برچسب: شکار و کشتار،حقوق حیوانات

  • راز مرگ پلنگ روی دکل برق.

    دیده بان حقوق حیوانات ایران:  ته ریش زبری دارد و سبیل می‌گذارد. روی پیشانی اش چین افتاده است و چروکهای ریزی را می‌شود گوشه چشمش دید. قد و قامتش متوسط است و وقتی دست می‌دهد، زمختی دستهای یک کشاورز کهنه کار حس می‌شود. عبادی زاده، آدمی است مثل همه آدمهای دشت. با این تفاوت که او در تاریکی سر شب 19 آبان 1389 شخصیت اول داستانی شد که خبرش خیلی زود همه جا پیچید. از روستای «رباط» تربت جام در حاشیه مرز افغانستان بگیر، تا شبکه های ماهواره ای.

    به گزارش قدس آنلاین، عکس های پلنگی که در عمق دشت، روی ارتفاع بیست و چند متری دکل برق فشار قوی مرده بود، حقیقتاً تکان دهنده بود. هیچ کس به درستی نمی دانست چه اتفاقی افتاده است و پلنگی که باید در قلمرو خود در کوهپایه باشد، در وسط دشت چه می‌کند، آن هم روی دکل برق؛ و گمانه زنی ها از همین جا آغاز شد. بعضی ها، جنازه پلنگ نر 4 ساله را که روی دکل برق از کمر آویزان شده بود، زهر چشم شکارچی ها از محیطبانان تلقی کردند، چه در آن روزها هم ماجرای رویارویی محیطبان ها با شکارچیان، ماجرای پر حادثه ای بود. عده ای نیز احتمال دست آموز بودن پلنگ را مطرح کردند و تا آنجا پیش رفتند که جراید به کنایه به مسؤولان پارک پردیسان که آن روزها سرگرم تیمار ببرهای روسی بودند، پیشنهاد کردند پرورش دهنده پلنگ را بیابند و از او در نگه داری ببرها که مشمشه گرفته بودند، یاری بخواهند.
    داستان پلنگ تربت جام و مرگ مرموزش اما هیچ گاه روشن نشد، حتی آن وقتی که مسؤولان اداره محیط زیست از دستگیری شکارچی متخلف و جریمه و زندانش خبر دادند.
    نظر عبادی زاده که در تاریکی سر شب 19 آبان 1389 تفنگ 5 تیرش را رو به حیوان وحشی نشانه گرفت، حالا پس از گذشت 2 سال، برای اولین بار، در گفت و گو با روزنامه قدس، می‌خواهد همه ماجرای آن شب را شرح بدهد.

    آقای عبادی زاده! می‌خواهم با دقت ماجرای آن شب را برای من و خواننده های روزنامه شرح بدهی.
    – باشد، این حرفها را که بزنم، برایم بد نمی شود؟

    نه. بد آن اتفاقی بود که افتاد. شما هم که جریمه ات را پرداخته ای و زندانت را کشیده ای. فقط می‌خواهیم بفهمیم اصل ماجرا چه بود؟
    – راستش، غروب بود که من از سر کار برگشتم به خانه. خسته بودم. کارهای سر زمین زیاد بود و حسابی خسته ام کرده بود. ما هم کشاورزیم و هم مالدار(دامدار). گوسفندهایمان توی رمه است و دست چوپان. آن شب رمه، سی چهل کیلومتر پایین تر از روستا، نزدیک چاه موتوری بود که ما به آن می‌گوییم «چاه بهرامی». من تازه از سر کار به خانه برگشته بودم که چوپانها زنگ زدند. می‌گفتند یک حیوان وحشی نزدیک رمه است و همه گوسفند ها توی دشت پخش و پلا شده اند. زنگ زده بودند که من و چهار، پنج نفر دیگر که صاحب رمه بودیم، برویم کمک شان برای جمع کردن رمه. هوا داشت تاریک می‌شد. تا هوا روشن بود باید همه گوسفندها را جمع می‌کردیم وگر نه در تاریکی شب، سخت می‌شود رمه را جمع کرد.
    من از قدیم تفنگ دارم. یک 5 تیر قدیمی. اینجا مرز است. حالا را نبینید که منطقه امنیت دارد. چند سال پیش از دست اشرار، آسایش نداشتیم. من برای حفظ زندگی و زن و بچه ام، اسلحه خریدم. اسلحه ام هم مجوز دارد. قرآنی(به قرآن قسم) تا حالا یک بار هم اسلحه ام را به طرف حیوانی نگرفته ام. این همه توی کشت و کارها خرگوش می‌بینم، حتی یک بار هم نشده که خرگوشی را بزنم. چرا حیوان زبان بسته ای را بکشم؟
    آن شب اسلحه ام را هم برداشتم. چوپان ها گفتند حیوان وحشی به رمه زده خب من هم 5 تیرم را برداشتم. از روستای رباط تا چاه بهرامی، نیم ساعتی با موتور راه است. وقتی رسیدم که هوا تاریک شده بود. چوپان ها، گوسفندها را هی کرده بودند توی یک تلخ(آبگیر- استخر) که آب نداشت و خالی بود. دیوارهای تلخ بلند بود و می‌شد رمه را همانجا نگه داشت، اما هنوز نصف رمه توی دشت پخش بود. حیوان که به رمه نزدیک بشود، حتی اگر حمله هم نکند، گوسفندها می‌فهمند و وحشت می‌کنند. گوسفند هم که وحشت کند، نه سگ می‌تواند برش گرداند، نه چوپان.

    چوپانها نگفتند چه حیوانی به گله زده؟ آنها ندیده بودند که این حیوان وحشی چیست؟
    – نه ندیده بودند. حیوان از یک شیار که رد تراکتور بوده، خودش را به رمه نزدیک کرده بود. چوپانها ندیده بودند. فقط دیده بودند حیوانی توی دشت است و رمه دارد پخش می‌شود. سگها به حیوان حمله کرده بودند.

    اما دشت هموار است و راحت می‌شود اطراف را دید.
    – بله دشت هموار است، اما رمه ما 600 تا گوسفند دارد. می‌دانید وقتی 600 تا گوسفند توی دشت پخش می‌شوند، چطور می‌شود؟ دیگر نمی شود هیچ طرفی را درست دید. من قبلا چند باری را که گرگ به رمه زده، دیده ام. حیوان وحشی وقتی حمله می‌کند که سینه سپر جلو نمی آید. خف می‌کند(خمیده خمیده و پنهانی می‌آید) می‌تواند پشت هر گوسفندی، گرگ باشد. چیزی دیده نمی شود.
    وقتی من رسیدم، هوا تاریک شده بود. سگها با حیوان درگیر شده بودند و فراری اش داده بودند. ما آن سال، چهار تا سگ داشتیم. چوپانها دیده بودند که حیوان وحشی چطور سگها را این طرف و آن طرف پرت می‌کند. معلوم بود که حیوان، خیلی قوی است. یکی از سگهای ما، چند روز گم بود. از چهار تا سگی که داشتیم، یکی شان خیلی گیرند(قوی و وحشی) بود. همان سگ حیوان را دنبال کرده بود و می‌دانست حیوان کجا رفته. من با یکی از چوپانها دنبال سگ راه افتادیم. هوا تاریک بود و جایی را نمی شد دید. سگ جلو می‌رفت و ما هم دنبالش. چراغ قوه داشتیم و جلوی پای مان را می‌دیدیم. شاید هزار متری دویدیم که سگ ایستاد و شروع کرد به سر و صدا کردن. معلوم بود، حیوان همین نزدیکی است. اطراف ما هموار بود، هر چی چراغ قوه انداختیم، چیزی ندیدیم، اما سگ هی سر و صدا می‌کرد. باز چراغ قوه انداختیم و دیدم که چشمهای حیوان بالای دکل، برق می‌زند. به عمرم ندیده بودم که حیوانی از دکل بالا برود. حیوان رفته بالای بالای دکل. چشمهایش برق می‌زد.

    باز هم نفهمیدی، چه حیوانی به رمه ات زده؟
    – نه. شب بود و فقط چشمهای حیوان برق می‌زد.

    آقای عبادی زاده! قبول کن که می‌دانستی پلنگ است که به گله ات زده. خب وقتی از پای دکل چراغ قوه بیندازی، هر چقدر هم که هوا تاریک باشد، حتما حیوان دیده می‌شود. گرگ و کفتار که نمی توانند از جایی بالا بروند. من اقرار چوپانهایت را هم که در پرونده ات هست خوانده ام. آنها خودشان گفته اند که در روشنی روز، دیده اند که پلنگ به رمه زده.- قرآنی من تا قبل از آن، هیچ حیوانی را نزده بودم. نصف رمه گم بود. 90 تا از گوسفندها، هنوز توی دشت بودند. اگر به رمه می‌زد، بیچاره می‌شدیم. من فقط زدمش که برود.

    یکی از چوپانهایت گفته وقتی با سگها حیوان را تعقیب می‌کرده، دیده که چطور پلنگ در اولین جستی که می‌زند تا 2 متری دکل، می‌پرد و از آن بالا می‌رود. شما ندیدی حیوان چطور از دکل برق بالا رفت؟
    – ندیدم. من وقتی رسیدم که حیوان تا نوک دکل بالا رفته بود. من فقط چشمهایش را دیدم که برق می‌زد. زدم. هر چی تیر داشتم زدم. یک بار هم که تفنگ نزد، گلن گدن کشیدم که ظاهرا فشنگی بیرون پریده بود. این همان فشنگی است که ماموران، صبح، پای دکل پیدا کرده بودند.تفنگم، 5 تیر داشت که 4 تایش به حیوان خورده بود.

    نماندی که ببینی چه می‌شود؟
    – نه نماندم. برگشتم که رمه را جمع و جور کنیم. آن شب تا چند ساعت، همه دشت اطراف را گشتیم تا گوسفندها را جمع کردیم. ما، مالداریم. مال مان، همه زندگی مان است. مجبوریم به خاطرش، هر کاری بکنیم.

    اسم اداره حفاظت محیط زیست را تا حالا شنیده ای؟
    – نه تا قبل از این ماجرا، بعدش خب چرا. طرف شکایت از من، همین اداره محیط زیست بود.

    چیزی از قوانین شکار می‌دانی؟
    – نه

    اما شما اسلحه داشتی و برای اسلحه ات مجوز گرفته بودی، وقتی به شما مجوز می‌دادند، کسی چیزی از قوانین شکار، به شما نگفت؟
    – نه

    گوسفندهایت بیمه بودند؟
    – بله. بیمه بودند.

    Animal-Rights-Watch--ARW-1-1273

    خب بیمه که خسارتت را می‌داد. تازه اداره محیط زیست هم خسارت حمله حیوان وحشی به رمه ها را می‌پردازد.
    – نه آقا، فقط حرفش را می‌زنند. وقتی می‌خواهند پول بگیرند که حرفی نیست و راحت کارها انجام می‌شود، اما وقتی می‌خواهند پول بدهند، همه جوره شرط می‌گذارند. می‌گویند حیوان باید در جای مطمئنی نگهداری شود. خب وسط دشت، جای مطمئن کجاست؟ نمی شود که فرسخ به فرسخ، آغل زد برای حیوان. می‌گویند پلاک حیوان را بیاور. خب وقتی گرگ به گله می‌زند و گوسفندی را می‌برد، پلاکش را هم می‌برد. من از کجا پلاک بیاورم؟

    کسی از رمه دارها، تا حالا از اداره حفاظت محیط زیست، خسارت گرفته؟
    – شاید یکی دو نفری گرفته باشند. کسی از این چیزها، خبر ندارد.
    خب، پلنگ را زدی، گله را هم جمع کردی. بعد چی شد؟
    – آن شب که اتفاقی نیفتاد، بعداً معلوم شد، پلنگ همانجا روی دکل مرده. وقتی من زدمش، بالای بالای دکل بود. بعد مثل اینکه حیوان بی رمق شده و پایین افتاده بود، اما به میله های دکل گیر کرده بود.

    خودت هم آمدی که حیوان را ببینی؟
    – نه. شلوغ شده بود. همه جا حرفش بود. مامورها آمده بودند. ترسیده بودم. رفتم سر کشت و کارهایمان و دیگر به روستا نیامدم.سه ماه خودم را گم و گور کردم. اما خبر داشتم که از اداره آگاهی آمده اند و از خیلی ها بازجویی کرده اند. اصلا فکر نمی کردم، کار آن شبم این قدر دنباله داشته باشد. اسلحه ای را که از آن شلیک شده بود، شناسایی کرده بودند. می‌دانستند 5 تیر بوده. دنبالش می‌گشتند. آخرش خسته شدم، آمدم و خودم را معرفی کردم.

    چطور شد که خودت را معرفی کردی؟
    – راستش شنیدم که همسایه مان را گرفته اند. دلم نیامد کس دیگری به خاطر کاری که من انجام داده ام، گرفتار شود. آمدم و خودم را معرفی کردم. دادگاهی شدم. 2 روز، رفتم زندان و یک میلیون و 600 هزار تومان جریمه دادم.

    حالا پشیمان هستی که آن شب به پلنگ روی دکل شلیک کردی؟
    – چطور پشیمان نباشم؟ زندان رفته‌ام. جریمه داده‌ام. تازه خبرش همه جا پیچیده. مشهور شده‌ام. منی که حتی یک بار هم به عمرم شکار نکرده‌ام، معروف شده‌ام که حیوانی را، آن هم به این وضع، کشته‌ام. چطور پشیمان نباشم؟ ما، زندگی مان، زندگی مالداری است. کشاورزیم. کاری به این کارها نداریم. ما را چه به شکار؟

    گزارش تصویری شکار پلنگ را اینجا ببینید

    ______________________________________________________________________

     

    جریمه شکارچی پلنگ روی دکل برق معادل قنداق یک تفنگ/ جرایم غیر بازدارنده

  • حمله گراز به چادر نيما فلاح و سحر ولدبيگي در رالی ایرانی و کشتن گراز!!!

    دیده بان حقوق حیوانات ایران: نيما فلاح در بخشي از نشست خبری رالی ایرانی که به همت خبرگزاری ایسنا برگزار شده بود،  به سختي‌هاي راه اشاره كرد و اتفاقي كه برايشان افتاد را تعريف كرد. او گفت: نيمه شب بود و در چادر استراحت مي‌كرديم كه ناگهان صداي گلوله شنيديم و وقتي پيگير شديم متوجه شديم كه يك گراز به چادر ما حمله كرده و نگهبان بيرون از چادر براي اينكه گراز به چادر ما وارد نشود او را كشته بود. تصور كنيد در شب صداي گلوله و … مي‌گويي من مي‌خواهم به خانه خودم بروم، ولي واقعا دلم مي‌خواست دوستان ديگر هم بودند و مي‌ديدند؛ واقعا شرايط سختي بود.

    Animal-Rights-Watch--ARW-1-1150
    وي درباره‌ي در يك گروه قرار گرفتن خودش و همسرش كه چگونه اتفاق افتاد؟ خاطرنشان كرد: من و سحر روزي كه به اين كار دعوت شديم قرار نبود كه در يك تيم باشيم يعني به طور جداگانه با هر يك از ما قرارداد بستند و احتمال اين را دادند كه هر كدام در يك گروه ديگر باشيم. ما نيز با علم بر اين، كار را شروع كرديم.
    فقط خدا نخواست كه ما انصراف بدهيم.
    اين بازيگر سينما و تلويزيون در بخش ديگري از گفت‌وگوي خود با بيان اينكه اين صحنه‌ها و اتفاق‌ها قابل تعريف كردن نيستند و مخاطبان بايد همگي آن را ببينند خاطرنشان كرد: در طول كار با سكانس‌هاي طراحي شده‌اي درگير مي‌شديم كه مي‌فهميديم يك فيلمنامه‌اي هست كه تمام دوستان متوجه مي‌شوند كه لحظه به لحظه چه اتفاقي مي‌افتد و حتي روش‌هاي مختلف و احتمالات را در نظر مي‌‌گرفتند. اگر من زياد تعريف كنم مي‌گويند نمك و فلفلش را زياد مي‌كند. دوست دارم كه مخاطبان خودشان ببينند.
    فلاح با اشاره به اينكه در مراسمي همگي به هم اعلام كرديم به خاطر همديگر تا پايان مسابقه مي‌ايستيم، افزود: براي من عكس‌العمل‌هاي تست نشده‌اي كه من بابت شرايط انجام مي‌دهم، جذاب است. همين طور براي ديگر دوستان نيز شرايط خيلي سخت بود و فقط خدا نخواست كه ما انصراف بدهيم.

  • کشتار آهوان پناهگاه حیات وحش شیر احمد

    دیده بان حقوق حیوانات ایران:  دو شکارچی اقدام به شکار غیر مجاز 5 رأس آهو در پناهگاه حیات وحش شیر احمد و فروش گوشت آنها کرده اند.به گزارش مهر،  مأموران یگان حفاظت محیط زیست این شهرستان طی بررسی های به عمل آورده موفق به دستگیری دو شکارچی غیر مجاز در پناهگاه حیات وحش شیر احمد شدند.

    Animal-Rights-Watch--ARW-1-1177

    رئیس اداره محیط زیست سبزوار نیز در این باره گفت: طبق بند الف ماده 12 قانون شکار و صید، هر کسی مرتکب شکار و صید جانوران وحشی حمایت شده بدون داشتن پروانه ویژه شود به مجازات حبس از 3 ماه تا 3 سال و یا به جزای نقدی از یک میلیون و 500 هزار ریال تا 18 میلیون ریال محکوم می شود. علی خانی اظهار داشت: علاوه بر آن طبق بند ج ماده 10 قانون مذکور، حمل، عرضه، فروش و صدور جانوران وحشی زنده یا غیر زنده و اجزای آنان بدون کسب پروانه و یا مجوز از سازمان محیط زیست جرم محسوب می شود و متخلف به جزای نقدی از یکصد هزار تا یک میلیون ریال و یا حبس از یک تا 6 ماه محکوم می شود.
    وی افزود: این متخلفان پس از ضبط ادوات شکار، به مراجع قضایی معرفی و به پرداخت مبلغ 48 میلیون ریال جریمه نقدی بابت ضرر و زیان وارده به محیط زیست محکوم و جریمه مذکور را به حساب خزانه واریز کردند.

  • کبک، مقتول ترین حیوان ایرانی!/ سلاح ساچمه زنی به وفور در دسترس است

    دیده بان حقوق حیوانات ایران: فرمانده یگان حفاظت محیط زیست شکار و صید را مهمترین تخلف در حوزه محیط زیست طبیعی اعلام کرد. به گزارش مهر، حمید رضا خیلدار با بیان این مطلب افزود: البته آلودگی هوا آب و خاک و تخلفات صنعتی نیز در حوزه محیط زیست به وفور رخ می دهد اما در حوزه یگان حفاظت محیط زیست شکار و صید بیشترین تخلفات را به خود اختصاص می دهد.

    Animal-Rights-Watch--ARW-1-1099
    وی با بیان اینکه آمار تخلفات شکار و صید به صورت روزانه در استانهای مختلف ثبت می شود اظهار داشت: بیشترین شکار و صید دربین گرو ههای مختلف جانوران در پرندگان رخ می دهد چون هم تعداد و گسترش پراکنش آنها بیشتر است و هم سلاح ساچمه زنی که برای شکار آنها مورد نیاز است به وفور در دسترس است.
    به گفته خیلدار، در میان پرندگان کبک گونه ای است که بیش از سایر گونه ها شکار می شود . فرمانده یگان حفاظت محیط زیست شکار و صید تصریح کرد: بعد از پرندگان چارپایانی مانند کل و بز و قوچ و میش بیش از سایر جانوران شکار می شوند.

    به اعتقاد وی، در موضوع مبارزه با شکار و صید مهمترین مولفه فرهنگ سازی و تنویر افکار عمومی است به گونه ای که مردم به ویژه جوامع محلی احساس کنند حیات وحش متعلق به خود آنان است وگرنه هرچه تمهیدات برخورد با مجرمان افزایش یابد باز هم افرادی هستند که از چشم قانون مخفی بمانند و به تخلفاتشان ادامه دهند.

     

  • کشتار 4 خرس و 2 پلنگ، تنها در 70 روز

    دیده بان حقوق حیوانات ایران: ظرف 70 روز گذشته 6 جانور از گونه‌های کمیاب و ارزشمند در ایران کشته شده‌اند. جانوران کشته شده 4 خرس و دو پلنگ بوده‌اند که به طرز فجیعی از بین رفته‌اند.‌ با توجه به این که در حال حاضر جریمه‌هایی کشتار حیوانات در ایران به هیچ عنوان بازدارنده نیست،‌انجمن دیده‌بان حقوق حیوانات درنظر دارد از نمایندگان مجلس بخواهد برای بالا بردن میزان جریمه‌ها اقدامی درخور انجام دهند.


    به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی، سال 91 سال خوبی برای گونه‌های کمیاب جانوران ایران نبوده‌است. کشتار تعداد زیادی خرس به علاوه پلنگ از بدترین اتفاقاتی است که در این سال رخ داده ‌است. تنها در 70 روز گذشته کشتار 4 خرس و 2 پلنگ در ایران گزارش شده‌است. گفته می‌شود جدا از افزایش اطلاع‌رسانی، در صورت افزایش میزان جریمه‌ها می‌توان به کاهش آمار کشتار جانوران در ایران امیدوار بود. باید توجه داشت که این تعداد آمارهایی است که منتشر شده‌است،‌ چه بسا رخدادهایی از این دست که هرگز خبری نمی‌شوند.

    آخرین مورد کشتار حیات وحش در ایران به کشتن یک پلنگ در کردکوی گلستان اختصاص دارد. به نظر می‌رسد این پلنگ به وسیله طعمه مسموم توسط محلی‌ها کشته شده‌است، هرچند در مورد دلیل کشته شدن این پلنگ هنوز تردید وجود دارد. لاشه این پلنگ هم اکنون برای تاکسیدرمی مورد استفاده قرار گرفته‌است. پیش از این نیز یک پلنگ در ممسنی فارس به طرز فجیعی کشته شده‌بود.

    یکی از اعضای دیده‌بان حقوق حیوانات در گفت‌و‌گو با CHN در مورد کشته ‌شدن پلنگ در ممسنی گفت:‌«شکل کشته‌شدن این پلنگ بسیار عجیب و تکان‌دهنده است،‌این جانور را ابتدا با گلوله زده‌اند، ‌بعد دم پلنگ نیمه جان را با تبر قطع کرده و در نهایت حیوان را سوزانده‌اند.»

    به گفته او، با توجه به این شکل کشتار به نظر می‌رسد هیچ گونه آگاهی در مورد ارزش و اهمیت پلنگ وجود نداشته و حیوان با شیطان اشتباه گرفته شده‌است.
    خرس‌ها نیز در روزهای اخیر طعمه خوبی برای شکارکش‌های حیات وحش بوده‌اند. کما این که به گفته شریفی، در ارتفاعات ولی‌آباد سیاه بیشه دو خرس توسط محلی‌ها کشته و برای تقویت قوای بدنی خورده شده‌اند.
    به فاصله چند روز پیش از کشته شدن خرس‌های ولی‌آباد نیز یک خرس در استخر آبی در مشکین شهر کشته شد. این خرس که برای خوردن آب به نزدیکی استخر رفته بود در آب افتاده و سپس توسط صاحب استخر کشته شد. پیش از آن نیز در میانه‌های مرداد ماه یک خرس در دامنه‌های سهند توسط افراد محلی شکار و پوست آن کنده شد. این اتفاق به قدری عادی تلقی شده‌بود که عکس‌های این واقعه و کندن پوست جانور منتشر شد.
    این فعال حقوق حیوانات در مورد اقداماتی که لازم است برای کاهش آمار نگران‌کننده کشتار جانوران در ایران انجام داد، گفت:‌«گروه‌های فعال در زمینه حقوق حیوانات و سازمان محیط زیست در زمینه آگاهی بخشی به جوامع محلی ضعیف عمل کرده‌اند به علاوه این که میزان جریمه‌ها برای کشتار حیات وحش در ایران بسیار ناچیز است.»

    او معتقد است باید تدبیری اندیشیده شود و میران جریمه‌ها افزایش یابد،‌ در این صورت اگر کسی بداند برای کشتن یک خرس برای مثال باد دستکم 3 میلیون تومان بپردازد، ممکن است از این اقدام صرفنظر کند.
    شریفی گفت که دیده بان حقوق حیوانات در نظر دارد از مجلس شورای اسلامی بخواهد در حال حاضر و تا گرفتن تصمیمی جدی برای تغییر در میزان جریمه کشتن حیوانات، تورم در میزان جریمه لحاظ شود تا میزان آن قابل توجه باشد.

    سال گذشته مشاور معاون طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست جریمه کشتار تعدادی از حیوانات را اعلام کرد. بیشترین جریمه به دلیل در معرض خطر انقراض بودن، برای کشتن یوز در نظر گرفته شده‌است. این جریمه 200 میلیون ریال است.

    جانور کشته شده
    جریمه کشتار
    یوزپلنگ
    20 میلیون تومان
    شاهین
    4 میلیون تومان
    گورخر
    یک میلیون و 200 هزار تومان
    خرس سیاه
    یک میلیون و 200 هزار تومان
    پلنگ
    800 هزار تومان
    آهو
    400 هزار تومان
    خرس قهوه‌ای
    300 میلیون تومان
    لاک‌پشت
    16 هزار تومان
    پرندگانی که به وفور یافت می‌شوند
    6 هزار تومان
  • دم زیبایی که دلیل مرگ است: کشتار وحشیانه حیوانات برای نمایش/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات ایران: عده اي براي به دست آوردن دم روباه دست به اين اعمال وحشيانه مي‌زنند. تصوير زير واقع در روستاي بابانظر از توابع شهرستان تكاب است.

     

    منبع: تابناک/ هوشنگ مهرجويي

    _____________________________________

    روباه، شیطان و دشمن آشکار شماست

    دار زدن گرگ در آذربایجان/ تصاویر

    آویختن اجساد حیوانات بر درخت، رسمی همه گیر و قابل نکوهش

    دستگیری نوجوان اهل اسلواکی به اتهام انتشار فیلم دارزدن سگ در اینترنت

    شکار حیوانات جنایتی به مثابه ورزش و تفریح

    کشتن یک گرگ در دماوند پس از حمله به یک خانواده

    اعدام روباه سیاه در ملأ عام/ درخواست کمک دیده بان از افراد صاحب نظر

    دلایل ورود وحوش به حریم انسانی/ روستاییان گلستان نگرانند

    آغاز کشتار میهمانان در فریدونکنار/ فرود ۲۰۰۰ پرنده مهاجر در زمینهای کشاورزی

    آغاز طرح “مرگ ترحم‌آمیز” سگ‌های ولگرد/ جمع اضداد: کشتن و ترحم

    بیانیه روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات/ رونمایی از جایزه سالانه حقوق حیوانات و «نشان خرس قهوه ای»

     

  • فیل‌های آفریقایی را به خاطر این چیزها می‌کُشند / تصویر

    دیده بان حقوق حیوانات ایران: عدم وجود قوانین بازدارنده در کنار حجم گسترده تقاضا، مصر را به یکی از بزرگ‌ترین بازارهای فروش غیرقانونی محصولات تهیه شده از عاج فیل تبدیل کرده است. عاج فیل‌ها از مرزهای جنوبی به مصر قاچاق می‌شود.

    فیل‌هایی از عاج

    به گزارش خبر آنلاین تماشای ردیف‌های منظمی از فیل‌های در حال حرکت می‌تواند اتفاق فوق‌العاده‌ای باشد البته نه زمانی که از عاج قاچاق ساخته شده‌اند و پشت ویترین مغازه‌های سوغات‌فروشی در انتظار توریست‌ها هستند تا به این بازار غیرقانونی رونق بدهند.

    به گزارش نیوساینتیست، علی‌رغم غیرقانونی بودن فروش این محصولات از سال 1990/1379 تاکنون، تحقیقی که توسط TRAFFIC (شبکه نظارت بر خرید و فروش حیات وحش) انجام شده نشان می‌دهد فروشگاه‌های بسیاری در قاهره و اقصر دارند به فروش مجسمه‌های کوچک تهیه شده از عاج فیل ادامه می‌دهند.

    انقلاب مصر و تحولات اخیر آن باعث شده تعداد جهانگردانی که از این کشور بازدید می‌کنند، به شدت کاهش یابد، اما تحقیقات نشان می‌دهند حجم محصولات ساخته شده از عاج که در بازار این کشور موجود است، نسبت به آخرین پژوهش که در سال 2005/1384 انجام شده، کاهش پیدا نکرده است.

    گفتگو با مغازه‌داران نشان می‌دهد بازار کشورهای غربی دیگر چندان مشتاق خرید این محصولات نیست اما تقاضای بالای جهانگردان چینی این بازار را همچنان پر رونق نگه داشته است. عاج مورد نیاز برای ساخت این سوغاتی‌ها توسط شکارچیان غیرقانونی و اغلب از طریق آفریقای مرکزی مخصوصا سودان به مصر وارد می‌شود و خریداران برای هر کیلوگرم عاج مرغوب حدود  275 دلار می‌پردازند.

  • برگزاری تور رسمی شکار در ایران

    دیده بان حقوق حیوانات ایران: یک کارشناس محیط زیست از اقدام یک موسسه برای برگزاری تور شکار در ایران خبر داد و گفت: با توجه به شرایط نامطلوب حیات وحش ایران، مشخص نیست این موسسه با مجوز چه سازمانی این تورها را برگزار می‌کند.

    مزدک دربیکی در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: این موسسه که ظاهرا زیرمجموعه یک گروه گردشگری است و دفتری هم در تهران دارد در حالی اقدام به برگزاری تور شکار در ایران می کند که هیچ توضیحی در سایت آن درباره مجوزها داده نشده است.
    به گفته وی، این سایت عکسهای زیادی از شکار قهرمانانه شکارچیان که با افتخار با شکار خود عکس یادگاری انداخته اند منتشر کرده است.
    دربیکی با بیان اینکه در صورت مطلوب بودن جمعیت حیات وحش، برگزاری تور شکار بد نیست (البته فقط از جنبه توجیه اقتصادی صرف و نه اخلاقی) تصریح کرد: با توجه به وضعیت نامطلوب جمعیت حیات وحش ایران، این فعالیتها هیچ توجیهی ندارد.به گفته وی، جالب آن است که این سایت فقط به زبان انگلیسی است یعنی جمعیت مخاطب آن سوی آبها را در نظر دارد.

  • ورود دستگاه قضا به “سگ‌کشی‌” در تبریز

    دیده بان حقوق حیوانات ایران :به دنبال انتشار خبری در خصوص ادعایی مبنی بر کشتار بی رحمانه سگ های ولگرد و استمداد برخی تشکل‌های مردم‌نهاد از مسئولان، با دستور حجت‌الاسلام مالک اژدر شریفی، رئیس کل دادگستری آذربایجان شرقی مقرر شد دادستان عمومی و انقلاب تبریز موضوع را بررسی کند و در صورت هر گونه قصور، اشخاص حقیقی و حقوقی مورد برخورد قانونی قرار گیرند.

    آنچنانکه پایگاه اطلاع رسانی دادگستری آذربایجان شرقی نوشته است، “موسی خلیل اللهی” دادستان عمومی و انقلاب تبریز هم طی سخنانی در رابطه با موضوع کشتار وسیع سگ های ولگرد اظهار داشته است: کنترل جمعیت سگ های ولگرد با تعیین راهکارهای مناسب ضروری است و بنابراین بر اساس دستورالعمل های مربوطه، شهرداری ها مکلف هستند نسبت به کنترل و جمع آوری سگ های ولگرد در راستای پیشگیری از انتقال بیماری های مشترک بین حیوان و انسان و سالم سازی محیط جامعه اقدام نمایند .

    این مقام مسئول دستگاه قضایی آذربایجان شرقی با اشاره به اینکه در کنترل و جمع آوری سگ های ولگرد رعایت مقررات و دستوالعمل مربوطه ضروری است، تاکید کرده است: حجت الاسلام شریفی رئیس کل دادگستری آذربایجان شرقی موضوع را برای رسیدگی به دادستانی عمومی و انقلاب تبریز محول نموده و قطع نظر از اینکه پرونده هایی که پیرامون موضوعات مرتبط در این مرجع تشکیل شده، دادستانی از باب وظیفه مدعی العموم و حفظ حقوق جامعه، موضوع را همه جانبه بررسی و اقدام قانونی معمول و عندالاقتضا جهت تنویر افکار عمومی نیز اطلاع رسانی خواهد کرد.

    منبع: ایرن

    __________________________________________________

    اخبار مرتبط :

    تاکید دوباره سازمان شهرداریها بر رعایت دستورالعمل کنترل جمعیت سگهای ولگرد

    خبر فوری !سگ کشی بی‌رحمانه در تبریز!/ تصویری

     

  • تفنگت را زمین بگذار…

    دیده بان حقوق حیوانات ایران : فصل شکار در ایران شروع شده است، شکارچی ها به ادارات محیط زیست مراجعه می کنند و پروانه شکار می گیرند، اسحله هایشان را روغن کاری می کنند، فشنگ ها را با حوصله توی جافشنگی می چینند، پوتین ها و چکمه های کوهنوردی شان را با لباس های شکار ست می کنند و برای شکار به کوه می زنند.شكار و شكارگری در ایران ریشه ای دیرینه دارد. هخامنشیان و ساسانیان شكار را مناسب ترین مكتب برای تعلیم و تربیت و آموزگار حقیقی فنون جنگ، سحرخیزی، بردباری، تحمل سختی ها، آموختن نظم و ترتیب به كودكان و نوجوانان می دانستند و فرزندانشان را از كودكی در این مكتب می پروراندند.

    به نقل از عصر ایران – احسان محمدی ، در آثار به جا مانده از گذشتگان نبردی بی پایان میان شکار و شکارچیان وجود دارد که حتی در سنگ نگاره ها هم می توان نشانه های پیروزی انسان خنجر به دست را مقابل حیوانی که تنها دندان و پنجه دارد را شاهد بود.دوران حكومت قاجاریه، خصوصاً سلطنت طولانی ناصرالدین شاه، دوران رواج انواع تفریحات و شكار و گرمی بازار قوشدارباشی ها، میرشكارباشی ها و تفنگدارباشی هاست.

    در این زمان مناطق و املاك بسیاری به قرقگاههای سلطنتی و خصوصی برای شكار اختصاص داده شد که از آن میان خجیر و سرخه حصار به عنوان یکی از قدیمی ترین مناطق تحت حفاظت در دنیا هنوز به یادگار مانده اند.دست نوشته ها و خاطراتی كه از حكام، سلاطین و شاهزادگان به جای مانده خود نشان دهنده بسیاری از سهل انگاریهای ایشان در قبال حفظ نسل حیات وحش ایران است.

    شکار

    پس از انقلاب مشروطه و انقراض قاجاریه، مالكان بزرگ و سران ایلات و عشایر رونق دوباره ای به شكار بخشیدند.قبل از شكل گیری طبقه شكارچیان محلی، شكار منحصر به طبقه ای خاص بود كه شكارگاههای اختصاصی و كلیه لوازم و امكانات شكار را در اختیار داشت ولی با بركناری این طبقه شكارگاههای اختصاصی نیز در معرض تجاوز دیگران بویژه شكارچیان محلی قرار گرفت و موجب كاهش قابل توجه جمعیت بسیاری از جانوران قابل شكار ایران شد به گونه ای که امروز بسیاری از گونه های ارزشمند جانوری در معرض انقراض قرار گرفته اند. ببر و شیر ایرانی با تلاش خستگی ناپذیر!! شکارچیان منقرض شده اند و گونه هایی مانند گور ایرانی و یوزپلنگ و پلنگ نیز قربانی گلوله شده اند و تعدادشان به شماره افتاده است.

    چرا شکار؟

    شکار رمز بقای انسان بوده است، در روزهای غارنشینی علاوه بر تغذیه از ریشه و برگ و میوه درختان به شکار حیوانات می پرداخت، اما در قرن بیست و یکم چند نفر را می توان یافت که از غم نان دست به شکار می زنند؟ چه لذتی در « کُشتن» وجود دارد که آدمهایی با هیجان کمین می کنند و دست و پا زدن حیوانی را در خاک و خون تماشا می کنند و بعد از جا می جهند و چاقو از کمر بیرون می آورند و گلوی حیوان را می برند تا به قول خودشان “راحت ” اش کنند که زجر نکشد!تعدد مغازه هایی که اسلحه و وسایل شکار می فروشند به همراه مجلات خوش آب و رنگی که موضوع شکار را با زیرکی در پوشش گردشگری و طبیعت گردی تشویق می کنند به سود چه کسی است؟

    این اخلاق به یادگار مانده از قرون گذشته چه کسی را خوش می آید؟ باز شدن پای شکارچیان بین المللی به ایران از شیوخ کشورهای عربی گرفته تا چشم آبی ها و موبورها چه منفعتی دارد؟ آیا یک مشت دلار و ارز به این می ارزد که گلوله ی بر سینه قوچ ایرانی بنشیند و صدای نفیر گلوله زیستگاهها را برای سایر جانداران ناامن کند؟

    این چه افتخاری است که دل خوش شویم آن شکارچیان با افتخار در بازگشت به کشورشان عکس خود و شکار ایرانی شان را در مجلات و وب سایت ها منتشر کنند که : “یس! ایران ایز گود کانتری!!!” فقط به خاطر یک مشت دلار یا تعریف و تعارف آبکی؟!

    برخی توجیه می کنند که شکارچی خارجی تیر بیخودی نمی زند، دنبال ثبت رکورد است و …! این گونه توجیهات باید شکارچی خارجی را خوش بیاید یا شکار ایرانی را؟ ما مدافع کدام هستیم؟

    البته دکتر اصغر محمدي فاضل سرپرست دانشگاه محیط زیست كه به تازگي پست معاونت محيط طبيعي سازمان محيط زيست را به عهده گرفته در اقدامی قابل ستایش طی نامه ای به ادارات کل حفاظت محیط زیست کشور با بین اینکه ” تغییرات وسیع اقلیمی، بروز خشکسالی های مکرر، افزایش بهره بردای از منابع زیستی، دخالت های انسانی در زیستگاههای طبیعی و از هم گسیختگی و همچنین شیوع برخی بیماری ها در تعدادی از زیستگاهها موجب تهدید جمعیت های حیات وحش شده است، خواستار آن شد که این اداران حداکثر محدودیت در صدور مجوزهای شکار و صید ( اعم از عادی و ویژه) را اعمال دارند و از صدور اطلاعیه و انجام مصاحبه برای فراخوان شکارچیان و همچنین حضور و مشارکت در نمایشگاههای شکار که مصداق تشویق و تائید شکار است خودداری کنند”.
    او پیش تر نیز در نشستي در دانشگاه تهران گفت: «در دوران تصدي بر معاونت محيط طبيعي هرگز من زیر هیچ مجوز شکاری را امضا نخواهم کرد.»

    دلیل منطقی یا بهانه علمی؟

    هفته پیش در یک برنامه تلویزیونی با حضور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و جمعی از محیط بانان، آقای اینانلو که عشق و ارادت عمیقی به محیط زیست و البته عکس های بسیاری هم با اسلحه و شکار دارد موضوع را به سمتی سوق داد که یک محیط بان در کمال حیرت و در حالیکه دهان همکارانش از تعجب باز مانده بود سخن از “دوستی” میان محیط زیست و شکارچی ها راند!

    شکار

    برخی از اهل فن بر این باورند که شکارچی ها با حذف گونه های پیر و بیمار به محیط زیست کمک می کنند، آنها می گویند گونه های پیر و بیمار باید از چرخه حیات حذف شوند تا مانع تولید نسل های ضعیف و رنجور در طبیعت شوند، آنها ایمان دارند که این نوع پاکسازی طبعیت در دراز مدت به سود طبیعت و گونه های حیات وحش است.

    از گونه های مهاجم و مضر مانند گراز مثال می آورند که مزارع را به نابودی می کشاندند و اگر شکارچی ها دست به اسلحه نبرند خسارت های جبران ناپذیری به کشاورزی وارد می کنند اما حقیقت این است که تعداد شکارچی های منصف و زیست شناس که حوصله و درنگی برای تعیین جنس و سلامت گونه ها داشته باشند و بعد ماشه را بچکانند از انگشتان یک دست فراتر نمی روند.

    تعداد گونه ها هم چنان کم تعداد و انگشت شمار است که شکارچی های خسته و حریص به محض دیدن جنبنده ای تیرشان را رها می کنند.
    دیگر دوران شاهان قاجار سرآمده که در کوههای اطراف تهران روزی صد شکار می زدند و هنوز درنده و چرنده در کمرکش کوهها بر «طهران» و کوشک ها خیره می ماند.

    هنوز عکس شکارچیانی که آخرین نمونه ببر ایرانی را با آن هیبیت منحصر به فرد و خیره کننده شکار کردند در دسترس است، پوست آن ببر هم دست به دست میان آزمایشگاهها می چرخد که شاید معجزه ژنتیک جان دوباره ای به این گونه منحصر به فرد و منقرض شده ایرانی بدهد تا علاقمندان محیط زیست با افسوس از جای خالی اش سخن به میان نیاورند، تا مجبور نباشیم ببر سیبری را در بسته بندی روسی تحویل بگیریم و بعد از مرگش از تهران تا لندن سوگواره برایش برگزار کنیم که افسوس و دریغا آن مه پیکر از میان ما رفت!

    دل و دین و شکار!

    گاندی بر این باور بود که عظمت و فضائل یک ملت را از طرز رفتار آنان با حیوانات برآورد. در باورهای دینی ایرانیان مسلمان احترام و پاسداشت تمام مخلوقات خدا بارها یادآوری شده است، پرهیز از پا گذاشتن بر روی موری دانه کش تا خراب کردن لانه پرنده ای کوچک یا شکستن شاخه ای درخت، همه ناپسند و مکروه شمرده می شوند.

    البخاری نقل کرده است که رسول‌الله(ص) شخصاً با پیراهن خود صورت اسبش را پاک می کرد، و می فرمود که دادن حتی دانه ای گندم به اسب عملی خیر است ؛ این مثال را می توان مجاز از کل موجودات گرفت .همچنین مسلمانان از دور کردن حیوانی از مادرش یا سوزاندن لانه مورچگان منع شده‌اند.

    در حدیث آمده است که کشتن یا شکار حیوان برای تفریح حرام بوده و از گناهان کبیره محسوب می شود حتی اگر صید ماهی یا جانداران دیگر آبزی با عنوان ورزش و تفریح باشد طبق استفتا به عمل آمده از مقام معظم رهبری نیز هر گونه ” شکار لهوی حرام است”.
    پیامبر اسلام می گویند: لعن الله من مثل بالحیوان او حبس؛ ؛ «خداوند لعنت کند کسی را که حیوانی را مثله کند یا آن را زندانی کند .»
    امام صادق به جنگ انداختن عمدی دو حیوان را مکروه می دانند و در روایتی دیگر حرام و زشت ترین کارها نام می برند.
    از منظر دیگر بزرگترین زیارتگاه ایرانیان در کشور حرم مطهر امام رضا(ع) در مشهد است که با نام “ضامن آهو” از او یاد می شود اما کسانی در همین آب و خاک که شاید به نشان حرمت، ضریح این ضامن را هم بوسیده باشند ، آهوی نگون بخت را در دشت به گلوله می بندند و بند از بندش وا می کنند!

    جدال گلوله و قانون

    کسانی که در وادی محیط زیست دستی بر آتش دادند نمونه های مختلفی را از شکار و صیدهای عجیب و غریب سراغ دارند، شکار ماهی با پرتاب نارنجک به رودخانه و برکه که در نتیجه ترکش ها و موج وحشتناک باعث مرگ هر جانداری در آب از قورباغه و خرچنگ تا ماهی می شود، شلیک کردن به آهوی باردار، سلاخی خرس ها در سمیرم، باز کردن کپسول گاز در زیر آب و به کیسه کشیدن ماهی هایی که در نتیجه کمبود اکسیژن جان داده اند! شلیک به کل و بز با اسلحه های خودکار مانند ژ- 3 و کلاشینکف، منفجر کردن آهو با اسلحه وینچستر! صید ماهی با استفاده از موتور برق و … همه نمونه هایی از این دست هستند.

    اگر کسی به حرمت این آب و خاک ایمان دارد باید بداند تاریخ اش تنها آرامگاه کوروش نیست، ستون های ریخته و نریخته تخت جمشید هم نیست، فراخ کردن گلو و فریاد زدن ای ایران ای مرز پرگهر هم به تنهایی نشانه وطن پرستی نیست، دوست داشتن تمام موجوداتش نشان وطن پرستی است، هیچ سند و مدرکی وجود ندارد که نشان بدهد ما از آن قوچی که بر فراز کوههای زاگرس ایستاده است ایرانی تر هستیم، تمام موجودات این آب و خاک از آن کرم خاکی که زمین را شخم می زند و هوای تازه به ریشه ها می رساند تا آن عقاب که آسمان را می شکافد همه متعلق به این سرزمین هستند و باید حرمت شان حفظ شود.

    اما چه سود که از دوران کودکی به جای آموختن این مفاهیم دنبال کردن سگ و گربه با چوب و درآوردن چشم مور و ملخ و به سیخ کشیدن گنجشک و پا گذاشتن روی شکار و دست به کمر زدن نشانه های چابکی و زیرکی و جسارت به شمار می رود!

    تا مدتها تنها جمله ای که در کتاب فارسی دبستان در خصوص محیط زیست به دانش آموزان خردسال آموزش داده می شد این بود: آهو حیوان زیبایی است و گوشت لذیذی دارد!

    در فضایی که گونه های جانوری به سرعت رو به انقراض می روند و دیگر حتی در مناطق حفاظت شده سازمان محیط زیست هم پیدا کردن برخی از گونه ها کار بسیار دشواری است آموزش دادن فرهنگ دوست داشتن موجودات در اولویت قرار دارد یا صادر کردن پروانه شکار؟ سازمان محیط زیست البته طبق مقرراتی اقدام به صدور پروانه شکار می کند از قبیل اینکه :

    – شکار كلیه پستانداران، پرندگان و خزندگان قابل شكار و آبزیان قابل صید به استثنای جانوران زیانكار از یك ساعت بعد از غروب آفتاب تا یك ساعت قبل از طلوع خورشید ممنوع است.

    – شكار با اسلحه خودكار (مسلسل) و تفنگهای گلوله زنی نیمه خودكار ممنوع است.

    – شكار پستانداران وحشی از طریق كومه و امثال آن بطور كلی و همچنین ایجاد و استفاده از كومه برای شكار پرندگان وحشی در كنار چشمه ها و آبشخورها تا شعاع ۲۰۰ متر ممنوع است.

    – شكار از طریق استعمال هرگونه سموم و مواد مخدر و منفجره ممنوع است.

    – تعقیب و شكار پرندگان آبی با قایق موتوری ممنوع است.

    – از بین بردن یا برداشتن تخم پرندگان وحشی ممنوع است.

    و …

    می توان لیست بالا بلندی از این ” ممنوع است ” ها را ردیف کرد اما کافیست سری به ادارات محیط زیست بزنید تا انبوهی از اسلحه ها، تورها، قلاب ها و پرونده های شکارچیان متخلف را شاهد باشید که بی اعتنا به این قوانین به طبیعت کشورشان خیانت کرده اند.

    کوتاه سخن آنکه سازمان حفاظت محیط زیست به تنهایی قادر به حفاظت از عرصه های طبیعی این آب و خاک نیست، تعداد محیط بانان با توجه به گستردگی مناطق تحت حفاظت، صعب العبور بودن مسیرها، پراکندگی شکارچیان، در اختیار داشتن وسایل و تجهیزات مدرن و ماشین های گران قیمت و کوه پیما توسط متخفلین و … برای کنترل آفت شکار کفایت نمی کند.

    باید هر ایرانی که دلش برای این آب و خاک می تپد موجودات زنده اش را نیز دوست داشته باشد، به جای شکار تفریحی و بی جان کردن جانداران تلاش کند حریم امنی را برای زندگی آنها ایجاد کند.

    چندی پیش در یک برنامه که از تلویزیون پخش می شد راننده ای در آمریکا وقتی متوجه شد در کنار اتوبان گوزنی در حالا زایمان است، ماشین اش را متوقف کرد و به گوزن که در زایمان دچار مشکل شده بود کمک کرد و به گوزن کوچکی که به دنیا آمده بود و در میان خاک و خون ناشی از زایمان به دلیل مشکلی که داشت قادر به تنفس نبود به صورت دهان به دهان تنفس مصنوعی می داد!

    شاید شما هم نمونه هایی از این برخوردها نسبت به جانداران در جاده ها را شاهد بوده اید که رانندگانی با سرعت خرگوش و روباه را که قصد عبور از عرض جاده ای را دارند دنبال می کنند که زیر بگیرند و بکشند و احتمالاً برگ زرینی به خاطرات خود اضافه کنند و در مهمانی های خانوادگی با افتخار بگویند بله! در جنگل گلستان با پراید روباه را جوری زیر گرفتم که با خاک انداز هم نمی شد جمع اش کرد!!

    اگر برای نفت این کشور دل می سوزانید، اگر هدر دادن بنزین و آب و گاز دغدغه تان است، اگر دور ریختن نان و پسماند مواد غذایی را اسراف می دانید، اگر از درشتی کلمه ای به خشم می آئید و آن را توهین به فرهنگ و لهجه تان می دانید، اگر از دیدن فیلم ضد ایرانی 300 و کتاب« بدون دخترم هرگز » دل چرکین می شوید، اگر حاضرید مقابل هر تهدید خارجی و نشانه رفتن اسلحه ای به سوی این کشور سینه سپر کنید، اگر به گذشتگان و بزرگان این سرزمین احساس دین و ارادت می کنید ایمان داشته باشید در مقابل تمام موجودات این سرزمین مسئول هستید.
    جاندارانی که در مقابل بی پروایی و خشونت ما حتی نمی توانند فریاد بزنند، با بی بی سی مصاحبه کنند یا برای « بان کی مون» در سازمان ملل رنجنامه بنویسند!
    تفنگت را زمین بگذار، شکارچی!

  • مشت نمونه خروار از شکار حیات وحش!/گزارش تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات ایران : به نقل از سبزپرس –  یکی از مخاطبان سبزپرس عکس هایی را از یک گراز شکار شده برای ما ارسال کرده است. آنطور که این فعال محیط زیست توضیح داده، لاشه گراز بعد از شکار و جدا کردن قسمت هایی از گوشت پشت کمر و پای حیوان در کنار جاده رها شده است. این اتفاق در یکی از شهرهای غرب کشور رخ داده اما هرساله ده ها مورد این چنینی در گوشه و کنار کشور اتفاق می افتد که معدودی از آنها گزارش شده است. شکار این گراز و با این وضعیت، در واقع مشت نمونه خروار از وضعیت شکار غیرمجاز در بسیاری از شهرهای کشور است. بعضی ها معتقدند که تعداد سلاح های شکاری مجاز در کشور از ظرفیت شکار حیات وحش کشور بسیار بیشتر است در حالی که گفته می شود تعداد سلاح های شکاری غیرمجاز دو برابر تعداد اسلحه های شکاری مجاز است.

    مشت نمونه خروار از شکار حیات وحش!
    عکس ها GreenPress.ir
  • از ابتدای سال 1390 تا کنون 16 متخلف شکار و صید در استان هرمزگان دستگیر شده اند

    دیده بان حقوق حیوانات ایران :عبدالوحید ریاضی فرد، معاون محیط طبیعی اداره کل حفاظت محیط زیست هرمزگان با بیان این مطلب به سبزپرس گفت: در دوماهه اول امسال پنج نفر در ارتباط با شکار پستانداران و سه نفر در ارتباط با شکار پرندگان دستگیر شده اند.او افزود: علاوه بر این افراد، یک نفر در ارتباط با زنده گیری یک بره قوچ و میش و یک نفر دیگر در ارتباط با زنده گیری دو پرنده «جیرفتی» بازداشت شده است.او ادامه داد: علاوه بر این، پنج نفر دیگر نیز که به قصد شکار وارد مناطق شده بودند، پیش از انجام شکار دستگیر شده اند. دو نفر دیگر نیز چند روز قبل حین حمل اسلحه سیمینوف متوقف شدند که این افراد متواری شده اند اما موتور سیکلت آنان توقیف شده و متخلفان تحت پیگرد قرار دارند.ریاضی فرد گفت: دستگیر شدگان جمعاً چهار پرنده «جیرفتی»، پنج «تیهو»، سه کل و بز، یک آهو و یک قوچ میش شکار شکار کرده اند که پرونده همه آنان در اختیار مراجع قضایی قرار گرفته است.به گفته ریاضی فرد، یکی از افراد متواری اقدام به زنده گیری 23 پرنده جیرفتی کرده بود که هم اکنون تحت پیگرد است.

    او تصریح کرد: از بازداشت شدگان هفت اسلحه ساچمه زنی و سه اسلحه گلوله زنی کشف و ضبط شده. همچنین یک قبضه اسلحه گلوله زنی که در منطقه غرب شهرستان بندر خمیر جاسازی شده بود، توسط محیطبانان استان کشف و ضبط شده که صاحب آن مشخص نیست.معاون محیط طبیعی محیط زیست هرمزگان همچنین گفت: محیطبانان شهرستان های میناب و بندر خمیر هر کدام با دستگیری چهار نفر متخلف بیشترین تعداد دستگیری را داشته اند. پس از آن شهرستان های بندر عباس، حاجی آباد و رودان و همچنین جزیره کیش هر کدام با دو مورد دستگیری، در رده های بعدی قرار می گیرند.

  • گربه جنگلی با دو دست قطع شده تلف شد

    دیده بان حقوق حیوانات ایران : به نقل از سبز پرس – گروه محیط طبیعی: با وجود تلاش محیط بانان و دامپزشک اداره محیط زیست مازندران، گربه جنگلی که روزهای متمادی در تله آهنی گرفتار شده بود، در اثر شکستگی و سیاه شدن دست ها و عفونت شدید به درمان پاسخ نداد.

    دامپزشک اداره محیط زیست مازندران به سبز پرس گفت: از طریق یکی از روستاییان  با خبر شدیم یک «گربه جنگلی» نر در  حوالی یکی از روستاهای ساری در یک استخر پرورش ماهی در تله آهنی گرفتار شده و ظاهرا این تله برای شغال کارگزاری شده بود، بلافاصله با حضور محیط بانان اداره محیط  زیست مازندران، گربه از تله آزاد و بیهوش گردید و برای مداوا به اداره محیط زیست منتقل شد.

    بهرنگ اکرامی در مورد شدت جراحات وارد شده به حیوان و زجری که روزهای متمادی در تله کشیده بود گفت: آثار و علایم، حاکی از این بود که  حیوان به مدت  طولانی در تله آهنی گیر افتاده و متاسفانه هر دو دست حیوان شکسته و سیاه شده بود،  جراحات و نکروز بافت در هر دو دست  به قدری وخیم بود که  یکی از دست ها از ناحیه مچ  و پنجه قطع گردید و تمام پنجه های دست دیگر پلاتین گذاری شد.

    وی در ادامه گفت: با توجه به وضعیت بالینی ناهنجار گربه جنگلی و نقص جسمی شدید زندگی در طبیعت  برای حیوان  ناممکن و دشوار می شود و خوی وحشی گربه جنگلی اجازه حمایت از او را در قفس نمی دهد، به دلیل عفونت و ضعف شدید این گربه جنگلی به درمان پاسخ نداد و متاسفانه تلف شد.

    وی درباره سرنوشت اغلب این حیوانات وحشی که در تله ها گرفتار می شوند، گفت: تا به حال سه مورد گزارش از گرفتار شدن گربه جنگلی داشته ایم که یکی از آنها در چاله ای در جنگل افتاده بود و توسط محیط بانان پیدا شد، این گربه از بی غذایی به قدری لاغر و نحیف شده بود که به استخوان رسیده بود و دچار اسهال و استفراغ شدید هم شده بود، وقتی بدن حیوانات وحشی در اثر بی غذایی ضعیف شود، به سرعت مورد هجوم انگل ها و عوامل بیماری زا قرارمی گیرد و سیستم ایمنی آنها بسیار ضعیف می شود، متاسفانه این گربه نیز با وجود وصل سرم و درمان های حمایتی پس از چهار روز تلف شد.

    اکرامی در مورد تله گذاری در محدوده زمین های کشاورزی ابراز تاسف کرد و گفت: هر ساله گزارشهای زیادی در مورد  به تله افتادن حیوانات وحشی  در مازندران به دست اداره محیط زیست می رسد و انواع حیوانات مثل خرس، پلنگ، گربه های جنگلی، عقاب و جغدها از گونه هایی هستند که همواره مظلوم واقع می شوند، تنها برخی از این حیوانات خوش شانس بوده  و به موقع در مورد وضعیت آنها خبر رسانی می شود که پس از درمان دوباره در طبیعت رها سازی می شوند، اما دراغلب موارد این حیوانات بی گناه دچار جراحات وخیم هستند و تلف می شوند.