دیده بان حقوق حیوانات: تا کنون در زمینه عقیم سازی حیوانات و تصمیم گیری برای این عقیم سازی به صورت پراکنده نظرات موافق و مخالفی منتشر شده ولی به دلیل اهمیت موضوع هنوز در این زمینه راه نرفته بسیاری وجود دارد. مبحث پیش رو از کامل ترین و مستدل ترین مطالبی است که تا کنون در این زمینه نشر یافته و امید که آغازگر خوبی باشد برای ادامه مسیر در این راه. بی شک دیده بان حقوق حیوانات نیز در این راه متعهد به رسالت خود همراه صاحب نظران خواهد بود.
چرا اخته كردن حيوانات كاري غير اخلاقي و نقض آشكار حقوق حيوان مي باشد؟
خواهش جنسي طبيعي ترين چيز است زيرا كه سرچشمه زندگي است. نيروي زندگي از مركز جنسي سر چشمه ميگيرد. غريزهاي دروني تمام موجودات را هدايت ميكند. يك دانه هدفي جز اين ندارد كه به خورشيد برسد و آسمان را لمس كند. درخت در همه جهات رشد مي كند، وقتي نهايت رشدش را كرد گلهايش به شكوفه مينشينند. مدتي بعد گلها مي پژمرند و به زمين مي افتند و دوباره به بذر تبديل مي شوند و به اين ترتيب همان سفر دوباره آغاز مي شود. اين چرخش در تمامي طبيعت مشهود است.

هستي هرج و مرج و پراكندگی نيست. هستي يك كل غير قابل تفكيك است. اگر گلي را بچينيد، به ستاره هايي كه ميليونها سال از ما دورند صدمه خواهيد زد.
آفرينش جرياني ابدي و جاودانه است و پيوسته در حال تداوم مي باشد. در غير اين صورت در هر لحظه برگهاي تازه از كجا ميايند؟
چطور ممكن است تخم هاي جديد شكسته شوند و پرندگان جديد از آن سر بیرون آورند؟
چگونه ممكن است بذرها شكافته شوند و از دلشان جوانه هاي نو به آسمان سر کشند؟

چگونه ممكن است يك جنين آفريده شود؟و تولد هاي جديد صورت گيرند؟خداوند هر لحظه در حال آفرينش است.
از زمان بوجود آمدن حيات بر روي كره زمين، موجودات زنده، از جلبكهاي سبز-آبي گرفته تا پستانداران، همه توليد مثل ميكرده اند تا نسل گونه خود را حفظ كنند.
هزاران سال است كه سگها و گربه ها هم توليد مثل مي كنند. بنا بر عقيده حيوان شناس انگليسي پروفسور وين ادواردز، جمعيت هاي حيواني داراي مكانيسمهاي خود تنظيمي هستند. او در كتاب Animal dispersion in relation of social behavior مي گويد كه در وجود حيوانات شعوري قرار دارد كه جمعيت خود را از روشهاي بخصوصي كنترل كرده و در حد ثابتي حفظ مي كنند.
هدف مشترك و نهايي تمام موجودات زنده روي كره زمين اين است كه آنقدر بتوانند زنده بمانند تا نيمي از ژن هايشان را به نسل بعد منتقل كنند. [1]
در سير تكاملي، موجودي موفق محسوب ميشود كه توانايي حفظ ژنهاي خود را داشته باشد. [2]
حيات و زندگي موجودات زنده شامل دو دسته فعاليت ميشود:
سوخت و ساز، و توليد مثل. [1]
به عبارتي يك موجودی را می توان زنده لقب داد كه سوخت و ساز، و توليد مثل او فعال باشد. هر عاملي كه يكي از اين دو را تهديد كند، تهديدي براي زندگي و حيات یک موجود زنده خواهد بود. [1]
از نظر و ديد تكاملي، توليد مثل نكردن يعني انتقال ندادن ژنها به نسل بعدي، که این امر همانند مردن يك موجود زنده ميباشد. در هر دو صورت ژنهاي حيوان در نسل بعد وجود نخواهد داشت. [2]
انتخاب طبيعي از ژنهايي حمايت مي كند كه مربوط به اندازه بزرگتر حيوان و قابليت مبارزه كردن هستند. انتخاب طبيعي از ژنهايي كه مسئول طول عمر بيشتر هستند حمايت نميكند. [2]
براي يك حيوان نر، جثه بزرگتر براي مبارزه لازم است. در حيواناتي مانند خوك آبي نر و شير نر كه براي انتخاب جفت با رقيب خود درگير مبارزه تن به تن ميشوند، انتخاب طبيعي منجر به بزرگ شدن اندازه آنها شده است. بطوري كه خوك هاي آبي نر بزرگترين عضو خانواده گوشت خوار ها مي باشند. [2]
برنده مبارزه تن به تن كسي است كه قوي تر بوده، در نتيجه ميتواند ژن هايش را به نسل بعد انتقال دهد. [2]
مسن تر بودن حيوان هيچ فايده اي براي او ندارد. [2]
عقيم كردن حيوان براي افزايش طول عمر او، از نظر تكاملي هيچگونه سودي برايش ندارد. [2]
مرگ براي حيوان قطعا اتفاق بدي است و بايد از آن اجتناب كند. اما اگر تنها راه دسترسي به حيوان ماده به قيمت كاهش عمر حيوان نر تمام شود، انتخاب طبيعي از ژنهاي بزرگتر و قوي تر حمايت مي كند نه از ژن هاي طول عمر بيشتر. يعني حيوان از جان خود ميگذرد تا بتواند توليد مثل كند. [2]
خوكهاي آبي نر بخاطر نوع جفتگيري خود، داراي طول عمر كمتري نسبت به ماده ها هستند. [2]
چارلز داروين در كتاب On the origin of species by means of natural selection مي گويد كه تنازع بقا داراي برندگان و بازندگاني مي باشد كه منجر به تغييراتي در جمعيتها در طي زمان مي شود. برنده ها ژن هايشان را به نسل بعد منتقل مي كنند در حالي كه بازنده ها اينكار را انجام نمي دهند.
اگر فرزند حيواني عقيم باشد يا از نظر جنسي خنثي باشد درست همانند اين است كه هيچ فرزندي وجود ندارد. [2]
در دنياي حيوانات حتي نر ها در شمارش جمعيت محسوب نميشوند و فقط براي اينكه ماده ها توليد مثل كنند مورد نياز هستند. [2] تكامل موجودات از طريق انتخاب طبيعي در جهت افزايش سازگاری كار ميكند و سازگاریعبارت است از اطمينان از پابر جا ماندن ژن هاي يك موجود زنده در آينده.
با طولاني شدن عمر يك حيوان، احتمال خطراتي مانند بيماري، خورده شدن توسط حيوانات ديگر و مرگ بيشتر مي شود. بنا بر اين توليد مثل در سن پايين حتي اگر منجر به كوتاهتر شدن عمر حيوان شود، ارجح است. [2]
در شرايطي كه احتمال مرگ حيوان به هر دليلي (بيماري، شكار شدن، كشتار توسط انسان…) بالا رود، انتخاب طبيعي از ژن هايي حمايت ميكند كه توليد مثل زودتري انجام مي دهند. به عبارت ديگر زماني كه جان حيوان را خطري تهديد به مرگ مي كند، زاد و ولد حيوان از سن كمتري شروع مي شود. [2]
بهترين سناريوي توليد مثل اين است كه موجود زنده خيلي زود به مرحله توليد مثل برسد و تمام بچه هايش هم زنده بمانند. كه البته در طبيعت اين اتفاق نمي افتد. [2]
بنا بر اين شرايط محيطي در اينكه حيوان چه زماني به مرحله توليد مثل برسد و چند بار توليد مثل كند و هر بار چند بچه بوجود بياورد، تاثير گذارند. [2]

نهايت اين سبك و سنگين كردن ها در ماهي قزل آلا ديده مي شود. اين ماهي تمام انرژي خود را صرف باز گشت به زادگاه و توليد مثل مي كند و سپس مي ميرد. يعني در بعضي شرايط خاص محيطي حيوان ترجيح ميدهد كه به هر قيمتي كه شده توليد مثل كند، حتي اگر به قيمت از دست رفتن جانش باشد.
وقتي كه احتمال تكثير در آينده خيلي كم باشد، يكبار توليد مثل قبل از مرگ بهترين كار است. [2]
مبارزه و زخمي شدن گربه هاي نر براي انتخاب جفت، هزينه خيلي زيادي در رسيدن به هدفشان نيست. اين انتخاب خود گربه نر است كه به گربه ماده دسترسي پيدا كند حتي اگر به قيمت معلول شدن خودش باشد، زيرا اين هدف اصلي حيوان در سير تكاملي مي باشد.
براي حفظ ثبات اندازه يك جمعيت، هر جفت حيوان بايد بطور متوسط دو بچه از خود به جاي بگذارند. و بسيار متعجبانه اين است كه اكثر گونه ها يك تراكم جمعيتي ثابتي را حفظ مي كنند. دو توضيح براي اين امر وجود دارند:
قدرت باروري افراد بنابر كاهش يا افزايش تراكم جمعيت، كم يا زياد مي شود. و ديگر اينكه احتمال زنده ماندن شخص بستگي به تراكم جمعيت دارد. مثلا رشد زياد جمعيت منجر به قحطي و كاهش جمعيت خواهد شد. و اين جمعيت، جمعيت سالمي نخواهند بود و دچار بيماري خواهند شد. البته به ندرت جمعيت آنقدر زياد مي شود كه از قحطي بميرند. و اين به خاطر رفتاري به نام انتخاب گروهی مي باشد. رفتاري كه به نفع گروه و گونه تمام مي شود و نه الزاما به نفع تك تك افراد. در بسياري گونه ها رفتارهاي قلمرویی براي تنظيم تراكم جمعيت بكار ميرود. مثلا مشخص كردن قلمرو، جمعيت گرگ ها را در يك محدوده خاص تنظيم مي كند. گرگ هاي نر و ماده با هم پرسه مي زنند اما تا زماني كه يك قلمرو براي خود اشغال و تعيين نكرده باشند، توليد مثل نمي كنند.
در گروه هايي كه چندين سگ ماده و نر در آن ها زندگي مي كنند، فقط سگ ماده آلفا(رئيس)حق جفت گيري و توليد مثل دارد و حتي گاهي ساير سگ هاي ماده گروه اصلا فحل نمي شوند و آمادگي جفت گيري پيدا نمي كنند. [1] اكثر پرنده ها هم محدوده اي براي جمع آوري غذا براي بچه هايشان دارند. [3]
اين رفتار ها رشد جمعيت را كاهش مي دهند. حيواناتي كه تهاجمیتر هستند و مي خواهند از محدوده بزرگتري دفاع كنند، بيشتر در معرض صدمات و مرگ بوده و آنقدر انرژي از دست مي دهند كه دیگر نمي توانند توليد مثل كنند نمایند.
حيوانات خيلي خجالتي يا ترسو، موفق به فراهم كردن قلمرو نمي شوند يا آنقدر قلمرو آنها كوچك است كه نميتوانند غذاي كافي براي خودشان و بچه هايشان فراهم آورند.
يكي از راه هاي حفظ انرژي در درون محدوده و قلمرو وذخيره آن براي مبارزه با غريبه ها، تعيين جفت و متّحد شدن مي باشد تا در درون گروه، مبارزه و هدر رفتن انرژي وجود نداشته باشد. بنا بر اعتقاد وین ادواردز منشا تمام رفتار هاي اجتماعي در Epideictic displaysمي باشد كه كار آن جمع آوري اطلاعات در مورد تراكم جمعيت مي باشد.

موشها، موش سانان ماکیان اهلي، نسبت به تراكم جمعيت بسيار حساس هستند و وقتي تراكم جمعيت زياد شود، جنگ و مبارزه زيادي در گرفته و ممكن است توليد مثل را متوقف كنند. موشها با احساس بوي گربه،كمتر زاد و ولد مي كنند و بيشتر بچه هايي كه در اين زمان به دنيا مي آورند نر هستند.
موشهاي صحرايي قطب شمال مهاجرت مي كنند. افراد از توليد مثل ممانعت مي كنند تا جمعيت به حدي نرسد كه غذا تمام شود. وقتي يك جمعيت متشكل از چند گروه كوچك باشد، بعضي گروه ها هنگامي كه جمعيت زياد است از توليد مثل صرفه نظر مي كنند.
سگ ها و گربه ها نيز گونه هايي از حيوانات هستند و آنها نيز از همين شعور و قابليت برخوردارند و هزاران سال است كه از همين قانون تبعيت كرده اند. وتنها در چند دهه اخير است كه انسان اينگونه تصميم گرفته است كه تعداد سگها و گربه ها بيشتر از حد مورد قبول او هستند! برخی انسان های خودخواه و غاصب براي آنكه با خيال راحت زيستگاه هاي اين حيوانات را براي منافع اقتصادي و ارضاي خودخواهي هاي خودشان غصب كنند، دست به نسل كشي اين حيوانات زده اند.
امروزه پول به عنوان یکی از اهداف عمده بسیاری از انسانها در کارهایشان شده است. اینان طبيعت، جنگل ها و محيط زيست خود و ساير موجودات را نابود مي كنند تا بلکه بر دارایی خود بیافزایند. چنین فردی، در اين راه هم خودش را نابود مي كند هم ناجوانمردانه دست به قتل و كشتار و نسل كشي حيوانات بي گناه از راه هاي مختلف ميزند.

عقيم كردن يك انسان بنا بر قوانين قضايي برابر كشتن آن انسان است. در صورتي كه ماهیت وجودی انسان غير از غرايز مادی، داراي ابعاد والاتري نيز هست. وجوه تمايز انسان و حيوان در همين جا مي باشد. انسان داراي ابعاد معنوي و روحاني است و مي تواند غرايزش را تعديل كرده و تحت كنترل خود درآورد. اما در مورد حيوان اينگونه نيست. ماهیت وجودی حيوان، با غرايز سرشته شده است. بدون وجود غرايز حيوان انگيزه و هدفي براي ادامه زندگي ندارد. از بين بردن غرايز طبيعي حيوان به معناي نابود كردن و كشتن حيوان است.
در طبيعت ،پيوند بين حيوانات و زندگي اجتماعي آنها بنا بر غريزه جنسي و انتخاب جفت صورت مي گيرد.
حيوانی كه از داشتن غريزه جنسي محروم شود، محكوم به تنهايي مي باشد.

پروفسور راجر ابرانتس رفتار شناس حيوانات در كتاب Evolution of canine behavior مي گويد كه براي پايداري يك سيستم رفتاري اجتماعي، بايد منفعت ژنتيكي وجود داشته باشد. حيوان براي سود و منفعت افراد فاميل خود، خدمات انجام مي دهد. شيرهاي نري كه با كمك هم با شير نر غريبه مي جنگند، معمولا برادر هستند.
شيرهاي ماده اي كه با هم به شكار مي روند، خواهر، دختر و يا خاله و خواهر زاده هستند.
در زنبور عسل اين رفتار در نهايت خود ديده مي شود. وعلت همه اينها، منفعت ژنتيكي است. در زنبور ها و حشراتي مانند مورچه ها، حشره ماده با خواهر خود داراي سه چهارم (75%) ژنهاي مشابه مي باشد. در نتيجه براي حفظ ژنهايش، بهتر و مفيد تر است كه از خواهرهايش محافظت كند تا اينكه تشكيل خانواده بدهد. به عبارتي او به خواهرهايش وابسته تر است تا نسبت به دخترهاي خودش.
عقيم و اخته كردن حيوان او را از همه اين رفتار هاي طبيعي و حقوقي كه به او تعلق دارند، محروم مي كند. حيواني كه اخته و عقيم شده است محكوم به تنهايي و زندگي غير طبيعي مي باشد.
حيوانات برده و بنده انسان نيستند تا بنا بر علايق و منافع انسان به اشكال و حالات غير طبيعي در آورده شده و در خدمت او بكار گرفته شوند.
گربه هر چقدر هم ناز و ملوس باشد براي اين آفريده نشده است كه همدم مطلق انسان باشد و به افتخار نائل شدن به اين مقام، محكوم به زندان ابد در چهار ديواري خانه باشد؛ در حالي كه براي راحتي انسان خودخواهي كه او را به اسارت در آورده است، بايد دچار معلوليت جسمي و جنسي هم بشود و از تمام حق و حقوقي كه مادر طبيعت به او داده است محروم گردد.
سگ هر چقدر هم كه وفادار و نگهبان خوبي باشد، براي اين هدف آفريده نشده است كه در خدمت مطلق انسان قرار گيرد و علاوه بر انواع و اقسام ظلم ها و ستمها از جمله حبس بودن در زير زمين ها و مكانهاي تاريك و بسته شدن هاي طولاني به درخت ها و در بهترين حالت آزاد بودن در محدوده چهار ديواري يك باغ، ، عقيم و اخته هم بشود. سگ آفريده نشده است كه به افراد معلول انساني كمك برساند يا نابيناهاي ما را راهنمايي كند و يا در خدمت ساير بيماران انساني باشد. و براي بهتر انجام دادن اين وظايف كه انسان ها به او تحميل كرده اند مجبور به اخته شدن هم بشود. چرا كه انسان ظالم و خود خواه ميخواهد كه حيوان دربست در خدمت او باشد و هوس جفت يابي به سرش نزند. عمل قبيحي كه در مورد بسياري از حيوانات كه به اصطلاح اهلي شده اند و اسير دست انسان هستند، انجام ميشود. مانند اسبهاي مسابقه كه گاهاً برای ارضاي حس خوشگذراني انسان عقيم و اخته مي شوند و از طبيعي ترين و حياتي ترين حق خود، محروم می گردند.
انسان، از يك طرف به نسل كشي و عقيم كردن سگها و گربه ها مي پردازد به طوري كه در كشوري مانند آمريكا كمتر سگ ياگربه سالم و عقيم و اخته نشده اي در دست مردم ديده مي شود(که البته براي اين كار هم منافع مبهم و نا مشخصي براي صاحب حيوان ارائه مي دهند)؛ و از طرف ديگر تجارت پرورش حيوانات خانگي غوغا مي كند. حتي در كشوري مانند ايران كه سگ نجس محسوب مي شود وحمل و نقل سگ در اتوموبيل جرم به حساب مي آيدو تقريبا نگهداري از سگ ممنوع است، پرورش دهندگان بي شماري در هر گوشه و كنار اين مملكت حتي در قفسهايي در آپاتمانهايي در وسط شهري مانند تهران ، بطور رسمي و غير رسمي مشغول اين تجارت كثيف مي باشند.
ادعاي اصلي دامپزشكان و مدعيان حقوق حيوانات براي اصرار بر عقيم كردن سگ ها و گربه ها، زياد بودن جمعيت آنها مي باشد. در صورتي كه جمعيت اين حيوانات بطور سرسام آوري توسط خود پرورش دهندگان زياد مي شود. افرادی بي وجدان سگها را به عنوان وسيله اي براي ثروتمند شدن در قفس ها و شرايط بسيار بد و ظالمانه اي براي تمام عمر حبس ميكنند و از آنها توله كشي مي نمایند. اكثر مراكز پرورش حيوانات خانگي با يك يا چند دامپزشك در ارتباط و همكاري هستند. همان دامپزشكاني كه از طرفي با اصرار صاحبان حيوانات آنها را به عقيم و اخته كردن حیوان خود ترغيب ميكنند و از طرف ديگر با پرورش دهنده ها شريك بوده و همكاري می نمایند. يعني هم از عقيم كردن حيوان سود مالي نصيب آنها مي شود و هم از پرورش و فروش حيوان. توصيه و نظر چنين كساني در مورد مزاياي عقيم كردن ابدا قابل اطمينان و اخلاقي نيست.
بسياري از صاحبان حيوانات از چگونگي عقيم كردن سگ و گربه خود بي اطلاع هستند. اغلب دامپزشكان لفظ عقيم كردن را بكار مي برند و صاحب حيوان را از اينكه قرار است حيوانش اخته بشود و غدد جنسي او بطور كامل خارج شود و به اصطلاح از نر یا ماده بودن بطور كلي ساقط شود (یا اصطلاحاً بي جنسيت شود)، آگاه نمي كنند. بسياري از صاحبان حيوانات اين تصور اشتباه را دارند كه حيوان آنها بعد از عقيم شدن، داراي رفتار هاي جنسی طبيعي خود بوده و فقط بچه دار نمي شود.
بسياري از آنها اگر بدانند چه بلايي قرار است بر سر حيوانشان بيايد از انجام اينكار منصرف مي شوند. اغلب اوقات دامپزشك به صاحب حيوان اين آگاهي را نمي دهد كه مي توان فقط لوله هاي دستگاه تناسلی حيوان را بست و به اصطلاح او را وازكتومي يا تيوبکتومي كرد. يا بهتر بگوييم برخی دامپزشكان حتي براي يك بار هم اين فكر به سرشان خطور نكرده كه حيوان براي سلامتي جسم و روح و روان خود نياز به هورمون هاي جنسي دارد و اگر هدف بچه دار نشدن او است، مي توانند كاري كنند كه غدد جنسي او از بدنش خارج نشود. براي برخي دامپزشكان، حيوان وسيله اي براي پولسازي مي باشد نه موجود زنده اي كه داراي حق و حقوقي مي باشد.
هر موجود زنده اي كه پا به عرصه وجود مي گذارد، داراي حقوقي مي باشد. هر موجود زنده اي داراي نيازها و علائقي است و اين حق اوست كه اين نيازها و علائقش برآورده شوند.
براي مثال ميگويند كودك حق بازي كردن دارد. و اين حق متعلق به همه كودكان جهان است. و فرقي ندارد كه اين كودك در كجاي دنيا و در چه كشوري زندگي مي كند… فرقي ندارد كه در خانواده فقير يا ثروتمند ،كم جمعيت يا پر جمعيت و… زندگي كند.اين حق هر كودكي در هر شرايطي است كه بازي كند.
يا وقتي گفته ميشود حق هر انساني است كه بچه دار شود، اين حق متعلق به تك تك انسانهاي روي كره زمين مي باشد ، بدون در نظر گرفتن اينكه ايا اين انسان در چه نوع خانواده يا جامعه اي زندگي مي كند.
در مورد حيوان هم آفرينش و طبيعت حق بر خورداري از غرايز جنسي و بچه دار شدن را به او داده است. اين حق هر حيواني است كه براي خود جفت انتخاب كند و بچه دار شود.
هر يك از اعضا و اندام موجود زنده با هدف مشخصي بوجود آمده است و همگي آنها در تعامل و همكاري با هم كارشان را انجام ميدهند. همگي براي سلامتي كامل كل مجموعه و نيز براي سلامتي تك تك اعضاي ديگر بدن، لازم و موثر هستند. همه پستانداران داراي غدد جنسي هستند كه ترشحاتي بنام هورمون از آنها خارج شده و از طريق جريان خون به تمام سلولهاي بدن مي رسد و روي همه آنها تاثير مي گذارد. اصطلاح هورمون يك عبارت يوناني است و به معني (به حركت در آوردن) مي باشد و به خوبي ماهيت ديناميك اين مواد را نشان ميدهد[4]
كه باعث ايجاد پاسخهاي سلولي و تنظيم روندهاي فيزيولوژيك مي شوند. عملا تمام هورمونها روي سوخت و ساز بدن تاثير دارند. اختلالات جنسي پيامدهاي بي شمار روان شناختي، توليد مثلي و متابوليك به همراه دارد. تستوسترون كه هورمون جنسي مردانه است، موجب تقويت توده عضلاني ، سبب كلفت بم شدن صدا و افزايش رشد عضلات و تقويت رشد طولي استخوانها و بسته شدن اپي فيزها و محدود شدن ادامه رشد استخوانها ميشود. تحليل عضلات ناشي از كم كاري غدد جنسي منجر به ناتواني، افت كيفيت زندگي و پيامدهاي نامطلوب بيماري ميشود. [4]

در انسان، سندرمي بنام كلاين فلتر وجود دارد كه در آن به علت اختلال عملكرد بيضه ها، كاهش تستوسترون وجود دارد و به همين علت. در خطر زياد ابتلا به سرطان پستان، لنفوم غير هوچكين و سرطان ريه هستند. [4]
كاهش غلظت تستوسترون با كاهش جرم و قدرت عضلات اسكلتي ضميمه اي، كاهش كاركرد فيزيكي، افزايش جرم چربي احشايي، مقاومت به انسولين، افزايش خطر بيماري شريان كرونري و مرگ و مير ناشي از آن ارتباط دارد. [4]
ترشحات غدد جنسي روي مغز، طرز فكر، شخصيت، رفتار، رويش موها، تن صدا، بوي بدن و .. . تاثير دارند. [4]
بطور روتين در جراحي دامپزشكي حيوانات نر را اخته مي كنند يعني بيضه هاي حيوان را خارج ميكنند ودر حيوان ماده هم رحم و تخمدانها را از بدن خارج مي سازند. [5]
(برای بزرگتر دیدن عکسهای زیر روی آنها کلیک کنید)

روش عقیم کردن گربه و سگ ماده

روش عقیم کردن گربه و سگ ماده

روش عقیم کردن گربه و سگ نر

روش عقیم کردن گربه و سگ نر
يكي از دلايلي كه طرفداران عقيم سازي براي توجيه اينكار ارائه مي كنند، جلوگيري از كشته شدن حيوان در اثر تصادف با اتومبيل ها و در اثر بي غذايي و سختي زندگي و… مي باشد. در صورتي كه اين مشكلات فقط به سگها و گربه ها تعلق ندارد. مرگ ومير ناشي از تصادفات ساليانه جان 27000 نفر را فقط در ايران ميگيرد. آيا در مورد خودمان هم همين راه حل را توصيه ميكنيم؟ آيا انسانها را براي اينكه دچار سانحه اتوموبيل نشوند اخته ميكنيم؟ آيا حيوان اخته شده زير ماشين نمي تواند برود؟
در هر 5 ثانيه يك كودك در جهان از گرسنگي جان خود را از دست ميدهد. آيا براي جلوگيري از اين فجايع پدران و مادران آنها را اخته مي كنيم؟ گروهي از دوستداران حيوانات ادعا دارند كه از حقوق حيوانات دفاع ميكنند اما عقيم و اخته كردن را كه عملي بسيار شنيع و قبيح براي خود ميدانند، براي حيوانات كاملا مجاز می شمارند. نوع انسان بطور كلي گونه پرست ميباشد و اين تصميم گيري را بنا برپست تر بودن حيوان نسبت به خود انجام ميدهد.
فحل شدن و حاملگي و زايمان فرايندهاي فيزيولوژيكي هستند كه حيوانات در تمام طول تاريخ به راحتي آنها را انجام داده و پشت سر گذاشته اند. ادعاي كساني كه معتقدند حيوان در زمان فحل شدن يا زايمان درد و رنج زيادي را متحمل ميشود، هيچگونه دليل علمي و عقلي ندارد.
عده اي معتقدند كه با خارج كردن رحم و تخمدانها و بيضه ها، حيوان دچار سرطان رحم و تخمدان و بيضه نميشود. اما براي مقابله با يك بيماري هيچگاه علم پزشكي در مورد انسانها برداشتن و حذف آن عضو را از بدن توصيه نميكند. اگر اينكار صحيح بود، با شيوع بالايي كه سرطان پستان در خانمها دارد (به عنوان شايعترين سرطان در زنان بعد از سرطان پوست، يك سوم تمام سرطان هاي زنان را تشكيل ميدهد، يك نهم زنان آمريكايي تا سن 80 سالگي به آن دچار ميشوند) همه آنها ميبايست هر چه سريعتر تحت جراحي برداشتن پستانها قرار گيرند تا از اين بيماري پيشگيري شود.
صرف بروز رفتارهاي جنسي، سر و صدا كردن، بي فرهنگي ساير انسانها و… هم دليل نميشوند كه حيوان را به تحمل درد و رنج و مخاطرات جراحي و ناقص شدن و معلول شدن بدنش محكوم كنيم.
با عقيم كردن حيوان، فرهنگ مردم و جامعه اصلاح نميشود. رفتارهاي پرخاشگری و مظلوم واقع شدنSubmissive and aggressive نه بيماري پاتولوژيك و نه غير طبيعي هستند. بلكه پاسخي صحيح به يك موقعيت نامناسب هستند و ارتباطي با هورمونهاي جنسي ندارند.
طبيعت، حقوقي براي حيوانات مقرر كرده است و وظيفه ما انسانها اين است كه به اين حقوق احترام بگذاريم. اخلاق پزشكي و دامپزشكي حكم مي كند تا زماني كه موجود زنده اي بيمار نيست، نبايد با دارو و جراحي او را دستكاري كرد. اين دستكاري مي تواند با هدف كسب پول، يادگيري و تمرين، بي دقتي در تشخيص بيماري و تعیین روش درمان باشد. در سوگندنامه پزشکی و دامپزشكي، فرد قسم ميخورد كه به بیمار خود آسيب نرساند. هدف از تربيت يك پزشك يا دامپزشك، درمان بيمار و كمك به ترميم و التيام درد هاي او ميباشد، نه معلول و ناقص كردن او.
جراحي، آسيب زننده ترين اقدام طبی مي باشد.
زندگي ما انسانها نيز پر از خطرات مختلف است. انواع سوانح، بيماريها، افراد شرور، دزد، قاتل، متجاوز… آيا لازم و صحيح است كه براي اصلاح معضلات جامعه انسانها را عقيم و اخته كنيم؟
هر انساني مسئول زندگي خودش مي باشد. هيچ انساني حق ندارد حقوق طبيعي هيچ موجود ديگري را، حتي فرزندي را كه خودش به دنيا آورده، زير پا بگذارد.

ساختار خلقت بسيار تو در تو و پيچيده است و علم بشر هنوز به حدي نرسيده كه اين ساختار ها را كشف كند.
قوانين طبيعت بر حق هستند و نيازي به تغيير و اصلاح توسط انسان ندارند. هرگز قوانين طبيعت بر خلاف منافع موجودات عمل نمي كند. تنها اين انسان است كه از قوانين آن سرپيچي مي كند و سعي در تغيير آنها دارد.
چيزي كه مشخص است اين است كه تمام اعضاي اين ساختار عظيم بهم مرتبط هستند. تمام اجزاي كائنات در يك هارموني با هم قرار دارند. صدمه زدن به هر جزئي از اين جهان، روي كل جهان تاثيرگذار است.
اهلي كردن سگ ها و گربه ها، نياز و حق داشتن غريزه جنسي و توليد مثل را در آنها از بين نمي برد. با عقيم و اخته كردن حيوانات، مشكلات فرهنگي جوامع حل نخواهد شد. عقيم و اخته كردن، نسل كشي ميباشد. حداقل هزاران سال است كه طبيعت با شعور خاص خود، جمعيت سگها و گربه ها را در حد متعادلي كنترل كرده است. عقيم كردن آنها توهين به شعور طبيعت مي باشد. در هيچ دين و مذهب و مكتب اخلاقي در جهان اين كار توصيه نشده است. حضرت محمد (ص) اخته كردن حيوان را محكوم می نمود و مردم را از اينكار منع مي كرده اند. تنها مكتبي در جهان كه عقيم و اخته كردن حيوان را تائيد و تبليغ مي كند، مكتب دامپزشكي ميباشد. مكتبي كه اصول و عقايد آن هر چند سالي تغيير ميكند. براي مثال تا همين چند سال اخير در كتابهاي جراحي دامپزشكي جراحي و بريدن گوش سگ آموزش داده ميشد. تنها چند سالي است كه اين مطالب از كتابها حذف شده است. انجام اينكار غدغن و غير اخلاقي اعلام شده است. در صورتي كه اگر هر انساني حتي يك انسان كاملا بي سوادي كه در دورافتاده ترين جاي دنيا و بدون دسترسي به هيچ كتاب و مركز علمي، به مكتب خلقت و آفرينش احترام بگذارد و به آن توجه كند، به سادگي ميتواند بفهمد انجام چه كاري اخلاقي است و چه كاري غير اخلاقي مي باشد.
وجدان انسان مكتب والاتر و معتبر تري براي سنجش و ارزيابي درست بودن اعمال انسان، نسبت به مكاتب دست ساخته بشر مانند پزشكي و دامپزشكي ميباشد.
زير پا گذاشتن قوانين طبيعت داراي عواقب سخت و ناگواري مي باشد. در هر شرايط و مكاني، با هر انگيزه و هدفي، خواسته يا ناخواسته و در هر كشور و فرهنگي با هر نيت نيك يا پليد ي كه بر خلاف قانون طبيعت، عمل شود در عواقب ناشي از آن تاثيري نخواهد گذاشت.
حيوانات جزئي از طبيعت ميباشند كه آفرينش خاص خودشان را دارند و بنابر قانون طبيعت داراي حق و حقوقي هستند كه رعايت آنها الزاميست. و انسان نبايد بنابر ميل شخصي و شرايط روحي رواني، اجتماعي و مالي خود، آنها را زير پا بگذارد.
تخريب و انهدام اندام و غدد جنسي حيوان با هر نيتي كه انجام شود، خلاف اخلاق و قانون طبيعت بوده و در هر صورت تأثيرات نامطلوب آن در هر شرايطي يكسان است.
طبق بررسي ها و تحقيقاتي كه در سالهاي اخير در مراكز درماني و آموزشي مختلف، روي حيوانات عقيم و اخته شده انجام شده است، بروز بيماري ها و مشكلات متعددي مشاهده شده اند.

در كنار مزايايي كه براي عقيم و اخته كردن سگها بيان ميشود، معايب و مضراتي را هم برای آن كشف شده اند، که هر دو مورد را در اینجا ذكر مي كنيم:
مزاياي عقيم سازي
– از بين رفتن احتمال سرطان بيضه (كه البته بيشتر خوش خيم هستند.) البته توجه داشته باشيد كه در مورد انسان هيچگاه بيضه را براي جلوگيري از ايجاد سرطان بيضه خارج نمي كنند اما در مورد حيوان بي رحمانه اين كار انجام مي شود.احتمالا انسان ،حيوان را فاقد درك و شعور وهر گونه حق و حقوقي مي پندارد كه اينگونه براي او تصميم مي گيرد.
– كاهش احتمال سرطان پستان (اگر زير 30 ماهگي انجام شود) تنها 50 درصد از تومورهاي پستاني ممكن است بدخيم شوند و فقط نيمي از آنها احتمال سرايت به ساير اعضاي بدن را دارند.
– كاهش احتمال سرطان تخمدان، رحم و عفونتهاي رحم (پيومتر(.
كاهش احتمال بزرگ شدن و التهاب خوش خيم پروستات.
– كاهش احتمال تومورها در اطراف مقعد.
– كاهش علامت گذاري (البته اگر زير سن بلوغ عقيم شده باشند و حيوان انجام اين كار را ياد نگرفته باشد، در غير اين صورت معمولا اين رفتارها ادامه مييابند، فراموش نكنيم كه اين رفتارها جزئي از طبيعت حيوان هستند)
– اخته كردن به طور 100 درصد در سگهاي نر احتمال سرطان بيضه را از بين ميبرد و در سگهاي ماده احتمال سرطان و عفونت رحم و تخمدان صفر ميشود. علت اين است كه اصلاً بيضه و رحم و تخمداني در بدن حيوان وجود ندارد كه دچار بدخيمي يا عفونت بشود.
– در سگهاي نر هم احتمال بدخيم شدن بيضهها بيماري متداولي نميباشد و خيلي از سگها در سن بالا داراي تومورهايي در بيضه هستند كه علامتي نداشته و اغلب هيچگاه كشف هم نميشوند.
معايب عقيم سازي
– كاهش طول عمر.
– افزايش بياختياري ادرار به خصوص در خواب. مادههاي عقيم شده 8-7 برابر مادههاي نرمال، دچار بياختياري ادرار ميشوند.
– افزايش چاقي. در اثر عقيمسازي انرژي حياتي سگها كاهش يافته و از تحرك و فعاليت آنها كم ميشود و از طرف ديگر اشتهاي آنها نيز افزايش مييابد.
– افزايش احتمال سرطان استخوان، طحال و تومورهاي اطراف مقعد (در مادهها(
– افزايش احتمال سرطان بد خيم پروستات. سگ هاي اخته شده نر 4 برابر بيشتر از سگهاي نر سالم دچار سرطان بدخيم پروستات مي شوند. 6
– افزايش احتمال سرطان مثانه تا 4 برابر ميشود.
– افزايش احتمال همانژيو ساركوماي قلبي.
– افزايش احتمال در رفتگي كشكك زانو patella در سگهاي سايز كوچك و متوسط.
– افزايش احتمال واكنشهاي نامطلوب نسبت به واكسنها و تغييراتي كه در سيستم ايمني بدن آنها ايجاد ميشود.
– افزايش التهاب پانكراس در سگهاي ماده.
افزايش پرخاشگري و يا ترسو شدن.
– افزايش شدت بيماريهاي ادراكي در سگهايي كه نشانههاي بيماري از قبل تظاهر كرده است. (در انسان هم خارج كردن رحم، تخمدان و كمبود استروژن، احتمال ايجاد بيماري آلزايمر و پاركينسون را افزايش ميدهد.(
– افزايش عفونتهاي مكرر مجراي ادرار در مادههايي كه زير سن بلوغ عقيم شدهاند.
– احتمال ايجاد كم كاري تيروئيد در مادهها.
– تغييرات در شخصيت حيوان، در مورد تعيين جنسيت خودش دچار سردرگمي ميشود.
– ترس از صدا در آنها بيشتر ميشود.
– به علت فقدان هورمون تستوسترون، توده عضلاني كاهش مييابد، تراكم استخوان كاهش مييابد و احتمال پوكي استخوان (استئوپروز) زياد ميشود.
– سگهاي عقيم شده، در سن هاي بالا بيشتر دچار درد ناشي از آرتروز ميشوند چون عضلات آنها به طور كامل تكامل نيافته و قادر به حمايت كردن مفاصل نيستند.
– در بعضي سگ ها ريزش مو و كچلي زياد ميشود.
– بعضي سگ هاي نر اخته شده، بوي سگ ماده ميدهند و سگ هاي نر اخته نشده را به خود جذب ميكنند.
– سگ هاي ماده عقيم شده براي سگ هاي نر، فاقد جاذبه ميشوند
– گاهي براي درمان عصبي بودن يا پرخاشگري ناشي از ترس، عقيم كردن را توصيه ميكنند كه البته اين كار درمان مناسب نيست. اين حالات ناشي از اجتماعي نشدن سگ در زمان كودكي بوده و ربطي به وضعيت هورموني او ندارد و نياز به رفتار درماني دارد.
وقتي سگ در موقعيتي قرار بگيرد كه خطري را احساس كند (مثلا از حضور انسان يا حيوان ديگري) اگر آزاد باشد فرار ميكند. اما اگر به قلاده و زنجير بسته باشد، راه فرار ندارد و مجبور به حمله و پرخاشگري ميشود كه ربطي به هورمون ها ندارد، اخته و عقيم كردن حتي ميتواند پرخاشگري را تشديد كند.
– بعضي سگ ها وقتي مدت زيادي در خانه تنها ميمانند، وسايل خانه را تخريب ميكنند و در اصل صاحبان آنها نياز به تغيير رفتار با سگ را دارند و يا در صورتي كه توانايي يا شرايط نگهداري از حيوان در شرايط مطلوب را ندارند بهتر است از سرپرستي و نگهداري حيوان صرفه نظر كنند.
– در مورد مشكلات رفتاري سگ ها بايد به دقت رابطه سگ و صاحبش بررسي شود تا علت اصلي پيدا شود. اكثر مشكلات رفتاري سگ ها به كافي نبودن اطلاعات صاحبان آنها از چگونگي رفتار با سگ بر ميگردد.
– در سگ هاي ماده عقيم شده، افزايش پرخاشگري و اضطراب ناشي از تنها ماندن به خصوص اگر زير يك سالگي عقيم شده باشند مشاهده شده است.
– سگ هاي عقيم شده ممكن است نسبت به صاحبانشان حالت تهاجمي بيشتري پيدا كنند، نسبت به سگهاي ديگر پرخاشگرتر يا ترسوتر بشوند، نسبت به لمس يا نوازش حساستر شوند.
– برخلاف تصور عامه، سگ هاي عقيم شده از نظر رفتاري بدتر ميشوند. سگهاي نر اخته شده نسبت به سگهاي نر سالم حساسيت زيادي پيدا مي كنند. بعضي از آنها بيشتر از قبل سروصدا ميكنند تعداد گاز گرفتگي ها بيشتر ميشود، سگ هاي سالم و عقيم نشده، يك سوم سگهاي عقيم شده دچار اضطراب ناشي از تنهايي ميشوند، در اروپا كه سگها خيلي كمتر از آمريكا عقيم هستند، اين مشكل كمتر ديده ميشود.
– رنگ مو و رشد موها ميتواند دچار تغيير شود.
– تمام اعمال جراحي داراي ريسك خونريزي و عفونت هستند. احتمال مرگ ناشي از بيهوشي در تمام جراحي ها وجود دارد.
– عقيم سازي در زير سن بلوغ مانع از تكامل خصوصيات وابسته به جنس ميشود مثلا پهن بودن استخوانهاي ران و جمجمه و قفسه سينه و رشد و تكامل عضلاني، سگهاي عقيم شده بلند قدتر ميشوند. و هر چقدر قد سگ بلندتر باشد عمرش كوتاه تر است.
– عقيم سازي زير سن بلوغ باعث افزايش مشكلات ارتوپدي ميشود. در سگهای ماده عقیم شده خطر ابتلا به سرطان عروق طحالی و نیز سرطان مجاری صفراوی افزایش می یابد. سگهای ماده عقیم شده به میزان بیشتری در معرض ابتلا به میاستنی گراویس و پانکراتیت قرار دارند. در سگهای ماده ای که در سن کم عقیم شده باشند، خطر ابتلا به درماتیت پیرامون فرج، التهاب مهبل، التهاب مثانه و عفونتهای مکرر مجرای ادراری، افزایش می یابد.
در کشور سوئد، تا سال 1988، عقیم سازی به دلیلی غیر از دلایل درمانی، ممنوع بود. در یک مطالعه مشخص شد که تنها 3-1 درصد از سگهای سوئدیِ به دنیا آمده در بین سالهای 1995-1993، عقیم شده بودند. تقریباً تا همین اواخر، عقیم سازی به دلیل غیر از دلایل درمانی، در نروژ نیز ممنوع بوده است.
منابع :
1-The evolution of canine social behavior / Roger Abrantes ph.D.
2- Evolution / Greg Krukonis PhD
3- Animal Dispersion in relation to social behavior V.C.Wynne-Edwards
4- Harrison’s essential of internal medicine
5- Fossum
6- A population study of neutering status as a risk factor for canine prostate cancer. Bryan JN, Keeler MR, Henry CJ, Bryan ME, Hahn AW, Caldwell CW
منبع: وبلاگ No Animal Castration