دیده بان حقوق حیوانات:شکارچی پیر و تئوریسین حیوان کشی با انتشار متنی در سایت موسسه متبوعش طبیعت گردان در راستای برائتش از حیوان کشی شکل گرفته در شاهرود، عبارتی دردآور و گستاخانه در رابطه با شرافت ایرانین گفته است.
«در چند روز گذشته سمت غرب کشور بودم، جائیکه برف زیاد باریده و حیوانات زندگی سختی دارند ، پارسال از آهوهای “سهرین زنجان” تصویر گرفتیم در حالی که سرما 36 درجه زیر صفر بود و آهوها جائی برای رفتن نداشتند، امسال اما وضعیت از آن هم بدتر است . فوچ و میش ها ، آهوها ، پرندگان و جانداران دیگر بدجوری گیر افتاده اند ، در پی تهیه فیلم هائی بودم که از تلویزیون پخش کنیم ، تا مردم تشویق شوند با کمک محیط بانان علاوه بر اینکه به حیوانات زیان نرسانند ، آنها را حفظ کنند ، موبایلم خاموش بود چون خیلی جاها اصولا آنتن نمیداد . پریشب در اولین جائیکه به آنتن رسیدم ناگهان سیلی از تلفن و پیامک و پیغام سرازیر شد که در مجموعه آنها اینجانب به شدت گوی سبقت را از شمربن ذی الجوشن ربوده و در عرض چند روز از چهره ای طرفدار طبیعت تبدیل به موجودی مابین اصغر قاتل و خفاش شب شده بودم ، وقتی که به تهران رسیدم دوستانم مطالب و پیغام ها و کامنت ها را نشانم دادند ، چون خودم خوشبختانه اینترنت و غیره بلد نیستم ، هنوز فرهنگش را ندارم . می ترسم ناگهان سر موضوعی احساساتی شوم ، چیزی بنویسم ، با فشردن یک دکمه در سطح وسیعی پخش کنم ، بعد متوجه شوم که واقعیت نداشته ، اما دیگر پشیمانی سودی نخواهد داشت . واقعا میترسم ، در اختیار داشتن وسیله ایکه در یک چشم به هم زدن با دنیائی ارتباط بگیرد وحشتناک است و اما جریان چند روز گذشته چند موضوع را برایم روشن کرد :
1 – اول اینکه چقدر دوستان دیده و ندیده دارم که حال مطمئن هستم که دروقت سختی واقعی مرا تنها نخواهندگذاشت .
2 – برای هزارمین بار فهمیدم که ما ایرانی ها مردمی احساساتی هستیم ، زود گرم میشویم ، گر میگیریم ، داد و فریاد راه می اندازیم ، چشمها را می بندیم ، دهان ها را باز می کنیم ، حالا فرق نمی کند طرف لیونل مسی باشد ، بابک زنجانی باشد یا اینانلو ، همین طوری فحش های چارواداریست که از دهانمان بیرون می ریزد .
هرودوت 2500 سال پیش گفته است:
ایرانیان مردمی شریفند که بر فرشهای نفیس گام می نهند و سخنان نغز می گویند.
البته هنوز فرشهای نفیس را داریم .
3 – این وسط تعدادی هم نایب تیمورخان و خانم مارپل شده بودند “از کانالهای خصوصی مطمئن” کسب خبر میکردند ، شماره پرونده میدادند ، با کمال شجاعت اسم و فامیل بازی می کردند ، سازمان محیط زیست را تهدید می کردند ، وسط بازیهای کارآگاهی شخصا حکم هم صادر می کردند ، شخصا اجرا هم می کردند ، فحش هم میدادند مثل ریگ.
4 – بعضی از همکاران حرفه ای عمل کردند ، با آوردن حرف اول اسم ترجیح دادند که با احتیاط عمل کرده و ثابت کنند که فرهنگ رسانه را دارند ، تحقیق کردند ، به محیط زیست سمنان و شاهرود زنگ زدند و با احتیاط نقل قول کردند .
5 – بعضی ها اما نرسیده به رودخانه لخت شدند ، از قدیم گفته اند اول به رودخانه برس ، مطمئن باش که آب دارد ، بعد لخت شو و گر نه بدون اینکه شنا کرده باشی مردم بدن لخت تو را دیده اند.
6 – …………….. و اما سرمنشا این حرکات ، دیده بان طبیعت یا هر چیز دیگری ، من نمی شناسمشان ، حتما چند جوان احساساتی اند ، و تردید ندارم که نیتشان خیر بوده است ، گامی در جهت حفظ طبیعت اما متاسفانه شتابزده عمل کردند ، احساساتی شدند ، مطلب و مقاله و اسم و فامیل و عکس و دل و روده بنده را روی سایت گذاشتند ، بی آنکه به گسترش عاقبت کار بیندیشند ، فرهنگ رسانه را رعایت نکردند ، معنای تیغ در دست زنگی مست را نمی دانستند ، حال نمیدانم چه میکنند ، یاد بچه ای می افتم که نصف شب در تاریکی شیشه مربا راانداخته و باقی قضایا.
هرچند که در این ماجرا آبروی سی ساله من فدا شده است ، اما بازهم می گویم در نیت خیر این بچه ها تردید ندارم ، اگر ما بخواهیم آینده ای و طبیعتی داشته باشیم به دست همین بچه ها و جوان های شگفت انگیز این کشور خواهد بود ، اما متاسفانه در این قضیه دست هائی می بینم که این بچه ها و احساسات پاک جوان های دیگر را بازی گرفته اند ، من با آن “دستها” کار دارم ، انشاء الله ……………..»
___________________________
از «اینانلو»یی که میشناختیم تا «اینانلو»یی که نمیشناسیم!
سرزمینمان را دوست داریم؛ پاسخی به محمد علی اینانلو
می توانم ۱۰۰ یوز به مسوولان نشان بدهم!/ ادامه ادعاهای طنزگونه در رسانه های رسمی
دفاع از شکار در غیاب مخالفان شکار در مقر سازمان حفاظت محیط زیست!/ برای حفاظت حیوانات باید آنها را به خاک و خون کشید
آقای اینانلو، شفاف پاسخ دهید: شکارچی هستید یا طرفدار طبیعت؟!
اینانلوی عزیز، این طبیعت گردی نیست!/ وبلاگ میهمان
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.