دیده بان حقوق حیوانات/ محمدعلی اللهقلی*: هرسال با شروع فصل پائیز انبوهی از انواع پرندگان مهاجر عمدتا آبزی برای زمستانگذرانی به منطقه فریدونکنار و سرخرود مازندران میآیند. این پرندگان تا شروع فصل بهار در این منطقه میمانند و سپس بار دیگر راهی مناطق شمالیتر زمین که در زمستان یخ زده و برای آنها غیر قابل زندگی بوده است، میشوند.
ساکنان محلی فریدونکنار و سرخرود از دیر باز به صید پرندگان مهاجر میپرداختهاند و روشی نیز برای اینکار ابداع کرده بودند که به وسیله این روش میتوانستند تعداد مشخصی از مرغابیهای وحشی را با استفاده از پرواز دادن اردکهای اهلی به سمت دامها هدایت و آنها را صید کنند. روش دیگری نیز به مرور زمان به این روش اضافه شد که در آن با استفاده از طور و تاریکی هوا پرندگان را صید میکردند.
روش دوم در همان اوایل، توسط سازمان حفاظت از محیط زیست ممنوع اعلام شد اما بعد از پیروزی انقلاب، نه تنها ممنوعیت این روش جدید از یادها رفت بلکه روش دیگری نیز که به وسیله یک قفس بسیار بزرگ ساخته شده در حاشیههای شالیزار، پرندگان را در تعداد بیشتری نسبت به روش اول صید میکرد به آن اضافه شد.
در این دام – قفس بسیار بزرگ (که قابلیت صید همه انواع پرندگان مهاجر در هر اندازهای را دارد) محلهائی تعبیه شده است که در آن پرندگانی جهت جلب توجه پرندگان بیرون از دام در تمام شش ماه صید نگهداری میشوند. این قفسها به حدی بزرگ هستند که چند مرد با جثه عادی میتوانند همزمان و به راحتی درون آنها رفت و آمد کنند.
روش جدید اول به نام گِذِر (gezer) که عمری در حدود ۴٠ سال دارد و روش جدید دوم با نام کِرِس (keres) هنوز مورد استفاده قرار میگیرند. با از میان رفتن کنترل و نظارت کامل مسولان محیط زیست بعد از انقلاب، روش گذر خود به دو شکل مختلف ثابت و متحرک تغیر کرد و روش کرس که تازه ابداع شده بود به سرعت روش اصلی صید پرندگان مهاجر در این منطقه شد. با روش کرس تا بیش از روزی ۱۰۰ بال انواع پرندگان مهاجر نیز قابل صید است. این ٢ روش جدید را میتوان بدترین روشهای صید پرندگان مهاجر برشمرد.
صیادان محلی این نوع صیادی را میراث اجدادشان که اینک به آنها رسیده معرفی میکنند در صورتی که روشهای صید مورد استفاده آنها عمری بیشتر ازعمر اغلب خود صیادان ندارند و متاسفانه کمترین نظارتی روی هیچیک از این دو روش جدید (که هیچ ارتباطی با سنتی بودن صیادی پرندگان در گذشته ندارند) در هیچکدام از بیش از ١٧٠ دامگاه فریدونکنار و سرخرود وجود ندارد.
اما داستان به همینجا ختم نمیشود. صیادان برای اینکه بتوانند پرنده بیشتری در طول روز و شب صید کنند به شدت از محیط شالیزار- تالابی این پرندگان که آن را «دامگاه» مینامند حفاظت میکنند؛ تیراندازی، رفت و آمد، ایجاد هرگونه بو و سر و صدا حتی حضور فیزیکی در اطراف دامگاهها کاملا ممنوع است و در صورت مشاهده، با فرد خاطی به شدت برخورد میشود. برخوردی که در برخی موارد به ضرب و شتم منجر میشود؛ حتی اگر آن فرد، مأمور حفاظت محیط زیست باشد چرا که در این منطقه، تمامی زمینها مالکیت شخصی دارند و هیچ منطقه حفاظت شده با مالکیت و نظارت دولتی در این محدوده وجود ندارد.
در داخل دامگاهها، نه فقط پرندگان مهاجر شامل انواع مرغابیها و غازها، قوها، انواع حواصیلها و پرندگان کنار آبزی بلکه شکارگران طبیعی آنها که با حضور این پرندگان به این محلها میآیند نیز صید میشوند؛ انواع جغدها، انواع مختلف پرندگان شکاری، گربه جنگلی، سمورها، گورکن و… بدون هیچ نظارت و منع قانونی در دامگاهها صید شده و برای تاکسیدرمی یا فروش به دلالان همیشه حاضر در این منطقه راهی سفری بیبازگشت میشوند.
این امنیت ظاهری (جلوگیری از تیراندازی و شکار با اسلحه) موجب جلب شدن هرساله پرندگان بیشتری به سمت دامگاهها و افزایش هرساله پرندگان مهاجر در این منطقه میشود؛ دقیقاً در زمانی که همزمان، وضعیت قریب به اتفاق تالابهای ایران چه از نظر کم آبی و چه از نظر امنیت برای حیات وحش خصوصا در تالاب های شمال کشور رو به وخامت گذاشته است.
حضور گونههای جدید که در گذشته در تعداد بسیار کم یا حتی به صورت موردی در این منطقه مشاهده میشدند (اما در چند سال گذشته به وفور در این منطقه صید و شکار شدهاند) گواهی بر این مدعاست.
حضور اردکهای شور پسند مانند «تنجه»، «آنقوت» و «اردک سیاه کاکل» حضور رو به افزایش انواع قوها (که در زمستان ٩١ به ١٠ هزار بال هم رسید) همگی نشان از ناامنی شدید، حضور بیوقفه شکارچیها و از بین رفتن کیفیت زیستگاهی این پرندگان در سایر تالابهای شمال ایران خصوصاً تالاب شناخته شده میانکاله دارد.
امروز منطقه فریدونکنار و سرخرود فقط بدلیل امنیت ظاهری به واسطه صید با دام و تقریباً بدون صدای شلیک گلوله، تبدیل به آخرین پناهگاه دهها هزار پرنده مهاجری شده است که به ناچار زیستگاههای نا امن دیگر را ترک و به این منطقه پناه میآورند.
تمهیدات سازمان ها و گروه های خارجی در مواجهه با شرایط فعلی منطقه فریدونکنار و سرخرود
در مقالات و بررسیهای متعدد در ارتباط با مهاجرت پرندگان آبزی و کنار آبزی در غرب آسیا، از ایران به عنوان کشوری که در شاه راه اصلی عبور پرندگان تا رسیدن به مقاصد دیگر درسایر قارهها قرار دارد، یاد شده است.
سال ٢٠٠٣ میلادی کارشناسان موسسه بین المللی پرندگان (Bird Life International) صید سالیانه پرندگان در این منطقه را بیش از ۷۰۰ هزار پرنده در شش ماه سال تخمین زدند و نام این منطقه را «سیاهچاله پرندگان مهاجر غرب آسیا» نهادند.
پرندگان کمیاب و در خطر انقراضی نظیر «اردک مرمری»، «اردک بلوطی» و «غاز پیشانی سفید کوچک» که تا چند سال قبل در این منطقه صید میشدند در چهار سال گذشته دیگر هرگز در دامگاههای این منطقه دیده نشدهاند. این مساله آغاز نگرانیهای جدیدی در ارتباط با وضعیت این گونهها بوده است که البته این نگرانی در سایر کشورها سرآغاز فعالیت آنها برای جلوگیری از ادامه این روند بوده است.
اصلیترین زیستگاه جوجهآوری غاز پیشانی سفید کوچک که به دلیل کاهش چشمگیر جمعیت این گونه در سطح جهان یک گونه حمایت شده بین المللی است، در کشور فنلاند قرار دارد. کارشناسان حیات وحش این کشور برای حفظ آخرین بازماندههای این گونه و جلوگیری از مهاجرت طبیعی این پرنده به شمال ایران برای زمستانگذرانی دست به اقدام عجیبی زدهاند.
کارشناسان با کمک داوطلبان در فصل تولید مثل اقدام به جمعآوری تخمهای این غاز و قرار دادن آنها زیر گونههای دیگر غازهای وحشی میکنند تا جوجههای متولد شده با والدین جدیدشان به نقاط دیگری به جز شمال کشور ایران مهاجرت کنند و به تدریج بتوان مسیر مهاجرت جدیدی در راستای حفظ این گونه به وجود آورد!
البته موفقیت این روش هنوز اثبات نشده است اما به هر شکل قطعا توسط عده زیادی از کارشناسان حیات وحش مورد بررسی قرار گرفته است و ریسک این اقدام به نظر کمتر از رها کردن این گونه به حال خود و نابودی قطعی آخرین بازماندگان آن به دلیل زمستانگذرانی در شمال ایران قلمداد شده است.
نیاز به یاد آوری است که تلاشهای بین المللی برای حفاظت از آخرین بازماندههای جمعیت غربی «درنای سیبری» که اصلیترین زیستگاه زمستانگذرانی آن در شمال ایران بوده است، یکی دیگر از این تمهیدات بود. این تمهیدات در قالب یک پروژه با سرمایه بالغ بر یک میلون دلار به دست کارشناسان ایرانی و با نظارت کارشناسان خارجی سپرده شد و آغاز به کار کرد. اما بعد از گذشت مدت کوتاهی به دلیل کارشناسی نادرست این پروژه با شکست کامل مواجه شد و تعداد درناها هر سال کمتر شد و از پنج سال گذشته تا زمستان قبل، فقط یک درنای نر از نژاد غربی درنای سیبری باقی ماند. گفتنی است متاسفانه شکست این پروژه علاوه بر شکست در احیا و حفظ نسل گونه درنا سیبری، دستاوردهای نامناسبی را هم در ارتباط با مواجهه با مشکلات و حل آنها و تقابل با مردم محلی و… در پی داشته است.
بازار فروش پرندگان
بازار فروش پرندگان صید شده فریدونکنار معضل بزرگ دیگری برای حیات وحش است چرا که به دلیل نبود هیچ نظارت و کنترل از طرف سازمان حفاظت محظ زیست بر این بازار، این محل تبدیل به محل معامله پرندگانی شده است که علاوه بر خود این منطقه، از سایر شهرها و استانها برای فروش به این بازار آورده میشوند. انبوهی از سایر پرندگان وحشی مانند «فلامینگو»، «قو»، «پلیکان»، پرندگان کمیابی مانند «اردک سر سفید»، «طاووسک»، «ابیا»، «قرقاول»، انواع «باقرقره» و… مرده و زنده به سادگی هرچه تمام در این بازار خرید و فروش میشوند.
با به پایان رسیدن فصل سرما و نزدیک شدن به شروع فصل کشاورزی دامگاهداران اقدام به بیرون کردن پرندگان باقی مانده از زمینهایشان و آماده سازی زمین برای شخم و کشاورزی میکنند، این بیرون کردن همیشه با تیراندازی و دعوت از شکارچیها برای ورود به دامگاهها و تیراندازی به سمت باقیمانده پرندگان همراه میشود و در واقع چه موعد مناسب مهاجرت پرندگان رسیده باشد و چه نه، دامگاهداران پرندگان را از شالیزارها و منطقه بیرون کرده و به اصطلاح «غرق شکنی» میکنند.
فاجعه جدید
در دو سال گذشته پدیدهای به نام «کشت دوم برنج» در این منطقه (که برنج شناخته شده و معروفی نیز دارد) به شدت گسترش پیدا کرده است. بعد از کشت اول، برخی کشاورزان بلافاصله زمین را آماده کشت دوم میکنند. اما کشت دوم یک تفاوت بسیار عمده و مهم با کشت اول دارد؛ آنهم میزان استفاده چندین برابری آن از سموم کشاورزی و کود شیمیایی است. در کشت اول به طور متوسط تا برداشت محصول شالیزارها دو یا سه مرتبه سمپاشی میشوند اما در کشت دوم به دلیل گرمای هوا و مقاوم شدن آفات، این سمپاشی به هر دو هفته یکبار میرسد و این در حالی است که سم مورد استفاده، دیگر سم دفع آفات برنج نیست و از سموم دفع آفات مرکبات حتی سم پنبه (که بسیار از سم عادی مورد استفده برای برنج قویتر و مرگبارتر است) استفاده میشود.
ورود سموم و کود شیمیائی به داخل محیطهای تالابی که در آنها کشت دوم انجام شده است، در ابتدا فقط با از بین رفتن جمعیتهای دوزیستان و خزندگان (قورباغهها، مارهای آبی و لاکپشتهای برکهای) این شالیزارها همراه است اما به مرور تاثیر خود را با عقیم شدن طیور اهلی منطقه نیز نشان داده است.
بسیاری از کشاورزان و پرورشدهندگان محلی پرندگان این منطقه از ناباروری پرندگانشان خصوصا اردکها و غازها نگران شدهاند و جالب اینکه همگی دلیل اصلی این اتفاق را سمها و کودهای جدید و قوی انتشار یافته در محیط میدانند.
شروع مهاجرت و مرگ پرندگان بر اثر سموم
در ۱۰ روز گذشته با شروع فصل پاییز مهاجرت پرندگان به این منطقه بار دیگر آغاز شده است و دستههای پرندگانی مانند «خودکا ابرو سفید»، «خودکا معمولی»، «اردک سرسبز»، «فیلوش»، «چنگر»»، «گیلانشاه بال سفید» و تعداد زیادی از انواع پرندگان کنار آبزی به این منطقه آمدهاند.
امسال اما تاکنون بالغ بر ٢۵٠ بال از این پرندگان که عمدتاً شامل چنگر بودهاند بر اثر تغذیه در زمینهایی که در آن کشت دوم انجام شده است از بین رفتهاند.
اما مسئله نگران کننده اصلی، تاثیر سموم شیمیائی جدید و قوی انتشار یافته در این منطقه است که نتیجه آن ناباروری دهها گونه از پرندگان مهاجر و نابودی تدریجی نسل آنها در اثر تغذیه و زمستانگذرانی در این منطقه استراتژیک طبیعی خواهد بود.
همینطور در چند روز گذشته بازار فروش پرندگان صید شده نیز به صورت موقت در ورودی بازار ماهی فریدونکنار کار خود را آغاز کرده است و هر روز صبح بین ١٠٠ تا ١۵٠ بال از انواع پرندگان صید شده روز قبل (%٣٠ کنار آبزی و %٧٠ انواع مرغابیهای وحشی) طبق روال قبل خرید و فروش میشوند. این بازار با افزایش پرندگان به محل مستقل و اصلی خود در نزدیکی بازار ماهی منتقل خواهد شد.
لزوم خرید یک عرصه و حفاظت دولتی از آن
با توجه به شرایط ویژه این منطقه که پتانسیل تبدیل شدن به یکی از نقاط بینظیر طبیعی از نظر پرندهنگری و اکوتوریسم و گردشگری در جهان را دارد، تنها زمانی میتوان به حفظ و پایداری این منطقه امیدوار بود که سازمان حفاظت محیط زیست اقدام به خرید و معرفی یک منطقه حفاظت شده در این محدوده کند.
گفتنی است که سرمایه گذاری خصوصی نیز بدون نیاز به تغیر کاربری زمینها از شالیزار میتواند بخشی از این منطقه را تبدیل به بهشتی برای پرندهنگران و گردشگران در کشور کند.
منطقه فریدونکنار و سرخرود امروز از نظر غنای طبیعی و گردشگری فقط یک تالاب نیست، بلکه ارزشی معادل با مجموع چندین تالاب بزرگ کشور را داراست.
همه این وقایع در حالی صورت میپذیرد که کوچکترین نظارت و حفاظتی از جانب سازمان حفاظت محیط زیست نسبت به این منطقه اعمال نمیشود و این آخرین مأوای پرندگان مهاجر غرب آسیا، درگیر سرنوشتی مبهم و رو به زوال است.
منبع: خبرآنلاین
آخرین دیدگاهها