دیده بان حقوق حیوانات: نوعی از میمونهای ژاپنی معروف به “میمون برفی” در ماههای سرد سال به دره های پوشیده از برف شهر یامانوچی میآیند و در چشمه های آب گرم شنا میکنند.















مجله مهر
دیده بان حقوق حیوانات: نوعی از میمونهای ژاپنی معروف به “میمون برفی” در ماههای سرد سال به دره های پوشیده از برف شهر یامانوچی میآیند و در چشمه های آب گرم شنا میکنند.















مجله مهر
دیده بان حقوق حیوانات: عکاس 39 ساله خود را خوش شانس می داند که توانسته تصاویری با این وضوح که مشاهده می کنید، بگیرد.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از دیلی میل، وی گفت صدای دو عقاب را در آسمان شنیدم و یکی از آنها خود را برای شکار آماده می کرد و در همان موقع خود را به آب زد و باقی صخنه ها را می توانید ببینید.
سبک شکار این نوع عقاب بی نظیر است.
آنها حدودا 60 فوتی بالای سطح آب منتظر شکار می شوند و در لحظه ای مناسب در آب می روند و در ثانیه شکار موقعیت پاهای خود را تغییر می دهند.
تمرکز روی شکار توسط عقاب ماهیگیر کم نظیر بوده و سرعت آنها زمان شکار تا 80 مایل بر ساعت می رسد و این در حالی است که طول بالهای آنها به 2 متر می رسد.
تصاویر گرفته شده توسط ماریوس با نام «تماس خاموش برای کمک» جایزه بهترین عکس های حیات وحش سال را در لیتوانی به خود اختصاص داد.
در ایالت مینه سوتای آمریکا هرسال هزاران ماهیگیر آماتور دور هم جمع میشوند تا در دمای زیر صفر درجه، در مسابقه «بزرگترین ماهی زیر یخ» شرکت کنند. امسال این مراسم با حضور بیش از 9500 ماهیگیر در هوایی برگزار شد که در گرم ترین زمان خود به 2درجه بالای صفر می رسید. رقابت، یک روز کامل طول کشید و برنده می توانست یک خودروی وانت جایزه بگیرد اما خیلی ها نه تنها برنده وانت نشدند، که حتی ماهی هم گیرشان نیامد! بزرگترین ماهی گرفته شده در این مسابقه 57 سانتی متر طول و حدود 2100گرم وزن داشت.

















دیده بان حقوق حیوانات: دریاچههایی که هر سال هزاران گردشگر را در پالائو به خود جلب میکند. دریاچه عروسهای دریایی در جزایر راک یکی از مشهورترین دریاچهها برای دیدن طبیعت زیر آب است. میلیونها عروس دریایی طلایی در این دریاچه وجود دارند.













تابناک

برای خیلی ها سن و سال یعنی چند تا عدد میان صفحه اول شناسنامه. یعنی از یک جایی به بعد نشستن و نگاه به تقویم کردن و نسخه ها و آزمایش های جورواجور. اما برای خلیل عقاب پهلوانی که اسم ایران را در 65 سالگی وارد کتاب گینس کرد، زندگی حتی در 90 سالگی یعنی از حالا به بعد. تقدیر برای مادرش طور دیگری رقم خورده بود تا پسر اولش که سر حال و سالم جلوی چشمش بازی می کرد، در دوسالگی توی آب حوض خانه خفه بشود، اما آوازه فیل بلند کردن پسر دومش، که لاغر و سیاه و رنجور بود و هیچ امیدی به زنده بودنش نداشت، در دنیا بپیچد و اسم خلیل به ثبت جهانی گینس برسد. مردی که آرزوی همیشگی اش این بوده کارهایی را انجام بدهد که دیگران قادر به انجامش نباشند. کارهایی که همیشه مورد حیرت رسانه های خارجی قرار گرفته و هنوز هم بعد از این همه سال هیچکس نتوانسته رکوردش را بزند.
نشستن پای صحبت های این پیرمرد 90 ساله شیرازی که پدر سیرک ایران هم لقب گرفته، خالی از لطف نیست:
از یک فلاش بک کوچک شروع کنیم؟
من متولد اول فروردین 1303 هستم. همسرم هم متولد اول فروردین بود.برایم خیلی عجیب است که هر دو یک روز و یک ماه به دنیا آمده ایم. پدرم زارع بود وبعد ها چون صدای خوبی داشت مداح هم می شود. سال های بعد هم، چند هزار زوار را جمع می کرده و از شیراز و کویر لوت به مشهد می برده. در چنین خانواده ای به دنیا آمدم. بچه تخسی بودم. درو همسایه و کاسب های محل از دستم عاجز بودند. بیچاره پدرم هر وقت به خانه برمی گشت می گفت: یک نفر نیست که در این محل گُل دست من بدهد. همه می آیند شکایت تو را به من می کنند که خلیل این جوری کرد و خلیل آن جوری کرد.همه اش را هم راست می گفتند.
از بچگی هم پرزور و قوی بودی؟
نه اصلا ! مادرم قبل از من پسری داشت که دوسال از من بزرگتر بود. پسری زیبا و قوی بوده و خیلی هم شیطان بوده. من خیلی ریزه و سیاه بودم. مادرم شیر مرا به پسر اولش می داد. وقتی هم مادربزرگم به او اعتراض می کرد، می گفت: این که زنده نمی ماند لااقل شیرم را به حسن بدهم که همین طور سالم و قوی بماند. من بی اندازه لاغر و سیاه ورنجور بودم. مادرم زنده نماند تا ببیند که آن بچه قوی دوسال بیشتر دوام نیاورد و توی حوض افتاد و خفه شد اما پسر لاغر مردنی اش در 63 سالگی فیل بلند کرد و گینسی شد.

چطور گذارت از مشق و مدرسه به زورخانه و پهلوانی رسید؟
در مدرسه همه از دستم شاکی بودند. آن قدر کف دستی و کف پایی خوردم که حد نداشت. اما دست بر نمی داشتم. یک بچه لاغر مردنی شر و شیطان. درس خواندن را هم دوست نداشتم. یک فامیلی داشتیم که اهل زورخانه بود و میل و کباده توی اتاقش داشت. پرسیدم این ها چیه؟ گفت: میل و کباده و تخته شنا. می روم زورخانه. گفتم: می شود مرا هم ببری؟ گفت: نه زورخانه که جای بچه ها نیست. واقعا هم نبود. زورخانه شان و مقامی داشت. واقعا نمی شد هرکسی سرش را زیر بیندازد وبرود پا به حریم زورخانه بگذارد. بالاخره همین شد. آن قدر اصرار کردم که مرا برد و رفتم و پاگیر زورخانه شدم. دیپلم هم که گرفتم گفتم دیگر درس نمی خوانم. هر چه پدرم اصرار کرد، گفتم: نمی توانم. مغزم نمی کشد.
پدرت پهلوانی ات را هم دید؟ نظرش چه بود؟
یکبار در زمین حافظیه شیراز نمایش اجرا می کردم. پدرم برای اولین بار آمده بود نمایش مرا ببیند. بعد دامادمان می بیند که پدرم دارد گریه می کند. می گوید:چرا گریه می کنی؟ پدرم جواب می دهد: از دست این بچه! دست از این کارهایش برنمی دارد. می خواهد برود زیر این ماشین بخوابد! دامادمان آمد گفت: بیا پدرت را آرام کن. آمدم وگفتم: بابا نگران نباش. بعد که زیر ماشین خوابیدم و ماشین از رویم رد شد دیدم خوشحال است و می خندد. بعد شیر آوردم روی صحنه. پدرم صدایم زد و گفت: زیر ماشین خوابیدنت را تحمل کردم دیگر برای چی شیر آوردی؟ بنده خدا نگران بود نکند اتفاقی برایم بیفتد. اما بعد ازدیدن نمایش آن شب، خیلی تشویقم کرد.
راه گذشتن از مسیر زورخانه تا کارهای منحصر به فرد ی که جهانی شد؟
دیگر افتادم توی خط زورخانه و با بچه های محل زورخانه درست کردیم. بعد هم معروف شدم . آمدند مرا بردند تا زورخانه دیگری در شیراز را بچرخانم و آنجا بود که زورخانه مرشدی را یاد گرفتم.صدایم هم بد نبود. کم کم افتادم در مسیر نمایش پهلوانی. روزها ساعت ها خودم کار می کردم. بچه که بودم، از پدرم و دیگران زیاد شنیده بودم که یک پهلوانی بوده که دو تا اسب به دست هایش می بسته یا سینی مسی های بزرگی را که قدیم روی کرسی می گذاشتند با دست تا می کرده و گوش های بچگی ام تیز می شد که چه جوری؟ رفتم دنبالش و آن قدر زحمت کشیدم و سختی دیدم تا پیدایش کردم.
چرا قانع نبودی؟ مدام تغییر جهت می دادی و مسیرهای دشوارتری را انتخاب می کردی؟
همیشه از خدا می خواستم من بتوانم کارهایی را انجام بدهم که هیچ کس دیگری نتواند آن را انجام بدهد. در دنیا هیچکس نتوانسته فیل بلند کند و نخواهد توانست. می دانید فاصله خیلی زیاد است. مثلا کسی که وزنه بردار است کافی است یک کیلو بیشتر وزنه بلند کند تا رکورد قبلی را بزند ولی رکورد فیل بلند کردن من یکی از آن اتفاق های محال بود که ممکن شد. تا قبلش اسب بلند کرده بودم چند بار در ایتالیا ولی فیل بلند کردنم بود که تعجب دنیا را برانگیخت.
اتفاقی که باعث شد تا به فراتر از مرزهای ایران فکر کنی؟
دوستی داشتم فرانسوی بلد بود. آکروبات بود و زیاد سفر می کرد. او به من گفت که یک مجله ای در کپنهاک سوئد چاپ می شود به نام اکو و مخصوص سیرک هاست. هر کسی هر کاری در این زمینه بلد باشد ، اسم و عکسش را می دهد و بعد از این طریق به دنیا معرفی می شود و جاهای مختلفی در دنیا، از او دعوت می کنند. عکس هایت را بده برایشان بفرستم. خدا رحمتش کند خیلی دوست نازنینی بود. من هم عکس هایم را به او دادم و بعد از یک ماه که گذشت ، دیدم اولین درخواست برایم از فرانسه آمد. بگذارید این آلبوم را نشان تان بدهم:

اینجا 450 کیلو وزنه را با دست ها و دندان هایم بلند کردم. اینجا دو تا ماشین جیپ را با هر دوست گرفته ام و خلاف جهت می کشم و نمی گذارم حرکت کنند. ماشین ها روشن هستند. نگاه کن ببین چه گرد و خاکی کرده اند! اینجا درشهر رم یک میدانی هست که به آن میدان فرنیزه می گفتند. من یازده تا آدم را روی الوار نشانده ام و با پا از زمین بلند شان کرده ام.
اینجا شصت و چند ساله که بودم که در انگلستان فیل بلند کردم. اینجا کویت است. من به سی و هفت کشور جهان سفر کرده ام.
پای عکس ها خط شماست؟ چقدر خوش خط بودی!
قدیم از کلیله و دمنه به ما دیکته می گفتند . تحصیلات و سواد ارزش و اعتباری داشت. الان شما کسی را می بینید که درس خوانده ی ادبیات است اما دیکته درستی ندارد. برای درس خواندن باید زحمت می کشیدیم. این طور نبود که یک سری چیزها را حفظ کنیم و بعد هم یادمان برود.
از سختی های کار بگو
خواستن توانستن است. اگر در کاری عشق باشد اصلا خستگی معنایی ندارد. من خیلی سختی کشیدم. عمل های جراحی زیادی کردم. توی ایتالیا رگ های پایم را شکافتند و چند بار هم به حال اغما رفتم. ریه ام پر از خون شده بود و داشتم تمام می کردم. اما تسلیم نشدم. وقتی هدفت برایت مهم باشد اصلا سختی معنایی ندارد.
جایی بوده که نمایشی اجرا کنی. مثلا ترفندهایی که تماشاچی را به اشتباه بیندازد؟
موقعی که فیل بلند می کردم آدم هایی از اسکاتلند می آمدند که من تا شانه شان بودم. من زیر 100 کیلو بودم. این ها یک هفته می آمدند و می نشستند و صحنه فیل بلند کردنم را می دیدند. یک بار مدیر سیرک صدایم زد و از میان پرده آن ها را نشانم داد. گفت: این ها پهلوان های اسکاتلند هستند و کارهای عجیب و غریبی انجام می دهند. این ها وقتی تو را می بینند مدام با هم پچ پچ می کنند. بعد برنامه آمدند و گفتند که ما چند روز پشت سرهم است که می آییم و برنامه تان را می بینیم. خیلی برنامه خوبی داری. یکی از آن سه نفر گفت: چرا فیل بلند می کنی؟ گفتم خب چکار کنم؟ گفت ما یک کارهایی یادت می دهیم که خیلی هم انرژی صرف نکنی و پول گیرت بیاید. گفتم این پول ها مال خودت. روزی که وارد این کار شدم از خدا خواستم کارهایی بکنم که هیچکس نتواند. گفت پس یک خواهشی داریم می شود این حمایلت را به ما بدهی؟ گفتم بیا مال شما. این حمایل نیست که فیل بلند می کند، زور بازوی من است.
چطور به این توانایی ها رسیدی؟
تمام این کارها تمرین است. آدم کسب می کند. یک وزنه بردار که از روز اول نمی تواند رکورد بزند .باید آن قدر تمرین کند کم کم وزنه ها را زیاد کند تا به آن توانایی برسد. مهارت من این بود که از روی زمین وزن سنگین بلند کنم. یادم هست در مراسم افتتاحیه ماشینی که قرار بود تولیدش آغاز بشود، در ایتالیا ، ماشین را از زمین بلند کردم و بعد همان ماشین را به عنوان جایزه به من دادند. توانایی هایم خود به خود بالا رفته بود کاری نمی کردم که در توانم نباشد. مثلا تیرآهن 14 را پشتم خم می کردم هشت نفر این طرف، هشت نفر آن طرف. تیرآهن 12 را روی سرم خم می کردم.

تغذیه ات هم متفاوت بود؟
خدا رحمت کند همسرم را. از نظر غذا به من می رسید. دست پختش هم خوب بود. خوب می دانید آدمی که فیل بلند می کند که غذایش معمولی نیست. من روزی یک کیلو گوشت می خوردم. مثلا سردست گاو را می گرفتیم و همسرم توی زودپز می پخت و چربی هایش را می گرفت و با سیب زمینی و سبزیجات می خوردم. از نظر خورد و خوراک عجیب بودم. از طرفی هم تمامش را می سوزاندم. مدام تمرین می کردم و نمایش اجرا می کردم. مثل ماشین سنگین که بنزین بیشتری لازم دارد، طبیعی بود آن همه بخورم و سیر نشوم.
فکر می کنی چه تفاوتی میان تو و سایر پهلوان ها یی است که در این زمینه ها کار می کنند؟
اگر تمام دنیا را بگردی وباز هم میان آن هایی که حرفه ای ورزش می کنند بگردی ، هیچ کدام نه اندازه ی من وزنه بلند کرده اند، نه اندازه ی من سختی های کار را کشیده اند و نه اندازه ی من به آن نتیجه ای که باید برسند رسیده اند. یک روز که در سیرک انگلیس کار می کردم مدیر سیرک گفت که من دیشب نشستم و درباره ی کار تو فکر کردم. اول می آیی با وزنه ها کار می کنی و بعد ده دوازده نفر آدم را روی الوار می نشانی وبلند می کنی. این طوری روزی یک تن وزنه بلند می کنی. فیلی که بلند کردم 800 کیلو گرم وزن داشت بعد ها فیلی بلند کردم که وزنش به 2 تن هم رسید.اینجاست! نگاه کن . در توضیحات کتاب گینس هم آمده. عکس را ببینید: می گفت نشسته ام حساب کرده ام که در سال بیشتر از سیصد تن وزنه بلند می کنی. به خاطر همین هم می گویم هیچ کس در دنیا قد من وزنه بلند نکرده.
چطور فکر بلند کردن فیل به ذهنت رسید؟
در سیرک انگلستان که بودم یک روز فیلبان سیرک گفت ما اینجا پنج تا فیل داریم. چهار تای آن ها 4 تن وزن دارند. یکی از آن ها که کوچکتر است 800 کیلو وزن دارد. ببین می توانی آن را بلند کنی؟ گفتم برو بیاور که با همان حرکت اول بلندش کردم و همین شد باعث رونق نان و آب من شد که پنج سال تمام در سیرک انگلستان کارم همین بود. روزنامه ها نوشتند اعجوبه ای از ایران فیل بلند می کند.

الان هم حرکات نمایشی انجام می دهی؟
هر وقت می خواهم نمایش اجرا کنم ابراهیم پسرم نمی گذارد. می گوید شما دیگر کارهایتان را کرده ای. حالا باید استراحت کنی. نمی گذارد. پسرم 50 سال از من جوان تر است طبیعی است که تازه نفس باشد اما به شما بگویم من هنوز خودم را بازنشست نکرده ام. روزی 4-3 ساعت آرام آرام ورزش می کنم. دکتر به من گفت:عجیب است که به این سن رسیدی و این کارها را هم انجام داده ای اما قلبت بزرگ نشده. حالا باید بیشتر مراقبش باشی. معلوم است روی دانایی کارکردی و بی گدار به آب نزدی. فقط مراقب باش.
چرا این قدر دیر ازدواج کردی؟
من مدام سفر بودم. درگیر تمرین های سفت و سخت و هرشب نمایش و هرشب اجرا . اصلا دلم نمی خواست ازدواج کنم.
بعد چه شد که ازدواج کردی؟
تا چهل سالگی زندگی رسم خودش را داشت اما از یک جایی به بعد احساس کردم با وجود تمام آدم هایی که هرشب برایم کف می زنند و سوت می کشند و با من عکس یادگاری می گیرند، به شدت تنها هستم. دیگر دوست و آشنا و فامیل و مردم جای این تنهایی را نمی گرفتند. نیاز به یک همدم یک همراه از چهل سالگی به بعد آزارم می داد. زندگی که فقط خوردن و خوابیدن و کار کردن نیست.
همسرت را چطور انتخاب کردی؟
پدرش شهردار یکی از مناطق تهران بود و خیلی هم آدم باسواد و فهمیده ای بود. همسرم مرا در فیلم هایی که بازی کرده بودم دیده بود و اخبار مرا دنبال می کرد. من با این خانواده رفت و آمد داشتم. دخترش گفته بود که می خواهد با من ازدواج کند. من روحم از این ماجرا خبر نداشت. پدرش گفته بود آخر تو 16 ساله ایی و خلیل از تو 30 سال بزرگتراست اما او گفته بود و اصرار کرده بود تا پدرش راضی شد. همسری بود که خدا برایم فرستاده بود. خیلی همراه ودلسوزم بود. بیست سال 37 کشور جهان او را گرداندم. خدا را شکر چیزی برایش کم نگذاشتم. هیچوقت هم به او خیانت نکردم. فکرش را بکنید من در اوج شهرت و محبوبیت بودم ولی یک بار هم فکر خیانت به سراغم نیامد. چون کارم برایم خیلی ارزشمند بود و می خواستم در اوج بمانم و مهم تراز آن وجدانم بود .هیچوقت کاری نکرده ام که پیش خودم شرمنده باشم. خدا را شکر مزدش را هم گرفته ام. الان خلیل پسر ابراهیم جزو تیزهوشان است، دخترش هم فوق العاده باهوش و زیباست. یا بچه های دخترم شهرزاد که با همسرش در خارج از ایران زندگی می کنند بچه های موفق و درسخوانی هستند. مگر آدم چه می خواهد؟ این ها نعمت های بزرگ زندگی هستند. کارهایی که پدر و مادر ها انجام داده اند تقدیر بچه ها را می سازد.

زندگی شما با آدم های عادی خیلی فرق می کند؟
از سال 1350 به این طرف عادت کرده ایم در سیرک ها و کاروان ها بخوابیم. شهرزاد که بزرگتر از ابراهیم بود در شیراز به دنیا آمد و از آن به بعد ما با بچه های سیرک، یک جور زندگی گروهی داشتیم. ابراهیم در چنین شرایطی به دنیا آمد. ما به این شیوه از زندگی عادت کرده ایم. خانه داریم ولی ما در این کاروان ها زندگی کرده ایم و خیلی خانه به شکل واقعی نداشتیم.
چند تا زبان بلدی؟
انگلیسی و ایتالیایی. عربی هم بلدم. ابراهیم علاوه بر این ها روسی و ایتالیایی هم بلد است چون عروسم روس است.
بدترین اتفاقی که برایتان افتاده؟
مرگ همسرم بود که چند سال قبل در جاده اصفهان تصادف کرد و کشته شد. خیلی حیف بود. من همیشه فکر می کردم چون سی سال از او بزرگ ترم ،خیلی زودتر از او می روم ولی قسمت این بود که چشم و چراغ و ستون خانه ام برود .
آرزویی که هنوز به آن نرسیده ای؟
ببینید الان کشورهای مشترک المنافع همجوار ما مثل قرقیزستان یا تاجیکستان با جمعیت های 4-3 ملیونی یک بنای سیرک ثابت دارند ولی ما در کل کشور که هیچ در همین تهران خودمان که 12-10 ملیون جمعیت دارد یک بنای سیرک ثابت نداریم. چرا ما باید مدام چادرمان را از این مکان به آن مکان و از این شهر به آن شهر ببریم در حالی که این نیاز برای مردم پایتخت وجود دارد و حتی خارجی ها و توریست هایی که به ایران می آیند طبق قاعده ی گردشگری سراغ این طور مکان های تفریحی را می گیرند. در حالی که شهرداری مکانش را هم دارد و می تواند برای مردم پایتخت یک جای ثابتی برای سیرک در نظر بگیرد.
از نتیجه کارت راضی هستی؟
گروهی که الان کنار من هستند، نتیجه سال ها کارو تجربه من است. پسرم، ابراهیم الان جای 6 تا هنرمند کار می کند. تمام آن هایی که مطرحند و از ایران به سیرک های بین المللی رفته اند و افتخارهای بزرگی نصیب شان شده ، همه همین جا تربیت شده اند. خوشحالم که دارم برای هموطنانم کار می کنم ودیگر شبیه آن 20 سالی که در کشورهای خارجی کار می کردم رفتار نمی کنم. بلیط های سیرک را هم گران نکرده ام که همه بتوانند بیایند. بلیط سیرک در خارج 80 دلار است ولی ما غیر از 80 صندلی جلو که 25 هزار تومان است، قیمت باقی بلیط ها 15 هزارتومان است. قیمت ها را در این مرز نگه داشته ام تا اگر خانواده ای 4 یا 5 نفری خواستند به تماشای سیرک بیایند، استطاعتش را داشته باشند.
رقیب جدی هم داری؟
من بنیان گذار سیرک ایران هستم . به من می گویند پدر سیرک ایران. بعضی وقت ها که می بینم در شهرستان ها با یک چادر نیمداری و دوتا سگ و یک میمون سیرک راه انداخته اند، خنده ام می گیرد. یکی آمده بود می گفت: ما سیرک شما را در مشهد دیدیم. گفتم: من تا به حال در مشهد چادر برپا نکرده ام. خیلی قدیم ها در سالن تربیت بدنی آنجا برنامه گذاشته ام ولی سیرک نداشتم. می گفت: خودم دیدم نوشته بود سیرک خلیل عقاب. خیلی سال پیش تر هم که پهلوانی می کردم خیلی ها خودشان را شبیه من می کردند و با چند حرکت ساده مردم را دور خودشان جمع می کردند و می گفتند که خلیل عقابند. می گفتم : عیبی ندارد کارشان نداشته باشید بگذارید آن ها هم یک لقمه نان در بیاورند. رقیب؟ حرف های بامزه ای می زنی.
درآمد سیرک چطور است؟
اینجا دست کم 40 نفر از من حقوق می گیرد به غیر از هزینه های دیگر مثل عوارض شهرداری و نیروی انتظامی و وزارت ارشاد. وقتی نگاه می کنم می بینم خیلی پولی برای خودمان نمی ماند ولی می گویم عیبی ندارد. چون می خواهم یک تفریح سالم فرهنگی برای مردم وجود داشته باشد. در جواب روزهایی که مرا سر دست هایشان بلند می کردند. برایم کف می زدندو هورا می کشیدند. این جبران مهربانی مردم است.
این همه انرژی را در 90 سالگی از کجا می گیری؟
فقط بیایید ببینید بعد از برنامه مردم چکار می کنند. سبقت می گیرند در عکس گرفتن. همه می گویند چه کار خوبی کرده اید! چه برنامه خوبی! لذت بردیم. بیشترشان می گویند بلیط هایتان ارزان نیست؟ برای خودتان می صرفد؟ اول که می آیند قیافه هایشان اخمو و عبوس است. برنامه که تمام می شود همه شاد و خوشحال از این چادر بیرون می روند. می دانیم کار خیر و ثوابی انجام می دهیم و به همین هم دلخوشیم. یادتان باشد شاد کردن مردم هنر کوچکی نیست.
عکسها: لیلا افشار
دیده بان حقوق حیوانات: کارشناسان حیاتوحش در گزارشی که به تازگی در مجله تخصصی «نیچر» منتشر شده تاکید کردند: بسیاری از مناطق حفاظت شده دریایی با عنوان «صید ممنوع» فقط عنوان «حفاظت شده» را به دوش میکشند در حالی که 59 درصد از این مناطق، بسیاری از معیارها و شرایط مناسب برای کسب این عنوان را ندارند.
به گزارش ایسنا، این کارشناسان با بررسی 964 منطقه در 87 حوزه آبی حفاظت شده سراسر جهان به تعیین عوامل موفقیتآمیز حفاظتی در این مناطق حفاظت شده دریایی پرداختهاند. آنها عوامل موثر در کارآمد بودن این مناطق برای حفاظت از گونههای آبی را در پنج معیار اصلی شامل میزان اجازه صید، شدت اعمال قوانین، قدمت مناطق حفاظت شده آبی، وسعت مناطق حفاظت شده آبی و بالاخره وجود یک زیستگاه پایدار که امکان جابهجایی آزادانه ماهیها در آنجا میسر باشد، طبقهبندی میکنند.
هر پهنه آبی حفاظت شدهای که دستکم سه معیار از پنج معیار فوق را نداشته باشد از نظر آماری هیچ تفاوتی با مناطق «صید آزاد» ندارد. این در حالی است که در مناطق آبی در صورت داشتن بیش از سه معیار، ارزش حفاظتی آنها به شدت افزایش مییابد.
به نقل از پایگاه اینترنتی مونگابی، وضعیت ضعیف حفظ گونهها در مناطق حفاظت شده دریایی به دلیل تعداد بیشمار مناطق حفاظت شده غیرکارآمد است چرا که در این مطالعه آمده است تنها چهار منطقه از 87 منطقه حفاظت شده آبی هر پنج معیار اصلی را دارا هستند.
با این حال کارشناسان علوم دریایی دریافتند به طور کلی در 87 منطقه حفاظت شده دریایی، غنای گونهای ماهیان درشت، 36 درصد بالاتر از مناطق «صید آزاد» بوده است. علاوه بر این تعداد ماهیان بزرگجثه 35 درصد و تعداد کوسهها 110 درصد در این مناطق حفاظت شده بیشتر بوده است.

دیده بان حقوق حیوانات: در مراسم رونمایی از سری جدید اراذل و اوباش شهر تهران، باز هم تصاویر حیات وحش خالکوبی شده روی بدن این افراد خودنمایی می کرد. تصویری که مشاهده می کنید، بر تن یک کیف قاپ دوست دار حیات وحش نقش بسته است.
از قدیم الایام، دوره گردان و معرکه گیران تلاش می کردند برای نمایش قدرت کاذبشان به نوعی از حیات وحش و به خصوص حیات وحش شکارگر و بزرگ جثه که برای بشر نماد قدرت محسوب می شوند استفاده ابزاری کنند. گاه به بند کشیدن خرس و شیر و پلنگ را بهانه نمایش قدرتشان می کردند و گاه بازی با مارها و سوسمارهای به ظاهر خطرناک نشان از مردانگی بی حد و حصرشان داشت.
امروزه اراذل نیز مجازی تر شده اند و تنها تصویر حیوانات قدرتمند بر بدنشان کفایت می کند!

دیده بان حقوق حیوانات: مسئولان آکواریوم پاریس از ورود دو تمساحِ زال بسیار نادر به این آکواریوم خبر دادند.
مسئولان آکواریوم «دیلاپورته دوری» اعلام کردند: دو تمساح زال حدودا یک و نیم ساله که مبتلا به نارسایی ژنتیکی زالی هستند به این پارک آبی منتقل شدند.این خزندگان بسیار نادر معمولا در طبیعت کمتر از 24 ساعت عمر میکنند و در حال حاضر تنها 50 تمساح زال در جهان وجود دارند.
هنوز جنسیت این دو تمساح مشخص نشده است. به گفته کارشناسان حیات وحش جنسیت این خزندگان با اندازه گیری دمای بدن آنها در یک دوره زمانی سه ماهه و در هنگام شکلگیری تخمها تشخیص داده میشود. دمای بدن تمساحهای ماده معمولا پایینتر از تمساحهای نر است.
به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری یونایتدپرس، کارشناسان حیات وحش دلیل عمر پایین تمساحهای زال در طبیعت را داشتن پوست بیرنگ عنوان میکنند زیرا پوست فاقد رنگدانه آنها در معرض تابش آفتاب به راحتی میسوزد. این خزندگان همچنین به دلیل داشتن پوست سفید به راحتی در معرض دید شکارچیان قرار میگیرند.

دیده بان حقوق حیوانات: حیوانات باغ وحش ارم با معرکه گیری در نمایشگاه گردشگری نمایش داده شدند.
همزمان با نمایشگاه محیط زیست، یکی از غرفه های نمایشگاه گردشگری با استفاده از حیوانات باغ وحش ارم و استفاده آزارنده از این حیوانات اقدام به نمایش های مشابه معرکه گیران خیابانی کرد. از توله شیری که در قفس دو متری اسیر بود تا بینندگان با انواع و اقسام رفتارهای آزارنده به استقبالش بروند تا مار پیتونی که باعث تبلیغ نگهداری از اگزاتیک پت و کمک به قاچاقچیان این حیوانات شد. پس از شکایات متعدد به نحوه نمایش توله شیر در این نمایشگاه، مسوولان مجبور به برخورد یا این نمایش شدند اما جای این شیر با چند پرنده پر شد تا مشخص شود اسارتگاه های حیوانات نه تنها به فکر نگهداری اصولی حیوانات و کنترل میزان استرس وارده به حیوانات نیستند، بلکه با وارد آمدن استرس بیش از حد به حیوانات اسیر و قرار دادنشان در معرض تماس مستقیم با بازدید کنندگان پر تعداد تلاش می کنند افراد نا آگاه را جذب غرفه خود و همفکرانشان کنند.
شکی نیست اسارتگاه های ایرانی حیوانات نیز هم تراز با تمام اسارتگاه های حیوانات که هدفی جز کسب مال بیشتر ندارند حرکت می کنند و آنچه با هر قیمتی برایشان مهم است پول است.

دیده بان حقوق حیوانات: دکتر ناصر کرمی، فعال محیط زیست که پیشتر در ماجرای دروغ شاخدار اینانلو در برنامه نود از او یاد کرده بودیم، در مطلبی که در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده، ضمن انتقاد به بسیاری از مسائل روزهای اخیر، از سخنان اینانلو در برنامه نود شگفت شده شده و به نوعی بر دروغگویی وی مهر تایید زده است؛ هرچند به نظر میرسد که گلایه هایی بسیار جدی تر از این ماجرا ذهن وی را به خود مشغول کرده است:
1- اینجا در حوالی قطب شمال، از در و دیوار، شبکه های اجتماعی و غیر اجتماعی، تلفن و فکس و تلگرام و تلفنگرام، فیسبوک و ویچت و واتساپ و جیمیل و ربتال و هزار کوفت و زهرمار دیگر ملت ریخته اند سر من که چرا در باره این ماجرای یوز و نود و نورآقایی و اینانلو چیزی نمی گویی؟ واقعا چرا من حتما باید در این باره حرفی بزنم؟
2- آرش نورآقایی و محمدعلی اینانلو هر دو از دوستان و رفقای قدیمی و بسیار عزیز من هستند. آرش کسی بوده که اولا خیلی به گردشگری این مملکت خدمت کرده، شغل راهنمایی تور را به جایگاه مناسبش رسانده و کمتر کسی می داند که او نویسنده خوبی هم هست و محقق سختکوشی در حوزه میراث معنوی و چندین کتاب خواندنی در این حوزه دارد. اینانلو هم که از کفر ابلیس مشهورتر است. اغلب مردم ایران محیط زیست و طرفداری از محیط زیست را با او آموخته اند. من هم دیشب برنامه نود را دیدم. و واقعا از حرف اینانلو تعجب کردم. لابد باید از او پرسید بر چه مبنایی چنین گفت. به هر حال شکی نیست که اصل ایده از آرش بود و در برنشاندن آن محمد درویش و هومن جوکار بیش از بقیه نقش داشتند.
3- دوستی دارم اهل لطف و عبادت، می شناسیدش اما زبان سرخ و لحن خشمناکش احتمالا خیلی از شما را هم رنجانده است. بارها به من گفته اینقدر به این طرفداران محیط زیست دل نبند، فضایشان بیشتر از اینکه جدی و اثرگذار باشد خاله زنک است و سطحی. البته من با این دوست رابطه ام را محدود کرده ام چون همه طرفداران محیط زیست را صمیمانه دوست دارم.
4- در این ماجرا فهمیدم چقدر نویسنده زیست محیطی زیاد داریم. چند ماه است هشدار میدهم هیولای خشکسالی به زودی ما را خواهد بلعید کسی یک سطر مطلب ننوشته، اما در بیست و چهار ساعت گذشته هشتاد هزار نفر علیه اینانلو یادداشت نوشته اند. آفرین، مرحبا، خسته نباشید.
5- عکس یوز رفت روی پیراهن تیم ملی. بعدش چی؟ این یک تبلیغ دولتی است یا مردمی؟ آنجا توی برزیل این را القا خواهد کرد که مسئله یوز برای دولت ایران خیلی جدی است یا برعکس آن؟ در این ماجرا آیا کسانی اشتباها کولی مفت نداده اند؟ جنین تبلیغ مفتی برای دولتی که در سی سال نود درصد حیات وحش یک کشور را به باد فنا داده اسمش جیست؟ خیلی خودم را کنترل می کنم که در این باره بیشتر حرف نزنم.
6- این بود مطلب من در باره نورآقایی و اینانلو. دست از سر من بر می دارید حالا؟
منبع: تابناک
_______________________
دیده بان حقوق حیوانات: محققان با استفاده از پشتوانه مالی یکی از ثروتمند ترین مردان آسیا توانستند تخم مرغ مصنوعی بسازند. این تخم مرغ در حال حاضر در نوعی سس مایونز در آمریکا به فروش می رسد و این شرکت در نظر دارد فروش این تخم مرغ را جهانی کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، این تخم مرغ مصنوعی که از گیاهان ساخته شده است می تواند در انواع غذاها از جمله کیک و سس مایونز به جای تخم مرغ معمولی مورد استفاده قرار گیرد.
این شرکت 23 میلیون دلار برای تولید این تخم مرغ مصنوعی هزینه کرده است.
هدف اصلی از ساخت این تخم مرغ جایگزین کردن حیوانات با گیاهان است.
در ساخت این تخم مرغ از گیاهانی استفاده شده است که به آسانی رشد کرده و زمانی که با هم مخلوط می شوند، طعم طبیعی، ارزش غذایی و خواص تخم مرغ طبیعی را داشته باشند.
برای ساخت این تخم مرغ از 12 گونه گیاه از جمله یک نوع نخود که در حال حاضر به طور گسترده ای در کانادا رشد می کند، همچنین نوعی لوبیا از جنوب آسیا استفاده شده است.
به گفته کارشناسان با افزایش جمعیت در جهان، روش های نوین و اختراعاتی این چنین که کارآمد بوده و سازگاری بیشتری با محیط زیست دارند می تواند کیفیت زندگی را افزایش دهد.
این شرکت آمریکایی که Hampton Creek نام دارد با استفاده از پشتوانه مالی لی کا- شینگ یکی از ثروتمند ترین مردان آسیا این تخم مرغ مصنوعی را ساخته است .

دیده بان حقوق حیوانات: نماینده مردم شهرستان های “کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده” استان “کهگیلویه و بویراحمد” در مجلس شورای اسلامی انتخاب “خرس قهوه ای” را به عنوان نماد ”جانوری” برای “کهگیلویه و بویراحمد ” توهین آشکارا به مردم شریف استان دانست و گفت : خرس نماد نفهمی است نه نماد استان کهگیلویه و بویراحمد با آن همه پیشینه تاریخی ممتاز و مردمان شایسته آن !
به گزارش خبرنما سید “علی محمد بزرگواری ” با بیان این مطلب افزود : انتخاب خرس قهوه ای به عنوان نماد استان را توهین به مردم کهگیلویه و بویراحمد می دانم و حتما از جایگاه نظارتی مجلس به سازمان محیط زیست کشور و کسانی که در انتخاب این نماد نقش داشته اند تذکر داده و آنرا پیگیری می کنم .
وی با اشاره به برگزاری جشنواره برفی با این نماد در منطقه “کاکان ” کهگیلویه و بویراحمد ادامه داد: برگزار کنندگان این مراسم از من برای حضور در مراسم اختتامیه آن دعوت کرده بودند که پس از حضور در جمع شرکت کنندگان و برگزار کنندگان آن مئوجه پوستری با عکس “خرس قهوه ای ” با عنوان نماد کهگیلویه و بویراحمد شدم که در اعتراض به این اقدام توهین آمیز مراسم را ترک کردم .
نماینده چهار شهرستان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس شورای اسلامی با طرح این سئوال که آیا بهتر نبود از نماد دیگری برای معرفی کهگیلویه و بویراحمد استفاده می شد ؟ تاکید کرد : خرس نماد نفهمی است و انتخاب این نماد توهین آشکارا به مردم کهگیلویه و بویراحمد است و ما به عنوان خادمان مردم در مجلس شورای اسلامی اجازه نمی دهیم عده ای کوته بین اینچنین به مردم استان توهین کنند .
بزرگواری تاکید کرد: اگر قرار باشد نمادی هم برای معرفی جاذبه های گردشگری و محیط زیستی استان انتخاب شود باید نمادی مناسب انتخاب شود که توهین به مردم کهگیلویه و بویراحمد نباشد .
پیش تر مهندس باقری رئیس سازمان میراث فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد گفته بود که خرس قهوه ای به عنوان نماد جانوری استان انتخاب شده است .
جوابیه فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان،جمشید عبدی پور به شرح زیر است:
بر اساس آنچه از آیات قرآنی استنتاج می شود حیوانات نیز مانند همه موجودات و همه ذرات وجود به سوی معاد در حرکت بوده و همگام با همه نظام وجود به عنوان قطعه ای از نظام هستی در سیر و حرکت اند و حرکت و سیر آنها نیز به جایی منتهی می گردد که همه حرکتها منتهی خواهد شد.
حیوانات مانند هر موجود دیگری دارای چهار خاص وجودی بوده و دارای سیرها و طریقه های مختلف و متنوع و در عین حال حساب شده و منظم می باشند و آنها نیز مانند هر موجود دیگری طبق راه و مسیری که در پیش می گیرند به نقطه ای که همه وجود به سوی آن در حرکت است (یعنی به سوی مبدأ متعال و قیامت) و در این راستا خداوند هیچ چیزی را بی حساب بوجود نیاورده است و همه موجودات به سوی معاد در حرکت می باشند. (و اذا الوحوش حشرت) و بر خلاف آنچه تصور می کنند مسئله حمایت از حیوانات از مطالبی نیست که دنیای امروز آن را بوجود آورده باشد بلکه به صورت وسیع تر و کاملتر این موضوع در دستورات اسلامی دیده می شود.
به طوری که دین اسلام مناسبات بین انسان و حیوانات را تحت قانون معینی قرار داده و حقوق وسیعی بر آنها قائل شده است.
به طوری که پیامبر اکرم (ص) می فرماید حیوانات را بیهوده نکشید حتی کسی که گنجشکی را بیهوده بکشد آن گنجشک در روز رستاخیز ناله می کند و می گوید پروردگارا از این شخص سئوال کن که چرا بدون فایده مرا کشت .
خداوند کارها را با سبب و واسطه انجام می دهد گاهی حیوانات واسطه خیر و وسیله آموزش برای انسان هستند مانند شتر صالح و اژدهای موسی و سیله امتحان خلق و کلاغ و هدهد آموزشدهنده به انسان شدند و عنکبوت حافظ پیامبر (ص) در غار حرا شد.
و انتخاب جانوری به نام خرس قهوه ای به عنوان نماد تنوع زیستی استان هم از موضوع آموزش حکایت دارد.
و بنا به پیشنهاد سازمان حفاظت محیط زیست و به عنوان بزرگترین حیوان از لحاظ جثه در این استان به عنوان نماد قرار گرفته و همین طور سایر استانها هم نمادی از وحوش دیگر اعم از پرنده پستاندار دارند.
بنابراین قیاس انتخاب این حیوانات بر مبنای فهم او نبوده است و کسی هم تا کنون در قیاس فهم این حیوان بر نیامده است.
امید است این موضوع برای عزیزانی که وجود یک حیوان نادر و کمیاب را در موازنه فهم بودن یا نافهم بودن آن قیاس می کنند بیشتر متوجه این منظور گردند.

دیده بان حقوق حیوانات: گونههای جانوری بسیاری روی زمین زندگی میکنند که ما تاکنون آنها را ندیدهایم و در نتیجه هیچ ذهنیتی از حیات و شکل ظاهری آنها نداریم و همین امر باعث شده که افکار عمومی از تنوع، وضعیت زندگی و حتی انقراض این جانورانِ بعضا عجیب، کمیاب و شگفتانگیز غافل بماند.
یک کرم عجیب دریایی نمونه بارزی از همین جانوران ناشناخته است. این کرم که «پارشمن لولهای» نام دارد یک جانور بسیار عجیب و شبیه یک قنداق در هم پیچیده است. این اسم به دلیل داشتن ظاهری شبیه به کاغذ «پارشمن» انتخاب شده است. کاغذ «پارشمن» در گذشته از پوست دباغی شده حیوانات تهیه و برای نوشتن از آن استفاده میشده است.
شکل عجیب این گونه جانوری، شناختِ دقیق آنها را بسیار دشوار میکند و به راحتی نمیتوان اجزای بدن آنها را تشخیص داد. تشخیص سر و سایر اجزای ظاهری این کرم عجیب نیز بسیار دشوار است.
این کرم «U» شکل که اندازه و ظاهری شبیه موز دارد کاملا با زندگی در دریا، شن و لجن سازگار است. بدن این کرم که معمولا دور از چشم سایر موجودات و در زیر شنهای دریا زندگی میکند بسیار نرم، ضعیف و شکننده است اما این اندام به خوبی با روزنههای بدن برای تصفیه ذرات خوراکی معلق در آب هماهنگ عمل میکند.
به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اینترنتی مونگابی، کرم «پارشمن لولهای» با استفاده از زواید موجود روی بدن خود، اقدام به ایجاد ضربات نبضی شکل و منظمی کرده که این ضربات مانند یک پمپ عمل کرده و آب را به حرکت درمیآورند و در نتیجه آب محتوی مواد مغذی وارد منافذ بدن این کرم میشود.
کرمهای ساکن رسوبات، مانند کرم «پارشمن لولهای» دارای اهمیت اکولوژیکی فوقالعادهای هستند. آنها با زیر و رو کردن رسوبات کف دریا، میزان زیادی از آبها را برای جذب مواد غذایی فیلتر میکنند که این مسئله یک فرایند بسیار مهم در چرخه غذا و انرژی در حیات وحش محسوب میشود.

دیده بان حقوق حیوانات: به گزارش گروه اخبار علمی ایرنا از ساینس، شمارش موجودات آبزی و آگاهی از شرایط سلامتی آنان کار دشواری است و تشکل های محیط زیست همواره به دنبال راهکاری در این زمینه بودند تا اینکه محققان هنگام بررسی تصاویر ارسال شده از ماهواره دریافتند که مشاهده دقیق این تصاویر حاوی اطلاعات ارزشمندی در زمینه محیط زیست است.
وجود موج های اقیانوس و آب تنها دلیل خطای 10 درصدی این سیستم است.
محققان در تلاشند تا با استفاده از هواپیماهای کوچک بدون سرنشین، امنیت اقیانوس ها را تامین کنند و تصاویری از شرایط زندگی و سلامت موجودات ساکن اقیانوس تهیه کنند.
نتایج کامل این تحقیقات در شماره اخیر نشریه Plos One منتشر شده است.
دیده بان حقوق حیوانات: حدود شش سال از اولین برخورد روستائیان نجفآباد فیروزه با این نوع موشها میگذرد و حالا از شش ماه پیش این موشها امان مردم را بریده و در برخی موارد آنها را مجبور به تخلیه خانه یا بهسازی منازل خود کردهاند، طبق گفته مسئولان چندین راه مقابله با موشها انجام شده و همچنان این مبارزه ادامه دارد، اما مردم روستا معتقدند هنوزهیچ روشی کارگر نشده و آنها شاهد حضور موشها هستند.
وامی برای بهسازی داده نشد
یکی از اهالی روستا که منزل خود را به علت هجوم موشها تخلیه کرده در گفتوگو با ایسنا منطقه خراسان گفت: سال گذشته آنقدر تعداد این موشها در خانه من زیاد شد که دیگر قادر به زندگی نبودیم، این موشها کف خانه را سوراخ میکردند و گاها ما شاهد نشست بعضی از نقاط خانه میشدیم چون زیر آن قسمتها خالی میشد.

وی که در حال بازسازی منزل خود بود گفت : به ما برای بهسازی محل وامی داده نشده و من از آن بیاطلاعم، من هم اکنون با پسرم زندگی میکنم چون منزلم غیرقابل سکونت شده بود و هماکنون آن را کاملا تخریب کردهایم.
یکی دیگر از اهالی که از پرشدن چاه فاضلاب خود توسط این موشها گلهمند است، به خبرنگار ایسنا میگوید: در این مدت این سومین چاه فاضلاب است که در خانه حفر کردهایم چون موشها بر اثر کاویدن خاک، دو چاه دیگر را پر کردهاند و این برای ما بسیار هزینهبردار بوده است.
در بازدید میدانی که توسط خبرنگار ایسنا از این روستا انجام شد، اکثر خانهها دارای لانههای موش یا خسارت دیده بودند، مردم روستا شبها صدای کاویدن خاک توسط موشها را در زیر زمین خانه خود احساس میکنند.

یکی از اهالی روستا درباره زیادشدن این موشها اضافه میکند: این موشها حدود شش سال پیش آمدند و ما به مسئولان اعلام کردیم آن موقع هنوز تعداد خانههای موش زده زیاد نبود اگر همان وقت پیگیری صورت می گرفت وضعیت به این شکل نمیشد.
نگران بهداشت زندگی خود هستیم
براتعلی طوسی، عضو شورای روستای نجفآباد فیروزه در گفت وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه خراسان، گفت: خانههای قدیمی بیشتر مشکلدار می شوند، این موشها به غلات و آذوقه دام اهالی خسارت میزند اما ما بیشتر نگران بهداشت محل زندگی خود هستیم.

وی درباره دریافت وام توسط اهالی برای بهسازی محل زندگی خود گفت: تاکنون هیچ اقدامی برای وام نشده و هیچ یک از اهالی وام دریافت نکرده اند.
نگرانیم که استفاده از امواج برای نابودکردن موشها برای ما مضر باشد
عضو شورای روستا گفت: از استان البرز آمدند و برای نابودکردن این موشها یکبار از امواج الکترو مغناطیسی استفاده کردند، ما نمیدانیم که به لحاظ بهداشت و سلامت، این امواج برای انسان خطرساز است یا خیر؟ اما بهداشت منطقه مانع ادامه فعالیت آنان شد.

در ادامه وی خبر حمله موشها به قبرستان را تکذیب کرد و گفت : برخی از اهالی آذوقه دام خود را دور قبرستان گذاشته بودند و به طور طبیعی این موشها بهدنبال آذوقه هستند.
تاکنون مراجعه ای از سوی مردم برای بیماریهای مرتبط نشده است
مریم رضایی بهورز خانه بهداشت نجف آباد گفت: آموزشهای لازم برای مقابله با این موشها به مردم داده شده و به اهالی اطلاع رسانی شده که در صورت گازگرفتگی توسط این جونده به خانه بهداشت مراجعه کنند تا آنها را به شبکه بهداشت ارجاع دهیم که واکسیناسیون شوند چرا که حدود چهار سال پیش یکی از اهالی مورد گازگرفتگی این جونده قرار گرفته بود.
مدرسه مورد هجوم موشها قرار نگرفته است
رحمانی مدیر مدرسه نجفآباد با بیان اینکه برای مدرسه اتفاقی نیفتاده گفت: در دانش آموزان هیچ نوع بیماری دیده نشده و بیشتر هجوم به خانههای قدیمی است.
پیش از این فرماندار شهرستان فیروزه در گفت وگو با ایسنا، از تعلق وام برای بهسازی و همچنین نوسازی خانه این روستائیان خبر داده بود اما اهالی روستا هنوز از این وام مطلع نبودند، در این باره نورالله رضایی یکی از اعضای شورای روستا گفت: تعلق وام مطرح شده اما تاکنون هیچ کدام از اهالی، این وام را دریافت نکردهاند.

همچنین ابراهیم طاهری سرپرست شبکه دامپزشکی شهرستان فیروزه از واکسیناسیون دامها علیه بیماریهایی که ممکن است این موش ناقل آن باشد خبر داده بود و اضافه کرد : این موشها در مناطق نگهداری دامها و غلات و آذوغه دامها بیشتر دیده می شوند و گوشتخوار نیستند چون اغلب روستائیان دامداری دارند محیط رشد مناسبی را برای این موشها به وجود آورده است.
اهالی روستا خواستار رسیدگی جدی به مشکلشان شدند
در این بازدید میدانی اهالی روستا از مسئولان خواستند به طور جدی به مشکلشان رسیدگی شود، این موشها به خانه بعضی از اهالی نفوذ کرده و پتو، فرش و روی دیوارها را میجوند و آرامش را از مردم روستا گرفتهاند بنا به گفته اهالی، این موشها با سم و مبارزه شیمیایی ریشه کن نمیشوند چرا که تعداد لانههای موش زیاد است. همچنین علیرغم استفاده از راههای مختلف برای مبارزه با این موشها هنوز این معضل حل نشده است.




دیده بان حقوق حیوانات: یک قلاده گرگ که در یک استخر روباز بدون آب واقع در اراضی روستای گل سلیمان آباد گرفتار شده بود نجات یافت
به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی ،یک قلاده گرگ که شبانه در یک استخر روبازبه عمق 4مترواقع در اراضی روستای گل سلیمان آباد از توابع شهرستان میاندوآب سقوط کرده وگرفتار شده بود با همکاری واحد جمعیت هلال احمر، یگان حفاظت محیط زیست میاندوآب وافراد محلی ونیروی انتظامی پس از تلاش مامورین یگان حفاظت محیط زیست این شهرستان نجات یافت.
استخر بلا استفاده بوده وآبی در داخل آن وجود نداشته وگرگ نیز به علت تاریکی شب ونبود حفاظ در اطراف استخر در داخل آن افتاده بود که بعد از نجات در زیستگاه خود رها سازی شد .
دیده بان حقوق حیوانات: دنای سفید پوش اگرچه زخمهای زیادی از سودجویان و فرصت طلبان خورده اما در این زمستان سرد و سوزان صحنه های بیادماندنی از همکاری مردم دنانشین با محیط بانان پارک ملی دنا را نیز کم ندیده که برای نجات حیات وحش منطقه از برف و سرما، جان در طبق اخلاص نهادند.
به گزارش خبرنگار مهر، در وسعت 93 هزار و 660هکتاری دنا، 77 گونه پرنده، 24 گونه جانوری پستاندار، 20 گونه آبزی و 39 خزنده زندگی می کنند.
پلنگ، کل وبز، قوچ، میش، سیاه گوش، خرس، خرس قهوه ای بزرگ، گرگ، روباه، کفتار، شغال، گورکن، موش کور، موش خرما، سنجاب جنگلی، خرگوش، سمور، راسو، گراز، خفاش نعل اسبی، گربه، کاراکال، گربه شنی، گربه پالاس، خفاش گوش بلند، سگ آبی، تشی و چندین گونه دیگر از مهمترین گونه های جانوری این منطقه است.
حیات وحش پارک ملی دنا امسال زمستان سختی را گذراند. در سال جاری سرما زودتر از همیشه به دنا آمد و اینگار به این زودی هم قصد رفتن ندارد.
بارش هفت برف زمستانی طی دو ماه اخیر در کنار فرصت طلبی شکارچیان، زندگی را بر حیات وحش دنا سخت کرده است و شاید آنها بیش از همیشه منتظر آمدن بهار باشند.
زمستان امسال برای محیط بانان هم به سختی می گذرد. در روزهایی که به دلیل سردی هوا و بارش برف در ارتفاعات، وحوش به سمت دامنه های دنا و ارتفاعات پائینتر کوچ می کنند تا از سرمای زمستانی در امان بمانند، جنگ نابرابر محیط بانان با شکارچیان هم شدت گرفته است.
10پاسگاه محیط بانی در دنا این روزها رنگ آسایش به خود ندیده اند و هر لحظه باید گوش محیطبانان به پژواک کوه باشد و چشمشان به جنگل تا غریبه ای آرامش طبیعت را بر هم نزند و سکوتش را نشکند.
در کنار این، محیط بانان پر تلاش دنا که تعدادشان کمتر از استانداردهای جهانی است، علاوه بر نگرانی از تجاوز شکارچیان به منطقه نگران برف وسرما و کمبود علوفه در دنا نیز هستند.
با این حال بارش شدید برف و کمبود علوفه موجب شده برخی از حیات وحش به پایین دست دنا و در حاشیه روستاهای این منطقه تجمع کنند تا رفتاری متفاوت از مردم حاشیه دنا ببینند. برخی از روستانشینان همچون مردم روستای “آب سپاه” و “میمند” به این گونه های جانوری پناه دادند و برخی سودجویان نیز دست به اسلحه بردند.
در روزهایی که برف سنگین به ارتفاع بیش از یک متر پارک ملی دنا را سفید پوش کرده بود، محیط بانان دنا بیش از همیشه نگران کل، بز، قوچ و میشهای دنا بودند که اکنون خطر گرسنگی آنها را تهدید می کرد.
با این حال راههای صعب العبور مناطق حفاظت شده مسدود بود و درخواست محیط زیست از استانهای همجوار برای اختصاص یک بالگرد به محیط زست برای توزیع علوفه اجابت نشد. اما محیط بانان خود دست به کار شدند و با امکانات ناچیز خود اقدام به بازگشایی جاده ها و توزیع علوفه کردند.
توزیع 18 تن علوفه در دنا با همکاری مردم
رئیس پارک ملی دنا در این خصوص به خبرنگار مهر می گوید: طی بارش های اخیر برف محورهای منتهی به زیستگاههای مهم حیات وحش از جمله محورهای “آبسپاه” به سایت گوزن زرد ایرانی، پاسگاه “آبسپاه” و “خونگاه” ،”خفر” و “سیور” مسدود شده بودند.
علی افشار می افزاید: این مسئله دسترسی محیط بانان به مناطق را با مشکل مواجه کرده و راه را بر توزیع علوفه در این مناطق بسته بود.
وی بیان می کند: از طرفی شکارها هم به پایین دست می آمدند و خطر تصادف در جاده های آسفالته و شکارچیان آنها را تهدید می کرد.
افشار می گوید: برای توزیع علوفه بین این مناطق ابتدا اقدام به بازگشایی محورهای ارتباطی کردیم و پس از آن محیط بانان با کمک مردم منطقه در برف اقدام به توزیع علوفه برای کل وبز، قوچ و میش کردند.
افشار ادامه می دهد: در مجموع 18تن علوفه توسط مردم روستاهای حاشیه دنا و محیط بانان در خط پارک ملی دنا توزیع شد.
رئیس پارک ملی دنا می گوید: در نقاطی که امکان رفتن نبود، محیط بانان و مردم علوفه را به دوش می کشیدند و با خود به خط رأس کوه و کوهپایه می بردند.
وی بیان می کند: تنها در منطقه “خفر” و “سیور” امکان بردن علوفه با تراکتور وجود نداشت که علوفه ها را بار قاطر کردیم و در آن مناطق توزیع نمودیم.
دنانشینان به حیات وحش پناه دادند/ تقدیر از اهالی آبسپاه و میمند
وی همکاری مردم روستاهای “میمند” و “آب سپاه” را ستودنی عنوان می کند و می افزاید: مردم این دو روستا حتی در روزهایی که محورهای ارتباطی بسته بود و شکارها و پرندگان به کنار روستا ها آمده بودند، به صورت خود جوش به آنها علوفه و دانه دادند.
افشار که ابتدای امسال مورد حمله مسلحانه شکارچیان قرار گرفت و اولین جانباز محیط زیست استان لقب یافت به فرصت طلبی شکارچیان هم اشاره می کند و می گوید: برخی از شکارچیان هم از این فرصت استفاده کرده و اقدام به شکار کردند.
وی بیان می کند: این گونه های جانوری پناهنده هستند و باید همه مردم از آنها حفاظت کنند و اجازه ندهند افراد سودجو و فرصت طلب آنها را مورد آزار و اذیت قرار دهند.
دستگیری 17 شکارچی کبک و کل در برف
افشار تصریح می کند: در این رابطه 17 شکارچی که 17 کبک و چهار رأس کل کرده بودند دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار مهر، مناطق حفاظت شده کهگیلویه و بویراحمد که 11 درصد مساحت این استان را تشکیل می دهند این روزها از کمبود محیط بان رنج می برند.
سالهاست که مسئولین محیط زیست استان به این مسئله اشاره می کنند و یک لشکر را هم برای حفاظت از این مناطق در برابر شکارچیان سودجو کم می دانند.
تعداد محیط بانان یک چهارم استاندارد جهانی است
فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان در این خصوص می گوید: تعداد محیط بانان در این استان متناسب با وسعت مناطق حفاظت شده نیست.
جمشید عبدی پور می افزاید: هم اکنون مناطق حفاظت شده این استان تنها یک چهارم استاندارد جهانی محیط بان دارند و برای هر سه هزار هکتار از مناطق حفاظت شده استان یک نیرو وجود دارد.
فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان از گشت و پایش شبانه روزی محیط بانان در مناطق حفاظت شده خبر می دهد و تصریح می کند: به رغم کمبود نیرو، محیط بانان پیوسته بر منطقه اشراف دارند و در صورت شنیدن صدای شلیکی سایر محیط بانان را مطلع می کنند تا شکارچی متخلف دستگیر شود.
عبدی پور می افزاید: ابتدای سال حدود 300 شکارچی در مناطق حفاظت شده استان دستگیر شده و به مراجع قضایی معرفی شدند.
به گزارش خبرنگار مهر، پارک ملی دنا که به عنوان دهمین ذخیره گاه کشور و 550امین ذخیره گاه زیست کره دنیا در شبکه جهانی ذخیره گاهها ثبت شده این روزها همچون همیشه نیازمند یاری مردم و مسئولین برای حفاظت از این گنجینه ارزشمند است.
_________________
گزارش: شریف اسلامی/ عکس: علی افشار

دیده بان حقوق حیوانات: کارشناسان حیات وحش از کشف یک گونه جدید «نهنگ پوزه منقاری» خبر دادند.
به گزارش ایسنا با کشف این گونه که با نام علمی «Mesoplodon hotaula» ثبت شده است، یک گونه دیگر نهنگ به فهرست بیش از 20 گونهای نهنگهای پوزه منقاری افزوده شد. «نهنگ پوزه منقاری» میتواند تا عمق 1800 متری آب نفوذ کرده و به مدت یک ساعت شنا کند.
اگرچه برخی از گونههای «نهنگهای پوزه منقاری» جثهای سه برابر فیلها دارند اما این نهنگها به دلیل توانایی شنا کردن در اعماق اقیانوسها و داشتن عادتهای منحصر به فرد به ندرت در دریاها مشاهده میشوند.
به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اینترنتی مونگابی، «نهنگ پوزه منقاری» نخستین بار در سال 1963 میلادی مشاهده شد. نامگذاری این گونه جدید مبتنی بر مشاهده نمونههای زنده نبوده و این نامگذاری با مشاهده هفت لاشه مشاهده شده از «نهنگهای پوزه منقاری» طی 50 سال اخیر انجام شده است. این گونه ابتدا با عنوان P.E.P Deraniyangala معرفی شد اما دو سال بعد این گونه مرتبط با گونه نهنگهای «پوزه منقاری جینکو دندانی» شناخته شدند. با این حال مطالعات اخیر نشان میدهد اگرچه این دو گونه به هم بسیار نزدیک هستند اما هر یک از آنها دو گونه کاملا مجزا از هم محسوب میشوند.
«مریل دالبوت»، محقق دانشگاه «نیوساوث ولز» استرالیا و سرپرست اصلی این مطالعه با مطالعه روی DNA، مجزا بودن این دو گونه از هم را تایید میکند اما با این وجود این دو گونه نهنگ از نظر مشخصات ظاهری با هم متفاوت هستند. از سوی دیگر نهنگ «پوزه منقاری جینکو دندانی» زندگی در مناطق معتدل را ترجیح میدهد اما نهنگ پوزه منقاری بر عکس آبهای مناطق استوایی را برای زندگی بر میگزیند. با وجود اینکه «نهنگ پوزه منقاری» در اقیانوس هند و آرام نیز مشاهده میشود اما «نهنگ پوزه منقاری جینکو دندانی» تنها در اقیاس آرام مشاهده شده است.
تقریبا هنوز هیچ اطلاعی درباره جمعیت و مسائل حفاظتی از نهنگهای پوزه منقاری در دست نیست. در واقع از 22 گونه نهنگهای پوزه منقاری تنها دو گونه از سوی فهرست قرمز IUCN (اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت) مورد ارزیابی قرار گرفتهاند که هر دو در این فهرست در رده جانوران با «کمترین میزان نگرانی» قرار دارند.
دیده بان حقوق حیوانات: از یک رأس پازن تک شاخ بر فراز صخره ای در منطقه حفاظت شده افتخار تصویر برداری شد.
به گزارش اداره کل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی، علیرضا کیانی افزود: این پازن با سن تقریبی 6 یا 7 سال،حدود دو سال پیش نیز توسط دوربین تله ای در میان دره بوستان طبیعی نوبهار و در داخل یک پنجم منطقه امن در کنار سایر همنوعانش به تصویر کشیده شده بود و با مشاهده مجدد آن به نظر می رسد به لحاظ امنیت مکانی و غذایی شرایط زیستگاهی مناسب، منطقه را ترک نکرده است.
کیانی خاطرنشان ساخت: منطقه حفاظت شده افتخار از جمله زیستگاه های مستعد حیات وحش منطقه است که گونه غالب گیاهی آن را درختچه های بادامشک تشکیل داده و با وجود دارا بودن اقلیمی خشک، سراسر کوه ها و دره های منطقه را فرا گرفته و عمدتاً گونه جانوری آن کل و بز است.

دیده بان حقوق حیوانات: مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست گفت: غذا دادن به حیوانات گاهی میتواند سبب بهم ریختن نظم اکوسیستم شود.
محمد درویش کارشناس ارشد مدیریت محیط زیست و مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، در گفتگو با خبرنگار ایلنا گفت: مردم گاهی محبت کردن به حیوانات را دادن غذا ودانه به آنها میدانند در حالی که این کار میتواند برای اکوسیستم مضر باشد.
وی افزود: برای نمونه پرندگان به طور طبیعی برای تغذیه خود باید حشرات را شکار کنند اما ما با غذا دادن به آنها این انگیزه را از پرندگان میگیریم و سبب بهم خوردن نظم اکوسیستم میشویم. همینطور این مساله در مور گربهها نیز صادق است، گربهها دیگر انگیزهای برای شکار موش ندارند زیرا مردم به آنها غذا میدهند به همین علت تعداد موشها در شهر زیاد شده است.
درویش ادامه داد: اگر میخواهیم به حیوانات محبت کنیم بهتر است که که اگر حیوان آسیب دیده ای را دیدیم برای مثال اگر با پرندهای که بالش شکسته، مواجه شدیم، آن را تیمار و از او نگهداری کنیم تا مشکلش برطرف شود.
مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست گفت: چندی پیش شاهد بودیم که در باغ پرندگان شیراز، چند پرنده در اثر بارش برفی چند سانتی متری یخ زده و مرده بودند. دلیل این اتفاق، دور کردن این پرندگان از شرایط طبیعی زندگیشان است؛ هر زمان که خواستهاند به آنها غذا دادهاند و هر زمان که سردشان بوده برایشان بخاری روشن کردهاند، بنابراین مشخص است که با سرمای یک یا دو درجه زیر صفر یخ زده و از سرما میمیرند، در حالیکه در شهرها اطراف که حتی تا ۷۵ سانتی متر نیز برف آمده بود، نه هیچ حیوانی مرده و نه آسیبی به آنها وارد شده بود. بنابراین باید توجه داشته باشیم که برخی از کارهایی را که ما از روی علاقه برای محیط محیط زیست انجام میدهیم، ممکن است نظام زیستی حیوانات و اکوسیستم را بهم بریزد.



دیده بان حقوق حیوانات: اینجا چیتگر است؛ بخشی از زمین های شهری کلان شهر تهران؛ جایی با فاصله نه چندان زیاد از مقر اصلی سازمان حفاظت محیط زیست و نه چندان دور از مدیریت شهری و البته در چند قدمی نیروهای محترم انتظامی و نگهبان و انتظامات پارک و هر آنچه به نظم و امنیت اجتماعی و قانون مرتبط است.
افرادی با حمل اسلحه های پی اس پی، اسلحه هایی بدون صدا ولی با قدرت کشندگی بالا برای حیوانات، رسما وارد پارک می شوند، قلق گیری می کنند، اهداف نمایشی می زنند، به اسپری شلیک می کنند، کبوتر و کلاغ و قمری می زنند، عکس می گیرند، عکس ها را رسما منتشر می کنند، برای این کار عضو گیری می کنند، قرار های جمعی می گذارند، آموزش می دهند، اسلحه خرید و فروش می کنند، آزادانه می گردند، و جالب تر از همه در پارک چیتگر سنجاب شکار می کنند!
لازم به ذکر است که سنجاب، گونه مهاجم برای طبیعت تهران است و در زیستگاه طبیعیش زاگرس در خطر انقراض است!
سنجاب از زیستگاهش در غرب کشور توسط قاچاقچیان حیوانات سرقت می شود،
در بازار خلیج فارس تهران، پت شاپ ها و برخی کلینیک های حیوانات و حتی توسط دست فروش ها خرید و فروش می شود،
نگهداریش توسط سودجویان مرتبط با قاچاق اگزاتیک پت تبلیغ می شود،
در برخی پارک های شهر تهران و باغ وحش به صورت انبوه در قفس های کوچک نگهداری می شود و گاه فرار می کند!
در پارک ها آزادانه به زندگیش ادامه می دهد تا عده ای تفنگ به دست پیدا شوند و …
اینجاست که جای خالی آموزش های زیست محیطی رخ می نماید!
چه کسی باید آموزش دهد که مردم سنجاب نخرند؟ چه کسی باید با تفنگ به دستان مقابله کند؟ چه کسی باید با خرید و فروش سنجاب مخالفت کند؟ چه کسی باید تخلفات دنیای مجازی را پیگیری کند؟ و چه کسی باید از کل این ماجرا با خبر باشد؟!
گزارش را از زبان افرادی که در پارک چیتگر سنجاب شکار کرده اند بخوانید. اسامی مخفف شده اند:
«سلام خدمت دوستان عزیز
امرو با آقا ح. و یه عضو جدید به نام آقا ا. رهسپار پارک جنگلی چیتگر شدیم. ساعت 9/30 آزادی قرار داشتیم!
همون ابتدا در بدو ورود دوستان کلی کیف کردن از این همه کلاغ و کبوتر!!!!!!!!!!!!!!
تازه از نگهبانی فاصله گرفته بودیم که دیدم ا. داره میگه سنجاب دیده و ما نگه داشتیم……
خلاصه برادر ح. و ا. افتادن به جون سنجابه
هی بزن هی بزن……… تخ توخ …….
خلاصه من اول اسحه رو درنیاوردم و منتظر شدم ح. با 460 و یا ا. با گامو رویالش بزننش
خلاصه بعد از زدن 4-5 تیر هیچ خبری نشد که نشد……
منم رفتم سلطان (350) آوردم یکی بهش زدم دیدم رو درخت تعادلش بهم خورد اما عجیب بود نیفتاد!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و داش فرار میکردم که بالاخره ح. با 460 یکی زد و پرت شد پایین!
آقا رفتیم بالا سرش دیدم 3 تا سوراخ تو بدنشه!
فهمیدم اون تیری که من زدم از پایین پا وارد و از قسمت ران خارج شده و تیر خلاص و آخر و کشنده برای ح. بود که تیر به کمر حیون برخورد و ………….
راستی چند بار اومدیم کبوتر بزنیم که با تعلل برخی از دوستان مواجه شدیم (منظورم اصلا ح. نیستاااااا خخخخخخخخخخخ)
اهان بگم برتون از هدف زدنی
که دوربین رو در فاصله 36 متری صفر کردیم البته فقط 350 اینجوری ردیف شد اما نه 460 و نه رویال صفر شد نمیدونم چرا از صاحبانشون بپرسید
راستی داشتیم تیراندازی میکردیم برای گروپ پشت سیبل یه تخته بود به اندازه یه بند انگشت! حدود 2 سانت!
جالبه با 350 و با ساچمه ts22 زدم تخته رو رد کرد !!!! وای از این قدرت!!
اتفاقا خود ح. بهم گفت! من حواسم نبود؟!!
ح. کف کرده بود……..
راستی یه تجربه جالب دوربین تو 36 متری صفر کردم تو 65 متری با 2 میدات پایین گرفتن 2 بار یه اسپری خوش بو کننده هم سایز رانی ترکوندم (همه مسافت های ذکر شده اندازه گیری دقیق شده بود)
و شلیک دوم قوطی رفت تو فاصله 70 متری که بازم ترکید!
خلاصه امروز روز 350 بود



ولی در کل خیلی خیلی خوش گذشت جای همه خالی بود

»