بلای جان مردم و گورها و طبیعت/ وبلاگ میهمان

دیده بان حقوق حیوانات/ سام خسروی فرد: چند روز پیش استاندار فارس گفته بود 300 عدد گورخر در نی‌ریز بلای جان مردم شده‌اند. اینان می‌خواهند در آن منطقه تحت حفاظت معدن‌کاوی انجام شود. سازمان محیط‌زیست هم سنگ‌اندازی می‌کند و می‌گوید گورخر داریم. پیشنهاد داده بود که مردم از گورها تیمار داری کنند.

رسیدن به منافع کوتاه‌مدت و نمایش‌ فرسوده اشتغال‌زایی بیش از سه دهه است که پیوسته تکرار می‌شود. مردم و اقتصاد و اشتغال‌شان هم ورد زبان مدیران تحتانی و میانی و فوقانی است. این منافع کوتاه مدت که برادرانه تقسیم‌ می‌شود البته با راه‌اندازی سامانه‌های طبیعت‌گردی به دست نمی‌آید. چنین تشکیلاتی سود یک‌باره سدسازی و معدن‌کاوی و جاده‌سازی را به جیب‌های خاص روانه نمی‌کند، و به علاوه عده‌ای از اهالی محل هم لاجرم باید منتفع شوند و صحنه‌گردان و چرخ‌گردان آن صنعت باشند. مخلص کلام با اکوتوریسم کسی یک شبه، قارون نمی‌شود اما با آن کارهای دیگر چرا.

گره کار را کجا باید جست‌وجو کرد که مدیری بلندپایه ارزش‌های اکولوژیک و اقتصادی گورخرهای آسیایی را نمی‌داند و چنین سطحی درباره یکی از مهمترین گونه‌های جانوری ایران سخن می‌گوید؟

پاسخ ساده و روشن است. اگر آن سازمان به اصطلاح “حفاظت” محیط‌زیست وظیفه فرهنگ‌سازی و آموزش خود را درست انجام داده بود اینک ارشدترین مدیر اجرایی یک استان چنان آسمان و ریسمان سر هم نمی‌کرد و به دشمن شماره یک گورها بدل نمی‌شد. آیا همین اظهار نظر او شوراندن مردم نیست تا به جان گورها بیافتند و نابودشان کنند و خلاص؟ آیا مردم را مقابل محیط‌بان قرار نمی‌دهد؟ اگر محیط‌زیست درست عمل کرده بود و سامانه‌ای برای درآمدزایی از طبیعت توسط مردم محلی راه انداخته بود هر گور، برای مردم آن ناحیه به گنجی بدل می‌شد که خود وظیفه حفاظت آنها را به دوش می‌کشیدند تا منافع‌شان آسیب نبیند و از خیر معدن‌کاوی می‌گذشتند.

Animal-Rights-Watch-ARW-5889

عکس: بیژن فرهنگ دره‌شوری

کم‌کاری آن سازمان به حوزه اطلاع‌رسانی و آموزش خلاصه نمی‌شود. تنها هنری که آن تشکیلات از خود به نمایش گذاشته این است که مخالفت کند و بگوید: نه! در این سی‌وچند سال نمی‌توان حتی نمونه‌ای یافت که محیط‌زیست طرحی را رد کرده باشد و به جای آن گزینه یا راهکاری عملیاتی پیشنهاد داده باشد. انتظاری محال به نظر می‌رسد از آن تشکیلات که رییس‌اش، هکتار هکتار زمین از مناطق حفاظت شده واگذار می‌کند به بهانه عدم وجود ارزش حفاظتی.

اگر فرض کنیم که مناطق ارزش حفاظتی‌شان را از دست داده‌اند (به عبارتی، ادعای حضرات را درست بدانیم) سوال اینجاست که چرا چنین شده است؟ آيا محیط‌زیست در انجام وظایفش کوتاهی کرده است که مناطق دیگر ارزش حفاظت ندارند؟ پاسخ بی‌هیچ تردیدی مثبت است. اما پرسش‌های دیگری نیز به میان می‌آید: چه کسانی یا کدام ارگان باید از سازمان محیط‌زیست حساب بکشد؟ تشکل‌ها و فعالان محیط‌زیست که صرفا به شکارچیان می‌پردازند چرا در قبال چنین فجایعی سکوت کرده‌اند؟ مگر نه این که یکی از وظایف تشکل‌هاو فعالان محیط‌زیست، اطلاع‌رسانی و هشدار و آموزش است؟ (به جز سبزپرس که چند مطلب درباره واگذاری زمین منتشر کرد گویا قرار نیست اتفاق دیگری بیافتد. روزنامه‌ها و سایر رسانه‌های درون و بیرون مرزهای پرگهر تقریبا هیچ واکنشی در این باره از خود نشان نمی‌دهند، دریغ از قشعریره‌ی مرگی).

وقتی آن تشکیلات به اصطلاحْ حافظ محیط‌زیست با هر طرح عمرانی و صنعتی در ابتدای امر و به ظاهر مخالفت می‌کند و سپس مجوز می‌دهد که اجرایی شوند، وقتی جاده‌ها از میان این مناطق می‌گذرند، طرح‌های طوبی و شهرک‌های صنعتی در متن و حاشیه مناطق مثل قارچ سر از زمین بیرون می‌آورند، وقتی خط‌ لوله نفت و گاز و مسیرهای دسترسی‌شان، اراضی حفاظت شده را قطعه‌قطعه می‌کنند و وقتی نمی‌گذارند آب به تالاب‌های حفاظت شده برسد مگر رمقی هم برای طبیعت می‌ماند که خودش را بازسازی کند؟ با این هجوم وحشیانه آیا اکوسیستم‌ها می‌توانند عملکردی (services) هم داشته باشند؟ بلای جان مردم و گورها و طبیعت نه آن مدیر بی‌دانش استانی و نه مافوق اوست، و نه حتی شکارچیان متخلف و نه حتی برادرانی که به طبیعت هجوم می‌برند تا سد و جاده و شهرک صنعتی بسازند، بلای جان همه، آن سازمانی است که وظیفه‌اش را درست انجام نمی‌دهد و رییس‌اش مشغول واگذاری زمین است. همان  رییسی که اعلام می‌کند مناطق فاقد ارزش حفاظتی واگذار می‌شود اما نمی‌گوید چرا و چگونه این مناطق از سکه افتاده‌اند.

پی‌نوشت: سیمای ج.ا.ا. گورخرها را دست‌مایه گزارشی قرار داده و هم با استاندار فارس مصاحبه کرده و هم با محمد علی اینانلو به عنوان کارشناس محیط‌زیست. نظرات استاد بزرگوار بی‌نهایت متقاعد کننده است. فرموده‌اند: «گور ایرانی یک موقعی‌ صدها هزار در تمام آسیا می‌زیست الان فقط منحصر شده به ایران. این گونه‌ها می‌بایست زیست کنند و زیست‌شون هم باید در زیستگاه باشه!» این توضیحات این قدر متقاعد کننده است که سودای معدن‌کاوی را باطل کند!

به قول خواجه شیراز: «چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون‌ شو».

لینک مصاحبه با استاندار و کارشناس محیط‌زیست:
http://www.youtube.com/watch?v=QbYE9uPyB68
منبع: آتش نوشت

_________________

صفحه مخصوص وبلاگ های میهمان

نرخ جدید حیوانات وحشی و سکوت حامیان/ وبلاگ میهمان

 

 

دیدگاه‌ها

یک پاسخ به “بلای جان مردم و گورها و طبیعت/ وبلاگ میهمان”

  1. بیات نیم‌رخ

    کم کاری مسئولین محیط زیست بزرگترین عامل ضرر به محیط زیست کشور ماست.این سازمان بارها ضعف خودشو نشون داده.اگر قرار بود مشگل بیکاری اون منطقه با ایجاد یک معدن حل بشه پس بهتره نگاهی بندازیم به شهرهایی که معدن و چاه نفت دارن.هم از لحاظ امکانات بسیار پایین هستن و هم مشگل بیکاریشون بسیار زیاده مثل مناطق جنوبی کشور که یکی از عمده مشاغل مردم قاچاق کالاست در صورتی که این شهرها بایستی بهترین امکانات رو داشته باشن وبیکاری در حد صفر باشه.صدا و سیما باید از طریق ساخت برنامه هایی آگاهی مردم اون منطقه رو بالا ببره تا باعث از بین رفتن یکی از با ارزشترین جاذبه های طبیعی شهرشون نشن.

دیدگاهتان را بنویسید