برچسب: قوچ لارستان

  • ابهام‌هایی بیشتر در قوچ‌فروشی آن موسسه‌/ وبلاگ میهمان

    ابهام‌هایی بیشتر در قوچ‌فروشی آن موسسه‌/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-7410

    دیده بان حقوق حیوانات/ سام خسروی فرد*: انتشار دو مقاله‌ در ایران‌وایر (ا و ۲) سبب شد موسسه‌ حیات‌وحش میراث پارسیان واکنش نشان دهد و در جوابیه‌ای که در وب‌سایتش منتشر کرد بنویسد در فروش پروانه شکار قوچ‌های کمیاب لارستان دست داشته است (۳).

    گرچه پاسخ‌گویی این موسسه اقدامی ستودنی است اما نمی‌توان از جوابیه آن به سهولت گذشت. زیرا باوجود آن که این پاسخ مُهر تاییدی است به آنچه در دو مقاله قبلی مطرح شده بود، ابهام‌های جدیدی را به همراه آورد. به عبارت دیگر، آن بنگاه با سربلندی اعتراف کرد که در فروش پروانه شکار قوچ لارستان همکاری داشته است. با این حال، به اصلی‌ترین سوال آن دو مقاله و پرسش افکار عمومی (که اثر آن را می‌توان در شبکه‌های اجتماعی هم دید) پاسخی درخور و قانع‌کننده نداده است: چرا موسسه‌ای که اهدافش حفاظتی است در حراج پروانه شکارِ قوچی دست دارد که بر اساس تقسیم‌بندی مهمترین مرجع‌بین‌المللی یعنی IUCN به عنوان جانوری آسیب‌پذیر ((Vulnerable و تهدید شده (Threatened) معرفی شده است؟ علاوه بر بی‌پاسخ ماندن این سوال، موارد دیگری نیز در جوابیه آن بنگاه مطرح شده که نیاز به تعمق بیشتری دارد. آنچه در پی‌ می‌آید پرتوافکنی به ابهام‌های جدید در جوابیه‌ موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان است تا شاید پرداختن و یافتن پاسخ برای آنها در سایه شفاف‌سازی بتواند راه حفاظت را هموار کند.

    ۱- جوابیه چنین آغاز می‌شود:‌ «در پی برخی گفت‌وگوها در چند روز اخیر پیرامون فعالیت‌های موسسه حیات وحش میراث پارسیان، این موسسه برخود لازم دانست تا برای حفظ احترام کارشناسان و متخصصان همکار در پروژه‌ حفاظت از قوچ لارستان توضیحاتی دراین باره ارائه کند.» معنی دیگر این مقدمه آن است که موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان نه برای روشنگری، نه برای احترام به افکار عمومی و نه برای پاسخگویی به سوالات طرفداران خود و دوستداران حیات‌وحش بلکه صرفا برای حفظ احترام به «همکاران پروژه قوچ لارستان» جوابی را منتشر کرده است. نادیده‌ گرفتن خواست مردم و افکار عمومی در همین دو خط هویداست. بدین ترتیب می‌توان از آن بنگاه سوال کرد که با این رویکرد مردم‌گریز چگونه می‌توان از مشارکت مردم برای حفاظت حیات‌وحش بهره جست؟ می‌توان از این نکته فروگذشت که بر اساس روال متعارف پاسخ باید در رسانه‌ای منتشر شود که به موضوع پرداخته است. آن بنگاه اما، با نادیده گرفتن این واقعیت که دو مقاله در این ارتباط نوشته شده و در چند وب‌سایت نیز بازتاب‌ داشته است آن را «برخی گفت‌وگوها» می‌نامد و بدین ترتیب بار دیگر اطلاعاتی غیردقیق به مخاطبانش می‌دهد.

    ۲- شکی نیست که گزارش بررسی سریع وضعیت قوچ لارستان همان است که در جوابیه آمده یعنی «نخستین بررسی وضعیت [زیر] گونه‌ در خطر انقراض قوچ لارستان در ایران». با نگاهی به صفحه اول آن گزارش نام چهار تشکل و سازمان قید شده است که عبارتند از: بنیاد حیات‌وحش پارسیان (ثبت شده در آمریکا)، انجمن طرح سرزمین، انجمن محیط‌بان، و سازمان محیط‌زیست. اگر موسسه قوچ‌های وحشی (آن چنان که در جوابیه آمده) جزو حمایت‌کنندگانِ مالی آن مطالعه بوده چرا علامت تجاری و نام آن در کنار چهار سازمان و تشکل فوق‌الذکر (چه در نسخه فارسی و چه در نسخه انگلیسی) وجود ندارد؟
    به علاوه، در گزارشی که بر علمی بودن آن تاکید می‌شود ضمن باز کردن فضا برای صدور پروانه شکار آمده است:«مثل روش مشارکت با مردم محلی در ایجاد قرق اختصاصی برای “قوچ مارخور” در پاکستان باید به عنوان روش‌های قابل اتکا به هر یک توجه کرد و ممنوعیت شکار را تنها ابزار حفاظتی ندانست». آنچه منظور نویسنده بوده کل‌مارخور (Capra falconeri) است. زیرا گونه‌ای به اسم قوچ مارخور وجود ندارد. در گزارشی که بر علمی بودن آن تاکید می‌شود چنین اشتباهی را چگونه می‌توان توجیه کرد؟

    ۳- در این جوابیه آمده است: «… موسسه با اعتقاد به استفاده از ابزار شکار محدود و مدیریت شده تروفه ـبه عنوان یکی از روش‌های مرسوم تامین هزینه‌های سنگین حفاظت‌ـ ‌مذاکراتی را برای کاهش تعداد پروانه سالانه‌ قوچ لارستان به ترتیبی که در سال‌های گذشته انجام می‌شد و رساندن آن به حداکثر دو پروانه با بهای بالا، به جای چندین پروانه به بهای پایین، آغاز کرده است و موفق شده تا موافقت مسولان سازمان حفاظت محیط‌زیست را با فروش دو پروانه شکار در کشورهای خارجی با قیمت بالا و با همکاری موسسه قوچ‌های وحشی جلب نماید. بدیهی است که سازمان در این کار، پروانه مازاد صادر نکرده است بلکه تعداد آن را به تنها دو تروفه کاهش داده است. مراحل حراج پروانه‌ها توسط خود موسسات خارجی صورت می‌گیرد.» این بخش از جوابیه دست کم پنج سوال ایجاد می‌کند که اگر خبرنگاران مستقل و بی‌غرض آن را خوانده باشند بی‌تردید برای یافتن جواب آنها تلاش خواهند کرد.
    نخست) در گزارش بررسی سریع وضعیت قوچ لارستان (به عنوان تنها منبع علمی و مطالعاتی این زیرگونه) نه تنها نسبت جنسی و سنی جمعیت قوچ‌های لارستان تعیین نشده (شاید به این دلیل که از دامنه مطالعه خارج بوده) که در آن به طور مشخص آمده است باید آنالیز جمعیت قابل برداشت صورت پذیرد. حال سوال این است که تعداد دو راس قوچ لارستانِ در معرض تهدید (Threatened) بر مبنای کدام مطالعه و بررسی تعیین شده است؟
    دوم) اسرافیل شفیع‌زاده که عکسی از او در گزارش موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان کنار قوچ لارستان شکار شده‌ای درج شده در مناظره شکار (۴) از فروش سه پروانه شکار قوچ لارستان پرده برمی‌دارد. صرف نظر از این که ارتباط این فعال توریسم شکار با موسسه چیست، کدامیک از این دو ادعا صحیح است؟ دو یا سه پروانه قوچ لارستان؟ آیا دو پروانه به موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان تعلق گرفته و سومی به موسسه‌ای دیگر؟ آیا فروش پروانه شکار با قیمت بالا (حراجی به مبلغ ۱۰۰ هزار دلار) با همکاری موسسه قوچ‌های وحشی انحصاری کردن پروانه شکار نیست؟
    سوم) چرا موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان به جای متقاعد کردن سازمان محیط‌زیست برای صادر نکردن پروانه شکارِ جانوری در معرض تهدید در شرایطی که امکان همکاری جامعه محلی و بهره‌مندی آنان وجود ندارد صرفا تلاش کرده است که تعداد پروانه‌های شکار آن کاهش یابد؟
    پنجم) آیا نمی‌شد در این مرحله (تا فراهم آمدن زیرساخت‌های لازم) هزینه‌های حفاظت و تکثیر قوچ‌های کم‌ياب لارستان از طریق دیگری به دست می‌آمد؟ (اخبار منتشر شده نشان می‌دهد، آن بنگاه تا کنون دو حراج آثار هنری راه انداخته و مبلغ قابل توجهی نیز از این راه به دست آورده است. فروش آثار پرویز تناولی از آن جمله است).

    ششم) آیا زیرساخت‌های لازم برای حفاظت، مهیا شده و تنها با فروش پروانه‌های شکار هزینه‌های سنگین حافظت تامین می‌شود؟

    ۴- در جوابیه آمده است: «مطابق توافق موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان [ثبت شده در ایران]، موسسه حیات‌وحش پارسیان [ثبت شده در آمریکا] و موسسه قوچ‌های وحشی با سازمان حفاظت محیط‌زیست، درآمد حاصل از فروش این پروانه صرف حفاظت از ذخیره‌گاه مذکور توسط گروه مدیریتی و اجرایی محلی خواهد شد. سازوکار هزینه این درآمد نیز، خارج از سازوکار دولتی و از طریق تاسیس یک صندوق محلی توسط حاشیه‌نشینان ذخیره‌گاه مذکور و با نظارت سازمان حفاظت‌محیط زیست خواهد بود.» سوال اینجاست که چرا چنین توافق‌نامه‌ای به اطلاع عموم نرسیده است؟ آیا این کارِ پنهانی، انحصاری کردن و مونوپلی فروش پروانه‌های شکار جانوران در خطر انقراض نیست؟

    ۵- جوابیه می‌افزاید: «در حال حاضر، یک خریدار خارجی تمایل خود را برای خرید این پروانه مشروط بر استفاده در حفاظت اعلام کرده است. با این حال به دلیل آن که هنوز مذاکرات برای معرفی ذخیره‌گاه (مطابق قوانین مربوط به قرق‌های اختصاصی) و همچنین تشکیل صندوق محلی به نتیجه‌ نهایی نرسیده است فرایند فروش پروانه تکمیل نشده و هنوز مبلغی جا به جا نشده است. از طرفی موسسه، هیچ گونه دخالت و منفعتی در درآمد حاصل از فروش و اجرای برنامه شکار نخواهد داشت.» نکته‌ای که آن بنگاه اشاره نمی‌کند این است که در فصل بهار، شکار انجام نمی‌شود. بنابراین می‌توان زنده بودن آن قوچ کم‌یاب لارستان را عجالتا مدیون فصل دانست. در عین حال سندی هم برای ادعای مطرح شده منتشر نمی‌کند. به علاوه، اگر آن بنگاه به کار خود اعتقاد راسخ دارد چرا موضوع را از روز نخست به طرفداران حیات‌وحش و دوستداران خود از طریق وب‌سایت و یا آن رپرتاژ آگهی در ایرنا (۵) اطلاع نداد؟

    ۶- بر اساس جوابیه، «کارشناسان موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان به لزوم ایجاد الگوی پایدار در استفاده از ابزارهای متداول حفاظت اعتقاد دارند. قابل پیش‌بینی است که هر روش نا‌آشنا با بازخورد‌های مثبت و منفی روبه‌رو خواهد بود. استفاده از شکار تروفه در حفاظت موضوعی است که علی‌رغم موفقیت در موارد قابل استناد و تایید جهانی، همواره مورد انتقاد بوده و خواهد بود.»
    آن بنگاه البته اشاره نمی‌کند که بحث شکار تروفه مطرح نیست. بلکه بحث شکار «تروفه در معرض تهدید» مورد نظر است. در متن «اصول شکار تروفه به عنوان ابزاری تشویقی برای حفاظت» که توسط IUCN در آگوست سال ۲۰۱۲ انتشار یافته (۶)، به شکار تروفه اشاره شده است که: «نوعی استفاده از حیات‌وحش است. اگر به درستی مدیریت شود ممکن است با ایجاد درآمد و انگیزه‌های اقتصادی بتواند به دستیابی اهداف حفاظتی و نیز معیشت محلی کمک کند. اما در صورت مدیریت ضعیف به دست آوردن آن منافع با شکست مواجه می‌شود. گرچه انواع گونه‌ها (بسیاری از آنها که جمعیت قابلی دارند) به عنوان تروفه شکار می‌شوند، برخی از گونه‌های در معرض تهدید نیز ممکن است در رده شکار تروفه به منظور استراتژی‌های حفاظت مکانی خاص به شمار آیند. یوزپلنگ و کرگدن سیاه در آفریقا جنوبی، کل مارخور در پاکستان از آن جمله‌اند. همه این گونه‌ها در ضمیمه یک کنوانسیون سایتس هستند (۷).» وقتی مرجعی معتبر چون IUCN با ۶۶ سال قدمت چنین با احتیاط از شکار تروفه و مدیریت مناطق سخن می‌گوید و به نقش مخرب آن در صورت مدیریت غلط اشاره می‌کند، چگونه موسسه تازه تاسیس حیات‌وحش میراث پارسیان می‌تواند تضمین کند اجرای پروژه شکار- حفاظت در ایران و به خصوص در ارتباط با قوچ کمیاب لارستان با موفقیت رو‌به‌رو خواهد شد؟

    ۷ – در بخشی از جوابیه آمده است: «موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان مطابق با اساسنامه خود حفاظت پایدار و تلاش در جهت آن را تنها هدف خود می‌داند و شکار محدود و مدیریت شده را به عنوان یکی از ابزارهای حفاظت می‌شناسد؛ شکاری که منافع جامعه محلی را تضمین و هزینه‌های حفاظت زیستگاه‌ها را تامین کند.» تا پیش از این به همکاری در فروش شکار با موسسات خارجی و حتی شکار محدود و مدیریت شده نه در اساسنامه آن بنگاه اشاره شده بود و نه در وب‌سایتش. آیا این، رویکرد جدید موسسه پارسیان است؟ یا این که از ابتدا هدف غایی، فعالیت در حوزه شکار بوده و پروژه‌های حفاظتی نیز برای دستیابی به هدف نهایی اجرایی شده است؟ چه رویکرد عوض شده و چه از ابتدا هدف، فعالیت در حوزه شکار بوده باشد، چرا هیچ‌وقت چنان اهدافی برای اطلاع عموم منتشر نشده بود؟

    موافقت یا مخالفت با شکار یا مدیریت و حفاظت مناطق با کمک مردم بحث دیگری است. اینجا سخن از همدستی و همکاری موسسه‌ای حفاظت‌گراست در فروش قوچی در معرض تهدید. آیا بعد از این می‌توان به سازمان‌های مردم‌نهاد اعتماد کرد که صادقانه و شفاف فعالیت می‌کنند و آن پس و پشت، خرید و فروش جانوران وحشی (به خصوص جانوران در حال انقراض) در جریان نیست؟ پاسخ درست، منطقی و علمی به سوال‌های مطرح شده در این مقاله می‌تواند در رفع فضای بدبینی و بی‌اعتمادی موثر باشد. تلاش برای مسکوت ماندن موضوع پیش‌آمده شاید چهره‌ای کریه نه تنها از موسسه‌ حیات‌وحش میراث پارسیان (که خدمات شایانی در حوزه حفاظت انجام داده) به نمایش بگذارد که وجهه سایر تشکل‌های زیست‌محیطی را نیز ممکن است خدشه‌دار ‌کند.

    پی‌نوشت: نام موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان بر روی بروشورهای دو گونه تازه خریداری شده ببر بنگال و کانگروی قرمز در باغ‌وحش تهران این سوال را برای برخی از فعالان حامی حیوانات به وجود آورده که آیا این موسسه در نقل و انتقال این گونه‌ها به باغ‌وحش تهران نیز نقش دارد یا نه؟

    _______________________
    ۱- پول از شما، قوچ از آنان (لینک)
    ۲- تاملی در قوچ‌فروشی آن موسسه (لینک)
    ۳- جوابیه موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان (لینک)
    ۴- مناظره شکار (لینک)
    ۵- رپرتاژ آگهی ایرنا (لینک)
    ۶- دستورالعمل IUCN برای شکار تروفه (لینک)

    ۷- عین متن دستورالعمل IUCN:

    “Trophy hunting is a form of wildlife use that, when well-managed, may assist in furthering conservation objectives by creating the revenue and economic incentives for the management and conservation of the target species and its habitat, as well as supporting local livelihoods. However, if poorly managed, it can fail to deliver these benefits. Although a wide variety of species (many of which are both common and secure) are hunted for trophies, some species that are rare or threatened may be included in trophy hunting as part of site-specific conservation strategies. Examples include Cheetah Acinonyx jubatus and Black Rhinoceros in southern Africa, and Straight-Horned Markhor Capra falconeri megaceros in the Torghar Valley of Pakistan, all of which are species listed on Appendix I of CITES.”

    * آتش نوشت

    ___________________

    یک تردید آزار دهنده؛ آیا مجوز شکار یوزپلنگ هم صادر شده یا می شود؟!/ وبلاگ میهمان

    قوچ کشی در پروژه‌ی حفاظت از قوچ لارستان/ توضیح مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان

    تاملی در قوچ‌فروشی آن موسسه/ وبلاگ میهمان

    پول از شما قوچ از آنان؛ حفظ حیات با کشتار/ وبلاگ میهمان

  • پول از شما قوچ از آنان؛ حفظ حیات با کشتار/ وبلاگ میهمان

    پول از شما قوچ از آنان؛ حفظ حیات با کشتار/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-7404برای دیدن تصویر بزرگ روی آن کلیک کنید.

    دیده بان حقوق حیوانات/ سام خسروی فرد*: موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان، بنیادی نوپاست که بر اساس اطلاعات وب‌سایتش در مدتی کوتاه تلاش‌های بسیاری در حوزه محیط‌زیست و حیات‌وحش ایران انجام داده است. به عنوان مثال مشارکت در راه‌اندازی سمپوزیمی در لندن با محوریت محیطزیست ایران و یا کمک مالی۱۰۰ هزار دلاری به فاز دوم پروژه حفاظت از یوز‌آسیایی. اما در کنار چنین فعالیت‌هایی به شکار فروشی و توسعه شکار تفریحی هم می‌پردازد.

    این موسسه که در اردیبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده خواهری دارد که با نامی مشابه است در آمریکا به ثبت رسیده‌است. افراد کلیدی و مدیران هر دو موسسه کم‌وبیش مشترکند. این بنگاه غیرانتفاعی ایرانی-آمریکایی در اقدامی شگفت‌انگیز با بنیاد قوچ‌های وحشی (Wild Sheep Foundation)، همکاری کرده تا یک راس قوچ لارستان را به مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به مزایده گذاشته شود. قوچ لارستان، زیرگونه‌ای آسیب‌پذیر و در خطر است که برخی آن را کوچکترین قوچ جهان می‌دانند.

    وقتی در زمستان سال ۱۳۹۰، یعنی حدود شش ماه قبل از ثبت رسمی موسسه میراث حیات‌وحش پارسیان در ایران گزارش بررسی قوچ لارستان منتشر شد کمتر کسی می‌توانست پیش‌بینی و باور کند که تنها دو سال بعد نام این بنگاه را که در جای‌جای وب‌سایتش از حفاظت سخن گفته در کنار تبلیغ پروانه شکار قوچ لارستان ببیند. به عبارت دیگر گزارشی تدوین شد به‌نام حفاظت و پژوهش اما به کام شکار و شکارچیان فرنگی. در گزارشی که این موسسه درباره وضعیت قوچ‌های در حال انقراض لارستان در ایران منتشر کرده آمده است ۷۰۰ راس از آنها در زیستگاه‌های حفاظت شده و ۵۰۰ راس در مناطق آزاد وجود زندگی می‌کنند. این گزارش فاقد روش‌شناسی مشخص است و البته نام بیژن فرهنگ دره‌شوری را به عنوان یکی از تهیه‌کنندگان بر پیشانی خود دارد. در گفت‌وگویی تلفنی با این اکولوژیست معتبر ایران، مشخص شد کارهای میدانی گزارش را او انجام داده و برآوردش از جمعیت قوچ لارستان در مناطقی که مورد بررسی قرار داده در خوش‌بینانه‌ترین حالت ۲۵۰ راس است.

    موسسه میراث حیات‌وحش پارسیان (Persian Wildlife Heritage Foundation) را در ایران و خواهر دوقلویش به نام بنیاد حیات‌وحش پارسیان (Persian Wildlife Foundation) را در آمریکا ثبت کرده‌اند. در وب‌سایت هر دو عنوان شده که چرخ اقتصادی آنها بر پایه کمک‌های مردمی و اعانه می‌گردد. وب‌سایت بنیاد حیات‌وحش پارسیان، رنگ و لعاب و تنوع صفحات خواهر ایرانی را ندارد و صفحاتش دیر به دیر به روز می‌شود.

    موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان، یا همان خواهر ایرانی، خود را در وب‌سایتش چنین توصیف می‌کند: «برای کمک به حفظ طبیعت و حیات وحش ایران و جلوگیرى از نابودى جانوران این کشور و زیستگاه‌هاى آنها، که به دلیل رشد جمعیت و توسعه محدوده‌هاى فعالیت انسانى بسیار آسیب‌پذیر شده‌اند، تشکیل شده است. ما بر این باوریم که پیشبرد اهداف حفاظتى جز از طریق همکارى مردم با مسولان امکان‌پذیر نیست. مردم به عنوان میراث‌داران این طبیعت کهن در نگه‌دارى از آن و تحویل بی‌کم و کاستش به نسل‌های آینده مسولند. به همین ترتیب، مسولان نیز وظیفه دارند تا از این میراث پرارزش به درستى امانت‌دارى کنند.» بر اساس آنچه در وب‌سایت این بنگاه آمده، هدف و ماموریت اعضای آن گسترش آگاهى‌هاى عمومى درباره ضرورت پاسدارى از طبیعت و حیات‌وحش ایران و ترویج ارزش‌های این میراث کم نظیر از یک سو و تعریف و اجراى طرح هاى علمى و سنجیده براى کمک به حفظ گونه‌هاى در معرض خطر و زیستگاه‌هاى شکننده حیات‌وحش است. ‌پیش از اجراى هر گونه طرحى پژوهش‌هاى دقیق صورت مى‌گیرد و عواملى که مسبب اصلى به خطر انداختن بقاى گونه‌های پرارزش این سرزمین است مشخص مى‌شود.»

    در هیچ‌یک از صفحات وب‌سایت این بنگاه از فعالیت در حوزه شکار سخنی به میان نیامده است. با این حال شماری از بنیانگذاران این موسسه شکارچیان شناخته شده و صاحبان شرکت‌های سافاری و شکار هستند. به علاوه، هومن جوکار، مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و یکی از مدیران ارشد موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان بر لزوم اجرای طرح شکار پایدار تاکید کرده است. جوکار حدود حدود سه ماه پیش از تبلیغ فروش پروانه شکار ۱۰۰ هزار دلاری قوچ لارستان درباره ترویج شکار پایدار داد سخن داده است. به گزارش پایگاه دیده‌بان محیط‌زیست و حیات‌وحش ایران، جوکار ۱۳ مهرماه سال گذشته در همایش یوز آسیایی گفته است: «در فاز دوم پروژه حفاظت از یوز آسیایی، مدل مشارکتی دنبال می‌شود تا بتوانیم محصولات حفاظت را در اختیار مردم قرار دهیم که در سه سایت مختلف با رویکرد توسعه اکوتوریسم، چرای دام پایدار و اصولی و شکار پایدار اجرا می شود.» حمایت مدیر پروژه یوز از شکار پایدار برخی را متعجب کرد. اما اینک می‌توان دریافت که چرا یکی از مدیران موسسه‌ای که به فاز دوم پروژه یوز ۱۰۰ هزار دلار کمک کرده، در پی استقرار شکار به اصطلاح پایدار است.

    به نظر می‌رسد آنچه جوکار و شرکا در موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان دنبال می‌کنند همان مدلی است که سال‌ها پیش در کشورهای توسعه یافته و به ویژه آمریکا با موفقیت به اجرا درآمد. تجربه‌ای که پیش از انقلاب نیز در ایران پایه‌گذاری شد اما خیلی زود شکست خورد. شرکت‌های سافاری و شکار، مجالی برای بهره‌برداری و منتفع شدن مردم محلی باقی نگذاشتند و سود سرشار ناشی از شکار توریستی به جیب سهام‌داران آن شرکت‌ها سرازیر می‌شد. بدین‌ترتیب چندان دور از ذهن نیست که همان چرخه معیوب باز تولید شود.

    به دلیل روابطی که مدیران و اعضای موسسه میراث حیات‌وحش پارسیان با هنرمندان، دانشگاهیان و افراد ذی‌نفوذ دارد چهره‌ای موجه از خود ارائه کرده است. اما حضور کم‌رنگ این موسسه در رسانه‌ها، هر دلیلی که داشته باشد، نشانه‌ای است از عدم شفافیت در عملکرد آن. گرچه این موسسه می‌گوید با آگاه‌سازی مردم قصد دارد طبیعت را حفاظت کند اما در عرصه اطلاع‌رسانی عمومی کمتر ظاهر می‌شود. به عنوان مثال، این بنگاه با همکاری بنیاد میراث ایران سمپوزیمی در لندن برگزار کرد که کمتر بازتابی در رسانه‌های داخلی داشت و تنها بی‌بی‌سی فارسی، رادیو زمانه و کیهان لندن آن را پوشش دادند. بدین‌ترتیب چگونه می‌توان باور کرد که قصد و هدف‌ این تشکیلات آگاه‌سازی مردم و کمک گرفتن از میراث‌داران واقعی طبیعت ایران است؟

    از آنجایی که موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان خود را پاسخ‌گو و شفاف معرفی می‌کند، انجمن‌های حمایت از حیوانات و طرفداران محیط‌زیست شاید بتوانند ضمن تماس با این بنگاه نو‌پا از دلایل همکاری در فروش پروانه شکار پرده‌برداری کنند. تا پیش از آن همکاری در فروش پروانه ۱۰۰ هزار دلاری شکار قوچ لارستان، این زیرگونه در معرض انقراض، توسط موسسه‌ای که مدعی حفاظت، پژوهش و بهسازی مناطق تخریب‌شده است را می‌توان به مثابه بر ملا شدن اهداف پنهان بنیانگذارن آن ارزیابی کرد، اهدافی که خلاصه اش می‌شود: به نام حفاظت به کام شکار.

     آیا بعد از این می‌توان به تشکل‌های محیط‌زیستی اعتماد کرد؟ یا باید آنها را در ردیف شرکت‌های سافاری و شکار قرار داد؟

    * آتش‌نوشت
    ___________________________________

    چگونه سایه انقراض بر سر گونه‌های نادر ایرانی گسترده‌تر می‌شود؟ (۲)/ وقتی محافظان محیط زیست، مدافع «شکار» از نوع «تروفه» می‌شوند!

    انتقاد یک تورگردان حیوان کشی: شکار ضامن بقای حیوانات در خطر انقراض است!/ طرح ادعاهای واهی در رسانه ها برای پول خون حیوانات

    تمدید فاز جدید پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی / اجرای مدل مشارکت مردم در حفاظت از زیستگاه های یوزپلنگ آسیایی

    چرا تروفه؟/ توجیهاتی برای کشتن ارزشمندترین نمونه های جانوری

    کارتون: خودت خوشت میاد؟/ ۲- شکار تروفه

    مناظره با موضوع شکار و صید: دفاع از شکار نقض حقوق حیوانات است

     

  • آغاز سرشماری بهاره جمعیت قوچ و میش و کل و بز در زیستگاه های استان گلستان

    دیده بان حقوق حیوانات ایران :به نقل از  سبزپرس و به نقل از روابط عمومی محیط زیست استان گلستان بر  اساس  برنامه‏ریزی بعمل آمده مرحله اول این سرشماری در مناطق حفاظت شده،  شکار تیراندازی ممنوع ، مناطق آزاد و  مرحله دوم در پارک ملی گلستان انجام خواهد شد.


    مسئول روابط عمومی محیط زیست گلستان در این باره گفت: سرشماری از گونه‏های قوج و میش و کل وبز  را به واسطه داشتن ویژگیهای بیولوژیکی و اکولوژیکی و وضعیت حساس آنها از لحاظ جمعیتی، هرساله در دو نوبت ( سرشماری بهاره در خردادماه و سرشماری پائیزه در آذرماه ) در استان گلستان انجام می‏شود تا با کسب آمارهای منطقی و دقیق و نیز مشخص شدن وضعیت جمعیتی آنها در مقایسه با سالهای گذشته بتوان راهکارهای مدیریتی مناسبی را جهت حفظ و حمایت از گونه‏ های با ارزش انتخاب کرد.

  • میشه زار بوستان چیتگر آماده بازدید شهروندان تهرانی است

    دیده بان حقوق حیوانات: اداره فضای سبز حوزه معاونت امور شهری و فضای سبز منطقه 22، به منظور ایجاد جلوه های طبیعی با حفاظت از گونه های جانوری کمیاب، با احداث میشه زار بوستان جنگلی چیتگر، زیستگاه مناسبی برای پرورش یک گونه جانوری کمیاب ایرانی فراهم کرده است.

    به گزارش خبرگزاری مهر، فرید براتچی رئیس اداره فضای سبز منطقه 22 با اعلام این خبر گفت: میشه زار بوستان جنگلی چیتگر با 1/2 هکتار مساحت در فاز غربی این بوستان بعنوان تنها میشه زار پایتخت در سال 81 احداث شد و مورد بهره برداری قرار گرفت. این اقدام با توجه به مطابقت شرایط این بوستان با زیستگاه طبیعی قوچ و میش لارستان که از گونه های در حال انقراض و کمیاب جانوری اصیل ایرانی بود، با انتقال 18 راس قوچ و میش لارستان به این میشه زار صورت گرفت.

    وی با اشاره به اینکه وجود چنین زیستگاه و محیط زیست طبیعی جانوری افزون بر همه ایجاد جاذبه های طبیعی و گردشگری منطقه، امکان جذب گردشگر را در این محدوده از پایتخت فراهم آورده است افزود: وسعت و گستردگی میشه زار همچنین شرایط اقلیمی کوهپایه ای آن موجب شده در مدت زمانی که از احداث آن می گذرد، تعداد گونه های جانوری موجود در آن تا 41 راس افزایش پیدا کند.

    این میشه زار با پوشش گیاهی درختان کاج، سرو و اقاقیا به گونه ای محصور شده که علاوه بر حفظ محیط زیست طبیعی حیوانات موجود در آن، مراجعه کنندگان به فاز غربی چیتگر به راحتی می توانند میشه زار را ببینند.

    استقرار دائمی دامپزشک همجوار با میشه زار نیز اطمینان شهروندان را از نظر سلامت بودن قوچ و میشهای موجود در این محیط فراهم می کند.

    به گفته رئیس اداره فضای سبز منطقه 22، بازدید از میشه زار بوستان جنگلی چیتگر در تمامی روزهای هفته بصورت رایگان برای شهروندان آزاد است.