دسته: ویژه ها

  • میمون ایرانی در فضا/ آزموده را آزمودن خطاست

    دیده بان حقوق حیوانات: روز 14 بهمن ماه 1389 و هم زمان با روز فناوری فضایی، طی مراسمی چند دستاورد فضایی با حضور دکتر محمود احمدی نژاد رونمایی شد.

    یکی از این دستاوردها، میمون بسته بندی شده و پیچیده در انواع دستبند و پابند و باند و چسبی بود که بی خبر از همه جا و صرفا برای اجرای یک نمایش در حضور دوربین ها آزار می دید و معصومانه و حیران اطراف را نگاه می کرد. بجز ایراداتی که اخلاقا به اصل حضور حیوانات در آزمایشهای این چنینی وارد است، استفاده نمایشی و ایراد استرس بی دلیل به حیوانات جهت اجرای شوی تلویزیونی و انتشار تصاویر آن برای عموم قویا قابل نکوهش است.

    میمون نمایش داده شده ایرانی- بخشی از تصویر منتشر شده توسط خبرگزاری مهر
    میمون نمایش داده شده ایرانی- بخشی از تصویر منتشر شده توسط خبرگزاری مهر


    فیلم مرتبط را اینجا ببینید

    این در حالی است که به گزارش دیده بان حقوق حیوانات، اولین میمون ارسالی به فضا بالغ بر 60 سال قبل به فضا ارسال شد. در این 60 سال تعداد زیادی حیوان به فضا ارسال شدند و نتایج حاصله نیز از طبقه بندی خارج و منتشر شده. جا دارد مسوولین و طراحان محترم فناوری های بومی مورد اشاره توضیح دهند که پس از گذشت 60 سال از ارسال اولین میمون ها به فضا، از مچاله و بسته بندی کردن مقرون به آزار میمون مورد اشاره به دنبال کدام نتیجه هستند. با چه توجیهی از حیوانات برای چنین مقاصد آزموده شده ای استفاده می کنند و ماحصل چنین اقدامی را به وضوح تشریح کنند. اینکه پس از شلیک این جانور بخت برگشته به فضا، و دریافت جسد آن چه عواید علمی مستقیما از مرگ این حیوان به دست می آید نیازمند توضیح و توجیه است. آثار شتاب و بی وزنی و شتاب های جانبی بر سیستم زیستی حیوانات و انسان و حد تحمل بشر برای این مسایل فیزیکی به صورت کاملا علمی منتشر شده و بعید است با به کام مرگ فرستادن حیوانات عواید جدیدی حاصل بشریت شود.

    لازم به ذکر است سال گذشته کپسول حاوی حیواناتی از قبیل یک موش، دو لاک پشت و چند کرم به روش مشابه به فضا ارسال شد و در بازگشت اجساد تمام حیوانات را با خود به سطح زمین بازگرداند.

    گزارش دیده بان حقوق حیوانات حاکی است که فرستادن حیوانات به عنوان پیشرو به فضا، در ابتدا صرفا برای کشف توان زنده ماندن جانداران متکامل در شرایط سفر به فضا بود. بعدها اما این سفرهای فضایی برای بررسی فرایندهای مختلف زیست شناختی و شناسایی اثرات سفر فضایی و بی وزنی بر آنها  تکرار شد. تا کنون شش کشور در زمینه برنامه های فضایی اقدام به ارسال حیوانات به فضا کرده اند: اتحاد جماهیر شوروی سابق، ایالات متحده آمریکا،  فرانسه، چین، ژاپن و ایران.

    پیش از سفر انسان به فضا، حیوانات متعددی من جمله میمون به فضا فرستاده شدند. در نتیجه دانشمندان توانستند به بررسی اثرات زیست شناختی سفر فضایی بپردازند. آمریکا به عنوان آغازگر ارسال حیوانات به فضا، مابین سالهای 1948 تا 1961 اقدام به ارسال اولین پستانداران پیشوا(میمون ها) به سفر فضایی کرد. آزمایشات مشابه این کشوربا ارسال میمون ها به سفر فضایی در سال های 1969 و1985 ادامه یافت. فرانسه در 1967 دو پرواز شامل میمون را عملیاتی کرد. شوروی و روسیه مابین سالهای 1983 و 1996 اقدام به ارسال میمون به فضا کردند. اکثر میمونها پیش از پرواز بیهوش می شدند. تا کنون روی هم رفته 32 میمون به فضا سفر کرده اند که هیچکدام بیش از یک سفر فضایی نداشته اند. تعداد زیادی میمون نیز به عنوان پشتیبان در برنامه فضایی شرکت داده شدند که هرگز پرواز نکردند. در این برنامه ها، میمون هایی از نژادهای مختلف نظیر میمون رزوس، میمون خرچنگ خوار، میمون سنجابی و میمون دم خوکی به کار گرفته شدند. از چند شامپانزه نیز در این برنامه ها استفاده شده است.

    در همین زمینه: میمون های فضانورد

  • شکار در پارک های تهران/ تصویری

    تصاویر بسیار زیبای شکار و تغذیه حیوانات در پارک های شهر تهران از خبرگزاری فارس.

    گربه اي در حال تعقيب شكار

    كبوتران در حال خوردن دانه

    كمين گربه براي شكار كبوتران

    شكار كبوتر توسط گربه

    نگاه گربه به طعمه بي جان

    شكار كبوتر توسط گربه

    شكار كبوتر توسط گربه

    شكار كبوتر توسط گربه

    شكار كبوتر توسط گربه

    شكار كبوتر توسط گربه

    گربه در پي نوشيدن آب

    گربه

    گربه اي در يكي از پارك هاي تهران

    كبوتر

    شكار كبوتر توسط يكي از گربه ها

    خوردن كبوتر توسط يكي از گربه ها

    خوردن كبوتر توسط يكي از گربه ها

    استراحت يكي از گربه ها

     گربه

    گربه اي در يكي از پارك هاي تهران

    گربه اي در يكي از پارك هاي تهران

    استراحت و خواب نيمروزي بعد از خوردن شكار

  • آزار حیوانات در پژوهشگاه رویان/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: تصاویر منتشره از نخستين گوساله‌هاي حاصل از انجماد جنين آزمايشگاهي توسط پژوهشگاه رویان مبین روش های مقرون به آزار جهت کد بندی و الصاق اتیکت مشخصات به گوش حیوانات مورد آزمایش است.

    خونریزی گوش راست آبگینه، گوساله تازه متولد شده در پژوهشگاه رویان و اتیکت بسیار بزرگ متصل شده به لاله گوش

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات، انتشار تصاویر گوساله هایی که با نام «آبگون» و «آبگينه» در شرکت کشت و دامداری فکا وابسته به سازمان تامین اجتماعی متولد شده اند، نمایانگر روش خشن  نصب اتیکت مشخصات حیوانات به لاله گوش آنهاست. متاسفانه چنین روشی در تمامی مزارع حیوانات شایع است و تا کنون هیچ ارگان یا گروهی به این مقوله نگاه اخلاقی نداشته است. اتصال اتیکت های مورد اشاره معمولا بدون بی حسی و با منگنه های مشابه انبر های دستی انجام می شود و همراه با درد و خونریزی است. در تصاویر منتشره از گوساله های تازه به دنیا آمده، به وضوح در گوش راست آبگینهآ ثار خونریزی و در گوش چپ آن تعداد حداقل 5 سوراخ مشاهده می شود که دو سوراخ آن بدون اتیکت است.

    دلیل قرار گیری ظروف غذای این حیوانات خارج از فضای محصور آنها و اتصال اتیکت های نمایشی بزرگ به لاله گوش این حیوانات، سبب گیر کردن آنها به میله های قفس و در نتیجه خونریزی و پارگی لاله گوش آنها می شود.

    دیده بان حقوق حیوانات بدین وسیله مراتب اعتراض خود را به مسوولین این پژوهشگاه اعلام کرده و خواهان برخورد اخلاقی این ارگان با حیوانات است.

    جهت تماس با این ارگان میتوانید اینجا کلیک کنید.

    سوراخ های گوش چپ آبگینه، گوساله تازه متولد شده در پژوهشگاه رویان و اتیکت بسیار بزرگ متصل شده به لاله گوش

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    اولين گوساله هاي به دنيا آمده از طريق جنين هاي فريز شده در پژوهشکده رويان اصفهان

    خبر مرتبط: باز هم تغییرات ژنی در حیوانات، «آبگون» و «آبگینه»

  • گزارشی تکان دهنده از نحوه دوپینگ اسبها

    تمام تلاش اسب ها برای رسیدن صاحبانشان به یک نقطه است: پیروزی

    دیده بان حقوق حیوانات: متاسفانه منافع مادی و عدم توجه به حقوق حیوانات در کورس های سوارکاری منجر به بروز پلیدی هایی غیر قابل دفاع شده است. ارزش اسب از یک “موجود زنده” به حد “وسیله کسب منفعت” تنزل پیدا کرده و در روند آموزش، تمرین و مسابقه مورد آزار قرار می گیرد. محرک های درد آور برای آموزش اسب ها استفاده می شود و مادام که این موجود نجیب برای صاحبش سود مادی داشته باشد ادامه خواهد داشت و بعد از آن سرنوشت دردناکی درانتظار حیوان نجیب خواهد بود. اسب مسابقه درصورت صدمه دیدن در مسابقات به نحوی که قابل درمان نبوده و توان مسابقه نداشته باشد به روش های بدوی کشته می شود و در این روند هیچ گونه توجهی به حقوق حیوانات و جلوگیری از آزار آنها نمی شود. اخیرا برخی اسبداران با روش های شنیع دیگری آسایش سمبل نجابت را تهدید می کنند. دوپینگ اسب ها نمونه جدیدی از این روش مقرون به آزار است.

    و نقطه ای که تمام سوارکاران برای رسیدن به آن در تلاشند…

    تابناک به نقل از سایت گروه مجلات همشهری نوشت: 20 سال پیش وقتی برای اولین‌بار به گنبد رفتم، عبدالرحیم هنوز 8سالش بود. شب قبل از مسابقه، بست‌های قهوه‌ای را توی نایلونی کوچک، در کف دستش می‌گذاشت و چشم‌بسته به اصطبل کثیف پدرش می‌رفت. می‌دیدم که اسب کهر ترکمن با دیدن او چه شیهه‌ای می‌کشید.

    اسب کهر، بوی دست‌های عبدالرحیم را می‌شناخت، می‌فهمید که الان با خود اکسیری آورده که می‌تواند با خوردن آن بتازد. وقتی شیره تریاک در گلوی اسب، حل می‌شد و نشئگی به جان حیوان می‌افتاد. شاید در رویاهایش، زندگی شاهانه در ایلخی‌ها و دشت‌های قدیم را می‌دید که همیشه یک دل سیر در دشت‌های سبز ترکمن صحرا، یونجه و جو و چمن می‌خورد، نه مثل امروز که از گرانی علوفه، هیچکس دلش نمی‌آید اسبش با یونجه حال کند. اسبی را دیدم که خاک را می‌لیسید و دنبال یک دانه جو می‌گشت. یک دانه جو، کجای معده او را پر می‌کند؟!

    20سال پیش، عبدالرحیم را دیدم که شیره را چند ساعت قبل از آغاز کورس در گلوی اسبش انداخت تا دیرتر حل شود و همزمان با کورس، اسب نشئه چهارنعل بتازد. یک‌بار دیدم در خمیر نان گذاشت و انداخت توی گلوی اسب. یک‌بار دیدم شیره تریاک را در نوک چوبی گذاشت و سر اسب را به بهانه‌ای بالا گرفت و انداخت توی حلق اسب؛ درست دو ساعت به کورس مانده بود. خودم با چشم‌های خودم دیدم که انگشت‌های ظریف عبدالرحیم، شیره را در چایی حل کرد و به خورد اسب داد. اسب قهرمان شیره‌ای! بعد از 20سال وقتی به گنبد رفتم عبدالرحیم خودش هم شیره‌ای شده بود. از شیره‌ای شدن خودش پشیمان نبود، از این‌که شیره‌هایش عمر اسب‌های ترکمن را کوتاه می‌کردند، نادم بود.

    می‌گفت اسب‌های شیره‌ای در 3، 4سالگی نابود می‌شوند. دست و پای‌شان چلاق می‌شود. چه اسب‌های خوبی که نابود نشدند! عبدالرحیم گفت وقتی کنترل دوپینگ آمد، دوام و ماندگاری اسب‌هایمان زیاد شد. مادیان‌هایمان هم بارور شدند. آن‌ها به خاطر نرهای شیره‌ای، بارور نمی‌شدند. وقتی دوپینگ کنترل شد، سال‌هایی بسیار بر عمر نریان‌ها و مادیان‌ها آمد. چشم‌های اسب‌ها می‌خندید. برای اسب که دیگر نمی‌توان مرکز بازپروری گذاشت.

    نمی‌دانم حالا عبدالرحیم خوشحال است از این‌که دوپینگ کنترل می‌شود یا دارد سر من شیره می‌مالد. عبدالرحیم مگر نمی‌داند داروهای شیمیایی دوپینگ، جای شیره را گرفته است. عین بعضی قهرمانان دوپینگی که بازو و کوپال‌شان را ستبر و پف‌کرده می‌کنند، اسب‌ها هم «دُپ» می‌کنند؛ با آمپول‌های گران شیمیایی. عبدالرحیم نمی‌داند دنیا هر چه پیشرفته‌تر باشد ساخت‌وساز محرمانه داروهای شیمیایی هم در دنیا پیشرفت می‌کند.

    کنترل دوپینگ در ورزش اسبدوانی ایران از سال1370 شروع شد. فدراسیون سوارکاری وقتی ظرف‌های نمونه اسب‌ها را به آزمایشگاه دکتر بهار که مرکز آزمایش دوپینگ ورزشکاران ایران توسط کمیته المپیک کشورمان هم بود، برد در هفته‌های اول و دوم کورس فهمید که بیش از 50درصد آزمایش‌ها مثبت است! مرفین مثبت. آن‌زمان آزمایش دوپینگ در داخل کشور، حدود 50هزار تومان هزینه داشت. هزینه‌ای که باعث شد مربیان اسب‌ها، آرام‌آرام از دادن شیره به اسب‌ها خودداری کنند. 50درصد خیلی زیاد است حضرت‌آقا!

    در ادامه راه بود که فدراسیونی‌ها، چند باری هم نمونه‌ها را به آزمایشگاه‌های معتبر ایرلند و فرانسه فرستادند اما هزینه زیاد و دیرکرد در اعلام پاسخ‌ها، دوباره فدراسیونی‌ها را به آزمایشگاه داخل کشور کشاند. این‌بار نمونه‌ها را به مرکز تست اعتیاد اداره مبارزه با مواد مخدر کشور فرستادند تا اسب‌ها هم سرنوشت مشابهی با آدم‌ها داشته باشند.

    از حدود 7سال پیش تا حالا فدراسیون سوارکاری ایران به‌طور مستمر، همه نمونه‌هایش را به آزمایشگاه مرکزی دوبی که یکی از معتبرترین مراکز بین‌الملل کنترل دوپینگ است، می‌فرستد. آزمایشگاهی که برای هر نمونه حدود 400درهم معادل صددلار می‌گیرد و یک هفته‌ای پاسخ می‌دهد. پاسخی که کاملا قاطع است و مو لای درزش نمی‌رود.

    امروزه در کور‌س‌های ایران، فقط از اسب‌های قهرمان و نایب‌قهرمان، آزمایش دوپینگ می‌گیرند. بلافاصله بعد از پایان هر کورس، کادر پزشکی حاضر در مسابقات با ظروفی که شبیه ظرف شیر خودمان است(!) از اسب‌های اول و دوم مسابقه، نمونه ادرار می‌گیرند و در پاکت‌هایی استاندارد که متعلق به آزمایش دوپینگ است به‌صورت پلمپ‌شده و شماره‌خورده، به آزمایشگاه دوبی می‌فرستند.

    اما برای من که عاشق چشم‌های بی‌پناه اسب‌ها هستم، همیشه سوال است که آیا اسب‌ها می‌دانند که بعد از پایان مسابقه باید به دستشویی(!) بروند؟ بعضی‌ها می‌گویند بله. اسب‌های مسابقه را آن‌قدر می‌چرخانند تا به دستشویی برود و نمونه بدهد. آن‌ها می‌گویند اسب‌ها خودشان متوجه می‌شوند که این چند نفر منتظر نمونه آن‌ها هستند. بعضی‌ها ده‌دقیقه‌ای نمونه می‌دهند اما بعضی‌ها بیشتر از دوساعت طول می‌کشد تا دستشویی‌شان را آماده کنند!

    یک اصل بدیهی می‌گوید امروزه در هر جا که گردش مالی بالا باشد و سرمایه میلیاردی در آن‌جا بخوابد طبیعی است مافیاهای فسقلی هم دست‌به‌کار شوند. در میدان بسیار گسترده کورس گنبد، که  هیچ‌کسی، کسی‌را نمی‌شناسد  و اسب‌ها همه‌جا پراکنده‌اند و اصطبل‌های عهد عتیق بسیار کثیف، فاقد پارامترهای امنیتی هستند، این سوال برای یک خبرنگار کنجکاو پدید می‌آید که آیا مگر کاری دارد در میدان به شدت رقابتی که شرط‌بندان خلافکار نامردمی، محرمانه ده‌ها میلیون شرط می‌بندند، یک مزدور دست‌نشانده، دستش را به شیره تریاک آغشته کند و هنگام ناز کردن اسب قهرمان، روی دماغ او بکشد؟!

    در آن فضای درندشتی که مربی نمی‌تواند به تنهایی 24ساعته اسبش را زیر نظر داشته باشد مگر کاری دارد یک مزدور، هنگام نوازش اسب، به طور دزدکی، پماد ضددرد «فنیل» به دست اسب قهرمان بمالد و حیوان طفلکی، دوپینگی درآید. مگر کاری دارد؟! مگر چند ثانیه طول می‌کشد آمپول دوپینگ به اسب بیچاره بزند و در برود؟!

    سوارکار قدیمی گنبد، خاطره تلخی را تعریف می‌کند که چند سال پیش، یک از خدا بی‌خبر، دزدکی، آمپول «وایتکس» را تزریق کرد به اسب قهرمان (رعنا) و بعد از کالبدشکافی، آقای دکتر گفت جگر «رعنا» تکه‌تکه شده است. ظاهرا کنترل دوپینگ، امروزه در کورس‌های سوارکاری ما در 4درجه (از مرفین تا فنیل) آزمایش روی اسب‌ها صورت می‌گیرد و اسب‌های دوپینگی (دوپی) جریمه و محروم می‌شوند. می‌گویند حداقلش 5هفته محرومیت دارد.

    آیا حریفی بی‌وجدان نمی‌تواند در سایه قماربازی‌ها و شرط‌بندی‌های کلان، رقیبی را از میدان به در کند و همه زحمات و سرمایه‌گذاری‌های یک اسبدار و مربی‌اش در طول فصل، هدر برود؟! وقتی اسب قهرمان، دوپینگی درمی‌آید دیگر کیست که پول برده در شرط‌بندی را بعد از 10روز از مثبت اعلام شدن دوپینگ اسب قهرمان، به فرد بازنده بازگرداند. این در حالی است که امنیت اسب‌ها در کورس‌های بین‌المللی کشورهای معتبر در ورزش سوارکاری برقرار است.

    مثلا در حالی که اسب‌های شرکت‌کننده در کورس گنبد همه‌جا ولو هستند، اسبدارها در کورس بین‌المللی دوبی، از اصطبل‌هایی استفاده می‌کنند که با دوربین‌های مداربسته کنترل می‌شوند و احدی حق نزدیکی به آن‌ها را ندارد. اما با وجود رعایت کردن موارد امنیتی در بسیاری از کورس‌های جهان، پارسال در هنگ‌کنگ اتفاقی افتاد که تا هفته‌ها نقل محافل علاقه‌مند به سوارکاری بود. در حین کورس، مزدور یک شرط‌بند قهار روی چمن‌های اطراف کمین می‌کند و با تیراندازی بدون سروصدا، از راه دور، ساچمه‌ای را که آغشته به مواد شل‌کننده بود به اسب در حال کورس می‌زند و اسب از رقابت باز می‌ماند. «مافیای تعیین جوایز» معمولا در تمام کورس‌های بین‌المللی جهان نقش دارند. مثلا همین مافیا، اجازه نمی‌دهد اسب یک ایرانی در کورس دوبی قهرمان شود.

    این در حالی است که در بعضی کورس‌های بین‌المللی، بلافاصله بعد از اتمام مسابقه، پاسخ آزمایش دوپینگ روی اسب‌ها اعلام می‌شود تا هیچ حقی از شرط‌بندها ضایع نشود. مثلا در سال1358 در کورس بمبئی هندوستان، هنگامی که اسبی که رویش حساب نمی‌شد قهرمان شد، بلافاصله داوران پرچم‌های قرمزشان را بالا بردند و از طریق بلندگو اعلام شد که تا اعلام نتیجه دوپینگ، پول شرط‌بندان داده نمی‌شود. بلافاصله همان‌جا هم پاسخ آزمایش در آزمایشگاه میدان درآمد و اعلام شد جایزه به اسب دوپینگی تعلق نمی‌گیرد.

    این است حکایت پیچیده اسبدوانی؛ ورزشی که به دلیل برخورداری از گردش مالی میلیاردی، طیبعی است منجر به تشکیل دسته‌های کوچک مافیایی شود و مخ هر کس از شنیدن قصه‌های محرمانه و باورنکردنی‌اش، هنگ کند!

    اما هر چه هست یاد روزهایی خوش که ترکمن‌های قدیمی، به اسب‌هایشان، عسل و تخم‌مرغ و روغن حیوانی و کره گاومیش می‌دادند تا اسب قوت بگیرد،  بعدها جای کره و عسل با شیره افیون و این آخری‌ها با آمپول‌های گران‌قیمت خارجی پر شد. اسب اگر زبان داشت او نیز دوست می‌داشت به گذشته رجعت کند. به بیابان‌ها و ایلخی‌ها. به عسل اصل ترکمن‌صحرا. اسب هم بالاخره نوستالژی دارد دیگر!

    حکایت مافیا فقط با دوپینگ و قمار آمیخته نشده، اسب‌ها اگر زبان بگشایند لبریز از خاطراتی سیاه و سفیدند. یک‌بار کارگری که در حین انتقال اسب‌ها از گنبد به تهران، در پشت خاور، دور از چشم مربی و اسبدار، آمپولی به اسبی قهرمان زده بود، ‌بعدها اعتراف کرد که در قبال چند اسکناس سبز، کابوس‌هایی را به جان خرید که چشم‌های مخمور آن اسب برای همیشه در شب‌های تنهایی‌اش پیوند زد.

    این حیوان نجیب در راه رساندن صاحبش به افتخار آسیب جدی دیده و توسط همان صاحب کشته خواهد شد.

    قطره اشکی از سر مظلومیت

  • گربه حیاط آیت الله بیات/ تصویر جدید

    دیده بان حقوق حیوانات: محسن بیات، در مطلبی تحت عنوان “آفتاب گرفتن جناب گربه” تصویری جدید از گربه بازیگوش حیات بیت آیت الله بیات منتشر کرده. “آقازاده” در توضیح عکس نوشته:

    “توی این یکی-دو روزه، هوای قم سرد تر از روزهای قبل شده و دیشب هم یه نمه برفی زد و به همین خاطر وقتی ظهرا، یه ذره آفتاب می زنه، این بچه گربۀ سابق حیاط خونه پدری که این روزها داری سنین نوجوونی رو پشت سر می گذاره و نمی شه اسم بچه رو روش گذاشت، توی ایوون حموم آفتاب می گیره و حالی می کنه….”
    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات زندگی یک گربه در حیات بیت یک مرجع شیعه در حالی به تصویر کشیده می شود که بسیاری از هموطنان عزیز به دلیل توهمات بهداشتی غیر قابل اثبات و گاه با استناد به احکام شرعی لباس نمازگزار اقدام به آزار گربه های شهری می کنند. آزار حیوانات در تمام ادیان الهی امری مذموم محسوب شده و در اسلام نیز تذکرات مکرر و فراوانی مبنی بر جلوگیری از آزار حیوانات و کمک به آسایش آنها وجود دارد.

    برای دیدن تصاویر کودکی این گربه بازیگوش اینجا کلیک کنید.

    گربه حیاط آیت الله بیات

  • شهروندان نگران ابتلا به مشمشه نباشند

    دیده بان حقوق حیوانات: به دنبال هشداری که رئیس سازمان دامپزشکی، مبنی بر احتمال شیوع بیماری مشمشه میان شهروندان داده بود، یک عضو هیأت علمی دانشگاه اعلام کرد: نگرانی از سرایت مشمشه به انسان، چندان جدی نیست.

    دکتر تقی‌پور، عضو هیأت علمی دانشگاه و رئیس تیم پزشکی درمان‌کننده ببر سیبری در گفت‌وگو با «تابناک»، با اشاره به اعلام هشدار رئیس سازمان دامپزشکی تهران درباره احتمال سرایت مشمشه به شهروندان گفت: با توجه به این‌که هم‌اینک ارتباط انسان و حیوان مانند گذشته و زمان درشکه‌سواری و … نیست، بنابراین، نگرانی جدی درباره انتقال بیماری مشمشه از حیوانات باغ‌وحش ارم به بازدیدکنندگان و به طور کل شهروندان تهرانی در کار نیست؛ هرچند باید پیشگیری و مراقبت‌های اولیه را نه تنها در زمینه مشمشه که درباره همه بیماری‌های فصلی و غیرفصلی انجام داد تا خدای نکرده مردم به بیماری مبتلا نشوند.

    وی افزود: در گذشته (زمان درشکه‌سواری) به دلیل ارتباط بسیار نزدیک میان انسان و حیوان به عنوان مهتر و اصطبل‌دار و … انتقال بیماری مشترک میان انسان و حیوان بیشتر بود، ولی اکنون چنین نیست؛ گذشته از این ‌که سطح بهداشت و سلامت جامعه نیز بسیار رشد کرده است.

    تقی‌پور با اشاره به بیماری مشمشه گفت: مشمشه بیماری بسیار سختی است، اما درمان نشدنی نیست، ولی درمان آن بسیار زمان‌بر است.

    وی افزود: این بیماری و نوع انتقالش میان انسان به حیوان، حیوان به حیوان و حیوان به انسان معمولا ناممکن است، همچنان که انتقال این بیماری از حیوان به حیوان، معمولا پس از جنگ و گلاویز شدن صورت می‌پذیرد؛ بنابراین، گذشته از این‌که باید پیشگیری‌ها و مراقبت‌های اولیه را ـ که همان حفظ بهداشت فردی و محیطی معمولی و طبیعی است ـ انجام داد، بازدیدکنندگان باغ وحش ارم و ساکنان آن منطقه چندان نگران نباشند.

    به گزارش خبرنگار «تابناک»، بنا بر اطلاعات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي كه از آخرين مراجع جمع‌آوري شده است، عامل بيماري‌زاي مشمشه، يك بيماري عفوني بسيار مسري در بين تك سمي‌ها (اسب، قاطر، الاغ) است و عفونت به وسيله باسيل هوازي، اكسيداز مثبت گرم منفي به نام بورخولدريامالئي (Burkholderia-mallei) منتقل مي‌شود كه بدون فلاژل و بدون حركت بوده و نسبت به شرايط محيطي حساس است.

    تاريخچه:

    براي نخستين بار، بقراط مشمشه را توضيح داده که سال‌هاست به عنوان يك بيماري شغلي در افرادي كه با اسب در تماس هستند و همچنين دامپزشكان و كاركنان آزمايشگاه‌ها مطرح است.

    عامل مشمشه همراه با سياه زخم به عنوان سلاح بيولوژيك مدرن از سال 1915 ميلادي مورد استفاده قرار گرفته است.

    انتشار بيماري: مشمشه در بسياري از كشورها پس از انجام اقدامات قرنطينه‌اي و دیگر اقدامات كنترلي حذف شده است.
    از دهه 1940 ميلادي تاكنون، انتقال مشمشه به انسان در آمريكا ديده نشده است، ولي در بين حيوانات اهلي در آفريقا، آسيا، خاورميانه و مركز و جنوب آمريكا شايع است. بيماري در گربه‌ها و سگ‌ساناني كه از گوشت اسب‌هاي آلوده تغذيه كرده‌اند، اتفاق افتاده و افزون بر این، باید گفت ترشحات پوستي اسب‌هاي بيمار بسيار مسري است.

    مشمشه يكي از بيماري‌هاي رايج در بين اسب‌ها و ساير تك سمي‌هاي عراق است.

    راه‌هاي انتقال: بيماري در انسان به دنبال تماس مستقيم با حيوانات آلوده يا تماس با بافت‌هاي آنها منتقل مي‌شود. عامل بيماري از راه آئروسل و همچنين ضايعات پوستي يا مخاط ملتحمه، دهان يا بيني وارد بدن مي‌شود. انتقال انسان به انسان نادر است. موارد تك گير در دامپزشكان، اسب سواران و كاركنان آزمايشگاه اتفاق مي‌افتد. دو مورد انتقال جنسي و مواردي در خانواده‌اي كه از بيمار مراقبت كرده‌اند، گزارش شده است.

    تظاهرات باليني در حيوانات: به دنبال ورود باكتري در مخاط بيني اسب، تب و زخم‌هاي نكروتيك و ندول و به دنبال آن ترشحات غليظ زرد رنگ ايجاد مي‌شود. غدد لنفاوي گردن و مدياستن بزرگ شده و پنوموني با آبسه ندولار و گسترش به اعضای درونی موجب بيماري منتشر مي‌شود.

    مشمشه جلدي (بيماري فارسي) شامل آبسه جلدي به همراه تشكيل ندول‌هاي 5/0 تا 5/2 سانتيمتري در مجاري لنفاوي است، با پيشرفت بيماري ندول‌ها زخمي شده و عفونت به شكل چرك زرد غليظ بیرون مي‌رود.

    تظاهرات باليني در انسان: دوره كمون: در اغلب موارد، نشانه های بيماري، يك تا چهارده روز پس از تماس ظاهر مي‌شود، ولي در ابتلا تنفسي ممكن است به كمتر از يك تا دو روز برسد. عامل بيماري احتمال دارد پس از تماس به صورت نهفته براي چند سال باقي بماند و دوباره فعال و علایم باليني ظاهر شود.
    همچنین ثابت شده افراد ديابتيك حساسيت بيشتر به ابتلا و پيشرفت بيماري دارند.

    نشانه های ابتلا به مشمشه، با توجه به نحوه آلودگي و راه ورود عامل بيماريزا و محل ابتلای به اشكال حاد و مزمن در اعضا بروز مي‌كند. نشانه های اوليه ممكن است شامل تب، ضعف، درد عضلاني و سردرد و درد قفسه سينه، اشك ريزش شديد چشم‌ها و حساسيت به نور و اسهال باشد.

    عفونت‌هاي موضعي: اگر در روي پوست بريدگي يا خراش وجود داشته باشد، باكتري از طريق آن وارد بدن شده و يك عفونت موضعي با ايجاد زخم در يك تا پنج روز ظاهر مي‌شود. ممكن است غدد لنفاوي ناحيه‌اي بزرگ و يا بر دیگر نواحي بدن منتشر شود. زخم‌هاي چركي در مخاط بيني، تراشه، حلق نيز ممكن است دیده شود.

    ضايعه اغلب به همراه تب، لرز و ضعف است که در صورت درمان نشدن ندول‌هايي در مجاري لنفاتيك و آبسه‌هاي چركي در غدد لنفاوي پس از چند هفته بروز كرده و بيماري گسترش مي‌يابد كه منجر به آبسه‌هاي كبد و طحال، پنوموني، آبسه‌هاي ريوي و آبسه‌هاي متعدد جلدي و عضلاني مي‌شود؛ عفونت سيستم اعصاب مركزي نيز ممكن است اتفاق افتد.

    عفونت‌هاي ريوي: در عفونت‌هاي ريوي بيماري شديد تب‌دار به همراه پنوموني، برونكوپنوموني، آبسه ريوي، تجمع مايع در پلور و افيوژن پلور، زخم نكروز دهنده در برونش و تراشه، لنفادنوپاتي گردن و مدياستن ايجاد مي‌شود، در صورت عدم درمان معمولاً در ده روز مرگ اتفاق مي‌افتد.

    عفونت‌هاي منتشر خون: تظاهرات مانند عفونت‌هاي منتشر خوني است، اغلب همراه عفونت‌هاي موضعي است عفونت‌هاي منتشر خوني مشمشه، در صورت عدم درمان در هفت تا ده روز معمولاً كشنده است.

    عفونت‌هاي مزمن: اشكال مزمن مشمشه به شكل آبسه‌هاي متعدد در بازوها و عضلات پاها يا در طحال و كب يا پنوموني مزمن مي‌باشد. گاهي در اتوپسي عفونت‌هاي بدون علامت كشف مي‌شود.

    تشخيص آزمايشگاهي: تشخيص قطعي بنا بر جدا كردن بورخولدريامالئي از خون، خلط، ادرار يا ضايعات پوستي است و همچنين بوسيله بررسي آنتي‌بادي فلئورسنت مستقيم (DFA) فيكساسيون كمپلمان، آزمايشات آگلوتيناسيون، ELISA يا بوسيله PCR صورت مي‌گيرد. تست پوستي مالئين كه به طور گسترده براي برنامه كنترل بيماري در حيوانات به كار مي‌رود براي انسان كاربرد چنداني ندارد. براي بررسي نمونه‌هاي باليني يا آلوده كردن جوندگان در آزمايشگاه تجهيزات و وسايل آزمايشگاه با Biosefety level 3 مورد نياز است.

    پيشگيري:

    موارد مشكوك برای براي جلوگیری از پاشيده شدن يا تماس‌هاي مستقيم با ضايعات چركي، خون و ترشحات و ساير وسايل آلوده انجام گيرد. وسايل آلوده به ترشحات و تجهيزات پانسمان بايستي اتوكلاو يا سوزانده شده يا با استفاده از مواد ضدعفوني كننده ضدعفوني شوند. واكسن براي مشمشه وجود ندارد. در كشورهايي كه مشمشه در حيوانات آندميك است براي پيشگيري از بيماري در انسان، شناسايي و حذف جمعيت حيوانات آلوده مهم است. در مراكز بهداشتي درماني، بيمارستان‌ها، آزمايشگاه ها و … مي‌توان از انتقال بيماري به وسيله اجراي احتياطات معمول به هنگام برخورد با خون و مايعات بدن پيشگيري كرد. در عفونت‌هاي آزمايشگاهي ايجاد شده داكسي‌سيكلين جهت پيشگيري موثر بوده است ولي استفاده از آن در موارد تماس ثابت نشده است.

    درمان: چون بيماري مشمشه در انسان نادر است، اطلاعات محدودي درباره درمان آنتي‌بيوتيكي وجود دارد. نشان داده شده كه سولفاديازين در حيوانات آزمايشگاهي و انسان مؤثر بوده است، همچنين بورخولدريامالئي معمولاً به تتراسايكلين، سيپروفلوكساسين، استرپتومايسين، نووابيوسين، جنتامايسين، سفتازيديم و سولفاميدها و يا تركيبي از ايمي پنم و داكسي سايكلين حساس است. مقاومت به كلرامفنيكل نيز گزارش شده است؛ بازگشت بیماری حتي پس از درمان آنتي ميكروبيال ممكن است رخ دهد.

  • مرگ ببر ماده سیبری: ماه آینده

    دیده بان حقوق حیوانات: ببر ماده روسي سيبري به بيماري مشمشه مبتلاست و بزودي تلف خواهد شد.

    ‘رضا كاشي’ روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا افزود: ببر ماده روسي بشدت بيمار است و پيش بيني مي شود حداكثر يك ماه ديگر زنده خواهد بود.

    وي اظهار داشت: اين ببر ماده روسي علاوه بر بيماري مشمشه داراي علايم بيماري هاي گوناگون ديگري همچون تراخم، ‌دستگاه گوارش است.

    كاشي گفت: نمي دانم به چه دليل مسوولان محيط زيست و باغ وحش نمي خواهند بيماري ببر ماده روسي را بپذيرند؟

    اين متخصص حيوانات وحشي گفت: ببر ماده روسي به علت بيماري بشدت كم اشتها شده و غذا نمي خورد.

    كاشي اضافه كرد: ببرها بايد روزانه 11 كيلو گوشت بخورند اما به اين ببر روسي روزانه پنج كيلو گوشت گاو داده مي شود كه تمايلي به اين گوشت نداشته و آن را پس مي زند.

    كاشي گفت: تغذيه ببرها گوشت الاغ است حال آنكه سازمان دامپزشكي كشور اجازه تغذيه گوشت الاغ را نمي دهد در حالي كه الاغ ها مشمشه ندارند.

    اين متخصص حيات وحش، باغ وحش ارم را به مثابه اسارتگاهي تلقي كرد و گفت: 100 درصد حيوانات اين حيات وحش دچار افسردگي مزمن و به بيماري بي قراري مبتلا هستند.

    ببر نر روسي سيبري 9 دي ماه سالجاري به علت ابتلا به بيماري مشمشه تلف شد. اين ببرها حدود 10 ماه پيش با دو قلاده پلنگ ايراني با روسيه مبادله شده بودند.

    بيماري «مشمشه» يكي از بيماري‌هاي باكتريايي مسري خطرناك است كه اغلب سبب ابتلاي تك سمي‌ها مي‌‌شود. اين بيماري مشترك بين انسان و حيوان، به شدت كشنده است.

  • گزارش مسولان درباره مرگ ببر سيبري قانع كننده نبود

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات عضو هيات رييسه فراكسيون محيط زيست مجلس شوراي اسلامي با تاكيد بر اين‌كه در حفاظت، حراست و مراقبت از ببر سيبري دچار خسران شديم و زير سوال رفتيم گفت: اگر مراقبت‌ها مقداري افزايش مي‌يافت و آزمايشگاه‌هاي مربوطه درست‌تر و دقيق‌تر جواب مي‌دادند اين بيماري‌ها زودتر شناسايي مي‌شد و از انتقال آن به ساير حيوانات جلوگيري مي‌شد، و اگر گوشت‌هاي وارداتي به لحاظ آلودگي آزمايش مي‌شد شايد دچار اين مشكل نمي‌شديم.

    محسن نريمان در گفت‌وگو با ايسنا، درباره جلسه‌اي كه پيرامون بررسي مرگ ببر سيبري و شيرهاي باغ‌وحش ارم در فراكسيون محيط زيست برگزار شد، تصريح كرد: اگرچه مسوولان گزارش‌هايي ارايه كردند مبني بر اين‌كه تمام وظايف را به درستي انجام داده‌اند اما به هر صورت نتيجه مطلوب نبود.

    نماينده مردم بابل در خانه ملت ادامه داد: گزارشات جامعي از جانب مسوولان مربوطه ارايه شد ولي به هر صورت فراكسيون قانع نشد كه در رابطه با بيماري‌اي كه ببر سيبري و شيرهاي باغ وحش ارم را به كام مرگ كشاند حركت‌هاي جامع صورت گرفته باشد.

    نايب رييس فراكسيون محيط زيست خاطرنشان كرد: مي‌توانستيم با اعمال مراقبت‌ها، پيشگيري و واكنش به موقع جلوي اين حادثه را بگيريم اما باز هم ديرنشده و بايد از اين به بعد اقدامات پيشگيرانه داشته باشيم تا گونه‌هاي استثنايي كه جغرافياي منطقه را در دنيا نشان مي‌دهد دچار اين‌گونه حوادث نشوند، بنابراين مقرر شد با تامين اعتبار و افزايش حساسيت‌ها دولت را متقاعد كنيم تا اعتبارات ويژه‌اي را در بودجه سال 90 به اين بخش اختصاص دهد، هم‌چنين قرار شد فراكسيون محيط زيست و كميسيون‌هاي مربوطه رديف اعتباري خاصي را به امور اختصاص دهند.

    نريمان تاكيد كرد: به عنوان يك شهروند ايراني بسيار متاسفم چراكه اصلا خوشايند نيست اتلاف گونه‌هاي نادر حيواني در راس خبرهاي بين‌المللي قرار گيرد، هم‌اكنون مسوولان مربوطه عزم‌شان را جزم كرده‌اند تا از اين به بعد اقدامات پيشگيرانه‌اي در خصوص حمايت از اين حيوانات داشته باشند و شرايط پرورش اين حيوانات را به بهترين نحو فراهم كنند.

    عضو كميسيون عمران درخاتمه خاطرنشان كرد: فراكسيون محل پيدا كردن مقصر نيست، اما در مجموع به اين نتيجه رسيديم كه مي‌توانستيم با افزايش اقدامات پيشگيرانه و مراقبت‌هاي ويژه جلوي بروز اين حادثه را بگيريم، تا به اين مورد نرسيم، پيدا كردن مقصر نيازمند انجام تحقيقات جامع‌تر است.

  • زمزمه های توجیه برای مشمشه

    دیده بان حقوق حیوانات:
    بهرام روي دو پا بلند مي‌شود و با مشت به سينه‌اش مي‌كوبد. جيغ مي‌زند، بيتابي مي‌كند، از پشت ميله‌ها آشغال پرت مي‌كند و ميله‌هاي سبز و جرم گرفته قفس را تكان مي‌دهد. او از آمدنم ناراحت است. بوي غريبه آزارش مي‌دهد. شهرام اما آرام ايستاده با آن صورت سياه و چشم‌هاي سياه‌ترش. عكس ميله‌ها همه در چشم‌هايش افتاده‌اند. حباب طلايي لامپ آويزان از سقف هم همين طور. هم‌اتاقي‌اش آن ته نشسته، درست در تاريكي، درست آنجايي كه سياهي كاشي‌ها با سياهي تن شهرام آميخته مي‌شود. شايد در تختش خوابيده و پتويش را روي سرش كشيده. شايد هم گوشه‌اي كز كرده، نمي‌دانم چون نمي‌توانم او را ببينم. شروين را ولي خوب مي‌بينم با آن جثه كوچك و سر و بدن كم‌مو و دست‌هاي چروكيده‌اي كه خيلي شبيه دست‌هاي ماست.

    شروين به ميله‌ها چسبيده و روي لبه باريك سيماني قفس خودش را نگه داشته. دست راستش را جلو مي‌آورد تا با من دست بدهد. كمي مي‌ترسم ـ‌ شايد از سياهي چشم‌هايش، شايد هم از موهاي بلند و سيخ سيخ دستش، شايد هم از مشمشه ـ‌ اما ماموران نگهداري از او با شروين دست مي‌دهند، آنها تازه دست‌هايش را وازلين زده‌اند و ناخن‌هايش را گرفته‌اند.

    بوي تندي كه در راهرو پيچيده آزارم مي‌دهد. به گمانم بوي مواد شوينده است كه با بوي بخاري‌ها آميخته شده، اما رئيس باغ وحش مي‌گويد بوي ادرار ميمون‌هاست كه فضا را پر كرده است. نور لامپ آويزان از سقف، چشم‌هاي پرويز را هم پر كرده؛ ميموني نجيب، اهل سنگال با 60 سال سن. همسرش شيرين هم همانجاست، مادر همه ميمون‌هاي باغ وحش. ماموران از شيرين مي‌خواهند دست بزند و نشان بدهد كه حالش خوب است، اما او با دو دست به ميله‌ها چسبيده و شانه به شانه پرويز روي لبه باريك سيماني قفس ايستاده. پرويز آرام است، شيرين آرام‌تر و جايزه يك زوج سر به راه مشتي خرماي خشك و يك شير پاكتي.

    خانه زمستاني ميمون‌هاي باغ وحش ارم چنگي به دل نمي‌زند، اسمش را خانه گذاشته‌اند، اما بيشتر به سلول‌هاي انفرادي براي تنبيه متمردان مي‌ماند. چارديواري آزاردهنده‌اي كه تزيينات داخلي‌اش چيزي جز دو بخاري كهنه، چند لامپ سوسوزن با كاشي‌ها و موزاييك‌هاي جرم گرفته‌اي نيست كه سال‌ها ست رنگ سفيد را فراموش كرده‌اند.

    شايعه شده بود مشمشه گريبان ميمون‌ها را هم گرفته. نگران بوديم از مشمشه‌اي كه روي بدن حيوان زخم‌هاي عميق و چركين مي‌سازد و نفس‌هايش را به شماره مي‌اندازد و وقتي خون از بيني‌اش جاري كرد و ميل به غذا خوردنش را كور كرد ديگر كارش تمام شده است، اما فعلا حال ميمون‌ها خوب است، رئيس باغ وحش و ماموران نگهداري از آنها هم همين را مي‌گويند. آنها كيسه‌هاي خرماي خشك، شيشه عسل، جعبه‌هاي گوجه‌فرنگي، سيب، كلم قرمز، كشمش و تخمه آفتابگردان را نشانم مي‌دهند و مي‌گويند ببين اينها گير خودمان نمي‌آيد. ماموران نگهداري از بهرام، پرويز، شهرام، شيرين و شروين بايد خيلي فقير باشند.

    سايه به سايه مشمشه

    حيوانات باغ وحش بهت زده‌اند، بابن‌ها به يك سمت خيره شده‌اند و شترمرغ‌ها آسمان را مي‌پايند، بزهاي كوهي ايستاده بر تپه‌هاي سيماني درون قفسشان هم انگار در آن دور دست‌ها چيزي را مي‌شمارند، اما شير يالدار باغ وحش از همه بهت‌زده‌تر است. چشم‌هاي عسلي‌اش به يك سو خيره مانده و وحشت را مي‌شود در عمق چشم‌هاي بلوري‌اش ديد.

    چند روز پيش 8 شير باغ وحش را چند متر آن طرف‌تر از قفس او كشته‌اند و دفن كرده‌اند، همان شيرهايي كه شنيده بوديم به ضرب گلوله به شقيقه‌شان مرده‌اند، اما انگار خبر كذب بوده، روز مرگ شيرها نه تفنگي در كار بوده و نه فشنگي. رئيس باغ‌وحش تيرهاي بيهوشي را نشانم مي‌دهد و مي‌گويد ما شيرها را اوردوز كرده‌ايم.

    اوردوز يعني تزريق زياد از حد داروي بيهوشي، يعني خواب به خواب رفتن شيرها، يعني پايان هراس مشمشه با چند سي‌سي داروي بيهوشي. نبايد مرگ بدي باشد فقط مي‌ماند دردي كه با فرو رفتن تيرها به بدن شيرها فشار آورده و سرگيجه‌اي كه با خواب آلودگي همراه مي‌شود و بعد افتادن روي زمين و يك ربع بعد رفتن به جهاني ديگر.

    چشم‌هاي هراسان شير شايد به خاطر اين مرگ دسته‌جمعي باشد؛ مرگي كه حتما از چشم‌هاي او دور نگه داشته‌اند، اما او به حكم غريزه دركش كرده است. حالا او و دو شير ماده كه فعلا قافله مرگ را جا گذاشته‌اند چشم انتظار اتفاقات آينده در قرنطينه‌اند.

    گودالي پر از جسد

    ريكا، پلنگ ايراني باغ وحش در قفسش تنهاست يعني هنوز حاضر نشده‌اند براي اين‌كه او را از تنهايي در بياورند يك جفت ماده برايش بياورند. پلنگ ما تنهاست، اما پلنگ‌ها را به روسيه هديه مي‌دهند، اما از جايي كه او هست خيلي خوب مي‌شود گورستان شيرها را ديد.

    جسد شيرها حالا ديگر بايد پوسيده باشد ولي هراس مشمشه هنوز مثل روحي سرگردان در باغ وحش مي‌پلكد. امير الهامي ،رئيس باغ وحش مي‌گويد: «لازم نيست از مرگ شيرها تراژدي بسازم، اما مي‌خواهم مرگ آنها را با تمام جزييات بدانم. ببرها را كه آوردند گفتند چون اينها اهل سيبري‌اند قفسشان بايد سرد باشد ما هم كولرها را شبانه‌روز روشن گذاشتيم تا اينها گرمشان نشود، اما شيرها سردشان بود و گرما را دوست داشتند، اما به خاطر ببرها زجر مي‌كشيدند.

    درست مثل آدمي كه از سرما گريزان باشد و او را جلوي كوران باد بگذارند. ببرها واقعا مهمان ناخوانده بودند. ما براي آنها اتاق ويژه نداشتيم، ببرها جاي شيرها را تنگ كرده بودند.

    از پاييز بود كه علائم بيماري را در شيرها ديديم، ببرها از اول اسهال داشتند، اما محيط زيستي‌ها گفتند شايد پرخوري كرده‌اند شايد هم از شيرها ترسيده‌اند، اما بزاق دهان ببر نر زياد بود و از گوشه دهانش مي‌ريخت. ولي آنها باز مي‌گفتند به خاطر هيجانات زياد اين گونه شده است. بعد از مدتي شيرها هم آبريزش بيني پيدا كردند و بي‌اشتها شدند.

    از دانشكده دامپزشكي خواستيم كمكمان كنند آنها هم چند آزمايش انجام دادند و ويتامين K و آنتي‌بيوتيك تجويز كردند. ما دارو‌ها را به شيرها داديم، اما به درمان جواب ندادند و تعداد شيرهاي مريض بيشتر شد.

    آزمايشاتي كه روي آنها انجام مي‌داديم مشمشه را تاييد نمي‌كرد، اما علائم‌شان داد مي‌زد كه مشمشه دارند. دامپزشكي ايران خيلي ضعيف است.

    دستگاه‌ها و تجهيزاتشان به روز نيست. شايد براي همين بود كه نمي‌توانستند بيماري شيرها را تشخيص بدهند، اما بالاخره كار به جايي رسيد كه از همه‌گير شدن بيماري در باغ وحش ترسيديم و نگران شديم كه مبادا حيوانات بومي باغ وحش نيز مبتلا شوند.

    مرگ شيرها يك انتخاب نبود بلكه مجبور به اين كار شديم براي همين آنها را در قفس‌هايشان اوردوز كرديم و بعد از يك ربع كه از مرگشان مطمئن شديم آنها را درون پلاستيك پيچيديم و خاك كرديم.

    پشت ساختمان مديريت باغ وحش آنجايي كه به قفس شير يالدار و پلنگ ايراني راه دارد تكه زميني بي‌مصرف است كه شيرها را آنجا خاك كرده‌اند. گودال 3 متري پر از جسد و آهك كه بعد از چند روز هنوز مي‌شود از پستي و بلندي‌هاي مانده روي خاك جاي دفن شيرها را تشخيص داد.

    مرگ به سبك روسي

    ببري، ببر ماده بنگالي حالش خوب است. وقتي مقابل قفسش در فضاي باز باغ وحش رسيديم او گريزان از سرما گوشه‌اي روي خاك يخ‌زده لميده بود. اثري از بيماري در او نيست، اما رئيس باغ وحش نگران است كه ببر نر سيبري بيماري‌اش را به ببري 2 ساله هم داده باشد: «يقين دارم كه ببرها منشا آلودگي بودند».

    سراغ ببر ماده سيبري را مي‌گيرم. او و شوهرش مدت‌هاست خبرساز شده‌اند، اما حالا كه او پس از مرگ ببر نر تنها مانده درون قفس كوچكش در سالن گرم محل اقامت شيرها زندگي مي‌كند.

    وارد سالن كه مي‌شويم او در حال قدم زدن درون قفس است، اما با عصبانيت. شايد هم با اضطراب، همراه با غرش‌هايي كه مو بر اندام راست مي‌كند.

    قفس براي او خيلي كوچك است، اما او كه با ببر مشمشه‌اي هم‌اتاق بوده و يك بار هم ببر نر بيمار او را گاز گرفته چاره‌اي جز ماندن در قرنطينه ندارد. رئيس باغ وحش مي‌گويد «وقتي ببر نر مي‌مرد ببر ماده او را نگاه مي‌كرد.»

    وقتي درباره مرگ ببر صحبت مي‌كرديم مشمشه همان جا‌ها مي‌پلكيد شايد هم هراس از مشمشه بود كه از پشت ميله‌هاي قفس ببر ماده به بيرون مي‌پريد، مشمشه البته نبايد ما آدم‌ها را درگير كند ولي دانستن اين كه اين بيماري نفس را به شماره مي‌اندازد و بيمار را بي‌اشتها مي‌كند و وقتي او را به ته خط رساند خون از دماغش سرازير مي‌كند و روي بدنش زخم‌هاي متعفن ايجاد مي‌كند حس عجيبي به آدم مي‌دهد.

    وقتي ببر نر مي‌مرد، وقتي او در جدال با مشمشه از پا درمي‌آمد، وقتي از اندام 200 كيلوگرمي او جسدي زخم‌آلود و خونين به‌جا مي‌ماند و وقتي جسدش از ترس انتقال مشمشه پلاستيك پيچ مي‌شد ببر روسي همه را نگاه مي‌كرد: «او مضطرب بود و آرام و قرار نداشت».

    از اولش مي‌نويسم: «ما به محيط زيست اطلاع داديم كه ببر نر حالت عادي ندارد و اسهالش بند نمي‌آيد، آنها آمدند و توصيه‌هايي كردند ما هم توصيه‌هايشان را انجام داديم، اما اوضاع هر روز بدتر مي‌شد، چند روز قبل از اين‌ كه ببر بميرد، اطلاع داديم از چشم‌هايش اشك مي‌ريزد، دامپزشك‌ها او را معاينه كردند، اما آنقدر دست روي دست گذاشتند كه مرد. 8 روز قبل از اين‌ كه ببر بميرد دامپزشكان محيط زيست او را بيهوش كردند تا برايش اقدامات درماني انجام دهند، اما از او خون نگرفتند چون براي اين كار بايد بيهوشش مي‌كردند و گفتند با حالي كه او دارد خطرناك است.گفتند تا يك هفته به او آنتي‌بيوتيك بدهيم، اما فايده‌اي نداشت. روز پنجشنبه قرار بود اقدام درماني نهايي را براي ببر انجام دهند. دكتر ملوك‌پور، تقي‌پور، مسعودي و گرگين همه اينجا بودند.

    قرار شد ساعت 10 صبح بيايند و ببر را بيهوش كنند و از او خون بگيرند، اما با نفس تنگي‌اي كه ببر داشت اين كار شدني نبود. براي همين كپسول اكسيژن آوردند، وقتي همه در سالن جمع بودند ناگهان نفس حيوان به شماره افتاد و بعد از چند دقيقه نفسش از كار افتاد.

    مسوولان محيط زيست هم همين جا بودند.گفتند آدرنالين تزريق كنيد، تزريق وريدي را انجام دادند، اما فايده‌اي نداشت، قبل از اين‌كه ببر بميرد دكتر تقي‌پور كه قبلا از خون بيني ببر نمونه‌گيري كرده بود وارد سالن شد و گفت دست نگه داريد، ببر مشمشه دارد، او از شب قبل اين را مي‌دانست، اما چيزي به ما نگفت. ما به ببر دست زده بوديم و با كفشي كه به قفس او رفته بوديم به قفس شيرها و بقيه حيوانات هم رفته بوديم. وقتي ببر مرد لاشه‌اش را درون پلاستيك گذاشتند و با خودشان بردند».

    لاشه ببر بايد تا به حال معدوم شده باشد، لاشه شيرها هم زير لايه‌اي از آهك بايد تا به حال پوسيده باشد، اما كابوس مشمشه هنوز هم هست، مسوولان باغ وحش از ببر ماده مي‌ترسند.

    اتهام او آلودگي به ويروس است و گناه شيرها و پلنگ‌هاي مجاور او اين است ‌كه باغ وحش به اندازه كافي جا ندارد. مسوولان محيط زيست هم ببر ماده را بلوكه كرده‌اند و فقط وعده انتقالش به ميانكاله را مي‌دهند، اما ديگر جاي دست دست كردن نيست، حيوانات باغ وحش ارم همه بلاتكليفند، مشمشه همانجاها مي‌پلكد و هراس بيماري از پشت ميله‌هاي قفس ببر به بيرون مي‌پرد.

    محيط‌زيست چه مي‌گويد؟

    يك ببر و 8 شير مرده با 3 دستگاه مسوول كه كم‌كاري‌ها را به هم نسبت مي‌دهند؛ رئيس باغ ‌وحش تقصيرها را گردن سازمان محيط زيست مي‌اندازد، سازمان محيط زيست، باغ ‌وحش و سازمان دامپزشكي را مقصر مي‌داند و دامپزشكي، باغ‌ وحش را به سستي در تغذيه درست شيرها و ببرها متهم مي‌كند.

    محمدجواد محمدي‌زاده كه قرار بود سازمان متبوعش تا 3 ماه آينده 4 قلاده ببر ديگر را از روسيه تحويل بگيرد، وقتي با خبر مرگ يكي از ببرهاي سيبري مواجه شد، اعلام كرد مرگ ببرها به علت بي‌توجهي مسوولان باغ‌وحش ارم، كم‌توجهي سازمان دامپزشكي و در نهايت استفاده از غذاي آلوده بوده است.

    او معتقد است سازمان محيط زيست و روس‌ها در ماجراي مرگ ببر هيچ مسووليتي ندارند چراكه مسوولان باغ ‌وحش ارم بايد فضاي مناسب براي ببرها را فراهم مي‌كردند و دامپزشكي نيز از سلامت غذا مطمئن مي‌شد. اين در حالي است كه فراكسيون محيط زيست مجلس هفته گذشته اعلام كرد سازمان محيط زيست، باغ وحش ارم و سازمان دامپزشكي به ترتيب مقصران اصلي مرگ ببر سيبري هستند و در نگهداري اين حيوان كوتاهي كرده اند.

    مريم خباز/ جام جم آنلاین

  • ببرهای جدید و استمداد جهانی حامیان حیوانات در ایران

    دیده بان حقوق حیوانات: در پی مرگ ببر نر سیبری و معدوم سازی تعدادی شیر در باغ وحش ارم تهران اعتراضاتی به صورت خودجوش در فضای مجازی شکل گرفته است. در همین راستا جمعی از حامیان حیوانات و فعالان محیط زیست در ایران با ارسال نامه ای به مجامع جهانی خواستار همکاری های بین المللی جهت جلوگیری از ورود ببر سیبری جدید به ایران شدند. نامه ارسالی که رونوشت آن برای دیده بان حقوق حیوانات نیز ارسال شده، حاوی متن این درخواست به انگلیسی، فارسی و روسی است.

    به گزارش دیده بان حقوق حیوانات، این نامه به گروه های طرفدار حیوانات در کشور های مختلف از جمله سازمان جهانی جلوگیری از سوء استفاده از حیوانات و مجامع حمایت از حیوانات و سازمان های زیست محیطی روسیه ارسال شده است. مرگ ببر سیبری از یک سو و کشتار شیرها از سوی دیگر با عکس العمل شدید علاقمندان حیوانات مواجه شده است.

    متن نامه ارسالی به قرار زیر است:

    A letter to Russian authorities, animal lovers, and environment activists

    One of the two tigers sent to Iran by Russian government to regenerate the tiger’s population in Iran has died due to the mal-management and incapability of the Environment and Animal protection organization of Iran after an identified illness and there is a rumor that the second one is also ill.

    We have also heard that the Russian Environment Department is supposed to send four more tigers to Iran. We, the Iranian animal lovers and environmental activists, would like to ask the Russian authorities to stop this decision and do not let such rare and beautiful animals to perish due to the incapability of Iranian managers.

    Coincided with the death of the Russian tiger, the managers of Tehran Zoo have killed 14 lions kept in the zoo under the pretext of stopping the spread of the disease. They were killed in the worst brutal method, using guns and bullets. This catastrophe has caused a lot of pains for animal lovers of Iran.

    Unfortunately, there is no will in Iran to preserve the life of animals and the aim of authorities to bring the Russian tigers has not been but sheer propaganda and, thus, there is no chance for the survival and multiplication of these animals

    We emphatically ask you not to endanger the lives of 4 more tigers by moving them to the mercy of such cruel authorities.

    A Group of Iranian animal lovers and environmental activist

    مقامات مسئول ،دوستدارن حیوانات، فعالان محیط زیست، در کشور روسیه

    یکی از دو ببری که دولت روسیه آپریل سال گذشته برای گسترش و احیا نسل ببر به ایران داده بود در اثر سو مدیریت و ناتوانی سازمان حفظ محیط زیست و دامپزشکی ایران بیمار شد و مرد و شنیده ایم که ببر دیگر هم بیمار است .

    در خبرها شنیده ایم که اداره محیط زیست روسیه قصد دارد چهار قلاده ببر دیگر هم به ایران بدهد. ما دوستداران حیوانات و فعالان محیط زیست ایران عاجزانه از شما می خواهیم که جلوی این کار را بگیرید و اجازه ندهید این حیوانات زیبا و بی نظیر در اثر {…} مسئولان ایرانی از بین بروند.

    همزمان با مرگ ببر روسی مقامات باغ وحش تهران به بهانه جلوگیری از گسترش بیماری ، 14 شیر موجود در باغ وحش تهران را به بدترین شکل و ضد انسانی ترین شکل یعنی با شلیک گلوله کشتند. مرگ شیرهای باغ وحش تهران دوستداران حیوانات در ایران را بسیار ناراحت کرده است.

    متاسفانه در ایران اراده ای برای حفظ و نجات جان حیوانات وجود ندارد و هدف مسئولان ایران از آوردن ببرهای روسی تنها مقاصد تبلیغاتی و منفعت طلبی شخصی است. امکانات لازم برای زنده ماندن و گسترش نسل این حیوان در این وجود ندارد.

    ما از شما می خواهیم جلوی فاجعه ای دیگر را بگیرید و مانع از مرگ 4 قلاده ببر دیگر شوید.

    جمعی از حامیان حیوانات و فعالان محیط زیست در ایران

    Письмо российским властям, экологам и всем любителям животных

    Один из двух тигров, посланных в Иран российским правительством с целью восстановить популяцию тигров в Иране умер в связи с неправильным обращением и недееспособностью Иранской организации по защите животных и окружающей среды, которая не оказала требуемую помощь после того как была выявлена болезнь. Есть информация о том, что второму тигру уготована та же участь.

    Нам стало известно, что российское Министерство Природных Ресурсов и Экологии собирается выслать в Иран еще четырех тигров. Мы, иранские экологи и защитники животных хотели бы попросить российские власти отменить это решение и не дать умереть этим редким и красивым животным умереть из-за нерасторопности иранского менеджеров.

    Вместе со смертью российского тигра, руководство Тегеранского зоопарко убило 14 львов, которые держались в зоопарке под предлогом пресечения распространения заражения. Львы были убиты наиболее брутальным способом – из пистолета. Это стало катастрофой для всех любителей животных Ирана.

    К сожалению, в Иране нет политической воли, чтобы сохранять жизнь животных, и цель привезти российских тигров была скорее связана с пропагандой, нежели с желанием действительно восстанавливать популяцию этих животных.

    Мы просим вас не подвергать опасности еще четырех созданий, отдавая их на произвол столь жестокой власти.

    Группа иранских экологов и любителей животных.