دیده بان حقوق حیوانات/ رامک روشنایی:
به نام خدا
بهترین زمان برای ایجاد تغییر، همین امروز است
اساتید گرانقدر و رؤسای محترم دانشکده های دامپزشکی
آفرینش حیات در هریک از گونههای موجودات زنده نشانهای از صفت رحمانیّت مطلق خدای متعال در خلقت است. گواهی بر آنکه تمامی این موجودات، اجازه زندگی در این جهان پر عظمت را از آفریدگار آن دریافت کردهاند. به همین سبب حرفه دامپزشکی که یکی از مهمترین اهداف آن حفظ سلامت حیوانات میباشد، حرفهای مقدس بوده که در خدمت پاسداری از حرمت حیات در جاندارانِ به غیر از انسان، و تخفیف درد و آلام آنها شکل گرفته است.
متأسفانه اما در فرهنگ غالب ما ایرانیان، حیوان به عنوان موجودی کم اهمیت و دونِ شأن پذیرفته شده و این امر رفتار با حیوانات را به هر نحو که باشد، توجیه کرده است. این رویکرد هرچند در تضاد کامل با آموزههای دینی ما است، لیکن به صورت ساری و جاری در جامعهما رواج دارد و هیچ بازخواستی از این حیث متوجه خاطیان نیست. در مقابل، افرادی که در رشته دامپزشکی تحصیل یا به کار دامپزشکی اقدام مینمایند، خواسته یا ناخواسته، انرژی، هزینه، وقت و آینده خود را در راه مطالعه حیوانات و بیماریهای آنها وقف کردهاند. این افراد جزو رتبههای برتر آزمون ورودی دانشگاهها بوده، و سالها مطالعه، صدها امتحان و مطالعه هزاران صفحه از متون علمی را فقط با هدف مقدّس کاهش درد و آلام حیوانات پشت سر گذاردهاند. لذا دامپزشکان به عنوان فرهیختگان جامعه و از معدود افرادی که درد این موجودات بیزبان را حتی از روی ظاهرشان درک میکنند، نقش خطیری در حفظ حرمت آنها بر عهده دارند.
لیکن متأسفانه همواره اینگونه نیست. دانشجویان دامپزشکی از نخستین نیمسال تحصیلی با منظره هولناک مرگ تدریجی و دستوپازدن حیوانی که لوله پمپ فرمالین به رگ گردنش وصل شده مواجه میشوند. و در سالهای بعد در کلاسهای آموزش جراحی، شاهد کشتن بیدلیل حیوانات پس از انجام هرچند موفقیتآمیز یک جراحی شده، یا وا اسفا که در برخی مراکز آموزشی، یک حیوان را در طول هفته بارها جراحی میکنند. سگهایی که به مقاصد آموزشی توسط دانشکدهها استفاده میشوند، حتی از حداقل حقوق یک موجود زنده نیز محروم بوده، در محیطهای مملو از سرگین نگهداری شده، و در بسیاری مراکز دیده شده که فقط با نان خشک کپک زده تغذیه میشوند.
فارغ از مغایرت صریح و بلامنازع این روش آموزش با دستورات مبین دین اسلام که همواره بر حقوق موجودات زنده – به عنوان موجوداتی که خداوند را تسبیح میگویند – تأکید کردهاند و بدون در نظر گرفتن وزر و وبالی که از این اعمال عاید میشود، و بدون توجه به اینکه این حیوانات چه میزان درد و رنج را متحمل میشوند و اینکه احساس درد و رنج به داشتن فهم و شعور نیاز ندارد، این مناظر تأثیر بسیار منفی در ذهن و روح دانشجویان نیز خواهد داشت. برای بسیاری از آنان این سؤال مطرح میشود که: پس حاصل اینهمه تلاش و تحصیل ما چیست؟ حرمت کار ما در چیست؟ چگونه است که یک حیوان بیپناه را میتوان اینگونه به راحتی از بین برد ولی باید برای حیوانات دارای صاحب که برایشان پولی پرداخت میکنند، تمام اصول پزشکی و اخلاقی را رعایت کرد؟ ما برای حق حیات احترام قائلیم یا صرفاً دریافت وجه از صاحب حیوان؟
از طرف دیگر، به جز موضوع تضییع حق حیات یا وارد آوردن درد و رنج بیهوده به حیوانات آموزشی، آیا انجام جراحی توسط یک نفر و مشاهده توسط حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر که مجبورند چندین ساعت در چند ردیف پشت سر هم بایستند، حقیقتاً ارزش آموزشی دارد؟ و آیا مشاهده فیلم همین جراحی اثر آموزشی بهتری نخواهد داشت؟ یا به طور اخص در مورد آموزش جراحی؛ با عنایت به شبهههای اساتید این رشته، آیا تعلیم جراحیهایی نظیر برداشت کلیه (نفرکتومی)، برداشت طحال (اسپلنکتومی)، تثبیت معده همراه با ایجاد راه دسترسی جدید به معده (گاستروستومی) به دانشجویان دوره دکتری عمومی دامپزشکی ضرورت دارد؟ به گواهی اساتید محترم جراحی دامپزشکی، شاید به جرأت بتوان گفت تقریباً هیچ دامپزشک عمومی در تمام طول عمر کاری خود در ایران، حتی یک بار هم به انجام جراحی اسپلنکتومی یا نفرکتومی اقدام نمیکند. ضمناً جراحیهای دیگری نظیر برش معده (گاستروتومی)، برش روده (انتروتومی) یا برداشت بخشی از روده (انترکتومی)، جراحیهایی هستند که پیش از انجام آنها، اصول تشخیصی خاصی بر آنها مترتّب است: مثلاً اثبات حضور جسم خارجی در این اعضاء توسط دستگاه رادیولوژی که شرایط انجام آن جز در شهرهای بزرگ و تحت شرایط دشوار قانونی برای انتقال دامهای کوچک به درمانگاه دامپزشکی، در جای دیگر برای دامها وجود ندارد. و این در حالی است که اغلب چنین شهرهایی دارای متخصص جراحی دامپزشکی هستند. با وجود رشته تخصص جراحی دامپزشکی، حقیقتاً چه نیازی به آموزش تمام انواع جراحیها به دانشجویان دوره دکتری عمومی دامپزشکی وجود دارد؟ آیا یک دانشجوی پزشکی عمومی هرگز انجام جراحی را میآموزد؟ با عنایت به تجربیات دامپزشکانی که هم در بخش دانشگاهی و هم در بخش خصوصی فعالیت داشتهاند، نیازهای اکثریت دامپزشکان عمومی در بخش بالینی حقیقتاً چیزهای دیگری است. بسیاری از اینان در اقدامات ظاهراً ساده، لیکن اساسی نظیر مقید کردن صحیح حیوان، رگ گرفتن، مایعدرمانی صحیح بر اساس موازین علمی، تثبیت شکستگیها با گچ، اجرای بیهوشی ایمن، و یا اصول صحیح درمان زخمها، نیاز به آموزش بیشتر و دقیقتری داشتهاند.
بهترین زمان برای ایجاد تغییر، همین امروز است
امروزه با پیشرفت روشهای آموزشی، راهکارهای بسیاری به جز استفاده از حیوانات زنده، برای آموزش دروس دامپزشکی ایجاد شده است. در مقالات متعدد علمی اثبات شده که روشهای مدرن آموزشی دامپزشکی، از نظر اقتصادی بسیار با صرفهتر بوده و کیفیت بالاتری نیز دارند. به عنوان مثال، در یک سیستم آموزشی مدرن میتوان از کشتن حیوانات زنده جهت تشریح در کلاسهای آناتومی، یا کالبدگشایی در کلاسهای پاتولوژی پرهیز نموده، و از اجساد دامهایی که به مرگ طبیعی یا به دلیل بیماری یا تصادف مردهاند، استفاده کرد. برای انجام این کار لازم است که با اطلاعرسانی به صاحبان دامها، به آنها آموزش داد که اجساد حیواناتشان را پس از مرگ، به دانشکدههای دامپزشکی تحویل دهند تا در سردخانه نگهداری شده و برای آموزش آتی دانشجویان استفاده شود. این روش هیچ تفاوتی با آنچه سالها است در کلاسهای آناتومی پزشکی صورت میگیرد نداشته و اگر ترس از بیماریهای زئونوز بخواهد مانع از انجام این امر شود، باید توجّه داشت که احتمال انتقال بیماری بین جسد انسان به انسان بسیار بیشتر از حیوان به انسان است. ضمناً هیچ مدرکی دال بر این وجود ندارد که حیوانی که از طبیعت گرفته شده و برای کلاس آناتومی کشته میشود، دچار مرحله کمون بیماریهای خطرناک نبوده و کاملاً سالم باشد. یا در مورد دروس جراحی، آیا آموزش دانشجویان بر روی بیماران ارجاعی به بیمارستانهای دامپزشکی دانشگاهی، نظیر آنچه در پزشکی صورت میگیرد، برای دانشجو مفیدتر نیست و وی با انگیزه و علاقه بیشتری به این کار اقدام نمیکند؟ آیا بازنگری در سرفصلهای آموزشی و حذف موارد بیهوده و جایگزینی آنها با موارد مفید و هرچند به ظاهر ساده (نظیر آموزش مایعدرمانی صحیح) تأثیر بسیار بهتری در آینده شغلی دامپزشکان بخش بالینی نخواهد داشت؟ امروزه مدلهایی جایگزین با شباهت بسیار زیاد به حیوان زنده تهیه شدهاند که میتوانند جایگزین انجام بسیاری از اعمال تهاجمی بر روی حیوانات شوند. آیا استفاده از این مدلها یا فیلمهایی که با کیفیت بسیار خوب از اعمال جراحی تهیه شدهاند، روشی با هزینههای مادی و معنوی کمتر برای آموزش نیست؟ با بهرهگیری از فیلمهای آموزشی، از صرف هزینههای بیهوده جهت مواد و وسایل، حقوق پرسنل، انرژی و زمان نیز جلوگیری میشود. در ضمن میتوان در کلینیک و بر روی بیماران واقعی جراحی های لازم را به دانشجویان آموزش داد. و نهایتاً در صورت اصرار به انجام جراحی بر روی حیوان سالم، آیا زنده نگاه داشتن حیوان پس از عمل جراحی (ضمن رعایت اصول بیدردی و مراقبتهای بعد از عمل) و سپس آزادسازی او در طبیعت، موجب آموزش اصول مدیریتهای بعد از عمل و رعایت حرمت حیات در موجودات زنده نمیشود؟ شاهد مثال اینکه این قلم بارها دیده است که دانشجویان دامپزشکی فقط به دلیل عشق و علاقه به حیوانات، مسئولیت نگهداری بعد از عمل حیوان را حتی در خانه خود پذیرفتهاند.
با اجرای همین روندهای ساده لیکن هوشمندانه، نه تنها دانشکدههای دامپزشکی ایران در ردیف دانشکدههای دامپزشکی دارای سیستم مدرن آموزشی و دوستدار حیوانات در سطح جهانی قرار میگیرند، بلکه از پرداخت هزینههای گزاف خرید و نگهداری دام زنده نیز پرهیز میشود. و از همه مهمتر، رضایت خداوند متعال است که میفرماید: «وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ» (اسراء، آیه ۳۳)؛ «نفسی را که خدا برای آن حرمت قرار داده است، جز به حق، به قتل نرسانید»؛ که با وجود روشهای نوین، به نظر میرسد دیگر کشتن حیوانات جهت آموزش، امری به حق نباشد.
آنچه در اینجا ذکر شد، مروری اجمالی بر دیدههای تألمبار چندین ساله بود. پیشنهاد میشود که با عنایت به موارد فوق و برای بررسی صحت و سقم آنها، کارگروهی تشکیل شده و چنانچه موضوع بر آن محرز شد، نسبت به بهینهسازی شرایط آموزشی با توجّه به امکانات موجود، اقدام نماید. باشد که در پناه خدای متعال، آرامش و حیات برای تمام موجودات زنده پاس داشته شود.
با آرزوی چنین روزی
دکتر رامک روشنایی
www.noanimaltesting.ir
noanimaltesting_iran@yahoo.com
بسیار ممنون از دکتر رامک روشنایی . اما به گمانم ایشان هنوز نسبت به برخی مسائل خیلی خوشبین هستند ، زمانی که در مقاله خود اینطور می نویسند : ” و از همه مهمتر، رضایت خداوند متعال است که میفرماید: «وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ» (اسراء، آیه ۳۳)؛ «نفسی را که خدا برای آن حرمت قرار داده است، جز به حق، به قتل نرسانید»؛ که با وجود روشهای نوین، به نظر میرسد دیگر کشتن حیوانات جهت آموزش، امری به حق نباشد ”
متاسفانه باید گفت : شما به قوانینی استناد می کنید که روی دیگر سکه آنها مانند این موارد و هزاران مورد دیگر است ! بعنوان نمونه ۱-صید یا ذبح حیوان در شب: در کتب فقهی صید حیوانات وحشی و پرندگان یا ذبح حیوانات در شب مکروه اعلام شده است، مگر هنگامی که ضرورت اقتضا کند (طوسی, ۱۳۴۳, ج ۲, ص ۵۹۴). شاید فلسفه کراهت که در آیات متعددی از قرآن هم بیان شده، این باشد که خداوند شب را مایه آرامش و استراحت قرار داده است، لذا به هم خوردن آسایش و آرامش هیچ موجودی حتی حیوانات در شب روا نخواهد بود. ( یعنی بهم خوردن آسایش موجودات مانند حیوانات در هنگام روز جایز است )!!!!
یا به اینجا توجه نمایید : ۲ ـ وسیله صید: در مورد وسیله صید و ذبح نیز دستورهایی هم چون برنده بودن وسیله (برای آزار ندیدن حیوان)، نهی از قطع و بریدن و مثله کردن اندامی از حیوان قبل از ذبح، متناسب بودن وسیله صید با شکار و… دیده میشود. از جمله اینکه ذبح کردن باید با وسیله آهنی تیز باشد و گرنه جایز نیست مگر در هنگام ضرورت که آن هم باید سعی شود وسیله حتی الامکان تیز و برنده باشد (حر عاملی، ۱۴۰۳ه، ج ۸، ص ۳۶۱ !!!!
حالا اینجا : ۳- ضرورت شکار: در احادیث آمده است که شکار حیوانات برای تفریح و بدون احتیاج حرام است (همو، ج ۱۶، ص ۲۴۱). به همین جهت کسی که برای تفریح به شکار میرود، سفرش معصیت است و باید نماز را در این سفر تمام بخواند.( یعنی اگر نماز را کامل و تمام خواندید ، شکار بلا مانع است ! )
اینهم نمونه ای دیگر : ۴- حرمت شکار جوجه: پرندگان در آشیانه مادامی که به پرواز در نیامده است، حرام است؛ زیرا جوجه در آشیانه در پناه خداست (اسلامی، بی تا, ج ۲، ص ۲۱۳ و ۲۰۵). ( حالا در نظر بگیریم که جوجه از آشیانه به پایین افتاد . آنوقت چه ؟ این مورد خیلی وقتها در طبیعت پیش می آید .) آیا آنوقت چون در آشیانه نیست ؛ کشتنش حلال است ؟؟؟؟؟؟
ای کاش این خوشبینی به برخی موارد بر پایه های صحیح و اساسی استوار می بود . ای کاش !
ممنون از نظر شما.
صرفا در مورد بند ۳ و ۴ فرمایشات شما نکاتی قابل ذکر است:
بند ۳ : شکسته نبودن نماز، در شرایطی که ذکر شده ظاهرا به دید شما مجوز یا بلیت شکار لهوی تصور شده و در صورت داشتن این مجوز شکار را مباح انگاشته اید؛ در صورتی که کامل بودن نماز صرفا می تواند نشانه ای باشد برای اینکه عمل حرامی رخ داده نه اینکه چون شکارچی نماز کامل می خواند پس می تواند شکار لهوی کند. این نشانه تاکید می کند که حرامی رخ داده نه اینکه حرام حلال شده باشد.
بند ۴ : حرمت شکار جوجه هم می تواند به دلیل حفظ نسل جانوران باشد و ضابطه ذکر شده در حیطه شرع است نه ریاضیات، در نتیجه فرد عامل می تواند تشخیص دهد که حکم پرنده از لانه بیرون افتاده احتمالا مشابه جوجه لانه ای است. از طرفی زمانی که جوجه به زمین می افتد، به احتمال بسیار زیاد از طبیعت خارج خواهد شد (شکار و خورده شدن توس شکارگران طبیعی، عدم تغذیه توسط والدین و کلا عدم ایمنی در خارج از لانه) در نتیجه حتی ممکن است عدم وقوع ضابطه حرمت بر چنین جوجه ای چندان هم غیر زیست محیطی نباشد.
ضمن تاکید اینکه مسایل دینی هم مثل طب یا تخصص های مهندسی نیاز به متخصص دارد، باید ذکر شود که نظرات بالا صرفا بیان دیدگاه مخالف سرکار در مورد ذکر شده بود برای کنکاش بیشتر ما و شما. متخصص دین در این زمینه بی شک نظر تخصصی خواهد داشت.