برچسب: نجات

  • نجات دو جوجه شاه بوف در کهنوج کرمان

    دیده بان حقوق حیوانات: ریس اداره محیط زیست شهرستان کهنوج ازدستگیری دومتخلف ازتبعه افغانی خبرداد .

    به گزارش  روابط عمومی اداره کل محیط زیست استان کرمان مرادی  گفت :به دنبال تماس تلفنی یک چوپانان مبنی بر مشاهده دو فرد مشکوک در حال حمل دو جوجه پرنده و سرقت جوجه پرندگان وحشی، بلافاصله اکیپ محیط بانان به محل عازم شدند اما متخلفین پس از آنکه متوجه تماس تلفنی چوپان می شوند جوجه ها را در محلی رها کرده و پیش از رسیدن مامورین متواری می شوند.

    وی درادامه اظهارکرد .مامورین با راهنمایی چوپان محل دو پرنده زنده گیری شده را که دو جوجه شاه بوف بوده را شناسایی و جوجه ها را به اداره محیط زیست منتقل می نمایندجوجه شاه بوف ها هم اکنون در اداره محیط زیست تحت مراقبت و تغذیه بوده و کاملا سالم هستند
    لازم به ذکر است که معمولا جوجه پرندگان در صورت جداشدن از مادر به دلیل عدم فراگیری مهارت پرواز، قابلیت رهاسازی در طبیعت را نخواهند داشت و باقی عمر خود را در اسارت سپری خواهند کرد.

  • نجات نهنگ‌ها از آلودگی صوتیِ فعالیت‌های اکتشافی

    http://media.isna.ir/content/walle+the+news.jpg/4

    دیده بان حقوق حیوانات: کارشناسان اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) با کمک برخی از کمپانی‌های نفت و گاز دست به یک همکاری منحصر به فرد زدند تا از این راه از شدت آسیب وارده به نهنگ‌ها بر اثر امواج صوتی بسیار شدید حاصل از فعالیت‌های اکتشافی نفتی بکاهند.

    به گزارش سرویس «محیط زیست» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این برنامه مشترک با همکای دفتر مشورتی نهنگ‌های خاکستری غربی (WGWAP) متعلق به IUCN و کمپانی سرمایه‌گذاری انرژی «ساخالین» برگزار می‌شود.

    در این مطالعه که در مجله «Aquatic Mammals» منتشر شده، مولفان راهکارهای مستحکم و کاربردی را برای نظارت و به حداقل رساندن آسیب وارده به گونه‌های آبزی در خلال فعالیت‌های اکتشافی نفتی مورد بررسی قرار دادند.

    «دانگ نواچک»، سرپرست اصلی این تیم تحقیقاتی و عضو WGWAP در دانشگاه «دوک» می‌گوید: این همکاری یک راهکار ارزشمند برای کمپانی‌های نفت و گاز، سازمان‌های نظارتی و سایر نهادهایی است که به شکل موثر در نظارت و اجرای برنامه‌های کاهش‌دهنده تهدیدهای پیشروی آبزیان فعالیت می‌کنند.

    در روش ارتعاشی نقشه برداری و مطالعات دریایی با استفاده از اسلحه‌های بادی که در پشت کشتی‌های مطالعاتی نصب شده‌اند، ‌امواج صوتی بسیار قدرتمند به طور مکرر به اعماق دریا ارسال می‌شوند و حسگرهای انعکاسی صدای بازگشتی را برای تشخیص وضعیت اعماق اقیانوس و ساختمان زمین‌شناسی در عمق چند کیلومتری زمین ثبت می‌کنند. «صوت» یک ابزار قدرتمند برای مطالعه و انعکاس ساختار کف دریا است که صنایع انرژی از این وسیله برای کشف مکان نفت یا گاز در بستر اقیانوس‌ها استفاده می‌کنند. از آنجا که نهنگ‌ها برای برقراری ارتباط، مسیریابی و یافتن غذا از صوت استفاده می‌کنند، قرارگیری در معرض صداهای شدید اکتشافی می‌تواند منجر به بروز استرس و تغییر رفتاری آنها شده و علاوه بر ایجاد اختلال در یافتن غذا و نگهداری از فرزندانشان، منجر به آسیب‌های مستقیم جسمی در آنها شود.

    به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت، این برنامه جامع‌ترین مطالعه‌ای است که تاکنون برای حفاظت از نهنگ‌ها در خلال فعالیت‌های اکتشافی نفتی اجرا می‌شود.

    نجات نهنگ‌های خاکستری غربی از این جهت اهمیت دارد که این آبزیان بزرگ‌جثه در فهرست قرمز IUCN جزو گونه‌های «به شدت در معرض خطر» هستند.

  • نجات معجزه‌آسای دختربچه به کمک حیوانات ولگرد

    نجات معجزه‌آسای دختربچه به کمک حیوانات ولگرد

    Animal-Rights-Watch-ARW-1847

    دیده بان حقوق حیوانات: دختر چهار ساله‌ای که یک شب در بیابان و خرابه های جنوب کرمان سرگردان بود پس از 14 کیلومتر پیاده روی در حالی در خرابه ای پیدا شد که حیوانات در اطراف این خرابه با ایجاد سرو صدا امدادگران را متوجه مکان حضور این دختر بچه کردند.

    به گزارش مهر، تعطیلات آخر هفته گذشته یک خانواده از اهالی بخش هور در شهرستان فاریاب در جنوب استان کرمان بر اثر بی احتیاطی دختر بچه چهار ساله خود را گم کردند در ساعات ابتدایی این خانواده و مردم روستا به جستجوی کودک پرداختند و با گذشتن چندین ساعت از گم شدن دختر بچه و نا امید شدن از یافتن کودک مراتب را به هلال احمر شهرستان کهنوج و دستگاههای مربوطه اطلاع دادند.

    اما با وجود همکاری نیروهای مردمی و امدادگران و نیروی انتظامی اثری از کودک یافت نشد، عملیات نجات کودک در طول شب نیز ادامه یافت و امدادگران روستاها و مناطقی را که امکان وجود کودک در آنها بود مورد بررسی قرار گرفت.

    با این وجود همچنان در طول شب نیز اثری از این دختر بچه یافت نشد، از سوی دیگر دختربچه که پس از سهل انگاری والدینش در دشتهای غیر مسکونی تنها مانده بود و خود را تنها در بیابان می دید در بیابان شروع به جستجوی پدر و مادرش می کند.

    14 کیلومتر پیاده روی در بیابانی مملو از حیوانات وحشی

    کودک در نهایت در کمال تعجب در تاریکی شب 14 کیلومتر را در بیابان طی می کند و  سرانجام به دلیل خستگی فراوان و درحالیکه هیچ گونه آب و خوراکی نیز به همراه نداشته است در خرابه به استراحت می پردازند.

    این درحالی است که بیابانهای اطراف بخش هور در شهرستان فاریاب یکی از مناطق محل زیست گراز های وحشی، گرگ و سگهای ولگرد و کفتار است.

    پس از گذشت نیمه شب امدادگران که دایره تجسس خود را گسترده تر کرده بودند متوجه تجمع سگهای ولگرد و زوزه آنها برای جلب توجه می شوند.

    پس از اینکه امدادگران به خرابه های نزدیک یکی از روستای مجاور نزدیک می شوند متوجه حضور کودک در خرابه ها می شوند که از خستگی به حالت نیمه بی هوش در آمده است.

    حیوانات با سر و صدا دادن مردم را متوجه کودک کردند

    نکته جالب توجه اینکه حیوانات هیچ گونه تلاشی برای صدمه زدن به کودک نکرده بودند و در مقابل با رفتار خود سعی کرده اند امدادگران را از محل حضور کودک گم شده آگاه کنند.

    رئیس جمعیت هلال احمر شهرستان کهنوج در خصوص عملیات امداد برای نجات این کودک می گوید: خبر گم شدن این کودک به اطلاع هلال احمر رسید و در همان ساعات ابتدایی اکیپی متشکل از امدادگران هلال احمر برای پیدا کردن این دختر بچه تشکیل شد.

    صدیقه سالارکیا ادامه داد: در ابتدا مناطق اطراف محل گم شدن کودک جستجو و احتمالات مختلف در دستور کار قرار گرفت اما شواهدی دال بر بروز حادثه برای کودک یافت نشد و در مراحل بعد گستره جغرافیایی محل جستجو افزایش یافت.

    وی گفت: کودک پس از غفلت والدین گم شده بود و این احتمال می رفت که دختر بچه برای پیدا کردن والدین اقدام به جستجو کرده باشد اما به دلیل عدم آشنایی کودک با بخش هور و محل گم شدنش الگوی مشخصی برای حرکت مسیر کودک متصور نبود.

    کودک کیلومترها راه را در شب طی می کند و به خرابه می رسد

    سالارکیا افزود: اکیپ جستجو شامل پنج نفر از پرسنل و امدادگران هلال احمر بودند که با آغاز شب و تاریکی هوا نیز عملیات جستجو را دنبال کردند و درنهایت 14 کیلومتر دور تر از محل گم شدن کودک در یک مخروبه در زندگی روستای مجاور دختر بچه را در حالی که از تشنگی و گرسنگی دچار ضعف شده بود را پیدا کردند.

    وی نحوه پیدا کردن کودک را بسیار عجیب و از الطاف خداوند نسبت به این کودک اعلام کرد و گفت: مردم این منطقه پس از گذشت یک روز از گم شدن کودک متوجه حضور سگهای ولگرد در اطراف این مخروبه می شوند و پس از حضور امدادگران و مردم در اطراف مخروبه کودک پیدا می شود.

    وی گفت: حیوانات صدمه ای به کودک نرسانده بودند و با ایجاد سر و صدا مردم را متوجه حضور کودک نیمه بی هوش کرده بودند.

    وی از مردم خواست در صورت حضور در طبیعت و دشتهای استان به شدت مراقب کودکان و افراد سالمند باشند.

    هم اکنون حال عمومی کودک پس از مراقبتهای اولیه پزشکی مطلوب گزارش شده است.

  • نجات یک قلاده روباه زخمی در کرج

    دیده بان حقوق حیوانات: شاید با حیوانات و پرندگان اهلی و وحشی که به خاطر تصادف، نگهداری نامناسب یا سایر عوامل محیطی در آستانه مرگ قرار داشته‌اند روبه‌رو شده‌اید، عده‌ای برای نجات آنها هرکاری بتوانند انجام می‌دهند و تعداد کمی نیز شاید بی‌تفاوت از کنار این موجودات بی دفاع عبور کنند.

    به گزارش روابط عمومی اداره حفاظت محیط زیست شهرستان کرج: روز شنبه مورخ 92/10/28 پس از تماس تلفنی یکی از شهروندان مبنی بر حضور یک قلاده روباه زخمی در جاده ماهدشت -بعد از فرودگاه پیام، ماموران یگان حفاظت این اداره به محل اعزام و حیوان زخمی را که به دلیل تصادف با یک خودرو مصدوم شده بود جهت مداوا به یکی از مراکز درمانی (بیمارستان دامپزشکی) انتقال دادند.

    حکیمی رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان کرج در این مورد اظهار داشت: همانطور که همه ما دوست داریم از زندگی توام با امنیت و آرامش بهره مند شویم موجودات دیگر نیز این حق را برای خود محفوظ می دانند. با توجه به آموزه های دین اسلام، تمام موجودات حق حیات داشته و آزار و اذیت حیوانات به هر طریقی گناه محسوب شده و مستوجب عقوبت الهی است. در قانون نیز این حق برای همه جانداران و حیوانات محفوظ دانسته شده و تخلف از آن جرم محسوب می شود و در صورت مشاهده با افراد خاطی مطابق، قانون برخورد خواهد شد.

  • نجات یک قطعه پرنده کاکایی توسط دوستداران محیط زیست شهرستان خوسف

    دیده بان حقوق حیوانات: یک قطعه پرنده کاکایی که از ناحیه بال آسیب دیده بود توسط یکی از شهروندان دوستدار محیط زیست تحویل نمایندگی حفاظت محیط زیست در شهرستان خوسف شد.

    به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی، مسعود روانان با اعلام این خبر، گفت: این پرنده در حال حاضر توسط تیم دامپزشکی در حال مداوا است و پس از بهبودی کامل به آغوش طبیعت بازگردانده خواهد شد.

    وی افزود: پرنده کاکایی جثه‌ای متوسط تا بزرگ دارد و معمولاً به رنگ سفید یا خاکستری است. این پرندگان اغلب نشانه‌های سیاه‌رنگی بر روی بال یا سر و پاهای پره‌دار و منقار ضخیم و دراز دارد. هر دو پرنده نر و ماده به یکدیگر شبیه هستند و بر روی زمین و یا درون آبگیرها آشیان می‌کنند.

  • نجات یک کفتار در آران و بیدگل/ تصویر

    Animal-Rights-Watch-ARW-7114

    دیده بان حقوق حیوانات: یک عدد کفتار در شهرستان آران و بیدگل نجات یافت.
    به گزارش پايگاه اطلاع رساني محيط زيست استان اصفهان، یک عدد کفتار گرفتار شده در قنات های اطراف آران و بیدگل بوسیله محیط بانان این شهرستان نجات یافته و به طبیعت بازگردانده شد.
    کفتارها جانورانی هستند که به دلیل لاشه خوار بودن نقش مهمی در پاک سازی طبیعت و جلوگیری از انتشار آلودگی ها و بیماری ها بر عهده دارند.

  • داستان رهایی 4 جوان از محاصره 11 گرگ/ حمل سلاح شکاری برای عکاسی از خورشید!

    Animal-Rights-Watch-ARW-7066

    دیده بان حقوق حیوانات: «دیگر امیدی به نجات نداشتیم و خودمان را برای مبارزه با گرگ‌ها و کشته و مجروح‌شدن آماده کرده بودیم.» این را رضا موسوی عکاس و خبرنگار جوانی می‌گوید که به همراه سه نفر از دوستانش برای عکاسی لحظه به لحظه طلوع خورشید به ارتفاعات قلعه بابک رفته بودند، اما نه‌تنها موفق به عکاسی نشدند که ناخواسته در چندقدمی مرگ قرار گرفتند.

    نفس در سینه هر چهار جوان حبس شده بود و هریک در خیالاتش به مرگ فکر می کرد. یکی به پسر کوچکش، دیگری به مادرش که چشم به راه او بود و… چرا با این که تمام کسانی را که می شناختند در جریان حادثه ای که برایشان اتفاق افتاده بود، قرار داده بودند، هیچ کس به کمک شان نمی آمد؟

    لحظات مرگباری بود. برق خوفناک نگاه گرگ ها آنها را به وحشت انداخته بود. آنها به دقایقی فکر می کردند که دندان های تیز و برنده گرگ ها، تن شان را تکه پاره می کرد و جز استخوان هایشان چیزی از آنها باقی نمی ماند.

    در محاصره گرگ ها

    روزنامه جام جم نوشت: آرش شادمند و پسر عمویش عباس به همراه رضا موسوی و محمد زارعی از یک ماه پیش با هم قرار گذاشته بودند برای عکاسی از طلوع زیبای خورشید به ارتفاعات قلعه بابک بروند، اما هر بار مشکلی پیش می آمد و برنامه شان عقب می افتاد تا این که بالاخره برنامه عکاسی جور شد و هر چهار جوان بعد از بستن بار و بنه سفر و برداشتن آذوقه ساعت هفت شب به سمت ارتفاعات موردنظرشان حرکت کردند. در طول مسیر ایلی به نام ایل بسطام لو زندگی می کرد که اعضای آن با منطقه آشنایی داشتند. هر چند این موقع از سال، زمان آمد و شد گرگ ها نیست، با این حال آرش که از همه بزرگ تر بود، محض احتیاط از یکی از ایلیاتی ها پرسید در منطقه گرگ هست یا نه؟ ایلیاتی هم جواب داد: «گرگی نیست. اگر هم باشند، سیر هستند و جای نگرانی نیست. چون سه راس از گوسفندان ما گم شده و احتمال دارد گرگ ها آنها را خورده باشند.» خیال چهار همسفر که راحت شد دوباره حرکت کردند. وقتی رسیدند، عقربه های ساعت دو بامداد را نشان می داد. مکان مسطحی را پیدا کردند و بعد از به پا کردن آتش، سه پایه و دوربین عکاسی را آماده کردند تا تصویر لحظه به لحظه طلوع زیبای خورشید را ثبت کنند.

    صدای زوزه گرگ از دور به گوش می رسید و این زوزه ها به معنی جمع شدن اعضای گروه حیوانات درنده دور هم بود. در همین لحظه عباس چشمش به حیواناتی افتاد که در تاریکی شب و به آرامی از دره عمیقی به سمت آنها حرکت می کردند.

    آرش می گوید: «هوا خیلی تاریک بود و معلوم نبود آنها چه نوع جانوری هستند. به عباس گفتم احتمالا گوسفندان گمشده ایلیاتی ها هستند. چند لحظه بعد که حیوانات نزدیک و نزدیک تر شدند، عباس با وحشت گفت اینها گوسفند نیستند، گرگ هستند. او شروع به شمردن کرد. یک… دو… سه… چهار… پنج… همین طور می شمرد و وقتی به عدد هشت و بعد هم یازده رسید، پاهایم شروع به لرزیدن کردند. گرگ ها وقتی به ما رسیدند، آرایش نظامی گرفتند. سه قلاده شان با حفظ فاصله حدود 80 متری از ما جلوی ما نشستند و بقیه گرگ ها در سمت چپ و راست کمین کردند. می دانستیم می خواهند از پشت به ما حمله کنند.»

    چهار جوان از روی بدشانسی درست جایی اتراق کرده بودند که قرق گرگ ها بود. آن گونه که آرش تعریف می کند، گرگ ها از آتش می ترسند و تا زمانی که آتش روشن باشد، جرات نزدیک شدن به انسان ها را ندارند. آتش کوچکی که آنها روشن کرده بودند مانع از حمله گرگ ها می شد، اما مشکل اینجا بود که در منطقه بوته زیادی برای آتش زدن وجود نداشت و بعد از سوزاندن چند بوته، آرش پتوها را تکه تکه کرد تا با آنها آتش را روشن نگه دارد. گرگ ها چشم در چشم چهار جوان دوخته بودند. سرکرده گرگ ها که بزرگ تر و جلوتر از همه بود، روبه روی چهار جوان نشسته بود و به دقت حرکات آنها را زیر نظر داشت. سوز هوا استخوان سوز شده و اگر قرار بود با همین روال و بدون مواد سوزاندنی سر کنند، خیلی طول نمی کشید آتش خاموش شود و گرگ ها از هر طرف به آنها حمله کنند. آرش با نیروی انتظامی و دوستانش در میراث فرهنگی و هلال احمر تماس گرفت. کریمی رئیس اداره میراث فرهنگی کلیبر وقتی در جریان موقعیت خطرناک او و دوستانش قرار گرفت، چون به منطقه بخوبی آشنا بود، به آرش گفت هر طور شده آتش را روشن نگه دارد تا او برسد. آرش توضیح می دهد: «منتظر بودیم تا آنها از راه برسند. عباس رفت بوته بکند و بیاورد. در همین لحظه یکی از گرگ هایی که پشت سرما کمین کرده بود، به سمت او حمله ور شد. با دیدن این صحنه چادر مسافرتی را از روی زمین کندم و روی آتش انداختم. با شعله ورشدن آتش، گرگ عقب کشید و دوباره به کمین گاهش برگشت. در مدتی که ما با بچه های میراث فرهنگی در ارتباط بودیم، صدای تیراندازی آمد. گرگ ها هم چون به صدای شلیک تیر حساس هستند، گاهی عقب نشینی می کردند.» اما این همه داستان نبود.

    اضطراب بی پایان

    تا کریمی و دوستانش از راه برسند، آتش باید روشن نگه داشته می شد. حول و حوش منطقه ای که آرش و دوستانش اتراق کرده بودند، دیگر بوته ای برای سوزاندن نمانده بود؛ اما آتش به هر قیمت باید روشن می ماند.

    رضا می گوید: «دیگر بوته ای برای سوزاندن نمانده بود. هر چیز سوختنی را که دم دستمان بود درون آتش انداختیم. چادر مسافرتی که سوخت، چهار کیسه خواب به اضافه لباس ها، زیر شلواری و.. همه چیز را سوزاندیم. محمد که حسابی ترسیده بود، جوراب هایش را درآورد و یکی یکی درون آتش انداخت. جز یک دست لباس با کاپشن چیز دیگری برای سوزاندن نداشتیم. یک نورافکن داشتیم و گاهی نور آن را به چشم گرگ هایی که روبه رویمان نشسته بودند می انداختیم و وقتی نور می افتاد عقب نشینی می کردند.»

    از طرف دیگر رئیس میراث فرهنگی با دو نفر از دوستانش، با اسلحه شکاری در حال حرکت به سمت مکانی بودند که آرش و دوستانش حضور داشتند. عقربه ها ساعت سه و نیم صبح را نشان می داد و هنوز از کمک خبری نبود. امیدهایی که بین گروه چهار نفره شکل گرفته بود، کم کم به یأس تبدیل می شد. معلوم نبود ناجیان چه زمانی از راه می رسند. ممکن بود زمانی بیایند که یکی دو کشته و مجروح روی دست نیروهای امدادی بماند. گرگ ها پا به پای آرش و دوستانش بیدار و مترصد وقتی بودند که آتش خاموش شود و سپس حمله کنند. چون آرش از سه دوستش خواسته بود او را در این سفر همراهی کنند، مسئولیت آنها هم با او بود و نباید آسیبی می دیدند. چه آتش خاموش می شد و چه نیروهای کمکی دیر از راه می رسیدند، برای مقابله با حمله گرگ ها باید چاره ای می اندیشید. او قبلا هم با گرگ رو در رو شده بود و می دانست چگونه با آنها مقابله کند. احتمال این که وارد نبرد تن به تن با گرگ ها شوند وجود داشت و باید به دوستانش هم راه مقابله را آموزش می داد. آرش می گوید: «به بچه ها گفتم آماده درگیری فیزیکی با گرگ ها باشید. کاپشن تان را دور دست چپ تان بپیچید و وقتی که به سمت تان حمله کردند، با چاقویی که در دست راست تان گرفته اید به آنها ضربه بزنید.»

    سه نفر دیگر که بی تجربه بودند، در ذهن شان به لحظه ای فکر می کردند که با گرگ های درنده تن به تن می جنگند. چاره دیگری نبود. عباس به لحظه دریده شدنش توسط گرگ ها فکر می کرد. به لحظه ای که طعمه شده و چیزی جز استخوان از او باقی نماند. گروه در تاریکی شب آماده نبرد بودند. ساعت 4 و 30 دقیقه صبح کریمی و گروهش که بلد راه بودند و موقعیت مکانی آرش و دوستانش را می شناختند، با شلیک تیر هوایی از راه رسیدند. با شلیک تیرهای هوایی چهار مرد جوان جانی تازه گرفتند و همه گرگ ها جز سه قلاده شان فرار کردند. آرش که از تنگنای به وجود آمده و نگاه های سرد و بی روح گرگ پیر گله بشدت عصبی شده بود، اسلحه شکاری یکی از همراهان کریمی را خواست تا این حیوان را با تیر بزند، اما او اجازه نداد و گفت که اگر این گرگ را بزنی کل گله به دلیل از هم پاشیده شدن گروه از بین می رود. رضا می گوید: «اصلا فکر نمی کردم نجات پیدا کنیم. البته تا دو ساعت اول فکر می کردیم کمک از راه می رسد، اما وقتی مدت زیادی گذشت و خبری نشد، خودمان را برای مبارزه با گرگ ها آماده کردیم. خدا را شکر بموقع رسیدند و کار به درگیری فیزیکی با گرگ ها نرسید. تنها چند قدم با مرگ فاصله داشتیم.»

    با این که آرش و دوستانش شب مرگبار و پر از ترس و وحشتی را پشت سر گذاشته اند، با این حال باز هم برای عکاسی به آن منطقه خواهند رفت، اما این بار با اسلحه شکاری.

  • مرد گمشده سگش را خورد تا زنده بماند

    Animal-Rights-Watch-ARW-7060

    دیده بان حقوق حیوانات: یک کوهنورد کانادایی که 3 ماه پیش در منطقه ای از کبک کانادا گم شده بود مجبور شد برای زنده ماندن سگش را بخورد.

    به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه «دیلی میل» مارکو لاووی کوهنورد 44 ساله کانادایی پس از 3 ماه گم شدن در حالی که بنا به اعلام پلیس تنها تاب مقاومت برای مدت 24 تا 48 ساعت را داشته باشد، از سوی نیروهای امداد پیدا شد.

    وی در طی این 3 ماه مجبور شده بود برای زنده ماندن سگ خود را بخورد و از برگ درختان برای تغذیه استفاده کند. مچ پای او به شدت آسیب دیده بود از این رو توانایی راه رفتن زیادی نداشته است.

    لاووی پس از اینکه نیروهای امداد او را پیدا کردند به شوخی گفته است: سگ دیگری برای خوردن نیست؟

    وی پس از اینکه گرسنگی به او فشار زیادی وارد می کند محبور می شود برای رهایی از گرسنگی سگ شفرد آلمانی خود را با سنگ بکشد و گوشت سگش را بخورد. پزشکان اعلام کردند که او اگر سگش را نمی‌خورد احتمالا در طی این مدت از گرسنگی می مرد.

    لاووی پس از پیدا شدن به بیمارستان منتقل شد و بنا به اعلام پزشکان دست‌کم باید به مدت 2 هفته بستری باشد.

    وی در طی این مدت بسیار نحیف و لاغر شده است.

    مرد گمشده سگش را خورد تا زنده بماند

    دریاچه ماتاگامی کبک جایی که لاوویی پس از 3 ماه در حوالی آن پیدا شد و نجات یافت

  • دردسرهای جالب برای نجات یک سنجاب/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: 2 ماشین آتش نشانی، 3 وسیله نقلیه دیگر، 10 آتش نشان و تجهیزات ویژه نجات گرفتاران در آب، همه این‌ها برای نجات یک سنجاب! تصاویری که در زیر می‌بینید مربوط به نجات یک سنجاب گرفتار شده در کانال آب است که طی آن،‌ 10 آتش‌نشان با 5 وسیله نقلیه به محل اعزام شده‌اند. البته بعد از تلاشهای فراوان در انتهای کار تنها با صرف 20 دقیقه وقت و با استفاده از یک نردبان، این سنجاب خوشبخت را نجات دادند.
    Animal-Rights-Watch-ARW-6994

  • نجات گربه بازی گوش از داخل پایه ستون فلزی/ تصویری

    دیده بان حقوق حیوانات: بعد از یک ساعت تلاش ماموران آتش نشانی ایستگاه شماره یک شهرستان ماکو گربه بازی گوش گرفتار در پایه ستون در حیاط یک منزل مسکونی نجات یافت .

    http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1392/8/5/302742_574.jpg

    http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1392/8/5/302743_729.jpg

    http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1392/8/5/302744_405.jpg

    http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1392/8/5/302745_826.jpg

    Animal-Rights-Watch-ARW-7021

    حمید قاسمی از ماکو