوسه های بالغ نسبت به کوسه های جوان در مسیرهای هدایت شده و شناسایی شده طولانی تری حرکت می کنند و این نشان می دهد کوسه ها به تدریج و با افزایش سن نقشه ای کامل از محل اقامت خود را به خاطر می سپارند. تفاوت میان گونه های مختلف و قدرت مسیریابی آنها به احتمال بالا به تفاوت شیوه زندگی این گونه ها با یکدیگر ارتباط دارد.
بر اساس گزارش بی بی سی، کوسه های پشت سیاه نقشه ای بسیار محدود از محل زیستگاه خود در سیستم جزیره ای اقیانوس آرام دارند اما در مقابل کوسه های پلنگی می توانند فواصل بسیاری طولانی را پیموده و حتی تا سه هزار کیلومتر از خانه خود فاصله بگیرند.
و به نقل از جام جم آنلاين: مطالعهاي كه در آخرين شماره مجله Physiological and Biochemical Zoology به چاپ رسيده، تغييرات متوالي در قلب خرسهاي گريزلي را در زمان خواب زمستاني آنها نشان ميدهد.
اين تغييرات، خرس را در برابر خطرات احتمالي كه ممكن است در اثر كم شدن فعاليت بهوجود آيد محافظت ميكند.
يك خرس گريزلي 5 يا 6 ماه در طول سال به خواب زمستاني فرو ميرود. در اين مدت ضربان قلب خرس بشدت آهسته ميشود به طوري كه از 84 تپش در دقيقه (در حالت بيداري خرس) به حدود 19 تپش در دقيقه ميرسد. برايان رورك، پروفسور جانورشناس كه به كمك يكي از دانشجويان فارغالتحصيل شدهاش، ناتان باروس، اين مطالعه را انجام داده است، ميگويد: «اگر ضربان قلب انسان تا اين حد آهسته شود، عوارض خطرناك زيادي به وقوع خواهد پيوست.»
اين تپش آرام باعث تجمع خون در چهار دريچه قلب ميشود. در انسان، فشار افزايش يافته خون منجر به گشاد شدن دريچهها ميشود. ماهيچه باز شده ضعيف ميشود و كارايي آن كاهش مييابد. در نتيجه قلب از خون انباشته ميشود و باعث سكته قلبي ميشود.
رورك ميگويد: «خرسها ميتوانند جلوي اين اتفاق را بگيرند و ما مشتاقيم بدانيم چگونه اين كار را انجام ميدهند.»
لين نلسون و چارلز رابينز از دانشگاه واشنگتن كه سالها روي خرسها مطالعه ميكردند به كمك باروس و رورك آمدند. آنها آزمايشاتي روي قلب خرسهاي گريزلي انجام دادند كه از زمان تولد در دانشگاه واشنگتن زندگي ميكردند. نتايج آزمايشات تا حد زيادي معماي خواب زمستاني خرسها را حل كرد.
نلسون و رابينز در مطالعات قبلي خود نشان داده بودند در طول خواب زمستاني، ماهيچه بطن چپ قلب خرس سفتتر ميشود تا جلوي گشاد شدن آن را هنگام تجمع خون در قلب بگيرد، اما سفت شدن بطن منجر به بروز مشكل ديگري ميشود. دهليز چپ، كه خون را به بطن چپ پمپ ميكند، بايد در مقابل مقاومت بيشتري كار كند.
رورك ميگويد: «دهليز بايد خون را به يك ديوار آجري پمپ كند! ما تصور ميكرديم بايد سازوكاري وجود داشته باشد كه دهليز آسيب نبيند.»
مقايسه نوار قلب به دست آمده از خرسهاي دانشگاه واشنگتن با نمونههاي بافت خرسهاي وحشي نشان ميدهد كه دهليز، خون را با فشار كمتري پمپ ميكند تا از خودش محافظت كند.
انقباض ماهيچه در قلب توسط پروتئيني به نام ميوسين كنترل ميشود. اين پروتئين دو نوع آلفا و بتا دارد. انقباض حاصل از نوع آلفا، سريعتر اما كمي ضعيفتر نسبت به نوع بتا است. رورك توضيح ميدهد: «ما به اين نتيجه رسيديم كه ماهيچه دهليز چپ پروتئين آلفاي بيشتري در طول خواب زمستاني توليد ميكند. اين كار باعث به وجود آمدن ضربان آرامتر ميشود. نيروي كمي كه دهليز اعمال ميكند، آن را در مقابل آسيب ناشي از پمپ كردن خون به بطن سفت شده، محافظت ميكند.»
هنگامي كه خرس از خواب زمستاني بيدار ميشود، نسبت پروتئين آلفا و بتا به حالت اول برميگردد و انقباض دهليزها با قدرت سابق انجام ميشود.
پژوهشگران ميگويند اين اولين پژوهشي است كه نشان ميدهد نسبت پروتئين ميوسين در خرسها تغيير ميكند و آنها اميدوارند نتايج اين پژوهش روزي براي انسان قابل استفاده باشد.
رورك ميگويد: «خرسها مدل ايدهآلي براي انسان نيستند، اما نحوه تغيير در قلب خرسها ممكن است در درك بيماريهاي قلبي انسان مفيد باشد.»
و به نقل از جمهوری اسلامی: گروهي از دانشمندان آمريكايي موفق شدند از طريق يك زبان مشترك ابتدايي با دلفينها ارتباط برقرار كنند و با آنها حرف بزنند. اين زيست شناسان رفتاري موفق شدند روشي را ابداع و با استفاده از آن با دلفينهايي كه در آزادي و زيستگاه طبيعي خود زندگي ميكنند ارتباط برقرار كنند.
اين زبان از تركيبي از اصوات، نمادها و اشياء براي ايجاد ارتباط استفاده ميكند. در يك آزمايش، از انسانها و دلفينها خواسته شد كه به دنبال اشيايي چون توپ و شال بگردند. در اين تحقيق از يك صفحه كليد بزرگ نيز استفاده شد. هر يك از كليدهاي اين صفحه كليد يك نماد خاص را نشان ميدادند و هر يك از نمادها با يك صداي خاص مرتبط بود.
زماني كه يك دلفين با بيني خود يك كليد را فشار ميداد، محققان شيء مرتبط با نماد را به داخل آب پرت ميكردند. همچنين دلفينها ميتوانستند صداي يك كليد ويژه را هم تقليد كنند و به اين ترتيب زيست شناسان شيء منطبق با صدا را به آب پرت ميكردند.
به گزارش خبرگزاری مهر بهنقل از نشنالجئوگرافی، پرندگان امروزی حاصل تکامل خانوادهای از دایناسورهای پردار به نام «خزنده-ورکیان» بودند که استخوان لگن خاصره مشابهی دارند؛ اما عجیبتر این است که منشاء پرهای آنها میتواند قدیمیتر از این باشد و به جد مشترک میان دایناسورها و پتروسورها (دایناسورهای بالدار) بازگردد.
برای دانشمندان همیشه این سوال مطرح بوده که اگر پرهای اولیه برای پرواز به تکامل نرسیدهاند، پس هدف از تشکیل آنها چه بود؟
فسیل پتروسور
این پتروسور بین 168 تا 152 میلیون سال قبل در چین میزیست. پتروسورها، خزندگان بالداری بودند که پوشش رشتههای نازک آنها شبیه به پرهای کرکی این جوجه قرقاول بود.
رشتههای حفاظتی
در سال 1997 / 1376، شو شینگ، دیرینهشناس چینی، رشتههایی شبیه به پر را بر روی سر، پشت و دم فسیل Beipiaosaurus inexpectus مشاهده کرد. هرچند پر گرما را نگه میدارد، اما این پتروسور 2متری برای زنده ماندن میبایست گرما از دست میداد؛ بنابراین این رشتهها احتمالا نقش حفاظتی داشتند.
پر 150 میلیون ساله
این فسیل پر 150 میلیون ساله که در سال 1861 در آلمان کشف شد، متعلق به پرندهای نخستین به نام آرکئوپتریکس است. سوال اینجاست که چرا این پرنده نخستین باید پرهایی شبیه به پرندگان امروزی داشته باشد؟
پرنده ورکیان
با کشف فسیل Psittacosaurus در سال 2001، خانواده جدیدی از دایناسورهای بالدار به نام “پرنده وَرَکیان” آشکار شد. اینها رشتههای بلندی روی دم خود داشتند و استخوان نشیمنگاهی آنها شبیه به پرندگان بود. سئوال اینجاست که آیا پرهای خزنده ورکیان و پرنده ورکیان به صورت مستقل تکامل یافته یا هر دو جد مشترکی داشتهاند؟
پرهای تزئینی
فسیل Epidexipteryx نشان میدهد او در ابعاد یک کبوتر بوده و چهار پر بلند روبانمانند داشته است. این پوشش پر بیشک برای ذخیره گرما و یا کمک در پرواز بیفایده بوده، اما میتوانسته برای جلب توجه شریک زندگی و یا برای تشخیص سایر افراد گروه کاربرد داشته باشد.
پرهای زیبا و انتخاب جنسیتی
چارلز داروین نتوانست از نظریه انتخاب طبیعی برای توضیح دم زیبای طاووسهای نر استفاده کند، اما با ارائه فرمول انتخاب جنسیتی نشان داد طاووسهای نری که دم زیباتر و بلندتری دارند، راحتتر جفت پیدا میکنند. بدینترتیب طاووسها موفق شدهاند ژنهای خود را به نسل بعد انتفال دهند و سایر طاووسهای نر دمکوتاه نابوده شدهاند.
و به نقل از جمهوری اسلامی: گربهاي به نام اسموكي ركورد گوش خراشترين صداي خُرخُر گربهها در جهان را به نام خود ثبت كرد زيرا شدت صداي اين گربه 92 دسيبل اعلام شده است. شدت صدايي كه با صداي فرود آمدن بوئينگ 737 برابري ميكند.
شدت صداي خرناسهاي اين گربه در حالي 80 دسيبل اعلام شده كه شدت همين صدا در ديگر گربهها در حدود 25 دسيبل است، از سويي ديگر شدت صداي اسموكي زماني كه از نزديك سنجيده ميشود در حدود 92 دسيبل است، صدايي برابر با صداي ماشين چمن زني، سشوار و حتي صداي يك بوئينگ 737 در زمان فرود آمدن. خانواده آدامز درخواست ثبت ركوردي را به نام اسموكي به كتاب ركوردهاي گينس ارسال كردهاند.
دیده بان حقوق حیوانات: دانشمندان شاید بدانند چرا پرندگان در زمستان به سمت مناطق گرم جنوب پرواز میکنند، اما پرندگان چطور دریافتهاند که باید این کار بزرگ را انجام دهند؟ نتایج یک تحقیق جدید شاید جوابی برای این پرسش باشد.
به گزارش خبرآنلاین ممکن است دانشمندان بدانند که چرا پرندگان در زمستان به سمت مناطق گرم جنوب پرواز میکنند، اما پرندگان چطور دریافتهاند که باید این کار بزرگ را انجام دهند؟ نتایج یک تحقیق جدید شاید جوابی برای این پرسش باشد.
به گزارش نیوساینتیست، هر ساله 50 میلیارد قطعه پرنده برای مهاجرت به آسمان پرواز میکنند؛ سفری خستهکننده که با تغییراتی در رژیم غذایی، فیزیولوژی و رفتار پرندگان همراه است. برای یافتن پایه ژنتیکی این تغییرات، جیکوب مولر و همکارانش از موسسه پرندهشناسی ماکس پلانک آلمان، به شکار پرندگان رفتند. آنها پرندگانی را از 14 دسته مختلف از کاکلسیاههای اروپایی به دام انداختند. این پرنده خوش صدا تابستان را در شمال اروپا میگذراند، اما برای زمستان به مناطق گرمتر جنوب اروپا و شمال آفریقا کوچ میکند این پرندگان معمولا در طول روز فعالیت میکنند، اما در هنگام مهاجرت در طول شب نیز پرواز میکنند.
بیقراریهای شبانه
گروه تحقیقاتی اقدام به ثبت و بررسی بیقراریهای شبانه پرندگان در بند نمود، رفتاری که ناشی از خصوصیت مهاجر پرندگان است. همچنین برای بررسی نشانههای ژنتیکی که میتوانست نشاندهنده تغییرات فعالیت شبانه باشد، از پرندگان نمونه خون گرفت.
آنها در مطالعه خود بر روی چهار ژن خاص مرتبط با فعالیت منظم روزانه تمرکز کردند، ژنهایی که تغییرات آنها میتوانست پرندگان را به مهاجرت در شب تشویق کند. گروه دریافت که این بیقراریهای شبانه مربوط به ژن ADCYAP1 است: هر چقدر شکل این ژن یا ژنهای ناهمسان مجاور طولانیتر باشد، بیقراریهای شبانه کاکلسیاهها افزایش مییافت.
کارکرد این ژن ممکن است بیشتر از بیقراریهای شبانه باشد: این ژن مسول پروتئینی به نام PACAP است که نقش اساسی را در ترشح ملاتونین، تغذیه و متابولیسم ایفا میکند. این فعالیتها برای آمادگی پرنده به منظور انجام پروازهای طولانی حیاتی است. مولر میگوید: «این نخستین گام در زمینه مهاجرت پرندگان در سطح سلولی است.»
نوک کوه یخ
جان وینگفیلد از دانشگاه دیویس کالیفرنیا میگوید: «این یک کار برجسته است. تنها کاری که باقی مانده این است که این ژن را از کار بیاندازیم و تاثیر آن را در رفتار مهاجرتی پرنده بررسی کنیم.»
از آنجاییکه گروه در مطالعه خود، توالیهایی از دی.ان.ای را بررسی کردهاند که بین گونههای مختلف منتقل میشود؛ میتوان نتایج کار را به سایر موجودات نیز بسط داد. دیوید وینکلر از دانشگاه کورنل نیویورک میگوید که این مطالعه، «نوک کوه یخ» در درک پایه ژنتیکی مهاجرت است. وی میگوید: «این یک گام مهم در فرایندی است که درک کامل آن احتمالا دهها سال زمان خواهد برد. مسابقهای علمی که تازه آغاز شده است.»
دیده بان حقوق حیوانات: زیست شناسان ماری از خانواده مارهای بوآ را به عنوان غول پیکرترین مار جهان شناختند زیرا این مار غیر سمی اما مرگبار 227 کیلوگرم وزن داشته و می تواند یک پلنگ را یک باره ببلعد.
به گزارش خبرگزاری مهر، یکی از اعضای خانواده بوآ، آناکوندای سبز آمریکای جنوبی، صدهای کیلوگرم وزن داشته و به عنوان غول پیکرترین مار در جهان شناخته شده است. مار پیتون شاید طولی بیشتر از آناکوندای سبز داشته باشد اما قطر زیاد بدن آناکوندا وزن این مار را دو برابر وزن مارهای پیتون ساخته است.
آناکوندای سبز می تواند تا طول 8.8 متری و وزن 227 کیلوگرمی رشد کند و شعاع بدن این جاندار گاه به 30 سانتیمتر نیز می رسد. آناکونداهای ماده معمولا بزرگتر از نرها هستند و دیگر انواع این گونه از مارها معمولا به رنگهای زرد با لکه های تیره دیده می شوند. به گفته محققان این مار در جنگلهای گرمسیری آمازون و در محیطهای مرطوب مانند مردابها زندگی می کند.
ابعاد عظیم بدن این مارها به واسطه تغذیه از خوکها، آهوها، پرنده ها، لاکپشتها، جوندگان، سوسمارها و حتی پلنگها رشد کرده و بزرگتر می شود. این مار غیر سمی است اما با کمک گرفتن از ماهیچه های قدرتمندی که در بدن دارد شکار را خفه کرده و کل بدن شکار را یکجا می بلعد و پس از آن برای هفته ها و گاه ماه ها بدون غذا به زندگی خود ادامه می دهند.
بر اساس گزارش نشنال جئوگرافیک، آناکونداهای ماده در هر بار تخم گذاری دهها آناکوندای دیگر به وجود آورده که طول هر یک از این مارهای نوزاد 60 سانتیمتر است. آناکوندا از بدو تولد قدرت شنا و شکار کردن دارد و طول عمر این جاندار در حدود 10 سال تخمین زده شده است.
یوز آسیایی که امروز به دلیل زیست انحصاریش در ایران یوز ایرانی می نامیم از مواریث ارزشمند طبیعی ایران است و افتخار بس بزرگی برای ما ایرانیان است که این زیر گونه کمیاب را همچنان در کشور داریم. اما متاسفانه چند سالی است که وضعیت محیط زیست و حیات وحش کشورمان نگران کننده شده است. خود من دست کم هفته ای چند خبر ناگوار از طبیعت ایران میشنوم یا می خوانم که برای هر ایرانی میهن دوستی بسیار دردآور است. از نابودی تالابها وخشک شدن دریاچه ها،چرای بی رویه مراتع ،آتش سوزی جنگلها و قطع درختان جنگلی برای اهداف سود جویانه تا آلودگی رودخانه ها و کشته شدن و شکار بی رویه و قاچاق گونه های جانوری ارزشمند . همه و همه دردآور و ناراحت کننده است. زنگ خطر فاجعه زیست محیطی در ایران به صدا درآمده است. به نظر من در این باره همه مسول هستند ولی وظیفه دولت و به ویژه سازمان محیط زیست به عنوان متولی اینکار بسیار بیشتر می باشد. به نظر من بایستی چند کار با هم انجام شود تا از این وضعیت خارج شویم.
۱- فرهنگ سازی عمومی و آشنا کردن مردم با مقوله محیط زیست و حیات وحش که متاسفانه آگاهی مردم ما در اینباره بسیار ناچیز است. اینکار بایستی با کمک هاو حمایتهای مالی و قانونی دولت و محیط زیست و همراه کردن سازمانهای مردم نهاد (NGO) ها و افراد علافه مند که کم هم نیستند صورت پذیرد. به عقیده من این کار بسیار ضروری است و کار مشکلی نیست تنها برنامه ریزی و کمی هزینه دارد و با توجه به ثروتمند بودن کشورمان فکر نمی کنم مشکل مالی وجود داشته باشد. در جایی که می بینیم در بخشهایی که اهمیت کمتری دارند هزینه های آنچنانی می شود.
از جمله فعالیتهای فرهنگی می توان به آموزش جوامع محلی و روستایی با بحث محیط زیست ، تدوین دروس ویژه طبیعت و حیات وحش ایران در کتابهای درسی ابتدایی تا دانشگاه برای همه رشته ها و مقاطع تحصیلی، ساخت برنامه های مستند حیات وحش با کیفیت مناسب با موضوعات گوناگون محیط زیست و حیات وحش ایران و پخش در زمان مناسب در سیما و… اشاره داشت.
۲- یکی از مشکلات محیط زیست ایران کمبود نیروی انسانی و حفاظتی است. از محیط بان گرفته تا کارشناسان زبده و علاقه مند به محیط زیست در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری. با جذب این نیروها سازمان محیط زیست جان تازه ای خواهد گرفت.
۳- توجه به وضعیت معیشتی محیط بانان و جنگلبانان برای افزایش انگیزه این گروه زحمتکش که حتی در راه حفظ طبیعت و حیات وحش ایران شهدای زیادی نیز تقدیم طبیعت ایران کرده اند.
۴- توجه به علاقه مند بودن و مناسب بودن افرادی که به عنوان محیط بان جذب و استخدام سازمان می شوند و جلوگیری از رابطه بازی و زد و بندهای اداری.
۵- ممنوعیت شکار برای احیای نسل وحوش به ویژه گونه های در خطر انقراض و مناطق تحت حفاظت.
۶- وضع قوانین سخت گیرانه و حمایتی در بخش محیط زیست و برخورد قاطعانه و جریمه های سنگین برای متخلفان و متجاوزان به طبیعت ایران.
۷- بهره گیری و توجه سازمان محیط زیست به نظرات کارشناسان، اساتید دانشگاه و علا قمندان و پرهیز از کارهای غیر کارشناسی و افراد غیر متخصص.
۸- فعال کردن بحث اکو توریسم که هم میتواند باعث آشنایی مردم کشورمان با محیط زیست و آشنایی گردشگران خارجی با جاذبه های طبیعی ایران گردد.با توجه به اقلیمهای گوناگون که در کشورمان داریم می توان گفت که در چهار گوشه ایران جاذبه طبیعت گردی وجود دارد از جنگلهای هیرکانی در شمال کشور تا مراتع سرسبز دامنه های زاگرس و البرز و شمال شرق کشور و مانگروهای جنوب،از سواحل مرمرین خزر تا سواحل نیلگون خلیج همیشه پارس، از برفچالهای دایمی تا بیابانهای گسترده و گونه های منحصر به فرد گیاهی و جانوری از جمله وجود ۸۰۰۰ هزار گونه گیاهی که از تعداد کل گونه های گیاهی اروپا بیشتر می باشد. و وجود گونه های منحصر به فرد جانوری چون یوز،پلنگ باشکوه ایرانی،خرس سیاه،گورخر ایرانی،گوزن زرد ایرانی، خرس قهواه ای،جبیر،آهو،قوچ و میش،کل و بز تمساح پوزه کوتاه ، درنای سیبری،میش مرغ،کبک دری ، قرقاول ایرانی ، هوبره و… اینها بخشی از ظرفیت و توان طبیعت منحصر به فرد ایران است.
با آنچه گفته شد به شرط اجرا ی آنها می توان به ادامه حیات طبیعت ایران امیدوار باشیم. به امید آن روز که خبرهای خوش از محیط زیست کشورمان بشنویم.
دیده بان حقوق حیوانات: رايحه تند و تيز و بي همتاي پوست بدن انسان مي تواند دو گونه از حشرات را به سوي خود جذب کند. نشانه اي که مي تواند براي درمان و کنترل بيماري هاي مالاريا و تب زرد بسيار کليدي و حياتي باشد.
به گزارش مهر، شدت رايحه پوست بدن انسان در ميان تمامي جانداراني که بر روي زمين ساکن هستند مانند ندارد. ويژه بودن رايحه بدن انسان از آن رو است که تقريبا تمامي بخشهاي بدن انسان رايحه خاص خود دارند در حالي که موجودات ميکروسکوپي که بر روي بدن انسان زندگي مي کنند نيز هر کدام از خود رايحه اي ايجاد مي کنند.
بر اساس مطالعات جديد اين بوي تند و تيز و قوي دست کم دو گونه از حشرات را به سوي خود جذب مي کند و درک عاملي که منجر به جذب اين حشرات مي شود مي تواند در پيشگيري از گسترش بيماري هايي از قبيل مالاريا و تب زرد جلوگيري کند.
به گفته محققان دانشگاه «واگنينگن» ميکروارگانيزمهايي که بر روي پوست بدن انسان زندگي مي کنند از مواد موجود بر روي پوست و تعريق بدن براي متابوليسم خود استفاده مي کنند و مواد غير فراّر را به مواد فراّر تبديل مي کنند. محققان با بررسي ساختار شيميايي عرق بدن انسان دريافتند مواد فراّر موجود در عرق بدن مي تواند عامل تعيين کننده براي انسان دوستي حشرات باشد در حالي که اين حشرات مي توانند ناقل بيماري هاي مهلک مانند مالاريا يا تب زرد باشند.
عرق بدن انسان ترکيبي پيچيده از دي اکسيد کربن، آمونياک، اسيد لاکتيک و هفت اسيد کربوکسيلي ديگر است که اين اسيدها رايحه عرق را ايجاد کرده و همين هفت اسيد کربوکسيلي حشرات را به شدت به سوي خود جذب مي کند.
در حالي که انسانها همواره بر اين باور بوده اند که بدن حيوانات نسبت به انسان از بوي ناخوشايندتري برخوردار است اما مطالعات نشان مي دهند تعداد مواد بودار فرار بر روي پوست حيواناتي مانند پرنده ها و پستانداران بسيار کمتر از انسانها است. براي مثال بر روي پرهاي مرغ و موهاي زرافه تنها چند اسيد کربوکسيل يافته شده است.
محققان براي انجام اين تحقيق توزيع، عملکرد و ميزان ترشحات غدد مختلف پوستي بدن انسان را با ديگر جانداران مقايسه کردند که بر اساس اين مطالعه بوي بدن انسان از بوي بدن بسياري از جانداران تندتر و ناخوشايندتر است. از سويي ديگر مطالعه بر روي حشرات نشان داده است که اين جانداران کودکان و افرادي که بوي خوب بدهند را کمتر نيش مي زنند.
دیده بان حقوق حیوانات: پیشرفت های علم ژنتیک سبب دخالت در اصول خلقت و روش های ایجاد جانداران آزمایشگاهی شده است. تولید حیوانات با استفاده از جنس بدون دخالت جنس مخالف یکی از انواع این پدیده شگفت است که در کشور ما نیز به انجام رسیده. متاسفانه در این زمینه نیز اثری از برخورد اخلاقی نیست و آسایش، نحوه زیست، خطرات زیست محیطی موجود به وجود آمده و آزار این موجود بی گناه در آزمایشگاه حتی از چشم علاقمندان حیوانات نیز دور مانده است.
پژوهشگران پژوهشگاه رویان طی اجرای پروژه ای موفق شدند بدون حضور اسپرم اقدام به باروری جنس ماده کنند که این روش در احیای حیوانات در حال انقراض و تولید دارو به کار می رود.
به گزارش خبرگزاری مهر، اعظم دالمن پنجشنبه در حاشیه ششمین سمپوزیوم جنین شناسی در جمع خبرنگاران شبیه سازی را تولید مثل غیر جنسی توصیف کرد و افزود: در لقاح طبیعی موجود زنده از طریق ممزوج شدن تخمک و اسپرم متولد می شود ولی در شبیه سازی، اسپرم حذف می شود و به جای آن یک سلول سوماتیک به جای اسپرم استفاده می شود.
وی با بیان اینکه سلول سوماتیک با تخمکی که ماده ژنتیکی ٱن خارج شده است ممزوج می شود اظهار داشت: با توجه به نوع هدفی که از شبیه سازی داریم، فرایند لقاح انجام می شود. در صورتی که درصدد تولید موجود زنده دقیقا شبیه اولین نمونه (مانند حیوانات در حال انقراض) باشیم، یک موجود زنده تولید می شود ولی اگر قرار است شبیه سازی درمانی داشته باشیم سلولهای بنیادی تولید می شود که بتوان به انواع بافت تمایز داده و برای فرد در صورت لزوم استفاده شود.
عضو گروه جنین شناسی پژوهشگاه رویان با اشاره به موفقیتهای این پژوهشگاه در زمینه باروری با حذف اسپرم گفت: فردی که متولد می شود نیمی از ماده ژنتیکی خود را از مادر و نیمی دیگر را از پدر دریافت می کند. ما در این تحقیق با حذف ماده ژنتیکی مادر و پدر با استفاده از یکی از سلولهای مادر که دارای ماده ژنتیکی کامل است اقدام به باروری می کنیم.
وی با تاکید بر اینکه مادر بدون حضور اسپرم بارور می شود، ادامه داد: در این روش جنس ماده تنها با استفاده از سلول دارای ماده ژنتیکی باروری می شود.
دالمن با بیان اینکه به دلایل اخلاقی این روش تنها بر روی حیوانات انجام می شود، اضافه کرد: از این روش که جزء روشهای شبیه سازی است می توان در تولید حیوانات ترانس ژن یعنی حیواناتی که با توجه به اهداف مورد نظر ژن آنها دستکاری شده است استفاده کرد.
این محقق با اشاره به سابقه این پژوهشگاه در تولید حیوانات ترانس ژن خاطرنشان کرد: در این پژوهشگاه بزغاله ترانس ژن تولید شد و پژوهشگران امیدوارند بتوانند فاکتور 9 انعقادی خون انسان را در شیر آنها بیان کنند.
وی با تاکید بر اینکه فاکتور 9 انعقادی خون در درمان بیماری هموفیلی به کار می رود اضافه کرد: از این روش همچنین می توان در تکثیر حیوانات در حال انقراض نیز استفاده کرد.
دیده بان حقوق حیوانات ایران: سگها نسبت به ناراحتی صاحبانشان عکسالعمل نشان میدهند، درست انگار که ناراحتی را درک میکنند. اما آیا آنها واقعا برای ناراحتی صاحبانشان غصه میخورند یا فقط حالتهای ناراحتی انسان را تقلید میکنند؟
خبرآنلاین: شاید شما هم تا به حال از افرادی که حیوان خانگی دارند، شنیده باشید که انگار حیوانات آنها به خصوص سگها، احساساتشان را درک میکنند. خب، بسیاری از آنها در مواقعی که هیجانی خاص را تجربه میکردهاند، مخصوصا زمانی که هیجان ناخوشایندی داشتهاند، علائمی در سگ خود دیدهاند که نشان میدهد سگ هم احساس خوبی ندارد، اما برای پژوهشگران این پدیده بسیار پیچیده است. در حقیقت برای آنها این سوال مطرح است که علائمی که در سگها دیده میشود، واقعا ابراز همدلی است، یا پدیدهای است که سرایت هیجان نام دارد.
سرایت هیجان در واقع واکنشی نسبت به رفتار و نشانههای رفتاری در دیگران است. مثلا اگر شما خمیازه بکشید، کسانی که اطراف شما هستند و حتی سگها هم ممکن است خمیازه بکشند. آنها هیچکدام در واقع در حال همدلی با شما نیستند، هرچند قسمتهایی از مغز که مسئول همدلی است، در این مواقع فعال میشود. اما در حقیقت، این رفتار نوعی تقلید است و در سطح هشیاری اتفاق نمیافتد؛ البته چرایی این رفتار هنوز برای دانشمندان روشن نیست.
اما به گزارش دیسکاوری، رفتار سگها فراتر از تقلید صرف است. به گفته کارین سیلوا و لیلیانا سوسا از موسسه علوم زیستپزشکی ابلسلازر، مطالعات نشان میدهند که سگها در مقابل ناراحتی افراد، درست همان عکسالعملی را نشان میدهند که کودکان در برابر افرادی که تظاهر به ناراحتی میکنند، از خود نشان میدهند. همین رفتار دانشمندان را مشکوک کرده که شاید نوعی همدردی در این رفتار سگها نهفته باشد. همچنین در مواردی دیده شده که سگهایی که هیچ آموزشی ندیدهاند نسبت به موقعیتهای اورژانسی که برای انسانها پیش میآید حساس هستند و حتی برای کمک اقدام میکنند. این رفتار هم میتواند نشانهای از ادراک همدلانه آنها باشد.
این محققین در مطالعه خود از صاحبان سگها خواستند وانمود کنند که زیر یک قفسه از کتابخانه گیر افتاده و آسیب دیدهاند. سگها اغلب گیج شده بودند و هیچ واکنش خاصی از خود نشان ندادند. اما دانشمندان فکر میکنند بوها و صداهایی که با استرس واقعی همراه میشوند، سگ را وادار به عکسالعمل میکند، بنابراین به این سادگیها نمیتوان سگ را گول زد و وانمود کرد که یک موقعیت اورژانسی پیش آمده است.
به علاوه مطالعات دیگر نشان میدهند سگهایی که برای درمان انسانها کمک میکنند، بعد از جلسات درمانی تحت تاثیر قرار میگیرند و بعد از جلسه به نوازش و آرام سازی نیاز پیدا میکنند! اما چرا سگها چنین توانایی دارند؟ دانشمندان سه احتمال را مطرح میکنند:
1. سگها از نژاد گرگها هستند که خیلی اجتماعیاند و با همنوعان خود همدلی میکنند.
2. همنشینی درازمدت سگها با انسانها، قابلیتهایی را که از اجداد گرگشان به ارث بردهاند، شکوفا کرده و به آنها این امکان را داده که با انسانها همدلی کنند.
3. تنوع در تولید مثل و انتخاب سگهایی که رفتار هوشمندانهتری دارند، باعث شده توانایی همدلی در سگهایی که ما امروز میبینیم بالا باشد.
البته برای فهم دقیق، نیاز به مطالعات بیشتری است. اما پاسخ به این سوال، میتواند سوالهای بسیاری را به همراه بیاورد: آیا سگها این توانایی را ژنتیکی دریافت میکنند؟ اگر بله، یعنی برخی از سگها و احتمالا برخی انسانها با توانایی همدلی بیشتری متولد میشوند؟ آیا سگها این قابلیت را یاد گرفتهاند و میتوان به سگ این توانایی یا مهارت را آموخت؟ آیا فقط سگها چنین توانایی دارند یا در حیوانات دیگر هم میتوان همدلی با انسان را دید؟
حدود 2 ماه پیش این لاک پشت بیچاره که زویک نام دارد زیر ماشین چمن زنی قرار گرفت و لاک و پاهایش به سختی آسیب دید به طوریکه فلج شده بود و قادر به حرکت نبود.دامپزشکان پارک سافاری برای نجات این لاک پشت به قسمت تحتانی شمکش یک جفت چرخ به عنوان ویلچر وصل کردند تا مجبور نباشد با شکمش روی زمین بخزد و این چرخ ها به آسانی حرکتش کمک کنند و ظاهرا توانستند به این لاک پشت فلج کمک کنند.
شرکتی مکانیکی با پشتیبانی وزارت دفاع آمریکا نوعی هواپیما ابداع کرده است که میتوانند مشابه مرغ مگس، برای پرواز بالهایش را به هم بزند.
محققان نوعی هواپیمای کوچک و 19 گرمی ابداع کرده اند که با استفاده از بالههای متحرکش میتواند با سرعت بالایی پرواز کرده و در میان آسمان مانور دهد و به واسطه ثبت عکسهای هوایی اطلاعات محیطی مختلفی را در اختیار کاربرانش قرار دهد.
این هواپیما که مشابه مرغهای مگس میتواند بالهایش را با سرعت به هم بزند NAV نام داشته و توسط شرکتی به نام “ارووایرمنت” و تحت قرارداد این شرکت با وزارت دفاع آمریکا ساخته شده است. در یک نمایش آزمایشی این مرغ مگس مکانیکی توانست از فضای خارج وارد یک ساختمان شده و پیش از خروج از ساختمان تصاویر اکتشافی متعددی را به ثبت برساند.
مرغ مگس مکانیکی میتواند با استفاده از باطری داخلی اش برای هشت دقیقه پرواز کند. همچنین با کمک شبیه سازی ساختارهای واقعی بدن مرغ مگس این هواپیما از کارایی بسیار بالایی برخوردار بوده و با کمک بالهایی که میتواند مانند پرندهها آنها را به هم بزند، پروازی کارامدتر از پرواز با استفاده از موتورها و یا ملخهای هواپیما دارد.
بدنه این هواپیما نیز مشابه بدن مرغ مگس طراحی شده با این تفاوت که بالهای هواپیما بلند تر از بالهای پرنده واقعی بوده و در عین حال به جای پا و دم برای این هواپیما از میلههایی برای فرود آمدن استفاده شده است.
بر اساس گزارش نیوساینتیست، طول بال این نمونه دست ساز 16 سانتیمتر بوده و میتواند با سرعتی برابر 17 کیلومتر بر ساعت پرواز کند. همچنین این هواپیما میتواند در برابر وزش بادی به قدرت 8 کیلومتر بر ساعت مقاومت کند. مرکز تحقیقات وزارت دفاع آمریکا، در نظر دارد برای بهبود دادن تواناییهای این مرغ مگس مکانیکی، سیستم GPS و سیستم خودکار ممانعت از برخورد با موانع را به آن افزوده و سیستم ارتباطاتی و انرژی آن را بهبود دهد.
یک نمونه اسب دریایی به مدت یک دهه در یک موزه نگهداری می شد تا اینکه یک محقق کشف کرد این نمونه، یک گونه جدید از اسبهای دریایی است.
این نمونه اسب دریایی در سال 1995 در آبهای جنوب غربی استرالیا کشف و به یک موزه محلی سپرده شد تا اینکه در سال 2006 یکی از پرسنل این موزه به نام “رالف فاستر” دریافت که این نمونه ظاهری متفاوت از سایر اسبهای دریایی دارد.
از این رو با استفاده از تکنیک “سیتی اسکن” شروع به بررسی این نمونه کرد و سرانجام نتیجه گرفت که این اسب دریایی یک گونه جدید تاکنون ناشناخته است.
این اسب دریایی جدید که Hippocampus paradoxus نامگذاری شده و تنها چند میلیمتر طول دارد بی شباهت به سایر اسبهای دریایی است چرا که باله پشتی ندارد.
رالف فاستر که مدیر کلکسیونهای موزه جنوب استرالیا در آدلاید است در خصوص این کشف که به تازگی نتایج آن منتشر شده است، گفت: “ما اطلاعات بسیار کمی درباره این جانور عجیب در اختیار داریم. این گونه از سال 1995 در موزه نگهداری می شد تا اینکه من آن را در سال 2006 در میان قفسه ها پیدا کردم و به نظرم رسید که ظاهر بسیار عجیبی دارد. بنابراین با استفاده از سیتی اسکن شروع به بررسی این اسب دریایی کردم و تصاویری سه بعدی از اسکلت بدن آن تهیه کردم.”
وی افزود: “این روش قبلا برای بررسی اسبهای دریایی استفاده نشده بود. به طور معمول برای بررسی این جانداران آبزی از استاندارد پرتوهای ایکس استفاده می شود.”
براساس گزارش دیلی میل، درحال حاضر حدود 230 هزار گونه شناخته جانداران دریایی شناخته شده اند، اما دانشمندان تخمین زده اند که این تنها کمتر از 30 درصد از کل جانداران دریایی موجود در آبهای زمین است.
دیده بان حقوق حیوانات: دانشمندان آلماني با بررسي اصول اوليه موفق به کشف مکانيک مرموزي شدهاند که تار عنکبوت را استحکامي زياد ميبخشد.
عنکبوتها تار ابريشمي را براي استفاده در تارهاي خود و همچنين آويزان کردن خود از آن مي تنند.
دانشمندان بر اين باور هستند که دليل اين استحکام باورنکردني در ترکيب منحصر به فرد آن از يک ماده چسبنده و لزج بي شکل و يک ماده سخت بلورين نهفته است.
اين مواد به صورت جداگانه از تاثير زيادي برخوردار نيستند اما وقتي با هم ترکيب ميشوند به توليد تار ابريشمي با قدرتي چند منظوره منجر ميشوند.
در اين پژوهش که توسط محققان موسسه علوم نظري هايدلبرگ در آلمان انجام شده به معماري فيبرهاي ابريشمي از سطوح بالاي اتمي نگاه شده است.
محققان اطلاعات جديدي در مورد ساختار مولکولي به دست آوردند که زمينه ساز ويژگي هاي شگفت انگيز مکانيکي مواد طبيعي هستند.
به گفته اين دانشمندان، فيبرهاي ابريشمي از خصوصيات جالب مکانيکي برخوردارند. آنها از استحکامي برابر با استيل برخوردارند.
دانشمندان همچنين دريافتهاند که فيبرهاي ابريشم عنکبوتها از دو جزء اصلي آمورف نرم و سخت بلوري تشکيل شدهاند.
دانشمندان براي دستيابي به درک بهتر از کارايي اين فيبرها يک روش محاسباتي بالا به پايين چند بعدي را اجرا کردند كه از سطح اتمهاي سازنده زيرواحدهاي آمورف و بلوري آغاز شده بود و محققان به تشريح همکاري هاي اين اجزاي اصلي پرداختند.
محققان از هر دو شبيهسازي مولكولي براي مطالعه زيرواحدهاي تک و جفت و شبيه سازي المان محدود براي يک مدل فيبر جامع استفاده کردند.
آنها دريافتند که زيرواحدهاي آمورف نرم مسوول کشش ابريشم بوده و همچنين به توزيع فشار کمک مي کند.
حداکثر سختي ابريشم نيازمند ميزان مشخصي از زيرواحدهاي بلوري بوده و به شيوه اي که زيرواحدها در فيبر توزيع شده اند بستگي دارد.
ماهيها با اشاره دست به انجام حركت منسجم هدايت و ترقيب ميشوند.
در يك اكواريوم بزرگ در كشور چين، كارشناسان سعي كردند با استفاده از حركت دست بتوانند با ماهيها ارتباط برقرار كنند.
پس مدتي سرانجام موفق شدند با اشاره دست ماهيهاي همسان در اكواريوم را به انجام حركت منسجم هدايت و ترقيب كنند و تعادل حركتي همزمان را بين اين گروه از ماهيها بوجود آورند.
دانشمندان معتقدند كه ماهيها به طور گروهي همانطور كه مي توانند مسير خود را تشخيص دهند، مي توانند واكنشهايي داشته باشند.
تصور رايج از گياهان اين است که سرعت و ريتم زندگي در ميان آنها بسيار کند است اما به نظر مي آيد سرعت بالاي شکار يک گياه گوشتخوار آن را در ميان ديگر گياهان به يک استثناي قابل توجه تبديل کرده است. بر اساس مطالعه اي که توسط انجمن رويال و محققان دانشگاه گرينوبل انجام گرفته است، گونه گياهي Bladderwort يکي از سريعترين گياهان گوشتخوار در جهان است که مي تواند با سرعتي باورنکردني شکار خود را به درون حفره کيسه مانندي فروبکشد. سرعت بلعيدن شکار در اين گياه کمتر از يک ميلي ثانيه است از اين رو اين گياه به يکي از پرسرعت ترين موجودات قلمرو گياهان تبديل شده است.
گياه مشهور و حشره خوار «ديونيا» نسبت به اين گياه صد برابر کندتر است. محققان با استفاده از دوربين هاي تصويربرداري پرسرعت و ميکروسکوپ هاي قدرتمند توانستند مراحل به دام افتادن شکار را در سه دسته از گونه Bladderwort تصويربرداري کنند.
تصاوير به ثبت رسيده نشان مي دهند غده موجود در هر يک از اين گياهان در ابتدا مقداري آب به بيرون پرتاب مي کند که با اين کار از ميزان تورم تله يا همان غده کاسته و انرژي الاستيک در آن ذخيره مي شود و در مرحله دوم انرژي الاستيک ذخيره شده آزاد شده و شکار به درون تله مکيده مي شود.
زماني که تارهاي حساس دريچه تله گياهي تحريک مي شوند، عمليات شکار آغاز مي شود و به دليل وجود فشار دروني، دريچه تله به صورت خودکار آمادگي کشيدن اجسام به داخل را دارد. با پرتاب آب به بيرون از تله ، گياه شکار را که تارهاي دريچه تله را تحريک کرده به داخل مکيده و در تله به سرعت بسته مي شود و سپس آنزيم هاي ترشح شده درون غده گياه، شکار را به تدريج هضم مي کند.
اغلب شکار اين گياه گوشتخوار را سخت پوستان کوچک تشکيل مي دهند ، اما گاه پيش مي آيد که جانداراني بزرگتر مانند کرم ها و يا بچه وزغ ها به دام اين گياه خونخوار افتاده و نيمي از بدن خود را از دست مي دهند.
محققان معتقدند با ترکيب تصاوير به دست آمده از اين مطالعه مي توانند به مکانيزم دقيق شکار در اين گياه گوشتخوار پي ببرند تا در نهايت بتوانند آنچه در هنگام باز و بسته شدن دهانه تله، در سطح مولکولي گياه رخ مي دهد را دريابند.
همچنين محققان باور دارند اين مطالعات روزي مي تواند به بهبود ابزارهاي ميکروفلوديک منتهي شود، ابزارهايي مانند چاپگرها و آزمايشگاه هاي تراشه اي که از مواد طبيعي مانند خون و DNA نمونه برداري مي کنند.
نتایج تازه ترین بررسی های دانشمندان نشان می دهد ، سگها قادر به تشخیص مراحل اولیه سرطان روده در انسان هستند.
پژوهشگران دریافتند، پخش سلولهای سرطانی روده در بدن انسان، موجب تولید بویی میشود که سگها آن را تشخیص میدهند.
در این بررسی 48 فرد مبتلا به سرطان روده و 258 نفر از جمله افراد سالم و کسانی شرکت کردند که سرطانشان درمان شده بود.
در هفتاد و چهار آزمایشی که چند ماه به طول انجامید، یک سگ آموزش دیده با استشمام بوی دهان یا مدفوع شرکتکنندگان، 95 درصد افراد مبتلا به سرطان را تشخیص داد؛ به موجب نتایج بررسی، بیشتر این افراد شامل کسانی بودند که در مراحل اولیه ابتلا به سرطان روده بودند.
به گفته پژوهشگران، این یافته میتواند در آزمایشهایی به منظور تشخیص سرطان روده در مراحل اولیه و پیش از گسترش سلولهای سرطانی در بدن موثر باشد.
بررسیهای قبلی حاکی از آن است که سگها قادر به تشخیص سرطان سینه و ریه نیز هستند.
مطالعات دانشمندان آمریکایی روی گوسفندان نشان داد، باکتری موجود در معده گوسفند، می تواند مواد منفجره را به ترکیبات بی اثر تبدیل کند.
دانشمندان آمریکایی با استفاده از باکتری جدید کشف شده در معده گوسفند قصد دارند تمام مناطق آلوده به مواد منفجره را پاک سازی کنند.
گروهی از دانشمندان به گله ای از گوسفندان TNT (تری نیتروتولوئن) خوراندند و نهایتا دریافتند که پستانداران نشخوار کننده می توانند خاک آلوده به مواد منفجره را پاک سازی کنند. این مواد منفجره مربوط به لوازم آموزشی نظامی و یا بقایای کارخانه های قدیمی است که در زمین مانده و یک تهدید جدی برای سلامتی به حساب می آیند.
تکنیک های پاک سازی قبلی مانند سوزاندن خاک، روش هایی پرهزینه و زمان بر هستند، اما گوسفندان رایگان این کار را انجام می دهند. کریگ، دانشمند دامپزشکی در سال 2004 نوعی باکتری را در معده گوسفند کشف کرده بود که باعث هضم سلولز می شد و همچنین به سرعت TNT را به ترکیبات بی ضرر تبدیل می کرد. در تحقیقات اخیر دانشمندان به مدت 3 هفته به گوسفندان TNT خوراندند و دریافتند که هیچ اثری از آن در فضولات حیوانی بر جا نمی ماند.
دانشمندان در نظر دارند که در خاک آلوده به TNT چمن بکارند تا گوسفندان مواد منفجره را از بین ببرند. وقتی که گوسفند غذا را می جود، این باکتری در دستگاه گوارشی شان مراقبت های لازم را انجام می دهد. دانشمندان تخمین می زنند که گله 20 تایی از گوسفندها می توانند زمین چمنی را ظرف یک ماه پاک سازی کنند و عرض 3 سال به کلی از شر بقایای لوازم نظامی خلاص کنند.
خوردن گوشت این گوسفندها هم هیچ آسیبی به بدن نمی رساند، زیرا TNT بعد از وارد شدن به دستگاه گوارشی گوسفند به مولکول های ریزی تبدیل می شود که هیچ گونه شباهتی با ترکیب اولیه ندارند.
اولین میمون فضانورد آلبرت، یک میمون رزوس بود که در 11 ژوئن 1948 با راکت وی-2 بیش از 63 کیومتر سفر کرد. آلبرت در طول این سفر به دلیل خفگی جان داد. راه این میمون بخت برگشته توسط آلبرت2 ادامه یافت. آلبرت2 از سفر در فضا جان سالم به در برد ولی در برخورد راکت با زمین در تاریخ 14 ژوئن سال بعد یعنی 1949 از دست رفت. به این شکل آلبرت2 تبدیل به “اولین میمون فضایی” شد که سفرش رکورد 134 کیلومتر را به دست آورد که فراتر از خط کارمن (Kármán line) است که مرز ابتدای فضا را معین می کند. آلبرت3 در انفجارراکت وی-2 در ارتفاع 10.7 کیلومتری به تاریخ 16 سپتامبر 1949 جان باخت. آلبرت4 نیز در 8 دسامبر همان سال در برخورد راکت وی-2 پس از دستیابی به رکورد پروازی 130.6 کیلومتری جان باخت. آلبرت 1،2 و 4 میمون رزوس و آلبرت 3 میمون خرچنگ خوار بودند.
آئروبی، موشکی که به دلیل عملکرد ناقص چتر نجات، جان آلبرت5 را گرفت
بعد از آن میمون ها با “آئروبی” به پرواز درآمدند. در 18 آوریل 1951 میمون دیگری (که احتمالا آلبرت5 نامیده می شد) به علت درست عمل نکردن چتر نجات جان باخت و بالاخره در 20 سپتامبر 1951 میمونی با نام “یوریک” که به نام آلبرت6 هم شناخته میشود، اولین حیوانی بود که از سفر با موشک جان سالم به در برد. با اینحال یوریک که در این سفر با 11 موش هم پرواز بود دو ساعت بعد جان داد. همچنین دو موش نیز پس از بازیابی مردند. گمان میرفت که تمامی مرگ ها به دلیل استرس و فشار ناشی از گرم شدن بیش از حد کپسول دزبسته در نیو مکزیکو باشد در زمانی که در انتظار تیم بازیابی بود. پرواز آلبرت6 به سقف 70 کیلومتری، یعنی کمتر از تعریف پرواز فضایی دست یافت. در 21 مه 1952 دو میمون خرچنگ خوار دیگر به نام های پاتریشیا و مایک با موشک پرواز کردند ولی پروازشان فقط تا سقف 26 کیلومتری بود.
در 13 دسامبر 1958، یک میمون سنجابی به نام “گوردو” در حالی که توسط ارتش آمریکا با ژوپیتر AM-13 به پرواز در آمده بود از پرواز جان سالم به در برد. گوردو به دلیل تقص فنی در سیستم چتر نجات در دماغه موشک جان باخت.
Baker میمون فضانوردی که در 1959 به فضا رفت و بازگشت
در 28 مه 1959، یک میمون رزوس به نام “اِیبل” و یک میمون سنجابی به نام “میس بِیکر” با پرواز در ژوپیتر AM-18 اولین میمون هایی بودند که بعد از سفر در فضا با موفقیت به زمین بازگشتند. (در آن زمان حد آغاز فضا از سوی آمریکا ارتفاع بیش از 50 مایلی تعیین شده بود.) اِیبل در باغ وحش رالف میشل در ایندیپندنس کانزاس به دنیا آمده بود. انها با سرعت بیش از 16000 کیلومتر در ساعت سفر و با شتابی معادل 38 برابر گرانش زمین (373 m/s²) مقابله کردند. اِیبل در یکم ژوئن 1959 به دلیل واکنش به بیهوشی در حالی که تحت عمل جراحی خارج کردن الکترود طبی عفونی از بدنش بود جان داد. بیکر در 29 نوامبر 1984 و در سن 27 سالگی مرد و در زمین مرکز فضا و موشک ایالات متحده در هانتزویل آلاباما دفن شد. بدن اِیبل حفظ شد و هم اکنون در موزه ملی هوا فضای انستیتو Smithsonian در معرض نمایش است. اسامی آنها از کلمات قراردادی مخابرات نظامی گرفته شده بود. از اِیبل در شخصیت پردازی فیلم Night at the Museum: Battle of the Smithsonian الهام گرفته شد.
پیکر اِیبل در معرض نمایش در موزه ملی هوا فضای انستیتو Smithsonian
در 1959 “سَم” (Sam – میمون رزوس) با موشک Little Joe 2 در برنامه مرکوری تا ارتفاع 53 مایلی پرواز کرد. میمون رزوس دیگری نیز با نام مشابه (Miss Sam) این برنامه را با پرواز در Little Joe 1B ادامه داد.
Sam میمون رزوسی که در 1959 تا ارتفاع 88 کیلومتری سفر کرد.
چشمان ترسیده و معصوم Sam پیش از سفر فضایی.
پرواز Miss Sam فقط تا 8 مایلی (14 کیلومتری) و به دلیل تست فرایند سیستم اضطراری بود. Ham و Enos نیز در برنامه مرکوری پریدند اما آنها شامپانزه بودند.اسامی “Sam” و “Ham” اسامی مخفف بودند. Sam به افتخار دانشکده طب فضایی(School of Aerospace Medicine) در پایگاه نیروی هوایی سن آنتونیوی تگزاس نامگذاری شده بود و Ham از Holloman Aerospace Medicine در پایگاه نیروی هوایی Holloman در نیو مکزیکو گرفته شد.
Ham گنجانده شده برصندلی یک کپسول زیستی مخصوص پیش از پرواز به فضا
دست دادن و خوشامد گویی توسط فرمانده تیم بازیابی به شامپازه Ham بعد از پروازش با مرکوری
مقبره Ham در موزه تاریخ فضای نیومکزیکو در Alamogordo، نیومکزیکو
Enos در دست مربیش
Enos در حال آماده سازی برای جاسازی در کپسول Mercury-Atlas 5 به سال 1961
میمون سنجابی دیگری به نام جالوت (Goliath) در انفجار موشک اطلس در 10 نوامبر 1961 جان داد. میمون رزوسی هم با نام Scatback در تاریخ 20 دسامبر 1961 پروازی زیر مداری (sub-orbital flight یا پروازی که بدون طی یک مدار کامل به فضا دست می یابد) انجام داد ولی بعد از فرد در دریا مفقود شد. پرواز “بانی” میمون دم خوکی با Biosatellite 3 ماموریتی بود که از 29 ژوئن تا 8 جولای 1969 ادامه یافت. این ماموریت اولین پرواز چند روزه میمون بود که در مقام بعد از بلندترین پرواز متعارف بشر در آن زمان قرار می گیرد. بانی در روز بعد از فرود جان داد.
بلند شدن موشک Atlas D در حالی که شامپانزه Enos سوار بر آن است.
Spacelab 3 در پرواز شاتل فضایی STS-51-B دو میمون سنجابی به نام های “شماره 3165” و “شماره 80-384” را معرفی کرد. این پرواز از
29 آوریل تا 6 مه 1985 به طول انجامید.
فرانسه:
در 7 مارس 1967، فراانسه یک میمون دم خوکی به نام “مارتین” و میمون دیگری به نام “پیِرت” را در 13 مارس همان سال با موشک “وستا” با فضا فرستاد. این دو پرواز زیرمداری به ترتیب به ارتفاع 243 کیلومتر (150 مایل) و 234 کیلومتر (145 مایل) دست یافتند. به این ترتیب مارتین اولین میمونی شد که بیش از دو روز بعد از پرواز بالای خط تعریف بین المللی فضا زنده ماند.
اتحاد جماهیر شوروی/ روسیه:
موشک های برنامه فضایی اتحاد جماهیر شوروی/ روسیه در برنامه “بیون” فقط از گونه میمون رزوس استفاده کردند.
اولین میمونهای شوروی، “ابرِک” و “بیون” (Abrek and Bion) با موشک Bion 6 پرواز کردند. آنها از 14 تا 20 سامبر 1983 بالای زمین بودند.
پس از آن موشک Bion 7 با دو میمون به نام های “ورنی” و “گوردی” (Verny and Gordy) آمد. سپس “دریوما” و “یِروشا” (Dryoma and Yerosha) با Bion 8 از 29 سپتامبر تا 12 اکتبر 1987 سفر کردند. پس از بازگشت از فضا، دریوما به فیدل کاسترو رهبر کوبا هدیه شد.
موشک Bion 9 با میمونهایی با نام “ژاکونیا” و “زابیاکا” (Zhakonya and Zabiyaka) این برنامه را از 15 تا 28 سپتامبر 1989 دنبال کرد. میمون ها برای رکوردی معادل 13 روز و 17 ساعت توان پروازی در فضا نگاه داشته شدند.
دو میمون بعدی، “کروش” و “ایواشا” (Krosh and Ivasha) با Bion 10 از 29 دسامبر 1992 تا 7 ژانویه 1993 پرواز کردند. کروش، کهنه سرباز فضانورد 16 ساله، بعد از توانبخشی پس از بازگشت به زمین، به تولید نسل پرداخته است.
“لاپیک” و “مولتیک” (Lapik and Multik) تا به امروز آخرین میمون های فضانورد هستند. انها در ماموریت Bion 11 از 24 دسامبر تا 7 ژانویه 1997 در پرواز بودند.
اسامی میمونها ب ترتیب با حروف افبای روسی آغاز می شد(А, Б, В, Г, Д, Е, Ё, Ж, З…).
آرژانتین:
کشور آرژانتین در 23 دسامبر 1969 و به عنوان بخشی از “عملیات کریسمس” (Operación Navidad)، “خوان” (Juan میمون cai بومی ایالت Misiones آرژانتین) را با موشک دو مرحله ای Rigel 04 به هوا فرستاد. Rigel 04 فقط تا 60 کیلومتری، یعنی کمتر از خط تعریف بین المللی فضا، بالا رفت و سپس با موفقیت بازیابی شد. بعدها در 1 فوریه 1970 این تجربه توسط یکی میمون ماده از همان گونه با به کار گیری موشک X-1 Panther تکرار شد. با اینکه این موشک به ارتفاع بالاتری از موشک قبلی دست یافت ولی بعد از عمل نکردن چتر نجات کپسول گم شد.
نتايج تحقيقات دانشمندان انگليسي نشان مي دهد که برخلاف عقيده عمومي ، گوسفندها کودن نيستند و حتي مي توانند در مطالعه براي درمان بيماري نورولوژيکي هانتينگتون مفيد باشند.
گوسفندها نه مثل روباه ها و شامپانزه ها به خاطر مکاري و باهوشي معروفند و نه مثل دلفين ها با استعداد هستند اما تازه ترين نتايج تحقيقات دانشمندان دانشگاه کمبريج نشان مي دهد که اين حيوانات اهلي کمتر از آن چيزي که تصور مي شود ، کودن هستند.
در حقيقت در تحقيقات اين دانشمندان ، گوسفندان موفق شدند برخي تست هاي روانشناسي را به راحتي حل کنند ، در حالي که حل اين تست ها براي ميمون ها بسيار دشوار بود.
همچنين اين حيوانات پرفايده به حدي حساس و ظريف هستند که مي توانند براي جستجوي آثار تخريب نوروني در انسان و مطالعه براي درمان بيماري نورولوژيکي «هانتينگتون» مورد استفاده قرار گيرند.
نتايج اين تحقيقات نشان مي دهد که گوسفندان نه تنها مي توانند چهره تمام اعضاي گله به خصوص آنهايي که از نظر اجتماعي به آنها نزديک هستند را تشخيص دهند بلکه همچنين مي توانند ساير قسمتهاي مشخص بدن ساير اعضا را حداقل به مدت دو سال به ياد آورند، نژادهاي مختلف همنوعان خود را از هم تمايز دهند و از نژاد خود مراقبت کنند.
همچنين گوسفندان مي توانند زمينهاي چرا را براي خانواده دسته بندي کنند، مسير صحيح حرکت در يک هزارتو را به يادآورند و يک زندگي اجتماعي نسبتاً رضايت بخشي داشته باشند. به طوريکه قوچ ها با يکديگر دوستان بسيار خوبي هستند و در مبارزه ها از همديگر دفاع مي کنند. اين حيوانات در اتخاذ تصميمات اجرايي بسيار خوب عمل مي کنند.
از سويي ديگر اين جانوران از ديدگاه پزشکي نيز براي انسان بسيار جالب هستند به طوري که اين دانشمندان کشف کردند يک نوع جديد از گوسفند اصلاح ژنتيکي شده داراي ژني است که اين ژن انسانها سبب بروز بيماري هانتينگتون مي شود، بنابراين مطالعه بر روي اين حيوانات مي تواند راههايي را در درمان اين بيماري در انسان ارائه کند.
براي دستيابي به اين نتايج پيش از هر چيز، دانشمندان بايد مي توانستند تغييرات به وجود آمده در توانايي هاي شناختي گوسفندان بيمار را رديابي کنند. به همين دليل بايد نشان مي دانند که آيا اين حيوان در شرايط نرمال قادر است بعضي از تست هاي شناختي مرتبط با بيماري هانتينگتون را انجام دهد يا خير.
نتايج اين تحقيقات حاکي از آن است که تمام گوسفندان مورد آزمايش موفق شدند تمام تست ها را به درستي حل کنند.
خفاشهای ماده دور هم جمع میشوند، در مورد مسیرهایی که رفتهاند صحبت میکنند، به طور گروهی بحث میکنند و برای کارهایشان تصمیم میگیرند. آنها دوست پیدا میکنند و وقت استراحت کنار دوستانشان میمانند.
انسانها برای دوستی ارزش قائل میشوند، روابطی که لزوما بر پایه وابستگیهای خانوادگی، علائق مشترک و یا جذابیتهای جنسی نیست.
برقراری روابط اجتماعی، یکی از افتخارات انسان به عنوان یک موجود پیشرفته است، اما به نظر میرسد فقط ما انسانها نیستیم که به دوستی اهمیت میدهیم. به گفته محققین، دست کم 5 گونه در بین حیوانات، به دوستی اهمیت میدهند و برای خودشان دوستانی پیدا میکنند که برای زمان طولانی با هم میمانند.
مطالعات قبلی نشان دادهاند که فیلها، دلفینها، برخی از گوشتخواران و برخی گونههای خاص از ابتداییها مثل شامپانزهها، میتوانند درست مانند انسانها، در محیطهایی که دارای پویایی اجتماعی بالا است، روابط دوستانه بلندمدت برقرار کنند.
به گزارش دیسکاوری، حالا باید خفاشها را هم به این فهرست اضافه کرد. مطالعات جدید نشان میدهند که خفاشهای ماده وحشی ترجیح میدهند در کنار دوستان خاص خود آویزان شوند، در حالی که ارتباط نزدیک خود را با سایر افراد گروه هم حفظ میکنند. به گفته محققین، دوستی این خفاشها درست آیینه دوستی انسانها است. آنها علاوه بر همه آشفتگیها و به همریختگیهایی که در زندگی خود دارند، دوستیهای خود را حفظ میکنند.
جرالد کرت، سرپرست گروه محققین توضیح میدهد: «ما سر کار، هنگام بازی یا برای زندگی، با افراد خاصی نیستیم و تمام روز یا هفته خود را به یک سری انسان مشخص نمیگذرانیم. اما میتوانیم در کنار همه آشفتگیها و با وجود زندگی در جامعهای با پویایی اجتماعی بالا، دوستان خود را حفظ کنیم.»
کرت که از اساتید موسسه جانورشناسی دانشگاه گریفسوآلد است، به اتفاق همکارانش به مدت 5 سال روی روابط خفاشها مطالعه کرده است. آنها میگویند خفاشهای نر تنهایی را ترجیح میدهند، اما مادهها میتوانند روابط دوستانه خود را تا سالها ادامه دهند.
خفاشهای ماده علاوه بر این که نزدیک هم استراحت میکنند، در مورد مسیرهای مناسب تبادل اطلاعات میکنند و درباره مسیرهای بعدی به طور گروهی بحث میکنند. به علاوه وقتی دور هم جمع میشوند، از گرمای هم استفاده میکنند.
اما خفاشها بر اساس چه معیارهایی دوست پیدا میکنند؟ محققین میگویند آنها فقط بر اساس اندازه، سن، حالت باروری یا رابطه، دوست پیدا نمیکنند. البته مادههای مسنتر اغلب رابطه خود را با گروههای مختلف نگه میدارند، انگار که به حفظ این رابطهها کمک میکنند.
جاناتان بالکوم، دانشمند رفتار حیوانات است. اوادر مورد روابط خفاشهای ماده یک نکته بسیار جالب را اضافه میکند: «خفاشهای ماده گاهی نقش ماما را برای هم بازی میکنند.» در یک مطالعه، مشاهده شده که یک خفاش میوه ماده باردار در فلوریدا، مورد توجه یک خفاش ماده دیگر قرار گرفته که هیچ ارتباطی هم با هم نداشتهاند. خفاش مادهای که برای کمک آمده بود، در تمام مدتی که زایمان در حال انجام بود، به خفاش ماده باردار رسیدگی میکرد و او را در آغوش میگرفت. بالکوم اضافه میکند: «تا وقتی زایمان تمام شد، خفاش ماده دوم و یک خفاش ماده سوم که بعد به گروه اضافه شد، با بالهایشان خفاش مادر را باد میزدند.»
موضوعی که برای محققین بسیار جالب است، این است که فیلها، دلفینها و سایر موجوداتی که روابط دوستانه برقرار میکنند، مغز بزرگی دارند. اما خفاشها مغز بسیار کوچکی دارند. بنابراین مغزی به اندازه یک بادام زمینی هم برای برقراری روابط دوستانه بلندمدت کافی است! پیش از این بسیاری از مطالعاتی که بر روی اندازه مغز انسان و چرایی بزرگ شدن آن انجام گرفته بود، این فرضیه را مطرح میکرد که شاید دلیل بزرگی مغز انسان، نیاز او به برقراری روابط اجتماعی بوده است. حالا با رفتار دوستانه پیشرفته خفاشهای مغز بادام زمینی، این فرضیهها هم زیر سوال میرود.
حتی در بین خفاشها رفتارهایی دیده میشود که برای ما انسانها هم ساده نیست. کرت میگوید: «خفاشها در گروهی که بیش از 20 عضو دارد، بسیار سریع، موثرترین تصمیم را میگیرند و من برای این کارشان واقعا ارزش قائلم.»
ایسکانیوز: تحقیقات توسط دانشگاه اکستر نشان داده که مورچهها تاثیر بسیار زیادی بر روی محیط زیست دارند و از آنها به عنوان مهندسین اکوسیستم نام میبرند. به گزارش sciencedaily در مطالعهای که در مجله حیوانات منتشر شده نشان داده که مورچهها دو اثر متفاوت زیست محیطی در محل زندگی خود میگذارند.
اول اینکه از طریق حرکت خاک و فعالیتهای لانه سازی و جمع آوری غذا، آنها مواد مغذی را به سطح خاک میآورند و دیگر اینکه شکار طیف عظیمی از حیوانات بزرگتر هستند.
دانشمندان گفتند: مورچهها بسیار در رشد جمعیت شکارچیان موثرند، آنها همچنین بسیار نسبت به دفاع از قلمرو زندگی خود تهاجمی عمل میکنند. همه اینها به این معناست که تاثیر قویی بر محیط اطراف خود دارند.
در این پژوهش ما برای اولین بار تاثیر و پیچیدگیهای خاص زندگی مورچگان را مورد مطالعه قرار دادیم، ما متوجه شدیم که حضور مورچگان خود باعث افزایش تراکم و تنوع از گروههای حیوانی دیگر میشود، این موجودات کوچک واقعا نقش کلیدی را در محیط زندگیشان و در علفزارها دارند.
تحقیقات بر روی تراکم مورچهها در منطقه به تنوع و تراکم حیوانات دیگر در آن منطقه و به خصوص تراکم پوشش گیاهی تاثیر زیادی داشته است.
یکی از دانشمندان گفت: چیزی که پیدا کردیم تاثیر مثبت مورچهها بر سطح مواد مغذی خاک و تعداد حیوانات بود.
دیده بان حقوق حیوانات: پژوهش جدید محققان حاکی از آن است که طوطیها هم میتوانند چپدست یا راستدست باشند.
به گزارش شبکه ایران به نقل از تلگراف، پژوهش جدید محققان نشان میدهد طوطیها هم مانند انسانها به انتخاب خود از یکی از طرفین چپ یا راست بدن خود بیش از دیگری استفاده میکنند و اغلب آنان چپ دست و چپ پا هستند. محققان استرالیایی دریافتهاند همه طوطیهایی که طی این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته بودند استفاده از چشم چپ و پای چپ یا چشم راست و پای راست را ترجیح میدادند.
دکتر کالوم براون از دانشگاه سیدنی که ریاست این تیم پژوهشی را برعهده داشته در اینباره میگوید: شما این رابطه را در اغلب گونهها مشاهده میکنید که از دستی برای برداشتن یا گرفتن اشیا استفاده میکنند که با چشم همان سمت از بدن آن رادیدهاند و بین چشمی که آنها برای دیدن مورد استفاده قرار میدهند و دستی که برای گرفتن اجسام استفاده می کنند، رابطه نزدیکی وجود دارد.
وی میافزاید: برخی گونهها چپ دست یا راست دست هستند و در برخی دیگر تفاوت زیادی در این مورد وجود ندارد.
در این پژوهش که نتایج آن در نشریه Biological Letters منتشر شده است، 320 طوطی از 16 گونه مختلف استرالیایی مورد بررسی قرار گرفتند.
تنایج پژوهش نشان داد 47 درصد طوطیها چپدست و 33 درصد راستدست بودند و بقیه نیز از هر 2 دست خود برای گرفتن اجسام استفاده میکردند.