برچسب: انقراض
-
خبر بد برای زنبورهای بومی اروپا
دیده بان حقوق حیوانات: نتایج مطالعات جدید نشان داد که 24 درصد از گونههای «خَرزنبور»های اروپایی در معرض خطر انقراض هستند.
به گزارش ایسنا، در این مطالعه تمامی 68 گونه خرزنبورهای بومی اروپا مورد بررسی قرار گرفتهاند. این مطالعه بخشی از برنامه بررسی وضعیت زندگی حشرات گرده افشان اروپا (STEP) و فهرست قرمز اروپایی حشرات گرده افشان بوده که هر دو از سوی «کمیسیون اروپایی» بنیانگذاری شدهاند. نتایج این مطالعه در فهرست قرمز گونههای در معرض تهدید IUCN نیز گنجانده میشود.
خرزنبورها نظیر سایر حشرات گرده افشان در تامین امنیت محصولات غذایی نقشی حیاتی ایفا میکنند. آنها باعث تولیدمثل گیاهان و بهبود تولید محصولات کشاورزی نظیر گوجه فرنگی، فلفل و سایر انواع میوهها، سبزیجات و غلات تشکیل دهنده رژیم غذایی ما میشوند. در اروپا از مجموع پنج گرده افشان اصلی دانهها، سه حشره را خرزنبورها تشکیل میدهند. این حشره همراه با سایر گرده افشانان، سالانه بیش از 22 میلیارد یورو به کشاورزی اروپا کمک میکنند.
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN)، بنابراین مطالعه، جمعیت 46 درصد از گونههای خرزنبورهای اروپایی کاهش یافته، 29 درصد ثابت مانده و 13 درصد نیز در حال افزایش است. مهمترین تهدیدها برای جمعیت خرزنبورها شامل تغییرات جوی، تشدید فعالیتهای کشاورزی و تغییر زمینهای کشاورزی هستند.
-
خروج یوز از خطر انقراض اجرای فاز اول پروژه حفاظت!
دیده بان حقوق حیوانات: نماینده مقیم سازمان ملل متحد گفت: اگر سازمان ملل در پروژه ای مشترک با ایران یک دلار سرمایه گذاری کند این کشور 5 دلار سرمایه گذاری می کند یعنی 5 برابر سازمان ملل اعتبار اختصاص می دهد.
به گزارش خبر نگار مهر، گری لوییس روز یکشنبه در مراسم امضای سند اجرای مرحله دوم پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در سازمان حفاظت محیط زیست افزود: همکاری ایران و سازمان ملل در اجرای پروژه های بین المللی بسیار خوب است و امضای مرحله دوم این پروژه فرصت مناسبی برای افزایش همکاری دو جانبه با هدف حفاظت از گونه ارزشمند یوزپلنگ آسیایی است.
وی افزود: مرحله دوم اجرای این پروژه در استان های سمنان ، خراسان شمالی و یزد انجام می شود و هدف از اجرای مرحله دوم آن حفاظت از این گونه با درنظر گرفتن تمام تهدیدات مستقیم و غیر مستقیم است.
نماینده مقیم سازمان ملل متحد ادامه داد: در گام اول باید اطلاعات بیشتری در مورد ماهیت تهدیدات یوزپلنگ آسیایی و نوع و اهمیت آنها را جمع آوری کنیم.
وی افزود: 110 محیط بان در 6 میلیون هکتار از زیستگاه های یوزپلنگ آسیایی فعالیت می کنند که تلاش برای تقویت تجهیزات و بهتر شدن شرایط زندگی آنان از اهداف این پروژه است.
لوییس گفت: همچنین باید همزمان با اجرای این پروژه تلاش شود تا جوامع محلی نیز از زیستگاه های یوزپلنگ به نحو مطلوبی حفاظت کنند زیرا نقش جوامع محلی در حفاظت از گونه های در معرض خطر انقراض بسیار مهم است.
وی تاکید کرد: اقداماتی که در مرحله اول اجرای پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی انجام شد نقش بسیار مهمی در جلوگیری از انقراض این گربه سان داشته است.
مراسم امضای سند برای اجرای مرحله دوم پروژه حفاظت از یوز پلنگ آسیایی روز یکشنبه با حضور ˈمعصومه ابتکارˈ معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و گری لوییس نماینده مقیم سازمان ملل متحد در سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شد.
مرحله اول اجرای این سند از سال 2001 آغاز شد و در سال 2012 پایان یافت. مرحله دوم اجرای این سند تا سال 2016 ادامه دارد.
-
شمارش معکوس انقراض گوزن زرد ایرانی
دیده بان حقوق حیوانات: از آنجایی که در تابستان امسال در منطقه کرخه شاهد تلف شدن حدود 50 رأس گوزن زرد ایرانی به دلیل هجوم مگسهای میاز بودیم و با توجه به اینکه احتمال بومی شدن این آفت در سایت کرخه وجود دارد، نگرانیها بابت انقراض این گونه جانوری دوچندان شده است.
به گزارش فارس، از بین رفتن گونههای جانوری بهواسطه شکار و صید غیرمجاز از سویی و بروز پدیدههای طبیعی مانند آفت و بیماری از سویی دیگر از ابتدا محیط زیست کشور را تهدید کرده است که همین مسئله در نهایت با انقراض برخی از گونههای گیاهی و جانوری همراه بوده است.
در 16 خردادماه سال جاری، هجوم مگسهای میاز به سایت کرخه خوزستان گزارش شد که موجب تلف شدن 45 رأس گوزن زرد ایرانی در این سایت شد. این مگسها روی بدن حیوان نشسته و تخم گذاری میکنند که در نهایت موجب تلف شدن حیوان میشوند.
پس از بروز چنین فاجعهای در حیطه محیط زیست نظرات متعددی درباره علل بروز این پدیده عنوان شد که از جمله میتوان به ناکارآمدی سازمان محیط زیست، ساخت سد کرخه و خشک شدن تالاب این منطقه و به دنبال آن عدم امکان آب تنی گوزنها در آب و از بین رفتن کنههای موجود در بدن آنها، ضعف ژنتیکی گونههای جانوری و موارد دیگر اشاره کرد.
در تابستان امسال تعداد قابل توجهی از گوزنهای زرد ایرانی تلف شدند و حدود یک ماه بازتاب خبری داشت و با گذشت زمان مسئله تهدید انقراض این گونه جانوری به دست فراموشی سپرده شد.
به منظور باخبر شدن از آخرین وضعیت این گونه جانوری به سراغ حسین محمدی مدیر کل دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست رفتیم.
محمدی اظهار داشت: با توجه به شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه هوا در منطقه کرخه و افزایش اقدامات کنترلی و پایش، آفت میاز که به جان گوزنهای زرد افتاده بود، رو به افول رفته است.
مدیر کل دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست افزود: بنابر دستور رئیس سازمان محیط زیست، طی روزهای گذشته دومین جلسه مدیریت بحران میاز در خوزستان با همکاری سازمان دامپزشکی، مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی و دانشکدههای دام پزشکی و منابع طبیعی برگزار شد و بر همین اساس آخرین وضعیت مورد ارزیابی قرار گرفت.
وی با بیان اینکه مسئولان مربوطه به زودی از منطقه کرخه بازدید میدانی صورت میدهند، ادامه داد: باید اقدامات به شکلی انجام شود که با شروع فصل گرما دوباره با چنین بحرانی در منطقه کرخه (هجوم مگسهای میاز) روبرو نشویم، چرا که کارشناسان هشدار میدهند که احتمال دارد مگس میاز بومی این منطقه شده باشد.
محمدی با بیان اینکه در سالهای 74 و 75 اینگونه خطرناک مگسها طغیان کرد، گفت: با توجه به اینکه احتمال بومی شدن این مگسها میرود بر همین اساس ممکن است سال آینده مجدداً شاهد طغیان این آفت باشیم. در چند ماهی که فرصت وجود دارد باید اقدامات و تدابیر لازم را برای کنترل این آفت بیندیشیم.
وی یادآور شد: نظر رئیس سازمان محیط زیست بر آن است که در این باره از کمکهای بینالمللی نیز استفاه لازم صورت گیرد، بر همین اساس هماکنون نیازهای موجود را به اتحادیه حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی اعلام کردیم.
مدیر کل دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست بیان داشت: همچنین لیست داروها و تجهیزات مورد نیاز را به روابط بینالملل منعکس کردیم تا بتوانیم از طریق سازمانهای طرفدار محیط زیست با معضلات زیست محیطی مقابله کنیم و به تعبیری باید از تمامی ظرفیتها برای فائق آمدن بر مشکلات استفاده کنیم.
وی ادامه داد: آفتی که بر جان گوزنهای زرد در منطقه دز و کرخه افتاد یک هشدار جدی است، طبیعت با اجزای آن همانند شیری خفته است و چنانچه بخواهیم سر به سر این حیوان بگذاریم، انسان را خواهد بلعید.
محمدی بیان داشت: شرایط بحرانی که بر پیکره محیط زیست حاکم شده است، ناشی از دخل و تصرفهایی غیر اصولی بر طبیعت است.
وی ادامه داد: طی30 سال گذشته، 35 درصد از زیستگاههای جنگلی دز و کرخه از بین رفته است و به اراضی کشاورزی، سکونتگاه و جنگل مخروبه تبدیل شده است.
محمدی با بیان اینکه این جنگلها روزگاری زیستگاه شیر ایرانی نیز بوده است، بیان داشت: شیر ایرانی از بین رفت و تا سال 80 آخرین گوزن در زیستگاههای طبیعی مشاهده شد این امر بیانگر این مطلب است که زیستگاههای این منطقه دیگر پتانسیل نگهداشت این گونههای با ارزش را ندارند.
مدیر کل دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست اضافه کرد: گوزن برای زاد و ولد، پناه و جفتگیری متکی به آب، جنگل و بیشه زار است و برای ادامه زیست خود نیاز به جنگلهای متراکم و پیوسته دارد.
وی با تأکید بر ضرورت انجام اقدامات احیایی در زیستگاههای گوزن، بیان داشت: متأسفانه این جنگلها تخریب شدهاند و همچنین تیکه تیکه شدهاند.
محمدی متذکر شد: لازم است از دخل و تصرفهای غیرقانونی در زیستگاههای حیات وحش کاسته شود و دامها در جنگلها کاهش یابند به تعبیر دیگر باید از فشارهایی که به زیستگاهها وارد میشود کاسته شود.
محمدی اضافه کرد: در منطقه دز نیز شاهد تلف گوزن بودیم اما کارشناسان بر این باور نرسیدند که گوزنهای این ناحیه بر اثر هجوم مگس میاز بوده است.
مدیر کل دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست بیان داشت: در منطقه دز حدود 35 -40 رأس گوزن وجود داشته است که از این تعداد از ابتدای سال 4 -5 رأس گوزن تلف شده است.
این مقام مسئول یادآور شد: گوزن زرد ایرانی 500 سال پیش تا کنار دریای مدیترانه پراکنش داشته است و با توجه به اینکه در این نواحی کم کم روند انقراض را طی کرد، زیستگاهش فقط به مناطق غرب ایران محدود شد.
محمدی بیان داشت: پنجاه سال گذشته آخرین بازماندگان گوزن زرد ایران را در منطقه دز و کرخه یافتند، این در حالی بود که تصور میکردند که گوزن زرد ایرانی در این مناطق منقرض شده است.
وی اضافه کرد: در سالهای 42-43 گوزنهای زرد از کرخه زندهگیری و به دشت ناز ساری منتقل شدند و 500 رأس گوزن موجود، نوزدان 5-6 رأس گوزنی هستند که در سالهای 42 و 43 زندهگیری شدند.
محمدی افزود: از چالشهای اصلی که گوزن زرد با آن مواجه است همین مسئله است که به دلیل فشارهای درون آمیزی در داخل جمعیت باعث شده تنوع ژنتیکی کاهش یافته و همین مسئله باعث کاهش مقاومت بدن این گونه جانوری در مقابل بیماریها و تغییرات محیطی شده است.
مدیر کل دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست گفت: یکی از دلایلی که گوزن زرد نتوانسته در مقابل این تغییرات محیطی و آفت مقاومت کند، کاهش تنوع ژن در این نوع از گونه جانوری است.
وی یادآور شد: طی چند سال اخیر گزارشات مشکوکی از حضور گوزن در زیستگاه طبیعی دز به دست رسید که این گزارشات توسط بومیهای منطقه ارائه شده است، بر همین اساس باید در این باره مطالعات از سر گرفته شود تا گوزنهای جدید وارد جمعیت این گونه جانوری شوند تا از این محل ژن این دسته از جانداران تقویت شود.
برای اینکه از تعداد گوزنهایی که بالاخره توانستند از این مهلکه جان سالم به در ببرند، باخبر شویم به سراغ احمدرضا لاهیجانزاده، مدیرکل اداره محیط زیست استان خوزستان رفتیم.
لاهیجان زاده با بیان اینکه طی دو ماه اخیر در سایت کرخه آمار جدیدی مبنی بر تلف شدن گوزنهای زرد ایرانی گزارش نشده است، گفت: 45 تا 50 رأس گوزن زرد ایران در سایت کرخه به دنبال هجوم مگسهای میاز تلف شدند.
وی درباره آمار تلفات این گونه جانوری در منطقه دز بیان داشت: در این منطقه گزارشی مبنی تلف شدن گوزن زرد بر اثر هجوم گوزن میاز ارائه نشده است و اگر هم گوزنی از بین رفته به شکل طبیعی که هرساله با آن روبرو هستیم، بوده است.
لاهیجانزاده با اشاره به زندهگیری گوزنهایی که مورد هجوم این آفت قرار گرفته بودند، بیان داشت: در نهایت این اقدام پنج گوزن جان سالم به در بردند و در محل مشخصی نگهداری شدهاند.
مدیرکل اداره محیط زیست استان خوزستان بیان داشت: هماکنون برآورد ما بر این است که حدود 15 تا 20 رأس گوزن در سایت کرخه باقی مانده است.
وی ادامه داد: در منطقه دز، بر اساس سرشماری که در بهمن ماه سال گذشته انجام شد وجود حدود 30 رأس گوزن به ثبت رسید.
با وجود چنین شرایطی و احتمال هجوم مجدد مگسهای میاز آیا میتوان امیدوار بود که بعد از تابستان سال 93 بازهم نام و نشانی از گوزنهای زرد ایرانی باقی بماند؟ -
چگونه سایه انقراض بر سر گونههای نادر ایرانی گستردهتر میشود؟ (3)/ اجرای یک طرح مشابه در ایران و روسیه با نتایجی به غایت متفاوت!/ فیلم
دیده بان حقوق حیوانات: گویی هرچه تبلیغ میشد که در سایه احیای ببر، خدمتی در حال شکل گرفتن است، خروجی ماجرا بی شباهت به رخ دادن خیانتی آشکار نیست چراکه نتیجه ندانم کاری مسئولانی که میبایست محافظ محیط زیست باشند، به حذف دو پلنگ از پهنه محیط زیست کشور انجامیده تا از هر طرف که به ماجرا بنگریم، دست کم نشانی از خدمت در آن دیده نشود!
از سرنوشت پلنگهای زندهگیری شده ایرانی در قفقاز تا پیر ببر بیمار روسی که در تهران روی دست مسئولان مانده -و چه بسا به زودی بر اثر بی توجهی جانش از دست برود،- حکایت دردناکی است که میتواند آینه تمام نمای عملکرد فاجعهبار متولیان محیط زیست در سالهای گذشته باشد که قصد داشتند خود را رفیق قافله نشان دهند اما …
ابتدا: احیای دو گونه منقرض شده با مبنایی دروغین
به گزارش «تابناک»، ماجرا زمانی کلید خورد که مسئولان سازمان محیط زیست که پاسداشت گونههای مختلف گیاهی و جانوری را به نحو احسن به سرانجام رسانده و معضلات محیط زیست انسانی مانند انواع آلودگیهای آب و هوا در سراسر پهنه جغرافیایی کشور را ریشهکن کرده بودند، از فرط بیکاری به دنبال احیای گونههای منقرض شده جانوری در کشور افتادند و برای شروع، به سراغ احیای نسل شیر ایرانی هم نرفتند که نسل آن در برخی باغ وحش های جهان یافت میشود بلکه احیای ببر مازندران را در دستور کار قرار دادند که هرچند گفته میشد پنجاه سال است نسل آن ور افتاده، شنیدهها حاکیست در هفتاد سال اخیر چشم هیچ ایرانی به جمال آن روشن نشده است.
این اتفاق که به شکل عجیبی با تصمیم مدیران رده بالای روسی همزمان شده بود، منجر به تبادل دو قلاده پلنگ ایرانی با دو قلاده ببر سیبری شد تا هم مدیران روسی مدعی احیای نسل پلنگ منقرض شده قفقاز باشند و هم مدیران محیط زیستی کشورمان تلاش برای احیای ببر مازندران را آغاز کنند و در حرکتی همسان، مدعی شوند که با این تبادل، نسل منقرض شده احیا خواهد شد نه اینکه گونهای دیگر از آن حیوان با ژنتیک متفاوت به بوم کشور وارد خواهد شد.
این مهم آنچنان در سخنان رئیس وقت سازمان محیط زیست انعکاس مییافت که گویی ببر سیبری تفاوتی با بزرگترین ببر جهان نداشته و «ببر مازندران، آن هم با صفات و ویژگیهای ژنتیکی اصلی و اورجینال آن قابل احیا شدن است.»؛ ادعایی گزاف که ظاهرا مبنای پروژه احیای پلنگ قفقاز نیز بوده است.
بعد: تبادل پلنگهای زندهگیری شده از دل طبیعت با پیرببرهای ساکن قفس
این اتفاق در حالی رخ می داد که روس ها به شدت به دنبال انجام تبادل بودند و مقدمات اجرای آن را هم تمام و کمال فراهم آورده بودند در حالی که طرف ایرانی هیچ برنامهای برای اجرای این کار نداشت تا در نهایت امر با اعمال فشار روسها، دو قلاده پلنگ ایرانی از طبیعت زندهگیری شده و اوایل اردیبهشت ماه 89 با دو قلاده ببر سیبری که معلوم نبود از کجا آمدهاند، مبادله شوند تا ببرهایی که با قفس بیگانه نبودند، تا آماده شدن محل در نظر گرفته شده برای رهاسازی در میانکاله، ساکن باغ وحش ارم شوند!
از اینجای ماجرا به بعد هم که حتما یادتان هست؛ بیماری مشمشه که معلوم نشد با این مهمانان به باغ وحش راه یافته یا در کنار دیگر بلایای باغ وحش، به این مهمانان سرایت کرده بود، ببر نر را به همراه تعدادی دیگر از حیوانات کشت تا پروژه عقیم شود؛ آن هم در شرایطی که آماده سازی زیستگاه میانکاله با هزینه ۵۰۰ میلیون تومانی در ایستگاه نهایی قرار داشت.
شاید همین هزینه بود که موجب شد مسئولان طرح انتقال چهار قلاده ببر دیگر را به ازای انتقال چند پلنگ دیگر در دستور کار قرار دهند ولی روسها که خرشان از پل گذشته بود، با این درخواست مخالفت کردند؛ البته محمدی زاده علت را متفاوت توصیف میکرد: «نه پلنگهای ایرانی و نه پلنگهایی که از ترکمنستان به طرف روسی داده شده، هیچ کدام موفق به جفتگیری نشدهاند و روسها تا زمانی که این پروژه به نتیجه نرسد، نیازی به تبادل مجدد ببر با پلنگ ایرانی نمیبینند.»
ادامه: چه کسی ایده تبادل حیوانات و احیای ببر مازندران را پروراند: ما یا روسها؟
فارغ از آنکه روسها سایت نگهداری پلنگ را تجهیز کرده و برای بالابردن احتمال موفقیت طرح خود، هم از نژاد پلنگ ایرانی و هم از نژاد پلنگ ترکمنستانی بهره گرفته بودند، وقتی گلایه ایشان به عارضه ای که در پنجه یکی از دو قلاده پلنگ دریافتی از ایران بروز کرد (روسها معتقد بودند پلنگ دریافتی از ایران، مصدوم بوده است؛ رویکردی مشابه مسئولان داخلی که از سلامت ببرهای دریافتی خبر نداشتند!) و هنگامی که اعلام شد ولادیمیر پوتین، نخست وزیر وقت از سایت نگهداری این گربه سانان تازه وارد بازدید کرده است، همه و همه خبر از آن میداد که ایده اصلی تبادل پلنگ و ببر از روسیه آمده است چراکه در مقابل این همه تدارک طرف خارجی و اهمیت موضوع برای سیاست مداران ایشان، ببرهای وارداتی تنها یک قفس دو در سه متری در باغ وحش نصیبشان شد.
این در حالی است که اگر این گمانه زنی صحت داشته باشد، آنگاه سخنان مسئولان داخلی در دفاع از این طرح بسیار زنننده جلوه گر شده و حتی دردناک به نظر میرسد چراکه رنگ و بوی توجیه به خود گرفته و به نوعی، مصادره طرح دیگران خواهد بود تا جایی که وقتی روس ها تمایلی به تبادل دوباره نشان نمیدهند، این طرح تفصیلی به ناگهان تمامی کارکرد خود را از دست داده و حتی سعی میشود بقایای برجای مانده از آن، من جمله ببر بیوه، معدوم شده یا دست کم به بهانههایی مانند قرنطینه از دید عموم دور شوند!
سپس: پلنگهای ایرانی در اسارت زاییدند تا خدمت و خیانت همسایه شوند!
چند روز پیش رسانههای خبری روس اعلام کردند که با تولد دو توله پلنگ [ایرانی] در پارک ملی روسیه، پس از پنجاه سال زاد و ولد این گونه ارزشمند در آن سرزمین رقم خورده است؛ اعلام این خبر که با انتشار فیلم این رویداد در رسانههای سراسر جهان همراه بود، برای دوست داران محیط زیست در کشورمان به معنای کامل شدن شکست طرح بی پشتوانهای بود که هم کلی هزینه برایمان به همراه داشت و سرانجام شکست خورد و هم به معنای کاستن دو پلنگ ممتاز و زادآور از محیط زیست کشورمان بود.
به عبارت بهتر، در این تبادل نه تنها ببری در کشورمان متولد نشد (احیای جواهر از دست رفته محیط زیست کشورمان، به کنار!) بلکه به شکلی کاملا آگاهانه، دو قلاده پلنگ بالغ ایرانی از محیط زیست کشورمان کم شد تا تنها دلخوشمان به زاد و ولد این گونه در روسیه، در امان ماندن نسل این گونه منحصر به فرد از خطر انقراضی باشد که روز به روز در حال گسترش است.
گویی هرچه تبلیغ میشد که در سایه احیای ببر، خدمتی در حال شکل گرفتن است، خروجی ماجرا بی شباهت به رخ دادن خیانتی آشکار نیست چراکه نتیجه ندانم کاری مسئولانی که میبایست محافظ محیط زیست و پاسدار تک تک گونه های آن باشند، به حذف دو پلنگ از پهنه محیط زیست کشور انجامیده است تا از هر طرف که به ماجرا بنگریم، دست کم نشانی از خدمت در آن دیده نشود.
فرجام: نکند بار دیگر زیر بار ترکمانچای دیگری رفته باشیم؟!
اینکه چگونه یک طرح مشابه در ایران و روسیه نتایجی تا این اندازه متفاوت به همراه داشته، نیازمند بررسی دقیق و کارشناسی است اما این تبادل که به نظر میرسد ایده اولیه اجرای آن روسی بوده، میبایست از این رو مورد دقت قرار گیرد که مشوق مسئولان ایرانی برای پذیرش مفاد آن معلوم نیست؛ به عبارت بهتر، باید آشکار شود که چرا در شرط و شروط این تبادل، زنده گیری این ببرها از طبیعت، جوانی، سلامت، قابلیت زادآوری و امثال آنها لحاظ نشده و چرا احتمال خطایی برای این پروسه در نظر گرفته نشده است تا در صورت نیاز، تکرار تبادل در دستور کار قرار گیرد؟
آیا اینقدر ایده روسها برایمان جذاب و چه بسا سخاوتمندانه بوده که هرچه گفتهاند، بدون لحاظ منافع خودمان پذیرفتهایم یا اینکه بی تدبیری برخی مدیران منجر به شکل گیری قراردادی تا این اندازه یک سویه شده است؛ قراردادی که بیشباهت به قراردادهای گلستان و ترکمانچای نبوده و شاید اگر پیگیری آن در دستور کار قرار گیرد، رسوایی بزرگی برای مدیران سابق محیط زیست رقم بخورد!
__________________________
چگونه سایه انقراض بر سر گونههای نادر ایرانی گستردهتر میشود؟ (۲)/ وقتی محافظان محیط زیست، مدافع «شکار» از نوع «تروفه» میشوند!
چگونه سایه انقراض بر سر گونههای نادر ایرانی گستردهتر میشود؟ (۱)/ از ده شکارچی حتی یکی ارزش گونه در خطر انقراض را نمیداند!
پلنگ کشان شنیع توسط سگ های شکاری؛ بزرگ ترین گربه سان کشور در معرض خطر جدی/ فیلم +۱۶
پلنگ های ایرانی متولد شده در روسیه/ فیلم
یک پلنگ دیگر در رودبار با تیر شکارچی از پای در آمد/ تصویری
دو سال گذشت؛ خرس های قهوه ای همچنان ضجه می زنند/ ویژه ۲۰ شهریور روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات
کارتون: خودت خوشت میاد؟/ ۵- شکار تروفه
چرا تروفه؟/ توجیهاتی برای کشتن ارزشمندترین نمونه های جانوری
کارتون: خودت خوشت میاد؟/ ۲- شکار تروفه
پلنگ کشان شنیع توسط سگ های شکاری؛ بزرگ ترین گربه سان کشور در معرض خطر جدی/ فیلم +۱۶
یک پلنگ دیگر در رودبار با تیر شکارچی از پای در آمد/ تصویری
انتقاد یک تورگردان حیوان کشی: شکار ضامن بقای حیوانات در خطر انقراض است!/ طرح ادعاهای واهی در رسانه ها برای پول خون حیوانات
تکذیب خبر خبرگزاری ایرن /تمایل شکارچیان خارجی به شکار تروفه زیباتر و درشت کل و بز
-
انقراض ۹۰ درصد از ماهیان دریای خزر
دیده بان حقوق حیوانات: یک کارشناس ارشد محیط زیست از انقراض ۹۰ درصد از ماهیان دریای خزر خبر داد.
هوشنگ ضیائی در گفتوگو با ایسنا افزود: بر اثر نابودی جنگلهای خزری و فرسایش خاک بسیاری از رودخانههایی که در گذشته محل تخمریزی ماهیها بودند خشک یا گل آلود شدند که بر اثر آن سالانه میلیونها ماهیها ازبین رفت.
وی ادامه داد: متاسفانه اکنون مشاهده میکنیم به دلیل نابودی جنگلها خاکی که برای تولید هر سانتیمتر از آن 600 تا 700 میلیون سال زمان احتیاج دارد به راحتی شسته شده و جای آن را سنگ میگیرد، از سویی در مناطق شمالی کشور وقوع سیل افزایش یافته و خسارات بسیاری را به وجود آورده است.
این استاد دانشگاه گفت: اکنون بسیاری از شرکتهای بزرگ از جنگلهای شمالی بهرهبرداری کرده و غنای گیاهی و جانوری را از بین بردهاند. در حالی که جنگلهای شمال باقی مانده جنگلهای تاریخی هیرکانی بوده و بسیاری از گونههای نادر گیاهی جهان را در خود جای دادهاند.
وی ادامه داد: بی توجهی به جنگلهای شمال و تنوع گیاهی منحصر فردش در حالیست که اگر ساعتها بر فراز جنگلهای روسیه و یا امریکا که به شدت محافظت میشوند پرواز کنید تنها گونههای محدودی مانند صنوبر و کاج مشاهده خواهید کرد.
-
چگونه سایه انقراض بر سر گونههای نادر ایرانی گستردهتر میشود؟ (۲)/ وقتی محافظان محیط زیست، مدافع «شکار» از نوع «تروفه» میشوند!
دیده بان حقوق حیوانات: شکار تروفه (به انگلیسی trophy، به فرانسوی Trophée و به معنای جایزه) به شکاری گفته میشود که انتخابی است و شکارچی پیش از آن که عزم شکار کند، نسبت به آن آگاهی کامل داشته باشد. به این معنا که به صورت کنترل شده تنها حیواناتی هدف قرار میگیرند که به جهاتی ممتاز هستند؛ حیوانات پیری که به لحاظ رشد جسمی در سطح بسیار خوبی قرار گرفته ولی تأثیر زیادی در زادآوری ندارند. این تعریف یعنی حیوانات جوان و ماده از شمول شکار تروفه خارج میشوند تا تنها نرهای مسن اهداف شکارچیان تروفه شوند. در این نوع شکار که به عنوان نوعی رقابت ورزشی در برخی کشورها رایج است، شکارچی بخشی از شکار (مثل شاخ، پوست یا حتی سر حیوان) را به یادگار و تحفه با خود میبرد. این تعریف را در ذهن نگه دارید تا بعد!
به گزارش «تابناک»، در شرایطی که مرحله نخست پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با محوریت پایش جمعیت این گونه در خطر انقراض، در آخرین روزهای سال گذشته به پایان رسیده و تخمین باقی ماندن چهل تا هفتاد از پستاندار منحصر به فرد در سراسر کشور، نگرانیها نسبت به تداوم نسل یوز را بیش از پیش کرده است، مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در همایشی که به این منظور در آغاز هفته جاری برگزار شد، ضمن اعلام اجرای مرحله دوم این طرح، سخنانی بر زبان راند که اگر نگوییم سرشار از ناامیدی است، دست کم پر ابهام و قابل تأمل مینماید.
هومن جوکار اجرای فاز دوم پروژه یوزپلنگ آسیایی را در سه محور «توسعه اکوتوریسم»، «چرای دام پایدار» و «شکار پایدار» خواند و گفت: مردم و عوامل انسانی مشکل اصلی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی هستند که باید برای حل این مشکل، مردم را در سود این پروژه سهیم کنیم؛ روشهایی که به نگهداری از یوزپلنگ آسیایی منجر میشود، بسیار محدود بوده و دشوار است که از جمله آن میتوان به مواجهه با شکارچیان اشاره کرد.
وی افزود: اگر نتوانیم به مردم در راستای حفاظت از این گونه در معرض خطر انقراض نفع برسانیم، آنان نیز کمتر با ما همراه شده و ادامه کار را بسیار سخت خواهند کرد. به همین منظور در فاز دوم این پروژه ـ که در پایان سال ۲۰۱۳ آغاز خواهد شد ـ این مسأله را نیز در نظر گرفتهایم که چگونه میتوانیم زندگی مردم را ارتقا دهیم تا تخریب کمتری صورت بگیرد.
مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در ادامه وسعت زیستگاههای یوزپلنگ در کشور را شش میلیون هکتار خواند و با اشاره به سختیهای کنترل مناطقی با این میزان گستردگی گفت: قرار است همه فعالیتهای متمم فاز دوم پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در بستر زیستگاه انجام شود و چند زیستگاه به عنوان پایلوت انتخاب شده که قصد داریم در هر زیستگاه پایلوت، مدل مشارکتی مردم در حفاظت را به وجود آوریم.
جوکار با بیان این که کارکردهای هر کدام از این زیستگاهها متفاوت خواهد بود، در تشریح محورهای فاز دوم افزود: در یک زیستگاه مدل اکوتوریسم، در زیستگاه دیگر مدل مشارکت مدیریت مرتع با مشارکت دامداران و در مدل سوم قرار است مدیریت شکار پایدار را با مردم محلی انجام دهیم؛ در یک منطقه، زیبایی منطقه و حیات وحش میتواند توریسم را رونق دهد، در جای دیگر تولیدات گیاهی با مدیریت پایدار مشارکت مردم را به همراه خواهد آورد و در منطقه دیگر، «تروفه» میتواند محصول حفاظت برای مردم باشد.
بدین ترتیب آشکار شد که منظور مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی از بهکارگیری رویکرد «شکار پایدار» برای حفظ یک گونه در خطر انقراض، ترویج شکار تروفه است؛ گزینهای پرابهام که حتی خود این مدیر به خوبی به فروانی ابهامات مطرح در حاشیه آن آگاه است چراکه در ادامه سخنان خود گفته است: اجرای طرح شکار پایدار در بیرون از مناطق حفاظت شده توسط مردم و همکاری سازمان حفاظت محیط زیست از کارهای در دست اجراست که تا کنون با واکنشهای منفی بسیاری روبهرو شده است؛ شکار پایدار، رویکرد جدیدی است که برای حفاظت از گونههای در معرض خطر انقراض در کشورهایی مانند پاکستان و تاجیکستان انجام شده و اتحادیه حفاظت از تنوع طبیعی نیز آن را تأیید کرده است.
هرچه در عجیب بودن ترویج رویکرد شکار، ولو شکار خاص و محدود و به نام شکار پایدار، توسط یکی از مدیران کاربلد سازمان محیط زیست که مأموریتی ویژه و تخصصی عهدهدار است ـ و اگر از حق نگذریم، تلاش چشمگیری در این زمینه بروز داده است ـ بگوییم، به نظر کم است ولی ماجرا زمانی عجیبتر جلوه خواهد کرد که بدانیم «شکار» یکی از عوامل بسیار کارآمد در کاهش جمعیت گونههای مخلف جانوری در کشورمان به شمار میآید که با توجه به شمار زیاد سلاحهای مجوزدار و غیر قانونی در دست مردم و دشواریهای پایش و کنترل مناطق حفاظت شده، تا همین جا هم کنترلناشدنی مینماید؛ چه برسد به روزی که نوعی از آن مجاز شناخته شده و حتی فراتر، تبلیغ و ترویج شود!
تنها کافی است به یاد بیاوریم که گاه پدیده شکار غیر مجاز به تیراندازی شکارچیان متخلف به محیط بانان و یا بالعکس نیز انجامیده و مسائل دردناکی رقم زده است تا به این نتیجه برسیم که محدود کردن پدیده شکار در اوضاع کنونی در کشورمان شبیه سنگ بزرگی است که نزدنی به نظر میرسد.
از این بعد ماجرا که بگذریم، ترویج گونهای از شکار در شرایطی که بسیاری از شکارچیان تا آن اندازه نا آگاه هستند که گاه از ده تن ایشان یکی مانع دریده شدن یک پلنگ بسیار ارزشمند نشده و یا گاه آنقدر سبوعیت دارند که شکم توله خرسها را زنده زنده میدرند، به طنزی تلخ میماند که نه تنها توجیهی نداشته، بلکه با در نظر گرفتن جایگاه گوینده این سخن، به اشتباهی فاحش و بزرگ بیشتر شباهت دارد تا رویکردی کارشناسی و برآمده از تفکر علمی و مبتنی بر حفاظت از محیط زیست!
این در حالی است که ظاهرا این مدیر فراموش کرده که لازمه اصلی مجوز دادن به شکارچیان تروفه (و نه ترویج و تبلیغ این نوع شکار!)، آگاهی دقیق یا برآوردی مبتنی بر روشهای علمی و نزدیک به واقعیت از شمار گونههای حیات وحش به تفکیک هر یک از مناطق حفاظت شده و البته به روز است، حال آنکه خود ایشان به نیکی میداند که به رغم بهرهگیری از تکنولوژی دوربینهای تلهای و پس از گذشت یک بازه زمانی طولانی، آمار اعلام شده از جمعیت یوز ایرانی مبتنی بر تخمین است، چراکه تنها بیست یوز رصد شدهاند و بر این اساس، شمار یوزهای ایرانی بین چهل تا هفتاد قلاده برآورد شده است.
اینجاست که صدور مجوز شکار تروفه برای گونههایی که حتی شمارشان معلوم نشده و چه بسا هرگز مورد پایش علمی قرار نگرفته، هیچ توجیه علمی نداشته و به غایت خطرناک است؛ به ویژه اگر بدانیم بسیاری از هموطنانمانمان که شکارچیان هم زیرمجموعه آنها هستند، حتی تفاوت بین امثال جبیر و غزال حتی در قیاس با مرال و گوزن را نمیدانند، چه برسد به این که بتوانند تشخیص دهند کدامشان نر است و کدامشان ماده و البته کدام نری، اینقدر مسن است که بتواند هدف شکار تروفه باشد! بماند که اگر همه اینها هم حل شود، هنوز نمیتوانیم بپذیریم که چرا گیاهخواران مسن به جای آنکه در چرخه غذایی نصیب گوشتخواران شوند، باید به تیر شکارچیانی کشته شوند که تنها مزیتشان به نسبت سایر شکارچیان، سکونت در نزدیکی مناطق حفاظت شده و قرار گرفتن در جرگه افراد محلی است!
اکنون اگر توجه کنیم که در میان عوامل تهدیدکننده نسل جانوران گوناگون ساکن سرزمینمان، «شکار» مهمترین نباشد، بیگمان تلخترین، عامدانهترین و قابل پیشگیریترین آنهاست، آن زمان گفتن از شکار پایدار به عنوان رویکرد حفاظتی بسیار دردناک جلوه خواهد کرد مگر آن که مدیری که این راهکار را مطرح کرده آنقدر از رویکرد شکار ممنوع به منظور حفاظت از گونههای در خطر انقراض ناامید شده باشد که به دنبال راهی برای ساماندهی وضعیت زهوار در رفته شکار و پاسداشت حداقلی باشد!
_____________________________
چگونه سایه انقراض بر سر گونههای نادر ایرانی گستردهتر میشود؟ (۱)/ از ده شکارچی حتی یکی ارزش گونه در خطر انقراض را نمیداند!
کارتون: خودت خوشت میاد؟/ ۵- شکار تروفه
چرا تروفه؟/ توجیهاتی برای کشتن ارزشمندترین نمونه های جانوری
کارتون: خودت خوشت میاد؟/ ۲- شکار تروفه
پلنگ کشان شنیع توسط سگ های شکاری؛ بزرگ ترین گربه سان کشور در معرض خطر جدی/ فیلم +۱۶
یک پلنگ دیگر در رودبار با تیر شکارچی از پای در آمد/ تصویری
انتقاد یک تورگردان حیوان کشی: شکار ضامن بقای حیوانات در خطر انقراض است!/ طرح ادعاهای واهی در رسانه ها برای پول خون حیوانات
تکذیب خبر خبرگزاری ایرن /تمایل شکارچیان خارجی به شکار تروفه زیباتر و درشت کل و بز
-
چگونه سایه انقراض بر سر گونههای نادر ایرانی گستردهتر میشود؟ (1)/ از ده شکارچی حتی یکی ارزش گونه در خطر انقراض را نمیداند!
دیده بان حقوق حیوانات: اگر تا چند دهه گذشته، عجیب به نظر میرسید که روزگاری در کشورمان جانوران غولپیکری همچون فیل و کرگدن میزیستهاند، اکنون به کمک انقراض ببر مازندران و شیر ایران ـ که امتداد نسل آن در برخی باغ وحشهای سطح جهان قابل یافتن است ـ دیگر هیچ شکی نیست که اگر سخت نکوشیم، به سادگی امثال یوز، پلنگ، خرس، تمساح و … را هم از دست خواهیم داد.
به گزارش «تابناک»، در روزهای گذشته، بار دیگر انتشار فیلمی دلخراش از کشتار یک گونه در خطر انقراض، نشان داد که نگرانیها از گسترش سایه شوم انقراض بر سر ساکنان دیرین سرزمینمان بیهوده نیست؛ گونههای منحصر به فردی که طی سالیان بسیار طولانی در جایجای این سرزمین پهناور میزیستهاند، ولی امروزه به یاری پیشرفت تکنولوژی و زیادهخواهیهای ما روز به روز از تعدادشان کاسته میشود و دیر نیست که به سرنوشت ببر مازندران، بزرگترین گربهسان جهان مبتلا شوند.
در این فیلم که به گزارش دیدهبان حقوق حیوانات، زمستان گذشته در منطقهای کوهستانی در خراسان شمالی تهیه شده است، هنگامی که ده شکارچی مسلح در کوه به دنبال شکار میگردند، با دیدن یک قلاده پلنگ، گله سگهای شکاری همراه خود را راهی شکار این حیوان میکنند تا پلنگ بخت برگشته در دام سگها گرفتار آمده و پس از کش و قوسی طولانی از پا درآید.
آنچه دردناکتر از مبارزه نابرابر و محکوم به شکست پلنگ با گله سگهای دست آموز است، تلاش شکارچیان برای قرار گرفتن در موقعیت مناسب برای تماشا و فیلمبرداری این رویداد است تا جایی که گاه به یکدیگر نهیب میزنند از مسیر دید یکدیگر بیرون شوند تا هر یک بتوانند بدون مزاحمت دیگری، این رویداد بزرگ (!) را با دوربین تلفن همراه خود ثبت کنند!
بدین ترتیب در شرایطی که هیچ کدام از شکارچیان نگران پلنگ گرفتار شده نبوده و هیچ فرمانی به سگها برای رها کردن صیاد بیآزار و حرام گوشت صید شده، داده نمیشود، حملات سگهای شکاری که به رغم تعداد زیادشان، از حملات متقابل پلنگ زخمی نگران هستند اینقدر ادامه پیدا میکند تا هم ظرفیت حافظه دوربینها کم بیاید و هم بالاخره یکی دیگر از تعداد معدود پلنگ ایرانی، بزرگترین گربهسان فعلی ساکن سرزمینمان از پای درآمده و کشته شود.
دانلود فیلم پلنگ کشان با سگ گله
البته در این کشوقوس طولانی هیچ یک از ناظران سنگدل ماجرا کاری جز نگاه کردن انجام نداده و چه بسا جز آسیب دیدن سگهای خود، نگرانی دیگری ندارند تا ثابت شود که نه تنها از اسلحه به دست گرفتن جز تفریح، مقصود دیگری نداشتهاند، بلکه هیچ شناختی از محیط زیست نداشته و به هیچ وجه نمیدانند در حال ایفای چه نقشی هستند.
اینجاست که باید گفت، هرچند برخی اعتقاد دارند رقم زنندگان تصاویری از این دست را نباید شکارچی نامید، چراکه این افراد سلاح به دست، به مرام شکار آشنا و پایبند نیستند، اما همین تصاویر را میتوان بهترین معیار برای اثبات برخی مشکلات جاری در حفاظت از محیط زیست در کشورمان دانست؛ با دیدن این فیلم نه تنها درخواهیم یافت که نظارت بر محیط زیست، به ویژه زیستگاههای گونههای در خطر انقراض در کشورمان بسیار ضعیف است (تا آنجا که قانون شکنان از قانونشکنیشان فیلم تهیه کرده و منتشر میکنند) بلکه آشکار میشود افرادی که به عنوان شکارچی جواز حمل سلاح گرفته و راهی کوه و دشت میشوند، کوچکترین دانشی درباره حیات وحش ندارند.
این استقرا زمانی قوت میگیرد که بدانیم در تمامی مراحل دریافت مجوز سلاح و پروانه شکار، هیچ آموزشی به شکارچیان داده نمیشود تا تمامی گونههای جانوری بیکمترین دغدغه به عنوان اهداف متحرک شکارچیان انتخاب شده و حتی گاهی دریده شدن یک پلنگ توسط یک گله سگ آنقدر مایه مباهات افراد شود که همه سعی در تصویربرداری از ماجرا برای حکایت کردن به دیگران داشته باشند!
این در حالی است که آموزش شکارچیان، جدای از آنکه میتواند رویکرد بسیار کارآمدی در نگهداری گونههای جانوری، به ویژه گونههای در معرض انقراض باشد، میتواند به نوعی اتمام حجت با متخلفانی باشد و زمینهساز برخورد قاطعتر با ایشان شود و افزون بر اینها، کاهش آسیب ناشی از برخورد محیط بانان و شکارچیان را به همراه داشته باشد.
تنها در این صورت است که میتوان به حفظ امثال پلنگ امید داشت وگرنه تا زمانی که از ده شکارچی حتی یکی از ایشان نداند که پانصد تا هشتصد قلاده پلنگ در سراسر ایران باقی مانده، چه امیدی میتوان داشت که فردا یکی از چهل تا هفتاد قلاده یوز مانده به همین روش دریده نشود و چه امیدی میتوان داشت امثال خرس سیاه و قهوهای، تمساح گاندو، سیاهگوش، گور، انواع و اقسام پرندگان و… در شلیک شکارچیان و سکوت متولیان از عالم خاکی محو نشوند؟!
__________________________
پلنگ کشان شنیع توسط سگ های شکاری؛ بزرگ ترین گربه سان کشور در معرض خطر جدی/ فیلم +۱۶
یک پلنگ دیگر در رودبار با تیر شکارچی از پای در آمد/ تصویری
دو سال گذشت؛ خرس های قهوه ای همچنان ضجه می زنند/ ویژه ۲۰ شهریور روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات
-
14 گونه جانوری کردستان درخطر انقراض
دیده بان حقوق حیوانات: به علت وضعیت خاص طبیعی به ویژه پوشش گیاهی و اقلیم خاص، زندگی جانوری در استان کردستان از تنوع خاصی برخوردار است، در این استان تعداد متنوعی از مهرهداران وجود دارند که علاوه بر اهمیت بومشناختی، برخی گونهها در اکوسیستمهای منطقه دارای ارزشهای ویژه بوده که به صورت ملی حفاظت میشوند.
به گزارش ایسنا گونههای جانوری کردستان عبارتند از جانوران کوهستانی ساکن در مناطق جنگلی همچون قوچ، میش، بزکوهی، گوزن و خرس، همچنین جانوران مزارع و مراتع کمارتفاع مانند گراز، کفتار، شغال، گرگ، روباه، راسو، سمور و گورکَن، جانوران مناطق کوهستانی و ارتفاعات بلند مانند کل، بز و پلنگ که بهصورت نادر و کمیاب یافت میشوند.
بر اساس مطالعات انجام شده، 23 گونه خزنده شامل مارها، سوسمارها، مارمولکها و لاکپشتها در استان کردستان شناسایی شده است، سمندر آتشین نیز تنها گونه جانوری است که پراکنش آن در استان کردستان وجود دارد.
خزندگان از مهمترین عناصر اکوسیستم هستند که با تغذیه کردن از حشرات و جوندگان کوچک، علاوه بر کنترل آفات، با تغذیه شدن توسط جانوران در سطوح بالاتر هرم غذایی، نقش بسزایی در حفظ چرخه اکوسیستمی و بقای این جانوران دارند.
متأسفانه در طول چند سال گذشته وجود پدیدهای به نام قاچاق گونههای مختلف جانوری در استان کردستان به سایر نقاط کشور و حتی کشورهای آسیای میانه، به عاملی جهت انقراض گونههای نادر تبدیل شده است که در این میان قاچاق سنجاب ایرانی بسیار رایج است و سبب به خطر افتادن حیات این جاندار باارزش میشود.
براساس آمار موجود 34 شکارگاه در منطقه وجود دارد که گونههای متنوعی از انواع پستانداران و پرندگان در آنها یافت میشود. استان کردستان دارای 5 شکارگاه درجه یک، 10 شکارگاه درجه دو، 16 شکارگاه درجه سه و 3 شکارگاه درجه چهار و شکارگاه منطقه حفاظت شده بیجار است.
منطقه حفاظت شده بیجار، تنها ذخیرهگاه طبیعی استان کردستان است، این منطقه در شمال شرقی استان قرار گرفته و در حدود 23 هزار هکتار وسعت دارد و از شمال به روستای حسن چاروق و حسنآباد یا سوگند و رودخانه قمچقا و از غرب به جاده آسفالته در دامنههای غربی کوه سلیم و از طرف جنوب به جاده کمرزرد و امتداد رودخانه قزل اوزن و از طرف شرق به جاده قدیمی زنجان محدود میشود.
منطقه حفاظت شده بیجار به دلیل قرار گرفتن در میان رشته ارتفاعات و تحت تأثیر جریانهای رطوبتی، از ریزشهای جوی نسبتاً کافی برخوردار بوده و به همین دلیل تعداد زیادی چشمه دایمی و فصلی در این منطقه دیده میشود و از لحاظ حیات وحش غنی و گونههای مختلفی از پستانداران پرندگان و خزندگان در آن وجود دارند. گونههای اصلی پستانداران بزرگ در این منطقه قوچ و میش ارمنی است که زیستگاه آنها تپه ماهورها و نقاط کم ارتفاع است. تعداد کمی آهو نیز در این منطقه زندگی میکنند.
علاوه بر این جانورانی مانند خرس قهوهای، گراز، گرگ، گربه پالاس و خرگوش در این منطقه وجود دارند. در اطراف و داخل منطقه گونههای بسیاری از پرندگان بومی و مهاجر مشاهده میشود که از جمله این پرندگاه میتوان از دلیجه، کبک، انواع چکاوک و حواصیل خاکستری نام برد. دیگر مناطق حفاظت شده استان منطقه حفاظتشده سرشیو، زرینه اوباتو و شاهو است.
ویسی، رییس اداره نظارت بر حیات وحش محیط زیست استان کردستان گفت: متاسفانه قریب به ١٤ گونه جانوری در استان کردستان در خطر انقراض قرار دارند و وضعیت برخی دیگر از گونه های جانوری نیز مناسب نیست.
وی افزود: گونههای جانوری مانند خرس قهوه ای، پلنگ، سیاه گوش، گربه وحشی، گربه جنگلی، سگ آبی، سنجاب ایرانی، کل وبز، قوچ ومیش، عقاب طلائی، عقاب مارخور، کرکس (دال) هما، سمندر کردستانی، سمندر آتشین در خطر انقراض قرار دارند.
وی افزود: وضعیت خیلی از حیوانات دیگر مانند کبک با این روند برخورد و شکار آن اصلآ مناسب نیست.
در کردستان مطالعات عمیقی روی حیات وحش صورت نگرفته است
وی بیان کرد: متاسفانه در استان کردستان مطالعات جامع و عمیق روی حیات وحش وگونه های جانوری و گیاهی صورت نگرفته است و ما هنوز در باره خیلی از گونه هااطلاعات زیادی نداریم.
رییس اداره نظارت بر حیات وحش حفاظت محیط زیست استان کردستان، اعلام کرد: از جمله گونه های جانوری منقرض شده کردستان آهو است که زمانی دشتهای استان بخصوص جیران دوزی حسن آباد و یاسوکند بیجار جولانگاه این حیوان زیبا بوده و متاسفانه امروزه رد واثری از این گونه زیبا بصورت وحش باقی نمانده است.
وی با اشاره به اینکه میش مرغ یا میشه سی گونه جانوری دیگری بوده که آنهم متاسفانه چند سالی است در استان مشاهده نشده، اضافه کرد: سه چهار سال است این گونه جانوری در زرینه اوباتو که آخرین زیستگاه آن در استان بود، مشاهده نشده که بر این اساس حدسیات ندا دهنده انقراض آنها در کردستان می باشد.
ویسی تصریح کرد: امروزه با توسعه روز افزون جوامع بشری و افزایش فشار بر منابع طبیعی و محیط زیست به شمار عواملی که سلامت اکوسیستم ها و به طبع گونه ها را تهدید میکند افزوده میشود.
وی عوامل انقراض گونههای مختلف متفاوت دانست و گفت: علت مشترک و عمده گونههای جانوری تخریب و از بین بردن زیستگاه طبیعی آنهاست که این امر در استان کردستان هم دخیل است.
وی عنوان کرد: یکی دیگر از مهمترین عوامل انقراض گونه ها که بطور مستقیم یا غیر مستقیم زیان های بسیاری را متوجه و متاسفانه توجه زیادی نیز به آن نمی شود، معرفی عمدی و غیر عمدی گونه های غیر بومی است که در کردستان تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است.
به گفته این مقام مسئول بر همین اساس IUCN حل مساله گونه های مهاجم غیر بومی را در صدر فعالیت های جهانی خود قرار داده است.
ویسی با اشاره به وجود پدیده قاچاق گونه های جانوری در استان کردستان به سایر استان های کشور و همچنین قاچاق برون مرزی آن اعلام کرد: گونه های جانوری استان از جمله سمندر، عقاب و سنجاب برای خرید و فروش به صورت قاچاق به سایر استان های کشور و خارج از کشور منتقل می شود.
وی قاچاق جانداران عاملی مهم برای از بین رفتن گونه های جانوری نادر در استان دانست و بیان کرد: متاسفانه گونه های جانوری که قاچاق می شوند، به دلیل شرایط نامناسب نگه داری از بین می روند و همچنین در صورت کشف بازگشت آنها به طبیع و زیستگاه هشان بسیار سخت است.
رییس اداره نظارت بر حیات وحش اداره کل محیط زیست استان کردستان با اشاره به اینکه قاچاق گونه های جانوری در چند سال گذشته شدت داشته است، گفت: متاسفانه در سال های اخیر علاوه بر ماهی قرمز که در گذشته برای ایام نوروز قاچاق می شد، قاچاق گونه های دیگری از جمله سنجاب، لاک پشت، سمندر و غیره رواج یافته است.
وی تشریح کرد: شکار بی رویه و خارج از اصول و قائده انسانی یکی دیگر از عوامل انقراض گونههای جانوری در حیات وحش کردستان است. وی اضافه کرد: رویدادهای طبیعی مانند خشکسالی، آتش سوزی که در چند سال اخیر تاثیر منفی بر روی گونه های گیاهی و جانوری استان داشته و بهره گیری بی رویه از طبیعت موجب انقراض بعضی از گونه هاست.
وی اظهار داشت: عامل دیگر حضور دامداران در زیستگاهها، تصرف چشمه ها و همچنین تغییر کاربری چشمه ها و انتقال آب این چشمه ها به اراضی کشاورزی و خارج کردن آنها از دسترس وحوش است.
ویسی همچنین عدم وجود آگاهی و آشنایی مردم و جوامع با طبیعت و موجودات، نحوه برخورد با حیات وحش آن و در مجموع عدم وجود آموزش زیستمحیطی در میان مردم را عامل اصلی دیگر از بین رفتن گونه های جانوری در کردستان عنوان کرد.
وی از جمله اقدامات انجام شده در راستای کاستن از عوامل تهدید حیات وحش و جلوگیری از انقراض گونه ها ایجاد سایت تکثیر آهو در منطقه حفاظت شده بیجار دانست و افزود: در آینده نزدیک شاهد رهاسازی آن خواهیم بود.
رییس اداره نظارت بر حیات وحش اداره کل محیط زیست استان کردستان خاطرنشان کرد: افزایش سطح مناطق تحت حفاظت استان برای جلوگیری از تجاوز و تخریب زیستگاه های طبیعی و حفاظت از منابع آبی حیات وحش از دیگر اقدامات انجام شده در این راستاست.
وی در پایان یادآور شد: آموزش و حضور کارشناسان و تشکلهای زیست محیطی در میان جوامع محلی و ارتقاء فرهنگ زیست محیطی در راستای مقابله با انقراض گونه های جانوری امری موثر است.