دیده بان حقوق حیوانات: قهرمان تکواندوی آسیا با سقوط داخل سد شهید رجایی ساری به کام مرگ فرو رفت.
نویسنده: تحریریه
-
یک قهرمان تکواندو هنگام ماهیگیری در منطقه ممنوعه به آب افتاد و جان باخت/ تصویر
به گزارش ایران، این حادثه عصر روز جمعه 24 بهمن ماه سال جاری هنگامی رخ داد که این مرد جوان به همراه دوستانش برای ماهیگیری به سد شهید رجایی واقع در جاده ساری به سمنان رفته بود.بنابر این گزارش، براساس اظهارات شاهدان قربانی حادثه که محسن ارسنجانی نام داشت و 40 ساله بود وقتی در حال ماهیگیری با قلاب بود ناگهان قلاب او به صخره های اطراف گیر کرد. او در حالی که سعی داشت تا قلاب را آزاد کند پایش سر خورده و به داخل سد سقوط کرد.گفته میشود که این مرد رزمی کار هنگام سقوط چکمه به پا داشته و یکی از دلایل اینکه نتوانسته با شنا خود را خیلی سریع از داخل آب به بیرون بکشاند همین موضوع بوده است. از سوی دیگر یکی از دوستان قربانی حادثه گفت: گویا هنگامی که محسن تعادلش به هم خورده و داخل سد سقوط کرده بود هنگام افتادن کتفش بر اثر برخورد با صخره ها دچار آسیبدیدگی شده و باعث شده قادر به شنا نباشد. از سوی دیگر گفته میشود که این مرد رزمی کاربلافاصله بعد از سقوط به داخل آب به دلیل سرمای بیش از حد آب دچار ایست قلبی شده و جان خود را از دست داده است.«فیضالله نفجم» رئیس هیأت تکواندو مازندران نیز با تأیید خبر غرق شدن این تکواندوکار باسابقه مازندرانی گفت: محسن ارسنجانی ملیپوش تکواندوکار مازندرانی در مسابقات آسیایی بود که در آن مسابقات به مقام قهرمانی آسیا دست یافته بود. به گفته وی این مرد رزمی کار روز جمعه 24 بهمن برای ماهیگیری به سد سلیمان تنگه -شهید رجایی- مازندران رفته بود که به دلیل گیرکردن قلاب ماهی به صخره دچار سانحه شد.رئیس هیأت تکواندوی مازندران با اعلام اینکه ارسنجانی رئیس هیأت تکواندو امیرکلا بابل نیز بود، او را جزو تکواندوکاران خوب ایران اعلام کرد که عضو سابق تیم ملی، قهرمان آسیا و رئیس هیأت تکواندو امیرکلا بود و مرگش باعث محروم ماندن جامعه تکواندو از خدمات و تجربیات وی میشود. -
تاکید بر واگذاری قرقهای اختصاصی به جوامع محلی
دیده بان حقوق حیوانات: معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست با تاکید بر حفاظت از گونههای حیات وحش کشور در قالب قرقهای اختصاصی، رویکرد این سازمان را واگذاری این قرقها به جوامع محلی ذکر کرد.
به گزارش ایسنا دکتر احمد علی کیخا در حاشیه اولین نشست هماندیشی قرقهای اختصاصی کشور و در جمع خبرنگاران با اشاره به تدوین قانون قرقهای اختصاصی در سال 1346، از آن به عنوان یک تکلیف برعهده سازمان محیط زیست یاد کرد و هدف از برگزاری این نشست را هماندیشی پیرامون دستورالعمل و نحوه اجرای این تکلیف ذکر کرد.
وی اجرای این تکلیف قانونی را با توجه به وضعیت نگرانکننده حیات وحش کشور که گاهاً ناشی از کمبود امکانات حفاظتی است، ضروری خواند و گفت: اجرای قرقهای اختصاصی در کشور در کنار اعلام امسال به عنوان سال “شکار ممنوع” که در راستای هشدار جدی عمومی به آحاد مردم و مسئولان در رابطه با این وضعیت تهدیدآمیز در دستور کار سازمان محیط زیست کشور قرار دارد.
به گفته کیخا، رویکرد سازمان محیط زیست در ارتباط با قرقهای اختصاصی تاکید بر واگذاری این مناطق به جوامع محلی است چرا که معمولاً در گذشته مناطقی از سوی دولت برای حفاظت در برابر تهدیدهای زیست محیطی از سوی مردم و بخش خصوصی تعیین میشد ولی اکنون این موضوع مبرهن شده که این حفاظت بدون مشارکت جوامع محلی بسیار دشوار خواهد بود.
وی ادامه داد: در همین راستا سعی داریم با مشارکت خود مردم در قبال امتیاز صید و شکار نسبت به حفاظت از این مناطق وارد عمل شویم و اگر نفعی از این مناطق نیز وجود دارد عاید جوامع محلی منطقه شود.
معاون سازمان حفاظت محیطزیست تاکید کرد: البته شروع این واگذاریها از مناطق آزاد خواهد بود و درصورت بازخورد مناسب به مناطق حفاظت شده نیز تسری خواهد یافت.
وی با تاکید بر این که براساس تعریف قانون قرقهای اختصاصی تاکنون هیچگونه اقدامی در این رابطه در کشور صورت نگرفته است، تصریح کرد: واگذاریهایی که تحت عنوان قرق اختصاصی در کشور انجام شده از جمله مواردی مانند منصورآباد کرمان، سمنان و دو سه مورد در استان یزد در واقع حفاظت مشترک و داوطلبانه افرادی علاقمند به محیط زیست است.
دکتر کیخا در پایان ابراز امیدواری کرد که در نشست هماندیشی امروز دستورالعمل اجرای شفافی در رابطه با قرقهای اختصاصی تهیه و تدوین شود و پس از بررسی نهایی در نشستی با حضور نمایندگان دستگاههای عضو شورای عالی حفاظت محیطزیست کشور تا پایان امسال، برای تصویب در این شورا ارائه شود.
-
حیوان آزاری در سیرک، سوژه مقام نخست بخش طبیعت مسابقه عکس مطبوعات جهان/ تصویر
دیده بان حقوق حیوانات: یونگژی چو (Yongzhi Chu) میمونی که برای نمایش در سیرک در حال آموزش است با نزدیک شدن مربی از ترس دو لا شده است. با داشتن بیش از 300 گروه نمایشی، سوژو (Suzhou) به عنوان خانه سیرک های چینی شناخته می شود.
World Press Photo Contest 2015 19 photos First prize nature category, singles: Yongzhi Chu – A monkey being trained for a circus cowers as its trainer approaches. With more than 300 troupes, Suzhou is known as the home of the Chinese circus. -
استفاده از «یوز» میلیاردی برای جستجو/ تصویر
دیده بان حقوق حیوانات: «یوز» جدیدترین نامی است که به فهرست نام موتورهای جستوجوی ملی اضافه و گفته شد که اولین موتور جستوجوی رسمی کشور است. اگرچه در این زمینه «پارسیجو» و «گرگر» سابقه قدیمیتری دارند.
به گزارش خبرنگار ایسنا، گفته شده است که هدف از طراحی جستوجوگرهای داخلی رقابت با سایتی مثل گوگل که بر اساس گزارش الکسا پربینندهترین سایت در ایران است، نبوده بلکه این موتورها به موازات گسترش شبکه ملی اطلاعات که از مهمترین طرحهای وزارت ارتباطات است، مورد حمایت قرار میگیرند.بر اساس گفتههای نصرالله جهانگرد – معاون وزیر ارتباطات و رییس سازمان فناوری اطلاعات – میتوان گفت افزایش حجم خط و زبان فارسی در فضای اینترنت از دیگر فایدههای جستوجوگرهایی است که اتفاقا برای جستوجوی اطلاعات بومی کاربرد بیشتری دارند.
از سوی دیگر برات قنبری – معاون برنامهریزی وزارت ارتباطات – معتقد است که بدون وجود موتورهای ایرانی، نهضت تولید محتوا و نرمافزار به شکل درستی پیش نخواهد رفت.
اگرچه تاکنون «گرگر» و یا «پارسیجو» چندان مورد استقبال عمومی قرار نگرفتهاند و همچنان تمایل مردم برای مراجعه به موتور گوگل بیشتر است، اما وزیر ارتباطات معتقد است که در ابتدا باید توقع خود ار از چنین موتورهایی مشخص کنیم.
محمود واعظی توقع دارد که این موتورهای جستوجو بتوانند بخشی از نیازمندیهای مردم را از طریق توانمندی داخلی تامین کنند، وی انتظار دارد که مردم برای یافتن پاسخ سوالات خود به موتورهای جستوجویی مراجعه کنند که محتوای داخلی را ارائه میدهد.
این امر در صورتی میسر میشود که سرعت جستوجوگرهای ایرانی نسبت به دیگر جستوجوگرها بالاتر باشد که البته این سرعت بالا نیز قرار نیست با محدود کردن گوگل به دست بیاید، بلکه لازم است در راستای آن پهنای باند داخلی نیز افزایش پیدا کند.
همانطور که وزیر ارتباطات نیز در سخنان خود درباره «یوز» به آن اشاره کرد، موتورهای جستوجوی ایرانی باید در یک فضای رقابتی توجه و اعتماد کاربر را به خود جلب کنند و البته با توجه به اینکه نمایش محتوای فارسی هدف از ایجاد این موتورهای جستوجوست لازم است در ابتدا، حجم محتوای فارسی نیز افزایش پیدا کند.
اگرچه اطلاع دقیقی از اینکه پیش از این راهاندازی موتورهای جستوجوی «گرگر» یا «پارسی جو» چقدر هزینهبر بود در دست نیست، اما معاون برنامهریزی وزارت ارتباطات در مراسم رونمایی از موتور «یوز»، اعلام کرد که ساخت این جستوجوگر ایرانی تاکنون هزینهای 7 میلیارد تومانی را برای این وزارتخانه داشته است.
در هر حال کارشناسان برنامهنویسی اعتقاد دارند که ساخت و کار کردن برروی یک موتور جستوجو بسیار سخت و گران است و کشورها تنها در صورتی میتوانند در این زمینه به پیشرفتهایی دست پیدا کنند که اقدام به سرمایهگذاریهای کلان در این حوزه کنند.
بر این اساس و با توجه به گفتههای قنبری به نظر نمیرسد که 7 میلیارد تومان همه هزینهای باشد که دولت قرار است صرف ساخت و بهینهسازی موتورهای جستوجو کند بلکه کشور نیاز به سرمایهگذاری حدود 170 میلیارد تومانی در پروژههای جویشگر ملی دارد.
اما اگر 170 میلیارد به نظر هزینه زیادی برای ساخت موتورهای جستوجو است، بر اساس گفته معاون وزیر ICT، هزینهای که امروز بابت راهاندازی موتور جستوجوهای ملی صرف میشود در برابر پولی که برای خرید پهن باند از خارج هزینه پرداخت میشود مبلغ ناچیزی است.
درنهایت اگرچه در مقایسه با سایر هزینههای وزارت ارتباطات ممکن است 170 میلیارد تومان، پول کمی به حساب بیاید، اما با توجه به اینکه این مبلغ به هرجهت رقم بالایی به حساب میآید، انتظار میرود در آینده نزدیک بتوان نتجیه هزینه کرد این پول را در بهبود وضعیت موتورهای جستوجوی داخلی دید.
-
کشتارچیان خاطره ساز بیاموزند: محیط بان در حمله پلنگ زخمی شد اما دست به اسلحه نبرد/ تصویر
دیده بان حقوق حیوانات: چند شب قبل در تقابل یگ محیط بان با پلنگی مجروح در پارک ملی بمو، محیط بان علی رغم امکان استفاده از سلاح گرم، صدمه نزدن به حیوان را در اولویت می بیند و از سلاح استفاده نمی کند. اهمیت این ایثار زمانی مشخص می شود که این رفتار را (که حتی به صورت اصولی توصیه نیز نمی شود) با رفتار شکارچی پیر مقایسه کنیم زمانی که در داستانی که بعدتر به ساختگی بودن آن اعتراف کرده است، شبی صدای نعره می شنود و با چشمان بسته به سمت حیوان شلیک می کند!
عصر چهارشنبه 29 بهمن ماه سالجاری یکی از محیط بانان پارک ملی بمو مورد حمله یک پلنگ مجروح قرار گرفت.
به گزارش زیست بوم محیط بانان پارک ملی بمو عصر روز چهارشنبه طی گزارشی مبنی بر تصادف یک قلاده پلنگ در زمین های زراعی اطراف پاسگاه سر محیط بانی شهید کاظمی بمو جهت بررسی های لازم به محل اعزام شدند.در هنگام تصویر برداری عباس خسروی یکی از محیط بانان پارک ملی بمو مورد حمله پلنگ قرار گرفت و با وجود همراه داشتن اسلحه از آن استفاده نکرد.پس از رهایی از چنگال پلنگ و رسیدن نیرو های آتش نشانی، اورژانس و دامپزشکی، پلنگ بصورت بیهوش به شیراز منتقل شد.
بنابر اطلاع زیست بوم؛ عباس خسروی محیط بان پارک ملی بمو از ناحیه هر دو پا مجروح و پس از انتقال به بیمارستان مورد درمان قرار گرفت.حال عمومی وی هم اکنون خوب گزارش شده است.
گفتنی است پارک ملی بمو از پارکهای ملی ایران در استان فارس است و در حدود ۴۰ سال است که مورد حفاظت قرار گرفته شده و از لحاظ شمار حیوانات و تنوع حیاتوحش، بعد از پارکهای ملی گلستان و ارومیه در مقام سوم اهمیت می باشد.در زیستگاه طبیعی بمو، علاوه بر پلنگ، پستاندارانی از جمله، آهو، قوچ و میش، بز و پازن و پرندگانی همچون عقاب طلایی زندگی میکنند و کفتار، گربه جنگلی، گربه وحشی و جغد کوچک و شاه بوف از دیگر حیوانات این منطقه می باشند. -
نقض حکم قصاص محیط بان خالدی، محیط بان دنا از سوی دیوان عالی کشور
دیده بان حقوق حیوانات: دیوان عالی کشور حکم قصاص محیط بان غلامحسین خالدی را که سه بار توسط شعبه اول دادگاه کیفری استان کهگیلویه و بویراحمد تایید شده بود را نقض و رسیدگی به پرونده را به شعبه دادگاه دیگری ارجاع کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی محیط زیست (پام)، معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط زیست با اعلام این خبر، گفت: خوشبختانه با پیگیری سازمان حفاظت محیط زیست حکم قصاص یکی از محیط بانان استان کهکیلویه و بویر احمد توسط شعبه قم دیوان عالی کشور نقض و به استان ابلاغ گردید.سید محمد مجابی افزود: بدیهی است که پس از ابلاغ حکم به استان پرونده مراحل بعدی رسیگی خود را طی خواهد کرد.معاون سازمان حفاظت محیط زیست تاکید کرد: در این مدت همچون گذشته در پی اخذ رضایت از اولیا دم خواهیم بود. -
در برخورد با گوشتخواران، تقریباً همهجا آسمان همین رنگ است!/ تصویری+16
دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: برای بسیاری، طبیعتِ استرالیا یادآورِ اسکیپی، این کانگاروی خاکستریِ سرخوش، و کوالاهای مهربانی است که در نهایت آرامش به خوردنِ برگهای درختان اکالیپتوس مشغولند. اما اگر خارج شویم از مسیرهای معمولی که گردشگران در آن مشغول بازدید از جاذبههای طبیعی و گردشگریِ معمولِ این قاره سرخرنگ (خاک معمول سرخرنگ استرالیا) میباشند؛ و قدم بگذاریم به دشتهای گسترده و خشن، امکان دارد در نبودِ راهنمایانِ تورهای گردشگری، با صحنههایی هولناک مواجه شویم که، به طور معمول، شرکتهای طبیعتگردیِ استرالیا مایل به گفتوگو درباره آن نیستند.
انبوهِ سگانِ وحشی استرالیایی، و یا دینگو (Canis lupus dingo) آویخته بر درخت، نشاندهنده دیدگاهِ منفی گلهداران استرالیایی نسبت به این سگ وحشیِ سرخرنگ میباشد که همراه با نخستین مهاجرانِ بومی چند ده هزار سال پیش وارد این قاره گردیده. با گسترش صنعت دامداری و بهویژه پرورشِ نژاد گوسپند مرینوس و تولید پشم آلی، مهاجران انگلوساکسون با پرداخت جایزه (کله گرگی) سعی در ریشهکن نمودنِ دینگو داشتند تا زیانهای وارد شده به دامهای خویش را کاهش دهند، و حتی از سال ۱۸۸۰ شروع به ایجادِ دیواری سیمی در جنوب شرقیِ استرالیا نمودند، تا از ورود دینگو به مراکز پرورش دام جلوگیری نمایند، که اکنون نیز این برنامه با قوت ادامه دارد.
البته این حصارِ گسترده باعث شده تا در خشکسالیها از مهاجرت ایمیو (شتر مرغ استرالیایی) به نواحیِ مساعد جلوگیری شده و باعثِ مرگومیرِ گسترده گردیده، و از سوی دیگر خرگوشهای وارداتی و کانگاروهایی که دشمنِ طبیعیِ خویش را از دست دادهاند، به دلیلِ افزایشِ جمعیت، باعثِ فشار و تخریبِ مراتع گردند؛ که این نیز مستلزم هزینههایِ سنگینِ شکارِ آنها گردیده است.
در ایران، خبرگزاریهای محیط زیستی هر چند مدت نگارههایی از روباهها وگرگهایی آویزان شده منتشر مینمایند که اسبابِ تأثرِ خوانندگان شده، و با وجود دلخراش بودنِ این موارد، به دلیلِ غلبه احساس بر منطق، این اَعمال تنها به ایرانیان نسبت داده شده و دیگر کشورها و فرهنگها را بَری از این اعمال میدانند؛ ولی حتی در کشوری چون عربستان، که با هزینههای گزاف و بهکارگیریِ کارشناسانِ زبده بیگانه، سعی در احیای زیستبومِ تخریب شده دارد، شاهدِ شکارِ گونههای کمیابی همچون گرگ عربی (Canis lupus arabs) و عکس گرفتن و آویزان نمودنِ آنها از سوی شکار دزدان و دامداران میباشیم.
گاهی به دلیلِ بر هم خوردنِ نظم طبیعت، انسان ناگزیر به مداخله و کاهشِ جمعیتِ یک گونه به نفعِ دیگر گونههاست. برای نمونه در جنوبِ کالیفرنیا، که جمعیتِ گوسپندِ کوهی بیگ هورن بیابانی به دلایل گوناگون (همچون رقابت شدید دام اهلی بر سر منابع، و واگیر بیماری تب برفکی) بهشدت کاهش یافته، و به نواحیِ خاصی محدود میگردد (جمعیتهای جزیرهای)، کارشناسانِ حیاتوحش در کنار راهکارهایی همچون زندهگیری و انتقالِ افرادی به این جمعیتهای کوچک، ناچار، با کاستن از تعداد پوماهای این نواحی برای کمک به افزایش جمعیت گوسپندانِ کوهی و پیشگیری از پراکنده شدن آنها شدهاند. و در ایالتهای شرقی که جمعیت کایوت (Canis latrans) و نمونههای دورگه کایوت با سگ اهلی (به دلیل قدرت سازگاری بالا) به شدت افزایش یافته، برای کاستن از حمله به دام اهلی و گونههایی همچون بوقلمون وحشی و گوزن دم سپید، در کنار دامگذارانِ فدرال، شکارچیان نیز ملزم به شکار کایوتها می باشند.
در استرالیا ورود گونه روباه سرخ برای انجام مراسم پر زرق و برقِ “شکارِ روباه با توله شکاری و اسب”، توسط طبقه آریستوکرات، باغث کاهش شدید و حتی نابودی کامل چندین گونه کیسهدار گردید و اکنون دولت با صرف هزینههای کلان سعی در کاهش جمعیت روباه و دیگر گونههای مهاجم بیگانه همچون خوکها و شترهای فراری برای حفظ و احیای زیستبومِ بومی دارد.
در مجموعه جاجرود، خجیر وسرخهحصار، به دلیل نزدیکی با جوامع انسانی و در دسترس بودن پسماندهای خوراکی، جمعیت سگان بدون مالک و شغال تا بدان حد افزایش یافته که به دلیل حمله به گوسپندان کوهیِ البرز مرکزی و بویژه برهها باعث کاهش جمعیت گردیده و بدین دلیل محیطبانان ناگزیر به معدوم نمودن آنها میباشند. ولی گهگاه مواردی پیش میآید که با وجود انجام برنامههای پرهزینه و زمانبرِ معرفی مجدد گونه گرگ خاکستری به ایالتهایی همچون مونتانا، به دلیل فشار لابی قدرتمند دامداران، دولت فدرال، به بهانه افزایش جمعیت گرگ، پروانه شکارِ آن را صادر مینماید. (و این جدا از تیراندازیهای شکارچیان و دامداران محلی به رقیب می باشد.) بنا بر نظرِ عدهای از کارشناسان حیاتوحش، گلههای گرگی که طی این برنامهها افرادِ برترِ خویش را از دست دادهاند، دچارِ ازهمگسیختگی میگردند و گرگهایِ جوان و بیتجربه تلفاتِ بیشتری بر دامهای اهلیِ سهلالوصول بهجایِ گوزنهای چالاک وارد مینمایند.
پرداختِ زیانهای وارد شده به روستاییان و دامداران، در کنار آگاهیرسانی و آموزش به دور از جوزدگی و شعار، و در نظر داشتنِ حقایقِ جامعه میتواند در بلندمدت باعثِ کاهش این برخوردها گردد.
نگارههای این نوشتار ممکن است برای شما دلخراش و آزاردهنده باشد.
دینگوهای آویخته به درخت؛ استرالیا روباه آویخته به درخت؛ ترکیه شکار کایوت؛ ایالات متحده گرگ عربی به درخت آویخته؛ عربستان سعودی روباههای سرخی که توسط مأموران محیط زیست استرالیا برای کاهش فشار بر گونههای کیسهدار بومی شکار شدهاند پی نوشت: نوشتاری دربارهی مدیریتِ حیاتوحش از طریق کاستن از تعدادِ یک گونه گوشتخوار: شکار با پروانه پوما برای افزایش جمعیت بیگهورن صحرایی در نیومکزیکو (انگلیسی، پیدیاف، ۸ صفحه، ۵۲۰ کیلوبایت) را اینجا بخوانید.
Animal-Rights-Watch-ARW-8369-Culling Mountain Lions to Protect Ungulate Populations
* کوچه ها
-
مسابقه پرش بدون اسب/ تصویر
دیده بان حقوق حیوانات/ تورنتو:در برخی نقاط جهان مانند کانادا، اروپا و آمریکا هر ساله مسابقههای پرش با اسب بدون اسب انجام میشود.
در اين مسابقهها كه بيشتر مدافعان حقوق حيوانات در آن شركت ميكنند مسابقهدهندهها تلاش ميكنند مانند اسبها از روي مانع پريده و در زمان كوتاهتري مسير را طي كنند.
يكي از شركتكنندهها در اينباره ميگويد: احساس اسب بودن نيز حس جالبي است.
-
دورگه شدنِ ناخواسته، تهدیدی نوین؛ و حکایتِ بهرام گور/ لزوم برخورد جدی با نگهداری گونه های هیبرید در باغ وحش ها
دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: در کتاب سیاستنامه، خواجه نظامالملک داستانی از بهرام گور، خسروی نخجیرگر ساسانی، نقل نموده که روزی بهرام به هنگامه شکار از ملتزمینِ رکاب دور افتاده و به هنگام جستوجوی چشمه آبی، به صحنهای غریب برمیخورد؛ در کنار چادر شبانی، داری برپا شده، و سگ گلهای از آن آویزان است. شبان در پاسخِ پرسش بهرام بیان می دارد که: «… این سگی بود گرگافکن ولی از مدتی پیش با مادهگرگی اخت شده و چشم بر یغمای او بسته بود، و زین سبب، به دلیل خیانت، او را به دار کشیدم.»
در بسیاری از زیستگاههای طبیعی، به دلیل الگوهای رفتاری و تغذیهایِ متفاوت و حتی گاهی تمایز در شکل و فرمِ اندامها، گونههای ساکن در آن ناحیه با یکدیگر آمیزش ننموده و فرزندانی را که ژنهای دو گونه را دارا میباشند به وجود نمیآورند؛ برای نمونه در جزیره بیوکو (Bioko Island) واقع در خلیج گینه، با وجود مشترک بودنِ منابع در زیستگاهی محدود و جزیرهای، یازده گونه میمونِ متمایز وجود دارد.
ولی گاهی شاهد حضور گونههای دورگه در طبیعت، بدون دخالت انسان میباشیم؛ برای نمونه در غرب رشتهکوههای قفقاز بزرگ، گونه تور غربی (کوبان) وجود داشته؛ در انتهای مسیر شرقی قفقاز بزرگ، که در شمال غربی جمهوری آذربایجان پایان میپذیرد، تور شرقی داغستان حضور دارد؛ و در محل برخورد این دو گونه، نمونهای دورگه بنام تورِ قفقازِ مرکزی مشاهده میشود که فرم شاخهای آن مابینِ این دو گونه است؛ ولی در جمهوری داغستان، با وجود همزیستی تور داغستان و پازنِ ایرانی، گویا به دلیل این که قلمروی تور در ارتفاعات بالاتر میباشد، تا کنون مدرکی بر دورگه شدن این دو گونه به دست نیامده است.
سمت راست: تورِ شرقی داغستان؛ سمتِ چپ: تور غربی کوبان؛ و در مرکز: تورِ دورگهی قفقاز مرکزی. در شمالِ بلوچستانِ پاکستان، به دلیلِ برخورد دو گونه مارخورِ سلیمان و پازن سند (شبیه به پازنِ ساکن در فلات ایران ولی با گرههایی بسیار کوچک بر شاخ)، گونهای بنام مارخور چیلتان پدید آمده، ولی در کشمیر و کوهستانِ پامیرِ پاکستان و افغانستان، با وجودِ همزیستیِ دیگر زیرگونههای مارخور، همچون کشمیری و آستور و کابل با آیبیکسِ هیمالیایی، آمیزشی مستند نگردیده است.
سمتِ راست: پازنِ سند؛ سمتِ چپ: مارخورِ سلیمان؛ و در مرکز: ماخورِ دورگهی چیلتان… به شاخِ مارخورِ چیلتان دقت کنید: آمیختهای از دو گونهی مارخور سلیمان و پازن سند. اما دستاندازی های دانسته و یا نادانستهی انسان بر زیستبوم، تنها به انهدامِ زیستگاهها و انقراضِ گونهها محدود نمیشود. برای قرنها شکارگرانِ بومیِ خاوردور روسیه و منچوری، با نمونهای گوزنِ دورگه که حاصل جفتگیریِ گوزنِ الک منچوری با گوزنِ سیکای دوبروسکی بود آشنایی داشتند. پس از معرقیِ زیرگونه ژاپنی گوزن سیکا به پارکهای گوزنِ اشراف بریتانیا وایرلند از دهه ۱۸۶۰ میلادی، گهگاه گوزنهایی از پارک گریخته و بهتدریج جمعیتهایی وحشی و مستقل از انسان را تشکیل داده، و تا بدان حد با جفتگیری با گونه بومی گوزن سرخِ اسکاتلند و ایرلند باعث از دست رفتنِ خلوصِ ژنتیکیِ این بزرگترین گونه گوزن بریتانیا شدند که اکنون تنها در جزایرِ شمالی و دور از دسترسِ اسکاتلند میتوان به نمونههای اصیلِ گوزنِ سرخ دست یافت.
گوزن سیگا و تأثیرِ دورگه شدن با گوزن سرخ اسکاتلند یکی از بیشترین نمونههای افرادی که به دلیلِ اختلاطِ گونهها عملاً ارزش حفاظتیِ خویش را از دست دادهاند، در شکارگاههای خصوصیِ تگزاس به چشم میخورد. برای نمونه به دلیل بیدقتی، اوریکسِ گمزباک با اوریکسِ شاخشمشیری جفت شده و نمونههایی دورگه پدید آوردهاند، و با در نظر گرفتنِ این حقیقت که نسلِ اوریکس شاخ شمشیری در طبیعتِ شمالِ آفریقا نابود شده و اکنون برنامههایی برای معرفیِ مجددِ آن به تونس، مراکش، سنگال و چاد انجام شده و در دست انجام است، هر گونه بیدقتی در ارسالِ این نمونههای دورگه میتواند به فاجعهای منجر گردد.
پازن دورگهی تگزاس بالا: اوریکس گمزباک و اوریکسِ شاخشمشیری؛ پایین: اوریکس دورگه یکی دیگر از اعمال سلیقهها جفت نمودنِ پازن و آیبیکس با بزِ اهلی برای به دست آوردنِ نمونههایی با شاخِ باز و به اصطلاح “شکارچیپسند” میباشد، که به کرات در تگزاس مشاهده شده است. در ایران و نواحی آلپیِ اروپا، به دلیلِ کاهش شدیدِ تعداد پازنِ ایرانی و آیبیکسِ آلپ، و گسترشِ دامنه نفوذ بزِ اهلی، در بسیاری موارد نمونههایی وحشی مشاهده شده که دارای بدنی مودارتر از نمونههایِ اصیل و فرمِ شاخی متفاوت میباشند.
بز دورگه با شاخ باز در اروپا و ایالتهای شرقیِ آمریکا، به دلیلِ کاهشِ شدیدِ جمعیتِ گرگِ بومی، عرصه برای مهاجرتِ شغالِ طلایی و کایوت و تصرف قلمروهای جدید و بدونِ رقیب فراهم شده، و به دلیلِ دورگه شدنِ کایوت با گرگِ سرخِ ساکنِ تگزاس و لوئیزیانا، در اوایل دهه ۱۹۸۰ که کارشناسان به دلیل رو به انقراض بودنِ گرگِ سرخ برنامهای را برای پرورش در اسارت در دست انجام داشتند، تفکیک و تشخیصِ نمونههایِ اصیل با دورگههایی که ژنِ کایوت را حامل بودند مشکلآفرین گردیده بود.
در ایران نیز به دلیلِ کاهشِ شدیدِ شکارهای طبیعی، گرگها ناگزیر به ذبالهخوری و نزدیکی به سکونتگاههای انسانی شده، که به دلیلِ افزایشِ تعدادِ سگانِ بدونِ مالک، به تدریج خطرِ ازدسترفتنِ خلوصِ ژنتیکی این سگسان را تهدید مینماید.
ولی اکنون در ایران خطر جدیدی بهشدت حاصلِ تلاشهای کارشناسانی چون خسروی سریری را مورد تهدید قرار داده است!
دورگه شدن، تهدیدِ نوینِ بقای نسل گوزن زرد میان رودان
در طول آخرین دوران یخبندان، گوزن زرد اروپایی (Dama dama) در بیشترِ نواحیِ اروپا، همچون سیسیل و بالکان، وجود داشته، ولی با عقبنشینیِ یخچالها، و دگرگونیِ گسترده، اقلیمِ مهمترین زیستگاه این گوزنِ زیبا محدود به کرانههای مدیترانه جنوب آسیای صغیر (ترکیه کنونی) گردید، و این بار یونانیان و سپس رومیان بودند که این گونهی سازگار و خوش زاد و ولد را به یونان و جزیره رودس و بسیاری از زیستگاههای اروپا انتقال دادند.
در سال ۱۸۷۵ کنسولِ بریتانیا در خوزستان، گونه گوزن زردِ میانرودان را به جهانِ علم شناساند، ولی در هزارههای کهن این گونه بهخوبی برای آشوریان و مصریان شناخته شده بود و از جنگلهای زاگرسِ ایران و جنگلهای رودخانهایِ خوزستان و جنوب عراق، تا نواحیِ کردنشینِ ترکیه و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین تا باریکه ساحلیِ شمال مصر و تونس وجود داشته است. تا دهههای گذشته بسیاری از دانشمندان این جانور را که حدود چهل درصد از نمونههای مدیترانهای بزرگتر میباشد به عنوانِ زیرگونهی گوزنِ زردِ اروپایی معرفی نموده و با نام علمیِ (Dama dama mesopotamica) میشناختند، ولی اکنون به عنوانِ گونهای مستقل (Dama mesopotamica) معرفی میگردد.
مقایسهی جثهی گوزن زرد میانرودان و گوزن زرد مدیترانهای در اوایلِ قرنِ بیستم، پس از هزاران سال تخریبِ زیستگاه و رقابت با دامِ اهلی، دو جمعیتِ گوزنِ زرد در ترکیه وجود داشت؛ نمونههایِ میان رودان که ساکن استانِ کردنشینِ حکاری در شرق ترکیه، در نزدیکی کردستان عراق، بوده؛ و جمعیتِ اروپایی که به صورتِ لکههایی در اطرافِ ازمیر و آنتالیا و ساحلِ دریای اژه (تا سال ۱۹۶۰) وجود داشته و پس از نابودیِ تمامی این جمعیتها بهجز جنگلهای کاج و بلوط مدیترانهای اطراف شهر زیبای آنتالیا با حفاظتِ شدید از زیستگاه باعث نابودیِ کاملِ قدیمیترین جمعیتِ گوزن زرد اروپایی گردیدند.
در طبیعت بسیاری از گونههای نزدیک، گهگاه حتی با وجودِ تفاوتهای ساختاری، با یکدیگر جفتگیری نموده و نمونههای دورگه (هیبرید) ایجاد مینمایند؛ برای نمونه برای شکارچیانِ منچوری در کنارِ گوزنِ الک منچوری و گوزنِ سیکای دوبروسکی (Dobrevsky Sika Deer) مشاهده نمونههای دورگه این دو گونه در طبیعت عادی بوده، و در آسیایِ صغیر چند هزار سال پیش نیز، به یقین، تماسهایی بینِ جمعیتهای گوزنِ زردِ اروپایی و میانرودان روی میداده است.
اما!
نگهداری از گوزنِ زردِ اروپایی در مجموعهای به نام “باغ وحش دزفول” به احتمالِ زیاد فاجعهای بس هولناک را در پی خواهد داشت. با توجه به تجربیاتِ گذشته، این امکان همواره وجود دارد که بنا بر دلایلی، چند سر گوزنِ اروپایی از این محوطه خارج گشته، و پس از مدتی به مناطق جنگلیِ دز و کرخه برده، با نمونههایِ اصیلِ میانرودانی هیبریدهایی را تشکیل داده، و عملاً نسلی فاقدِ ارزشِ حفاظتی پدید آورده و تمامی تلاشهای چندین نسل کارشناسان را بر باد دهد.
سمت راست: گوزن زرد ایرانی؛ سمتِ چپ: گوزنِ زرد اروپاییِ باغوحشِ دزفول؛ در مرکز: گوزنِ دورگهی زرد میانرودان+اروپایی نگهداری شده در باغوحش مشهد با در نظر داشتنِ تجربه پیشینِ “منطقه حاظت شده گنو” که با نگهداریِ زیرگونههای مختلفِ گوسپندان وحشی، نمونههایی فاقدِ ارزش پدید آمد، و به دلیلِ خروج از فنس و جفتگیریِ احتمالی با نمونههای بومی (لارستان؟) ضربهی جبرانناپذیری بر این جمعیت وارد نمود، نباید نگهداریِ گوزنِ زرد اروپایی در دزفول را تنها به شیوهی معمول به قضا و قدر سپرد. سوگمندانه هنوز در بدنهی محیط زیست، بسیاری با این تفکر روز را به شب می رسانند که: «صابون را با صاد بنویسند و یا با سین فرقی ندارد چون در هر دو صورت کف می نماید.»
و این احتمال همواره وجود دارد که در صورت تلف شدنِ افرادی از جمعیتِ برجایمانده از بیماریِ ناشی از مگسِ میاز، و برای رفعِ مسئولیت، تعدادی از گوزنهای زردِ اروپایی برای خالی نبودنِ عریضه، به دز و یا کرخه انتقال یابند.
با نیمنگاهی در شبکه اینترنت شاید بتوان منشأ گوزنهای زردِ اروپایی را باغوحشِ تهران و یا باغوحشِ مشهد در نظر گرفت که پس از تولیدِ دو رگههای شیر+ببر اکنون با تولیدِ جمعیتِ دورگهی گوزن زردِ میانرودان+گوزن زرد اروپایی، این تهدید را آشکارا برملا ساخته، و افسوس که تا کنون کسی در فکرِ برخورد با این تخلف نبوده است.
مقایسهی دو نمونه پازن اصیل و پازن دورگه در این شرایط تنها میتوان افسوس خورد که به جایِ پیشگیری از این فاجعه که بقای نسل و پاکیِ نژادِ گوزنِ زردِ میانرودان را برای همیشه نابود مینماید، دلمشغولیِ بسیاری در محیط زیست معطوف به شومن بودن و اجرایِ نمایش گردیده است. برخوردِ قاطع با این تخلف، در مجموعهای که نامِ باغوحش را در دزفول یدک میکشد، مهمترین راهکارِ موجود میباشد، زیرا همانگونه که همگان میدانند باغوحشِ مشهد دولتی است اندر دولت، و سخن ناگفتن از آن شرط عقل میباشد.
شاید سخنسرایِ جاودانه طوس، در نامهای که رستمِ فرخزاد به برادرِ خویش نگاشته بود، وضع و حالِ گوزنِ زردِ میانرودان را نیز به گونهای پیشبینی نموده باشد:
گنهکارتر در زمانه منام
از ایرا گرفتارِ آهرمــنام
چنین است و کاری بزرگ است پیش
همی سیـــر گردد دل از جان خویش
همــه بودنـیها ببینـم همی
وز او خامشی برگزینم همی
بر ایرانیـان زار و گریان شدم
ز ساسانیان نیز بریان شدم
پیاده شــود مردمِ جـنـگـجـوی
سواری که لاف آرد و گفتگوی
کشاورز جنگی شود بیهنر
نــژاد و گُهـر کمتــر آید به بر
رباید همی این از آن، و آن از این
ز نفـــریـن نـدانـنـد بـــاز آفـریــن
نهــان بهتــر از آشــکـارا شـود
دلِ شاهشان سنگِ خارا شود
بداندیـش گردد پسـر بر پـدر
پدر همچنین بر پسر چارهگر
شود بندهی بیهنر شهریار
نــژاد و بزرگـی نیـایـد به کار
به گیتی کسی را نمانَد وفا
روان و زبـانها شود پُرجفــا
زِ ایران و از ترک و از تازیان
نژادی پدیـد آید اندر میـان
نه دهقان، نه ترک و نه تازی بُود
سخــنها بـه کـردار بــازی بُــود* کوچه ها
-
شلیک شکارچیان جانی به محیط بان میانکاله/ اصابت 34 ساچمه به پای محیط بان مظلوم
دیده بان حقوق حیوانات: رییس اداره محیط زیست بهشهر گفت: شکارچیان متخلف و غیرقانونی در پناهگاه حیات وحش میانکاله محیط بان این منطقه را با شلیک گلوله مجروح کردند که این دومین رخداد مشابه طی یک ماه اخیر در این منطقه است.
‘ زمان رضا احمدی ‘ روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد : در این حادثه شکارچیان که در منطقه آشوراده با 5 دستگاه قایق پارویی و یک دستگاه قایق موتوری قصد شکار غیرمجاز را داشتند به سمت محیط بانان این منطقه که با یک دستگاه قایق موتوری در حال گشت زنی بودند شلیک کردند که به دنبال این حمله، یکی از محیط بانان این منطقه به شدت مصدوم شد.
وی بیان کرد :به دنبال این شلیک ناجوانمردانه ، 19 گلوله ساچمه به ران پای راست و 5 گلوله ساچمه ای به ران پای چپ ‘ مهدی دادار ‘ محیط بان بهشهری اصابت کرد و وی را به شدت مجروح کرد.
رییس اداره محیط زیست بهشهر افزود : پس از این شلیک ها ، ماموران یگان حفاظت از محیط زیست بهشهر نجات جان همکار خود را به دستگیری شکارچی متخلف ترجیح داده و محیط بان را به بیمارستان امام خمینی (ره) بهشهر انتقال دادند.
احمدی ادامه داد : محیط بانان میانکاله به رغم مجهز بودن به سلاح گرم، هیچ شلیکی را به سمت شکارچیان متخلف انجام نداند.
وی گفت: شناسایی شکارچی متخلف آغاز شده و امیدواریم در مدت زمانی اندک بتوانیم این فرد را دستگیر و تحویل مراجع قضایی دهیم.
رییس اداره محیط زیست بهشهر بیان کرد: حال عمومی محیط بان مجروح خوب است و وی برای ادامه مراحل درمان باید تحت عمل جراحی پزشکان قرار بگیرد .
اواخر دی ماه نیز ‘علیرضا یخکشی’ مسوول پناهگاه حیات وحش میانکاله با شلیک گلوگاه شکارچیان غیر مجاز روانه بیمارستان شده بود .
منطقه حفاظت شده میانکاله که محیطی بسیار مناسب برای حضور پرندگان مهاجر و کنار آبزی است ، به دلیل آرامش ناشی از ممنوعیت حضور مردم ، به محیطی امن برای شکارچیان متخلف تبدیل شده است .
ممانعت ماموران یگان حفاظت این منطقه ارزشمند از شکار توسط افراد متخلف، همواره موجب بروز مشکلات برای این افراد شده است اما عادت شلیک به سمت محیط بانان ، رفتار غلط و بسیار ناپسندی است که فقط برخورد قاطع و سختگیرانه مسوولان قضایی می تواند از تداوم آن جلوگیری کند.
شهرستان بهشهر در شرق استان مازندران واقع است.