دسته: وبلاگ

  • در برخورد با گوشتخواران، تقریباً همه‌جا آسمان همین رنگ است!/ تصویری+16

    در برخورد با گوشتخواران، تقریباً همه‌جا آسمان همین رنگ است!/ تصویری+16

    دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: برای بسیاری، طبیعتِ استرالیا یادآورِ اسکیپی، این کانگاروی خاکستریِ سرخوش، و کوالاهای مهربانی است که در نهایت آرامش به خوردنِ برگ‌های درختان اکالیپتوس مشغولند. اما اگر خارج شویم از مسیرهای معمولی که گردشگران در آن مشغول بازدید از جاذبه‌های طبیعی و گردشگریِ معمولِ این قاره سرخ‌رنگ (خاک معمول سرخ‌رنگ استرالیا) می‌باشند؛ و قدم بگذاریم به دشت‌های گسترده و خشن، امکان دارد در نبودِ راهنمایانِ تورهای گردشگری، با صحنه‌هایی هولناک مواجه شویم که، به طور معمول، شرکت‌های طبیعت‌گردیِ استرالیا مایل به گفت‌وگو درباره آن نیستند.

    انبوهِ سگانِ وحشی استرالیایی، و یا دینگو (Canis lupus dingo) آویخته بر درخت، نشان‌دهنده دیدگاهِ منفی گله‌داران استرالیایی نسبت به این سگ وحشیِ سرخ‌رنگ می‌باشد که همراه با نخستین مهاجرانِ بومی چند ده هزار سال پیش وارد این قاره گردیده. با گسترش صنعت دامداری و به‌ویژه پرورشِ نژاد گوسپند مرینوس و تولید پشم آلی، مهاجران انگلوساکسون با پرداخت جایزه (کله گرگی) سعی در ریشه‌کن نمودنِ دینگو داشتند تا زیان‌های وارد شده به دام‌های خویش را کاهش دهند، و حتی از سال ۱۸۸۰ شروع به ایجادِ دیواری سیمی در جنوب شرقیِ استرالیا نمودند، تا از ورود دینگو به مراکز پرورش دام جلوگیری نمایند، که اکنون نیز این برنامه با قوت ادامه دارد.

    البته این حصارِ گسترده باعث شده تا در خشکسالی‌ها از مهاجرت ایمیو (شتر مرغ استرالیایی) به نواحیِ مساعد جلوگیری شده و باعثِ مرگ‌ومیرِ گسترده گردیده، و از سوی دیگر خرگوش‌های وارداتی و کانگاروهایی که دشمنِ طبیعیِ خویش را از دست داده‌اند، به دلیلِ افزایشِ جمعیت، باعثِ فشار و تخریبِ مراتع گردند؛ که این نیز مستلزم هزینه‌هایِ سنگینِ شکارِ آن‌ها گردیده است.

    در ایران، خبرگزاری‌های محیط زیستی هر چند مدت نگاره‌هایی از روباه‌ها وگرگ‌هایی آویزان شده منتشر می‌نمایند که اسبابِ تأثرِ خوانندگان شده، و با وجود دلخراش بودنِ این موارد، به دلیلِ غلبه احساس بر منطق، این اَعمال تنها به ایرانیان نسبت داده شده و دیگر کشورها و فرهنگ‌ها را بَری از این اعمال می‌دانند؛ ولی حتی در کشوری چون عربستان، که با هزینه‌های گزاف و به‌کارگیریِ کارشناسانِ زبده بیگانه، سعی در احیای زیستبومِ تخریب شده دارد، شاهدِ شکارِ گونه‌های کمیابی همچون گرگ عربی (Canis lupus arabs) و عکس گرفتن و آویزان نمودنِ آن‌ها از سوی شکار دزدان و دامداران می‌باشیم.

    گاهی به دلیلِ بر هم خوردنِ نظم طبیعت، انسان ناگزیر به مداخله و کاهشِ جمعیتِ یک گونه به نفعِ دیگر گونه‌هاست. برای نمونه در جنوبِ کالیفرنیا، که جمعیتِ گوسپندِ کوهی بیگ هورن بیابانی به دلایل گوناگون (همچون رقابت شدید دام اهلی بر سر منابع، و واگیر بیماری تب برفکی) به‌شدت کاهش یافته، و به نواحیِ خاصی محدود می‌گردد (جمعیت‌های جزیره‌ای)، کارشناسانِ حیات‌وحش در کنار راهکارهایی همچون زنده‌گیری و انتقالِ افرادی به این جمعیت‌های کوچک، ناچار، با کاستن از تعداد پوماهای این نواحی برای کمک به افزایش جمعیت گوسپندانِ کوهی و پیشگیری از پراکنده شدن آن‌ها شده‌اند. و در ایالت‌های شرقی که جمعیت کایوت (Canis latrans) و نمونه‌های دورگه کایوت با سگ اهلی (به دلیل قدرت سازگاری بالا) به شدت افزایش یافته، برای کاستن از حمله به دام اهلی و گونه‌هایی همچون بوقلمون وحشی و گوزن دم سپید، در کنار دامگذارانِ فدرال، شکارچیان نیز ملزم به شکار کایوت‌ها می باشند.

    در استرالیا ورود گونه روباه سرخ برای انجام مراسم پر زرق و برقِ “شکارِ روباه با توله شکاری و اسب”، توسط طبقه آریستوکرات، باغث کاهش شدید و حتی نابودی کامل چندین گونه کیسه‌دار گردید و اکنون دولت با صرف هزینه‌های کلان سعی در کاهش جمعیت روباه و دیگر گونه‌های مهاجم بیگانه همچون خوک‌ها و شترهای فراری برای حفظ و احیای زیستبومِ بومی دارد.

    در مجموعه جاجرود، خجیر وسرخه‌حصار، به دلیل نزدیکی با جوامع انسانی و در دسترس بودن پسماندهای خوراکی، جمعیت سگان بدون مالک و شغال تا بدان حد افزایش یافته که به دلیل حمله به گوسپندان کوهیِ البرز مرکزی و بویژه بره‌ها باعث کاهش جمعیت گردیده و بدین دلیل محیطبانان ناگزیر به معدوم نمودن آن‌ها می‌باشند. ولی گهگاه مواردی پیش می‌آید که با وجود انجام برنامه‌های پرهزینه و زمان‌برِ معرفی مجدد گونه گرگ خاکستری به ایالت‌هایی همچون مونتانا، به دلیل فشار لابی قدرتمند دامداران، دولت فدرال، به بهانه افزایش جمعیت گرگ، پروانه شکارِ آن را صادر می‌نماید. (و این جدا از تیراندازی‌های شکارچیان و دامداران محلی به رقیب می باشد.) بنا بر نظرِ عده‌ای از کارشناسان حیات‌وحش، گله‌های گرگی که طی این برنامه‌ها افرادِ برترِ خویش را از دست داده‌اند، دچارِ ازهم‌گسیختگی می‌گردند و گرگ‌هایِ جوان و بی‌تجربه تلفاتِ بیش‌تری بر دام‌های اهلیِ سهل‌الوصول به‌جایِ گوزن‌های چالاک وارد می‌نمایند.

    پرداختِ زیان‌های وارد شده به روستاییان و دامداران، در کنار آگاهی‌رسانی و آموزش به دور از جوزدگی و شعار، و در نظر داشتنِ حقایقِ جامعه می‌تواند در بلندمدت باعثِ کاهش این برخوردها گردد.

    نگاره‌های این نوشتار ممکن است برای شما دلخراش و آزاردهنده باشد.

    دینگوهای آویخته به درخت؛ استرالیا

    روباه آویخته به درخت؛ ترکیه

    شکار کایوت؛ ایالات متحده

    گرگ عربی به درخت آویخته؛ عربستان سعودی

    روباه‌های سرخی که توسط مأموران محیط زیست استرالیا برای کاهش فشار بر گونه‌های کیسه‌دار بومی شکار شده‌اند

     

    پی نوشت: نوشتاری درباره‌ی مدیریتِ حیات‌وحش از طریق کاستن از تعدادِ یک گونه گوشتخوار: شکار با پروانه پوما برای افزایش جمعیت بیگهورن صحرایی در نیومکزیکو (انگلیسی، پی‌دی‌اف، ۸ صفحه، ۵۲۰ کیلوبایت) را این‌جا بخوانید.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8369-Culling Mountain Lions to Protect Ungulate Populations

    * کوچه ها

  • دورگه شدنِ ناخواسته، تهدیدی نوین؛ و حکایتِ بهرام گور/ لزوم برخورد جدی با نگهداری گونه های هیبرید در باغ وحش ها

    دورگه شدنِ ناخواسته، تهدیدی نوین؛ و حکایتِ بهرام گور/ لزوم برخورد جدی با نگهداری گونه های هیبرید در باغ وحش ها

    دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: در کتاب سیاست‌نامه، خواجه نظام‌الملک داستانی از بهرام گور، خسروی نخجیرگر ساسانی، نقل نموده که روزی بهرام به هنگامه شکار از ملتزمینِ رکاب دور افتاده و به هنگام جست‌وجوی چشمه آبی، به صحنه‌ای غریب برمی‌خورد؛ در کنار چادر شبانی، داری برپا شده، و سگ گله‌ای از آن آویزان است. شبان در پاسخِ پرسش بهرام بیان می دارد که: «… این سگی بود گرگ‌افکن ولی از مدتی پیش با ماده‌گرگی اخت شده و چشم بر یغمای او بسته بود، و زین سبب، به دلیل خیانت، او را به دار کشیدم.»

    در بسیاری از زیستگاه‌های طبیعی، به دلیل الگوهای رفتاری و تغذیه‌ایِ متفاوت و حتی گاهی تمایز در شکل و فرمِ اندام‌ها، گونه‌های ساکن در آن ناحیه با یکدیگر آمیزش ننموده و فرزندانی را که ژن‌های دو گونه را دارا می‌باشند به وجود نمی‌آورند؛ برای نمونه در جزیره بیوکو (Bioko Island) واقع در خلیج گینه، با وجود مشترک بودنِ منابع در زیستگاهی محدود و جزیره‌ای، یازده گونه میمونِ متمایز وجود دارد.

    ولی گاهی شاهد حضور گونه‌های دورگه در طبیعت، بدون دخالت انسان می‌باشیم؛ برای نمونه در غرب رشته‌کوه‌های قفقاز بزرگ، گونه تور غربی (کوبان) وجود داشته؛ در انتهای مسیر شرقی قفقاز بزرگ، که در شمال غربی جمهوری آذربایجان پایان می‌پذیرد، تور شرقی داغستان حضور دارد؛ و در محل برخورد این دو گونه، نمونه‌ای دورگه بنام تورِ قفقازِ مرکزی مشاهده می‌شود که فرم شاخ‌های آن مابینِ این دو گونه است؛ ولی در جمهوری داغستان، با وجود همزیستی تور داغستان و پازنِ ایرانی، گویا به دلیل این که قلمروی تور در ارتفاعات بالاتر می‌باشد، تا کنون مدرکی بر دورگه شدن این دو گونه به دست نیامده است.

    سمت راست: تورِ شرقی داغستان؛ سمتِ چپ: تور غربی کوبان؛ و در مرکز: تورِ دورگه‌ی قفقاز مرکزی.

    در شمالِ بلوچستانِ پاکستان، به دلیلِ برخورد دو گونه مارخورِ سلیمان و پازن سند (شبیه به پازنِ ساکن در فلات ایران ولی با گره‌هایی بسیار کوچک بر شاخ)، گونه‌ای بنام مارخور چیلتان پدید آمده، ولی در کشمیر و کوهستانِ پامیرِ پاکستان و افغانستان، با وجودِ همزیستیِ دیگر زیرگونه‌های مارخور، همچون کشمیری و آستور و کابل با آیبیکسِ هیمالیایی، آمیزشی مستند نگردیده است.

    سمتِ راست: پازنِ سند؛ سمتِ چپ: مارخورِ سلیمان؛ و در مرکز: ماخورِ دورگه‌ی چیلتان… به شاخِ مارخورِ چیلتان دقت کنید: آمیخته‌ای از دو گونه‌ی مارخور سلیمان و پازن سند.

    اما دست‌اندازی های دانسته و یا نادانسته‌ی انسان بر زیستبوم، تنها به انهدامِ زیستگاه‌ها و انقراضِ گونه‌ها محدود نمی‌شود. برای قرن‌ها شکارگرانِ بومیِ خاوردور روسیه و منچوری، با نمونه‌ای گوزنِ دورگه که حاصل جفتگیریِ گوزنِ الک منچوری با گوزنِ سیکای دوبروسکی بود آشنایی داشتند. پس از معرقیِ زیرگونه ژاپنی گوزن سیکا به پارک‌های گوزنِ اشراف بریتانیا وایرلند از دهه ۱۸۶۰ میلادی، گهگاه گوزن‌هایی از پارک گریخته و به‌تدریج جمعیت‌هایی وحشی و مستقل از انسان را تشکیل داده، و تا بدان حد با جفتگیری با گونه بومی گوزن سرخِ اسکاتلند و ایرلند باعث از دست رفتنِ خلوصِ ژنتیکیِ این بزرگ‌ترین گونه گوزن بریتانیا شدند که اکنون تنها در جزایرِ شمالی و دور از دسترسِ اسکاتلند می‌توان به نمونه‌های اصیلِ گوزنِ سرخ دست یافت.

    گوزن سیگا و تأثیرِ دورگه شدن با گوزن سرخ اسکاتلند

    یکی از بیش‌ترین نمونه‌های افرادی که به دلیلِ اختلاطِ گونه‌ها عملاً ارزش حفاظتیِ خویش را از دست داده‌اند، در شکارگاه‌های خصوصیِ تگزاس به چشم می‌خورد. برای نمونه به دلیل بی‌دقتی، اوریکسِ گمزباک با اوریکسِ شاخ‌شمشیری جفت شده و نمونه‌هایی دورگه پدید آورده‌اند، و با در نظر گرفتنِ این حقیقت که نسلِ اوریکس شاخ شمشیری در طبیعتِ شمالِ آفریقا نابود شده و اکنون برنامه‌هایی برای معرفیِ مجددِ آن به تونس، مراکش، سنگال و چاد انجام شده و در دست انجام است، هر گونه بی‌دقتی در ارسالِ این نمونه‌های دورگه می‌تواند به فاجعه‌ای منجر گردد.

    پازن دورگه‌ی تگزاس

    بالا: اوریکس گمزباک و اوریکسِ شاخ‌شمشیری؛ پایین: اوریکس دورگ

    یکی دیگر از اعمال سلیقه‌ها جفت نمودنِ پازن و آیبیکس با بزِ اهلی برای به دست آوردنِ نمونه‌هایی با شاخِ باز و به اصطلاح “شکارچی‌پسند” می‌باشد، که به کرات در تگزاس مشاهده شده است. در ایران و نواحی آلپیِ اروپا، به دلیلِ کاهش شدیدِ تعداد پازنِ ایرانی و آیبیکسِ آلپ، و گسترشِ دامنه نفوذ بزِ اهلی، در بسیاری موارد نمونه‌هایی وحشی مشاهده شده که دارای بدنی مودارتر از نمونه‌هایِ اصیل و فرمِ شاخی متفاوت می‌باشند.

    بز دورگه با شاخ باز

    در اروپا و ایالت‌های شرقیِ آمریکا، به دلیلِ کاهشِ شدیدِ جمعیتِ گرگِ بومی، عرصه برای مهاجرتِ شغالِ طلایی و کایوت و تصرف قلمروهای جدید و بدونِ رقیب فراهم شده، و به دلیلِ دورگه شدنِ کایوت با گرگِ سرخِ ساکنِ تگزاس و لوئیزیانا، در اوایل دهه ۱۹۸۰ که کارشناسان به دلیل رو به انقراض بودنِ گرگِ سرخ برنامه‌ای را برای پرورش در اسارت در دست انجام داشتند، تفکیک و تشخیصِ نمونه‌هایِ اصیل با دورگه‌هایی که ژنِ کایوت را حامل بودند مشکل‌آفرین گردیده بود.

    در ایران نیز به دلیلِ کاهشِ شدیدِ شکارهای طبیعی، گرگ‌ها ناگزیر به ذباله‌خوری و نزدیکی به سکونت‌گاه‌های انسانی شده، که به دلیلِ افزایشِ تعدادِ سگانِ بدونِ مالک، به تدریج خطرِ ازدست‌رفتنِ خلوصِ ژنتیکی این سگسان را تهدید می‌نماید.

    ولی اکنون در ایران خطر جدیدی به‌شدت حاصلِ تلاش‌های کارشناسانی چون خسروی سریری را مورد تهدید قرار داده است!

    دورگه شدن، تهدیدِ نوینِ بقای نسل گوزن زرد میان رودان

    در طول آخرین دوران یخبندان، گوزن زرد اروپایی (Dama dama) در بیش‌ترِ نواحیِ اروپا، همچون سیسیل و بالکان، وجود داشته، ولی با عقب‌نشینیِ یخچال‌ها، و دگرگونیِ گسترده، اقلیمِ مهم‌ترین زیستگاه این گوزنِ زیبا محدود به کرانه‌های مدیترانه جنوب آسیای صغیر (ترکیه کنونی) گردید، و این بار یونانیان و سپس رومیان بودند که این گونه‌ی سازگار و خوش زاد و ولد را به یونان و جزیره رودس و بسیاری از زیستگاه‌های اروپا انتقال دادند.

    در سال ۱۸۷۵ کنسولِ بریتانیا در خوزستان، گونه گوزن زردِ میان‌رودان را به جهانِ علم شناساند، ولی در هزاره‌های کهن این گونه به‌خوبی برای آشوریان و مصریان شناخته شده بود و از جنگل‌های زاگرسِ ایران و جنگل‌های رودخانه‌ایِ خوزستان و جنوب عراق، تا نواحیِ کردنشینِ ترکیه و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین تا باریکه ساحلیِ شمال مصر و تونس وجود داشته است. تا دهه‌های گذشته بسیاری از دانشمندان این جانور را که حدود چهل درصد از نمونه‌های مدیترانه‌ای بزرگتر می‌باشد به عنوانِ زیرگونه‌ی گوزنِ زردِ اروپایی معرفی نموده و با نام علمیِ (Dama dama mesopotamica) می‌شناختند، ولی اکنون به عنوانِ گونه‌ای مستقل (Dama mesopotamica) معرفی می‌گردد.

    مقایسه‌ی جثه‌ی گوزن زرد میان‌رودان و گوزن زرد مدیترانه‌ای

    در اوایلِ قرنِ بیستم، پس از هزاران سال تخریبِ زیستگاه و رقابت با دامِ اهلی، دو جمعیتِ گوزنِ زرد در ترکیه وجود داشت؛ نمونه‌هایِ میان رودان که ساکن استانِ کردنشینِ حکاری در شرق ترکیه، در نزدیکی کردستان عراق، بوده؛ و جمعیتِ اروپایی که به صورتِ لکه‌هایی در اطرافِ ازمیر و آنتالیا و ساحلِ دریای اژه (تا سال ۱۹۶۰) وجود داشته و پس از نابودیِ تمامی این جمعیت‌ها به‌جز جنگل‌های کاج و بلوط مدیترانه‌ای اطراف شهر زیبای آنتالیا با حفاظتِ شدید از زیستگاه باعث نابودیِ کاملِ قدیمی‌ترین جمعیتِ گوزن زرد اروپایی گردیدند.

    در طبیعت بسیاری از گونه‌های نزدیک، گهگاه حتی با وجودِ تفاوت‌های ساختاری، با یکدیگر جفتگیری نموده و نمونه‌های دورگه (هیبرید) ایجاد می‌نمایند؛ برای نمونه برای شکارچیانِ منچوری در کنارِ گوزنِ الک منچوری و گوزنِ سیکای دوبروسکی (Dobrevsky Sika Deer) مشاهده نمونه‌های دورگه این دو گونه در طبیعت عادی بوده، و در آسیایِ صغیر چند هزار سال پیش نیز، به یقین، تماس‌هایی بینِ جمعیت‌های گوزنِ زردِ اروپایی و میان‌رودان روی می‌داده است.

    اما!

    نگهداری از گوزنِ زردِ اروپایی در مجموعه‌ای به نام “باغ وحش دزفول” به احتمالِ زیاد فاجعه‌ای بس هولناک را در پی خواهد داشت. با توجه به تجربیاتِ گذشته، این امکان همواره وجود دارد که بنا بر دلایلی، چند سر گوزنِ اروپایی از این محوطه خارج گشته، و پس از مدتی به مناطق جنگلیِ دز و کرخه برده، با نمونه‌هایِ اصیلِ میان‌رودانی هیبریدهایی را تشکیل داده، و عملاً نسلی فاقدِ ارزشِ حفاظتی پدید آورده و تمامی تلاش‌های چندین نسل کارشناسان را بر باد دهد.

    سمت راست: گوزن زرد ایرانی؛ سمتِ چپ: گوزنِ زرد اروپاییِ باغ‌وحشِ دزفول؛ در مرکز: گوزنِ دورگه‌ی زرد میان‌رودان+اروپایی نگهداری شده در باغ‌وحش مشهد

    با در نظر داشتنِ تجربه پیشینِ “منطقه حاظت شده گنو” که با نگهداریِ زیرگونه‌های مختلفِ گوسپندان وحشی، نمونه‌هایی فاقدِ ارزش پدید آمد، و به دلیلِ خروج از فنس و جفتگیریِ احتمالی با نمونه‌های بومی (لارستان؟) ضربه‌ی جبران‌ناپذیری بر این جمعیت وارد نمود، نباید نگهداریِ گوزنِ زرد اروپایی در دزفول را تنها به شیوه‌ی معمول به قضا و قدر سپرد. سوگمندانه هنوز در بدنه‌ی محیط زیست، بسیاری با این تفکر روز را به شب می رسانند که: «صابون را با صاد بنویسند و یا با سین فرقی ندارد چون در هر دو صورت کف می نماید.»

    و این احتمال همواره وجود دارد که در صورت تلف شدنِ افرادی از جمعیتِ برجای‌مانده از بیماریِ ناشی از مگسِ میاز، و برای رفعِ مسئولیت، تعدادی از گوزن‌های زردِ اروپایی برای خالی نبودنِ عریضه، به دز و یا کرخه انتقال یابند.

    با نیم‌نگاهی در شبکه اینترنت شاید بتوان منشأ گوزن‌های زردِ اروپایی را باغ‌وحشِ تهران و یا باغ‌وحشِ مشهد در نظر گرفت که پس از تولیدِ دو رگه‌های شیر+ببر اکنون با تولیدِ جمعیتِ دورگه‌ی گوزن زردِ میان‌رودان+گوزن زرد اروپایی، این تهدید را آشکارا برملا ساخته، و افسوس که تا کنون کسی در فکرِ برخورد با این تخلف نبوده است.

    مقایسه‌ی دو نمونه پازن اصیل و پازن دورگه

    در این شرایط تنها می‌توان افسوس خورد که به جایِ پیشگیری از این فاجعه که بقای نسل و پاکیِ نژادِ گوزنِ زردِ میان‌رودان را برای همیشه نابود می‌نماید، دلمشغولیِ بسیاری در محیط زیست معطوف به شومن بودن و اجرایِ نمایش گردیده است. برخوردِ قاطع با این تخلف، در مجموعه‌ای که نامِ باغ‌وحش را در دزفول یدک می‌کشد، مهم‌ترین راهکارِ موجود می‌باشد، زیرا همان‌گونه که همگان می‌دانند باغ‌وحشِ مشهد دولتی است اندر دولت، و سخن ناگفتن از آن شرط عقل می‌باشد.

    شاید سخن‌سرایِ جاودانه طوس، در نامه‌ای که رستمِ فرخزاد به برادرِ خویش نگاشته بود، وضع و حالِ گوزنِ زردِ میان‌رودان را نیز به گونه‌ای پیش‌بینی نموده باشد:

    گنهکارتر در زمانه من‌ام
    از ایرا گرفتارِ آهرمــن‌ام
    چنین است و کاری بزرگ است پیش
    همی سیـــر گردد دل از جان خویش
    همــه بودنـی‌ها ببینـم همی
    وز او خامشی برگزینم همی
    بر ایرانیـان زار و گریان شدم
    ز ساسانیان نیز بریان شدم
    پیاده شــود مردمِ جـنـگـجـوی
    سواری که لاف آرد و گفتگوی
    کشاورز جنگی شود بی‌هنر
    نــژاد و گُهـر کمتــر آید به بر
    رباید همی این از آن، و آن از این
    ز نفـــریـن نـدانـنـد بـــاز آفـریــن
    نهــان بهتــر از آشــکـارا شـود
    دلِ شاه‌شان سنگِ خارا شود
    بداندیـش گردد پسـر بر پـدر
    پدر همچنین بر پسر چاره‌گر
    شود بنده‌ی بی‌هنر شهریار
    نــژاد و بزرگـی نیـایـد به کار
    به گیتی کسی را نمانَد وفا
    روان و زبـان‌ها شود پُرجفــا
    زِ ایران و از ترک و از تازیان
    نژادی پدیـد آید اندر میـان
    نه دهقان، نه ترک و نه تازی بُود
    سخــن‌ها بـه کـردار بــازی بُــود

    * کوچه ها

  • تدبیر برای محیط زیست و امید برای زر اندوزان!

    Animal-Rights-Watch-ARW-AbbasMohammadi

    دیده بان حقوق حیوانات: عباس محمدی*: تاریخ، آکنده از پرونده‌سازی برای کسان و جای‌ها است، با هدف غارت و تملک… .

    واژه‌ی “تدبیر” در ادب فارسی، معنایی پیچیده دارد و مانند  “خرد” یا عقل که هم مورد ستایش است و هم  بسیاری اوقات عارفان ما را از آن برحذر می‌دارند، گاه معنایی نیرنگ‌آمیز را به ذهن می‌آورد. اندیشیدن به پایان کاری برای سود شخصی خویش، یا چاره‌اندیشی با هدف تنبیه کردن رقیب، و به زبان امروزی، نقشه ریختن برای کسی … از جمله مفهوم‌هایی هستند که از “تدبیر کردن” به ذهن می‌آیند. یکی از موردهای مشهور این معنا را آن‌جا می‌نوان دید که ابوالفضل بیهقی با قلم سحر انگیزش حکایت بر دار کردن حسنک را می‌نویسد. حسنک، وزیری بود با کفایت و محبوب و مردم‌دار که با پرونده‌سازی بوسهل زوزنی که «مردی امام‌زاده و محتشم و فاضل و ادیب بود، اما شرارتی… در طبع وی موکد»، مصادره‌ی اموال و کشته شد. بیهقی، این ماجرای توطئه‌آمیز را با شوری سوزناک بیان کرده است: «… آن روز و آن شب تدبیر بر دار کردن حسنک پیش گرفتند و دو پیک راست کردند، با جامه‌ی پیکان، که از بغداد آمده‌اند و نامه‌ی خلیفه آورده‌اند که حسنک قرمطی را بر دار باید کرد و به سنگ بباید کشت».

     این فراز پر ارج تاریخی- ادبی، همچون بسیاری از دیگر نوشتارهای ارزشمند، نه فقط ناظر بر یک رویداد خاص، بلکه شاهدی است بر واقعیتی تکرار شونده. امروز بیاییم و در این جمله‌ی کوتاه و پر معنا، به جای “حسنک” بگذاریم: آشوراده،  به جای “قرمطی” بگذاریم: جایگاه شغالان و ماران، و به جای “نامه‌ی خلیفه” بگذاریم: مصوبه! به نظر می‌رسد که در قضیه‌ی آشوراده نیز (با توجه به سخنان اخیر فردی که گویا سرمایه‌گذار جزیره است) عده‌ای با چشم طمع داشتن بر آن مال، نخست پرونده‌سازی کرده‌اند، سپس صحنه سازی، و آن گاه با اطلاق صفتی بر صاحب مال، خونش را مباح ساخته‌اند. شغال و مار (خلاصه شده‌ی حیات وحش) که در اعتقادهای کهن انسانی، موذی یا خطرناک به شمار می‌رفته‌اند، به گفته‌ی سرمایه‌گذار محترم باید از جزیره‌ی آشوراده  بیرون رانده شوند تا آن جا که «چیز ارزشمندی ندارد… مانند کیش… آباد شود»(1)! خلاصه‌ آن که یک “برنامه‌ی عمل” جانانه (به گفته‌ی خانم ابتکار، ناشی شده از برنامه‌های چهارم و پنجم توسعه) تدبیر شده است تا این 12-10 درصد از خاک کشور را هم که ظاهرا حفاظت شده‌ هستند، به کف “با کفایت” سرمایه‌داران بسپارند و دل‌ این عزیزان را به حاتم‌بخشی از محل سرمایه‌های ملی، بیش از پیش امیدوار گردانند.

    چنین است تفسیر بعضی‌ اشخاص از شعارهای زیبای دولت، و چنین است که تاجیک، مدیر کل مناطق نمونه و زیرساخت‌های گردشگری سازمان میراث فرهنگی گفته است: «تدبیر فعلی سازمان به طور قطع در نظر گرفتن ملاحظات زیست‌محیطی و تناسب و تطبیق طرح‌های گردشگری با محیط زیست جزیره است»(2). جالب توجه است که سازمانی که توان انجام وظیفه‌های خود در حفظ شایسته‌ی آثار تاریخی کشور را ندارد و در چند سال گذشته، سکوی پرشی بوده برای وام‌گیرندگان کلان با اختلاس‌‌های تاریخی‌شان، اکنون می‌خواهد تدبیر کند برای حفظ محیط زیست تنها جزیره‌ی ایرانی دریای خزر!

    سال‌ها است که مسوولان دولتی، از لزوم “فرهنگ‌سازی” برای اصلاح نگرش عموم مردم  به مقوله‌ی محیط زیست سخن می‌گویند. اینک پیدا است که بسیاری از مدیران ارشد کشور، و مشاوران نزدیک و مغزهای اقتصادی ایشان، بیشتر به اصلاح نیاز دارند! دست‌کم حدود پنجاه سال است که الگوواره (پارادایم) محیطزیست، در فرهنگ انسان‌های فرهیخته و بیشتر مردم کوچه و بازار جا افتاده است.  در این جهان، دیگر حیات وحش نه تنها بی‌ارزش قلمداد نمی‌گردد، بلکه سالم بودن آن پیش‌شرط یا نشانگر زندگی سالم انسان شمرده می‌شود. اما این نکته‌های روشن، گویا در ذهن شماری از مدیران ما جایگاهی ندارد؛ آنان همچنان، با گورخر(3) و بلوط(4) و تالاب و جزیره‌ی نامسکون با پوشش گیاهی طبیعی، و مار و شغال دشمنی می‌کنند.

    و تنها باید گفت دریغا دریغ که دو سازمان “متولی” مقوله‌های میراث فرهنگی و محیط زیست، یعنی دو چیزی که فقط باید حفاظت شوند، تفاهم‌نامه‌ای امضا کرده‌اند برای زیر و زبر کردن یک گنجینه‌ی ملی. با این نگرش، بعید نیست که فردا و پس فردا، همین سازمان‌ها، برای “ایجاد اشتغال و توسعه‌ی اقتصادی” رای به تغییر کاربری کاخ سعد آباد و میدان نقش جهان و تخت جمشید و کوه دماوند هم بدهند، چنان که برای بسیاری از میراث‌های طبیعی و تاریخی کم‌تر معروف داده‌اند… !

    پی‌نوشت

    1)  روزنامه‌ی شرق 11/10/1393

    2) روزنامه‌ی همشهری 9/10/93

    3) استاندار فارس در دولت پیشین گفته بود که سیصد راس گورخر مصیبتی برای منطقه‌ی نیریز و مانع بهره‌برداری از معادن شده‌اند (خبرگزاری مهر، 3/2/1392).

    4) مشاور اقتصادی و سرمایه‌گذاری استاندار در دولت کنونی، در انتقاد از سازمان حفاظت محیط زیست گفته است: «برخی برای حمایت از چند درخت بلوط، شمشیر خود را روبه روی مسوولان استان قرار داده اند و مانع اجرای طرح‌های اقتصادی و ورود سرمایه‌گذاران خارجی به استان می‌شوند که این مایه‌ی تاسف است» (تارنمای عصر ایلام، 30/10/93)

    * وبلاگ

  • جنجال عکس گرفتن با جسد یوز؛ حمایت توام از یوزپلنگ، باقر نظامی، فتح الله امیری، سپهر سلیمی و هومن جوکار!/ تصویر

    جنجال عکس گرفتن با جسد یوز؛ حمایت توام از یوزپلنگ، باقر نظامی، فتح الله امیری، سپهر سلیمی و هومن جوکار!/ تصویر

    Animal-Rights-Watch-ARW-8301

    دیده بان حقوق حیوانات/ شهرام امیری شریفی*: لطفن این مطلب را به مثابه حمایت توام از باقر نظامی، یوزپلنگ، فتح الله امیری، سپهر سلیمی و هومن جوکار و سایرینی بدانید که رگ گردنشان برای طبیعت بالا می زند!

    دو هفته از ماجرای تاسف بار کشته شدن دو یوز ماده (مادر و دختر) در تصادف جاده ای می گذرد و این بار نه مرگ یوزها که انتشار عکس یادگاری با جسد یکی از یوزها خبرساز شده است.

    یکم، ماجرا از آنجا آغاز شد که انتشار تصویری مشترک از باقر نظامی، هومن جوکار و فتح الله امیری که پشت جسد یوز تصادفی نشسته بودند و ظاهرا با لبخند به دوربین نگاه می کردند، با واکنش سپهر سلیمی مواجه شد. سلیمی با انتشار مطلبی در وبلاگش این رفتار را غیر اخلاقی دانسته و با رفتار بعضی فوتبالیست های میلیاردی مقایسه کرد که پس از شکست، بی توجه به ناراحتی عمیق هواداران تیمشان، خندان و خوشحال از زمین مسابقه خارج می شوند. در ادامه این مقایسه نیز از شعار هواداران ناراضی وام گرفته که: فلانی حیا کن، یوزپلنگ رو رها کن! مساله ای که پس از یک مکالمه تلفنی به اعلام برائت همه از عکس گرفتن با جسد ختم شده…

    دوم، ماجرا اما طبق روال معمول شبکه های مجازی به یک نقد و تلاش برای اصلاح یک رفتار ختم نشده. پس از نشر این مطلب در شبکه های مجازی، عده ای بدون شناخت این سه عزیز، بدون آگاهی از تلاش های آنها در راه حفاظت از تنوع زیستی و به خصوص ناموس طبیعت کشور – یوزپلنگ – و شاید بدون شناخت یوز(!) به جای نقد یک رفتار، حرمت شکستند و از خطوط قرمزی عبور کردند که پرداختن به آن را در شان این عزیزان و خود نمیدانیم. عده ای دیگر نیز بدون شناخت آن دو عزیز دیگر (یوزپلنگ و سپهر سلیمی) بنا را بر حمایت تمام قد از حضار در عکس گذاشتند و به دروازه مقابل تاختند و در نهایت آن شد که نباید…

    سوم، احسان محمدی، که آموزش دیده دکتر فاضل است و بی گمان درس ادب و اخلاق آموخته، خود پیش تر چنین نواختنی را تجربه کرده بود تا این بار هم با نوشتاری متین تلاش کند به نقد رفتاری جمعی و هیجانی بنشیند تا شاید اصلاحی بعید رخ دهد … اصلاحی بسیار بعید ….

    این سه را نوشتم تا چهار و پنج و شش را با سوزن و جوالدوز همراه کنم.

    چهارم: چه لبخند عزیزانمان هنگام تهیه عکس، به دلیل شدت تابش نور خورشید باشد و چه نه، چه فعال ترین ها در حفظ یوز باشند و چه نه، چه بر گردن یوز و طبیعت و محیط زیست حق داشته باشند و چه نه، شخصن از گرفتن عکس یادگاری با جسد حیوانات بیزارم. نه اینکه خود چنین کاری نکرده باشم که متاسفانه یکی دو باری با اجساد حیوانات تصادفی چنین کرده ام؛ اما بعدتر آموزش دیده و خوانده ام که اشتباه کرده ام و این رفتار را ترک کرده ام. بماند که دیده ام لبخند باقر نظامی، حتی در خواب نیز حذف نمی شود، می بینم که ترکیب آفتاب شدید و نگه داشتن عینک با انقباض عضلات بینی برای هومن جوکار لبحندساز شده و دیدنی است که فتح الله امیری بر خلاف همیشه به دوربین و عکاس اخم کرده….

    پنجم: من و ما هم در شبکه های مجازی شوریده ایم و تاخته ایم و گفته ایم و شنیده ایم و نواخته شده ایم و حتی برای مخالفت با شکار ده – دوازده باری به قتل تهدید شده ایم، اما در برابر نواختن های ملیجک های سفارشیِ غریبه با اصولمان (حقوق حیوانات) که برای اهداف خاص قالب ریزی شده اند، سکوت کردیم تا انرژی بیهوده تلف نکنیم، در راه بمانیم و اعتبارمان را قمار نکنیم. آموخته ایم که راه بازگشت به اخلاقیات، از مسیر بی اخلاقی گذر نمی کند و عبور از خط قرمز هایی که در شبکه های اجتماعی هر روز زرد و زردتر می شود را ورای اخلاق می دانیم.

    ششم: چندی پیش با عزیز درس خوانده ای هم صحبت شدم که «طراح» کارت ویزیتش خودش بود و روی کارت زیبایش خود را «عکاس» و «مستند ساز» و «تهیه کننده» معرفی کرده بود. از «جامعه شناسی» و «توانمند سازی جوامع محلی» سخن می گفت که مهم ترین بخش فعالیتش در یکی از پروژه های جاری بود و پند می داد که مخالفت شما با شکار … اعتراف می کنم که باقی جمله ها را نشنیدم و به «طراح» و «عکاس» و «مستند ساز» و «تهیه کننده» و «جامعه شناس» و «توانمند ساز»ی فکر می کردم که به «طراحی ساختمان» قرنطینه فلان گونه در بهمان منطقه مفتخر است و یحتمل هنگام ابتلا به سرماخوردگی، «طبیب» هم می شود و انواع داروهای خفیف و آنتی بیوتیک ها را با دوزها و دوره های درمان من درآوردی میل می کند.

    آخر: بند ششم را گفتم که حفاظت از محیط زیست را طبق اصل 50 قانون اساسی مشروط به پیروی از اصول تخصصی وظیفه «محیط زیست نخوانده ها» هم بدانم؛ بر تخصص گرایی افراطی که در توجیه و همراه کردن عامه ناتوان است ولی شکارچی پیر ادبیات خوانده را «مستند ساز» و «عکاس» و «کارشناس» و چه و چه جا می زند بتازم، بر بینابینی بودن برخی فعالیت ها و تخصص ها تاکید کنم، بر منفعت طلبی معدود متخصصانی که تخصصشان حاصل انتخاب نود و هشتم و نود و نهم و صدم لیست انتخاب رشته بوده و مدرکش را دانشگاهی مهر کرده که صندلی هایش خالی مانده خرده بگیرم، بر غیر آکادمیک بودن حقوق حیوانات در تمام جهان اصرار کنم؛ بر نیاز به نخبه گرایی در همه تخصص ها سوزن و جوالدوز بزنم و بر ارادت قلبیم به باقر و فتح الله و سپهر و هومن و احسان و یوز اعتراف کنم.

    دیگرانی هم هستند که چون این سه نفر، اگر نبودند، یوز هم نبود: مرتضی اسلامی و محمد فرهادی نیا و همقطارانشان…

    به احترام دوستانمان و به حرمت حریمشان کلاه از سر بر می دارم و امیدوارم روزی منطق جذب کننده، بر حرمت شکنی های متعصبانه فیس بوکی چیره شود و آنچه می کنیم طبق قول دکتر کیخا «مسابقه برای حفاظت» باشد نه رقابت در فلاکت.

    * در رسانه ها رسم است پس از این ستاره سِمت ها و مسوولیت ها و کتاب های خوانده شده و گل هایی که به سرمان زده ایم نوشته شود که صحبت را عمیق تر جلوه دهد! برای حقیر اما ارادتمند افراد فوق الاشاره مناسب ترین خواهد بود.

  • سومین خبرسازی شکارچی پیر در یکسال گذشته!/ وبلاگ میهمان

    سومین خبرسازی شکارچی پیر در یکسال گذشته!/ وبلاگ میهمان

    دیده بان حقوق حیوانات:/ سپهر سلیمی*: گویا زمستان برای محمد علی اینانلو خوش یمن نیست. انتشار خاطره ای از شکار قوچ در خبرآنلاین باعث شد اینانلو  برای سومین بار در یکسال گذشته خبرساز شود.
    یلدای امسال خاطره ای از محمد علی اینانلو با عنوان “وقتی یک شکارچی در شب یلدا در برف گیر می‌کند و با خرس روبرو می‌شود” در خبرآنلاین منتشر شد. در ابتدای این نوشته اینانلو توضیح داده بود که: “داستان شب یلدایی است مربوط به سال‌ها پیش از اینکه تفنگ را زمین بگذارم”. در ادامه ماجرا اینانلو به شرح ماجرای شکار یک قوچ می پردازد. او  نوشته بود پس از سلاخی قوچ به علت تاریکی هوا مجبور شده شب را در کوهستان بماند و در همین گیردار با حیوانی مواجه می شود که خرس یا پلنگ بوده و پس از شلیک به آن حیوان دیگر خبری از آن حیوان نمی شود…!

    پس از انتشار این خاطره، دیده بان حقوق حیوانات ضمن بازنشر این مطلب از دفتر شکار و صید و یگان حفاظت سازمان محیط زیست درخواست کرده بود نسبت به شکار قوچ و خرس یا پلنگ از سوی محمد علی اینانلو واکنش نشان داده و در این خصوص اقدام قانونی انجام دهند.
    اما چند روز پس از این درخواست، محمد علی اینانلو با انتشار یادداشتی در خبرآنلاین مدعی شده که خاطره اش یک داستان کوتاه بود که 20 سال پیش نوشته شده است. البته وی در این نوشته کوشیده با لحن تمسخر آمیزی نسل جوان و حامیان حیوانات در شبکه های اجتماعی را خطاب قرار دهد و نسبت به عدم مطالعه آنها ابراز نگرانی کرده است!

    این اولین بار نیست، شکار قوچ در منطقه شکار ممنوع سمنان!
    این نخستین باری نیست که مساله ای مربوط به شکار از سوی اینانلو به سطحی ترین شکل ممکن مورد تکذیب قرار می گیرد. دی ماه سال گذشته نیز یگان حفاظت محیط زیست شاهرود خبر از دستگیری شکارچی قوچ در منطقه شکار ممنوع سمنان داده بود.  ولیان مسوول جمعیت «دیده‌بان طبیعت شاهرود» که برای اولین‌بار این خبر به‌نقل از او منتشر شد به خبرنگار شرق گفته بود: «خود من روز حادثه در محل نبودم، اما کسانی که به آنها اعتماد کامل دارم و هیچ غرضی با کسی ندارند قسم می‌خورند که شخص آقای اینانلو به همراه سه لاشه شکار در آن روز دستگیر شدند، اما او بلافاصله با مسوولان محیط‌زیست شهرستان و استان تماس گرفت و تاکید کرد که من چهره شناخته‌شده محیط‌زیستی هستم و انتشار این خبر به ضرر طبیعت و محیط‌زیست است، در نهایت توجیهات او موثر واقع شد و در خبری که انتشار داده شد به این شکل بود که مسوولیت شکار برعهده آقای شکرالله اینانلو برادر محمدعلی اینانلو گذاشته شود».

    یک دروغ دیگر، طرح یوزپلنگ بر روی پیراهن تیم ملی
    محمد علی بهمن ماه سال گذشته نیز در روی خط برنامه زنده نود اعلام کرده بود که پیشنهاد درج طرح یوزپلنگ بر روی تیم ملی فوتبال ایران پیشنهاد او بوده است. این دروغ اینانلو با واکنش های بسیاری از سوی فعالان و مدیران محیط زیست همراه شد و همگی اذعان کردند که ادعای اینانلو در این خصوص دروغ محض بوده و این پیشنهاد برای نخستین بار از سوی آرش نورآقایی مطرح شده بود.

    * وبلاگ دوستداران حیوانات و محیط زیست

    _____________________________

    هشدار دیده بان حقوق حیوانات: محیط زیست کشتار «محمدعلی اینانلو» را پیگیری کند/ شکارچی پیر: شب یلدا به خرس شلیک کردم!

    نامه ویژه عکاس حیات وحش به اینانلو در دفاع از سریال پایتخت/ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند

    نامه سرگشاده ی محمد تاجران به اینانلو؛ یادی از عباثی که یادش داغ بود/ وبلاگی میهمان

    غیرت، توصیه اسماعیل میرفخرایی برای آنان که پشت صحنه بدنبال کباب کردن گوشت شکارند!

    مناظره شکار/ فیلم

    مناظره تلویزیونی شکار/ تصویری

    رسانه ملی و آگهی رپرتاژ شکارچی پیر/ باز هم اینانلو خود را کارشناس خواند و منتقدان را به باد تمسخر گرفت

    ناصر کرمی هم تایید کرد اینانلو دروغ گفته است!

    اپورتونیست‌های زیست محیطی و شنگول و منگول وارونه!/ ادامه عکس العمل ها به دروغ گویی های شکارچی پیر

    باز هم خداوند این کشور را از دروغ و خشکسالی دور نگه دارد!/ در ادامه دروغ گویی های شکارچی پیر

    خوش خدمتی مجری نچسب «ورزش و مردم» به دروغگویی اینانلو/ مزاح کودکانه شفیع و اینانلو با «یوزپلنگ پلو»!

    آرش نورآقایی: آرام شویم!

    چقدر تو بزرگواری مَرد!/ خداحافظی ایده پرداز اصلی درج نشان یوز بر پیراهن تیم ملی بعد از دروغ شکارچی

    دروغ رسمی شکارچی پیر در برنامه فوتبالی ۹۰/ سوء استفاده علنی از نا آگاهی هوامل برنامه ۹۰

    سقوط آزاد «محمدعلی اینانلو» با دروغ شاخدار در برنامه نود! + اسناد

    شکارچی پیر به وقت عذرخواهی نیز پر مدعاست!

    حساسیت شکارچی خون ریز به بوی خون!/ پرده برداری شکارچی پیر از خوی ددمنشانه کشتن برای انتقام

    پاسخ دکتر فاضل به گستاخی های شکارچی پیر/ دشنه شکارچی و مدرسه دخترانه من!

    پاسخ گستاخانه شکارچی پیر به دکتر فاضل/ ما داریم اخته می‌شویم!

    خودبزرگ بینی شکارچی پیر با بیان نمایشی اقدامات خیر احتمالی/ استفاده از کارهای خیر به عنوان چماق!

    دلبری یک کارشناس از مرد سبیل کلفت و خشن!

    شکارچی پیر از «شرف ایرانیان» چه می داند؟/ تیغ و زنگی

    از «اینانلو»یی که می‌شناختیم تا «اینانلو»یی که نمی‌شناسیم!

    سرزمین‌مان را دوست داریم؛ پاسخی به محمد علی اینانلو

    می توانم ۱۰۰ یوز به مسوولان نشان بدهم!/ ادامه ادعاهای طنزگونه در رسانه های رسمی

    دفاع از شکار در غیاب مخالفان شکار در مقر سازمان حفاظت محیط زیست!/ برای حفاظت حیوانات باید آنها را به خاک و خون کشید

     آقای اینانلو، شفاف پاسخ دهید: شکارچی هستید یا طرفدار طبیعت؟!

    اینانلوی عزیز، این طبیعت گردی نیست!/ وبلاگ میهمان

  • واکنش فعالان حقوق حیوانات به طرح ممنوعیت نگهداری از سگ: حقوق حیوانات را قربانی نکنیم/ وبلاگ میهمان

    دیده بان حقوق حیوانات/ مهرناز شهباز*: 74 ضربه شلاق و جریمه نقدی از یک تا ده میلیون تومان مجازاتی است که تعدادی از نمایندگان در طرح تقدیمی به مجلس برای سگ گردانی در نظر گرفته اند. طرحی که با انتقادات فعالان مدنی، محیط زیست و حقوق حیوانات روبرو شده است.

    چند سال پیش،  طرحی که برای محدود کردن نگهداری حیوانات خانگی در قالب الحاق یک ماده به قانون مجازات اسلامی در صحن علنی مجلس اعلام وصول شد، پس از اعتراضاتی که صورت گرفت، بایگانی شد. اما حالا دوباره 32 نفر از نمایندگان طرح مشابهی را ارائه کرده اند که در صورت تصویب با «گرداندن سگ دراماکن عمومی» برخورد قانونی خواهد شد. در بخشی از این طرح آمده: «هر کس به گرداندن یا بازی‌کردن با حیواناتی از قبیل سگ و میمون که گرداندن آنها در انظار، اماکن عمومی یا معابر به فرهنگ اسلامی یا سلامت و آرامش اطرافیان به‌ویژه زنان و کودکان آسیب می‌زند، اقدام کند یا آنها را مورد معامله قرار دهد یا در خانه خود نگهداری کند و به اخطار مأموران انتظامی ترتیب اثر ندهد به جزای نقدی از 10 تا یکصد میلیون ریال یا به شلاق تا 74 ضربه و ضبط حیوان مذکور محکوم می‌شود.»

    جای خالی قانون برای حیات وحش ایران

    پیشنهاد دهندگان طرح یاد شده، هدف از تهیه این طرح را مقابله با روند فزاینده سگ‌گردانی در معابر و نگهداری آن در آپارتمان‌ها -در شهرهای بزرگ به‌ویژه تهران- اعلام کرده‌اند. آنها می‌گویند: «نگهداری حیوانات مذکور در آپارتمان‌ها و در منازل مسکونی چنانچه موجب نارضایتی هر یک از ساکنان شود ممنوع است و نگهدارنده در مرتبه اول موظف است با اخطار دادسرا ظرف ۱۰ روز رفع مزاحمت کند.»

    شهرام امیری شریفی دبیر پایگاه آگاهی رسانی دیده بان حقوق حیوانات، درباره این طرح می گوید: «ریشه این مباحث به این دیدگاه بازمی گردد که برخی نگهداری از سگ را مصداق بارز ترویج فرهنگ غربی می دانند در حالی که دانشمندان معتقدند که منشاء و خاستگاه نژادهای مختلف سگ هزاران سال پیش در خاورمیانه به ویژه ایران بوده است. »

    امیری شریفی با اشاره به خرید و فروش آزادانه انواع سگ در تهران و شهرهای بزرگ، گفت: «این طرح در حالی مطرح می شود که در سطح شهر تهران و در کنار برخی میادین و بزرگراه ها توله نژادهای مختلف سگ های وارداتی آزادانه به فروش می رسد و هیچ نهادی ممانعت نمی کند.» 

    دبیر دیده بان حقوق حیوانات با تاکید براهمیت تصویب قوانین همه جانبه درباره حیات وحش ایران افزود: «چند سال است که حیات وحش ایران نیازمند قانون گذاری است، چون هنوز نتوانسته ایم برای کنترل قاچاق حیات وحش و شکار غیرمجاز و انواع حیوان آزاری راهکارهای بازدارنده قانونی به کار بریم.»

     امیری شریفی ادامه داد: « به دفعات، اخباری مبنی بر کشتار حیواناتی مثل خرس و پلنگ در رسانه ها منتشر می شود. شکار پلنگ و خرس پنچ میلیون جریمه دارد ولی پوست آنها بین 15 تا 20 میلیون فروخته می شود در حالی که شکار خرس ممنوع است و خوردن گوشت آن حرام است. حال چگونه است که برای سگ کردانی یک تا 10 میلیون جریمه در نظر گرفته می شود! »

     

    قوانین بر اصول علمی منطبق باشند

    شاهین سپنتا، دامپزشک، درباره این طرح گفت: «قرن ها قبل از این که غربی ها به حقوق حیوانات توجه کنند، در فرهنگ ایران پیش و پس از اسلام، در روایات مذهبی و متون ادب فارسی بارها به اهمیت رعایت حقوق حیوانات به ویژه سگ تاکید شده است.»

    سپنتا افزود : «بر همین پایه، امروز ضروری است که نگهداری از حیوانات خانگی ساماندهی و قانون مند شود اما این نمی تواند به این معنا باشد که مجازات سنگینی برای نگهدارنده در آپارتمان در نظر بگیریم ولی از جوانب دیگر مساله غفلت شود. باید همه نگهدارندگان ملزم به اخذ شناسنامه و تشکیل پرونده بهداشتی زیر نظر کلینیک دامپزشکی برای حیوان خود شوند و برای پیشگیری از بیماری ها، حیوان باید همه واکسن ها و داروهای لازم را دریافت کند. به منظور رعایت حقوق حیوانات انجام اعمال جراحی غیر ضروری باید ممنوع شود. سگ ها هنگام انتقال به درمانگاه باید در باکس های مناسب حمل شوند. با همکاری شهرداری ها و سازمان دامپزشکی پیست هایی برای ورزش و پیاده روی حیوانات خانگی در نظر گرفته شود.»

    سپنتا ادامه داد: «متاسفانه در حال حاضر هیچ نظارتی بر قاچاق و واردات گونه های مختلف حیوانات از جمله سگ به کشور نمی شود و مراکز زیادی هستند که بدون هیچ مجوز و پروانه معتبر از سازمان دامپزشکی در شرایط غیر بهداشتی به تولید نژادهای مختلف سگ و فروش آن به افراد می پردازند و کسی هم مانع آنها نمی شود.»

    فعال محیط زیست و حقوق حیوانات در ادامه افزود: «از نمایندگان محترم انتظار داریم که پیش از مطرح کردن این طرح در صحن علنی، از دیدگاه های کارشناسان سازمان دامپزشکی و سازمان های مردم نهاد مدافع حقوق حیوانات در تدوین آن بیشتر بهره برند تا طرح با اصول علمی انطباق بیشتری داشته باشد.»

    پت تراپی و سود جستن از حیوانات خانگی

    بهنام اوحدی، روانپزشک، نیز با تاکید بر اهمیت نگهداری از حیوانات خانگی معمول به ویژه سگ برای سلامتی افراد می گوید: «بسیاری از کودکان، نوجوانان، جوانان، میان سالان، سالمندان و کهن سالان، به دلیل ریشه ها و سرچشمه های گوناگون ژنتیک، مادرزادی، رشدی – پرورشی، یا رخدادی از چشم انداز مغز و اعصاب و روان نیازمند سود جستن از حیوانات خانگی و به ویژه سگ هستند چرا که عاطفه ای که سگ با نگاه نوازشگر به آدمی می بخشد، در هیچ کدام از دیگر گونه های جانوری جهان از جمله اسب، دلفین، گربه و طوطی وجود ندارد.»

    او با اشاره با نقش درمانی حیوانات خانگی افزود: «طی پژوهش های پرشمار، هویدا شده که همدم ساختن حیوانات خانگی و به ویژه سگ با بیماران مغز و اعصاب و روان، روند درمان – از جمله کنار گذاشتن یا کاهش دوز داروهای مغز و اعصاب و روان – را شتاب بخشیده و آنان را از انجام کردارهای پرخاش گرانه و ستیزه جویانه باز می دارد. درمان با حیوانات همدم خانگی یا “پت تراپی” با سگ های الفت جو و مهربان در اختلالات خلقی و شخصیتی موثر است.»

    * ایران نامه

    _________________________

    مشکل حاد کشور فعلاً سگ‌ گردانی است!

    چرا نگهداری از حیواناتی مانند ببر و شیر و خرید و فروششان جرم نیست؟ حاشیه‌نگاری بر طرح مجلس برای افزودن یک ماده به قانون مجازات اسلامی

    بدنیا آمدن برای مردن: ماجرای اندوه دکتر مرگ/ تصویر و فیلم

    فرمانده پلیس اعلام کرد: مخالفان سگ گردانی بیشترند

    سگ‌گردانی تفریح جدید مرفه‌نشینان!/ تلاش برای برخورد پلیسی با سگ گردانی

    بالاخره تکلیف طرح ممنوعیت سگ گردانی چه شد؟

    برخورد با سگ گردانی در ماشین/ تصویری

    ۲۰۰۰۰ تومان جریمه سگ گردانی/ حمل سگ و قاچاق کالا از مصادیق مخل امنیت اخلاقی!

    برخورد با سگ گردانی/ تصویری

    هفته آینده: برخورد با سگ گردانی داخل خودرو، کوچه، خیابان و پارکها

    دوست خوب من/ در باب منوعیت سگ گردانی

    مهر: جولان زبان درازها در پایتخت/ سگ گردانی؛ ابتذال به سبک غربی

    دیدگاه: ممنوعیت سگ گردانی و مسایل اساسی اجتماعی

    میزان جریمه و ممنوعیت سگ گردانی در اماکن عمومی اعلام شد!!!

    آیا برای سگ گردانی هم پلیس استعلام می‌کند؟

    سابقه تصویب مجازات سگ و میمون گردانی به مجلس شورای ملی ۹۰ سال پیش باز می گردد

    رادان: خیابان‌ محل سگ‌گردانی نیست

    نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس: طرح مقابله با سگ‎‏گردانی در دستور کارمان نیست

    سگ‌گردانی در خیابان جزو مصادیق بارز جرم محسوب می شود!

    پیشنهاد مجلس: شلاق برای نگهداری سگ!

    توقیف سگ‌ها در خیابان توجیه قانونی ندارد

    خداوند لعنت کننده کسی است که حیوانات را لعنت کند/ موضع گیری رسمی جامعه دامپزشکان ایران در مورد جمع آوری سگ ها توسط نیروی انتظامی

    خودروهای حامل سگ جریمه می‌شوند!

    داستان سگی با ۴۰ ساچمه در سرش/ تصویری

    اوج گیری گربه بازی توسط دخترهای ایرانی: سگ بازی از مد افتاد!

    بررسی حقوقی فضای داخلی خودرو/ برخورد با حمل سگ در ماشین قانونی است؟

    رییس پلیس مبارزه با موادمخدر: راه‌اندازی مرکز آموزش سگ‌های موادیاب در افغانستان

    در باب نجاست سگ در فقه اسلام/ آیا نجاست بهانه آزار است؟!

    حکم شرعی نگهداری از سگ برای‌ سرگرمی

    معرفی”سگ‌گردان‌ها”به مراجع قضایی/ سگ گردانی مصداق جریحه دار کردن عفت عمومی

    برگی از تاریخ: ۱تا۷روز حبس،مجازات کسانی که سگ را بدون پوزه‌بند در گذرها و اماکن عمومی ببرند

    جلوگیری از درمان سگ ها در گیلان/ نظارت نیروی انتظامی بر مالکین سگ های فانتزی

    عواقب حقوقی نگهداری سگ !!!

    نامه سرگشاده یک دامپزشک به رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس درباره طرح مقابله با سگ‎بازی

    دیدگاه: طرح مبارزه با نگهداری سگ ، کپی برابر اصل طرح مبارزه با ماهی قرمز است !

    نگهداری و بردن سگ به خیابان ممنوع شد

    نمایندگان مجلس: نگهداری و تردد سگ‌ها ممنوع

    از فردا توقیف خودروهای حامل حیوانات در مشهد

    شیوع نگهداری «حیوانات خانگی خاص»/ بی قانونی در نگهداری حیوانات و برخورد با آن

    بازنشر: خلاف سنگین های یک دوستدار حیوانات در چند سال آینده/ طنز

  • نامه به پرندگان مهاجر!/ وبلاگ میهمان

    نامه به پرندگان مهاجر!/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-AbbasMohammadi

    دیده بان حقوق حیوانات:/عباس محمدی*: عزیزان دورپرواز من، دیگر به سرزمین من نیایید! اگرچه دیدن بال‌گشایی عاشقانه‌تان در آسمان زمستانی میهن، امیدبخش دل من بوده است، اما دیگر نیایید… این‌جا امن نیست! گویا هم‌میهنان من دیگر رویای پرواز را خوش نمی‌دارند!

    آشوراده و میانکاله هم می‌رود؛ به همان‌جا که اورمیه را فرستادیم، به همان شوره‌زار یأسی که از بختگان ساختیم، به همان گورستانی که از زاینده‌رود و گاوخونی برجا نهادیم، و به همان بیابان وحشتی که از جازموریان پدید آوردیم.

     نیایید! از فراز البرز که می‌گذشتید، قهقهه‌ای که با آن به هم‌پروازان‌تان دل‌گرمی می‌دادید، مرا هم شور زندگی می‌بخشید. می‌توانستید از چکادهای پربرف و از میانه‌ی تندر و آذرخش بگذرید، اما، دیگر نمی‌توانید از میانِ پرده‌های شوم رگبار گلوله جان به در برید.

    نیایید! ما دروغ گفتیم؛ در آبگیرهای سرخرود دانه افشاندیم و گفتیم که ایمن فرود آیید. با خیالی آسوده پایین آمدید، و در دام‌چاله‌های مرگ‌ به بندتان کشیدیم و زنده زنده بال و پاهای ظریف و خسته‌تان را گره زدیم و بر سینی‌های طمع‌ورزی در فریدونکنار به اسکناس تاخت‌تان زدیم.

    نیایید! آب‌بندان‌ها دیگر برایمان اندوختگاه مایه‌ی حیاتی نیست که شالیزارهامان را پر برکت می‌کرد؛ شالیزار در نظر ما فقط “ملک مرغوبی” است که می‌توانیم برای ساخت ویلا در آن، آگهی کنیم. برنج را کشتی‌های غول‌آسا از آن‌سوی آب‌ها برایمان می‌آورند. ما، خستگی را بر خاکریز کنار کشتزار از تن نمی‌گیریم؛ صندلی خودرویی را که با فروش زمین پدری به دست آورده‌ایم، بر آن خاک ترجیح می‌دهیم.

    نیایید! ما، چنان دریده‌چشم شده‌ایم که ارث پدر را هنوز که او زنده است، می‌طلبیم – بس که برای به چنگ آوردن پول شتاب داریم-  و به چشمان خیس او و به دستان پینه بسته‌اش نگاهی نیز نمی‌افکنیم. دستان ماهر مادر هم که برگ‌های چای “لاجان” را چنان عمل می‌آورد تا گواراترین چای را برایمان دم کند، دیگر نمی‌خواهیم؛ “یارانه” را چونان نواله‌ای شاید به او دهیم تا چای سیلان را از “سوپری” سر کوچه بخرد.

    نیایید! ما و بزرگان ما دروغ گفتیم؛ ما را پروای آیندگان این خاک نیست. سخن از محیط زیست گفتیم، چنان که از اجرای “پروژه” می‌گوییم به بهای تاخت زدن خاک و زیر خاک‌هامان با سوله و اسفالت و خودروهای وارداتی. بر زبان، از حفظ محیط زیست سخن راندیم و با دست امضا گذاشتیم بر توافق‌نامه‌ای که تالاب و جزیره‌ی آرامش شما را به دوستان واگذار می‌کند.

    نیایید! شما را به خدا نیایید، شاید که جایی دیگر مهمان‌نواز تر باشند… و شاید که ما به خود آییم.

    * خبرآنلاین

  • درباره حمایت از حیوانات و ماجراهای اخیر/ وبلاگ میهمان

    درباره حمایت از حیوانات و ماجراهای اخیر/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-8192

    دیده بان حقوق حیوانات: سپهر سلیمی*: سالهاست که مخالفان فعالیت های اجتماعی و آنها که میانه ای با نهادهای مدنی و سازمانهای غیردولتی ندارند می کوشند فعالیت های اجتماعی و سازمانهای غیردولتی را به گروه ها و فعالیت های سیاسی پیوند بزنند تا از این طریق به این فعالیت ها آسیب وارد کنند و مانع از اثرگذاری آنها شوند. هنوز سخنان مدیران دولت قبل در خصوص گروه های زیست محیطی را از یاد نبرده ایم.
    شگفتا در حالی که در دولت جدید، ذره ای از این بدبینی ها و بی اعتمادی ها کاسته شده است عده ای تازه از راه رسیده تلاش دارند کوشش های مدنی را به سیاست پیوند بزنند! اگر نگوییم این عده مغرض هستند، در بهترین حالت آنها را می توان نادان دانست!
    فعالیت های اجتماعی به ویژه آن بخش از آن که به حفظ محیط زیست مربوط می شود با رفتارهای هیجانی و بی برنامه نه تنها به سرانجام نمی رسد که تلاش پیشینیان را نیز نابود می کند.

    چند نکته دیگر:
    اول: درست است که بسیاری از مشکلات زیست محیطی ایران ریشه در تصمیم گیری های دولتی و سیاسی دارد اما واقعیت این است که منشاء بسیاری از مشکلات در عدم آگاهی مردم است. اگر آگاهی مردم افزایش یابد مطالبات اجتماعی و سیاسی آنها نیز رنگ و بوی زیست محیطی می گیرد و آن وقت است که دولتمردان مجبور به رفتار و تصمیم گیری زیست محیطی می شوند. اگر به دنبال تغییرات پایدار برای حفظ محیط زیست و حمایت از حیوانات هستیم باید در پی افزایش آگاهی عمومی و آشنایی مردم با لزوم حفظ محیط زیست و حمایت از حیوانات باشیم.
    دوم: دوست داشتن حیوانات یا نگهداری از آنها باعث نمی شود کسی به «فعال حقوق حیوانات» تبدیل شود! بین «حیوان باز»، «دوستدار حیوانات»، «حامی حیوانات» و «فعال حقوق حیوانات» تفاوت های آشکاری وجود دارد که در این نوشته مجال پرداختن به آن نیست. ضمن اینکه حیوانات تنها منحصر به سگ و گربه نیست!
    سوم: جریان حمایت از حیوانات مربوط به امروز و دیروز نیست. عده ای تصور می کنند عمر جریان حمایت از حیوانات هم اندازه فعالیت آنها در این حوزه است اما این تصور کاملاً باطل است و ناشی از عدم آگاهی این افراد است. فارغ از پیشینه باستانی این موضوع، جریان حمایت از حیوانات به پیش از انقلاب بر می گردد و پس از انقلاب نیز پیشینه ای 20 ساله دارد که همزمان با فعالیت های سازمانهای غیردولتی زیست محیطی آغاز شده بود.
    چهارم: فقط در طی 4 دهه گذشته 114 محیط بان برای حفاظت از حیات وحش به دست شکارچیان کشته شده اند و تعداد بسیار زیادی نیز مجروح و جانباز شده اند. محیط بانان شهیدی چون یحیی شاهکو محلی و عبداله یاری پرچمداران همیشگی حمایت از حیوانات این سرزمین بوده و هستند …
    پنجم: هر عمل و جریانی که در پی حمایت واقعی از حیوانات باشد ارزشمند است و باید مورد تقدیر قرار گیرد اما رفتارهای غلط و غیر اصولی که گاهاً آلوده به منافع شخصی و سیاسی می شود نه تنها ارزش ندارد، که باید با واکنش قاطع و مناسب حامیان واقعی حیوانات همراه شود تا عده ای خیال ماهی گیری از آب گل آلود را از سر خود بیرون کنند!

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

    _________________________

  • جریمه نگهداری از پلنگ در خانه در کشور امارات 18 برابر شکار پلنگ در ایران است!/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-8183

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی: به گزارش رسانه ها، اخیراً دولت امارات متحده عربی اعلام کرده که نگهداری از “حیوانات وحشی و خطرناک” ممنوع است و متخلفان جریمه خواهند شد.  بر اساس این گزارش جریمه نگهداری از حیواناتی نظیر شیر، یوزپلنگ و ببر  صد هزار درهم (معادل ۲۷ هزار دلار و برابر با 90 میلیون تومان) اعلام شده است!
    با نگاهی به آخرین نرخ جریمه ضرر و زیان صید و شکار که توسط  شورای عالی محیط زیست  به تصویب رسیده می بینیم که نرخ شکار یوزپلنگ در ایران تنها 25 میلیون تومان است. نرخ شکار پلنگ، خرس قهوه‌ای، کفتار، گرگ، کارال و سیاه گوش 5 میلیون تومان  و  نرخ شکار تمساح پوزه کوتاه یک میلیون تومان است!!
    تفاوت جریمه “شکار” حیوان وحشی در ایران و جریمه “نگهداری” حیوانات وحشی در امارات زمین تا آسمان است. دقت کنید یکی جریمه شکار است و دیگری نگهداری. اینچنین است که در چهار دهه گذشته حدود 95 درصد حیات وحش کشورمان نابود شده است و شکار، قاچاق و آزار حیوانات این سرزمین همچنان ادامه دارد.
    راستی بهتر نیست به جای طرح هایی مثل مخالفت با نگهداری سگ در خانه، در پی قوانینی برای نجات اندک باقیمانده حیات وحش کشورمان باشیم؟! برج و اتوبان و فرودگاه پیش کش، آیا قرار است در قوانین حمایت از حیوانات نیز از کشور کوچک و تازه تاسیس امارات عقب بمانیم؟!

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

  • رفتارشناسی ترکیه‌ای‌ها با جانوران خیابانی

    رفتارشناسی ترکیه‌ای‌ها با جانوران خیابانی

    8uarvkym

    دیده بان حقوق حیوانات/ امیر هاشمی مقدم: در حالی‌که در ایران سگهای خیابانی توسط نهادهای اجرایی به روشهایی بی‌رحمانه کشته شده و باقیمانده آنها در کنار گربه‌های خیابانی توسط بسیاری از مردم مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، در کشور همسایه‌مان ترکیه، اوضاع بسیار متفاوت است. در جریان سفری که سال پیش به افغانستان داشتم، شیوه برخورد مردم این کشور با پرندگان آزاد (به‌ویژه کبوتر و مرغ مینا که به تعداد بسیار زیاد در کوچه و خیابانهای این کشور دیده می‌شود) و آب و دانه دادن به آنان را در قالب سفرنامه‌ای که منتشر شد توضیح دادم. اکنون بیش از دو ماه می‌شود که در ترکیه به سر می‌برم و شیوه برخورد همسایه غربی‌مان با جانوران خیابانی هم برایم شگفت‌انگیز است. هم همسایه شرقی‌مان افغانستان و هم همسایه غربی‌مان ترکیه برخوردهایی بسیار اخلاقی‌تر و حمایتی‌تر با جانوران خیابانی و پرندگان آزاد دارند. پرسش اینجاست که کدام عامل در ایران باعث شده که در فرهنگ عمومی و قوانین اجرایی، نه تنها حمایتی از این جانوران و پرندگان صورت نگیرد، بلکه مورد آزار و اذیت و کشتار نیز قرار بگیرند. البته من در این نوشتار در پی پاسخگویی به این مسئله عمیق فرهنگی نیستم و تنها می‌خواهم به توصیف آنچه در این مدت در ترکیه درباره برخورد مردم و نهادهای مدنی و دولتی با حیوانات خیابانی دیده‌ام بپردازم. اما شاید در آینده خود یا دیگر دوستان بتوانیم در این باره به پاسخ‌هایی دست یابیم.

    همچنین لازم به یادآوری این نکته است که من در این مدت صرفاً در آنکارا بوده‌ام؛ پایتخت سه میلیون نفری ترکیه که نه مرکز تجارت و نه شهری توریستی، بلکه به‌عنوان مرکز سیاسی و شهری فرهنگی-دانشگاهی شناخته می‌شود. اما بر اساس صحبتهایی که با فعالان حقوق جانوران داشتم و اطلاعات پراکنده‌ای که به دست آوردم، در دیگر شهرها نیز شرایط تقریباً مشابه است.

    نخستین نکته‌ای که برای علاقمندان به زندگی جانوران در این شهر (و البته کل  کشور) جلب توجه می‌کند، حضور انبوه سگها و گربه‌های خیابانی در سطح شهر است؛ آن هم نه تنها در گوشه و کنار، بلکه در میان مردم و به‌ویژه در شلوغ‌ترین اماکن؛ بدون کمترین ترسی از رهگذران. برای نمونه شما تقریباً در هر زمان در میدان کیزلای (Kızılay) یا اطراف آن که مرکز آنکارا است می‌توانید سگهای زیادی را ببینید که عموماً به‌صورت گله‌های 5-4 تایی در کنار هم در لابلای جمعیت در حال حرکت‌اند یا وسط پیاده‌رو دراز کشیده‌اند. به‌ویژه در گوون پارک (Güven Park) که چسبیده به این میدان است. بسیاری از این سگها حلقه‌های پلاستیکی کوچک زردرنگی به گوش دارند که نشان می‌دهد واکسینه شده و مشخصات‌شان ثبت شده است. این کار توسط شهرداری صورت می‌گیرد. شهرداری‌ها نه تنها موظف به واکسیناسیون و عقیم‌سازی (در مواردی که جمعیت آنها رو به افزایش بیش از حد است) سگها و گربه‌های خیابانی هستند، بلکه حفاظت، تغذیه و تهیه سرپناه برای این جانوران نیز بر عهده این نهاد است. در موارد اضطراری همچون بیمار بودن یک سگ نیز در کلینیکهای شهرداری‌ها به رایگان درمان می‌شوند و سپس دوباره به محل زندگی‌شان باز گردانده می‌شوند. پلیس نیز در بسیاری موارد در این  زمینه همکاری می‌کند. درباره گربه‌ها در اغلب موارد دولت تلاش می‌کند تا برای آنها یک خانواده مناسب پیدا کند که سرپرستی‌اش را برعهده بگیرد. اما در صورت پیدا نشدن گزینه مناسب، آنرا در شهر رهاسازی می‌کنند. البته درمانگاه‌های شهرداری کارهای ابتدایی و عمومی را انجام می‌دهند و برای درمانها و جراحی‌های پیشرفته باید جانوران را به کلینیکهای تخصصی برد. این کلینیکها عموماً توسط نهادهای مردمی و دوستداران حقوق جانوران تأمین می‌شوند. این نهادها داوطلبانه هستند و معمولاً اعضای زیادی در آنها فعالیت دارند.

    پارکها یکی از اصلی‌ترین نقاطی است که امور مربوط به جانوران خیابانی در آنجا صورت می‌گیرد. ظروف آب و غذا و همچنین کلبه‌هایی که برای آنها ساخته می‌شود در پارکها به فراوانی دیده می‌شود. به جز سگها و گربه‌ها، برای پرندگان نیز آب و خوراک و در برخی موارد سرپناه تهیه می‌شود. کبوترهای خاکستری‌رنگ که در ایران به نام کبوتر کوهی یا چاهی معروف‌اند در سطح شهر به فراوانی دیده می‌شود. همچنین کلاغ و زاغ نیز در کنار این پرندگان تغذیه می‌شوند. در پیاده‌روها می‌توان افرادی را دید که نشسته و با حوصله تمام دارند برای کبوترهایی که دورشان جمع شده‌اند، نان خرد می‌کنند. ترس از انسانها در بین پرندگان و جانوران خیابانی در ترکیه بسیار اندک است؛ به گونه‌ای که بسیاری از این کبوترها روی شانه یا پای افرادی می‌نشینند که به آنها غذا می‌دهند.

    قوانین ترکیه نیز از حقوق جانوران دفاع می‌کند. به‌ویژه پس از تغییراتی که اخیراً به لطف گردهم‌آیی‌ها، اعتراضات و پیگیری‌های حامیان حقوق حیوانات در قانون به وجود آمد. آنان معمولاً با یکدیگر هماهنگ کرده و در زمان و مکانی مشخص (به‌ویژه میدان تقسیم استانبول) گرد هم می‌آیند. مهمترین قانون، ماده 5199 است. شکنجه یا ایجاد رابطه نامشروع با حیوان نه تنها جریمه نقدی، بلکه بین دو تا پنج سال زندان را نیز در پی دارد. هرچند طرفداران حقوق حیوانات می‌گویند مقامات پلیس و قضایی در بسیاری اوقات این جریمه‌ها را عملی نمی‌کنند. همچنین چنانچه شخصی حیوان خانگی‌اش را در شرایط مناسبی نگهداری نکند (برای نمونه سرپناه مناسب نداشته باشد و یا مدتی طولانی آنرا بدون آب و غذا نگهدارد) و پلیس از این ماجرا آگاه شود، به مکان مورد نظر مراجعه کرده و پس از اطمینان از شرایط نامناسب جانور، آنرا به کلینیک شهرداری منتقل می‌کند تا پس از رسیدگی‌های اولیه، به شخص یا خانواده‌ای مناسب واگذار شود.

    واگذاری جانوران به خانواده‌ها توسط پلیس و مسئولین دولتی بسیار ساده‌تر از این کار توسط نهادهای مدافع حقوق جانوران است. چرا که این نهادها فرم‌هایی دارند با جزئیات بسیار که بر اساس آنها شخص یا خانواده متقاضی تعهد می‌دهد که خانه‌اش فضای کافی برای حضور جانور را داشته باشد، سرپناه مناسب برای آن تهیه کند، درآمد اقتصادی‌اش خوب باشد، با ویژگیهای زندگی جانوران آشنا باشد، خانه‌اش در طبقات بالا نباشد و یا در این صورت، پنجره‌ها حفاظ مناسب برای جلوگیری از افتادن جانور به پایین را داشته باشد و… . برای یافتن گزینه مناسب، معمولاً مشخصات سگ یا گربه را بر روی وب‌سایتهایی که برای این امر راه‌اندازی شده‌اند می‌گذارند. در آنجا هم مشخصات کامل جانور نوشته شده و هم شرایط واگذاری آن. برای نمونه یکی از مهمترین این وبسایتها پت‌آرکاداس است.

    فروش حیوانات خانگی در فروشگاه‌های ترکیه هرچند ممنوع است، اما همچنان بسیاری از فروشگاه‌ها این کار را می‌کنند. همچنین تلاشهای بسیاری بر ممنوعیت و بسته شدن سیرکها و پارکهای دلفین صورت گرفته و بسیاری از اینها قرار است فعالیت‌شان از سال 2015 متوقف شود.

    در محیط دانشگاه‌ها نیز این فعالیت به صورتی جدی‌تر دنبال می‌شود. برای نمونه همیشه در سالنهای غذاخوری دانشگاه‌ها دو-سه دانشجو کنار محل تحویل ظروف غذا می‌ایستند و از ظروف دانشجویان، غذاهای ته‌مانده را جمع‌آوری می‌کنند. پس از پایان این کار، غذاها را به نزدیکی کلبه‌ها و سرپناه‌هایی که برای سگها و گربه‌ها ساخته‌اند برده و بین جانوران تقسیم کرده یا در ظروف مخصوص‌شان می‌ریزند. معمولاً غذا به اندازه کافی برای این جانوران هست. همچنین سرپناه‌ها معمولاً پوشیده است و درون آنها را رختخواب‌های دست‌دو می‌گذارند تا گرم و نرم باشد. این فعالیتها را دانشجویان به‌صورت کاملاً داوطلبانه انجام می‌دهند. دانشگاه حاجت‌تپه در این زمینه فعال‌تر است و همین مسئله باعث شد که روز شنبه این هفته، روزنامه پرتیراژ حریت یک صفحه‌اش را به فعالیتهای مرتبط به حقوق جانوران و غذا و سرپناه دادن آنان در حاجت‌تپه اختصاص دهد.

    بد نیست به‌عنوان نمونه‌ای دیگر، اشاره کنم که مسئولین خوابگاه‌مان نیز یک سوراخ در دیوار یکی از انبارهای نزدیک رستوران ایجاد کرده‌اند که گربه‌های خوابگاه پس از تغذیه توسط پس‌مانده‌های غذاهایی که توسط دانشجویان به آنها داده می‌شود، به انبار رفته تا از سرمای استخوان‌سوز آنکارا در امان باشند.

    ______________________

    چرا نگهداری از حیواناتی مانند ببر و شیر و خرید و فروششان جرم نیست؟ حاشیه‌نگاری بر طرح مجلس برای افزودن یک ماده به قانون مجازات اسلامی

    در شگفتی چرایی این طرح خودویران گرانه؛ درباره پیامدهای ناگوار و فاجعه بار طرح زیست ستیزانه برخی نمایندگان

    بازنشر: بی وفایی با یار با وفای انسان در گذر زمان/ مشکل سگ ها چیست؟!

    سگهای شهری، حقوق حیوانات و رفاه حیوانات

    قدمت دوستی انسان و سگ ۳۱ هزار ساله شد

    اعتراض به بداخلاقی: از ونک سمیرم تا پارک ملت جام جم!

    جلوگیری از درمان سگ ها در گیلان/ نظارت نیروی انتظامی بر مالکین سگ های فانتزی

    فرهنگ نگهداری سگ های گله و سگ های خانگی

    باز هم سگ کشی/ این بار در گیلان

    قرارداد «سگ کشی» در منطقۀ پارس جنوبی

    اقدام کنید! برای مخالفت با کشتار سگ ها در ایران

    بیش از هزار قلاده سگ ولگرد معدوم شد/ معدوم سازی به روشی سخت

    موفقیت مخالفان کشتار سگ ها در رومانی

    حیوانات در اسلام از روایت حسن رحیم پور

    همه برای حمایت از حیوانات، پیش به جلو با سرعت لاک پشتی!

    تصمیم گیری برای مسموم کردن موش ها

    جانفشانی کارگر افغان برای نجات یک سگ از استخر

  • بازنشر: بی وفایی با یار با وفای انسان در گذر زمان/ مشکل سگ ها چیست؟!

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی: در حالیکه هنوز پیش نویس طرح نمایندگان مجلس برای مقابله با نگهداری از حیوانات نظیر سگ به تصویب نمایندگان نرسیده است و به عبارت دیگر قانونی برای مقابله با نگهداری از سگ وجود ندارد در خبرهای رسمی و غیر رسمی منتشر شده در رسانه ها شاهد برخوردهای مستقیم و غیر مستقیم با دارندگان سگ ها هستیم. در ادامه نگاهی داریم به برخی مسائل مرتبط با  موضوع سگ:

    اهمیت سگ در ایران باستان

    در نوشته آئینی زرتشتیان آمده است كه سگ نگهبان انسان و خانه او و گوسفندان است آنگاه كه كسی سگی را بیازارد و او را شكنجه و گزند دهد روان او در آخرت سخت آسیب و ستم خواهد دید و در زندگی رنجور و ناكام و در كارها شكت خورده می‌باشد، آیین مزدیسنا  آزردن سگ را به طور كلی در زمره گناهان بس بزرگ و غیر قابل بخشش می‌داند؛ از اینرو در اوستا از جانورانی كه به سگ آزار می‌رسانند به زشتی یاد می‌شود.

    در كیش مزدیسنا سگ ارج و مورد استفاده فوق العاده ای دارد. خواص و ویژگی‌های این جانور مانند وفاداری ، نگهبانی، هوشیاری ،حق و نمك شناسی و مخصوصاََ حس بویایی فوق العاده قوی و دیگر خواص او كه در بسیاری از مراحل آئینی و آداب و رسوم دینی برای زرتشتیان در برگزاری بسیاری از مراسم بایسته مذهبی مانند مراسم سوگواری و دیگر آئین‌های سنتی شاهد و مؤید ارزش این حیوان می‌باشند و او را به عنوان یك حیوان مقدس معرفی می‌نمایند.

    مهربانی با سگ در اسلام

    رسول خدا (ص) همیشه یاران خود را به برخورد خوب و مناسب حتی با حیوانات توصیه می فرمودند و از آنها می خواست تا به خوبی به آنها آب و علف داده و بیش از توان حیوانات از آنها کار نکشند و ترغیب ثواب و اجر اخروی را برای کسانی که با حیوانات نیکی می کنند وعده می داد. حضرت ابوهریره (رضی الله عنه) در این مورد می فرمایند: یکبار مردی تشنه از راهی می رفت که ناگهان چشمش به چاهی افتاد. وارد چاه شده آب خورده و خارج شد. در همین لحظه سگی را دید که از شدت تشنگی خاک کناره چاه را می لیسید. با دیدن این صحنه مرد با خود گفت این سگ از شدت تشنگی این کار را می کند. لذا دوباره داخل چاه شد و این بار موزه هایش را پر از آب کرده و آن را به دهان گرفته و از چاه بالا آمد و سگ را سیراب کرد. خدا در عوض این نیکی گناهان آن شخص را آمرزید».  [بخاری، کتاب المساقاة، حدیث: 2363]

    خاورمیانه و ایران خواستگاه سگ

    تحقیقات گروهی از دانشمندان بین المللی که تحت نظارت دانشگاهUCLA انجام شده است، نشان می دهد که به احتمال زیاد منشاء سگ ها خاورمیانه بوده است. این تحقیق حاکی است که خاستگاه سگ ها، اروپا و آسیا نبوده است. این بررسی نشان داد که سگ ها، بیشترین قرابت ژنتیکی را با گرگ های خاکستری خاورمیانه ای دارند. به گفته محققان این پژوهش، اجداد بسیاری از سگ های امروزی، گرگهای خاورمیانه بوده است. خاورمیانه خاستگاه گربه های اهلی و بسیاری دیگر از چارپایان می باشد. خاورمیانه محلی است که در آن کشاورزی برای نخستین بار آغاز و توسعه یافت. زیست شناسان در این مطالعه اطلاعات ژنتیکی بیش از 900 سگ ، 85 گونه عمده و بیش از 200 گرگ خاکستری وحشی (اجداد سگ های امروزی) را از سرتاسر جهان شامل آمریکای شمالی، اروپا، خاورمیانه و شرق آسیا بررسی نمودند. زیست شناسان نمونه هایی از ایران، اسرائیل و عربستان را در اختیار دارند.

    سگ غربی نیست، نخستین نژاد سگ اهلی اصالتی ایرانی دارد

    سالوکی اولین و اصیل ترین سگ در جهان است. طی تحقیقات انجام شده این نژاد از هزاران سال پیش وجود داشته و همیشه خالص باقی مانده. اصلیت این سگ ایرانیست و در زمان سومریان به مصر رفت و در آنجا به عنوان سگ سلطنتی مشهور شد، یعنی 2010 سال قبل از میلاد!

    این نژاد جد تمام هوندهاست. از خصوصیات این سگ هوش بالا و سرعت عمل زیادش است. این نژاد در شرق خصوصا خاور میانه طرفداران زیادی داشته است. در قرن 12 به اروپا رفت ولویی پنجم اولین اروپایی است که از این نژاد نگهداری کرده. در سال 1923 در انگلستان و سال 1927 در کلوپ امریکا ثبت شده است.

    استفاده از سگ در نیروی انتظامی ایران و حوادث طبیعی

    به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس به نقل از پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا، سابقه استفاده از سگ در ماموریت های پلیس مبارزه با مواد مخدر به ابتدای دهه 60 باز می گردد، به طوری که برای اولین بار در سال 1361 با هماهنگی بعمل آمده میان کمیته انقلاب اسلامی سابق و نیروی هوایی 2 نفر از پرسنل آن نهاد جهت طی دوره آموزشی به پایگاه یکم شکاری نیروی هوایی معرفی شدند و در همان سالها با در اختیار گرفتن 6 قلاده سگ در گلوگاهها اقدام به استفاده از آنها جهت کشف جاسازی های مواد مخدر کردند.

    در سال 1379 با پیگیری های پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا با خرید باغی به وسعت 12000 هکتار در کمال شهر کرج مرکز آموزش مربی و تربیت سگ موادیاب ناجا به طور رسمی با حضور تعدادی از مسئولین بلند پایه افتتاح شد .به گفته سردار حسین آبادی رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا، در حال حاضر 50 قلاده سگ مواد یاب در کشور مورد استفاده پلیس در کشف مواد مخدر قرار می گیرد.

    سگهای تجسس در زلزله بم جان 67 نفر را نجات دادند

    معاون آمادگی و نگهداری سگ های تجسس سازمان امداد و نجات هلال احمر کل کشور گفت: سگ های تجسس در زلزله بم 67 نفر را از زیر آوار زنده ردیابی و پیدا کردند. امیر امیری در گفت و گو با خبرنگار مهر با بیان اینکه در زمان زلزله بم تنها 3 سال از آموزش سگ های تجسس و مربیان آنها گذشته بود، افزود: در زمان زلزله بم تنها 8 قلاده سگ تجسس آموزش کامل را دیده بودند و مربیان آنها نیز تحت تعلیم مربیان بین المللی بودند که زلزله اتفاق افتاد.

    معاون آمادگی و نگهداری سگ های تجسس سازمان امداد و نجات هلال احمر کل کشور اظهار داشت: کار تجسس سگ ها 5 روز به طول انجامید و این در حالی است که طبق عملیات امداد و نجات وقت طلایی برای نجات یک فرد بین 48 تا 72 ساعت است و در این مدت تیم های تجسس ایرانی 67 نفر را از زیر آوار نجات دادند.

    نقش حیوانات خانگی و سگ در کاهش استرس ها و افسردگی

    سگ به عنوان یکی از بهترین حیوانات خانگی نقش بسیار زیادی در کاهش بیماریهای روانی و درمان آنها دارد. این مساله وقتی اهمیت پیدا می کند که بدانیم آمار مبتلایان به بیماریهای روانی و افسردگی در میان ایرانیان رو به افزایش است. دکتر بهنام اوحدی، روانپزشک، برخی از مواردی را که حیوانات خانگی در درمان بیمارها موثر هستند را چنین آورده است:

    – تنظیم (کاهش) فشار و قند خون بالا – از طریق کاهش کورتیزول و افزایش اندورفین، اکسی توسین، پرولاکتین، فنیل اکتیک اسید و دوپامین

    – افزایش اجتماع گرایی و کاهش فشار خون ، ضربان قلب ، و کردارهای پس رونده ی نامتناسب در بیماران دچار آلزایمر و دیگر دمانس ها

    – افزایش اعتماد به خویشتن؛ یاری رساندن به سازگار شدن کودکان بستری شده با شرایط بیمارستان و بهبود خلق پایین آنان

    – کاهش تکان ها، کردار و جهش های تکراری، چرخیدن گرد اشیا، فریاد و هیاهو نمودن ها، وضعیت بخشی دست ها در کودکان اوتیستیک و افزایش پیوستن آن ها به درمانگر، و آغاز به انجام و باز انجام کنش های درمانی و پاسخ دهی مناسب به آن ها

    – کاستن از حواس پرتی، درماندگی آموخته شده، اخم و قشقرق، در عین افزایش تماس چشمی، و بهبود روابط هیجانی و رفتار با همسالان در کودکان دارای مشکلات هیجانی و کرداری

    – کاهش فشارخون، ضربان قلب و افسردگی،  و اجتماع گرایی، افزایش امید و رضایت مندی از زندگی و برهمکنش گفتاری در ساکنان خانه های نگه داری از سالمندان

    – افزایش کردارهای پیش اجتماعی در افراد دچار اختلالات روان پزشکی همانند اسکیزوفرنی، اختلال دو قطبی، روان پریشی های نا متمایز و افسردگی – با فراهم آوردن امکان رشد و تکامل شخصیتی و روانی برای بالا بردن و نگه داشتن مهارت های سازگاری و چیرگی در فشارهای اجتماعی و تجربه ی الکل و مواد خیابانی و مشکلات رفتاری و پرخاش گری های در پی آن

    کشتار سگهای ولگرد، صحنه ای آشنا از حیوان کشی

    از موارد عینی حیوان آزاری می توان به کشتار سگهای ولگرد توسط اسلحه در محیط های شهری و مسکونی اشاره کرد که اثرات به جا مانده از این کشتار دست کمی از حوادثی نظیر کشتن خرس ها ندارد. در صورتیکه برای مهار سگهای ولگرد راههای بهتر و موثرتری از کشتن توسط سلاح گرم وجود دارد متاسفانه باز هم شاهد کشتن حیوانات سگهای ولگرد به این شکل هستیم که این موارد بطور مستقیم و غیر مستقیم فرهنگ حیوان آزاری را ترویج می کند. لاشه های رها شده حیوانات، صدای شلیک اسلحه برای کشتن سگها و ضجه های سگهای تیر خورده همگی مواردی است که تصویری از حیوان آزاری در ذهن بیننده به وجود می آورد.

    برخورد با دارندگان سگهای خانگی بر اساس قانون نیست

    سوای اینکه نقد های جدی به طرح نمایندگان مجلس در خصوص مبارزه با نگهداری از سگ وجود دارد نکته مهم این است که هنوز پیش نویس طرح مبارزه با نگهداری از سگ به تصویب نمایندگان مجلس نرسیده است و قانون مشخصی در این خصوص وجود ندارد و به عبارت دیگر برخوردهای انجام شده فراقانونی و یا سلیقه ای است. با وجود این شرایط مشخص نیست علت برخوردهای آشکار و پنهان صورت گرفته با افرادی که از سگ ها نگهداری می کنند چیست؟

    یکی از دلایل عمده ای که برای مبارزه با سگ ها عنوان می شود، ایرانی نبودن و غربی بودن نگهداری از سگ است. در حالیکه مطالب ذکر شده به خوبی نشان می دهد که سگ اهلی ریشه ای ایرانی دارد و ایرانیان از نخستین نگهدارندگان سگ در بین جوامع بشری بوده اند.

    چه کسی باید از حقوق سگ ها و دارندگان سگ ها دفاع کند؟

    سگها به عنوان مخلوقات الهی بخشی از ساکنان زمین هستند که حق حیات دارند، بالطبع سگهایی که در کشور ایران هستند نیز همچون دیگر موجودات زنده از این حق برخوردار هستند و باید مورد حمایت قرار گیرند. سوال اینجاست که چه کسی باید از حق حیات این موجودات زنده دفاع کند؟ آیا این وظیفه بر عهده شهرداری، سازمان حفاظت از محیط زیست ، سازمان دامپزشکی کشور یا سازمانهای غیردولتی زیست محیطی است؟

    اگر بر فرض در هر جایی قانونی بر علیه این موجودات زنده وضع شود یا رفتاری بر علیه این مخلوقات خداوند صورت گیرد چه کسی باید اعتراض کند و این اعتراضات چه سرانجامی خواهد داشت؟!

    _________________

    سگهای شهری، حقوق حیوانات و رفاه حیوانات

    قدمت دوستی انسان و سگ ۳۱ هزار ساله شد

    اعتراض به بداخلاقی: از ونک سمیرم تا پارک ملت جام جم!

    جلوگیری از درمان سگ ها در گیلان/ نظارت نیروی انتظامی بر مالکین سگ های فانتزی

    فرهنگ نگهداری سگ های گله و سگ های خانگی

    باز هم سگ کشی/ این بار در گیلان

    قرارداد «سگ کشی» در منطقۀ پارس جنوبی

    اقدام کنید! برای مخالفت با کشتار سگ ها در ایران

    بیش از هزار قلاده سگ ولگرد معدوم شد/ معدوم سازی به روشی سخت

    موفقیت مخالفان کشتار سگ ها در رومانی

    حیوانات در اسلام از روایت حسن رحیم پور

    همه برای حمایت از حیوانات، پیش به جلو با سرعت لاک پشتی!

    تصمیم گیری برای مسموم کردن موش ها

    جانفشانی کارگر افغان برای نجات یک سگ از استخر

  • یک درس فراموش نشدنی از الاغ های جزیره هنگام/ تصویری

    یک درس فراموش نشدنی از الاغ های جزیره هنگام/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: / محمد درویش*: نامش هنگام است؛ یک جزیره زیبا با سواحل مرجانی استثنایی که کمتر از ۱۰ کیلومتر طول و ۵ کیلومتر عرض دارد و در مجموع، حدود ۲۵۰۰ نفر از ایرانیان را در خود جای داده است. سرزمین کوچکی که دست‌کم ۲۰۰ هزار سال از عمرش در هیبت یک جزیره در میان آب‌های نیلگون خلیج فارس می‌گذرد. با این وجود، می‌خواهم در باره‌ی رخدادی شگفت‌انگیز با شما سخن بگویم که در هنگام رخداده و هنگامه‌ای در دل و جانم برپا داشته است …

    ماه گذشته، فرصتی دست داد تا به بهانه‌ی حضور در یک کارگاه آموزشی برای جوامع محلی اطراف تالاب شور و شیرین و میناب به دیار مردم خونگرم و عزیز هرمزگان بروم. در جریان این سفر، با مردی آشنا شدم به نام حسین آقاخانی زنجانی، یک فعال محیط زیست و متخصص غواصی که چند سالی است در جزیره هنگام می‌کوشد تا هم به رونق گردشگری منطقه کمک کند و هم جذابیت‌های طبیعی هنگام را به نحوی از گزند رفتارهای غیرمسئولانه‌ی گردشگران درامان بدارد. از همین رو، تلاش می‌کند تا در کنار کسب و کار خود، به کاشت و مرمت مرجان‌ها، پاکسازی سواحل هنگام از زباله و امداد و نجات برای حیوانات و پرندگان آسیب‌دیده‌ی منطقه هم بپردازد. ماجرایی که در این نوشتار می‌خواهم به شرح آن بپردازم، حاصل یکی از مشاهدات و تجربه‌های باورنکردنی حسین آقاخانی زنجانی است …

    ماجرا برمی‌گردد به اواخر سال ۱۳۹۰، زمانی که حسین با وانت نیسان آبی‌رنگش – که یکی از معدود خودروهای موجود در جزیره است – مشغول عبور از جاده‌ی ساحلی موسوم به قیر بوده که ناگهان با الاغی روبرو می‌شود که در وسط جاده نشسته و راه را بر او سد کرده بود! انگار می‌خواست به او چیزی بگوید … وی پس از پیاده شدن از خودرو، درمی‌یابد که پای الاغ زخمی و متورم شده و قطعه‌ای فلز در آن فرو رفته است؛ فلزی که متعلق به یک قوطی کنسرو باز شده است که ظاهراً توسط گردشگران پس از مصرف در جزیره رها شده بود. البته حسین هر چقدر تلاش می‌کند، نمی‌تواند الاغ زخمی را بگیرد و آن حیوان بخت برگشته، لنگان لنگان از محل می‌گریزد (گفتنی آنکه سالهاست این الاغ‌ها – که زمانی برای کارکردهای ترابری و حمل و نقل به جزیره وارد شده بودند – به حال خود رها شده و به صورتی نیمه وحشی به زندگی خود ادامه می‌دهند).

    تا اینکه چند روز بعد به حسین اطلاع می‌دهند که الاغ زخمی خود را به محوطه‌ی حیاط مدرسه جزیره رسانده … او نیز بلافاصله به محل می‌رود و همان طور که در تصاویر می‌بینید با کمک همکارانش، الاغ مجروح را گرفته و پس از بیرون آوردن تکه‌های باقیمانده‌ی قوطی کنسرو و پانسمان پای مجروحش که متأسفانه از شدت جراحت کرم زده بود، او را به حال خود رها می‌کند …

    این ماجرا می‌گذرد تا حدود یکماه بعد … وقتی که حسین مشغول کار در دفتر خود بود و ناگهان متوجه صداهایی در محوطه‌ی بیرونی دفترش می‌شود … بله، صداها متعلق به همان الاغ بود که اینبار با چند هم‌نوع دیگرش خود را به محل کار حسین رسانده بودند! چرا که آنها هم جملگی دچار همان بلا شده و پای‌شان از وجود قطعه‌ای فلز دچار عفونت و درد شده بود و حالا آمده بودند به نزد انسانی که پیش‌تر برادری‌اش را برای الاغ‌ها ثابت کرده بود …

    نتیجه گیری اخلاقی:
    نخست: لابد خوانندگان وفادار این سطور، هنوز قصه‌ی ۲۵ دی ماه ۱۳۹۲ را به یاد دارند؟ انگار همچنان آن درس‌ها و شرمندگی‌ها ادامه دارد! ندارد؟

    دوم: هر چند از پرتاب‌کنندگان قوطی‌های کنسرو خالی در طبیعت ابراز انزجار می‌کنم و امیدوارم بازخوانی این روایت منجر شود تا خوانندگان عزیز این سطور هم، چنین کرده و اگر این قوطی‌ها را در طبیعت یافتند، بلافاصله به جمع‌آوری‌شان اقدام کنند؛ اما انگار اگر آنها نبودند، اینک ما درنمی‌یافتیم که زدن برچسب «نفهم» به الاغ‌ها تا چه اندازه نشان از نادانی خطاب‌کنندگان دارد! نه؟
    سوم: همان طور که بارها گفته‌ و نوشته‌ام، این کمال بی‌انصافی و نامهربانی است که پست‌ترین هم‌نوعان انسان‌نمای خویش را با القاب و صفت‌هایی حیوانی چون: گربه ‌صفت، جغد شوم، کفتار پیر، خفاش شب، خرس نفهم، سگ پدر، گراز بلا، گورخر مصیبت و … خطاب کنیم. اگر می‌خواهیم «خشونت» را در جامعه مهار کنیم، شاید نخستین گامش آن باشد تا از آن نوع رفتارها و گفتارهایی که ناخودآگاه به ترویج خشونت با حیوانات – به ویژه در نزد کودکان – می‌انجامد، پرهیز کنیم.

    و واپسین کلام آنکه
    دوست دارم حسین آقاخانی زنجانی را، هموطن فرزانه‌ای که بی‌منت بخشی از وقت و سرمایه‌ی خویش را نثار آن گروه از هموطنان‌مان می‌کند که هرگز نمی‌توانند به او بگویند: دست مریزاد …

    * پام/ مدیرکل آموزش ومشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست

  • از رهاسازی 220 تمساح در آب نماهای تهران تا ممنوعیت شکار/ وبلاگ میهمان

    از رهاسازی 220 تمساح در آب نماهای تهران تا ممنوعیت شکار/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-8041

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: روز گذشته پیامی در شبکه های اجتماعی منتشر شده بود که در آن خواسته شده بود عبارت “شکار ممنوع” را به شماره پیامگیر برنامه خندوانه (؟!) بفرستند  تا مجموع این پیامک ها به دست رئیس مجلس شورای اسلامی برسد و از ایشان خواسته شود شکار حیات وحش از سال 1393 تا 1400 ممنوع شود!
    با کمی جستجو متوجه شدم که در یکی از برنامه های خندوانه که با حضور حجت الاسلام شهاب مرادی، رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بوده ایشان این پیشنهاد را مطرح کرده اند. همچنین در این برنامه تصاویری از طرح جنجالی آزاد سازی 110 بلبل خرما در تهران پخش شده است.
    طرح آزاد سازی بلبل خرما که هفته گذشته در فرهنگسراهای شهر تهران انجام شده بود با انتقاد گروه های حامی حیوانات، کارشناسان و کوشندگان محیط زیست همراه بود که این طرح را کارشناسی نشده و نمایشی اعلام کرده بودند.
    با توجه به این مساله، اکنون این پرسش پیش می آید که طرح عجیب ارسال پیامک به یک برنامه طنز برای مخالفت با شکار با هدف مخالفت با شکار بوده و یا ابزاری بوده برای لاپوشانی طرح کارشناسی نشده و نمایشی آزاد سازی پرندگان؟
    در میان حامیان حیوانات و محیط زیست کسی را پیدا نمی کنید که موافق شکار باشد اما آیا بهتر نیست برای مخالفت با این مساله به شیوه ای بهتر و از ابزاری منطقی تر استفاده کرد؟ فراموش نکنیم حفاظت از محیط زیست و حمایت از حیوانات برای حامیان واقعی محیط زیست، یک اصل اجتناب ناپذیر است که جنبه اعتقادی و قلبی دارد و پسندیده نیست به عنوان ابزاری برای طرح های تبلیغاتی و نمایشی مورد استفاده قرار گیرد.
    اینطور نشود که فردا بخواهند 220 تمساح در آب نماهای تهران رها سازی کنند و پس فردا در برنامه ای از مردم بخواهند برای مخالفت با شکار تا سال 1450 به فلان شماره پیامک بزنند!

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

    ________________________

    صفحه ویژه وبلاگ میهمان

    رئیس اداره محیط زیست شهرتهران: برای رهاسازی بلبل خرما در تهران مجوز ندادیم

    «دوستی خاله خرسه» در شهرداری تهران با رهاسازی نمایشی ۱۰۰ بلبل خرما در تهران اشتباه است/ لزوم اقدام عاجل ارگان های مسوول برای جلوگیری از رهاسازی غلط پرندگان

    برنامه رهاسازی نمایشی پرندگان در تهران بدون مجوز محیط زیست انجام شد!/ تصویری

    آزاد سازی پرندگان در فرهنگسراها یک برنامه مستمر است!

     

  • بیانیه شبکه سمن های زیست محیطی استان مازندران در رابطه با نسل کشی در فریدونکنار/ درخواست همراه شدن مسئولان محترم ارشد و نیروی انتظامی استان

    بیانیه شبکه سمن های زیست محیطی استان مازندران در رابطه با نسل کشی در فریدونکنار/ درخواست همراه شدن مسئولان محترم ارشد و نیروی انتظامی استان

    Animal-Rights-Watch-ARW-7958

    دیده بان حقوق حیوانات: شبکه سمن های زیست محیطی استان مازندران با انتشار بیانیه ای در رابطه با نسل کشی پرندگان مهاجر در منطقه فریدونکنار، ضمن تقدیر از مسوولان محیط زیست استان، خواستار ورود مسوولان بلندپایه استان و نیروی انتظامی استان شده است.

    متن کامل این بیانیه به این شرح است:

    «سالیان دوری است که محیط زیست با ناملایمات ما کنار آمده و در نگاهی که در آن خدمت بی مزدی نهفته است، از ما التماس و خواهش کوچکی دارد و آن انعطاف و مهربانی است در برابر این همه خدمت.

    استان مازندران از دیر باز به عنوان منطقه ای ویژه در حوزه محیط زیست مورد توجه مسئولان بلند پا یه کشور قرار داشته است.

    بدون شک تنوع و غنای جنگلی و جانوری مازندران این استان را به یکی از مدعیان جدی امانتداری میراث طبیعی کشور بدل ساخته است.

    وجود پناهگاه حیات وحش میانکاله که در کنوانسیون بین المللی رامسر و کنوانسیون Map در شمار زیستگاه های طبیعی جهان به ثبت رسیده است و هر ساله میزبان میلیون ها پرنده کوچنده ایست که آنجا را مأمن و مأوایی برای زمستان گذرانی و تولید مثل می دانند.

    میانکاله با داشتن 130 گونه پرنده آبزی که 40 گونه آن از اهمیت بین المللی برخوردار است، برای تمامی پرنده شناسان، پژوهشگران و علاقه مندان محیط زیست شناخته شده می باشد. و هر ساله پرنده شناسان و پژوهشگران از سراسر جهان برای بررسی و تحقیق به این منطقه سفر می کنند.

    همچنین قرارگیری این استان در مرکز یکی از اصلی ترین کریدورهای مهاجرت پرندگان (آسیا، اروپا، آفریقا) و حضور تالاب های متعدد بین المللی وحفاظت شده و زیستگاه های ارزشمندی از این دست نیز سبب توجه بیش از پیش متخصصان داخلی و بین المللی به این بخش از کشور عزیزمان ایران است.

    خشک شدن تالاب های کوچک و بزرگ در سراسر کشور به این تمرکز پرندگان در تالاب های استان بویژه منطقه فریدونکنار و سرخرود بیش از پیش افزوده است.

    بسیاری از پرندگان کوچنده که زمستان ها مهمان مازندران و این تالاب ها هستند، در فهرست گونه های حمایت شده و در خطر انقراض ملی و جهانی قرار دارند که درنای سیبری، قوی فریادکش، قوی گنگ، قوی کوچک، عروس غاز، غاز پیشانی سفید کوچک، غاز پا زرد، اردک مرمری، اردک بلوطی، اردک سر سفید، پلیکان خاکستری و . . . از جمله آنها هستند.

    نقش مهم و کلیدی حفاظت از حیات وحش در معرض تهدید کشور، در کنار حراست از آبروی ملی ایران درخصوص اجرای قوانین و تعهدات بین المللی چون کنوانسیون رامسر، کنوانسیون حفاظت ازگونه های مهاجر، تفاهم نامه پرندگان آبزی کریدور مهاجرتی اوراسیا – آفریقا و بسیاری دیگر از این دست تنها بخش کوچکی از وظیفه خطیر مسئولان محیط زیست و منابع طبیعی استان است.

    شبکه سمن های زیست محیطی استان مازندران به عنوان بخشی از پیکره جامعه بزرگ دوستداران محیط زیست استان، ضمن قدردانی از اقدام یگان حفاظت اداره کل حفاظت محیط زیست استان که در جهت اجرایی شدن قوانین مصوب سازمان محیط زیست کشور نسبت به جمع آوری دام های هوایی شکار در منطقه فریدونکنار اقدام نموده است، بدینوسیله همراهی و همکاری خود را اعلام داشته و خواستار تداوم این اقدامات می باشد.

    شبکه سمن های زیست محیطی استان مازندران از مسئولان محترم ارشد استان و نیروی انتظامی استان انتظار دارد که در این امر مهم و ملی از اداره کل حفاظت محیط زیست مازندران پشتیبانی جدی تری به عمل آورد.

    شبکه سمن های زیست محیطی استان مازندران»

    ________________________

    اعلام موجودیت «کمپین پرواز» همزمان با آغاز نسل کشی پرندگان مهاجر فریدونکنار/ درخواست همراهی

    سیاه چاله فریدونکنار آبروی ایران را نشانه گرفته است

    نامه سرگشاده تشکل های زیست محیطی به ابتکار؛ درخواست برخورد قانونی، عاجل و قاطع با نسل کشی پرندگان مهاجر در فریدونکنار

    هشدار یک حقوقدان نسبت به تخریب محیط زیست و کشتار گستردۀ پرندگان مهاجر در فریدونکنار

    در رخدادی تحسین بر انگیز ماموران برای حفاظت از پرندگان مهاجر در فریدونکنار مستقر شدند

    فریدونکنار: از کشتن گونه های در معرض تهدید جهانی با حشره کش تا فروش تاکسیدرمی آنها/ تصویری

    بازار پرندگان وحشی دامگاهی در فریدونکنار/ تصویری

    برگزاری جلسه ساماندهی و کنترل وضعیت شکار و صید در دامگاه های منطقه فریدونکنار

    خرید و فروش علنی پرندگان وحشی در فریدونکنار/ تصویری

    احداث اولین برج پرنده نگری ایران در فریدونکنار/ آگاه‌سازی جامعه محلی برای حفاظت از «امید»

    آغاز کشتار میهمانان در فریدونکنار/ فرود ۲۰۰۰ پرنده مهاجر در زمینهای کشاورزی

    باغ پرندگان در پارک لاله شهر فریدونکنار/ تصویری

    فاجعه سالیانه در فریدونکنار؛ نسل پرندگان مهاجر فریدون‌کنار و سرخ‌رود در خطر است

    تنهاترین پرنده ایران

    دامگاه فریدونکنار‍، قتلگاه میلیونی پرندگان مهاجر

    شکار ناموفق آخرین درنای سیبری ایران/ زندگی امید با شانس، محیط زیست به دنبال احیای شیر و ببر

    شیوه‌ای ایرانی برای صید پرندگان؛ خیانت اردک!

    حراج فلامینگو به قیمت ۵ هزار تومان در جاده‌های فریدون کنار! / تصویر

    دوما (دامگاه پرندگان وحشی)/ تصویری

    بازار پرندگان وحشی دامگاهی در فریدونکنار/ تصویری

    خیانت اردک؛ شیوه‌ای ایرانی برای صید+عکس

    جایگزین‌کردن طبیعت‌گردی به جای شکار

    آغاز کشتار میهمانان در فریدونکنار/ فرود ۲۰۰۰ پرنده مهاجر در زمینهای کشاورزی

    امید به طبیعت ایران بازگشت/ میهمان تنهای شمالی در دامگاه

    قوهای مهاجر شالیزارهای سرخ‌رود/ تصویری

    فرود ۳۰۰۰ قو در سرخ‌رود مازندران

    تنهاترین پرنده ایران

    تنها پرواز می کند اما امید ها را ناامید نمی کند

    ۲۷ تن ذرت برای تغذیه قوهای سرخرود به اتمام رسید.آنها را فراموش نکنیم.

  • حیوان آزاری، از خلاء قانونی تا خرافات/ وبلاگ میهمان

    حیوان آزاری، از خلاء قانونی تا خرافات/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-7951

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: یک فوتبالیست معروف به شکار غیرمجاز رفته، با اسلحه کشیدن به روی محیط‌بان فرار کرده و بعد دوستانش محیط بان را به دلیل گزارش این موضوع در خیابان کتک زده و تهدید به آتش زدن خانه‌اش کرده‌اند! این خبر در کنار انتشار خبر ده‌ها مورد حیوان‌آزاری منجر به نقص عضو یا مرگ، شمایی از وضعیت بسیار نامناسب حیوانات در ایران است. سپهر سلیمی، فعال حقوق حیوانات در گفت‌وگو با روز، نبود قانون حمایت از حیوانات و خلا قانونی در برخورد با متخلفان را یک عامل موثر می‌داند و می‌گوید که دولت جدید هم اقدامی عملی در زمینه حقوق حیوانات انجام نداده است. همچنین به اعتقاد او، با تلاش بیشتر حامیان حقوق حیوانات، باید برای مردم افشا شود که در سیرک‌ها و باغ‌وحش‌ها چه بلایی بر سر حیوانات می آورند.

    حیوان‌آزاری؛ از خلاء قانونی تا باورهای خرافی

    نگهداری ۳۰ شیر در یک قفس کوچک در سیرکی در قشم، بستن یک خرس با زنجیری کوتاه در محوطه خاکی باغ وحش بابلسر در حالی که به علت شرایط بد نگهداری بسیار رنجور و ضعیف شده، چشم درد یک شیر پس از تحمل چهار ماه رنج عفونت و عاقبت کور شدن به علت تعلل دامپزشکان باغ وحش زابل، وضعیت اسفبار حیوانات باغ وحش بابلسر و… شماری از اخبار دلخراش مربوط به حیوانات است که حتی اگر پیگیر خبرهای حوزه محیط زیست هم نباشید در شبکه‌های اجتماعی به چشم‌تان خورده است؛ اخباری که به گفته بسیاری از کارشناسان تنها بخشی از حقیقت تلخ زندگی حیوانات در ایران را بیان می‌کند. اما دلایل بروز پر تعداد حیوان آزاری در کشور چیست؟ سئوالی که سپهر سلیمی، فعال حقوق حیوانات در پاسخش به این موارد اشاره می‌کند: “نبود قانون حمایت از حیوانات و خلا قانونی در برخورد با متخلفان، شکارچیان و حیوان‌آزاران، عدم توجه کافی رسانه‌ها، اشخاص و گروه‌های مرجع به مساله حمایت از حیوانات، تبلیغات نادرست رسانه‌ها در خصوص مشکلاتی که حیوانات به وجود می‌آورند، وجود تعداد زیادی اسلحه شکاری مجاز و غیرمجاز در کشور، مشکلات فرهنگی و وجود باورهای غلط و گاهاً خرافی نسبت به ایجاد بیماری از سوی حیوانات و خطرناک بودن حیوانات برای انسان‌ها.”

    شکار بی‌رویه و حیوان‌آزاری‌های متعدد در حالی ادامه دارد که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم و تصدی پست ریاست سازمان حفاظت ازمحیط زیست توسط معصومه ابتکار، امید به بهبود شرایط درمیان فعالان این حوزه قوت گرفته بود. اما آیا با روی کار آمدن دولت جدید و تغییر مدیریت در سازمان محیط زیست پیشرفتی در زمینه حقوق حیوانات حاصل شده است؟ سپهر سلیمی می‌گوید که برای پاسخ گفتن به این سئوال کمی زمان لازم است: “قطعاً دولت جدید نگاه دلسوزانه و فراگیرتری نسبت به محیط زیست و حیات وحش دارد و این مساله را در رویکرد جدید مدیران می‌توان احساس کرد اما هنوز اقدام عملی قابل توجهی شاهد نبوده‌ایم. ضمن اینکه فراموش نکنیم که دولت‌ها مجری قانون هستند و وقتی قانون خاصی برای مقابله با حیوان‌آزاری و حمایت از حقوق حیوانات وجود نداشته باشد پس عملاً دست دولت در این خصوص بسته است.”

    از سوی دیگر نه تنها دولت نتوانسته کاری برای مقابله با حیوان‌آزاری انجام دهد بلکه نقش فعالان و گروه‌های حامی حیوانات نیز کمرنگ جلوه می‌کند؛ سلیمی در همین خصوص توضیح می‌دهد: “در خصوص تلاش گروه‌ها و فعالان هم باید بگویم که فشار و غیر فعال شدن سازمانهای غیردولتی زیست محیطی در سال‌های گذشته بر این مساله تاثیر داشته است. ولی اگر بخواهیم منصفانه به قضیه نگاه کنیم متوجه می شویم که به‌رغم همه مشکلات، مساله حمایت از حیوانات در بین عموم مردم فراگیرتر شده است و حساسیت بیشتری نسبت به این موضوع در سطح عموم مردم وجود دارد. ولی شوربختانه هنوز این حساسیت به لایه‌های بالای مدیریتی کشور منتقل نشده است و به همین خاطر است که می‌بینیم اقدام موثری در جهت حمایت و حفاظت از حیوانات و حیات وحش صورت نگرفته است.”

    به گفته او مردمی که درگیر روزمرگی های خود هستند و با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند، کمتر به حفظ محیط زیست و حمایت از حیوانات توجه دارند.

    سیرک‌ها و باغ‌وحش‌ها؛ جهنمی برای حیوانات

    به گفته کارشناسان، ده‌ها باغ وحش در ایران شرایط اسفباری دارند و در آنها حیوانات در وضعیت بدی نگهداری می‌شوند. نوک پیکان انتقادات فعالان حقوق حیوانات هم به سمت سازمان محیط زیست است. برخی از کارشناسان این حوزه می‌گویند تا یک خبر جنجالی نشود، محیط زیست به آن توجهی نشان نمی‌دهد. فعالان محیط زیست سیرک‌ها را نیز از دیگر شکنجه‌گاه‌های حیوانات می‌دانند.

    سپهر سلیمی فعال حقوق حیوانات در این زمینه می‌گوید: “اصولاً سیرک‌ها و باغ‌‌وحش‌ها برای منافع مادی گردانندگان آنها ایجاد شده‌اند و سود و زیان اقتصادی حرف اول را در مدیریت این مکان‌ها می‌زند. به‌‌رغم همه شعارهای فریبنده‌ای که در مورد سیرک‌ها و بخصوص باغ وحش‌ها مطرح می‌شود این مکان‌ها به عنوان انبار حیوانات، جایی هستند برای کسب در آمد مادی و حقوق حیوانات و حتی رفاه حیوانات در این مکان‍ها بی‌معنی است.”

    سلیمی معتقد است: “در شرایطی که در کشور ما قانونی برای حمایت از حیوانات وجود ندارد، آزار حیوانات در این مکان‌ها چند برابر خواهد شد و هیچ اهرم قانونی موثری هم برای مقابله با این مکان ها وجود ندارد.”

    به گفته او “شوربختانه هنوز نگاه عموم مردم به باغ وحش‌ها و سیرک‌ها نگاهی مثبت است و تصور می‌کنند این گردانندگان این محل‌ها از دوستداران حیوانات هستند. ولی باید با فرهنگ‌سازی بیشتر و تلاش حامیان واقعی حیوانات، پشت پرده این مکان‌ها برای مردم افشا شود تا مردم بدانند در سیرک‌ها و باغ‌وحش‌ها چه بلایی بر سر حیوانات می آورند. این مساله یک شبه اتفاق نمی افتد و قطعاً زمان خواهد برد.”

     روزی برای مبارزه با خشونت علیه حیوانات

    بیستم شهریور ماه سال ۱۳۹۰ فیلمی توسط دیده بان حقوق حیوانات منتشر شد که دو توله خرس را در کنار مادرشان که کشته شده بود شکنجه می دادند و در نهایت کشتند. انتشار این فیلم بازتاب وسیعی در میان شهروندان ایرانی داشت و به نوعی به نمادی از خشونت علیه حیوانات تبدیل شد. این را سپهر سلیمی فعال حقوق حیوانات در توضیح فلسفه نام‌گذاری روزی به نام “مبارزه با خشونت علیه حیوانات” می‌گوید و ادامه می‌دهد: “پس از آن به پیشنهاد جمعی از گروه‌های معتبر حامی حیوانات این روز به عنوان روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات نامیده شد تا بهانه‌ای باشد برای توجه بیشتر به این مساله. کم و بیش در این روز برنامه‌هایی در سراسر کشور برگزار می‌شود. ضمن اینکه از سوی دیده بان حقوق حیوانات، نشان خرس قهوه ای به کوشاترین شخص، جوان و گروه حامی حقوق حیوانات در یکسال گذشته اهدا می‌شود.”

    سلیمی در تعریف خشونت علیه حیوانات هم توضیح می‌دهد: “تعریف عمومی خشونت، استفاده از نیروی فیزیکی برای مجبور کردن در وضعیتی بر خلاف میل است. برای حیوانات اشکال مختلفی را شامل می شود، از حیوانات به اسارت گرفته شده در باغ وحش ها و سیرک‌ها تا حیواناتی که در مزارع پرورش شیر، گوشت و پوست مورد استفاده قرار می گیرند، حیوانات کار، حیواناتی که برای آزمایش‌های پزشکی بیمار یا کشته می شوند تا شکار… به همراه موارد دیگر همگی از مصادیق خشونت علیه حیوانات هستند که در همه جای دنیا وجود دارد و با توجه به وضعیت فرهنگی هر کشور و وجود قوانین حمایت از حیوانات، زیاد و کم دارد.”

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

  • وقت آن است کتابی در مورد شکار محیط بانان نوشته شود/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-7949

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: به تازگی کتابی با عنوان «طبیعت گردی، شکار و تیراندازی» منتشر شده است. کتابی که می کوشد چهره ای موجه از شکار و شکارچیان ارائه کند و به تبلیغ شکار بپردازد.
    در کشوری که رتبه اول را در نابودی حیات وحش دارد، در کشوری که رتبه سوم را در نابودی تنوع زیستی دارد، در کشوری که رتبه سوم را در قاچاق حیات وحش دارد، در کشوری که 90% حیات وحش خود را از دست داده  و در سراشیبی ویرانی زیست بوم و بی آبی قرار دارد تنها با ترکیب جنایت، حماقت و خیانت می توان چنین اثری پدید آورد.

    جنایت در حق حیات وحش و زیست بوم ناتوان ایران.

    خیانت در حق ایران، فرزندان این سرزمین و همه کسانی که در میراث طبیعی این سرزمین شریک هستند.

    و حماقت از بابت نادانی (و یا خود را به نفهمی زدن) نسبت به وضعیت فعلی زیست بوم و حیات وحش.

    راستی خوب می شود کتابی هم در مورد «شکار محیط بانان» نوشته شود، مگر نه این است که در چهار دهه گذشته 116 محیط بان به دست شکارچیان به شهادت رسیده اند. در حال حاضر تعداد محیط بانان از تعداد یوزپلنگ ها بیشتر است و با انقراض نسل این دو و از بین رفتن حیات وحش در مناطق حفاظت شده دیگر جنبنده ای جز محیط بانان در این مناطق باقی نمی ماند، خوب است روش های کشتن و فرار کردن، کور کردن و مجروح کردن محیط بانان نیز آموزش داده شود و از تجربیات دیگران استفاده کرد. حتی می توان توجیهی نظیر توجیهات شکار تروفه برای کشتن محیط بانان پدید آورد، مثلن گفته شود محیط بانان مسن باید کشته شوند تا محیط بانان جوان که چابک تر و تواناتر هستند جایگزین آنها شوند تا بهتر به حیات وحش کمک کنند! هر چه باشد باید شهوت سیری ناپذیر خون ریزی شکارچیان سیراب شود.

    و حرف آخر اینکه، براستی چه کسانی این کتاب 150 هزار تومانی را می خرند؟ بروید ببینید اسلحه شکاری اش چند ده میلیون تومان است؟ خودروی شکارش چند صد میلیون تومان است…

    * حیوانات و محیط زیست

    _________________________

    به جای افتخارکردن و چاپ کتاب از کشتارتان باید سرافکنده باشید!/ تبلیغ رسمی شکار تفریحی و حرام

  • ابهام‌هایی بیشتر در قوچ‌فروشی آن موسسه‌/ وبلاگ میهمان

    ابهام‌هایی بیشتر در قوچ‌فروشی آن موسسه‌/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-7410

    دیده بان حقوق حیوانات/ سام خسروی فرد*: انتشار دو مقاله‌ در ایران‌وایر (ا و ۲) سبب شد موسسه‌ حیات‌وحش میراث پارسیان واکنش نشان دهد و در جوابیه‌ای که در وب‌سایتش منتشر کرد بنویسد در فروش پروانه شکار قوچ‌های کمیاب لارستان دست داشته است (۳).

    گرچه پاسخ‌گویی این موسسه اقدامی ستودنی است اما نمی‌توان از جوابیه آن به سهولت گذشت. زیرا باوجود آن که این پاسخ مُهر تاییدی است به آنچه در دو مقاله قبلی مطرح شده بود، ابهام‌های جدیدی را به همراه آورد. به عبارت دیگر، آن بنگاه با سربلندی اعتراف کرد که در فروش پروانه شکار قوچ لارستان همکاری داشته است. با این حال، به اصلی‌ترین سوال آن دو مقاله و پرسش افکار عمومی (که اثر آن را می‌توان در شبکه‌های اجتماعی هم دید) پاسخی درخور و قانع‌کننده نداده است: چرا موسسه‌ای که اهدافش حفاظتی است در حراج پروانه شکارِ قوچی دست دارد که بر اساس تقسیم‌بندی مهمترین مرجع‌بین‌المللی یعنی IUCN به عنوان جانوری آسیب‌پذیر ((Vulnerable و تهدید شده (Threatened) معرفی شده است؟ علاوه بر بی‌پاسخ ماندن این سوال، موارد دیگری نیز در جوابیه آن بنگاه مطرح شده که نیاز به تعمق بیشتری دارد. آنچه در پی‌ می‌آید پرتوافکنی به ابهام‌های جدید در جوابیه‌ موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان است تا شاید پرداختن و یافتن پاسخ برای آنها در سایه شفاف‌سازی بتواند راه حفاظت را هموار کند.

    ۱- جوابیه چنین آغاز می‌شود:‌ «در پی برخی گفت‌وگوها در چند روز اخیر پیرامون فعالیت‌های موسسه حیات وحش میراث پارسیان، این موسسه برخود لازم دانست تا برای حفظ احترام کارشناسان و متخصصان همکار در پروژه‌ حفاظت از قوچ لارستان توضیحاتی دراین باره ارائه کند.» معنی دیگر این مقدمه آن است که موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان نه برای روشنگری، نه برای احترام به افکار عمومی و نه برای پاسخگویی به سوالات طرفداران خود و دوستداران حیات‌وحش بلکه صرفا برای حفظ احترام به «همکاران پروژه قوچ لارستان» جوابی را منتشر کرده است. نادیده‌ گرفتن خواست مردم و افکار عمومی در همین دو خط هویداست. بدین ترتیب می‌توان از آن بنگاه سوال کرد که با این رویکرد مردم‌گریز چگونه می‌توان از مشارکت مردم برای حفاظت حیات‌وحش بهره جست؟ می‌توان از این نکته فروگذشت که بر اساس روال متعارف پاسخ باید در رسانه‌ای منتشر شود که به موضوع پرداخته است. آن بنگاه اما، با نادیده گرفتن این واقعیت که دو مقاله در این ارتباط نوشته شده و در چند وب‌سایت نیز بازتاب‌ داشته است آن را «برخی گفت‌وگوها» می‌نامد و بدین ترتیب بار دیگر اطلاعاتی غیردقیق به مخاطبانش می‌دهد.

    ۲- شکی نیست که گزارش بررسی سریع وضعیت قوچ لارستان همان است که در جوابیه آمده یعنی «نخستین بررسی وضعیت [زیر] گونه‌ در خطر انقراض قوچ لارستان در ایران». با نگاهی به صفحه اول آن گزارش نام چهار تشکل و سازمان قید شده است که عبارتند از: بنیاد حیات‌وحش پارسیان (ثبت شده در آمریکا)، انجمن طرح سرزمین، انجمن محیط‌بان، و سازمان محیط‌زیست. اگر موسسه قوچ‌های وحشی (آن چنان که در جوابیه آمده) جزو حمایت‌کنندگانِ مالی آن مطالعه بوده چرا علامت تجاری و نام آن در کنار چهار سازمان و تشکل فوق‌الذکر (چه در نسخه فارسی و چه در نسخه انگلیسی) وجود ندارد؟
    به علاوه، در گزارشی که بر علمی بودن آن تاکید می‌شود ضمن باز کردن فضا برای صدور پروانه شکار آمده است:«مثل روش مشارکت با مردم محلی در ایجاد قرق اختصاصی برای “قوچ مارخور” در پاکستان باید به عنوان روش‌های قابل اتکا به هر یک توجه کرد و ممنوعیت شکار را تنها ابزار حفاظتی ندانست». آنچه منظور نویسنده بوده کل‌مارخور (Capra falconeri) است. زیرا گونه‌ای به اسم قوچ مارخور وجود ندارد. در گزارشی که بر علمی بودن آن تاکید می‌شود چنین اشتباهی را چگونه می‌توان توجیه کرد؟

    ۳- در این جوابیه آمده است: «… موسسه با اعتقاد به استفاده از ابزار شکار محدود و مدیریت شده تروفه ـبه عنوان یکی از روش‌های مرسوم تامین هزینه‌های سنگین حفاظت‌ـ ‌مذاکراتی را برای کاهش تعداد پروانه سالانه‌ قوچ لارستان به ترتیبی که در سال‌های گذشته انجام می‌شد و رساندن آن به حداکثر دو پروانه با بهای بالا، به جای چندین پروانه به بهای پایین، آغاز کرده است و موفق شده تا موافقت مسولان سازمان حفاظت محیط‌زیست را با فروش دو پروانه شکار در کشورهای خارجی با قیمت بالا و با همکاری موسسه قوچ‌های وحشی جلب نماید. بدیهی است که سازمان در این کار، پروانه مازاد صادر نکرده است بلکه تعداد آن را به تنها دو تروفه کاهش داده است. مراحل حراج پروانه‌ها توسط خود موسسات خارجی صورت می‌گیرد.» این بخش از جوابیه دست کم پنج سوال ایجاد می‌کند که اگر خبرنگاران مستقل و بی‌غرض آن را خوانده باشند بی‌تردید برای یافتن جواب آنها تلاش خواهند کرد.
    نخست) در گزارش بررسی سریع وضعیت قوچ لارستان (به عنوان تنها منبع علمی و مطالعاتی این زیرگونه) نه تنها نسبت جنسی و سنی جمعیت قوچ‌های لارستان تعیین نشده (شاید به این دلیل که از دامنه مطالعه خارج بوده) که در آن به طور مشخص آمده است باید آنالیز جمعیت قابل برداشت صورت پذیرد. حال سوال این است که تعداد دو راس قوچ لارستانِ در معرض تهدید (Threatened) بر مبنای کدام مطالعه و بررسی تعیین شده است؟
    دوم) اسرافیل شفیع‌زاده که عکسی از او در گزارش موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان کنار قوچ لارستان شکار شده‌ای درج شده در مناظره شکار (۴) از فروش سه پروانه شکار قوچ لارستان پرده برمی‌دارد. صرف نظر از این که ارتباط این فعال توریسم شکار با موسسه چیست، کدامیک از این دو ادعا صحیح است؟ دو یا سه پروانه قوچ لارستان؟ آیا دو پروانه به موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان تعلق گرفته و سومی به موسسه‌ای دیگر؟ آیا فروش پروانه شکار با قیمت بالا (حراجی به مبلغ ۱۰۰ هزار دلار) با همکاری موسسه قوچ‌های وحشی انحصاری کردن پروانه شکار نیست؟
    سوم) چرا موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان به جای متقاعد کردن سازمان محیط‌زیست برای صادر نکردن پروانه شکارِ جانوری در معرض تهدید در شرایطی که امکان همکاری جامعه محلی و بهره‌مندی آنان وجود ندارد صرفا تلاش کرده است که تعداد پروانه‌های شکار آن کاهش یابد؟
    پنجم) آیا نمی‌شد در این مرحله (تا فراهم آمدن زیرساخت‌های لازم) هزینه‌های حفاظت و تکثیر قوچ‌های کم‌ياب لارستان از طریق دیگری به دست می‌آمد؟ (اخبار منتشر شده نشان می‌دهد، آن بنگاه تا کنون دو حراج آثار هنری راه انداخته و مبلغ قابل توجهی نیز از این راه به دست آورده است. فروش آثار پرویز تناولی از آن جمله است).

    ششم) آیا زیرساخت‌های لازم برای حفاظت، مهیا شده و تنها با فروش پروانه‌های شکار هزینه‌های سنگین حافظت تامین می‌شود؟

    ۴- در جوابیه آمده است: «مطابق توافق موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان [ثبت شده در ایران]، موسسه حیات‌وحش پارسیان [ثبت شده در آمریکا] و موسسه قوچ‌های وحشی با سازمان حفاظت محیط‌زیست، درآمد حاصل از فروش این پروانه صرف حفاظت از ذخیره‌گاه مذکور توسط گروه مدیریتی و اجرایی محلی خواهد شد. سازوکار هزینه این درآمد نیز، خارج از سازوکار دولتی و از طریق تاسیس یک صندوق محلی توسط حاشیه‌نشینان ذخیره‌گاه مذکور و با نظارت سازمان حفاظت‌محیط زیست خواهد بود.» سوال اینجاست که چرا چنین توافق‌نامه‌ای به اطلاع عموم نرسیده است؟ آیا این کارِ پنهانی، انحصاری کردن و مونوپلی فروش پروانه‌های شکار جانوران در خطر انقراض نیست؟

    ۵- جوابیه می‌افزاید: «در حال حاضر، یک خریدار خارجی تمایل خود را برای خرید این پروانه مشروط بر استفاده در حفاظت اعلام کرده است. با این حال به دلیل آن که هنوز مذاکرات برای معرفی ذخیره‌گاه (مطابق قوانین مربوط به قرق‌های اختصاصی) و همچنین تشکیل صندوق محلی به نتیجه‌ نهایی نرسیده است فرایند فروش پروانه تکمیل نشده و هنوز مبلغی جا به جا نشده است. از طرفی موسسه، هیچ گونه دخالت و منفعتی در درآمد حاصل از فروش و اجرای برنامه شکار نخواهد داشت.» نکته‌ای که آن بنگاه اشاره نمی‌کند این است که در فصل بهار، شکار انجام نمی‌شود. بنابراین می‌توان زنده بودن آن قوچ کم‌یاب لارستان را عجالتا مدیون فصل دانست. در عین حال سندی هم برای ادعای مطرح شده منتشر نمی‌کند. به علاوه، اگر آن بنگاه به کار خود اعتقاد راسخ دارد چرا موضوع را از روز نخست به طرفداران حیات‌وحش و دوستداران خود از طریق وب‌سایت و یا آن رپرتاژ آگهی در ایرنا (۵) اطلاع نداد؟

    ۶- بر اساس جوابیه، «کارشناسان موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان به لزوم ایجاد الگوی پایدار در استفاده از ابزارهای متداول حفاظت اعتقاد دارند. قابل پیش‌بینی است که هر روش نا‌آشنا با بازخورد‌های مثبت و منفی روبه‌رو خواهد بود. استفاده از شکار تروفه در حفاظت موضوعی است که علی‌رغم موفقیت در موارد قابل استناد و تایید جهانی، همواره مورد انتقاد بوده و خواهد بود.»
    آن بنگاه البته اشاره نمی‌کند که بحث شکار تروفه مطرح نیست. بلکه بحث شکار «تروفه در معرض تهدید» مورد نظر است. در متن «اصول شکار تروفه به عنوان ابزاری تشویقی برای حفاظت» که توسط IUCN در آگوست سال ۲۰۱۲ انتشار یافته (۶)، به شکار تروفه اشاره شده است که: «نوعی استفاده از حیات‌وحش است. اگر به درستی مدیریت شود ممکن است با ایجاد درآمد و انگیزه‌های اقتصادی بتواند به دستیابی اهداف حفاظتی و نیز معیشت محلی کمک کند. اما در صورت مدیریت ضعیف به دست آوردن آن منافع با شکست مواجه می‌شود. گرچه انواع گونه‌ها (بسیاری از آنها که جمعیت قابلی دارند) به عنوان تروفه شکار می‌شوند، برخی از گونه‌های در معرض تهدید نیز ممکن است در رده شکار تروفه به منظور استراتژی‌های حفاظت مکانی خاص به شمار آیند. یوزپلنگ و کرگدن سیاه در آفریقا جنوبی، کل مارخور در پاکستان از آن جمله‌اند. همه این گونه‌ها در ضمیمه یک کنوانسیون سایتس هستند (۷).» وقتی مرجعی معتبر چون IUCN با ۶۶ سال قدمت چنین با احتیاط از شکار تروفه و مدیریت مناطق سخن می‌گوید و به نقش مخرب آن در صورت مدیریت غلط اشاره می‌کند، چگونه موسسه تازه تاسیس حیات‌وحش میراث پارسیان می‌تواند تضمین کند اجرای پروژه شکار- حفاظت در ایران و به خصوص در ارتباط با قوچ کمیاب لارستان با موفقیت رو‌به‌رو خواهد شد؟

    ۷ – در بخشی از جوابیه آمده است: «موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان مطابق با اساسنامه خود حفاظت پایدار و تلاش در جهت آن را تنها هدف خود می‌داند و شکار محدود و مدیریت شده را به عنوان یکی از ابزارهای حفاظت می‌شناسد؛ شکاری که منافع جامعه محلی را تضمین و هزینه‌های حفاظت زیستگاه‌ها را تامین کند.» تا پیش از این به همکاری در فروش شکار با موسسات خارجی و حتی شکار محدود و مدیریت شده نه در اساسنامه آن بنگاه اشاره شده بود و نه در وب‌سایتش. آیا این، رویکرد جدید موسسه پارسیان است؟ یا این که از ابتدا هدف غایی، فعالیت در حوزه شکار بوده و پروژه‌های حفاظتی نیز برای دستیابی به هدف نهایی اجرایی شده است؟ چه رویکرد عوض شده و چه از ابتدا هدف، فعالیت در حوزه شکار بوده باشد، چرا هیچ‌وقت چنان اهدافی برای اطلاع عموم منتشر نشده بود؟

    موافقت یا مخالفت با شکار یا مدیریت و حفاظت مناطق با کمک مردم بحث دیگری است. اینجا سخن از همدستی و همکاری موسسه‌ای حفاظت‌گراست در فروش قوچی در معرض تهدید. آیا بعد از این می‌توان به سازمان‌های مردم‌نهاد اعتماد کرد که صادقانه و شفاف فعالیت می‌کنند و آن پس و پشت، خرید و فروش جانوران وحشی (به خصوص جانوران در حال انقراض) در جریان نیست؟ پاسخ درست، منطقی و علمی به سوال‌های مطرح شده در این مقاله می‌تواند در رفع فضای بدبینی و بی‌اعتمادی موثر باشد. تلاش برای مسکوت ماندن موضوع پیش‌آمده شاید چهره‌ای کریه نه تنها از موسسه‌ حیات‌وحش میراث پارسیان (که خدمات شایانی در حوزه حفاظت انجام داده) به نمایش بگذارد که وجهه سایر تشکل‌های زیست‌محیطی را نیز ممکن است خدشه‌دار ‌کند.

    پی‌نوشت: نام موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان بر روی بروشورهای دو گونه تازه خریداری شده ببر بنگال و کانگروی قرمز در باغ‌وحش تهران این سوال را برای برخی از فعالان حامی حیوانات به وجود آورده که آیا این موسسه در نقل و انتقال این گونه‌ها به باغ‌وحش تهران نیز نقش دارد یا نه؟

    _______________________
    ۱- پول از شما، قوچ از آنان (لینک)
    ۲- تاملی در قوچ‌فروشی آن موسسه (لینک)
    ۳- جوابیه موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان (لینک)
    ۴- مناظره شکار (لینک)
    ۵- رپرتاژ آگهی ایرنا (لینک)
    ۶- دستورالعمل IUCN برای شکار تروفه (لینک)

    ۷- عین متن دستورالعمل IUCN:

    “Trophy hunting is a form of wildlife use that, when well-managed, may assist in furthering conservation objectives by creating the revenue and economic incentives for the management and conservation of the target species and its habitat, as well as supporting local livelihoods. However, if poorly managed, it can fail to deliver these benefits. Although a wide variety of species (many of which are both common and secure) are hunted for trophies, some species that are rare or threatened may be included in trophy hunting as part of site-specific conservation strategies. Examples include Cheetah Acinonyx jubatus and Black Rhinoceros in southern Africa, and Straight-Horned Markhor Capra falconeri megaceros in the Torghar Valley of Pakistan, all of which are species listed on Appendix I of CITES.”

    * آتش نوشت

    ___________________

    یک تردید آزار دهنده؛ آیا مجوز شکار یوزپلنگ هم صادر شده یا می شود؟!/ وبلاگ میهمان

    قوچ کشی در پروژه‌ی حفاظت از قوچ لارستان/ توضیح مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان

    تاملی در قوچ‌فروشی آن موسسه/ وبلاگ میهمان

    پول از شما قوچ از آنان؛ حفظ حیات با کشتار/ وبلاگ میهمان

  • یک تردید آزار دهنده؛ آیا مجوز شکار یوزپلنگ هم صادر شده یا می شود؟!/ وبلاگ میهمان

    http://arw.ir/wp-content/uploads/2013/03/Animal-Rights-Watch-ARW-5674.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: بی اغراق باید اعتراف کنم پس از مطالب افشاگرانه سام خسروی فرد در مورد فروش قوچ توسط یک موسسه زیست محیطی و پاسخ از سر اجبار آن موسسه در خصوص به مزایده گذاشتن دو قوچ لارستان، از دیروز به این فکر می کنم که آیا ممکن است مجوز شکار یوزپلنگ نیز برای برخی سازمانهای خاص صادر شده باشد؟!
    تردید در خصوص صدور مجوز شکار یوزپلنگ سه دلیل ساده دارد:

    یکم: روند صدور مجوز شکار برای قوچ لارستان اصلاً شفاف و عمومی نبوده است.(توضیح: تبلیغ برای فروش قوچ لارستان در یک موسسه ثبت شده در امریکا که برخی از موسسان آن در موسسه ایرانی نیز حضور دارند به زبان انگلیسی منتشر شده). قطعاً اگر روشنگریهای چند روز اخیر نبود این مساله هیچگاه عمومی نمی شد.

    دوم : جایگاه قوچ لارستان و یوزپلنگ آسیایی در رده بندی اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت هر دو در جایگاه «تهدید شده»  (threatened)قرار دارند و از این نظر شبیه هم هستند.

    سوم: برخی از افرادی که در این سالها در پروژه های حفظ یوزپلنگ بوده اند در آن موسسه شکار فروش نیز حضور دارند و از کسانی هستند که مخالفت صد درصدی با شکار حیات وحش ندارند و در شرایطی آن را بلا اشکال می دانند.

    امیدوارم همه ی این تردید ها جز خیال باطل چیز دیگری نباشد و بزودی یقین پیدا کنم که هیچگاه مجوز شکار یوزپلنگ صادر نشده است. ای کاش هیچ موسسه زیست محیطی در ایران اقدام به شکار فروشی نمی کرد تا اینچنین شک و تردید نسبت به امانتداری پاسداران محیط زیست ایران به جان دوستداران حیات وحش و محیط زیست ایران نیفتد.

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست.

    ___________________

    قوچ کشی در پروژه‌ی حفاظت از قوچ لارستان/ توضیح مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان

    تاملی در قوچ‌فروشی آن موسسه/ وبلاگ میهمان

    پول از شما قوچ از آنان؛ حفظ حیات با کشتار/ وبلاگ میهمان

  • قوچ کشی در پروژه‌ی حفاظت از قوچ لارستان/ توضیح مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان

    دیده بان حقوق حیوانات: موسسه حیات وحش میراث پارسیان با انتشار متنی در سایت اینترنتی این موسسه به برخی ابهامات در رابطه با قوچ کشی برای حفاظت از حیات وحش به این شکل پاسخ داد:

    «در پی برخی گفت و گوها در چند روز اخیر پیرامون فعالیت‌های مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان، این مؤسسه برخود لازم دانست تا برای حفظ احترام کارشناسان و متخصصان همکار در پروژه‌ی حفاظت از قوچ لارستان توضیحاتی دراین باره ارائه کند.

    پروژه‌ی حفاظت از قوچ لارستان نیز همانند سایر پروژه‌های این مؤسسه بر پایه‌ی پژوهش کارشناسان متخصص در این حوزه تعریف شده است و مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان در سال ۱۳۹۰ (سومین سال تأسیس)، وظیفه‌ی انجام

    یک پیمایش سریع با کمک مالی مؤسسه Persian Wildlife Foundation۱ و همچنین مؤسسه قوچ های وحشی  Wild Sheep Foundation را با همکاری سه گروه از کارشناسان قید شده در گزارش فاز اول پروژه به عهده داشته است. لازم به ذکر است که این پژوهش نخستین بررسی وضعیت گونه‌ی در خطر انقراض قوچ لارستان در ایران بود که نتیجه آن تخمین جمعیت حدود ۱۲۰۰ رأسی (۷۰۰ راس در مناطق حفاظت شده و ۵۰۰ راس در مناطق آزاد) این گونه در ایران بود۲.

    یکی از ‍پیشنهادهای کارشناسی ارائه شده در این گزارش، تعریف یک ذخیره‌گاه امن با مشارکت مردم محلی برای این گونه است که مؤسسه هم اکنون برای پیشبرد پروژه حفاظت از قوچ لارستان، و تعریف یک ذخیره‌گاه برای این گونه مشغول تکمیل اطلاعات منطقه از طریق مکاتبه با اداره کل محیط زیست استان هرمزگان و همچنین معرفی یک کارشناس محلی با هدف شناسایی ذخیره‌گاه مورد نظر و تشکیل گروه محلی متولی این ذخیره‌گاه است.

    هم زمان، مؤسسه با اعتقاد به استفاده از ابزار شکار محدود و مدیریت شده تروفه ـ به عنوان یکی از روش های مرسوم تأمین هزینه های سنگین حفاظت ـ مذاکراتی را برای کاهش تعداد پروانه سالانه‌ی قوچ لارستان به ترتیبی که در سال‌های گذشته انجام می‌شد و رساندن آن به حداکثر دو پروانه با بهای بالا، به جای چندین پروانه به بهای پایین، آغاز کرده است و موفق شده تا موافقت مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست را با فروش دو پروانه شکار در کشورهای خارجی با قیمت بالا و با همکاری مؤسسه قوچ‌های وحشی جلب نماید. بدیهی است که سازمان در این کار، پروانه مازاد صادر نکرده است بلکه تعداد آن را به تنها دو تروفه کاهش داده است. مراحل حراج پروانه‌ها توسط خود موسسات خارجی صورت می‌گیرد. علاوه بر این، مطابق توافق مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان، مؤسسه حیات وحش پارسیان و مؤسسه قوچ‌های وحشی با سازمان حفاظت محیط زیست، درآمد حاصل از فروش این پروانه صرف حفاظت از ذخیره‌گاه مذکور توسط گروه مدیریتی و اجرایی محلی خواهد شد. سازوکار هزینه این درآمد نیز، خارج از سازوکار دولتی و از طریق تأسیس یک صندوق محلی توسط حاشیه نشینان ذخیره‌گاه مذکور و با نظارت سازمان حفاظت محیط زیست خواهد بود.

    در حال حاضر، یک خریدار خارجی تمایل خود را برای خرید این پروانه مشروط بر استفاده در حفاظت اعلام کرده است. با این حال به دلیل آنکه هنوز مذاکرات برای معرفی ذخیره‌گاه (مطابق قوانین مربوط به قرق‌های اختصاصی) و همچنین تشکیل صندوق محلی به نتیجه‌ی نهایی نرسیده است، فرایند فروش پروانه تکمیل نشده و هنوز مبلغی جا به جا نشده است.  از طرفی مؤسسه، هیچ گونه دخالت و منفعتی در درآمد حاصل از فروش  و اجرای برنامه شکار نخواهد داشت.

    لازم به ذکر است که این رقم، تنها قیمت پروانه شکار برای حفاظت از گونه است و هزینه‌های خدمات جانبی (مانند حمل و نقل، اقامت و راهنمایی شکار) در این قیمت منظور نشده است و ناگقته پیداست که این خدمات جانبی توسط آژانس‌های ارائه دهنده خدمات شکار عرضه می‌شود و ارتباطی با قیمت فروش پروانه ندارد.

    با این وجود، از آنجا که تمامی این فعالیت‌ها و اقدامات هنوز در مرحله مذاکره و گفت‌وگو است و اقدامی عملی انجام نشده است، (همانند هر پروژه دیگری) مؤسسه اقدام به انتشار عمومی مراحل این پروژه نکرده است. توضیحات بالا نیز تنها در جهت رفع ابهامات مطرح شده در چند روز اخیر ارائه شد.

    کارشناسان مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان به لزوم ایجاد الگوی پایدار در استفاده از ابزارهای متداول حفاظت اعتقاد دارند. قابل پیش بینی است که هر روش نا‌آشنا با بازخورد‌های مثبت و منفی روبه‌رو خواهد بود. استفاده از شکار تروفه در حفاظت موضوعی است که علی رغم موفقیت در موارد قابل استناد و تایید جهانی، همواره مورد انتقاد بوده و خواهد بود.

    مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان مطابق با اساسنامه خود حفاظت پایدار و تلاش در جهت آن را تنها هدف خود می‌داند و شکار محدود و مدیریت شده را به عنوان یکی از ابزارهای حفاظت می‌شناسد؛ شکاری که منافع جامعه محلی را تضمین و هزینه‌های حفاظت زیستگاه‌ها را تامین کند.

     ۱. این مؤسسه در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) در آمریکا توسط تنها یکی از پایه‌گذاران مؤسسه‌ی حیات وحش میراث پارسیان به ثبت رسیده است و این دو نهاد هویتی کاملاً مستقل از هم دارند.

    ۲. منطقه‌ی تحت پژوهش مهندس دره‌‌شوری غربی‌ترین محدوده‌ی پراکندگی قوچ لارستان بوده که جمعیت ذکر شده از جانب ایشان همین محدوده را شامل می‌شود و بیانگر مجموعه نتایج پژوهش که به وسیله‌ی دو گروه دیگر نیز انجام شد نیست.»

    ________________________

    تاملی در قوچ‌فروشی آن موسسه/ وبلاگ میهمان

    پول از شما قوچ از آنان؛ حفظ حیات با کشتار/ وبلاگ میهمان

  • تاملی در قوچ‌فروشی آن موسسه/ وبلاگ میهمان

    تاملی در قوچ‌فروشی آن موسسه/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-7410

    دیده بان حقوق حیوانات/ سام خسروی فرد*:مقاله «پول از شما، قوچ از آنان» هم در فضای مجازی و هم در فضای حقیقی، نقل محافل و مجالس محیط‌زیستی است؛ استادان دانشگاه، کارشناسان مستقل و معتبر حیات‌وحش، موافقان و مخالفان شکار، و در نهایت منتقدان و دوستداران موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان هر یک تاویل و تعبیری از آن مقاله ارائه کرده‌اند. بحث بسیار در این باره سبب شده کم و بیش موضوع اصلی به حاشیه برود.

    عده‌ای دانسته یا ندانسته با سو تعبیرهای‌شان اصل ماجرا را به انحراف می‌کشانند. موضوع مطرح شده را شخصی قلمداد می‌کنند، از دستاوردها و موفقیت‌های این موسسه می‌گویند و از همکاران و اعضای شریف آن دفاع می‌کنند. شماری تنها موضوع شکار قوچ لارستان را هدف قرار می‌دهد. برخی نیز نوشته‌های سابق نگارنده را ملاک می‌گیرند، به سرعت قضاوت می‌کنند که پیش‌تر موافق شکار بوده، اینک رنگ عوض کرده و مخالف شکار شده است. نکته تعجب‌آور این است که گروهی واقعا صورت مساله را نمی‌بینند یا می‌بینند و قرار است آگاهانه واقعیت را وارونه جلوه دهند. به هر حال انگیزه این نوشتار شفاف‌سازی بیشتر است برای کسانی که دنبال واقعیت هستند اما جریان‌سازی و حاشیه‌پردازی چنان فضا را غبارآلود کرده که نمی‌توانند سره را از ناسره تمیز دهند.

     در همان روز انتشار مقاله «پول از شما، قوچ از آنان»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا (۱)، یک رپرتاژآگهی مفصل از آن موسسه روی خروجی خود قرار داد. این رپرتاژ آگهی سعی داشت نشان دهد آن بنگاه در شفاف‌سازی و اطلاع‌رسانی فعال است و درآمد و مخارجش نیز مشخص. تقریبا نکته جدیدی در این متن نیست و همه آنچه مطرح شده را می‌توان در وب‌سایت آن تشکیلات دید. با این حال در انشایی که ایرنا منتشر کرده تنها دو بار به «شکار غیرمجاز» اشاره شده است.

    شکی نیست بسیاری از اعضای موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان افرادی مطلع و فعال و پاک‌نیت هستند که جز حفاظت و مدیریت گونه‌ها و زیستگاه‌ها هدف دیگری ندارند. با این حال، شماری از مدیران و اعضای آن بنگاه، ید طولایی در صنعت شکار دارند (۲ و۳) و از دیگر سو نام این موسسه و خواهر آمریکایی‌اش به وضوح در کنار فروش قوچ لارستان خودنمایی می‌کند. در آگهی حراج پروانه شکار قوچ لارستان به این نکته اشاره شده است که در ایران بحث ادامه یا توقف شکار جریان دارد و در ادامه می‌افزاید: «موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان قادر است توضیح دهد چگونه بنیاد قوچ‌های وحشی (Wild Sheep Foundation) پروانه‌های قوچ‌های کمیاب را در داخل و خارج حوزه استحفاظی و اعمال قانون آمریکا با موفقیت به حراج گذاشته است و ثمره آن می‌تواند برای قوچ‌های در خطر لارستانی پر منفعت باشد» (۴).

    یکی از مدیران خوش‌نام و تا به امروز منزه موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان هومن جوکار است که به عنوان مدیر موفق پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نیز فعالیت می‌کند. مهم نیست که جوکار با آن سابقه درخشان، از شکار پایدار خارج مناطق حفاظت شده سخن می‌گوید(۵)،مهم این است که سه ماه بعد یک آگهی، از مزایده مجوز شکار علفخواری خبر می‌دهد که بر اساس رده‌بندی IUCN آسیب‌پذیر است و در بطن خود نام موسسه‌ای را دارد که مدیر پروژه یوزپلنگ آسیایی نایب رییس هیات مدیره آن است. این توالی زمانی، بلادرنگ پرسشی ایجاد می‌کند که آیا جوکار نیز از فروش پروانه شکار قوچ لارستان با خبر بوده ؟ یا او نیز از ماجرا اطلاعی نداشته است؟ خبرنگاران ساکن در ایران شاید بتوانند برای این سوال‌ها پاسخی درخور پیدا کنند.

    بار دیگر باید تاکید کرد که هدف این نوشتار، بررسی درست یا غلط بودن شکار یا نقش آن در امر حفاظت نیست. همان‌طور که قرار نیست در این یادداشت، مشارکت و همکاری مردم محلی در یک مفهوم کلی، تایید یا نفی شود. نکته این است که تشکیلاتِ مدعیِ حفاظت از گونه‌ها و طبیعت در اقدامی تاسف‌برانگیز در فروش مجوز شکارِ جانوری کمیاب، همکاری داشته و تا امروز در هیچ یک از صفحات وب‌سایت خود درباره فعالیت در حوزه «توریسم شکار» سخنی به میان نیاورده‌است. موسسه‌ای که می‌گوید شفاف است چرا درباره همدستی و هم‌داستانی با فروش پروانه شکار قوچ لارستان اطلاعاتی منتشر نکرده است؟
    تنها یک بار، آن هم در گزارش عملکرد سال ۹۱ این موسسه نوشته شده است: «در یک پروژه جدید قصد داریم رابطه شکار و حفاظت را بررسی و ضوابط و شرایطی که به موجب آن شکار مدیریت شده می‌تواند در خدمت حفاظت از طبیعت قرار گیرد را مشخص کنیم. در حال حاضر بیشتر اطلاعات مورد نیاز جمع‌آوری شده‌اند ولی برای پردازش و حصول نتیجه به زمان بیشتری نیاز است» (۶). اما بیش از این اطلاعی در دست نیست که آن بنگاه چرا و چگونه در «توریسم شکار» همکاری داشته است.

    در گزارش منتشر شده توسط موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان درباه وضعیت قوچ لارستان (۷) به طور مستقیم و موکد به کاهش شدید جمعیت این علفخوار آسیب‌پذیر اشاره شده است، اما درباره شکار این زیرگونه نایاب به تناقض‌گویی می‌پردازد: «گزینه‌هایی مثل مشارکت با مردم محلی و ایجاد قرق اختصاصی را علاوه بر ممنوع کردن شکار و اعمال حفاظت فیزیکی با گارد مسلح از جمله روش‌هایی دانست که می‌توانند کارآیی زیادی داشته باشد. اگرچه پیشاپیش نباید درباره این روش‌هــا نظر قطعی داشــت. با توجه به نمونه‌های موفقی که امروزه از هر یک از این گونه روش‌های مدیریتی در حفاظت از حیات‌وحش وجود دارد (مثل روش مشارکت با مردم محلی در ایجاد قرق اختصاصی برای قوچ مارخور در پاکستان) باید به عنوان روش‌های قابل اتکا به هر یک توجه کرد و ممنوعیت شکار را تنها ابزار حفاظتی ندانست…»

    در این گزارش عکسی درج شده که اسرافیل شفیع‌زاده، فعال توریسم شکار را در کنار قوچ مرده لارستانی و شکارچی آن نشان می‌دهد. شفیع‌زاده همان کسی است که در «مناظره شکار» (۸) اعلام کرد سه پروانه شکار قوچ لارستان هر کدام به مبلغ ۱۰۰ هزار دلار در آمریکا به طور آزمایشی برای فروش عرضه کرده‌اند. خبرنگاران و انجمن‌های حامی حقوق حیوانات در ایران می‌توانند مسئولان سازمان محیط‌زیست را با این پرسش روبه‌رو کنند که چرا و برچه مبنایی برای جانوری آسیب‌پذیر سه پروانه شکار صادر کرده است؟

    توجیه طرفداران شکار این است که مبالغ به دست آمده از فروش پروانه شکار قوچ لارستان می‌تواند باعث اشتغال‌زایی در منطقه و بهبود وضعیت حفاظتی شود. این نکته کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد که به نظر نمی‌رسد مردم لار نیاز به چنین پول‌هایی داشته باشند. اهالی این بخش از ایران، برای خود بیمارستان فوق تخصصی، فرودگاه، جاده‌ و … می‌سازند و از قضا نسبت به همکاری و سرمایه‌گذاری در قرق خصوصی و حفاظت مناطق جدید ابراز تمایل کرده‌اند. سوالی که کمتر به آن توجه می‌شود این است که آیا زیرساخت‌های لازم برای جلب مشارکت اهالی محلی در لار بوجود آمده و تنها با فروش یک یا چند پروانه شکار مشکلات حل می‌شود؟

     همکاری موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان در فروش پروانه «شکار قوچ کمیاب لارستان»، می‌تواند به اعتماد مردم نسبت به سایر تشکل‌های زیست‌محیطی ضربه بزند. افکار عمومی این سوال را می‌پرسد که آیا می‌توان بعد از این به تشکل‌های حافظ طبیعت و حیات‌وحش اعتماد کرد که به راستی دنبال نجات گونه‌ها هستند یا آن پس و پشت دست‌ در فروش پروانه گونه‌های کمیاب و در معرض انقراض دارند؟ شایسته بود انجمن حیات‌وحش میراث پارسیان به عنوان سازمانی که داعیه حفاظت از حیا‌ت‌وحش دارد به جای همکاری در حراج مجوز شکار، سازمان منفعل محیط‌زیست را مجاب می‌کرد دست از صدور پروانه شکار این قوچ کمیاب بردارد.

    برای اطلاعات بیشتر

    ۱- رپرتاژ آگهی ایرنا (لینک).
    ۲- کامیل جعفری، رییس هیات مدیره موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان است که در وب‌سایت این موسسه «فعال در عرصه‌های طبیعت‌گردی و کمک[رسان] به حفظ حیات‌وحش» معرفی شده است. در وب‌سایت هانتینگ ریپورت نوشته شده او مدیر «شرکت ایران‌سافاری» و از مالکان شرکت «ایران شکار سافاری» در قبل از انقلاب بوده است (لینک). اطلاعات بسیار اندکی در اینترنت از کامیل جعفری وجود دارد. نام او در کتاب «نخجیران از آغاز تا امروز در ایران» (دارآباد، ۱۳۷۴) دو بار در بخش جدول مدال‌آوران شکار ذکر شده است. نخست، برای شکار قوچ البرز مرکزی در ۱۳۵۴ با امتیاز ۲۱۳/۵ و مدال طلا و دوم، برای شکار گراز در منطقه البرز شمالی در سال ۱۳۵۶ با امتیاز ۱۱۵/۱ و مدال نقره.
    ۳- مراد طاهباز در وب‌سایت موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان این گونه معرفی شده است: «عضو فعال در عرصه‌های محیط زیست و میراث فرهنگی». او در سال ۲۰۱۱ در سمیناری با عنوان «شکار در ایران: افسانه، واقعیت و عواقب» شرکت داشته و عضو پنل این سمینار بوده است. او همراه جمعی دیگر چنین معرفی شده است: «سایر کسانی که توافق کرده‌اند که بخشی از پنل باشند «شهروندان سابق» ایران هستند عبارتند از سودی گلابچی، رضا گلسرخی و مراد طاهباز» (لینک).
    ۴- در وب‌سایت قوچ‌های وحشی به فروش پروانه شکار قوچ لارستان با همکاری موسسه حیات‌وحش پارسیان به طور مستقیم اشاره شده است (لینک).
    ۵- مصاحبه جوکار و اشاره به شکار پایدار (لینک)
    ۶- گزارش عملکرد سال ۹۱ موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان (لینک)
    ۷- لینک گزارش بررسی سریع وضعیت قوچ لارستان (لینک)
    ۸- مناظره شکار (https://www.youtube.com/watch?v=ypBOZrfTpDY)

     * آتش‌نوشت – تاملی در قوچ‌فروشی آن موسسه.

  • ​زخم کهنه حیوان آزاری، این بار شیرهای قشم/ وبلاگ میهمان

    ​زخم کهنه حیوان آزاری، این بار شیرهای قشم/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-7356

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: یکی دو روز پس از انتشار عکس تکان دهنده تکه تکه شدن یک بز کوهی ماده در کرمان توسط یک شکارچی جوان، آن هم در حضور فرزندش که به جسد مادر چسبیده و حاضر به ترک آن نبود، این بار انتشار تصویر 30 قلاده شیر آفریقایی که در یک قفس تنگ در جزیره قشم، شگفتی و تاسف عمومی را برانگیخته است.

    پیش از این هم انتشار تصاویر ماهی‌های مرده سد فشافویه، روباهای آویزان شده به طناب دار در یک مزرعهٔ سیستان و بلوچستان و تصاویر خرس قهوه‌ای مفلوک زنجیر شده در باغ وحش بابلسر، رنج تمام نشدنی حیوانات در ایران را بازگو کرده بود، زخمی کهنه که گاهی با انتشار اتفاقی یک عکس، سر باز می‌کند و برای مدتی کوتاه توجه افکار عمومی را جلب کرده و باز هم فراموش می‌شود تا فاجعه بعدی.

    «سپهر سلیمی»، وبلاگ‌نویس و فعال محیط زیست در گفت‌و‌گو با «ایران‌وایر» با اشاره به عدو وجود قانون حمایت از حیوانات در ایران می گوید: ” در جامعه ما مظاهر حیوان آزاری به حدی گسترده است که حتی گاهی دیده نمی‌شود و همه ما به آن‌ها عادت کرده‌ایم؛ از آزار حیوانات شهری گرفته تا بی‌توجهی به حیات وحش و شکار حیوانات که همهٔ این‌ها جنبه‌های مختلفی از حیوان آزاری به شمار می‎روند.”

    وی با تاکید بر اینکه براساس نظر خود مسوولان سازمان محیط زیست، همهٔ باغ وحش‌های ایران غیراستاندارد هستند، می گوید: “در ایران حدود 700 باغ وحش و مرکز نگه‌داری حیوانات داریم؛ به بیانی دیگر، ۷۰۰ شکنجه‌گاه رسمی حیوانات وجود دارد.”

    او شرایط حیوانات در ایران را از دو نگاه کلی حقوقی و رفاهی مورد توجه قرار می‌دهد: ” نگه‎داری از آن‌ها در باغ وحش بر خلاف حقوق حیوانات بوده و همه گروه‌های حامی حقوق حیوانات که در راس آن‌ها “پتا” (بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی در برابر حیوانات) قرار دارد، مخالف بی‌چون و چرای باغ وحش هستند. باغ وحش‌های ایران حتی ابتدایی‌ترین اصول رفاه حیوانات را هم مورد توجه قرار نمی‌دهند. گاهی در آن جا حیوانات را خرید و فروش می‌کنند، تاکسیدرمی کرده یا برای سیرک پرورش می‌دهند و این نادیده گرفتن حقوق طبیعی حیوانات به شکل کاملا رسمی است؛ شیک و مرتب. یک شکارچی به طور پنهانی دست به شکار حیوان می‌زند اما باغ وحش‌داران به آشکارا و در پناه قانون، حیوانات را آزار می‌دهند. این از نظر ترویج فرهنگ حیوان‌آزاری به مراتب بد‌تر است.”

    به گفته این فعال محیط زیست، علیرغم وقوع حوادث متعدد در سال‌های گذشته ​در باغ وحش ها و باغ های پرندگان، ​ تعدادی از سازمان‌های غیردولتی فعال در حوزه محیط زیست به دلایل مختلفی تعطیل و یا کم‌توان شده‌اند. چندی پیش سازمان «دیده‌بان حقوق حیوانات» با صدور اطلاعیه‌ای نسبت به ورود گونه‌های غیربومی به باغ وحش تهران اعتراض کرد و نسبت به ترویج فرهنگ سوء استفاده از حیوانات از سوی مدیران «باغ وحش ارم» هشدار داد؛ چرا که افزایش گونه‌های محبوس در این باغ وحش در شرایطی است که بر اساس گزارش این نهاد​​، در سال‌های گذشته بیش از هر باغ وحش دیگری در کشور، قتل‌گاه حیوانات و به ویژه گربه‌سانان بوده است. ​

    شهرام امیری شریفی، مدیر دیده بان حقوق حیوانات هم دیروز به خبرگزاری مهر گفته است: “زمان آن فرا رسیده در کشور اسلامی ایران مراجع تقلید در حصوص حیوان آزاری در سیرک ها فتوا صادر کنند.”​

    گفت و گو از: ماهرخ غلامحسین‌پور

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

    ______________________

    صفحه ویژه وبلاگی میهمان

    باغ وحش داران بدتر از شکارچیان هستند؛ سازمان حفاظت از محیط زیست کوتاهی می کند/ وبلاگ میهمان

  • آوازخوانی برای کشتار؛ آیا برای خرامیدنش آواز بخوانیم زیبنده‌تر نیست؟/ وبلاگ میهمان

    آوازخوانی برای کشتار؛ آیا برای خرامیدنش آواز بخوانیم زیبنده‌تر نیست؟/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-7363

    دیده بان حقوق حیوانات/ هومان خاکپور*: موسیقی محلی و آهنگ‌های فولکوریک، بی‌شک بیان کننده پیشینه فرهنگی و اخلاقی اقوام ایرانی هستند که نشان از فرهنگ بالای دوستی با طبیعت در نزد مردمانی دارد که صدها سال پیش در این زیست‌بوم‌ها زندگی می‌کردند. در بسیاری از این اشعار و آوازهای کهن محلی، مردم به پاسداری از مواهب طبیعی و مهربانی با جانوران و مواهب طبیعی فراخوانده شده‌اند. اضافه بر آهنگ‌های فولکوریک که حکایت از عجین بودن دوستی با طبیعت در زندگی و فرهنگ ایلی دارد، در شاهنامه فردوسی هم که از جایگاه منحصر به‌فردی در میان اهالی زاگرس – به‌ویژه مناطق کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری – برخوردار است، به نگه داشتن حرمت زیستمندان تأکید کرده و این‌که همه موجودات و جانوران باید از حق زندگی و امنیت روانی و جانی درخور بهره‌مند باشند؛ به زیبایی مخاطبانش را هشدار داده است.

    در گذشته دیار بختیاری نیز به مانند دیگر مناطق زاگرس، به‌لحاظ فرهنگ ایلیاتی و برخورداری از تنوع زیستی جانوری غنی و فراوانی حیات‌وحش، شکارچی‌گری و شکار کردن یکی از شیوه‌های معیشتی جوامع محلی آن روزگار بود، اما باید بپذیریم که حالا شرایط بسیار متفاوت است و به لحاظ تخریب شدید زیستگاه‌ها و شکار بی‌رویه که متأسفانه در سال‌های اخیر منجر به درگیری‌های ناگواری بین محیط‌بانان و شکارچیان نیز شده است، جمعیت حیات‌وحش کشور به‌شدت کاهش یافته تا جایی‌که بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست، شمار چهارپایان وحشی در کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است. جمعیتی که در کمتر از ۴ دهه پیش فقط در یکی از مناطق حفاظت شده و یا زیستگاه‌ها زندگی می‌کردند.

    در چنین شرایطی انتظار است که تمامی ظرفیت‌های فرهنگی کشور همسو شده و با گسترش آموزه‌های محیط زیستی در میان جوامع محلی تلاش شود تا با ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی، از کشتار وحوش و فرهنگ شکار و شکارچی‌گری اظهار انزجار شده و دیگر کسی شکار و شکارچی‌گری را افتخار ندانسته و دوربین‌های عکاسی و لذت بردن از خرامیدن آهو و پلنگ در طبیعت جایگزین تفنگ و جان‌گرفتن‌ها شود.

    در حالی‌که موج تفنگ‌کشی و انهدام ده‌ها قبضه اسلحه‌ی شکاری، از سوی جوامع محلی زاگرس شمالی مانند کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی از ماه‌های پایانی سال ۱۳۹۲ آغاز شده است، صدور مجوز برای تولید و پخش آلبوم‌های موسیقی محلی که ترویج فرهنگ شکار و شکارچی‌گری در میان جوانان جوامع محلی را به‌دنبال خواهد داشت، گواه این حقیقت تلخ است که هنوز در خصوص شاخص‌های تمیز هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی، شکاف بسیار عمیق و شگفت‌آوری بین نگاه‌های نهادهای دولتی در کشور ما وجود دارد! صدور مجوز تولید و پخش موسیقی‌های محلی و فولکوریک مانند «آلبوم کُرصیاد» با محتوای ترویج فرهنگ صیادی و شکارچی‌گری در میان جوامع محلی بختیاری، بدون شک رخدادی نابخردانه و حیرت‌انگیز و تأسف‌آور است که توسط دست‌اندکاران بخش موسیقی وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور صورت گرفته است.

    انتظار است این‌گونه اقدامات ضدفرهنگی در حوزه فرهنگ محیط زیستی، مورد توجه دست‌اندرکاران فرهنگی و محیط زیستی کشور قرار گرفته و سازمان حفاظت محیط زیست به‌عنوان متولی اصلی، با حساسیت درخور نسبت به این ناهنجاری‌ها واکنش نشان داده و در راستای همسو‌سازی نگاه‌های نهادهای فرهنگی‌اجتماعی و محیط زیستی کشور گام‌های اساسی بردارد. همچنین سازمان حفاظت محیط زیست کشور با همکاری سازمان‌های غیردولتی، جذب خوانندگان و دست‌اندرکاران حوزه موسیقی محلی و فولکوریک کشور را در شمار برنامه‌های آموزشی و مشارکتی اولویت‌دار خود قرار داده تا با افزایش دانش محیط زیستی و  آگاهی این قشر اثرگذار از شرایط فعلی حاکم بر تنوع زیستی و جمعیت حیات‌وحش کشور، به‌جای ترویج فرهنگ شکار و شکارگری که حالا خیانتی بزرگ در حق همه‌ی زیستمندان این سرزمین به‌حساب می‌آید، فرهنگ دوستی با طبیعت و زیستمندانش در میان جامعه گسترش داده شود.

    و کلام آخر اینکه اگر کلاه خویش را قاضی کنیم؛ یقینا” قبول خواهیم داشت که شکار تفریحی و ورزشی ناجوانمردانه‌ترین رفتار بر علیه جانداران ارزشمند طبیعت وطن است که با هیچ یک از موازین و آموزه‌های اخلاقی و محیط‌زیستی سازگاری ندارد.

    * دیده بان طبیعت بختیاری

  • باغ‌وحش‌های ایران؛ آشنایی با حیوانات یا حیوان‌آزاری/ وبلاگ میهمان

    باغ‌وحش‌های ایران؛ آشنایی با حیوانات یا حیوان‌آزاری/ وبلاگ میهمان

     Animal-Rights-Watch-ARW-7347

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: باغ‌وحش‌ها که محلی برای نمایش حیوانات وحشی و اهلی‌اند، بخش‌های فعال جانورشناسی دارند و امکان دیدن گونه‌های جانوری کمیاب و یگانه را از نزدیک فراهم می‌کنند، از دید برخی فعالان حقوق حیوانات محل اسارت حیوانات محسوب می‌شوند.

    از جمله سندهایی که این دوست‌دارن حیوانات در دست دارند، عکس‌هایی است از خرسی که با قل و زنجیر به زمین بسته شده و تا شعاع کمی با قلاده‌ای که گلویش را می‌فشارد، امکان حرکت دارد. این خرس در باغ‌وحش بابلسر نگهداری می‌شود. در این باغ‌وحش که عکس‌‌های تازه‌ای از آن در هفته گذشته منتشر شده، قفس‌های کوچک وتنگ برای حیوانات درنده و وحشی به چشم می‌خورد.

    سپهر سلیمی فعال حقوق حیوانات می‌گوید در ۱۳ سال گذشته وضعیت باغ‌وحش‌ها در کشور روز به روز بدتر شده :«در مورد باغ‌وحش‌ها یک مساله رفاه و حقوق حیوانات مطرح است.
    حامیان حقوق حیوانات می‌گویند که درهیچ شرایطی حق نداریم از هیچ حیوانی، به هر شکلی بهره‌برداری کنیم و بخواهیم حیوان را اسیر کنیم. در راس آنها پت تاک است که بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی برای حیوانات است، همیشه یکی از مواردی که با آن مبارزه می‌کنند، باغ وحش‌ها، سیرک‌ها و قاچاق حیوانات به شکل‌های مختلف است. بعد از حقوق حیوانات، ما یک مرحله رفاه حیوانات داریم که شرایط نگهداری حیوانات و تغذیه باید خوب باشد، برای جلوگیری از  ابتلا به بیماری، از حیوانات مراقبت شود، امکان باروری داشته باشند و شرایط روانی خوبی داشته باشند. در یک کلام می‌شود گفت، در باغ وحش‌های ایران، به هیچ‌کدام از این دو یعنی نه حقوق و نه رفاه حیوانات، توجه نمی‌شود.»

    Animal-Rights-Watch-ARW-5927

    شرایط باغ‌وحش‌های ایران برای حیوانات غیربومی مناسب نیست

    بهداشت و تغذیه نامناسب و نادرست حیوانات، از جمله در باغ‌وحش تهران با عکس میمونی که شکلات می‌خورد و شرایط نگهداری غیراستاندارد حیوانات با غرق شدن تنها ببر بنگال باغ‌وحش ارم در استخر محوطه نگهداری‌اش از مواردی است که فعالان حقوق حیوانات از آنها گله دارند. آنها می‌گویند با توجه به شرایط نامناسب باغ‌وحش‌ها در بیشتر شهرهای ایران، دلیلی وجود ندارد که گونه‌های غیربومی مثل دو کانگوروی قرمز هلندی هم به این حیوانات اضافه شوند.

    سپهر سلیمی می‌گوید: «در حال حاضر، حیات وحش کشور وضعیت بسیار بدی دارد، از طرفی مساله شکارچی‌ها و شکار غیرمجاز است و از طرفی هم سازمان حفاظت محیط زیست بسیار تبلیغ می‌کند که مردم کار فرهنگی در زمینه محیط زیست بکنند و با حیات وحش ایران، آشنا بشوند. ولی متاسفانه شاهد این هستیم که به باغ وحش‌ها، توجهی نمی‌شود، باغ وحش‌ها، مراکزی در داخل شهر‌ها هستند، که فرهنگ حیوان‌آزاری، اسارت و بهره برداری از حیوانات را ترویج می‌کنند.» +

    Animal-Rights-Watch-ARW-7339

    وضعیت غیراستاندارد باغ‌وحش‌های ایران تنها موضوعی نیست که دوست‌‌داران حیوانات به آن اعتراض دارند. مسئولان باغ وحش کپنهاگ، در زمستان گذشته، یک زرافه دو ساله و سالم را به با گلوله کشتند و جسدش را به شیرهای باغ وحش دادند و گفتند این زرافه اضافه بوده است. بعد از آن گفته شد که چهار قلاده شیر در همین باغ‌وحش کشته شدند تا جا برای توله‌ شیرها باز شود.

    باغ‌وحش‌ها با هدف حفاظت از گونه‌های در شرایط خطر نابودی، آموزش و پژوهش به وجود می آیند. نکته‌های مثبتی که از دید برخی فعالان حقوق حیوانات، در بسیاری از باغ‌وحش‌ها رعایت نمی‌شود.

    او ادامه می‌دهد: «اتفاقی که در دانمارک در قلب یک کشور متمدن اروپایی افتاد، یعنی کشتن زرافه ۱۸ ماهه و بعد از آن کشتن چهار قلاده شیر، نشان داد که نگاهی که در همه جای دنیا به حیوانات باغ وحشی وجود دارد، نگاه کالاگونه است که بتوانند از حیوانات درآمد کسب بکنند و البته کار هم در پوشش زیبای حمایت از حیوانات باشد.»

    هرچند مدیر کل محیط زیست استان مازندران گفته از باغ‌وحش خصوصی بابلسر بعد از انتشار عکس خرس به قلاده‌ کشیده‌شده بازدید شده و با دیدن شرایط غیراستاندارد نگهداری از حیوانات، این باغ‌وحش تعطیل خواهد شد اما دو ببر سیبری باغ وحش وکیل آباد مشهد و ببر نر جنجالی باغ وحش ارم چندی پیش به دلیل بیماری مشمشه مرده‌اند. فضای کافی و متناسب با نوع حیوان، غذا و رعایت بهداشت از موارد اصلی نگهداری حیوانات در باغ‌وحش‌ها هستند. مواردی که در عکس‌های تازه منتشر شده از باغ‌وحش بابلسر و ارم دیده نمی‌شود و صدای اعتراض دوست‌داران حیوانات را درآورده است.

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

    ______________________

    صفحه ویژه وبلاگی میهمان

    باغ وحش داران بدتر از شکارچیان هستند؛ سازمان حفاظت از محیط زیست کوتاهی می کند/ وبلاگ میهمان

    هشدار «دیده بان حقوق حیوانات» در خصوص گسترش سودجویی از راه اسارت حیوانات در کشور

    باغ وحش، آری یا نه؟/ بخش سوم: ظلم بزرگ به گونه های بزرگ

    باغ وحش، آری یا نه؟/ بخش دوم: جهنمی با نام بهشت

    باغ وحش، آری یا نه؟/ بخش یکم

    بی‌تدبیری در پارک ارم

    تلاش باغ وحش تهران برای افزایش گونه های اسیر: دو کانگورو در باغ وحش تهران/ تصویری

    مرگ ببر بنگال در باغ وحش ارم و سووال های بی پاسخ/ نگرانی شدید از مخفی نگه داشتن شرایط زیستی ببر بیوه سیبری

    خبر فوری: تنها ببر بنگال باغ وحش ارم خفه شد/ غرق شدگی «ببری» در استخر محوطه نگهداری

    چشمانی که خاک شدند، مجموعه تصاویری از بچه شیرهای اعدامی

    شیر ها قبل از مرگ اسب خزری هم می خوردند

    باغ وحش ارم ایستگاه پایانی بزرگترین گربه جهان/ انقراض ببرها در ارم

    شیری که خفه شد و سکوت رسانه ها

    “بچه های تهران” هم معدوم شدند

    تکذیب تکذیب مرگ شیر!

    خبر فوری: شیرهای باغ وحش ارم معدوم شدند+ تکمیلی

    مرگ ببر روسی در پارک «ارم»، احتمال انتقال بیماری به مردم+تصاویر+تکمیلی

    شرایط نامناسب گربه سانان در باغ وحش ارم

    هیچ کدام از باغ وحش های کشور استاندارد بین المللی ندارند

    حیوانات غیربومی به باغ‌وحش تهران می‌آیند/ کانگوروی هلندی و ببر دانمارکی، اسیر اشتباهات گذشته

    تایید دردناک یک خبر: شرایط نگهداری ببر سیبری در قرنطینه باغ وحش ارم نامناسب است

    «اسارت کودکانه» به نمایش گذاشته می شود/ جداسازی بچه حیوانات برای نمایش در باغ وحش ارم

    تعداد گوزنهای زرد در قفسهای باغ وحش ارم بیش از استاندارد است

    مهلت دو هفته ای سازمان محیط زیست برای رفع نقایص باغ وحش ارم

    باغ وحش ارم: هیچ شیری به مردم نفروخته‌ایم

    باغ وحش ارم برای ورود فیل‌های سریلانکایی آماده نیست/ ابراز نگرانی دیده بان حقوق حیوانات

    روش ناجوانمردانه ( تیر خلاص به سلاطین باغ وحش ارم )

    مدیر باغ وحش ارم: هیچ شیری در باغ وحش تهران تلف نشده است!

    سومین شیر باغ وحش ارم جان داد

    معرکه گیری با حیوانات باغ وحش ارم به موازات نمایشگاه محیط زیست/ تصویر

    چشمانی که یخ زدند، مجموعه تصاویری از ببری که بود

    «ایدز» یا «گوشت خر» عامل مرگ ببر وارداتی!

    باغ وحش ارم ایستگاه پایانی بزرگترین گربه جهان/ انقراض ببرها در ارم

    انتقال توله شیر از نمایشگاه گردشگری به باغ وحش ارم

    فشارها به نتیجه رسید! توله شیر مفلوک باغ وحش ارم از نمایشگاه خارج شد/ تصویر

    ۱۲ آگوست روز جهانی فیل/ به مناسبت این روز زنجیر فیل های اسیر در باغ وحش ارم را باز کنید!/ تصویری

    با زایمان ملکه در باغ وحش ارم، ۴ توله شیر به شیرهای اسیر تهران اضافه شد/ تصویر

    اظهارات رئیس باغ‌وحش ارم کذب است

    احتمال قرنطینه باغ‌وحش ارم

    ۷۰۰مرکز نگهداری حیوانات و باغ وحش غیر استاندارد در ایران

    بیداد بیماری های خطرناک در مراکز باغ وحش کشور

    باغ‌وحش یا باغ شکنجه‌؟

    بدون توبیخ مقصرین، یک سال از اعدام شیرهای باغ وحش گذشت/ باغ وحش های بی مجوز و غیر استاندارد لبریز از شیر

     شکایت محیط زیست از باغ وحش تهران

    “باغ وحش تهران ” تحت تعقیب قضایی قرار گرفت

    اخباری در ادامه بحث مرگ ببر سیبری در باغ وحش تهران ۸۹/۱۰/۱۲

    پلمپ باغ وحش تهران در پی مرگ ببر سیبری نر

    چگونه سایه انقراض بر سر گونه‌های نادر ایرانی گسترده‌تر می‌شود؟ (۳)/ اجرای یک طرح مشابه در ایران و روسیه با نتایجی به غایت متفاوت!/ فیلم

    فرصتی ارزشمند برای آگاه سازی: برگزاری جشنواره یوزپلنگ ایرانی در شکنجه گاه حیوانات

    اسناد ابتلای ببر ماده سیبری به مشمشه، باید ارائه شود

    از فرستادن ۴ ببر دیگر جلوگیری کنید!

    ببر سیبری، الاغ ۷۰ هزار تومانی می‌خورده است

    کاریکاتور: گوشت الاغ نه!… گوساله!

    الاغ های عراقی و قطری عامل ورود مشمشمه

    گزارش مسولان درباره مرگ ببر سیبری قانع کننده نبود

    زمزمه های توجیه برای مشمشه

    ببرهای جدید و استمداد جهانی حامیان حیوانات در ایران

    معرفی متهمان ردیف اول تا سوم مرگ ببر سیبری

    عامل مرگ ببر سیبری در کمین تهرانی ها +تکذیب های قبلی!!!

    ببر سیبری خودکشی که نکرده است!

    یک روایت دیگر از راز مرگ ببر روسی

    غذای ببر مرده

    دقایقی پیش علت مرگ ببر سیبری اعلام شد

    «ایدز» یا «مشمشه »، پایان رویای ببر مازندران

    پرونده «مرگ ببر روسی» به مجلس رسید

    مرگ ببر سیبری در تهران

  • باغ وحش داران بدتر از شکارچیان هستند؛ سازمان حفاظت از محیط زیست کوتاهی می کند/ وبلاگ میهمان

    باغ وحش داران بدتر از شکارچیان هستند؛ سازمان حفاظت از محیط زیست کوتاهی می کند/ وبلاگ میهمان

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: در مورد وضعیت باغ وحش های کشور در این سالها مطالب بسیاری گفته شده. وضعیت ویران باغ وحش ها موضوع جدیدی نیست و چیزی نیست که کسی نداند.

    حیوانات در رنج همیشگی هستند
    حیوانات باغ وحش ها در رنج دایمی هستند. این رنج و عذاب محدود به زمان خاصی نیست. فقط از سر اتفاق گاهی عکس های باغ وحش ها در رسانه ها بازتاب پیدا می کند  و وضعیت باغ وحش ها مورد توجه قرار می گیرد ولی راست اینست که حیوانات باغ وحشی هر روز و هر ثانیه در عذاب هستند.

    باغ وحش های ایران شکنجه گاه حیوانات هستند
    در خصوص شرایط حیوانات دو دیدگاه کلی وجود دارد. نخست «حقوق حیوانات» و سپس «رفاه حیوانات». بر اساس اصول حقوق حیوانات، همه حیوانات باید در شرایط آزاد زندگی کنند و هیچ انسانی حق بهره برداری از آنها را به هیچ شکل ندارد. بر همین اساس نگهداری از حیوانات در باغ وحش بر خلاف حقوق حیوانات بوده و همه گروههای حامی حقوق حیوانات که در راس آنها «پتا» (بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی در برابر حیوانات) است مخالف بی چون و چرای باغ وحش هستند. در مرحله پایین تر از حقوق حیوانات، «رفاه حیوانات» را داریم که بر اساس آن، شرایط زیستی حیوان از جمله تغذیه، شرایط نگهداری، پیشگیری از بیماری ها و شرایط روانی حیوانات باید مورد توجه قرار گیرد.
    شوربختانه باغ وحش های ایران حتی ابتدایی ترین اصول رفاه حیوانات را هم مورد توجه قرار نمی دهند و از اینرو می توان گفت شرایط باغ وحش های ایران بر خلاف حقوق حیوانات و رفاه حیوانات است.

    سازمان محیط زیست در برخورد با متخلفان کوتاهی می کند
    سازمان محیط زیست در برخورد موثر با باغ وحش های متخلف کوتاهی می کند و همین سبب رنج و آزار دائمی حیوانات شده است. ادارات استانی سازمان محیط زیست نظارت خاصی بر باغ وحش ها ندارند، شوربختانه اینطور احساس می شود که مدیران سازمان و بویژه مدیران استانی سازمان محیط زیست پای کامپیوتر نشسته اند و منتظر هستند تعداد لایک های خبر های مربوط به یک باغ وحش از تعداد مشخصی عبور کند و سپس برای رسیدگی به وضعیت حیوانات اقدام کنند.
    برخورد منفعلانه سازمان محیط زیست با باغ وحش ها مربوط به الان نیست. این شرایط حداقل در یک و نیم دهه گذشته به این شکل بوده است. بدبختانه از آنجائیکه برخی از باغ وحش ها زیر نظر شهرداری هستند و یا رابطه نزدیکی با شهرداری ها دارند لذا از پشتوانه های قوی برای آزار حیوانات برخوردارند.

    مفسده های جانبی باغ وحش ها
    خرید و فروش حیوانات وحشی به دارندگان باغ وحش خانگی، قاچاق حیات وحش، فروش حیوانات به سیرک ها، گسترش بیماری های مشترک ، کشتن حیوانات برای تاکسیدرمی کردن از جمله مفسده های وجود باغ وحش ها در هر محلی است. مشکلاتی که با توجه به نظارت دستگاههای ناظر کم و زیاد می شود.

    باغ وحش داران بدتر از شکارچیان هستند
    اثرات فرهنگی باغ وحش ها با شکارچیان قابل مقایسه نیست.  یک شکارچی در خفا و پنهانی یک حیوان را شکار می کند ولی باغ وحش داران بصورت آشکار و علنی به ترویج حیوان آزاری و نمایش بهره برداری اقتصادی و منفعت طلبانه از حیوانات مشغول هستند. حامیان حقوق حیوانات باغ وحش ها را «انبار حیوانات» می نامند، در این انبار ها حیوانات به عنوان کالایی برای سود دهی ایفای نقش می کنند.

    Animal-Rights-Watch-ARW-5927

    عادی کردن فرهنگ اسارت توسط باغ وحش داران
    شوربختانه برخی از باغ وحش داران و برخی از دامپزشکان شاغل در باغ وحش ها تلاش دارند در جهت منافع شخصی و اقتصادی خود قباحت باغ وحش داری را از بین ببرند و با فریب افکار عمومی و دادن اطلاعات غلط به تئوریزه کردن فرهنگ اسارت حیوانات و آزار حیوانات از طریق نگهداری در باغ وحش ها بپردازند.
    از بین بردن قباحت اسارت حیوانات و باغ وحش داری به مراتب ظلمی بالاتر از آزار حیوانات در باغ وحش است زیرا از این طریق فضا را برای گسترش باغ وحش ها و ایجاد باغ وحش ها فراهم می کنند، ضمن اینکه اینگونه تبلیغات غلط باعث کاهش حساسیت عمومی نسبت به اسارت و آزار حیوانات در جامعه می شود. سخنان باغ وحش داران مشابه سخنان و استدلالات کسانی است که سعی دارند به توجیه شکار بپردازند. طنز ماجرا آنجاست که هر دو این گروه ادعای حمایت از حیات وحش و حفاظت از طبیعت را دارند و هر دو این گروه (شکارچیان و باغ وحش داران) معتقدند عملکرد آنها در جهت حمایت از حیوانات است!

    700 مرکز ترویج فرهنگ حیوان آزاری در کشور وجود دارد
    سال گذشته رییس اداره ساماندهی و هماهنگی اداره کل حفاظت و مدیریت شکار و صید اعلام کرده بود که 700 مرکز نگهداری حیوان و باغ وحش در کشور وجود دارد که همگی غیر استاندار هستند. این به آن معنی است که 700 مرکز ترویج فرهنگ حیوان آزاری در کشور وجود دارند که روزانه بازدید کنندگان فراوانی از کودک تا میانسال و بزرگسال دارند. حالا این عدد را با تعداد سازمانهای غیردولتی زیست محیطی و سازمانهای فعال در زمینه حمایت از حیوانات مقایسه کنید تا متوجه شوید چرا فرهنگ حیوان آزاری روز به روز در حال گسترش است.
    برای فرهنگ سازی در حوزه حمایت از حیوانات نمی شود فقط یقه شکارچیان را گرفت از کنار مراکز نگهداری حیوانات به آسانی گذشت. برای اصلاح فرهنگ و آشتی دادن مردم با حیوانات در نخستین قدم باید این مراکز را تعطیل کرد.

    باغ وحش ها همردیف سیرک ها و مزارع پرورش حیوانات هستند
    باغ وحش ها، سیرک ها و مزارع پرورش حیوانات هر سه در یک ردیف هستند. هدف نهایی هر سه کسب درآمد از طریق حیوانات است. یکی از طریق اسارت، یکی نمایش و دیگری از طریق کشتار حیوانات کسب در آمد می کند.
    در ماجرای کشتن زرافه 18 ماهه و متعاقب آن کشتن 4 شیر در باغ وحش در دانمارک به خوبی ثابت شد که مهمترین اصل در باغ وحش ها کسب منافع مادی است و این اصل در همه جهان ثابت است.

    شعار اقتصاد مقاومتی و ورود گونه های غیر بومی
    در حالیکه شعار اقتصاد مقاومتی از سوی دولت تبلیغ می شود شاهد ورود گونه های غیر بومی از جمله کانگورو قرمز و ببر بنگال به باغ وحش ارم هستیم. کوتاهی سازمان محیط زیست در ورود این گونه ها به کشور جای سوال دارد.
    ورود گونه های جدید به باغ وحش تهران در حالیست که «دیده بان حقوق حیوانات» چندی پیش با صدور اطلاعیه ای نسبت به ورود گونه های غیر بومی به این باغ وحش و تبلیغ فرهنگ سواستفاده از حیوانات توسط مدیران این باغ وحش هشدار داده بود. افزایش گونه های محبوس در باغ وحش تهران در شرایطی صورت می گیرد که این باغ وحش در سالهای گذشته بیش از هر باغ وحشی در کشور قتلگاه حیوانات و بویژه گربه سانان بوده است.

    تا قانون حمایت از حیوانات نداریم اوضاع همین است
    و حرف آخر اینکه تا زمانی که قانون حمایت از حیوانات در کشور وجود نداشته باشد شرایط حیوانات و حیات وحش مظلوم ما بهتر از این نخواهد شد. امروز بیش از هر زمانی به قانون حمایت از حیوانات نیاز داریم، قانونی که بر اساس آن با حیوان کش ها و حیوان آزاران برخورد مناسب صورت گیرد.

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

    _____________________________

    هشدار «دیده بان حقوق حیوانات» در خصوص گسترش سودجویی از راه اسارت حیوانات در کشور

    باغ وحش، آری یا نه؟/ بخش سوم: ظلم بزرگ به گونه های بزرگ

    باغ وحش، آری یا نه؟/ بخش دوم: جهنمی با نام بهشت

    باغ وحش، آری یا نه؟/ بخش یکم

    بی‌تدبیری در پارک ارم

    تلاش باغ وحش تهران برای افزایش گونه های اسیر: دو کانگورو در باغ وحش تهران/ تصویری

    مرگ ببر بنگال در باغ وحش ارم و سووال های بی پاسخ/ نگرانی شدید از مخفی نگه داشتن شرایط زیستی ببر بیوه سیبری

    خبر فوری: تنها ببر بنگال باغ وحش ارم خفه شد/ غرق شدگی «ببری» در استخر محوطه نگهداری

    چشمانی که خاک شدند، مجموعه تصاویری از بچه شیرهای اعدامی

    شیر ها قبل از مرگ اسب خزری هم می خوردند

    باغ وحش ارم ایستگاه پایانی بزرگترین گربه جهان/ انقراض ببرها در ارم

    شیری که خفه شد و سکوت رسانه ها

    “بچه های تهران” هم معدوم شدند

    تکذیب تکذیب مرگ شیر!

    خبر فوری: شیرهای باغ وحش ارم معدوم شدند+ تکمیلی

    مرگ ببر روسی در پارک «ارم»، احتمال انتقال بیماری به مردم+تصاویر+تکمیلی

    شرایط نامناسب گربه سانان در باغ وحش ارم

    هیچ کدام از باغ وحش های کشور استاندارد بین المللی ندارند

    حیوانات غیربومی به باغ‌وحش تهران می‌آیند/ کانگوروی هلندی و ببر دانمارکی، اسیر اشتباهات گذشته

    تایید دردناک یک خبر: شرایط نگهداری ببر سیبری در قرنطینه باغ وحش ارم نامناسب است

    «اسارت کودکانه» به نمایش گذاشته می شود/ جداسازی بچه حیوانات برای نمایش در باغ وحش ارم

    تعداد گوزنهای زرد در قفسهای باغ وحش ارم بیش از استاندارد است

    مهلت دو هفته ای سازمان محیط زیست برای رفع نقایص باغ وحش ارم

    باغ وحش ارم: هیچ شیری به مردم نفروخته‌ایم

    باغ وحش ارم برای ورود فیل‌های سریلانکایی آماده نیست/ ابراز نگرانی دیده بان حقوق حیوانات

    روش ناجوانمردانه ( تیر خلاص به سلاطین باغ وحش ارم )

    مدیر باغ وحش ارم: هیچ شیری در باغ وحش تهران تلف نشده است!

    سومین شیر باغ وحش ارم جان داد

    معرکه گیری با حیوانات باغ وحش ارم به موازات نمایشگاه محیط زیست/ تصویر

    چشمانی که یخ زدند، مجموعه تصاویری از ببری که بود

    «ایدز» یا «گوشت خر» عامل مرگ ببر وارداتی!

    باغ وحش ارم ایستگاه پایانی بزرگترین گربه جهان/ انقراض ببرها در ارم

    انتقال توله شیر از نمایشگاه گردشگری به باغ وحش ارم

    فشارها به نتیجه رسید! توله شیر مفلوک باغ وحش ارم از نمایشگاه خارج شد/ تصویر

    ۱۲ آگوست روز جهانی فیل/ به مناسبت این روز زنجیر فیل های اسیر در باغ وحش ارم را باز کنید!/ تصویری

    با زایمان ملکه در باغ وحش ارم، ۴ توله شیر به شیرهای اسیر تهران اضافه شد/ تصویر

    اظهارات رئیس باغ‌وحش ارم کذب است

    احتمال قرنطینه باغ‌وحش ارم

    ۷۰۰مرکز نگهداری حیوانات و باغ وحش غیر استاندارد در ایران

    بیداد بیماری های خطرناک در مراکز باغ وحش کشور

    باغ‌وحش یا باغ شکنجه‌؟

    بدون توبیخ مقصرین، یک سال از اعدام شیرهای باغ وحش گذشت/ باغ وحش های بی مجوز و غیر استاندارد لبریز از شیر

     شکایت محیط زیست از باغ وحش تهران

    “باغ وحش تهران ” تحت تعقیب قضایی قرار گرفت

    اخباری در ادامه بحث مرگ ببر سیبری در باغ وحش تهران ۸۹/۱۰/۱۲

    پلمپ باغ وحش تهران در پی مرگ ببر سیبری نر

    چگونه سایه انقراض بر سر گونه‌های نادر ایرانی گسترده‌تر می‌شود؟ (۳)/ اجرای یک طرح مشابه در ایران و روسیه با نتایجی به غایت متفاوت!/ فیلم

    فرصتی ارزشمند برای آگاه سازی: برگزاری جشنواره یوزپلنگ ایرانی در شکنجه گاه حیوانات

    اسناد ابتلای ببر ماده سیبری به مشمشه، باید ارائه شود

    از فرستادن ۴ ببر دیگر جلوگیری کنید!

    ببر سیبری، الاغ ۷۰ هزار تومانی می‌خورده است

    کاریکاتور: گوشت الاغ نه!… گوساله!

    الاغ های عراقی و قطری عامل ورود مشمشمه

    گزارش مسولان درباره مرگ ببر سیبری قانع کننده نبود

    زمزمه های توجیه برای مشمشه

    ببرهای جدید و استمداد جهانی حامیان حیوانات در ایران

    معرفی متهمان ردیف اول تا سوم مرگ ببر سیبری

    عامل مرگ ببر سیبری در کمین تهرانی ها +تکذیب های قبلی!!!

    ببر سیبری خودکشی که نکرده است!

    یک روایت دیگر از راز مرگ ببر روسی

    غذای ببر مرده

    دقایقی پیش علت مرگ ببر سیبری اعلام شد

    «ایدز» یا «مشمشه »، پایان رویای ببر مازندران

    پرونده «مرگ ببر روسی» به مجلس رسید

    مرگ ببر سیبری در تهران