برچسب: سپهر سلیمی

  • در پی مرگ میلیون‌ها ماهی در زاینده‌رود، باز و بسته شدن‌های نمادین زاینده‌رود را تمام کنید

    دیده بان حقوق حیوانات: یک فعال محیط زیست گفت: حاصل باز و بسته شدن‌های نمادین زاینده رود، تلف شدن میلیون‌ها قطعه از ماهی‌های رودخانه است.سپهر سلیمی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه اصفهان، در خصوص کمپین نجات ماهیان زاینده‌رود از مرگ، اظهار کرد: این کار کاملا نمادین بود و تنها 50 متر از کل رودخانه را پوشش دادیم که میزان 10 درصد تمام ماهی‌هایی است که در طول رودخانه بالا و پایین می‌پرند و از تشنگی جان می‌دهند.

    وی با بیان اینکه حتی از آن میزان ماهی که برای نجات به بالادست برده می‌شوند یک درصد هم زنده نخواهند ماند، افزود: تشکل‌های مردم نهاد و مردم در این حرکت نمادین شرکت کردند تا حساسیت خود را نسبت به محیط زیست و ماهیان در حال مرگ نشان دهند.

    پای 100 میلیون حق حیات در میان است

    این فعال محیط زیست تأکید کرد: میلیون‌ها  ماهی در زاینده‌رود در حال تلف شدن هستند و کاری هم نمی‌شود کرد چرا که برای نجات این تعداد ماهی یک فراخوان بسیار وسیع و تجهیزات بسیار زیادی نیازمند است و حتی نیروهای نظامی از جمله ارتش، سپاه و بسیج هم باید کمک کنند.سلیمی با بیان اینکه مسئله میلیون‌ها جان ماهی‌ها در میان است، گفت: با خشک شدن زاینده‌رود میلیون‌ها حق حیات در حال از بین رفتن است و سؤال اینجاست که چه دلیلی دارد که مدام آب را به صورت نمادین باز و بسته کنیم تا این میزان تلفات بدهیم.

    وی تصریح کرد: این مسئله باز و بسته کردن نمادین آب، تلفات بسیار زیادی بر روی دست رودخانه زاینده رود می‌گذارد، پس بهتر است به جای اینکه مدام آب را باز و بسته کنیم، چند سال آب را بسته نگه داریم و به طور کامل برای آن طرح‌ریزی کنیم و بعد آن را به نحوی باز کنیم که هیچ‌گاه بسته نشود زیرا رودخانه هم از باز و بسته شدن‌های نمادین خسته شده است.

    این فعال محیط‌زیست خاطرنشان کرد: بی‌شک کسی وجود ندارد که تخلفات بالادست از جمله برداشت‌های بی‌رویه و زیادی خواهی های مداوم را نداند، این‌ها دلیل اصلی خشکی زاینده‌رود است پس باید برای آن فکری بشود تا تلفاتی این چنینی رقم نخورد.

  • این سگ ها تا 50 سال پیش کجا بودند؟

    دیده بان حقوق حیوانات/سپهر سلیمی:  در مورد نگهداری از سگ و سگ کشی سخن زیاد گفته شده، این نوشته طرح یک پرسش است. این روزها عده ای سگ می کشند، بهانه شان هم این است که سگ های شهری باعث ایجاد مشکل برای شهروندان شده اند و مردم از دست آنها در عذاب هستند. از سوی دیگر عده ای تلاش می کنند این سگ ها را از دست سگ کش ها نجات دهند. جماعتی هر روز و شب با سرنگ و اسلحه به دنبال سگ ها هستند و از دیگر سو عده ای دیگر برای نجات سگ ها تلاش می کنند.

    Animal-Rights-Watch-ARW-8423
    این طرفی ها می گویند باید سگ ها را کشت چون بیمار هستند، باعث ایجاد بیماری می شوند، نجس هستند و مزاحمت ایجاد می کنند. آن طرفی ها می گویند باید سگ ها را به پناهگاه برد و برای حل این مشکل کاری کرد.این طرفی ها می گویند سگ ها هار هستند، بیمار هستند، مردم را گاز می گیرند. آن طرفی ها می گویند باید سگ ها را عقیم کرد تا تعدادشان کنترل شود و گرنه در عرض چند سال از یک جفت سگ، چند ده سگ تولید می شود، ضمن اینکه عقیم کردن باعث پیشگیری از انواع بیماری ها می شود.
    می بینید، هم این طرفی ها و هم آن طرفی ها در یک نقطه اشتراک دارند و آن اینکه مشکلی به اسم سگ های شهری وجود دارد. فقط راه حل ها فرق دارد، عده ای معتقدند باید کشته شوند و عده ای می گویند باید عقیم شوند و به پناهگاه ها برده شوند.یک نقطه اشتراک دیگر نیز در این میان وجود دارد و آن هزینه کردن برای سگ است. این طرفی ها برای کشتن هر سگ پول می گیرند و آن طرفی ها برای عقیم کردن و نگهداری در پناهگاه.
    سابقه همزیستی ایرانیان با سگ به 2000 سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد، گفته می شود نخستین نژاد اهلی سگ در ایران بوده است. اصلاً بی خیال این قدمت 4000 ساله، چرا تا همین 50 سال پیش با سگ ها مشکلی نداشتیم؟ چرا تا همین 50 سال پیش به خوبی با سگ ها در شهر و روستاهایمان زندگی می کردیم؟ چطور تا همین 50 سال پیش سگ ها نجس نبودند، بیمار نبودند؟ چرا تا همین 50 سال پیش از یک جفت سگ ده ها عدد سگ تولید نمی شد؟
    واقعن چرا؟! چرا تا قبل از آنکه شهرداری ها برای سگ کشی پولهای میلیاردی بپردازند مشکلی به اسم سگ های شهری وجود نداشت؟ چرا تا پیش از ظهور شبکه های اجتماعی و افزایش فارغ التحصیلان دامپزشکی نیاز به عقیم سازی و پناهگاه سازی برای سگ ها احساس نمی شد؟!
    در پاسخ به این پرسش ها به دو جواب رسیده ام:
    نخست: در این سالها، ما حیوان ستیز وطبیعت گریز شده ایم. شهوت نابودی نمادهای طبیعی امانمان را بریده، حیوانات را می کشیم، جنگل ها را نابود می کنیم و رودخانه ها را می خشکانیم برای ساختن قفس هایی از سیمان و آهن. ما با زندگی مسالمت آمیز با حیوانات غریبه شده ایم.
    دوم: زندگی شهر نشینی و افزایش مصرف گرایی باعث افزایش حجم تولید زباله شده است. زباله به عنوان منبع غذایی یکی از دلایل اصلی افزایش حیوانات شهری از جمله سگ هاست. زباله های رها شده در شهرها و حاشیه شهرها کانون افزایش جمعیت سگ هاست.
    می بینید، در این سالها سگ ها عوض نشده اند. جهش ژنتیکی نداشته اند که به توانایی خارق العاده در تولید مثل رسیده باشند. این ما هستیم که عوض شده ایم. با حیوانات نامهربان شده ایم، تحمل حضور حیوانات در محیط زندگی خود نداریم و از سوی دیگر با تولید زباله و فراهم آوردن منابع غذایی، شرایط را برای افزایش حیوانات شهری و از جمله سگ ها ایجاد کرده ایم. راه حل این دو مشکل نه در سگ کشی است و نه در تبعید سگ ها به پناهگاه ها. ما باید عوض شویم، باید برگردیم به گذشته. بی خیال سگ ها شویم، ایراد از ما آدمهاست.برآوردهای غیر رسمی نشان می شود سالانه حدود 50 هزار سگ در شهرهای مختلف ایران کشته می شود. شهرداری ها در سراسر کشور ارقام میلیاردی برای سگ کشی هزینه می کنند ولی چاره ای برای ساماندهی پسماندها و از بین بردن کانون های افزایش سگ ها نمی اندیشند، گویا باید این چرخه سگ کشی ادامه داشته باشد تا پیمانکاران و سگ کش ها و کسانی که از راه سگ ها به پول می رسند هیچ وقت بیکار نشوند.
    پاسخ شما به پرسش های بالا چیست؟ این سگ ها تا 50 سال پیش کجا بودند؟

  • اوج ناتوانی سازمان حفاظت محیط زیست؛ صدور مجوز برای سیرک های حیوان آزار/ وبلاگ میهمان

    اوج ناتوانی سازمان حفاظت محیط زیست؛ صدور مجوز برای سیرک های حیوان آزار/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-8337

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: خبرها حکایت از برگزاری سیرک حیوانات در استان های خوزستان و فارس دارد. در سیرک ایران – پرتغال که در شهر اهواز برگزار می شود اسب پونی،  ببر، کوسه ، پنگوئن و فوک حضور دارند.
    حتمن می دانید که کمپین «سیرک نه!» به 21 استان رسیده و 21 اداره کل محیط زیست اعلام کرده اند که اجازه برگزاری سیرک حیوانات را در استانهای خود نمی دهند و استانهای خوزستان و فارس از استانهایی هستند که تاکنون به این کمپین نپیوسته اند.
    هر گاه صحبت از مشکلات زیست محیطی می شود مدیران محیط زیست اعلام می کنند که این مشکلات یک روزه به وجود نیامده و برای حل آنها گذر زمان لازم است. مثلن اگر امروز در مورد پدیده ریزگردها یا آلودگی آب کارون از مدیران محیط زیست خوزستان سوال شوند خواهند گفت برای حل این مشکلات زمان و بودجه لازم است و یک روزه حل نمی شود اما آیا برای مجوز ندادن به سیرک ها هم چنین است؟! آیا برای امضا نکردن یک مجوز هم باید سالها صبر کرد؟
    آیا برچیدن بساط سیرک ها هم مثل مشکلات کم آبی و آلودگی هوا است که نیازمند بودجه فراوان و گذشت زمان است؟ دلیل کوتاهی مدیران سازمان محیط در برخورد با سیرک های حیوانات چیست؟ آیا از سازمانی که توان مقابله با چند سیرک را ندارد می توان انتظار داشت که در مقابله با شکار و بیش از یک میلیون اسلحه شکاری مقاومت کند؟ آیا سازمانی که توان مجوز ندادن به چند سیرک را ندارد توان حفاظت از آب، خاک و هوای این سرزمین پهناور را دارد؟
    سازمان محیط زیست بر اساس کدام مجوز شرعی نسبت به فتوای 20 مرجع تقلید و مجتهد بی توجهی می کند؟ چرا نهادهای نظارتی کشور نسبت به بی توجهی سازمان محیط زیست نسبت به این احکام شرعی بی توجه هستند؟!
    چرا سازمان محیط زیست نسبت به خواست عمومی و فراگیر فعالان حقوق حیوانات، حامیان محیط زیست و سازمانهای غیردولتی زیست محیطی در سراسر کشور بی توجه است؟ این بی توجهی به سرمایه های اجتماعی و نا دیده گرفتن درخواست های منطقی این گروه ها چه تاثیری خواهد داشت؟
    و این سوال را باز می پرسم؛ آیا از سازمانی که توان مقابله با دو سه  سیرک را ندارد می توان انتظار داشت که حافظ خاک، آب، هوا و تنوع زیستی این سرزمین باشد؟!

    * وبلاگ دوستداران حیوانات و محیط زیست

  • جنجال عکس گرفتن با جسد یوز؛ حمایت توام از یوزپلنگ، باقر نظامی، فتح الله امیری، سپهر سلیمی و هومن جوکار!/ تصویر

    جنجال عکس گرفتن با جسد یوز؛ حمایت توام از یوزپلنگ، باقر نظامی، فتح الله امیری، سپهر سلیمی و هومن جوکار!/ تصویر

    Animal-Rights-Watch-ARW-8301

    دیده بان حقوق حیوانات/ شهرام امیری شریفی*: لطفن این مطلب را به مثابه حمایت توام از باقر نظامی، یوزپلنگ، فتح الله امیری، سپهر سلیمی و هومن جوکار و سایرینی بدانید که رگ گردنشان برای طبیعت بالا می زند!

    دو هفته از ماجرای تاسف بار کشته شدن دو یوز ماده (مادر و دختر) در تصادف جاده ای می گذرد و این بار نه مرگ یوزها که انتشار عکس یادگاری با جسد یکی از یوزها خبرساز شده است.

    یکم، ماجرا از آنجا آغاز شد که انتشار تصویری مشترک از باقر نظامی، هومن جوکار و فتح الله امیری که پشت جسد یوز تصادفی نشسته بودند و ظاهرا با لبخند به دوربین نگاه می کردند، با واکنش سپهر سلیمی مواجه شد. سلیمی با انتشار مطلبی در وبلاگش این رفتار را غیر اخلاقی دانسته و با رفتار بعضی فوتبالیست های میلیاردی مقایسه کرد که پس از شکست، بی توجه به ناراحتی عمیق هواداران تیمشان، خندان و خوشحال از زمین مسابقه خارج می شوند. در ادامه این مقایسه نیز از شعار هواداران ناراضی وام گرفته که: فلانی حیا کن، یوزپلنگ رو رها کن! مساله ای که پس از یک مکالمه تلفنی به اعلام برائت همه از عکس گرفتن با جسد ختم شده…

    دوم، ماجرا اما طبق روال معمول شبکه های مجازی به یک نقد و تلاش برای اصلاح یک رفتار ختم نشده. پس از نشر این مطلب در شبکه های مجازی، عده ای بدون شناخت این سه عزیز، بدون آگاهی از تلاش های آنها در راه حفاظت از تنوع زیستی و به خصوص ناموس طبیعت کشور – یوزپلنگ – و شاید بدون شناخت یوز(!) به جای نقد یک رفتار، حرمت شکستند و از خطوط قرمزی عبور کردند که پرداختن به آن را در شان این عزیزان و خود نمیدانیم. عده ای دیگر نیز بدون شناخت آن دو عزیز دیگر (یوزپلنگ و سپهر سلیمی) بنا را بر حمایت تمام قد از حضار در عکس گذاشتند و به دروازه مقابل تاختند و در نهایت آن شد که نباید…

    سوم، احسان محمدی، که آموزش دیده دکتر فاضل است و بی گمان درس ادب و اخلاق آموخته، خود پیش تر چنین نواختنی را تجربه کرده بود تا این بار هم با نوشتاری متین تلاش کند به نقد رفتاری جمعی و هیجانی بنشیند تا شاید اصلاحی بعید رخ دهد … اصلاحی بسیار بعید ….

    این سه را نوشتم تا چهار و پنج و شش را با سوزن و جوالدوز همراه کنم.

    چهارم: چه لبخند عزیزانمان هنگام تهیه عکس، به دلیل شدت تابش نور خورشید باشد و چه نه، چه فعال ترین ها در حفظ یوز باشند و چه نه، چه بر گردن یوز و طبیعت و محیط زیست حق داشته باشند و چه نه، شخصن از گرفتن عکس یادگاری با جسد حیوانات بیزارم. نه اینکه خود چنین کاری نکرده باشم که متاسفانه یکی دو باری با اجساد حیوانات تصادفی چنین کرده ام؛ اما بعدتر آموزش دیده و خوانده ام که اشتباه کرده ام و این رفتار را ترک کرده ام. بماند که دیده ام لبخند باقر نظامی، حتی در خواب نیز حذف نمی شود، می بینم که ترکیب آفتاب شدید و نگه داشتن عینک با انقباض عضلات بینی برای هومن جوکار لبحندساز شده و دیدنی است که فتح الله امیری بر خلاف همیشه به دوربین و عکاس اخم کرده….

    پنجم: من و ما هم در شبکه های مجازی شوریده ایم و تاخته ایم و گفته ایم و شنیده ایم و نواخته شده ایم و حتی برای مخالفت با شکار ده – دوازده باری به قتل تهدید شده ایم، اما در برابر نواختن های ملیجک های سفارشیِ غریبه با اصولمان (حقوق حیوانات) که برای اهداف خاص قالب ریزی شده اند، سکوت کردیم تا انرژی بیهوده تلف نکنیم، در راه بمانیم و اعتبارمان را قمار نکنیم. آموخته ایم که راه بازگشت به اخلاقیات، از مسیر بی اخلاقی گذر نمی کند و عبور از خط قرمز هایی که در شبکه های اجتماعی هر روز زرد و زردتر می شود را ورای اخلاق می دانیم.

    ششم: چندی پیش با عزیز درس خوانده ای هم صحبت شدم که «طراح» کارت ویزیتش خودش بود و روی کارت زیبایش خود را «عکاس» و «مستند ساز» و «تهیه کننده» معرفی کرده بود. از «جامعه شناسی» و «توانمند سازی جوامع محلی» سخن می گفت که مهم ترین بخش فعالیتش در یکی از پروژه های جاری بود و پند می داد که مخالفت شما با شکار … اعتراف می کنم که باقی جمله ها را نشنیدم و به «طراح» و «عکاس» و «مستند ساز» و «تهیه کننده» و «جامعه شناس» و «توانمند ساز»ی فکر می کردم که به «طراحی ساختمان» قرنطینه فلان گونه در بهمان منطقه مفتخر است و یحتمل هنگام ابتلا به سرماخوردگی، «طبیب» هم می شود و انواع داروهای خفیف و آنتی بیوتیک ها را با دوزها و دوره های درمان من درآوردی میل می کند.

    آخر: بند ششم را گفتم که حفاظت از محیط زیست را طبق اصل 50 قانون اساسی مشروط به پیروی از اصول تخصصی وظیفه «محیط زیست نخوانده ها» هم بدانم؛ بر تخصص گرایی افراطی که در توجیه و همراه کردن عامه ناتوان است ولی شکارچی پیر ادبیات خوانده را «مستند ساز» و «عکاس» و «کارشناس» و چه و چه جا می زند بتازم، بر بینابینی بودن برخی فعالیت ها و تخصص ها تاکید کنم، بر منفعت طلبی معدود متخصصانی که تخصصشان حاصل انتخاب نود و هشتم و نود و نهم و صدم لیست انتخاب رشته بوده و مدرکش را دانشگاهی مهر کرده که صندلی هایش خالی مانده خرده بگیرم، بر غیر آکادمیک بودن حقوق حیوانات در تمام جهان اصرار کنم؛ بر نیاز به نخبه گرایی در همه تخصص ها سوزن و جوالدوز بزنم و بر ارادت قلبیم به باقر و فتح الله و سپهر و هومن و احسان و یوز اعتراف کنم.

    دیگرانی هم هستند که چون این سه نفر، اگر نبودند، یوز هم نبود: مرتضی اسلامی و محمد فرهادی نیا و همقطارانشان…

    به احترام دوستانمان و به حرمت حریمشان کلاه از سر بر می دارم و امیدوارم روزی منطق جذب کننده، بر حرمت شکنی های متعصبانه فیس بوکی چیره شود و آنچه می کنیم طبق قول دکتر کیخا «مسابقه برای حفاظت» باشد نه رقابت در فلاکت.

    * در رسانه ها رسم است پس از این ستاره سِمت ها و مسوولیت ها و کتاب های خوانده شده و گل هایی که به سرمان زده ایم نوشته شود که صحبت را عمیق تر جلوه دهد! برای حقیر اما ارادتمند افراد فوق الاشاره مناسب ترین خواهد بود.

  • ​زخم کهنه حیوان آزاری، این بار شیرهای قشم/ وبلاگ میهمان

    ​زخم کهنه حیوان آزاری، این بار شیرهای قشم/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-7356

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: یکی دو روز پس از انتشار عکس تکان دهنده تکه تکه شدن یک بز کوهی ماده در کرمان توسط یک شکارچی جوان، آن هم در حضور فرزندش که به جسد مادر چسبیده و حاضر به ترک آن نبود، این بار انتشار تصویر 30 قلاده شیر آفریقایی که در یک قفس تنگ در جزیره قشم، شگفتی و تاسف عمومی را برانگیخته است.

    پیش از این هم انتشار تصاویر ماهی‌های مرده سد فشافویه، روباهای آویزان شده به طناب دار در یک مزرعهٔ سیستان و بلوچستان و تصاویر خرس قهوه‌ای مفلوک زنجیر شده در باغ وحش بابلسر، رنج تمام نشدنی حیوانات در ایران را بازگو کرده بود، زخمی کهنه که گاهی با انتشار اتفاقی یک عکس، سر باز می‌کند و برای مدتی کوتاه توجه افکار عمومی را جلب کرده و باز هم فراموش می‌شود تا فاجعه بعدی.

    «سپهر سلیمی»، وبلاگ‌نویس و فعال محیط زیست در گفت‌و‌گو با «ایران‌وایر» با اشاره به عدو وجود قانون حمایت از حیوانات در ایران می گوید: ” در جامعه ما مظاهر حیوان آزاری به حدی گسترده است که حتی گاهی دیده نمی‌شود و همه ما به آن‌ها عادت کرده‌ایم؛ از آزار حیوانات شهری گرفته تا بی‌توجهی به حیات وحش و شکار حیوانات که همهٔ این‌ها جنبه‌های مختلفی از حیوان آزاری به شمار می‎روند.”

    وی با تاکید بر اینکه براساس نظر خود مسوولان سازمان محیط زیست، همهٔ باغ وحش‌های ایران غیراستاندارد هستند، می گوید: “در ایران حدود 700 باغ وحش و مرکز نگه‌داری حیوانات داریم؛ به بیانی دیگر، ۷۰۰ شکنجه‌گاه رسمی حیوانات وجود دارد.”

    او شرایط حیوانات در ایران را از دو نگاه کلی حقوقی و رفاهی مورد توجه قرار می‌دهد: ” نگه‎داری از آن‌ها در باغ وحش بر خلاف حقوق حیوانات بوده و همه گروه‌های حامی حقوق حیوانات که در راس آن‌ها “پتا” (بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی در برابر حیوانات) قرار دارد، مخالف بی‌چون و چرای باغ وحش هستند. باغ وحش‌های ایران حتی ابتدایی‌ترین اصول رفاه حیوانات را هم مورد توجه قرار نمی‌دهند. گاهی در آن جا حیوانات را خرید و فروش می‌کنند، تاکسیدرمی کرده یا برای سیرک پرورش می‌دهند و این نادیده گرفتن حقوق طبیعی حیوانات به شکل کاملا رسمی است؛ شیک و مرتب. یک شکارچی به طور پنهانی دست به شکار حیوان می‌زند اما باغ وحش‌داران به آشکارا و در پناه قانون، حیوانات را آزار می‌دهند. این از نظر ترویج فرهنگ حیوان‌آزاری به مراتب بد‌تر است.”

    به گفته این فعال محیط زیست، علیرغم وقوع حوادث متعدد در سال‌های گذشته ​در باغ وحش ها و باغ های پرندگان، ​ تعدادی از سازمان‌های غیردولتی فعال در حوزه محیط زیست به دلایل مختلفی تعطیل و یا کم‌توان شده‌اند. چندی پیش سازمان «دیده‌بان حقوق حیوانات» با صدور اطلاعیه‌ای نسبت به ورود گونه‌های غیربومی به باغ وحش تهران اعتراض کرد و نسبت به ترویج فرهنگ سوء استفاده از حیوانات از سوی مدیران «باغ وحش ارم» هشدار داد؛ چرا که افزایش گونه‌های محبوس در این باغ وحش در شرایطی است که بر اساس گزارش این نهاد​​، در سال‌های گذشته بیش از هر باغ وحش دیگری در کشور، قتل‌گاه حیوانات و به ویژه گربه‌سانان بوده است. ​

    شهرام امیری شریفی، مدیر دیده بان حقوق حیوانات هم دیروز به خبرگزاری مهر گفته است: “زمان آن فرا رسیده در کشور اسلامی ایران مراجع تقلید در حصوص حیوان آزاری در سیرک ها فتوا صادر کنند.”​

    گفت و گو از: ماهرخ غلامحسین‌پور

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

    ______________________

    صفحه ویژه وبلاگی میهمان

    باغ وحش داران بدتر از شکارچیان هستند؛ سازمان حفاظت از محیط زیست کوتاهی می کند/ وبلاگ میهمان

  • باغ وحش داران بدتر از شکارچیان هستند؛ سازمان حفاظت از محیط زیست کوتاهی می کند/ وبلاگ میهمان

    باغ وحش داران بدتر از شکارچیان هستند؛ سازمان حفاظت از محیط زیست کوتاهی می کند/ وبلاگ میهمان

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی*: در مورد وضعیت باغ وحش های کشور در این سالها مطالب بسیاری گفته شده. وضعیت ویران باغ وحش ها موضوع جدیدی نیست و چیزی نیست که کسی نداند.

    حیوانات در رنج همیشگی هستند
    حیوانات باغ وحش ها در رنج دایمی هستند. این رنج و عذاب محدود به زمان خاصی نیست. فقط از سر اتفاق گاهی عکس های باغ وحش ها در رسانه ها بازتاب پیدا می کند  و وضعیت باغ وحش ها مورد توجه قرار می گیرد ولی راست اینست که حیوانات باغ وحشی هر روز و هر ثانیه در عذاب هستند.

    باغ وحش های ایران شکنجه گاه حیوانات هستند
    در خصوص شرایط حیوانات دو دیدگاه کلی وجود دارد. نخست «حقوق حیوانات» و سپس «رفاه حیوانات». بر اساس اصول حقوق حیوانات، همه حیوانات باید در شرایط آزاد زندگی کنند و هیچ انسانی حق بهره برداری از آنها را به هیچ شکل ندارد. بر همین اساس نگهداری از حیوانات در باغ وحش بر خلاف حقوق حیوانات بوده و همه گروههای حامی حقوق حیوانات که در راس آنها «پتا» (بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی در برابر حیوانات) است مخالف بی چون و چرای باغ وحش هستند. در مرحله پایین تر از حقوق حیوانات، «رفاه حیوانات» را داریم که بر اساس آن، شرایط زیستی حیوان از جمله تغذیه، شرایط نگهداری، پیشگیری از بیماری ها و شرایط روانی حیوانات باید مورد توجه قرار گیرد.
    شوربختانه باغ وحش های ایران حتی ابتدایی ترین اصول رفاه حیوانات را هم مورد توجه قرار نمی دهند و از اینرو می توان گفت شرایط باغ وحش های ایران بر خلاف حقوق حیوانات و رفاه حیوانات است.

    سازمان محیط زیست در برخورد با متخلفان کوتاهی می کند
    سازمان محیط زیست در برخورد موثر با باغ وحش های متخلف کوتاهی می کند و همین سبب رنج و آزار دائمی حیوانات شده است. ادارات استانی سازمان محیط زیست نظارت خاصی بر باغ وحش ها ندارند، شوربختانه اینطور احساس می شود که مدیران سازمان و بویژه مدیران استانی سازمان محیط زیست پای کامپیوتر نشسته اند و منتظر هستند تعداد لایک های خبر های مربوط به یک باغ وحش از تعداد مشخصی عبور کند و سپس برای رسیدگی به وضعیت حیوانات اقدام کنند.
    برخورد منفعلانه سازمان محیط زیست با باغ وحش ها مربوط به الان نیست. این شرایط حداقل در یک و نیم دهه گذشته به این شکل بوده است. بدبختانه از آنجائیکه برخی از باغ وحش ها زیر نظر شهرداری هستند و یا رابطه نزدیکی با شهرداری ها دارند لذا از پشتوانه های قوی برای آزار حیوانات برخوردارند.

    مفسده های جانبی باغ وحش ها
    خرید و فروش حیوانات وحشی به دارندگان باغ وحش خانگی، قاچاق حیات وحش، فروش حیوانات به سیرک ها، گسترش بیماری های مشترک ، کشتن حیوانات برای تاکسیدرمی کردن از جمله مفسده های وجود باغ وحش ها در هر محلی است. مشکلاتی که با توجه به نظارت دستگاههای ناظر کم و زیاد می شود.

    باغ وحش داران بدتر از شکارچیان هستند
    اثرات فرهنگی باغ وحش ها با شکارچیان قابل مقایسه نیست.  یک شکارچی در خفا و پنهانی یک حیوان را شکار می کند ولی باغ وحش داران بصورت آشکار و علنی به ترویج حیوان آزاری و نمایش بهره برداری اقتصادی و منفعت طلبانه از حیوانات مشغول هستند. حامیان حقوق حیوانات باغ وحش ها را «انبار حیوانات» می نامند، در این انبار ها حیوانات به عنوان کالایی برای سود دهی ایفای نقش می کنند.

    Animal-Rights-Watch-ARW-5927

    عادی کردن فرهنگ اسارت توسط باغ وحش داران
    شوربختانه برخی از باغ وحش داران و برخی از دامپزشکان شاغل در باغ وحش ها تلاش دارند در جهت منافع شخصی و اقتصادی خود قباحت باغ وحش داری را از بین ببرند و با فریب افکار عمومی و دادن اطلاعات غلط به تئوریزه کردن فرهنگ اسارت حیوانات و آزار حیوانات از طریق نگهداری در باغ وحش ها بپردازند.
    از بین بردن قباحت اسارت حیوانات و باغ وحش داری به مراتب ظلمی بالاتر از آزار حیوانات در باغ وحش است زیرا از این طریق فضا را برای گسترش باغ وحش ها و ایجاد باغ وحش ها فراهم می کنند، ضمن اینکه اینگونه تبلیغات غلط باعث کاهش حساسیت عمومی نسبت به اسارت و آزار حیوانات در جامعه می شود. سخنان باغ وحش داران مشابه سخنان و استدلالات کسانی است که سعی دارند به توجیه شکار بپردازند. طنز ماجرا آنجاست که هر دو این گروه ادعای حمایت از حیات وحش و حفاظت از طبیعت را دارند و هر دو این گروه (شکارچیان و باغ وحش داران) معتقدند عملکرد آنها در جهت حمایت از حیوانات است!

    700 مرکز ترویج فرهنگ حیوان آزاری در کشور وجود دارد
    سال گذشته رییس اداره ساماندهی و هماهنگی اداره کل حفاظت و مدیریت شکار و صید اعلام کرده بود که 700 مرکز نگهداری حیوان و باغ وحش در کشور وجود دارد که همگی غیر استاندار هستند. این به آن معنی است که 700 مرکز ترویج فرهنگ حیوان آزاری در کشور وجود دارند که روزانه بازدید کنندگان فراوانی از کودک تا میانسال و بزرگسال دارند. حالا این عدد را با تعداد سازمانهای غیردولتی زیست محیطی و سازمانهای فعال در زمینه حمایت از حیوانات مقایسه کنید تا متوجه شوید چرا فرهنگ حیوان آزاری روز به روز در حال گسترش است.
    برای فرهنگ سازی در حوزه حمایت از حیوانات نمی شود فقط یقه شکارچیان را گرفت از کنار مراکز نگهداری حیوانات به آسانی گذشت. برای اصلاح فرهنگ و آشتی دادن مردم با حیوانات در نخستین قدم باید این مراکز را تعطیل کرد.

    باغ وحش ها همردیف سیرک ها و مزارع پرورش حیوانات هستند
    باغ وحش ها، سیرک ها و مزارع پرورش حیوانات هر سه در یک ردیف هستند. هدف نهایی هر سه کسب درآمد از طریق حیوانات است. یکی از طریق اسارت، یکی نمایش و دیگری از طریق کشتار حیوانات کسب در آمد می کند.
    در ماجرای کشتن زرافه 18 ماهه و متعاقب آن کشتن 4 شیر در باغ وحش در دانمارک به خوبی ثابت شد که مهمترین اصل در باغ وحش ها کسب منافع مادی است و این اصل در همه جهان ثابت است.

    شعار اقتصاد مقاومتی و ورود گونه های غیر بومی
    در حالیکه شعار اقتصاد مقاومتی از سوی دولت تبلیغ می شود شاهد ورود گونه های غیر بومی از جمله کانگورو قرمز و ببر بنگال به باغ وحش ارم هستیم. کوتاهی سازمان محیط زیست در ورود این گونه ها به کشور جای سوال دارد.
    ورود گونه های جدید به باغ وحش تهران در حالیست که «دیده بان حقوق حیوانات» چندی پیش با صدور اطلاعیه ای نسبت به ورود گونه های غیر بومی به این باغ وحش و تبلیغ فرهنگ سواستفاده از حیوانات توسط مدیران این باغ وحش هشدار داده بود. افزایش گونه های محبوس در باغ وحش تهران در شرایطی صورت می گیرد که این باغ وحش در سالهای گذشته بیش از هر باغ وحشی در کشور قتلگاه حیوانات و بویژه گربه سانان بوده است.

    تا قانون حمایت از حیوانات نداریم اوضاع همین است
    و حرف آخر اینکه تا زمانی که قانون حمایت از حیوانات در کشور وجود نداشته باشد شرایط حیوانات و حیات وحش مظلوم ما بهتر از این نخواهد شد. امروز بیش از هر زمانی به قانون حمایت از حیوانات نیاز داریم، قانونی که بر اساس آن با حیوان کش ها و حیوان آزاران برخورد مناسب صورت گیرد.

    * دوستداران حیوانات و محیط زیست

    _____________________________

    هشدار «دیده بان حقوق حیوانات» در خصوص گسترش سودجویی از راه اسارت حیوانات در کشور

    باغ وحش، آری یا نه؟/ بخش سوم: ظلم بزرگ به گونه های بزرگ

    باغ وحش، آری یا نه؟/ بخش دوم: جهنمی با نام بهشت

    باغ وحش، آری یا نه؟/ بخش یکم

    بی‌تدبیری در پارک ارم

    تلاش باغ وحش تهران برای افزایش گونه های اسیر: دو کانگورو در باغ وحش تهران/ تصویری

    مرگ ببر بنگال در باغ وحش ارم و سووال های بی پاسخ/ نگرانی شدید از مخفی نگه داشتن شرایط زیستی ببر بیوه سیبری

    خبر فوری: تنها ببر بنگال باغ وحش ارم خفه شد/ غرق شدگی «ببری» در استخر محوطه نگهداری

    چشمانی که خاک شدند، مجموعه تصاویری از بچه شیرهای اعدامی

    شیر ها قبل از مرگ اسب خزری هم می خوردند

    باغ وحش ارم ایستگاه پایانی بزرگترین گربه جهان/ انقراض ببرها در ارم

    شیری که خفه شد و سکوت رسانه ها

    “بچه های تهران” هم معدوم شدند

    تکذیب تکذیب مرگ شیر!

    خبر فوری: شیرهای باغ وحش ارم معدوم شدند+ تکمیلی

    مرگ ببر روسی در پارک «ارم»، احتمال انتقال بیماری به مردم+تصاویر+تکمیلی

    شرایط نامناسب گربه سانان در باغ وحش ارم

    هیچ کدام از باغ وحش های کشور استاندارد بین المللی ندارند

    حیوانات غیربومی به باغ‌وحش تهران می‌آیند/ کانگوروی هلندی و ببر دانمارکی، اسیر اشتباهات گذشته

    تایید دردناک یک خبر: شرایط نگهداری ببر سیبری در قرنطینه باغ وحش ارم نامناسب است

    «اسارت کودکانه» به نمایش گذاشته می شود/ جداسازی بچه حیوانات برای نمایش در باغ وحش ارم

    تعداد گوزنهای زرد در قفسهای باغ وحش ارم بیش از استاندارد است

    مهلت دو هفته ای سازمان محیط زیست برای رفع نقایص باغ وحش ارم

    باغ وحش ارم: هیچ شیری به مردم نفروخته‌ایم

    باغ وحش ارم برای ورود فیل‌های سریلانکایی آماده نیست/ ابراز نگرانی دیده بان حقوق حیوانات

    روش ناجوانمردانه ( تیر خلاص به سلاطین باغ وحش ارم )

    مدیر باغ وحش ارم: هیچ شیری در باغ وحش تهران تلف نشده است!

    سومین شیر باغ وحش ارم جان داد

    معرکه گیری با حیوانات باغ وحش ارم به موازات نمایشگاه محیط زیست/ تصویر

    چشمانی که یخ زدند، مجموعه تصاویری از ببری که بود

    «ایدز» یا «گوشت خر» عامل مرگ ببر وارداتی!

    باغ وحش ارم ایستگاه پایانی بزرگترین گربه جهان/ انقراض ببرها در ارم

    انتقال توله شیر از نمایشگاه گردشگری به باغ وحش ارم

    فشارها به نتیجه رسید! توله شیر مفلوک باغ وحش ارم از نمایشگاه خارج شد/ تصویر

    ۱۲ آگوست روز جهانی فیل/ به مناسبت این روز زنجیر فیل های اسیر در باغ وحش ارم را باز کنید!/ تصویری

    با زایمان ملکه در باغ وحش ارم، ۴ توله شیر به شیرهای اسیر تهران اضافه شد/ تصویر

    اظهارات رئیس باغ‌وحش ارم کذب است

    احتمال قرنطینه باغ‌وحش ارم

    ۷۰۰مرکز نگهداری حیوانات و باغ وحش غیر استاندارد در ایران

    بیداد بیماری های خطرناک در مراکز باغ وحش کشور

    باغ‌وحش یا باغ شکنجه‌؟

    بدون توبیخ مقصرین، یک سال از اعدام شیرهای باغ وحش گذشت/ باغ وحش های بی مجوز و غیر استاندارد لبریز از شیر

     شکایت محیط زیست از باغ وحش تهران

    “باغ وحش تهران ” تحت تعقیب قضایی قرار گرفت

    اخباری در ادامه بحث مرگ ببر سیبری در باغ وحش تهران ۸۹/۱۰/۱۲

    پلمپ باغ وحش تهران در پی مرگ ببر سیبری نر

    چگونه سایه انقراض بر سر گونه‌های نادر ایرانی گسترده‌تر می‌شود؟ (۳)/ اجرای یک طرح مشابه در ایران و روسیه با نتایجی به غایت متفاوت!/ فیلم

    فرصتی ارزشمند برای آگاه سازی: برگزاری جشنواره یوزپلنگ ایرانی در شکنجه گاه حیوانات

    اسناد ابتلای ببر ماده سیبری به مشمشه، باید ارائه شود

    از فرستادن ۴ ببر دیگر جلوگیری کنید!

    ببر سیبری، الاغ ۷۰ هزار تومانی می‌خورده است

    کاریکاتور: گوشت الاغ نه!… گوساله!

    الاغ های عراقی و قطری عامل ورود مشمشمه

    گزارش مسولان درباره مرگ ببر سیبری قانع کننده نبود

    زمزمه های توجیه برای مشمشه

    ببرهای جدید و استمداد جهانی حامیان حیوانات در ایران

    معرفی متهمان ردیف اول تا سوم مرگ ببر سیبری

    عامل مرگ ببر سیبری در کمین تهرانی ها +تکذیب های قبلی!!!

    ببر سیبری خودکشی که نکرده است!

    یک روایت دیگر از راز مرگ ببر روسی

    غذای ببر مرده

    دقایقی پیش علت مرگ ببر سیبری اعلام شد

    «ایدز» یا «مشمشه »، پایان رویای ببر مازندران

    پرونده «مرگ ببر روسی» به مجلس رسید

    مرگ ببر سیبری در تهران

  • آیا طرح تحریم ماهی قرمز هفت سین مفید بوده است؟/ 16 پرسش از تحریم کنندگان/ وبلاگ میهمان

    Animal-Rights-Watch-ARW-5692

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی: چند سالی است همزمان با نزدیک شدن به نوروز، کمپین هایی در مخالفت با خرید ماهی قرمز سفره هفت سین به راه می افتد. نخستین بار دعوت به نخریدن ماهی از سوی گروهی مطرح شد که مدعی بود ماهی قرمز حیوان بسیار خطرناکی است و تماس با آن می تواند منجر به بیماریهای پوستی خطرناک و بعضاً مرگ شود. این ادعا یکی دو سالی باعث ایجاد وحشت عمومی از این حیوان شد ولی پس از یکی دوسال و با مشخص شدن ادعاهای دروغ در این خصوص، تب ماهی نخریدن فروکش کرد. هر چند که بقایای این ادعای نادرست همچنان در ذهن شهروندان ایرانی باقی مانده است.
    پس از آن به تدریج ادعاهایی در خصوص ایرانی نبودن ماهی قرمز این حیوان مطرح شد. در این هیاهو عملکرد دوستداران و حامیان حیوانات به دو گروه مشخص طبقه بندی شده است. گروه نخست عده ای بودند که همزمان با جریانات ایجاد شده، شعار تحریم ماهی قرمز را سر دادند و شهروندان را به نخریدن ماهی قرمز دعوت می کردند و گروه دوم کسانی بودند که آموزش نحوه نگهداری ماهی قرمز و آشنایی با این حیوانات را موثرتر از تحریم و نخریدن ماهی قرمز می دانستند.
    در این میان گروهی که شعار تحریم می دادند پر تعداد تر بودند زیرا علاوه بر حامیان حیوانات، گروه های دیگری که به هر دلیل با حیوانات خانگی و نیز سنت های نوروزی مشکل داشتند در جمع تحریم کنندگان حاضر بودند. ضمن اینکه همیشه تحریم کردن و پاک کردن صورت مساله قطعاً آسان تر از آموزش بوده و است.

    نگارنده در این سالها به پشتوانه حضور در انجمن حمایت از حیوانات اصفهان که همراه با برگزاری کلاس های متعدد آموزشی در خصوص ماهی قرمز در مهدکودک ها، مدارس، فرهنگسراها، مساجد،… و نیز انتشار ده ها هزار برگ بروشور و پوستر و تهیه لوح فشرده آموزشی، انتشار مقالات و گفتگوهای فراوان در رسانه های مختلف و از همه مهمتر برگزاری سه طرح بزرگ جمع آوری ماهی قرمز و دو طرح فرهنگی ماهی قرمز در 5 سال متوالی بوده است، مطالب متعددی در خصوص ماهی قرمز سفره هفت سین نوشته ام.
    با این حال شوربختانه همچنان جو غالب در خصوص ماهی قرمز حکم به تحریم این حیوان می دهد و همچون سالهای گذشته شاهد کپی پیست مطالب قدیمی در خصوص نخریدن ماهی قرمز هستیم. به نظر می رسد پس از گذشت حدود یک دهه از تحریم ماهی قرمز به بهانه های مختلف، اکنون زمان مناسبی برای بررسی عملکرد حامیان تحریم ماهی قرمز وجود دارد و زمان پاسخگویی به سوالات زیر فرا رسیده است. سوالاتی که پاسخگویی  به آنها می تواند چراغ راه حامیان حیوانات برای اتخاذ روشهای بهتر و موثر برای نجات جان ماهی قرمز باشد.
    1-    شعار تحریم ماهی قرمز تا چه حد باعث نجات جان این حیوان شده است؟
    2-    در فضای فعلی ایران و بدلیل ناآگاهی عمومی، در صورت حذف ماهی قرمز آیا احتمال جایگزینی حیوانی دیگر به جای ماهی قرمز توسط مردم عادی وجو دارد؟
    3-    حضور سمندر و لاک پشت در سفره هفت سین تا چه حد به شعار حذف ماهی قرمز مرتبط بوده است؟
    4-    نقش ماهی قرمز به عنوان فراگیرترین حیوان خانگی در آشنایی و توجه ایرانیان و بویژه کودکان با حیوانات تا چه حد بوده است؟
    5-    از آنجائیکه آشنایی با حیوانات سبب دوستی و حمایت از آنها می شود، حذف ماهی قرمز از خانه های ایرانیان تا چه حد می تواند سبب طبیعت گریزی و طبیعت ستیزی شهروندان شود؟
    6-    آیا تصور نمی کنید در میان کسانی که شعار تحریم ماهی قرمز را می دهند، افرادی باشند که از سر مخالفت با هر حیوانی (از سگ و گربه تا ماهی) خواهان حذف این حیوان باشند؟
    7-    آیا تصور نمی کنید در میان کسانی که شعار تحریم ماهی قرمز را می دهند افرادی باشند که به دلایل فرهنگ ستیزانه و مخالفت با اجزای هفت سین خواهان حذف ماهی هستند؟
    8-    در کوشش های اجتماعی نظیر کوشش برای حفظ محیط زیست و نجات حیوانات آیا برخوردهای سلبی و قهری موثرتر است یا آموزش و فرهنگ سازی که منجر به جلب اعتماد شود؟
    9-    تا چه میزان قرابت محتوایی بین تحریم ماهی قرمز و دستورالعمل هایی در خصوص منع نگهداری حیواناتی نظیر سگ و گربه در منازل می بینید؟
    10-    آیا کسی که برای کسب دانایی در خصوص نگهداری از ماهی قرمز وقت صرف می کند و روزانه دقایقی برای زنده ماندن ماهی خود زمان می گذارد، می تواند حامی بهتری برای حیوانات باشد یا کسی که اصلاً ماهی نمی خرد؟
    11-    دانش عمومی مردم در خصوص ماهی قرمز را تا حد تصور می کنید؟ از نظر شما آیا اکثریت مردم اصول اولیه نگهداری از ماهی قرمز را می دانند؟
    12-    با توجه به ضعف شدید دانش عمومی در خصوص نگهداری از ماهی قرمز، آموختن اصول اولیه نگهداری از این حیوانات تا چه حد می تواند باعث نجات آن شود؟
    13-    آیا تحریم کردنی که بدون پشتوانه اجتماعی و آموزشی باشد در جامعه  طبیعت ستیز و حیوان ستیز ایران، باعث دوستی با حیوانات می شود یا باعث دوری بیشتر از آنها؟
    14-    کمپین اجتماعی موفق، کمپینی است که در دراز مدت سبب افزایش آگاهی عمومی شود و با عضو گیری و جذب هوادار در جامعه تاثیر گذار باشد. کمپین تحریم کنندگان ماهی قرمز آیا چنین نقشی داشته است و تا چه توانسته باعث تقویت فضای حمایت از حیوانات شود؟
    15-    با توجه به اینکه تجربه ثابت کرده اکثریت افراد جامعه زیر بار تحریم ماهی قرمز نمی روند آیا بهتر نیست از ظرفیت اجتماعی موجود برای آموزش شهروندان استفاده کرد؟
    16-    دایره فعالیت تحریم کنندگان کجاست؟ آیا تصور نمی کنید خارج شدن از این دایره محدود – که عموماً محدود به فضای مجازی است – و حضور در فضای واقعی و آموزش شهروندان بیش از هر روشی می تواند منجر به نجات جان حیوانات شود؟

    http://arw.ir/wp-content/uploads/2013/03/Animal-Rights-Watch-ARW-5693.jpg

    امید است این سوالات و سوالاتی نظیر این فضایی را برای گفتگو و تجدیدنظر در روش ها ایجاد کند. کوشش برای حمایت از حیوانات در ایران به شکل نوین آن، جنبش جوانی است که نیازمند آموختن، کسب تجربه و بازنگری در روش هاست. این کوشش همچون بسیاری از فعالیت های اجتماعی تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی خاص هر کشور است و نسخه پیچی و الگو برداری کورکورانه از دیگر کشور ها نه تنها راه علاج نیست که بعضاً می تواند گره ای بر گره های موجود ایجاد کند.
    قطعاً هدف همه حامیان حیوانات، نجات ماهی قرمز و کاهش یا قطع تلفات این حیوان است اما هر روشی حتی اگر از سر دلسوزی و خیرخواهی باشد نمی تواند منجر به نتیجه مطلوب شود. در شرایط اجتماعی فعلی و در جامعه حیوان ستیز و طبیعت گریز ایران که روند تخریب محیط زیست و تجاوز به حقوق حیوانات سیر صعودی گرفته است بیش از هر زمان دیگر نیازمند ایجاد شرایطی برای پیوند و نزدیکی انسان و حیوان هستیم و برخوردهای سلبی نظیر تبلیغ بر علیه ماهی قرمز و اخراج آن از منازل ایرانیان در دراز مدت می تواند اثرات زیان بار دیگری ایجاد کند.
    ما نیازمند افزایش دانش عمومی و تقویت حس مسئولیت شهروندان در برابر طبیعت و حیوانات هستیم. اگر دانش عمومی و حس مسئولیت افزایش پیدا کند آنوقت هر شهروندی که خود را از نگهداری ماهی قرمز عاجز می بیند بطور خودبخود و از سر علاقه و آگاهی دیگر این حیوان را نخواهد خرید. اگر افراد و گروههای حامی حیوانات به این مهم نپردازند پس از چه گروهی باید انتظار داشت به آموزش اصولی و پایه ای شهروندان پرداخت؟
    فراموش نکنیم بین شهروندی که بر اساس آگاهی و حیوان دوستی ماهی نمی خرد تا شهروندی که بر اساس تبلیغات بعضاً دروغین و جو سازی ها ماهی نمی خرد فاصله از زمین تا آسمان است. درست است که در هر دو حالت جان ماهی ای نجات پیدا می کند اما شهروند نخست، شهروندی مسئولیت پذیر و حیوان دوست خواهد بود که همواره به طبیعت و حیوانات احترام خواهد گذاشت و شهروند دوم فردی طبیعت گریز و فاقد درک درست از رفتار محترمانه با طبیعت خواهد بود.
    ماهی قرمز بهترین فرصت از که با آموزش صحیح و منطقی مردم را با طبیعت همراه و همگام سازیم. شوربختانه اعتقاد نگارنده آن است که در سالهای گذشته کمپین تحریم کنندگان ماهی قرمز با پاک کردن صورت مساله، فرصت آموزش را از بین برده است. اگر در این زمان نه چندان کوتاه به جای پافشاری بر شعار تحریم ماهی قرمز سعی در آموزش شهروندان و آشنایی آنها با ماهی قرمز می کردیم اکنون درصد بسیار بالایی از تلفات این حیوان کاسته می شد و شهروندان بسیار زیادی نیز به سبب آگاهی از عدم توانایی نگهداری از این حیوان، از خریدن آن صرف نظر می کردند. ضمن اینکه پای سمندر و لاک پشت نیز به سفره های هفت سین ایرانیان باز نمی شد.

    منبع: دوستداران حیوانات و محیط زیست

    _________________

    صفحه مخصوص وبلاگ های میهمان

    بیانیه پویش (کمپین) «زندگی را عیدی می دهیم»/ فراخوان ارسال آثار

    حقوق حیوانات و ماهی قرمز سفره هفت سین

    لطفاً نگویید ماهی قرمز نخرید!/ وبلاگ میهمان

    نقدی بر «لطفاً نگویید ماهی قرمز نخرید!»

     جوابیه ی گروه مخالفین گونه گرایی به مطلب «لطفاً نگویید ماهی قرمز نخرید!»

    دیدگاه: طرح مبارزه با نگهداری سگ ، کپی برابر اصل طرح مبارزه با ماهی قرمز است !

    استقبال گسترده خرم آبادیها از رهاسازی ماهیهای قرمز در دریاچه “ماهی”

    کارون مملو از ماهی های قرمز شد !!!

    و اینک گفتاری جدید: قدمت ۲۵۰۰ ساله ماهی قرمز سفره نوروز ایرانیان+عکس

    ماهی قرمز طعمه فرهنگ سازی حفظ منابع طبیعی ومحیط زیست / وبلاگ

    توصیه‌هایی برای خرید و نگهداری ماهی قرمز

    مهم: ماهی‌های زینتی نوروز را در منابع آبی طبیعی و استخر پارکها رها نکنید!

     آنچه ازماهی قرمز نمی دانید

    بودن یا نبودن ماهی قرمز در سفره هفت سین

    اولین مناظره مستقیم با موضوع ماهی قرمز سفره هفت سین برگزار شد

    جمع آوری ۲۰۰ سمندر از یک میدان میوه و تره‌بار

    پاسخ‌های کوتاه به پرسش‌های متداول درباره ماهی قرمز سفره هفت سین/ وبلاگ میهمان

  • تعداد محیط بان های کشته شده توسط شکارچیان بیش از یوزپلنگ های کشته شده است!/ وبلاگ میهمان

    دیده بان حقوق حیوانات/ سپهر سلیمی: هفته گذشته محیط بان دیگری توسط شکارچی ها کشته شد. عبداله یاری رئیس منطقه حفاظت شده لشگر دره، صد و سیزدهمین محیط بانی است که طی سه دهه ی گذشته توسط شکارچی ها کشته می شود. 113 محیط بان شهید در کنار صدها محیط بان مجروح و آسیب دیده آمار دردناکی است از آنچه که شکارچیان با پاسداران زیست بوم این سرزمین کرده اند.
    سخن در این باره بسیار گفته شده است، از کمبود امکانات محیط بانان و تعداد محیط بان تا عدم حمایت مراجع دولتی و قضایی از محیط بانان و عدم قاطعیت در برخورد با متخلفان، همگی در مرگ این 113 محیط بان مظلوم کم و بیش تاثیر گذار بوده است.

     هر وقت صحبت از شکار و شکارچی به میان می آید عده ای از طرفداران شکار برای گمراه کردن اذهان عمومی و فرار از واقعیت، شکارچیان را به دو بخش شکارچیان مجاز و غیر مجاز تقسیم بندی می کنند و از راه قصد دارند همه مشکلات اعم از آدم کشی ها تا حیوان کشی ها را گردن شکارچیان غیرمجاز بیندازند! حال آنکه هر دو یک کار را انجام می دهند. حیوان کشی، حیوان کشی است، چه با مجوز و چه بی مجوز. این 113 محیط بان به دست گروهی با نام و عنوان  شکارچی کشته شده اند.
    در این میان حقیقت ساده و تلخی وجود دارد که تا به حال به آن توجه نشده است. اگر یوزپلنگ یا گور ایرانی را به عنوان شاخصی از حیوانات در حال انقراض ایران در نظر بگیریم آنگاه با نگاهی به آمار و خبرهای منتشر شده در سالهای گذشته در می یابیم که تعداد محیط بانهای کشته شده توسط شکارچی ها بیش از یوزپلنگ و یا گور های کشته شده است! تنها در دو و نیم سال گذشته 8 محیط بان توسط شکارچی ها کشته اند.
    این به این معنی است که شکارچی ها بیش از آنکه حیوان کش باشند در نقش آدم کش ظاهر شده اند و شکار آدم را به شکار حیواناتی نظیر یوزپلنگ یا گور ایرانی ترجیح داده اند! این در حالیست که شکار گونه های نظیر یوزپلنگ و گور ایرانی، جذابیت های فراوانی برای هر شکارچی می تواند داشته باشد.
    وقت آن رسیده که یک بازنگری اصولی در تعریف عباراتی نظیر شکار و شکارچی انجام شود و با برخوردی قاطعانه و همه جانبه دستان خون آلود آدم کش ها را از دامان محیط زیست ایران قطع کرد.

    منبع: دوستداران حیوانات و محیط زیست

    _____________________

    توحش علیه حیوانات/ وبلاگ میهمان

    آیا «ما» از حیوان آزاری بیش از حیوان دوستی لذت می بریم؟!/ وبلاگ میهمان

    زندگی محیط بانان/ وبلاگ میهمان

    اینانلوی عزیز، این طبیعت گردی نیست!/ وبلاگ میهمان

    سایتهای فروش حیوانات؛ حیوان دوست یا پول دوست؟!/ وبلاگ میهمان

    پاسخ‌های کوتاه به پرسش‌های متداول درباره ماهی قرمز سفره هفت سین/ وبلاگ میهمان

     لطفاً نگویید ماهی قرمز نخرید!/ وبلاگ میهمان

    وبلاگ میهمان/ نگرانی دوستداران محیط زیست و حامیان حیوانات از عواقب ملی شدن اینترنت!

    به صلابت یک رودک/ وبلاگ میهمان

    بازار پرنده فریدونکنار، سنتی ولی شرم آور/ وبلاگ میهمان

    آقای محمدی زاده! آهوان ارسالی به قطر برای معالجه تب برفکی پس از درمان و انجام مطالعات ژنتیکی به کشور بازگشتند یا خیر؟/ وبلاگ میهمان

    پیشنهاد تغییر نام سازمان به بنگاه شادمانی و بازرگانی وحوش!/ وبلاگ میهمان

    این همه جان گرامی بستانیم که چه‌؟/ شعر استاد شهریار در حمایت از حقوق حیوانات و گیاهخواری/ وبلاگ میهمان

  • اعتراض به بداخلاقی: از ونک سمیرم تا پارک ملت جام جم!

    دیده بان حقوق حیوانات: سپهر سلیمی، فعال نام  آشنای حقوق حیوانات مطلبی گلایه آمیز در وبلاگ دوستداران حیوانات و محیط زیست منتشر و لینک آن را برای دیده بان حقوق حیوانات ارسال کرده است که در زیر می خوانید.

    http://arw.ir/wp-content/uploads/2011/09/Animal-Rights-Watch-ARW-Salimi.jpg

    سپهر سلیمی

    در برنامه این هفته « پارک ملت » که از شبکه یک سیما پخش شد آقای دکتر رضا جوالچی به نمایندگی از انجمن حمایت از حیوانات حاضر شده و به بیان مسائل مرتبط با کشتار خرس ها پرداختند. در صحبت های ایشان نکاتی وجود داشت که پس از پایان برنامه تعدادی از دوستان از سراسر کشور با ارسال ایمیل و نظر برای اینجانب خواستار تذکر به آقای جوالچی و ارائه توضیحات از ایشان شده بودند.
    صبح امروز ایمیلی برای ایشان فرستادم و ضمن بیان نکات مستند و مستدل خواهان ارائه توضیحات از ایشان شدم. شوربختانه در نامه ای که ایشان در پاسخ نامه بنده فرستادند نه تنها حاضر به پذیرش واقعیات نشدند، بلکه به فرافکنی پرداخته و در نهایت نیز خواهان آن شده اند که به ایشان دست مریزاد بگویم.
    با توجه به برخورد عجیب و خارج از عرف ایشان، پاسخگویی شخصی به نامه ایشان را بی فایده می دانم و متن نامه های رد و بدل شده و پاسخ بنده به ایشان را صرفاً جهت اطلاع خوانندگان محترم و قضاوت توسط افکار عمومی منتشر می کنم:

    نامه اول به آقای رضا جوالچی:

    به نام خدا
    جناب آقای رضا جوالچی
    با سلام و تبریک روز جهانی حیوانات
    در روزهای گذشته ماجرای غم انگیز کشتن خرس های قهوه ای همه دوستداران و حامیان حیوانات در سراسر کشور را ناراحت و خشمگین کرده است. هر چند حجم اعتراضات مردمی انجام شده نسبت به این عمل غیر انسانی و غیر اخلاقی نشان از آن دارد که عده زیادی از هموطنانمان بیش از آنکه فقط دغدغه حمایت از حیوانات داشته باشند، رعایت مسائل انسانی و اخلاقی برایشان اهمیت دارد و به همین دلیل، رفتاری این چنین نامتمدنانه با حیوانات باعث رنجش و تکدر خاطر آنها شده است.
    در اعتراض به کشتن خرس ها اعتراضات فراوانی از سوی افراد و گروههای حامی حیوانات منتشر شده است و انجمن حمایت از حیوانات نیز به عنوان یکی از گروههای زیست محیطی حامی حیوانات اعتراضات و پیگیریهایی در این خصوص داشته است. یکشنبه شب وقتی از طریق اینترنت متوجه شدم که قرار است جنابعالی با حضور در برنامه «پارک ملت» به صحبت در خصوص این مساله بپردازید ضمن خوشحالی فراوان بابت تابوشکنی در رسانه ملی و حضور فردی به نمایندگی از حامیان حیوانات، از این عمل رسانه ملی بسیار متعحب شدم.
    پس از شروع برنامه آنچه که مرا بیش از دعوت رسانه ملی از جنابعالی به تعجب انداخت، مطالبی بود که در خصوص ماجرای خرس ها بیان کردید. نخستین مساله در مورد انتشار خبر ماجرای خرس ها در رسانه ها بود که جنابعالی مدعی شده بودید که این خبر نخستین بار توسط انجمن حمایت از حیوانات منتشر شده است! این در حالیست که بر اساس اسناد و شواهد موجود این خبر برای نخستین بار توسط پایگاه خبری تحلیلی « دیده بان حقوق حیوانات ایران» منتشر شده بود و پس از آن و به فاصله اندکی سایت خبری «تابناک» اقدام به انتشار آن خبر نمود و از آن پس به سرعت در رسانه های داخلی و خارجی بازتاب فراوان داشت.
    نکته دوم در خصوص مطالبی بود که درباره ابعاد اجتماعی، زیست محیطی و بطور کلی مسائل مرتبط با حقوق حیوانات بیان نمودید. در این مورد تعجب من بیش از دو مورد قبل برانگیخته شد و با کمال تعجب شاهد بودم که اکثر مطالبی که بیان فرمودید عیناً و گاهاً کلمه به کلمه مطابق مطالبی است که بنده حدود یک هفته قبل در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفته بودم و چند روز بعد از آن نیز بر پایه همان گفتگو، مطلبی با عنوان « چه کسی خرس های قهوه ای را کشت؟ » در سایت دیده بان حقوق حیوانات ایران نوشته بودم!
    ترتیب مطالب بیان شده توسط جنابعالی که اکثراً مطابق ترتیب مطالب بیان شده در آن نوشته ها بود، شباهت کلمه به کلمه مطالب و موضوعات و همچنین عدم اشاره حضرتعالی به این مطالب در گفتگوهای پرشماری که پیش از این با رسانه ها داشتید نشان از آن دارد که اکثر مطالب بیان شده توسط جنابعالی کپی برابر اصل آن مطالب اشاره شده است.
    پس از پایان برنامه تا به این ساعت دوستان زیادی با ارسال ایمیل و یا از طریق درج نظر در ذیل مطالب وبلاگ و سایت دیده بان حقوق حیوانات ضمن خبررسانی در این خصوص خواهان اعتراض بنده به رفتار جنابعالی شده اند. در این میان دوست طنازی برایم نوشته بود: فکر کنم اگر در آن مطلب حرف بی ربط و یا ناسزایی هم نوشته بودی باز هم آقای جوالچی آنرا عیناً در رسانه ملی می خواند و یا دوست دیگری از تنزل اخلاقیات گفته بود و یا فرد دیگری نوشته بود که کامنت هایی که در این خصوص در سایت و فیسبوک انجمن می گذارد پاک می شود.
    آقای رضا جوالچی، همانطور که در آن مطلب هم اشاره شده است و اگر مجری محترم برنامه وقت کافی در اختیار شما می گذاشت، شما نیز به آن مطلب اشاره می کردید! یکی از دلایلی که موجب بروز حوادثی نظیر کشتار خرس ها شده است، ضعف مسائل اخلاقی و احترام نگذاشتن به حقوق دیگران است. این عدم احترام به حقوق موجودات زنده گاهی در رابطه انسان و حیوان خودنمایی می کند و آن ماجرای خرس ها بوجود می آید و گاهی در رابطه انسان با انسان صدق می کند. در هر صورت بداخلاقی، بد اخلاقی است و ریشه همه ی بدی ها در بد اخلاقی و عدم احترام به دیگران است و همین مساله باعث شد که دوستانی از رفتار شما در آن برنامه گلایه کنند و ایضاً از بنده بخواهند اعتراض خود را نسبت به این مساله نشان دهم.
    در هنگام پخش برنامه تصور میکردم که استرس و هیجانات ناشی از حضور در برنامه زنده  تلویزیونی مانع از تمرکز اعصاب جنابعالی و اشاره به منبع مطالب بیان شده دارد و تا این ساعت منتظر توضیحات جنابعالی در سایت و صفحه فیسبوک انجمن بودم ولی شوربختانه این مهم انجام نشد و لذا از طریق این نامه و برای اعتراض به این عمل غیر اخلاقی و در احترام به دوستانی که پیگیر این ماجرا بوده و هستند خواستار ارائه توضیحات از سوی جنابعالی در سایت و صفحه فیسبوک انجمن هستم.

    راستی همراهتان باد
    12 مهر ماه 1390
    سپهر سلیمی

    پیوست:
    1- گفتگوی اشاره شده با خبرگزاری مهر و نکاتی که  گاهاً عیناً توسط جنابعالی در برنامه پارک ملت عنوان شده است ( با رنگ قرمز ) :
    سپهر سلیمی، دوستدار محیط زیست و فعال حقوق حیوانات نیز معتقد است از این اتفاق نباید به سادگی گذشت و رسانه ها باید توجه ویژه ای به آن داشته باشند و باید توجه داشته باشیم که اگر این اتفاق برای انسانی می افتاد، اقوام، دوستان و آشنایان آن شخص می توانستند  علیه خاطیان اعلام جرم  و دادخواهی کنند ولی برای حیوانات چنین امکانی وجود ندارد و این وظیفه بر عهده حامیان محیط زیست و فعالان حقوق حیوانات و همه افراد و رسانه های مردمی است که نسبت به این حادثه حساسیت نشان دهند و خواهان مجازات خاطیان شوند.

    باید حیوان آزاری به یک ضد ارزش تبدیل شود
    وی ادامه داد: ضمن اینکه اگر بخواهیم به این ماجرا از دیدگاه صرفاً اکولوژیک نگاه کنیم و موجودات زنده را همچون زنجیری ببنیم که حیات آنها در گروه حیات دیگری است در اینصورت باید بگوییم در شرایطی که بسیاری از پستانداران بزرگ کشورمان و از جمله همین خرس قهوه ای در شرایط خوبی قرار ندارند بنابراین شاید ارزش زیستی یک خرس قهوه ای از انسانی که حدود هفت میلیارد نفر از آن در روی کره زمین وجود دارد بیشتر باشد.
    سلیمی در ادامه یادآور شد: برای بررسی این مساله و جلوگیری از تکرار موارد مشابه باید به واکاوی زمینه های بروز چنین اتفاقاتی پرداخت . این مساله از جهات بسیاری قابل بررسی و کنکاش است که در روزهای گذشته نیز به آنها پرداخته شده است.
    این دوستدار محیط زیست و فعال حقوق حیوانات گفت: حیوان آزاری باید به یک ضد ارزش تبدیل شود و این مساله اتفاق نمی افتد مگر با کار فرهنگی و میدان دادن به سازمان‌های مردم نهاد  برای گسترش آموزش در بین مردم که این مساله را باید از حیوانات شهری نظیر سگ و گربه و پرندگان شهری شروع کرد .به دفعات زیادی شاهد آزار و اذیت حیوانات شهری هستیم و تا وقتی این صحنه ها تکرار شود باید انتظار چنین فجایعی را نیز داشت.
    سلیمی ادامه داد: ذبح حیواناتی نظیر گوسفند هم  در محیط های مسکونی علاوه بر اینکه خطرات بهداشتی برای سلامت جامعه دارد باعث می شود دیدن صحنه کشتن و پاره کردن شکم حیوانات برای ببیندگان عادی شود  اساسا باید ذبح حیوانات در محیط های مسکونی که تحت نظارت اداره دامپزشکی نیست و کارشناسان بهداشتی و شرعی بر نحوه ذبح شرعی و سلامت لاشه حیوان نظارت نمی کنند،  متوقف شود.
    بی سوادی شکارچیان و کمرنگ شدن  مسائل اخلاقی
    وی همچنین ادامه داد: مثلاً مورد مشابهی از این وقایع می توان به کشتار سگهای ولگرد توسط اسلحه در محیط های شهری و مسکونی اشاره کرد که اثرات به جا مانده از این کشتار دست کمی از حوادثی نظیر کشتن خرس ها ندارد، در صورتیکه برای مهار سگهای ولگرد راههای بهتر و موثرتری از کشتن توسط سلاح گرم وجود دارد  اما متاسفانه باز هم شاهد کشتن  این حیوانات  به این شکل هستیم که  بطور مستقیم و غیر مستقیم فرهنگ حیوان آزاری را ترویج می کند.
    این دوستدار محیط زیست یادآور شد: از دیگر نکات مورد توجه در این خصوص باید به مساله آموزش شکارچیان اشاره کرد، در همین فیلم کشتار خرس ها شاهد هستیم که یکی از شکارچیان می گوید که ممکن است اینها خرس قطبی باشند! این یعنی اوج بی اطلاعی این شکارچیان از حیات وحش چنانچه در سالهای نه چندان دور شکارچیان هم اطلاعات بیشتری نسبت به حیات وحش داشتند و هم پایبندی بیشتری به اخلاق داشتند به طوریکه بسیاری از شکارچیان از فاصله دور قادر به تشخیص حیوانات ماده و یا آبستن بودند و در بسیاری از موارد از شکار آنها خودداری می کردند .
    وی افزود: متاسفانه همزمان با بی سوادی شکارچیان شاهد کمرنگ شدن مسائل اخلاقی نیز هستیم و بر این اساس لازم است که کلیه شکارچیان و یا کسانی که مجوز حمل اسلحه شکاری دارند تحت آموزش های زیست محیطی قرار بگیرند . این آموزش ها قرار نیست چنان وقت گیر و پیچیده و یا هزینه بر باشد.در صورتی که چنین الزامی از سوی نهاد مسئول برای شکارچیان وضع شود سازمانهای غیردولتی زیست محیطی این توانایی را دارند که در سراسر کشور به طور رایگان ساعتی را صرف آموزش اصول اولیه حیات وحش به شکارچیان هر منطقه بکنند و قطعا همین نکته ساده می تواند جلو بسیاری از شکارها و یا تکرار موارد این چنینی را بگیرد.
    سلیمی همچنین گفت: نکته دیگر فضای کلی جامعه و رابطه انسان ها و حیوانات است چنانچه هر چقدر در جامعه ارتباط بین انسان و حیوان بیشتر باشد، کمتر شاهد بروز چنین اتفاقاتی خواهیم بود و این مساله   از نگهداری حیوانات خانگی تا وجود پارک وحش ها و سفرهای گردش در محیط های طبیعی حیات وحش  را شامل می شود . ارتباط بیشتر با حیوانات باعث ایجاد دوستی انسان و حیوان می شود و کاهش ارتباط باعث زوال روحیه حیوان دوستی و طبیعت گرایی و در نهایت بروز حیوان آزاری می شود.
    حمایت از حیوانات نیازمند تدوین قانون است
    وی همچنین در خصوص برخورد قضایی مناسب با متخلفان و قانون شکنان تاکید کرد و ادامه داد: برای مثال در مورد این مساله خاص و با روحیه بی رحمانه شکارچیان سه خرس که به خوبی در این فیلم قابل درک است کسی نمی تواند با اطمینان بگوید اگر جریمه مادی و تبعات اجتماعی کشتن سه نفر انسان به اندازه جریمه و  تبعات کشتن این سه خرس بود، این شکارچیان دست به قتل انسان نمی زدند! آنچه  در این فیلم مشخص است شکارچیان یا بهتر بگویم شکارکش ها برای کسب شهرت اقدام به فیلمبرداری از این صحنه ها کرده اند و اگر با اینها برخورد مناسب صورت نگیرد نه تنها از کرده خود پشیمان نخواهند شد بلکه در روزهای گذشته تبلیغ مضاعفی برای تسکین عقده های روانی این افراد صورت گرفته است.
     این دوستدار محیط زیست و فعال حقوق حیوانات در ادامه همچنین یادآور شد: این مورد و مواردی نظیر این به خوبی ثابت می کند که در کشور بزرگ ایران با تنوع زیستی فراوان و وجود گونه های جانوری ویژه که بعضاً در معرض خطر انقراض هستند بیش از هر زمان دیگر نیازمند تدوین قانونی برای حمایت از حیوانات هستیم و به طور کلی اصل حفاظت از محیط زیست در اصل پنجاهم قانون اساسی آمده است و حیات وحش و حیوانات نیز بخشی از محیط زیست کشورمان هستند .بر همین اساس لازم است همانطوری که برای بخش های دیگری از محیط زیست همچون پسماندها قانون جامعی تهیه و تدوین شده برای حفاظت از حیوانات و گونه های جانوری نیز قانونی تدوین شود و در این مسیر می توان از ظرفیت سازمانهای غیردولتی زیست محیطی و گروههای حامی حقوق حیوانات نیز بهره برد.

    2-    آدرس اینترنتی گفتگو با خبرگزاری مهر
    3-    آدرس اینترنتی مطلب « چه کسی خرس های قهوه ای را کشت ؟»

    پاسخ آقای رضا جوالچی:

    جناب آقای سلیمی عزیز
    با سلام و احترام و تبریک متقابل بمناسب روز جهانی حمایت از حیوانات
    در مورد انتشار خبر کشتار خرسها در سمیرم، این فیلم و خبر در تاریخ دوم سپتامبر (10 شهریور 2011) توسط ایمیل از یکی از مردم سمیرم به انجمن حمایت از حیوانات رسید (این ایمیل موجود است). بعد از اطمینان از صحت و تاریخ و منطقه وقوع این حادثه (با مکاتبه با همان شخص) این فیلم و خبر برای سازمان حفاظت از محیط زیست و دادگستری کل و اصفهان ارسال گردید بعد از اطلاع از اعزام گروهی از دادستانی و مراجعه به منزل نامبرده و دستگیری متهم این خبر بر روی سایت و صفحه فیس بوک انجمن قرار گرفت و رایزنی با رسانه های داخلی و خارجی برای پخش توسط انجمن آغاز شد (میتوانید برای اطلاع خودتان از اولین رسانه خارجی که اقدام به انتشار این خبر نمود سوال کنید) … انتشار این خبرها از طریق هر یک از رسانه ها با رایزنی، تماس تلفنی، کمک گرفتن از مرتبطین بسیاری صورت گرفته است … این دقیقا مطلبی بود که اتفاق افتاده و من آنرا عنوان کردم … بعد از رسانه ای نمودن این جنایت، گرفتن وکیل و پیگیری حقوقی و همچنین درج جزئیات پرونده و معرفی جانی توسط انجمن انجام گرفت … با این وجود انتشار این واقعیات تلخ افتخاری نیست که برای ما اولین بودن و یا دومین بودن اعتباری کسب کند. اشاره به پخش این خبر توسط انجمن صرفا با این هدف انجام گرفت که مسئولین محلی و محیط زیست و همچنین سیستم قضایی متاسفانه علی رغم اطلاع از موضوع هیچگونه اقدامی نکرده بودند.
    و اما در مورد دوم:
    من متاسفانه این افتخار را نداشتم که مطلب زیبا و با محتوای حضرتعالی را قبلا ببینم و برای اولین بار در ایمیل ارسالی شما مشاهده کردم. این مطالب درد حیوانات این کشور بوده و بارها و بارها توسط من، دکتر آل داود و سایر حیواندوستان از بدو تاسیس انجمن در مطالب روزنامه ها و همچنین مصاحبه ها بیان شده است. همچنین در طی صدها تماس تلفنی و مراجعات حضوری به دفتر انجمن بعد از پخش این فیلم توسط علاقمندان به حیوانات بعنوان درد دل و مشکلات موجود برای حیوانات اظهار شده است.
    با این وجود اگر میدانستم که لزوم حمایت از حیوانات بواسطه عدم قدرت آنها در حفاظت از خود و یا لزوم کار فرهنگی بعنوان یک کار ریشه ای و یا مذموم بودن کشتار و ذبح حیوانات در خیابان و همچنین بی اطلاعی این شخص از نوعی حیوانی که اشاره کرده است صرفا از تراوشات ذهن شماست قطعا از بیان آنها اجتناب میکردم و یا از شما بعنوان مرجع این سخنان یاد میکردم و قطعا از این موضوع ابایی نداشتم.
    بعنوان مثال شما در ایمیل ارسالیتان اعتراض به کشته شدن سگها توسط شهرداری در سطح شهر را قرمز کرده و کپی فرمایشان خود دانسته اید در صورتیکه همانطور که قطعا مستحضر هستید انجمن حمایت از حیوانات سالهاست که به این مسئله معترض بوده و این اعتراضها و پیگیریها در نهایت منجر به صدور دستورالعمل ساماندهی حیوانات شهری گردید و حتی اینجانب در مصاحبه ای در روزنامه شرق حدود دو یا سه ماه پیش مفصلا در این باره صحبت کرده بودم (لینک آن در سایت انجمن موجود است) … و یا لزوم تصویب قانون برای حمایت از حیوانات نیز از مباحث قرمز شده است که انجمن از بدو تاسیس بصورت مداوم در این باره صحبت کرده و همچنین در سالهای اولیه تاسیس مجموعه قوانینی را تهیه و برای طرح به نمایندگان مجلس ارائه نمود … همچنین عدم قدرت حیوانات در دفاع و وظیفه ما در این مورد هم بارها و بارها توسط اینجانب در جاهای مختلف و با ذکر جمله معروف گاندی بیان شده است.
    جناب آقای سلیمی
    همانطور که قبلا نوشتم مطالب مطرح شده در این گفتگو درد حیوانات و محیط زیست این کشور است که از هر کسی بخواهید دقایقی به مشکلات حیوانات اشاره کند قطعا به آنها خواهد پرداخت … مطمئنا اگر کسی جز من هم در این برنامه حضور داشت به همین مطالب اشاره میکرد.
    و حرف آخر اینکه:
    با دیدن نام محترم شما در لیست ایمیلهای دریافتی ام امیدوار بودم که بعنوان یک حامی حیوانات مرقومه شما حاوی دست مریزادی باشد به اقدامات انجمن مبنی بر پوشش وسیع این ماجرا، اقدامات حقوقی انجمن و همچنین مطرح کردن این موضوعات بعد از سی و چند سال از گذشت انقلاب در تلویزیون و بیان دردهایی که تاکنون در این رسانه مطرح نشده و احتمالا هیچگاه هم مطرح نخواهد شد.

    برایتان بهترینها را آرزو میکنم
    با احترام
    رضا جوالچی

    پاسخ من به پاسخ نامه آقای رضا جوالچی

    جناب آقای جوالچی
    با سلام
    اعتراف می کنم باز هم تعجب کردم، این بار از نحوه پاسخگویی شما !
    همانطور که در جای جای نامه اشاره کرده بودم، تاکید من و دیگرانی که مرا را وادار به نوشتن نامه کرده بودند تنها بر رعایت مسائل اخلاقی و صداقت با مخاطبان بوده است و هدفی جز این نبوده و نیست  زیرا که ریشه همه ی بدی ها در بی اخلاقی و عدم رعایت حقوق دیگران است.
    در مورد مساله نخست: انتشار این خبر برای نخستین بار در 20 شهریور 90 توسط پایگاه دیده بان حقوق حیوانات انجام شده است و شواهد موجود نیز گواهی بر این مساله می دهد. این خبر روز بعد از آن یعنی در 21 شهریور در سایت انجمن حمایت از حیوانات قرار گرفته است. قطعاً انتشار یا عدم انتشار این خبر برای فرد یا گروهی اعتبار و یا افتخار خاصی ایجاد نمی کند، اعتراض بنده به عدم صداقت و بیان اطلاعات غلط بوده است.
    در مورد مساله دوم: همانطور که قبلاً نیز عرض کردم شباهت کلمه به کلمه و ترتیب مطالب بیان شده در مورد این موضوع خاص با آن چیزی که در مطالب منتشر شده آمده است غیر قابل کتمان است. این شباهت به حدی بوده است که دیگران نیز به خوبی متوجه شده اند و حجم اعتراضات صورت گرفته و ایمیل ها و کامنت های رسیده به خوبی موید این نکته است. ضمن اینکه گفتگوی های پیشین جنابعالی در خصوص ماجرای خرس ها در اینترنت قابل دسترسی است و هر شخص آگاهی به خوبی می تواند در این خصوص قضاوت کند. آقای جوالچی گرامی در روزگاری که فیلم شکار دو شکارچی در روستایی از روستاهای ایران سر از رسانه های جهانی در می آورد، رفتاری اینچنین در رسانه ملی و در حضور میلیون ها مخاطب هیچگاه از اذهان عمومی دور نخواهد ماند و دیر یا زود مشخص خواهد شد. حتی اگر نظرات درج شده در سایت و فیسبوک انجمن بلافاصله پاک شود.
    حمایت از حیوانات سابقه ای طولانی در تاریخ ایران دارد و در سالهای گذشته افراد و گروههای فراوانی بی هیچ ادعا و خبرسازی به تلاش در این حوزه پرداخته اند، بی شک منتسب کردن این تلاشها به یک انجمن یا یک و دو فرد خاص عملی غیر اخلاقی و به دور از انصاف و ادب است.  روا نیست در سرزمینی که بیش از 110 محیط بان برای حفاظت از گونه های جانوری و گیاهی آن بی هیچ ادعا و منتی جان خود را فدا کرده اند‍ عده ای برای فعالیتی داوطلبانه و آن هم به آن شکلی که عرض شد چشم انتظار دست مریزاد باشند. بی شک بر پیشانی فهرست حامیان حیوانات ایران در سالهای گذشته پیش از آن نامها که شما برشمردید باید نام شاهکومحلی ها، دره شوری ها و … را ثبت کرد. در این خصوص گفتنی ها بسیار است …
    در پایان قضاوت را به خوانندگان محترم واگذار می کنم و معتقدم گذر زمان بهترین قاضی برای قضاوت عملکرد افراد و گروهها است. ذکر این نکته نیز لازم است که امروز برابر با 4 اکتبر روز جهانی حیوانات است و روز جهانی حمایت از حقوق حیوانات 10 سپتامبر می باشد. زیاده عرضی نیست.

    راستی همراهتان باد
    سپهر سلیمی

    پیوست:
    خبر منتشر شده توسط دیده بان حقوق حیوانات در تاریخ 20 شهریور

    خبر منتشر شده توسط سایت تابناک در تاریخ 20 شهریور

    خبر منتشر شده توسط سایت انجمن حمایت از حیوانات در تاریخ 21 شهریور