برچسب: پیر

  • افاضات شکارچی پیر در رابطه با حمله همکیشانش با کوکتل مولتوف به محیط بانان: لجبازی است، شکار را ممنوع نکنید!

    افاضات شکارچی پیر در رابطه با حمله همکیشانش با کوکتل مولتوف به محیط بانان: لجبازی است، شکار را ممنوع نکنید!

    Animal-Rights-Watch-ARW-7249

    دیده بان حقوق حیوانات:/طهورا شهبازی: محمدعلی اینانلو نتیجه حمله های اخیر شکارچیان به حیوانات و محیط بانان را نتیجه سیاست های اشتباه مسوولان می داند که آنها را به این کارها وامی دارد.

    به گوش دو محیط بان مستقر در پاسگاه قلعه یاور پارک ملی قمیشلو می رسانند که شکارچیان متخلف به پارک وارد شده اند. دو محیط بان عازم منطقه می شوند و شب را در تعقیب و ردزنی متخلفین در کوه سپری می کنند.

    به گزارش خبرآنلاین نیمه های شب و در غیبت محیط بانان داخل پاسگاه گروهی از شکارچیان غیرمجاز وارد محیط بانی می شوند و پس از سرقت دو دستگاه موتورسیکلت تریل متعلق به دولت، با پرتاب کوکتل مولتوف و مواد منفجره دست ساز به درون پاسگاه، ساختمان محیط بانی قلعه یاور را به آتش می کشند.

    یک سال قبل از این اتفاق شکارچی دیگری تفنگ به دست گرفته از اتوبان همت گوزن زردی را نشانه گرفت. گوزنی که در داخل محوطه فنس کشی شده و بیخ گوش مسوولان سازمان محیط زیست مشغول گردش بود. ناگهان شکارچی تیر اول را به سمت گوزن زرد شکلیک کرد. از کسی خبری نشد. تیر دوم شلیک شد از کسی خبری نشد تا اینکه تیر سوم هم به بدن گوزن برخورد کرد و از پا درآمد. شکارچی هم فرار کرد.

    کینه شکارچیان روز به روز نسبت به طبیعت و محیط بانان افزایش یافت و برخوردهای فیزیکی و هجومی با حامیان طبیعت بیشتر شد. اوایل برخورد فیزیکی با محیط بان بعد شلیک به محیط بان بعد از آن پرتاب کوکتل مولتوف و از بین بردن حیوانات فقط با نیت لجبازانه.

    محمدعلی اینانلو، کارشناس محیط زیست یکی از مخالفان ممنوع کردن شکار و اعلان جنگ دادن به شکارچیان است. او بارها به این مساله تاکید کرده بود که دشمنی میان محیط بانان و شکارچیان و بیابانگردان طبیعت نتیجه ای جز پاشیدن بذر کینه و دشمنی در میان آنها نخواهد داشت که این کینه ها در نهایت بلای جانسوزی خواهد شد که به جان طبیعت و حیوانات آن خواهد افتاد که تا ریشه آن را خواهد سوزاند.


    خبر اخیر در مورد حمله شکارچیان با کوکتل مولتوف به پاسگاه محیط بانان را شنیده اید؟ شما قبلا در یادداشت هایتان اتفاقاتی مشابه این را پیش بینی می کردید ریشه این اتفاقات را در چه می دانید؟

    من مساله لجبازی و شکارکشی را پیش بینی کرده بودم، ولی واقعا کوکتل مولتوف را پیش بینی نکرده بودم چون واقعا پیشرفته است! این اتفاقاتی که در بیابان می افتد همه معلول است، علت نیست و ما به دنبال علت نباید در بیابان بگردیم. کشته شدن محیط بان معلول است، کشته شدن خرس بالای آهار معلول است، کشته شدن گوزن زرد پارک پردیسان معلول است، پرتاب کوکتل مولتوف به پاسگاه معلول است. متاسفانه جامعه خبرنگاران محیط زیستی ما زمانی که می خواهند دنبال علت بگردند به سراغ معلول می روند همانطور مسوولین هم هر وقت می خواهند به دنبال علت بگردند به سراغ معلول ها می روند در صورتی که علت جای دیگری است.

    معلول چه چیزی است؟

    من در سال 71 مطلبی نوشتم با عنوان امکان اجرای قانون. آن موقع تازه زمانی بود که قوانین خلق الساعه برای ممنوعیت شکار و محدودیت در این باره که یکی از علت های همین معلول هاست توسط غیر متخصصین به صورت قانون در می آمد. این قانون شکارچی و محیط‌بان را مقابل هم قرار می داد. خلاصه مطلب من این بود، قانونی که نمی توانید اجرا کنید وضع نکنید. به دلیل اینکه اگر بنا به اجرا باشد نیرویش را ندارید و اگر نخواهید اجرا کنید قانون را بی اعتبار کرده اید. دوم اینکه هنگامی که این قوانین را وضع می کنید چه کسی باید این قوانین را اجرا کند؟ محیط بان در بیابان در شرایط سختی مثل سرمای بیش از حد یا گرمای بیش از حد. یا اینکه از نظر پزشکی افت قند خون پیدا کرده این قوانین را باید اجرا کند، طرف مقابل هم یک انسان کم سوادی است که او هم همین حالت ها را دارد و مسلح هم هست، عرصه هم عرصه خشنی است این دو طرف به هم تیراندازی می کنند. زمانی من این را گفتم که حتی یک محیط بان هم شهید نشده بود و یک شکارچی هم کشته نشده بود.


    ریشه شکل گیری این کینه ورزی و لجبازی را از کجا می دانید؟

    آخرین مقاله ای که بنده دراین باره نوشتم با عنوان «بوی خون می آید» بعد از زمانی بود که شکارچی گوزن زرد را در پارک پردیسان هدف قرار داد (که سرگذشت نامعلومی هم داشت). در آن زمان مدیر کل محیط زیست سخنرانی احساساتی کرد که خلاصه سخنرانی اعلان جنگ دادن به یک گروه بود. گفتند که شکار را کلا ممنوع می کنند. من در آن زمان اعلام کردم که شما با چه نیرویی اعلان جنگ می کنید. به پنج، شش میلیون آدمی اعلان جنگ می دهید که همه مسلح هستند، لباسشان، ماشینشان معلوم نیست و اکثرا تفنگ های غیرمجاز پنهان کرده در کوه دارند. من از همان زمان اعلام کردم که این اعلان جنگ تبعات دارد. این اعلان جنگ باعث زنده شدن فرهنگی می شود که سال هاست به فراموشی سپرده شده بود. این فرهنگ، فرهنگ شکارهای لجبازانه بود. در دهه 30 که سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تاسیس شد یک عده آدم قلچماق از ژاندارمری آوردند به عنوان نیروهای سازمان شکاربانی و نظارت بر صید، اینها با همان فرهنگ وکیل باشی خودشان شروع کردند به قلع و قمع و کتک زدن که نتیجه آن هم شکارهای لجبازانه شد. تقریبا شبی نبود که برای نشان دادن لجبازی شان سرو کله و دست و پای 10-20 آهو در گونی پر نشود و به داخل ساختمان های شکاربانی پرت نشود اتفاقا یکی از دلایلی که نسل آهو رو به انقراض رفت همین کارهای لجبازانه بود که دلیل آن هم مقررات و رفتارهای غلط بود. این روش مدت ها بود با آمدن محیط بان های تحصیلکرده و با تجربه ای مانند بیژن دره شوری و هوشنگ ضیایی اصلاح شد و رفتارها محترمانه شد. در نتیجه فرهنگ شکارهای لجبازانه به تدریج از بین رفت. اما با قوانین غلطی که در این مدت از 20 سال پیش همینطور به تدریج وضع شده و بیرون آمده و بین محیط بان و کسانی که به شکار می روند ایجاد دشمنی کرده باعث این اتفاقات شده است.

    پس علت را سیاستگذاری های غلط در دوره های قبل می دانید؟

    صد در صد. این حس لجبازی باعث تیراندازی به طرف محیط بان، حمله با کوکتل مولتوف و آتش زدن جنگل ها می شود. اینها تماما لجبازی هایی است که شکارچیان می کنند. مسوولان محیط زیست به کسانی اعلان جنگ دادند که این کارها را قادر هستند انجام دهند. علت را در بیابان نباید جست و جو کرد علت را در جای دیگری باید جست و جو کرد که تصمیم گیری های محیط زیستی انجام می شود. تصمیم هایی که غیر کارشناسانه است. کسانی راجع به بیابان تصمیم گیری می کنند که تا به حال یک شب در بیابان نخوابیده اند. برای کسانی که 2ماه پوتین از پایشان در نمی آید کسانی تصمیم می گیرند که تا به حال پوتین به پا نکرده اند. کسی که برای بیابان اندیشه می کند باید از جنس خود بیابان باشد.

    با این اوصاف چه تدبیری می توان اندیشید تا جلوی این لجبازی ها گرفته شود و محیط زیست بیشتر از این آسیب نبیند؟

    چاره کار یک مطلب بسیار طولانی می طلبد و بحث کاملا فنی است که باید به صورت یک میزگرد بررسی شود. اما به صورت خلاصه چاره کار هر چیزی که هست ایجاد دشمنی میان محیط بان و بیابانگردهای مسلح نیست. این دشمنی از هرجا جلویش گرفته شود خوب است. برای تصمیم گیری در این حوزه باید در بیابان خوابیده باشید و با محیط بان گذرانده باشید. روانشناسی بیابان چیز دیگری است. تا به حال ما یک درگیری فیزیکی با محیط بان داشتیم بعد شد تیراندازی به طرف محیط بان حالا شده کوکتل مولتف این واقعا خطرناک است چون اگر جلوی این کارها گرفته نشود شاهد اتفاقات بدتر هم خواهیم بود.

    در گذشته هم شاهد تصمیمات غلط اینچنینی بوده ایم. یکی از تصمیمات غلط سازمان محیط زیست آوردن دلبر و کوشکی به پارک پردیسان است. برای ازدیاد نسل یوزپلنگ تصمیم گرفته شده است که کوشکی و دلبر که سال ها در بیابان از هم جدا زندگی می کنند در پردیسان کنار هم قرار گیرند. به جای کنار هم قراردادن این دو در بیابان برای جفت گیری تصمیم گرفتند آنها را در هوای آلوده‌ای که ما قادر به تنفس نیستیم این دو حیوان جفت گیری انجام دهند. این پلنگ ها هم سرگذشت ببرهایی را پیدا خواهند کرد که مشمشه یکی یکی آنها را از پا درآورد. تصمیم نادرست دیگر سازمان ول کردن شیر در میانکاله است. این تصمیم به دلایلی اشتباه است. اولا که میانکاله دیگر از دست گاوداری ها و گوسفندداری ها جای سوزن انداختن ندارد بعد هم اگر مساله کمبود جا وجود نداشته باشد طبیعت آن طبیعت شیر نیست. شیر یک طبیعت دیگری دارد در صورتی که آنجا درخت انار وحشی قرار دارد که قاعدتا غذای شیر نیست.

    چاره مقابله با این لجبازی ها چیست؟

    چاره این کار، فعالیت های فرهنگی است. یعنی به جای بگیر وببند و زنجير و دشنه نشان دادن، مسوولان محیط زیست باید در رسانه ها با مردم حرف بزنند. همه را با یک چوب نرانند. اینهایی جنکل آتش می زنند، حیوانات را می زنند. کوکتل مولتوف می زنند، به چند دسته تقسیم می شوندو. انهایی که کاملا موجودات وحشی حیوان کش و وحشی که هیچ حرفی با انها نداری و با هیچ حرفی هم درست نمی شوند. نمونه اش آن کسی که شکم خرس را پاره می کنند. ما با اینها نه کاری داریم و نه به جایی می رسیم. یک دسته شکارچی های غیرمجازی هستند که در حاشیه شهرهای کوچک زندگی می کنند و برای خودشان شکار می کنند. می شود با اینها کار فرهنگی کرد و به آنها گفت با شما کاری نداریم. این طبیعت برای شماست. البته به این معنا نیست که اینها را اعمال قانون نکنیم.

    یک دسته هم شکارچی های تحصیل کرده و فهمیده هستند. نه فقط آنهایی که دکتر و مهندس هستند. علاوه بر اینها فردی که در فلان دهات زندگی می کند اما محیط زیست را می فهمد. کسی است که قانون را می شناسد و دلش می خواهد با قانون همکاری کنند. به شرطی که سازمان محیط زیست هم انها را به حساب بیاورد. اینها حافظان بالقوه محیط زیست هستند. هرچند که شکارچی هستند. (لطفا دوستان جوان احساساتی به من حمله نکنند که از شکارچی ها دفاع می کنی) اگر آدمهایی از جنس خودشان با اینها حرف بزنند، گوش می دهد. لزوما لفظ قلم حرف زدن و لباس شیک پوشیدن،‌ اینها را تحت تاثیر قرار نمی دهد. با اینها باید امیرخان آهنی حرف بزند. آقای کاوه از اصفهان صحبت کند. بیژن دره شوری و هوشنگ ضیایی و خسرو سریری حرف بزنند. این جماعت به آدم های اتوکشیده اطمینان نمی کنند. اگر با اینها به زبان خودشان حرف زده شود، در درجه اول خودشان شکار نمی روند. در درجه دوم خودشان حافظ محیط زیست می شوند. ما فراموش نکنیم مناطق چهارگانه ای که اکنون باقی مانده مثل پارک ملی گلستان، خوش ییلاق، میانکاله، توران، بمو، قمشلو، کلاه قاضی و ده‌ها منطقه دیگر، یادگار شکارچی هاست. شکارچی هایی نظیر اسکندر فیروز، گل سرخی، مرحوم منوچهر ریاحی و … لطفا دوستان پارک پردیسان و جوانان احساساتی همه شکارچی ها را به یک چوب نرانند.

    الان منهای آن ۵ میلیون نفری که اسلحه در دست دارند، چیزی در حدود یک میلیون نفر شکارچی مجاز داریم. یک دهم اینها را هم بتوانیم جذب این پیشنهاد کنیم، می شوند ۱۰۰هزار نفر. این عدد را تقسیم کنید به کل نیروی محیط زیست که ۳ هزار نفر است. ببینید چند نفر محیط بان علاقمند به طبیعت خواهیم داشت. دلسوز و طبیعت شناس که حاضرند از جیب خودشان هزینه بکنند، با ماشین شخصی خودشان با بنزین خودشان، بدون چشم‌داشت، مناطق را حفاظت کنند. در زمستان های سنگین، به حیوانات علوفه و دانه بدهند، کمااینکه همین الان هم می کنند. بنابراین لطفا کاری نکنید که بیش از این بوی خون بیاید. الان به کوکتل مولتوف رسیده ایم. به کشته شن گوزن زرد پردیسان رسیده ایم، خداوند آخر و عاقبت را بخیر کند

    قرق اختصاصی کمک نمی کند؟

    یکی از اصولی ترین راه های چاره، اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی است. سالهاست درمورد محیط زیست من فریاد می زنم که این کار را بکنید. خوشبختانه خانم دکتر ابتکار، به تازگی به این نتیجه رسیده و آن را عنوان کرده است؛ قرق اختصاصی. اما این کار شرط و شروط دارد. اولا باید دور از هرگونه رانت و رانت‌خواری باشد. به دور از هرگونه فامیل بازی و پارتی بازی باشد. مناطق به کسانی واگذار شود که چه از نظر اخلاقی و چه از نظر عشق و علاقه و چه از نظر مالی از پس این کار برآیند. تازه اگر این اتفاق هم بیفتد، سازمان حفاظت محیط زیست شق القمر نکرده است. و حق ندارد منتی بگذارد. چراکه طبق نص صریح قانون، یکی از وظایف عمده سازمان محیط زیست، تکثیر و رهاسازی گونه های جانوری است. اگر سازمان محیط زیست از ۲۰ سال پیش به این وظیفه قانونی خود عمل می کردُ اکنون بجای ۱۱۶ هزار چهارپای قابل شکار که خود سازمان آمار می دهد، یک میلیون ۱۶۰ هزار شکار داشتیم که در آن صورت، به دور از احساسات، و سانتینانتالیزم می توانستیم به رتحتی اجازه شکار بدهیم، برای مردم و جوامع محلی ایجاد درآمد و شکل بکنیم، برای مملکت ارز بیاوریم و اطمینان کامل داشته باشیم که این لجبازی های احمقانه بروز نخواهد کرد. کوکتل مولتوف که هیچ، ترقه ای هم در قمیش‌‌‌لو منفجر نمی شود.

    _________________________

    نامه ویژه عکاس حیات وحش به اینانلو در دفاع از سریال پایتخت/ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند

    نامه سرگشاده ی محمد تاجران به اینانلو؛ یادی از عباثی که یادش داغ بود/ وبلاگی میهمان

    غیرت، توصیه اسماعیل میرفخرایی برای آنان که پشت صحنه بدنبال کباب کردن گوشت شکارند!

    مناظره شکار/ فیلم

    مناظره تلویزیونی شکار/ تصویری

    رسانه ملی و آگهی رپرتاژ شکارچی پیر/ باز هم اینانلو خود را کارشناس خواند و منتقدان را به باد تمسخر گرفت

    ناصر کرمی هم تایید کرد اینانلو دروغ گفته است!

    اپورتونیست‌های زیست محیطی و شنگول و منگول وارونه!/ ادامه عکس العمل ها به دروغ گویی های شکارچی پیر

    باز هم خداوند این کشور را از دروغ و خشکسالی دور نگه دارد!/ در ادامه دروغ گویی های شکارچی پیر

    خوش خدمتی مجری نچسب «ورزش و مردم» به دروغگویی اینانلو/ مزاح کودکانه شفیع و اینانلو با «یوزپلنگ پلو»!

    آرش نورآقایی: آرام شویم!

    چقدر تو بزرگواری مَرد!/ خداحافظی ایده پرداز اصلی درج نشان یوز بر پیراهن تیم ملی بعد از دروغ شکارچی

    دروغ رسمی شکارچی پیر در برنامه فوتبالی ۹۰/ سوء استفاده علنی از نا آگاهی هوامل برنامه ۹۰

    سقوط آزاد «محمدعلی اینانلو» با دروغ شاخدار در برنامه نود! + اسناد

    شکارچی پیر به وقت عذرخواهی نیز پر مدعاست!

    حساسیت شکارچی خون ریز به بوی خون!/ پرده برداری شکارچی پیر از خوی ددمنشانه کشتن برای انتقام

    پاسخ دکتر فاضل به گستاخی های شکارچی پیر/ دشنه شکارچی و مدرسه دخترانه من!

    پاسخ گستاخانه شکارچی پیر به دکتر فاضل/ ما داریم اخته می‌شویم!

    خودبزرگ بینی شکارچی پیر با بیان نمایشی اقدامات خیر احتمالی/ استفاده از کارهای خیر به عنوان چماق!

    دلبری یک کارشناس از مرد سبیل کلفت و خشن!

    شکارچی پیر از «شرف ایرانیان» چه می داند؟/ تیغ و زنگی

    از «اینانلو»یی که می‌شناختیم تا «اینانلو»یی که نمی‌شناسیم!

    سرزمین‌مان را دوست داریم؛ پاسخی به محمد علی اینانلو

    می توانم ۱۰۰ یوز به مسوولان نشان بدهم!/ ادامه ادعاهای طنزگونه در رسانه های رسمی

    دفاع از شکار در غیاب مخالفان شکار در مقر سازمان حفاظت محیط زیست!/ برای حفاظت حیوانات باید آنها را به خاک و خون کشید

     آقای اینانلو، شفاف پاسخ دهید: شکارچی هستید یا طرفدار طبیعت؟!

  • رسانه ملی و آگهی رپرتاژ شکارچی پیر/ باز هم اینانلو خود را کارشناس خواند و منتقدان را به باد تمسخر گرفت

    رسانه ملی و آگهی رپرتاژ شکارچی پیر/ باز هم اینانلو خود را کارشناس خواند و منتقدان را به باد تمسخر گرفت

    Animal-Rights-Watch-ARW-7249

    دیده بان حقوق حیوانات: محمدعلی اینانلو که در یکی دو ماه گذشته شایعاتی درباره شکار غیرمجاز او منتشر شده بود، امروز در یک برنامه تلویزیونی به تصمیم اخیر سازمان محیط زیست برای منع شکار برای ۵ سال واکنش نشان داد.

    به گزارش خبرآنلاین؛ روز گذشته احمدعلی کیخا، معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست از تصمیم این سازمان برای منع شکار در ۵ سال آینده خبر داد. (اینجا و اینجا) او دلیل این تصمیم را روبه انقراض بودن ۷۴ گونه جانوری در ایران اعلام کرده است.

    امروز اما محمدعلی اینانلو، مستندساز و کارشناس محیط زیست و حیات وحش به این تصمیم واکنش نشان داد. البته در یک برنامه تلویزیونی. او همچنین خبری که چند روز پیش درباره یک چوپان و بخشیدن سه گوسفند به یک پلنگ و دو توله اش منتشر شده بود را غیرواقعی دانست.

    او سخنانش را دربرنامه صبح بخیر ایران چنین شروع کرد: من مرده شما زنده، ۵ سال دیگر درباره حرف های امروز من قضاوت کنید و بگویید فردی بود به اسم محمدعلی اینانلو که از چنبره هجوم های احساساتی جسته و اظهار عقیده می کند. ما در فضای صورتی رنگ کارتن‌های والت‌دیزنی زندگی نمی کنیم. طبیعت به همان اندازه که زیباست، به همان اندازه هم خشن است. مثل بامزی و خرس مهربان و پدر پسر شجاع نیست که ببر بیاید. ببر و پلنگ که هویج نمی خورد. در طبیعت روزی را شاهد نیستید که دندان های یک پلنگ، گلوی یک بره را ندرد. کسی که می خواهد بر طبیعت مدیریت کند، باید همه اینها را بداند تا بتواند مدیریت کند. با احساسات لطیف نمی شود مدیریت کرد.

    گوسفند بخشیدن به پلنگ، کار غلطی است

    اینانلو در ادامه گفت: هراز چندگاهی یک چیزی مد می شود. می دانید الان چی مد است؟  الان یکی یوزپلنگ مد شده، پورشه مد شده، چوپان مهربان مد شده. یک چوپان مهربان چند وقت پیش مد شده بود که گفتند ۴۰ گوسفند را دریده. حالا کاری نداریم به اینکه پلنگ عادت ندارد به ۴۰ تا گوسفند حمله کند.

    او گفت: یکی از خبرگزاری ها گزارش داده که یک پلنگ با دو تا توله نزدیک گله چوپان می شود و این چوپان مهربان، سه تا گوسفند به این پلنگ می دهد. یعنی اینها قشنگ نزدیک می شوند و این چوپان مهربان می گوید مادر پلنگ بیا جلو، آن میش قهوه ای برای تو. بچه پلنگ بیا جلو، آن ببعی سفیده مال تو. بچه دوم پلنگ هم می آید جلو و می گوید آن بره سیاه برای تو، بردار ببر! انگار که سبد کالا می دهد. چنین چیزی در طبیعت امکان ندارد. اگر چنین اتفاقی هم افتاده باشد‌، یک مادر می آید و یک پلنگ را با خودش می برد و با توله هایش می خورد.

    این مستندساز گفت: اگر چنین اتفاقی هم افتاده باشد، بسیار حرکت غلطی کرده آن چوپان و بسیار حرکت غلطی کردند آنهایی که این چوپان را تشویق کرده اند؛ پلنگ نزدیک گله شده، یعنی اتفاقی که نباید پیش بیاید. یعنی خرق عادت. اگر پلنگ نزدیک گله شده، صحیح ترین حرکت این بوده که چوپان که گویا مسلح هم بوده، تیراندازی هوایی می کرده. به اطراف پلنگ تیر می زده، پلنگ را می ترسانده و فراری می داده. چون پلنگ عادت می کند به این کار و دفعه بعد سراغ گله دیگری می رود. پلنگ باید بداند خطرناک است نزدیک شدن به انسان.

    او از رسانه ها خواست خبرهای این چنینی را با دقت و وسواس بیشتری منتشر کنند: چنین اتفاقاتی اگر نیفتاده است، باید رسانه ای ها بیشتر توجیه شوند. وگرنه می شود همان اتفاقی که روز گذشته در نشست خبری معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست افتاد؛ در آنجا برحسب عادت من را بی نصیب نگذاشتند از الطاف خودشان.

    اشاره اینانلو به سخنان تعدادی از خبرنگاران در نشست خبری معاون سازمان محیط زیست بود که خواستند سازمان محیط زیست درباره شایعه شکار غیرمجاز اینانلو و همچنین حواشی نقش بستن تصویر یوزپلنگ روی پیراهن تیم ملی در جام جهانی، موضع گیری کند.

    منع شکار، مدیریت نیست

    اینانلو که خود زمانی شکارچی بوده است، اما به موضوع دیگری که در نشست خبری روز حیات وحش مطرح شد، اشاره کرد و گفت: دراین جلسه گفته اند سازمان قصد دارد شکار را به مدت ۵سال ممنوع کند. حالا دوباره نیایند بگویند اینانلو می خواهد حیوان‌کشی را ترویج کند. من می‌گویم باید علمی حرف زد، علمی کارشناسی کرد و علمی مدیریت داشت. تعطیل کردن کار راحتی است. سازمان محیط زیست باید مدیریت کند. جایگاه سازمان محیط زیست با جایگاه انجمن حمایت از حیوانات اشتباه شده. حمایت از حیوانات در هر مملکتی هم هست. نظرشان درست. اما سازمان محیط زیست علاوه بر حفاظت و حراست، وظایف دیگری هم دارد. آن هم مدیریت است. یعنی باید حفاظت کند برای بهره برداری. حفاظت کند برای هدفی. نه اینکه فقط برای اینکه حیوان کشته نشود. حیوان کشته می شود، سازمان محیط زیست چه بخواهد چه نخواهد. سازمان محیط زیست باید مدیریت کند.

    او گفت: می دانید در سال چند حیوان حلال گوشت چهارپا کشته می شود؟ غیرقابل باور است؛ بالای ۱۰۰ هزار راس در سال کشته می شود. هرکسی مخالف است بیاید و خلافش را ثابت کند. آمار هست در سازمان محیط زیست که ۱۰ سال پیش ۱۱۶ هزار شکار چهارپا (قوچ و میش، کل و بز و گوزن و آهو) وجود داشته، الان هم ۱۱۶ هزارتاست.

    اینانلو گفت: من با عدد و رقم ثابت می کنم ۱۱۶ هزار تا در هرسال اگر ۴۰ درصد زاد و ولد داشته باشد، در ۱۰ سال می شود دو میلیون و ۸۰۰ هزارتا. یعنی در ۱۰ سال گذشته حدود دو میلیون و ۷۰۰ هزار حیوان چهارپای حلال گوشت در ایران کشته شده. اما چقدر پروانه شکار داده اند؟ سالی ۴۰۰ تا. یعنی ۴هزار جواز در ۱۰ سال و فقط همین تعداد مجاز کشه شده اند. بقیه غیرمجاز بوده. می دانید چه کسی این شکار غیرمجاز را زده؟ آن کسی که خانه اش در کوه است. تفنگش را هم مخفی کرده. و مانند اینها. با تعطیلی شکار بخشی از همان تعداد شکارچی مجاز هم می رود متخلف می شود.

    به عقیده اینانلو، ممنوع کردن ها راه مقابله با انقراض حیوانات نیست: البته بگویم در ۱۰ سال که دو میلیون و ۸۰۰ هزار تا حیوان باقی نمی ماند به هر حال، چون طبیعت جمعیت را کنترل می کند. همان اتفاقی که چند سال پیش در سیاه کوه به مرگ دسته جمعی دچار شدند. این خلاف موازین طبیعت است.  اما سازمان محیط زیست با این قدغن کردن فقط شکار مجاز را تعطیل می کند. وگرنه که بقیه همینطوری ممنوع هستند. چه چیزی را می خواهد سازمان ممنوع کند؟ ممنوعیت، مدیریت نیست. حفاظت هدف دار مدیریت است.

    او در پایان چنین پیشنهاد داد: سازمان محیط زیست به جای اینکه برود بالا، تهدید کند و بگیر و ببند کند، بیاید پایین، حرف بزند با شکارچی ها. حرف بلدند و حرف دارند برای زدن. با شکارچی باید رفیق شد. مدیریت سازمان محیط زیست فقط با تهدید و بگیر و ببند و با کارهای غیرکارشناسی پیش می رود. به همین دلیل است که مجلس دو تا طرح داده؛ یکی انحلال سازمان حفاظت محیط زیست و دیگری تحقیق و تفحص از این سازمان. انحلال فوق العاده کار خطرناکی است. من از دوستان مجلس درخواست می کنم امضاهای این طرح را پس بگیرند. چون بودن همین سازمان نصفه و نیمه هم بهتر از نبودنش است. اما تحقیق و تفحص کار خوبی است.

    __________________________

    ناصر کرمی هم تایید کرد اینانلو دروغ گفته است!

    اپورتونیست‌های زیست محیطی و شنگول و منگول وارونه!/ ادامه عکس العمل ها به دروغ گویی های شکارچی پیر

    باز هم خداوند این کشور را از دروغ و خشکسالی دور نگه دارد!/ در ادامه دروغ گویی های شکارچی پیر

    خوش خدمتی مجری نچسب «ورزش و مردم» به دروغگویی اینانلو/ مزاح کودکانه شفیع و اینانلو با «یوزپلنگ پلو»!

    آرش نورآقایی: آرام شویم!

    چقدر تو بزرگواری مَرد!/ خداحافظی ایده پرداز اصلی درج نشان یوز بر پیراهن تیم ملی بعد از دروغ شکارچی

    دروغ رسمی شکارچی پیر در برنامه فوتبالی ۹۰/ سوء استفاده علنی از نا آگاهی هوامل برنامه ۹۰

    سقوط آزاد «محمدعلی اینانلو» با دروغ شاخدار در برنامه نود! + اسناد

    شکارچی پیر به وقت عذرخواهی نیز پر مدعاست!

    حساسیت شکارچی خون ریز به بوی خون!/ پرده برداری شکارچی پیر از خوی ددمنشانه کشتن برای انتقام

    پاسخ دکتر فاضل به گستاخی های شکارچی پیر/ دشنه شکارچی و مدرسه دخترانه من!

    پاسخ گستاخانه شکارچی پیر به دکتر فاضل/ ما داریم اخته می‌شویم!

    خودبزرگ بینی شکارچی پیر با بیان نمایشی اقدامات خیر احتمالی/ استفاده از کارهای خیر به عنوان چماق!

    دلبری یک کارشناس از مرد سبیل کلفت و خشن!

    شکارچی پیر از «شرف ایرانیان» چه می داند؟/ تیغ و زنگی

    از «اینانلو»یی که می‌شناختیم تا «اینانلو»یی که نمی‌شناسیم!

    سرزمین‌مان را دوست داریم؛ پاسخی به محمد علی اینانلو

    می توانم ۱۰۰ یوز به مسوولان نشان بدهم!/ ادامه ادعاهای طنزگونه در رسانه های رسمی

    دفاع از شکار در غیاب مخالفان شکار در مقر سازمان حفاظت محیط زیست!/ برای حفاظت حیوانات باید آنها را به خاک و خون کشید

     آقای اینانلو، شفاف پاسخ دهید: شکارچی هستید یا طرفدار طبیعت؟!

    اینانلوی عزیز، این طبیعت گردی نیست!/ وبلاگ میهمان

  • پیرترین فلامینگوی جهان مرد

    http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1392/11/12/337953_167.jpg

    دیده بان حقوق حیوانات: پیرترین فلامینگوی جهان که «گریتر» نام داشت در سن 83 سالگی در «باغ وحش آدلاید» استرالیا مُرد.

    به گزارش ایسنا، این فلامینگو که در سال 1933 میلادی به باغ وحش آدلاید منتقل شده بود، روز پنج‌شنبه گذشته به دلیل کهولت سن مُرد.

    «چیلی»، فلامینگوی 60 ساله و دوست و همراه گریتر که او نیز یک فلامینگوی شیلیایی است، شاهد مرگ گریتر بود.

    «ایلاین بنستر»، مدیر باغ وحش‌های استرالیای جنوبی درباره مرگ این فلامینگو گفت: گریتر به دلیل اینکه مسن‌ترین فلامینگوی جهان و آخرین فلامینگو از گونه فلامینگوهای «بزرگتر» با نام علمی Phoenicopterus roseus ‌بود که در استرالیا سکونت داشت، شهرت بسیاری دارد و با این وصف تنها کاری که می‌توان کرد این است که در غم از دست دادن او بسیار متاثر باشیم.

    به نقل از خبرگزاری فرانسه، بنستر افزود: تلاش‌های پزشکی برای نجات جان گریتر ثمربخش نبود.

    کارکنان این باغ وحش گفتند: ظاهرا یک فلامینگوی دیگر که 67 سال سن دارد در باغ وحشی واقع در آمریکای جنوبی زندگی می‌کند.

    این مسئله از این لحاظ جالب است که هیچ پرنده‌ای در حیات وحش به دلیل تهدیدهای شکارچیان و عدم رسیدگی پزشکی تا این اندازه عمر نمی‌کند. اگرچه فلامینگوها در اسارت می‌توانند ده‌ها سال عمر کنند اما عمر آنها در حیات وحش از 25 سال تجاوز نمی‌کند.

  • خودبزرگ بینی شکارچی پیر با بیان نمایشی اقدامات خیر احتمالی/ استفاده از کارهای خیر به عنوان چماق!

    خودبزرگ بینی شکارچی پیر با بیان نمایشی اقدامات خیر احتمالی/ استفاده از کارهای خیر به عنوان چماق!

    Animal-Rights-Watch-ARW-7116

    دیده بان حقوق حیوانات: مطالبی که می خوانید، نوشته معمد علی اینانلو، شکارچی پیر و تئوریسین کشتار حیوانات است که در سایت موسسه طبیعت منتشر شده. متاسفانه طبق معمول خود بزرگ بینی های اغراق آمیز و بیهوده این شخص در تمام عبارات و جملات این نوشته جاری است تا جایی که به نظر می رسد اصولا انجام برخی از این کارهای خیر (در صورت صحت) با هدف انتشار و نمایش و برتری جویی انجام شده است!

    «مردم عزیز ، مهربان و با فرهنگ شاهرود ، این نامه را با بی میلی اما از سر درد برای شما می نویسم علیرغم شغلم که حرف زدن برای تعداد کثیری را ایجاب می کند همواره سعی کرده ام که کارهایم را در سکوت و آرامش انجام دهم و سر و صدائی اطرافم نباشد اما امروز علیرغم میل باطنی این سکوت را می شکنم چون به شخصیت و آبرویم توهین شده است ، شخصیت و آبروئی که بخشی از آن را شما به من دادید، زمانیکه عده ای از فرهیختگان شما جمع شدند و مرا به عنوان “شهروند افتخاری شاهرود” مفتخر کردند از این افتخار بزرگ اشک در چشمانم حلقه بست و لوحی را که به من داده بودند به عنوان یکی از بزرگترین افتخارات زندگی در دفتر کارم نصب کردم اما امروز می خواهم این لوح را به شما پس بدم و تنها به ایرانی بودنم مفتخر باشم و شاهرودی بودنم را فرو بگذارم.
    چند تن همشهری های شما مرا متهم به گناهی کردند که حتی روحم نیز از آن خبر نداشت و متعاقب آن در عالم گسترده اینترنتی سیل تهمت ها، ناسزاها، نارواها و فحش هائی از سراسر ایران و جهان به سویم سرازیر شد که آبروی سی ساله مرا به بازی گرفت، فرزندان “شاهرود قاره کوچک” حتی لحظه ای نیندیشیدند که این لقب ” قاره کوچک” را که دائم با مباهات به کارش می برند، حتی برایش کتاب چاپ می کنند و مجلس می گیرند  از کجا آورده اند، آن ها حتی لحظه ای نیندیشیدند که “محمد علی اینانلو” متهم آ ن ها در زمان جنگ تحمیلی چند کامیون کمک به جبهه های جنگ ارسال کرد، آن ها نفهمیدند که متهم آ ن ها در تمام سال های تحریم چقدر محصولات استراتژیک کشاورزی برای کشور تولید کرد، آن ها ندیدند که متهم آن ها که این همه ناسزا نثارش شد چه کمکی به جامعه ورزش شاهرود کرد، آن ها ندانستند و نفهمیدند که کمک های مالی متهم آن ها ورزش والیبال شاهرود را راه انداخت که اکنون از جمله برادران مظفری که افتخار کشوراند از محل آن کمک ها رشد کردند، آن ها توجه نکردند که متهم آن ها در نزدیک ترین روستای شاهرود از روستائی بی دار و درخت ، منطقه ای پر از باغ و درخت و تاک ساخت، آن ها نفهمیدند که شخص مورد ناسزای آن ها در شاهرود چند طرح کشاورزی ایجاد کرد، آن ها نفهمیدند که متهم آن ها سال ها با هزینه شخصی خانه سالمندان را اداره کرد، آن ها نفهمیدند که متهم آن ها چند سال است که محل نگهداری بیماران روانی را زیر نظر دارد، آن ها هرگز نفهمیدند که متهم چقدر حواله به آقای هاشمی نماینده کفش ملی داد که برای بچه های بی بضاعت کفش و جوراب تهیه کند، آن ها هرگز نفهمیدند که متهم آن ها برای امیر آهنی محیط بان پیر شهرشان چقدر زحمت کشید تا او را و اداره محیط زیست شاهرود را از دام اتهام برهاند، آن ها هرگز نفهمیدند که متهم آن ها محیط بانی را که مادام العمر به پرداخت دیه محکوم شده بود از دام محکومیت رهائی بخشید، آن ها هرگز نفهمیدند که او چقدر برای جمع کردن پول کوشید تا محیط بانان محکوم استان سمنان را رهائی بخشد ، آن ها هرگز نفهمیدند که متهم آن ها  برای محیط بانان محکوم به اعدام یاسوج چقدر کوشیده و هنوز می کوشد، آن ها هرگز نفهمیدند که اگر هم اکنون سازمانی به نام محیط زیست وجود دارد در سایه کوشش های اوست، زمانیکه در دهه شصت نمایندگان مجلس امضا جمع می کردند که سازمان حفاظت محیط زیست را به عنوان یک نهاد زائد و هزینه بر منحل کنند همین محمد علی اینانلو ، متهم با دوندگی ها و بحث های فراوان مانع انحلال آن شد که هم اکنون این همه محیط بان از جمله رئیس و محیط بانان شاهرود در ان کار می کنند آن ها دیدند اما  نفهمیدند که متهم آن ها با میلیون ها کیلومتر سفر در جاده های خطرناک ایران هزاران ساعت برنامه تلویزیونی و ده ها فیلم مستند برای حفاظت طبیعت و حیات وحش  ایران تهیه و پخش کرد، آن ها هرگز نفهمیدند که متهم آن ها بنیان گذار صنعت طبیعت گردی در ایران بود که برای صدها جوان موجب ایجاد شغل شد، آن ها هرگز نفهمیدند که …
    مردم شاهرود ! آن ها هرگز نفهمیدند چون لابد مشتی جوان تحریک شده  بودند و آبروی مرا با خام اندیشی به بازی گرفتند اما … اما چرا بزرگان و ریش سفیدان شما نفهمیدند ، چرا برگزیدگان و فرهیختگان شما نفهمیدند؟ من واقعا رنجیده ام و    می خواهم اگر جسارت نباشد طی مراسمی لوح شاهرودی افتخاری و لوح “محیط بانی افتخاری” خودم را پس بدهم چون در ظرف ده روزی که آبروی گرانبهای من در فضای اینترنتی به تاراج می رفت هیچ حرکت و عکس العملی از شما ندیدم، مایلم که علاوه بر مردم شاهرود این نامه را نماینده مردم شاهرود، فرماندار محترم ، استاندار محترم، ریاست دادگستری استان و شهرستان، دادستان محترم، رئیس محیط زیست شهرستان و استان و از همه مهمتر فعالان و حافظان محیط زیست و طبیعت مردان و زنان شاهرود “قاره کوچک” بخوانند و لحظه ای بیندیشند. متاسفم که مجبور شدم پس از سال ها سکوت خود را بشکنم و حرف هائی را بگویم که گفتن آن ها را خود پسندی و ریا میدانم.

    با کمال خضوع – شاهرودی افتخاری سابق
    محمد علی اینانلو»

    ______________________________

    دلبری یک کارشناس از مرد سبیل کلفت و خشن!

    شکارچی پیر از «شرف ایرانیان» چه می داند؟/ تیغ و زنگی

    از «اینانلو»یی که می‌شناختیم تا «اینانلو»یی که نمی‌شناسیم!

    سرزمین‌مان را دوست داریم؛ پاسخی به محمد علی اینانلو

    می توانم ۱۰۰ یوز به مسوولان نشان بدهم!/ ادامه ادعاهای طنزگونه در رسانه های رسمی

    دفاع از شکار در غیاب مخالفان شکار در مقر سازمان حفاظت محیط زیست!/ برای حفاظت حیوانات باید آنها را به خاک و خون کشید

     آقای اینانلو، شفاف پاسخ دهید: شکارچی هستید یا طرفدار طبیعت؟!

    اینانلوی عزیز، این طبیعت گردی نیست!/ وبلاگ میهمان

     

  • “اسکینی” پیرترین دلفین اروپا/ تصویر

    دیده بان حقوق حیوانات ایران:  جشن تولد 50 سالگی “اسکینی” پیرترین دلفین اروپا در آکواریومی در هلند

  • پيرترين گربه دوسر جهان/ تصویر

    دیده بان حقوق حیوانات: «فرانك لويي» پيرترين گربه دوسر جهان توانست اسم خود را در كتاب ركوردهاي گينس ثبت كند.

    به گزارش ايسنا اين گربه پشمالو و خاكستري رنگ دو دهان، دوبيني و سه چشم دارد.

    اين گربه همچنين با عنوان «ژانوس» نيز شناخته شده است، ژانوس در اساطير رومي خداي دوسر است.

    اين گربه از سال 1999 زماني كه يك روزه بود نزد يك دامپزشك نگهداري مي‌شود.

    گفته شده است كه اين اختلال بر اثر وجود يك نوع پروتئين با نام علمي Sonic hedgehog homolog به وجود مي‌آيد و باعث مي‌شود تعدادي از اعضاي صورت از تعداد معمول خود بيشتر شود.

    به گزارش ايسنا به نقل از خبرگزاري رويترز، دكتر مارتي گفت كه اين گربه يك مغزدارد و چشم مياني‌اش هم از دو چشم ديگر بزرگتر است.