دیده بان حقوق حیوانات: بعد از آنکه وزیر درخواستی امیدوار کننده مطرح کرد، مدیر ارشد استانی سخنانی بر زبان آورد که پیش از آنکه فعالان محیط زیست را خوشحال کند، خیال صیادانی را راحت کرد که از موضع گیری های اخیر نگران شده و میپنداشتند سلسله واکنش های بروز کرده به معنای برچیده شدن بساط پر سودشان است اما حالا قوتی قلبی امیدوار کننده برای تداوم اعمال غیر قانونی خود یافته اند!
از این رو از لجام گسیختگی صید به ویژه پیرامون تالاب هایی که در مازندران وجود دارد سخن میگوییم که میبینیم برای صیادان و شکارچیان نه تنها مسائلی چون مجاز یا غیر مجاز بودن و حتی محدودیت شکار برای حفظ گونه هیچ جایگاهی ندارد، بلکه اصولا اهمیتی ندارد که قرار است چه چیزی شکار شود؛ از این روست که هیچ پرنده حلال و حرام گوشتی از دست ایشان زنده خارج نشده و علاوه بر آن، در صورتی که کراهت شدیدی از خوردن یک پرنده صید شده در عموم وجود داشته باشد، نهایتا حیوان برای تاکسیدرمی کردن کشته میشود.

البته امسال حکایت متفاوتی رقم خورده است؛ حکایتی که برخی فعالان محیط زیستی آن را رقم زدند و موجبات بروز واکنش هایی در مسئولان را فراهم آوردند. حرکتی به غایت نکو که با راه اندازی کمپین آغاز شد، به مذاکره با مسئولان برای نشان دادن ابعاد مختلف ماجرا ادامه یافت و در حالی که امید به ثمر نشستن آن به شدت کمرنگ بود، موجب شکل گیری جلساتی ویژه در استان مازندران برای مقابله با این قانون شکنی آشکار و گسترده شد.
متاسفانه باید اذعان داشت که این اتفاق در ادامه ابتر ماند چراکه هیچ خبری از مقابله ای که مسئولان مختلف استانی وعده انجامش را داده بودند نشد تا به نظر برسد که جریانی هماهنگ و البته قدرتمند مانع از شکل گیری عزمی برای پایان دادن به نسل کشی پرندگان در تالاب های شمالی کشورمان میشود. البته این انتهای ماجرا نبود.
این در حالی است که ساعاتی نگذشته، به نقل از ناصر مهردادی، مدیر کل محیط زیست استان اظهار نظری عجیب در خبرگزاری ها منتشر شد که تطبیق آن با درخواست وزیر دشوار است؛ وی در گفتوگو با مهر از طرحی پنج ساله برای حمایت از پرندگان مهاجری چون قوهای آوازه خوان خبر داد و گفت: «در راستای این طرح، در یک برنامه زمانی پنج ساله با شیب ملایم، دامهای هوایی و کرس که از روشهای صید پرندگان است، جمع آوری و نسبت به ساماندهی تالاب و ممنوعیت صید و شکار اقدام میشود.»
بدین ترتیب صیادانی که از اظهار نظر وزیر دادگستری نگران شده و میپنداشتند سلسله واکنش های بروز کرده به معنای برچیده شدن بساط پر سودشان است، خیالشان از همه بابت راحت شد چراکه همه به خوبی میدانیم معنای ارائه برنامه پنج ساله توسط مدیری که معلوم نیست عمر دوران خدمتش چه زمانی به اتمام میرسد، در دولتی که خیلی کمتر از طول برنامه از عمرش باقی مانده و در برنامهای که هر روز و هر ساعت ممکن است متحول شود، یعنی چه!
جالب تر اینجاست که میبینیم به دلیل شیوع آنفلوانزای پرندگان، چند هفتهای است که بحث ممنوعیت شکار بار دیگر مطرح شده و پس از اعلام رسمی این ممنوعیت در استان گلستان، چند روز پیش تر، مدیر کل محیط زیست استان مازندران از اعمال این ممنوعیت در استان تحت امر خود هم خبر داده است؛ اینجاست که میتوان پرسید اگر شکار ممنوع است، پس چرا سامان دادن شکار و صید بی رویه در منطقه به برنامه پنج ساله نیاز دارد و همین امروز نباید با کسانی که این ممنوعیت را به سخره میگیرند، برخورد نمود؟!
آیا این تناقض ها و پراکنده گویی ها بهترین شاهد و مثال برای نشان دادن فقدان عزم مقابله با نسل کشی پرندگان نیست؟ آیا انتظار برای تحقق برنامه پنج ساله در حالی که میدانیم ممکن است برخی از گونه های منحصر به فرد به دلیل شکار بی رویه از عرصه حیات نیست شده و برای همیشه منقرض شوند، تفاوتی با وعده سرخرمن دادن دارد؟!
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.