دیده بان حقوق حیوانات/ مسعود بُربُر*: ببر سیبری پس از ۵سال از قرنطینه درآمد اما فعالان محیط زیست میگویند این ببر بیوه از قفسی بی نور به قفسی تازه منتقل شده است آن هم در مجموعهای که پیشتر دست کم ۹شیر و ۲ببر را به کشتن داده است.
به گزارش گروه جامعه خبرگزاری مهر زمانی که دو ببر سیبری برای احیای نسل ببر به ایران منتقل شدند تقریبا همه کارشناسان این تصمیم را غیرکارشناسانه و ناشدنی خواندند. باغ وحش ارم که متولی نگهداری از این دو دلداده راه راه شده بود، تنها کمی پیشتر دستکم ۹ و به روایتی ۱۴ شیر را به کشتن داده بود و پیش از آن نیز یک ببر بنگال مبتلا به صرع در استخر غیراستاندارد این باغ وحش جان باخته بود.
اندکی نگذشت که عمر ببر نر سیبری هم به پایان رسید و ببر بیوه به قرنطینه منتقل شد. قرنطینهای که به مدت ۵ سال او را از نور آفتاب محروم کرد.
عضو هیأت مدیره دیدهبان حقوق حیوانات ایران در این باره به خبرنگار مهر میگوید: الان قالب ماجرا به این شکل شده که شیر بکشید، به شما ببر جایزه میدهیم. یعنی موضوعی که مربوط به یک کشور و ملت است را به یک مجموعه بدسابقه بسپرند و انشاءالله که اتفاق بدی برای این ببر نیفتد اما اگر بعدها رویداد تلخی اتفاق افتاد هیچ کس مسئولیت این را به عهده نمیگیرد.
شهرام امیری شریفی درباره پیشینه این باغ وحش این گونه توضیح میدهد: در این مجموعه روشنگری وجود ندارد. در مورد حادثه شیرها برخی میگویند ۹ شیر و برخی هم میگویند ۱۴ شیر کشته شد. یک جا میگویند شیرها را یوتانایز کردیم (مرگ با تزریق دوز بالای داروی بیهوشی)، جایی میگویند با گلوله کشتیم، یکی میگوید سر بریدیم و یک عده هم اصلا ادعا میکنند که آنها را زنده زنده سوزاندیم!
وی با یادآوری این که «در این مجموعه خطایی رخ داده و مجلس هم بررسی کرده است و گفته مقصر اول باغ وحش ارم و مقصر دوم سازمان دامپزشکی است که باید ظرف یک هفته پاسخگو باشد» میپرسد: الان چند سال از این ماجرا میگذرد؟ اما در این ماجرا هیچ پاسخگویی رخ نداده و همه چیز هم مخفی میشود و هیچ کس هم نگفته آقا دست کم بگویید این شیرها را چگونه کشتید؟
این فعال حقوق حیوانات با تاکید بر این که اگر حیوانات آلوده و مریض هم بودهاند٬ برای مساله ضابطه وجود دارد، میگوید: اگر حیوان مبتلا بوده باید طبق ضابطه رفتار کنید. یعنی چه با گلوله کشتیم یا سر بریدیم یا آتش زدیم؟ مگر نظارتی روی اینها نیست که هرکاری دلشان میخواهد بکنند؟ به خاطر این موضوع سلامت حیوانات یک کشور و سلامت شهروندان تهران را با تغذیه حیوانات باغ وحش با گوشت ارزانقیمت الاغ مریض به خطر انداختد اما نهایتا پاسخ هم ندادند.
اعلام جرم میکنیم
عضو دیدهبان حقوق حیوانات با اعلام این که «کمیته حقوقی ما در حال بررسی موضوع قرنطینه ببر بیوه است و میخواهد روی این موضوع اعلام جرم کند» میپرسد: چه سیستم غلطی باعث شده حیوانی که سالم است ۵ سال در قرنطینه بماند. باید با این سیستم برخورد بشود. چرا باید حیوان سالم ۵ سال نور آفتاب نبیند؟ حتما چنین ساختاری باید اصلاح بشود.
امیری شریفی که انتقال رایگان ببر به باغ وحش ارم را پاداش دادن به متخلف سابقهدار تلقی میکند، میگوید: هر وقت نقدی وارد میشود میگویند مدیر قبلی بوده است. مگر اینها شخص حقیقی هستند؟ وقتی با یک نهاد حقوقی طرف هستیم دیگر فرقی نمیکند چه کسی مدیر بوده است. آن نهاد باید پاسخگو باشد. اما حتی نهاد ناظر یعنی سازمان محیط زیست هم با کدخدامنشی میگوید حالا دیگر گذشته و اینها هم بهتر شدهاند. چنین رفتاری جلوی تخلف را نمیگیرد و همین باعث شده است که بارها تخلفشان را تکرار کنند.
«ببری» نام ببر بنگالی بود که کشته شد
عضو هیأت مدیره دیده بان حقوق حیوانات با یادآوری ماجرای ببر دیگری که در باغ وحش ارم جان باخت میگوید: یک ببر بنگال بود که صرع داشت و از اول هم این را میدانستند اما او را در جایگاهی گذاشتند که استخر آب عمیق داشت و روی زمین بود. حیوان در آن افتاد و حمله صرع به ببر دست داد. حالا میگویند دویدیم که نجاتش بدهیم اما حیوان خفه شد. خب وقتی میدانیم که حیوان صرع دارد، برای تامین استخر آبش راه حل شناخته شده وجود دارد. استخری که عمیق نباشد که اگر حیوان در آن افتاد، سرش به دلیل وزن بدنش توی آن نرود! این کاری است که همه جای دنیا میکنند.
شهرام امیری شریفی با تاکید بر این که این حادثه هم منجر به هیچ اتفاقی نشد میگوید: هیچ برخوردی نشد. انگار که اصلا این حیوان از اول باید میمرد: خُب صرع داشت!
او با اشاره به این که «ببری» نام این ببر بنگال جان باخته بود میگوید: الان به صورت جعلی اسم ببری را روی ببر سیبری بیوه میگذارند که اتفاق قبلی از خاطرهها پاک شود. مردم هم در جریان نیستند در حالی که اوایل هر گزارشی درباره این ببر کار میشد مینوشتند ببر بیوه. اسمی که یادآور آن بود که نرش را کشتیم. حالا تلاش دارند با جعل اسم «ببری خانم» این عنوان بیوه را از آن بردارند و افکار حیواندوستان را تغییر جهت دهند.
این فعال حقوق حیوانات با اعتراض به این که «منت میگذارند که ۸۵۰ متر جا برای یک جفت شیر در نظر گرفتهاند» میگوید: اعلام نمیکنند که قلمرو شیر حدود ۱۰۰ کیلومتر است تا این را با ۸۵۰ متر مقایسه نکنیم. اما با افتخار میگویند ما بزرگترین پلنگ را در باغ وحش داریم، طبیعی است که پلنگ ایرانی بزرگ جثه است. بزرگ بودن حیوانی که در اختیار شماست که افتخار ندارد. اگر افتخاری باشد برای اصلاح جایگاه یا برخورد درست است.
اشتباه میلیاردی در سازمانی که توان افزایش حقوق ۱۲ هزار تومانی ندارد
عضو هیأت مدیره دیدهبان حقوق حیوانات با یادآوری این که «همین ببر موجود بر اساس تئوریهایی با هدف احیاء نسل ببر به کشور آورده شد» به خبرنگار مهر میگوید: برخی افراد طرح احیاء ببر مازندران در میانکاله را با ورود یک جفت ببر سیبری مطرح کردند.
شهرام امیری شریفی میگوید: اعلام کردند که عددی بین ۲ تا ۵ میلیارد تومان برای آمادهسازی جایگاه این ببرها در میانکاله هزینه شد. بر اساس واقعیتها میشود حدس زد که این عدد حدود یک میلیارد تومان باشد اما به هر حال عددی میلیاردی برای سازمانی هزینه شده که برای ۳۰۰۰ امتیاز و ۱۲ هزار تومان افزایش حقوق محیطبانش مشکل دارد و محیطبانش با پوتین پاره به منطقه میرود.
این فعال حقوق حیوانات با طرح این پرسش که «آیا مدیران ما میتوانند هر تصمیمی دلشان خواست با هر ضرر و زیان و هر مبلغی بگیرند و بعد هم بگویند ما رفتیم جای دیگر مدیریت کنیم؟ » میپرسد: آیا این جرم نیست که یک مدیر چنین مانوری، چنین نمایشی، اجرا کند و بعد هم خودش را پنهان کند و سرش را در برف کند و پاسخگو نباشد؟ خانم ابتکار باید مدیرانش را پاسخگو و مسئولیت پذیر بداند و نگویند که فلان طرح را اجرا میکنیم اگر هم جواب نداد که ما دیگر نیستیم. مثال هم زیاد دارد. از قرق اختصاصی بگیرید تا تکثیر در اسارت. میگویند ما این طرح را کلید میزنیم ۱۰۰ درصد هم جواب میدهد اما ۵ سال بعد هیچ کدام از این عزیزان نیستند که اگر کار جواب نداد و همه چیز بر باد فنا رفت پاسخگو باشند.
ببر سیبری برای ما هیچ ارزشی ندارد
عضو دیدهبان حقوق حیوانات با بیان این که «ببر را با این بهانه که ژن ارزشمندی دارد رایگان به باغ وحش ارم هدیهکردهاند» میگوید: این ژن ارزشمند در اسارت هیچ ارزشی برای ما ندارد. نه این که دامپزشک ما بیاموزد که ببر سیبری چه شکلی است٬ برای حیات کشور فایدهای دارد و نه دیدن ببر سیبری توسط مردم و بچههای تهرانی فایدهای به حال طبیعت ما دارد. ما گونههای بومی خودمان را رها کردهایم و فعالیت ضروری اطلاعرسانی که بایسته است را درباره آنها انجام نمیدهیم و حتی به مردمی که اثرگذاری مستقیم روی جمعیت گونههای بومی دارند اطلاعرسانی نمی کنیم بعد میگوییم ببر سیبری ارزش ژنتیکی دارد! بله، کرگدن هم ارزش ژنتیکی دارد اما در جایگاه خودش. ارزش ژنتیکی ببر سیبری و کرگدن به ما هیچ ارتباطی ندارد.
این فعال حقوق حیوانات میگوید: حیوانی که از سیبری میآید، به هوای گرم تهران، در این آلودگی وحشتناک، و آن آلودگی صوتی خیلی زیاد غرب تهران با صدای هواپیما و هلیکوپتر و مترو و اتوبان آن همه بلندگوهای پفکفروشی در پارک چگونه باید زندگی کند؟ آیا اصلا توجیهی وجود دارد که ببر را از سیبری به اینجا بیاوریم؟ چطور است پنگوئن را بیاوریم تهران که مردم پنگوئن هم ببینند بعد البته ممکن است نتوانیم شرایطش را فراهم کنیم و اقلیم مناسب را ایجاد کنیم.
شهرام امیری شریفی در پایان تصریح میکند: اگر بدانیم نگهداری ببر سیبری چه کمکی به محیط زیست ما میکند خیلی خوب است. یا به یوزپلنگ ما چه کمکی میکند؟ به حفظ زیستگاههای ما چه کمکی میکند؟ به آگاهی مردم چه کمکی میکند؟ مهمترین ادعا این است که روی علاقهمندی کلی مردم به حیوانات تاثیر دارد. موضوعی که همیشه مطرح میکنند و هیچ سندی و آماری هم تا کنون برای ارائه نکردهاند.
دیده بان حقوق حیوانات: دادستان عمومی و انقلاب ساری حکم آزادی قوی فریاد کش را پس از 15 سال از قفس یک شهروند ساروی صادر کرد.
به گزارش ایرنا، این پرنده مهاجر که از گونه های تحت حفاظت محیط زیست محسوب می شود پس از زخمی شدن از ناحیه بال تحت حمایت و درمان یک شهروند ساروی قرار گرفته بود.
این پرنده مهاجر پس از درمان در منزل شهروند ساروی ماندگار شد و در این مدت همواره فریاد آزادی سر می داد.
ماموران حفاظت محیط زیست ساری پس از کسب حکم دادستان به همراه ماموران کلانتری به منزل شهروند مازندرانی رفتند و پرنده را از قفس آزاد کردند.
در سال های اخیر مقامات قضایی بارها احکامی را در راستای حفاظت از محیط زیست و حیوانات صادر کرده اند که تقدیر وتحسین افکار عمومی را به دنبال داشته است.
دیده بان حقوق حیوانات: هر سال شماری سودجو در فصل پائیز با بستن کوخه و دام نسبت به زندهگیری پرندگان شکاری، خصوصاً شاهینها اقدام میکنند و این پرندگان را بهصورت قاچاق از مرزهای جنوبی کشور خارج و به شیوخ حوزه خلیجفارس به قیمت زیاد میفروشند.
با توجه به تولیدمثل کم و شمار اندک جمعیت این پرندگان این اقدام باعث انقراض آنها میشود.
«امیرحسین زلقی»، رئیس اداره حفاظت محیطزیست دورود در گفتوگو با ایسنا، در اینباره گفت: بر اساس کنوانسیون بینالمللی CITES(کنوانسیون تجارت بینالمللی گونههای جانوران و گیاهان وحشی در معرض خطر) قاچاق این پرندگان ممنوع است. با توجه به عضویت کشورمان در این کنوانسیون، تعهدات بینالمللی برای برخورد با این قاچاقچیان داریم.
وی خاطرنشان کرد: همچنین براساس ماده 13 قانون شکار و صید برای این متخلفان سه سال زندان و تا 600 میلیون ریال جریمه تعیین شده است.
زلقی ادامه داد: بهمنظور برخورد با این قاچاقچیان اقدامات تمهیدی از جمله هماهنگی با دادستان شهرستان برای اخذ دستورات قضایی به همه ارگانهای نظامی و انتظامی برای برخورد و دستگیری متخلفان و راهاندازی دو گروه گشت سیار شامل موتورسیکلت و یک خودرو به عمل آمده است که هر روز در مناطقی که احتمال حضور این صیادان است نسبت به گشتزنی اقدام میکنند.
رئیس اداره حفاظت محیطزیست دورود خاطرنشان کرد: از همه مردم به خصوص روستائیان میخواهیم در صورت مشاهده این افراد که نسبت به صید و زندهگیری پرندگان شکاری یا شکار سایر پرندگان اقدام میکنند، مراتب را به اداره محیطزیست یا مأموران انتظامی اطلاع دهند.
دیده بان حقوق حیوانات/ ایمان معماریان*: باغ وحش تهران (ارم) سالهای سال بدون کوچکترین تغییری در حال ادامه حیات بود و هر چند سال یکبار شاید خبری همچون ورود ببرهای سیبری یا مرگ آنها باعث توجه به این باغ وحش میشد. در آن زمان باغ وحش تهران هم همانند سایر باغ وحش های کنونی ایران تنها با فروش غیرمجاز حیوانات کسب درآمد میکرد، کسی به فکر ایجاد تغییر نبود و طرفداران حقوق حیوانات هم آن روند را کاملاً در راستای حقوق حیوانات میدانستند و دم بر نمی آوردند. کمتر از 3 سال است باغ وحش تهران روند رو به جلوی خود را آغاز کرده است و با تغییر بیش از 80 درصدی جایگاه ها، جلوگیری از هر گونه خرید و فروش غیرمجاز، راه اندازی سیستم مکانیزه فاضلاب و استفاده از خروجی آن در آبیاری، کسب گواهینامه ISO-9001 2008 و حتی کسب عضویت در ارگان اروپایی EEP در مورد پلنگ ایرانی به عنوان اولین قدم برای عضویت در اتحادیه باغ وحش های اروپا در چشم انداز 2020، پا را فراتر از استانداردهای ایرانی و سازمان حفاظت محیطزیست ایران گذاشته و خودخواسته قدم به قدم به استانداردهای بین المللی نزدیکتر میشود. ولی گویا این روند پیشرفت مخالف با حقوق حیوانات است! چرا که طرفداران و فعالین در زمینه حقوق حیوانات فعالتر از پیش در راستای تخریب باغ وحش تهران، از هرآنچه در توان دارند استنفاده میکنند تا باغ وحش را کماکان مکانی شیطانی جلوه دهند. بدون شک نقدهای سازنده میتواند این روند بهبود را تسریع کند ولی آیا نقدهای این دوستان به مشکلات واقعی و ملموس باغ وحش تهران اشاره دارد؟!
بسترسازی جهت تحریف واقعیت
لازم به ذکر است که هنوز 20 درصد از جایگاه های باغ وحش تهران نیاز به بازنگری اساسی دارد. اگر فردی بخواهد بدون دشمنی و غرض ورزی انتقادی سازنده داشته باشد، اشاره به آنها خالی از لطف نخواهد بود. ولی دوستانی که خود را طرفدار حقوق حیوانات میدانند گویا به روش های دیگری برای رسیدن به هدف خود که همان بستن بی قید و شرط باغ وحش است، روی آورده اند و این مهم چیزی نیست جز شایعه پراکنی، بیان موارد غیرواقعی و یا تحریف واقعیت.
این رویکرد افرادی که خود را طرفدار حقوق حیوانات میدانند، در گزارشات اخیر منتشرشده از باغ وحش تهران کاملاً ملموس است. به عنوان مثال میتوان به خبرهای مختلفی از خبرگزاری مهر و بازنشر آنها توسط سایت دیده بان حقوق حیوانات اشاره نمود.
بخشی از این گزارش در سایت دیده بان حقوق حیوانات به نقل از خبرگزاری مهر: “به گزارش خبرنگار مهر، باغ وحش ارم به دلیل اقدامات بسیاری که طی ۵ سال اخیر در رابطه با حقوق حیوانات از جمله فروش حیواناتی چون شیر و گرگ به اشخاص حقیقی، خفه شدن ببر مبتلا به صرع در حوض آب، مرگ ببر نر سیبری بر اثر ابتلا به مشمشه، کشتار غیرانسانی ۱۴ شیر به دلیل احتمال ابتلا به مشمشه، استفاده از خرگوش زنده برای تغذیه شیرها، بستن گراز زنده با مفتول فلزی برای تغذیه شیرها، نگهداری از فیل ها در اتاقکی کوچک با زنجیری بر پایشان در تمام فصل سرما، شرایط غیراستاندارد نگهداری از خزندگان، قفس های نامناسب میمونها، مرگ مشکوک کفتار ماده و جایگزینی آن با کفتار نر، مرگ دو کانگورو و والابی، یال سوخته شترها بر اثر پرتاب سیگار بازدیدکنندگان، زمین بتنی زیر پای سگ سانان و نهایتاً تکثیر غیرکارشناسانه گوزنهای اروپایی که در حالت خوشبینانه مازاد آنها به مصرف گوشتخواران باغ وحش و همچنین یک شخصیت حقیقی رسیده به یکی از بدنام ترین باغ وحش های کشور در این رابطه تبدیل شد تا جایی که به ایستگاه پایانی برای گربه سانان لقب گرفت. فروش و کشتار حداقل ۳۷ گوزن زرد و قرمز اروپایی برای مصارف انسانی یا تامین گوشت گوشتخواران، در کنار ورود بدون مجوز ببرهای سفید و شیرهای آسیایی که جنجالهای زیادی را بر پا کرد، نگرانی دوستداران حیات وحش را به دنبال داشت و در افکار عمومی نسبت به مجموعه تفریحی ارم ذهنیت منفی بیشتری ایجاد کرد.”
“ایستگاه پایانی برای گربه سانان”!!!
بد نیست بدانیم باغ وحش تهران در حال حاضر از گونه¬های مختلف گربه سان از جمله پلنگ ایرانی، پلنگ آفریقایی، شیر آفریقایی، ببر بنگال، کاراکال، سیاه گوش و گربه جنگلی نگهداری میکند. 3 گونه از این گربه سانان در حال حاضر تکی و بدون جفت هستند و جایگاه نگهداری آنها کاملاً تغییر کرده و در حد استانداردهای بین المللی است. در مورد شیر آفریقایی تغییرات جایگاه و بهینه سازی آن به طور کامل و مبتنی بر استانداردهای بین المللی صورت پذیرفته و تکثیر آنها با روش قرار دادن ایمپلنت ضدبارداری برای مدت 2 سال متوقف شده و این مهم به علت تکثیر فراوان این گونه در باغ وحش تهران صورت گرفته است تا جایگاه مناسب برای تعدادی تعیین شده از شیر آفریقایی را در اختیار داشته باشیم. لازم به ذکر است، فیل آسیایی سریلانکایی، کانگرو قرمز، ببر بنگال و میرکت گونه های جدید باغ وحش تهران در 2 سال اخیر هستند که در نهایت سلامت تولیدمثل هم میکنند. جالب است بدانیم پیرترین پلنگ آفریقایی ثبت شده در کل دنیا با نام لاسا در حال حاضر در باغ وحش تهران زندگی میکند و شرایط نگهداری گربه سانان و جایگاه های آنها از بهترین بخشهای باغ وحش تهران است که باعث شده روند عضویت در اتحادیه باغ وحش های اروپا از این بخش آغاز شود. در مورد پلنگ ایرانی نیز موفقیتهای بسیاری برای اولین بار در ایران و دنیا کسب شد.
هدف از نقب در گذشته چیست؟
در مورد مشکلات ایجاد شده بعد از شیوع بیماری مشمشه که در زمان مدیریت قبلی و بیش از 5 سال پیش در باغ وحش تهران رخ داد، لازم به ذکر است کلیه اقدامات صورت گرفته و معدوم سازی شیرها با توجه به قوانین سازمان دامپزشکی و توسط این سازمان صورت گرفته است. ببر های سیبریایی که توسط سازمان محیط زیست ایران از کشور روسیه به ایران آورده شده بودند تحت مالکیت سازمان حفاظت محیط زیست بوده و تنها به دلیل عدم وجود جایگاه نگهداری در باغ وحش تهران نگهداری می شدند که بعد از مرگ ببر نر به دلیل ابتلا به بیماری مشمشه ببر ماده توسط سازمان دامپزشکی در قرنطینه قرار گرفته و تا به امروز تحت نظارت این ارگان در قرنطینه قرار دارد. لازم به ذکر است با وجود اینکه مالکیت این ببر متعلق به سازمان حفاظت محیط زیست است، باغ وحش تهران بارها آمادگی خود را برای پرداخت کلیه هزینه های آزمایش مجدد و فراهم سازی جایگاه مناسب برای انتقال ببر به داخل باغ وحش اعلام نموده است. مکاتبات بین المللی با مراکز معتبر دنیا جهت تعیین تکلیف این ببر نیز از سوی باغ وحش تهران صورت گرفته و از مراکز مختلف در اروپا و استرالیا توصیه نامه هایی به ایران ارسال شده است. به هر حال باغ وحش تهران دیگر باغ وحش پیشین نیست و همانطور که پیشتر نیز ذکر شد 3 سالی است که روند پیشرفت را آغاز کرده و اشاره به مشکلات قدیمی که قبل از آغاز رویکرد جدید باغ وحش تهران رخ داده، شاید دلایل دیگری داشته باشد.
جنجال مغرضانه بی پایان در مورد ببر مبتلا به صرع
در مورد ببر بنگالی که به علت بیماری در حوضچه آب غرق شد، خاطرنشان میسازد که نزدیک به 7 سال قبل مسئولان گذشته باغ وحش، دو توله ببر را با قیمتی بسیار پایین خریداری میکنند. اما توله ببر نر، حین انتقال به تهران تلف میشود (به علت بیماری و تشنج متناوب) و توله ببر ماده، برای مدتی تنها ببر باغ وحش تهران میشود.
در ابتدا، کسی متوجه بیماری صرع ببر نمیشود تا اینکه حملات صرع این حیوان افزایش پیدا میکند و پس از تستهای دامپزشکی مشخص میشود که حیوان از بیماری صرع رنج میبرد. شایان ذکر است که تمامی تست ها وتشخیص در زمان مسئولیت بنده بعنوان دامپزشک باغ وحش تهران صورت پذیرفته است. این ببر مبتلا به بیماری صرع Epilepsy با پیشینه ژنتیکی و مادرزادی بود که به صورت متناوب دچار حملههای صرعی میشد. حیوان تحت درمان با داروی Phenobarbital قرار داشت که به همین دلیل تعداد حملات به شکل چشمگیری کاهش پیدا کرده بود. این ببر بعدازظهر روز 14 مرداد ماه سال 1392 در جایگاه خود دچار حمله مجدد صرعی شده و بر اثر همین حمله نیز سر حیوان به داخل حوضچه تعبیه شده در محوطهاش وارد میشود. با وجود آنکه نگهبان جایگاه ببر متوجه این اتفاق شده و به سرعت برای خارج کردن سر حیوان از داخل آب وارد محوطه نگهداری ببر میشود، اما حیوان بر اثر خفگی در آب تلف میشود. این مشکل ناخواسته که در زمان حملات صرعی با برخورد سر حیوان به اجسام مختلف و یا حتی ورود پوزه حیوان به داخل ظرف آب محتمل بود، حادثه ای است که در بسیاری از نقاط دنیا حتی در مورد انسانها رخ میدهد. نکته قابل تعمق اینجاست که تنها یک هفته بعد از مرگ ببر بیمار باغ وحش تهران در باغ وحش لندن توله ببر سیبریایی که بسیار با ارزش تر از ببر بیمار و با مشکلات ژنتیکی باغ وحش تهران بود، در استخر آب خوری خفه شد. واقعیت امر این است که در هر مکانی که از حیوانات زنده نگهداری میشود احتمال بروز تلفات نیز وجود دارد و این احتمال در موارد بیماریهای غیرقابل درمان بیشتر هم میشود. بسیاری از باغ وحش های معتبر دنیا حیوانات بدون ارزش ژنتیکی و یا دارای مشکلات ژنتیکی را حذف می کنند تا این مشکل باعث رنج حیوان نشود و یا به نسل های بعدی منتقل نشود.
موج سواری بر روی سوژه گوزن اروپایی
“تکثیر غیرکاشناسانه گوزنهای اروپایی که در حالت خوشبینانه مازاد آنها به مصرف گوشتخواران باغ وحش و همچنین یک شخصیت حقیقی رسیده به یکی از بدنام ترین باغ وحش های کشور در این رابطه تبدیل شد”!!!
این که کارشناس کیست و آیا هرکسی میتواند به خود اجازه دهد، در مواردی که کوچکترین سررشته ای از آن ندارد، نظر دهد بحثی دیگر است ولی در مورد استفاده از گوزنهای قرمز و زرد اروپایی جهت تغذیه گوشت خواران باید ذکر کنم در تمامی دنیا برای جلوگیری از افزایش جمعیت گونه هایی که نیازی به تکـثیر آنها نیست، اقداماتی صورت میپذیرد. برای مثال در باغ وحش تهران برای شیرهای آفریقایی ایمپلنت های خاص ضدبارداری استفاده شده تا این گونه در دوسال پیش رو تولیدمثل نداشته باشد. در برخی از موارد نیز جدا کردن جنس نر و ماده از یک دیگر و حتی عقیم سازی دائمی مطرح میباشد. با این وجود از برخی از گونه ها میتوان استفاده بهتری نمود. برای مثال گوزن زرد اروپایی Dama dama و گوزن قرمز اروپایی Cervus elaphus در لیست IUCN درجه حفاظتی LC یا کمترین نگرانی را دارند، در نتیجه این دو گونه از گوزنهای باغ وحش تهران علاوه بر این که گونه بومی کشور ما نمی باشند، در تمامی دنیا از نظر زیست محیطی کمترین ارزش را دارا بوده و تعداد آنها در کشورهای مختلف رو به فزونی است. در کشورهای اروپایی به دلیل نبود شکارچی طبیعی، تعداد این گونه ها در زیستگاه طبیعی خود در برخی از مناطق از مرز تحمل زیستگاه بیشتر شده و مجوزهای شکار چند هزارتایی برای کنترل جمعیت آنها صادر میشود. بسیاری از کشورها این دو گونه گوزن را در تعداد بالا به منظور استفاد از گوشت و سایر فراورده ها پرورش میدهند که مهمترین آنها کشور نیوزلند میباشد. گوشت این گونه گوزن ها به نام Venison در بازار اروپا و آمریکا معروف میباشد و در اکثر سوپر مارکت ها در دسترس است. نکته بعدی این که گوزن زرد ایرانی که از گونه های به شدت در خطر انقراض و منقرض شده درطبیعت است، بسیار حساس به مشکلات ژنتیکی و اختلاط نژاد میباشد. وجود گونه ای همچون گوزن زرد اروپایی با توجه به عدم وجود مدیریت صحیح در اکثر مراکز نگهداری میتواند خطری جدی برای ژن با ارزش گوزن زرد ایرانی باشد و در صورت مخلوط شدن این دو گونه و یا راه یافتن گوزن زرد اروپایی به طبیعت ایران، خسارات جبران ناپذیری بر عرصه محیط زیست ایران وارد خواهد شد. دقیقاً عین همین مشکلات در مورد گوزن قرمز اروپایی و تحت گونه بسیار باارزشی که از آن با عنوان مرال یاد میشود و در طبیعت ایران در خطر انقراض قرار دارد، صادق است. در صورت اختلاط گوزن قرمز اروپایی و مرال و یا راه یافتن گوزن قرمز اروپایی به طبیعت ایران، خسارات جبران ناپذیری به بار خواهد آمد. گونه های مختلف در باغ وحش ها جایگاه های استاندارد و تعریف شده ای براساس تعداد برای خود دارند که در صورت نگهداری از گونه ها بیش از تعداد مجاز در یک جایگاه، مشکلات زیستی برای آن گونه ایجاد خواهد شد. برای مثال تغذیه گوشتخواران در باغ وحش تهران با گوشت گاو برزیلی و لاشه کامل مرغ انجام میپذیرد و گوشت مصرفی حیوانات گوشتخوار بدون شک از سایر حیوانات به دست می آید منجمله گاو، شتر، گوسفند، خوک و یا گوزن و زرافه و… پرورش یافته در باغ وحش که ارزش حفاظتی و زیست محیطی آنها همانند یکدیگر است. خریدار واجد شرایط قانونی برای این دو گونه وجود ندارد و بعضا درخواست های خرید این دو گونه توسط سازمان محیط زیست رد شده است. لازم به توضیح است که باغ وحش¬ های معتبر دنیا اجازه ی انتقال و فروش این گونه ها به مراکزی که مجوز و توان نگهداری درست از آنها را ندارند، نخواهند داشت.
نگاهی به شایعات منتشر شده
“فروش حیواناتی چون شیر و گرگ به اشخاص حقیقی”!!!
3 سال است که هیچ حیوانی بدون مجوز سازمان حفاظت محیط زیست به باغ وحش تهران وارد نشده و یا از این باغ وحش خارج نشده است.
“بستن گراز زنده با مفتول فلزی برای تغذیه شیرها”!!!
اتفاقی که هیچ گاه در باغ وحش تهران رخ نداده و تنها برای تخریب ذکر شده!
“نگهداری از فیل ها در اتاقکی کوچک با زنجیری بر پایشان در تمام فصل سرما”!!!
جایگاه فیلها بر طبق استانداردهای 7 سال پیش طراحی و ساخته شده بود و چه در فصل زمستان چه تابستان فیلها شاید برای تنها دقایقی برای زمان کار کارگرهای ساختمانی و یا کارهای عمرانی بسته میشدند نه در تمام فصل زمستان. البته لازم به ذکر است جایگاه فیلها کاملاً با استانداردهای روز دنیا تغییر کرده و ارتباط مستقیم انسان با فیلها برداشته شده و فیل بان ها از این پس از پشت حفاظهای خاص برای تیمار فیلها اقدام میکنند و در زمان حضور فیل وارد جایگاه نمی شوند که این روش به روزترین روش نگهداری از فیل در باغ وحش های دنیا است.
“شرایط غیراستاندارد نگهداری از خزندگان”!!!
جایگاه خزندگان کاملاً شرایط مناسب نگهداری گونه های موجود را دارا میباشد. حتی جایگاه های جدید و استانداردی برای ایگوآناهای سبز، مارهای پیتون برمه ای، کرکودیل های نیل، گاندوها، بزمجه و… ساخته شده و از آنها استفاده میشود.
“قفس های نامناسب میمونها، زمین بتنی زیر پای سگ سانان”
در تمامی موارد ذکر شده تنها این دو مورد از سندیت برخوردار است که در مورد جایگاه شامپانزه ها و گرگها باغ وحش تهران نیاز به تغییرات اساسی دارد و در مورد جایگاه بابون و رزوس تغییراتی در حفاظ ها صورت گرفته و تغییرات تکمیلی برای غنی سازی جایگاه لازم است که باید در برنامه های آینده باغ وحش تهران قرار گیرد و حتما اینچنین خواهد بود. به هر حال همه خرابی ها یکشبه به سامان نخواهد شد.
“مرگ مشکوک کفتار ماده و جایگزینی آن با کفتار نر”
3 سال پیش کفتار راه راه ماده ای در باغ وحش تهران زندگی میکرد که به گفته نگهبانان قدیمی باغ وحش تهران از پیرترین حیوانات باغ وحش تهران بود. عدم توانایی در حرکت به علت فیکس شدن مهره های ستون مهره های کمری و سینه ای به یکدیگر Spondylosis و آرتروز و درد شدید مفاصل زانو، لگن، شانه و آرنج از دیگر موارد مشکلات ناشی از سن بالا در این حیوان بودند. مشکل قلبی CHF هم در روزهای آخر عمر باعث تحمیل درد و رنج شدید به حیوان شده بود. با توجه به درد و رنج شدید حیوان و برگشت ناپذیر بودن شرایط حیوان با داروی بیهوشی و به روش درست راحت شد (مرگ با شفت یا یوتانایز). 2 سال بعد از آن توله کفتار راه راه نری که با آسیب شدید اندام قدامی در نزدیکی تهران پیدا شده بود، به باغ وحش تهران تحویل داده شد که با اطلاع سازمان محیط زیست درمان بر روی اندام قدامی حیوان آغاز شد و بعد از 3 ماه بهبودی نسبی حاصل شد اما به دلیل آسیب شدید و دفرمیتی نسبی ایجاد شده و همچنین با توجه به سن حیوان، رهاسازی مجدد امکانپذیر نبوده و در باغ وحش تهران نگهداری میشود.
“مرگ دو کانگورو و والابی”
3 کانگروی قرمز در کل تاریخ ایران به ایران وارد شده اند و این مهم حدود یکسال پیش در باغ وحش تهران رخ داد. هر سه کانگرو کاملاً سالم در جایگاهی استاندارد زیست میکنند و قابل بازدید برای بازدیدکنندگان هستند.
“یال سوخته شترها بر اثر پرتاب سیگار بازدیدکنندگان”
غددی مترشحه در پشت سر شتر های نر قرار دارد که به آنها occipital glands میگویند و تصویر منتشر شده و در خبرگزاری مهر و بازنشر داده شده در سایت دیده بان حقوق حیوانات نشان میدهد دوستان این غدد را با سوختگی اشتباه گرفته و داستانی در خور ساخته اند!
حال جای کمی فکر دارد که اینچنین شایعات و دروغ ها و یا کج فهمی ها از کجا آمده!؟ بدون شک در دیدگاه طرفداران حقوق حیوانات باغ وحش خوب و بد وجود ندارد و باغ وحش ها باید بسته شوند! بدون شک در دیدگاه حقوق حیواناتی دوستان جایگاهی که برای باغ وحش ها در حفاظت از گونه های حیات وحش، فرهنگ سازی و تحقیقات تعریف شده نیز معنا ندارد! ولی برای رسیدن به این هدف یعنی بسته شدن کلیه باغ وحش های دنیا منظور طرفداران حقوق حیوانات از ترویج شایعات و تخریب 2 دلیل اصلی و بسیاری دلایل فرعی است:
1. عدم وجود دانش در زمینه ای که فرد در آن خود را صاحب نظر میداند که این مساله متاسفانه از تمامی گفته های خلاف واقع مشخص است
2. پیشبرد دیدگاه به هر روشی که باعث ایجاد دشمنی های شخصی و تخریب و غرض ورزی شده!
در نهایت بد نیست بدانیم، باغ وحش تهران، باغ وحشی پیشرو در ایران است که با وجود مساحت کم از ۱۱۰ گونه جانوری نگهداری میکند. این مجموعه بهعنوان بهترین باغ وحش ایران قصد دارد تا در آینده الگویی برای سایر باغ وحشهای کشور باشد.
باغ وحش تهران درصدد است تا هدف اصلی باغ وحشهای دنیا یعنی کمک به حیات وحش را در ایران اجرا کند.
صفحه چرا باغ وحش مهم است؟
امروزه در تمام دنیا باغ وحشها بعنوان ستونهای اساسی حفاظت از حیاتوحش مطرح هستند. پتانسیل بالای بازدیدکنندگان که تعداد بسیار زیادی از آنان را کودکان تشکیل میدهند، این قابلیت را به باغ وحشها داده تا در فرهنگسازی و حفاظت از حیاتوحش پیشگام باشند. اکثر مردم عادی برای دیدن و ارتباط برقرار کردن با حیاتوحش امکان رفتن به طبیعت و مشاهده حیوانات را ندارند و لذا مهمترین مکانی که ذهن این افراد را با مقوله حفاظت از حیات وحش عجین خواهد کرد، باغ وحش است.
باغ وحش تهران نیز قصد دارد در آینده نزدیک با مدیریت مناسب، پایهگذار فرهنگ حفاظت از حیات وحش بالاخص در کودکان و دانشآموزان باشد. علاوه بر این نباید فراموش کرد که باغ وحشها مهمترین مکان برای انجام تحقیقات علمی در زمینه حیات وحش به حساب میآیند و علوم مختلفی از جمله زیستشناسی، دامپزشکی حیات وحش و … وابستگی کامل به وجود آنها دارند.
با وجود اینکه بازگرداندن گونههای مختلف حیات وحش از شرایط بسته به طبیعت با دشواریهای خاصی همراه است ولی باغ وحشها همیشه نقش خود را در حفاظت از گونههای در خطر انقراض به خوبی ایفا کردهاند. نظر به تخریب روزافزون زیستگاههای طبیعی حیات وحش و کاهش جمعیت گونههای در خطر انقراض، باغ وحشها میتوانند در آینده امیدی روشن برای حفظ گونههای جانوری مختلف و حتی معرفی مجدد آنها به زیستگاههای طبیعیشان باشند.
شایان توجه است که درست برخلاف باور عامیانه و بر پایه احساس برخی از دوستداران حیوانات که به نوعی از مقایسه انسان و نیازهای انسان با سایر گونههای جانوری نشات میگیرد و باعث میشود تا آنها گهگاه باغ وحشها را به دلیل محدودیت فضا با اسارتگاه انسان مقایسه کنند، باغ وحشهای معتبر دنیا برای رسیدن به اهداف والای خود به هیچ عنوان از حیوانات سوءاستفاده نمیکنند. دلایل مختلفی بر این ادعا وجود دارد که از جمله اهم آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
هیچیک از باغ وحشهای فعال در زمینه حفاظت، گونههای حیات وحش را به منظور نگهداری از طبیعت جدا نمیکنند مگر این که به هر دلیلی آن حیوان توان ادامه حیات در محیط طبیعی خود را از دست داده باشد. پس تمامی گونهها در باغ وحشهای مختلف تکثیر شده و بین باغ وحشها مبادله میشوند.
نکته بعدی این که برخلاف انسان که میتواند خواستهها و نیازهای خود را اعلام کند، حیوانات توانایی این کار را ندارند. علم نوین دامپزشکی حیاتوحش به ما کمک کرده تا با اندازهگیری سطوح هورمونی و از طریق روشهای غیرپرخاشگرایانه علاوه بر کنترل وضعیت سلامت حیوانات، میزان شادابی و رضایتمندی آنان را نیز اندازهگیری کنیم. با بررسی سطوح متابولیت هورمونهایی مانند کورتیزول و سایر هورمونهای وابسته به استرس و تولیدمثل در ادرار، مدفوع، ترشحات بزاقی و مو حیوانات میتوان علاوه بر مشخص کردن میزان استرس، سطح رضایتمندی آنها نسبت به شرایط موجود را نیز مشخص کرد. در نهایت با توجه به دادههای به دست آمده از گونههای مختلف میتوان به این نتیجه رسید که هر گونه از حیوانات حیات وحش در جایگاه خود به چه شرایطی احتیاج دارد و بر این اساس بتوان سطح رضایتمندی بالاتری را برای آنها ایجاد کرد.
امروزه این علم نهتنها کمک کرده تا جایگاههای استاندارد برای گونههای مختلف در باغ وحشها تعریف شود بلکه حتی شواهد و قراین موجود نشان میدهد که در جایگاههای استاندارد عملاً میزان استرس، پایینتر و رضایتمندی بیشتری هم نسبت به طبیعت وجود دارد. این قطعاً بدان معنی نیست که یک باغ وحش اجازه دارد تا به منظور بهبود شرایط، حیوانی را از طبیعت جدا کند چرا که باغ وحشها برای رسیدن به اهداف مهم زیستمحیطی خود از گونههای حیات وحش سوءاستفاده نمیکنند بلکه صرفاً تلاش میکنند تا شرایطی ایدهآل را برای آنهایی که توان زیست در طبیعت ندارند، فراهم سازند. در خاتمه یادآور میشود که مقایسه انسان و اسارت انسان با باغ وحشها نظر به نیازهای متفاوت امری کاملا اشتباه است.
* دامپزشک باغ وحش ارم
این متن در پاسخ به خبر خبرگزاری مهر که در این پایگاه خبری منتشر شده بود، برای انتشار در اختیار دیده بان حقوق حیوانات قرار گرفته که بدون هیچ گونه تغییر منتشر شده است.
دیده بان حقوق حیوانات: باغ وحش ارم که در ۵ سال گذشته از سوی فعالان حقوق حیوانات بدنام ترین باغ وحش کشور نام گرفت اخیرا برای نگهداری از گونه های حیات وحش تغییراتی ایجاد کرده که دامپزشک این باغ آنها را مثبت ارزیابی کرده است.
به گزارش خبرنگار مهر، باغ وحش ارم به دلیل اقدامات بسیاری که طی ۵ سال اخیر در رابطه با حقوق حیوانات از جمله فروش حیواناتی چون شیر و گرگ به اشخاص حقیقی، خفه شدن ببر مبتلا به صرع در حوض آب، مرگ ببر نر سیبری بر اثر ابتلا به مشمشه، کشتار غیرانسانی ۱۴ شیر به دلیل احتمال ابتلا به مشمشه، استفاده از خرگوش زنده برای تغذیه شیرها، بستن گراز زنده با مفتول فلزی برای تغذیه شیرها، نگهداری از فیل ها در اتاقکی کوچک با زنجیری بر پایشان در تمام فصل سرما، شرایط غیراستاندارد نگهداری از خزندگان، قفس های نامناسب میمونها، مرگ مشکوک کفتار ماده و جایگزینی آن با کفتار نر، مرگ دو کانگورو و والابی، یال سوخته شترها بر اثر پرتاب سیگار بازدیدکنندگان، زمین بتنی زیر پای سگ سانان و نهایتا تکثیر غیر کاشناسانه گوزن های اروپایی که در حالت خوشبینانه مازاد آنها به مصرف گوشتخواران باغ وحش و همچنین یک شخصیت حقیقی رسیده به یکی از بدنام ترین باغ وحش های کشور در این رابطه تبدیل شد تا جایی که به ایستگاه پایانی برای گربه سانان لقب گرفت.
فروش و کشتار حداقل ۳۷ گوزن زرد و قرمز اروپایی برای مصارف انسانی یا تامین گوشت گوشتخواران، در کنار ورود بدون مجوز ببر های سفید و شیر های آسیایی که جنجال های زیادی را بر پا کرد نگرانی دوستداران حیات وحش را به دنبال داشت و در افکار عمومی نسبت به مجموعه تفریحی ارم ذهنیت منفی بیشتری ایجاد کرد.
اما حالا دامپزشک این باغ که انگشت اتهام فعالان حقوق حیوانات در جریان ورود ببر های سفید و شیرهای آسیایی به دلیل انتشار نامه ای که به اعتقاد آنها جعلی بود به سمت او بیش از همه نشانه می رود از تغییرات مثبت باغ وحش ارم در جایگاههای نگهداری بسیاری از گونه های حیات وحش خبر می دهد.
آنطور که ایمان معماریان به خبرنگار مهر می گوید: بازسازی ۸۰ در صد از جایگاه های گونه های جانوری باغ وحش تهران طی سه سال گذشته به اتمام رسیده و بازسازی جایگاه فیل ها طی یک ماه آینده انجام می شود.
به گفته او، مهمترین ویژگی جایگاه فیل باغ وحش تهران در حال حاضر این است که هم راستا با استاندارد جدید جهانی، تماس مستقیم حیوان با مراقب و دامپزشک، جای خود را به تماس غیر مستقیم داده است.
معماریان توضیح می دهد: در این جایگاه، شستشو، تغذیه و درمان فیل ها بدون ورود انسان به جایگاه انجام می شود. از امتیازات این جایگاه، بازدید آسان و بی خطر مردم و همچنین کاهش خطرات احتمالی برای نگهبانان و دامپزشکان است.
دامپزشک باغ وحش ارم می افزاید: به زودی مربیانی وارد کشور می شوند که به فیلها خواهند آموخت از طریق حفاظ ها با مراقبین و دامپزشکان ارتباط برقرار کنند و اندامهایی چون گوش، دم و دست و پایشان را برای شستشو، معاینه و خونگیری در اختیار انسان بگذارند.
معماریان تاکید می کند: در حال حاضر جایگاه اکثر گونه های باغ وحش از جمله، شیر، ببر، پلنگ، کاراکال، سیاهگوش، خرس، میرکت، سنجاب، راکن، لاما، شتر، مرال، آهوی ایرانی، قوچ و میش البرز، گور ایرانی، گراز، کروکودیل و دیگر خزندگان و اکثر پرندگان با استانداردهای جهانی مطابقت دارد.
این دامپزشک حیات وحش ابراز امیدواری می کند: پس از موافقت مدیران بنیاد مستضعفان با تامین اعتبار لازم، طی یک سال آینده جایگاه های نامناسب گرگ، روباه، کفتار، گربه جنگلی، میمون رزوس و شامپانزه ها نیز مطابق با استاندارد جهانی باز سازی می شود.
او در خصوص گونه های اهدا شده توسط باغ وحش به سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: پرنده های شکاری باغ وحش شامل سارگپه، شاه بوف، عقاب و دلیجه به همراه دو گور ایرانی برای رهاسازی به سازمان حفاظت محیط زیست اهدا شده اند.
معماریان ایجاد غرفه هایی مرتبط با حیوانات را جزو برنامه های آتی باغ وحش عنوان می کند و می افزاید: این غرفه ها با ارائه محصولاتی مرتبط با حیات وحش از طرفی به فرهنگسازی و آشنایی بازدیدکنندگان با حیوانات کمک می کنند و از طرفی جایگزین غرفه هایی خواهند شد که مناسبتی با حیات وحش ندارند و به این ترتیب آلودگی صوتی ناشی از غرفه های تفریحی فعلی حذف خواهد شد.
او به رفتار نادرست برخی بازدیدکنندگان به عنوان یکی از مشکلات پیش روی باغ وحش تهران اشاره می کند و می گوید: برای جلوگیری از برقراری تماس مستقیم بازدیدکنندگان با حیوانات و همچنین ممانعت از ریختن اشیاء و مواد خوراکی توسط مردم برای حیوانات، در بازسازی برخی جایگاه ها از شیشه استفاده شده است اما متاسفانه خصوصا روزهای تعطیل، نیازمند نیروهای داوطلب هستیم تا ضمن فرهنگسازی و منع بازدیدکنندگان از کوبیدن به شیشه، عبور از حفاظ و ریختن مواد غذایی برای حیوانات، اطلاعات لازم را در رابطه با باغ وحش و گونه های مختلف جانوری در اختیار بازدیدکنندگان بگذارند.
معماریان در پایان یادآور می شود: اما متاسفانه کمی آنطرف تر از ورودی باغ وحش، در بخشی متروکه، یک ببر ماده سیبری، گونه ای باارزش ژنتیکی بسیار زیاد که می تواند جذابترین گونه باغ وحش برای بازدید کنندگان به شمار برود، ۵ سال است به دلیل احتمال ابتلا به بیماری مشمشه، در اتاقکی موسوم به قرنطینه با شرایطی نامناسب از هر لحاظ، رنگ آسمان و گرمای آفتاب را از یاد برده است و ما همچنان امیدواریم سازمانهای مربوز گوشه چشمی به این ببر زیبا نشان دهند و شرایط را برای نگهداری از این حیوان که تاکنون هیچگونه علائمی از بیماری مشمشه بروز نداده در جایگاهی استاندارد فراهم آورند؛ جایگاهی برای ملاقات دوباره این حیوان با آسمان و آشنایی بازدیدکنندگان ایرانی با گونه ای باشکوه، کمیاب و در خطر انقراض.
هرچند حامیان حقوق حیوانات در سراسر دنیا مخالف باغ وحش ها هستند و معتقدند باغ وحش ها همچون انباری از حیوانات هستند که از راه اسارت حیوانات ادامه حیات می دهند اما با توجه به اینکه هنوز هم باغ وحش ها در دنیا یکی از محبوبترین مکان های برای مردم هستند باید دید مسئولان باغ وحش ارم با شرایط جدید و با تغییراتی که اعمال کرده اند آیا در جلب اعتماد مردم و دوستداران محیط زیست موفق خواهند بود و می توانند عناوینی که در سالهای گذشته به دلیل سو مدیریت کسب کرده اند از اذهان عمومی پاک کنند و مهمتر ازآن آیا سازمان محیط زیست بر این روند نظارت کافی خواهد داشت و یا این تغییرات تنها ظاهر سازی برای توجیه اقدامات گذشته است.
دیده بان حقوق حیوانات/ محمد باقر صدوق*: در سال های گذشته پروژه معاوضه دو ببر سیبریایی با دو پلنگ ایرانی با چنان مباحثی مواجه شدکه هنوز نیز از موضوعات خبرساز محسوب می شود. معاوضه ای که بر اثر آن هنوز هم یک ببر بیوه باقی مانده در قرنطینه نگهداري می شود و کمتر علاقمندی به حیات وحش از ماجرای آن بی خبر است. دکتر محمد باقر صدوق معاون محیط طبیعی وقت سازمان حفاظت محیط زیست که این معاوضه در زمان مسوولیتش انجام شد، مطلبی را در قالب خاطراتش از ماجرای معاوضه ببر در اختیار دیده بان حقوق حیوانات قرار داده اند. تحریریه دیده بان حقوق حیوانات با اعتقاد به اینکه انتشار این خاطرات در کنار اطلاع رسانی عام، فرصت بررسی، نقد و اطلاع رسانی بیشتر را فراهم می کند، کل این متن را بدون هیچ گونه تغییر (بجز یکی دو مورد نگارشی) جهت اطلاع هموطنان منتشر می كند. در بخش هایی از این متن، نگارنده اسامی خاصی را به صلاحدید شخصی با نقطه چین جایگزین کرده است.
دیده بان حقوق حیوانات به استفاده از واحد شمارش «قلاده» برای حیوانات اعتقاد ندارد، اما به جهت حفظ نگارش اصلی متن، این واحد را با «فرد» جایگزین نکرده است. همچنینی در برخی از تصاویر این گزارش که پیش تر منتشر شده بودند، واترمارک قدیمی دیده بان حقوق حیوانات دیده می شود.
سرپرست روابط امور بین الملل طی تماس تلفنی که با من داشت گفت که معاون وزیر محیط زیست کشور روسیه در ایران حضور دارد و قرار است جلسه ای در خصوص مسایل محیط زیست طبیعی با شما داشته و اما هیچ گونه اشاره ای به درخواست آنها که خواهان دو قلاده پلنگ ماده بودند، نکرد و جای تأمل دارد که با آگاهی از ورود ایشان به تهران و قصد و نیت ایشان، تا ساعاتی قبل از جلسه ما بی خبر از موضوع بودیم. هماهنگی های لازم بین دفتر روابط بین الملل و حوزه معاونت طبیعی صورت پذیرفت و قرار شد جلسه ای صبح روز بعد در حوزه معاونت برگزار شود. در موعد مقرر معاون وزیر محیط زیست روسیه با همراهانش برای شرکت در جلسه در سالن جلسات حوزه معاونت محیط زیست طبیعی حضور یافتند. از حوزه معاونت محیط زیست طبیعی به ویژه حیات وحش هم تعدادی از همکاران به جلسه دعوت و آقای مهندس هوشنگ ضیائی که از خبرگان و متخصصین محیط زیست طبیعی و صاحب نظر در این بخش است، به عنوان مشاور اینجانب در جلسه حضور یافت[1]. جلسه با خوش آمدگویی و خیر مقدم به میهمانان و سپس معرفی میهمانان شرکت کننده و افراد حوزه معاونت شروع و پس از خوش و بش و احوالپرسی وارد دستور جلسه گردید. همراه معاون وزیر محیط زیست روسیه مترجمی است که به زبان فارسی مسلط و محیط زیست ایران را خوب می شناسد و در زمینه های مختلف اطلاعاتی دارد. معاون محیط زیست طبیعی وزارت محیط زیست روسیه به صراحت اعلام کرد که هدف ما از حضور در ایران و این جلسه درخواست دو قلاده پلنگ ماده ایرانی است و اذعان داشتند ما قبلاً دو قلاده پلنگ نر را برای نماد بازی های المپیک زمستانی سوچی در سال 2014 از طریق کشور ترکمنستان به دست آوردهایم و در حال حاضر به دو قلاده پلنگ ماده نیز نیاز است که با اطلاعات و اخباری که کسب کردهایم، متوجه شدیم هم اکنون دو قلاده پلنگ ماده در ایران وجود دارد[2]. حال چگونه و از ارتباط با چه کسی یا کسانی این اطلاعات را به دست آوردهاند، الله اعلم. از طریق دفتر امور بین الملل و حوزه ریاست دایماً پیام هایی دریافت می شد که به دلیل اهمیت آن سریعاً انجام و تفاهمات لازم صورت پذیرد و اظهار می شد آقای سجادی، سفیر ایران در مسکو، معتقد است که این مسئله در روابط سیاسی بین دو کشور و قطعنامه های پی در پی که توسط شورای امنیت سازمان ملل صادر می شود، بسیار مهم و اثرگذار است. راست یا دروغش دیگر با راویان است. جریان این دو قلاده پلنگ ماده هم از این قرار است که آنها از گرگان و بابلسر به پارک پردیسان تهران منتقل شده اند که یک قلاده از آنها در تله متخلفان به دام افتاده و دچار شکستگی دست شده و چون مداوا نشده در همان وضعیت ناجور جوش خورده و همچنین در هنگام اسارت به علت نگهداری در محلی نامناسب و تغذیه نامطلوب و عدم رسیدگی های لازم از نظر جسمی ظاهراً وضعیت خوبی ندارد. یک قلاده دیگر به مراتب وضعیتش از این هم بدتر است این پلنگ که بر اثر تغذیه از طعمه آلوده به سم و ضرب و شتم توسط افراد نادان و بی مسئولیت و نگهداری در قفس کوچک و نامناسب، ستون فقراتش کج و معوج و وضعیتی نامتعادل و نامناسب دارد، دچار تشنج شده بود و گاهی اوقات کاملاً به حالت غش و اغماء فرو می رفت. از آنجائیکه برای نگهداری این پلنگ ها بودجه ای منظور نشده بود بنابر این مدت ها بود که این پلنگ ها با ته مانده های غذای کارکنان و یا گوشتی که آنها با هزینه خود تهیه می نمودند تغذیه می شدند یک پلنگ زیر یک سال نیز در پارک پردیسان وجود داشت که آنرا هم به علت نداشتن بودجه نگهداری در اختیار باغ وحش رامسر قرار داده بودند که در وضعیت بسیار نامناسبی نگهداری می گردید. از آنجائی که ارزش ببرهای سیبری به علت جمعیت محدود آن در مقایسه با ارزش پلنگ بسیار بالاتر بود، بنابراین در ابتدا چنین تصور می شد که دولت روسیه با این مبادله موافقت ننموده و موضوع منتفی گردد ولی پس از مدتی علیرغم مخالفت کارشناسان روسی با این مبادله طبق دستور مستقیم آقای پوتین قرار شد این مبادله انجام گیرد. با توجه به مشابهت ببرهای مازندران با ببرهای سیبری که برخی از کارشناسان هر دو را به عنوان یک زیر گونه می شناختند تصمیم گرفته شد که با توجه به تجربیات جهانی در مورد ببر و تجربیات کارشناسان روسی در مورد احداث محل نگهداری و تکثیر پلنگ در یک منطقه صد هکتاری در منطقه سوچی، مکان مناسبی در یکی از زیستگاههای قبلی ببر انتخاب گردد. در این ارتباط آقای هوشنگ ضیائی که تجربیاتی در بررسی زیستگاههای ببر و رد پای آن در ایران و چندیت پارک ملی در کشور هندوستان را دارند داوطلبانه و با امکانات و هزینه شخصی به زیستگاههای قبلی ببر در استانهای مازندران و گلستان عزیمت نمودند که پس از جمع بندی اطلاعات به دلایل زیر منطقه ای صد هکتاری در پناهگاه حیات وحش میانکاله جهت سکونت ببرها انتخاب گردید:
* میانکاله یکی از مهمترین زیستگاههای ببر در ایران بوده به طوریکه در تاریخ مسعودی ذکر شده است ظل السلطان در یک برنامه شکار 35 قلاده ببر را در میانکاله شکار نموده است.
* میانکاله یکی از با ارزش ترین زیستگاههای پرندگان مهاجر، گیاهان بومی و ماهیان خاویاری و استخوانی می باشد و… منطقه ساحلی دریای مازندران به طول 70 کیلومتر است که هنوز تخریب و ویلا سازی در آن صورت نگرفته است.
* با توجه به روند تخریبی و شروع تصاحب اراضی در میانکاله آوردن ببر به این منطقه می توانست نسبت به شناساندن ارزشهای آن و جلوگیری از تخریب و تصاحب اراضی آن موءثر باشد.
در ارتباط با آوردن ببر به میانکاله و احیاء این منطقه برنامه ای تدوین گردید و با توجه به و عده هائی که ریاست سازمان در زمینه تخصیص بودجه مورد نیاز جهت خرید برخی از مستثنیات و دامداریها و ایجاد فضای لازم جهت سکونتگاههای ببر ها داده بودند در ظرف کمتر از دو ماه اقدامات مهمی از قبیل مذاکره با دامداران و صاحبان اراضی به منظور واگذاری عرصه های موجود با قیمت کارشناسی، تعیین محل احداث زیستگاه و ابنیه های مورد نیاز ومذاکره با شرکتی استرالیایی به منظور تهیه فنس الکتریکی و مذاکره با چند موسسه تولیدی به منظور ترغیب آنی جهت حمایت از این برنامه انجام گرفت ولی متاسفانه علیرغم اعلام ریاست سازمان مبنی بر تخصیص 3 میلیارد تومان جهت اجرای این پروژه هیچوقت وعده ایشان تحقق نیافت.
این گزارشی است که از طریق همکاران دفاتر حیات وحش و شکار و صید حوزه معاونت طبیعی در اختیارم قرار گرفته است. علیرغم این که دو قلاده ماده پلنگ در شرایط مطلوبی نبودند، اما حوزه معاونت طبیعی سازمان قصد واگذاری آن دو را به جایی نداشت.[3]
با توجه به سیاستهای حوزه معاونت طبیعی، هیچ گونه برنامه ای برای واگذاری حیات وحش در این معاونت وجود نداشته و هیچ گونه پنهان کاری هم در هیچ مورد و زمینه ای وجود ندارد. این اعتقاد من و همکارانم است که هر چیزی باید شفاف بوده و مردم و مسئولین از آن مطلع باشند؛ اما عده ای اندک به دنبال منافع شخصی و سوء استفاده از روند موجود در سازمان می باشند، برای رسیدن به اهدافشان فقط ژست و پز کار و حضور در جلوی دوربین خبرنگاران سیار و سایر رسانه ها برایشان مهم است، از این رو برای رسیدن به اهدافشان، تصمیمات خود را به مقامات سازمان دیکته و هماهنگ نموده و با نادیده گرفتن قوانین و مقررات و سیاستهای کاری حوزه معاونت طبیعی به قول مشهدی ها این حوزه را به چشم بچه مادر اندر یا ناتنی می نگرند. در صورتی که وظیفه اصلی سازمان حفظ محیط زیست طبیعی و به طور کلی طبیعت است، اما متأسفانه به قدری حواشی و مسایل حاشیه ای مطرح است که اصل موضوع گم یا کمرنگ شده و از متن به حاشیه رانده شده است.
چند روزی از جلسه و نشست با طرف روسی نگذشته است که با خبر شدم از طریق حوزه ریاست سازمان و امور بین الملل بدون آگاهی و هماهنگی با معاون محیط زیست طبیعی سازمان به طور مستقیم بامدیران زیرمجموعه معاونت یعنی مدیران دفاتر مدیریت شکار و صید و حیات وحش ارتباط غیر اصولی برقرار نموده اند. متاسفانه مدیران این دفاتر هم بدون رعایت اصول مدیریتی، تحت تاثیر دستور سایرین بدون آنکه من را در جریان قرار دهند دو رأس بره آهو را آماده و به طور پنهانی از کشور خارج می نمایند تا در اختیار یکی از شیوخ قطر که احتمالاً وزیر محیط زیست کشور قطر بوده است، قرار گیرد. این موضوع هم بیشتر به خواست سفیر جمهوری اسلامی ایران در قطر که از دوستان خودم می باشد، صورت گرفته است، چون ایشان تلفنی با من تماس گرفت و خواستار تماس بیشتر با ایشان در جهت گسترش بیشتر روابط بین ایران و قطر شده بود که در پاسخ ایشان گفتم این گونه مسایل می باید از طریق روابط بین الملل پیگیری شود و در واقع روی خوش نشان ندادم که بعدها به مسایل دیگری نیز منتهی گردید و دفتر روابط بین الملل در جریان این امور هست و در واقع با آب پاک از جانب من بر روی دستشان ریخت و اگر اقدامی در حوزه طبیعی صورت گرفته بدون اطلاع و هماهنگی من صورت گرفته است. حوزه معاونت طبیعی چند روز بعد از طریق رسانه ها از این موضوع آگاه شد.[4] به طوری که وقتی افشاء و سرو صدای آن بلند شد، هر یک از افراد غیر مسئول پاسخهای متفاوتی به رسانه ها ارائه دادند که خجالت آور و آبروریزی بیشتری را به دنبال داشت. حوزه ریاست اعلام کرد این دو رأس آهو بیمار بوده اند، حوزه امور بین الملل نیز اعلام نمود این دو رأس آهو برای مسایل ژنتیکی به خارج فرستاده شده و برگردانده می شود از این نوع خزعبلات و از هراسی که داشتند آن را محول به حوزه معاونت طبیعی نکرده تا موضوع را جمع و جور کند.
ریاست سازمان بارها می گفت حرف شما برای من حجت است؛ اما کار خودش را می کرد و هرگز توجهی به نظرات و پیشنهادات حوزه معاونت طبیعی نداشت و برایش مهم هم نبود.
حوزه ریاست و مسئول روابط بین الملل سازمان هم پیگیر واگذاری دو قلاده پلنگ ماده بوده و بر واگذاری آنها تأکید داشتند با این توجیه که این موضوع در روابط سیاسی دو کشور بسیار اهمیت دارد و توجیهاتی از این قبیل. البته از نظر سیاسی شاید کشور به ظاهر در موقعیت مناسبی نیست؛ اما ربطی به این مسأله نداشت یا حداقل این موضوع نمی توانست خلأ به ظاهر انزوای سیاسی را پر نماید. از این رو این توجیهات پذیرفتنی نبود اما ابزاری شده برای برخی افراد برای رسیدن به اهداف شان. متأسفانه در این سال ها دیگر نباید از خداوند بخواهیم گناهان ما را بیامرزد، بلکه باید بگوئیم خداوندا توجیهات ما را بیامرز!
بالاخره جلسه به این نتیجه رسیدکه طرف روسی فقط خواهان دو قلاده پلنگ است و موضوع دیگری را دنبال نمی کند. با همکاران و همچنین آقای هوشنگ ضیائی شور و مشورت شد و با توجه به واگذاری دو رأس آهویی که به طور پنهانی و غیر عرف به شیوخ قطر واگذار شده است، به طرف روسی پیشنهاد شد که در قبال واگذاری دو قلاده ماده پلنگ، دو قلاده ببر سیبری که گویا نژادش به ببر مازندران نزدیک است از روسیه دریافت گردد. در ابتدا معاون طبیعی وزارت محیط زیست روسیه و همراهانش با این درخواست مخالفت کردند. سپس از ما خواستند تا با وزیر محیط زیست روسیه مذاکره کرده و پاسخ ما را بدهند، در نهایت پذیرفتند دو قلاده ببر در اختیار ایران قرار دهند. سازمان هیچ گاه برنامه ای برای نگهداری یا آزادسازی و تکثیر ببر در طبیعت و زیستگاههای مربوطه و حتی نگهداری در اسارت ندارد، فقط در قبال واگذاری دو قلاده پلنگ ماده، به دنبال دریافت و مبادله دو قلاده ببر و نگهداری آنها در پارک طبیعت پردیسان است؛ البته آنهم در زمان مقتضی و پس ازفراهم نمودن محل مناسب برای نگهداری ببرها با رعایت کلیه ضوابط و استانداردها و سایر مسایل زیستی در اسارت. این در حالی است که از ابتدای تاسیس سازمان تاکنون نیز هیچ برنامه ای برای تکثیر ببر در دستور کار نداشته و در این باره توصیه یا پیشنهادی هم از اشخاص حقیقی و حقوقی ارائه نشده است. بنابراین طبیعی است که برای این موضوع اقدام تأمین اعتبار و یا پیش بینی آن موضوعیتی نداشته است[5].
ولادیمیر پوتین خواهان سرسخت پلنگ ایرانی
البته طی چهار دهه اخیر پروژه های کوچکی تحت عناوین ببریابی در مقاطع زمانی مختلف مطرح شده که نتیجه ای در بر نداشته است، به طوری که همواره شایعاتی مبنی بر وجود ببر مازندارن وجود داشته و دارد. در زمانی که در معاونت حضور داشتم، پروژه ببریابی توسط آقای بهزاد سعیدپور ازهمکاران آموزشکده محیط زیست به مبلغ سه میلیارد ریال ارائه شد که توسط همکاران حوزه معاونت محیط زیست طبیعی علیرغم توجیهات و اصرار ایشان رد شد.
البته در سال های اخیر برخی گونه های شاخص علف خوار با توجیهات تکثیر و جلوگیری از انقراض بدون هیچ گونه توجیه و بررسی علمی فقط به صورت دستوری از زیستگاه های خود به زیستگاه های غیرمرتبط انتقال داده شده اند که در اسارت و یا به صورت نیمه اسارت نگهداری می شوند، به طوری که این گونه اقدامات و فنس کشیهای بی مورد پر هزینه که بدین منظور صورت گرفته اند، تبدیل به یک شوخی و مضحکه شده است؛ اما کسی جرأت مخالفت و برخورد با این گونه اقدامات و ناهنجاری های زیست محیطی را ندارد[6] . در سالهای قبل با صرف هزینه زیاد محوطه وسیعی به منظور نگهداری شیر در پارک طبیعت پردیسان فنس کشی گردید ولی هیچوقت شیری در آن رها نگردید از آنجائیکه سکونت گاههای شیر و ببر از نطر استاندارد تقریباً شبیه به هم می باشد لذا این مکان انتخاب اول برای اسکان موقت ببرها بود ولی متاسفانه پس از بازدید آقای ضیائی از محل مشخص گردید که در زمان احداث این محوطه استاندارد های لازم رعایت نشده و پایه ها و توری و محل اتصال توری به زمین از استحکام لازم جهت نگهداری شیر و ببر برخوردار نمی باشد.
با توجه به پذیرش طرف روسی با واگذاری دو قلاده ببر در ازای دو قلاده پلنگ ماده، توافق صورت پذیرفت، اما با توجه به علاقه رئیس سازمان که ببرها در زیستگاه خود برای تکثیر باشند، با نظر حوزه معاونت طبیعی مقرر شد که در شبه جزیره میانکاله که آخرین ببر مازندران در آن شکار شده است، محلی به منظور نگهداری دو قلاده ببری که در آینده از روسیه وارد خواهند شد، آماده گردد. میانکاله که یکی از منحصر به فرد ترین زیستگاه های کشور بوده است، متاسفانه طی سه دهه اخیر به طور کلی شرایط زیستگاهی خود را از دست داده به طوری که هم اکنون از استانداردهای زیست محیطی بدور و در اختیار سماکان، دامداران، بهره برداران انار وحشی و بخش هایی از آن نیز در تصرف افراد قرار گرفته دارد. با ایجاد مرکز نگهداری ببر در شبه جزیره میانکاله که نمونه آن در چند کیلومتری مسکو وجود دارد قصد و هدف احیای منطقه میانکاله است. از این رو وظایفی برای دستگاه های ذیربط از جمله استانداری مازندران، وزارت تعاون و … تعیین گردید. وزارت تعاون موظف شد نسبت به سامان دادن تعاونی سماکان که هر سماکی برای خود مکانی برای اسکان در نظر گرفته اقدام کند، استانداری نسبت به اخراج دامداران و خرید مستثنیات اقدام نماید. همچنین وضعیت بهره برداران انار وحشی از انارستان های میانکاله را نیز مشخص و سامان داده شوند، سازمان حفاظت محیط زیست نیز از طریق اداره کل حفاظت محیط زیست استان مازندران نسبت به تأمین آب و برق و جاده دسترسی مربوط به محل نگهداری ببرها اقدام نماید. قبلاً اشاره شد که یک ریال اعتبار بدین منظور در اختیار معاونت طبیعی سازمان و یا اداره کل حفاظت محیط زیست مازندران قرار نگرفته است. در انجام اقدامات عملی به فرض این که اعتباری هم پایدار شده باشد، نیاز به زمان است. یک شبه که نمی شود سماکان را ساماندهی یا دامداران را اخراج کرد!
ولادیمیر پوتین و پلنگ ایرانی
هنوز جوهر امضاهای پای صورتجلسه خشک نشده است که از دفتر روابط بین الملل سازمان اعلام شد که ببرها ظرف دو یا سه روز آینده وارد ایران می شوند و همان موقع در مصاحبه ای که رسانه ها آن را درج کردند، اعلام کردم میهمانان ناخوانده وارد کشور می شوند که این موضوع به مذاق خیلی ها خوش نیامد چون درکی از مسایل حیات وحش نداشتند و دنبال تبلیغات هیاهو و نمایش بودند. با شنیدن این خبر، با دفتر روابط بین الملل که رابط بین سازمان و سفارت ایران در روسیه است، تماس گرفته و عدم آمادگی پذیرش مهیمانان ناخوانده یعنی ببرها را اعلام نمودم؛ چون هیچکدام از اقداماتی و تمهیداتی که برای پذیرش و نگهداری آنها لازم است در این مدت کوتاه تاکنون فراهم نشده است. چرا که سئولات بسیاری مطرح است، ببرها را تا فراهم شدن امکانات لازم در میانکاله، موقتاٌ کجا باید نگهداری کرد؟ چه کسی این مسئولیت را می پذیرد؟ طرف روسی فقط دنبال پلنگ ها است و سازمان را در برابر عمل انجام شده قرار داده است. با همکاری افراد غیر مسئول در سازمان و سفارت ایران در روسیه با توجیه ارتقاء روابط سیاسی، دو قلاده ببر یک نر دو سال و نیمه و یک ماده چهار ساله را بدون این که کارشناسان ایرانی آن ها را مورد بررسی بیومتریک قرار دهند، به دلخواه خود در قفس های ویژه با هواپیمای ویژه روانه ایران کردند. البته کارشناسان روسی ازوضعیت دو قلاده پلنگ ماده ایرانی[7] اطلاعات کافی داشتند. طرف روسی با آگاهی از وضعیت هر دو ماده پلنگ آن ها را پذیرفته است، با انتقال ببرها به ایران قصد دارند که با همان قفس های ویژه دو پلنگ ماده را از ایران به روسیه انتقال دهند.
تصاویر قفس های ورود ببرهای سیبری/ آرشیو دیده بان حقوق حیوانات
چون در پارک پردیسان جای مناسب و محلی ویژه برای نگهداری موقت ببرها، این حیوان درنده با چهارصد کیلو وزن که دارای استحکام لازم بوده و همچنین استخر آب برای آب تنی ببرها و متناسب با ویژگی های جسمی و رفتاری ببرها که دارای پرش هایی بلند و آدمخوار نیز هستند وجود ندارد، با آقای مهندس ضیایی مشورت شدکه چه باید کرد که آبروریزی نشود و این شرایط تحمیل شده را طوری مدیریت کرد تا مشکلی پیش نیاید. ایشان پیشنهاد کرد که بازدیدی از باغ وحش ارم داشته و از نزدیک بررسی نماید که آیا مکان مناسبی برای نگهداری موقت ببرها وجود دارد؟ نتیجه بازدید و بررسی که ایشان گزارش کردند این است که در باغ وحش ارم محلی نسبتاً امن با محوطه ای باز وجود دارد که در صورت تقویت فنس ها برای ایمنی بیشتر و ایجاد استخری کم عمق برای شنا و آب بازی ببرها می تواند محل نسبتاً مناسبی برای نگهداری موقت ببرها باشد تا به محض آماده شدن میانکاله از این محل موقت به محل نگهداری اصلی شبه جزیره میانکاله انتقال داده شوند. مسئولین باغ وحش هم از این موضوع استقبال کرده و همکاری لازم را معمول داشتند و کلیه هزینه های نگهداری را به عهده گرفتند. علاوه بر هزینه های نگهداری، هزینه غذای روزانه هر یک از ببرها یک صد هزار تومان است، یعنی ماهیانه حدود شش میلیون تومان که سازمان چنین اعتباری را در اختیار ندارد.
پارچه نوشته متملقانه مسوولان باغ وحش ارم در مراسم رونمایی از ببرهای سیبری/ آرشیو دیده بان حقوق حیوانات
وزیر محیط زیست روسیه همراه با دو قلاده ببر وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. این در حالی است که هیچ گونه برنامه و مقدمات لازم ابتدایی و مجوزهای مورد نیاز نیز از دستگاه های ذیربط اخذ نشده است و به طور کلی هیچ گونه آمادگی وجود نداشت. جاذبه و ابهت ببرها باعث خوشحالی مردمی شده که از موضوع آگاه شده اند و جمعیت کثیری برای استقبال از ببرهای وارداتی در محل باغ وحش ارم تهران حضور یافته اند. مسئولین دستگاههای ذیربط از جمله فرودگاه، گمرک، دامپزشکی و…. نهایت همکاری را معمول و بالاخره ببرها با قفس های ویژه هر یک در کامیونت هایی توسط جراثقال بارگیری و روانه باغ وحش شدند. این در حالی است که این جمعیت شیفته و طرفدار حیات وحش با چهره های خندان و شور و حال زاید الوصفی به صورت خود جوش جمع شده و برای یک لحظه مشاهده ببرها از سر و کول هم بالا و پایین می رفتند. در گوشه و کنار محوطه محل نگهداری ببرها برخی از مسئولین که عده ای دورشان جمع شده، قصه پردازی می کردند، یکی می گفت ببر ماده حامله است، یکی می گفت دوقلو حامله است و هر کس که اطلاعات مختصری داشت، آن را پردازش کرده و عوام پسندانه در اختیار رسانه ها قرار می داد، من هم در گوشه ای ایستاده نظاره گر این مناظر هستم و از خدا عاقبت به خیری را طلب می کنم. پس از تخلیه قفسها و انتقال ببرها به داخل محل نگهداری موقت، باغ وحش ارم را ترک کردم. آقای مانی صادقی که از فیلمبرداران و تصویرپردازان مجرب وحرفه ای حیات وحش کشور است را لحظاتی در فرودگاه مهرآباد ملاقات کرده، تعجب کردم که چگونه متوجه شده است. از ایشان پرسیدم، پاسخ داد به من دستور دادند از ورود ببرها به ایران تا به آخر فیلمی تهیه نمایم. تا کنون هم متوجه نشدم بالاخره چه کسی دستور داده است.
صدوق در مراسم ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتهجوم مردم در اثر تبلیغات باغ وحش برای مراسم ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتشوی تبلیغاتی باغ وحش ارم برای مراسم ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتامیر الهامی مدیر وقت باغ وحش ارم در حال ادای توضیح به محمدی زاده رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست در مراسم ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتامیر الهامی مدیر وقت باغ وحش ارم در حال ادای توضیح به محمدی زاده رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست در داخل محوطه تعیین شده برای ببرها در مراسم ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتمسوولان در محوطه خارجی محل نگهداری ببرها در مراسم ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتامیر الهامی مدیر وقت باغ وحش ارم در حال ادای توضیح به محمدی زاده رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست در مراسم ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتتهیه گزارش خبرنگاران ذوق زده با بغل کردن توله شیرهایی که سال بعد کشته شدند؛ مراسم ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتجوشکاری نرده های باقیمانده محوطه ببرها در باغ وحش ارم در حین مراسم ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتجوشکاری نرده های باقیمانده محوطه ببرها در باغ وحش ارم هنگام ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتلحظه ورود ببرهای سیری به محوطه مخصوص در باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتهجوم خبرنگاران به داخل محوطه در لحظه ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتهجوم خبرنگاران به داخل محوطه در لحظه ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتهجوم مردم به داخل محوطه در لحظه ورود ببرهای سیری به باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتببرها از باکس چوبی خارج نمی شوند!/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتتحریک ببرها با میله های فلزی برای خروج از باکس و ورود به اتاق گربه سانان باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیواناتهجوم مردم برای دیدن ببرها در اثر تبلیغات باغ وحش/ آرشیو دیده بان حقوق حیوانات
قبلاٌ اشاره شد که ورود ناخواسته این ببرها یک اتفاق است و سازمان حفاظت محیط زیست از ابتدای تشکیل تاکنون پروژه یا طرح و برنامه ای برای احیای ببرمازندران از طریق تکثیر در اسارت یا نیمه اسارت نداشته و ندارد. این موافقت هم صرفاً به دلایل رضایت طرف روسی و سفارت ایران در روسیه است و حتی یک ریال اعتباری برای آن وجود ندارد. اما طوری برای رسانه ها و برخی افراد جا افتاده که برای نقل و انتقال این ببرها، پنجاه میلیارد ریال هزینه شده است و این موضوع بارها از من سئوال شد که من آن را تکذیب کردم، این در حالی است که مرتب (ازطریق….) به من توصیه می شد و می خواستندکه فوری با آقای صادقی قرارداد فیلم برداری آن هم به مبلغ بالا بسته شود، می پرسیدم از کدام محل و اعتبار؟ هر کس می خواست از این نمد برای خود کلاهی بسازد و کسی به عواقب کار فکر نمی کرد. آن روز همه خوشحال و خندان بوده و خود را پیروز معرکه می دانستند و پس از چند روز نمایش و هیاهوها فروکش کرد و شرایط عادی حاکم شد. اما علیرغم تلاشهایی که می شد پروژه میانکاله پیش نمی رفت و از طرفی حضور ببرها و مراقبت و نگهداری آن ها توسط باغ وحش ارم خیال خیلی ها را راحت کرده بود جز مدیر کل دفتر حیات وحش، آقای ضیائی و بنده که نگران بودیم. اما همه کارها در دست ریاست سازمان است که می باید از طریق استانداری و وزارت خانه های مربوطه و سایرین پیگیری نماید. چون هیچ چیز سرجای خود نیست و مشخص نبود در آینده چه خواهد شد. نگهداری و مراقبت از ببرها نیاز به نیروی انسانی کارآزموده و آگاه و شناخت از ببر و رفتارهای آن دارد که سازمان چنین نیرویی را در اختیار نداشت. دامپزشک متخصص ببر و آگاه به مسایل تغذیه و از همه مهمتر اعتبار مورد نیاز حتی برای تأمین غذای آن ها وجود ندارد و پیش بینی هم نشده است و هرگز هم پیش بینی نگردید. فقط از محل سایر طرح های عمرانی معاونت طبیعی، کسر و برای احداث ساختمان نگهداری ببرها در میانکاله به استان مازندران حواله گردید، که اسناد آن در امور مالی و ذیحسابی سازمان موجود است.
علیرغم پیگیری ها و مکاتبات انجام شده در مورد تعیین یک نفر به عنوان مسئول پروژه ببر متاسفانه ریاست سازمان نه تنها شخص مسئولی تعیین ننمودند بلکه حاضر به صدور یک ابلاغ برای آقای ضیایی که از بدو ورود ببرها به صورت داوطلبانه و بدون هیچ گونه چشم داشتی از هر کونه کمکی مضایقه نمی نمودند نیز نشدند. از طرف دیگر مصاحبه های غیر کارشناسی ریاست سازمان از قبیل تکثیر و رها سازی 50 ببر در میانکاله و یا … بودن ببرها و غیره و دخالت ها و اظهار نظر ها و مصاحبه های افراد غیر مسئول با رسانه ها و محول نمودن پاسخ خبر نگاران و رسانه ها و عدم تخصیص بودجه لازم برای خرید برخی از دامداری ها و مستثنیات موجود در میانکاله همگی باعث گردید تا ایشان همکاری خود را با این پروژه قطع نمایند.
علیرغم همه مشکلات دفتر حیات وحش با اعزام کارشناسان به باغ وحش نظارت مستمری بر تغذیه و بهداشت ببر ها اعمال می نمود به همین دلیل ببر ها از سلامت و شادابی لازم برخوردار بودند این موضوع ادامه داشت تا اینکه یک روز آقای محمدی مدیر کل حیات وحش اطلاع دادند که ببر نر مریض است و مقداری چرک و خون در قفس او مشاهده شده که با وجود مداوای انجام شده چشم ها و بینی ترشح زیادی دارند و داروهای تجویز شده تاثیری نداشته است. از طرف دیگر علیرغم تماس های انجام شده با چند نفر از اساتید دانشکده دامپزشکی که از مدتها قبل در باغ وحش حضور دارند و مشغول مداوای شیرهای مریض هستند آنها حاضر به قبول مسئولیت معالجه ببرها نگردیدند و برخی از دامپزشک ها نیز به دلایلی از قبیل اینکه تجربه ای در مورد ببر و بخصوص بیهوش نمودن آنها ندارند و یا ترس از رسانه ها از قبول این مسئولیت خود داری نموده اند.
شرایط نگهداری ببرهای سیبری در قرنطینه به محض ورود/ آرشیو دیده بان حقوق حیوانات
با توجه به مراتب فوق از آقای محمدی خواستم که با آقای ضیائی که تجربیات زیادی در بیهوش کردن حیوانات وحشی دارند تماس گرفته و از ایشان تقاضا نماید که نسبت به بیهوش نمودن ببر مذکور و انجام مداوای لازم اقدام نماید ولی آقای محمدی اظهار داشت که من قبلاً با آقای ضیائی تماس گرفته ام ولی ایشان به دلایلی از قبیل مشغول بودن در پروژه بین المللی زاگرس و حضور چهار دامپزشک در دفتر حیات وحش و عدم نیاز به حضور ایشان، از قبول این مسئولیت خودداری نموده اند.
دو روز بعد آقای محمدی که برای شرکت در سمینار مدیران استان ها به خوزستان رفته بود سراسیمه با اینجانب تماس گرفت و از اوضاع وخیم ببر و عدم قبول مسئولیت مداوای ببر توسط دامپزشکان وحتی کارکنان باغ وحش خبر داد و از اینجانب تقاضا نمود که با توجه به احترامی که آقای ضیائی برای شخص شما قائل است از ایشان در خواست نمائید که این مسئولیت را بپذیرند. من هم بلافاصله با آقای ضیائی تماس گرفتم و ضمن تشریح وضعیت وخیم ببر از ایشان خواستم که مسئولیت مداوای ببر را بر عهده بگیرند، ایشان هم بدون چون و چرا و هیچ گونه توقعی این مسئولیت را پذیرفتند و اینجانب طی ابلاغی مسئولیت مداوای ببر نر را با توجه به وضعیت وخیم آن به آقای مهندس ضیائی محول نمودم.
دامپزشکان معالج ببر بیوه و هوشنگ ضیایی/ عکس از ایسنا
پس از صدور این ابلاغ آقای ضیائی در همانروز با دعوت از چند دامپزشک متخصص و با تجربه نسبت به بیهوش نمودن ببر نر اقدام نمودند پس از معاینه ببر مشخص گردید که خون و چرک های مشاهده شده مربوط به زخم های ایجاد شده بررروی دم و ناحیه ران می باشد. آقای دکتر گرگین که از اساتید قدیمی و با تجربه در زمینه جراحی حیوانات وحشی می باشد کلیه زخم ها را … و پانسمان نمودند و آقای دکتر تقی پور نمونه ای از خون را به آزمایشگاه پاستور که مسئولیت آنرا یک خانم با تجربه در زمینه تشخیص آزمایشگاهی امراض و بیماریهای حیوانات بر عهده دارند ارسال گردید.
علیرغم اقدامات انجام شده و تزریق آنتی بیوتیک ها و سایر داروها نه تنها بهبودی در حیوان مشاهده نگردید، بلکه وضعیت آن روز به روز به وخامت می گذاشت. تا اینکه یک روز صبح آقای ضیائی از باغ وحش تلفنی به من اطلاع داد که علیرغم تلاشهای انجام شده ببر مریض تلف شده است ولی موضوع مهمتر اینکه طبق اطلاعات آزمایشگاه پاستور دلیل مرگ به علت بیماری مشمشه بوده است. بیماری خطر ناکی که از حیوانات فرد سم نظیر اسب و الاغ منتقل می شود و برای انسان بسیار خطرناک و لاعلاج می باشد. ایشان همچنین تاکید داشتند که علت مریضی و مرگ و میر شیرهای باغ وحش که از چندین ماه قبل از ورود ببر ها شروع شده و هنوز هم ادامه دارد، وجود همین بیماری مشمشه است.
شرایط نگهداری ببرها در باغ وحش ارم/ آرشیو دیده بان حقوق حیوانات
با توجه به اهمیت موضوع بلافاصله مراتب را به آقای محمدی زاده اطلاع دادم و از ایشان در خواست نمودم که برای اخذ تصمیمات لازم جلسه ای با حضور ایشان و تیم دامپزشکی مسئول معالجه ببر ها داشته باشیم.
در این جلسه ابتدا مسئول آزمایشگاه پاستور که خانم مسنی بود و با داشتن تخصص و سالها تجربه موفق به شناسایی عامل بیماری بببر تلف شده گردیده بود (شایان ذکر است که از چندین ماه قبل از ورود ببرها این بیماری در باغ وحش وجود داشت و با وجود تلف شدن تعدادی شیر و حضور مداوم تیم دامپزشکی دانشگاه تهران در باغ وحش عامل بیماری شناسایی نگردیده بود.) توضیحاتی در مورد نحوه انتقال این بیماری از فرد سمانی مثل اسب و الاغ به انسان و حیوانات گوشت خوار و خطراتی که به علت صعب العلاج بودن آن جان انسان ها را تهدید می نماید به اطلاع رسانید.
غذای گربه سانان ارم در زمان ورود ببرها/ آرشیو دیده بان حقوق حیوانات
پس از بحث و تبادل نظر با توجه به اهمیت موضوع قرار شد که موضوع فوراً به سازمان دامپزشکی که به نظر می رسید از وجود بیماری درکشور اطلاع ندارد اعلام شود. در صورتیکه بعداً معلوم گردید که سازمان دامپزشکی از وجود این بیماری و مرگ و میر تعدادی اسب در سال های اخیر مطلع بوده است ولی به علت ملاحظاتی از قبیل ورود و خروج اسب ها از کشور جهت انجام مسابقات اسب دوانی از اطلاع رسانی خود داری نموده است. این در حالی است که علائم بیماری مشمشه شباهت زیادی به علائم بیماری سل دارد و معلوم نیست که این عدم اطلاع رسانی تاکنون چه عواقبی برای مبتلایان به این بیماری که اغلب از کارکنان و کارگران اصطبل ها و همچنین سوار کاران می باشد در بر داشته است) پس از مطلع نمودن سازمان دامپزشکی با وجودی که سازمان تحت فشار بود که این موضوع محرمانه تلقی شود. با وجود این از آنجائی که جان مردم در خطر بود لذا اینجانب و آقای محمدی زاده و آقای ضیائی با انجام مصاحبه با رسانه های مختلف این موضوع را به اطلاع مردم رساندیم. پس از آن بلافاصله باغ وحش تهران که محل سکونت حیوانات مبتلا به این بیماری و همچنین محل نگهداری تعدادی از حیوانات فرد سم نظیر گور خر، اسب و الاغ بود و همه روزه تعداد زیادی از اقشار مختلف مردم به خصوص دانش آموزان از آن بازدید می نمودند تعطیل گردید. پس از آن از کلیه گوشت خواران باغ وحش اعم از شیر و ببر وپلنگ نمونه های آزمایشگاهی تهیه گردید و تست های لازم از فرد سمان انجام گرفت. خوشبختانه گور خرها، اسب ها و پلنگ ها سالم بودند ولی تست های انجام شده به روی ببر ماده و اکثر شیرهای موجود مثبت بود و به همین دلیل به منظور جلوگیری از انتشار بیماری کلیه شیر های آلوده توسط سازمان دامپزشکی معدوم گردیدند.
علیرغم اینکه سازمان دامپزشکی از وجود بیماری مشمشه در ایران با خبر بود ولی با وجود سعی می نمود که ببرها را عامل ورود این بیماری به ایران و مبتلا شدن شیرها قلمداد کند. در صورتیکه مرگ و میر شیرها به علت این بیماری ماه ها قبل از ورود ببرها شروع شده بود وحتی باغ وحش تهران نیز به علت عدم آگاهی اقدام به فروش پوست شیر های مرده نموده بود. از طرف دیگر برخی از نمایندگان مجلس منجمله آقای تابش که مسئولیت فدراسیون اسب سواری را بر عهده داشتند خواستار توضیحاتی در این زمینه گردیدند.
در جلسه ای که در مجلس شورای اسلامی با حضور نمایندگان سازمان دامپزشکی، باغ وحش تهران و سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل گردید، سازمان دامپزشکی شکوائیه ای در مورد ورود ببرهای مریض و آوردن عامل بیماری مشمشه به ایران مطرح نمود. از طرف دیگر باغ وحش تهران نیز از طرف خود و دکه داران از سازمان حفاظت محیط زیست تقاضای ضرر و زیان به علت تعطیلی باغ وحش را داشت که در هر دو مورد توضیحات لازم توسط اینجانب و آقای ضیایی داده شد و به اطلاع نمایندگان رسید که این بیماری قبل از ورود ببر ها به ایران و جود داشته و حتی در سال قبل در یکی از پانسیون ها تعدادی اسب به علت همین بیماری تلف شده و مابقی نیز توسط مامورین سازمان دامپزشکی معدوم شده اند و توضیح داده شد که سازمان دامپزشکی با اطلاع از وجود این بیماری و همچنین ورود غیر قانونی اسب و الاغ به کشور لازم بود نسبت به ایجاد قرنطینه مبادرت نماید. از طرف دیگر سازمان دامپزشکی و همچنین باغ وحش تهران موظف بودند قبل از کشتار الاغ ها در باغ وحش آزمایشات لازم را در مورد عدم ابتلاء آن به این بیماری انجام دهند.
متاسفانه با مرگ ببر نر پروژه خرید دامداری های موجود در میانکاله متوقف گردید و با وجودیکه ساختمان محل نگهداری ببرها آماده بهره برداری می باشد ولی به علت امتناع روس ها از دادن ببر به ایران این ساختمان بلا استفاده مانده است.
قفس پرهزینه ساخته شده در میانکاله برای ببرها/ تصویر از ایسنا
________________________________
[1] زمانی که به عنوان معاونت محیط زیست طبیعی منصوب شدم با توجه به شناختی که از آقای ضیائی داشتم بدون درنگ ایشان را به عنوان مشاور خود منصوب کردم؛ هرچند به مذاق بعضی ها خوش نیامد اما برایم مهم نبود چون به کار ایشان ایمان داشته و دارم.
[2] سال هاست که نسل پلنگ در منطقه اکولوژیکی قفقاز منقرض شده است که یکی از دلایل اصلی آن قبل از فروپاشی شوروی سابق این است که پلنگ را حیوانی زیانکار دانسته و عملاً آن را از بین برده و در این منطقه دیگر آثاری از آن موجود نیست. در سال های اخیر عده ای با استفاده از منابع مالی برخی مجامع با اهداف نامشخص در این پوشش قصد احیای پلنگ قفقاز را با ترفندهایی از طریق … پلنگ منطقه حفاظت شده کیامکی در ایران را دارند که هم مرز با منطقه قفقاز است.
انتقال دو قلاده ببر سیبری از روسیه به کشور در قبال دریافت دو قلاده ماده پلنگ مصدوم به عنوان نماد المپیک زمستانی سوچی و اصرار بر انجام این تعامل با روسیه از طرف برخی مسئولین فاقد صلاحیت علمی و تجربی در زمینه حیات وحش به ویژه گربه سانان خود حکایتی است. انگار ببر و پلنگ نوعی کالا هستند نه گوشتخوارانی در رأس هرم اکولوژیک، چه آسان می بُرند و می دوزند و چه آسان دستور می دهند و برای عملی شدن نیات خود از دیگران مایه گذاشته و استناد می کنند به دستورات مقامات بالاتر که احتمالاً روحشان هم از موضوع بی خبر است و با این روش نظریاتشان را بر مجموعه تحمیل می نمایند، اگر در این تعامل موفق شوند که هیاهو به راه انداخته و با تبلیغات و بزرگ نمایی بهره های لازم را از آن می برند و اگر اتفاق ناخوشایند و شکستی رخ دهد، دیگران باید پاسخگو باشند. به راستی که پیروزی هزار پدر و مادر دارد و شکست یتیم است. هنوز این ماجرا سرنوشتش نامعلوم است که داستان انتقال شیر ایرانی از هندوستان روی آنتن می رود، مدیران وارداتی و تحمیلی مطالبی شنیده آن هم به طور سطحی و می خواهند کاری کنند کارستان! شیر ایرانی را در زیستگاهش دشت ارژن و بیشه زارهای خوزستان احیاء کنند، زیستگاه هایی که طی قرن گذشته در اثر فعالیت های انسانی تخریب و ارزش های زیستگاهی خود را به کلی از دست داده اند.
[3] متأسفانه بخش طبیعی سازمان در کل کشور مورد توجه نیست و علیرغم هزینه های سنگین نگهداری اعم از تغذیه و تیمار و امور دامپزشکی هرگز اعتباری برای این گونه امور در اعتبارات منظور نمی شود. در حوزه معاونت طبیعی سازمان، اعتباراتی که وجود دارد مربوط به ساخت و ساز ساختمان های مراکز فسیل شناسی مراغه و کنوانسیون رامسر است وهمچنین هزینه های تعمیر و نگهداری و بازسازی ساختمان های پاسگاههای محیط زیست در مناطق تحت مدیریت رقمی ناچیز در برابر اعتبارات ساخت و ساز ساختمان است و به چشم نمی آید از این رو توجیه ندارد و هزینه اضافی محسوب می گردد، قرارداد مطالعاتی زیادی با دانشگاه های معتبر کشور در حوزه معاونت طبیعی قبل ازمسئولیتم در این حوزه منعقد گردیده که علیرغم نیاز و ارزش بسیار بالایی که دارند، پیشرفت آنچنانی نداشته و به دلیل عدم تخصیص اعتبارات بر زمین مانده است و در واقع قربانی ساخت و سازها می شوند. چون عقل ها در چشم است و همه ساختمانها از نزدیک مشاهده می شد اما چون واقف به مسایل فنی که حاصل و نتیجه مطالعات است نمی باشند، لذابه چشم آن ها نمی آید و این هم یکی از مشکلات و معضلات کشور است که علوم هنوز نتوانسته از نظر اقتصادی خودنمایی و بازار خود را پیدا کند. نظیر بسیاری از کشورها که یکی از منابع درآمدی آن ها، فروش نتیجه مطالعات و پژوهش های آن ها در زمینه های مختلف است. از این رو برای کوچکترین هزینه جزئی حوزه معاونت طبیعی دست بسته و توان رفع و رجوع آن را ندارد.
[4] حال چرا باید این گونه مسایل و هدایا که واگذاری آن عرف است، به طور پنهانی انجام گیرد در جریان قرار نگرفتیم. فکر آبروی خود که نیستند، آبروی یک سازمان یا کشور هم برایشان مهم نیست!
[5] اصولاً معاونت محیط زیست طبیعی و بسیاری از همکارانم اعتقادی به تکثیر در اسارت و نیمه اسارت ندارند و اعتقادم دارم که حیات وحش باید با حفاظت در زیستگاه خود که دارای شرایط لازم و مطلوب باشد، تکثیر شود. بنابراین چنین برنامه ای در سازمان نه تنها برای ببر بلکه برای سایر وحوش لااقل در زمانی که مسئولیت معاونت طبیعی را بر عهده داشتم، وجود نداشت و پذیرفته نبود.
[6] نمونه این گونه اقدامات قبل از مدیریتم در استان تهران در قلب پارک ملی خجیر در محل باغ شاه بود که فنسی به ارتفاع دو متر و محدوده ای وسیع که حتی زیر فنس هم با سیمان و بتون مسدود شده تا جنبده ای تردد نکند، این نتیجه کار مدیرانی است که از علم اکولوژی بهره ای نبرده و از رابطه بین جانوران و محیط شان بی خبرند. در اولین بازدیدی که به عنوان مدیر کل استان تهران در اسفند ماه سال 1386 از پارک ملی خجیر داشتم، دستور جمع آوری فنس ها را داده و از معاونت محیط زیست طبیعی وقت سازمان نیز توضیح خواستم. منظور از بیان این مسایل این است که با این گونه فعالیت های غیر اصولی و غیر علمی که مغایر با قوانین اکولوژی و محیط زیست است، شدیداً مخالف بوده و هستم. چه برسد به گوشتخوارانی نظیر ببر، پلنگ، یوزپلنگ و سایر که دارای قلمرو و در راس هرم غذایی اکولوژیک قرار دارند. سازمان حفاظت محیط زیست یک دستگاه حاکمیتی است و مرکز دامپروری و دامداری نیست. اگر افراد و اشخاصی قصد تکثیر دارند و مطالعاتی صورت داده اند قابل بررسی است؛ اما سازمان محیط زیست فقط اوظیفه دارد و می تواند با حفاظت و فراهم کردن شرایط لازم و کافی در زیستگاه هایی که محل زیست حیات وحش است، نسبت به تکثیر آن در شرایط طبیعی اقدام نماید که لازمه آن وجود آب، غذا یا طعمه و امنیت است که متأسفانه در حال حاضر این شرایط در زیستگاهها وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد کامل نیست، نمونه آن زیستگاه های یوز در کشور است که علیرغم تلاش سازمان و محیط بانان کم توقع در جهت حفاظت، شدیداً با کمبود طعمه نظیر آهو، جبیر و خرگوش و … مواجه هستند و این کمبود غذا یکی از مشکلات اساسی در زندگی یوز می باشد.
[7] یک قلاده از پلنگ ها از استان گلستان به پارک پردیسان منتقل شده است که بر اثر سم همراه طعمه و ضربات وارده توسط جوامع محلی ستون فقراتش کج و بر اثر تغذیه نامطلوب وضعیت نامناسبی داشت ویک قلاده پلنگ ماده دیگر در باغ وحش بابلسر است. آن هم یک دستش در تله گیر کرده و شکسته و بدجوری جوش خودره است و به دلیل نگهداری نامطلوب آن هم از وضعیت جسمی نامناسبی برخوردار است .
[8] در اینگونه موارد اغلب نورچشمی ها و افرادی که ذیصلاح نیستند به خارج از کشور عزیمت می نمایند .این افراد که معمولاً با روسا می آیند و با آنها نیز میروند هیچ گونه علاقه و وابستگی به سازمان نداشته و همه وقت خود را صرف خرید و غیره می نمایند و بدون کسب هیچ گونه دستاوردی به کشور باز می گردند.
* معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در دوره ریاست محمد جواد محمدی زاده
دیده بان حقوق حیوانات برای انتشار نظر صاحب نظران و افرادی که نام آنها در این گزارش آمده اعلام آمادگی می کند.
دیده بان حقوق حیوانات: رییس سازمان حفاظت محیط زیست با انتشار تصویری از ببر بیوه سیبری در اینستاگرامش شرط خروج ببر بیوه سیبری از قرنطینه را «اطمینان صد در صدی همه کارشناسان دستگاههای مربوطه از سلامتی ببر سیبری» عنوان کرد؛ شرطی که اگر عملی شود به نگرانی چهار ساله فعالان حقوق حیوانات و دوستداران و متخصصان حیات وحش و حیوانات پایان خواهد بخشید.
در توضیح اینستاگرامی ابتکار آمده است:
«یک جفت ببر سیبری در سال 1389 بدون برنامه ریزی وارد کشور شد. یکی از این ببرها در همان سال به دلیل ابتلا به بیماری خطرناک مشمشه جان سپرد. اکنون در مورد در مورد ببر دوم که به طور مستمر تحت آزمایش قرار گرفته باید بر نکاتی را تاکید کنم: سازمان تاکنون همه تلاشش را برای جلوگیری از معدوم کردن این ببر به دلیل مشکوک بودن به بیماری مشمشه انجام داده، اما تا زمان اطمینان و تضمین صد در صدی از عدم ابتلا حیوانات و انسان ها حتی در درازمدت به بیماری مهلک مشمشه، بی تردید احساسی و یا تحت تاثیر فشارهای رسانه ای تصمیم گیری نخواهد شد. برای ما بودن یک حیوان در قفس بسیار قابل تحمل تر از این است که ریسک ابتلا مجموعه ای از حیوانات و انسان ها را بپذیریم. بنابراین تا حصول دستیابی به اطمینان صد در صدی همه کارشناسان ذی ربط دستگاههای مربوطه از سلامتی ببر سیبری و مجوز آنها، باید صبر کرد.
ضمنا بر خلاف توجه رسانه های خاص به موضوع ببر سیبری، این مسئله در کنار سیاست ها و اقدامات راهبردی سازمان در سطح کشور برای حفاظت از گونه های در معرض تهدید حیات وحش، از اولویت خاص برخوردار نیست، اگر چه به آن توجه دارد.»
لازم به ذکر است که در سال 1389 با اقدام غیر عالمانه مسوولان دولت وقت، دو ببر سیبری با دو پلنگ ایرانی مبادله شدند و سال بعد از آن یکی از آنها در باغ وحش ارم به دلیل ابتلا به بیماری مهلک مشمشه جان باخت. متعاقب این مساله، تمام شیرهای باغ وحش نیز کشته شدند و باغ وحش ارم به دستور مسوولان قرنطینه شد. از آن تاریخ تا کنون، ببر بیوه سیبری طبق ضوابط وزارت بهداشت و سازمان داپزشکی در قرنطینه نگهداری می شود. فعالان حقوق حیوانات از نخستین روزهای اعلام این تبادل مخالفت های وسیعی با آن شکل دادند. پس از بر ملا شدن مرگ ببر نر سیبری، به دلیل جلوگیری مسوولان از بازدید محل قرنطینه ببر بیوه، فقط اخباری از شرایط غیر قابل قبول قرنطینه شنیده می شد که این شرايط نیز با مخالفت های شدید فعالان حقوق حیوانات همراه بود. در نهایت و با روی کار آمدن دولت جدید، مسوولان اصلاح شرایط نگهداری ببر بیوه را در دستور کار قرار دادند اما با مخالفت سایر ارگان های صاحب نظر مواجه شدند.
مسوولان سازمان محیط زیست اعلام کرده اند که ببر بیوه را سالم می دانند. دامپزشک باغ وحش ارم نیز با انتشار اسنادی از اظهار نظر باغ وحش ها و دامپزشکان اروپایی در گروه های تلگرام، مدعی شده است که ببر سیبری در سلامت کامل به سر می برد. اما سازمان دامپزشکی و مسوولان وزارت بهداشت دو ارگان دیگری هستند که بجز سازمان حفاظت محیط زیست مسوولیت اظهار نظر در این رابطه دارند و تا کنون دو مکان قرنطینه پیشنهادی را تایید نکرده اند.
هزینه بالای نگهداری ببر، شرایط ویژه اعلام شده برای قرنطینه، عدم امکان نمایش برای مردم در باغ های وحش و در نتیجه ممکن نبودن کسب درآمد با نگهداری این حیوان برای باغ وحش ها، عدم وجود امکانات سازمان حفاظت محیط زیست برای نگهداری آن و برخی دلایل دیگر باعث شده هیچ رغبتی برای تغییر شرایط ببر بیوه وجود نداشته باشد.
در این میان، یک نکته در اظهار نظر صریح رییس سازمان حفاظت محیط زیست قابل توجه است: مسوولان، سلامت سایر حیوانات و البته مردم را فدای آزادی یک ببر نخواهند کرد؛ نکته ای قابل تقدیر که در صورت «تامین حداقل های استاندارد برای نگهداری ببر بیوه و در نظر گرفتن شرایط رفاهی لازم برای این حیوان» نگرانی فعالان حقوق حیوانات را پایان خواهد داد؛ شرایطی نظیر دسترسی به هوای آزاد، غذای مناسب، فضای باز و بسته به میزان کافی و امکانات دامپزشکی لازم برای زندگی با حداقل مشکلات جسمی و روحی.
لازم به ذکر است که در زمان مرگ ببر نر سیبری و هنگامی که جهت جلوگیری از خروج عامل بیماری باغ وحش ارم قرنطینه شده بود، برخی گروه ها بدون در نظر داشتن میزان خطر بیماری مشمشه و با برخوردی خطرناک اقدام به جمع آوری کمک مالی جهت زنده گیری و خارج کردن گربه های سرگردان باغ وحش کردند. دیده بان حقوق حیوانات با انتشار گزارشی مصور از تغذیه گربه های باغ وحش ارم از پس ماند غذای شیرها و ببرها، ضمن اعلام خطر نسبت به این اقدام که سلامت تمام گربه های شهر را با خطر مواجه می کرد، از اجرای آن جلوگیری کرد. در حال حاضر نیز دیده بان تمامی افراد، گروه ها و ارگان هایی که مدعی سلامت ببر بیوه هستند را به «پذیرش مسوولیت عواقب این ادعا» دعوت کرده و مدعیان بیماری را نیز مسوول عواقب ادعای مخالف می داند. دیده بان حقوق حیوانات بیشترین تعداد گزارش و تصویر را در پنج سال گذشته از ببرهای سیبری منتشر کرده است و در سال گذشته با بالا گرفتن بحث معدوم سازی ببر بیوه، با ارسال نامه ای رسمی به معاون محیط طبیعی سازمان خواهان انتقال رایگان آن در شرایط قرنطینه کامل به خارج از کشور شد تا از مرگ آن جلوگیری کند.
دیده بان حقوق حیوانات: مدیر کل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه از یک سال گذشته حذف تدریجی جانوران وحشی از نمایش های سیرک در دستور کار این سازمان قرار گرفته است،گفت: با برنامه ریزی انجام شده امیدواریم تا پایان سال 94 شاهد حذف کامل حیات وحش در سیرکها باشیم .
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست (پام)، علی تیموری افزود: از قدیم الایام افراد بسیاری با عناوینی نظیر دوره گرد ، معرکه گیر و به اصطلاح پهلوانان محلی خیابانی با هدف کسب در آمد از طریق به اسارت درآوردن حیوانات وحشی از قبیل شیر، خرس و میمون و غیره اقدام به جلب مردم کوچه خیابان و گاهاً مردم روستاها نموده و برای آنان اجرای نمایشهایی مانند کشتی گرفتن با خرس و شیر و یا حرکات طنزآمیز با میمون و یا بازی با مارهای سمی و یا غیر سمی بزرگ می کردند.
وی تصریح کرد: فعالیت پهلوانان محلی سالها بدون هیچ نظارتی بر آنان به راحتی به کارهای خود ادامه داده و بعضاً به دلایل مختلف دیگر حیوانات خود را جایگزین کردند که این امر ضربه ای به تنوع زیستی بوده است.
تیموری ادامه داد: در 15 تا 20سال گذشته تا کنون این افراد که بعدها تعدادی از آنان در قالب سیرکهای بزرگ و کوچک شروع به فعالیتهای گسترده تر نمودند تحت نظارت سازمان قرار گرفته و برای آنان پرونده تشکیل شده و سعی بر آن بوده که فعالیت آنها تاحد امکان ضابطه مند و از انجام تخلفات که یکی از مصادیق تخلف آزار و اذیت جانوران است؛ جلوگیری شود.
مدیر کل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه درحال حاضر در این اداره کل حداقل 26 فرد حقوقی و حقیقی به منظور داشتن فعالیتهای مجاز و قابل پیگیری دارای پرونده هستند، گفت: با انجام تمامی اقدامات نظارتی ستادی و استانی ، فعالیت افراد حقیقی و حقوقی اغلب از یک قشر ویژه و دارای فرهنگ و موقعیت متفاوت هستند.
تیموری ادامه داد: این افراد دارای مشکلات عدیده ای بوده که از آن جمله می توان به درگیر کردن ذهن ، وقت و توان کارشناسان ستادی ، دورنمودن کارشناسان و نیروهای اجرایی استان از وظایف با اهمیت خود ، برداشت غیر قانونی حیوانات وحشی از طبیعت و افزایش قاچاق جانوران و حیوان آزاری و تضییع حقوق آنها اشاره کرد.
وی یاد آور شد : اداره کل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست همواره سعی بر محدود نمودن این فعالیتها بوده و بر اساس سیاستهای سازمان جلسات متعددی با حضور کارشناسان و مدیران ستادی، سازمانهای مردم نهاد زیست محیطی، اساتید دانشگاهی ، مدیران برخی سیرکهاو هر فرد صاحب نظر به منظور اتخاذ تصمیم مناسب برگزار کرده است.
در یکسال گذشته هیچ مجوزی برای معرکه گیران خیابانی صادر نشده است
تیموری، منطقی ترین راهکار با توجه به لزوم لحاظ نمودن مشکلات معیشتی افراد فعال در زمینه نمایش با حیوانات و ساماندهی حیوانات وحشی سیرکها و تعیین تکلیف محل نگهداری آنها پس از ممنوعیت کامل ، روش حذف تدریجی عنوان کرد و گفت: از یک سال گذشته بصورت برنامه ریزی شده شروع شده است که تا کنون این عملیات نتایج بسیار مثبتی را در پی داشته و به طور کل هیچ مجوزی برای دوره گردان و معرکه گیران خیابانی صادر نشده است.
حذف کامل حیات وحش در سیرکها تا پایان سال 94
وی تصریح کرد: در حال حاضر از تعداد 26 فرد حقیقی و حقوقی دارای پرونده ،حدود 22 مجموعه تعطیل و حیوانات در اختیار آنها نیز ساماندهی شده وصرفاً 4 مجموعه به صورت فعال و نیمه فعال وبا کاهش چشمگیر تعداد و انواع حیوانات تحت اختیار خود پس از اخذ تعهد نامه مبنی بر رعایت ضوابط و قبول زمان خط قرمز بهره گیری از حیوانات، به صورت مجاز اجرای نمایش دارند.
تیموری با اشاره به همکاری و مساعدت مدیران و کارشناسان استانی و ستادی گفت: بر اساس تصمیمات و برنامه ریزی انجام شده امیدواریم تا پایان سال 94 شاهد حذف کامل حیات وحش در سیرکها باشیم.
دیده بان حقوق حیوانات: مدیر کل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی از دستگیری دو تن از اعضای یک باند سازمان یافته قاچاق پرندگان شکاری دراین استان خبرداد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی، حمید صالحی دراین باره گفت: حسب گزارش همیاران محیط زیست مبنی بر وجود یک باند قاچاق حرفه ای پرندگان شکاری در استان، هماهنگی و برنامه ریزی جهت شناسایی نقاط نفوذ این باند آغاز شد و پس از چندین روز تحقیق و بررسی، سرانجام روز گذشته دوتن از این متخلفان در شهر کاریز تایباد دستگیر و تحویل قانون شدند.
وی ادامه داد :با اقدام هماهنگ چهار شهرستان خواف، تایباد، تربت جام و فریمان و همراهی پلیس آگاهی تایباد، دوتن از متخلفان پس از تعقیب و گریز درحالیکه به سرعت قصد رها سازی دوبهله بالابان صید شده را داشتند دستگیر شدند.
وی افزود: از سه متخلف حاضر دراین منزل مسکونی، دوتن دستگیر و نفر سوم متواری شد که حسب شناسایی به عمل آمده تحت تعقیب قانون است.
صالحی همچنین گفت: طی حکم قضایی از منزل این متخلفان بازرسی به عمل آمده و علاوه بر دو بهله بالابان یادشده، اجزای یک رأس قوچ وحشی نیز کشف شد.
مدیر کل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی ضمن اشاره به انتقال دوبهله بالابان به اداره کل به منظور تیمار و بازگرداندن شرایط مطلوب رها سازی و ارزیابی مطلوب روند ادامه تحقیقات به منظور متلاشی ساختن این باند دردیگر شهرستان استان، گفت: میزان ضرر و زیان وارده از سوی متخلفان به محیط زیست را یک میلیارد و 300 میلیون ریال عنوان کرد و گفت: هر بهله بالابان حسب مصوبه جدید شورای عالی محیط زیست 600 میلیون ریال است.
دیده بان حقوق حیوانات: مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست تاکید کرد: با وجود اینکه موافقت دفتر حیات وحش، سازمان دامپزشکی و وزارت بهداشت شرط لازم انتقال ببر سیبری است اما شرط کافی موافقت محل پذیرنده است و در صورت عدم پذیرش مسوولان مازندران، محل انتقال جدید را مورد بررسی قرار می دهیم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی محیط زیست پام ، مجید خرازیان مقدم در گفت و گو با خبرنگار موج با اشاره به ارسال نامه ای از سوی جمعی از فعالان محیط زیست به فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی برای تعیین تکلیف ببر سیبری گفت: در این نامه از قول من آمده بوده اگر انتقال ببر سیبری تا پایان شهریور صورت نگیرد این انتقال به سال بعد موکول خواهد شد.
وی خاطرنشان کرد: آنچه من گفته بودم با آنچه منتقل شده متفاوت است، من اعلام کردم: اگر محل پناهگاه حیات وحش سمسکنده مازندارن برای انتقال ببر از سوی سازمان دامپزشکی مورد قبول قرار نگیرد، باید تا پایان شهریور به فکر یافتن محل جدیدی برای انتقال ببر باشیم.
خرازیان مقدم با بیان اینکه به دلیل شرایط زیستی خاص ببر؛ انتقال باید در فصول سردتر سال انجام گیرد، افزود: در صورت عدم پذیرش سمسکنده، محل انتقال جدید را مورد بررسی قرار می دهیم.
تلاش محیط زیست برای نگه داری ببر سیبری را نادیده نگیرید
وی تلاش های سازمان محیط زیست را در این 5 سال به منظور جلوگیری از معدوم شدن ببر سیبری قابل تقدیر دانست و ادامه داد: نباید چند صد ساعت کار کارشناسی سازمان محیط زیست نادیده گرفته شود.
این مقام مسوول اعلام کرد: از نظر دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست هرمکانی که مورد پذیرش سازمان دامپزشکی کشور و محل پذیرنده ببر باشد مورد تایید ماست و از نظر اعتبارات هم تا آنجایی که بتوانیم برای نگه داری این حیوان تلاش می کنیم.
وی تصریح کرد: دو محل پیشنهادی ما در سازمان دامپزشکی مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به دغدغه هایی که برای نگه داری آن وجود دارد، تا حیوان به دلیل مشکوک بودن به بیماری مشمشه در معرض بازدید عمومی نباشد مورد موافقت قرار نگرفت.
اگر اداره محیط زیست مازنداران موافقت کند سمسکنده مناسب انتقال است
به گفته وی؛ پناهگاه حیات وحش سمسکنده برای نگه داری ببر با هزینه 80 میلیون تومان مکانی را تعبیه کرده و مورد تایید نمایندگان دامپزشکی و وزارت بهداشت هم قرار گرفته اما اداره محیط زیست مازندارن طی یک نامه مکتوب در 10 بند ملاحظات فنی را عنوان کرده و براساس آن این اداره اعلام شد که انتقال صورت نگیرد.
مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه کارشناسان سازمان محیط زیست در حال بررسی این ملاحظات وارد شده هستند تا دغدغه اداره محیط زیست مازندران را رفع شود و انتقال ببر صورت گیرد ،خاطر نشان کرد: در غیر این صورت باید در پی یافتن محل جدیدی برای انتقال ببر باشیم.
اداره محیط زیست مازندران: سمسکنده، نزدیکی به محل سکونت انسان و محل تکثیر اسارت مرال است
وی با اشاره به برخی از ملاحظات فنی مازندارن عنوان کرد: مسوولان اداره محیط زیست مازندران معتقدند؛ به دلیل نزدیکی محل پناهگاه به سکونتگاه انسانی و پارک جنگلی شهید زارع و جایگاه سابق و دپو زباله ساری، همچنین تعریف این مکان برای تکثیر در اسارت مرال این انتقال پذیرفته شده نیست.
خرزایان مقدم تاکید کرد: این دغدغه ها فنی است، من هم گفته بودم موافقت حیات وحش و دامپزشکی و وزارت بهداشت شرط لازم است اما شرط کافی موافقت محل پذیرنده ببر است.
این مقام مسوول اعلام کرد: اگر بتوانیم ملاحظات را مرتفع کرده و نظر اداره مازندران حل جلب کنیم، انتقال صورت می گیرد.
مدیرکل دفتر حیات وحش به شرایط دامپزشکی برای انتقال پرداخت و گفت: مسوولان دامپزشکی تاکید دارند تا محل نگه داری باید تحت مدیریت سازمان محیط زیست باشد هم و بازدید عمومی صورت نگیرد، از همین رو آخرین تلاش هایمان را می کنیم که نظر مازندران را برای انتقال ببر جلب کنیم تا انتقال از ماه مهر به بعد انجام گیرد.
وی یادآور شد: اگر سازمان دامپزشکی شرط مناطق مدیریت را از شرایط انتقال کنار بگذارند، محل های مجازی را داریم که بتوانیم مجابشان کنیم.
خرزایان مقدم ادامه داد: اگر قرارباشد بازدید عمومی صورت نگیرد، چه فرقی می کند ببر در مناطق تحت مدیریت ما حفاظت شود یا در مراکز مجاز نگه داری حیوانات باشد.
باراجین هم مناسب است اگر دامپزشکی موافقت کند
خرازیان مقدم «مجتمع فرهنگی گردشگری باراجین» را در نزدیکی شهر قزوین با توجه به فضای موجود و دور از دسترس بودن عموم مناسب عنوان و خاطرنشان کرد: در صورت قبول سازمان دامپزشکی، می توانیم غیر از قرنطینه محلی در گوشه ای از مجتمع یادشده با در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی احداث و فنس کشی کنیم تا دغدغه بیماری هم منتفی شود.
وی با بیان اینکه سازمان حفاظت محیط زیست دو هدف را برای این ببر پیگیری می کرده است، گفت: هدف اول جلوگیری از معدوم شدن آن بوده و این کار را در حدود 5 سال با وجود فشارها وارده با کمک فعالان حیات وحش انجام داد و هدف دوم ما این بود که با توجه به شرایط ببر سیبری محل قرنطینه جدید را با شرایط زیستی مناسب تری یافته و تمام تلاش ما هم این است که محل جدید را پیدا کنیم.
دعوت مدیرکل دفتر حیات وحش از فعالان برای معرفی محل مناسب نگه داری ببر سیبری
مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش اعلام کرد: اگر از میان فعالان علاقه مندانی برای نگه داری از این ببر هستند و بتوانند مکان مورد تایید را برای انتقال ببر سیبری معرفی کنند، ما استقبال می کنیم.
وی در ادامه گفت: قبول این محل مشروط بر موافقت صاحب مکان پذیرنده و است و سازمان محیط زیست اعتبارات لازم برای نگه داری را پرداخت خواهد کرد.
خرازیان مقدم خاطرنشان کرد: تلاش می کنیم محل جدید نگه داری ببر، نزدیک تهران باشد تا نظارت مستمری از سوی کارشناسان سازمان بر روی آن انجام گیرد.
آزمایش ها نشان خواهد داد که ببر سیبری بیمار است یا نه
این مقام مسوول با بیان اینکه بارها از سوی سازمان محیط زیست بر انجام آزمایشات لازم در محل نگه داری فعلی درخواست شده است، تصریح کرد: اما کارشناسان سازمان دامپزشکی شرط اول را انتقال می دانند.
وی یادآور شد: حفظ جان انسان ها واجب تر است، هر چند حیوان از نظر ژنتیکی ارزش بالایی داشته باشد. وی افزود: اگر مساله انتقال به محل قرنطینه جدید صورت بگیرد آزمایشاتی به صورت منظم هر 6 ماه یکبار انجام بگیرد و بر اساس این آزمایشات اگر حیوان سالم بود مانند یک حیوان سالم با آن برخورد خواهد شد و به باغ وحش و مرکز مجاز منتقل می شود ولی اگر حیوان براساس آزمایشات مشکوک به مشمشه دانسته شد، معدوم شود.
هزینه های نگه داری ببر سیبری بالاست، اما این حیوان ارزش ژنتیکی دارد
مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست با تاکید بر اینکه در میان مشکلات حیات وحش کشور مساله ببر سیبری در آن گم است گفت: تلاش های سازمان محیط زیست را نادیده نگیرند با فشارهایی که روی سازمان محیط زیست بوده اما برای زیستن این حیوان تلاش کردیم.
به گفته وی، پروتکل های که کارشناسان دامپزشکی بر اساس آن الزام معدوم کردن ببر سیبری را اعلام می کنند مربوط به حیوانات اهلی است.
خرزایان مقدم با بیان اینکه هزنیه نگه داری این ببر بالاست، اعلام کرد: تنها هزینه تغذیه این ببر ماهیانه حدود 4 میلیون است اما این ببر ارزش ژنتیکی دارد و باید مانند یک انسان بیمار درمان شود.
این مقام مسوول در پایان اظهار کرد: طرح انتقال این دو ببر مورد قبول بدنه قالب مجموعه سازمان محیط زیست نبوده و ادامه داد: حیوانی که 60 سال پیش منقرض شده است؛ یعنی زیستگاه مناسبش را از دست داده و شرایط زیست را ندارد.
این خبر تکمیل شده است. بخش تکمیلی خبر در انتهای خبر قابل مشاهده است.
دیده بان حقوق حیوانات: بچه پولدارهای ایرانی پس از یوزپلنگ، این بار با نگهداری پلنگ گل کاشتند!
به گزارش پایگاه خبری دیده بان حقوق حیوانات، کم تر از یک ماه قبل فیلمی از نگهداری یک یوزپلنگ توسط «بچه پولدارها»ی تهران، منتشر کردیم تا توسط مسوولان پیگیری شود. این بار عکس ارسالی به تحریریه دیده بان حاکی از پلنگ بازی بچه پولدارها در ویلای شخصی دارد.
این بار اما نشانه ها واضح تر است: شماره پلاک خودرو، چهره های احتمالا معروف افراد حاضر در تصویر، بنای قابل مشاهده در عکس و سایر نشانه ها نیز کمک بزرگی خواهند بود برای مسوولان تا با کمک مسوولان انتظامی و امنیتی و به ویژه پلیس فتا به دنبال کشف ماجرا باشند. از آنجا که نیروهای انتظامی و امنیتی قادر هستند در کمترین زمان ممکن تخلفات فضای مجازی را شناسایی و پیگیری کنند لازم است مسوولان از این پتانسیل برای ردگیری تخلفات زیست محیطی نیز کمک بگیرند. همچنین پیش تر شاهد بوده ایم که افرادی که در آپارتمان گربه نگهداری می کنند، با شکایت جمعی همسایگان و استشهاد و حکم بازرسی و البته ضبط گربه ها مواجه می شوند و توجیه این عمل نیز آلودگی فضای مسکونی است. طبق روال قانونی بخشی از مسوولیت این امر با سازمان دامپزشکی است. شاید بد نباشد این بار نیز این سازمان به کشف ماجرا کمک کند، چرا که بدون شک این پلنگ برای معاینات پزشکی، تجویز رژیم غذایی، داروها، اصلاح تغذیه، درمان و بیهوشی احتمالی، نیازمند معاینه شدن توسط دامپزشک است؛ شاید در میان اعضای نظام دامپزشکی افرادی از محل نگهداری این پلنگ (و البته سایر حیوانات وحشی اسیر) مطلع باشند.
لازم به ذکر است که تا امروز هنوز کسی به دقت نمیداند چند یوز پلنگ در کشور باقی مانده و طبق اعلام کمپین «70 بازمانده»، این تعداد در حدود 70 عدد است. یعنی تقریبا یک یوزپلنگ آسیایی (ایرانی) به ازای یک میلیون ایرانی (یا صد میلیون انسان در جهان) باقی مانده است. در این میان سهم بچه پولدار فیلمی که ماه گذشته منتشر شد یک یوز شده است، یعنی فقط اندکی بیش از سهم بقیه مردم!
این مطلب از آن رو بیان شد تا بدانیم وقتی پروژه های حفاظت از یوز به عنوان بزرگ ترین پروژه حفاظت جیات وحش با کمک های بین المللی و همکاری چندین سازمان مردم نهاد پس از چندین و چند سال دوربین گذاری و مطالعه آمار یوزپلنگ را که بین 120 تا 200 فرد تخمین زده می شد، حدود 40 تا 50 یا 70 عدد برآورد کرده است، نباید به جمعیت پلنگ ایرانی که در برآوردهای غیر مستند به اعدادی چون 1200، 850، 600، 400 و کمتر از250 اشاره دارد چندان امیدوار بود. این در حالی است که در چند سال اخیر آمارها حکایت از حذف تقریبی هفته ای یک پلنگ (تصادفات جاده ای، شکار، تله، مسمومیت و …) یعنی حدود 50 پلنگ در سال دارد.
و نهایت امر اینکه ممکن است اگر مشخص شد این پلنگ کجاست و چه می کند، بلافاصله اعلام شود که مالک آن درخواست نگهداری داشته و به دلیل تامین مالی مناسب و وجود شرایط نگهداری استاندارد این مجوز به ایشان داده شده است. این روزها اتفاقاتی که در حیطه صدور مجوز نگهداری حیات وحش و سیرک بازی در کشور رخ می دهد به طنز شبیه شده است! 21 استان قول دادند «سیرک نه!» رییس سازمان از «سیرک نه!» حمایت کرد. معاون محیط طبیعی سازمان قول داد «سیرک نه!» رییس دفتر شکار و صید گفت به «سیرک نه!» باور داریم. سازمان به صورت کتبی مجوز استفاده از لوگویش را برای «سیرک نه!» صادر کرد. کارشناسان سازمان گفتند «سیرک نه!» محیط بان ها گفتند «سیرک نه!» با این حال چند روزی است که میلیاردرهای سیرک باز در کرمانشانه مشغول حیوان آزاری علنی هستند. شاید از آنجا که شرایط این پلنگ و آن یوزپلنگ از تمام سیرک های میلیاردر کشور و از تمام باغ وحش های مجاز و غیر مجاز و حتی از شرایط پارک پردیسان بهتر است، کشف و ضبط نشود بهتر باشد!
پی نوشت: از سال گذشته اطلاعات کلانی شامل مشخصات قاچاقچیان و اسناد قاچاق حیات وحش در قالب کمپین «قاچاق حیات وحش نه!» به مسوولان ارایه شده است که به دلیل پیشگیری از مطلع شدن کانون های قاچاق حیوانات و سوء استفاده های احتمالی تا کنون رسانه ای نشده است. مشخصات این تصویر نیز بدون حذف چهره ها به صورت مکتوب و رسمی به مسوولان اعلام خواهد شد.
تکمیلی:
پس از انتشار این خبر، مباحث بسیاری در گروه ها و شبکه های مجازی در رابطه با زنده یا مرده بودن پلنگی که در تصویر دیده می شود رخ داد. طبق ادعاهای مطروحه، پلنگی که در این تصویر مورد عکاسی قرار گرفته تاکسیدرمی شده است اما هیچ یک از عزیزان جهت نگارش تکذیبیه مستند به ادعای مورد اشاره قبول مسوولیت نکردند. با اینحال تحریریه دیده بان بر خود فرض می داند با اشاره به فرم غیر طبیعی پنجه ها، قفسه سینه و شکم، احتمال قوی را بر این بداند که این پلنگ زنده نبوده و تاکسیدرمی شده است. اصلاح این بخش خبر، مفهوم کلی آن مبنی بر «لروم پیگیری توسط مسوولان» جهت کشف محل نگهداری و کشف مجاز یا غیر مجاز بودن این نگهداری را نفی نمی کند. منظور از مجاز بودن، احتمال وارداتی بودن نمونه تاکسیدرمی شده این پلنگ، مرگ در اسارت (مثلا باغ وحش) و سپس تاکسیدرمی شدن و فروش نمونه تاکسیدرمی شده یا از هر مجرای دیگری است که حیوان سرقت شده از طبیعت ایران یا سایر کشورها نبوده و نگهداری آن طبق ضوابط سازمان حفاظت محیط زیست، قانونی محسوب شود.
دیده بان حقوق حیوانات جهت انتشار نظر هر یک از صاحب نظران در قبول یا رد تاکسیدرمی بودن این پلنگ و لزوم یا عدم لزوم پیگیری توسط مسوولان اعلام آمادگی می کند.
دیده بان حقوق حیوانات: «سیرک نه!» عبارت آشنای فعالین محیط زیست و حقوق حیوانات کشور.کرمانشاه نیز همچون بسیاری از استان های کشور در سال 93 با پیوستن به کمپین سیرک نه و اعلام حمایت از بیانیه ی دیده بان حقوق حیوانات در جمع استان های سبز حامی حقوق حیوانات و مخالف سیرک حیوانات قرار گرفت.این در حالیست که در روزهای پایانی شهریور ماه امسال شاهد صدور مجوز برگزاری دو سیرک حیوانات(سیرک ستارگان اسیا و سیرک ایران-ایتالیا) از سوی سازمان حفاظت محیط زیست در کرمانشاه هستیم و شروع فعالیت این سیرک ها مصادف است با 20شهریور که به نام روز ملی مبارزه با خشونت علیه حیوانات نام گزاری شده است.
حقایق آشکار و پنهان سیرک حیوانات یک انحراف جدی انسانی است و پشت هر حرکت نمایشی حیوانات وحشی،شکنجه و درد و رنج عظیمی نهفته است که محصول شکنجه گری عده ای منفعت طلب است و مخالف روح متعالی بشر و ارزش های انسانی است.
با توجه به ماده چهار اعلامیه جهانی حقوق حیوانات مبنی بر حق زندگی و تولید نسل آزادانه حیوانات وحشی در محیط زیست طبیعی و ممنوعیت شکار و صید و هرگونه استفاده از حیوانات وحشی برای مقاصد غیرحیاتی و خشونت علیه آنها و همچنین ماده 5 این اعلامیه مبنی بر احترام به حیثیت و موقعیت حیوانات، مردم و جمعی از سازمان های مردم نهاد استان کرمانشاه ، اعتراض خود را نسبت به هرگونه استفاده از حیوانات وحشی در قالب سیرک حیوانات و خدشه دار کردن حقوق حیوانات اعلام داشته و خواستار ممنوعیت فعالیت آنها می باشیم.
دیده بان حقوق حیوانات از زحمات جناب آقای سیامک فتاحی مدیر «ائتلاف حامیان محیط زیست استان کرمانشاه» و مدیر عامل «ژین و ژینگه» (زیست و زیستگاه) که از روزها قبل پیگیر منع حیوان آزاری در استان کرمانشاه بوده اند و کماکان درگیر ماجرا هستند قدردانی می کند.
دیده بان حقوق حیوانات: موسسه یاران سبز ژینگه با انتشار بیانیه ای از سازمان حفاظت محیط زیست، اداره کل محیط زیست استان و اسستانداری کرمانشاه خواستار برخورد قاطع با سیرک حیوانات شده است.
متن این بیانیه به این شرح است:
سال گذشته با راه اندازی کمپین سیرک نه! کرمانشاه هم در آبان سال 93 به کمپین «سیرک نه!» که هدف آن پایان مطلق حضور حیوانات در سیرک ها پیوست که در این مدت استقبال زیادی از این کمپین در کشور شد اما!! اما!!! کرمانشاه هنوز به یک ساله اعلام و تعهد خود نرسید که این قول خود را فراموش کرد و با برپایی سیرک آنهم به مدت یک ماه مدعی میزبانی بزرگترین سیرک خاورمیانه شده است که از 19 شهریور تا 17 مهرماه در کمربندی غربی شهر کرمانشاه و با همکاری شهرداری یکی از مناطق این کمپین و تعهد را نقض کرده است؟
پیوستن به کمپین سیرک نه خبر خوبی بود که در سال گذشته فعالان عرصه محیط زیست را شاد کرد اما حالا دو خبر این شادی را که هنوز یک ساله نشده به کام آنان تلخ کرد برپایی سیرک و بدقولی کرمانشاه مگر نه آنکه وقتی به پیمانی متعهد میشویم نباید ناقض آن شویم مگر نه آنکه باید اهداف سازمان و ادارات کل حفاظت از محیط زیست و حیوانات و متعهد بودن به پیمان ها و کمپین حفاظت از محیط زیست باشد.اما چرا باید این اصول اخلاق حرفهای نقض و مورد بی توجهی قرار گیرد.
حال موسسه یاران سبز ژینگه ضمن حمایت از بیانیه مهم دیده بان حقوق حیوانات: هشدار به کارشکنی در برابر کمپین «سیرک نه!» اعلام میدارد که در آستانه روز جهانی حمایت از حقوق حیوانات این رفتار را محکوم میکنیم و از سازمان و اداره کل حفاظت محیط زیست و همچنین استانداری خواستار برخورد قاطع با برپایی این سیرک هستیم و انتظار داریم که این سیرک از استان برچیده و از این به بعد اجازه ندهیم هیچ سیرکی برپا شود. چون حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه/ حکمت ١٥٥می فرماید: (پیمانها را با عمل به مقرراتش محکم نگهدارید.) به عهدی که بستیم خواهشا متعهد باشیم. حیوانات هم حق زندگی دارند و حق نداریم از آنها برای منافع خود سو استفاده کنیم.
دیده بان حقوق حیوانات: در حالی که مدیران 21 استان کشور با پیوستن به کمپین «سیرک نه!» متعهد شده اند مجوزی برای حیوان آزاری در سیرک ها صادر نکنند، دستوراتی از برخی اتاق های پردیسان در حمایت از حیوان آزاران میلیاردر صادر شده است و قرار است در روزهای آتی دو سیرک حیوان آزار به صورت همزمان دراستان کرمانشاه فعال شوند.
سیرک حیوانات نه! این درخواستی بوده که حامیان حیوانات در یک دهه گذشته به شکل های مختلف آن را بیان کرده اند. مخالفت با حضور، شکنجه و قاچاق حیوانات در سیرک ها خواست عمومی هواداران محیط زیست و دوستداران حیوانات از زمان شکل گیری نهاد های مدنی و سازمانهای مردم نهاد بوده است.
برگزاری دو تجمع اعتراض آمیز در آذر و دی ماه 1386 در پارک پردیسان و در محل برگزاری سیرک حیوانات نقطه عطف نمایان شدن خواست عمومی حامیان حیوانات برای پایان آزار حیوانات در سیرک ها بوده است. پس از آن بود که نگاه ها بیش از پیش به سیرک حیوانات جلب شد و اعتراضات فراگیرتر شد. مستندات علمی، گفتگو های حامیان حیوانات و تصاویر آزار حیوانات در سیرک ها یکی پس از دیگری منتشر شد. پس از آن و بر اساس مطالبات اجتماعی دیده بان حقوق حیوانات از سال 1388 دیده بان حقوق حیوانات اقدام به اخذ استفتاء از مراجع تقلید و مجتهدان دینی در خصوص سیرک حیوانات نمود.
حاصل این تلاش ها در کنار خواست عمومی، مستندات علمی و تجربی و استفتائات دینی باعث تشکیل کمپین «سیرک نه!» شد. کمپینی که از سوی بیش از 45 سازمان مردم نهاد زیستی حمایت می شود و نشان پرسابقه ترین گروه های حامی حیوانات در میان حامیان آن خودنمایی می کند.
هدف کمپین «سیرک نه!» مشخص است: پایان مطلق حضور حیوانات در سیرک ها. هدفی که با توجه به کم بودن تعداد سیرک های حیوانات در ایران بسیار در دسترس محسوب می شود. این کمپین مستند به اجماع علما بر حرمت حیوان آزاری در سیرک ها، از مدیران استانی محیط زیست دعوت کرد با پیوستن به این کمپین مانع از اجرای سیرک حیوانات در استانهای خود شوند و به همین دلیل استانهای خراسان رضوی و قم آغازگر این راه بودند و پس از آن یکی پس از دیگری استانهای دیگر به این کمپین پیوستند و تعداد استانها به 21 استان رسید. مدیران کل محیط زیست 21 استان با ارسال نامه و یا گفتگو با رسانه ها به اشکال مختلف تعهد دادند مانع از اجرای سیرک حیوانات در استانهای خود خواهند شد. در همین روزها معصومه ابتکار، رییس سازمان حفاظت محیط زیست نیز از این کمپین حمایت کرد و لوگوی سازمان به جمع حامیان این کمپین اضافه شد.
کمپین «سیرک نه!» که علاوه بر کسب اجماع مراجع تقلید در قالب 19 فتوا، فتوای رهبری در جایز نبودن آزار و اذیت حیوانات را نیز اخذ کرده بود، با در نظر داشتن سختی زندگی برخی معرکه گیرانی که نباید به آتش میلیاردرهای دست و دلباز و پر دوست و آشنای این حیطه شرایط معقول و اجرایی را برای حذف هر دو دسته سیرک بازان (میلیاردر و کم درآمد) به مسوولان ارایه کرد.
در این میان علیرغم اجماع علما و نظر رهبر، مطالبه عمومی، مرجع های معتبر علمی و اخلاقی، حمایت 45 گروه غیردولتی، حمایت رسمی بالاترین شخص سازمان حفاظت محیط زیست از حذف حیوانات از سیرک ها، از بعضی از اتاقهای پردیسان صدای دیگری شنیده شد. به جای حذف حیوانات از سیرک ها خبر از تهیه دستورالعملی برای ادامه دادن به استثمار حیوانات در سیرک ها شنیده شد و بلافاصله جلسه ای با حضور نمایندگان سازمانهای فعال حامی حیوانات و در حضور دکتر کیخا، معاونت طبیعی سازمان محیط زیست برگزار شد. در آن جلسه همه نمایندگان سمن های حامی حیوانات بلا استثناء مخالفت خود با دستورالعمل تنظیم شده را اعلام کردند و خواستار حذف قطعی حیوانات از سیرک ها شدند. معاون سابق سازمان محیط زیست با توجه به مستندات ارایه شده و پس از رویت فتوای مقام معظم رهبری حمایت خود از کمپین سیرک نه و حذف حیوانات از سیرک ها را اعلام کرد. در آن جلسه نماینده یک گروه فیسبوکی در کنار رییس اداره ساماندهی امور مناطق سازمان محیط زیست از آن دستورالعمل دفاع کردند و گفتند زمان حذف حیوانات از سیرک ها فرا نرسیده است. مدتی بعد نیز دم روباه از خبرسازی های حمایت از دو سیرک متمول بیرون زد و گروه فیس بوکی که ظاهرا به نوعی از مکاتبات اداره ساماندهی امور مناطق آگاه میشد، تلاش کرد دو معرکه گیر پوشالی را قهرمان و پهلوان تاریخ کشور ایران معرفی کند!
در حالیکه گروه های معتبر زیست محیطی و مدافع حقوق حیوانات داستان زجر حیوانات در سیرک ها را موکول به قاطعیت سازمان حفاظت محیط زیست کرده و اعلام کردند بابت حذف حیوانات از سیرک ها اعتباری بین المللی برای ایران کسب خواهد شد، باز هم از پردیسان خبرهای دیگری شنیده شد و در اسفند ماه سال گذشته محمد رضا داداشی رییس اداره ساماندهی امور مناطق سازمان محیط زیست خبر داد که به سیرک های حیوانات دو سال مهلت داده خواهد شد، دو سال مهلتی که چنان انتخاب شده بود که از پایان عمر دولت فعلی گذر کند تا شاید تغییرات دولت و تغییر احتمالی ریاست سازمان و اتفاقات دیگر، منجر به ادامه فعالیت سیرک های حیوانات، به خصوص متمول ترینشان شود.
با اینحال اعتراض حامیان حیوانات در خصوص عملکرد مدیران پایین دست پردیسان به اتاقهای طبقات بالای پردیسان نرسید. اینک در آستانه بیستم شهریور، روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات خبر رسیده است که اداره ساماندهی امور مناطق سازمان محیط زیست مجوز برگزاری دو سیرک در استان کرمانشاه که پیش از این اعلام کرده بود در آن سیرک حیوانات برگزار نمی شود را از مقر اصلی سازمان محیط زیست صادر کرده است، مجوزی که طبق ادعای این اداره ده روزه است اما چاپ پوستر های این سیرک نشان می دهد مسوولان اداره ساماندهی امور مناطق سازمان، حتی از نظارت حد اقلی بر تبلیغات و زمان فعالیت سیرکی که به آن مجوز داده اند نیز ناتوانند و سیرک گردان مذکور از هم اکنون مدت اجرا را سی روز ذکر کرده و پوستر و تراکت تبلیغاتیش را نیز منتشر کرده است!
اینکه چگونه یک فرد در سازمان حفاظت محیط زیست مجاز است دستور مافوق خود را نادیده بگیرد، به خواست عمومی مردم و حمایت 45 سازمان غیردولتی زیست محیطی دهن کجی کند و از همه مهمتر اینکه فتوای مراجع تقلید و عالی ترین مقام حکومتی کشور را ندیده بگیرد و اجرای آن را به تعویق بیندازد جای پیگیری و کنکاش از سوی نهادهای نطارتی دارد. با اینحال مراتب به صورت موکد برای اتمام فعالیت سیرک های دارای رابطه حسنه با مجوزسازان پیگیری خواهد شد.
دیده بان حقوق حیوانات ضمن ابراز تاسف از اتفاقات رخ داده به کلیه مدیرانی که در برابر کمپین «سیرک نه!» کارشکنی می کنند هشدار می دهد که در صورت ادامه صدور مجوز ها از مرکز با توجیهات پوشالی و عدم توقف فعالیت سیرک ها، با توجه به مستندات فقهی باید پاسخگوی اقدامات خود در سایر مراجع باشند. همچنین به مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست اعلام می کند در صورت ادامه روند فوق و بی توجهی مدیران پایین دست، لوگوی سازمان حفاظت محیط زیست را از بین حامیان کمپین حذف خواهد کرد.
تا امروز تلاش بر «نهی منکر» از طریق لسانی با مرجع دانستن سازمان بوده اما با توجه به تلاش برخی کارمندان سازمان حفاظت محیط زیست در راستای امتداد بخشیدن به کسب مال غیر قابل دفاع میلیاردرهای حیوان باز با عنوان «سیرک» و «قهرمان» و «پهلوان» مشغول فعالیت هستند، طبق مجوز مراجع تقلید، باب نهی از منکر لسانی بسته خواهد شد.
اخبار تکمیلی جهت استحضار فعالان حقوق حیوانات منتشر می شود.
دیده بان حقوق حیوانات: گزارش های مستند رسیده به تحریریه دیده بان حقوق حیوانات حاکی از فروش راکون در سطح شهرهای کشور است.
به گزارش دیده بان حقوق حیوانات تا کنون لا اقل در دو مورد، یکی در نزدیکی شهر همدان و دیگری در شهر تهران فروش راکون به عنوان حیوان خانگی اتفاق افتاده است. فروش راکون در شهر تهران شامل سه عدد راکون و به مبلغ حدود یک میلیون تومان بوده است.
راکون قابلیت سازگاری با شرایط اقلیمی و آب و هوای شهرهای مختلف و طبیعت ایران را دارا بوده و با توجه به دفع غیر اصولی زباله ها در شهرهای مختلف و حومه شهرها و روستا ها، پیش بینی می شود در صورت رهاسازی عمدی یا سهوی یا فرار از قفس در شهرهای مختلف، طبیعت و حیات وحش با ضرر غیر قابل جبرانی مواجه شوند. راکون از یک سو با توان تکثیر سریع و قابلیت تبدیل شدن به ناقل بیماری هاری و از یک سو به دلیل خاطره جمعی ایرانیان از انیمیشن زیبای رامکال (با نام اصلی راسکال یا Rascal the Raccoon) می تواند تهدیدی جدی برای سلامت شهروندان نیز محسوب شود.
در شرایطی که روش های شهرداری ها در بیش از ده سال گذشته به بهانه انتقال هاری از سگ های آزاد به انسان (با آماری نزدیک به صفر)، منجر به قتل عام سگ ها به روش های بدوی شده، خطر معرفی راکون به اقلیم های مختلف کشور را باید برای مردم، محیط زیست و حیات وحش خطری جدی تلقی کرد.
لازم است با ورود بدون فوت وقت ادارات تخصصی سازمان محیط زیست و همکاری جدی سازمان پدافند غیر عامل، سازمان دامپزشکی، نیروهای انتظامی و شهرداری ها از طریق ارایه دستور العمل فوری مبنی بر گزارش مشاهده راکون به هر شکل اعم از خرید و فروش، دست فروشی، نگهداری، مراجعه به عنوان بیمار به کلینیک های دامپزشکی، تبلیغ به عنوان حیوان خانگی و … از ورود این گونه به شهرها و محیط زیست کشور پیشگیری کنند.
پراکندگی راکون:
طبق نقشه فوق، راکون در آمریکای شمالی گونه بومی محسوب می شود که در بسیاری از شهرها به عنوان حیات وحش شهری آزادانه زندگی می کند ولی به عنوان عامل انتقال هاری، هرگونه صید، تغذیه، تکثیر و نگهداری آن به عنوان حیوان خانگی ممنوع بوده و با جرایم مالی هنگفت همراه است. دو جفت از این حیوان که به منظور تشدید حس لامسه، غذای خود را قبل از خوردن در آب فرو کرده و لمس می کند، در سال 1934 در یکی از شهرهای آلمان رها شدند. رها کننده، مرغداری بود که با هدف غنا بخشیدن و معرفی یک گونه جدید به تنوع زیستی آلمان، دو هفته قبل از دریافت مجوز این دو جفت راکون خانگی را در مزرعه اش رها کرد و باعث شد اولین جمعیت راکون در آلمان تکثیر شود. جمعیت بعدی در سال 1945 با فرار 25 راکون از یک مزرعه پرورش خز و پوست بعد از حمله هوایی در آلمان شرقی پدیدار شد. تا 1956 تعداد راکون های جمعیت اول به 285 عدد رسید و تا 1970 این جمعیت به 20 هزار عدد رسید. این جمعیت در سال 2008 به حدود 400 هزار عدد بالغ شد و در حال حاضر برآورد می شود جمعیت راکون در آلمان بالغ بر یک میلیون عدد برآور می شود. شرایط مشابه در رهاسازی تعداد بیشتری راکون از باغ وحش ها و مزارع پرورش خز در شوروی سابق، راکون را در این کشور نیز به رقیبی برای گونه های بومی تبدیل کرد. در سال 1977 و پس از موفقیت انیمیشن رامکال، سالانه حدود 1500 راکون به عنوان حیوان خانگی وارد کشور ژاپن شده و در سال 2000 یعنی فقط 3 سال بعد، جمعیت رهای این گونه در 17 استان از 47 استان ژاپن گزارش شد. جمعیت راکون های رها شده ژاپن از 17 استان در سال 2000 تا 2004 به 42 استان و تا 2008 به تمام 47 استان این کشور گسترش پیدا کرد. در ایران نیز از سالها قبل مشاهده این گونه در جنگل های تالش گزارش شده و رقابت آن با حیات وحش بومی هشدار داده شده بود. تا اواخر سال گذشته یک عدد از این گونه بدون اطلاع رسانی در کلینیک پارک پردیسان نگهداری می شد.
از نوروز امسال، دیده بان حقوق حیوانات با اعلام موجودیت کمپین «قاچاق حیات وحش نه!» به همراه کمپین «تصادف با حیوانات نه!» در حال برنامه ریزی و اجرای مراحل اولیه اقداماتی جامع در حیطه قاچاق حیات وحش بوده که به دلیل برخی حساسیت های امر و جلوگیری از اختفای تخلفات کلان، تا کنون از رسانه ای کردن بخشی از اقدامات خودداری کرده است. با توجه به اسناد جامع جمع آوری شده در دو سال اخیر، به زودی اخبار خوبی در رابطه با برخورد با قاچاق حیات وحش در دنیای مجازی منتشر خواهد شد.
گزارش فروش این گونه به صورت کتبی و با اعلام آدرس و مشخصات فروشنده جهت پیگیری به اطلاع مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست رسیده است.
دیده بان حقوق حیوانات: فعالان حقوق حیوانات با توجه به وقایع غیرقابل توجیهی که در کمتر از ۵ سال گذشته برای حیوانات درباغ وحش ارم رخ داده است، این باغ وحش را فاقد صلاحیت ورود ببر سفید و شیر آسیایی دانستند.
به گزارش مهر، مسئولان باغ وحش ارم در حالی از ورود یک جفت شیر آسیایی به جمع حیوانات این باغ وحش خبر می دهند که مخاطبان عام تصور می کنند این باغ وحش که در سال های اخیر عنوان ایستگاه پایانی گربه سانان بزرگ را یدک می کشد در اقدامی غرور انگیز قصد دارد نماد ملی دشت های ایران را به کشور باز گرداند.
البته خبرهایی مبنی بر امضای مجوز ورود این گونه و همچنین ببرهای سفید به باغ وحش ارم نیز از سوی سازمان حفاظت محیط زیست نیز منتشر شده که واکنش هایی را از سوی فعالان حقوق حیوانات به همراه داشته است. چرا که باغ وحش ارم به دلیل اقدامات بسیاری که طی ۵ سال اخیر در رابطه با حقوق حیوانات از جمله قبیل فروش حیواناتی چون شیر و گرگ به اشخاص حقیقی، خقه شدن ببر مبتلا به صرع در حوض آب، مرگ ببر نر سیبری بر اثر ابتلا به مشمشه، کشتار غیرانسانی ۱۴ شیر به دلیل احتمال ابتلا به مشمشه، استفاده از خرگوش زنده برای تغذیه شیرها، بستن گراز زنده با مفتول فلزی برای تغذیه شیرها، نگهداری از فیل ها در اتاقکی کوچک با زنجیری بر پایشان در تمام فصل سرما، شرایط غیراستاندارد نگهداری از خزندگان، قفس های نامناسب میمونها، مرگ مشکوک کفتار ماده و جایگزینی آن با کفتار نر، مرگ دو کانگورو و والابی، یال سوخته شترها بر اثر پرتاب سیگار بازدیدکنندگان، زمین بتنی زیر پای سگ سانان و نهایتا تکثیر غیرکاشناسانه گوزن های اروپایی که در حالت خوشبینانه مازاد آنها به مصرف گوشتخواران باغ وحش و همچنین یک شخصیت حقیقی رسیده به یکی از بدنام ترین باغ وحش های کشور در این رابطه تبدیل شده است.
اگرچه آنطور که مدیر کل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست در رابطه با اقدام اخیر این باغ وحش مبنی بر ذبح حدود ۳۵ گوزن اروپایی با مجوز این سازمان توضیح داده در این مورد هیچ تخلفی انجام نشده و استفاده از این گونه برای تغذیه گوشتخوران یکی از روش های کنترل جمعیت آن است.
رئیس سازمان محیط زیست نیز صرف نظر از اینکه این سازمان به عنوان متولی حفاظت از گونه های حیات وحش بایستی حامی حقوق آنها چه بومی و غیر بومی باشد اظهار داشت : درنهایت ذبح و استفاده از گونه های غیر بومی باغ وحشی در خود این مکان بسیار بهتر از این است که این گونه ها وارد طبیعت شوند.
با این حال این اتفاق نگرانی دوستداران حیات وحش را به دنبال داشت و تا حدود زیادی در افکار عمومی نسبت به مجموعه تفریحی ارم ذهنیت منفی بیشتری ایجاد کرد.
یک فعال حقوق حیوانات در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهارداشت: اتفاقی که اخیرا در باغ وحش ارم افتاد اگر چه برای دوستداران حیات وحش دردناک است اما جای تعجب ندارد چراکه اصولاً رویکرد باغ وحش ها در همه جای جهان بر اساس منافع مادی است و بر همین اساس این اتفاق در باغ وحش تهران رخ داده است.
به گفته سپهر سلیمی، سالهاست که حامیان حقوق حیوانات در سراسر دنیا مخالف باغ وحش ها هستند و معتقدند باغ وحش ها همچون انباری از حیوانات هستند که از راه اسارت حیوانات ادامه حیات می دهند، ضمن اینکه مسائلی همچون خرید و فروش حیوانات و قاچاق حیات وحش از دیگر مفسده های جانبی باغ وحش ها در همه جای جهان است. اما در مورد اتفاق اخیر باغ وحش ارم چند نکته جای تامل دارد.
وی با اشاره به عملکرد باغ وحش ارم در چند سال گذشته اظهار داشت: وارد کردن گونه های جدید، مرگ و میر فراوان گربه سانان بزرگ از شیر و ببر و پلنگ به شکل های مختلف، فروش توله شیرهای باغ وحش و… مواردی بود که برای تعیین تکلیف این باغ وحش کفایت می کرد و با اضافه شدن مورد آخر یعنی فروش و کشتار حداقل ۳۷ گوزن زرد و قرمز اروپایی برای مصارف انسانی یا تامین گوشت گوشتخواران، وضعیت باغ وحش ارم برای همه روشن شد.
سلیمی با اشاره به گزارش های مردمی حامیان حیوانات از رنج و افسردگی حیوانات باغ وحش ارم که گاهاً در فضای مجازی منتشر می شود، تاکید کرد: سئوال این است که دیگر چه اتفاقی باید بیفتد تا برخورد جدی با این باغ وحش صورت گیرد؟ چه شکل از آزار حیوانات باید انجام شود تا شاهد تعطیلی دائم یا موقت باغ وحش ارم باشیم؟ در حال حاضر اگر هر واحد صنفی، حتی یک نانوایی کوچکترین تخلفی داشته باشد توبیخ یا پلمپ می شود اما با وجود چنین اتفاقاتی هیچ جریمه ای در مورد باغ وحش ارم صورت نمی گیرد و مسئولان با توجیه این تخلفات هر روز تسهیلات بیشتری برای گسترش حیوان آزاری به شکل های مختلف را در اختیار آن قرار می دهند.
این فعال حقوق حیوانات افزود: وقتی چنین اتفاقاتی در باغ وحش ارم صورت می گیرد و برخوردی با متخلفان نمی شود چطور انتظار داریم مردم و شهروندان با حیوانات مهربان باشند؟ فعالان حقوق حیوانات چگونه می توانند جلوی حیوان آزاری مردم بایستند.
سلیمی با بیان اینکه چرا سازمان محیط زیست در برابر حیوان آزاری در باغ وحش ها سکوت کرده تصریح کرد: با چنین چشم پوشی هایی این ظن در بین فعالان حقوق حیوانات به وجود می آید که آیا سازمانی که توان برخورد با باغ وحش ها را ندارد می تواند با شکارچیان غیرقانونی مقابله کند و حافظ حیات وحش کشور باشد؟
او با اشاره به خبری که سال گذشته منتشر و مشخص شد که در سال ۸۹ تعداد ۱۴ شیر بدون بیهوشی کامل در باغ وحش ارم زنده زنده سوزانده شدند گفت: اخیراً نیز خبر فروش و کشتار گوزن های اروپایی باغ وحش ارم پس از یک سال منتشر شده است بنابراین با توجه به اینکه این اخبار با فاصله یک تا چهار سال از زمان وقوع منتشر شده اند. خدا می داند چه رازهای پنهانی دیگری وجود دارد که رسانه ها و حامیان حقوق حیوانات از آنها بی خبر هستند. چه حیوانات دیگری کشته شده اند و یا به شکلی از باغ وحش خارج شده اند.
نگرانی اصلی یکی دیگر از فعالان حقوق حیوانات این است که این خبر با توجیه نه چندان قانع کننده مدیرعامل باغ وحش ارم و مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست مانند دیگر اتفاقات تلخ باغ وحش تهران به فراموشی سپرده شود.
آنطور که مریم مرادی گفته است، اکنش مدیر مجموعه ارم به این خبر که پس از ۹ ماه سکوت خبری فاش شد، بیش از هرچیز سوء استفاده باغ وحش تهران از حیات وحش را به خواننده القا می کند. چرا که وی قیمت هر راس گوزن اروپایی را حداکثر یک میلیون تومان یعنی کمتر از یک راس گوسفند عنوان کرده در حالیکه سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرده پوست این گونه پس از ذبح برای تاکسیدرمی فروخته شده است و بنا به گفته مسئولین موزه دارآباد، قیمت گوزن تاکسیدرمی شده کمتر از ۱۴ میلیون تومان نیست.
مرادی با اشاره به اظهارات مدیر مجموعه ارم مبنی بر اینکه گوشت ذبح شده گوزن با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست به متقاضیان تحویل داده می شود تصریح کرد: بنابراین شهروندانی که ذائقه تنوع طلبی داشته باشند با همان قیمت که گوشت گوسفند میل می کنند می توانند استیک گوزن اروپایی هم به منوی سفره هایشان اضافه کنند.
به اعتقاد وی، صراحت گفته های مدیر مجموعه ارم در این باره ذهن خواننده را به سمت قرابت باغ وحش و کشتارگاه سوق می دهد.
حالا با در نظر گرفتن این موارد به نظر می رسد اگر قرار نیست محدودیت یا مجازاتی برای این تخلفات در نظر گرفته شود دستکم در مجوز دادن برای ورود شیر ایرانی و ببر سفید به این باغ وحش با توجه به اتفاقات اخیر باید کمی تعلل شود. چرا که اولا وارد کردن شیر آسیایی به ایران هیچ ارزش حفاظتی ندارد و این حیوانات در بهترین حالت در باغ وحش قابل تکثیر هستند و به دلیل از بین رفتن زیستگاهشان امکان انتقال به طبیعت را ندارند. از سوس دیگر آمدن یا نیامدن شیر آسیایی به باغ وحش ارم تاثیری بر نام این حیوان ندارد. نام علمی شیر آسیایی (Panthera leo Persica) نشان دهنده ریشه ایرانی این حیوان است و به هیچ عنوان قابل تغییر نیست. البته به دلیل اینکه این حیوان در طبیعت ایران منقرض شده است و تنها در هند زندگی می کند، گاهی مردم در کشور هندوستان عنوان شیرهندی به این گونه اطلاق می کنند اما گروه های زیست محیطی و دانشگاهی همواره از عنوان شیر آسیایی استفاده می کنند.
اما چنانچه اتفاق مشابه با آنچه برای دیگر گربه سانان و حیوانات این باغ وحش در طی چند ساله اخیر برای شیر های آسیایی بیافتد شاید به دلیل رفتار بد یک باغ وحش ایرانی با این گونه در اصالت آن شبهه ایجاد شود. چرا که مستندات نشان می دهد مسئولان این باغ وحش برای منافع مالی از هیچ اقدامی در حق حیوانات فرو گذار نیستند.
دیده بان حقوق حیوانات: مدیرعامل باغ وحش ارم تهران با تایید فروش گوزن زنده و مرده در این باغ وحش گفت: قیمت هر راس گوزن اروپایی بین 900 هزار تا یک میلیون تومان است و فروش آن نه تنها غیرقانونی نیست بلکه با مجوز سازمان حفاظت محیطزیست صورت میگیرد.
ایرج جهانگیر در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا در این باره توضیح داد: از آنجا که گوزن اروپایی گونه در خطری نبوده و در بسیاری از کشورهای اروپایی آن را برای مصرف پرورش میدهند، ما نیز با مجوز و نظارت سازمان حفاظت محیط زیست اقدام به فروش این گونه میکنیم.
وی افزود: از آنجا که زاد و ولد گوزن اروپایی بسیار زیاد است و جایی که برای آنها در باغ وحش ارم اختصاص داده شده کوچک است، این گونه به دیگر همنوعان خود آسیب وارد میکند، بنابراین فروش آن بلامانع است.
به گفته مدیرعامل باغ وحش ارم درباره نحوه تهیه گوزن اروپایی گفت: آن دسته از افرادی که قصد پرورش این گوزن را دارند در ابتدا درخواست داده و پس از بررسی سازمان حفاظت محیط زیست در صورت صحت ادعای آنان، گوزن به صورت زنده در اختیارشان قرار میگیرد، در غیر اینصورت گوزن را ذبح کرده و گوشت آن را به متقاضیان تحویل میدهیم.
دیده بان حقوق حیوانات: مدیرکل دفتر شکار و صید سازمان محیط زیست ذبح گوزن های اروپایی باغ وحش ارم با مجوز این سازمان را قانونی عنوان کرد و گفت: البته راه حل های بهتری مانند واگذاری این گونه به دیگر باغ وحش ها نیز وجود داشت.
دکتر مجید خرازیان مقدم در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود: اینکه باغ وحش ارم برای تعدیل جمعیت یک گونه غیر بومی از سازمان محیط زیست مجوز گرفته تخلف نیست و امری عادی است.
دیدگاه سازمان محیط زیست حفاظت از گونه های ارزشمند است نه حمایت از حقوق حیوانات
به گفته وی، دیدگاه سازمان محیط زیست یک دیدگاه حفاظتی آن هم در مورد گونه هایی است که ارزش اکولوژیکی و ژنتیکی دارند و به دنبال مسائلی از جمله حقوق حیوانات نیست .
مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست اظهار داشت: جایی که یک گونه دارای ارزش اکولوزیکی باشد سازمان محیط زیست تمام تلاش خود را برای حفاظت از آن گونه خواهد کرد کما اینکه طی ۴ سال گذشته با وجود تمام فشارها در برابر معدوم کردن ببر سیبری موجود در قرنطینه همین باغ وحش مقاومت کرده ام.
گونه های غیر بومی باغ وحش ارزش اکولوزیکی و ژنتیکی ندارد
مقدم تصریح کرد: گوزن های قرمز و زرد اروپایی نه تنها بومی ایران نیستند و نقشی در تنوع زیستی کشورمان ندارند بلکه به طور کلی گونه های باغ وحشی برای سازمان محیط زیست ارزش حفاظتی ندارند.
وی تأکید کرد: حتی گونه های بومی کشور که به دلایلی از جمله مصدومیت به باغ وحش ها تحویل داده می شوند به دلیل تولید مثل های درون گروهی برای سازمان محیط زیست ارزش اکولوژیکی و حتی ژنتیکی چندانی ندارند.
ذبح یکی از راه حل های تعدیل جمعیت در باغ وحش
مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست اظهار داشت: زمانی که جمعیت چنین گونه هایی در باغ وحش ها از ظرفیت و گنجایش باغ وحش افزایش می یابد صاحبان باغ وحش ها از سازمان محیط زیست درخواست تعدیل جمعیت این گونه را می کنند و سازمان محیط زیست هم پس از بررسی استان مربوطه مجوز را صادر می کند که تخلف نبوده و نخستین باری هم نیست که اتفاق می افتد چرا که در صورتی که تعدیل اتفاق نیافتد پس از مدتی به دلیل گنجایش کم باغ وحش ها منجر به نابودی کل جمعیت آن گونه می شود.
باغ وحش ارم به عنوان مالک گوزن های اروپایی از آنها برای تغذیه گوشتخواران استفاده کرد
مقدم در پاسخ به اینکه اما سازمان محیط زیست به عنوان متولی حفاظت از حیات وحش به این راحتی نباید به دلیل نداشتن ارزش ژنتیکی حقوق حیوانات را نادیده بگیرد و می توانست به جای دادن مجوز ذبح این گوزن ها آنها را به دیگر باغ وحش هایی که فاقد این گونه هستند منتقل می کرد گفت: مالک این گوزن ها باغ وحش ارم است و زمانی که گوشتخواران این باغ وحش نیاز به تغذیه دارند ما نمی توانستیم به جای مالک گوزن ها تصمیم بگیریم.
ابلاغ دستورالعمل واگذاری گونه ای غیر بومی برای تعدیل جمعیت به جای ذبح کردن
وی در پاسخ به اینکه اما سازمان محیط زیست موظف است به جای ذبح کردن گونه ای که در اکثر باغ وحش ها به عنوان یکی از گونه های شاخص در نظر گرفته می شود راه حل های مناسب تر مانند واگذاری به سایر باغ وحش ها را حمایت کند اظهار داشت: پیشنهاد خوبی است و قول می دهم دستور العملی تدوین شود که ادارات کل استان ها بعد از این برای تعدیل جمعیت گونه های غیر بومی باغ وحش ها ابتدا راه حل واگذاری به دیگر باغ وحش ها و مراکز نگهداری حیوانات را بررسی و حمایت کنند و ذبح گونه های غیر بومی باغ وحش ها اگرچه غیر قانونی نیست اما به دلیل اینکه ممکن است نوعی تابو شکنی تلقی شود را در اولویت های بعد قرار دهند.
مقدم یادآور شد: مالکین باغ وحش ها نیز می توانند با یکدیگر تعامل داشته و گونه های مورد نیاز را مبادله کنند.
نظارت محیط زیست بر تکثیر و واردات گونه های غیر بومی در باغ وحش ها
مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست تأکید کرد: البته راه حل دیگر این است که ادارات کل محیط زیست استان ها با نظارت دائم بر عملکرد باغ وحش ها از واردات و تکثیر بیش از حد ظرفیت گونه ها در این باغ وحش ها جلوگیری کنند که در حال حاضر این نظارت به صورت هفتگی در باغ وحش ارم صورت می گیرد.
تکثیر گونه ها در اسارت به منظور استفاده از گوشت آنها مانعی ندارد
وی درپاسخ به اینکه سازمان محیط زیست مجوز فروش یک راس از این گونه به یک شخص عادی را نیز صادر کرده تصریح کرد: این اقدام هم تخلف نیست و اگر کسی شرایط نگهداری و تکثیر در اسارت گونه ای را حتی به منظور مصرف گوشت آن داشته باشد از جمله گوزن قوچ میش و کل و بز سازمان محیط زیست پس از بررسی این شرایط به وی مجوز می دهد .
سرو گوشت گوزن در رستوران ها را نشنیده ام
مقدم در پاسخ به اینکه با این وصف اینکه گفته می شود برخی از رستورانها با خرید گوشت گوزن غذاهای طبخ شده از گوشت گوزن را سرو می کنند گفت: اولین بار است که این موضوع را می شنوم اما دستور می دهم پیگیری شود.
به گزارش مهر، در تیرماه سال گذشته ۲۲ راس گوزن قرمز و ۱۵ راس گوزن زرد اروپایی که بدون برنامه ریزی کارشناسانه از سوی مسئولان باغ وحش و همچنین عدم نظارت لازم از سوی سازمان حفاظت محیط زیست در باغ وحش تهران تکثیر شده بودند به دلیل عدم وجود فضای کافی برای نگهداری در این باغ وحش بنا به درخواست مسئولان باغ وحش با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست در سکوت خبری ذبح شدند.
در مجوز صادر شده، مورد مصرف گوزنهای ذبح شده تغذیه گوشتخواران باغ وحش قید شده است. گوزنهایی که به گفته دفتر شکار و صید سازمان محیط زیست، پوستشان جهت تاکسیدرمی توسط باغ وحش به متقاضیان فروخته شده است.
همچنین در اردیبهشت ماه سال گذشته، پیش از طرح درخواست ذبح این ۳۲ راس گوزن اروپاییِ مازاد از طرف باغ وحش تهران، خرید و ذبح گوزن اروپایی باغ وحش تهران، توسط فردی با تایید اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران و با مجوز دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست برای مصارف شخصی و غیرضروری صورت گرفته بود.
دیده بان حقوق حیوانات: پس از تکثیر بی رویه گوزنهای اروپایی در باغ وحش تهران، مازاد این گوزنها با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست ذبح شدهاند!
به گزارش فارس در تیرماه سال گذشته 22 راس گوزن قرمز و 15 راس گوزن زرد اروپایی که بدون برنامه ریزی کارشناسانه از سوی مسئولان باغ وحش و همچنین عدم نظارت لازم از سوی سازمان حفاظت محیط زیست در باغ وحش تهران تکثیر شده بودند به دلیل عدم وجود فضای کافی برای نگهداری در این باغ وحش بنا به درخواست مسئولان باغ وحش با مجوز سازمان محیط زیست در سکوت خبری ذبح شدند.
در مجوز صادر شده، مورد مصرف گوزنهای ذبح شده تغذیه گوشتخواران باغ وحش قید شده است. گوزنهایی که به گفته دفتر شکار و صید سازمان محیط زیست، پوستشان جهت تاکسیدرمی توسط باغ وحش به متقاضیان فروخته شده است.
این در حالی است که در اردیبهشت ماه سال گذشته، پیش از طرح درخواست ذبح این 32 راس گوزن اروپاییِ مازاد از طرف باغ وحش تهران، خرید و ذبح گوزن اروپایی باغ وحش تهران، توسط فردی با تایید اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران و با مجوز شماره 10996/93 دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست برای مصارف شخصی و غیرضروری صورت گرفته بود.
دیده بان حقوق حیوانات: متاسفانه وضعیت نگهداری حیوانات در باغ وحشهای ایران به قدری وحشتناک است که اغلب اوقات شاهد مرگ بسیاری از حیوانات در این مکانها هستیم و باغ وحشها که باید مکانی برای نگهداری و زندگی حیوانات باشند تغییر کاربری داده ودر اکثر موارد تبدیل به فضایی تکراری و تنگ و البته محلی برای کسب درآمد انسانهای به ظاهر متمدن و فهیم شده است.
*وجود اکوسیستمی متفاوت در ایران
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران ایران به لحاظ جغرافیایی دارای 4 اقلیم آب وهوایی است و این امر سبب شده است که اکو سیستم ایران حیوانات و گیاهان متفاوتی را در خود جای دهد به عنوان مثال میتوان در شمال غرب ازگوزن زرد ایرانی، قوچ و در شمال پلنگ، پوز و درنا، در جنوب و جنوب غربی شیر ایران و در آبهای خلیج همیشه فارس دلفین و نهنگ را نام برد.
*نگهداری انواع حیوانات در فضایی مشابه
متاسفانه در باغ وحشهای ایران حیوانات با شرایط و ویژگیای متفاوت در فضایی مشابه یکدیگر نگهداری میشوند که این شیوه نگهداری اثرات نامطلوب زیادی را بر گونههای مختلف حیوانی میگذارد و محل زندگی حیوانات به مکانی رقت انگیز و شکنجه آور برای آنها تبدیل میشود.
*وضعیت باغ وحشها در کشورهای دنیا
در باغ وحشهای کشورهای دنیا مسئولان مربوطه برای هر حیوان شرایطی که بر زیستگاه طبیعی آن حیوان حاکم است مهیامیکنند، به عنوان مثال در برلین پایتخت آلمان حیوانات را در گودی و با دیوارهای بلند ولی در فضایی گسترده قرار میدهد و بازدید کنندگان از بالا میتوانند آبها را تماشا کنند همچنین برای خرسهای قطبی فضای گستردهای مانند قطب و برای حیوانات گرمسیری مانند میمون زیستگاه گرم فراهم میکنند.
*وظیفه اصلی باغ وحشها
باغ وحشها مکانی برای نگهداری حیوانات در فضایی مشابه زیستگاه آنها هستند و محلی برای نمایش حیوانات اهلی و وحشی هر کشور که امکان دیدن گونههای جانوری کمیاب و یگانه را از نزدیک برای شهروندان فراهم میکند.
*باغ وحشهای ایران شکنجه گاه حیوانات
با توجه به حقوق حیوانات به همه حیوانات باید در شرایط آزاد زندگی کنند و هیچ انسانی اجازه بهره برداری از آن ها را به انواع و روشهای گوناگون ندارد همه گروه های حامی حقوق حیوانات و در راس آنها “پتا” ( بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی در برابر حیوانات) از مخالفان سر سخت باغ وحشها هستند و در رابطه با رفاه حیوانات که در آن شرایط زیستی حیوان از جمله تغذیه، شرایط نگهداری، پیشگیری از بیماریها و شرایط روانی حیوانات مورد توجه قرار گیرد.
حال با این توصیفات متوجه میشویم که متاسفانه باغ وحشهای ایران ابتدائیترین اصول رفاه حیوانات را هم ندارند و حیوانات بیزبان بر خلاف حقوق و رفاه حیوانات در باغ وحشهای ایران زندگی و یا حتی یا اسیر هستند.
*تفاوت بین شکارچیان و باغ وحشداران
شکارچیان در خفا و پنهانی و البته تعداد اندکی از حیوانات را شکار میکنند اما باغ وحش داران به صورت آشکار و در مقابل دیدگان اکثر افراد جامعه و مسئولان محترم به ترویج حیوان آزاری و بهره برداری از آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود میپردازند به همین دلیل است که حامیان حقوق حیوانات باغ وحشها و انبار حیوانات مینامند.
*وجود 700 مرکز ترویج فرهنگ حیوان آزاری
ایران در مجموع دارای 700 مرکز نگهداری به اصطلاح باغ وحش و باغ پرندگان است که متاسفانه هیچ یک از این مراکز به طور کامل مطابق استانداردها و ضوابط سازمان محیط زیست نیستند.
و در آخر از مسئولان محیط زیست عاجزانه تقاضا داریم تا به دنبال یک راه حل کاربردی و مناسب برای مبارزه با باغ وحش داران و کمک به زندگی حیوانات بی زبان و مظلوم باشند این روزها بیش از هر زمانی احتیاج به تدبیر شما عزیزان دراین باره داریم.
در پایان آرزومندیم با توجه به شرایط نامطلوب زیست محیطی حیوانات که وجود شان برای اکوسیستم لازم و ضروری است همه مسولان تنها با نامگذاری یک روز به حمایت از حیات وحش بسنده نکرده و درعمل نیز حمایت خود را از حیوانات نشان دهند تا این موجودات بی زبان کمتر مورد تعرض برخی افراد ناکار آمد قرار گیرند.
دیده بان حقوق حیوانات: فلسفه ایجاد باغ وحش ها در دنیا، ایجاد فضایی برای آموزش نحوه زندگی حیوانات و گونه های مختلف آنها به دانش آموزان، دانشجویان و حتی اقشار متفاوت مردم است.
به گزارش تابناک از اصفهان، گرچه این فلسفه در ظاهر علمی و عقلانی به نظر می رسد اما گاهی در وادی عمل و اجرا، وضعیت و شرایط باغ وحش ها به سمتی می رود که ابتدایی ترین حقوق حیوانات که حق زندگی در اکوسیستم ویژه خود است نادیده انگاشته می شود.
این اقدام در شهر اصفهان نیز از سال ها پیش آغاز شد و باغ وحش صفه با نگهداری از چند گونه حیوانات وحشی و پرندگان در منطقه صفه راه اندازی شد.
با راه اندازی این باغ وحش صدای بسیاری از دوستداران محیط زیست در اصفهان درآمد چراکه آنها معتقد اند بسیاری از اصول نگهداری حیوانات و پرندگان در این باغ وحش رعایت نمیشد.
طی اعتراضاتی که دوستداران محیط زیست به شهرداری داشتند و با اعلام سازمان حفاظت از محیط زیست استان اصفهان مبنی بر اینکه واردات برخی از گونه های جانوری و حتی پرندگان باید با مجوز محیط زیست صورت پذیرد، شهرداری اقدام به تفکیک پرندگان و حیوانات از یکدیگر نمود.
اکنون باغ پرندگان اصفهان محل نگهداری گونه های مختلف پرندگان است. که البته این موضوع هم نگرانی های خاص خود را به همراه داشته است. چراکه طبق اعتقاد بسیاری از کارشناسان این حوزه پرندگان شکاری نباید در محلی که بسته است و امکان پرواز برای این دسته از پرندگان فراهم نیست، نگهداری شوند.
با این وجود شهرداری اعتقاد دارد محل نگهداری پرندگان طبق استانداردهاست و هیچ گونه خلاف قانونی در این امر مشاهده نمی شود.
اما در مورد باغ وحش پرندگان نیز اعتراضاتی مبنی بر واردات غیرقانونی حیوانات به این محل ها وجود دارد. آنها اعتقاد داند این دسته از حیوانات به صورت قاچاق وارد و توسط برخی دلالان به این مکان ها با قیمت های گزاف به فروش میرسد. مسئله ای که شهرداری باز هم آن را رد می کند.
در حال حاضر طبق گفته شهردار منطقه پنج اصفهان، حیوانات اهلی در باغ وحش صفه نگهداری می شود و هیچگونه حیوان وحشی در این مکان وجود ندارد.
البته عصارزادگان، شهردار منطقه 5 اصفهان، این موضوع را هم یادآور می شود که باغ وحش صفه استانداردهای یک باغ وحش را دارد و می توان عنوان” باغ وحش” را به آن اطلاق کرد مسئله ای که برخی کارشناسان هنوز اعتقاد چندانی به آن ندارند.
البته جدای از اینکه آیا باغ وحش صفه، یک باغ وحش استاندارد در اصفهان هست یا نیست، بیشتر حرف دوستداران محیط زیست بروی نحوه نگهداری گونه های جانوری در این مکان است چراکه زیستگاهی که اکنون برای حیوانات فراهم آمده است، با زیستگاه بومی آنها تناسبی ندارد.
موضوع این است که باغ وحش نمی تواند به خوبی نوع زندگی حیوانات را با اهدافی که برای یک باغ وحش تعریف شده است، منعکس نماید و احداث باغ وحش ها تنها گونه های جانوری اعم از پرندگان، خزندگان، حیوانات وحشی و اهلی را از محل زندگی اصلی آنها دور ساخته و با قرار دادن آنها در فضایی تصنعی، افسردگی و مرگ زودرس را تنها برای آنها رقم خواهد زد.
دیده بان حقوق حیوانات: یونگژی چو (Yongzhi Chu) میمونی که برای نمایش در سیرک در حال آموزش است با نزدیک شدن مربی از ترس دو لا شده است. با داشتن بیش از 300 گروه نمایشی، سوژو (Suzhou) به عنوان خانه سیرک های چینی شناخته می شود.
دیده بان حقوق حیوانات/ کوشان مهران*: در کتاب سیاستنامه، خواجه نظامالملک داستانی از بهرام گور، خسروی نخجیرگر ساسانی، نقل نموده که روزی بهرام به هنگامه شکار از ملتزمینِ رکاب دور افتاده و به هنگام جستوجوی چشمه آبی، به صحنهای غریب برمیخورد؛ در کنار چادر شبانی، داری برپا شده، و سگ گلهای از آن آویزان است. شبان در پاسخِ پرسش بهرام بیان می دارد که: «… این سگی بود گرگافکن ولی از مدتی پیش با مادهگرگی اخت شده و چشم بر یغمای او بسته بود، و زین سبب، به دلیل خیانت، او را به دار کشیدم.»
در بسیاری از زیستگاههای طبیعی، به دلیل الگوهای رفتاری و تغذیهایِ متفاوت و حتی گاهی تمایز در شکل و فرمِ اندامها، گونههای ساکن در آن ناحیه با یکدیگر آمیزش ننموده و فرزندانی را که ژنهای دو گونه را دارا میباشند به وجود نمیآورند؛ برای نمونه در جزیره بیوکو (Bioko Island) واقع در خلیج گینه، با وجود مشترک بودنِ منابع در زیستگاهی محدود و جزیرهای، یازده گونه میمونِ متمایز وجود دارد.
ولی گاهی شاهد حضور گونههای دورگه در طبیعت، بدون دخالت انسان میباشیم؛ برای نمونه در غرب رشتهکوههای قفقاز بزرگ، گونه تور غربی (کوبان) وجود داشته؛ در انتهای مسیر شرقی قفقاز بزرگ، که در شمال غربی جمهوری آذربایجان پایان میپذیرد، تور شرقی داغستان حضور دارد؛ و در محل برخورد این دو گونه، نمونهای دورگه بنام تورِ قفقازِ مرکزی مشاهده میشود که فرم شاخهای آن مابینِ این دو گونه است؛ ولی در جمهوری داغستان، با وجود همزیستی تور داغستان و پازنِ ایرانی، گویا به دلیل این که قلمروی تور در ارتفاعات بالاتر میباشد، تا کنون مدرکی بر دورگه شدن این دو گونه به دست نیامده است.
سمت راست: تورِ شرقی داغستان؛ سمتِ چپ: تور غربی کوبان؛ و در مرکز: تورِ دورگهی قفقاز مرکزی.
در شمالِ بلوچستانِ پاکستان، به دلیلِ برخورد دو گونه مارخورِ سلیمان و پازن سند (شبیه به پازنِ ساکن در فلات ایران ولی با گرههایی بسیار کوچک بر شاخ)، گونهای بنام مارخور چیلتان پدید آمده، ولی در کشمیر و کوهستانِ پامیرِ پاکستان و افغانستان، با وجودِ همزیستیِ دیگر زیرگونههای مارخور، همچون کشمیری و آستور و کابل با آیبیکسِ هیمالیایی، آمیزشی مستند نگردیده است.
سمتِ راست: پازنِ سند؛ سمتِ چپ: مارخورِ سلیمان؛ و در مرکز: ماخورِ دورگهی چیلتان… به شاخِ مارخورِ چیلتان دقت کنید: آمیختهای از دو گونهی مارخور سلیمان و پازن سند.
اما دستاندازی های دانسته و یا نادانستهی انسان بر زیستبوم، تنها به انهدامِ زیستگاهها و انقراضِ گونهها محدود نمیشود. برای قرنها شکارگرانِ بومیِ خاوردور روسیه و منچوری، با نمونهای گوزنِ دورگه که حاصل جفتگیریِ گوزنِ الک منچوری با گوزنِ سیکای دوبروسکی بود آشنایی داشتند. پس از معرقیِ زیرگونه ژاپنی گوزن سیکا به پارکهای گوزنِ اشراف بریتانیا وایرلند از دهه ۱۸۶۰ میلادی، گهگاه گوزنهایی از پارک گریخته و بهتدریج جمعیتهایی وحشی و مستقل از انسان را تشکیل داده، و تا بدان حد با جفتگیری با گونه بومی گوزن سرخِ اسکاتلند و ایرلند باعث از دست رفتنِ خلوصِ ژنتیکیِ این بزرگترین گونه گوزن بریتانیا شدند که اکنون تنها در جزایرِ شمالی و دور از دسترسِ اسکاتلند میتوان به نمونههای اصیلِ گوزنِ سرخ دست یافت.
گوزن سیگا و تأثیرِ دورگه شدن با گوزن سرخ اسکاتلند
یکی از بیشترین نمونههای افرادی که به دلیلِ اختلاطِ گونهها عملاً ارزش حفاظتیِ خویش را از دست دادهاند، در شکارگاههای خصوصیِ تگزاس به چشم میخورد. برای نمونه به دلیل بیدقتی، اوریکسِ گمزباک با اوریکسِ شاخشمشیری جفت شده و نمونههایی دورگه پدید آوردهاند، و با در نظر گرفتنِ این حقیقت که نسلِ اوریکس شاخ شمشیری در طبیعتِ شمالِ آفریقا نابود شده و اکنون برنامههایی برای معرفیِ مجددِ آن به تونس، مراکش، سنگال و چاد انجام شده و در دست انجام است، هر گونه بیدقتی در ارسالِ این نمونههای دورگه میتواند به فاجعهای منجر گردد.
پازن دورگهی تگزاس
بالا: اوریکس گمزباک و اوریکسِ شاخشمشیری؛ پایین: اوریکس دورگ
یکی دیگر از اعمال سلیقهها جفت نمودنِ پازن و آیبیکس با بزِ اهلی برای به دست آوردنِ نمونههایی با شاخِ باز و به اصطلاح “شکارچیپسند” میباشد، که به کرات در تگزاس مشاهده شده است. در ایران و نواحی آلپیِ اروپا، به دلیلِ کاهش شدیدِ تعداد پازنِ ایرانی و آیبیکسِ آلپ، و گسترشِ دامنه نفوذ بزِ اهلی، در بسیاری موارد نمونههایی وحشی مشاهده شده که دارای بدنی مودارتر از نمونههایِ اصیل و فرمِ شاخی متفاوت میباشند.
بز دورگه با شاخ باز
در اروپا و ایالتهای شرقیِ آمریکا، به دلیلِ کاهشِ شدیدِ جمعیتِ گرگِ بومی، عرصه برای مهاجرتِ شغالِ طلایی و کایوت و تصرف قلمروهای جدید و بدونِ رقیب فراهم شده، و به دلیلِ دورگه شدنِ کایوت با گرگِ سرخِ ساکنِ تگزاس و لوئیزیانا، در اوایل دهه ۱۹۸۰ که کارشناسان به دلیل رو به انقراض بودنِ گرگِ سرخ برنامهای را برای پرورش در اسارت در دست انجام داشتند، تفکیک و تشخیصِ نمونههایِ اصیل با دورگههایی که ژنِ کایوت را حامل بودند مشکلآفرین گردیده بود.
در ایران نیز به دلیلِ کاهشِ شدیدِ شکارهای طبیعی، گرگها ناگزیر به ذبالهخوری و نزدیکی به سکونتگاههای انسانی شده، که به دلیلِ افزایشِ تعدادِ سگانِ بدونِ مالک، به تدریج خطرِ ازدسترفتنِ خلوصِ ژنتیکی این سگسان را تهدید مینماید.
ولی اکنون در ایران خطر جدیدی بهشدت حاصلِ تلاشهای کارشناسانی چون خسروی سریری را مورد تهدید قرار داده است!
دورگه شدن، تهدیدِ نوینِ بقای نسل گوزن زرد میان رودان
در طول آخرین دوران یخبندان، گوزن زرد اروپایی (Dama dama) در بیشترِ نواحیِ اروپا، همچون سیسیل و بالکان، وجود داشته، ولی با عقبنشینیِ یخچالها، و دگرگونیِ گسترده، اقلیمِ مهمترین زیستگاه این گوزنِ زیبا محدود به کرانههای مدیترانه جنوب آسیای صغیر (ترکیه کنونی) گردید، و این بار یونانیان و سپس رومیان بودند که این گونهی سازگار و خوش زاد و ولد را به یونان و جزیره رودس و بسیاری از زیستگاههای اروپا انتقال دادند.
در سال ۱۸۷۵ کنسولِ بریتانیا در خوزستان، گونه گوزن زردِ میانرودان را به جهانِ علم شناساند، ولی در هزارههای کهن این گونه بهخوبی برای آشوریان و مصریان شناخته شده بود و از جنگلهای زاگرسِ ایران و جنگلهای رودخانهایِ خوزستان و جنوب عراق، تا نواحیِ کردنشینِ ترکیه و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین تا باریکه ساحلیِ شمال مصر و تونس وجود داشته است. تا دهههای گذشته بسیاری از دانشمندان این جانور را که حدود چهل درصد از نمونههای مدیترانهای بزرگتر میباشد به عنوانِ زیرگونهی گوزنِ زردِ اروپایی معرفی نموده و با نام علمیِ (Dama dama mesopotamica) میشناختند، ولی اکنون به عنوانِ گونهای مستقل (Dama mesopotamica) معرفی میگردد.
مقایسهی جثهی گوزن زرد میانرودان و گوزن زرد مدیترانهای
در اوایلِ قرنِ بیستم، پس از هزاران سال تخریبِ زیستگاه و رقابت با دامِ اهلی، دو جمعیتِ گوزنِ زرد در ترکیه وجود داشت؛ نمونههایِ میان رودان که ساکن استانِ کردنشینِ حکاری در شرق ترکیه، در نزدیکی کردستان عراق، بوده؛ و جمعیتِ اروپایی که به صورتِ لکههایی در اطرافِ ازمیر و آنتالیا و ساحلِ دریای اژه (تا سال ۱۹۶۰) وجود داشته و پس از نابودیِ تمامی این جمعیتها بهجز جنگلهای کاج و بلوط مدیترانهای اطراف شهر زیبای آنتالیا با حفاظتِ شدید از زیستگاه باعث نابودیِ کاملِ قدیمیترین جمعیتِ گوزن زرد اروپایی گردیدند.
در طبیعت بسیاری از گونههای نزدیک، گهگاه حتی با وجودِ تفاوتهای ساختاری، با یکدیگر جفتگیری نموده و نمونههای دورگه (هیبرید) ایجاد مینمایند؛ برای نمونه برای شکارچیانِ منچوری در کنارِ گوزنِ الک منچوری و گوزنِ سیکای دوبروسکی (Dobrevsky Sika Deer) مشاهده نمونههای دورگه این دو گونه در طبیعت عادی بوده، و در آسیایِ صغیر چند هزار سال پیش نیز، به یقین، تماسهایی بینِ جمعیتهای گوزنِ زردِ اروپایی و میانرودان روی میداده است.
اما!
نگهداری از گوزنِ زردِ اروپایی در مجموعهای به نام “باغ وحش دزفول” به احتمالِ زیاد فاجعهای بس هولناک را در پی خواهد داشت. با توجه به تجربیاتِ گذشته، این امکان همواره وجود دارد که بنا بر دلایلی، چند سر گوزنِ اروپایی از این محوطه خارج گشته، و پس از مدتی به مناطق جنگلیِ دز و کرخه برده، با نمونههایِ اصیلِ میانرودانی هیبریدهایی را تشکیل داده، و عملاً نسلی فاقدِ ارزشِ حفاظتی پدید آورده و تمامی تلاشهای چندین نسل کارشناسان را بر باد دهد.
سمت راست: گوزن زرد ایرانی؛ سمتِ چپ: گوزنِ زرد اروپاییِ باغوحشِ دزفول؛ در مرکز: گوزنِ دورگهی زرد میانرودان+اروپایی نگهداری شده در باغوحش مشهد
با در نظر داشتنِ تجربه پیشینِ “منطقه حاظت شده گنو” که با نگهداریِ زیرگونههای مختلفِ گوسپندان وحشی، نمونههایی فاقدِ ارزش پدید آمد، و به دلیلِ خروج از فنس و جفتگیریِ احتمالی با نمونههای بومی (لارستان؟) ضربهی جبرانناپذیری بر این جمعیت وارد نمود، نباید نگهداریِ گوزنِ زرد اروپایی در دزفول را تنها به شیوهی معمول به قضا و قدر سپرد. سوگمندانه هنوز در بدنهی محیط زیست، بسیاری با این تفکر روز را به شب می رسانند که: «صابون را با صاد بنویسند و یا با سین فرقی ندارد چون در هر دو صورت کف می نماید.»
و این احتمال همواره وجود دارد که در صورت تلف شدنِ افرادی از جمعیتِ برجایمانده از بیماریِ ناشی از مگسِ میاز، و برای رفعِ مسئولیت، تعدادی از گوزنهای زردِ اروپایی برای خالی نبودنِ عریضه، به دز و یا کرخه انتقال یابند.
با نیمنگاهی در شبکه اینترنت شاید بتوان منشأ گوزنهای زردِ اروپایی را باغوحشِ تهران و یا باغوحشِ مشهد در نظر گرفت که پس از تولیدِ دو رگههای شیر+ببر اکنون با تولیدِ جمعیتِ دورگهی گوزن زردِ میانرودان+گوزن زرد اروپایی، این تهدید را آشکارا برملا ساخته، و افسوس که تا کنون کسی در فکرِ برخورد با این تخلف نبوده است.
مقایسهی دو نمونه پازن اصیل و پازن دورگه
در این شرایط تنها میتوان افسوس خورد که به جایِ پیشگیری از این فاجعه که بقای نسل و پاکیِ نژادِ گوزنِ زردِ میانرودان را برای همیشه نابود مینماید، دلمشغولیِ بسیاری در محیط زیست معطوف به شومن بودن و اجرایِ نمایش گردیده است. برخوردِ قاطع با این تخلف، در مجموعهای که نامِ باغوحش را در دزفول یدک میکشد، مهمترین راهکارِ موجود میباشد، زیرا همانگونه که همگان میدانند باغوحشِ مشهد دولتی است اندر دولت، و سخن ناگفتن از آن شرط عقل میباشد.
شاید سخنسرایِ جاودانه طوس، در نامهای که رستمِ فرخزاد به برادرِ خویش نگاشته بود، وضع و حالِ گوزنِ زردِ میانرودان را نیز به گونهای پیشبینی نموده باشد:
گنهکارتر در زمانه منام
از ایرا گرفتارِ آهرمــنام
چنین است و کاری بزرگ است پیش
همی سیـــر گردد دل از جان خویش
همــه بودنـیها ببینـم همی
وز او خامشی برگزینم همی
بر ایرانیـان زار و گریان شدم
ز ساسانیان نیز بریان شدم
پیاده شــود مردمِ جـنـگـجـوی
سواری که لاف آرد و گفتگوی
کشاورز جنگی شود بیهنر
نــژاد و گُهـر کمتــر آید به بر
رباید همی این از آن، و آن از این
ز نفـــریـن نـدانـنـد بـــاز آفـریــن
نهــان بهتــر از آشــکـارا شـود
دلِ شاهشان سنگِ خارا شود
بداندیـش گردد پسـر بر پـدر
پدر همچنین بر پسر چارهگر
شود بندهی بیهنر شهریار
نــژاد و بزرگـی نیـایـد به کار
به گیتی کسی را نمانَد وفا
روان و زبـانها شود پُرجفــا
زِ ایران و از ترک و از تازیان
نژادی پدیـد آید اندر میـان
نه دهقان، نه ترک و نه تازی بُود
سخــنها بـه کـردار بــازی بُــود
دیده بان حقوق حیوانات: يوزپلنگ آسيايی که تنها باقیماندههای آن در ايران هستند و جمعيت آنها حدود ۳۵ عدد تخمين زده میشود، از جمله درخطرترين گونههای گربهسان حيات وحش در جهان به شمار میآيند. تنها دو يوز آسيايی در سراسر دنيا در اسارت وجود دارند که چندسالی است در دو استان سمنان و خراسان شمالی به سرمیبرند. يوز ماده در سمنان است که نامش «دلبر» است. يوز نر در خراسان شمالی هم «کوشکی» نام دارد.
به گزارش رادیو فردا سازمان محيط زيست برای چند سال در تلاش بود تا مسئولان اين دو استان را متقاعد کند اجازه دهند اين دو حيوان زندهگيری شده و برای امکان بررسی توليد مثل، به يک جا منتقل شوند. با صدور اين مجوز از سوی مسئولان هر دو استان، اين دو حيوان زندهگيری شده و برای تحقيقات علمی و امکان توليد مثل، به «پارک پرديسان تهران» منتقل شدند.
در جريان اين پروژه و با حضور مشاوران بينالمللی و مدير پروژه يوزپلنگ آسيايی، اين دو يوز زندهگيری شده و دو هفته پيش، به تهران منتقل شدند.
ايمان معماريان، دامپزشک «پرديسان تهران» در مورد امکان جفتگيری اين دو يوز به رادیو فردا میگويد: «تکثير يوزپلنگ در اسارت بسيار دشوار است و با وجود تنها يک جفت، کار و راه بسيار سختی پيش روی مسئولان اين پروژه قرار دارد.»
اين پروژه و امکان توليد مثل اين دو يوز آسيايی در اسارت میتواند خدمت بزرگی به حيات وحش در جهت جلوگيری از خطر انقراض نسل اين گونه باارزش باشد.