برچسب: شکار
-
تفنگت را زمین بگذار
دیده بان حقوق حیوانات/ سیدمحمد هاشمی*: سلام!
من یک قوچ نرهستم . دریکی ازمناطق حفاظت شده میان کوه وصخره های بلند زندگی می کنم. دوستانم گفته اند برای توچیزی ننویسم . گفته اند بی فایده است . اما من نظردیگری دارم . می دانم بعضی ازشما آن قدرسنگ دل وبی رحم هستید که صدای ضجه های شکارهم بیدارتان نمی کند ؛ اما اگربتوانم با این نامه فقط تو را بیدارکنم تا تفنگت را زمین بگذاری ودیگرحیوانی را شکارنکنی به هدفم رسیده ام .
این روزها آن قدرشکارچی ها زیاد شده اند که هرصبح وقتی ازخواب بیدارمی شویم وازلابه لای صخره ها بیرون می آییم ، نمی دانیم آیا تا شب زنده می مانیم یا نه . هرلحظه منتظریم تا لوله ی تفنگی ازپشت صخره ای بیرون بیاید وصدای گلوله ای را بشنویم . آن وقت یکی ازما غرق درخون روی سنگ ها می افتد. بعد تورا می بینیم که شاد وخندان نزدیک می شوی ولاشه را بردوش می گیری تا خانواده ات با گوشت آن غذایی درست کنند وساعتی را خوش بگذرانند .
دراین لحظات ، بعد ازخدا ، تنها کسانی که با چشم های نگران مراقب ما هستند محیط بانانند . هرچند تعدادشان کم است ؛ اما همین مقدارهم غنیمت است . هروقت محیط بانی را دوروبرخود می بینیم ، آسوده خاطریم . تنها آن لحظه است که آسوده می چریم وبره هایمان بازی می کنند وازصخره ها بالا وپایین می پرند . محیط بانان خستگی نمی شناسند . درزمستان وقتی چند متربرف می بارد و هرلحظه ازگرسنگی درانتظارمرگ هستیم ، آن ها هستند که علوفه بردوش می گیرند وپای پیاده کیلومترها می آیند تا غذایی به ما برسانند . گاهی حتی جان خود را به خطرمی اندازند . همین چند روزپیش بود که یکی ازمحیط بانان منطقه ی من با شکارچیان درگیرشد . آن ها با تفنگ وتبروچاقو افتادند به جان محیط بان . من ازپشت صخره نگاه می کردم . کاری ازدستم برنمی آمد . آرزو کردم ای کاش پلنگ بودم .آن وقت می پریدم وگلویشان را به دندان می گرفتم وخفه شان می کردم . نمی دانم آن محیط بان زنده است یا نه .
بارها تصمیم گرفتم ازاین جا بروم ؛ اما بعد پشیمان شدم . شکارچی همه جا هست . تازه اگربروم با خطرجاده ها چکارکنم ؟ کمی پایین ترجاده ای هست که به راحتینمی شود ازآن عبورکرد . ازیکی شنیدم هفته ی قبل یک پلنگ ویک شغال درهمین جاده با خودروهای عبوری تصادف کرده اند وکشته شده اند . همین جا بمانم بهتراست .
این سال ها ما با خطرزاده می شویم . با خطرزندگی می کنیم وبا خطرمی میریم . ما حتی ازرفتن به آبگیری که همین نزدیکی هاست می ترسیم .حاضریم تشنگی را تحمل کنیم ؛ اما آن جا نرویم .آخرتو گاهی کنارآبگیرها تله های آهنی می گذاری . کافی ست پایمان به آن جا برسد ، حتماً گرفتارمی شویم .
من مدت هاست دنبال یک جفت می گردم . گاهی با نرهای دیگرمبارزه می کنم وپیروزهم می شوم . اما الان طوری شده که ماده ها کمترمیل به باردارشدن دارند . فصل زاد و ولد که می شود ، تو با دوستانت کمین می کنی وبره های تازه متولد شده را جلوی چشم مادران شان می گیری وبا خود می بری . البته این کارهولناک بیشتربا کشتن مادران همراه است . بره ها چند ماهی هم بازی بچه هایت می شوند وبعد هم گوشت شان خوراک چند شب خانواده ات خواهد شد . من به ماده ها حق می دهم که ازباردارشدن بترسند . چون بارها اشک آن ها را دیده ام . بارها درفراق بره ها ، صدای ناله شان را تا خود صبح شنیده ام . تو ندیده ای ؟ نشنیده ای ؟ یاد مادرم افتادم که دوسال پیش شکارش کرده ای . می گفت شکارچی شکارچی های قدیم . لااقل آن قدرمعرفت داشتند که به قوچ های باردارشلیک نمی کردند . اما من این سال ها چندین باربه چشم خود شلیک شکارچی ها را به سمت قوچ های باردار [میش های باردار] دیده ام .
خسته ات کردم . عین این نامه را چند تا نوشته ام وجایی در شاخ خودم وشاخ قوچ های دیگرپنهان کرده ام ، طوری که به راحتی آن را ببینی . شاید فردا هم بیایی ویکی ازقوچ ها را شکارکنی . اگرنامه به دستت رسید ، اول خوب آن را بخوان ، بعد تفنگت را زمین بگذارو بیدارشو .
* تابناک: سیدمحمد هاشمی – ساری
-
خواسته اراذل و ولگردان طبیعت از حیات وحش چیست؟/ تصویر +16
دیده بان حقوق حیوانات: قاتلان حیات وحش در شبکه های اجتماعی بدون هیچ گونه برخورد قانونی مشغول رو کردن افتخارات جاهلانه خود از خونریزی در طبیعت کشور هستند.
امنیت حاصل از عدم پیگیری مسوولان در رسانه های مجازی باعث شده کشتارچیان بدون هیچ واهمه ای از برخورد قضایی، تصاویری از افتخارات خونین خود منتشر کنند و به بحث در مورد نحوه شکار حیات وحش بپردازند. در آخرین نمونه تصویری از دو فرد در حالی منتشر شده که جسد یکی از نجیب ترین پرندگان کشور، لک لک سفید یا حاجی لک لک را در دست دارند. یکی از این دو تن سر بریده شده لک لک را در دست گرفته و به دوربین لبخند می زند. لبخند کشتارچی برای حامیان حیوانات و حیات وحش عمیقن تلخ است.
گفته می شود تصویر فوق مربوطه به منطقه هامون است.
به نظر می رسد ورود سیستم اطلاعاتی کشور به حیطه جرایم زیست محیطی و تشکیل بانک اطلاعاتی خاطیان و ضبط سوابق جرایم زیست محیطی در سابقه قضایی افراد از الزامات دوران کنونی باشد.
-
آوازخوانی برای کشتار؛ آیا برای خرامیدنش آواز بخوانیم زیبندهتر نیست؟/ وبلاگ میهمان
دیده بان حقوق حیوانات/ هومان خاکپور*: موسیقی محلی و آهنگهای فولکوریک، بیشک بیان کننده پیشینه فرهنگی و اخلاقی اقوام ایرانی هستند که نشان از فرهنگ بالای دوستی با طبیعت در نزد مردمانی دارد که صدها سال پیش در این زیستبومها زندگی میکردند. در بسیاری از این اشعار و آوازهای کهن محلی، مردم به پاسداری از مواهب طبیعی و مهربانی با جانوران و مواهب طبیعی فراخوانده شدهاند. اضافه بر آهنگهای فولکوریک که حکایت از عجین بودن دوستی با طبیعت در زندگی و فرهنگ ایلی دارد، در شاهنامه فردوسی هم که از جایگاه منحصر بهفردی در میان اهالی زاگرس – بهویژه مناطق کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری – برخوردار است، به نگه داشتن حرمت زیستمندان تأکید کرده و اینکه همه موجودات و جانوران باید از حق زندگی و امنیت روانی و جانی درخور بهرهمند باشند؛ به زیبایی مخاطبانش را هشدار داده است.
در گذشته دیار بختیاری نیز به مانند دیگر مناطق زاگرس، بهلحاظ فرهنگ ایلیاتی و برخورداری از تنوع زیستی جانوری غنی و فراوانی حیاتوحش، شکارچیگری و شکار کردن یکی از شیوههای معیشتی جوامع محلی آن روزگار بود، اما باید بپذیریم که حالا شرایط بسیار متفاوت است و به لحاظ تخریب شدید زیستگاهها و شکار بیرویه که متأسفانه در سالهای اخیر منجر به درگیریهای ناگواری بین محیطبانان و شکارچیان نیز شده است، جمعیت حیاتوحش کشور بهشدت کاهش یافته تا جاییکه بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست، شمار چهارپایان وحشی در کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است. جمعیتی که در کمتر از ۴ دهه پیش فقط در یکی از مناطق حفاظت شده و یا زیستگاهها زندگی میکردند.
در چنین شرایطی انتظار است که تمامی ظرفیتهای فرهنگی کشور همسو شده و با گسترش آموزههای محیط زیستی در میان جوامع محلی تلاش شود تا با ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی، از کشتار وحوش و فرهنگ شکار و شکارچیگری اظهار انزجار شده و دیگر کسی شکار و شکارچیگری را افتخار ندانسته و دوربینهای عکاسی و لذت بردن از خرامیدن آهو و پلنگ در طبیعت جایگزین تفنگ و جانگرفتنها شود.
در حالیکه موج تفنگکشی و انهدام دهها قبضه اسلحهی شکاری، از سوی جوامع محلی زاگرس شمالی مانند کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی از ماههای پایانی سال ۱۳۹۲ آغاز شده است، صدور مجوز برای تولید و پخش آلبومهای موسیقی محلی که ترویج فرهنگ شکار و شکارچیگری در میان جوانان جوامع محلی را بهدنبال خواهد داشت، گواه این حقیقت تلخ است که هنوز در خصوص شاخصهای تمیز هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی، شکاف بسیار عمیق و شگفتآوری بین نگاههای نهادهای دولتی در کشور ما وجود دارد! صدور مجوز تولید و پخش موسیقیهای محلی و فولکوریک مانند «آلبوم کُرصیاد» با محتوای ترویج فرهنگ صیادی و شکارچیگری در میان جوامع محلی بختیاری، بدون شک رخدادی نابخردانه و حیرتانگیز و تأسفآور است که توسط دستاندکاران بخش موسیقی وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور صورت گرفته است.
انتظار است اینگونه اقدامات ضدفرهنگی در حوزه فرهنگ محیط زیستی، مورد توجه دستاندرکاران فرهنگی و محیط زیستی کشور قرار گرفته و سازمان حفاظت محیط زیست بهعنوان متولی اصلی، با حساسیت درخور نسبت به این ناهنجاریها واکنش نشان داده و در راستای همسوسازی نگاههای نهادهای فرهنگیاجتماعی و محیط زیستی کشور گامهای اساسی بردارد. همچنین سازمان حفاظت محیط زیست کشور با همکاری سازمانهای غیردولتی، جذب خوانندگان و دستاندرکاران حوزه موسیقی محلی و فولکوریک کشور را در شمار برنامههای آموزشی و مشارکتی اولویتدار خود قرار داده تا با افزایش دانش محیط زیستی و آگاهی این قشر اثرگذار از شرایط فعلی حاکم بر تنوع زیستی و جمعیت حیاتوحش کشور، بهجای ترویج فرهنگ شکار و شکارگری که حالا خیانتی بزرگ در حق همهی زیستمندان این سرزمین بهحساب میآید، فرهنگ دوستی با طبیعت و زیستمندانش در میان جامعه گسترش داده شود.
و کلام آخر اینکه اگر کلاه خویش را قاضی کنیم؛ یقینا” قبول خواهیم داشت که شکار تفریحی و ورزشی ناجوانمردانهترین رفتار بر علیه جانداران ارزشمند طبیعت وطن است که با هیچ یک از موازین و آموزههای اخلاقی و محیطزیستی سازگاری ندارد.
-
فراگیر شدن جنبش مردمی وداع با اسلحه و شکار در کردستان
دیده بان حقوق حیوانات: جنبش خودجوش و مردمی استان کردستان در خصوص کنار گذاشتن ادوات شکار و تغییر نگاه به شکار و صید و رها سازی کبک ها و جانوران در اسارات به سونامی تبدیل شده است که تمامی استان با فرهنگ کردستان را در برگرفته است و الگویی به تمام معنا از حفاظت محیط زیست و تنوع زیستی را به کشور و حتی جهان معرفی کرده است.
به گزارش روابط عمومی اداره کل محیط زیست استان کردستان قبلا که اداره کل حفاظت محیط زیست در برنامه های آموزشی ئ ترویجی و فرهنگ سازی به دنبال جلوگیری از شکار در مناطق تحت مدیریت استان بود اکنون دیگر خود مردم میزبان این اداره شده اند و با تماسهای مکرر خود و چینش برنامه های رها سازی و شکستن قفس و ادوات شکار خود داوطلب می شوند و با دعوت از دیگر مردم استان خواستار پاک و عاری از هرگونه شکار و صید می شوند و این اصالت و فرهنگ و طبیعت دوستی مردم کردستان را نشان می دهد.
در همین راستا مردم شهرستان سقز در پنجمین برنامه رها سازی و شکستن و سوزاندن قفس از محیط زیست استان دعوت کرد تا دربرنامه آنها شرکت کند که در این مراسمی شاد که نشان از همبستگی و عزم آنها می داد.بیش از 40 شکارچی حدود 60 کبک را در امان طبیعت رها سازی کردند. و قفسها شکسته و سوزانده شد و حضار با شعر خوانی و رقص و پایکوبی این حرکت را به همدیگر شادباش گفتند.
این حرکتها به گفته خود مردم همچنان ادامه دارد و نوید استانی عاری از شکار و صید پیش خواهد رفت.
-
افتخار جاهلانه برای کشتن بزرگترین خرس گریزلی جهان/ تصویر
دیده بان حقوق حیوانات: خـرس ۲مـتـر و ۷۰ سانتیمتری که سپتامبر گذشته توسط یک شکارچی در آلاسکار شکار شده بود بزرگترین خرس خاکستری جهان معرفی شد.
شکارچی این حیوان لریفیتزجرارد 35ساله برای شکار گوزنهای شمالی به این منطقه رفته بود که با دیدن این حیوان آنرا از پای درآورد.
یکی از مقامات محلی در اینباره گفت: محل شکار نزدیک شهر بودو تا به حال این خرس دیده نشده بود.
-
به کجا می رویم؟ بی اخلاقی شنیع یک شکارچی/ تصویر
دیده بان حقوق حیوانات: “خبر كوتاه است … اما وجود آدمي را به لرزه در مي آورد! شكارچي پس از شكار بز كوهي مادر، فرزند او را كه حاضر به ترك جسد مادر نبوده به دام مي اندازد… جسد مادر تكه تكه مي كند و فرزند را كنار جسد تكه تكه مادر مي گذارد و حاصل مي شود اين عكس!”
-
91 روز حبس برای شكارچي آهو در دامغان/ تصویری
دیده بان حقوق حیوانات: با پيگيري هاي نماينده حقوقي اداره محيط زيست دامغان در دادگاه شهر اميريه از توابع دامغان، يك نفر شكارچي متخلف كه در دي ماه سال گذشته در مناطق دشتي جنوب شهرستان دامغان اقدام به زنده گيري يك رأس آهو نموده بود با حکم قضایی به 91 روز حبس و پرداخت 20 ميليون ريال ضرر و زيان وارده در حق سازمان حفاظت محيط زيست محکوم گرديد.
به گزارش روابط عمومي محيط زيست دامغانآهو جزء حيوانات حمايت شده و در معرض خطر انقراض محسوب گرديده و ناجوانمردانه ترين شكل شكار اين حيوان تعقيب و گريز و زنده گيري با موتورسيكلت مي باشد.
در پايان از دوستداران و علاقهمندان محیط زیست دامغانی تقاضا ميگردد هرگونه اطلاعاتي اعم از نگهداری غیرمجاز حيوانات وحشي، شکار غیرمجاز توسط افراد متخلف و سودجو، اقدامات مشکوک شکارچیان را با ارسال پيام به سامانه پيام كوتاه 3000473940 و يا با شماره 1540 محیط زیست و يا به نزدیکترین واحد محیط زیست گزارش فرمايند. -
نامه ویژه عکاس حیات وحش به اینانلو در دفاع از سریال پایتخت/ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند
دیده بان حقوق حیوانات/ فریبرز حیدری*: سریال پایتخت را در سال های قبل ندیده بودم و امسال با اصرار خواهر زاده هایم یکی دو قسمتی را دیدم و خندیدیم…
یک روز بعد از تمام شدنش باز خواهر زاده هایم مرا وادار کردند که سکانس سخنرانی”بهنود فریبا” درباره محیط بانان را (که روی فلش ضبط کرده بودند) ببینم.
من که وضعیتم معلوم بود! انقدر اشک ریختم که مجبور بودم زاویه صورتم رو طوری کنم که خانواده ام نبینند. بعد دیدم حال و روز اونها هم فرقی با من نداره!
من به دلیل نشست و برخاست دائمم با محیط بانان، با پوست و خون متنی که مهران احمدی عزیز به زیباترین شکل اجراش کرد رو درک میکردم؛ ولی خانواده ام با همین چند جمله، بیش از صدها باری که از من وضعیت محیط بانان و مناطق رو شنیده بودند، تاثیر گرفتند.
با اینکه اختلاط دو گونه کاملا مجزای جانوری (یعنی پلنگ و یوز) اشتباه بود و بهتر بود به شکلی هنرمندانه تر “محیط بان مازندرانی” رو به قضیه یوز مرتبط میکردند، ولی آنسوی داستان (یعنی تاثیر بسیار بالای سکانس محیط بان) انقدر قوی و نافذ بود که کاملا انسان رو متقاعد به چشم پوشی میکرد. روشن کردن تفاوت های یوز و پلنگ کار دشواری نیست ولی فهماندن وضعیت دهشتناک فعلی محیط زیست به مردم و حتا دست اندرکاران بسیار دشواره و “پایتخت” بسیار خوب از عهده این مهم براومد.
به سهم خودم به سیروس مقدم عزیز و مهران احمدی گل درود میفرستم و دستشون رو میبوسم.
و اما حکایت نقد آقای محمدعلی اینانلو به سریال پایتخت…
گویا ایشون بیش از ایفای یک نقش سازنده در این وادی، اخیرا به خبرساز بودن با سخنان نسنجیده بیشتر عادت کرده اند.
جناب اینانلو؛ برای بنده و بسیاری اصلا مهم نیست که شکار اون قوچ کار شما بوده یا نه.
شما کشته اید یا برادرتان، در بیابان بودید یا در بستر بیماری، در شاهرود بوده اید یا سمنان…برای من این مهمه که شما از تریبون صدا و سیما بارها برای تبلیغ”شکار تفریحی” سو استفاده کرده اید.
خیلی جالبه که چرا شما از این همه حمله (به حق یا ناحق) یک نتیجه درست نمیگیرید؟ چرا متوجه نمیشید که بازی را به حفاظت گراها باخته اید؟ مردم دیگر حیوان خونی را در زیر پای شما برنمیتابند. نسل بعدی دیگر قوچ و یا کبک خونی را نشانه افتخار و بزرگی قاتلش نمیداند. نسل بعدی نسلی ست که میپرسد و باید جواب بدهید. نسل بعدی قهرمانش فردی قلچماق، با تفنگی خدا تومنی، ماشین شاستی بلند فلان و…نیست که با سر بریده شده روی دیوار پذیرایی اش دلاوری کند.طرح: آیدین ارجمندی قهرمانش محیط بانی ست که برای حیات یک جاندار جانش را داد…
قهرمانش محققی ست که همه عمرش رو صرف دانش حفاظت کرد…
قهرمانش عکاس یا تصویربرداری ست که جوانی ش رو برای حکایت کردن حیات گذاشت…
شما هر چقدر لقب ببافید و عوامفریبی کنید برای این مردم؛ شکارچی، شکارکش، شکارچی نما، مجاز، غیر مجاز و….هیچ فرقی نمیکند.
آنها برای تبیین”شکار تفریحی” به عقلشان رجوع خواهد کرد نه”مجوز سازمان محیط زیست”
شما شکارچیان برای حیواناتی که از ریختن خونشون لذت میبرید، آبشخور بسازید یا علوفه بدهید، باز هم مردم شما را نامحرم خواهند دانست.آرش […] تربیت شده مکتب شماست. ایشون در جواب فردی در پیج خودشان نوشتند که”به استثنای چند نفر هیچ کس به اندازه من به گردن محیط زیست ایران حق ندارد”!!!
یکی نیست بگه مرد حسابی! تو هوایی که تنفس میکنی رو مدیون محیط زیستی! زمینی که روش راه میروی و غذایی که میخوری و…
محیط زیست به گردن تو حق داره؟!!
این نتیجه تربیت و دیدگاه شماست آقای اینانلو.
دوستی این چند وقت از من در پیام خصوصی تشکر میکرد و میگفت:”تو دینت را به خوبی نسبت به محیط زیست ادا کردی”…
ببینید تفاوت از کجا تا به کجاست؟
این یعنی یک جمله درست. این یعنی دید درست داشتن. این یعنی فرزند زمین بودن. آقای اینانلو؛ وقتی “شکار تفریحی” رو تبلیغ میکنید، یعنی همین دید طلبکارانه و”همه چیز مال ماست”… و نتیجه ش این میشه که آرش شما فکر میکنه به گردن محیط زیست حق داره!
از “کلمات” میگذرم و به معانی میپردازم. کی گفته که شما و فرزندتان بیش از همه زحمت کشیده اید؟!! اتفاقا شما با اون امکانات صدا و سیمایی خروجیتان بسیار ضعیف بوده.
حتا مستند ساز جوانی که چند سالی ست شروع کرده (مهدی چلانی)، مستندهایش از شما و آرش بسیار قوی تره.
بگذارید بشمارم تا شما و پسرتان بدانید که بهتر از شما چه کسانی هستند:
بهتر از شما عکاسان جوانی هستند که در همین چند سال راوی حیات و زیبایی بوده اند: حامد تیزرویان، نیما رحیم زاده، یاسمین یوسفی، فرزاد ونکی،پیمان آذری،امید پرتوی و…که کارهاشون حیرت انگیزه.
بهتر از شما عکاسانی هستند که لحظه هایی رو ثبت کردند که شما هرگز حتا ندیدید: بهزاد فراهانچی، بابک موسوی، آرش یکدانه،حسن مقیمی، کاوه فرزانه، علی مهاجران، مرتضی نعمتی،محمدرضا شهاب، اصغر محمدی نصرآبادی، محسن واحدی پور، محمد سلامی، امیر جعفری و..
من نمیخوام بگم اصلا سکانس خوب نگرفته اید. ولی وقتی صحبت “به رخ طبیعت کشیدن” باشه، باید نقد بشنوید.
آقای اینانلو؛ فرزندان راستین زمین به شما اجازه نمیدهند که مبلغ کشتار باشید.
هرچقدر هم به این قضیه مهوع، لباس دانش بپوشانید باز حتا جرات نخواهید داشت عکسی از خودتان با یک کبک خونین یا همون شکار کوچک (!) رو در فیس بوک بگذارید…کامنت های زیر اون عکس، نه از شعور کم، که از “بلوغ فکری” این مردم خواهد بود.فکر نمیکنم شما و آرش بتونید بنده رو به”سوسول بودن”، “پای کامپیوتر نشین” یا “علفخوار بودن” متهم کنید. چرا که حتا دوستان نزدیکتان اگر یک دور توی گالری های من بزنند میبینند که من موفق بوده ام یا شما!
راستی این را هم بگویم که یکی از عکاسانی که براتون اسم بردم، فرزند مردی ست که سابقا شکارچی بوده. شکارچی ای که مرد بود! مردانه غلط بودن شکار تفریحی رو پذیرفت و کنار گذاشت و فرزندی تحویل داد که در آینده عکس هایش از من بهتر خواهد بود (اگر همین الان هم نباشه!) دست این مرد بزرگ رو میبوسم که چنین فرزندی تربیت کرد.
آقای اینانلو….به دامان طبیعت بیایید. چرا که تا امروز فقط در خیالتان طبیعتمرد بوده اید.
روزی که برای حیات “قوچ پیر” حرمت قائل شدید، جامعه محیط زیست هم برای موی سپیدتان حرمت قائل خواهد شد.
* فریبرز حیدری- عکاس حیات وحش- فروردین1393_________________________
نامه سرگشاده ی محمد تاجران به اینانلو؛ یادی از عباثی که یادش داغ بود/ وبلاگی میهمان
غیرت، توصیه اسماعیل میرفخرایی برای آنان که پشت صحنه بدنبال کباب کردن گوشت شکارند!
مناظره شکار/ فیلم
مناظره تلویزیونی شکار/ تصویری
رسانه ملی و آگهی رپرتاژ شکارچی پیر/ باز هم اینانلو خود را کارشناس خواند و منتقدان را به باد تمسخر گرفت
ناصر کرمی هم تایید کرد اینانلو دروغ گفته است!
اپورتونیستهای زیست محیطی و شنگول و منگول وارونه!/ ادامه عکس العمل ها به دروغ گویی های شکارچی پیر
باز هم خداوند این کشور را از دروغ و خشکسالی دور نگه دارد!/ در ادامه دروغ گویی های شکارچی پیر
خوش خدمتی مجری نچسب «ورزش و مردم» به دروغگویی اینانلو/ مزاح کودکانه شفیع و اینانلو با «یوزپلنگ پلو»!
آرش نورآقایی: آرام شویم!
چقدر تو بزرگواری مَرد!/ خداحافظی ایده پرداز اصلی درج نشان یوز بر پیراهن تیم ملی بعد از دروغ شکارچی
دروغ رسمی شکارچی پیر در برنامه فوتبالی ۹۰/ سوء استفاده علنی از نا آگاهی هوامل برنامه ۹۰
سقوط آزاد «محمدعلی اینانلو» با دروغ شاخدار در برنامه نود! + اسناد
شکارچی پیر به وقت عذرخواهی نیز پر مدعاست!
حساسیت شکارچی خون ریز به بوی خون!/ پرده برداری شکارچی پیر از خوی ددمنشانه کشتن برای انتقام
پاسخ دکتر فاضل به گستاخی های شکارچی پیر/ دشنه شکارچی و مدرسه دخترانه من!
پاسخ گستاخانه شکارچی پیر به دکتر فاضل/ ما داریم اخته میشویم!
خودبزرگ بینی شکارچی پیر با بیان نمایشی اقدامات خیر احتمالی/ استفاده از کارهای خیر به عنوان چماق!
دلبری یک کارشناس از مرد سبیل کلفت و خشن!
شکارچی پیر از «شرف ایرانیان» چه می داند؟/ تیغ و زنگی
از «اینانلو»یی که میشناختیم تا «اینانلو»یی که نمیشناسیم!
سرزمینمان را دوست داریم؛ پاسخی به محمد علی اینانلو
می توانم ۱۰۰ یوز به مسوولان نشان بدهم!/ ادامه ادعاهای طنزگونه در رسانه های رسمی
دفاع از شکار در غیاب مخالفان شکار در مقر سازمان حفاظت محیط زیست!/ برای حفاظت حیوانات باید آنها را به خاک و خون کشید
آقای اینانلو، شفاف پاسخ دهید: شکارچی هستید یا طرفدار طبیعت؟!
اینانلوی عزیز، این طبیعت گردی نیست!/ وبلاگ میهمان
-
نامه سرگشاده ی محمد تاجران به اینانلو؛ یادی از عباثی که یادش داغ بود/ وبلاگی میهمان
دیده بان حقوق حیوانات/ محمد تاجران*: سلام جناب اینانلو
من محمد تاجران هستم، همون رفیق عباث جعفری که بعد از حادثه دیدنش ۳ ماه به دنبالش میگشت توی نپال.
از عباث گاهی در مورد شما حرف هایی شنیده بودم و بعضی از گفتههایتان در مورد عباث بعد از حادثه دیدنش خیلی با چیزی که از عباث شنیده بودم تناقض آشکاری داشت اما چون دیگر عباثی نبود که حقیقت را بدانم و بازار دوستیها و ارادتها به عباث گرم بود در پی اون حادثه و هر کسی در پی بافت کلاهی بود از نمد به آب رفته عباث و شما هم به حق کم نگذاشتید.
آنقدر گفتهایتان برام مهم نبود که زحمت بکشم و چند خطی بنویسم و بنا به روحیه خود عباث که بنای پاسخ دادن به هر چیزی را نداشت سکوت کردم.
اما گویا این همه سکوت از طرف همه اهالی طبیعت گردی و محیط زیست شما رو به این توهم انداخته است که گویا اینجا قحط الرجال است و شما تنها مرد این میدان!!!
راستی هرگز به این مساله فکر کرده اید چرا کسی نمیگوید که محمد درویش را به جرم شکار گرفته اند؟
اما به دلیل اینکه اینبار ساکت نشستن خود ظلمی است به محیط زیست و فرهنگ ایران چند خطی برایتان نوشتم!! اگر الان هم آرش نور آقایی دلگیر از رفتار زشت شما تصمیم به دوری نمیگرفت باز ساکت بودیم و مینشستیم و میخندیدیم به بازیهای کودکانه شما!! اما به قول سعدی ساکت نشستن به وقت سخن گویی خود ظلمی است و به یادگار چند خطی برایتان نوشتم که بدانید ما اهالی طبیعت گردی و محیط زیست آنچنان که شما میپندارید نادان نیستیم که هر حرف بی ریشه ای را بپذیریم!! و شما مسلما هر آنجایی که مورد احترام باشید در میان طبیعت گردان و فعالان حقیقی محیط زیست جایگاهی آنچنان که خود میپندارید ندارید!
به نام زدن ایده حضور یوز در برزیل و بهرهبرداری زشت از (بر این واژه تأکید میکنم چون چیزی غیر از آن نیست!!) آن در حضور مردم ایران را شاید بتوان زیر سبیلهای درشتتان رد کرد ولی آنچه که انسانها را در تاریخ ماندگار میکند سلامت رفتارشان است که گویی شما چندان بهره ای از آن نشان ندادید!! (حداقل در این مورد و آنچه که من از عباث میدانم!).بگذریم… کلام کوتاه میکنم که وقت بنده و همه آنهایی که در حوزه گردشگری و طبیعت کار میکنند ارزشمند تر از آن است که صرف پرداختن به این موضوع گردد.
تنها امید دارم که آرش عزیز صبورانه این کودکی و جاه طلبی شما را نادیده بگیرد و همچنان عاشق به راهی که در پیش گرفته است برای اعتلای این سرزمین (منظور جائی است که سهم شما از آن نان است و سهم عاشقهای آن خون دل!) ادامه دهد که شما را نمیدانم ولی ما و این سرزمین به امثال آرش هنوز خیلی نیاز مندیم!متأسفانه برای رفتارتان احترامی قائل نیستم!!
محمد تاجرانتحریریه دیده بان: یاد عباثِ آزادکوه یا همان عباث جعفری، طبیعت رویی که خیال آمدن نداشت را گرامی میداریم.
_____________________________
غیرت، توصیه اسماعیل میرفخرایی برای آنان که پشت صحنه بدنبال کباب کردن گوشت شکارند!
مناظره شکار/ فیلم
مناظره تلویزیونی شکار/ تصویری
رسانه ملی و آگهی رپرتاژ شکارچی پیر/ باز هم اینانلو خود را کارشناس خواند و منتقدان را به باد تمسخر گرفت
ناصر کرمی هم تایید کرد اینانلو دروغ گفته است!
اپورتونیستهای زیست محیطی و شنگول و منگول وارونه!/ ادامه عکس العمل ها به دروغ گویی های شکارچی پیر
باز هم خداوند این کشور را از دروغ و خشکسالی دور نگه دارد!/ در ادامه دروغ گویی های شکارچی پیر
خوش خدمتی مجری نچسب «ورزش و مردم» به دروغگویی اینانلو/ مزاح کودکانه شفیع و اینانلو با «یوزپلنگ پلو»!
آرش نورآقایی: آرام شویم!
چقدر تو بزرگواری مَرد!/ خداحافظی ایده پرداز اصلی درج نشان یوز بر پیراهن تیم ملی بعد از دروغ شکارچی
دروغ رسمی شکارچی پیر در برنامه فوتبالی ۹۰/ سوء استفاده علنی از نا آگاهی هوامل برنامه ۹۰
سقوط آزاد «محمدعلی اینانلو» با دروغ شاخدار در برنامه نود! + اسناد
شکارچی پیر به وقت عذرخواهی نیز پر مدعاست!
حساسیت شکارچی خون ریز به بوی خون!/ پرده برداری شکارچی پیر از خوی ددمنشانه کشتن برای انتقام
پاسخ دکتر فاضل به گستاخی های شکارچی پیر/ دشنه شکارچی و مدرسه دخترانه من!
پاسخ گستاخانه شکارچی پیر به دکتر فاضل/ ما داریم اخته میشویم!
خودبزرگ بینی شکارچی پیر با بیان نمایشی اقدامات خیر احتمالی/ استفاده از کارهای خیر به عنوان چماق!
دلبری یک کارشناس از مرد سبیل کلفت و خشن!
شکارچی پیر از «شرف ایرانیان» چه می داند؟/ تیغ و زنگی
از «اینانلو»یی که میشناختیم تا «اینانلو»یی که نمیشناسیم!
سرزمینمان را دوست داریم؛ پاسخی به محمد علی اینانلو
می توانم ۱۰۰ یوز به مسوولان نشان بدهم!/ ادامه ادعاهای طنزگونه در رسانه های رسمی
دفاع از شکار در غیاب مخالفان شکار در مقر سازمان حفاظت محیط زیست!/ برای حفاظت حیوانات باید آنها را به خاک و خون کشید
آقای اینانلو، شفاف پاسخ دهید: شکارچی هستید یا طرفدار طبیعت؟!
اینانلوی عزیز، این طبیعت گردی نیست!/ وبلاگ میهمان