
















عکس: مصطفی کاظمی
دیده بان حقوق حیوانات: معرکه گیری نوعی دوره گردی است که با نمایش آزار حیوانات نگون بخت همراه است. بازی و نمایش دادن حیوانات بیحال و بی رمق و بیمار از مار گرفته تا میمون باعث می شود بینندگان مبلغی به عنوان کمک به گردانندگان بپردازند. زمانی میمون بازی را بر خلاف مسایل اسلامی می دانستند و با نگهداری و خرید و فروش آن برخورد می کردند، اما این روزها گویا چنین برخوردی فراموش شده است. این بار در حیوانات نگون بخت گروهی که از حیوان ازاری کسب مال می کنند، بزمجه هم به چشم می خورد.
اکثر حیوانات معرکه گیری جزء حیات وحش بومی ایران بوده و هرگونه شکار و صید، نگهداری و خرید و فروش آنها پیگرد قانونی دارد. لازم است دستگاه های مسوول یا مسوولیت ارایه مجوز به این گروه ها را به عهده بگیرند و یا در اسرع وقت با چنین نمایشهایی برخورد قانونی کنند. گروه های حامی حیوانات تا کنون با چنین نمایش هایی برخورد نداشته و یا نسبت به حیوانات شهری، آن را در اولویت ندانسته اند.
به گزارش مهر امروزه نمایش حیوانات، فروش برگه های دعا و گاهی هم قدرت نمایی جزو بازار معرکه گیری شده است.
عکس: مهر/ مجید نیکجو
دیده بان حقوق حیوانات/ پوریا جمال: متاسفانه زمزمه ی برپایی نمایشگاه حیوان آزاری و پشت پا زدن به اصول اخلاقی و شرافت انسانی در اراک چند روزیست ورد زبان ها شده است. نمایشگاهی با عنوان فریبنده ی “انسان حیوان و طبیعت”. برنامه ریزی و اجرای این مجموعه ی تاسف برانگیز که همزمان با روز جهانی تنوعزیستی و با هدف نهادینه کردن فرهنگ حفاظت از محیط زیست برگزار شد،توسط شرکت های نمایشگاه های غرب ایران و سهند سامانه ی صدرا انجام گرفت. تغذیه بسیار بد و نگه داری گونه های مختلف جانوران در قفس های بسیار نامناسب، زمینه ساز بروز رفتار های غیر عادی و نگران کننده ای در حیوانات در بند می شود بگونه ای که در بدو ورود، می توانستید حس و حال عجیب آن جا را متوجه شوید.دیدن صحنه های رقت آور زجرکشی حیوانات، خواب را حد اقل برای چند شب از چشمانتان می رباید.
خرس هایی که در هر ساعت چندین دفعه به کنار قفس خود رفته و دیوانه وار سر خود را بارها و بارها به مدت طولانی به چپ و راست تکان داده تا از دهانشان کف بیرون بزند و بر زمین افتند، شیر هایی که از بی رمقی، با زبانی بیرون زده برزمین افتاده اند و گویی یادشان رفته روزی سلطان جنگل بوده اند.
گربه های وحشی که از طبیعت دزدیده شده و به قفس افتاده اند، چهارپایانی که برای خوشحالی مردم بی تفاوت و نا آگاه و صد البته تامین منافع برگزارکنندگان، مزحکه ی دست انسان اند، حیواناتی که در میان رقص و پایکوبی ناظرین نا آگاه و مقابل چشمان اداره ی محیط زیستی که قرار است حافظ و حامی آنها باشد در حال زجر کش شدن ونابودی هستند.
به راستی زمان درس گرفتن از انسان های آگاه فرا نرسیده؟ زمان رعایت اصول اخلاقی در رابطه با درک این مساله که زمین خانه ی همه ی ماست را می گویم. همه ی موجودات. انتشار کلیپ های زشت این شکنجه خانه ی عمومی در کنار سایر فیلم های گرفته شده از قتل حیوانات در ایران، نشان از اوضاع بسیار نگران کننده ی فرهنگی ماست.
شانزدهم ماه می، در کشور آمریکا روز حمایت از گونه های در حال انقراض حیوانات بود. در این روز کلیه مراکزی که به نحوی با حیوانات در ارتباط هستند مثل باغ وحش ها، آکواریوم ها، مراکز نگهداری حیوانات و غیره، حتی مراکز مذهبی به اجرای مراسمی برای برجسته سازی کار گروه هایی که هر روز در حال فعالیتبرای کمک به حفظ گونه های جانوری در خطر انقراض هستند، پرداختند.
باعث شرمساری ست که تا به امروز پانصد گونه جانوری توسط انسان از روی کره زمین منقرض شده و 5000 گونه دیگر نیز در خطر انقراض قرار گرفته اند! به طوری که در صورت بی توجهی به این مهم ، حداقل سالی یگ گونه از روی کره زمین ناپدیدخواهد شد.
دانشمندان علل مختلفی را برای این امر متصورند. از جمله ایجاد تغییر ناگهانی در اکوسیستمو نابودی محل زیست جانوران، وارد کردن یگ گونه جدید به محلی که آن گونه از نظر جغرافیایی و اکوسیستم به آن تعلق ندارد، صید وشکار بی رویه، بیماری ها، آلودگی محیط زیست و…..
بی شک قدم اول برای کمک و حمایت از این گونه ها،داشتن اخلاق زیست محیطی و پاکی درون است.
قدم بعد، شناختن و آشنایی با آن هاست، جانورانی که شاید حتی نامشان نیز به گوش ما نا آشنا باشد! یادگیری رفتار آن ها و درک نیاز زمین و ما به وجود آن ها.
و در آخر، آگاه ساختن سایر افراد جامعه و ایجاد حس مسولیت پذیری در قبال تنها خانه مان “زمین” در وجودشان.
منبع: موسسه سبزاندیشان اراک
نمایشگاه انسان، حیوان، طبیعت در استان مرکزی برگزار شد
دیده بان حقوق حیوانات: با اینکه پوشاندن لباس به حیوانات به شدت مورد انتقاد حامیان حقوق حیوانات قرار دارد، یک طراح مد اقدام به طراحی لباس برای حیوانات کرده است. این طراح که سابقه طراحی لباس هایی از پوست و موی طبیعی حیوانات را نیز داراست مورد انتقاد گروه های حامی حقوق حیوانات نظیر پتا واقع شده است. گزارشی به سبک ایرانی از این اتفاق در جام نیوز منتشر شده است که در پی می خوانید.
«ارائه این ایده که مردم شباهت به حیوانات خانگی شان دارند باعث شد که ژان پل گوتیر لباس هایی همچون حیوانات طراحی کند!»
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی جام نیوز، با دوری جوامع غربی از دین و فروپاشی نظام خانواده، امروز شاهد آن هستیم که بسیاری در غرب به زندگی با حیوانات روی آورده اند که این امر خود به معضلی در آنجا تبدیل گردیده است.
اما همزیستی مردم غرب با حیوانات به حدی است که طراحان لباس غربی را بر آن داشته تا لباس انسان ها را شبیه لباس های حیوانات خانگی شان طراحی کنند.
شبکه جم کلاسیک از برگزاری یک نمایش مد که طراحش، لباس های مدل ها را شبیه حیواناتشان طراحی کرده است خبر داد و گفت: «ارائه این ایده که مردم شباهت به حیوانات خانگی شان دارند باعث شد که ژان پل گوتیر لباس هایی همچون حیوانات طراحی کند!»
طراح این نمایش، از اینکه ممکن است طرح های آینده اش را تنها به حیوانات اختصاص دهد ابراز خوشحالی کرد و گفت: «برایم خیلی جالب بود که برای یک سگ تاپ طراحی کنم. شاید سری بعد همه لباس هایم مدل حیوان باشد. شاید یک ژورنال برایشان طراحی کنم که بتوانم عکس های آن را در آن بیندازم!»
گفتنی است، انحطاط و فروپاشی نظام خانواده در غرب که به عنوان رکن اصلی تشکیل جوامع بشری آرمانی و الهی است، موجب گردید تا با همزیستی با انواع حیوانات، این خلاء را برطرف نموده و به اذعان جامعه شناسان و روانشناسان غرب، این نوع فرهنگ سازی در راستای تخریب کرامت انسانی و فروپاشی جوامع بشری می باشد.
دیده بان حقوق حیوانات: بعضی افراد خوش ذوق گربه ها را طوری آراسته بودند که داوران مسابقه معتقد بودند با دیدنشان ناخودآگاه چهره افرادی در نظرشان نقش بسته است!
در بلاروس مسابقه ای با عنوان رقابتهای گربه های اشرافی صورت گرفت که مردم سلطنتی شهر گربه های خود را آراستند و به آنها لباس پوشانیدند تا آنها را در مراسم شرکت دهند.
به گزارش روزگارنو، در این میان بعضی افراد خوش ذوق گربه ها را طوری آراسته بودند که داوران مسابقه معتقد بودند با دیدنشان ناخودآگاه چهره افرادی در نظرشان نقش بسته است!
برخی دیگر از صاحبان این گربه های اشرافی تمام تلاششان را کرده بودند تا آنها را شبیه به خود کنند.
پوشاندن لباس به حیوانات و خارج کردن آنها از شرایط و شکل طبیعی نوعی آزار به حساب می آید.
دیده بان حقوق حیوانات: مزرعه توله سگ یا “Puppy Mills” به مکانهایی تجاری گفته میشود که در آن توله سگ ها برای فروش و کسب درآمد، پرورش می یابند.
سالانه صد ها هزار توله سگ، در اینگونه مزارع در قفس های کوچک، نمناک، غیربهداشتی و پر ازدحام، بدون مراقبت دامپزشکی، مواد غذایی کافی یا آب آشامیدنی سالم و تمیز، نگهداری یا بهتر بگویم زندانی میشوند. توله سگها از هر گونه امکانات تفریحاتی، دویدن و بازی کردن با همنوعان خود محروم هستند.
برای به حداقل رساندن پاکسازی قفس ها از ادرار و مدفوع، سگ ها اغلب در قفس هایی با کفپوش سیمی که باعث زخمی شدن پنجه و پاهای آنها میشود، نگه داشته می شوند.
سگ مادر، در کارخانه های تولید مثل، ممکن است تمام طول زندگی خود را در سرمای زمستان و گرمای طاقت فرسای تابستان، در خارج از منزل صرف کنند و یا شبانه روز در داخل قفسی داخل خانه نگهداری شود.
سگ مادر تحت شرایط ظالمانه غیر قابل تصوری بارها و بارها، مجبور به تولید توله سگ برای سود بیشتر می شود.
اغلب پس از آنکه سن سگ مادر به ٤ سال رسید و دیگر نیازی به او نباشد و اگر خودش بر اثر بیماری نمیرد، او را میکشند و سگ جوانتری را جانشین او میکنند.
داستان غم انگیز زندگی یک توله سگ مزرعه پرورشی، از چشم اندازی دیگر…
از مکانی که در آن بدنیا آمدم چیز زیادی یادم نمانده. همینقدر یادم است که تنگ و تاریک بود و آدمها هیچوقت با ما بازی نمیکردند. مادرم را با آن پشم نرمش بخاطر دارم، ولی او اغلب بیمار بود و بسیار لاغر. او به سختی شیر برای من، برادران و خواهرانم داشت. یادم می آید بیشتر آنها مردند، خیلی دلم برای آنها تنگ شده.
روزی که مرا از مادرم جدا کردند را یادم هست. خیلی میترسیدم و بسیار غمگین بودم. دندانهای شیری ام تازه در آمده بود و من هنوز خیلی کوچکتر از ان بودم که بخواهم از مادرم جدا شوم. ولی او بسیار بیمار بود و آدمها مدام می گفتند که پول می خواهند و از شلوغ کاری های من و خواهرم خسته شده بودند. بنابراین ما را درون جعبه گذاشتند و به مکان عجیب غریبی منتقل کردند. فقط ما دو تا بودیم و از ترس بهم چسبیده بودیم. هیچ آدمی نیامد که ما را نوازش کند یا به ما محبت و مهربانی کند.
بسیاری از مناظر، صداها و بوهای مختلفی در آنجا بود! ما در یک فروشگاهی بودیم که در آن حیوانات مختلف دیگری هم وجود داشتند! بعضی ها جیغ می کشیدند! برخی هم میو میو می کردند! بعضی هم جیرجیر می کردند! من و خواهرم را توی یک قفس کوچک انداخته بودند. ما صدای ناله و زوزه ی توله سگهای دیگر رو می شنیدیم. آدمها میامدند به ما نگاه میکردند. من از آدم کوچولو ها خوشم می آمد، بنظر می رسید آنها خوشایند و سرگرم کننده باشند و دوست داشته باشند با من بازی کنند.
تمام روز، ما در قفس های کوچک نگهداری می شدیم، گاهی اوقات مردم بد جنس با زدن ضربه به شیشه فروشگاه باعث ترس ما میشدند. هر از گاهی هم ما را از قفس بیرون میاوردند و به چند تا آدم نشان می دادند. برخی با ملایمت و مهربانی با ما رفتار می کردند، بعضی هم ما رو آزار می دادند و باعث درد ما میشدند. ما همیشه می شنیدیم که میگفتند آخی! چه نازه! من یکی میخوام! ولی هیچ کدام ما را با خود به همراه نمیبردند.
شب گذشته خواهرم مرد. هنگامیکه فروشگاه تاریک بود، من سرم رو روی پشم نرمش گذاشتم و احساس کردم چگونه زندگی بدن لاغر و نحیفش را ترک کرد. شنیدم که می گفتند او بیمار بود و اینکه مرا باید با تخفیف بفروشند تا هر چه زودتر فروشگاه را ترک کنم. زمانی که بدن بی جان او را از قفس بیرون بردند، به آرامی در عزای او نالیدم. در شگفتم که او را کجا بردند؟
امروز، یک خانواده آمد و مرا خرید! چه روز خوشی! آنها خانواده ی خوبی هستند، و جدی جدی مرا می خواهند! آنها غذا و یک بشقاب برای من خریدند. دختر کوچک با مهربانی و ملاحظه مرا بغل کرد. من او را خیلی دوست دارم! مادر و پدرش می گویند من چه توله سگ خوب و شیرینی هستم و نام مرا فرشته گذاشتند. من دوست دارم آدمهای جدیدم را بلیسم!
این خانواده خیلی خوب از من مراقبت میکند، آنها دوست داشتنی، ملایم و شیرین هستند. به آرامی به من آموزش خوب از بد را میدهند، غی خوب میدهند و یک دنیا عشق و مهربانی. من فقط میخوام این خانواده ی استثنایی را خوشحال کنم! من دخترک کوچک رو خیلی دوست دارم و از اینکه با او بازی کنم و بدوم لذت میبرم.
امروز مرا نزد دامپزشک بردند. آنجا یک مکان عجیب و غریبی بود و من خیلی ترسیده بودم. دامپزشک از من چند تا عکس گرفت، ولی بهترین دوست من (دختر بچه) آرام مرا نگهداشته بود و میگفت همه چی خوب میشه. بنابراین من هم خیالم راحت شد. دامپزشک باید حرف غم انگیزی به خانواده ی دوست داشتنی من زده باشد چون آنها خیلی غمگین بنظر میرسیدند. من شنیدم که میگوید دیسپلازیای شدید لگن و چیزی در مورد قلب من… شنیدم دامپزشک چیزی در مورد مزرعه پرورش سگ و اینکه مادر و پدرم آزمایش نشده بودند، میگفت. من نمیفهمیدم این حرفها چه معنی ای میدهد ولی از اینکه میدیدم خانواده ام این طور غمگین شده، عذاب می کشیدم. با وجود این، آنها هنوز هم مرا دوست داشتند و من هم هنوز آنها را خیلی دوست دارم!
من حالا ٦ ماهم شده. سنی که بیشتر سگها، تنومند و چموش هستند، ولی برای من کوچکترین حرکتی دردناک است. درد یک لحظه به من امان نمیدهد و بخاطر درد شدید نمیتوانم با دخترکی که بسیار دوستش دارم بازی کنم. حتی نفس کشیدن هم برایم دردناک است. من تمام سعی خودم را میکنم تا سگی قوی باشم ولی این کار بسیار مشکل است. دلم میشکند وقتی میبینم دخترک اینقدر غمگین است و وقتی میشنوم که مادر و پدرش میگویند فکر میکنیم دیگه وقتش رسیده باشه. تا بحال چندین بار مرا نزد دامپزشک برده اند. تنها چیزی که میخوام این است که گرمای زندگی بخش آفتاب را احساس کنم و بدوم. با خانواده ی عزیزم بازی کنم و پوزه ام را به صورت آنها بمالم.
شب گذشته ، بدترین شب بود. درد دیگه همدم همیشگی من شده، حتی هنگام نوشیدن یک جرعه آب هم، مرا رها نمیکند. تلاش میکنم روی پاهایم بایستم ولی تنها کاری که از عهده ام بر میآید ناله است. مرا یک بار دیگه درون ماشین میگذارند، همه غمگین هستند و من نمی فهمم چرا؟
کار بدی کردم؟ من همواره سعی کردم خوب و دوست داشتنی باشم، چه اشتباهی کردم؟ آه اگر این درد مرا تنها لحظه ای ترک میکرد! اگر فقط میتوانستم تسکینی برای اشکهای دختر بچه باشم. پوزه ام را بلند کردم تا دست های دخترک را بلیسم ولی درد مانع شد.
میز دامپزشک بسیار سرد است و من بسیار وحشت زده. انسانهای من، مرا با عشق و محبت فراوان در آغوش میکشند، سر خود را میان پشم های نرم من فرو میبرند و اشک میریزند. من عشق و اندوه آنها را احساس میکنم و سر انجام موفق میشوم آرام دستان آنها را بلیسم. امروز، حتی دامپزشک هم ترسناک به نظر نمی رسد. او مهربان است و من نوعی حالت تسکین بر روی دردهایم احساس میکنم. دختر کوچک، مرا آرام نگه می دارد و من از او بخاطر عشقش تشکر میکنم. در دستم احساس نوعی نیشگون میکنم.
درد کم کم آرام میگیرد. من احساس آرامش میکنم.اکنون به آرامی میتوانم دست هایم را بلیسم. به رویا فرو میروم، در دور دستی سبز، مادر، برادران و خواهرانم را میبینم. آنها به من می گویند اینجا دیگر دردی نیست و تنها صلح و شادی وجود دارد. با خانواده ام وداع میکنم، با تنها روشی که میتوانم، آرام دمم را تکان میدهم و آنها را میبویم. من امیدوار بودم سالهای خوش بسیاری را با آنها سپری کنم ولی سرنوشت این نبود. اینک درد پایان یافته، من میدانم سالهای بسیاری خواهد گذشت تا بتوانم دوباره خانواده ی دوست داشتنی ام را ببینم. تنها اگر اینگونه که هست اینگونه نمی بود.
دامپزشک گفت : “متاسفم”. فروشگاهی که توله سگ را از آنجا خریدید، از پرورش دهندگان اخلاقی نمیباشد و من واقعا خسته شدم و بیزارم از اینکه مجبورم بسیاری از اینگونه توله سگها را به خواب همیشگی فرو برم.
دیده بان حقوق حیوانات: یکی میمون که در پارکی در شمال غرب کشور نگهداری می شد بر اثر بی دقتی تلف شد.
میمونی که با پافشاری مسوول پارک از قفسی به قفس دیگری منتقل شده بود، در بدو ورود به قفس جدید با حمله میمون های دیگر روبرو شده و به شدت زخمی می شود تا جایی که زخم های عمیق حاصل از این نبرد منجر به مرگ حیوان می شود. به دلیل عصبی بودن سایر میمون ها جنازه میمون مدت طولانی روی زمین مانده و با مشقت از قفس خارج می شود.
طبق قانون صاحب حیوان مسوول تمام امور مرتبط با حیوان است و تا کنون هر گونه قصور در نگهداری حیوانات غیر قابل پیگرد بوده است.
دیده بان حقوق حیوانات: آیا وقتی در یک استان خرسی به قفل و زنجیر کشیده می شود و مسوولین سازمان حفاظت محیط زیست هیچ برخوردی نمی کنند، کشتن خرس در سمیرم عجیب است؟
آنچه در این گزارش می بینید، تصاویر ارسالی احسان آخانی است از نمایشگاهی با عنوان انسان، حیوان، طبیعت که در اراک بر پاست. این نمایشگاه که سابقه فرار خرس در یکی از شهرها را نیز دارد با مجوزهای خاص اقدام به حمل، نگهداری و نمایش حیوانات در شرایط بسیار اسفناک می کند. این نمایشگاه مدتهاست مشغول سفر به استان های مختلف و نمایش حیوان آزاری است ولی این بار به بهانه آشنا کردن مردم با تنوع زیستی در اراک برگزار شده است!
به گزارش دیده بان حقوق حیوانات اداره کل محیط زیست استان مرکزی در این نمایشگاه غرفه ای به مساحت 36 متر مربع داشته و مسوولین آن معتقدند با این فعالیت گامی دیگر در نهادینه کردن فرهنگ حفاظت از محیط زیست برداشته اند!
وقتی کار فرهنگی با مجوز سازمان محیط زیست بدون نظارت و اینگونه باشد، شکار خرس و پلنگ و انواع و اقسام حیوان آزاری به دست افراد نا آگاه جامعه چندان هم عجیب نیست.
شاید بد نباشد مسوولین سازمان حفاظت محیط زیست که به چنین آزارنمایی هایی مجوز فعالیت رسمی می دهند، تعریف خود از حیوان آزاری را جهت تنویر افکار عمومی ارایه و اعلام کنند در چه شرایطی با نگهداری گونه های حیات وحش برخورد می کنند.
فیلم زیر خرسی را نشان می دهد که برای آشنایی مردم با تنوع زیستی کشور، در قفسی تنگ از سر استیصال حرکاتی عصبی انجام می دهد. به گردن این خرس قفسی قفل و زنجیر فلزی بسته شده، قفل و زنجیری که مخصوص بستن ماشین و موتورسیکلت است!
[stream flv=x:/arw.ir/wp-content/uploads/Video/Animal-Rights-Watch-ARW-3836%20Arak%20Bear%20Torture.flv img=x:/arw.ir/wp-content/uploads/Video/Animal-Rights-Watch-ARW-3836%20Arak%20Bear%20Torture.flv embed=false share=false width=500 height=338 dock=true controlbar=bottom bandwidth=high autostart=false /]
نمايشگاه انسان، حيوان، طبيعت در استان مركزي برگزار شد
دیده بان حقوق حیوانات: تنوع زيستي استان مركزي در نمايشگاه انسان، حيوان ، طبيعت به نمايش در آمد.
به گزارش روابط عمومي حفاظت محيط زيست استان مركزي، در راستاي اهداف اصل پنجاهم قانون اساسي اداره كل محيط زيست استان مركزي با شركت فعال در نمايشگاه انسان، حيوان طبيعت 3 الي 12 خرداد ماه در اراك محل نمايشگاههاي دائمي غرب كشور گامي ديگر در نهادينه كردن فرهنگ حفاظت از محيط زيست برداشت.
اين گزارش مي افزايد: غرفه اداره كل به متراژ 36 متر مربع با ارائه اقلام آموزشي شامل انواع كتابچه، بروشور، پوستر، كتاب سي دي در خصوص شناخت محيط زيست انساني و طبيعي استان ونمونه هاي تاكسيدرمي فرصتي مناسب براي معرفي اهداف و برنامه هاي اداره كل جهت جلب مشاركت و همكاريهاي عمومي شده كه با استقبال بي نظير مردم مواجه شد.
________________________
نهادینه کردن فرهنگ حفاظت از محیط زیست با اسارت و حیوان آزاری شدنی نیست. گزارش تصویری از صحنه های خجالت آور این نمایشگاه تا ساعاتی دیگر منتشر خواهد شد.